جمع بندی چگونه می توان رذیله «اظهار فضل» را از بین برد؟

تب‌های اولیه

14 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چگونه می توان رذیله «اظهار فضل» را از بین برد؟

باسلام و خسته نباشید

1- رذیله اخلاقی اظهار فضل (در ثروت، زیبایی، قدرت، معنویت و ...) از کجا نشأت میگیرد؟
2- تا کجا پیش میرود و به چه چیزی ختم میشود (چه عواقبی دارد)؟
3- در قرآن و روایات در مورد آن چه آمده؟
4- چگونه میتوان آنرا ریشه کرد و با او مقابله کرد؟

باتشکر

با نام و یاد دوست




کارشناس بحث: استاد بصیر

user;700919 نوشت:
1- رذیله اخلاقی اظهار فضل (در ثروت، زیبایی، قدرت، معنویت و ...) از کجا نشأت میگیرد؟

باسلام و عرض ادب
رذیله اظهار فضل منشا از عواملی چون موارد ذیل می تواند باشد:
1. عدم شناخت خدا: اگر کسی خدا را شناخته و معتقد باشد که در نظام هستی مؤثری غیر از او وجود ندارد و از احدی بدون رضای او کاری ساخته نیست، دیگر امید فیض و بخشش از دیگران ندارد، چه رسد به آنکه اعمال خود را برای آنان انجام دهد.2. حب جاه و مقام: این حب جاه و مقام است که فرد را وادار به اظهار فضل خویش می­کند تا بدین وسیله در انظار مردم برای خود کسب آبرویی کند و ریشه حب جاه و مقام نیز حب دنیا است

user;700919 نوشت:
2- تا کجا پیش میرود و به چه چیزی ختم میشود (چه عواقبی دارد)؟

تا نفاق، حبط اعمال و شرک پیش خواهد رفت.

user;700919 نوشت:
3- در قرآن و روایات در مورد آن چه آمده؟

هر آنچه که درباره ریا آمده، به اظهار فضل بر میگردد.
همچون آیات

[=Traditional Arabic]يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذى‏ كَالَّذي يُنْفِقُ مالَهُ رِئاءَ النَّاسِ وَ لا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ صَفْوانٍ عَلَيْهِ تُرابٌ فَأَصابَهُ وابِلٌ فَتَرَكَهُ صَلْداً لا يَقْدِرُونَ عَلى‏ شَيْ‏ءٍ مِمَّا كَسَبُوا وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكافِرينَ (بقره، 264)

[=Traditional Arabic]وَ لا تَكُونُوا كَالَّذينَ خَرَجُوا مِنْ دِيارِهِمْ بَطَراً وَ رِئاءَ النَّاسِ وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبيلِ اللَّهِ وَ اللَّهُ بِما يَعْمَلُونَ مُحيطٌ (47، انفال)

[=Traditional Arabic]وَ الَّذينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ رِئاءَ النَّاسِ وَ لا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ لا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَ مَنْ يَكُنِ الشَّيْطانُ لَهُ قَريناً فَساءَ قَريناً (38، نساء)

user;700919 نوشت:
4- چگونه میتوان آنرا ریشه کرد و با او مقابله کرد؟

درمان ریا:
برای درمان صفت رذیله ریا راههای مختلفی بیان شده است که به اختصار بیان می­شود:
الف. درمان علمی:
1. از بین بردن روحیه جاه طلبی و مقام خواهی: برای درمان ریا لازم است انسان توحه داشته باشد که رغبت آدمی به هر چیزی برای آن است که خیال می­کند خیری در آن بوده و سودی نصیب او می­کردد، یا در حال و یا در آینده. ولی اگر بداند کاری که مورد نظرش می­باشد لذتی فعلی است و در آینده زیان و رنجی را به همراه دارد، به آسانی می­تواند از آن کار صرفه نظر کند.(فهری، احمد؛ پیشین، صص 53-57.)

2. تقویت ایمان و رسیدن به مرحله یقین: به طور کلی درمان ریا و دیگر بیماری­های قلبی، تقویت ایمان و کوشش برای رسیدن به درجه یقین است. چنانچه اگر کسی به درجه یقین برسد، همان نور یقین، تاریکی­ها و آلودگی­های قلب او را اصلاح می­کند. و کسی که خدا را در همه حال حاضر و ناظر می­بیند، چگونه می­تواند در حضور او عبادت را به منظور مخلوق انجام دهد.(دستغيب شيرازي، عبدالحسين؛ قلب سليم، تهران، دارالکتب الاسلامية، 1374، صص 383-384.) یکی از سالکان حقیقی الهی در درمان رذایل اخلاقی(به ویژه درمان ریا) پس از بیان اینکه سرچشمه تمام رذایل را ضعف شناخت خداوند می­داند، فرموده است: «همه رذایل را انس گرفتن با خداوند در عبادت، رفع و دفع می­کند و اگر انسان بداند که خداوند متعال در همه حالات و زمان­ها از هر خوبی، خوبتر است، از انس با او منصرف نخواهد شد».(بهجت، محمد تقی؛ فریادگر توحید، قم، دفتر انتشارات انصاری، 1387، ص242.)

ب. درمان عملی:
1. مخفی کردن عبادت: تا آنجا که می­تواند اعمال خود را پنهانی انجام دهد و آن قدر بر این عمل مداومت داشته باشد که نفس او به پنهان داشتن عادت کند و به علم و اطلاع خداوند قناعت ورزد و طمعی به دیگران نداشته باشد.(دستغيب شيرازي، عبدالحسين؛ پیشین، صص386-387.)

2. مداومت بر اخلاص عمل: فرد مرائی باید در اعمال خود دقیق شود و از نفس خود در هر عملی که انجام می­دهد حساب بکشد و ببیند که آیا این کار را برای خدا انجام داده یا غیر. در روایتی از امام صادق(ع) نقل شده است: «خداوند می­فرماید: من بهترین شریک هستم. هرکس در عملی که انجام می­دهد دیگری را شریک سازد، تمام اعمال او را نمی­پذیرم جز عملی که خالص برای من باشد.»(فيض كاشاني،ملا محسن؛ المحجة البيضاء،قم،دفتر انتشارات اسلامي، ج8، ص 138.)

هو الغالب

سلام

فکر کنم همون عُجب هست که ادم بهش دچار میشه

میتونم قسم بخورم که هر وقت دچار عجب شدم به همون گناهی که ازش فاصله گرفته بودم دچار شدم وحشتناکه:Ghamgin:

انگار عجب باعث میشه شیطان با کل لشکرش بیاد و ادم رو منحرف کنه:ajab:

[="Tahoma"][="Blue"]

*شیوا*;702043 نوشت:
فکر کنم همون عُجب هست که ادم بهش دچار میشه

ریا در عمل است؛ یعنی انسان عمل را در ظاهر برای خدا انجام می‏دهد اما در واقع و حقیقت برای تظاهر و نشان دادن خود است تا این که به او اعتماد و او را آدم خوبی حساب نمایند.
اما عجب یعنی عمل را بزرگ دیدن و به آن بالیدن، کاری که انجام می‏دهد آن کار در نظرش بزرگ جلوه کند.[/]

سلام
یه جایی خونده بودم ریشه خود برتر بینی و عجب و غرور اینا فقط در یک حالت کامل خشک میشه اونم وقتی هست که به انسان روح حیوانیش را نشون بدن!

مثلا خیلی از مردم فکر میکنن قدیسی چیزی هستن در حالی که نمی دونن بیشترشون حیوون هستن

گمونم یک بار که کسی ببینه مثلا سگ هست خرس هست الاغ هست یا فلان...دیگه تا اخر عمر سرش و توی جمع بلند نمیکنه ...شاید حتی از خونه بیرون هم نره...تا این حد!

طبق روایتی از امام رضا (ع) اکثر مردم بهائم هستن اما نمی دونن!

پرنس کوچولو;702420 نوشت:
سلام
یه جایی خونده بودم ریشه خود برتر بینی و عجب و غرور اینا فقط در یکم حالت کامل خشک میشه اونم وقتی هست که به انسان روح حیوانیش را نشون بدن!

مثلا خیلی از مردم فکر میکنن قدیسی چیزی هستن در حالی که نمی دونن بیشترشون حیوون هستن

گمونم یک بار که کسی ببینه مثلا سگ هست خرس هست الاغ هست یا فلان...دیگه تا اخر عمر سرش و توی جمع بلند نمیکنه ...شاید حتی از خونه بیرون هم نره...تا این حد!

طبق روایتی از امام رضا (ع) اکثر مردم بهائم هستن اما نمی دونن!

:Khandidan!:

[="Tahoma"][="Blue"]

*شیوا*;702043 نوشت:
فکر کنم همون عُجب هست که ادم بهش دچار میشه

ریا در عمل است؛ یعنی انسان عمل را در ظاهر برای خدا انجام می‏دهد اما در واقع و حقیقت برای تظاهر و نشان دادن خود است تا این که به او اعتماد و او را آدم خوبی حساب نمایند.
اما عجب یعنی عمل را بزرگ دیدن و به آن بالیدن، کاری که انجام می‏دهد آن کار در نظرش بزرگ جلوه کند.[/]

بصیر;702466 نوشت:
عمل را بزرگ دیدن و به آن بالیدن، کاری که انجام می‏دهد آن کار در نظرش بزرگ جلوه کند.

چیکار کنم دچار عجب نشم؟ خب اون عمل در حد خودش برام بزرگ هست

به نام خدا

اظهار فضل زمانی است که ان فضل را از خود ببینی

اگر انسان دیدگاه توحیدیش را قوی کند و اصل هستی

و کمالات ان را از خدا ببیند و بداند حمد و کل الحمد

و الحمد کله لله است و هیچکس در آن با خدا شریک نیست

هر گز دچار این رذیله نمی شود،این در بعد نظر.

اما در بعد عمل اگر سعی در خلوص نیت کند و هر روز صبح

که از خواب برمی خیزد با خود شرط کند:امروزم از آن خداست

و بی بسم الله(حقیقی) هیچ کار انجام ندهد و در طول روز هم

مراقب باشد و مرتب انتخابها و اعمالش را تحلیل کرده زیر ذره بین

بگذارد و از سوی دیگر مرتب راجع به اسماء و صفات خداوند و

فقر ذاتی خویش اندیشه و اذکار مناسب با ان را زمزمه کند

کم کم این رذیله از بین می رود یا اگر نیست امید است

که هرگز به ان الوده نشود.ان شاالله

[="Tahoma"][="DarkRed"]با سلام
شکی نیست که وقتی انسان کار خوبی انجام میده، بخواد یا نخواد دچار یک حالت خوشحالی و سرور باطنی میشه و از اینکه این کار خوب رو انجام داده خوشحاله.
حالا اگر این خوشحالی و شادی به این دلیل باشه که "خوب خدا رو شکر که پروردگارم من رو مورد عنایتش قرار داد و من به لطف او تونستم این کار خوب رو انجام بدم"، این عجب نیست؛ چون در واقع منشاء و ریشه این کار خوب رو خدا و لطف خدا به خودش میدونه.
اما اگر به این دلیل خوشحال باشه که به به من چقدر آدم خوبی بودم که این کار خوب رو انجام دادم، قطعا این عجب هست و این شخص گرفتار خود پسندی شده!
[/]

*شیوا*;702559 نوشت:
چیکار کنم دچار عجب نشم؟ خب اون عمل در حد خودش برام بزرگ هست

باسلام و احترام
عجب بیماری است که انسان، فقط توجه به خوبیهای خود داشته باشد و خوبیهای خود را بیشتر از دیگران ببیند و الا این که انسان خوبیهایی دارد و به آنها توجه داشته باشد، بد نیست، آنچه که در عجب بسیار بد است این است این خوبیها را از خود ببینید و فکر کند خودش مستقلا کسب کرده است.
راههای درمان عجب
با توجه به مطالبی که در قبح عُجب و غرور آورده شد، باید برای دفع و رفع آن چاره­­اندیشی نمود. قرآن کریم در آیات مختلفی که سخن از این آفت به میان آورده، راه­های درمان و پیشگیری از این صفت قبیح را اشاره نموده است که به نمونه­هایی از آن اشاره می­گردد:
1. عبرت­ آموزی از سرنوشت گذشتگان

تفکر در سرنوشت مردمان دوران­های گذشته که دچار این بلای اخلاقی شده و آثار آن را لمس نموده و عواقب سوء آن، دامن­گیر اجتماعشان شده است، عبرت­گیری از سرنوشت آنان یکی از بهترین روش­های پیشگیری و درمان غرور است که قرآن به آن سفارش نموده است:(طوسى، محمد بن حسن‏؛ التبیان فى تفسیر القرآن‏، تحقیق احمد قصیر عاملى، بیروت‏، دار احیاء التراث العربى‏، بی­تا، ج‏9، ص67 – 68.)

«أَوَ لَمْ‌یسیرُوا فِی الْأَرْضِ فَینْظُرُوا كَیفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذینَ كانُوا مِنْ قَبْلِهِمْ كانُوا هُمْ أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَ آثاراً فِی الْأَرْضِ فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ بِذُنُوبِهِمْ وَ ما كانَ لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ واقٍ»(غافر/21.)


«آیا آنها روى زمین سیر نكردند تا ببینند عاقبت كسانى كه پیش از آنان بودند چگونه بود؟! آنها در قدرت و ایجاد آثار مهمّ در زمین از اینها برتر بودند ولى خداوند ایشان را به گناهانشان گرفت و در برابر عذاب او مدافعى نداشتند!»



قرآن کریم عاقبت کسانی را که راه غرور را طی نموده­اند و از نظر امکانات و قدرت در سطح بالاتری قرار داشتند، به انسانها یادآوری نموده تا با تفکر و عبرت­آموزی از سرنوشت آنان درسی بگیرند. همچنین قرآن، انسانها را به این نکته رهنمون ساخته که آنچه موجب عجب و تکبر برخی افراد بود، نتوانست آنها را از عذاب خدا جلوگیری کند.(تفسیر نمونه، ج‏20، ص70 - 71.)
چنان­که در احتجاج با قارون نیز که دچار غرور علمی و به دنبال آن عجب در ثروت و نفرات شده بود، این­گونه استدلال می­کند:

«...أَوَ لَمْ‌یعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَهْلَكَ مِنْ قَبْلِهِ مِنَ الْقُرُونِ مَنْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُ قُوَّةً وَ أَكْثَرُ جَمْعاً و لایسْئَلُ عَنْ ذُنُوبِهِمُا الْمُجْرِمُون»(قصص/78.)


«...آیا او نمى‏دانست كه خداوند اقوامى را پیش از او هلاك كرد كه نیرومندتر و ثروتمندتر از او بودند؟! (و هنگامى كه عذاب الهى فرا رسد،) مجرمان از گناهانشان سؤال نمى‏شوند.»



2. آگاهی بر نقص­ها و ضعف­ها
بدون شک اگر انسان نیم­نگاهی به خود بیاندازد و به چگونگی آفرینش و مراحل رشد خود توجه داشته باشد، هیچ­گونه توجیهی برای تکبر ورزیدن به مال، اولاد، قدرت و علم ندارد؛ چراکه خود را موجودی حقیر و ضعیف خواهد یافت:

«قَالَ لَهُ صَاحِبُهُ وَ هُوَ یحُاوِرُهُ أَ كَفَرْتَ بِالَّذِى خَلَقَكَ مِن تُرَابٍ ثمُ‏َّ مِن نُّطْفَةٍ ثمُ‏َّ سَوَّئكَ رَجُلاً»(کهف/37.)


«دوست (با ایمان) وى- در حالى كه با او گفتگو مى‏كرد- گفت: آیا به خدایى كه تو را از خاك و سپس از نطفه آفرید و پس از آن تو را مرد كاملى قرار داد، كافر شدى؟!»



این آیه ادامه­ی صحبت­های آن فرد مؤمن با کافری است که گرفتار عُجب شده بود. در اینجا شخص مؤمن برای اصلاح عجب آن فرد کافر، به او یادآوری می­کند که خداوند او را از خاکی بی­ارزش و نطفه­ای ناچیز خلق کرده است؛ لذا دلیلی برای غرور و خودخواهی و کفر وجود ندارد.(مخزن العرفان در تفسیر قرآن، ج‏8، ص35.)

3. توجه به عظمت آفریده­های الهی
قرآن کریم به جهت پیشگیری و درمان بیماری غرور در وجود انسانها، آنها را به عظمت خلقت آفرینش توجه داده است، تا با تفکر در آن و مقایسه­ی آن عظمت با خلقت خود، به ضعف­ها، نقص­ها و ناچیز بودن خود در برابر این همه عظمت پی برده و دست از خودپسندی و عجب و امثال اینها بردارند:(طالقانى، سید محمود؛ پرتوى از قرآن‏، تهران، شركت سهامى انتشار، 1362ش، چاپ چهارم، ج‏3، ص97 -108.)

«أَ أَنْتُمْ أَشَدُّ خَلْقاً أَمِ السَّماءُ بَناها رَفَعَ سَمْكَهَا فَسَوَّاهَا وَ أَغْطَشَ لَیلَهَا وَ أَخْرَجَ ضُحَاهَا وَالْأَرْضَ بَعْدَ ذَالِكَ دَحَاهَا أَخْرَجَ مِنهْا مَاءَهَا وَ مَرْعَاهَا وَالجِبالَ أَرْسَاهَا»(نازعات/27.)


«آیا آفرینش شما (بعد از مرگ) مشكل‏تر است یا آفرینش آسمان كه خداوند آن را بنا نهاد؟! سقف آن را برافراشت و آن را منظّم ساخت و شبش را تاریك و روزش را آشكار نمود! و زمین را بعد از آن گسترش داد، و از آن آب و چراگاهش را بیرون آورد، و كوه‏ها را ثابت و محكم نمود!»



4. فراگیری جهان­بینی صحیح
توجه به ماهیت و هدف آفرینش و تفکر در آن، به انسان کمک می­کند تا نعمتهای الهی را در مسیر صحیح دنیوی و اخروی استفاده نماید و آنها را در جهت عجب ورزیدن و برتری­جویی به کار نگیرد:(طبرسی، فضل بن حسن؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، ناصرخسرو، 1372ش، چاپ سوم، ج‏6، ص731.)

«الْمَالُ وَ الْبَنُونَ زِینَةُ الْحَیوةِ الدُّنْیا وَ الْبَاقِیاتُ الصَّالِحَاتُ خَیرْ عِندَ رَبِّكَ ثَوَابًا وَ خَیرْ أَمَلاً»(کهف/46.)


«مال و فرزند، زینت زندگى دنیاست و باقیات صالحات [ارزشهاى پایدار و شایسته‏] ثوابش نزد پروردگارت بهتر و امیدبخش‏تر است!»

در مقابل به کفار هشدار می­دهد که آنچه را بدان غرور دارند و مایه­ی ­افتخار و برتری خود می­دانند، در برابر قدرت مطلق الهی هیچ­گونه کارایی برای آنها نخواهد داشت؛ بلکه موجب عذاب مضاعف در آخرت برای آنها خواهد بود:(صادقى تهرانى، محمد؛ الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، قم، فرهنگ اسلامى، 1365ش، چاپ دوم، ج‏5، ص50 - 51.)

«إِنَّ الَّذینَ كَفَرُوا لَنْ­تُغْنِی عَنْهُمْ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ مِنَ اللَّهِ شَیئاً وَ أُولئِكَ هُمْ وَقُودُ النَّارِ»( آل عمران/10.)


«ثروتها و فرزندانِ كسانى كه كافر شدند، نمى‏تواند آنان را از (عذابِ) خداوند باز دارد (و از كیفر، رهایى بخشد.) و آنان خود، آتشگیره دوزخند.»

IMAGE(<a href="http://uupload.ir/files/xiwf_رجبعلی.jpg" rel="nofollow">http://uupload.ir/files/xiwf_رجبعلی.jpg</a>)

سوال:رذیله اخلاقی اظهار فضل از کجا نشأت میگیرد؟وچه عواقبی دارد

  1. چگونه می توان آنرا ریشه کرد و با او مقابله کرد؟

جواب:
باسلام و عرض ادب
رذیله اظهار فضل از عواملی مختلف زیر نشات می گیرد:
1. عدم شناخت خدا: اگر کسی خدا را شناخته و معتقد باشد که در نظام هستی مؤثری غیر از او وجود ندارد و از احدی بدون رضای او کاری ساخته نیست، دیگر امید فیض و بخشش از دیگران ندارد، چه رسد به آنکه اعمال خود را برای آنان انجام دهد.
2. حب جاه و مقام: این حب جاه و مقام است که فرد را وادار به اظهار فضل خویش می­کند تا بدین وسیله در انظار مردم برای خود کسب آبرویی کند و ریشه حب جاه و مقام نیز حب دنیا است.

واین صفت ممکن است تا نفاق، حبط اعمال و شرک پیش خواهد رفت
.

هر آنچه که درباره ریا آمده، به اظهار فضل و خودنمایی بر میگردد.
چنانچه در آیات زیر به این مطلب اشاره شده است:
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذى‏ كَالَّذي يُنْفِقُ مالَهُ رِئاءَ النَّاسِ وَ لا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ صَفْوانٍ عَلَيْهِ تُرابٌ فَأَصابَهُ وابِلٌ فَتَرَكَهُ صَلْداً لا يَقْدِرُونَ عَلى‏ شَيْ‏ءٍ مِمَّا كَسَبُوا وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكافِرينَ [1]
وَ لا تَكُونُوا كَالَّذينَ خَرَجُوا مِنْ دِيارِهِمْ بَطَراً وَ رِئاءَ النَّاسِ وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبيلِ اللَّهِ وَ اللَّهُ بِما يَعْمَلُونَ مُحيطٌ [2]
وَ الَّذينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ رِئاءَ النَّاسِ وَ لا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ لا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَ مَنْ يَكُنِ الشَّيْطانُ لَهُ قَريناً فَساءَ قَريناً [3]

درمان ریا:
برای درمان صفت رذیله ریا، راههای مختلفی بیان شده است که به اختصار بیان می­شود:
الف. درمان علمی:
1. از بین بردن روحیه جاه طلبی و مقام خواهی: برای درمان ریا لازم است انسان توحه داشته باشد که رغبت آدمی به هر چیزی برای آن است که خیال می­کند خیری در آن بوده و سودی نصیب او می­کردد، یا در حال و یا در آینده. ولی اگر بداند کاری که مورد نظرش می­باشد لذتی فعلی است و در آینده زیان و رنجی را به همراه دارد، به آسانی می­تواند از آن کار صرفه نظر کند.[4]

2. تقویت ایمان و رسیدن به مرحله یقین: به طور کلی درمان ریا و دیگر بیماری­های قلبی، تقویت ایمان و کوشش برای رسیدن به درجه یقین است. چنانچه اگر کسی به درجه یقین برسد، همان نور یقین، تاریکی­ها و آلودگی­های قلب او را اصلاح می­کند. و کسی که خدا را در همه حال حاضر و ناظر می­بیند، چگونه می­تواند در حضور او عبادت را به منظور مخلوق انجام دهد. [5]یکی از سالکان حقیقی الهی در درمان رذایل اخلاقی(به ویژه درمان ریا) پس از بیان اینکه سرچشمه تمام رذایل را ضعف شناخت خداوند می­داند، فرموده است: «همه رذایل را انس گرفتن با خداوند در عبادت، رفع و دفع می­کند و اگر انسان بداند که خداوند متعال در همه حالات و زمان­ها از هر خوبی، خوبتر است، از انس با او منصرف نخواهد شد.[6]

ب. درمان عملی:
1. مخفی کردن عبادت: تا آنجا که می­تواند اعمال خود را پنهانی انجام دهد و آن قدر بر این عمل مداومت داشته باشد که نفس او به پنهان داشتن عادت کند و به علم و اطلاع خداوند قناعت ورزد و طمعی به دیگران نداشته باشد.[7]

2.مداومت بر اخلاص عمل: فرد مرائی باید در اعمال خود دقیق شود و از نفس خود در هر عملی که انجام می­دهد حساب بکشد و ببیند که آیا این کار را برای خدا انجام داده یا غیر. در روایتی از امام صادق(ع) نقل شده است: «خداوند می­فرماید: من بهترین شریک هستم. هرکس در عملی که انجام می­دهد دیگری را شریک سازد، تمام اعمال او را نمی­پذیرم جز عملی که خالص برای من باشد.[8]


[/HR][1] (بقره، 264)

[2] (47، انفال)

[3] (38، نساء)

[4] (فهری، احمد، صص 53-57.)

[5]دستغيب شيرازي، عبدالحسين؛ قلب سليم، تهران، دارالکتب الاسلامية، 1374، صص 383-384

[6] (بهجت، محمد تقی؛ فریادگر توحید، قم، دفتر انتشارات انصاری، 1387، ص242.)

[7] (دستغيب شيرازي، عبدالحسين؛ پیشین، صص386-387.)

[8] فيض كاشاني،ملا محسن؛ المحجة البيضاء،قم،دفتر انتشارات اسلامي، ج8، ص 138.)

موضوع قفل شده است