ناگفته‌ها درباره سفياني

تب‌های اولیه

17 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ناگفته‌ها درباره سفياني

ناگفته‌ها درباره سفياني

اشاره:

روايات توصيف کننده آستانه ظهور، گاه از افرادي سخن به ميان آورده‌اند که در آن مقطع در سرزمین های درگیر به نقش‌آفريني خواهند پرداخت؛ از جمله اين افراد مي‌توان به خراساني، سيد حسني، حسيني، يماني، شيصباني، نفس زکيه، ابقع و اصهب و سفیانی اشاره کرد که درباره برخي از آنها مانند ابقع و اصهب اطلاعات بسيار اندکي ارائه شده و درباره برخي مانند سفياني بيش از صد روايت بيان شده و به تفکيک از اقدامات و جنايات او از شام و اردن فعلی تا قرقيسيا، عراق و عربستان پرده‌برداري نموده‌اند. در اين نوشتار به دنبال آن هستيم که از سويي به اجمال، ماجراي قيام سفياني را از ابتدا تا انتها مرور کنيم و نیز به نقد گفتارها و گويندگاني که به مصداق يابي اين شخصيت مبادرت ورزيده‌اند بپردازيم.

1. سفياني کيست؟

سفياني شخصي زشت‌رو و از نسل بني اميه، ابوسفيان و يزيد است که درباره نام، نسب و سيمايش از حضرت علي(ع) نقل شده که فرمودند:
«پسر هند جگرخوار (سفياني) از بيابان يابس (خشكي) بيرون مي‏آيد، او مردي متوسط القامه، صورتش وحشتناك و سرش ضخيم و آبله‏رو است. اگر او را ببيني خيال مي‏كني كه يك چشمي است. اسمش عثمان و پدرش عنبسه و او از اولاد ابوسفيان است. او خروج مي‏كند و به زمين آرام مي‏آيد و بر منبر آن مي‏نشيند». به تصريح روايات معتبر او اولين نشانه حتمي و قطعي ظهور است.
او هرگز سر به بندگي خداوند نساييده است و زنازاده و دشمن اهل بيت(ع) و پيروان ايشان است. البته او در مقطعي براي بهره‌مندي از همراهي غربيان صليب به گردن مي‌آويزد.

2. سرآغاز شورش

سفياني شش ماه پيش از ظهور و در ماه رجب اقداماتش را آغاز مي‌کند. سرآغاز شورش او از وادي يابس ـ تنگه‌اي بي‌آب و علف از ارضي شام ـ است. اين منطقه مرز سه کشور اردن، سوريه و فلسطين را تشکيل مي‌دهد. به عبارت ديگر از هرکدام از اين سه کشور ممکن است او شورش کند که احتمال اردن و سوريه بيشتر از فلسطين است و با مراجعه به نقشه مي‌توان احتمال اردن را نيز بيش از سوريه دانست. پس از مدتي کوتاه (حداکثر سه ماه) وي او بر پنج منطقه دمشق، فلسطين، حمص، حلب و اردن مسلط مي‌شود. اين پنج منطقه را مي‌توان کنايه از کلّ شام دانست. لازم به يادآوري است که همزمان با او، يماني و خراساني نيز دست به قيام و اقدامات انقلابي مي‌زنند. روايات، اصهب و ابقع را تنها موانع موجود بر سر راه سفياني براي سلطه بر منطقه شام بيان کرده‌اند. که به دلیل اجمال بسيار اين روايات نمي‌توان اطلاعات دقيقي درباره اين دو شخصيت به دست آورد. ظاهراً در آن ايام، دولت‌هاي حاکم بر شام از پايگاه اجتماعي قابل توجهي برخوردار نيستند که در مدتي کوتاه سفياني مي‌تواند بر تمام اين مناطق سلطه يابد؛ البته از حمايات يهوديان و غربيان از سفياني در دستيابي به اين موفقيت نبايد چشم پوشي کرد.
در همين ماه سيماي يکي از اولياي الهي، در خورشيد نمايان شده و دستي در آسمان مردم را به حق رهنمون مي‌شود. اولين نداهاي آسماني در ماه رجب به گوش مي‌رسد که بدانيد:
ـ لعنت خداوند شامل حال ستمگران مي‌شود؛
ـ نزديک شوند (قيامت) نزديک شده است؛
ـ خداوند متعال، مهدي را فرستاده است؛ حرف‌هايش را بشنويد و از او اطاعت کنيد.
بنا بر برخي روايات، خورشيد در اين ماه براي مدتي قابل توجه (مثلا سه ساعت) از حرکت مي‌ايستد و ماه دچار گرفتگي مي‌شود. به دنبال شورش سفياني و قيام خراساني و يماني در ماه شعبان، در ديگر مناطق شرق و غرب نيز جنگ‌ها و شورش‌ها به راه مي‌افتند.
در ماه رمضان با سه اتفاق غير عادي فضاي جهان به طور جدي ملتهب مي‌شود:
ـ خسوف و کسوف غير عادي در ابتدا و ميانة ماه: اين ماجرا به نحوي است که از زمان حضرت آدم(ع) بي‌سابقه است و همگان را دچار بهت و حيرت مي‌کند. با توجه به تأکيد روايات بر اهميت اين ماجرا و بي‌سابقه بودن آن از ابتداي حيات بشر بر كرة خاك، توجيهات و احتمالاتي که درباره تأثير اجرام آسماني بر وقوع اين ماجرا در برخي آثار آمده قابل اعتنا نيستند؛
ـ نداهاي آسماني جبرييل(ع) و ابليس لعين: اين دو ندا در روز بيست و سوم ماه رمضان برمي‌خيزد. با اين تفاوت که يکي در ابتدا و ديگري در انتهاي روز است. اين نداها دو جبهة حق و باطل را به جهانيان معرفي مي‌كنند. ابليس، جهانيان را از شورش سفياني مطلع ساخته، آنان را به ياري او فرا مي‌خواند.
در ماه رمضان سي هزار نفر از از قيبله بني کلب که ظاهراً همان دروزي‌هايي هستند که در لبنان امروز ساکنند. با سفياني بيعت مي‌کنند. اين جمعيت پشتوانة نيروهاي سفياني را براي پيشبرد اهدافش تأمين کرده و او را از يک کودتاچي به حاکمي نيرومند مبدّل مي‌سازد.

3. قرقيسيا

اندکي پس از مسلط شدن سفياني بر شام، در منطقه قرقيسيا (منطقه مرزي کشورهاي عراق، ترکيه و سوريه و نزديک شهر ديرالزور)، گنج و ثروت قابل توجهي (که ممکن است جواهرات، معادن کاني ارزشمند يا نفت و امثال آن باشد) نمايان مي‌شود. سپاهيان بي‌شماري از آسياي ميانه و ترکيه (ترک‌ها)، اروپا (روميان)، عراق، مصر و ...به اين منطقه سرازير مي‌شوند. جنگ بزرگي در اين منطقه رخ مي‌دهد و سفياني با کشتن حدود صد يا چهارصد هزار نفر فاتحانه رقباي خويش را از ميدان بيرون مي‌کند. جنگ به نحوي است که امکان دفن يا انتقال کشته‌ها وجود ندارد و از همين رو بدن کشتگان، خوراک درندگان مي‌شوند. روايات تأکيد مي‌کنند در اين جنگ شيعيان حداقل حضور و تلفات را خواهند داشت. اين اولين پيروزي سفياني در خارج از منطقه شام است که پشتوانه اقتصادي حکومت او را تأمين مي‌کند.

4. جنايات عراق

سفياني با به دست آوردن پيروزي در قرقيسيا بر رقباي شرقي و غربي خود و با استفاده از بي‌ثباتي سياسي موجود در عراق حرکت خود را به مناطق مرکزي عراق شروع مي‌کند.
او که در ماه ذي‌قعده با سپاهي صد و سي هزار نفري به بغداد مي‌رسد در دهه سوم اين ماه در عراق کشتارگاهي به راه مي‌اندازد که بوي خون و تعفن همه جا را فرامي‌گيرد و تا مدت‌ها دجله رنگ خون به خود دارد. ضمن اين ماجرا به بيش از دوازده هزار دوشيزه تجاوز مي‌شود و حداقل شصت هزار نفر در مدتي کمتر از سه هفته تنها روي پل بغداد کشته مي‌شوند. انگيزه سفياني صرفاً کشتار شيعيان است و براي سر هر شيعه رقمي را به عنوان جايزه تعيين مي‌کند، ولی با توجه به مشکلات اقتصادي موجود در عراق، مردم حتي به همسايه‌هاي خويش نيز رحم نمی‌كنند و آنها را به اتهام تشيع (که شايد صحت نداشته باشد) مي‌کشند و سر آنان را براي گرفتن هداياي نقدي سفياني به او تقديم مي‌کنند.
سفياني مشابه ماجراي بغداد را در کوفه نيز به راه مي‌اندازد با اين تفاوت که علاوه بر مردم عادي، هفتاد عالم شيعي به دست او در اين شهر به شهادت مي‌رسند و هفتاد هزار دختر را اسير مي‌کنند. تعداد سپاه سفياني به هنگام حمله به کوفه هفتاد هزار نفر بيان شده است. او آرام آرام بر تمام عراق مسلط مي‌شود.

5. حمله به ايران و عربستان

به دنبال پيروزي‌هاي عراق، سفياني براي تسلط بر کلّ منطقه خاورميانه، سپاهش را به سه دسته تقسيم مي‌کند:
ـ دسته‌اي در عراق باقي مي‌مانند؛
اينان به طور طبيعي همان جنايات پيشين را ادامه مي‌دهند و به تاراج مردم بيچاره و نفرين شده عراق مي‌پردازند.
ـ دسته‌اي به ايران حمله‌ور مي‌شوند؛
اينان تا منطقه اصطخر (شيرازيا اهواز کنوني) پيش مي‌آيند که در آنجا با سپاه خراساني روبه رو شده و اولين شکست خود را تجربه مي‌کند. ـ دسته‌اي به شبه جزيره عربستان حمله ور مي‌شوند.اين دسته به راحتي تا مدينه پيش مي‌آيند و در طول دو روز و سه شب به حريم نبوي نهايت گستاخي را روا مي‌دارند و حرم، مسجد و منبر رسول خدا(ص) را ويران کرده و مسجد را آلوده و نجس مي‌سازند. و روي وهابيان را در جسارت به آثار اسلامي سفيد و خاطرات واقعه طف را زنده مي‌کنند.همزمان با اقدامات سپاه سفياني، حکام مکه بي‌آنکه نگران اقدامات آنان باشند، فرستادة امام عصر(ع) را شهيد مي‌کنند. امام عصر(ع) و ياران ايشان در آستانه عاشورا به مکه مي‌آيند و حاکمان مکه را سرنگون مي‌سازند. اخبار ظهور و سلطه بر مکه به گوش همه مردم جهان و خصوصاً سفياني و سپاهش مي‌رسد. او دوازده هزار نفر از سپاهيانش را که در مدينه به جنايت و تاراج مشغولند روانة مکه مي‌سازد.44 اين سپاهيان در بيابان «بيداء» ميان مکه و مدينه با غضب الهي ملک مقرب خداوند جبرييل(ع) مواجه مي‌شوند و همگي به جز دو يا سه نفر در زمين فرو مي‌روند. اين واقعه که از آن با عنوان «خسف بيداء» ياد مي‌شود آخرين مورد از نشانه‌هاي حتمي ظهور و تنها مورد از آنهاست که پس از ظهور رخ مي‌دهد. سفياني جدي‌ترين و عجيب‌ترين شکست خود را در اين ماجرا تجربه مي‌کند. روايات از دو نفر باقي مانده با القاب «بشير» و «نذير» ياد کرده‌اند. جبرييل سر اين دو را به پشت برمي‌گرداند. بشير به خدمت امام عصر(ع) رسيده و گزارش ماجرا را براي ايشان نقل مي‌کند و سپس به دست حضرت توبه کرده و به حالت عادي باز مي‌گردد و در زمره ياران ايشان قرار مي‌گيرد. نذير نيز به سفياني گزارش ماجرا را مي‌دهد و بلافاصله هلاک مي‌شود.

6. عقب نشيني تا افول و شکست

سپاهيان سفياني از اين پس عقب نشيني را تجربه مي‌کنند تا حوالي درياچه طبريه دو لشکر مهدوي و سفياني با هم رو در رو مي‌شوند. درياچه طبريه در قسمت غربي وادي يابس قرار دارد. اين منطقه که سرآغاز شورش سفياني را به چشم خويش ديده بود نه ماه بعد از آن و سه ماه پس از ظهور امام عصر(ع) شاهد سرانجام او خواهد بود:«سفياني با لشكر و مال‌هاي سواري خود خروج مي‌كند و تعداد صد و هفتاد هزار نفر با او خواهند بود و در درياچه طبريه فرود مي‌آيند، آنگاه مهدي(ع) در حالي كه جبرئيل(ع) پيشاپيش او حرکت مي‌کند به سوي سفياني حركت مي‌كند. آنان در شب راه مي‌روند و روز پنهان مي‌شوند و مردم هم از آن حضرت متابعت مي‌كنند تا اينكه در درياچه طبريه با سفياني رو به رو مي‌شوند و خدا به سفياني غضب مي‌كند. خلق خدا هم به جهت غضب خدا به او غضب مي‌كنند. پرنده‏ها آنها را با پر و بال خود سنگباران مي‌كنند و كوه‌ها با سنگ‏هاي خود و ملائكه با صداهاي خود آنها را مورد حمله قرار مي‏دهند. ساعتي طول نمي‌كشد كه خدا همه اصحاب سفياني را هلاك مي‌نمايد و غير از سفياني كسي از آنها باقي نمي‌ماند. آنگاه مهدي(ع) او را گرفته در زير درختي كه شاخه‏هاي آن به طرف درياچه طبريه متمايل است مي‌كشد و در پي آن، شهر دمشق را تصرف مي‌كند. بعد از آن پادشاه روم با صد هزار صليب كه‏ در زير هر صليبي ده هزار نفر قرار دارد شورش مي‌كند و طرسوسا را با نيزه فتح نموده، اموال مردم را غارت مي‌كند. اين سرانجام خفت بار سفياني است که حتي ارشادات امام عصر(ع) را برنمي‌تابد و تا پايان به عنوان دشمن اهل بيت(ع) در ميدان جنگ باقي مي‌ماند.

97

7. سفياني و امروز

از مرحوم بهلول و امام موسي صدر نقل شده است كه شخصي را در ارتش سوريه ديده‌اند که نام و اوصافش با سفياني مطابقت مي‌کند. در مصاحبه‌اي كه با مرحوم بهلول شده در اين زمينه در چنين آمده است:
ـ آقاي بهلول لطفاً جريان سفر خود را به سوريه و ديدن عثمان بن عنبسه سفياني را که در روايات آمده و جزء علامات حتمي ظهور امام زمان(ع) است بيان فرماييد.
ـ بسم الله الرحمن الرحيم. من براي زيارت حضرت زينب(س) و حضرت رقيه(س) به سوريه رفته بودم و در حدود بيست روز در آنجا بودم.حافظ اسد (رئيس جمهور پيشين) مرا دعوت نمود و به خانه خود برد و از من پذيرايي نمود و از آنجا مرا به ارتش سوريه برد و گفت که براي ارتش سوريه صحبت کنم، من هم به منبر رفته، براي آنها سخنراني کردم.وقتي که از منبر پايين آمدم يک منصب داري داخل شد. در آن وقت عده‌اي گفتند: «جاء سفياني؛ يعني سفياني آمد». ديدم او يک سرتيپ ارتش سوريه است. من با او شروع به صحبت کردن کردم و اسم کوچک او را پرسيدم. گفت:اسمم عثمان بن عنبسه است. ديدم خودش است و او از لحاظ قيافه‌اي همان خصوصياتي را داشت که در روايات از سفياني آمده است.
در صحبت‌هاي خود با او متوجه شدم که وي به فکر اين است که رييس جمهور سوريه شود و اين موضوع را از اينجا فهميدم که وقتي من پيش او از حافظ اسد تعريف کردم که حافظ اسد خيلي نسبت به من مهرباني کرده است. او گفت: حافظ اسد به شما لطفي نکرده اگر من جاي حافظ اسد بودم شما را نخست‌وزير خود مي‌کردم و من از اين حرفش فهميدم او ميل دارد جاي حافظ اسد بنشيند. همان طور که مي‌بينيد دليل ايشان براي اثبات مدعا چندان قوي نيست. از اسارت امام موسي صدر - که خداوند هرچه سريعتر اين رادمرد استوار را از دست دژخيمان وابسته و همراه با صهيونيست‌ها رها کند- حدود سه دهه معادل مدت استخدام در نهادهاي دولتي مي‌گذرد. از همين رو احتمال صحت تطبيق ايشان نيز تا حد زيادي مخدوش مي‌شود و چندان قابل اعتنا نمي‌تواند باشد؛ زيرا به طور طبيعي اگر چنان درجه داري سي سال قبل در ارتش مشاهده شده باشد الآن بايد در دوره بازنشستگي گذر عمر را تجربه كند. از همين رو بهتر است مترصد شورش باشيم نه به دنبال يافتن شخصيت، پيش از آغاز اقدامات او. آنگونه که از سياق روايات برمي‌آيد وظيفه ما آمادگي براي مقابله با اقدامات سفياني و کاهش تلفات و آسيب‌هاي ناشي از آن و نه جست و جو براي شناسايي اوست. متأسفانه تا کنون ماجراي سفياني بسان داستاني جذاب و پيشگويي شيريني در ميان ما جاي يافته که آن را نُقل جلسات و محافل خويش کرده و پس از اشاره‌اي اجمالي به شخصيت و اقدامات او افزوده‌ايم: «مي گويند او را در ارتش سفياني ديده‌اند.» شايد بهتر باشد به جاي آنکه مصداق اين بيت شعر شويم:
پي قيل و قال مجلس آراستند
نشستند و گفتند و برخاستند

اين نکته‌ها را مدّ نظر بياوريم که:
1. شورش سفياني سرآغاز فتنه‌هاي غرب و شرق است که طبيعتاً کشور و ملت ما نيز از تبعات آن آسيب خواهند ديد؛

2. بيشترين كساني كه به دست سفياني كشته مي‌شوند، شيعيانند. به گونه‌اي که در روايات گفته شده است تا دو ماه مردانتان را از او مخفي سازيد و از آنجا که شيعيان نسبت به هم حقوق بسياري دارند همزمان با آمادگي براي صيانت از خويش، خود را مهياي حمايت و مددرساني به ديگر شيعيان کنيم. مسلماً شيعيان ساکن اردن، سوريه، عراق و عربستان با شورش سفياني دچار مشکلات جدي خواهند شد جا دارد از خود بپرسيم آيا ما به وظايف خويش در قبال ايشان آشنايي داريم و مي‌دانيم براي دوران کنوني و آن ايام چه تکاليفي برعهده ما قرار داده شده است؟ و آيا اساساً تأسيس يک حکومت اسلامي شيعي مسئوليت‌ها و تکاليف جديدتر و جدي‌تري نسبت به ديگران برعهده ما قرار مي‌دهد يا خير؟؛

3. معلوم نيست چرا ما اين همه به تطبيق نشانه‌ها و نه دريافت و استخراج وظايف خود تأکيد مي‌ورزيم. يکي از بزرگاني که به تعيين وقت براي ظهور شهرت داشت و چندي است به رحمت ايزدي پيوسته، گاه براي مخاطبان خود چنان مشکل ساز مي‌شده است که عملاً آنان را از مسير دين خارج کرده و زمينه ساز تزلزل عقيدتي آنان را فراهم مي‌ساخته است. نويسنده کتاب «نشانه‌هاي يار و چکامه انتظار» مشکلاتي را که جمعي از دانشجويان در ايام حمله نخست آمريکا به سبب شنيدن صحبت‌هاي اين سخنران شهير بدان دچار شده بودند، آورده است. در نقل اين صحبت که سفياني الآن در ارتش سوريه وجود دارد بهتر است مخاطب خود را متوجه صحت احتمالي و نه قطعي آن كنيم وگرنه به تعبير روايات مصداق آن شخصي مي‌شويم که بدون بصيرت در مسيري گام برداشت و هرچه بيشتر قدم برمي‌داشت يشتر از مقصدش دور مي‌شد.

4. تنها چهار ماه پس از آغاز شورش سفياني مردم دچار قحطي و تورم شديدي مي‌شوند که به دنبال تهيه، انبار و احتکار کردن آذوقه و مواد غذايي مي‌افتند. حتي در بعضي از روايات آمده که براي يک سال خود آذوقه تهيه کنيد. آيا اين دست روايات نمي‌توانسته در طول اين سه دهه که احتمال حضور سفياني را در ارتش سوريه مي‌داده‌ايم مبناي جدي سياستگذاري و تصميم گيري‌هاي وزارتخانه‌هايي نظير جهاد کشاورزي (جهاد سازندگي و کشاورزي)، بازرگاني، نيرو، صنايع، رفاه و ... قرار گيرد؟ آيا واقعاً حال که دولت جمهوري اسلامي، برمبناي تعاليم و آموزه‌هاي ارزشمند و بي‌بديل اهل بيت(ع) در اختيار ما قرار گرفته است بهانه‌اي براي کوتاهي در انجام وظايف کلان خود داريم؟

5. با شروع شدن ماجراي سفياني تا زمان ظهور امام عصر(ع) طيّ سه نوبت در ماه‌هاي رجب، رمضان و محرم نداهاي آسماني براي تشخيص مسير حق از باطل به مدد انسان‌ها مي‌آيند حتي نداي دوم را ملک مقرب خداوند، جناب جبرييل(ع)، به نحوي سر مي‌دهد که تک تک انسان‌ها و ديگر موجودات آن را مي‌شنوند و عذري براي احدي باقي نمي‌گذارد؛ اما با اين حال بازهم براي بسياري ناگهاني است. علت اين ناگهاني بودن را بايد در شدت التهابات جهاني و خصوصاً منطقه‌اي يافت که بسياري از مردم جهان به علت جنگ‌ها و خونريزي‌ها يا بيماري‌هاي فراگير و واگيردار گرفتار مرگ سرخ يا سفيد مي‌شوند و تعداد قابل توجهي از آنها نيز دچار مرگ روحي و عقيدتي مي‌شوند. در آن زمان تزلزل در عقايد و باورها به قدري شديد است که گاه به اندازه فاصله يک صبح تا عصر يا شب تا به صبح شخص ايمان خود را از دست مي‌دهد. اگر ما واقعاً باور داشتيم سفياني يکي از نشانه‌هاي حتمي ظهور است و اين احتمال را مي‌داديم که او الآن وجود دارد، با در نظر گرفتن رواياتي که در اين بند برشمرديم سياست‌هاي اصلي، مبنايي و کلان وزارتخانه‌هاي آموزش و پرورش، علوم، تحقيقات و فناوري، بهداشت، درمان و آموزش پزشكي و .... و سازمانظير سازمان تبليغات اسلامي و حوزه‌هاي علميه ما در سراسر کشور، اين‌گونه بود که الآن شاهد هستيم. در پايان بايد پرسيد: آيا اساساً در جهت‌گيري‌هاي کلان ما رويکردهاي آخرالزماني برگرفته از آيات قرآن کريم و روايات اهل بيت(ع) جايگاهي دارد؟

منبع: ماهنامه موعود شماره

یکی از دوستان گروه تاریخ که درباره سفیانی کار کرده بود .درباره سفیانی نظرش این بود که ایشان ،از کسانی است که فرزندان معاویه انتظار آمدنش را می کشیدند تا بیاید و حکومت را از بنی مروان بگیرد . این جریان پس از درگیرهایی است که مروان بن حکم پدید آورد و پس از آن،حکومت را از بچه های معاویه به خودش منتقل کرد .به هر حال در تاریخ دلیلهایی را می توان یافت که نشان می دهد اندیشه سفیانی از بنی امیه وارد کلام شیعی شده است . یعنی ابتدا آنها امید به او داشتند تا بیاید و حکومت را از بنی مروان بگیرد و به آل ابوسفیان تحویل دهد و کم کم ندای آمدن سفیانی که منجی امویان شاخه سفیانی بود وارد اعتقادات مهدوی شده و او را مقدمه ظهور حضرت مهدی پنداشتند. یعنی ابتدا فرزندان ابوسفیان انتظار او را به عنوان منجی می کشیدند و بعدها این انتظار در قالب مانعی در ظهور حضرت مهدی در شخصی به نام سفیانی تبلور پیدا کرده ،وارد تشیع شد .

باعرض سلام خدمت اساتید بزرگوار

چند روز پیش یکی از مسئولان پنتاگون در مورد حمله به ایران چنین سخنی گفت:

((برای حمله به ایران که از نیروی 10 میلیونی برخوردار است.حداقل به 12 میلیون نیرو احتیاج داریم.))(منبع فارس نیوز)

چگونه ممکن است با این اعداد و ارقامی که در مورد تعداد سپاهیان سفیانی در روایات ذکر شده که حتی به 1 میلیون هم نمی رسد.بتواند به این همه فتوحات دست یابد.؟

ما همه امیدوار و چشم انتظار به آینده ایم
((اللهم عجل لولیک الفرج))

mahnaz;23249 نوشت:
باعرض سلام خدمت اساتید بزرگوار

چند روز پیش یکی از مسئولان پنتاگون در مورد حمله به ایران چنین سخنی گفت:

((برای حمله به ایران که از نیروی 10 میلیونی برخوردار است.حداقل به 12 میلیون نیرو احتیاج داریم.))(منبع فارس نیوز)

چگونه ممکن است با این اعداد و ارقامی که در مورد تعداد سپاهیان سفیانی در روایات ذکر شده که حتی به 1 میلیون هم نمی رسد.بتواند به این همه فتوحات دست یابد.؟

ما همه امیدوار و چشم انتظار به آینده ایم
((اللهم عجل لولیک الفرج))

جواب این سوال ساده است

اکثرهم لا یعقلون

گمنام;23260 نوشت:
جواب این سوال ساده است

اکثرهم لا یعقلون


با سلام
لطفاً بیشتر توضیح بدهید.

گمنام;23260 نوشت:
جواب این سوال ساده است

اکثرهم لا یعقلون


سلام
استاد گمنام لطفاً در مورد پاسخی که فرمودید شفاف سازی کنید.
وگر نه:shookhi:

mahnaz;23973 نوشت:
سلام
استاد گمنام لطفاً در مورد پاسخی که فرمودید شفاف سازی کنید.
وگر نه:shookhi:

سلام

بنده استاد نیستم و خاک پای اساتیدم

این اخه کاری نداره به تعداد که نیست مثلا هیتلر یه نفر بود یه دنیا ر وبهم زد

گمنام;24106 نوشت:
سلام

بنده استاد نیستم و خاک پای اساتیدم

این اخه کاری نداره به تعداد که نیست مثلا هیتلر یه نفر بود یه دنیا ر وبهم زد

سلام
اگر یک نگاه به وصیت نامه هیتلر بیندازید متوجه می شوید .که هیتلر خودش رو همچین تنها هم در نظر نگرفته و جوانان آلمانی رو همیشه در کناره خودش قرار داده.

تنها کاری که هیتلر به تنهایی انجام داد خودکشی بود.

هر کدام از اساتید تاریخ بفرمایند هیتلر یه نفره توانست دنیا رو بهم بزنه بنده قبول می کنم.
لطفاً اساتید نظر بدهند.:Gol:

سلام
لطفاً اساتید تاریخ عنایتی به این تایپک داشته باشند.:Gol:

:Sham:

کاوه;23214 نوشت:
یکی از دوستان گروه تاریخ که درباره سفیانی کار کرده بود .درباره سفیانی نظرش این بود که ایشان ،از کسانی است که فرزندان معاویه انتظار آمدنش را می کشیدند تا بیاید و حکومت را از بنی مروان بگیرد . این جریان پس از درگیرهایی است که مروان بن حکم پدید آورد و پس از آن،حکومت را از بچه های معاویه به خودش منتقل کرد .به هر حال در تاریخ دلیلهایی را می توان یافت که نشان می دهد اندیشه سفیانی از بنی امیه وارد کلام شیعی شده است . یعنی ابتدا آنها امید به او داشتند تا بیاید و حکومت را از بنی مروان بگیرد و به آل ابوسفیان تحویل دهد و کم کم ندای آمدن سفیانی که منجی امویان شاخه سفیانی بود وارد اعتقادات مهدوی شده و او را مقدمه ظهور حضرت مهدی پنداشتند. یعنی ابتدا فرزندان ابوسفیان انتظار او را به عنوان منجی می کشیدند و بعدها این انتظار در قالب مانعی در ظهور حضرت مهدی در شخصی به نام سفیانی تبلور پیدا کرده ،وارد تشیع شد .

با سلام

بحث جالبيه

استاد كاوه عزيز

بي زحمت همين بحث را ادامه مي دهيد البته با سند و منبع

باسلام
می تونیدکمی هم درموردملک عبدالله دوم (پادشاه اردن)اطلاعات به مابدهید؟
آخه قراره اودربزرگترین مانورنظامی دراردیبهشت ماه(همین ماه بعدی که خیلی نزدیک ماه رجب نیزمی باشد)بعنوان بزرگترین فرمانده وپرچم دار نظامی اعراب معرفی گردد
وبه اوازباارزش ترین مدال های نظامی غربی وعربی اهداشود
احتمالاً منطقه ی این مراسم بزرگ درهمان وادی یابس(دراردن) باشد،دقیق نمی دانم
باتشکر

سلام به همه اساتید، این بحث هایی اعلان هست به نظر من با زمان حال به هیچ عنوان قابل انطباق نیست.
و یا شایدم این مواردی که می فرمایید به این صورت قابل نتیجه گیری نیست. مثلا یه سپاه یک میلیونی با تجهیزات هر کشوری تو خاور میانه کاری تو جهان نمی تونه پیش ببره چه برسه 100 هزار نفری.
مسئله بعدی اینه خاورمیانه بخش کوچکی از جهان هست و تقریبا بجز ایران همه کشورهای آن تحت نظر آمریکا هستند، الان قدرت برتر مادی جهان با فاصله زیاد آمریکا هست البته با زحمتی که می کشن حقشونم هست.
فقط کافی هر کشوری بخواد به منافع آمریکا آسیب بزنه اونوقت که اگه کار بالا بگیره بمب اتم 100 جور بمب دیگه جنگ یک روزه تموم می کنه.
باید به نظرم بیشتر رو وظایف کار کرد تا رو نشانه ها.

کاوه;23214 نوشت:
یکی از دوستان گروه تاریخ که درباره سفیانی کار کرده بود .درباره سفیانی نظرش این بود که ایشان ،از کسانی است که فرزندان معاویه انتظار آمدنش را می کشیدند تا بیاید و حکومت را از بنی مروان بگیرد . این جریان پس از درگیرهایی است که مروان بن حکم پدید آورد و پس از آن،حکومت را از بچه های معاویه به خودش منتقل کرد .به هر حال در تاریخ دلیلهایی را می توان یافت که نشان می دهد اندیشه سفیانی از بنی امیه وارد کلام شیعی شده است . یعنی ابتدا آنها امید به او داشتند تا بیاید و حکومت را از بنی مروان بگیرد و به آل ابوسفیان تحویل دهد و کم کم ندای آمدن سفیانی که منجی امویان شاخه سفیانی بود وارد اعتقادات مهدوی شده و او را مقدمه ظهور حضرت مهدی پنداشتند. یعنی ابتدا فرزندان ابوسفیان انتظار او را به عنوان منجی می کشیدند و بعدها این انتظار در قالب مانعی در ظهور حضرت مهدی در شخصی به نام سفیانی تبلور پیدا کرده ،وارد تشیع شد .

از خواندن این مطلب خیلی متعجب شدم:
1. شما سفیانی را با "ایشان" خطاب کردید؟
2. به نظر شما و دوستتان اگر اینگونه است، پس آن همه احادیثی که درمورد سفیانی داریم چه میشود؟ روایات مربوط به سفیانی بخش قابل توجهی را در مجموعه روایات مهدویت ارائه میدهند که نمی توان با حرف 1 نفر آنها را کنار گذاشت.

اگر این گونه باشد این نتیجه به ذهن میرسد که یا ائمه ما هم از اون کسانی بوده اند که از افسانه های بنی امیه خوششان آمده و تقلید کرده اند.
و یا تمام کتب روایی ما که از ائمه احادیثی درباره سفیانی دارند همه جعلی است، که اگر اینگونه باشد، هیچ کتابی در شیعه معتبر نیست.

کاوه;23214 نوشت:
یکی از دوستان گروه تاریخ که درباره سفیانی کار کرده بود

سلام

دوست عزیز مطلب را با کمی تامل مطالعه نمایید

کاوه;23214 نوشت:
.درباره سفیانی نظرش این بود

در این جملات دو موضوع مشخص می شود(با مطالعه بنده)
1.این نظر خود جناب کاوه نیست
2.با استفاده از ضمیر گذشته احتمال قطع شدن دوستی ایشان و هچنین عوض شدن نظر وجود دارد؟!

کاوه;23214 نوشت:
ایشان

در مورد لفظ ایشان آیا محترمانه سخن گفتن موردی دارد و خطا است؟!!:Gol:

کاوه;23214 نوشت:
،از کسانی است که فرزندان معاویه انتظار آمدنش را می کشیدند تا بیاید و حکومت را از بنی مروان بگیرد . این جریان پس از درگیرهایی است که مروان بن حکم پدید آورد و پس از آن،حکومت را از بچه های معاویه به خودش منتقل کرد .به هر حال در تاریخ دلیلهایی را می توان یافت که نشان می دهد اندیشه سفیانی از بنی امیه وارد کلام شیعی شده است . یعنی ابتدا آنها امید به او داشتند تا بیاید و حکومت را از بنی مروان بگیرد و به آل ابوسفیان تحویل دهد و کم کم ندای آمدن سفیانی که منجی امویان شاخه سفیانی بود وارد اعتقادات مهدوی شده و او را مقدمه ظهور حضرت مهدی پنداشتند. یعنی ابتدا فرزندان ابوسفیان انتظار او را به عنوان منجی می کشیدند و بعدها این انتظار در قالب مانعی در ظهور حضرت مهدی در شخصی به نام سفیانی تبلور پیدا کرده ،وارد تشیع شد .

حال این مدعا که وارد شیعه شده یا خیر باید بررسی گردد؟

منظور چیست؟!!

چه کسی وارد تشیع کرده است؟!

آیا ممکن است امامان این عقیده را تایید کرده باشند و این چنین وارد شده است؟

یا بدعت صورت گرفته است و یا هر احتمال دیگر؟

منتظر دفاعیه جناب کاوه هستیم:Gol:

با سلام و تشکر
بنده از خدمت شما مرخص شده ام. اما دیدم این سوال بی جواب مانده که لازم دانستم اشاره ای شود.
در این باره کتاب آقای صادقی درباره سفیانی را بخوانید نشر پژوهشگاه دفتر تبلیغات قم است.

موضوع قفل شده است