جمع بندی فرار از پدر و مادر بخاطر رهایی از گناه و دنیا

تب‌های اولیه

15 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
فرار از پدر و مادر بخاطر رهایی از گناه و دنیا

سلام خسته نباشید
من 19 سالمه و ایرانی نیستم و در خارج ایران زندگی میکنم؛ طلبه بسیار مبتدی هستم و یک ساله که درس طلبگی میخونم.
میخواهم به نجف اشرف جهت ادامه تحصیل و تهذیب نفس مشرف بشم.

از خانواده ام بدانید
پدرم تقریبا 70 سال سن داره و د ک ت ر هست و صبح و بعد از ظهر سر کار میره، مادرم هم 50 سال سن داره و خانه دار هست
همه برادرهام به جز یکی ازدواج کردند... وضع اقتصادی ما خوبه و خونه از خودمونه...
اگر پدرم فوت کند، د و برادرم به راحتی میتونند خرج مادرمو بدن

از محیط ام بدانید
در اطرافم گناه هست و بخاطر ضعف ایمانی که دارم منو گاهی دامن گیر میکنه؛ از تلوزیون گرفته تا اقوام و غیره...
از پدر و مادرم بدانید

دیدگاهی که من نسبت به دنیا دارم؛ اونها ندارن؛ همش میگن چه بخور چه بپوش فلانکار بکن که مردم بد نگن و ... یعنی کلا در مادیات هستند ولی من بیزارم...

به پدر و مادرم خیلی غیبت رو توضیح دادم که غیبت نکنید، ولی گوش نمیدن، حتی روبرویشون وقتی غیبتو آغاز میکنن گوشهامو میگیرم و با انگشتام حرکت میدم تا چیزی نشنوم.

در ضمن اخلاق خوبی هم اونها ندارند و با توجه که سنشون زیاد هست و سن من هم کم هست؛ گاهی بخاطر پیری که مادرم دارد منو نفرین میکنه میگه خدا لعنتت کنه!!!! مثلا اگه ما ساعت 8 شب نون لازم داشته باشیم، ساعت 4 میگه برو بخر، میگم مادر نونوایی تا 10 بازه، بزار مثلا 7:30 میرم؛ میگه نه.... اینقدر اصرا میکنه تا به لعن من میرسه... خلاصه بعد از نونوایی که میام میگم منو لعنت کردی و یک جورایی احساس میکنم که از روی غضب نفرین کرده و از ته دل نبوده... در کل ظاهرش اینه که ما باب میلش رفتار نمی کنیم و همیشه فرزندان دیگران را به رخ ما میکشه و میگه شما تنبلید و فلانی رو ببین و .... خلاصه اینکه منم اشتباهاتی دارم و واقعا راضی نگه داشتن پدر و مادر پیر و توقعات زیادی که از من دارند سخته

از من بدانید

حقیقتش من به ترک گناه به صورت کامل و نزدیکی به خدا و در یک کلام سیر و سلوک علاقه ای ویژه ای دارم؛ قبلا سفری به نجف داشتم و محیط نجفشو بسیار مناسب حالم دیدم تا هم درس بخونم و هم به خودسازی بپردازم.

به نظر من رفتن به نجف گزینه بسیار مناسبی برای: 1- کسب علم 2- کسب اخلاق و تهذیب 3- فرار از گناه چون اونجا واقعا این زمینه هایی که الان برای گناه هست اونجا نیست 4- فرار از درخواست های پدر و مادر و اینکه موجبات نارضایتی شان رو فراهم نکنم 5- فرار از اهل دنیا و مادیات

آیا؟؟؟؟!

این کارم درسته؟ آیا اینکارم منافی با حقوق پدر و مادرم نیست؟ آیا اینکارم گناه نیست؟ آیا با اینکارم مدیون پدر و مادرم میشم؟
لطفا نظرتونو در این مورد بگید
ممنونم

برچسب: 

با نام و یاد دوست




کارشناس بحث: استاد نسیم رحمت

fffff;695422 نوشت:
به نظر من رفتن به نجف گزینه بسیار مناسبی برای: 1- کسب علم 2- کسب اخلاق و تهذیب 3- فرار از گناه چون اونجا واقعا این زمینه هایی که الان برای گناه هست اونجا نیست 4- فرار از درخواست های پدر و مادر و اینکه موجبات نارضایتی شان رو فراهم نکنم 5- فرار از اهل دنیا و مادیات

آیا؟؟؟؟!

این کارم درسته؟ آیا اینکارم منافی با حقوق پدر و مادرم نیست؟ آیا اینکارم گناه نیست؟ آیا با اینکارم مدیون پدر و مادرم میشم؟
لطفا نظرتونو در این مورد بگید
ممنونم

برادر ارجمند؛ لطفا به این سوالات پاسخ بدین:

1. آیا پدر شما با رفتن به نجف موافق اند ؟

2. آیا ایشان با طلبه شدن شما مخالفتی نداره؟اگر بله واکنششون چه بوده و چه هست ؟

3. آیا امکان ارتباط گرفتن با جامعه المصطفی در ایران برای شما هست ؟

4. آیاامکان تحصیل در شهر خودتان امکان پذیر نیست ؟ مثل اینکه مدرسه ای باشه و شما در آن جا مستقر بشین؟

شیطان همیشه در کمین ما است و زمینه گناه همه جا فراهم می کند ممکن است یه جا غیبت و یه جا غریزه جنسی و در جای دیگر به شکلی دیگر... انسان باید زمینه گناه را از بین ببرد و شیطان را از خود دور کند.

طبق آیات قرآن‌، شیطان دشمن قسم خورده انسان است‌.
نباید انتظار داشته باشیم به راحتی دست از سر ما بردارد.

مهم‌ترین راه‌ِ در امان ماندن از چنین دشمنی‌، شناختن او است‌. شیطان‌، موجودی است که ما را می‌بیند و ما او را نمی‌بینیم‌. کار او فقط وسوسه کردن و زینت دادن به گناهان یا دشوار نشان دادن امور نیک ‌است‌.

برای درامان ماندن از او باید به کسی پناه ببریم که شیطان را می‌بیند ولی شیطان او را نمی‌بیند که خداوند قاهر بیناست‌.

قرآن می‌فرماید:
"وَإِمَّا یَنزَغَنَّکَ مِن‌َ الشَّیْطَـَن‌ِ نَزْغ‌ٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّه‌ِ إِنَّه‌ُو سَمِیع‌ٌ عَلِیم‌(1) اگر از شیطان وسوسه‌ای به تو رسد، به خدا پناه بر. زیرا او شنوای داناست‌.

پی نوشت :
1. اعراف (7) آیه 200 .


بهترین راه برای محفوظ ماندن این است که از مرحله اول به خداوند پناه ببریم‌ ، سپس از قدم نهادن در راهی که مقابل ما نهاده خودداری کنیم .

خداوند می‌فرماید: "...وَلاَ تَتَّبِعُواْ خُطُوَ َت‌ِ الشَّیْطَـَن‌ِ إِنَّه‌ُ لَکُم‌ْ عَدُوُّ مُّبِین‌(1)... از پی گام‌های شیطان نروید که برای شما دشمن آشکار است‌".

پی نوشت :
1. بقره (2) آیه 168.

fffff;695422 نوشت:
سلام خسته نباشید
من 19 سالمه و ایرانی نیستم و در خارج ایران زندگی میکنم؛ طلبه بسیار مبتدی هستم و یک ساله که درس طلبگی میخونم.
میخواهم به نجف اشرف جهت ادامه تحصیل و تهذیب نفس مشرف بشم.

از خانواده ام بدانید
پدرم تقریبا 70 سال سن داره و د ک ت ر هست و صبح و بعد از ظهر سر کار میره، مادرم هم 50 سال سن داره و خانه دار هست
همه برادرهام به جز یکی ازدواج کردند... وضع اقتصادی ما خوبه و خونه از خودمونه...
اگر پدرم فوت کند، د و برادرم به راحتی میتونند خرج مادرمو بدن

از محیط ام بدانید
در اطرافم گناه هست و بخاطر ضعف ایمانی که دارم منو گاهی دامن گیر میکنه؛ از تلوزیون گرفته تا اقوام و غیره...
از پدر و مادرم بدانید

دیدگاهی که من نسبت به دنیا دارم؛ اونها ندارن؛ همش میگن چه بخور چه بپوش فلانکار بکن که مردم بد نگن و ... یعنی کلا در مادیات هستند ولی من بیزارم...

به پدر و مادرم خیلی غیبت رو توضیح دادم که غیبت نکنید، ولی گوش نمیدن، حتی روبرویشون وقتی غیبتو آغاز میکنن گوشهامو میگیرم و با انگشتام حرکت میدم تا چیزی نشنوم.

در ضمن اخلاق خوبی هم اونها ندارند و با توجه که سنشون زیاد هست و سن من هم کم هست؛ گاهی بخاطر پیری که مادرم دارد منو نفرین میکنه میگه خدا لعنتت کنه!!!! مثلا اگه ما ساعت 8 شب نون لازم داشته باشیم، ساعت 4 میگه برو بخر، میگم مادر نونوایی تا 10 بازه، بزار مثلا 7:30 میرم؛ میگه نه.... اینقدر اصرا میکنه تا به لعن من میرسه... خلاصه بعد از نونوایی که میام میگم منو لعنت کردی و یک جورایی احساس میکنم که از روی غضب نفرین کرده و از ته دل نبوده... در کل ظاهرش اینه که ما باب میلش رفتار نمی کنیم و همیشه فرزندان دیگران را به رخ ما میکشه و میگه شما تنبلید و فلانی رو ببین و .... خلاصه اینکه منم اشتباهاتی دارم و واقعا راضی نگه داشتن پدر و مادر پیر و توقعات زیادی که از من دارند سخته

از من بدانید

حقیقتش من به ترک گناه به صورت کامل و نزدیکی به خدا و در یک کلام سیر و سلوک علاقه ای ویژه ای دارم؛ قبلا سفری به نجف داشتم و محیط نجفشو بسیار مناسب حالم دیدم تا هم درس بخونم و هم به خودسازی بپردازم.

به نظر من رفتن به نجف گزینه بسیار مناسبی برای: 1- کسب علم 2- کسب اخلاق و تهذیب 3- فرار از گناه چون اونجا واقعا این زمینه هایی که الان برای گناه هست اونجا نیست 4- فرار از درخواست های پدر و مادر و اینکه موجبات نارضایتی شان رو فراهم نکنم 5- فرار از اهل دنیا و مادیات

آیا؟؟؟؟!

این کارم درسته؟ آیا اینکارم منافی با حقوق پدر و مادرم نیست؟ آیا اینکارم گناه نیست؟ آیا با اینکارم مدیون پدر و مادرم میشم؟
لطفا نظرتونو در این مورد بگید
ممنونم

فکر کردم چه پدر و مادر بد و جلادی دارین که می خواین فرار کنین. چون مادرتون یه خدا لعنتت کنه می گه باید دور بندازیش. چون اهل مادیات هستن باید ازشون فرار کنی.

نمی گم نرو ولی انگار شما بیشتر از اینکه تهذیب نفس هدفت باشه، فرار از خانواده و والدین بد اخلاقه. شما کمتر پدر و مادری رو تو این سن پیدا کنی که خوش اخلاق باشن.

اون ها غیبت می کنن شما اگر عالم به زشتی کار اون ها باشی و خودت رو مبرا از گناه نگه داری مشکلی نیست.

به نظرم هر وقت که هدفت خالصانه بود برو. برای رضای خدا نه برای فرار از خانواده.

[=arial]

fffff;695422 نوشت:
فرار از پدر و مادر بخاطر رهایی از گناه و دنیا

مقام پدر و مادر بسیار بزرگ و عظیم هست و انسان تنها در یک حالت از آنها اجازه نافرمانی دارد و آن هم اینکه اگر انها امر به معصیت خداوند کردند ، انسان میتونه سرپیچی کنه وگرنه در هیچ حالت دیگری مجاز به نافرمانی از آنها نیست . حتی در روایت داریم که اگر پدر و مادر انسان کافر هم بودند نباید به آنها بی احترامی کردو حفظ حرمت آنها واجب هست.

اینکه شما در محیط پیرامونتون در معرض گناه قرار دارید با اینکه به خاطر اخلاق بد پدر و مادرتون بخواهید ، اونها رو ترک کنید ، دو تا بحث مجزا از هم هست. بعید میدونم عالمی به شما به خاطر اخلاق بد پدر و مادرتون اجازه ترک اونها رو به شما بده.

اما برای پیشرفت در امور علمی و معنوی ، اگه میتونید حتما ابتدا رضایت خاطر پدر و مادرتون رو جلب کنید و بعد به محیطی که فکر میکنید رشد و تعالی شما در اونجا بهتر هست هجرت کنید ، که اگر بتونید این کار رو بکنید یقینا سرعت پیشرفتتتون در مقامات علمی و معنوی خیلی بهتر میشه هم به خاطر رضایت خاطر والدینتون و هم به خاطر ترک محیط آلوده به گناه.

البته فکر میکنم جایی مثل قم برای کسب مباحث علمی و همچنین معنوی بهتر از نجف باشد ...

فکر نمی کنید قم از نجف بهتر است؟ در نجف مشکلات زندگی فوق العاده فراوان است.اگر می تونید برید قم به جای نجف.

اگر واقعا دنبال تهذیب نفس و سیر و سلوکین لازم نیست برین جای دور همینکه بتونین با اخلاق خوش پدر و مادرتون نگهداری کنین و با اون شرایط پاک و اجتماعی باشین و دیگران رو با اخلاق خوبتون جذب کنین کافیه که شایدم بهتره. خدا که از ما عرفان نمیخواد.
البته قبول دارم که شاید خودم برام سخت باشه

ب نظر بنده هم در کنار خانواده باشین بهتره.....شما سعی کنید خیلی مهربان باشین باهاشون و کلا همه چیو رعایت کنید.......

یکی از هم کلاسی های بنده 2 سال پیش پیش معلم دین و زندگی رفته بود و ماجرایی رو درمیون گذاشته بود......

این نوجوان شب ها درو میبست با ملائکه قرآن میخوندن! برای من هم خیلی عجیب و غیر قابل باور بود.....
اما خب شاهد مکالمات بین معلم دینی و اون بودیم...ک ب خوبی راهنماییش کرده بود و گفته بود ک نترسه و اینا.......
یک شب از عصبانیت ناخواسته به مادرش گفته بود اه چقدر گیر میدی!
بعد اومد گفت دیگه چند روزه کسی نمیاد اتاقم موقع قرآن خوندن! باز راهنماییش کرد معلم دینی ما ک انسان شریفی بود مسن هم بود.....
و ایشان دست مادرشو بوسید.......و از دلش درآورد....فرداش اومد گفت دوباره برگشتن! خلاصه زیاد در جریان نمیذاشتن مارو منم با کنجکاوی فهمیدم قضیه رو....بهشم گفت به هیشکی نگو اینو!
:hamdel:

باسلام

سیر و سلوک ساده نیست همین مشکلات با خانواده هم قسمتی از سلوک سالک است! مگر عارفانی مثل آقای بهجت و ... در معرض گناه قرار نگرفتند؟! سیر و سلوک این نیست که استادی یه ذکر بده و طرف تو اتاق بشینه چند ماه ذکر بگه و ...!

سیر و سلوک برای عالم و عارف شدن و صاحب کرامات شدن و... نیست. سلوک تنها برای لقاء الله است!

اگر ازدواج کنید بنظرم هم از اذیت اطرافیان دور میشوید هم از بعضی گناهان مصون می مانید.

fffff;695422 نوشت:
سلام خسته نباشید

لطفا نظرتونو در این مورد بگید
ممنونم

سلام
ممنون...مونده نباشی:khoshgel:

اول اینکه در زمان قدیم نجف بهتر از قم بود اما الان قم بهترین مکان برای درس طلبگی است.:samt:
دوم اینکه اگر اومدن شما باعث اذیت پدر و مادر میشود باید منصرف بشید از این کار ....چون اذیت پدر و مادر کاملا گناه و
و در نتیجه اومدن به نجف یا قم ضررش بیشتر از نفعش است....اما اگر مخالفتی نداشتن بنظر من اشکال نداره بیاید قم...
:khandidan:

اکثر پدر مادرها بعد از این که پا به سن میگذارند یکم بی حوصله میشن پس طبیعیه اخلاقشون یکم تند بشه ماها باید سعه صدرمون ببریم بالا...:pir:
و اینکه خب شما که میگید ساعت 7:30 میرم میخرم همون ساعت 4 برید بخرید که مادرتون ناراحت نشن..شما که باید بری بیرون پس حالا زودتر برو...حتی
اگر نفرینت نکنه بازم اذیت که میشه که .... سعی کن با پدر و مادرت راه بیای .. اذیتشون نکن...(البته همه ی این مسائل رو اول به خودم میگم بعد به شما)
:gholdor:

برای فرار از غیبت هم حرف رو عوض کنید و اگر نمی توانید بهتره از محیط دور بشید ...:Nashnidan:

قلب سلیم";697658 نوشت:
سیر و سلوک ساده نیست همین مشکلات با خانواده هم قسمتی از سلوک سالک است! مگر عارفانی مثل آقای بهجت و ... در معرض گناه قرار نگرفتند؟! سیر و سلوک این نیست که استادی یه ذکر بده و طرف تو اتاق بشینه چند ماه ذکر بگه و ...!

بنده هم با نظر شما موافق هستم ، سیر و سلوک به فرمایش آیت عظما بهجت رحمت الله علیه تنها یک جمله است " گناه نکن " .

قلب سلیم";697658 نوشت:
اگر ازدواج کنید بنظرم هم از اذیت اطرافیان دور میشوید هم از بعضی گناهان مصون می مانید.

بله این هم یک راه مناسب برای برون رفت از این معضل هست البته با تدبر و حساب شده. که اگر یک همسر همفکر در خلقیات انسان پیدا کند میتونه به اهدافش در زندگی راحت تر برسد.

به نام خدا

با سلام و احترام

چقدر باعث افتخار و خوشحالی است که در این سن چنین دغدغه هایی دارید

خدا را شکر.

ترک گناهان کبیره به کلی و سعی در احسان به والدین در شرایطی که فرمودید

و توسل به حضرات معصومین علیهم السلام و التجاء به خداوند برای

حفظ از گناه که نماز اول وقت با حضور قلب خیلی کمک کننده است در این مورد.

از آیه شریفه "لا تشرک بی شیئا و بالوالدین احسانا" که بعد از توحید سفارش به

احسان به والدین شده است +شریفه:"امّا یبلغن عندک الکبر احدهما أو کلاهما

فلا تقل لهما اف و لا تنهرهما..."هر گاه یکی از آنها(پدر و مادر) یا هر دو به پیری رسیدند

هرگز کوچکترین چیزی که آنها را بیازارد مگو و سر آنها داد نزن.

و داستان اویس قرنی با مادرش می توانیم درس بزرگی بگیریم،انسان با ازردن پدر و مادرش

نه تنها موفق به تزکیه نفس نخواهد شد بلکه در جهت عکس آن حرکت خواهد کرد.

برای رفتن به قم یا نجف حتما رضایت قلبی والدینتان را هر طور(محبت و خدمت) می توانید

به دست آورید،ما را هم دعا کنید،موفق باشید.

"هر کاری مادر و پدر دستور دادند بی چون و چرا ،چشم بگویید و فورا انجام دهید"

پرسش :
من 19 سالمه و ایرانی نیستم و در خارج ایران زندگی میکنم؛ طلبه بسیار مبتدی هستم و یک ساله که درس طلبگی می خوانم. جهت ادامه تحصیل و تهذیب نفس می خواهم به نجف اشرف مشرف بشوم تا هم درس بخوانم و هم به خودسازی بپردازم.
به نظر من رفتن به نجف گزینه بسیار مناسبی برای: 1- کسب علم 2- کسب اخلاق و تهذیب 3- فرار از گناه چون اونجا واقعا این زمینه هایی که الان برای گناه هست اونجا نیست 4- فرار از درخواست های پدر و مادر و اینکه موجبات نارضایتی شان رو فراهم نکنم 5- فرار از اهل دنیا و مادیات
آیا این کارم درست هست؟ آیا این کارم منافی با حقوق پدر و مادرم نیست؟ آیا این کارم گناه نیست؟ آیا با این کارم مدیون پدر و مادرم می شوم؟

پاسخ :
شیطان همیشه در کمین ما است و زمینه گناه همه جا فراهم می کند ممکن است یه جا غیبت و یه جا غریزه جنسی و در جای دیگر به شکلی دیگر... انسان باید زمینه گناه را از بین ببرد و شیطان را از خود دور کند.
طبق آیات قرآن‌، شیطان دشمن قسم خورده انسان است‌. نباید انتظار داشته باشیم به راحتی دست از سر ما بردارد.
مهم‌ترین راه‌ِ در امان ماندن از چنین دشمنی‌، شناختن او است‌. شیطان‌، موجودی است که ما را می‌بیند و ما او را نمی‌بینیم‌. کار او فقط وسوسه کردن و زینت دادن به گناهان یا دشوار نشان دادن امور نیک ‌است‌.
برای درامان ماندن از او باید به کسی پناه ببریم که شیطان را می‌بیند ولی شیطان او را نمی‌بیند که خداوند قاهر بیناست‌.

قرآن می‌فرماید:
"وَإِمَّا یَنزَغَنَّکَ مِن‌َ الشَّیْطَـَن‌ِ نَزْغ‌ٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّه‌ِ إِنَّه‌ُو سَمِیع‌ٌ عَلِیم‌(1) اگر از شیطان وسوسه‌ای به تو رسد، به خدا پناه بر. زیرا او شنوای داناست‌.
بهترین راه برای محفوظ ماندن این است که:
به خداوند پناه ببریم‌ ،راه های نفوذ شیطان را بشناسیم. سپس از قدم نهادن در راهی که مقابل ما نهاده خودداری کنیم .
حال فرقی نمی کند در حوزه باشیم یا در دانشگاه؛ ایران باشیم یا نجف؛ در شهر خود باشیم یا غیر آن. در کنار خانواده باشیم یا نه. منتهی باید دقت کرد در همه حال رضایت والدین رو داشته باشیم. اگر ایشان با نجف رفتن شما مخالفت می کنند، سعی کنید رضایت ایشان را جلب کنید.

خداوند می‌فرماید: "...وَلاَ تَتَّبِعُواْ خُطُوَات‌ِ الشَّیْطَـَن‌ِ إِنَّه‌ُ لَکُم‌ْ عَدُوُّ مُّبِین‌(2)... از پی گام‌های شیطان نروید که برای شما دشمن آشکار است‌".

پی نوشت ها :
1. اعراف (7) آیه 200 .
2. بقره (2) آیه 168.

موضوع قفل شده است