جمع بندی چرا دعا برای مشرکین ممنوع است؟

تب‌های اولیه

9 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرا دعا برای مشرکین ممنوع است؟

سلام. چرا قرآن رسول خدا و مؤمنین را از دعا کردن برای مشرکین نهی می فرماید؟

گذشته از دلیل این نهی، مگر در صورتی که کسی دعایی که نباید بکند را بکند، در روال خدا اثری ایجاد می شود که دعای بر مشرک که به خواست خدا می تواند بی اثر بشود، نهی می گردد؟

با نام و یاد دوست




کارشناس بحث: استاد میقات

با سلام و درود

استغفار و طلب آمرزش، يک نوع اظهار محبت و پيوند و علاقه است، و شرک، مانع دریافت چنین محبت و علاقه ای می شود.

کسی که کفر بورزد فاسق می شود و از مسیر عبودیت و بندگی خارج می گردد، و خداوند فاسقان را هدایت نمی کند، چرا که دیگر قابلیت هدایت را از دست داده اند، لذا هدایت نمی شود.

علامه طباطبایی(ره) می گوید:
چه معنا دارد كه انسان براى كسى كه اصلا رحمت و مغفرت را قبول ندارد و زير بار عبوديت او نمى ‏رود، استغفار نموده، از خدا بخواهد كه از او درگذرد. آرى، اين درخواست و شفاعت، استهزاء به مقام ربوبيت و بازى كردن با مقام عبوديت است، كه به حكم فطرت عملى است ناپسند و غير جائز.(ترجمه الميزان، ج ‏9، ص 541)

مغفرت هم نوعی هدایت است، لذا کفر آنان مانع هدایت و نیز طلب مغفرت برای ایشان می شود و طلب مغفرت فایده ای برای ایشان ندارد:

«اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لا تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعينَ مَرَّةً فَلَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسِقين‏»؛ چه براى آنها استغفار كنى، و چه نكنى، (حتّى) اگر هفتاد بار براى آنها استغفار كنى، هرگز خدا آنها را نمى‏ آمرزد! چرا كه خدا و پيامبرش را انكار كردند و خداوند جمعيّت فاسقان را هدايت نمى‏ كند.(توبه، 80)

«سَواءٌ عَلَيْهِمْ أَسْتَغْفَرْتَ لَهُمْ أَمْ لَمْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ لَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسِقين‏»؛ براى آنها تفاوت نمى‏ كند، خواه استغفار برايشان كنى يا نكنى، هرگز خداوند آنان را نمى‏ بخشد زيرا خداوند قوم فاسق را هدايت نمى‏ كند.(منافقون، 6)

البته این محرومیت و ممنوعیت از طلب مغفرت، بعد از اثبات جهنمی بودن کافر است:

«ما كانَ لِلنَّبِيِّ وَ الَّذينَ آمَنُوا أَنْ يَسْتَغْفِرُوا لِلْمُشْرِكينَ وَ لَوْ كانُوا أُولي‏ قُرْبى‏ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُمْ أَصْحابُ الْجَحيمِ»؛ براى پيامبر و مؤمنان، شايسته نبود كه براى مشركان (از خداوند) طلب آمرزش كنند، هر چند از نزديكانشان باشند (آن هم) پس از آنكه بر آنها روشن شد كه اين گروه، اهل دوزخند.(توبه، 113)

دلیل این محرومیت هم روشن است:

«ذلِكَ بِأَنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسِقين‏»؛ چرا كه خدا و پيامبرش را انكار كردند و خداوند جمعيّت فاسقان را هدايت نمى‏ كند.(توبه، 80)

لذا کافر بودن و این که دیگر قابلیت هدایت را ندارند، دلیل محرومیت آنان از مغفرت و آمرزش است. به بیان دیگر، آنان از قابلیت افتاده اند و کفر مانع مغفرت، و فسق مانع هدایت است.

نکته:
اين حكم ممنوعیت و بی اثر بودن دعا برای مشرکان، بعد از اين است كه معلوم شود قابل هدايت نيستند، و اما مادامى كه احتمال هدايت در آن ها می رود، مانعى ندارد؛ چنان چه رسول خدا (صلّى اللَّه عليه و آله) با وجود همه آزار و اذیت هایی که به ایشان وارد می شد، دعاء می كردند: «اللَّهُمَّ اهْدِ قَوْمِي فَإِنَّهُمْ لَا يَعْلَمُون‏» پروردگارا! قوم مرا هدایت کن، بدرستی که آن ها نادانند.(أطيب البيان في تفسير القرآن، ج ‏6، ص 321)

مطلب دیگر؛
درست است که دعای انسان نمی تواند برای خدا اجباری به همراه داشته باشد و روال دعا و استجابت آن را برهم بزند، ولی این تعلیم و آموزشی است برای مسلمان که در تعامل و ارتباط با دیگران، ایمان و اعتقاد صحیح داشتن، از اهمیت و جایگاه مهمی برخوردار است.

معیار «الله» است، با دوستان او دوست بودن و با دشمنان او رابطه دوستی را قطع کردن.

لذا این یک ادب دینی و فرهنگ دینداری است.

חסר משמעות;690041 نوشت:
سلام. چرا قرآن رسول خدا و مؤمنین را از دعا کردن برای مشرکین نهی می فرماید؟

گذشته از دلیل این نهی، مگر در صورتی که کسی دعایی که نباید بکند را بکند، در روال خدا اثری ایجاد می شود که دعای بر مشرک که به خواست خدا می تواند بی اثر بشود، نهی می گردد؟

به نام خدا

با سلام:

دعا رشته پیوند روحی انسان با عبودیت خداست و روح عبودیت و لب آن هم در دعا تجلی می یابد.

دعا اظهار فقر و خشیت و تواضع با حق است،دعا حاصل فعل و انفعالات روح در جهت نزدیکی و قرب به خداست

یک کیف نفسانی است که در اثر انقلاب قلب و توجه آن به ذات الوهی ایجاد می گردد.

دعا سازمان یافتن همه مراتب و ابعاد وجود در یک جهت است،قلب و اندیشه و عمل در یک راستا و جهت به جنبش

در می آیند و لسان حال با زبان قال یکی می گردد.

از سوی دیگر شرک ،طغیان در برابر حق است،شرک پوشیدن لباس کبریا و گردن کشی است،شرک بیرون شدن از

عبودیت حق و انقلاب روح در جهت هبوط و سقوط در مدارج انسانیت و به تتابع آن سیر نزولی به سوی درکات

دوزخ است،آن حال را با این مقال(دعا و استغفار برای مشرکین)چه تناسبی است؟

در صورتی که به دو اصل از اصول و قوانین لا یتغیر الهی مأمور یم:

1-اعلام برائت و بیزاری از مشرکان

2-بغض فی الله

و این هر دو با دعای برای مشرک نقض خواهد شد

و انسان را تکوینا به سوی نفاق سوق خواهد داد،چراکه قلب و روحش با زبانش و با جریان هستی

هماهنگ نیستند،قلب را حالی است که مقال را ضدیت و خلاف با آن است.

هر دستور دین پایه و مایه ای حقیقی در عالم تکوین دارد،به قول میر فندرسکی:صورتی در زیر دارد

آنچه در بالاستی!

مشرک تا مشرک است یک نوع حرکت قسری خلاف جهت کاروان هستی دارد و دعا حرکتی است

در جهت حرکت هستی و آن سر به سجده عبودیت نهادن است و دعا برای مشرک خلاف آن است.

سلام
کافر چه کسی است و چگونه باید اونو بشناسیم؟
هر کی مسلمون نیست کفر هست عایا؟
با تشکر

[="Tahoma"]

دخترک کبریت فروش;691988 نوشت:
سلام
کافر چه کسی است و چگونه باید اونو بشناسیم؟
هر کی مسلمون نیست کفر هست عایا؟
با تشکر

با سلام و درود

به هر غیر مسلمانی کافر اطلاق می شود. البته کافر اقسامی دارد که هر کدام احکام مربوط به خود را داشته و به حسب آن، برخورد با آنان نیز متفاوت است.

این آیات نیز مطلق کفار را مد نظر ندارد بلکه طبق خود آیه شریفه «مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُمْ أَصْحابُ الْجَحيمِ» در باره کسانی است که جهنمی بودن آن ها معلوم شده است.

نکته:

1. غیر معصوم نمی تواند از جهنم و بهشتی بودن کسی خبر بدهد.

2. غیر معصوم فقط می تواند بر اساس شواهد و قرائن، به صورت احتمالی قضاوت کند. از اینرو مثلا سران کفر و یا کسانی که دستشان در قتل عام و کشتار دیگران، به خون آلوده است و یا کفاری که از هر فرصتی برای ضربه زدن به اسلام و دین الهی، استفاده می کنند، یکی از همین مصادیق جهنمی بودن هستند.

سلام

http://www.askdin.com/thread40016.html

http://www.askdin.com/thread18058.html

اما هنوز سوال باقیست که چه حکمتی در نهی بر نایستادن بر قبر منافقین و دعا برای مشرکین وجود دارد که خداوند نهیش کرده ؟

[="Tahoma"]

خیر البریه;693112 نوشت:
اما هنوز سوال باقیست که چه حکمتی در نهی بر نایستادن بر قبر منافقین و دعا برای مشرکین وجود دارد که خداوند نهیش کرده ؟

با سلام و درود

هر آن چه که باعث تأیید شرک مشرک و تایید نفاق منافق است، صحیح نیست.

اگر ایستادن بر قبر منافق تأیید بر نفاق او است و یا اگر دعا برای مشرک تأیید شرک او است، این کار جایز و صحیح نیست.

البته اگر انسان در خلوت دعا می کند و این تبعات و آثار (تأیید منافق و مشرک) را ندارد، می تواند برای هدایت آن ها دعا کند؛ مگر مشرکی که یقین داشته باشیم با عناد و دشمنی ای که با خدا و دین الهی دارد، قصد ایمان آوردن ندارد.

[="Tahoma"]چرا دعا برای مشرکین ممنوع است؟

پرسش:
چرا قرآن رسول خدا و مؤمنین را از دعا کردن برای مشرکین نهی می فرماید؟ مگر با دعا برای مشرک، در کار خدا اثری ایجاد می شود که از آن نهی شده است؟ کافر چه کسی است و چگونه باید آن را بشناسیم؟

پاسخ:
با سلام و درود
استغفار و طلب آمرزش، يک نوع اظهار محبت و پيوند و علاقه است، و شرک، مانع دریافت چنین محبت و علاقه ای می شود.
کسی که کفر بورزد فاسق می شود و از مسیر عبودیت و بندگی خارج می گردد، و خداوند فاسقان را هدایت نمی کند، چرا که دیگر قابلیت هدایت را از دست داده اند، لذا هدایت نمی شود.
علامه طباطبایی(ره) می گوید: چه معنا دارد كه انسان براى كسى كه اصلا رحمت و مغفرت را قبول ندارد و زير بار عبوديت او نمى ‏رود، استغفار نموده، از خدا بخواهد كه از او درگذرد. آرى، اين درخواست و شفاعت، استهزاء به مقام ربوبيت و بازى كردن با مقام عبوديت است، كه به حكم فطرت عملى است ناپسند و غير جائز.(1)
مغفرت هم نوعی هدایت است، لذا کفر آنان مانع هدایت و نیز طلب مغفرت برای ایشان می شود و طلب مغفرت فایده ای برای ایشان ندارد:
«اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لا تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعينَ مَرَّةً فَلَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسِقين‏»؛ چه براى آنها استغفار كنى، و چه نكنى، (حتّى) اگر هفتاد بار براى آنها استغفار كنى، هرگز خدا آنها را نمى‏آمرزد! چرا كه خدا و پيامبرش را انكار كردند و خداوند جمعيّت فاسقان را هدايت نمى‏كند.(2)
«سَواءٌ عَلَيْهِمْ أَسْتَغْفَرْتَ لَهُمْ أَمْ لَمْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ لَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسِقين‏»؛ براى آنها تفاوت نمى‏كند، خواه استغفار برايشان كنى يا نكنى، هرگز خداوند آنان را نمى‏بخشد زيرا خداوند قوم فاسق را هدايت نمى‏كند.(3)
البته این محرومیت و ممنوعیت از طلب مغفرت، بعد از اثبات جهنمی بودن کافر است:
«ما كانَ لِلنَّبِيِّ وَ الَّذينَ آمَنُوا أَنْ يَسْتَغْفِرُوا لِلْمُشْرِكينَ وَ لَوْ كانُوا أُولي‏ قُرْبى‏ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُمْ أَصْحابُ الْجَحيمِ»؛ براى پيامبر و مؤمنان، شايسته نبود كه براى مشركان (از خداوند) طلب آمرزش كنند، هر چند از نزديكانشان باشند (آن هم) پس از آنكه بر آنها روشن شد كه اين گروه، اهل دوزخند.(4)
دلیل این محرومیت هم روشن است: «ذلِكَ بِأَنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسِقين‏»؛ چرا كه خدا و پيامبرش را انكار كردند و خداوند جمعيّت فاسقان را هدايت نمى‏ كند.(5)
لذا کافر بودن و این که دیگر قابلیت هدایت را ندارند، دلیل محرومیت آنان از مغفرت و آمرزش است. به بیان دیگر، آنان از قابلیت افتاده اند و کفر مانع مغفرت، و فسق مانع هدایت است.
نکته: اين حكم ممنوعیت و بی اثر بودن دعا برای مشرکان، بعد از اين است كه معلوم شود قابل هدايت نيستند، و اما مادامى كه احتمال هدايت در آن ها می رود، مانعى ندارد؛ چنان چه رسول خدا (صلّى اللَّه عليه و آله) با وجود همه آزار و اذیت هایی که به ایشان وارد می شد، دعاء می كردند: «اللَّهُمَّ اهْدِ قَوْمِي فَإِنَّهُمْ لَا يَعْلَمُون‏» پروردگارا! قوم مرا هدایت کن، بدرستی که آن ها نادانند.(6)
مطلب دیگر؛ درست است که دعای انسان نمی تواند برای خدا اجباری به همراه داشته باشد و روال دعا و استجابت آن را برهم بزند، ولی این تعلیم و آموزشی است برای مسلمان که در تعامل و ارتباط با دیگران، ایمان و اعتقاد صحیح داشتن، از اهمیت و جایگاه مهمی برخوردار است.
معیار «الله» است، با دوستان او دوست بودن و با دشمنان او رابطه دوستی را قطع کردن.
لذا این یک ادب دینی و فرهنگ دینداری است.
اگر پرسیده شود کافر به کسی گفته می شود باید گفت به هر غیر مسلمانی کافر اطلاق می شود. البته کافر اقسامی دارد که هر کدام احکام مربوط به خود را داشته و به حسب آن، برخورد با آنان نیز متفاوت است.
این آیات نیز مطلق کفار را مد نظر ندارد بلکه طبق خود آیه شریفه «مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُمْ أَصْحابُ الْجَحيمِ»(7) در باره کسانی است که جهنمی بودن آن ها معلوم شده است.
نکته: غیر معصوم نمی تواند از جهنم و بهشتی بودن کسی خبر بدهد. غیر معصوم فقط می تواند بر اساس شواهد و قرائن، به صورت احتمالی قضاوت کند. از اینرو مثلا سران کفر و یا کسانی که دستشان در قتل عام و کشتار دیگران، به خون آلوده است و یا کفاری که از هر فرصتی برای ضربه زدن به اسلام و دین الهی، استفاده می کنند، یکی از همین مصادیق جهنمی بودن هستند.
نکته: هر آن چه که باعث تایید شرک مشرک و تایید نفاق منافق است، صحیح نیست؛ لذا حتی اگر ایستادن بر قبر منافق، تاییدی بر نفاق او است و یا اگر دعا برای مشرک تایید شرک او است، این کار جایز و صحیح نیست.
البته اگر انسان در خلوت دعا می کند و این تبعات و آثار (تایید منافق و مشرک) را ندارد، می تواند برای هدایت آن ها دعا کند؛ مگر مشرکی که یقین داشته باشیم با عناد و دشمنی ای که با خدا و دین الهی دارد، قصد ایمان آوردن ندارد.

_________
(1) ترجمه الميزان، طباطبایی، نرم افزار جامع التفاسیر نور، ج ‏9، ص 541.
(2) توبه/ 80.
(3) منافقون/ 6.
(4) توبه/ 113.
(5) توبه/ 80.
(6) أطيب البيان في تفسير القرآن، طیب، نرم افزار جامع التفاسیر نور، ج ‏6، ص 321.
(7) توبه/ 113.

موضوع قفل شده است