توصیف جهنم از زبان کسی که جهنم را دیده و به دنیا برگشته و از جهنم سخن می گوید

تب‌های اولیه

43 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
توصیف جهنم از زبان کسی که جهنم را دیده و به دنیا برگشته و از جهنم سخن می گوید

:hamdel::hamdel::hamdel::hamdel:

توصیف جهنم از زبان کسی که جهنم را دیده و به دنیا برگشته و از جهنم سخن می گوید:

انس بن مالک روایت کرده که: روزی حضرت رسول الله(ص) فرمود: در این ساعت برادرم جبرئیل به من خبر داد که جریر بن عطای جریح از دنیا رفت و جان او را به آسمان بردند؛ بهشت و دوزخ را به او نشان دادند عجایب و غرایب بسیار دید باز او را به دنیا فرستادند او را بطلب و از او بپرس تا از احوال آخرت تو را خبر دهد و اصحاب بدانند که چه در پیش است.
حضرت او را طلب نمود و فرمود: شرح حال خود را بازگوی، جریر عرض کرد: یا رسول الله در دکان نشسته بودم که تنم ناخوش گردید، برخواستم و به خانه رفتم زبانم از کار افتاد و بر بستر بیماری خوابیدم و از خود خبر نداشتم در این حالت قومی را دیدم مثال گرگان در بالین من ایستاده اند، و زمان دیگر جمعی را دیدم که به صورت خوکان آمدند و بر جناب راست من ایستادند و زمانی دیگر گروهی را دیدم به صورت شیران آمده بر جانب چپ من ایستادند من به ایشان نگاه می کردم و زبانم بند شده بود و دیگر نمی توانستم سخن گویم پس سر تا پای مرا بو کردند و گفتند: «لا اله الا الله محمد رسول الله» آن گاه روی به آن قوم کردند که روی های ایشان چون روی خوک و سگ بود گفتند: شما بازگردید که اشتباهی امده اید و این مرد از جمله اهل توحید است پس به آنها که در پهلوی راست من بودند گفتند: بسم الله جانش را بستانید. پس جانم را به همواری برداشتند.

یا رسول الله اگر بخواهم از تلخی جان کندن و دیدار ملک الموت و سکرات مرگ بگویم یکی از هزار وصف نتوانم کرد. پس حریری آوردند و جان مرا در آن حریر پیچیدند و به آن جماعت دادند که به صورت سگان و خوکان بودند و به آسمان بردند و آنها که به صورت گرگان بودند از عقب من می آمدند و مرا از هفت آسمان گذرانیدند پس زبانیه های دوزخ را دیدم که هر یک مثل کوهی تازیانه های آتش در دست گرفته پیش من آمدند که بر من زنند آنهایی که مرا می بردند گفتند: باز گردید که این از جمله اهل توحید است. آنگاه مرا پیش مالک دوزخ بردند من او را به خلقتی دیدم که جز خدا بزرگی او را کسی نداند و کرسی ای دیدم از آتش که او در کرسی نشسته بود و روی او مانند روی اسب و پیری در پیش روی او بود که از آتش چهل پیراهن به او پوشانیده بودند من از بیم بر خود می لرزیدم آنگاه غلهای آتشین آوردند از من پرسید: چه نام داری؟ گفتم: جریر. گفت: پدرت؟ گفتم: عطای جریح. گفت: از کجایی؟ گفتم: از مدینه رسول خدا(ص)؛ پس دفتری آوردند در آن نگاه کرد سری حرکت داد و گفت: معبود تو کیست؟ گفتم: خدای عز و جلّ. گفت: رسول تو کیست؟ گفتم: محمد(ص).
گفت: در زندگی اسرار تو چه بود؟ گفتم: «کلمه طیبۀ لا اله الا الله محمد رسول الله علی ولی الله» پس به آنهایی که موکل بر من بودند گفت: به حکم الهی هنوز اجل این بنده نرسیده. پس مالک به من گفت: ای مرد باز می گردی یا می مانی تا قدرت الهی و عجایب و غرایب آن را مشاهده کنی و خبر از برای زندگان غافل ببری که خدای تعالی تو را از روی حکمت برای دیدن اهل عذاب به این جا فرستاده؟ چون این مژده را شنیدم، خاطر جمع گردیده گستاخ شدم و گفتم: می مانم. پس گفتم: آیا ملک الموت جان بندگان را اشتباهی هم می گیرد؟ گفت: استغفر الله چنین مگو که هرگز به روی اشتباه نرفته و هر چه جان می گیرد به فرمان خدا می گیرد و هیچ امت را کرامت نبود که یکی از ایشان بمیرد و باز او را زنده کنند تا احوال عقبی را به مردم دنیا باز گوید، این شرف برای امتی است که پیغمبر آنها محمد(ص) می باشد و بر کسی معلوم نشده و نخواهد شد.
آنگاه نامه ای به دست من داد چون نگاه کردم سیصد و شصت حسنه در آن بود و برابر آن بدی دیدم ترسیدم که مستوجب دوزخ شوم. نامه دیگر به دست من دادند چون در آن نگریستم نیکی های بسیار دیدم گفتم: اینها اعمال من نیست این همه نیکی از کجا است؟ گفتند: ای بنده خدا و امت محمد(ص) خدای تعالی اعمال نیک را ده برابر می گرداند همچنان که در کلام خود فرموده: « من جاء بالحسنة فله عشر امثالها» پس یک نیکی تو با یک بدی برابر باشد و نه تای دیگر را از برای تو ذخیره کرده اند.
آن گاه مالک یکی از خازنان را طلبید و گفت: فرمان چنین است که این بنده را بدون آسیب همراه خود ببری تا اهل عذاب را ببیند و قدرت باری تعالی را مشاهده نماید تا چون بازگردد امتان محمد را خبر دهد که چه در پیش است، پس مرا به دوزخ بردند یا رسول الله چون داخل دوزخ شدم دیدم که گروهی از غیبت کنندگان سنگهای آتشین در دهان داشتند و فرو می بردند و از راه دیگر بیرون می آمد هر باری که آن سنگها را فرو می بردند چنان فریادی می کردند که اگر اهل دنیا می شنیدند هر آن هلاک می شدند.

یا رسول الله چون از آنجا گذشتیم جمعی را دیدم که زبانهای ایشان از کام گسسته می شد و هر ساعت یکبار ملائکه های عذاب، عمودهای آتشین بر سر ایشان می زدند، پرسیدم که این قوم چه کرده اند؟
گفتند: اینها در دنیا به مساجد از روی ریا می رفتند و در آنجا غیبت می کردند.
یا رسول الله چون از آنجا گذشتیم گروهی را دیدم که چرک و خون گندیده از فرج ایشان مانند جوی روان بود و همه مردم دوزخ از بوی گند ایشان فریاد می کردند، پرسیدم: این جماعت چه کرده اند؟ گفتند: اینها زناکارانند که بدون توبه از دنیا رفته اند.
یا رسول الله چون از آنجا گذشتم گروهی را دیدم که بر دارهای آتشین سرنگون آویخته بودند و هر یک را به زنجیر آتشین بسته بعضی را قدح و برخی را سبو و گروهی را خیک ها بر گردن بسته و جمعی را طنبور و دسته ای را بربط و نای آتشین بر بسته هر یکی را دو فرشته عذاب دوزخ موکل بودند و به دست هر یک قدح و پیاله ای از چرک و خون بود که به ایشان می خورانیدند که همه گوشت و پوست روی ایشان در پیاله می ریخت و فریاد و ناله و زاری می کردند. من گفتم: اینها چه کرده اند؟ گفتند: اینها شراب خواران و مطربانند که بدون توبه مرده اند.

یا رسول الله چیزهایی دیدم که ذکر آنها را نتوانم کرد و دیگر طاقت دیدن آنها را نیاوردم. گفتم: مرا بازگردانید. پس مرا پیش مالک دوزخ بردند، دیدم شخصی که مرا به عوض او آورده بودند پیراهنی از آتش بر او پوشانیده و در دوزخ انداختند؛ مالک به من گفت: اگر نه آن بود که رحمت خدا شامل حال تو بود این پیراهن آتش را بر تو می پوشاندند.
آن گاه گفت: ای بنده خدا می خواهی که بهشت و اهل آن را هم مشاهده نمایی؟ گفتم: آری، پس به یکی از فرشتگان دستور داد این شخص را پیش رضوان برید و بگویید که این مرد یکی از امتان محمد(ص) است که شربت مرگ چشیده و اهل دوزخ را دیده و نیکی او زیاده از بدی آمده است او را به بهشت بر تا بهشت را ببیند و خبر از برای اهل دینا ببرد که چه در پیش است. چون مرا پیش رضوان بردند، جوان خوشروی، خوش خوی و خوش لقایی را دیدم که مثل او هرگز کسی را ندیده بودم در روی من چون گل بشکفت و بخندید. پس به فرشتگان نیکو صورت دستور داد تا در بهشت را بگشودند و مرا به بهشت بردند. قصری دیدم به غایت رفیع و عالی که شرح آن به گفتن در نیاید، پرسیدم: این قصر از آن کیست؟ گفتند: از آن خیر البشر است. باز پرسیدم: آیا برای من هم جایی هست؟ گفتند: آری هر که از اهل توحید است برای او در بهشت جا و مقام خواهد بود.
یا رسول الله چندان عجایب و نعمتها دیدم که وصف آنها به زبان در نیاید. باز ما را پیش مالک دوزخ بردند دیدم همه اهل عذاب در دوزخ افتاده اند چنان که گویی مرده اند و هیچکس را عذاب نمی کردند پرسیدم که: ای مالک قضیه چیست که از این دوزخیان آوازی بر نمی آید مگر مرده اند؟ گفت: ای جریر اینجا جای مرگ نیست اما چون روز پنج شنبه و جمعه می شود خدای تعالی عذاب را از دوزخیان بر میدارد پس به من گفت: برو و باقی عمر خود را به عبادت و بندگی خدای تعالی صرف کن. آن گاه مالک به آن جمعی که به صورت گرگ بودند، گفت: این مرد را ببرید و جان او را در کالبدش رسانید. پس موکلان مرا باز آوردند در آن وقت اقوام مرا غسل داده کفن کرده و بر من نماز گزارده بودند که به فرمان خدای تعالی جان مرا باز آوردند بر خواستم و نشستم.
یا رسول الله این همه در یک لحظه بر من گذشت.
پس حضرت فرمود: جبرئیل به فرمان ملک جلیل به من خبر داده آنچه تو بیان کردی، بیان تو واقع است و خلافی ندارد. آن گاه روی مبارک را به اصحاب کرده و فرمود: هرگز این چنین قضیه ای برای کسی روی نداده و برای کسی هم به غیر از جریر تا قیامت روی نخواهد داد.
و سبب این قضیه آن بود که چون حضرت رسول(ص) را به معراج بردند منافقان با هم می گفتند که: این قصه اگر راست می بود پس چرا او را از مکه معظمه به مدینه نبردند که خود می رفت پس این واقعه برای جریر بن عطای جریح واقع شد که از او راستگوتر و فاضلتر و صالحتر در میان قوم نبود، حق تعالی از روی حکمت این واقعه را بر جریر نمودار کرد که بالعیان ببیند و در میان آن قوم خبر دهد. پس هر گاه آن حضرت از معراج و بهشت و دوزخ و ملک رضوان و حور قصور بیان می فرمود و منافقان شک می کردند جریر آن حضرت را تصدیق می نمود و آن طایفه قبول می کردند و به سخن آن حضرت شک و شبهه نمی کردند.
پس ای عزیز این دلیل را برای آن آوردم تا مومنان و موالیان از کارهای ناشایسته باز ایستند و توبه کنند چنانکه حق تعالی در کلام خود خبر داده که از عصیان دور باشید و متابعت شیطان مکنید و دل به دنیای غدار مبندید آنجا که فرمود: « یا ایها الذین امنو لا تتبعوا خطوات الشیطان فانه یامر بالفحشا و المنکر» که تابع و متبوع هر دو در دوزخ خواهند بود پس علاج این، ترک مجالست اهل دنیا است هرگاه چنین کردی به تحقیق که دری از درهای رحمت به روی تو گشاده خواهد شد.

:Hedye::hamdel::Hedye:
خدایا توفیق طاعت و بندگیت را به همه ی ما و دوستداران اهل بیت عصمت و طهارت تفضل بفرما بنبیه وآله:Ghamgin::hamdel:

جناب خان;698687 نوشت:
وصیف جهنم از زبان کسی که جهنم را دیده و به دنیا برگشته و از جهنم سخن می گوید:

انس بن مالک روایت کرده که: روزی حضرت رسول الله(ص) فرمود: در این ساعت برادرم جبرئیل به من خبر داد که جریر بن عطای جریح از دنیا رفت و جان او را به آسمان بردند؛ بهشت و دوزخ را به او نشان دادند عجایب و غرایب بسیار دید باز او را به دنیا فرستادند او را بطلب و از او بپرس تا از احوال آخرت تو را خبر دهد و اصحاب بدانند که چه در پیش است.
حضرت او را طلب نمود و فرمود: شرح حال خود را بازگوی، جریر عرض کرد: یا رسول الله در دکان نشسته بودم که تنم ناخوش گردید، برخواستم و به خانه رفتم زبانم از کار افتاد و بر بستر بیماری خوابیدم و از خود خبر نداشتم در این حالت قومی را دیدم مثال گرگان در بالین من ایستاده اند، و زمان دیگر جمعی را دیدم که به صورت خوکان آمدند و بر جناب راست من ایستادند و زمانی دیگر گروهی را دیدم به صورت شیران آمده بر جانب چپ من ایستادند من به ایشان نگاه می کردم و زبانم بند شده بود و دیگر نمی توانستم سخن گویم پس سر تا پای مرا بو کردند و گفتند: «لا اله الا الله محمد رسول الله» آن گاه روی به آن قوم کردند که روی های ایشان چون روی خوک و سگ بود گفتند: شما بازگردید که اشتباهی امده اید و این مرد از جمله اهل توحید است پس به آنها که در پهلوی راست من بودند گفتند: بسم الله جانش را بستانید. پس جانم را به همواری برداشتند.


بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم سلام علیکم 2 نکته دارم:1- اینکه منبع این داستان را بفرمایید 2-اینکه باز هم از اینگونه داستان ها بیان کنید با تشکر از شما

قرآن حکیم;699716 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم سلام علیکم 2 نکته دارم:1- اینکه منبع این داستان را بفرمایید 2-اینکه باز هم از اینگونه داستان ها بیان کنید با تشکر از شما

1- منبع : جامع التمثیل صفحه 191:Narahat az:
2- چشم انشالله بازهم میزارم
:ok:

خدا به داد برسه

جناب خان;699926 نوشت:
1- منبع : جامع التمثیل صفحه 191:Narahat az:
2- چشم انشالله بازهم میزارم
:ok:

خب این کتاب منبعش چیه!!؟
منکه به هیچ عنوان چنین داستانایی رو باور نمیکنم!! چون اولا چرا الان اتفاق نمیفته که دین مردم سست تر شده!؟ و دوما این فرد کیه!؟ اصلا اطمینان دارید که اسم تخیلی از نویسنده نباشه!؟

Masood11;700117 نوشت:
خب این کتاب منبعش چیه!!؟
منکه به هیچ عنوان چنین داستانایی رو باور نمیکنم!! چون اولا چرا الان اتفاق نمیفته که دین مردم سست تر شده!؟ و دوما این فرد کیه!؟ اصلا اطمینان دارید که اسم تخیلی از نویسنده نباشه!؟

سلام
عجله نکن انشالله فردا یه کلیپ میزارم .
:Computer::yes:
مجری شبکه 4 که تو شبکه 2 دعوتش کردن و اتفاقاتی رو تعریف میکنه . حتما دانلودش کن.
:samt:
داستان زیاد دارم انشالله به مرور میزارم.(برای داداش خودمم یه اتفاقی افتاده شاید اونم بزارم).
:khandidan::Rose:

من باور نمیکنم خدا اینقدر ستمگر باشه

ته تهش میتونم تناسخ رو قبول کنم که با یه عمر زندگی، در زندگی بعدی شکنجه بشی و زندگی بدی داشته باشی.

اما بی نهایت و ابدیت میلیاردها به توان میلیاردها سال بخوای عذاب اونم به اون صورتا ببینی یا پاداش به خاطر 4 روز عمر دنیا نه منطقی هست نه اصلا کسی تا این حد متوجه این مساله هست.

برکه;700265 نوشت:
من باور نمیکنم خدا اینقدر ستمگر باشه

متاسفانه :Ghamgin:

عشقم خدا;700023 نوشت:
خدا به داد برسه

خدا به داد برسه؟! از دست همین خدا نمیدونیم به کی پناه ببریم
من داستانو نخوندم ولی نخونده از عنوانش معلومه چی میشه

یادتان نرود حضرت علی و حضرت محمد در اوج مهربانی با دوستان با دشمنان خشمگین ترین خشم گینان بودند! البته اون خدایی ک من میدونم حتی آتیشش قشنگه.... خب بالاخره در زمین فساد ایجاد کردیم! حرف خدارو زمین انداختیم! وگرنه چرا با بهشتیان جبار نیست؟ ستمگر کسی است که با بهشتیان هم ستم کند !

برکه;700265 نوشت:
من باور نمیکنم خدا اینقدر ستمگر باشه

ته تهش میتونم تناسخ رو قبول کنم که با یه عمر زندگی، در زندگی بعدی شکنجه بشی و زندگی بدی داشته باشی.

اما بی نهایت و ابدیت میلیاردها به توان میلیاردها سال بخوای عذاب اونم به اون صورتا ببینی یا پاداش به خاطر 4 روز عمر دنیا نه منطقی هست نه اصلا کسی تا این حد متوجه این مساله هست.

سلام
اول اینکه خدا بنده هاش و عذاب نمیکنه در واقع خودمون برای خودمون آتیش و عذاب درست میکنیم.
:pir:
وقتی طرف مال حرام میخوره در واقع داره آتیش میخوره اما الان متوجه نمیشه .زمانی که وارد برزخ بشه متوجه میشه.
:samt:
دوم اینکه شما فرضا یه لحظه تو خیابون داری رد میشی بخواطر بی احتیاطیت یه ماشین بهت میزنه تا آخر عمر فلج میشی..
:khobam:
تو که بی احتیاطیت یه لحظه بوده چرا باید یه عمر فلج بشی؟
بعضی از گناهانم همینطوره شاید طرف 40 50 سال گناه کنه اما آثار طولانیه...:okey:
البته اینجا جای بحث این مسائل نیست بیشتر میخوام داستان بزارم دوستان استفاده کنن ولی خب گفتم یه اشاره ای بکنم بی جواب نباشی ...
:gholdor:

جناب خان;700345 نوشت:
اول اینکه خدا بنده هاش و عذاب نمیکنه در واقع خودمون برای خودمون آتیش و عذاب درست میکنیم.
وقتی طرف مال حرام میخوره در واقع داره آتیش میخوره اما الان متوجه نمیشه .زمانی که وارد برزخ بشه متوجه میشه.
دوم اینکه شما فرضا یه لحظه تو خیابون داری رد میشی بخواطر بی احتیاطیت یه ماشین بهت میزنه تا آخر عمر فلج میشی..
تو که بی احتیاطیت یه لحظه بوده چرا باید یه عمر فلج بشی؟ بعضی از گناهانم همینطوره شاید طرف 40 50 سال گناه کنه اما آثار طولانیه...
البته اینجا جای بحث این مسائل نیست بیشتر میخوام داستان بزارم دوستان استفاده کنن ولی خب گفتم یه اشاره ای بکنم بی جواب نباشی ...

ممنون دوست خوب
اما این که مثلا من مال حرام بخورم و هزار هزار سال واسش پوستم هی بسوزه باز دوباره دربیاد که میفرمایید مجازات خدا نیست نتیجه خود اون عمله
خب خود این نتیجه رو کی برای اون عمل قرار داده؟ جز خود خدا؟!

یا بی عدالتیهایی که در همین دنیا هست که مثال زدین تصادف میکنی یه عمر افلیج میشی بازم مگه خود خدا قرار نداده که حالا این موضو بخواد توجیه اون دنیا رو هم انجام بده

من همون ته تهش تناسخ رو میتونم قبول کنم. این همه آدم خطا میکنند اشتباه میکنند به اندازه معقولی در زندگی بعدی نتیجه شو ببینند.
مثلا زندگی بعدی مفلوک باشن اگه باز آدم خوبی بودند زندگی بعدی خوبی خواهند داشت. امکان جبران هم دارند به جز معقول بودن پاداش و مجازات.
خیلی نابرابری ها هم میشه توجیه بشن.

جناب خان;698687 نوشت:
:hamdel::hamdel::hamdel:
:hamdel:

پس حضرت فرمود: جبرئیل به فرمان ملک جلیل به من خبر داده آنچه تو بیان کردی، بیان تو واقع است و خلافی ندارد. آن گاه روی مبارک را به اصحاب کرده و فرمود: هرگز این چنین قضیه ای برای کسی روی نداده و برای کسی هم به غیر از جریر تا قیامت روی نخواهد داد.

چقدر وحشتناک!!! مو به تن آدم سیخ میشه خدا به هممون رحم کنه:Doaa:
من یه سوال دارم اگر این واقعا واسه کسی رخ نمیده تا قیامت پس کسانی که ادعا میکنن دروغ میگن؟؟؟
پارسال فکر میکنم برنامه ویتامین ث بود! حالا دقیق یادم نیست هر برنامه ای بود از شبکه3بود صبح ساعت پخشش بود و آقای ضیاء مجری ش!
فردی رو آورده بودن میگفت من اون دنیارو به چشم خودم دیدم
یعنی تو فاصله ای که به کما رفته بود دیده بود!
البته اون به طور امروزی درک کرده بود:)
یه تیکه هایی شو یادمه این آقا میگفت: رفته بوده توی یه کلینیک و روی یه تخت دراز کشیده بوده و هیچ اختیاری از خودش نداشته حتی قدرت پلک زدن و اون کسی که حالا روپوش پوشیده بوده و دکترش بوده ازش سوال وجواب میکرده...
به هرحال اینا چه صحت داشته باشن چه نه... تامل برانگیزن و باعث یه تلنگر میشن ... البته اگه دو روز دیگه یادمون نره:khaneh:
خدایا خودت حفظ مون کن از عذاب آخرت ...

برکه;700265 نوشت:
من باور نمیکنم خدا اینقدر ستمگر باشه

تسنیـم;700339 نوشت:
از دست همین خدا نمیدونیم به کی پناه ببریم

اینکه خدا به خاطر یه عمل کوچیک...
میلیاردها سال، ببرتمون جهنم
به معنی ستمگری خدا نیست....
بلکه عین عدالته....

چرا؟!

مثال:
شیطان، یه نفرو گمراه می کنه!
اون یه نفر هم بچه ی خودشو گمراه بار می آره
اون بچه هه میره دوستاشو گمراه می کنه
و همینطور چند نسل به گمراهی کشیده میشن....به خاطر گمراهی یک نفر!
خب حالا به نظرتون اون شیطان که سنگ بنای گمراهی چندین نسل را گذاشت، شایسته ی این نیست که به خاطر همه ی این گمراهی ها مجازات بشه؟!
البته این باعث نمیشه که گناه خود اون گمراه ها سبک بشه ها! مجازت اونا سرجاشه! مجازت شیطان هم سرجاش!

آیا کسانی که ائمه علیهم السلام را کشتند.....باعث نشدند کل نسل بشر، سرنوشتش تغییر کنه؟!
اگر امام علی علیه السلام، بلافاصله بعد از پیامبر به حکومت می رسید(حقش غصب نمی شد) و کسی هم ایشان را شهید نمی کرد....
آیا اوضاع الان این چنین بود؟!
مسلما زمین تا آسمون فرق داشت!
پس آیا کسانی که به حق امام، ظلم کردند و یا کسی که ایشان را شهید کرد شایسته ی بدترین شکنجه ها نیست؟!

حالا شما هم به اعمال گناهی که مرتکب شدی نگاه کن!
اگر دقت کنیم می بینیم ما هم گناهانی مرتکب شدیم که اثرش تا قرن ها پایدار مونده و باعث تغییر سرنوشت بسیاری از انسان ها شده
علت شکنجه های سخت جهنم و طولانی مدت ماندن در آتش هم همینه

فقط اگر کمی دقت کنیم می بینیم که چه گناهانی کردیم که سرنوشت آدم ها و کره ی زمین و .... را سالهای سال به سمت منفی تغییر دادیم...

مثال:
یه نفر تو یه بیابونی گیرافتاده بود و کمک می خواست!
یه ماشینی که داشت رد میشد نگه داشت و سوارش کرد!
نگو اون یارو راهزن بوده و الکی داشته کمک می خواسته!
راننده رو می کشه و می ندازه بیرون!
ماشینو می بره!

وقتی این خبر، پخش میشه...
دیگه هیچکس به هیچکس، اعتماد نمی کنه
بنابراین اگر یه نفر وسط بیابونی واقعا گیر افتاده باشه کسی بهش کمک نمی کنه و کلاً خوبی کردن در دنیا کمرنگ تر میشه !
بنابراین اون اولین نفری که سنگ بنای "بی اعتمادی و خوبی نکردن"را گذاشت، گناهش خیلی سنگینه...

اینی که گفتم یه مثال ساده و واضح بود...
همه ی اعمال منفی ما هم همینطوری اند...
-----------------
عین همین هم برای اعمال مثبت برقراره
اگر شما سنگ بنای خوبی را قرار دهید، پاداش عظیمی در بهشت خواهید داشت
چون باعث امر به معروف عملی شدید....و تا آخر عمر کره ی زمین، هرکی به اون کار نیک، عمل کنه ثوابی به شما هم خواهد رسید

والسلام

سلااااااااااام
خب خب.... اون کلیپ رو براتون آپلود کردم .... 48 مگا بایت از حجم اینترنتم کم شد:geryeh::khoshgel:
ارزش دیدنشو داره.
شبکه ی دو مجری شبکه ی 4 رو دعوت کرده ... این مجری بعد از نیش خوردن توسط پشه مالاریا در ایران
یهو بیهوش میشه میره تو یه حالتی شبیه کما ... چیزهایی از اون دنیا میبینه و تعریف میکنه .25 دقیقه هستش و جذاب.
:ok:
حتما دانلود کنید ...
:Mohabbat:
روی متن زیر کلیک کنید و دانلود کنید

[video]http://s6.picofile.com/file/8197425226/farhangnews_106010_300273_1418824284.mp4.html[/video]

لبیک یا علی النقی;700359 نوشت:
اینکه خدا به خاطر یه عمل کوچیک...
میلیاردها سال، ببرتمون جهنم
به معنی ستمگری خدا نیست....
بلکه عین عدالته....

چرا؟!

مثال:
شیطان، یه نفرو گمراه می کنه!
اون یه نفر هم بچه ی خودشو گمراه بار می آره
اون بچه هه میره دوستاشو گمراه می کنه
و همینطور چند نسل به گمراهی کشیده میشن....به خاطر گمراهی یک نفر!
خب حالا به نظرتون اون شیطان که سنگ بنای گمراهی چندین نسل را گذاشت، شایسته ی این نیست که به خاطر همه ی این گمراهی ها مجازات بشه؟!
البته این باعث نمیشه که گناه خود اون گمراه ها سبک بشه ها! مجازت اونا سرجاشه! مجازت شیطان هم سرجاش!

اگه همه اینا تقصیر یه نفر بود باز یه چیزی شاید جهنم برای همون فرد منطقی میشد.

ولی ما داریم در دنیایی زندگی میکنیم که یه برایندی از اعمال همه ماست. یه برایندی از اعمال هفت میلیارد آدم شده اعمال من و شما و نقش هر فرد در بین این همه آدم مشخصه

یه چیز دیگه اینکه حتی اونی که موقعیت کلانی داره و حرفش برد داره باز در شرایط خودش باید دیده بشه. مثلا عالمی که فتوا میده و هزاران یا ملیونها نفر به فتوای اشتباهش عمل کردند اگه دقت در حد معمول کرده باشه معذوره و مسئولیتی نداره هرچند باعث شده ملیونها نفرو یه کارو اشتباه انجام داده باشن.
مثلا یک امر اجتماعی رو تشویق کرده باشه یکی دیگه نهیش کرده باشه. هردوتاشون اگه دقت متعارف نکنن مسئولن.

ولی اگه منظور این باشه که ترس القا بشه خب اون وهابی هم میتونه ترسونده بشه از این که معارف شیعه رو بیان کنه یا حتی بهش فکر کنه. و پیشفرض بگیره که خودش و آخرتی که خودشون ترسیم کردند قطعا صحیحه. و هرکی از شیعه حرف بزنه میره جهنم. و با این فکرا پرورش پیدا میکنند.

با سلام:

بهتر نیست راجع به این مسائل مطالعه و تحقیق کنیم؟

اگر قرار باشد همیشه با همان میزان دانایی که داریم بخصوص راجع به دینمان وارد بحث بشویم

هرگز به هیچ حقیقتی پی نخواهیم برد و فقط شبهات اذهان دیگر هم به شبهاتمان اضافه خواهد شد.

حتی اگر بهترین اساتید هم به انسان دقیق ترین پاسخها را بدهند مجاب نمی شویم،مگر اینکه در خودمان

زمینه و انگیزه یافتن حقایق را ایجاد کرده باشیم.

آب کم جو تشنگی آور به دست//تا بجوشد آبت از بالا و پست.

جناب خان;700395 نوشت:
هو بیهوش میشه میره تو یه حالتی شبیه کما ... چیزهایی از اون دنیا میبینه و تعریف میکنه .25 دقیقه هستش و جذاب.

سلام
پست اول به نقل از پیامبر گفتید امکان دیدن اخرت فقط برای جابر بوده پس این چیه؟؟؟
اخه تضاد داره :Ghamgin: بودن یکی درستی دیگری نقض میکنه.

lili66;700486 نوشت:
سلام
پست اول به نقل از پیامبر گفتید امکان دیدن اخرت فقط برای جابر بوده پس این چیه؟؟؟
اخه تضاد داره :Ghamgin: بودن یکی درستی دیگری نقض میکنه.

سلام .
فکر کنم این فرد بهشت و جهنم و بهش نشون دادن که بعد برای ما تعریف کنه یعنی کامل مرده بوده .:khejalat:
ولی این افراده دیگه کامل نمردن و کامل بهشون بهشت و جهنم و بهشون نشون ندادن.:Labkhand:
مثلا این کلیپی که من گذاشتم طرف تو کما بوده و کاملا رابطش با دنیا قطع نشده و بهشت و جهنم وندیده
:Mohabbat:

جناب خان;698687 نوشت:
فرمان چنین است که این بنده را بدون آسیب همراه خود ببری تا اهل عذاب را ببیند و قدرت باری تعالی را مشاهده نماید تا چون بازگردد امتان محمد را خبر دهد که چه در پیش است،

با وجود پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله در میان امت و نزول وحی و وجود آیات قران که جهنم را توصیف می کند،چه ضرورتی برای این واقعه وجود داشته است؟

جناب خان;698687 نوشت:
پس به یکی از فرشتگان دستور داد این شخص را پیش رضوان برید و بگویید که این مرد یکی از امتان محمد(ص) است که شربت مرگ چشیده و اهل دوزخ را دیده و نیکی او زیاده از بدی آمده است او را به بهشت بر تا بهشت را ببیند و خبر از برای اهل دینا ببرد که چه در پیش است.

دقت کنید در این قسمت از داستان صراحتا عنوان شده است که جریر مرده بوده است"کل نفس ذائقة الموت"هر نفسی شربت مرگ را می چشد.با توجه به آیه:

حتى إذا جاء أحدهم الموت قال رب ارجعون ( 99 ) لعلي أعمل صالحا فيما تركت كلا إنها كلمة هو قائلها ومن ورائهم برزخ إلى يوم يبعثون 100

و هنگامی که یکی از انها بمیرد می گوید خداوندا مرا به دنیا باز گردان تا آنچه از عمل صالح ترک کرده ام انجام دهم،خداوند گوید هرگز.....

تقابل و ضدیت این داستان با آیه قران مشخص است و در هنگام ضدیت روایت با قران، باید روایت را کنار بگذاریم!

جناب خان;698687 نوشت:
پس گفتم: آیا ملک الموت جان بندگان را اشتباهی هم می گیرد؟ گفت: استغفر الله چنین مگو که هرگز به روی اشتباه نرفته و هر چه جان می گیرد به فرمان خدا می گیرد و هیچ امت را کرامت نبود که یکی از ایشان بمیرد و باز او را زنده کنند تا احوال عقبی را به مردم دنیا باز گوید، این شرف برای امتی است که پیغمبر آنها محمد(ص) می باشد و بر کسی معلوم نشده و نخواهد شد.

این قسمت را با قسمت بعد داستان مقایسه کنید!!!!

جناب خان;698687 نوشت:
پس حضرت فرمود: جبرئیل به فرمان ملک جلیل به من خبر داده آنچه تو بیان کردی، بیان تو واقع است و خلافی ندارد. آن گاه روی مبارک را به اصحاب کرده و فرمود: قضیه ای برای کسی روی نداده و برای کسی هم به غیر از جریر تا قیامت روی نخواهد داد.

در قسمتی که آبی کردم آن موکل در پاسخ جریر که می پرسد آیا عزرائیل در گرفتن جان من اشتباه کرده؟می گوید ....این فقط مخصوص امت پیامبر اسلام است که مردم بمیرند بعد زنده شوند و بیایند

احوال قیامت را برای مردم تعریف کنند(نقل به مضمون)در حالیکه در قسمت بعد رسول خدا می فرمایند:این اتفاق فقط برای جریر افتاده و برای دیگران نخواهد افتاد!!!!

این یک تضاد درونی در حدیث است!!!

جناب خان;698687 نوشت:
و سبب این قضیه آن بود که چون حضرت رسول(ص) را به معراج بردند منافقان با هم می گفتند که: این قصه اگر راست می بود پس چرا او را از مکه معظمه به مدینه نبردند که خود می رفت پس این واقعه برای جریر بن عطای جریح واقع شد که از او راستگوتر و فاضلتر و صالحتر در میان قوم نبود، حق تعالی از روی حکمت این واقعه را بر جریر نمودار کرد که بالعیان ببیند و در میان آن قوم خبر دهد. پس هر گاه آن حضرت از معراج و بهشت و دوزخ و ملک رضوان و حور قصور بیان می فرمود و منافقان شک می کردند جریر آن حضرت را تصدیق می نمود و آن طایفه قبول می کردند و به سخن آن حضرت شک و شبهه نمی کردند.

یعنی شهرت جریر در راستگویی و صلاح از پیامبری که از کودکی به امین معروف بود بیشتر بوده است؟

غیر از آن چطور مردم حرف پیامبرشان را باور نمی کردند،پیامبری که جبرئیل بر او نازل می شده است،اما حرف جریر را باور می کردند؟

در کجای تاریخ نقل شده که همواره پیامبر برای تایید سخنانشان و ایمان آوردن مردم جریر را دنبال خودشان می بردند؟

جناب خان;698687 نوشت:
پس حضرت فرمود: جبرئیل به فرمان ملک جلیل به من خبر داده آنچه تو بیان کردی، بیان تو واقع است و خلافی ندارد.

این قسمت حدیث هم که نشان می دهد حتی خود رسول خدا هم بدون وحی حرف جریر را باور نمی کردند!!!!!

خلاصه با عرض معذرت این روایت پر است از تناقضات درونی!!!

و خلاف نص صریح قران و عقل سلیم!البته اگر موضوع شهود بود می توانست مورد پذیرش قرار بگیرد(مثل داستان زید و یقینش به دوزخ و بهشت)که فرصت بیانش نیست!

rainygirl;700353 نوشت:
چقدر وحشتناک!!! مو به تن آدم سیخ میشه خدا به هممون رحم کنه:Doaa:
من یه سوال دارم اگر این واقعا واسه کسی رخ نمیده تا قیامت پس کسانی که ادعا میکنن دروغ میگن؟؟؟
پارسال فکر میکنم برنامه ویتامین ث بود! حالا دقیق یادم نیست هر برنامه ای بود از شبکه3بود صبح ساعت پخشش بود و آقای ضیاء مجری ش!
فردی رو آورده بودن میگفت من اون دنیارو به چشم خودم دیدم
یعنی تو فاصله ای که به کما رفته بود دیده بود!
البته اون به طور امروزی درک کرده بود:)
یه تیکه هایی شو یادمه این آقا میگفت: رفته بوده توی یه کلینیک و روی یه تخت دراز کشیده بوده و هیچ اختیاری از خودش نداشته حتی قدرت پلک زدن و اون کسی که حالا روپوش پوشیده بوده و دکترش بوده ازش سوال وجواب میکرده...
به هرحال اینا چه صحت داشته باشن چه نه... تامل برانگیزن و باعث یه تلنگر میشن ... البته اگه دو روز دیگه یادمون نره:khaneh:
خدایا خودت حفظ مون کن از عذاب آخرت ...

سلام خواهر عزیز:

این واقعه فرق دارد و ممکن است اتفاق افتاده باشد،چون در حالت کما انسان هنوز زنده است و حواس ظاهری او ضعیف

شده و در نتیجه ممکن است با حواس باطنی خویش چیزهایی را دیده باشد مثل عالم خواب یا یک نوع شهود باطنی

در صورت صفای ضمیر!ولی نمی شود انسان بمیرد و دوباره باز گردد،خلاف صریح قران است.

حبیبه;700489 نوشت:
با وجود پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله در میان امت و نزول وحی و وجود آیات قران که جهنم را توصیف می کند،چه ضرورتی برای این واقعه وجود داشته است؟

سلام
هرچند برای بعضی از بیاناتتون جوابی دارم اما به جهت این که صرفا این داستان رو نقل کردم و دنبال دفاع از این
داستان نیستم ادامه نمیدم.با تشکر از نقد ارزندتون
:Gol::ok:

جناب خان;700497 نوشت:
هرچند برای بعضی از بیاناتتون جوابی دارم اما به جهت این که صرفا این داستان رو نقل کردم و دنبال دفاع از این
داستان نیستم ادامه نمیدم.با تشکر از نقد ارزندتون

این دفاع از داستان نیست،پاسختان را بفرمایید،اتفاقا باعث تقویت قوه تحلیلمان می شود.

جناب خان;700487 نوشت:
سلام .
فکر کنم این فرد بهشت و جهنم و بهش نشون دادن که بعد برای ما تعریف کنه یعنی کامل مرده بوده .:khejalat:
ولی این افراده دیگه کامل نمردن و کامل بهشون بهشت و جهنم و بهشون نشون ندادن.:Labkhand:
مثلا این کلیپی که من گذاشتم طرف تو کما بوده و کاملا رابطش با دنیا قطع نشده و بهشت و جهنم وندیده
:Mohabbat:

کلیپ منم دیدم !! خیلی رویایی بود چقد ریلکس مرده !! همه چی ارومه ..... اون چقد خوشحاله
از مرگم که نمیترسه و دوست داره اون تجربه شیرینش دوباره برگرده

برام قابل درک نبود به هیچ عنوان !!!:khandeh!:

lili66;700510 نوشت:
کلیپ منم دیدم !! خیلی رویایی بود چقد ریلکس مرده !! همه چی ارومه ..... اون چقد خوشحاله
از مرگم که نمیترسه و دوست داره اون تجربه شیرینش دوباره برگرده

برام قابل درک نبود به هیچ عنوان !!!:khandeh!:

جالبه ... خب این ها یه حالاتی هست که خود فرد تجربه کرده و تا ما تجربه نکنیم نمیتونیم صحت و سقم این حرفها رو بفهمیم.:ok:
:Gol:

حبیبه;700496 نوشت:

در صورت صفای ضمیر!ولی نمی شود انسان بمیرد و دوباره باز گردد،خلاف صریح قران است.


سلام... آخه ایشون باذکر منبع گفتن!!!!

حبیبه;700489 نوشت:
دقت کنید در این قسمت از داستان صراحتا عنوان شده است که جریر مرده بوده است"کل نفس ذائقة الموت"هر نفسی شربت مرگ را می چشد.با توجه به آیه:

حتى إذا جاء أحدهم الموت قال رب ارجعون ( 99 ) لعلي أعمل صالحا فيما تركت كلا إنها كلمة هو قائلها ومن ورائهم برزخ إلى يوم يبعثون 100

و هنگامی که یکی از انها بمیرد می گوید خداوندا مرا به دنیا باز گردان تا آنچه از عمل صالح ترک کرده ام انجام دهم،خداوند گوید هرگز.....

تقابل و ضدیت این داستان با آیه قران مشخص است و در هنگام ضدیت روایت با قران، باید روایت را کنار بگذاریم!

سلام
در خصوص این فرمایشتون عرض کنم که این آیه که فرمودید برای افرادی است که مرگشون فرا رسیده و بازگشتی ندارند .اما من الان
براتون مثال هایی میارم در قرآن که فرد یا افرادی بعد از مردن بازگشتند.پس اگر خدا بخواهد و مقرر داشته باشد بازگشتی وجود خواهد داشت تا معجزه ای
برای مردم باشد.:ok:
1-سوره بقره آیه 259 داستان عزیر:
((فاماته الله مائة عام ثم بعثه )) خداوند، او را [به مدت] صد سال میراند. آنگاه او را برانگیخت.
2- پیروان حضرت موسی که با صاعقه مردند و دوباره زنده شدند:
«و إذ قلتم یاموسی لن نؤمن لک حتی نری الله جهرة فأخذتکم الصاعقة و أنتم تنظرون* ثم بعثناکم من بعد موتکم لعلکم تشکرون؛ و چون گفتید ای موسی هرگز برای تو ایمان نیاوریم مگر این که خدا را آشکارا ببینیم. پس صاعقه شما را در حالی که نگاه می کردید بگرفت. سپس شما را پس از مرگتان برانگیختیم، باشد که شکرگزاری کنید.» (بقره/ 56- 57)
فکر کنم همین دوتا کافی باشد برای اثبات اینکه بعد از مرگ هم به اذن خدا میتوان زنده شد.

حبیبه;700489 نوشت:
با وجود پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله در میان امت و نزول وحی و وجود آیات قران که جهنم را توصیف می کند،چه ضرورتی برای این واقعه وجود داشته است؟

در رابطه با این حرفتون هم اشاره می کنم به بقایای بهشتی که پادشاه شداد ساخته بود و با اینکه پیامبر ص داستانش رو برای مردم گفته بودند اما
یکنفر از امت پیامبر اون بقایا رو دید و پیامبر گفتند برای مردم تعریف کن اون هم تعریف کرد سپس پیامبر فرمودند قبل از او کسی ندیده بود و بعد از او هم
کسی نخواهد دید. گاهی برای تایید حرف رسول خدا ص یک سری معجزات دیگر اتفاق می افتاد که حرف ایشون رو تایید و باعث قوی تر شدن ایمان بقیه می گردید.

حبیبه;700489 نوشت:
در قسمتی که آبی کردم آن موکل در پاسخ جریر که می پرسد آیا عزرائیل در گرفتن جان من اشتباه کرده؟می گوید ....این فقط مخصوص امت پیامبر اسلام است که مردم بمیرند بعد زنده شوند و بیایند

احوال قیامت را برای مردم تعریف کنند(نقل به مضمون)در حالیکه در قسمت بعد رسول خدا می فرمایند:این اتفاق فقط برای جریر افتاده و برای دیگران نخواهد افتاد!!!!

این یک تضاد درونی در حدیث است!!!


نقل به مضمون رو اشتباه نوشتید همچین چیزی در داستان نوشته نشده.یکبار دیگر داستان را بخوانید نوشته : قبل امت پیامبر برای کسی اتفاق
نیفتاده بود و این شرف امت پیامبر است که یکنفر مرده و زنده شده و برای مردم میخواهد تعریف کند و تا قیامت بر کسی معلوم نخواهد شد.

ر

حبیبه;700489 نوشت:
غیر از آن چطور مردم حرف پیامبرشان را باور نمی کردند،پیامبری که جبرئیل بر او نازل می شده است،اما حرف جریر را باور می کردند؟

این را همه میدانیم که یک سری اتفاقات هست که برای تایید و یقین بیشتر حرف پیامبر و امامان ع اتفاق می افتد. یک چیزی شبیه معجزه .

حبیبه;700489 نوشت:
در کجای تاریخ نقل شده که همواره پیامبر برای تایید سخنانشان و ایمان آوردن مردم جریر را دنبال خودشان می بردند؟

مگر در داستان گفته شد که همواره پیامبر برای تایید سخنانشان از جریر استفاده می کردند؟ یعنی اگر یکبار برای تایید استفاده کنند همیشه استفاده می کردند؟
پس قضیه بهشت شداد که اون فرد خبر آورد باید بگوییم همیشه اون فرد مخصوص تایید خبر پیامبر بوده؟

حبیبه;700489 نوشت:
این قسمت حدیث هم که نشان می دهد حتی خود رسول خدا هم بدون وحی حرف جریر را باور نمی کردند!!!!!

اول اینکه جریر هنوز برای کسی داستان رو تعریف نکرده بودند . وقتی زنده شدند یهو به پیامبر وحی رسید که از جریر بخواه که داستانش رو تعریف کنه.
دوم این که پیامبر طبق آیه ی قرآن همه ی حرفهایشان از روی وحی بوده . اون قضیه توبه ی کفن دزد رو شنیدید؟ که اون هم توسط جبرییل وحی آورده شد.:ok:

rainygirl;700518 نوشت:
سلام... آخه ایشون باذکر منبع گفتن!!!!

در باره کتاب این مطالب را ببینید:

"جامع‌التمثیل" نوشته محمدعلی حبله‌رودی، از نویسندگان قرن 11 هجری قمری، دربرگیرنده مجموعه‌ای وسیع از مثل‌های فارسی همراه با داستان‌های امثال به تصحیح حسن ذوالفقاری

است.

وی در بخشی از این متن نوشته است: «کتاب «جامع‌التمثیل» از جمله قدیمی‌ترین کتاب‌های امثال و حاوی ناب‌ترین تمثیل‌های ایرانی است که طی چهار قرن از پرخواننده‌ترین کتاب‌های

اخلاقی و داستانی بوده است. این کتاب ارزشمند و پر فایده، ‌با آمیختن مثل و تمثیل با آیه و حدیث و شعر، داروی پند و موعظه را بر خواننده شیرین و گوارا می‌سازد. این کتاب شریف و

مهم، ‌با توجه به چاپ‌های سربی و سنگی فراوانی که داشته، ‌تاکنون به شیوه‌های مصحح و منقح چاپ نشده است. مولف نیز به دلیل آنکه از اولین تدوین‌کنندگان امثال فارسی در عصر

صفویه بوده، ناشناخته باقی مانده است.»

این مطالب را از یک سایت در باره کتاب گرفتم.آنچه مسلم است این یک کتاب حدیثی معتبر نیست.

پ.ن

گرچه ما نمی توانیم روایت را بدون داشتن تخصص در علوم حدیث ردّ کنیم.بنده هم فقط تحلیل خودم را نوشتم که سندیت علمی هم ندارد فقط یک تحلیل شخصی بود.

جناب خان;700513 نوشت:
جالبه ... خب این ها یه حالاتی هست که خود فرد تجربه کرده و تا ما تجربه نکنیم نمیتونیم صحت و سقم این حرفها رو بفهمیم.:ok:
:Gol:

بقیه رو نمیدونم ولی من که باور میکنم
چون یه تجربه کوچولوی مشابه در اثر خوردن یه ضربه به سرم البته واسه یه لحظه شاید!!! داشتم ...
بعدشم همچین چیز عجیب غریبی م نیست من چندوقت پیش کتابی خوندم که مطمئنم معتبر بود و چیزایی توش نوشته شده بود که اگه میخواستی باعقل بسنجی خیلی غریب به نظر می اومد و میگفتی محاله ولی خیلی چیزاس که عقل ما میگه محاله و شدنیه!

حبیبه;700557 نوشت:

.بنده هم فقط تحلیل خودم را نوشتم که سندیت علمی هم ندارد فقط یک تحلیل شخصی بود.

شما انقدر قاطع رد کردین که من فکر کردم سند دارین و میدونین نامعتبره:Nishkhand:
من یکی که همه جا حتی جاهایی که یقین دارم حرفم درسته ذکرمیکنم این نظر شخصی منه :):Gol:

پس من اگر اون کتابی که میگم رو بیارم(اسمشو یادم نیس چون امانت بود) و مطالبشو بنویسم فکر میکنم شما کلا همه شو اساسا رد کنین:khaneh:

rainygirl;700558 نوشت:
بقیه رو نمیدونم ولی من که باور میکنم
چون یه تجربه کوچولوی مشابه در اثر خوردن یه ضربه به سرم البته واسه یه لحظه شاید!!! داشتم ...
بعدشم همچین چیز عجیب غریبی م نیست من چندوقت پیش کتابی خوندم که مطمئنم معتبر بود و چیزایی توش نوشته شده بود که اگه میخواستی باعقل بسنجی خیلی غریب به نظر می اومد و میگفتی محاله ولی خیلی چیزاس که عقل ما میگه محاله و شدنیه!

احسنت:yes:
بنده دو تا اتفاق دارم از برادرم که زنده هستن و مادربزرگم که بعد از فوتشون از شب اول قبرشون تعریف کردن برای خالم
اما با توجه به عجیب بودنش نمیشه تعریف کرد.
:khobam:البته برای یه سری افراد خاص میشه اما در جلوی عموم مردم نمیشه چون بعضیها ممکنه مسخره کنن یا رد کنن.یکی از دلایلی که آیت الله بهجت بسیار مکتوم بودند در دوره ی ما همین مسأله بودش.:Gol:

جناب خان;700553 نوشت:
سلام
در خصوص این فرمایشتون عرض کنم که این آیه که فرمودید برای افرادی است که مرگشون فرا رسیده و بازگشتی ندارند .اما من الان
براتون مثال هایی میارم در قرآن که فرد یا افرادی بعد از مردن بازگشتند.پس اگر خدا بخواهد و مقرر داشته باشد بازگشتی وجود خواهد داشت تا معجزه ای
برای مردم باشد.
1-سوره بقره آیه 259 داستان عزیر:
((فاماته الله مائة عام ثم بعثه )) خداوند، او را [به مدت] صد سال میراند. آنگاه او را برانگیخت.
2- پیروان حضرت موسی که با صاعقه مردند و دوباره زنده شدند:
«و إذ قلتم یاموسی لن نؤمن لک حتی نری الله جهرة فأخذتکم الصاعقة و أنتم تنظرون* ثم بعثناکم من بعد موتکم لعلکم تشکرون؛ و چون گفتید ای موسی هرگز برای تو ایمان نیاوریم مگر این که خدا را آشکارا ببینیم. پس صاعقه شما را در حالی که نگاه می کردید بگرفت. سپس شما را پس از مرگتان برانگیختیم، باشد که شکرگزاری کنید.» (بقره/ 56- 57)
فکر کنم همین دوتا کافی باشد برای اثبات اینکه بعد از مرگ هم به اذن خدا میتوان زنده شد.

ابتدا عرض کنم تحلیلتان بسیار عالمانه و منطقی بود.

اما اتفاقاتی که اشاره فرمودید برای پیامبر خدا افتاده آنها صد سال مرگ که با قرائن موجود در آن زمان معلوم است که مردم می پذیرفتند و موضوع معاد را دقیقا می توانست ثابت کند

صد سال مرده بود نه یک لحظه(جریر می گوید اینها در لحظه ای بر من گذشت یا همچین چیزی).

موضوع دیگر:

جناب خان;700553 نوشت:
نقل به مضمون رو اشتباه نوشتید همچین چیزی در داستان نوشته نشده.یکبار دیگر داستان را بخوانید نوشته : قبل امت پیامبر برای کسی اتفاق
نیفتاده بود و این شرف امت پیامبر است که یکنفر مرده و زنده شده و برای مردم میخواهد تعریف کند و تا قیامت بر کسی معلوم نخواهد شد.

این هم یک تناقض دیگر!پس در امتهای دیگر هم اتفاق افتاده بوده است،یعنی فرشته از داستان عزیر پیامبر و قوم موسی خبر نداشته است؟

جناب خان;700553 نوشت:
اول اینکه جریر هنوز برای کسی داستان رو تعریف نکرده بودند . وقتی زنده شدند یهو به پیامبر وحی رسید که از جریر بخواه که داستانش رو تعریف کنه.
دوم این که پیامبر طبق آیه ی قرآن همه ی حرفهایشان از روی وحی بوده . اون قضیه توبه ی کفن دزد رو شنیدید؟ که اون هم توسط جبرییل وحی آورده شد

از کجا می دانید؟ در حدیث چنین چیزی نبود!

ذکر نشده بود که چه زمانی جبرئیل به پیامبر(ص) خبر داده است!!!!!

جناب خان;700563 نوشت:
احسنت:yes: بنده دو تا اتفاق دارم از برادرم که زنده هستن و مادربزرگم که بعد از فوتشون از شب اول قبرشون تعریف کردن برای خالم
اما با توجه به عجیب بودنش نمیشه تعریف کرد.
:khobam:البته برای یه سری افراد خاص میشه اما در جلوی عموم مردم نمیشه چون بعضیها ممکنه مسخره کنن یا رد کنن.یکی از دلایلی که آیت الله بهجت بسیار مکتوم بودند در دوره ی ما همین مسأله بودش.:Gol:


بله کاملا موافقم یه چیزایی بهتره واسه خود آدم بمونه نیازی نیست به بقیه ثابت کنی همین که خودت فهمیدی کافیه
:Rose:

rainygirl;700562 نوشت:
شما انقدر قاطع رد کردین که من فکر کردم سند دارین و میدونین نامعتبره:Nishkhand:
من یکی که همه جا حتی جاهایی که یقین دارم حرفم درسته ذکرمیکنم این نظر شخصی منه :):Gol:

پس من اگر اون کتابی که میگم رو بیارم(اسمشو یادم نیس چون امانت بود) و مطالبشو بنویسم فکر میکنم شما کلا همه شو اساسا رد کنین:khaneh:

نه من چنین جسارتی نمی کنم و عرض کردم که تحلیل خودم بود و همینطور گفتم سندیت علمی ندارد.اما شما درست می فرمایید باید همان اول می گفتم

به بزرگواری خودتان ببخشید:Gol:

حبیبه;700564 نوشت:
اما اتفاقاتی که اشاره فرمودید برای پیامبر خدا افتاده آنها صد سال مرگ که با قرائن موجود در آن زمان معلوم است که مردم می پذیرفتند و موضوع معاد را دقیقا می توانست ثابت کند

صد سال مرده بود نه یک لحظه(جریر می گوید اینها در لحظه ای بر من گذشت یا همچین چیزی).

ممنون از لطفتون:Gol:من میدونستم بحثمون طولانی میشه برای همین همون اولش میخواستم این اتفاق نیفته :Nishkhand:
داستان اول رو درست فرمودید اما داستان دوم صدسال طول نکشید آنی اتفاق افتاد . یعنی صاعقه که زد همه مردن بعدش زنده شدند
:Gol::ok:

حبیبه;700564 نوشت:
این هم یک تناقض دیگر!پس در امتهای دیگر هم اتفاق افتاده بوده است،یعنی فرشته از داستان عزیر پیامبر و قوم موسی خبر نداشته است؟

آهاااا .. اینجا رو دقت کنید ... جریر بهشت و جهنم رو دید و فرشته منظورش جهنم و بهشت بود ..
اما عزیر و اون یاران حضرت موسی فقط مردند و زنده شدند و از برزخ هیچ چیزی نگفتند و ندیدند
:ok:

حبیبه;700564 نوشت:
از کجا می دانید؟ در حدیث چنین چیزی نبود!

ذکر نشده بود که چه زمانی جبرئیل به پیامبر(ص) خبر داده است!!!!!

اول اینکه برداشتم از این متن این بود روزی حضرت رسول الله(ص) فرمود: در این ساعت برادرم جبرئیل به من خبر داد که جریر بن عطای جریح از دنیا رفت و جان او را به آسمان بردند؛ بهشت و دوزخ را به او نشان دادند عجایب و غرایب بسیار دید باز او را به دنیا فرستادند او را بطلب و از او بپرس تا از احوال آخرت تو را خبر دهد و اصحاب بدانند که چه در پیش است. یعنی همانجا از دنیا رفته و سپس بازگشته چون گفته شد در این ساعت

دوم اینکه در داستان نیامده که جریر داستانشو تعریف کرده بعدش پیامبر گفته راست میگه یا نه:ok:

حبیبه;700569 نوشت:
نه من چنین جسارتی نمی کنم و عرض کردم که تحلیل خودم بود و همینطور گفتم سندیت علمی ندارد.اما شما درست می فرمایید باید همان اول می گفتم

به بزرگواری خودتان ببخشید:Gol:

اختیار دارین من چرا ببخشم؟؟
فقط به این دلیل گفتم که از متن و نحوه نوشتنون اینجوری بر می آمد که قطعا میدونین صحیح نیست و برداشت من این بود که با قاطع هستین و با سند رد میکنین و تعجب کردم گفتین تحلیل شخصی تونه

مخصوصا از این متن تون این برداشت رو کردم
"بهتر نیست راجع به این مسائل مطالعه و تحقیق کنیم؟

اگر قرار باشد همیشه با همان میزان دانایی که داریم بخصوص راجع به دینمان وارد بحث بشویم

هرگز به هیچ حقیقتی پی نخواهیم برد و فقط شبهات اذهان دیگر هم به شبهاتمان اضافه خواهد شد.

حتی اگر بهترین اساتید هم به انسان دقیق ترین پاسخها را بدهند مجاب نمی شویم،مگر اینکه در خودمان

زمینه و انگیزه یافتن حقایق را ایجاد کرده باشیم."

جناب خان;700573 نوشت:
آهاااا .. اینجا رو دقت کنید ... جریر بهشت و جهنم رو دید و فرشته منظورش جهنم و بهشت بود ..
اما عزیر و اون یاران حضرت موسی فقط مردند و زنده شدند و از برزخ هیچ چیزی نگفتند و ندیدند

درست می فرمایید.

جناب خان;700573 نوشت:
اول اینکه برداشتم از این متن این بود

این را هم درست می فرمایید.

جناب خان;700573 نوشت:
آهاااا .. اینجا رو دقت کنید ... جریر بهشت و جهنم رو دید و فرشته منظورش جهنم و بهشت بود ..
اما عزیر و اون یاران حضرت موسی فقط مردند و زنده شدند و از برزخ هیچ چیزی نگفتند و ندیدند

در این صورت شاهد مثالهای شما با مطلب تطبیق ندارد!

فکر کنم کل بحثهایی که وارد آن شدیم خارج از مطلب تاپیک بوده و قابلیت حذف دارند!!!

rainygirl;700574 نوشت:
مخصوصا از این متن تون این برداشت رو کردم
"بهتر نیست راجع به این مسائل مطالعه و تحقیق کنیم؟

اگر قرار باشد همیشه با همان میزان دانایی که داریم بخصوص راجع به دینمان وارد بحث بشویم

هرگز به هیچ حقیقتی پی نخواهیم برد و فقط شبهات اذهان دیگر هم به شبهاتمان اضافه خواهد شد.

حتی اگر بهترین اساتید هم به انسان دقیق ترین پاسخها را بدهند مجاب نمی شویم،مگر اینکه در خودمان

زمینه و انگیزه یافتن حقایق را ایجاد کرده باشیم."

بله کاملا حق با شماست،تذکر فوق العاده ای بود.

اما باید بگویم ردّ یک مطلب با نقد و تحلیل آن فرق دارد و این بحث ردّ بر حدیث نبود.

حبیبه;700578 نوشت:
در این صورت شاهد مثالهای شما با مطلب تطبیق ندارد!

فکر کنم کل بحثهایی که وارد آن شدیم خارج از مطلب تاپیک بوده و قابلیت حذف دارند!!!

متوجه خط اولتون نشدم منظورتون چی بود؟:khejalati:
یکم خارج از بحث بود اما بهتره که حذف نشن . چون ممکنه دیگران هم یک سری سوال تو ذهنشون ایجاد بشه و جواباشو
بتونن تو نظرات ما پیدا کنن.
:Narahat az::ok:

اناالعبد;700395 نوشت:
سلااااااااااام
خب خب.... اون کلیپ رو براتون آپلود کردم .... 48 مگا بایت از حجم اینترنتم کم شد:geryeh::khoshgel:
ارزش دیدنشو داره.
شبکه ی دو مجری شبکه ی 4 رو دعوت کرده ... این مجری بعد از نیش خوردن توسط پشه مالاریا در ایران
یهو بیهوش میشه میره تو یه حالتی شبیه کما ... چیزهایی از اون دنیا میبینه و تعریف میکنه .25 دقیقه هستش و جذاب.
:ok:
حتما دانلود کنید ...
:Mohabbat:
روی متن زیر کلیک کنید و دانلود کنید

[video]http://s6.picofile.com/file/8197425226/farhangnews_106010_300273_1418824284.mp4.html[/video]

کسی از دوستان و اساتید میدونه نظر بزرگان دین در مورد این نوع تعاریف چی هست؟
آیا کسی این نوع فیلم ها رو نشون داده به بزرگان؟

darkalone;701897 نوشت:
کسی از دوستان و اساتید میدونه نظر بزرگان دین در مورد این نوع تعاریف چی هست؟
آیا کسی این نوع فیلم ها رو نشون داده به بزرگان؟

سلام
من اینو هنوز ندیدم ولی در بحث هایی که قدیما اینجا میشد یادم هست که کما مرگ نیست یعنی عالم بزرخ اون عالم کما نیست!

در واقع روح جدا میشه اما برای ورود به برزخ روح باید حتما از یک دالان مارپیچ شبیه گردباد بزرگ طویل ( که در بالای فضای آن محیط مربوطه هست ) عبور کنه تا مرگ واقعی اتفاق بیفته!

در واقع کسی که از اون دالان مارپیچ عبور کنه تازه برزخ رو درک کرده و دیگه غیر ممکنه روح برگرده

این اتفاقات در حالت بی هوشی در دندانپزکی هم برای بعضی از بیماران پیش اومد که بیهوش شدن و روحشون رفت بالا یه چیزایی دیدن

سلام
نظر دوستان رو به این تایپیک که قبلاً توسط کارشناسان گرامی جواب داده شده جلب می کنم:
http://www.askdin.com/thread33202-2.html

خدا مهربان و بخشنده است و به هیچ کس ستم نمی کند
خدا با فکر ما بزرگ و کوچک می شود
مومنان خدا جو مثل آیت الله بهجت و شهید احمد علی نیری در نماز، بهشت و جهنم را می دیدند و از بزرگی خدا لرزش شدید می گرفتند.
ما در مقابل این عزیزان،بندگان پست و نابودی هستیم و نباید به خدا نعوذبالله سخن شخصی مان را بچسبانیم.
از خدا بترس و برای روز حساب آماده باش که خدا حتی از یک پلک زدن انسان هم سوال می کند
افراد زیادی تجربه مرگ داشتند و دوباره زنده شدند
به این سایت مراجعه کن و لینک های پایین صفحه رو انتخاب کن
http://neardeath.org
شما را به خواندن کتاب شهید احمدعلی نیری دعوت می کنم
باشد که با خواندن کتاب ،خدا ترس شوی.