جمع بندی پرداخت صدقه؛ نوعی باج و زیر سبیلی؟!

تب‌های اولیه

110 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
پرداخت صدقه؛ نوعی باج و زیر سبیلی؟!


اگرچه نفس «زکات» و «صدقه» کار بسیار پسندیده‌ای هست؛ اما موضوعی ذهن منو درگیر کرده:

«صدقه هفتاد بلا را دفع میکند».

چرا تا زمانی که من به خدا (یا در راه خدا) پول ندم، بلاها از من دفع نمی‌شن؟
آیا این‌کار خدا، نوعی زورگیری نیست؟
یه باج‌گیر میگه: «بهم پول بده تا در امان باشی؛ وگرنه بلا سرت میارم». خدا هم میگه: «صدقه بده تا در امان باشی و گرنه ...».
آیا این باج گیری نیست؟ آیا این خدا، خدایی نیازمند جیب بنده‌هاش نیست؟

با نام و یاد دوست




کارشناس بحث: استاد شعیب

با سلام خدمت شما دوست گرامی
صدقه از نظر اسلام داراى دامنه گسترده‏اى است كه شامل هر گونه انجام كار خیر و مساعدت به دیگران و برداشتن گامى در جهت خدمت به مردم است؛ گاهى ارشاد یا گفتن كلمه خیرى از كمك مالى ارزشمندتر و ماندگارتر است. ممكن است براى شهر یا خانواده ما بلا و مصیبتى رقم خورده باشد ولى ما با صدقه مى توانیم آن را تغییر دهیم. صدقه موجب دفع بلا و طولانى شدن عمر مى گردد، چنانچه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)فرمودند : الصَّدَقَةُ تَدْفَعُ الْبَلَاءَ وَ هِیَ أَنْجَحُ دَوَاءً وَ تَدْفَعُ الْقَضَاءَ وَ قَدْ أُبْرِمَ إِبْرَاماً وَ لَا یَذْهَبُ بِالْأَدْوَاءِ إِلَّا الدُّعَاءُ وَ الصَّدَقَة(بحارالأنوار، ج 93، ص 137، ح71.)؛ صدقه بلا را برطرف مى‏ كند و مۆثرترینِ داروست. همچنین، قضاى حتمى را برمى‏ گرداند و درد و بیمارى‏ ها را چیزى جز دعا و صدقه از بین نمى ‏برد.امام باقر (علیه السلام): اَلبِرُّ وَ الصَّدَقَةُ یَنفیانِ الفَقرَ وَ یَزیدانِ فِى العُمرِ وَ یَدفَعانِ عَن صاحِبِهِما سَبعینَ میتَةَ سوءٍ ؛(من لا یحضره الفقیه، ج 2 ، ص 66 ، ح 1729.) كار خیر و صدقه، فقر را مى‏ بَرند، بر عمر مى‏ افزایند و هفتاد مرگ بد را از صاحب خود دور مى‏ كنند.رسول خدا (صلی الله علیه و آله): هر که سه مرتبه بگوید: « به نام خداوند بخشنده مهربان، هیچ نیرو و قدرتی جز با خدای والا و بلند مرتبه نیست»، خداوند متعال او را از نود و نه بلا کفایت کند که آسان ترین آن خفگی است(الکافی، ج 2، ص 276 ،ح 31.)

این روایات نشان می دهد که خدا به واسطه صدقه بلا ها را از بندگان دور می کند
نکته مهم این است که آنچه که خدا از بندگان دفع می کند بلاها و مصائبی است که خود آنها موجب به وجود آمدنش بوده اند و خود باعث آن اند نه این که خدا بدون دلیل بخواهد به آنها مصیبتی وارد کند و بگوبد پول بدهید تا آن را به شما نرسانم.
قرآن می فرماید آنچه که از بدی ها به شما می رسد دست پرورده خود شماست ما اصابكم من مصيبة فبما كسبت ايديكم
پس اولا این صدقه ای که ما می دهیم منحصر در پول و کمک مالی نیست
ثانیا این صدقه نفعی به خدا نمی رساند که خدا بخواهد از بندگانش باج بگیرد
ثالثا این صدقه وسیله ای است برای بندگان برای دفع بلاهایی که خود سبب آن شده اند
و رابعا خدا این راه را به بندگان برای رفع این مصائب نشان داده است.
امام صادق (علیه السلام ) نقل كرده است كه روزى مردى یهودى بر حضرت رسول (صلى الله علیه و آله) گذشت و گفت: (السام علیک ؛ مرگ بر تو ) حضرت در پاسخ فرمود: (السام علیك؛ مرگ بر خودت ) اصحاب گفتند: یا رسول الله (صلى الله علیه و آله ) این مرد یهودى بر شما، مرگ طلبید. فرمود: من نیز همان را به سوى خودش باز گردانیدم. امروز او را مارى مى گزد و مى میرد. مرد یهودى هیزم شكن بود، از همان جا به صحرا رفت و هیزم خود را گرد آورد و بر پشت گرفت و بازگشت. حضرت رسول (صلى الله علیه و آله ) او را دید و به شگفت در آمد. فرمود: هیزم را به زمین بگذار. وقتى مرد یهودى، هیزم را به زمین گذاشت، مارى از میان هیزم ها بیرون خزید كه چوبى میان دندانش گیر كرده بود. حضرت فرمود: امروز چه كرده اى؟ یهودى گفت: دو گرده نان داشتم، یكى را به فقیرى دادم و یكى را خودم خوردم. حضرت فرمود: خداوند با همان صدقه، بلا را از تو دفع فرموده و چوب در دهان مار، گیر كرده است، سپس فرمود: صدقه مرگ بد را دفع مى كند.(محمد باقر مجلسى ، عین الحیاه ؛ فروع كافى ، ج 4، ص 7، ح 1.)

و نکته پایانی این که در عالم اسباب و وسائلی در کار است که برخی از آنها امور و اسباب مادی و برخی معنوی هستند خدا از روی فضل و کرم این اسباب را برای رسیدن به مقصود قرار داده است که یکی از مهمترین آنها صدقه است

[=Microsoft Sans Serif]درود :Gol:
جناب طاهر موضوع گفتار رو تغییر دادن!
پرسش من هم در مورد صدقه‌س، هم خمس.

شعیب;696294 نوشت:
این روایات نشان می دهد که خدا به واسطه صدقه بلا ها را از بندگان دور می کند
اون گردنه بگیر هم به واسطه‌ی پول، از بلایی که قراره سر مردم بیاد پیش‌گیری میکنه.
نقل قول:
نکته مهم این است که آنچه که خدا از بندگان دفع می کند بلاها و مصائبی است که خود آنها موجب به وجود آمدنش بوده اند و خود باعث آن اند نه این که خدا بدون دلیل بخواهد به آنها مصیبتی وارد کند و بگوبد پول بدهید تا آن را به شما نرسانم.
قرآن می فرماید آنچه که از بدی ها به شما می رسد دست پرورده خود شماست ما اصابكم من مصيبة فبما كسبت ايديكم
آیه‌هایی هم بیان‌گر این هستن که همه‌چیز (خوبی یا بدی) از جانب خداست.
اما اگر زحمتی نیست بیشتر روی موضوع «عقلی» گفت و گو کنیم نه «نقلی» چون موضوع مربوط به خداشناسی هستش.

از نظر عقل، اگر کسی «مهربان مطلق» باشه بدون نیاز به واسطه و دلیل هرچه خوبی از دستش برمیاد، انجام میده.

خورشید از مردم پول نمی‌گیره که نوری ویژه به اون‌ها بتابونه

اگر کسی برای نیکی کردن پول دریافت کنه، صفتش «مهربان» و بدتر از اون «مهربان مطلق» نیست. حتی اگر پول رو برای خودش نخواد و اون رو هزینه‌ی بچه‌هاش بکنه.
نقل قول:
ثانیا این صدقه نفعی به خدا نمی رساند که خدا بخواهد از بندگانش باج بگیرد
پس چرا درخواست پول می‌کنه؟
چرا مردم رو می‌ترسونه که اگر پول ندید، بلا سرتون می‌آد؟
سودش به چه کسی می‌رسه؟
نقل قول:
ثالثا این صدقه وسیله ای است برای بندگان برای دفع بلاهایی که خود سبب آن شده اند
می‌شه بفرمایید چطوری میشه فهمید که این بلاها از کارهای مردم ناشی شده و همچنین، چطوری می‌شه مطمن شد که صدقه دادن بلاها رو دفع می‌کنه؟
با چه معیاری این رو میشه فهمید؟

من به چن دیدگاه ناسازگار در این زمینه رسیدم:
یک: هرکس بدی کنه، بدی می‌بینه.
دوم: هرکه در این بزم مقرب تر است، جام بلا بیشترش می‌دهند (هرکی آدم بهتریه، بیشتر بلا سرش میاد). نمونه‌ش هم یعقوب پیامبر.
سوم: اگر می‌بینی آدم‌های ستم‌گر و مال مردم خور بلایی سرشون نمیاد، برای اینه که «مستمع آزاد» شدن و خدا رهاشون کرده.

پس این یه قانون ثابت نیست که اگر کسی بدی کرد، بلا سرش می‌آد و هرکی خوبی کرد (صدقه داد، کمک جهیزه داد و ...) بلا سرش نیاد.
این‌طور نیس؟

من با توجه به این حرفای ناسازگار، نمی‌تونم این رو بپذیرم که «خدای اسلام» از گرفتن پول‌های صدقه و خمس، سودی عایدش نمی‌شه.
اگر امکانش هست، منو راهنمایی کنید.

آبـرنـگـ;696390 نوشت:
از نظر عقل، اگر کسی «مهربان مطلق» باشه بدون نیاز به واسطه و دلیل هرچه خوبی از دستش برمیاد، انجام میده.
خورشید از مردم پول نمی‌گیره که نوری ویژه به اون‌ها بتابونه
اگر کسی برای نیکی کردن پول دریافت کنه، صفتش «مهربان» و بدتر از اون «مهربان مطلق» نیست. حتی اگر پول رو برای خودش نخواد و اون رو هزینه‌ی بچه‌هاش بکنه.

اگر کسی در مقابل خورشید دیواری بلند بکشد و در پشت آن زندگی کند و از نور خورشید خود را در حجاب کند آیا باز هم خورشید به او نورش را می دهد. هرگز
خدا صفت رحمانیت دارد یعنی به همه چه کافر و چه مومن حیات و رزق و روزی می دهد اما در برخی از موارد که عده ای خود را در پشت دیوار گناهان محبوس می کنند خدا نمی گوید حال که خود را از رحمانیت من محجوب کردید من به شما رحم نمی کنم بلکه راه هایی را برای این به دست آوردن این نور محجوب معرفی می کند .
نکته دیگر این دنیای ما دنیای علت و اسباب است و خدا ابا دارد که این ترتیب را به هم بریزد و امور را در اسباب و علل جاری می کند انسان که دارای قوه اختیار است با بقیه موجودات فرق دارد او با استفاده از قوه اختیار خود می تواند خوب یا بد زندگی کند می تواند در نور خورشید قرار بگیرد و یا پرده ها را بکشد و در تاریکی زندگی کند اما موجودات دیگر که اختیار ندارند تکاملشان در زندگی معمولی و طبیعی است و رشد می کنند و زایل می شوند اما انسان بیشترین خیر را با اخذ اختیار می تواند کسب کند این که اعمالش به طور غیر اختیاری انجام شود اصلا به صلاح و در راستای کمال او نیست بلکه مصادره اختیار او به ضرر اوست پس این که خدا خیری را در راستای اعمال اختیاری به او برساند عین مهربانی و حکمت الهی است.

آبـرنـگـ;696390 نوشت:
پس چرا درخواست پول می‌کنه؟
چرا مردم رو می‌ترسونه که اگر پول ندید، بلا سرتون می‌آد؟
سودش به چه کسی می‌رسه؟

به خود فرد پول دهنده می رسد
چرا که با اعمال اختیاری به کمال خود می رسد و این صدقه دادن راهی است برای جلب رحمت اضافی ، رحمتی فوق رحمت عادی که خود فرد از اختیارش کسب کرده است.

آبـرنـگـ;696390 نوشت:
می‌شه بفرمایید چطوری میشه فهمید که این بلاها از کارهای مردم ناشی شده و همچنین، چطوری می‌شه مطمن شد که صدقه دادن بلاها رو دفع می‌کنه؟
با چه معیاری این رو میشه فهمید؟

این دیگر بحثی درون دینی است
به این معنا که باید از آیات و روایاتی که در این باره سخن می گوید بهره جست.

آبـرنـگـ;696390 نوشت:
من به چن دیدگاه ناسازگار در این زمینه رسیدم:
یک: هرکس بدی کنه، بدی می‌بینه.
دوم: هرکه در این بزم مقرب تر است، جام بلا بیشترش می‌دهند (هرکی آدم بهتریه، بیشتر بلا سرش میاد). نمونه‌ش هم یعقوب پیامبر.
سوم: اگر می‌بینی آدم‌های ستم‌گر و مال مردم خور بلایی سرشون نمیاد، برای اینه که «مستمع آزاد» شدن و خدا رهاشون کرده.

پس این یه قانون ثابت نیست که اگر کسی بدی کرد، بلا سرش می‌آد و هرکی خوبی کرد (صدقه داد، کمک جهیزه داد و ...) بلا سرش نیاد.
این‌طور نیس؟


اول این که قرار نیست تمام بلا ها با صدقه دفع شوند اگر کسی صدقه داد و یک لیوان سم را بلا فاصله بعد از آن خورد نمی توان ادعا کرد که باید آن بلا را هم دفع کند .
بله بلا ها یک سنخ نیستند
وقتی درباره مردم عادی صحبت می کنیم باید بگوییم [=arial]وَ ما اصابَکُم مِن مُصیبَةٍ [=arial]فَبِما کَسَبَت ایدیکُم
و آنچه که از بلا ها برای اولیای الهی است و پیامبران و ائمه واقع می شود باید گفت: ما اصاب من مصیبته فی الارض و لا فی انفسکم الا فی کتاب من قبل ان نبراها ان ذلک علی الله یسیر
ما این درس را از کلام امام سجاد دربرابر یزید فرا گرفته ایم که ؛
وقتی بعد از حادثه عاشورا امام سجاد و اهلبیت امام حسین را به مجلس یزید بردند یزید آیه [=arial]وَ ما اصابَکُم مِن مُصیبَةٍ [=arial]فَبِما کَسَبَت ایدیکُم را خواند و گفت :
ای پسر حسین
پدرت رابطه خویشاوندی را نادیده گرفت و مقام و منزلت مرا در نیافت و با سلطنت من درآویخت و خدا آنگونه که دیدی با او رفتار کرد.

امام سجاد (ع) فرمودند :
امام سجاد علیه السلام این آیه را تلاوت فرمود: «

ما اصاب من مصیبته فی الارض و لا فی انفسکم الا فی کتاب من قبل ان نبراها ان ذلک علی الله یسیر»
آری بلا و مصیبتی که به اولیای خدا می رسد به خاطر گناه و کوتاهی آنها نیست بلکه به خاطر آنچه است که خدا برای آنها از بلا و مصیبت برای ترفیع درجه قرار داده است.
آبـرنـگـ;696390 نوشت:
من با توجه به این حرفای ناسازگار، نمی‌تونم این رو بپذیرم که «خدای اسلام» از گرفتن پول‌های صدقه و خمس، سودی عایدش نمی‌شه.
اگر امکانش هست، منو راهنمایی کنید

نگاه شما به خدا در حد یک بشر ضعیف بیش نیست اصلا این خدایی که شما فرض کرده اید خدا نیست خدایی که ما می شناسیم و ثابت می کنیم خدایی غنی و بی نیاز است تمام آسمان و زمین و آنچه مابین آنها است خلق خدا است و مال خداست له ما فی السماوات و ما فی الارض آنگاه چگونه می توان گفت که خدا به صدقات ناچیز بندگان نیازدارد چگونه می توان گفت که خدا نگاهش به خمس و زکاتی است که در مقابل ملک آسمان و زمین ذره ای هم به حساب نمی آید.
5 کیلو گندمی که شما به فقیر می دهید از یک مزرعه 100 متری است و آن مزرعه جزء شهری است و آن شهر جزء کشوری است و آن کشور جزء قاره ایست و آن قاره روی زمین است و آن زمین جزء منزومه شمسی است و منظومه شمسی جزء کهکشان راه شیری است و نسبت زمین به کهکشان راه شیری مانند دانه گندمی است در روی کره زمین و کهکشان راه شیری یکی از کوچکترین کهکشان های کشف شده است و فاصله کهکشان راه شیری با دیگر کهکشان ها حد اقل هزار سال نوری است.
و همه این ها مال خداست و تازه همه این ها در آسمان اول است در عالم هفت آسمان وجود دارد.
آیا این خدایی که این عظمت را مالک است به پنج کیلو گندم منو تو نیازمند است.

[="Microsoft Sans Serif"]درود :Gol:
من طبق روال هرماه، به دستان پرتوان مدیر سایت بازم -نمیدونم چرا- اخراج شدم!
برای همین دیر خدمت کارشناس گرامی رسیدم.

شعیب;699584 نوشت:

اگر کسی در مقابل خورشید دیواری بلند بکشد و در پشت آن زندگی کند و از نور خورشید خود را در حجاب کند آیا باز هم خورشید به او نورش را می دهد. هرگز
کارشناس گرامی!
گفت و گو بر سر «پول گرفتن» هست. اگر طرف نمیاد جلو خورشید، نیاد ما کاری به اینجاش نداریم خورشید هم کاری بهش نداره.
اما وقتی خدای ادیان میگن هرکی که مخالف منه بهم پول نده، در آینده سرب داغ به خوردش میدم و در کل شکنجه‌ش میدم و ... ، رفتارش خدایی نیست و حتی در حد یک خورشید یا یک مادر هم بخشنده نیست.
پس لطفا دقت فرمایید.
نقل قول:
این صدقه دادن راهی است برای جلب رحمت اضافی ، رحمتی فوق رحمت عادی که خود فرد از اختیارش کسب کرده است.
منم همین رو میگم. چرا رحمت خدا رو میشه با پول خرید؟
و بهتر بگم: چرا خود خدا رو میشه با پول خرید؟

یه زمانی بهشت رو با پول میخریدند؛ امروزه هم تقریبا همونه ولی بصورت غیر مستقیم میگن.
آیا اینطور نیست؟

نقل قول:
این دیگر بحثی درون دینی است
به این معنا که باید از آیات و روایاتی که در این باره سخن می گوید بهره جست.
پس اگر گفت و گوی ما برون دینی است، لطفا سخن های مربوط به درون دینی نگذارید؛ که اگر من اثباتش را خواستم، چنین حرفی رو بزنید.
با سپاس.
نقل قول:
نگاه شما به خدا در حد یک بشر ضعیف بیش نیست اصلا این خدایی که شما فرض کرده اید خدا نیست خدایی که ما می شناسیم و ثابت می کنیم خدایی غنی و بی نیاز است
اتفاقا خدایی که شما گزارشش رو دادید نمیتونه خدا باشه. چرا که اگه بهش پول بدن، مهربون‌تر میشه و اگه بهش پول ندن، خشم‌گین میشه.
این دقیقا شبیه رفتار «زورگیرهای» زمینی هست نه خدای آسمانی که گفته میشه همه چی داره و بی نیازه.

کسی که بی نیازه، رفتارش وابسته به پول دیگرانه؟
خشم و مهرش به پول بستگی داره؟

آبـرنـگـ;719248 نوشت:
اتفاقا خدایی که شما گزارشش رو دادید نمیتونه خدا باشه. چرا که اگه بهش پول بدن، مهربون‌تر میشه و اگه بهش پول ندن، خشم‌گین میشه

مهربونی و خشمگینیش به خاطر پول نیست. به خاطر اطاعت و عدم اطاعت از دستوراتش هست.
اگر به دستورش عمل کنند مهربون تر میشه و اگر از دستورش سرپیچی کنند خشمگین میشه! با عقل جور در میاد. نه؟ :Cheshmak:

حالا یکی از هزاران دستور ریز و درشت خداوند پرداخت خمس و زکات هست

آبـرنـگـ;719248 نوشت:
کسی که بی نیازه، رفتارش وابسته به پول دیگرانه؟
خشم و مهرش به پول بستگی داره؟

اگر فقط به پول وابسته بود حق با شما بود.
اما خمس و زکات یکی از اعضای یک مجموعه ی بزرگ (به نام واجبات) است. شما هرکدومشو که انجام ندی خدا رو خشمگین میکنه و هرکدومشو انجام بدی خدا رو مهربون میکنه!

پس بهتره به جای اینکه سر این بحث کنید که چرا خشم و مهر خدا به پول ما بستگی داره .. بایید سر این بحث کنید که چرا خشم و مهر خدا به عمل بنده هاش بستگی داره.

آبـرنـگـ;693752 نوشت:
[=Microsoft Sans Serif]
اگرچه نفس «زکات» و «صدقه» کار بسیار پسندیده‌ای هست؛ اما موضوعی ذهن منو درگیر کرده:

«صدقه هفتاد بلا را دفع میکند».

چرا تا زمانی که من به خدا (یا در راه خدا) پول ندم، بلاها از من دفع نمی‌شن؟
آیا این‌کار خدا، نوعی زورگیری نیست؟
یه باج‌گیر میگه: «بهم پول بده تا در امان باشی؛ وگرنه بلا سرت میارم». خدا هم میگه: «صدقه بده تا در امان باشی و گرنه ...».
آیا این باج گیری نیست؟ آیا این خدا، خدایی نیازمند جیب بنده‌هاش نیست؟

پرسشگر گرامی:

صدقه چه از نوع واجبش و چه مستحبش یکی از راههای دفع بلاست نه همه ی آن.

ولی نه آنطور که شما و اغلب ما خوش بینانه یا با تنگ نظری نگاه می کنیم.

صدقه چیست؟قسمتی از مال من(مجازا و گرنه مالک حقیقی همه چیز خداست)

مال من گوشه ای از تعلقات من است و تعلقات من چیزهایی است که مرا خودخواه می کند،من در شرایط بی خدایی و بی وجدانی برای رسیدن به مال و منال

ممکن است دست به هر جنایتی بزنم هر حقی را ضایع کنم هر مظلومی را زیر پای زیاده خواهی هایم له کنم.

وقتی به خدا ایمان بیاورم آن عزیز مهربان برای کمک به کمال من،برای انسان شدنم برای بیرون آمدنم از حصار نفس از زندان خودخواهیها و خودپرستیهایم

یکی از راهکارهایی که نشانم می دهد آن است که گاهی قسمتی ولو اندک از مالت(دلبستگی) را ببخش،این خروج از خودخواهی و خود بینی است

چرا که قرار است همنوعانت را هم ببینی،گرسنگان را با مالت سیر کنی،برهنه ای را بپوشانی وووو این تقویت نوع دوستی است به فقرا می رسد نه به خدا!!!!!

و قبل از آن به خودت،می شوی یک انسان سخاوتمند غنی النفس،بلند نظر می شوی،نوع دوست می شوی،دغدغه ات فقط خودت نیستی،فقر مردم برایت دردناک می شود

و اگر همه به این دستور عمل کنند در عمل فقر و فحشاء و دزدی و هزار گناه دیگری که در اثر فقر و البته بی ایمانی رقم می خورد اگر کاملا از بین نرود کم می شود

و با یک وسعت دید هزاران بلای ناشی از فقر از سر مردم و هم خود انسانی که بین همین مردم زندگی می کند رفع می گردد.

مردم که خودخواه نباشند وقتی به داد هم برسند وقتی با هم مهربان باشند که یکی از ظهوراتش کمک مالی بهم است از شرّ هم در امان می مانند.

این رفع بلا نیست؟

صدقه دادن تمیرینی برای بخشیدن است

[="Black"]بسم رب الحیدر

سلام و ادب
منطقی توی سوال شما وجود نداره
هر چیزی یه خاصیتی داره آیا میشه شما بگید من تلاش نمیکنم اما همه چیز باید برام فراهم باشه و اعتراض کنید به اینکه چرا برای سیر شدن احتیاج به غذا خوردن دارید
یکی از خاصیتهای صدقه دفع بلاست
اگه قرار باشه به خودی خود تمام اتفاقات و خوبی ها برای ما اتفاق بیفته پس دیگه تلاش ما و حکمت خدا و خاصیت خیلی مسائل و به نوعی هدف آفرینش بی معنا میشد
تنها صدقه نیست که دفع بلا میکنه و اینطور نیست اگه کسی صدقه نداد در بدبختی و بلا و گرفتاری غرق بشه
خیلی از بلا هایی که سرمون میاد منشاش خودمون هستیم پس این یه توقع زیادیه که ما بلا نازل کنیم و هی از خدا بخوایم اون رو دفع کنه هر چند مهربانی خداوند بیش از اینهاست
شما میگید خداوند نیازمند جیب بنده هاشه واقعا ما بنده ها چقدر قدر نشناسیم که حتی اینجا که خداوند به فکر فقرا و نیازمندانه اسمش رو میزاریم باج و زورگیری!! مگه این پولا مستقیم به خزانه خدا واریز میشه!!
اینکه خوبی و بدی از جانب خداست به این معناست که بدون اذن خدا هیچ خیر و شری اتفاق نمی افته نه اینکه به زور بر ما خیر و شر وارد کنه
نکته ای که شما باید توجه کنید اینه که هر بلا و مصیبتی بدی نیست بلکه مصیبت سبب افزایش کمال و درجات و ... میشه
خداوند مهربان است اما حکیم هم هست عادل هم هست
خورشید از مردم پول نمیگیره خداوند هم برای این همه نعمت که خورشید ذره ای از نعمتهای بیشمارش هست چیزی از ما نخواسته این اعمال و دستورات هم فقط برای رشد و خیرخواهی خودمونه هرچند مگه خورشید از خودش به خودی خود نور داره که در عوض از ما چیزی هم بخواد
و در آخر براتون یه مثال میزنم که نیازمند دقت زیادیه شما توی دانشگاه با یک استاد طرف هستید
استاد فردیه عادل توانا و مهربان(مشابه صفات خدا) و هیچ کاستی در تدریس خود نداشته(اگه شما موفق نیستید و گرفتاری و کسر نمره دارید مقصر خود شمایید) اما به دوستان خود میگید من سر کلاس این استاد کسر نمره دارم(آیا منظور شما اینه که مقصر کسر نمره استاد هست یا منظور اینه اگه این درس و کلاس و استاد رو این ترم نمیداشتم طبیعتا درسی هم نبود که کسر نمره ای داشته باشم پس مسبب اینکه شما در این درس کسر نمره بیارید این کلاس و استاد بوده اما نه مسبب اصل گرفتاری شما) اما استادی که هیچ کاستی در استادی خود نداشته باز از روی لطف میگه هر کسی تحقیق ارائه کنه 2 نمره بهش ارفاق میکنم و یه راهی رو میگذاره برای جبران این گرفتاری
حالا آیا این منطقیه که شما اعتراض کنید چرا تا زمانیکه من تحقیق ارائه ندم 2 نمره نمیگیرم
چرا استاد مارو میترسونه که اگه تحقیق ارائه ندید می افتید
چرا رحمت استاد با تحقیق ما بروز پیدا میکنه
چرا استاد زور میگه من نمیخوام تحقیق ارائه بدم
چرا استاد که خودش مسبب این درسه و همه کاری میتونه بکنه و مهربان هم هست 2 نمره به من نمیده
چرا میخواد مفت از ما تحقیق بچاپه
ضمن اینکه درس خواندن شما و قبولی با اون 2 نمره هیچ نفعی به استاد نمیرسونه و اگر چه استاد در عوض زحماتش میخواد که به قوانین کلاس احترام بگذارید و درس بخونید اما آیا اینارو برای خودش میگه یا برای منفعت ما[/]

آبـرنـگـ;693752 نوشت:
یه باج‌گیر میگه: «بهم پول بده تا در امان باشی؛ وگرنه بلا سرت میارم». خدا هم میگه: «صدقه بده تا در امان باشی و گرنه ...»

باج گیر پول زور میگیره برای خودش .
خدا میخواد ما فقط به فکر خودمون نباشیم و با احسان به دیگران حس بخشش و دوری از طمع و دنیا پرستی را در ما ایجاد کند . این کجا و آن کجا

[="Microsoft Sans Serif"]

asad;719284 نوشت:
حالا یکی از هزاران دستور ریز و درشت خداوند پرداخت خمس و زکات هست
اگر فقط به پول وابسته بود حق با شما بود.
اما خمس و زکات یکی از اعضای یک مجموعه ی بزرگ (به نام واجبات) است. شما هرکدومشو که انجام ندی خدا رو خشمگین میکنه و هرکدومشو انجام بدی خدا رو مهربون میکنه!
پس بهتره به جای اینکه سر این بحث کنید که چرا خشم و مهر خدا به پول ما بستگی داره .. بایید سر این بحث کنید که چرا خشم و مهر خدا به عمل بنده هاش بستگی داره.
هر گفتاری مربوط به یکی از هزاران موضوع هست. پس من تنها در این گفتار میتونم به یکی از اینها بپردازم.

*****

حبیبه;719299 نوشت:
مال من گوشه ای از تعلقات من است و تعلقات من چیزهایی است که مرا خودخواه می کند،من در شرایط بی خدایی و بی وجدانی برای رسیدن به مال و منال ممکن است دست به هر جنایتی بزنم
من در ابتدا گفتم که کمک به همنوع، بسیار کار خوبیه. مشکل من در زور کردن به این کمک هست؛ وقتی کسی با اراده ی خودش پول میده، این میشه کمک؛ اما وقتی پول دادنش از روی ترس باشه، میشه باج.
صدقه هم کمکی از روی ترسه که مردم میدن تا بلا سرشون نیاد. به زورگیر هم پول میدن تا زندگی آسونی داشته باشن و بلا سرشون نیاد.

*****

غلام عشقتم یاعلی;719342 نوشت:
یکی از خاصیتهای صدقه دفع بلاست
این سخن رو ثابت کنید.

آبـرنـگـ;719393 نوشت:
صدقه هم کمکی از روی ترسه که مردم میدن تا بلا سرشون نیاد. به زورگیر هم پول میدن تا زندگی آسونی داشته باشن و بلا سرشون نیاد.

صدقه به زور؟

نفرمودند اگر صدقه ندهید هفتاد بلا سر شما می آوریم،فرمودند صدقه هفتاد بلا را رفع می کند،می تواند این بلایا اجتماعی باشد یا مثل خودخواهی و خست وووو نفسانی!

اینکه بعضی ها از ترس نزول بلا صدقه می دهند ضعف نفس خودشان است خوب نیتشان را الهی -انسانی کنند،ارزش کار هم به نیت است"انما الاعمال بالنیات"

در سوره انسان حضرت علی و اهل بیتشان علیهم السلام برای چه ستایش می شوند"علی حبه...." دو وجه تفسیری دارد 1- غذای خودشان را برای محبت و عشق به خداوند

به مسکین و یتیم و اسیر دادند2- به خاطر حب و عشق به یتیم و اسیر و یتیم.

همه ی اشکالات به خود ما بر می گردد.

[="Microsoft Sans Serif"]

حبیبه;719395 نوشت:
صدقه به زور؟
نفرمودند اگر صدقه ندهید هفتاد بلا سر شما می آوریم،فرمودند صدقه هفتاد بلا را رفع می کند،
حبیبیه گرامی!
خواهشمندم ابتدا به دقت گفته های گفته شده رو بخونید، سپس نگاشتی بفرستید:
آبـرنـگـ;693752 نوشت:
«صدقه هفتاد بلا را دفع میکند».
چرا تا زمانی که من به خدا (یا در راه خدا) پول ندم، بلاها از من دفع نمی‌شن؟
چرا با پول؟
چرا برای بخشیده شدن، باید پول (کفاره) داد؟
نقل قول:
اینکه بعضی ها از ترس نزول بلا صدقه می دهند ضعف نفس خودشان است
این یک اصل در اسلام است که باعث ترسیدن مردم می‌شود.

آبـرنـگـ;693752 نوشت:
آیا این خدا، خدایی نیازمند جیب بنده‌هاش نیست؟
پ

سلام
باشه بابا تو روشن فکر
ولمون کن دروخدا
تو که هیچیو قبول نمیکنی
هر چی بگم
بیخیال
تو خوب

آبـرنـگـ;693752 نوشت:
[=Microsoft Sans Serif]
اگرچه نفس «زکات» و «صدقه» کار بسیار پسندیده‌ای هست؛ اما موضوعی ذهن منو درگیر کرده:

«صدقه هفتاد بلا را دفع میکند».

چرا تا زمانی که من به خدا (یا در راه خدا) پول ندم، بلاها از من دفع نمی‌شن؟
آیا این‌کار خدا، نوعی زورگیری نیست؟
یه باج‌گیر میگه: «بهم پول بده تا در امان باشی؛ وگرنه بلا سرت میارم». خدا هم میگه: «صدقه بده تا در امان باشی و گرنه ...».
آیا این باج گیری نیست؟ آیا این خدا، خدایی نیازمند جیب بنده‌هاش نیست؟


بسم الله الرحمن ... الرحیم
باز هم ایجاد شبهه‌ای دیگر ...
به کسی گفتند اگر به دیگران نیکی کنی خودت هم احساس خوبی خواهی داشت! گفت ای وای از این خدای سوء استفاده‌گر که برای آنکه حال خوبی داشته باشم مرا مجبور می‌کند به دیگران نیکی کنم ...
در کل عینکتان غبارآلود است و کثیف ... و نگاهتان به بیراهه است ... چشمانتان را بشویید تا در همین مسائل محبت خدا به بندگانش را ببینید نه باج‌گیری دزدان و غارتگران را ...

آبـرنـگـ;719248 نوشت:
من طبق روال هرماه، به دستان پرتوان مدیر سایت بازم -نمیدونم چرا- اخراج شدم!

موافق سؤالهای اخیری که با تعصبات کوری مطرح می‌کنید شما مسائل خیلی ساده‌تر را هم متوجه نیستید مگر نه اخراج نشدنتان با این وضع عجیب‌تر است تا اخراج‌شدنتان سر هر ماه، اگر می‌دانستید

آبـرنـگـ;719415 نوشت:
«صدقه هفتاد بلا را دفع میکند».
چرا تا زمانی که من به خدا (یا در راه خدا) پول ندم، بلاها از من دفع نمی‌شن؟

سلام
بخش
"به خدا" در پرسش شما اشتباست. پس نیاید اون رو در متن اصلی بنویسید و برای اینکه این سفسطهء نوشتاری رو پنهان کنید جملهء "برای خدا" رو در پرانتز بیارید
دقیقاً باید بپرسید:
چرا برای خدا باید صدقه داد و....

1 -

برای خدا ، جملهء جدیدی نیست که صرفاً درمورد پرداخت صدقه به کار رفته باشه و در نتیجه سؤال برای ما پیش بیاد که :
چرا باید
"این کار را (صدقه دادن را)" برای خدا انجام بدهیم؟

ما تمام کارهای خوبمون برای خداست نه فقط این یک کار. لذا برمیگردیم به اصل موضوع آفرینش و تعالی انسان که شبیه به رشد یک دانه از دل خاک هست تا رسیدن به مرحلهء درختی سرسبز شدن. همونطور که استاد

"شعیب" به زیبایی و اختصار گفتن ، این دنیا ، دنیای اسباب و علل هست. و همونطور که دانه برای رشد خودش به اسبابی نیاز داره ، انسان هم برای تعالی به اسباب و عللی نیازداره که یکی از اونها از خود گذشتگی هست

2 - از خود گذشتگی ابعاد مختلفی داره ، از جمله گذشتن از جان (شهادت) ، گذشتن از خشم (صبر) و گذشتن از مال (صدقه). پس تا اینجا مشخص شد که هدف از این کلام خداوند ، رشد انسان هست. رشد انسان چند بخش داره که یکی از اونها (شاید به نوعی مهمترین اونها) از خود گذشتگی هست و یکی از جلوه های از خودگذشتگی ، گذشتن از مال هست. البته در بحث صدقه خصوصیات دیگری مثل نوع دوستی ، محبت و صداقت هم خودنمایی میکنه

آبـرنـگـ;719415 نوشت:
این یک اصل در اسلام است که باعث ترسیدن مردم می‌شود

3 - باز هم از کلماتی استفاده کردید که معنای بدی رو به مخاطب انتقال میده. ترساندن!
درستش اینه که بفرمایید: هشدار دادن
از همون مثال دانه و نهال و درخت استفاده میکنم. شما کشاورز هستید و باغی دارید. شخصی که در این زمینه کاردان هست و البته خیرخواه شما ، به شما میگه:
اگر این مزرعه رو سم پاشی کنید ، 70 آفت از باغ شما دفع میشه ، و اگر نکنید ، این آفت ها مزرعهء شما رو با خطر مواجه میکنه
آیا شما در پاسخ میفرمایید که این شخص هدفش ترساندن شماست؟! یا اینکه از هشدارش بسیار خوشحال میشید؟

4 -

آبـرنـگـ;719415 نوشت:
چرا با پول؟

چرا با پول نه؟!
چه رشدی بهتر از اینکه شما به حدی از بزرگی برسی که هم نوع رو برخود ترجیح بدی؟ و برای سنجش این از خود گذشتگی ، چه وسیله ای بهتر از پول که خیلی از زور زدنها ، دعواها و دشمنی ها ، بخاطر همین پول پیش میاد؟

آبـرنـگـ;719415 نوشت:
[=Microsoft Sans Serif]حبیبیه گرامی!
خواهشمندم ابتدا به دقت گفته های گفته شده رو بخونید، سپس نگاشتی بفرستید:
چرا با پول؟
چرا برای بخشیده شدن، باید پول (کفاره) داد؟
این یک اصل در اسلام است که باعث ترسیدن مردم می‌شود.

فکر می کنم چرا با پول را توضیح دادم،فقط پول نیست پول و ثروت و دارایی یکی از تعلقات نفسانی است.

چه کسی گفته برای بخشش فقط با ید پول داد برای بخشش توبه کافی است مگر اینکه حق الناس از نوع مالی به گردنت باشد.

در مورد صدقه و کفاره بعنوان مثال روزه و شبیه به آن،اینها ابزاری برای رفع فقر مالی جامعه اسلامی است.

در هر آئین دیگری کمک به هم نوع هست در اسلام هم هست بعلاوه پاداش و ثواب و آثار اجتماعی و فردی که دارد.

در اسلام ترساندن اصل نیست،شما چقدر راجع به اسلام مطالعه دارید؟

"سبقت رحمتی غضبی" سخن خداست یعنی رحمت من بر غضبم پیشی گرفته است.خب حالا اگر کسی به جای

عشق به خدا خواست وجود خودش را تنزل دهد و از ترس جانش کاری بکند مقصر خود اوست،اصل در اسلام عشق

و محبت و رحمت است.

[="DarkSlateBlue"]

آبـرنـگـ;719393 نوشت:
[="Microsoft Sans Serif"]هر گفتاری مربوط به یکی از هزاران موضوع هست. پس من تنها در این گفتار میتونم به یکی از اینها بپردازم..

خشم و مهر خدا یک موضوعه کلیه.
در حالی که
خمس و زکات یک موضوع جزئیه

اگه میخوایین در مورد جزئیات بحث کنید به کلیات ربطش ندهید و اگر ربط دادید طاقت شنیدن جوابی کلی رو داشته باشید.

جواب کلی: خشم و مهر خدا به عمل بنده هاش وابسته است نه به پول بنده هاش.[/]

[="Microsoft Sans Serif"]

باء;719432 نوشت:

بسم الله الرحمن ... الرحیم
باز هم ایجاد شبهه‌ای دیگر ...
خالی شدی؟
خوب حمله به شخصت رو انجام دادی؟
آفرین! روز بروز داری حمله گر بهتری میشی.
*****

Reza-D;719440 نوشت:
سلام
بخش "به خدا" در پرسش شما اشتباست. دقیقاً باید بپرسید: چرا برای خدا باید صدقه داد و....

«کیست خدا را وامی نیکو دهد؟»
آیه‌ی قرآنه و در اون «راه خدا» دیده نمیشه؛ بلکه میگه «به خدا».
نقل قول:
پس نیاید اون رو در متن اصلی بنویسید و برای اینکه این سفسطهء نوشتاری رو پنهان کنید جملهء "برای خدا" رو در پرانتز بیارید
جناب ملا نقطی!
از همین ابتدا آغاز به اتهام زنی و برهم زدن آرامش دیگری؟
چشم این اشتباه رو دیگه انجام نمیدم!
من با شما پیشتر گفت و گو کردم و از اون گفت و گو یادواره خوبی ندارم.

در اون گفتار هم شما و «باء» اومدید و تمرکز من رو بهم زدید؛ دوست ندارم دیگه با شماها گفت و گو کنم. الان هم نشون دادم که گفتارتون پر از اشتباه و از همین ابتدا آشکاره. پس ادامه ش نمیدم.

حالا فکر میکنید کم اوردم، حرف حق رو میزنید و من حق ستیزم و ... مهم نیست. و مهم، آرامش خودمه.

*****

حبیبه;719448 نوشت:
فکر می کنم چرا با پول را توضیح دادم،فقط پول نیست پول و ثروت و دارایی یکی از تعلقات نفسانی است.
این رو جناب «اسد» هم فرمودند و من گفتم:
آبـرنـگـ;719393 نوشت:
هر گفتاری مربوط به یکی از هزاران موضوع هست. پس من تنها در این گفتار میتونم به یکی از اینها بپردازم.
من نگفتم «فقط پول». گفتم چرا پول گرفتن جزیی از این کاره؟
نقل قول:
در اسلام ترساندن اصل نیست،شما چقدر راجع به اسلام مطالعه دارید؟
آیه هایی که از عذاب های شکنجه مانند سخن میگن و آیه هایی که پی در پی میگن: «از خدا بترسید» کم نیستن که بگیم ترس از خدا چیز کمی در ادیان هست.
یه بار آقای قرائتی میگفت: «هواپیمایی ها نیازی نیست بیمه داشته باشن! اگر برای هر پرواز مقداری صدقه بدن، هواپیمایی سقوط نمیکنه». صدقه بدید، تا نمیرید.
صدقه بدید تا تصادف نکنید.
اینها چیزی جز ترس رو القا میکنن؟
هیچ کس نگفته و نمیگه عشق به خدا بورزید تا نمیرید!

پژوهش من در مورد اسلام و به ویژه تاریخ اسلام به اندازه نیاز هست.

*****

asad;719449 نوشت:

خشم و مهر خدا یک موضوعه کلیه.
در حالی که
خمس و زکات یک موضوع جزئیه
اگه میخوایین در مورد جزئیات بحث کنید به کلیات ربطش ندهید و اگر ربط دادید طاقت شنیدن جوابی کلی رو داشته باشید.
جواب کلی: خشم و مهر خدا به عمل بنده هاش وابسته است نه به پول بنده هاش.
سپاس از شما.

آبـرنـگـ;719458 نوشت:
آیه هایی که از عذاب های شکنجه مانند سخن میگن و آیه هایی که پی در پی میگن: «از خدا بترسید» کم نیستن که بگیم ترس از خدا چیز کمی در ادیان هست.
یه بار آقای قرائتی میگفت: «هواپیمایی ها نیازی نیست بیمه داشته باشن! اگر برای هر پرواز مقداری صدقه بدن، هواپیمایی سقوط نمیکنه». صدقه بدید، تا نمیرید.
صدقه بدید تا تصادف نکنید.
اینها چیزی جز ترس رو القا میکنن؟
هیچ کس نگفته و نمیگه عشق به خدا بورزید تا نمیرید!

پژوهش من در مورد اسلام و به ویژه تاریخ اسلام به اندازه نیاز هست.

نگفتیم چیز کمی است خوف و رجا در کنار هم هستند عرض کردم اصل ترس نیست،ترساندن نیست،گرچه بستگی به دریافت و ظرفیت مخاطب دارد

الان شما را بترسانند واکنش منقادانه خواهید داشت یا تشویق کنند و یا انگیزه ای قوی تر مانند تمایل خودتان داشته باشید؟

مخاطبان دین هم سه دسته اند در حدیث هم داریم.

ببینید مشکل شما با این مسائل نیست فکر می کنم توضیح این چیزها مفید نباشد و مطمئنا شما را راضی و اقناع نخواهد کرد

بهتر نیست اصلا از اصل شروع کنید؟

شما مشکلتان را با خدا ابتدا حل کنید چون اگر این موضوع حل نشود همه ی مسائل دیگر در ذهن شما قالب شبهه می یابند.

[="Microsoft Sans Serif"]

حبیبه;719468 نوشت:
نگفتیم چیز کمی است خوف و رجا در کنار هم هستند عرض کردم اصل ترس نیست،ترساندن نیست،گرچه بستگی به دریافت و ظرفیت مخاطب دارد
الان شما را بترسانند واکنش منقادانه خواهید داشت یا تشویق کنند و یا انگیزه ای قوی تر مانند تمایل خودتان داشته باشید؟
مخاطبان دین هم سه دسته اند در حدیث هم داریم.
ترس در ادیان شالوده اصلی ایمان آوردن اکثریت مردم است.
مومنان از اندیشدن در مورد خدا میترسن و خدا آنها را از این کار بسیار ترسانده است؛ ترس از کافر شدن، اعدام شدن و ...

إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ إِذَا ذُکِرَ اللّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آیَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِیمَانًا وَعَلَى رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ

مؤمنان تنها کسانی هستند که هر وقت نام خدا برده شود دلهاشان ترسان می‏گردد، و هنگامی که آیات او بر آنها خوانده می‏شود ایمانشان افزون می‏گردد و تنها بر پروردگارشان توکل دارند

و یا آیه ای که تقریبا جنبه ی طنز داره:
(آل عمران/ 175): «جز این نیست که آن شیطان است که دوستان خود را میترساند. پس از آنها مترسید و از من بترسید».
ویژگی پلید و پست شیطان، ترساندن دوسدارانش است؛ اما خود خدای اسلام نیز به دوسدارانش میگوید «از من بترسید»!
به هر روی؛ سخن ما در مورد چرایی پول گرفتن خدا برای دفع بلاهایی هست که میتواند آنها را دفع کند؛ ولی تا پول نگیرد، کاری انجام نمیدهد.

نقل قول:
ببینید مشکل شما با این مسائل نیست فکر می کنم توضیح این چیزها مفید نباشد و مطمئنا شما را راضی و اقناع نخواهد کرد
بهتر نیست اصلا از اصل شروع کنید؟
شما مشکلتان را با خدا ابتدا حل کنید چون اگر این موضوع حل نشود همه ی مسائل دیگر در ذهن شما قالب شبهه می یابند.
من دارم رفتارهای خدای اسلام رو بررسی میکنم.

آبـرنـگـ;719476 نوشت:
من دارم رفتارهای خدای اسلام رو بررسی میکنم.

اشکالی ندارد این حق شماست.اما خدای اسلام نه، خدای همه ی ادیان الهی.

آبـرنـگـ;719476 نوشت:
ترس در ادیان شالوده اصلی ایمان آوردن اکثریت مردم است.
مومنان از اندیشدن در مورد خدا میترسن و خدا آنها را از این کار بسیار ترسانده است؛ ترس از کافر شدن، اعدام شدن و ...

این دیگر از ان حرفهاست!هیچ دینی مانند اسلام مردم را به اندیشیدن دعوت نمی کند.

شالوده اصلی ایمان شناخت و معرفت است و کسی که از ترس مجازات ایمان بیاورد مانند کسی است که از ترس مجازات ایمانش را پنهان کند به هر حال هر دو به اصل خویش باز می گردند

چقدر دل آدم می سوزد که شما آیاتی به این زیبایی و با مفاهیمی بلند را اینگونه برداشت می کنید!!!!!!

وجلت اشاره به خوف عقلی دارد نه خوف نفسی!معنایش را نمی گویم تا زحمت تحقیق را به عهده خودتان بگذارم شاید هم چیزی نصیبتان شد.

بسم رب الحیدر

آبـرنـگـ;719393 نوشت:
[=Microsoft Sans Serif]این سخن رو ثابت کنید.

خدارو شکر که بقیه متن رو انگار به خوبی متوجه شدید

شما تا چه حد این سخن ها رو قبول دارید:

عقل بشر در برابر خداوند مثل ذره ای در برابر تمام هستی بلکه بیشتر است و اصلا گنجایش درک خیلی چیزهارو نداره

اگه اینطور باشه که هر چیز خداوند میدونه و درک میکنه ما هم بدونیم پس دیگه تفاوتی میان خالق و مخلوق نبود همینطور که در قرآن هم مواردی به این مضمون داریم "من میدانم و شما نمیدانید"

البته اینها به این معنا نیست که کسی که به اسلام روی می آوره باید کر و کور و بی عقل باشه خیلی از احکام اسلام عقلی و علمی ثابت شده

ضمن اینکه برای اثبات "صدقه دفع بلاست" میشه به اتفاقات و تجربه های افراد و احادیث و روایات اشاره کرد

[="Microsoft Sans Serif"]

حبیبه;719480 نوشت:
اشکالی ندارد این حق شماست.اما خدای اسلام نه، خدای همه ی ادیان الهی.
این دیگر از ان حرفهاست!هیچ دینی مانند اسلام مردم را به اندیشیدن دعوت نمی کند.
شالوده اصلی ایمان شناخت و معرفت است و کسی که از ترس مجازات ایمان بیاورد مانند کسی است که از ترس مجازات ایمانش را پنهان کند به هر حال هر دو به اصل خویش باز می گردند
چقدر دل آدم می سوزد که شما آیاتی به این زیبایی و با مفاهیمی بلند را اینگونه برداشت می کنید!!!!!!
وجلت اشاره به خوف عقلی دارد نه خوف نفسی!معنایش را نمی گویم تا زحمت تحقیق را به عهده خودتان بگذارم شاید هم چیزی نصیبتان شد.

هیچ اشکالی نداره؛ دل منم به حال شما میسوزه.

این تفسیرها رو زیاد دیدیم؛ با همین تفسیرها، حافظ هم سنی میتونه باشه، هم شیعه، هم زردشتی و هم حتی بی دین!
پس این تفسیرهای آزادی که هیچ قرینه ای ندارن، یک برداشت آزادن که هرکسی اون رو داره.
برای نمونه در این اینجا، «ترس عقلی» رو تنها برای «اولیا» دونسته که شمار چنین کسانی، استثناس و در خورد توجه نیست.
پس برای بیشتر مردم، چنین ترسی، ترس ساده و مرسومه.


*****

غلام عشقتم یاعلی;719492 نوشت:
بسم رب الحیدر
خدارو شکر که بقیه متن رو انگار به خوبی متوجه شدید
شما تا چه حد این سخن ها رو قبول دارید:
عقل بشر در برابر خداوند مثل ذره ای در برابر تمام هستی بلکه بیشتر است و اصلا گنجایش درک خیلی چیزهارو نداره
اگه اینطور باشه که هر چیز خداوند میدونه و درک میکنه ما هم بدونیم پس دیگه تفاوتی میان خالق و مخلوق نبود همینطور که در قرآن هم مواردی به این مضمون داریم "من میدانم و شما نمیدانید"
البته اینها به این معنا نیست که کسی که به اسلام روی می آوره باید کر و کور و بی عقل باشه خیلی از احکام اسلام عقلی و علمی ثابت شده
ضمن اینکه برای اثبات "صدقه دفع بلاست" میشه به اتفاقات و تجربه های افراد و احادیث و روایات اشاره کرد

سپاس از شما:Gol:

آبـرنـگـ;719495 نوشت:
این تفسیرها رو زیاد دیدیم؛ با همین تفسیرها، حافظ هم سنی میتونه باشه، هم شیعه، هم زردشتی و هم حتی بی دین!
پس این تفسیرهای آزادی که هیچ قرینه ای ندارن، یک برداشت آزادن که هرکسی اون رو داره.
برای نمونه در این اینجا، «ترس عقلی» رو تنها برای «اولیا» دونسته که شمار چنین کسانی، استثناس و در خورد توجه نیست.
پس برای بیشتر مردم، چنین ترسی، ترس ساده و مرسومه.

این تفسیر نیست آن هم آزاد و بدون قرینه!

این حکم بدیهی عقل است.انسانها یا از درک عظمت حق می ترسند و در محضرش حریم می گیرند و از معصیتش حیا می کنند.

یا از عاقبت گناهان خویش می ترسند که این هم لازمه اش اعتقاد به حساب و کتاب و قیامت است که باز هم ترس نفسی نیست چون مبانی آن

اعتقادات قلبی و ایمان است.

آبـرنـگـ;693752 نوشت:
[=Microsoft Sans Serif]

«صدقه هفتاد بلا را دفع میکند».

؟

یه سوال از کارشناس:چرا با اینکه میگن هفتاد بلا رادفع میکنه.من یه بار ازخونه اومدم بیرون پول انداختم صندوق صدقات تو همون روز 2بار تصادف کردم Smile یعنی چرا!اگه نمینداختم 72 تا بلا سرم میومده!

[="Microsoft Sans Serif"]

حبیبه;719512 نوشت:
این تفسیر نیست آن هم آزاد و بدون قرینه!
این حکم بدیهی عقل است.انسانها یا از درک عظمت حق می ترسند و در محضرش حریم می گیرند و از معصیتش حیا می کنند.
یا از عاقبت گناهان خویش می ترسند که این هم لازمه اش اعتقاد به حساب و کتاب و قیامت است که باز هم ترس نفسی نیست چون مبانی آن
اعتقادات قلبی و ایمان است.

سپاس از شما :Gol:

آبـرنـگـ;719458 نوشت:
حالا فکر میکنید کم اوردم، حرف حق رو میزنید و من حق ستیزم و ...
چنین فکر نمیکنم چون دنبال مسائلی مثل کم آوردن و این چیزا نیستم

آبـرنـگـ;719458 نوشت:
جناب ملا نقطی!
از همین ابتدا آغاز به اتهام زنی و برهم زدن آرامش دیگری؟
اتهام نبود. ابتدای تاپیک شما گفتید که:
آبـرنـگـ;693752 نوشت:
یه باج‌گیر میگه: «بهم پول بده تا در امان باشی؛ وگرنه بلا سرت میارم». خدا هم میگه: «صدقه بده تا در امان باشی و گرنه ...».
آیا این باج گیری نیست؟ آیا این خدا، خدایی
نیازمند جیب بنده‌هاش نیست؟

یعنی شما از ابتدا اصل رو بر این گرفتید که خدا داره از ما برای خودش پول میگیره و با مثال باج گیر و تطبیق خدا بر اون ، سعی کردید همین معنا رو منتقل کنید. اما من و شما هر اختلاف نظری هم که داشته باشیم ، دیگه این رو هر دوی ما میدونیم که ما این پول رو نه شخصاً دست خدا میدیم ، نه با واسطه به دست خدا میرسه و شما بدون شک به منظور آیه واقف هستید. به خوبی هم اطلاع دارید. و وقتی شما از معنای چیزی به خوبی اطلاع دارید ولی سعی میکنید جور دیگری اون رو جلوه بدید میشه نوعی سفسطه. پس اتهام نزدم
آبـرنـگـ;719458 نوشت:
«کیست خدا را وامی نیکو دهد؟»
آیه‌ی قرآنه و در اون «راه خدا» دیده نمیشه؛ بلکه میگه «به خدا»
استناد شما به ظاهر آیه ، در حالیکه معنی اون رو به خوبی میدونید ، نه پاسخ به بنده ، که تایید حرف من بود که شما سعی دارید با استفاده از ظاهر کلمات ، اصل حرف رو تغییر بدید

اما اگر اصرار دارید که واقعاً فکر شما اینه که ما میریم پول رو میدیم دست خدا!!!

تفسیر اطيب البيان
(245)(من ذالذي يقرض الله قرضا حسنا ):(كيست كه خدا را وامي نيكودهد؟)،
خداوند براي ترغيب مردم به اين عمل ، وام را به خودش نسبت داده است ،در حاليكه اين وام در راه خداست ،(فيضاعفه له اضعافا كثيره و الله يقبض و يبصط و اليه ترجعون ):(پس خدا وام او را به چند برابر افزون كند و خداست كه تنگي ووسعت مي بخشد و شما بسوي او باز مي گرديد) و همچنين براي تشويق و تهييج مؤمنان براي آنكه قرض الحسنه بدهند، مي فرمايد: كه آن را براي آنها دويا چند برابر مي كند و قبض به معناي گرفتن چيزي و بسط به معناي مقابل آنست ،در بيان اين سه صفت يعني (قابض ، باسط و مرجع عباد) براي فهماندن اين معناست كه آنچه در راه خدا قرض بدهند هدر نمي رود و باطل نمي شود و هيچ بعيدنيست كه به چند برابر تبديل شود ،چون خدا قابض است ،يعني خداست كه اين قرض را مي گيرد و باسط است يعني هر چه را بخواهد زياد مي كند و مرجع است ، يعني شما به سوي او باز مي گرديد و آن مبلغ افزوده را پس مي گيريد، آنهم بصورت تمام و كمال

نتیجه اینکه جملهء "به خدا وام دهید" ، به این معناست که مخاطب و طرف حساب شما خداست ، نه اون شخص فقیر
نه اینکه خدا میاد از ما پول میگیره میذاره جیبش!


آبـرنـگـ;719458 نوشت:
من با شما پیشتر گفت و گو کردم و از اون گفت و گو یادواره خوبی ندارم. در اون گفتار هم شما و «باء» اومدید و تمرکز من رو بهم زدید؛ دوست ندارم دیگه با شماها گفت و گو کنم. الان هم نشون دادم که گفتارتون پر از اشتباه و از همین ابتدا آشکاره. پس ادامه ش نمیدم
پر از اشتباه؟! کاش لااقل یک نمونه میاوردید
شما مختار هستید که با من و جناب "باء" صحبت کنید یا نکنید. اما چون به ما اتهام زدید که ما اومدیم و تمرکز شما رو به هم زدیم ، عرض میکنم اون تاپیک هنوز موجوده و کاملاً مشخصه که ما تمرکز شما رو بر هم زدیم ، یا اینکه جواب حق به شما دادیم

[="DarkSlateBlue"]

آبـرنـگـ;719458 نوشت:
سپاس از شما.

:deldari: و همچنان خدا باج گیر است عیب نداره...[/]

[="Microsoft Sans Serif"]

asad;719551 نوشت:
و همچنان خدا باج گیر است عیب نداره...
نتیجه بدست اومده برای من اینه که: «در این حکم اسلام، خدای بی نیازی دیده نمیشه؛ بلکه انسانهای سودجوی زمینی، به نام خدا در پی پول گرفتن از مردم هستن».
این سودجویی، به سود مبلغان دینی است؛ مبلغانی که همواره جزو پولدارترین قشر جامعه هستن؛ از سردم داران بت خانه ها گرفته، تا کلیسا و حوزه.
این قشر جامعه جز با گرفتن چنین پول هایی -که از راه تبلیغ ترس و وحشت انجام میشه- کار دیگه ای انجام نمیدن؛ اما همواره جزو پولدارترین ها هستن (آخوندها حتی در زمان پهلوی نیز، جزو زمین داران بزرگ بودن و هنوزم هستن).

پس گرفتن صدقه، کفاره، خمس و دیگر چیزهایی که در جیب سردمداران دین میره، تفاوتی با زورگیری نداره. چرا که اونها میگن: اگر پول بدید، خدا با شما مهربان تر خواهد شد.همونجوری که کارشناس فرمودن:

شعیب;699584 نوشت:
این صدقه دادن راهی است برای جلب رحمت اضافی ، رحمتی فوق رحمت عادی که خود فرد از اختیارش کسب کرده است.
همون چیزی که نوچه های زورگیرها میگن: «اگه سر کیسه رو شل کنی، در امونی».
سپاس از همگی:Gol:

[=Microsoft Sans Serif]

mohsen1990;719519 نوشت:
یه سوال از کارشناس:چرا با اینکه میگن هفتاد بلا رادفع میکنه.من یه بار ازخونه اومدم بیرون پول انداختم صندوق صدقات تو همون روز 2بار تصادف کردم Smile یعنی چرا!اگه نمینداختم 72 تا بلا سرم میومده!

سلام

من که کارشناس نیستم... ولی با یخورده مزاح نظرمو می گم:khandeh!:

در فرض سوال قرار بوده دچار فاجعه شوید، ولی با عنایت پروردگار این بلا تقلیل پیدا کرده...

البته دو تا احتمال دیگم هست!

[SPOILER]یا پولت گوشه نداشته بید ... جیگر:khaneh:...[/SPOILER]
[SPOILER]یا صندوق صدقش offline بوده...:Nishkhand:...[/SPOILER]

:Cheshmak:

[SPOILER]اصل حالت چطوره آقا محسن... خوبی.. خو.شی... سلامتی... دماغت چاقه... کیفین بارده...[/SPOILER]

[="DarkSlateBlue"]

آبـرنـگـ;719554 نوشت:
[="Microsoft Sans Serif"]نتیجه بدست اومده برای من اینه که: «در این حکم اسلام، خدای بی نیازی دیده نمیشه؛ بلکه انسانهای سودجوی زمینی، به نام خدا در پی پول گرفتن از مردم هستن».
این سودجویی، به سود مبلغان دینی است؛ مبلغانی که همواره جزو پولدارترین قشر جامعه هستن؛ از سردم داران بت خانه ها گرفته، تا کلیسا و حوزه.
این قشر جامعه جز با گرفتن چنین پول هایی -که از راه تبلیغ ترس و وحشت انجام میشه- کار دیگه ای انجام نمیدن؛ اما همواره جزو پولدارترین ها هستن (آخوندها حتی در زمان پهلوی نیز، جزو زمین داران بزرگ بودن و هنوزم هستن).

پس گرفتن صدقه، کفاره، خمس و دیگر چیزهایی که در جیب سردمداران دین میره، تفاوتی با زورگیری نداره. چرا که اونها میگن: اگر پول بدید، خدا با شما مهربان تر خواهد شد.همونجوری که کارشناس فرمودن:
همون چیزی که نوچه های زورگیرها میگن: «اگه سر کیسه رو شل کنی، در امونی».
سپاس از همگی:Gol:

چه جوری همچین نتیجه گیری کردید؟
برگشتید سر حرف اولتون و در یک دور باطل قرار گرفتید بدون اینکه به مطالب دقت کنید. انگار مبنا را بر این گذاشته اید که همه اشتباه میکنند و شما درست میگید .

من گفتم مهم برای خدا اطاعت و عدم اطاعت کردن بنده هاش هست. نه پول دادن و ندادن. ای چه بسا به کسانی که پول میدهند برکت هم میدهد و مال اضافی هم عطا میکند.

مثل همون داستان معروف که عده ای از به ظاهر شیعیان نزد امام رفتن و امام بهشون فرمود داخل تنور سوزان بپرند. هیچ کدام اطاعت نکردند جز غلام امام که با سر به داخل تنور پرید و اطاعت کرد.
و چون اطاعت کرد خدا آتش را بر او بی اثر کرد.
چون اطاعت کرد.
اگه شما اونجا بودی حتما میگفتی خدا مثل داعشه که از بنده هاش میخواد بپرن توی آتش.
(اما دیگه به بعدش نگاه نمیکنی که خدا نسبت به کسانی که بی پروا اطاعت میکنن چه لطفی داره و حتی آتش رو بی اثر میکنه)

در اینجا هم ظاهر قضیه اینه که انسان مبلغی پول از دست میده اما برکتی که توی زندگی میاره دقیقا مثل همون بی اثر کردن آتشه.
مهم اطاعته اس. نه پول دادنه....

و همچنان خدا باجگیر است.... :nini:

بای.[/]

آبـرنـگـ;719554 نوشت:
[=Microsoft Sans Serif]نتیجه بدست اومده برای من اینه که: «در این حکم اسلام، خدای بی نیازی دیده نمیشه؛ بلکه انسانهای سودجوی زمینی، به نام خدا در پی پول گرفتن از مردم هستن».
این سودجویی، به سود مبلغان دینی است؛ مبلغانی که همواره جزو پولدارترین قشر جامعه هستن؛ از سردم داران بت خانه ها گرفته، تا کلیسا و حوزه.
این قشر جامعه جز با گرفتن چنین پول هایی -که از راه تبلیغ ترس و وحشت انجام میشه- کار دیگه ای انجام نمیدن؛ اما همواره جزو پولدارترین ها هستن (آخوندها حتی در زمان پهلوی نیز، جزو زمین داران بزرگ بودن و هنوزم هستن).

پس گرفتن صدقه، کفاره، خمس و دیگر چیزهایی که در جیب سردمداران دین میره، تفاوتی با زورگیری نداره. چرا که اونها میگن: اگر پول بدید، خدا با شما مهربان تر خواهد شد.همونجوری که کارشناس فرمودن:
همون چیزی که نوچه های زورگیرها میگن: «اگه سر کیسه رو شل کنی، در امونی».
سپاس از همگی:Gol:


بسم الله الرحمن الرحیم
و نه خود شما برای ما ارزشی دارید و نه نتیجه‌گیری‌هایتان ...
ژست روشن‌فکری‌اتان برایم کمترین اهمیتی ندارد، اینکه خود را اخلاق‌مدار جا زده و مطلوم‌نمایی کنید هم برایم اهمیتی ندارد ... گذشت آن زمان که بنده هم فریب عوام‌فریبی‌های شما را می‌خوردم ... آن زمان که گمان می‌کردم به دنبال حقیقت هستید و اخلاق‌مدار هستید و خلاصه دغدغه‌ی یافتن حقیقت را دارید و از در مدارا با شما وارد می‌شدم ... شما اسمش را حمله‌وری بگذار یا هر چیز دیگری که دوست دارید هموطن! ... خدای من نهی کرده است مرا از مهربانی کردن با شما وقتی امید هدایت در شما نمی‌یابم پس ان شاء الله بنده را اشداء علی الکفار خواهید یافت ... اینجا ظاهر سازی می‌کنید ولی در خصوصی مفصل تا ته صحبت‌هایمان را کرده‌اید و کپی نامه‌هایتان را هم دارم، آنجا مقصودتان از بحث‌هایتان و از پرسش‌هایتان را بیان کردید، گفتید که به دنبال آگاه‌سازی هموطنان خود هستید، همان آگاه‌سازی که ما اسمش را می‌گذاریم شبهه‌سازی و شبهه‌پراکنی ... گفتید که ناراحت هستید که بودجه‌ی دولتی کشورتان صرف تبلیغ اسلام که به زعم شما اشتباه است می‌شود و برای خود سهمی در تبلیغ باطلی می‌خواهید که دلباخته‌اش هستید ...

مگرنه گمان کردید سؤالتان سؤالی است که پاسخ دادن به آن حتی نیاز به دقایقی فکر کردن داشته باشد ...؟ در یک جمله پاسختان را دادم:

باء;719432 نوشت:
به کسی گفتند اگر به دیگران نیکی کنی خودت هم احساس خوبی خواهی داشت! گفت ای وای از این خدای سوء استفاده‌گر که برای آنکه حال خوبی داشته باشم مرا مجبور می‌کند به دیگران نیکی کنم ...
در کل عینکتان غبارآلود است و کثیف ... و نگاهتان به بیراهه است ... چشمانتان را بشویید تا در همین مسائل محبت خدا به بندگانش را ببینید نه باج‌گیری دزدان و غارتگران را ...


هوش خیلی بالایی لازم نبود تا ارتباط آن مثال را با سؤال خود متوجه شوید اگر به دنبال پاسخ بودید، گرچه از ابتدا هم امیدی نداشتم که به دنبال پاسخ باشید ... کارتان سفسطه است و شیطنت کردن و فتنه‌انگیزی ...
کاری که در اینجا کردید را هم مشابهش را در قرآن از منافقان و کافران خوانده‌ایم، که در ابتدای روز می‌گفتند ایمان آوردیم و در آخر روز می‌گفتند کافر شدیم تا ایمان مؤمنان سست شود، شما هم می‌گویید به دنبال پاسخ هستم و ژست اخلاقمداری و حقیقت‌خواهی به خود می‌گیرید و بعد از اینکه کارشناسان و دوستان دیگر با صبوری و حسن‌نیت پاسختان را می‌دهند می‌گویید که خیر! هیچ کدام از پاسخ‌ها پاسخ سؤال شما نبود و شما قانع نشدید و بعد نتیجه می‌گیرید که سؤال شما پاسخی در اسلام ندارد و نتیجه‌گیری خلاف عقل و منطق و انصاف و انسانیت خود را بیان می‌کنید! این کاری است که در آن تاپیک دیگر (که در پاسخ به جناب رضا هم از آن یاد کردید) هم مرتکب شدید، وقتی چندین و چند صفحه بحث مفصل و پاسخ‌های مبسوط و روشن‌گرانه برایتان نوشتیم و چندین و چند نفر در آن بحث مشارکت کردند و هر کسی به زبانی و با منطق خودش پاسخی صحیح و کامل به شما داد شما دست آخر همینطوری نتیجه‌گیری کردید که من قانع نشدم و پاسخ‌هایتان قابل قبول نیست! پرسیدیم چرا قانع‌کننده نیست گفتید مگر نمایندگان مجلس که وزیری را استیضاح می‌کنند و قانع نمی‌شوند مجبورند پاسخگو باشند که چرا قانع نشدند که حالا من لازم باشد پاسخگو باشم ... احسنت به این همه تواضع و اخلاق‌گرایی و احسنت به این همه منطق ...

و بعد نگران آرامش یا تمرکز خودتان هستید ...

خدا ما را از مانند شما حفظ نماید ... هیچ کس از شر شیاطین در امان نیست اگر خدا کمک نکند ...

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ ۚ وَمَن يَتَّبِعْ خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ فَإِنَّهُ يَأْمُرُ‌ بِالْفَحْشَاءِ وَالْمُنكَرِ‌ ۚ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّـهِ عَلَيْكُمْ وَرَ‌حْمَتُهُ مَا زَكَىٰ مِنكُم مِّنْ أَحَدٍ أَبَدًا وَلَـٰكِنَّ اللَّـهَ يُزَكِّي مَن يَشَاءُ ۗ وَاللَّـهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ

اگر به دامان دین بازگشتید با ما در دین خدا برادرید و مساوی، اما اگر می‌خواهید به این روش خود ادامه دهید ما را همیشه مخل آسایش و آرامش و تمرکز خود بدانید ... ان شاء الله


[/HR][SPOILER]روی سخنم به دوستانی است که در تاپیک قبل و در این تاپیک با شما آشنا شدند ... دیگر شما مخاطبم نیستید:

گویند روزی مرد فاضل و عالمی که شیطان بر او چیرگی نداشت مشغول کاری بود ... شیاطین جمع شدند که چه کنیم؟ یکی گفت من می‌روم با او به بحث می‌نشینم تا مگر او را منکوب کنم. رفت و هر اشکالی که می‌گرفت آن مرد پارسا جوابی می‌داد که او نمی‌توانست از آن مسیر ادامه دهد .. عاقبت بعد از چند ساعت آن شیطان گردنش نزد آن مرد پارسا کج شد ... به او گفت مرا می‌شناسی؟ گفت نه! گفت من یک شیطان هستم که می‌خواستم تو را از راه به در کنم! مرد خوشحال شد و گفت بحمدالله باز هم نتوانستی و از این مباحثه طرفی نبستی! شیطان لبخندی زد و گفت دستم از این مباحثه خالی خالی هم نیست! مرد با تعجب پرسید که ولی من ذره‌ای هم در اعتقادات خود تردید نکردم یا سست نشدم!؟ جواب داد که همینکه چند ساعت از عمرت را به کار بیهوده گذراندی برایم بس بود ...

این حکایت را به عنوان مثل نگاه کنید ... در مثل مناقشه نیست ... غرض اینکه وقتی سؤالاتی بی‌محتوا که پاسخ ساده دارند و ارزش بحث ندارند مطرح می‌شود بهتر است انرژی مؤمنان در پاسخ دادن به آن تا این حد مصرف نشود ... وارد بازی دشمنان یا بدخواهان دین شدن یعنی در زمین ایشان بازی کردن که دست‌آورد بالایی ندارد ... احتمالاً ... همینکه مؤمنی احساس کند نتوانسته کسی که قصد پاسخ گرفتن هم ندارد را قانع کند ناراحت شود همانقدر هم ضرر برای ما سنگین است ...[/SPOILER]

[=Microsoft Sans Serif]

باء;719609 نوشت:
و نه خود شما برای ما ارزشی دارید و نه نتیجه‌گیری‌هایتان
منم ادعایی ندارم که من برای شما ارزشی دارم. قدر زر، زرگر بداند.

باز هم خودت رو خالی کردی و هرچی از دهنت درومد گفتی؟
مشکلی نیست؛ من از این همه فشاری که بهت اومده، که توهین نامه ی دیروزت رو پاک کردی و تا امروز روش کار کردی تا توهینی همه جانبه باشه(ولی میگی اهمیتی نداره) تنها خندم میگیره و هیچ نیازی نمیبینم عین خودت کودکانه حرف بزنم؛ اگرچه گفتن: پس زبان کودکی باید گشاد.

نقل قول:
خدای من نهی کرده است مرا از مهربانی کردن با شما وقتی امید هدایت در شما نمی‌یابم پس ان شاء الله بنده را اشداء علی الکفار خواهید یافت
بله ارادت خدمت خدای خشنت دارم.
من نه جنگی کردم، نه تفنگ بدست گرفتم؛ تو همونی نیستی که میگفتی اسلام دین آزادی و اندیشه‌س؟
آیا من کاری جز تبادل اندیشه کردم؟
نقل قول:
اینجا ظاهر سازی می‌کنید ولی در خصوصی مفصل تا ته صحبت‌هایمان را کرده‌اید
برام عجیب بود که مسلمان با اعتقادی چون تو، چجور تونسته برای حریم خصوصی دیگرانی که مخالفش هستن احترام قایل بشه و حرفاش رو پخش نکنه که خوشبختانه شگفتیم برطرف شد.
حتم دارم به مدیر سایت هم رونوشتی از حرفام دادی.
مشکلی نیست؛ همونجوری که من رو تهدید کردی و ازم خواستی زبان به کام بگیرم تا مردم آگاه نشن، امروز هم میگم: هرکاری دوست داری بکن پهلوون!
بگو بیان منو اعدام کنن.
نقل قول:
و کپی نامه‌هایتان را هم دارم
آفررررررین.
نقل قول:
آنجا مقصودتان از بحث‌هایتان و از پرسش‌هایتان را بیان کردید، گفتید که به دنبال آگاه‌سازی هموطنان خود هستید، همان آگاه‌سازی که ما اسمش را می‌گذاریم شبهه‌سازی و شبهه‌پراکنی
تو که البته پرحرفی میکنی و فک نمیکنم کسی حرفات رو حوصله داشته باشه بخونه و این حرفت از روی خود خوشگل بینیه؛ اما کارشناسا وظیفه دارن پاسخ بدن؛ چه طرف برا گفت و گو اومده باشه، چه برای هرچیز دیگه ای.
نقل قول:
گفتید که ناراحت هستید که بودجه‌ی دولتی کشورتان صرف تبلیغ اسلام که به زعم شما اشتباه است می‌شود
حرفای منو تحریف نکن پهلوون تهدیدگر مسلمون!
تو منو تهدید کردی و گفتی توی سایت حرفات رو ادامه نده وگرنه من نمیذارم تو سایت اسلامی تبلیغ کنی و گزارش میدم کارهاتو و ...؛ منم گفتم به همون اندازه که تو حق داری حرف بزنی، منم حق دارم؛ چرا که اینجا با پول همه ما برپاس.
شانس اوردیم فیس بوک و بقیه رسانه های بین المللی مال مسلمونا نیست!
نقل قول:
مگرنه گمان کردید سؤالتان سؤالی است که پاسخ دادن به آن حتی نیاز به دقایقی فکر کردن داشته باشد
تو عجالتا فکری به حال «خلاصه نویسی» خودت بکن؛ بعد که تونستی این کار ساده رو، به سختی انجام بدی، بیا در مورد چیزای دیگه م فکر کن.
طرف بعد یه سال پس از اینکه چندین نفر از بلند بودن نوشته هاش گله کردن، هنوز نتونسته یه خط از نوشته هاش رو چکیده نویسی کنه و یه پیشرفت کوچیک در این زمینه ساده بکنه، بعد میاد از اراده ی پولادینش در برابر اندیشه و سختی ها دم میزنه!
نقل قول:
کارتان سفسطه است و شیطنت کردن و فتنه‌انگیزی
کار من از نظر تو هرچی باشه مهم نیست. من با گفت و گو دارم انجامش میدم؛ اما تو و امثال تو، با تهدید و ایجاد ترس و وحشت کارت رو پیش میبری.
همونجوری که در این گفتار گفتم: شالوده ی فکری شما، بر پایه ترس هست؛ نه اندیشه. وگرنه دشمنی سرسخت با اندیشه جایی تو رفتارت نداشت.
نقل قول:
اگر به دامان دین بازگشتید با ما در دین خدا برادرید و مساوی، اما اگر می‌خواهید به این روش خود ادامه دهید ما را همیشه مخل آسایش و آرامش و تمرکز خود بدانید ... ان شاء الله
شما با هر دینی باشی، با من برابری؛ و این برتری اندیشه ی بدور از تبعیض ماست.
مشکلی نیست؛ بیا مخل شو. کسی اهمیتی به گفته های بلن بالا و خسته کننده ت نمیده.

الانم برو گزارش بده بیان منو اخراج کنن

:Cheshmak:

[="Black"]بسم رب الحیدر

سلام و ادب
من نمیدونم واقعا این همه جواب قانع کننده نبوده
چرا باید یه سوال ساده که جوابش هم داده شده به بحث و دعوا و توهین به شخصیت و اعتقادات افراد و عناد و پرخاشگری برسه
مگه هدف کاربرای این انجمن چیزی به غیر از آموختن از یکدیگر هم هست

خَتَمَ اللَّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ وَ عَلى سَمْعِهِمْ وَ عَلى أَبْصارِهِمْ غِشاوَةٌ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظیمٌ[/]

غلام عشقتم یاعلی;719680 نوشت:
بسم رب الحیدر

سلام و ادب
من نمیدونم واقعا این همه جواب قانع کننده نبوده
چرا باید یه سوال ساده که جوابش هم داده شده به بحث و دعوا و توهین به شخصیت و اعتقادات افراد و عناد و پرخاشگری برسه
مگه هدف کاربرای این انجمن چیزی به غیر از آموختن از یکدیگر هم هست

خَتَمَ اللَّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ وَ عَلى سَمْعِهِمْ وَ عَلى أَبْصارِهِمْ غِشاوَةٌ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظیمٌ

مشکل دقیقاً همین موضوعه برادر که به قول شما این همه جواب قانع کننده نبوده
چون اصلاً هدف قانع شدن نیست!

هدف چیز دیگه ایه برادر

آبـرنـگـ;719554 نوشت:
نتیجه بدست اومده برای من اینه که: «در این حکم اسلام، خدای بی نیازی دیده نمیشه؛ بلکه انسانهای سودجوی زمینی، به نام خدا در پی پول گرفتن از مردم هستن».
این سودجویی، به سود مبلغان دینی است؛ مبلغانی که همواره جزو پولدارترین قشر جامعه هستن؛ از سردم داران بت خانه ها گرفته، تا کلیسا و حوزه.

سلام

شما اگه اینطور باور داری که مبلغان دینی و آخوندها چه در اسلام و یا ادیان دیگه این وسط سود جویی می کنن
خودت مستقیم به فقرا و نیازمندان کمک کن و صدقه بده.
در واقع این موضوع انفاق رو اینطوری حلش کن.
مشکلی دیگه ای هست بگو تا واسش راه حل پیدا کنیم .

[=Microsoft Sans Serif]

غلام عشقتم یاعلی;719680 نوشت:
بسم رب الحیدر
سلام و ادب
من نمیدونم واقعا این همه جواب قانع کننده نبوده
چرا باید یه سوال ساده که جوابش هم داده شده به بحث و دعوا و توهین به شخصیت و اعتقادات افراد و عناد و پرخاشگری برسه
مگه هدف کاربرای این انجمن چیزی به غیر از آموختن از یکدیگر هم هست
خَتَمَ اللَّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ وَ عَلى سَمْعِهِمْ وَ عَلى أَبْصارِهِمْ غِشاوَةٌ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظیمٌ

اینکه پاسخی درست و قانع کننده س، بر عهده ی خودمون هست؛ چون پاسخی برای شما قانع کننده س، دلیل نمیشه برای دیگران هم باشه.
ایشون (باء) تو چندین گفتار، به جای گفت و گو در مورد پرسش من، حمله به شخصیت کرده، تو همینجا هم نوشتاری تنها به خاطر حمله به من گذاشت، که پاسخی بهش ندادم، تو خصوصی منو تهدید به سکوت کرد، من نیومدم جلوی دیگران حریم خصوصیش رو پخش کنم؛ بعد دوباره تو همین گفتار یه توهین نامه ای که صرفا حمله به شخصیت من بوده گذاشته!
من که از آهن نیستم وایسم نگاه و خود خوری کنم!

هدف من هرچیزی که باشه، به کسی ربطی نداره. هیچ کاربر ساده ای وظیفه نداره اینجا پاسخگو باشه؛ پس اگه کسی به صورت داوطلبانه میاد گفت و گو میکنه، پاسخش رو بگه و بره. زوری که نیست من حتما پاسخ شما رو بپذیرم.
تنها کسی که وظیفه داره پاسخگو باشه، کارشناسه و بس. تو یه گفتار من گفتم: «فقط با کارشناس حرف میزنم». بعد کلی کاربر (از جمله reza-d) اومدن گفتن چرا با ما گفت و گو نمیکنی؟!
گفت و گوام که میکنی، انتظار دارن حتما حرفشون رو بپذیری!
برادر من این که دیگه گفت و گو نیست! تحمیل عقایده.

اینجا کارشناس متخصص داره، دوستان متخصص زیادی هم داره که نظر های مخالف اسلام رو نقد میکنن؛ کسی که بیاد اسلام رو نقد کنه، انقد برای این آدم های اندیشه ستیز خطرناکه؟

همونجوری که شما حرف منو به صورت کامل نمیپذیری، منم حرف شما رو نمیپذیرم؛ اگه من متعصبم، شمام متعصبی.

به هر روی سپاس از ادب شما؛ منم به شدت مخالف حمله به شخصیت دیگران هستم و این رو بارها به «باء» تذکر دادم. ولی ایشون من رو کافر میدونه و احترام به من رو، چیزی بی معنی میدونه!

[="Microsoft Sans Serif"]

Reza-D;719681 نوشت:
مشکل دقیقاً همین موضوعه برادر که به قول شما این همه جواب قانع کننده نبوده
چون اصلاً هدف قانع شدن نیست!
هدف چیز دیگه ایه برادر

هدف من هرچیزی که باشه، کوچکترین ربطی به شما نداره.
کسی از شما نخواسته بیای نظرت رو تراوش کنی. پس اگه به صورت داوطلبانه اومدی، حرفت رو بزن و انتظاری نداشته باش.

تو اگه حرف منو میپذیری، از منم انتظار داشته باش که حرفت رو بپذیرم.
تو اگه خودت رو بر حق میدونی، از منم انتظار داشته باش خودم رو برحق بدونم.

اگه بازم حمله به شخصیتی داری، بگو.

[="Black"]بسم رب الحیدر

آبـرنـگـ;719721 نوشت:

اینکه پاسخی درست و قانع کننده س، بر عهده ی خودمون هست؛ چون پاسخی برای شما قانع کننده س، دلیل نمیشه برای دیگران هم باشه.
ایشون (باء) تو چندین گفتار، به جای گفت و گو در مورد پرسش من، حمله به شخصیت کرده، تو همینجا هم نوشتاری تنها به خاطر حمله به من گذاشت، که پاسخی بهش ندادم، تو خصوصی منو تهدید به سکوت کرد، من نیومدم جلوی دیگران حریم خصوصیش رو پخش کنم؛ بعد دوباره تو همین گفتار یه توهین نامه ای که صرفا حمله به شخصیت من بوده گذاشته!
من که از آهن نیستم وایسم نگاه و خود خوری کنم!

هدف من هرچیزی که باشه، به کسی ربطی نداره. هیچ کاربر ساده ای وظیفه نداره اینجا پاسخگو باشه؛ پس اگه کسی به صورت داوطلبانه میاد گفت و گو میکنه، پاسخش رو بگه و بره. زوری که نیست من حتما پاسخ شما رو بپذیرم.
تنها کسی که وظیفه داره پاسخگو باشه، کارشناسه و بس. تو یه گفتار من گفتم: «فقط با کارشناس حرف میزنم». بعد کلی کاربر (از جمله reza-d) اومدن گفتن چرا با ما گفت و گو نمیکنی؟!
گفت و گوام که میکنی، انتظار دارن حتما حرفشون رو بپذیری!
برادر من این که دیگه گفت و گو نیست! تحمیل عقایده.

اینجا کارشناس متخصص داره، دوستان متخصص زیادی هم داره که نظر های مخالف اسلام رو نقد میکنن؛ کسی که بیاد اسلام رو نقد کنه، انقد برای این آدم های اندیشه ستیز خطرناکه؟

همونجوری که شما حرف منو به صورت کامل نمیپذیری، منم حرف شما رو نمیپذیرم؛ اگه من متعصبم، شمام متعصبی.

به هر روی سپاس از ادب شما؛ منم به شدت مخالف حمله به شخصیت دیگران هستم و این رو بارها به «باء» تذکر دادم. ولی ایشون من رو کافر میدونه و احترام به من رو، چیزی بی معنی میدونه!

مشکل اینجاست که تنها بر عهده خودتونه

چون پاسخی که برای همه قانع کننده اس دلیلی هست که برای شما و هم کیشانتان قانع کننده نیست

کاری به شخص نداشته باشید شما اصل اسلام رو دریابید و نه عده ای مسلمان رو

شما چه کافر اول بشی چه شیعه مطلق هیچ ضرر یا منفعتی برای ما نداره که تحمیلی در کار باشه این تفکر رو از ذهنتون خارج کنید هنگام بحث کردن

چیزی که مارو در این نوع گفتگو ها آزار میده و از نگاه شماها تحمیل و ... دیده میشه با عرض معذرت بی منطقی و کج فهمی و عناد و لجبازی و اعتماد به نفس کاذب در فهم بالا و عمیق و علم و اطلاعات بالا و صحیح هست

من قلبا فوق العاده تعصب به عقاید و ارزشهام و بخصوص به صاحب اسمم دارم اما در گفتگو و بحث و دیگر موارد سعی کردم هرگز اینطور نباشه

و برام عجیب و قابل تامله که شما به چه چیزی باید تعصب داشته باشید


آن کسانی که عیب‌جویی می‌کنند بر آن مؤمنانی که به صدقات مستحب فقیران را دستگیری می‌کنند
و همچنین مسخره می‌کنند مؤمنانی را که از اندک چیزی که مقدور آنهاست
هم (در راه خدا) مضایقه نمی‌کنند، خدا هم آنها را البته مسخره و مجازات می‌کند و به آنها عذابی دردناک خواهد رسید.
(سورة التوبة)

از پيامبر گرامى(ص) آورده‏ اند كه فرمود: خداوند تنها صدقه‏ هاى پاك و خالصانه را می پذيرد و بر مقدار آنها می افزايد، به همان صورت كه شما بچّه‏ شتر را پرورش مى‏دهيد و بزرگ می‏كنيد.

سلام علیکم و رحمه الله
بنده همه تاپیک رو مطالعه نکردم ولی چند پیام اول و چند پیام آخر رو دیدم, امیدوارم بتونم کمکی کنم.

آبـرنـگـ;693752 نوشت:
اگرچه نفس «زکات» و «صدقه» کار بسیار پسندیده‌ای هست؛ اما موضوعی ذهن منو درگیر کرده:

«صدقه هفتاد بلا را دفع میکند».

چرا تا زمانی که من به خدا (یا در راه خدا) پول ندم، بلاها از من دفع نمی‌شن؟
آیا این‌کار خدا، نوعی زورگیری نیست؟
یه باج‌گیر میگه: «بهم پول بده تا در امان باشی؛ وگرنه بلا سرت میارم». خدا هم میگه: «صدقه بده تا در امان باشی و گرنه ...».
آیا این باج گیری نیست؟ آیا این خدا، خدایی نیازمند جیب بنده‌هاش نیست؟


دوست گرامی,معمولا وقتی سیستمی را میخواهیم تحلیل کنیم, حالا هر چی که باشه, مثلا یک تئوری, یک مکتب, یک دین, بخش از علم فیزیک, مثلا دینامیک یا استاتیک...یک مبحث ریاض....معمولا اون سیستم یک سری اصول و یک سری فروع داره که در واقع از همون اصول مشتق شده اند.
حالا اگر کسی اصول یک مکتب یا نظریه یا دینی رو قبول نداشته باشه, آیا این عاقلانست که بخواد در مورد فروع اون رو نقد کنه؟
من نمیدونم که شما اصول دین رو (توحید,نبوت و معاد) را قبول دارید یا نه, اگر قبول دارید (منظورم به زعم مسلمین است) که خوب, بفرمائید, اگر هم قبول ندارید که باز بفرمایئد تا طرف بحث شما بداند از کدام موضع صحبت کند.
به نظرم مهمتر از این بحث صدقه و زکات در فروعیات باز هم مسائلی باشد که قابل بحث باشه....
مثلا جهاد که به جای مال, جان انسان درگیر اون هستش و وقتی حکم جهاد صادر بشه, باز فرقی نداره مثل خمس و زکات برای مسلمین واجب هستش که جان خود را فدا کنند (و ممکن به قول شما جانشان برای زنده ماندن یک سری آخوند فدا می کنند)...مسلما این مهمتر از مال هستش.
لذا اگر بفرمائید نظرتان در مورد اصول دین اسلام چی هستش شاید بهتر بشه بحث را به نتیجه رساند.
مثلا اگر شا اصل نبوت و حقانیت قرآن را قبول نداشته باشید, واقعا کار عبثی هستش که در مورد برخی از آیات قرآن بخواهید بحث کنید.در این حالت به نظرم بهتره کمی ریشه ای تر مثلا در مورد اصل بعثت یا اصل نزول قرآن بحث بشه.

آبـرنـگـ;719722 نوشت:
هدف من هرچیزی که باشه، کوچکترین ربطی به شما نداره
اونجایی که هدف گل آلود کردن آب باشه به همه ربط داره
ما افرادی توی این سایت داریم که در وجود خدا هم شک دارن ، اما هم من هم جناب "باء" هم سایر دوستان نشده که اینطوری با اونها صحبت کنیم
چون علمی بحث میکنن و نظر میدن. چون حق رو اگر بشناسن میپذیرن

آبـرنـگـ;719722 نوشت:
اگه بازم حمله به شخصیتی داری، بگو
حمله به شخصیت نکردم ، حمله به سفسطه کردم. میفرمایید سفسطه نکردید؟ بررسی میکنیم
کلام شما چی بود؟
آبـرنـگـ;719554 نوشت:
گرفتن صدقه، کفاره، خمس و دیگر چیزهایی که در جیب سردمداران دین میره
میفرمایید حق پذیر هستید و هدف تخریب ندارید؟ پس بخونید

صدقه
چندین مصداق داره که فقط یکی از اونها پوله. آیا لبخند زدن که نوعی صدقه است توی جیب سردمداران دین میره؟! آیا کمک به یک فرد نیازمند توی جیب سردمداران میره؟

کفاره
کفاره هم فقط پول نیست. مثلاً در کفاره روزه ، شما میتونید
1 - فقرا رو سیر کنید
2 - روزه بگیرید
3 - برده ای رو آزاد کنید

کدوم یکی از این 3 مورد توی جیب سردمداران دین میره؟!

خمس
دو بخش داره که بخشی سهم ساداته و بخشی سهم امام که با مشورت با مرجع تقلید ، میتونید سهم امام رو در جایی که فکر میکنید مفید هست خرج کنید

زکات
این که اصلاً مستقیماً دستور داده شده که به نیازمندان برسه
1 - فقرا و نیازمندان
2 - کسانی که در راه مانده اند
3 - کسانی که بدهی دارن اما توان پرداخت ندارن
4 - هر کاری که برای مردم مفید باشه و رضای خدا در اون باشه ، مثلاً ساختن جاده
و.......
کدوم یکی از این موارد توی جیب سردمداران دین میره؟

(تازه بگذریم از اینکه خیلی از مواردی که مطرح کردید ،اصلاً موضوع تاپیک نبود!)

در موارد بالا فقط روی بحث خمس میتونید تشکیک ایجاد کنید. اون هم فقط در بخشی از خمس که چرا باید به سادات برسه که تاپیک های مختلف هست و درست و غلطش رو میشه در جای دیگه بررسی کرد. اما در سایر موارد اولاً امکان نداره که شما از این توضیحات بی خبر بوده باشید. ثانیاً به فرض محال که نمی دونستید ، تک تک دوستان توضیحات بالا رو قبل از من چندین بار به شما گفتن. دلایل واضح و روشن هست که اتهام شما به هیچ وجه به موارد بالا وارد نیست

اما شما همچنان با بازی با کلمات سعی میکنید نشون بدید که ((صدقه ، کفاره ، خمس و دیگر چیزها.....)) فقط و فقط جنبهء مادی دارن و فقط و فقط هم توی جیب سردمداران دین میرن. آیا این یعنی حق پذیری؟

[=Microsoft Sans Serif]

reza-d;719897 نوشت:
اونجایی که هدف گل آلود کردن آب باشه به همه ربط داره
این دید شماس و من هیچ دلیل نمیبینیم که بخوام شما رو به زور قانع کنم تا دیدتون شبیه من بشه و اگه نشد، بگم داری آب گلالود میکنی، متعصبی و ...
خیلی مسخره س! قانع کردن زوری ندیدم بودم که دیدم!
من چرا باید حتما از حرفای شما قانع بشم؟
زوریه؟
نقل قول:
ما افرادی توی این سایت داریم که در وجود خدا هم شک دارن ، اما هم من هم جناب "باء" هم سایر دوستان نشده که اینطوری با اونها صحبت کنیم
من خودمم و قابل مقایسه با کسی نیستم. پس چون با دیگران یه رفتار دارید، قرار نیست با منم همون باشه.
منم با حبیبه گفت و گو کردم و بدون اینکه دلخوری پیش بیاد، گفت و گومون به پایان رسید؛ اما چرا با شما و باء اینجوری حرف میزنم؟
با اسد همچنین، با غلام عشق علی و ...؛ چرا با اونا مشکلی نداشتم؟
چون مودبانه حرف نمیزنید و اون یکی فقط حمله میکنه، شمام فک میکنید با رنگی کردن نوشته ها و ملا نقطی بودن، خیلی دقیق شدید ولی حتی نوشته های گفتار رو هم با دقت نمیخونید و حرفایی میزنید که دیگران پیشتر گفتن؛ و من باید دوباره برا شما تکرارش کنم.
نقل قول:
چون علمی بحث میکنن و نظر میدن. چون حق رو اگر بشناسن میپذیرن
اینم نظر شماس و اگر چه بازم به من حمله کردی و گفتی من حق گریزم؛ اما بازهم هیچ اجباری به شما نیس که از نظرت برگردی.
اگه از نظرت برنگشتی، من تو رو متعصب نمیخونم. به زور مجبورت نمیکنم از حرفای من قانع بشی و اگه نشدی، بهت حمله کنم و یا بیام توی خصوصیت تهدیدت کنم که اگه خفه خون نگیری، فلان و بهمانت میکنم!
نقل قول:
چندین مصداق داره که فقط یکی از اونها پوله. آیا لبخند زدن که نوعی صدقه است توی جیب سردمداران دین میره؟! آیا کمک به یک فرد نیازمند توی جیب سردمداران میره؟
این صندوقای صدقه تو جیب مردم میرن، یا کمیته امداد؟
کمیته امداد چن وقت پیش اختلاس نکرد؟

امروزه با این رسانه ها اختلاس ها پخش میشه؛ هزاران اختلاس کمیته ای انجام شده و پخش نشده.
وگرنه اخوندی که جز منبر رفتن و حرف زدن کاری نمیکنه، چرا باید این همه پولدار باشه؟ (منظور گردن کلفتاشونه)

نقل قول:
کفاره
کفاره هم فقط پول نیست. مثلاً در کفاره روزه ، شما میتونید
این حرف رو دو نفر پیش از شما هم گفتن و من پاسخ اونا رو دادم.
شما که حق پذیری، شما که با دقت وای میستی با ماژیک نوشته های منو رنگی میکنی، ابتدا خوب حرفا رو بخون، بعد بیا نظر بده؛ چرا که این کارت باعث برهم خوردن تمرکز من میشه (چیزی که توی گفتار پیشین هم تکرارش کردی).
پس با دقت بخون، سپس نظر بده.
نقل قول:
کدوم یکی از این 3 مورد توی جیب سردمداران دین میره؟!
در هر مسجدی، یه صندوق کفاره و صدقه هست؛ که تو جیب من میره.
پول خمس همه ش به حساب من میره.
پول ضریح امازاده هام، تو جیب بابام میره.
آخوندام ارث باباشون بهشون رسیده که انقد پولدارن.
نقل قول:
(تازه بگذریم از اینکه خیلی از مواردی که مطرح کردید ،اصلاً موضوع تاپیک نبود!)
شما یه پرسشی که دوبار پرسیده شده رو ندیدید؛ چطوری دارید در مورد سخنان من نظر میدید که چی گفتم، چی نگفتم؟
به هر روی اینم دیدگاه شماس و هیچ اجباری در تغییرش نیست.
نقل قول:
اما شما همچنان با بازی با کلمات سعی میکنید نشون بدید که ((صدقه ، کفاره ، خمس و دیگر چیزها.....)) فقط و فقط جنبهء مادی دارن و فقط و فقط هم توی جیب سردمداران دین میرن. آیا این یعنی حق پذیری؟
از دید من، شما دارید با واژگان بازی میکنید و از دید شما، من.
شما منو حق گریز خطاب میکنید، اما من نیازی نمیبینم چنین توهینی به شما بکنم.
منو دغل کار میخونید که با حیله گری (یا بقول اون چریک، عوام فریبی) میکنم، اما بازهم من چنین توهینی به شما نمیکنم.

حرف خودتون رو حق مطلق میدونید و اگه من حرف شما رو نپذیرم، حقیقت گریز و آب گل کن هستم. پس باید به زور هم شده، بگم شما درست میگید تا بهم حمله نکنید.
اما وقتی شما حرف من رو نمیپذیرید، نشونه ی ثبات ایمانتونه!!

اینا حقیقت پذیریه ...

من دیگه حرفی با هیچ کسی تو این گفتار ندارم.

آبـرنـگـ;719910 نوشت:
در هر مسجدی، یه صندوق کفاره و صدقه هست؛ که تو جیب من میره.
پول خمس همه ش به حساب من میره.
پول ضریح امازاده هام، تو جیب بابام میره.
آخوندام ارث باباشون بهشون رسیده که انقد پولدارن

کاملاً علمی و مستدل پاسخ تک تک حرفهای من رو دادید. احسنت

[="Verdana"][="Black"]اجازه بدید من هم نظری داده باشم .

Reza-D;719897 نوشت:
صدقه
چندین مصداق داره که فقط یکی از اونها پوله. آیا لبخند زدن که نوعی صدقه است توی جیب سردمداران دین میره؟! آیا کمک به یک فرد نیازمند توی جیب سردمداران میره؟

همون یکی کافیه .

در ضمن من تا حالا آخوندی رو ندیدم که گفته باشه به شکرانه فلان چیز ، مثلا لبخند صدقه بده !!

Reza-D;719897 نوشت:
کفاره
کفاره هم فقط پول نیست. مثلاً در کفاره روزه ، شما میتونید
1 - فقرا رو سیر کنید
2 - روزه بگیرید
3 - برده ای رو آزاد کنید
کدوم یکی از این 3 مورد توی جیب سردمداران دین میره؟!

نه نیست ، اما پول هم جزئی از اون حساب میشه ، یه جزء بزرگ !

برای اجرای مورد سوم هم مگر به داعش مهاجرت کنیم !

Reza-D;719897 نوشت:
خمس
دو بخش داره که بخشی سهم ساداته و بخشی سهم امام که با مشورت با مرجع تقلید ، میتونید سهم امام رو در جایی که فکر میکنید مفید هست خرج کنید

نع خیر ! « بخشی » از سهم امام ، اونهم با اجازه از فقیه ! نه اینکه سرخود پول ندید ! خیر اسلام این حق را به شما ندادَ . مراد از بخشی هم یه قسمت بسیار کوچولو هست ، تازه اگر فقیه و مرجع رضایت بدن !

Reza-D;719897 نوشت:
کدوم یکی از این موارد توی جیب سردمداران دین میره؟

از هر کدوم قسمت عمده اش .

Reza-D;719897 نوشت:
اما شما همچنان با بازی با کلمات سعی میکنید نشون بدید که ((صدقه ، کفاره ، خمس و دیگر چیزها.....)) فقط و فقط جنبهء مادی دارن و فقط و فقط هم توی جیب سردمداران دین میرن. آیا این یعنی حق پذیری؟

بیشتر جنبه مادی دارند .

موید باشید .[/]

[="DarkSlateBlue"][=12]

آبـرنـگـ;719722 نوشت:
[="Microsoft Sans Serif"].

تو اگه حرف منو میپذیری، از منم انتظار داشته باش که حرفت رو بپذیرم.
تو اگه خودت رو بر حق میدونی، از منم انتظار داشته باش خودم رو برحق بدونم.

.

نقل قول:
همونجوری که شما حرف منو به صورت کامل نمیپذیری، منم حرف شما رو نمیپذیرم؛ اگه من متعصبم، شمام متعصبی

عجب دلایل جالبی دارید واسه نپذیرفتن حق.

حرف اگه محکمه پسند باشه باید پذیرفت. شما هم ۴تا دلیل محکمه پسند واسه ما بیار هرکی نپذیرفت با من.

محکمه پسند یعنی اینکه اگر حرفهای ما رو بردند توی یک محکمه گذاشتن جلوی یک قاضی بپذیره. نتونه رد کنه. دلیلی واسه ردش نباشه . سکوت پیشه کنه ...
شما در جواب ما اینجوری شدی.
ما هنوز در جواب شما هزاران هزار جواب منطقی داریم .
اما شما یک دونشو هم رد نکردی .
و تنها دلیلت برای نپذیرفتن همون دو نقل قول بالاست.....

با سلام خدمت تمام دوستان و علی الخصوص دوست گرامی و قدیمی جناب آبرنگ.
یادم می آید قبلا که با هم مباحثه می کردیم رویکردی متعادل تر نسبت به اسلام داشتی و الان بسیار تندروانه به نقد اسلام مشغول شدی.
به هر حال نقد نقد است و باید پاسخ داد.
چند نکته :
1. دو رویکرد متفاوت در دین اسلام وجود دارد که یکی را فقها بیشتر تمایل دارند و دیگری را عرفا. رویکرد اول تقواپیشگی و ترس است و دومی حب و عشق. این دو رویکرد دو رویکرد و روایت و قرائت متفاوت از دین هستند. برخی متدینان کوشیده اند که این دو رویکرد را به هم نزدیک کنند و یکی بدانند ولی به اعتقاد بنده اینها با هم متفاوتند.
2. اینکه ما بیاییم و فقط با یک رویکرد به نقد یکطرفانه دین بپردازیم کمی دور از انصاف است.
3. در رویکرد عاشقانه و عارفانه از دین هر کاری باید با خلوص نیت و با عشق انجام شود. رویکرد اصلی در صدقه ابتدا نیت است و گذشت. پول اصلا مهم نیست. صرفا یک ابزار است برای گذشت. برای همین هم اصلا به مقدار آن اهمیت نداده اند و گفته اند حتی یک ریال هم داری برای صدقه بدی قابل قبول است. ممکن است گاهی همان یک ریال هفتاد بلا را دفع کند و گاهی یک میلیارد صدقه بلا را کم که نه بیشتر هم بکند. گاهی وقتا صدقه ندادنش بهتر از دادنش هست. چون ممکن است با منت همراه باشد. ( لا تبطلوا صدقاتکم بالمن و .... )
4. در مورد خمس و زکات هم اینها سنت های اعراب قبل از اسلام بوده حالا با اسم های متفاوت که در اسلام تایید و امضاء شده. اینها یک نوع شیوه مالیاتی برای اداره جامعه است برای تامین اقتصادی حکومت که به اعتقاد حقیر در جامعه ی امروزی با روش های نوین اقتصادی دیگر جایگاهی ندارد به عنوان امری واجب. ولی به عنوان امری مستحب و نیک که بتواند بهانه ای برای عشق و گذشت باشد محسوب شود.
5. اینکه امروزه فقها بر این اعتقادند که اینها امروزهم واجب است و باید حتما پرداخت شود وگرنه مستوجب عذاب است مربوط به رویکرد اول است که به اعتقاد بنده ربطی به اصل دین ندارد.
بنده نرسیدم تمام مطالب را بخوانم. اگر مطالب تکراری است پوزش می طلبم.
و من الله توفیق

آبـرنـگـ;719910 نوشت:
این صندوقای صدقه تو جیب مردم میرن، یا کمیته امداد؟
کمیته امداد چن وقت پیش اختلاس نکرد؟

امروزه با این رسانه ها اختلاس ها پخش میشه؛ هزاران اختلاس کمیته ای انجام شده و پخش نشده.
وگرنه اخوندی که جز منبر رفتن و حرف زدن کاری نمیکنه، چرا باید این همه پولدار باشه؟ (منظور گردن کلفتاشونه)


آبـرنـگـ;719910 نوشت:
در هر مسجدی، یه صندوق کفاره و صدقه هست؛ که تو جیب من میره.
پول خمس همه ش به حساب من میره.
پول ضریح امازاده هام، تو جیب بابام میره.
آخوندام ارث باباشون بهشون رسیده که انقد پولدارن.

سلام مجدد.
شما دو رویکرد متفاوت در این تاپیک داشته اید. ایتدا فرمودید پرسش شما در زمینه خداشناسی است و الان به سیاست های سیاست گذاران امروز نقد وارد می کنید که هیچ ربطی به خدا ندارد. این ها دو مقوله جدا هستند. لطفا یک رویه را در بحث پیش بگیرید.
و من الله توفیق

[=Microsoft Sans Serif]بسم الله الرحمن ... الرحیم

آبـرنـگـ;719676 نوشت:
[=Microsoft Sans Serif]بله ارادت خدمت خدای خشنت دارم.

[=Microsoft Sans Serif]مشکل شما این است که فهمی از مطالبی که بر زبان جاری می‌کنید ندارید ... فقط نگران هستید آرامشتان به هم بخورد یا کسی بگوید بالای چشمتان ابروست، ولی بعد خودتان هر سخنی که بخواهید می‌گویید ...
آبـرنـگـ;719676 نوشت:
[=Microsoft Sans Serif] من نه جنگی کردم، نه تفنگ بدست گرفتم؛

[=Microsoft Sans Serif]شما کمر به قتل انبیاء بسته‌اید ... بنی‌اسرائیل به سبک شما انبیاء زمان خود را می‌کشتند ... و در اسلام فتنه‌گری از قتل بالاتر است ... کار شما کمتر از تفنگ بر دست گرفتن نیست ... برایتان مثال زدم که مثل این تاپیک‌های اخیر شما در قرآن به صورت آن اقوام از بنی‌اسرائیل آمده که اول روز تظاهر به ایمان می‌کردند و در آخر روز اظهار کفر می‌کردند تا مردم را در اعتقادات خود سست کنند، اینکه سؤالی می‌پرسید و می‌گویید می‌خواهم بدانم و بعد از شنیدن پاسخ‌ها می‌گویید قانع نشدم و پاسخ‌های شما قانع‌کننده نیست، انگار که شما همه ایمان موروثی دارید و خودتان اهل فهم نبوده‌اید و کورکورانه ایمان آورده‌اید و اگر یک نفر منصفانه و بی‌طرف به این مسائل نگاه کند می‌یابد که پاسخ‌ها همگی توجیه هستند و قانع‌کننده یا عقلایی نیستند ... خیر ... شما هستید که یک سره از تعقل به دورید ... مگرنه حتی قادر به نقد پاسخ‌های آن تاپیک دیگر هم نبودید و فقط گفتید قانع نشدم ... و باز قانع نشدم ...
آبـرنـگـ;719676 نوشت:
[=Microsoft Sans Serif]تو همونی نیستی که میگفتی اسلام دین آزادی و اندیشه‌س؟

[=Microsoft Sans Serif]بروید پست‌هایم را بخوانید ... آزادی اندیشه داریم ولی آزادی بیان به معنای مطلق آزادی نداریم ... همانطور که آزادی عمل مطلق نداریم و عمل چهارچوبی اخلاقی و منطقی و شرعی و اجتماعی دارد گفتار هم همینطور است ... چه کسی است که نداند زخم زبان یا تهمت اثری بیشتر از بسیاری از رفتارهای ناهنجار اجتماعی داشته باشد؟ ... این شما روشن‌فکرنمایان هستید که این مسائل ساده را متوجه نیستید ... شعار آزادی بیان سر می‌دهید و نگران این هستید که چه کسی به شما چه گفت :ok:
آبـرنـگـ;719676 نوشت:
[=Microsoft Sans Serif] آیا من کاری جز تبادل اندیشه کردم؟

[=Microsoft Sans Serif]تا اسم سفسطه را هم بشود اندیشه گذاشت یا نه ... یا اسم عوام‌فریبی را ...
آبـرنـگـ;719676 نوشت:
[=Microsoft Sans Serif] برام عجیب بود که مسلمان با اعتقادی چون تو، چجور تونسته برای حریم خصوصی دیگرانی که مخالفش هستن احترام قایل بشه و حرفاش رو پخش نکنه که خوشبختانه شگفتیم برطرف شد.

[=Microsoft Sans Serif]اگر مخالفت با بنده بود انتظار بجایی بود که باید حریم حفظ کنم ... مگرنه ساده‌لوحی است کسی بخواهد یکجا خرابکاری کند و بعد انتظار داشته باشد کسی که می‌داند سکوت کند تا او به کارش برسد ... حالا به هر حال حریم خصوصی بود یا نبود، در آن نامه‌ها قصد خود را تبیین کردید، پس آنچه می‌گویم تهمت نیست و آنچه شما می‌کنید هم پرسش‌وپاسخ نیست و با این ادعا که به دنبال شناخت پیدا کردن بهتر نسبت به اسلام هستید دارید عوام‌فریبی می‌کنید ...
شما دیگر که هستید که قبول دارید آن مطالب را بیان کرده‌اید ولی باز بر مواضعی که تظاهر می‌کنید مواضعتان باشند پافشاری می‌کنید ...
:Moteajeb!:
آبـرنـگـ;719676 نوشت:
[=Microsoft Sans Serif] حتم دارم به مدیر سایت هم رونوشتی از حرفام دادی.
مشکلی نیست؛ همونجوری که من رو تهدید کردی و ازم خواستی زبان به کام بگیرم تا مردم آگاه نشن، امروز هم میگم: هرکاری دوست داری بکن پهلوون!
بگو بیان منو اعدام کنن.


[=Microsoft Sans Serif]حدستان اشتباه است ...
تهدیدم این اخطار و هشدار بود که زبان در کام گیرید که مردم گمراه نشوند مگرنه با شما برخورد می‌شود ... که چند بار هم مدیریت سایت با شما برخورد کرده‌اند بدون آنکه بنده گزارشی از شما داده باشم، در واقع فعالیت شما نیازی به گزارش دادن ندارد، بعد هم شما تعجب کرده‌اید که نمی‌دانم چرا مدام مرا اخراج می‌کنند ... همچین می‌گویید تهدید و بعد می‌گویید اعدام که هر که نداند گمان کند چه تهدیدی کرده‌ام
:Gig: گرچه همینطور پیش بروید خودبخود تا آنجاها هم پیش می‌روید
آبـرنـگـ;719676 نوشت:
[=Microsoft Sans Serif]
تو که البته پرحرفی میکنی و فک نمیکنم کسی حرفات رو حوصله داشته باشه بخونه و این حرفت از روی خود خوشگل بینیه؛ اما کارشناسا وظیفه دارن پاسخ بدن؛ چه طرف برا گفت و گو اومده باشه، چه برای هرچیز دیگه ای.


[=Microsoft Sans Serif]کارشناسان وظیفه دارند پاسخ سؤال کسی که از روی تمسخر یا به قصد تضعیف دین سؤال می‌پرسند را بدهند؟ کارشناسان وظیفه دارند کار عبث کنند یا بازیچه‌ی شما شوند؟ خیر! کارشناسان وظیفه دارند کسانی که اطلاعات می‌خواهند تا از آن اطلاعات استفاده کنند را بهره‌مند کنند از دانشی که در آن کارشناس و خبره هستند ...
آبـرنـگـ;719676 نوشت:
[=Microsoft Sans Serif] حرفای منو تحریف نکن پهلوون تهدیدگر مسلمون!
تو منو تهدید کردی و گفتی توی سایت حرفات رو ادامه نده وگرنه من نمیذارم تو سایت اسلامی تبلیغ کنی و گزارش میدم کارهاتو و ...؛ منم گفتم به همون اندازه که تو حق داری حرف بزنی، منم حق دارم؛ چرا که اینجا با پول همه ما برپاس.


[=Microsoft Sans Serif]بله همین را گفتم و شما هم همین را گفتید ... به هر حال شما در این سایت مجاز به تبلیغ افکار منحط خودتان نیستید ... همانطور که مجاز به تبلیغ چرخ‌گوشت برای فروش نیستید
آبـرنـگـ;719676 نوشت:
[=Microsoft Sans Serif]تو عجالتا فکری به حال «خلاصه نویسی» خودت بکن؛ بعد که تونستی این کار ساده رو، به سختی انجام بدی، بیا در مورد چیزای دیگه م فکر کن.
طرف بعد یه سال پس از اینکه چندین نفر از بلند بودن نوشته هاش گله کردن، هنوز نتونسته یه خط از نوشته هاش رو چکیده نویسی کنه و یه پیشرفت کوچیک در این زمینه ساده بکنه، بعد میاد از اراده ی پولادینش در برابر اندیشه و سختی ها دم میزنه!


آخرین بحثی که در فیزیک داشتیم هم به همینجا ختم شد ... به بنده تذکر دادید که بروم اسم هاوکینگ را با اسم کامل کوچک و وسطش یاد بگیرم و تمام نقدتان به نظراتم همین بود که تو حتی اسم هاوکینگ را هم اشتباه نوشته بودی پس یعنی هیچ چیزی در مورد فیزیک نمی‌دانی ... مرحبا به این همه منطق و دانش‌مندی و انصاف ...
آبـرنـگـ;719721 نوشت:
ایشون (باء) تو چندین گفتار، به جای گفت و گو در مورد پرسش من، حمله به شخصیت کرده، تو همینجا هم نوشتاری تنها به خاطر حمله به من گذاشت، که پاسخی بهش ندادم، تو خصوصی منو تهدید به سکوت کرد، من نیومدم جلوی دیگران حریم خصوصیش رو پخش کنم؛ بعد دوباره تو همین گفتار یه توهین نامه ای که صرفا حمله به شخصیت من بوده گذاشته!

بیش از یک سال با شما در کمال احترام دوطرفه بحث داشتیم و بنایمان مدارا بود ... سنگ کج اول را جناب دارنی گذاشتند که خطا کردید و یکی از صحبت‌های خصوصی خود را در کنار چشم و گوش دیگران انجام دادید و در آنجا بیان کردید که با این جماعت حالی به حالی باید وارد بحث نشد و فقط باید گفت و رد شد ... بعد شما در آن تاپیک کذایی نشان دادید که به منطق و اخلاق مباحثه پایبند نیستید ... بعد از آن بحث و بحث‌های نسبتاً مفصلی که در پی آن در خصوصی داشتیم دیگر با شما بحث خصوصی نداشتم و ندارم ... دیگر اختلافم با شما اختلافی که بترسم شاید از روی سوء ظن باشد نیست ... خودتان صراحتاً گفته‌اید که در پی چه هستید نیازی نیست حرفهایی که در این تاپیک یا آن تاپیک می‌زنید را از خودم حمل بر درست یا غلط کنم، معیار نظراتم اعترافات خودتان هست و بر اساس آن اعترافات تلاش و تقلای شما در تاپیک‌های این‌چنینی بر اساس عام‌فریبی است و به قصد بازداشتن مؤمنین و مسلمین از راه خدا ...
بنده در مورد حریم خصوصی‌ام با کسی از جمله با شما صحبتی نکرده‌ام که شما بخواهید آنها را جایی برملا کنید یا نکنید، تا آن مقدار که به شما گفتم را در تاپیک‌های متعدد علناً هم بیان کرده‌ام و اگر هم راز نگویی بوده است همان بحث‌های با شما بوده است که الآن که می‌بینم کمر به زدن تاپیک‌های این‌چنینی و اغواگرایانه زده‌اید دلیلی ندارم که آن را هم مکتوم نگاه دارم ...
شما برایم ارزشی ندارید که بخواهم به شخصیت شما حمله‌ای کنم، حمله‌ای اگر هست برای دفاع از چیزی است که پیشتر مورد هجوم شما واقع شده است ... در اسلام مسلمین هرگز آغازکننده‌ی جنگ نیستند، ان شاء الله که بنده هم بر همین اصل بمانم

آیا در مطالب بالا جانب انصاف را نگاه نداشته و به شما ظلم کرده‌ام؟ ... دیگر دوستان صبوری که با شما بحث می‌کنند هم نسبت به تعصبات بیجای شما اعتراضاتی را داشته‌اند، گرچه نه به لطفی بنده ... پس حداقل اگر سوء تفاهمی است فقط برای بنده نیست ... اگر آنچه در دل دارید با آنچه ما از ظاهر ولو در نامه‌نگاری‌های خصوصی با شما دیده‌ایم متفاوت است رفتارتان را تغییر دهید ... رفتار ظاهری شما مانند زیاد نوشتن‌های بنده نیست که به خیر آن امید نباشد، رفتار ظاهری شما منبع شر است پس اصلاحش کنید اگر مدعی هستید باطنتان اینطور نیست ظاهرتان را بر باطنتان منطبق کنید ...
زین‌پس اگر به جزئیات اسلام سؤال وارد دانستید و به شما گفته شد که پرداختن این جزئیات متوقف است بر فهم کلیات دین و پذیرش آنها گوش داده و از همان راهی که به شما ارائه می‌شود پاسخ را بررسی کنید ... بی‌نیازی خدا دلایل بسیاری عقلی و نقلی خود را دارد و دلایل نقلی آن هم به طریق‌های گوناگون اعتبار خود را یافته‌اند ... اینکه از روی یک مثال که تازه ابهام دارد چنان مسأله‌ای را به چالش بکشید و گوشتان هم به هیچ پاسخی شنوا نباشد اینها از نظر همان اخلاقی که شاید خود را به آن پایبند می‌دانید هم پذیرفته شده نیست، توجیه منطقی و عقلایی هم ندارد ...

دیگر خود دانید ...
بنده تا شما اینطور هستید اگر خدا بخواهد رفتارم با شما اینطور خواهد بود ... پس یا شما عوض شوید یا یکی از ما یا هر دوی ما به طور موقت یا دائمی از سایت اخراج می‌شویم
:Gol:

موضوع قفل شده است