جمع بندی بازگشت انسان

تب‌های اولیه

24 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
بازگشت انسان

سلام
درسوره شوری ایه 13خداوند میفرمایند هرکس راکه بخواهد به سوی خویش بازمیگرداند سپس هدایت میکند به سوی خویش هرکس ( تمام ) کسانی که بازگردانده شدند
خب واضحه که درایات زیادی داریم همه ما میمیریم ودوباره به سوی حق بازگشت داریم براین اساس همه ما به سوی خداهدایت میشویم به عبارت ساده ترایه بیاراین است که هدایت به سوی حق درمورد افرادی است که مایل به پیروی دین خداهستند وازانجا که همه بازمیگردند پس ایا همه هدایت میشن که براین اساس ماخالد جهنم نخواهیم داشت
یاحق

با نام و یاد دوست




کارشناس بحث: استاد میقات

[="Tahoma"]«اللَّهُ يجْتَبىِ إِلَيْهِ مَن يَشَاءُ وَ يهْدِى إِلَيْهِ مَن يُنِيب‏»
خداوند هر كس را بخواهد بر مى ‏گزيند، و كسى را كه به سوى او بازگردد هدايت مى ‏كند.(شوری، 13)

با سلام و درود

«ینیب» و «إنابه» به معنای رجوع و بازگشت پی در پی است؛ و انابه به خداوند یعنی برگشتن به سوی او از روی توبه و اخلاص در عمل.(المفردات في غريب القرآن، ص 827؛ قاموس قرآن، ج ‏7، ص 118)

لذا بازگرداندن در این جا به معنای ایمان آوردن و عمل صالح انجام دادن است که همان هدایت شدن است. خصوصا با توجه به سیاق آیه که اصلا اشاره به ارسال پیامبران و ادیان الهی برای هدایت انسان ها است.

به بیان دیگر؛ خداوند کسانی را که به دین الهی روی می آورند هدایت می کند؛ مانند آیه شریفه «وَ الَّذِينَ اهْتَدَوْا زادَهُمْ هُدىً»؛ يعنى كسانى كه هدايت یافته اند، خداوند بر هدايتشان می افزاید.(محمد، 17)

کما این که در حديث قدسی آمده است: «مَن تَقَرَّبَ مِنِّی شِبْرًا تَقَرَّبْت مِنْهُ ذِرَاعًا وَ مَن أتانی یَمشَى أتیتُهُ هَرْوَلَةً»؛ كسى كه يک وجب به سوى من آيد من يک ذراع به سوى او مى‏ روم، و كسى كه آهسته به سوى من بيايد من شتابان به سوى او مى‏ روم.(مفاتيح الغيب، فخزرازی، ج ‏27، ص 588)

نکته: «مَن يُنِيب» که به صورت فعل مضارع است بر دوام و تکرار استمرار دلالت دارد، یعنی کسی که همیشه در حال بازگشت به خدا و توبه و عمل خالصانه است.

اما آیه استرجاع «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُون‏»، مطلق بازگشت (مردن برای حسابرسی) را اشاره دارد.

لذا اشاره اش مطلق است یعنی همه انسان ها اعم از مؤمن و غیر مؤمن، مسلمان و کافر، و ... را شامل می شود. یعنی بدانید دنیا محل ماندن نیست بلکه محل گذر است.

امير مؤمنان حضرت علی علیه السلام در تفسیر این آیه فرمودند:

"إن قولنا «إِنَّا لِلَّهِ» اقرار على انفسنا بالملك، و قولنا «إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ» اقرار على انفسنا بالهلك‏"؛ يعنى اين كه مى ‏گوييم «إِنَّا لِلَّهِ» اين، اقرار و اعتراف ما به اين است كه مملوک خداييم، و اين كه مى ‏گوييم «إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ» اعتراف به مردن است.(مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‏1، ص 437)

بیانی دیگر؛ اين جمله اعتراف به مبدأ و معاد و بيانگر مسير حركت انسان در نظام هستى است و اين كه وجود انسان ناشى از وجود خداوند است و سرانجام نيز پس از طى مراحلى به او بازخواهد گشت. مانند حرکت دایره وار، همان گونه که از خدا شروع مى ‏شود، با خدا پايان مى ‏يابد؛ و انسان چه بداند و چه نداند عاقبت به همان جا خواهد رسيد كه حركت را از آن جا شروع كرده بود.(كوثر، ج ‏1، ص 408)

بنابر این آیه استرجاع ناظر به این نیست که همه با ایمان به سوی خدا می روند و دیگر کسی جهنمی نیست.


خدایا!


توی «اِنّا لِله و اِنّا اِلیهِ راجعون»
«اِلیهِ راجعون» یعنی پیش خودت؛ درست است؟
پیش خودت که جهنم نمی‌شود ! می‌شود...؟؟

خدایا! توی «اِنّا لِله و اِنّا اِلیهِ راجعون» «اِلیهِ راجعون» یعنی پیش خودت؛ درست است؟ پیش خودت که جهنم نمی‌شود ! می‌شود.

..؟؟ ثُمَّ إِنَّ مَرْجِعَهُمْ لَإِلَى الْجَحِیمِ«الصافات/68»
سپس بازگشت آنها به سوی جهنم است!

بازگشت بسوی خدا مانند رفتن پیش قاضی است و کسی که پیش قاضی میرود دلیلی ندارد که پیش او بماند .

parvaz1994;703469 نوشت:

خدایا!


توی «اِنّا لِله و اِنّا اِلیهِ راجعون»
«اِلیهِ راجعون» یعنی پیش خودت؛ درست است؟
پیش خودت که جهنم نمی‌شود ! می‌شود...؟؟

سلام پرواز عزیز

خداوند دارای دو دسته صفات جمال:"رحمان-رحیم-غفور-شفیق-تواب-وفی-ولی..."و جلال:"منتقم-قهار-مهیمن-ذوانتقام...."است

بهشت تجلی صفات جمال و جهنم مظهر صفات جلال خداوند هستند،پس چه بهشتی باشی چه جهنمی نزد خدایی!

احمد;700072 نوشت:
خب واضحه که درایات زیادی داریم همه ما میمیریم ودوباره به سوی حق بازگشت داریم براین اساس همه ما به سوی خداهدایت میشویم به عبارت ساده ترایه بیاراین است که هدایت به سوی حق درمورد افرادی است که مایل به پیروی دین خداهستند وازانجا که همه بازمیگردند پس ایا همه هدایت میشن که براین اساس ماخالد جهنم نخواهیم داشت

با سلام

در خصوص ایه ای که ذکر فرمودید استاد بزرگوار توضیح دادند

ولی هیچ استبعادی ندارد حتی اگر بگوییم گناهکاران به سوی جهنم هدایت می شوند:

آیه:"و سیق الذین کفروا الی جهنم زمرا"و کافران به سوی جهنم رانده می شوند

آیه:"و سیق الذین اتقوا الی الجنة زمرا"و پرهیزگاران به سوی بهشت هدایت می شوند.

منتهی رانده شدن گناهکاران به سوی جهنم همان اضلال است یعنی گمراهی که به واسطه اعمال خودشان تحقق می پذیرد.

فتا 1;703518 نوشت:
خدایا! توی «اِنّا لِله و اِنّا اِلیهِ راجعون» «اِلیهِ راجعون» یعنی پیش خودت؛ درست است؟ پیش خودت که جهنم نمی‌شود ! می‌شود.

..؟؟ ثُمَّ إِنَّ مَرْجِعَهُمْ لَإِلَى الْجَحِیمِ«الصافات/68»
سپس بازگشت آنها به سوی جهنم است!

بازگشت بسوی خدا مانند رفتن پیش قاضی است و کسی که پیش قاضی میرود دلیلی ندارد که پیش او بماند .

آری دیگر او الله است و باید بیشتر ما بیچاره ها را به جهنم بفرستد!

حبیبه;704994 نوشت:
خداوند دارای دو دسته صفات جمال:"رحمان-رحیم-غفور-شفیق-تواب-وفی-ولی..."و جلال:"منتقم-قهار-مهیمن-ذوانتقام...."است

بهشت تجلی صفات جمال و جهنم مظهر صفات جلال خداوند هستند،پس چه بهشتی باشی چه جهنمی نزد خدایی!

میگفتم من چرا از جمال اینقد خوشم میادها بگو برای این بوده نمیدونستم
زنده باد جمال
جلال هم امیدواریم کاری بما نداشته باشه... ان شاءالله

تسنیـم;705003 نوشت:
آری دیگر او الله است و باید بیشتر ما بیچاره ها را به جهنم بفرستد!

میگفتم من چرا از جمال اینقد خوشم میادها بگو برای این بوده نمیدونستم
زنده باد جمال
جلال هم امیدواریم کاری بما نداشته باشه... ان شاءالله

مؤمن بین دو حال خوف و رجاء به سر می برد نه می توان از خداوند نا امید شد

و نه می توان از مکر او ایمن بود.

باید به فضل خدا امیدوار و از قهر و غضب او به خودش پناهنده شد.

تسنیـم;705003 نوشت:
آری دیگر او الله است و باید بیشتر ما بیچاره ها را به جهنم بفرستد!

وَاتَّقُوا یوْمًا تُرْجَعُونَ فِیهِ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ تُوَفَّى كُلُّ نَفْسٍ مَا كَسَبَتْ وَهُمْ لَا یظْلَمُونَ«البقرة/281»
و از روزی بپرهیزید (و بترسید) که در آن روز، شما را به سوی خدا بازمی‌گردانند؛ سپس به هر کس، آنچه انجام داده، به طور کامل باز پس داده می‌شود، و به آنها ستم نخواهد شد. (چون هر چه می‌بینند، نتایج اعمال خودشان است.)

فَكَیفَ إِذَا جَمَعْنَاهُمْ لِیوْمٍ لَا رَیبَ فِیهِ وَوُفِّیتْ كُلُّ نَفْسٍ مَا كَسَبَتْ وَهُمْ لَا یظْلَمُونَ«آل عمران/25»
پس چه گونه خواهند بود هنگامی که آنها را برای روزی که شکی در آن نیست [= روز رستاخیز] جمع کنیم، و به هر کس، آنچه (از اعمال برای خود) فراهم کرده ، بطور کامل داده شود؟ و به آنها ستم نخواهد شد (زیرا محصول اعمال خود را می‌چینند).

مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا وَمَنْ جَاءَ بِالسَّیئَةِ فَلَا یجْزَى إِلَّا مِثْلَهَا وَهُمْ لَا یظْلَمُونَ«الأنعام/160»
هر کس کار نیکی بجا آورد، ده برابر آن پاداش دارد، و هر کس کار بدی انجام دهد، جز بمانند آن، کیفر نخواهد دید؛ و ستمی بر آنها نخواهد شد.

وَنَضَعُ الْمَوَازِینَ الْقِسْطَ لِیوْمِ الْقِیامَةِ فَلَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَیئًا وَإِنْ كَانَ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَینَا بِهَا وَكَفَى بِنَا حَاسِبِینَ«الأنبیاء/47»
ما ترازوهای عدل را در روز قیامت برپا می‌کنیم؛ پس به هیچ کس کمترین ستمی نمی‌شود؛ و اگر بمقدار سنگینی یک دانه خردل (کار نیک و بدی) باشد، ما آن را حاضر می‌کنیم؛ و کافی است که ما حساب‌کننده باشیم!

إِنَّ الَّذِینَ یشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَأَیمَانِهِمْ ثَمَنًا قَلِیلًا أُولَئِكَ لَا خَلَاقَ لَهُمْ فِی الْآخِرَةِ وَلَا یكَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَلَا ینْظُرُ إِلَیهِمْ یوْمَ الْقِیامَةِ وَلَا یزَكِّیهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ«آل عمران/77»
کسانی که پیمان خدا و سوگندهای خود را به بهای ناچیزی می‏فروشند آنان را در آخرت بهره‏ای نیست و خدا روز قیامت با آنان سخن نمی‏گوید و به ایشان نمی‏نگرد و پاکشان نمی‏گرداند و عذابی دردناک خواهند داشت

[="Georgia"][="Blue"]

حبیبه;705002 نوشت:
ولی هیچ استبعادی ندارد حتی اگر بگوییم گناهکاران به سوی جهنم هدایت می شوند:

با کسب اجازه از سرور ارجندم جناب میقات
البته بهتر است در مورد گناهکاران و سوق ایشان به جهنم از کلمه هدایت استفاده نشود همان تعبیرتان در سطر بعدی که فرمودید «رانده می شوند» با مبانی حکمی سازگارتر است.
[/]

اویس;705516 نوشت:
[=Georgia]
با کسب اجازه از سرور ارجندم جناب میقات
البته بهتر است در مورد گناهکاران و سوق ایشان به جهنم از کلمه هدایت استفاده نشود همان تعبیرتان در سطر بعدی که فرمودید «رانده می شوند» با مبانی حکمی سازگارتر است.

با سلام و احترام

استاد بزرگوار از تذکر حضرتعالی متشکرم،یک چیز در دو آیه ی:

"و سیق الذین اتقوا الی الجنة زمرا" و آیه ی"و سیق الذین کفروا الی جهنم زمرا" برای من سؤال است،چرا در باره هر دو گروه از کلمه سیق

استفاده شده است؟بخصوص این رانده شدن در باره بهشتی ها به چه معناست؟البته در ترجمه ها هدایت می شوند معنا شده است.

یک سؤال دیگر:چرا زمرا؟

[=Georgia]

حبیبه;705532 نوشت:
با سلام و احترام

استاد بزرگوار از تذکر حضرتعالی متشکرم،یک چیز در دو آیه ی:

"و سیق الذین اتقوا الی الجنة زمرا" و آیه ی"و سیق الذین کفروا الی جهنم زمرا" برای من سؤال است،چرا در باره هر دو گروه از کلمه سیق

استفاده شده است؟بخصوص این رانده شدن در باره بهشتی ها به چه معناست؟البته در ترجمه ها هدایت می شوند معنا شده است.

یک سؤال دیگر:چرا زمرا؟


ضمن تشکر از شما بخاطر قبول عرض این حقیر بهتر است در خدمت سرور ارجندم جناب میقات این بحث دنبال شود. امیدوارم جناب میقات دخالت بنده را بخشیده و با کرامت نفسانی خود ما را مهمان فیوضات رحمانی خود سازند.

حبیبه;705532 نوشت:
با سلام و احترام

استاد بزرگوار از تذکر حضرتعالی متشکرم،یک چیز در دو آیه ی:

"و سیق الذین اتقوا الی الجنة زمرا" و آیه ی"و سیق الذین کفروا الی جهنم زمرا" برای من سؤال است،چرا در باره هر دو گروه از کلمه سیق

استفاده شده است؟بخصوص این رانده شدن در باره بهشتی ها به چه معناست؟البته در ترجمه ها هدایت می شوند معنا شده است.

یک سؤال دیگر:چرا زمرا؟

سلام

با کسب اجازه از اساتید

سیق از ریشه ساق یا پاست یعنی نه رانده میشوند و نه راهنمائی میشوند بلکه این ساقهای انهاست که انان را بالاجبار به سوی بهشت یا دوزخ میبرد .

و زمرا به معنی گروهای پراکنده مردم است یعنی گروه گروه .

فتا 1;705953 نوشت:
سلام

با کسب اجازه از اساتید

سیق از ریشه ساق یا پاست یعنی نه رانده میشوند و نه راهنمائی میشوند بلکه این ساقهای انهاست که انان را بالاجبار به سوی بهشت یا دوزخ میبرد .

و زمرا به معنی گروهای پراکنده مردم است یعنی گروه گروه .

با سلام

از توضیح حضرتعالی متشکرم.

اما سیق از ریشه "سوق" به معنای انگیزش و به حرکت در آوردن است.

و منظور من از سؤال، استفاده یک لفظ مشترک "سیق"برای هر دو دسته بهشتی ها و جهنمی هاست!

حبیبه;705973 نوشت:
با سلام

از توضیح حضرتعالی متشکرم.

اما سیق از ریشه "سوق" به معنای انگیزش و به حرکت در آوردن است.

و منظور من از سؤال، استفاده یک لفظ مشترک "سیق"برای هر دو دسته بهشتی ها و جهنمی هاست!

قاموس قرآن، ج‏3، ص: 354
سوق:
(بفتح سين) راندن. «أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا نَسُوقُ الْماءَ إِلَى الْأَرْضِ الْجُرُزِ» سجده: 27. «وَ سِيقَ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ زُمَراً» زمر: 73. سائق:
راننده «وَ جاءَتْ كُلُّ نَفْسٍ مَعَها سائِقٌ وَ شَهِيدٌ» ق: 21. رجوع شود به «شهد».
(مساق): مصدر ميمى است «إِلى‏ رَبِّكَ يَوْمَئِذٍ الْمَساقُ» قيامة: 30.
آنروز سوق شدن بسوى پروردگار تو است.
ساق:
ما بين پا و زانو است «وَ كَشَفَتْ عَنْ ساقَيْها» نمل: 44. هر دو ساق خويش را عريان كرد. جمع آن سوق بضمّ اول است «فَطَفِقَ مَسْحاً بِالسُّوقِ وَ الْأَعْناقِ» ص: 33.

شروع كرد دست كشيدن بساقها و گردنهاى اسبان.
ايضا (سوق) بمعنى بازار است جمع آن اسواق ميايد «وَ قالُوا ما لِهذَا الرَّسُولِ يَأْكُلُ الطَّعامَ وَ يَمْشِي فِي الْأَسْواقِ» فرقان: 7.
«وَ الْتَفَّتِ (السَّاقُ) بِالسَّاقِ إِلى‏ رَبِّكَ يَوْمَئِذٍ الْمَساقُ» قيامة: 29. ساق بساق پيچيد آنروز رانده شدن بسوى خداست. ساق را شدت معنى كرده‏اند در مجمع فرموده از «قامت الحرب على ساق» شدت جنگ را اراده ميكنند در نهايه آمده كشف الساق مثل است براى شدّت امر.
آيه فوق درباره وقت مرگ است مراد از آن ظاهرا رسيدن دو شدّت بهم ديگر است. شايد غرض شدّت جدائى از دنيا و شدّت مشاهده عالم برزخ باشد.
«يَوْمَ يُكْشَفُ عَنْ ساقٍ وَ يُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ فَلا يَسْتَطِيعُونَ» قلم: 42.
روزى كه كار بشدّت رسد و بسجده دعوت شده و قادر نميشوند. ابن كثير در تفسير خود از صحيح بخارى از ابو سعيد خدرى نقل كرده كه: از حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله شنيدم ميفرمود:
پروردگار ما ساق خود را عريان ميكند همه مؤمنين و مؤمنات بآن سجده ميكنند جز آنانكه در دنيا از روى ريا و سمعه سجده ميكردند ميخواهند سجده كنند قامتشان خم نميشود. و گويد: اين حديث در صحيح بخارى و مسلم و غير آن آمده است. و ظاهرش آنست كه حديث را قبول دارد. چه سفاهت عجيبى؟!! قرآن فرمايد «لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصارُ- ... لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْ‏ءٌ» ولى در قبال آن اين گونه افسانه‏ها مورد قبول واقع ميشود.

[="Tahoma"]

حبیبه;705532 نوشت:
یک چیز در دو آیه ی:

"و سیق الذین اتقوا الی الجنة زمرا" و آیه ی"و سیق الذین کفروا الی جهنم زمرا" برای من سؤال است،چرا در باره هر دو گروه از کلمه سیق

استفاده شده است؟بخصوص این رانده شدن در باره بهشتی ها به چه معناست؟البته در ترجمه ها هدایت می شوند معنا شده است.

یک سؤال دیگر:چرا زمرا؟

با سلام و درود

«سِيقَ» از «سوق» به معناى راندن به جلو، و به حرکت وا داشتن است؛ و به بازار كه سوق مى ‏گويند براى آن است كه جاذبه ‏هاى بازار، انسان را به آن جا سوق مى ‏دهد.(تفسير نور، ج ‏10، ص 202)

اما در باره سوق دادن، که هم نسبت به جهنمیان به کار رفته و هم در باره بهشتیان، مفسران احتمال هایی بیان کرده اند. البته سوق دادن و راندن جهنمیان به سوی جهنم، واضح و روشن است، اما در باره بهشتیان:

1. این راندن و حرکت دادن، اشاره به مَرکب هایی است که بهشتیان را حمل می کند [با توجه به روایاتی که می گوین بهشتیان را سوار بر مرکب به بهشت می برند]. و این سرعت دادن در حرکت، برای رساندن سریعتر آن ها به بهشت است.(تفسير جوامع الجامع، ج ‏3، ص 467)

2. بعضى اين تعبير را به خاطر آن دانسته ‏اند كه بسيارى از بهشتيان در انتظار دوستانشانند. و بعضى به خاطر اين مى ‏دانند كه شوق لقاى پروردگار، آن چنان پرهيزگاران را مجذوب خود ساخته كه به غير او ـ حتى بهشت ـ نمى ‏پردازند.

سرّ اصلى اين تعبير ممكن است این باشد كه هر اندازه پرهيزگاران عاشق بهشتند، بهشت و فرشتگان رحمت براى آمدن آن ها به بهشت شايق ‏ترند، همان گونه كه گاه ميزبان آن قدر به ديدار ميهمانش شايق است كه او را با سرعتى بيش از آن چه خودش مى ‏آيد به سوى خويش ببرد، فرشتگان رحمت نيز آن ها را به سوى بهشت مى ‏برند.(تفسير نمونه، ج ‏19، ص 555)

3. ذکر «سوق» برای هر دو گروه، برای مقابله و تقابل انداختن است، و الا هر دو سوق دادن است، یکی با اهانت و ذلّت و دیگری با احترام و تکریم.

در اين جا سوق دادن مؤمنان كه در مقابل سوق دادن كافران ذكر شده است مانند بشارت است؛ گرچه بشارت براى مؤمنان در اخبار سرور انگيز به كار مى‏ رود، اما براى تفهيم در اخبار عذاب نيز استعمال شده است چنان كه خداوند فرمايد: «فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِيمٍ»؛ پس آنان را به عذابى دردناك بشارت بده(آل عمران، 21؛ توبه، 34؛ انشقاق، 24). (مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‏8، ص 795)

«زمر» نیز به معنى گروه اندک و کوچک است.

گروه گروه بودن جهنمیان اشاره به پراکنده گی آنان و با توجه به میزان گمراهی و شرارت آنان است، و گروه های کوچک و مختلف بهشتیان نشانگر سلسله مراتب شرافت و مقامات معنوى آنهاست که به سوى بهشت مى ‏روند.(ر.ک: تفسير كنز الدقائق و بحر الغرائب، ج ‏11، ص 342؛ تفسير نمونه، ج ‏19، ص 555)

میقات;706026 نوشت:
اما براى تفهيم در اخبار عذاب نيز استعمال شده است چنان كه خداوند فرمايد: «فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِيمٍ»؛ پس آنان را به عذابى دردناك بشارت بده

با سلام و احترام

از توضیحات جنابعالی متشکرم.

استاد گرامی:آیا شریفه "فبشرهم بعذاب الیم"حاوی یک نوع استهزاء نسبت به جهنمی ها نیست؟

حبیبه;706053 نوشت:
از توضیحات جنابعالی متشکرم.

استاد گرامی:آیا شریفه "فبشرهم بعذاب الیم"حاوی یک نوع استهزاء نسبت به جهنمی ها نیست؟

با سلام و درود

درست است که بشارت به جهنمیان از باب استعاره و یک نوع تهدید و استهزاء است، ولی معنایش این نیست که لزوما هر جا که یک تعبیر برای دو گروه متفاوت به کار می رود، آن نیز از روی تمسخر و استهزاء باشد.

میقات;706134 نوشت:

با سلام و درود

درست است که بشارت به جهنمیان از باب استعاره و یک نوع تهدید و استهزاء است، ولی معنایش این نیست که لزوما هر جا که یک تعبیر برای دو گروه متفاوت به کار می رود، آن نیز از روی تمسخر و استهزاء باشد.

با سلام

خیر منظورم این نبود پاسخ سؤال قبل را گرفتم،این مطلب را فقط در خصوص این ایه شریفه عرض کردم.

[="Tahoma"]

حبیبه;706149 نوشت:
با سلام

خیر منظورم این نبود پاسخ سؤال قبل را گرفتم،این مطلب را فقط در خصوص این ایه شریفه عرض کردم.

با سلام و درود

بله، برخی از مفسران، بشارت برای کافران را نوعی استعاره همراه با استهزاء می دانند. در تفسیر نمونه آمده است:

به كار بردن كلمه بشارت در مورد عذاب در اين آيه و بعضى ديگر از آيات قرآن در واقع يک نوع تهديد و استهزاء به افكار گنهكاران محسوب مى‏ شود؛ و اين شبيه سخنى است كه در ميان ما نيز متداول است كه اگر كسى كار بدى را انجام داد در مقام تهديد و استهزاء به او مى ‏گوييم "مزد و پاداش تو را خواهيم داد".(تفسير نمونه، ج ‏2، ص 480)

حبیبه;705002 نوشت:
با سلام

در خصوص ایه ای که ذکر فرمودید استاد بزرگوار توضیح دادند

ولی هیچ استبعادی ندارد حتی اگر بگوییم گناهکاران به سوی جهنم هدایت می شوند:

آیه:"و سیق الذین کفروا الی جهنم زمرا"و کافران به سوی جهنم رانده می شوند

آیه:"و سیق الذین اتقوا الی الجنة زمرا"و پرهیزگاران به سوی بهشت هدایت می شوند.

منتهی رانده شدن گناهکاران به سوی جهنم همان اضلال است یعنی گمراهی که به واسطه اعمال خودشان تحقق می پذیرد.


سلام
بله کافران هم هدایت میشن بنده پاسخم راازاستاد گرفتم اما اینکه هدایت کافران به جهنم روبرابر ان حدیث بگیریم غلطه چون ایه بیانگر هدایت به نیکی ورستگاری است

احمد;708048 نوشت:
سلام
بله کافران هم هدایت میشن بنده پاسخم راازاستاد گرفتم اما اینکه هدایت کافران به جهنم روبرابر ان حدیث بگیریم غلطه چون ایه بیانگر هدایت به نیکی ورستگاری است

یسْأَلُونَكَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرَامِ قِتَالٍ فِیهِ قُلْ قِتَالٌ فِیهِ كَبِیرٌ وَصَدٌّ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ وَكُفْرٌ بِهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَإِخْرَاجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَكْبَرُ عِنْدَ اللَّهِ وَالْفِتْنَةُ أَكْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ وَلَا یزَالُونَ یقَاتِلُونَكُمْ حَتَّى یرُدُّوكُمْ عَنْ دِینِكُمْ إِنِ اسْتَطَاعُوا وَمَنْ یرْتَدِدْ مِنْكُمْ عَنْ دِینِهِ فَیمُتْ وَهُوَ كَافِرٌ فَأُولَئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِی الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ وَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ«البقرة/217»
از تو در باره ماهی که کارزار در آن حرام است می‏پرسند بگو کارزار در آن گناهی بزرگ و باز داشتن از راه خدا و کفر ورزیدن به او و باز داشتن از مسجدالحرام [=حج] و بیرون راندن اهل آن از آنجا نزد خدا [گناهی] بزرگتر و فتنه [=شرک] از کشتار بزرگتر است و آنان پیوسته با شما می‏جنگند تا اگر بتوانند شما را از دینتان برگردانند و کسانی از شما که از دین خود برگردند و در حال کفر بمیرند آنان کردارهایشان در دنیا و آخرت تباه می‏شود و ایشان اهل آتشند و در آن ماندگار خواهند بود

وَنَادَى أَصْحَابُ النَّارِ أَصْحَابَ الْجَنَّةِ أَنْ أَفِیضُوا عَلَینَا مِنَ الْمَاءِ أَوْ مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَهُمَا عَلَى الْكَافِرِینَ«الأعراف/50»
و دوزخیان بهشتیان را آواز می‏دهند که از آن آب یا از آنچه خدا روزی شما کرده بر ما فرو ریزید می‏گویند خدا آنها را بر کافران حرام کرده است

[="Tahoma"]
هدایت و بازگشت انسان

پرسش:
در سوره شوری آیه 13، خداوند می فرماید هرکس را که بخواهد به سوی خویش باز می گرداند سپس هدایت می کند به سوی خویش کسانی که بازگردانده شدند. از طرفی ما می میریم و دو باره به سوی حق بازگشت داریم؛ بر این اساس آیا همه هدایت می شوند، یعنی دیگر ما خالد جهنم نخواهیم داشت؟

پاسخ:
با سلام و درود
«اللَّهُ يجْتَبىِ إِلَيْهِ مَن يَشَاءُ وَ يهْدِى إِلَيْهِ مَن يُنِيب‏»؛ خداوند هر كس را بخواهد بر مى ‏گزيند، و كسى را كه به سوى او بازگردد هدايت مى ‏كند.(1)
«ینیب» و «إنابه» به معنای رجوع و بازگشت پی در پی است؛ و انابه به خداوند یعنی برگشتن به سوی او از روی توبه و اخلاص در عمل.(2)
لذا بازگرداندن در این جا به معنای ایمان آوردن و عمل صالح انجام دادن است که همان هدایت شدن است. خصوصا با توجه به سیاق آیه که اصلا اشاره به ارسال پیامبران و ادیان الهی برای هدایت انسان ها است.
به بیان دیگر؛ خداوند کسانی را که به دین الهی روی می آورند هدایت می کند؛ مانند آیه شریفه «وَ الَّذِينَ اهْتَدَوْا زادَهُمْ هُدىً»؛ يعنى كسانى كه هدايت یافته اند، خداوند بر هدايتشان می افزاید.(3)
کما این که در حديث قدسی آمده است: «مَن تَقَرَّبَ مِنِّی شِبْرًا تَقَرَّبْت مِنْهُ ذِرَاعًا وَ مَن أتانی یَمشَى أتیتُهُ هَرْوَلَةً»؛ كسى كه يک وجب به سوى من آيد من يک ذراع به سوى او مى‏ روم، و كسى كه آهسته به سوى من بيايد من شتابان به سوى او مى‏ روم.(4)
نکته: «مَن يُنِيب» که به صورت فعل مضارع است بر دوام و تکرار استمرار دلالت دارد، یعنی کسی که همیشه در حال بازگشت به خدا و توبه و عمل خالصانه است.
اما آیه استرجاع «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُون‏»، مطلق بازگشت (مردن برای حسابرسی) را اشاره دارد.
لذا اشاره اش مطلق است یعنی همه انسان ها اعم از مؤمن و غیر مؤمن، مسلمان و کافر، و ... را شامل می شود. یعنی بدانید دنیا محل ماندن نیست بلکه محل گذر است.
امير مؤمنان حضرت علی علیه السلام در تفسیر این آیه فرمودند: "إن قولنا «إِنَّا لِلَّهِ» اقرار على انفسنا بالملك، و قولنا «إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ» اقرار على انفسنا بالهلك‏"؛ يعنى اين كه مى ‏گوييم «إِنَّا لِلَّهِ» اين، اقرار و اعتراف ما به اين است كه مملوک خداييم، و اين كه مى ‏گوييم «إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ» اعتراف به مردن است.(5)
بیانی دیگر؛ اين جمله (استرجاع) اعتراف به مبدأ و معاد و بيانگر مسير حركت انسان در نظام هستى است و اين كه وجود انسان ناشى از وجود خداوند است و سرانجام نيز پس از طى مراحلى به او بازخواهد گشت. مانند حرکت دایره وار، همان گونه که از خدا شروع مى ‏شود، با خدا پايان مى ‏يابد؛ و انسان چه بداند و چه نداند عاقبت به همان جا خواهد رسيد كه حركت را از آن جا شروع كرده بود.(6)
بنابر این آیه استرجاع ناظر به این نیست که همه با ایمان به سوی خدا می روند و دیگر کسی جهنمی نیست.
نکته: برخی تعابیر مانند تعبیر بشارت برای مؤمن(7) و کافر(8)؛ و نیز تعبیر «سیق» (سوق دادن) برای مؤمن(9) و کافر(10) به کار رفته است؛ ولی تا جایی که از آیات قرآن بر می آید تعبیر هدایت برای کافر و غیر مؤمن به کار نرفته است و تعابیری مانند «وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكافِرين‏»(11)، «وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمينَ»(12)، «وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسِقين‏»(13)، «إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدي مَنْ هُوَ كاذِبٌ كَفَّارٌ»(14) به کار رفته است؛ لذا تا موقعی که کافر بر کفرش، ظالم بر ظلمش، فاسق بر فسقش و ... اصرار بورزند و توبه نکنند، هدایت نمی شوند.

_______
(1) شوری/ 13.
(2) المفردات في غريب القرآن، راغب اصفهانی، نرم افزار جامع التفاسیر نور، ص 827؛ قاموس قرآن، قرشی، نرم افزار جامع التفاسیر نور، ج ‏7، ص 118.
(3) محمد/ 17.
(4) مفاتيح الغيب، فخزرازی، نرم افزار جامع التفاسیر نور، ج ‏27، ص 588.
(5) مجمع البيان في تفسير القرآن، طبرسی، نرم افزار جامع التفاسیر نور، ج ‏1، ص 437.
(6) تفسیر كوثر، جعفری، نرم افزار جامع التفاسیر نور، ج ‏1، ص 408.
(7) توبه/ 112.
(8) توبه/ 3.
(9) زمر/ 73.
(10) زمر/ 71.
(11) بقره/ 264.
(12) بقره/ 258.
(13) مائده/ 108.
(14) زمر/ 3.

موضوع قفل شده است