مديريت در بحران پژوهشى موردى در مديريت پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
مديريت در بحران پژوهشى موردى در مديريت پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله

مديريت در بحران
پژوهشى موردى در مديريت پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله در غزوه احزاب‏

دكتر على‏محمد ولوى‏1

يكى از حساس‏ترين و سرنوشت سازترين حوادث صدر اسلام، غزوه احزاب است. مورخان، اين غزوه را بيشتر از آن جهت با اهميت مى‏دانند كه آخرين صحنه تهاجم دشمن به نيروهاى اسلام و نقطه اوج اقدامات دفاعى مسلمانان بود. اما آن‏چه كمتر در منابع تاريخى مورد توجه قرار گرفته، مديريت اين حادثه سرنوشت ساز و مهم است.
مديريت پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله در اين غزوه ابعاد مختلفى دارد. در مقاله حاضر كوشش شده‏است، در حد امكان يكى از اقدامات مديريتى پيامبراكرم‏صلى الله عليه وآله در جريان يكى از تدابير آن حضرت، يعنى «حفرخندق» بحث و بررسى شود، البته اين مقاله به مديريتى كه رسول اللَّه‏صلى الله عليه وآله در واقعه حفر خندق اعمال كردند محدود نمى‏شود، بلكه موضوع اداره و بهره‏گيرى كامل از اين اقدام دفاعى هم مورد بحث قرار مى‏گيرد.

واژه‏هاى كليدى: پيامبرصلى الله عليه وآله، مدينه، غزوه احزاب، قريش، ابوسفيان.

طرح مسئله‏

مسلمانان پس از اطلاع از آغاز تهاجم قريش، حداكثر هشت روز فرصت داشتند تا درباره هرگونه اقدام تدافعى تصميم‏گيرى كنند.
تصميم پيامبرصلى الله عليه وآله به حفر خندق يكى از بهترين نمونه‏هاى تصميم‏گيرى شجاعانه است. خندقى به طول حداقل پنج كيلومتر با عرض تقريبى هفت تا ده متر و عمق حداقل سه‏متر، مستلزم حجم عظيمى از خاك‏بردارى است؛ در حالى كه تمام نيرويى كه در اختيار پيامبرصلى الله عليه وآله‏بود به سه هزار نفر نمى‏رسيد. اين سؤال مطرح است كه چه مديريتى اعمال شد كه توانست با وجود همه محدوديت‏ها اين اقدام كم نظير را انجام دهد و به نتيجه مطلوب برساند؟

تصوير اجمالى حادثه‏

غزوه احزاب بنابر قول مشهور در شوال سال پنجم هجرى‏2 و در ناحيه شمال و غرب مدينة النبى واقع شد. قرآن مجيد در چهار سوره و در قريب 22 آيه به مسائل مختلف اين جنگ اشاره كرده‏است.3
سپاه مشركان از سه لشكر به ترتيب زير تشكيل شده‏بود:

امتياز عمده سپاه احزاب كه تا آن زمان در منطقه حجاز كم نظير بود، برخوردارى از سواره نظامى با حداقل 600 اسب بود كه برترى كامل آنان بر نيروهاى اسلام را تضمين مى‏كرد. به احتمال قريب به يقين، نگرانى عمده مسلمانان از همين بخش سپاه احزاب بوده است. طبعاً اولين اقدام مؤثر سپاه اسلام هم بايد به نحوى طراحى مى‏شد كه بتواند سواره نظام دشمن را زمين گير و بى‏اثر كند. 1- لشكر قريش و هم‏پيمانانش به رهبرى ابوسفيان بن حرب، كه فرماندهانى چون خالدبن‏وليد، عكرمة بن ابوجهل، عمروعاص، صفوان‏بن اميه و عمروبن عبدود در آن شركت داشتند. مجموعه نيروهاى تحت فرماندهى ابوسفيان - با احتساب بنى‏سليم - 4700 نفر بودند كه بيش از 300 اسب و 1500 شتر به همراه داشتند.4 اين نيروها پس از نزديك شدن به مدينه در محلى موسوم به «رومة» مستقر شدند. 2- لشكر غطفان و هم‏پيمانان آن‏ها از قبايل نجد، به فرماندهى «عيينة بن حصن فزارى» و مسعود بن رخيله و حارث بن عوف جمعاً به استعداد 1800 نفر، كه در نزديكى «أحد» اردو زدند و تعداد 300 اسب همراه اين لشكر بود.5 3- بنى اسد به فرماندهى طليحه‏بن خويلد اسدى، هم‏چنين يهوديان بنى‏نضير كه قريش را همراهى مى‏كردند و نقش آنها بيشتر تقويت فكرى و روحى اين حركت نظامى بود. يهوديان بنى‏قريظه هم با شكستن پيمان، متحد احزاب محسوب مى‏شدند. اكثر مورخان تعداد نفرات احزاب را مجموعاً ده هزار نفر گفته‏اند.6 اما اين عدد به نظر اندكى اغراق‏آميز مى‏رسد. احتمالاً مجموع سپاه قريش و متحدانش از حدود 8000 نفر متجاوز نبوده‏است.
موقعيت مسلمانان‏

بنا به روايت ابن اسحاق، تعداد نفرات سپاه اسلام در جريان غزوه خندق 3000 نفر بوده‏است.7 به نظر مى‏رسد كه اين قول اندكى خوش‏بينانه و همراه با اغراق باشد. احتمالاً اين رقم با احتساب نوجوانان و جوانان و هم‏چنين همراهى كراهت‏آميز برخى از منافقين است. لازم به ذكر است كه تعداد اسب‏هاى مسلمانان در غزوه خندق سى و چند اسب بوده‏است.8
بنا به گفته واقدى چهار روز پس از حركت قريش از مكه، سواران خزاعه خبر حركت احزاب را به پيامبراكرم‏صلى الله عليه وآله رساندند.9 فاصله ميان مكه و مدينه براى سپاهى كه با ساز و برگ جنگى حركت مى‏كرد، ده تا دوازده روز راه بوده‏است. بنابراين پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله و مسلمانان تنها شش تا هشت روز براى اتخاذ هرگونه تدبير و تصميمى فرصت داشته‏اند.

وضعيت عمومى مدينه و روحيه مسلمين‏

در هر اقدام اجتماعى، سياسى و نظامى، علاوه بر رهبرى، بايد به دو ركن ديگر توجه شود:

پس از انتشار خبر حركت احزاب در مدينه، جو عمومى شهر دستخوش تلاطم گرديد. بهترين تصوير از شرايط عمومى مدينه، و دسته‏بندى گروه‏هاى حاضر در شهر را قرآن مجيد طى 17 آيه در سوره احزاب ارائه كرده‏است. دراين آيات با دقت شگفت‏انگيز و روان‏كاوانه‏اى از روحيات و مواضع گروه‏هاى مختلف، در واقعه غزوه احزاب، پرده برداشته است. از نظر قرآن اين گروه‏ها به سه دسته كلى تقسيم مى‏شوند:
الف) مؤمنين: مطابق آيات قرآن، كسانى كه در اين گروه جاى مى‏گيرند بسيار معدودند. اينان ياران خالص و فداكار پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله بوده‏اند كه در هر شرايطى هيچ‏گونه ترديدى در اعتمادشان به خدا و رسول ايجاد نمى‏شد. اين آيه از سوره‏احزاب در حق اين گروه نازل شده‏است:
و لمّارء المؤمنون الأحزاب قالوا هذا ما وعدنا اللَّه و رسوله و صدق اللَّه و رسوله و مازادهم إلاّ ايماناً و تسليماً؛10
و چون مؤمنان دسته‏هاى دشمن را ديدند، گفتند: «اين همان است كه خدا و فرستاده‏اش به ما وعده دادند و خدا و فرستاده‏اش راست گفتند»، و جز بر ايمان و فرمان‏بردارى آنان نيفزود.
ب) منافقين: كسانى‏كه با اجبار و اكراه اسلام را پذيرفته بودند و در دل كينه رسول خداصلى الله عليه وآله را مى‏پروراندند، در موقعيت‏هاى مناسب از ضربه زدن و خدمت به دشمنان اسلام دريغ نمى‏كردند. قرآن مجيد اين گروه را معرفى و باطن آنان را آشكار كرده‏است:
و إذ يقول المنافقون و الذين فى قلوبهم مرضٌ ما وعدنا اللَّه و رسوله إلاّ غرورا * و اذ قالت طائفة منهم يا أهل يثرب لا مقام لكم فارجعوا...؛11
و هنگامى كه منافقان و كسانى كه در دل‏هايشان بيمارى است مى‏گفتند: «خدا و فرستاده‏اش جز فريب به ما وعده‏اى ندادند». * و چون گروهى از آنان گفتند: «اى مردم مدينه، ديگر شما را جاى درنگ نيست، برگرديد».
ج) معوقين و مرددين: اينان مسلمانانى بودند كه به سبب ضعف شخصيت يا ضعف ايمان، معمولاً در شرايط حساس و در جريان حوادث، گرفتار ترديد و ترس مى‏شدند و علاوه بر آن، اين روحيه را به ديگران هم منتقل مى‏كردند.
قرآن كريم در مواضع مختلف ضمن بررسى نهضت انبيا، به اين گروه اجتماعى اشاره كرده، و حتى گاهى در كنار منافقين و تحت عنوان «الذين في قلوبهم مرض» از آنها ياد كرده‏است. در سوره احزاب هم خداوند ويژگى‏هاى روانى و شخصيتى اين گروه را آشكار كرده‏است:
قد يعلم اللَّه المعوّقين منكم و القائلين لإخوانهم هلمّ إلينا و لا يأتون البأس إلاّ قليلاً؛12
خداوند كارشكنان [و مانع شوندگان‏] شما و آن كسانى را كه به برادرانشان مى‏گفتند: «نزد ما بياييد» و جز اندكى روى به جنگ نمى‏آورند [خوب ]مى‏شناسد.
معمولاً اين گروه در سختى و شرايط بحرانى، با منافقين احساس همراهى و هم‏گامى بيشترى مى‏كنند. گاهى با عذر و بهانه‏هاى به ظاهر موجه، موضع مأموريت و مسئوليت خود را ترك كرده و چون باطناً منافق نيستند، يا به جهت آينده‏نگرى و توجيه خود و ديگران، سعى مى‏كنند خودشان را با رهبرى هماهنگ نشان دهند. قرآن مجيد اين حالات و روحيات را افشا مى‏فرمايد:
... و يستأذن فريق منهم النّبى يقولون انّ بيوتنا عورة وما هى بعورة إن يريدون إلاّ فراراً؛13
و گروهى از آنان از پيامبر اجازه مى‏خواستند و مى‏گفتند: «خانه‏هاى ما بى‏حفاظ است» و[لى خانه‏هايشان ]بى‏حفاظ نبود، [آنان‏] جز گريز [از جهاد ]چيزى نمى‏خواستند.
اين گروه همواره در معرض بازگشت به كفر قرار دارند، زيرا قدرت براى آنان اصالت دارد. به همين دليل بسيار غير قابل اعتمادند:
و لو دخلت عليهم من أقطارها ثمّ سئلوا الفتنة لأتوها و ماتلبّثوا بها إلاّ يسيراً؛14
و اگر از اطرافِ [مدينه‏] مورد هجوم واقع مى‏شدند و آنگاه آنان را به ارتداد مى‏خواندند، قطعاً آن را مى‏پذيرفتند و جز اندكى در اين [كار ]درنگ نمى‏كردند.
در عين حال اين گروه اجتماعى گروهى پر مدعا، متوقع و طلب‏كارند. به تعبير قرآن، هرچند در شرايط خطر چشمانشان از ترس، حالت چشمان مشرف به مرگ را دارد، اما وقتى شرايط عادى شود زبان دراز، گستاخ، مدعى و طلب‏كار مى‏شوند:
اشحّة عليكم فاذا جاء الخوف رأيتهم ينظرون إليك تدور أعينهم كالذى يغشى عليه من الموت فإذا ذهب الخوف سلقوكم بألسنة حداد اشحّة على الخير...؛15
بر شما بخيلانند، و چون خطر فرارسد آنان را مى‏بينى كه مانند كسى كه مرگ او را فرو گرفته، چشمانشان در حدقه مى‏چرخد [و ]به سوى تو مى‏نگرنند؛ و چون ترس برطرف شود شما را با زبان‏هايى تند نيش مى‏زنند؛ بر مال حريصند.
در مجموع مى‏توان گفت كه با توجه به شرايطى كه اشاره شد و نيز وضعيت كمى و كيفى نيروهاى اسلام، رهبرى پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله در جنگ احزاب يكى از دشوارترين مديريت‏ها در شرايط نامناسب بوده‏است.
جهت شناسايى روش مديريت پيامبرصلى الله عليه وآله ضرورى است ابعاد برنامه‏ريزى، تعيين استراتژى، سازماندهى، مديريت نيروى انسانى، كسب اطلاع و خبر رسانى و نظارت و كنترل، در مديريت و رهبرى رسول خداصلى الله عليه وآله مورد دقت و بررسى قرار گيرد. 1- وضعيت و شرايط عمومى جامعه: شرايط ساختارى هر جامعه و نحوه ارتباط و مناسبات افراد و كانون‏هاى مختلف اجتماعى متناسب با شرايط هر جامعه، در روند تحولات اجتماعى نقش تعيين كننده‏اى دارد. گسستگى يا هم‏بستگى اجتماعى كه در جامعه آن روز مدينه به كيفيت تعامل قدرت‏هاى قبيله‏اى حاضر در شهر بستگى داشت، از جمله عوامل مؤثر در هم‏بستگى يا گسستگى نيروهاى درونى شهر به حساب مى‏آمد. تدابيرى كه از قبل انديشيده شده بود، شرايط مطلوب اين هم‏بستگى را فراهم كرده‏بود. انعقاد پيمان‏نامه عمومى مدينه، عقد اخوت، و بناى مسجد براى ايجاد انسجام در فعاليت‏هاى مختلف جامعه از جمله اقداماتى بود كه پيامبراكرم‏صلى الله عليه وآله با هدف تحقق شرايط وحدت اجتماعى انديشيده‏بودند. 2- وضعيت نيروى انسانى: نيروى انسانى ركن اصلى در هر اقدام مديريتى است. عواملى چون كميت و آمار نيروهاى در اختيار، شرايط روحى نيروها، ارتباط درونى نيروها، نحوه و چگونگى تنظيم رابطه مديران ستادى و نيروهاى در صف، عواملى هستند كه مى‏توانند در زمينه‏سازى موفقيت يا عدم موفقيت يك اقدام اجتماعى يا نظامى تأثير گذار باشد. در صورت تحقق شرايط مطلوب نسبت به دو عامل فوق، نقش رهبرى و مديريت به عنوان عامل هماهنگى و بهره‏بردارى از شرايط اجتماعى مناسب و نيروى انسانى آماده، موضوعيت خواهد يافت.

[=Century Gothic]1[=Century Gothic]. برنامه ريزى و تعيين استراتژى‏

[=Century Gothic]با بررسى جزئيات غزوه خندق به راحتى مى‏توان به اين واقعيت رسيد كه پس از وصول خبر حركت احزاب، پيامبراكرم‏صلى الله عليه وآله سياستى دفاعى اتخاذ كردند. براى تحقق اين هدف، بهترين تدبير، ماندن در شهر و بهره بردارى از كليه امكانات و توانايى‏هاى درون شهرى بود. ماندن در شهر مى‏توانست سپاه اسلام را به لحاظ پشتيبانى و تداركات در يك جنگ دفاعى طولانى يارى دهد. با توجه به برترى كمى سپاه دشمن و برخوردارى آنان از بيش از شش‏صد اسب كه به آنها تحرك فوق‏العاده‏اى مى‏بخشيد، مهم‏ترين اقدام، جلوگيرى از تهاجم اوليه دشمن و بى‏اثر كردن نقش سواره نظام بود.
موفقيت سپاهى چون سپاه احزاب، به تهاجم اوليه بستگى داشت. بنابراين، جلوگيرى از كسب موفقيت در تهاجم اوليه سپاه مشركين مى‏توانست يكى از اهداف اوليه پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله باشد.
پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله ضمن اتخاذ سياست تدافعى، به حفر خندق فرمان دادند كه مى‏توانست هدف يادشده را تأمين كند. از آن‏جا كه در نهايت، همه تصميمات را پيامبراكرم‏صلى الله عليه وآله مى‏گرفتند، سرعت عمل آن حضرت در پذيرش و اجراى اين پيشنهاد قابل توجه است.

[=Century Gothic]اهميت و عظمت اين تصميم‏

[=Century Gothic]از مجموع اطلاعاتى كه مورخان به دست مى‏دهند، چنين برمى‏آيد كه خندق داراى ابعاد زير بوده‏است:
طول آن حداقل پنج و حداكثر شش كيلومتر بوده‏است. خندق در شمال شرق مدينه از ناحيه برج‏هاى شيخان شروع شده و تا غرب مدينه، يعنى تا كوه بنى‏عبيد و از آن‏جا به طرف جنوب تا محلى كه اكنون مسجد فتح قرار دارد، كشيده مى‏شده‏است‏16 و از اين نقطه هم تا مصلى امتداد داشته است.
هر چند مسير دقيق خندق مشخص نيست و اين احتمال وجود دارد كه در مسير، وجود موانع طبيعى و مصنوعى مى‏توانست مسلمانان را از حفر خندق بى‏نياز كند، اما در مجموع با توجه به فاصله مناطق يادشده و هم‏چنين با توجه به تقسيم كارى كه انجام گرفت، مسلماً طول خندق از پنج‏كيلومتر كمتر نبوده‏است.
اگر قول مشهور مورخان را كه مى‏گويند تعداد حفر كنندگان خندق سه هزار نفر بوده‏است بپذيريم - چون هر ده نفر مأمور حفر چهل ذراع(بيست متر) از خندق بوده‏اند - بنابراين، طول خندق در حدود شش كيلومتر برآورد مى‏شود.
مورخان مسير خندق را چنين تشريح كرده‏اند: مبدأ آن راتج و قلعه شيخان بود، و از آن‏جا تا تپه ذباب در شمال مدينه كشيده‏شده و سپس به طرف غرب تا كوه بنى‏عبيد و از آن‏جا تا محلى كه هم‏اكنون مسجد فتح قرار دارد كشيده مى‏شده‏است. در مغرب هم جهت احتياط، به رغم وجود موانع طبيعى، چون نخلستان‏ها و حرات، خندق تا مصلى امتداد پيدا كرده‏است.
عرض و عمق خندق كمتر از ده متر نبوده است، چرا كه به هر حال مى‏بايست طورى طراحى مى‏شد كه يك چابك سوار نتواند با اسب از آن عبور كند. اما در مورد عمق خندق، همين قدر كه پياده‏نظام دشمن نتواند از يك طرف وارد، و از طرف ديگر خندق خارج شود، مى‏توانست پاسخ‏گوى هدف پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله باشد. بنابراين احتمالاً عمق خندق در حدود سه يا چهار متر بوده‏است. دكتر آيتى معتقد است كه طول خندق 5/5 كيلومتر، عرض آن ده متر و عمق آن پنج متر بوده‏است.17
با توجه به فاصله ميان مكه و مدينه (ده تا دوازده روز راه) و تصريح مورخان به اين‏كه سواران خزاعه پس از حركت قريش به سرعت و ظرف مدت چهار روز خود را به پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله رسانيده و موضوع را اطلاع داده‏اند، مسلماً مدت حفر خندق كمتر از ده روز بوده‏است.

[=Century Gothic]2. سازماندهى‏

[=Century Gothic]پس از تعيين مسير خندق كه توسط شخص پيامبرصلى الله عليه وآله، به همراه گروهى از مشاوران ايشان، افرادى چون سلمان فارسى، سعد بن معاذ و سعدبن عباده انجام شد، نخستين اقدام رسول‏خداصلى الله عليه وآله ايجاد سازمان لازم براى نيل به هدف نزديك، يعنى حفر خندق بود. اين كار به سرعت اما با دقت و ظرافت تمام انجام گرفت. كل نيروهاى موجود، مجموعاً نزديك به سى‏صد گروه عمل كننده، تحت مديريت يكى از بزرگان اصحاب (مهاجر و انصار) هماهنگ شدند. ارتباط پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله با همه مسلمانان از طريق سرپرستان انجام مى‏شد. هر چند ارتباط آن حضرت با همه مسلمين ارتباطى صميمى و مستقيم بود، در امور محوله، فقط سرپرستان با رسول خدا ارتباط و تماس داشته‏اند. اين نكته تلويحاً از اشارات منابع تاريخى بر مى‏آيد؛ چنان‏كه در ماجراى مواجه شدن گروه سلمان فارسى با سنگ سختى، افراد گروه از سلمان مى‏خواهند موضوع را به اطلاع پيامبراكرم‏صلى الله عليه وآله برساند.18 شايد بتوان نمودار سازماندهى نيروها براى حفر خندق را به ترتيب زير ترسيم كرد:

[=Century Gothic]

[=Century Gothic]
[=Century Gothic]3. مديريت نيروى انسانى‏

[=Century Gothic]چنان‏كه از نقشه برمى‏آيد پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله براى ايجاد انگيزه و تشديد فعاليت مسلمانان قسمتى از مأموريت حفر خندق را به مهاجرين و بخش بزرگ‏ترى از آن را به انصار سپردند. براى آن‏كه ميان انصار هم نوعى رقابت به‏وجود آيد آنان را به سه گروه تقسيم كردند. اين تقسيم بندى برمبناى نزديكى قومى و قبيله‏اى انجام شد، زيرا هر تقسيم بندى ديگرى ممكن بود با توجه به اختلافات فكرى، فرهنگى و قومى مسلمانان كه بسيارى از آنها تازه به اسلام گرويده بودند، سرمنشأ بروز مشكلات و مسائلى باشد. بروز اختلاف بر سر سلمان كه نه از انصار بود و نه وابسته به مهاجرين، نمونه خوبى براى اثبات اين مدعاست.19
پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله آگاهانه، از رقابت ميان قبايل براى تسريع كار استفاده كردند. اين تدبير تا حد گروه‏هاى عمل كننده هم ادامه يافت. رسول‏اللَّه‏صلى الله عليه وآله با اعمال تقسيم كارى حساب شده ميان افراد، هر چهل ذراع از مسير خط كشى شده را به ده نفر محول كردند. بدين ترتيب نه فقط قبايل و طوايف با هم رقابت مى‏كردند، بلكه در درون هر گروه ميان افراد آن گروه هم رقابت ايجاد مى‏شد؛ ضمن اين‏كه حوزه كار هر گروه كاملاً مشخص بود و تداخلى در مسئوليت‏ها هم پيش نمى‏آمد.

[=Century Gothic]اقدامات انگيزشى پيامبرصلى الله عليه وآله‏

[=Century Gothic]يكى از تدابير پيامبراكرم‏صلى الله عليه وآله جهت پيش‏برد هر چه سريع‏تر حفر خندق، توجه دادن مسلمانان به اصول اعتقادى و مخصوصاً آخرت بود. با تعليم اين اصل سازنده كه زندگى حقيقى، حيات اخروى است و زندگى دنيوى گذرا و بى‏اعتبار است، شور و نشاط كار در مسلمانان زيادتر مى‏شد. نكته در خور توجه اين‏كه به سبب محدوديت زمانى و ضرورت تأثير فورى سخن، رسول‏خداصلى الله عليه وآله از زبان شعر كه مؤثرترين زبان آن روز بود، استفاده مى‏كردند.
به عنوان نمونه، ابن سعد در طبقات مى‏گويد پيامبراكرم‏صلى الله عليه وآله در جريان حفر خندق اين بيت را تكرار مى‏كردند:
اللهم إنّ الخير الآخره
فاغفر للأنصار و المهاجره‏20
يا به قولى:
لاعيش إلاّ عيش الاخره‏
فاغفر للأنصار و المهاجره‏
و يا:
اللهم لو لا أنت ما اهتدينا
و لاتصدقنا و لاصلينا21

براى آن‏كه مسلمانان هدف اصلى را گم نكنند و بدانند كه زحماتشان در چه جهت و براى چيست، با اين روش بر اصول تأكيد مى‏كردند. شايد از همين نكته بتوان به اين نتيجه رسيد كه در هر اقدام مديريتى لازم است مدير دائماً رهروان خود را با هدف يا اهداف آشنا و آنان را توجيه نمايد. پيامبراكرم‏صلى الله عليه وآله از بهترين روش ممكن براى تحقق اين مهم استفاده كرده‏اند؛ آموزش غير مستقيم و بهره‏گيرى از زبان شعر كه تأثيرى فورى و ماندگار داشت.
جهت تقويت روحيه مسلمين و فعال‏تر كردن آنان، موارد زير از شيوه مديريت پيامبرصلى الله عليه وآله قابل استنباط است:
الف) مشاركت مستقيم، جدى و همه جانبه شخص رسول اللَّه‏صلى الله عليه وآله در كار حفر خندق، به‏طورى‏كه به گفته بسيارى از مورخان، نيروهاى عادى مجاز بودند شب‏ها محل كارشان را ترك كنند، اما پيامبراكرم‏صلى الله عليه وآله به اتفاق گروهى از اصحاب مؤمن و مخلص در كنار خندق مى‏ماندند.22 نكته درخور توجه اين‏كه، اين مشاركت به رهبرى و هدايت مسلمانان محدود نبود، بلكه آن حضرت خود خاك حمل مى‏كردند و هر جا مسلمانان در حفر خندق گرفتار مشكل مى‏شدند از آن جناب استمداد مى‏كردند.
ب) حضور شاد و با نشاط پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله اين روحيه را به نيروها هم منتقل مى‏كرد. روحيه با نشاط پيامبر چنان بر اصحاب تأثير گذاشته بود كه آنان حتى بيش از مواقع عادى با يك‏ديگر شوخى و مزاح مى‏كردند. پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله هم تا آن‏جا كه اين شوخى‏ها با ارزش‏هاى الهى و اسلامى و شخصيت افراد و اداره امور تعارض نداشت، آن را منع نمى‏كردند.23
ج) خواندن سرودهاى دسته جمعى يكى ديگر از اقداماتى بود كه ضمن جلوگيرى از پرداختن مسلمانان به بحث‏هاى تضعيف كننده روحيات و ايجاد كننده اضطراب عمومى، موجب شادى و نشاط و تقويت روحيه مسلمانان مى‏شد. تمامى اين سرودها داراى بار ارزشى و تأثيرات تربيتى بسيار خوبى بود.24
يكى از سرودهايى كه مسلمانان مى‏خواندند، به مرد نيكوكارى مربوط مى‏شد به نام جعيل كه به گفته واقدى، زشت روى و مبتلا به بيمارى پوستى بود، اما در حفر خندق همكارى مى‏كرد. پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله نام او را از جعيل به عمرو تغيير دادند و به همين مناسبت مسلمانان اين بيت را سروده و دسته جمعى تكرار مى‏كردند:
سماه من بعد جعيل عمرا
و كان للباس يوما ظهرا
گفته‏اند پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله هم با تكرار آخرين كلمات هر مصرع با آنان همراهى مى‏كرد.25
د - يكى ديگر از تدابير پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله در مديريت نيروى انسانى، استفاده مؤثر از همه نيروهاى درگير در حفر خندق بود، به‏طورى‏كه از سست ايمانان و حتى منافقان هم در حد مطلوب بهره‏بردارى و استفاده مى‏شد. برخلاف روش‏هاى تنبيهى و انضباطى موجود در جوامع مختلف، مخصوصاً در شرايط جنگى، در غزوه احزاب، توبيخ و تنبيه مستقيم افراد خاطى و قاصر در اجراى وظيفه، از پيامبر ديده نشده‏است. پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله نظامى را طراحى كرده بودند كه در آن فرد خاطى خود به‏خود سرشكسته و شرمسار مى‏شد. به نقل واقدى در واقعه حفر خندق اگر از كسى سستى مى‏ديدند به او مى‏خنديدند.26
چنين بود كه افراد سست ايمان و منافق هم از ترس ريش‏خند ديگران، ناگزير از كاركردن بودند. البته چنان‏كه قرآن به صراحت فرموده‏است، اين گروه‏ها به بهانه‏هاى مختلف از زير كار شانه خالى مى‏كردند.27 اما اين شيوه عمل پيامبراكرم‏صلى الله عليه وآله و مؤمنان باعث شده بود كه آنان گستاخ نشوند، ضمناً براى آنان حقى در همراهى با مؤمنان ايجاد نگردد و در حد امكان از توانايى‏هاى آنها هم بهره‏بردارى شود.
ادامه دارد.....

4. ارتباطات‏

ارتباط پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله در واقعه غزوه خندق با نيروهاى اسلام، مستقيم و بى‏واسطه‏بود. كسانى‏كه مسئوليت خبررسانى و ابلاغ فرمان‏هاى رسول خداصلى الله عليه وآله را به واحدهاى مختلف و گزارش مسائل و مشكلات واحدها را به آن حضرت عهده‏دار بودند، به‏طور مستقيم با پيامبرصلى الله عليه وآله ديدار مى‏كردند. مسلمانان قريب به 35 اسب در اختيار داشتند كه در حفر خندق و نيز پس از آن در جريان محافظت از خندق براى هماهنگى وايجاد ارتباط و خبر رسانى سريع، استفاده مى‏شد. پس از حفر خندق، مسلمانان براى خندق درهايى قرار دادند (احتمالاً هشت در)، هر يك از اين درها نگهبانانى داشت و زبير بن عوام به عنوان فرمانده كل، بر آنان نظارت مى‏كرد.28 ارتباط ميان اين دروازه‏ها كه در نقاط حساس و استراتژيك خندق تعبيه شده‏بود توسط عبادبن‏بشر، سرپرست نگهبانان چادر فرماندهى كه پيامبراكرم‏صلى الله عليه وآله در آن مستقر بودند، با سرعت تمام و با استفاده از اسب انجام مى‏شد.
هم‏چنين پس از اتمام كار حفر خندق و استقرار نيروها در دو طرف آن، پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله كلمات يا عباراتى را تعيين فرموده بودند كه هم به منزله اسم رمز تلقى مى‏شد و واسطه شناسايى بود و هم براى خبررسانى سريع مورد استفاده قرار مى‏گرفت. هم‏چنين شعارهاى ويژه‏اى جهت برقرارى ارتباط رزمندگان اسلام با يك‏ديگر و با چادر فرماندهى كه در دامنه كوه سلع مستقر بود، از سوى حضرت تعيين شده بود. به مجرد برخورد با موقعيت ويژه، افرادى كه مستقيماً با آن موقعيت روياروى مى‏شدند، موظف بودند شعار خاصى - مثلاً اللَّه اكبر - را تكرار و ديگر نيروها را از موقعيت خود آگاه سازند. از طريق همين شبكه ارتباط سريع، سپاه اسلام چند بار از رخنه و نفوذ نيروهاى دشمن آگاه شده، به موقع آن را دفع كردند.29
نكته در خور توجه اين كه، همه اين اسامى رمز و واژگان ارتباطى بار ارزشى داشت. گاهى هم از شعاردادن دسته‏جمعى براى تدارك جنگ روانى عليه دشمن استفاده مى‏شد.

5. نظارت و كنترل‏

چنان‏كه قبلاً هم اشاره شد، نظارت پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله بر عمل‏كرد افراد در حفر خندق نظارتى غير مستقيم بود. طراحى نظام تقسيم كار دقيق و رقابت ايجاد شده ميان گروه‏هاى عمل كننده، موجب ايجاد نظام نظارت و كنترل همگانى و عمومى شده‏بود، به گونه‏اى كه مى‏توان گفت همه افراد خندق بركار يك‏ديگر نظارت و كنترل داشتند. در عين حال نوعى حضور و غياب غير مستقيم هم درباره شاغلان در حفر خندق اعمال مى‏شد، بدين ترتيب كه هر كس ناگزير از ترك موضع مأموريت بود از شخص رسول اكرم‏صلى الله عليه وآله اجازه مى‏گرفت و اين به عنوان يك روحيه عمومى كه جنبه ارزشى هم داشت، در آمده‏بود. چنان‏كه قرآن مجيد هم در سوره احزاب اشاره فرموده‏است، يكى از ملاك‏ها و مشخصه‏هاى تعيين اعتقاد و ايمان افراد اجازه گرفتن از پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله براى غيبت موقت بود.
بنابراين، وجه بارز نظام نظارتى پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله طراحى نظامى بود كه براساس آن نوعى نظارت همگانى و خودجوش در ميان نيروهاى اسلامى ايجاد شده بود. اين نظام نظارتى كه بر مبناى اعتماد كامل ميان رهبر و رهروان طراحى شده‏بود مى‏توانست موجب تقويت اعتماد به نفس و بارورى شخصيت افراد شود.
با توجه به مجموعه عوامل فوق بود كه پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله موفق شدند كار عظيم و شگفت‏انگيز حفر خندق را در مدت كوتاه (كمتر از ده روز) به انجام رسانند. سرانجام، در اين غزوه قدرت رهبرى و مديريت رسول‏اللَّه‏صلى الله عليه وآله توانست احزاب را شكست دهد و آخرين تهاجم سپاه متحد شرك و كفر را ناكام كند.

پى‏نوشت‏ها

1. دانشيار گروه تاريخ، دانشگاه الزهرا(س).
2. ابن هشام، ابومحمدعبدالملك، السيرة النبويه، تحقيق مصطفى السقا ابراهيم الأبيارى، عبدالحفيظ شبلى، (مصر، 1355ق) ج 3، ص 224؛ هم‏چنين محمدبن جرير طبرى، محمدبن عمر واقدى و ابن‏سعد، شروع اين غزوه را در ذيقعده سال پنجم دانسته‏اند.
3. بقره(2) آيه 214؛ آل عمران(3) آيات 26-27؛ نور(24) آيات 62-64 و احزاب (33) آيات 9-25.
4. محمد بن‏عمر واقد (معروف به واقدى)، مغازى، تحقيق الدكتور مارسدن جونس (بيروت، بى‏نا، 1409) ج‏2، ص 331.
5. همان، ص 332.
6. همان، ج 2، ص 335؛ ابن هشام، پيشين، ج 3، ص 230؛ طبرى، محمد بن جرير، تاريخ الامم و الملوك، (بيروت، مؤسسه عزالدين 1314ه ق)، ج 3، ص 1073.
7. ابن‏هشام، پيشين، ص 231.
8. واقدى، پيشين، ج 1، ص 343.
9. همان، ج 2، ص 333.
10. احزاب (33) آيه 22.
11. همان، آيات 12-13.
12. همان، آيه 18.
13. همان، آيه 13.
14. همان، آيه 14.
15. همان، آيه 19.
16. واقدى، پيشين، ج 2، ص 338؛ طبرى، پيشين، ص 1069 و محمدابراهيم آيتى، تاريخ پيامبر اسلام (تهران، دانشگاه تهران، 1362) ص 381.
17. محمد ابراهيم آيتى، همان، ص 382.
18. محمدبن جريرطبرى، پيشين، ج 2، ص 1070.
19. در جريان حفر خندق هر يك از مهاجر و انصار سعى مى‏كردند سلمان را كه براى اولين بار دراقدامات جمعى مسلمين شركت مى‏كرد، به خود نسبت دهند.
20. محمد ابن سعد، ابن سعد، طبقات الكبير، ليدن، 1313، ج 2، ص 51.
21. واقدى، پيشين، ج 2، ص 336؛ ابن سعد، پيشين.
22. واقدى، پيشين.
23. ر.ك: همان؛ ابن سعد، پيشين.
24. ر.ك: واقدى، پيشين، ص 334؛ ابن سعد، پيشين، ص 52.
25. ابن هشام، پيشين، ص 227؛ واقدى، پيشين، ص 335.
26. واقدى، همان، ص 332.
27. «و يستأذن فريق منهم النّبى يقولون انّ بيوتنا عورة وما هى بعورة إن يريدون إلاّ فراراً»احزاب(33) آيه 13.
28. يعقوبى، تاريخ، ج 1، ص 409.
29. ر.ك: واقدى، پيشين، ص 346 - 353.

منابع‏

- آيتى، محمد ابراهيم، تاريخ پيامبر اسلام (تهران، دانشگاه تهران، 1362).
- ابن سعد، محمد ابن سعد، طبقات الكبير، (ليدن، 1313).
- ابن هشام، ابومحمد عبدالملك، السيرة النبوية، تحقيق مصطفى السقا، ابراهيم الأبيارى، عبدالحفيظ شبلى (مصر، 1355ق).
- طبرى، محمد بن جرير، تاريخ الامم و المللوك، (بيروت، مؤسسه عزالدين، 1414ه ق).
- واقدى، محمد بن عمر، مغازى، تحقيق الدكتور مارسدن جونس (بيروت، بى‏نا، 1409) ج 2.

موضوع قفل شده است