جمع بندی تمایز میان عشق و محبت به خدا ، و عشق و ارادت نسبت به امام زمان (عج)

تب‌های اولیه

8 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تمایز میان عشق و محبت به خدا ، و عشق و ارادت نسبت به امام زمان (عج)

سلام خدمت Askdinـی های عزیز ؛
سوالم رو نمیدونستم از کجا و چه کسی باید بپرسم...گفتم شاید شما جوابش رو بدونین... .
.
.
.
راستش توی سخنرانی های مختلف مذهبی و امثالهم ، شنیده میشه که خطیب ها (برای مثال) میفرمایند : خودتونو
به امام زمان(عج) بــِسپُرین! ؛ یا اینکه میگن => : شما که الان تو این مجلس نشستی ، از خواست و دعای امام زمانه و ... .

سوال من اینه که ، آیا این شرک در عبودیت نیست که ما خودمونو به امام زمان بسپریم(نه اینکه به خدا توکل کنیم و خودمونو به اون بسپریم )؟
یا اینکه مثلا اگه به یه اتفاق خوبی دچار شدیم، اونو از ناحیه ی امام بدونیم (نه خواست خدا ! )

همیشه توی تفکراتم میمونم که چگونه در این موارد ، خداوند کریم رو از امام زمانم مستثنی بدونم و بتونم بینشون تمایز قائل بشم؟

با تشکر فراوان
(امیدوارم مشکلم رو درست بیان کرده باشم و شما متوجه سوالم شده باشین:khejalat:!!!)

با نام و یاد دوست




کارشناس بحث: استاد مسلم

فدایی رهبر 2;700947 نوشت:
سلام خدمت Askdinـی های عزیز ؛
سوالم رو نمیدونستم از کجا و چه کسی باید بپرسم...گفتم شاید شما جوابش رو بدونین... .
.
.
.
راستش توی سخنرانی های مختلف مذهبی و امثالهم ، شنیده میشه که خطیب ها (برای مثال) میفرمایند : خودتونو
به امام زمان(عج) بــِسپُرین! ؛ یا اینکه میگن => : شما که الان تو این مجلس نشستی ، از خواست و دعای امام زمانه و ... .

سوال من اینه که ، آیا این شرک در عبودیت نیست که ما خودمونو به امام زمان بسپریم(نه اینکه به خدا توکل کنیم و خودمونو به اون بسپریم )؟
یا اینکه مثلا اگه به یه اتفاق خوبی دچار شدیم، اونو از ناحیه ی امام بدونیم (نه خواست خدا ! )

همیشه توی تفکراتم میمونم که چگونه در این موارد ، خداوند کریم رو از امام زمانم مستثنی بدونم و بتونم بینشون تمایز قائل بشم؟

با تشکر فراوان
(امیدوارم مشکلم رو درست بیان کرده باشم و شما متوجه سوالم شده باشین

با سلام و احترام و تشکر از سوال خوب شما

برای پاسخ جامع به این سوال ابتدا باید بدانیم مراد از شرک در اقسام مختلف آن، از جمله شرک در عبودیت چیست؟

آنچه که از آیات و روایات برداشت می شود شرک عبادی در جایی محقق می شود که نیت الوهیت در میان باشد، در غیر اینصورت سجده یعقوب پیامبر که معصوم بود بر یوسف، و سجده ملائکه معصوم بر آدم شرک خواهد بود و محال است خداوند فرمان به شرک دهد،(التوحید و الشرک فی القرآن الکریم، آیت الله سبحانی، صص40 الی42) و شرک در خالقیت و ربوبیت نیز در جایی محقق می گردد که انسان برای شخصی غیر از خداوند متعال استقلال در تاثیرگذاری قائل شود، در غی این صورت نتیجه این می شود که هر کس قاعده علت و معلول را در پدیده ها قبول داشته باشد مشرک خواهد بود، چون طبق این قاعده هر علت دیگری غیر از خداوند نیز بر معلول خویش تاثیر خواهد گذارد مثلا آتش موجب گرما و حرارت می شود، پس چون ما برای آتش نقشی قائل شده ایم مشرک هستیم! روشن است که اینطور نیست، چون ما تأثیر همه علت ها غیر از خداوند متعال را وابسته به او می دانیم، اعتقاد داریم تنها خداوند است که برای خلق و تدبیر نیازمند دیگری نیست، اما همه نیازمند او هستند و این همان معنای توحید در خالقیت و ربوبیت است(الالهیات، آیت الله سبحانی، ج2، ص51)
اگرچه اشاعره دچار این انحراف فکری شده و تصور کرده اند اگر برای اشیاء نقشی در عالم قائل شوند موجب شرک به خدا می شود، لذا حتی قاعده علت و معلول را هم منکر شده و گفته اند: هیچ رابطه ای بین پدیده ها وجود ندارد!(همان، ج2، ص45)

پس آنچه که خداوند از آن نهی فرموده است دو چیز است:

اول:
این که کسی یا چیزی را هم ردیف خداوند قرار دهیم، به همین خاطر در آیاتی که خداوند از درخواست از دیگران نهی فرموده، تعبیر «مع الله» آمده است، یعنی کسی را در هم ردیف خداوند قرار نده:
«فَلا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَر»(شعراء-213)؛ پس با خدا معبودى ديگر را مخوان، كه از عذاب شدگان خواهى شد.
و آیات بسیار دیگر که این تعبیر به کار رفته است(حجر-96؛ اسراء-22 و 39؛ مومنون-117؛ فرقان-68؛ نمل-61 و 62)

دوم:
برای کسی که خداوند او را واسطه قرار نداده، نقش تدبیر و وساطت قائل شویم، لذا خداوند در نفی بت پرستی مشرکین، که معتقد به ربوبیت بت ها بودند، بت ها را فاقد چنین مقام الهی(وساطت در تدبیر) معرفی میکند:
«ما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِهِ إِلاَّ أَسْماءً سَمَّيْتُمُوها أَنْتُمْ وَ آباؤُكُمْ مَّا أَنزَلَ اللَّهُ بهِا مِن سُلْطَنٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لله‏»(یوسف-40)
ترجمه: شما به جاى خدا نمى‏پرستيد جز نام‏هايى كه شما و پدرانتان آنها را نامگذارى كرده‏ايد، و خدا هيچ دليلى بر آنها نازل نكرده است‏، حكم فقط ويژه خداست‏.
اما کسی که خداوند به او چنین قدرتی داده باشد می تواند به اذن و قدرت الهی واسطه فیض شده و اوامر الهی را جاری سازد، همان طور که قرآن کریم در این آیه شریفه:
«فَالْمُدَبِّراتِ أَمْرا»؛ و سوگند به فرشتگانى كه [به اذن خدا امور آفرينش را] تدبير مى‏كنند.(نازعات-5)
ملائکه را به اذن خداوند مأمور تدبیر امور می داند.(تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازی، ج26، ص76)

و نیز خداوند در مورد حضرت عیسی(ع) می فرماید:
«وَ إِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْني‏ فَتَنْفُخُ فيها فَتَكُونُ طَيْراً بِإِذْني‏ وَ تُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ بِإِذْني‏ وَ إِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتى‏ بِإِذْني‏»(مائده-110)
و هنگامى كه به اذن من از گِل، مجسمه‏اى به شكل پرنده مى‏ساختى، پس در آن مى‏دميدى و به فرمان من پرنده‏اى زنده مى‏شد، و كور مادر زاد و شخص پيس را به اذن من شفا مى‏دادى، و زمانى كه مردگان را به اجازه من [زنده از گور] بيرون مى‏آوردى‏.
فاعل در این آیه عیسی(ع) است، یعنی خود عیسی(ع) پرنده خلق می کرد، مرده ها را زنده می کرد و بیمارها را شفا می داد، منتهی با اذن و اجازه الهی.

اعتقاد ما در خصوص ائمه(ع)

ما اعتقاد داریم که ائمه(ع) نه مستقل، بلکه خلفای الهی در زمین، و واسطه فیض الهی بر بندگان هستند، که خداوند ایشان را به چنین مقامی برگزیده است، همان طور که در روایات آمده است:
«بِكُمْ فَتَحَ اللَّهُ وَ بِكُمْ يَخْتِمُ وَ بِكُمْ يُنَزِّلُ الْغَيْث‏»(من لایحضره الفقیه، شیخ صدوق، ج2، ص615)
به واسطه شما خداوند می گشاید، و به واسطه شما ختم می کند، و به واسطه شما باران نازل می کند.

یا می فرمایند:
«بِكُمْ تُنْبِتُ الْأَرْضُ أَشْجَارَهَا وَ بِكُمْ تُخْرِجُ الْأَشْجَارُ أَثْمَارَهَا وَ بِكُمْ تُنْزِلُ السَّمَاءُ قَطْرَهَا وَ رِزْقَهَا وَ بِكُمْ يَكْشِفُ اللَّهُ الْكَرْبَ وَ بِكُمْ يُنَزِّلُ اللَّهُ الْغَيْث‏» (الكافي(ط-الإسلامية)، شیخ کلینی، ج‏4، ص556 و 577)
به واسطه شما زمین درختان را می رویاند، و به واسطه شما درختان به بار می نشینند، وبه واسطه شما آسمان باران و روزی اش را فرو می فرستد،و به واسطه شما خداوند اندوه ها را بر طرف می سازد، و به واسطه خداوند شما باران نازل می کند.

پس هیچ کدام از دو نهی خداوند به اعتقاد ما در مورد ائمه(ع) تعلق نمیگیرد، چون ما برای ایشان استقلالی قائل نیستیم، و مقام وساطتی هم که برای ایشان قائل هستیم، مقامی است که حقیقتا خداوند به ایشان داده است. ما برای ائمه(ع) هیچ مقام و حتی محبتی در عرض خداوند قائل نیستیم، آنها اگر قدرتی دارند کاملا وابسته به قدرت خداوند است، اگر علمی دارند، وابسته به خداوند است و اگر ایشان را آگاه نکند چیزی نمی دانند، اگر محبتی نسبت به آنها داریم به خاطر مقامی است که خداوند به ایشان داده است، لذا درخواست از ایشان را درخواست از خدا می دانیم، و محبت ایشان را در طول محبت الهی می دانیم.

نتیجه گیری
پس هر اتفاق خوبی که آن را از ناحیه امام زمان(ع) بدانید یا دعوت به هر جلسه ای که آن را عنایت ایشان بدانید، عینا مانند این است که از طرف خداوند دانسته اید، چرا که آن حضرت(ع) هیچ استقلالی از خویش نداشته و مجری فیض الهی هستند، این لطف خداوند است که از ناحیه ایشان به شما رسیده است.
و همچنین این که می گویند خودتان را به امام زمان(ع) بسپرید به این معنا نیست که خود را به کسی غیر از خداوند می سپارید، بلکه بدین معناست که خودتان را به جانشین خداوند در زمین می سپارید تا به اذن خداوند شما را به سمت هدایت و درستی و صحت و سلامت سوق دهد و در این مسیر هیچ استقلالی برای ایشان قائل نیستیم، پس این در حقیقت توکل بر خداوند است، لذا اگر خداوند به ایشان چنین مقامی نداده بود ما نیز هرگز چنین درخواستی از ایشان نداشتیم، همان طور که از سایرین نداریم.

خیلی ممنونم از پاسخ کامل و جامع و در عین حال ، دقیق و موشکافانه تان...
جزا کم الله خیرا .... طیب الله انفسکم....کثر الله امثالکم ان شاء الله!
((و من الله توفیق))

مسلم;702502 نوشت:
همچنین این که می گویند خودتان را به امام زمان(ع) بسپرید به این معنا نیست که خود را به کسی غیر از خداوند می سپارید، بلکه بدین معناست که خودتان را به جانشین خداوند در زمین می سپارید تا به اذن خداوند شما را به سمت هدایت و درستی و صحت و سلامت سوق دهد و در این مسیر هیچ استقلالی برای ایشان قائل نیستیم، پس این در حقیقت توکل بر خداوند است، لذا اگر خداوند به ایشان چنین مقامی نداده بود ما نیز هرگز چنین درخواستی از ایشان نداشتیم، همان طور که از سایرین نداریم.

با سلام خدمت شما
با تشكر از پرسشگر محترم چون اين سوال بنده هم بود . يه سوالي داشتم اگه پاسخ بديد ممنون مي شم. درسته كه امام زمان(عج) جانشين خدا در روي زمين هستند اما چه دليلي داره كه ما مدام به جاي اينكه خودمونو به خدا بسپاريم بايد به امام زمان بسپاريم؟ مگر خدا سميع و بصير نيست؟ مگه ارحم الراحمين نيست؟ خير الحافظين نيست؟ تمام لحظاتي كه مي گن بايد به فكر امام زمان باشيم چرا به فكر خود خدا نباشيم؟ البته كه امام زمان رو دوست داريم اهل بيت رو دوست داريم و فدايي اونهاييم اما بعضي جاها كمي زياده روي نمي شه؟؟ من وقتي مدام با امام زمان حرف مي زنم تو درونم نسبت به خدايي كه داره منو مي بينه و از قلبم خبر داره حس خوبي بهم دست نمي ده. نميدونم چطور بايد توضيح بدم. همچنين مي خواستم بدونم بعضي نمازهاي مستحبي كه تو سجده ائمه اطهار رو صدا مي زنيم آيا اين صحيحه؟ مثلا تو سجده 400 بار يا مولاتي يا فاطمه اغيثيني. مگه ما فقط براي خدا سجده نكرديم ؟ پس چرا خود خدا رو صدا نمي زنيم. وقتي تو سجده داريم به كسي غير خدا فكر مي كنيم هر چند جانشين خدا بازم سجده ما درسته؟
ممنون

دختر بارون;703082 نوشت:
با سلام خدمت شما
با تشكر از پرسشگر محترم چون اين سوال بنده هم بود . يه سوالي داشتم اگه پاسخ بديد ممنون مي شم. درسته كه امام زمان(عج) جانشين خدا در روي زمين هستند اما چه دليلي داره كه ما مدام به جاي اينكه خودمونو به خدا بسپاريم بايد به امام زمان بسپاريم؟ مگر خدا سميع و بصير نيست؟ مگه ارحم الراحمين نيست؟ خير الحافظين نيست؟ تمام لحظاتي كه مي گن بايد به فكر امام زمان باشيم چرا به فكر خود خدا نباشيم؟ البته كه امام زمان رو دوست داريم اهل بيت رو دوست داريم و فدايي اونهاييم اما بعضي جاها كمي زياده روي نمي شه؟؟ من وقتي مدام با امام زمان حرف مي زنم تو درونم نسبت به خدايي كه داره منو مي بينه و از قلبم خبر داره حس خوبي بهم دست نمي ده. نميدونم چطور بايد توضيح بدم. همچنين مي خواستم بدونم بعضي نمازهاي مستحبي كه تو سجده ائمه اطهار رو صدا مي زنيم آيا اين صحيحه؟ مثلا تو سجده 400 بار يا مولاتي يا فاطمه اغيثيني. مگه ما فقط براي خدا سجده نكرديم ؟ پس چرا خود خدا رو صدا نمي زنيم. وقتي تو سجده داريم به كسي غير خدا فكر مي كنيم هر چند جانشين خدا بازم سجده ما درسته؟
ممنون

حرف شما کاملا درست است، اما چون سوال شروع کننده تاپیک در خصوص شرک بودن این ارتباط و سپردن به امام زمان(ع) بود، بنده نیز در همین فضا پاسخ داده و در پاسخ به دنبال این بودم که شرک نبودن این رفتارها را اثبات کنم.
اما در پاسخ به شما باید عرض کنم حرفتان کاملا متین است، انسان نیاز به توکل بر خدا دارد، نیاز به وابستگی به یک موجودی بالاتر از انسان، که قدرتش نامتناهی باشد، و این است که به انسان آرامش می دهد، و هیچ چیزی جای آن را نمی گیرد، اصلا این همه ادعیه مثل دعای کمیل و عرفه و مناجات های شعبانه و خمس عشر و... برای ارضاء همین احساس نیاز از خود ائمه(ع) به ما رسیده است، لذا هرگز ائمه(ع) نمی توانند و نباید و نخواسته اند که جای خدا را در فکر ما بگیرند.
و من قبول دارم که در این خصوص گاهی از سوی بعضی شیعیان زیاده روی هایی اتفاق می افتد، در قسمت اول سوال هرگز منظور من این نبود که انسان باید خودش را همواره به امام زمان(ع) بسپرد بلکه مراد بنده این بود که اگر کسی چنین اعتقادی داشت مشرک نیست.
انسان به دو چیز نیاز دارد، که هیچ کدام نمی توانند و نباید جای دیگری را بگیرند، هم به یک موجود نامحدود و بی نهایت که انسان همواره در مشکلات و سختی ها بر او توکل نموده و با عبادت و مناجات با وی انس گرفته و آرامش به دست آورد، و هم به یک انسان کامل نیاز دارد که محبوب انسان بوده و الگوی رفتاری او باشد، یقینا وجود یک انسانی که ناظر بر رفتار ما هست نقش پررنگی در میل به عبادت خدا و ترک نافرمانی او دارد، خصوصا اگر محبوب و معشوق انسان نیز باشد، به همین خاطر خداوند در قرآن کریم این مسئله را به عنوان عاملی بازدارنده مطرح فرموده:
«قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ سَتُرَدُّونَ إِلى‏ عالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُون‏» (توبه-105)
و بگو: عمل كنيد به زودى خدا و پيامبرش و مؤمنان اعمال شما را خواهند ديد، و به زودى به سوى داناى نهان و آشكار بازگردانده مى‏شويد، پس شما را به آنچه همواره انجام مى‏داديد، آگاه مى‏كند.
و با توجه به همین جنبه های تشویقی و بازدارندگی است که متکلمین شیعه وجود امام معصوم را لطفی از جانب خداوند دانسته اند.(کشف المراد، علامه حلی، ص362؛ ارشاد الطالبین، فاضل مقداد، ص331)

اما در مورد نماز استغاثه حضرت زهرا(س) که بعد از دو رکعت نماز و تسبیحات حضرت زهرا(س) باید صد مرتبه در سجده این ذکر «يَا مَوْلَاتِي فَاطِمَةُ أَغِيثِينِي‏» گفته شود،(بحارالانوار، علامه مجلسی، ج91، ص30 و ج99، ص254) باید عرض کنم هرگز نباید نیت ما سجده به حضرت زهرا(س) باشد، چرا که اگرچه اعتقاد به الوهیت ایشان نداریم، اما با توجه به این که سجده مختص خداوند است چنین سجده ای حرام خواهد بود،(الالهیات، آیت الله سبحانی، ج2، ص97) پس این سجده، سجده بر خداوند است، خیلی جالب است، اسم این نماز، درخواست از حضرت زهرا(س) و استغاثه به ایشان است، اما این درخواست از ایشان بعد از دو رکعت بندگی خداوند، تسبیح و تنزیه او، و در حال سجده بر او انجام می گیرد. پس در این سجده بین توکل و توسل جمع شده است، اصلا این عین توحید است، می خواهد به ما بفهماند فاعلیت اهل بیت(ع) در طول فاعلیت خداوند است، نه در عرض آن، خود این ذکر در سجده می خواهد بگوید ما اگر از اهل بیت(ع) چیزی درخواست می کنیم می دانیم آن را از جانب خداوند به ما میدهند لذا در حال سجده بر خداوند، به حضرت زهرا(س) توسل می شود تا ایشان در این درخواست از خدا واسطه شوند.

دوباره عالی..مجددا پاسخی کاملا جامع و در عین حال دقیق و ریز بینانه....خیلی ممنونم چون این سوال ، سوال این حقیر هم بود... !
طیب الله انفسکم ان شاء الله
یاحق

سوال:
آیا این که بعضی می گویند: خودتان را به امام زمان(عج) بسپارید!؛ یا اینکه میگویند: شما که الان تو این مجلس نشستی ، از خواست و دعای امام زمان(ع) هست، این جملات و اعتقادات شرک نیستند؟ حتی اگر شرک نباشند چه دليلي دارد كه ما مدام به جاي اينكه خودمان را به خدا بسپاريم به امام زمان بسپاريم؟ یا مثلا در نماز استغاثه به حضرت زهرا(س) که در سجده 400 بار يا مولاتي يا فاطمه اغيثيني می گوییم، گر سجده مخصوص خدا نیست؟ وقتي تو سجده داريم به كسي غير خدا فكر مي كنيم هر چند جانشين خدا، آیا باز هم سجده ما درست هست؟

پاسخ:
آنچه که از آیات و روایات برداشت می شود شرک عبادی در جایی محقق می شود که نیت الوهیت در میان باشد، در غیر اینصورت سجده یعقوب پیامبر که معصوم بود بر یوسف، و سجده ملائکه معصوم بر آدم شرک خواهد بود و محال است خداوند فرمان به شرک دهد (1) و شرک در خالقیت و ربوبیت نیز در جایی محقق می گردد که انسان برای شخصی غیر از خداوند متعال استقلال در تاثیرگذاری قائل شود، در غیر این صورت نتیجه این می شود که هر کس قاعده علت و معلول را در پدیده ها قبول داشته باشد مشرک خواهد بود، چون طبق این قاعده هر علت دیگری غیر از خداوند نیز بر معلول خویش تاثیر خواهد گذارد مثلا آتش موجب گرما و حرارت می شود، پس چون ما برای آتش نقشی قائل شده ایم مشرک هستیم! روشن است که اینطور نیست، چون ما تأثیر همه علت ها غیر از خداوند متعال را وابسته به او می دانیم، اعتقاد داریم تنها خداوند است که برای خلق و تدبیر نیازمند دیگری نیست، اما همه نیازمند او هستند و این همان معنای توحید در خالقیت و ربوبیت است(2)
اگرچه اشاعره دچار این انحراف فکری شده و تصور کرده اند اگر برای اشیاء نقشی در عالم قائل شوند موجب شرک به خدا می شود، لذا حتی قاعده علت و معلول را هم منکر شده و گفته اند: هیچ رابطه ای بین پدیده ها وجود ندارد!(3)

پس آنچه که خداوند از آن نهی فرموده است دو چیز است:

اول: این که کسی یا چیزی را هم ردیف خداوند قرار دهیم، به همین خاطر در آیاتی که خداوند از درخواست از دیگران نهی فرموده، تعبیر «مع الله» آمده است، یعنی کسی را در هم ردیف خداوند قرار نده:
«فَلا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَر»(4)؛ پس با خدا معبودى ديگر را مخوان، كه از عذاب شدگان خواهى شد.
و آیات بسیار دیگر که این تعبیر به کار رفته است(5)

دوم: برای کسی که خداوند او را واسطه قرار نداده، نقش تدبیر و وساطت قائل شویم، لذا خداوند در نفی بت پرستی مشرکین، که معتقد به ربوبیت بت ها بودند، بت ها را فاقد چنین مقام الهی(وساطت در تدبیر) معرفی میکند:
«ما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِهِ إِلاَّ أَسْماءً سَمَّيْتُمُوها أَنْتُمْ وَ آباؤُكُمْ مَّا أَنزَلَ اللَّهُ بهِا مِن سُلْطَنٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لله‏»(6)
ترجمه: شما به جاى خدا نمى‏پرستيد جز نام‏هايى كه شما و پدرانتان آنها را نامگذارى كرده‏ايد، و خدا هيچ دليلى بر آنها نازل نكرده است‏، حكم فقط ويژه خداست‏.
اما کسی که خداوند به او چنین قدرتی داده باشد می تواند به اذن و قدرت الهی واسطه فیض شده و اوامر الهی را جاری سازد، همان طور که قرآن کریم در این آیه شریفه:
«فَالْمُدَبِّراتِ أَمْرا»؛ و سوگند به فرشتگانى كه [به اذن خدا امور آفرينش را] تدبير مى‏كنند.(7)
ملائکه را به اذن خداوند مأمور تدبیر امور می داند.(8)

و نیز خداوند در مورد حضرت عیسی(ع) می فرماید:
«وَ إِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْني‏ فَتَنْفُخُ فيها فَتَكُونُ طَيْراً بِإِذْني‏ وَ تُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ بِإِذْني‏ وَ إِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتى‏ بِإِذْني‏»(9)
و هنگامى كه به اذن من از گِل، مجسمه‏اى به شكل پرنده مى‏ساختى، پس در آن مى‏دميدى و به فرمان من پرنده‏اى زنده مى‏شد، و كور مادر زاد و شخص پيس را به اذن من شفا مى‏دادى، و زمانى كه مردگان را به اجازه من [زنده از گور] بيرون مى‏آوردى‏.
فاعل در این آیه عیسی(ع) است، یعنی خود عیسی(ع) پرنده خلق می کرد، مرده ها را زنده می کرد و بیمارها را شفا می داد، منتهی با اذن و اجازه الهی.

اعتقاد ما در خصوص ائمه(ع)

ما اعتقاد داریم که ائمه(ع) نه مستقل، بلکه خلفای الهی در زمین، و واسطه فیض الهی بر بندگان هستند، که خداوند ایشان را به چنین مقامی برگزیده است، همان طور که در روایات آمده است:
«بِكُمْ فَتَحَ اللَّهُ وَ بِكُمْ يَخْتِمُ وَ بِكُمْ يُنَزِّلُ الْغَيْث‏»(10)
به واسطه شما خداوند می گشاید، و به واسطه شما ختم می کند، و به واسطه شما باران نازل می کند.

یا می فرمایند:
«بِكُمْ تُنْبِتُ الْأَرْضُ أَشْجَارَهَا وَ بِكُمْ تُخْرِجُ الْأَشْجَارُ أَثْمَارَهَا وَ بِكُمْ تُنْزِلُ السَّمَاءُ قَطْرَهَا وَ رِزْقَهَا وَ بِكُمْ يَكْشِفُ اللَّهُ الْكَرْبَ وَ بِكُمْ يُنَزِّلُ اللَّهُ الْغَيْث‏» (11)
به واسطه شما زمین درختان را می رویاند، و به واسطه شما درختان به بار می نشینند، وبه واسطه شما آسمان باران و روزی اش را فرو می فرستد،و به واسطه شما خداوند اندوه ها را بر طرف می سازد، و به واسطه خداوند شما باران نازل می کند.

پس هیچ کدام از دو نهی خداوند به اعتقاد ما در مورد ائمه(ع) تعلق نمیگیرد، چون ما برای ایشان استقلالی قائل نیستیم، و مقام وساطتی هم که برای ایشان قائل هستیم، مقامی است که حقیقتا خداوند به ایشان داده است. ما برای ائمه(ع) هیچ مقام و حتی محبتی در عرض خداوند قائل نیستیم، آنها اگر قدرتی دارند کاملا وابسته به قدرت خداوند است، اگر علمی دارند، وابسته به خداوند است و اگر ایشان را آگاه نکند چیزی نمی دانند، اگر محبتی نسبت به آنها داریم به خاطر مقامی است که خداوند به ایشان داده است، لذا درخواست از ایشان را درخواست از خدا می دانیم، و محبت ایشان را در طول محبت الهی می دانیم.
پس چنین اعتقادی شرک نیست، اما در خصوص مطلوبیت آن باید توجه کرد که انسان به دو چیز نیاز دارد، که هیچ کدام نمی توانند و نباید جای دیگری را بگیرند، هم به یک موجود نامحدود و بی نهایت که انسان همواره در مشکلات و سختی ها بر او توکل نموده و با عبادت و مناجات با وی انس گرفته و آرامش به دست آورد، و هم به یک انسان کامل نیاز دارد که محبوب انسان بوده و الگوی رفتاری او باشد، یقینا وجود یک انسانی که ناظر بر رفتار ما هست نقش پررنگی در میل به عبادت خدا و ترک نافرمانی او دارد، خصوصا اگر محبوب و معشوق انسان نیز باشد، به همین خاطر خداوند در قرآن کریم این مسئله را به عنوان عاملی بازدارنده مطرح فرموده:
«قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ سَتُرَدُّونَ إِلى‏ عالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُون‏» (12)
و بگو: عمل كنيد به زودى خدا و پيامبرش و مؤمنان اعمال شما را خواهند ديد، و به زودى به سوى داناى نهان و آشكار بازگردانده مى‏شويد، پس شما را به آنچه همواره انجام مى‏داديد، آگاه مى‏كند.
و با توجه به همین جنبه های تشویقی و بازدارندگی است که متکلمین شیعه وجود امام معصوم را لطفی از جانب خداوند دانسته اند.(13)

اما در مورد نماز استغاثه حضرت زهرا(س) که بعد از دو رکعت نماز و تسبیحات حضرت زهرا(س) باید صد مرتبه در سجده این ذکر «يَا مَوْلَاتِي فَاطِمَةُ أَغِيثِينِي‏» گفته شود،(14) باید عرض کنم هرگز نباید نیت ما سجده به حضرت زهرا(س) باشد، چرا که اگرچه اعتقاد به الوهیت ایشان نداریم، اما با توجه به این که سجده مختص خداوند است چنین سجده ای حرام خواهد بود،(15) پس این سجده، سجده بر خداوند است، خیلی جالب است، اسم این نماز، درخواست از حضرت زهرا(س) و استغاثه به ایشان است، اما این درخواست از ایشان بعد از دو رکعت بندگی خداوند، تسبیح و تنزیه او، و در حال سجده بر او انجام می گیرد. پس در این سجده بین توکل و توسل جمع شده است، اصلا این عین توحید است، می خواهد به ما بفهماند فاعلیت اهل بیت(ع) در طول فاعلیت خداوند است، نه در عرض آن، خود این ذکر در سجده می خواهد بگوید ما اگر از اهل بیت(ع) چیزی درخواست می کنیم می دانیم آن را از جانب خداوند به ما میدهند لذا در حال سجده بر خداوند، به حضرت زهرا(س) توسل می شود تا ایشان در این درخواست از خدا واسطه شوند.

نتیجه گیری
پس هر اتفاق خوبی که آن را از ناحیه امام زمان(ع) بدانیم یا دعوت به هر جلسه ای که آن را عنایت ایشان بدانیم، شرک نبوده و مانند این است که از طرف خداوند دانسته ایم، چرا که آن حضرت(ع) هیچ استقلالی از خویش نداشته و مجری فیض الهی هستند، این لطف خداوند است که از ناحیه ایشان به ما رسیده است.
و همچنین این که می گویند خودتان را به امام زمان(ع) بسپرید به این معنا نیست که خود را به کسی غیر از خداوند می سپارید، بلکه بدین معناست که خودتان را به جانشین خداوند در زمین می سپارید تا به اذن خداوند شما را به سمت هدایت و درستی و صحت و سلامت سوق دهد و در این مسیر هیچ استقلالی برای ایشان قائل نیستیم، پس این در حقیقت توکل بر خداوند است، لذا اگر خداوند به ایشان چنین مقامی نداده بود ما نیز هرگز چنین درخواستی از ایشان نداشتیم، همان طور که از سایرین نداریم.
___________________________________

1. سبحانی، جعفر، التوحید و الشرک فی القرآن الکریم، مؤسسه امام صادق (ع)‏، چاپ دوم، 1384ش، قم، صص40 الی42.
2. همو، الالهیات، المركز العالمي للدراسات الإسلامية، چاپ سوم، 1412ق، قم، ج2، ص51.
3. همان، ج2، ص45.
4. شعراء:26/213.
5. حجر:15/96؛ اسراء:17/22و39؛ مومنون:23/117؛ فرقان:25/68؛ نمل:27/61و62.
6. یوسف:12/40.
7. نازعات:79/5.
8. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیة، چاپ اول، 1374ش، تهران، ج26، ص76.
9. مائده:5/110.
10. صدوق، محمد، من لایحضره الفقیه، نشر جامعه مدرسین، چاپ دوم، 1413ق، قم، ج2، ص615.
11. کلینی، محمد، الكافي، دار الكتب الإسلامية، چاپ چهارم، 1407ق، تهران، ج‏4، ص556 و 577.
12. توبه:9/105.
13. حلی، حسن، کشف المراد، مؤسسة النشر الإسلامي‏، چاپ چهارم، 1413ق، قم، ص362؛ مقداد، فاضل، ارشاد الطالبین، انتشارات كتابخانه آيت الله مرعشى (ره‏)، 1405ق، قم، ص331.
14. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، دار إحياء التراث العربي‏، چاپ دوم، 1403ق، بیروت، ج91، ص30 و ج99، ص254.
15. سبحانی، جعفر، الالهیات، ج2، ص97.

موضوع قفل شده است