جمع بندی تفاوت پیامبران و چهارده معصوم

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تفاوت پیامبران و چهارده معصوم

با سلام
خواهشمندم در مورد تفاوت پیامبران (حضرت نوح، ابراهیم ، اسماعیل و غیره ) با چهارده معصوم( دوازده امام و حضرت محمد و فاطمه) توضیح بدید، مگر همه معصوم نیستند؟

و لطفا در مورد تفاوتشان هم توضیحی دهید، مگر همه دین خدا را نمیرساندند؟ پس چرا برخی را امام و برخی را پیامبر می نامند؟

و لطفا بفرمایید چه کسی را پیامبر، و چه کسی را امام و چه کسی را حضرت مینامند؟

همچننی لطفا در این بین به تفاوت همه موارد بالا با اولوالعزم هم توضیحی بفرمایید.

با تشکر از شما.

با نام و یاد دوست




کارشناس بحث: استاد مشکور

سؤال:
تفاوت پیامبران
با چهارده معصوم ـ با توجه به این که همه دین خد را می‌رساندند ـ در چیست؟ تفاوت پیامبر با امام و حضرت، در چیست؟ تفاوت همه موارد بالا با اولو العزم چیست؟

پاسخ:
پاسخ عمده ی سؤالات شما، به روشن شدن تفاوت مفاهیم نبوت، رسالت و امامت وابسته است بنابراین، مفهوم هر یک و تفاوت آن‌ها را در ادامه مورد توجه قرار می‌دهیم:

ما به طور معمول براى معادل عربى رسول در زبان فارسى لفظ پيغمبر، پيامبر و پيمبر را به كار مى‏‌بريم ولى لفظى كه مترادف با نبى باشد، نداريم و به ناچار لفظ پيامبر كه هم معنى رسول است را به كار مى‌بريم و حال آنكه قرآن دو تعبير به كار مى‏‌برد يكى رسول و ديگرى نبى، اين گونه استعمال موجب شده ميان انديشمندان مسلمان بحث شود كه آيا رسول و نبى با هم تفاوت دارند يا نه و اگر تفاوت ندارند، پس علت استعمال دو لفظ نبى و رسول در قرآن به خصوص در احاديث چيست؟

اول: اين دو از نظر مفهوم تفاوت چندانى ندارند زيرا واژه نبى يا به معناى «فرد داراى خبر مهم» است و يا به معناى «فرد داراى مقام بلند»، و واژه رسول هم يا به معناى «فرد داراى پيام» است همچنین «فرد دارای مقام والا» و يا به معناى «واسطه در انجام كار»؛ پس از جهت مفهوم هيچ كدام اعم يا اخص از ديگرى نيستند.

دوم: از اختلاف موارد استعمال لفظ نبى و رسول در قرآن به خصوص با توجه به روايات شريفه راجع به انبياء و رسل مى‌توان فهميد كه نبى از نظر مصداق اعم از رسول است يعنى همه فرستادگان خدا نبى بوده‏‌اند، ولى همه آن‌ها رسول نبوده‏‌اند همين اختلاف در كاربرد سبب شده است كه علما نبى را غير از رسول از نظر اصطلاح بدانند.

سوم: در ميان علما در بيان وجه تمايز ميان دو اصطلاح نبى و رسول تفاوت‏‌هايى ديده مى‌شود كه در ذيل به برخی از آنها اشاره مى‌گردد:
1ـ به نظر علامه طباطبايى نبى آن كسى است كه خواب مى‏‌بيند و در خواب به او وحى مى‌شود ولى رسول آن كسى است كه ملک وحى بر او نازل مى‏‌شود و او ملک را مى‏‌بيند و با او سخن مى‌گويد.

2ـ به نظر برخى مانند استاد علامه مصباح یزدی، نبى به هر فرستاده و پيكى گفته مى‏‎شود ولى رسول بر پيک مخصوص اطلاق مى‌شود. ايشان اين تفاوت را از نگرش به موارد متفاوت استعمال نبى و رسول در قرآن و حديثى كه دارد 313 نفر از انبيا فقط داراى رسالت خاصى بوده‌اند، استفاده مى‌نمايند. (1)

فرق‌هاى ذيل هم ميان نبى و رسول گفته شده كه توسط علما به چالش و نقد كشيده شده‏‌اند.
الف ـ رسول كسى است كه مبعوث به شرع جديدى شده باشد و نبى اعم از او كسى است كه شرع سابق را تبليغ كند.
ب ـ رسول كسى است كه داراى كتاب باشد و نبى آن كسى است كه كتاب نداشته باشد.
ج ـ رسول كسى است كه داراى كتاب باشد، ولى فى‏ الجمله نسخ شده باشد و نبى كسى است كه چنين نباشد.
د ـ رسول كسى است كه به او وحى مى‌شود و مأمور به ابلاغ هم باشد، ولكن نبى كسى است كه از طرف خدا به او وحى شده خواه مأمور رساندن محتواى وحى به مردم باشد يا نباشد.

در تعریف امام گفته اند: امام به معناى رهبر و پيشوا است و به طور خاص مقامى است كه خداوند به برخى از بندگان صالح خود (همانند حضرت ابراهيم «علیه السلام») پس از آزمايش‏‌ها و امتحان‏‌هاى مختلف الهى عطا نموده است. امامت، مقام رهبرى همه جانبه مادى، معنوى، جسمى، روحانى، ظاهرى و باطنى است. در واقع، نبی و رسول ارائه راه و طريق می‌کنند، ولي امام با سيطره‌ای که بر ملکوت انسان‌ها دارد دست آن‌ها را گرفته و با خود همراه می‌کند. به عبارتی، کار امام فراتر از رسالت نبی و رسول، ضمن تبلیغ و هدایت، ایصال الی المطلوب است.
از این رو طبق آیات و روایات، مقام امامت از مقام نبوت و رسالت بالاتر و افضل است که در جای خود به این بحث بسیار بسیار پرداخته شده است.

چهارم: با وجود این تفاوتها که بیان شد، همه انبیاء الهی (124 هزار پیامبر) که دایره رسولان (313 رسول) را نیز شامل می‌شود به علاوه همه امامان شیعه اثنی عشری (علیهم السلام) که جانشینان برحق رسول خاتم (صلی الله علیه و آله) هستند، ضمن آن که در ویژگی هدف که همان تبلیغ و هدایت بشری است مشترکند (البته نوع و سطح و درجه و کارکرد رسالتشان متفاوت است)، همچنین در ویژگی عصمت یعنی طهارت و پاکی نیز مشترکند. اما ملکه عصمت، دارای درجاتی است و انسان‌های معصوم با این که همگی از مرتبه لازم عصمت بهره‌مندند، مراتب و درجات عصمت‌شان متفاوت است. (2) بنابراین، تمام انبیاء (سلام الله علیهم) دارای عصمت‌اند، ولی همه آن‌ها به لحاظ عصمت در یک مرتبه نیستند. انبیاء اوالو العزم (سلام الله علیهم) که در نبوت و رسالت درجه کامل‌تری دارند، در عصمت هم از سایر انبیاء برترند. خاتم انبیاء (صلی الله علیه و آله) که در همه کمالات وجودی از همه پیامبران برتر است، در عصمت نیز از همه کامل‌تر و دارای عصمت مطلقه است. ائمه (علیهم السلام) به دلیل آن که طینت‌شان برگرفته از طینت خاتم انبیاء (صلی الله علیه و آله) و پرتوی از نور وجود او است، مثل پیامبر (صلی الله علیه و آله) دارای عظمت مطلقه هستند. به همین جهت، پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) نه تنها از گناه معصوم است، بلکه از آن چه به اصطلاح ترک اولى نام دارد نیز معصوم است؛ در حالی که انبیاء دیگر (سلام الله علیهم) از ترک اولى معصوم نیستند. (3)

پنجم: مفهوم حضرت، کلمه‌ای است که مسلمانان برای احترام پیش از نام انبیاء و اوصیاء، اولیاء الهی
(سلام الله علیهم) و بزرگان دین به کار می‌برند. معنای لغوی حضرت، آستان، قرب یا حضور است.

ششم: از میان 124 هزار پیامبرى که از سوى خداوند متعال براى هدایت امّتها فرستاده شدند، تنها پنج نفر از آنها اولو العزم (صاحب کتاب و شریعت الهی) بودند. و این نام از آیه شریفه 35 سوره احقاف گرفته شده است. آنجا که فرمود: «فَاصْبرِْ کَمَا صَبرََ أُوْلُواْ الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَ لَا تَسْتَعْجِل لهَُّمْ»؛ پس صبر کن آن گونه که پیامبران «اولو العزم» صبر کردند، و براى (عذاب) آنان شتاب مکن! مفسّران بزرگ قرآن در شرح و تفسیر این آیه تصریح کرده‌اند که پیامبران اولو العزم حضرت نوح (علیه السلام) و ابراهیم (علیه السلام) و موسى (علیه السلام) و عیسى (علیه السلام) و پیامبر بزرگوار اسلام حضرت محمّد(صلى الله علیه وآله وسلم) هستند. روایات فراوانى در منابع شیعه و اهل سنّت نقل شده که پیامبران اولو العزم همان پنج پیامبر بزرگوارند. ولى بعضى از مفسّران، اولو العزم را اشاره به پیامبرانى مى‌دانند که مأمور پیکار با دشمنان شدند. بعضى عدد آنها را 313 نفر دانسته، و بعضى همه پیامبران را اولو العزم مى دانند، ولى تفسیر اوّل، از همه صحیح تر است و روایات اسلامى آن را تأیید مى‎کند. (4) و (5)

منابع:
1. مصباح، محمد تقى، راهنماشناسى، ج 2، ص 16ـ13.
2. صادقی، محمد امین، پیامبر اعظم در نگاه عرفانی امام خمینی، ص 48، نشر مؤسسه آثار امام خمینی، 1386 ش.
3. همان، ص 50.
4. مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، تفسیر نمونه، جلد 21، ص 7 ـ 396، ذیل آیه 35 احقاف.

5. میزان الحکمة، ج 10، باب 3774، ح 506 ـ 19502.

موضوع قفل شده است