جمع بندی اطلاعاتی در مورد اسلام

تب‌های اولیه

10 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
اطلاعاتی در مورد اسلام

سلام،من میخواستم اطلاعاتی درمورد اسلام پیدا کنم از چه کسی باید کمک بخواهم

با نام و یاد دوست




کارشناس بحث: استاد مشکور

masimz797.;689318 نوشت:
سلام،من میخواستم اطلاعاتی درمورد اسلام پیدا کنم از چه کسی باید کمک بخواهم

سلام و ادب:Gol:

با تشکر از شما دوست خوب و بزرگوار و عرض خیرمقدم، در این مجال اطلاعاتی اجمالی در باره اسلام خدمتتان تقدیم می کنیم در ادامه اگر سؤالی خاص پیرامون اسلام بود در خدمت دوستان عزیز هستیم. قبل از آن توضیحی اجمالی در باره دین:

دین واژه ای است عربی که در لغت به معنای اطاعت و جزا و ... آمده، و اصطلاحاً به معنای اعتقاد به آفریننده ای برای جهان و انسان، و دستورات عملی متناسب با این عقاید(مجموعه ای از اعتقادات، اخلاق و احکام عملی) می باشد که از طرف خدا به توسط پیامبران برای هدایت و رساندن بشر به سعادت و کمال فرستاده شده است. از اینروی، کسانی که مطلقاً معتقد به آفریننده ای نیستند و پیدایش پدیده های جهان را تصادفی، و یا صرفاً معلول فعل و انفعالات مادی و طبیعی می دانند "بی دین" نامیده می شوند. اما کسانی که معتقد به آفریننده ای برای جهان هستند هر چند عقاید و مراسم دینی ایشان، توأم با انحرافات و خرافات باشد "با دین" شمرده می شوند. و بر این اساس، ادیان موجود در میان انسانها به حق و باطل، تقسیم می شوند، و دین حق عبارتست از: آیینی که دارای عقاید درست و مطابق با واقع بوده، رفتارهایی را مورد توصیه و تأکید قرار دهد که از ضمانت کافی برای صحت و اعتبار برخوردار باشند.

درباره ی کیفیت پیدایش ادیان مختلف، در میان دانشمندان تاریخ ادیان و جامعه شناسی و مردم شناسی، اختلافاتی وجود دارد. ولی براساس آنچه از مدارک اسلامی بدست می آید باید گفت: تاریخ پیدایش دین، همزمان با پیدایش انسان است و اولین فرد انسان(حضرت آدم علیه السلام) پیامبر خدا و منادی توحید و یگانه پرستی بوده، و ادیان شرک آمیز همگی در اثر تحریفات و اعمال سلیقه ها و اغراض فردی و گروهی پدید آمده است. ادیان توحیدی که همان ادیان آسمانی و حقیقی هستند دارای سه اصل کلی مشترک می باشند: اعتقاد به خدای یگانه، اعتقاد به زندگی ابدی برای هر فردی از انسان در عالم آخرت و دریافت پاداش و کیفر اعمالی که در این جهان انجام داده است. و اعتقاد به بعثت پیامبران از طرف خدای متعال برای هدایت بشر بسوی کمال نهایی و سعادت دنیا و آخرت.(1)

همه ادیان الهی دارای یک روح و حقیقت واحدند که همان اسلام به معنای تسلیم بودن در برابر خدا و دستورات اوست فلذا همه شریعت ها از آدم تا خاتم روح اسلام را بیان می کردند البته در کلاسهای متعدد و سطوح مختلف به نسبت استعدادهای بشری و شرایط و اقتضاءات هر زمان، فلذا فلسفه تعدد شرایع الهی(شریعت نوح، ابراهیم، موسی، عیسی و محمد (علیهم السلام)) نیز همین مسأله بوده است. بعبارتی خداوند سلسله شرایع الهی و سطوح کلاسهای معرفت و کمال بشری را در شریعت خاتم یعنی اسلام توسط آخرین پیامبرش که واجد ویژگیهای کمال و جامعیت و جاودانگی و جهانی است تمامیت بخشید.

اسلام همان دین خاتم خداست که یگانه است و همه پیامبران برای آن مبعوث شده‏ اند و به آن دعوت کرده اند صورت جامع و کامل دین خدا به وسیله خاتم‏ پیامبران حضرت محمدبن عبدالله (ص) به مردم‏ ابلاغ شد و نبوت پایان یافت و امروز با همین نام در جهان شناخته می‏شود. تعالیم اسلامی که به وسیله خاتم انبیاء ابلاغ شد، به حکم اینکه صورت‏ کامل و جامع دین خداست و برای این است که برای همیشه راهبر بشر باشد، مشخصات و ممیزات خاصی دارد که متناسب با دوره ختمیه است این مشخصات‏ در مجموع خود نمی‏توانست در دوره های قبل که دوره های کودکی بشر بود وجود داشته باشد(2) چنانکه نمی شود معارف دوره های تحصیلات عالیه را برای سطوح ابتدایی و متوسط بیان کرد و یا نسخه های تکمیلی پزشک در باره یک بیمار را نسبت به بیماری که هنوز آمادگی نسخه های نهایی را ندارد تجویز کرد، نسخه های نهایی و کامل دین (اسلام) را نیز نمی توان در باره بشر ابتدایی و مراحل ابتدایی شریعت تشریع کرد.

شریعت های قبل از اسلام بدلیل تحریف و انحراف در آیین آنها (اعتقادات و دستورات و احکام) از مدار حق بودن خارج شده و اینک باطل هستند و تنها شریعتی که از تحریف مصون مانده اسلام محمدی است. در باره برتری و حقانیت اسلام بر دیگر شرایع الهی دلایلی وجود دارد که در ادامه به برخی از آنها اشاره می کنیم:

۱. زنده و جاوید بودن معجزه دین اسلام؛ چون معجزه اصلی این دین «قرآن» است، که از نوع کتاب و منطق و دانش است (بر خلاف معجزه انبیای گذشته که از نوع امور محسوس بوده است) و به همین جهت همیشه زنده است و مختص به زمان حیات پیامبر اسلام (ص) نیست. علاوه بر این که قرآن با اعلان تحدی و مبارز طلبیدن دم به دم به جهانیان حیات و جاودانگی خود را اعلام می نماید: «وَ إِن كُنتُمْ فىِ رَیْبٍ مِّمَّا نَزَّلْنَا عَلىَ‏ عَبْدِنَا فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّن مِّثْلِهِ؛[بقره/۲۳] و اگر درباره آنچه بر بنده ی خود نازل کردیم شک و تردید دارید یک سوره همانند آن بیاورید.»

۲. تحریف نشدن قرآن یعنی هیچ تغییر و دگرگونی در او ایجاد نشده است. خداوند وعده داده که من قرآن را حفظ می کنم: «إِنَّا نحَنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لحَافِظُونَ؛[حجر، ۹] ما قرآن را نازل كردیم و ما بطور قطع نگهدار آنیم.» و عملا نیز این حفاظت با برنامه های پیامبر (ص) و تدابیر الهی محقق شد.

۳. سومین راه برای اثبات حقانیت اسلام، توجه به مسأله خاتمیت پیامبر اسلام (ص) است. چون متون دینی اسلام(3) تأکید دارند که پیامبر اسلام آخرین پیامبر خداست و بعد از او پیامبری نخواهد آمد. «مَّا كاَنَ محُمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِّن رِّجَالِكُمْ وَ لَكِن رَّسُولَ اللَّهِ وَ خَاتَمَ النَّبِیِّنَ؛[احزاب/۴۰] محمّد (ص) پدر هیچ یك از مردان شما نبوده و نیست ولى رسول خدا و ختم‏ كننده و آخرین پیامبران است» و در همه جوامع بشری آخرین دستورالعمل یک مدیر و کارفرما، ملاک عمل قرار می گیرد و لازم الاجراء خواهد بود، و با آمدن دستورالعمل جدید، قبلی ها خود به خود ملغی می شوند. و در متون دینی ادیان دیگر نیامده که پیامبرشان آخرین فرستاده خداست، بلکه به نوعی؛ بشارت به ظهور پیامبر اسلام را به پیروان خود داده اند.(4) یعنی به نوعی موقتی بودن خود را بیان نموده اند.

۴. مسأله جامعیت اسلام است، که اسلام در ابعاد مختلف و متعدد روحی و روانی فردی و اجتماعی و مادی و معنوی زندگی انسان دارای تعالیم است. برای شناخت بیشتر جامعیت و برتری مفاهیم دینی اسلام باید مطالعه مقایسه ای بین محتوای متون مقدس دین اسلام و محتوای ادیان دیگر صورت گیرد و در آن صورت برتری و جامعیت تعالیم دینی اسلام در ابواب اعتقادی، توحید و صفات خداوند، و اخلاق فردی و اجتماعی؛ حقوق، اقتصاد، سیاست و حکومت و ... آشکار و روشن می شود.

۵. در میان ادیان الهی موجود در جهان امروز تنها دینی که دارای تاریخی زنده و معتبر است اسلام است که مورخان حتی جزئیات دوران کودکی پیامبر را نیز ضبط کردند در حالی که بقیه ادیان دارای سند تاریخی معتبر نیستند و به همین جهت برخی از متفکران غربی حتی در وجود حضرت عیسی(ع) شک دارند و اگر قرآن ما مسلمان ها نام حضرت مسیح و دیگر انبیا را ذکر نمی کرد شاید دین مسیح و یهود و پیامبرشان دارای چنین رسمیت و رواجی در جامعه بشری نبودند.(5)

در ادامه و در پست بعدی در باره مذهب حقه و ناجیه (شیعه اثنی عشری) سخن خواهیم گفت.

موفق باشید ...:Gol:

پاورقی___________________________________________________________
1. بنقل از آموزش عقاید آیت الله مصباح یزدی، با کمی تغییر.
2. مرتضی مطهری- وحی و نبوت- صفحه 101-96
3. صحیح بخاری، ج ۴ ، ص ۲۵۰.
4. راه سعادت، ص ۲۲۶ تا ۲۴۱ – انجیل یوحنا ۲۱: ۴۱.
5. مجموعه آثار شهید مطهری، ج ۱۶، ص ۴۴.

ممنون از توضیحات خوب شما در مورد اینکه چرا تعدد ادیان وجود دارد،با مثالی که زده شد کاملا متوجه شدم.
راستش من به خدا کاملااعتقاد دارم،چون وجودش در تک تک لحظه هایم حس کرده ام که همیشه یار ویاورم بوده است و وقتی نماز میخوانم آرامش خاصی پیدا میکنم گویی که تمام مشکلاتم فراموش می شود اما اعتقاد کاملی به جهان دیگر ندارم به بهشت وجهنم، همیشه این سوال برایم پیش می آید که تا کی آدمها دربهشت وجهنم می مانند؟ تمام این آدمهایی که بدی میکنند در آن دنیا چه می شوند؟آیا واقعا به جهنم میروند؟مگر نمیگویند خدا مهربان است؟ اصلا دلیل به وجود آمدن این دنیا چیست؟هدف از آفرینش چیست؟خدا آدمها رو آفرید که چی بشه؟ حالا یه عده خوب برند بهشت یه عده بد برن به جهنم تهش که چی؟چرا؟
یا مثلا میگند اگه یه کار خوب بکنی مثلا چند سال گناهت بخشیده میشه، خب یکی چند سال گناه میکنه، بعد همون کار ثواب رو میکنه چند سال گناهش بخشیده میشه.
یا مثلا دوباره آدمهایی رو میبینم که نماز اول وقتشون ترک نمیشه،اما هنوز از مسجد نیومدن بیرون دروغ غیبت رو شروع میکنند، یه نفر رو با حرفاشون زیر پاشون له میکنن، درصورتی که من آدمهایی رو دیدم که نماز نمیخونن اما تا حالا دل هیچ کسی رو نشکوندن،همیشه به زیر دستاشون کمک میکنند،بعد این دو دسته در قیامت چطوری مواخذه میشند؟اصلا مگه نمیگن نماز خوندن آدم رو از کار بد باز میداره؟ پس چرا اونی که نماز نمیخونه رفتارهاش بهتره تا کسی که نماز میخونه؟
یا آدمهایی که بی چادرند الان نجیب ترند تا کسایی که با چادرند البته دور از جون چادری های محجوب.
یا مثلا کسایی که مشروب میخورند ومیروند واسه امام حسین عزاداری،زنجیر میزنند،سینه میزنند؟!!!
یا روزه میگیرند نماز میخونند،مشروب وهزارتا کثیف کاری دیگه هم میکنند، من تمام اینها رو با چشمانم دیدم
برای همین گیر کرده ام بین اینها،اما به وجود خدا واسلام کاملا معتقدم ومطمئنم چیزهایی در پس پرده این چیزها در اسلام است که شاید من ار آنها آگاه نیستم ودلم میخواهد این آگاهی را پیدا کنم که اگر دخترم چنین سوالاتی از من پرسید کاملا بتوانم اورا آگاه کنم وخودم هم دلیل این تضادها را بفهمم.
با کمال تشکر فراوان از شما[emoji4]

masimz797.;690478 نوشت:
ممنون از توضیحات خوب شما در مورد اینکه چرا تعدد ادیان وجود دارد،با مثالی که زده شد کاملا متوجه شدم.
راستش من به خدا کاملااعتقاد دارم،چون وجودش در تک تک لحظه هایم حس کرده ام که همیشه یار ویاورم بوده است و وقتی نماز میخوانم آرامش خاصی پیدا میکنم گویی که تمام مشکلاتم فراموش می شود

سلام و ادب و تشکر:Gol:

باعث افتخار و خوشحالی است که چنین اعتقادی نسبت به خدای هستی بخش داشته و در عمل به وظایف هم کوشا و موفق هستید. شکر این توفیق (لاتعد و لا تحصی) است.

masimz797.;690478 نوشت:
اما اعتقاد کاملی به جهان دیگر ندارم به بهشت وجهنم، همیشه این سوال برایم پیش می آید که تا کی آدمها دربهشت وجهنم می مانند؟ تمام این آدمهایی که بدی میکنند در آن دنیا چه می شوند؟آیا واقعا به جهنم میروند؟مگر نمیگویند خدا مهربان است؟ اصلا دلیل به وجود آمدن این دنیا چیست؟هدف از آفرینش چیست؟خدا آدمها رو آفرید که چی بشه؟ حالا یه عده خوب برند بهشت یه عده بد برن به جهنم تهش که چی؟چرا؟

البته اعتقاد به خداوند، اعتقاد به معاد را نیز در پی دارد زیرا یکی از صفات خداوند عدالت است و از آنجاییکه این دنیا اقتضای عدالت تمام و کمال را ندارد بر اساس برهان عدالت، اصل معاد و پاداش و جزا ثابت و قطعی است. بدون شک شما نیز به معاد و اقتضاءات آن اعتقاد دارید زیرا به لطف الهی از سرچشمه های نورانی وحی (قرآن و سخن پیامبر و اهل بیت) برخوردار بوده اید! بهتر است بجای گزاره "اعتقاد کاملی به جهان دیگر ندارم" از این گزاره استفاده کنید "در باره جهان دیگر سؤالاتی دارم".

masimz797.;690478 نوشت:
همیشه این سوال برایم پیش می آید که تا کی آدمها دربهشت وجهنم می مانند؟

جهان آخرت (معاد) طبق آیات قرآن و روایات معصومین (ع) و بنا به تأیید عقل، یک حقیقت جاودانی و همیشگی است و برخورداری از پاداش و جزای اعمال در بهشت و جهنم محدودیتی ندارد. البته تنها گروهی خاص از جمله کسانیکه به خدا و قیامت ایمان نداشته و کافر بوده اند خلودشان در جهنم ابدی است و گناهکارانی که مستحق عذاب بوده اند پس از تصفیه و خلوص، مشمول لطف و رحمت الهی قرار گرفته از عذاب جهنم خلاصی می یابند.

masimz797.;690478 نوشت:
تمام این آدمهایی که بدی میکنند در آن دنیا چه می شوند؟

عالم آخرت، روز حساب و کتاب و میزان الهی است در آن روز در میزان الهی به حساب و کتابها رسیدگی می شود هر کس گناهان و بدیهایش بر حسنات و نیکیهایش افزون باشد خاسر و زیانکار بوده و مستحق عذاب خواهد بود. کسانی که نیکی هایشان بر بدیهایشان افزون باشد امکان برخورداری از عفو رحمت الهی را دارند ضمن آنکه عده زیادی از مؤمنان که گناهکار بوده اند مورد شفاعت قرار گرفته و مشمول رحمت الهی می شوند.

میدان قیامت، در حقیقت میدان تجسم اعمال انسان و زمان برداشت محصول است، هرچه در این دنیا کاشته باشیم در آن نشئه برداشت می کنیم و هر آنچه در این دنیا طالبش بودیم در آن عالم با همان محشور خواهیم شد. آنها که طالب رضای خدا و پیروی از اولیاء حق بوده اند جز آن را نمی یابند و جز با اولیاء محشور نمی شوند و آنها که پیرو هوی و هوس و شیطان بوده اند پشت سر امامان گمراهی شان به سوی آتش صف آرائی می کنند.

masimz797.;690478 نوشت:
آیا واقعا به جهنم میروند؟مگر نمیگویند خدا مهربان است؟ اصلا دلیل به وجود آمدن این دنیا چیست؟هدف از آفرینش چیست؟خدا آدمها رو آفرید که چی بشه؟ حالا یه عده خوب برند بهشت یه عده بد برن به جهنم تهش که چی؟چرا؟

بدون شک، هر کس به سزای اعمالش می رسد. هدف از آفرینش رسیدن به مقام قرب و کمال است که گذرگاه آن بندگی و عبودیت خداست. خداوند به بندگانش از مادر مهربانتر است اما آنها که از مسیر فلسفه آفرینش، یعنی کمال و تقرب الهی دوری می گزینند و بر خلاف فطرت و سرشت انسانی و الهیشان(هدایت تکوینی) و نیز بر خلاف اوامر و دستورات خداوند و هدایت انبیاء الهی(هدایت تشریعی) خودشان با دستان خود، اسباب خسارت و هلاکت خود را فراهم می کنند نتیجه ای جز سقوط در دره های عذاب و خسران ابدی در پی نخواهد داشت.

ادامه پاسخ به سؤالات در پستهای بعدی ... موفق باشید ...:Gol:

masimz797.;690478 نوشت:
یا مثلا میگند اگه یه کار خوب بکنی مثلا چند سال گناهت بخشیده میشه، خب یکی چند سال گناه میکنه، بعد همون کار ثواب رو میکنه چند سال گناهش بخشیده میشه.

سلام مجدد:Gol:

اینکه در آیات و روایات، ثواب برخی اعمال نیک و حسنات، از بین بردن و محو سیئات گفته شده چنانکه در این آیه شریفه می فرماید: "ان الحسنات یذهبن السیئات"(هود، 114) و امام صادق علیه السلام می فرماید: "مَثَل نماز، مثل نهری است که روزی پنج مرتبه در آن خود را شتشو داده و چرکی در بدن باقی نمی ماند. نماز کفاره گناهان است مگر گناهی که موجب خروج فرد از ایمان شود"و نیز امام علی (ع) فرموده: « الصَّلَوَاتُ الْخَمْسُ کفَّارَةٌ لِمَا بَینَهُنَّ مَا اجْتَنَبَ الْکبَائِرَ وَ هِی الَّتِی قَالَ اللَّهُ إِنَّ الْحَسَناتِ یذْهِبْنَ السَّیئاتِ ذلِک ذِکری لِلذَّاکرِینَ؛ نماز های یومیه، کفاره گناهانی است که مابین نمازها انجام می گیرد. چرا که خداوند فرموده است: حسنات و نیکی ها،(نماز)، بدی ها و گناهان را از بین می برد»

این اثربخشی حسنات و تأثیر نماز در دفع گناهان دارای شرایطی است و از آن جمله است اینکه اولاً فرد عزم جدی بر دوری از گناهان کبیره داشته باشد و ثانیاً در حالت توبه واقعی (توبه نصوح) باشد. اینگونه نیست که انسان گناه بکند و نه تنها حالت پشیمانی و توبه نداشته باشد بلکه در همان حال هم که به نماز و حسنات روی می آورد در اندیشه گناه باشد آنوقت گمان کند با انجام حسنات، گناهان چندین و چند ساله اش محو و نابود می شود.

موفق باشید ...:Gol:


masimz797.;690478 نوشت:
یا مثلا دوباره آدمهایی رو میبینم که نماز اول وقتشون ترک نمیشه،اما هنوز از مسجد نیومدن بیرون دروغ غیبت رو شروع میکنند، یه نفر رو با حرفاشون زیر پاشون له میکنن، درصورتی که من آدمهایی رو دیدم که نماز نمیخونن اما تا حالا دل هیچ کسی رو نشکوندن،همیشه به زیر دستاشون کمک میکنند،بعد این دو دسته در قیامت چطوری مواخذه میشند؟اصلا مگه نمیگن نماز خوندن آدم رو از کار بد باز میداره؟ پس چرا اونی که نماز نمیخونه رفتارهاش بهتره تا کسی که نماز میخونه؟

سلام مجدد:Gol:

بله متأسفانه چنین افرادی در بین نمازگزاران هستند که به روح و باطن نماز که همانا اثر آن دور کننده گی از گناهان و سیئات اعمال اعم از قولی و فعلی است(1) توجهی ندارند و فقط در ظاهر به دستورات دین پایبندند. البته همین اندازه توجه و پایبندی هم ستودنی است و بعبارتی این اندازه، شرط لازم بندگی هست لکن شرط کافی نیست. شرط کافی در این مسأله، توجه به روح و باطن نماز یعنی تسلیم و اطاعت محض از حضرت باریتعالی در اطاعت کامل از اوامر و ترک نواهی الهی است. لازم بذکر است کسانی که به این سطح از تقید و پایبندی این گروه از نمازگزاران اشکال می کنند باید توجه داشته باشند چه بسا همین نماز، ایشان را از ارتکاب به بسیاری از گناهان کبیره دیگر مصونیت می بخشد و اگر نبود همین اندازه تقید، بدون شک، دامنه گناه آلودگی ایشان بسا گسترده تر و عمیق تر می گشت.

از آنطرف هستند افرادی که متأسفانه به دستورات دین که برنامه تشریعی خداوند برای تکامل انسان است نظیر نماز و روزه و ... تقیدی ندارند اما تحت تأثیر عوامل مختلف نظیر بکارگیری عقل حسابگر و نفس و وجدان بیدار که معطوف است به روحیه فطری (جلب منفعت و دفع ضرر) از برخی گناهان و زشتیها دوری می کنند اما این گونه رفتارهای سالم ضمن آنکه در معدود افرادی مشاهده شده و عمومیت ندارد از ضمانت کافی و همیشگی نیز برخوردار نیست. زیرا انسانی که از برنامه های تعالی بخش و هدایتگر الهی (اوامر و نواهی الهی) بدور است بیش از دیگران، در معرض آسیب شیطان و هواهای نفسانی است و هر لحظه ممکن است دچار لغزش و سقوط گردد فلذا نباید به این قبیل رفتارهای نیکو که تنها از پشتوانه حسن فعلی (زیبایی عمل) برخوردار بوده و از حسن فاعلی(ایمان و نیت الهی) تهی است دل خوش کرد.

بعبارتی چنین رفتارهایی گرچه شرط لازم سعادت انسان است اما شرط کافی نیست. زیرا سعادت و کمال انسان طبق آیات قرآن و روایات منوط است به دو عامل: ایمان و عمل صالح.(2) هیچکدام بدون دیگری نمی تواند مستقلاً موجب سعادت شود. چنانکه ایمان بدون عمل صالح، حکم زنبور بدون عسل و درخت بدون بار و میوه و سایه را داشته؛ عمل نیک بدون ایمان نیز به خاکستری تشبیه شده که در بیابانی پراکنده است و با کوچکترین باد اثری از آن باقی نمی ماند.

ناگفته نماند اصل در سعادت انسان، ایمان به خدا و متعلقات آن است و عمل صالح لازمه برخورداری از این اصل یعنی ایمان است. هیچ کس بدون ایمان، از سعادت ابدی برخوردار نخواهد بود مگر مستضعفان (کسانی که به دلایلی از درک و شناخت حقایق بازمانده اند) فلذا کسانی که به حسب ظاهر اعمال و رفتار خوبی دارند اما از حقیقت ایمان بدورند خداوند اجر ایشان را نیز ضایع نمی کند و در دنیا به طرق مختلف با برخورداری کامل از اسباب آسایش و رفاه مادی، یا کسب موقعیت های دنیایی و اجتماعی نظیر شهرت و قدرت و دیگر توفیقات اعتباری و یا دور شدن بلایا و حوادث سخت و دشوار زندگی و نظائر آن و یا آسان گرفتن سکرات موت با ایشان تسویه حساب می کند تا در قیامت (چون ایمان و اعتقادی به آن نداشتند) مطالبه ای در قبال کارهای نیکشان نداشته باشند.

اما کسانیکه به خدا و متعلقات ایمان (نبوت و امامت و معاد و بهشت و جهنم و ...) ایمان و اعتقاد داشته اند چند دسته می شوند:

1. برخی به پشتوانه این اعتقاد و ایمان، با همه وجود به انجام وظایف بندگی و ترک نواهی و گناهان پرداخته و سعادت خود را در خدمت به خلق الله یافته اند ایشان، بدون شک، اهل نجاتند.

2. برخی در ضمن ایمان و اعتقاد، ممکن است در برخی از وظایفشان کوتاهی کرده باشند و یا به گناهانی آلوده باشند، امکان نجات در این افراد نیز منتفی نیست و خداوند از سر لطف و رحمت و برای تصفیه ایشان، سختی ها و مرارتهایی را در زندگی دنیای ایشان قرار می دهد تا قبل از مرگ، یا توبه کرده و یا در اثر تحمل و شکیبایی در برابر این سختیها پاک شوند و اگر در دنیا پاک نشدند در گذار از دشواریهای سکرات موت و مراحل سخت برزخ پاک شوند و اگر باز هم پاک نشوند در منازل و عقبه های دشوار قیامت استعداد برخورداری از رحمت الهی را بیابند. ضمن آنکه امکان برخورداری ایشان از شفاعت (برای جبران کاستی های شان) بیش از دیگران است.

3. کسانی که ایمان به خدا و متعلقات ایمان داشته اند اما نیکیهاشان در برابر زشتیها و گناهانشان بسیار ناچیز است، بگونه ای که پس از گذار از سختیها و مرارتهای دنیا و مرگ و برزخ و عقبات قیامت هنوز تصفیه کامل نشده اند ایشان بدلیل سوء رفتار و نتیجه کردار خود، طعم آتشی که خود فراهم دیده اند را خواهند چشید تا پس از گذشتن از این صافی سخت و طاقت فرسا، به فضل الهی مستعد برخورداری از رحمت الهی گردند.

4. کسانی که ایمان داشته اند اما هیچ عمل صالحی در پرونده عملشان نیست، ایشان طبق آیات صریح قرآن خاسرند و روی سعادت را در عالم عقبی نخواهند دید و قطعاً در آتش قهر الهی خواهند سوخت. لکن در خصوص این افراد چون ایمان به مبدأ و معاد داشته اند نیز بدلیل گستردگی و بی نهایت بودن رحمت الهی امکان برخورداری از رحمت الهی بطور کلی منتفی نیست گرچه بنا به ظاهر آیات و روایات، امری سخت و صعب بنظر می رسد.

موفق باشید ... :Gol:

پاورقی_____________________________________________________________
1. و اقم الصلاة ان الصلوة تنهی عن الفحشاء و المنکر ... ؛ نماز بگزار که نماز، آدمی را از فحشا و منکر باز می‌دارد. عنکبوت، 45.
2. والعصر، ان الانسان لفی خسر، الا الذین آمنوا و عملواالصالحات و ...؛ عصر، آیات 1-3.

masimz797.;690478 نوشت:
یا آدمهایی که بی چادرند الان نجیب ترند تا کسایی که با چادرند البته دور از جون چادری های محجوب.

سلام مجدد:Gol:

وظیفه همه انسانها بر اساس فطرت پاک و الهیشان رعایت حجاب و پوشش اسلامی و انسانی است. حجاب و پوشش زیبایی های ظاهری پیش از آنکه حکمی الهی، دینی و اسلامی باشد یک حکم انسانی و فطری مبتنی بر عقل است. فلذا بر همگان واجب است.

حجاب دو جلوه دارد جلوه ای ظاهری که همان پوشش ظاهر است و جلوه ای باطنی که همان حیا و عفاف و سلامت نفس و تقوای باطن است. آنها که حجاب ظاهری دارند اما عاری از نجابت و عفاف و حیایند حجابشان نقصان دارد و آنها که نجیب و عفیف اند اما رعایت حجاب و پوشش ظاهری را نمی کنند نیز حجابشان ناقص و دارای اشکال است. هر دو در قبال خود و جامعه مسئولند و مورد بازخواست قرار می گیرند. البته ناگفته نماند برخی ادعای نجابت و عفاف می کنند در حالیکه به ظواهر شرع و رعایت حکم حجاب بی توجهند. در واقع، سخن ایشان ادعایی بیش نیست. زیرا تمایل به جلوه گری ایشان در اجتماع که برگرفته از تبرج و خودنمایی است ریشه در روح بیمار و تربیت نایافته ایشان دارد که اگر جز این بود یعنی به ارزش خود راهیافته و به روح حیات طیبه و پاک مرضی رضای خدا راهیافته بودند، برای سلامت خود و جامعه از بی حجابی و بدحجابی پرهیز می کردند.

نکته دیگر اینکه اینگونه نیست که شما گفتید اینکه بی حجابها نسبت به باحجابها نجیب تر و عفیف ترند؟؟؟ زیرا حرکات و سکنات و رفتارهای بیرونی افراد که ظاهر افراد(حجاب یا بی حجابی) از این سنخ است از اندیشه و تمایلات درونی و شخصیت عمومی افراد نشأت می گیرد! اینکه چنین تصور نادرستی در ذهن شما ایجاد شده از این مطلب ناشی می شود که چون معمولاً افراد باحجاب و ارزشی و جامعه متدین، زیر ذره بین هستند و خطاهای این قبیل افراد نسبت به دیگر اقشار غیرارزشی و بی حجاب بیشتر نمود یافته به چشم می آید فلذا با رؤیت یا شنیدن چند نمونه خطا از زنان با حجاب آن را به دیگر اقشار زنان با حجاب تعمیم می دهید در حالیکه بدلیل طبیعی بودن بعضی رفتارها از قشر زنان بی حجاب و غیرارزشی حساسیت آنچنانی برای شما ایجاد نمی شود، فلذا گمان می کنید نجابت و عفاف زنان بی حجاب از زنان با حجاب بیشتر است.(دقت کنید)

در نتیجه، بدون شک، زنانی که حجاب ظاهری را رعایت نمی کنند ضمن آنکه بیشتر در معرض آسیب هستند و جلوه گری و تبرج ایشان نیز گواهی بر تمایلات درونی ایشان است از مدار عفاف و نجابت فاصله بیشتری دارند تا زنانی که با آگاهی و اختیار دامنه امن حجاب و پوشش اسلامی را برگزیده اند.

موفق باشید ...:Gol:

masimz797.;690478 نوشت:
یا مثلا کسایی که مشروب میخورند ومیروند واسه امام حسین عزاداری،زنجیر میزنند،سینه میزنند؟!!!
یا روزه میگیرند نماز میخونند،مشروب وهزارتا کثیف کاری دیگه هم میکنند، من تمام اینها رو با چشمانم دیدم
برای همین گیر کرده ام بین اینها،اما به وجود خدا واسلام کاملا معتقدم ومطمئنم چیزهایی در پس پرده این چیزها در اسلام است که شاید من ار آنها آگاه نیستم ودلم میخواهد این آگاهی را پیدا کنم که اگر دخترم چنین سوالاتی از من پرسید کاملا بتوانم اورا آگاه کنم وخودم هم دلیل این تضادها را بفهمم.
با کمال تشکر فراوان از شما

سلام مجدد:Gol:

قبلاً گفتیم که انسان مؤمن و اصولاً کسی که اهل نماز و روزه است باید از گناه دوری جوید و اهل تقوا و پرهیزکاری باشد لکن اگر اهل نماز و روزه بود و یا اهل محبت و روضه امام حسین(ع) بود و بدلیل ضعف نفس به برخی گناهان، آلوده گشت! آیا به همین دلیل(گناهان) باید نماز و روزه و واجبات الهی و محبت به اهل بیت (ع) را ترک کند؟ این شیوه شیطان است (الشیطان یعدکم الفقر) که مؤمنانی که گاهی مرتکب گناهان کبیره می شوند را می ترساند، آنها را فقیر و بدبخت مخاطب ساخته و به وادی ناامیدی سوق می دهد و می گوید: ای بدبخت آب از سر تو گذشته؛ دیگر توبه ات هم پذیرفته نمی شود! تو با این گناهی که کردی (مشروب خوردی و یا زنا کردی) دیگر راهی به رحمت و غفران الهی نداری! چه فایده نماز بخوانی و روزه بگیری! چه بخوانی چه نخوانی تفاوتی نمی کند! تو را چه به دستگاه امام حسین و اهل بیت (ع)؟ تو که با همه وجود در گناه غوطه وری را با محبت حسین (ع) چکار؟! و سخنانی از این دست ...

اما آیات و روایات به اهل ایمان توصیه می کند به این قبیل وساوس و دسایس شیطان این دشمن آشکار و قسم خورده اعتنا نکنند. اولاً تلاش کنند در کنار انجام و تقید به واجبات در جهت ترک محرمات و رعایت تقوا و کف نفس اهل مجاهدت باشند. ثانیاً اگر علیرغم تلاش و مجاهدت و مبارزه با نفس، مرتکب گناهانی شدند به دسایس شیطان اعتنایی نکرده، در اولین فرصت به درگاه حضرت رب العالمین اظهار پشیمانی و ندامت کرده و روح خود را به آب توبه و انابه شستشو دهند. ثالثاً هرچند در طول زندگی به آلودگی ها و گناهانی گرفتارند اما هیچگاه ارتباط خود را با خداوند و اهل بیت عصمت و طهارت(ع) از طریق انجام واجبات نماز و روزه و دعا و استغفار و نیز توسل و زیارت و حضور در محافل دینی و مذهبی قطع نکنند.

زیرا چه بسا افراد بسیاری که در طول عمرشان به گناهان کبیره گوناگون آلوده بوده اند حتی علاوه بر حق الله گرفتار حق الناسی نظیر ظلم و تعدی به مال و جان و نوامیس دیگران بوده اند لکن بدلیل اینکه هیچگاه نماز و ارتباط با خدا را قطع نکرده، اهل محبت به اهل بیت (ع) بوده و یا با اهل ایمان و اولیاء خدا ارتباط داشته اند، همین رشته و حلقه ارتباطی موجب شده در شرایط و مقطعی خاص، بناگاه به لطف الهی قلبشان متأثر گردیده و از نور هدایت خداوند برخوردار شده اند. چنانکه حر بن یزید ریاحی در سپاه ابن زیاد و در برابر امام حسین (ع) بود، جلوی کاروان امام زمانش را بست و قلب آل الله را لرزاند (چه گناهی از این بالاتر)؟ اما چه بسا به دو دلیل: اول. آنکه در برابر امام حسین (ع) تواضع بخرج داد و به همراه سپاهش برای نماز ظهر به امام (ع) اقتدا کرد. و دوم. آنکه در برابر نام حضرت زهرا (س) حرمت نگه داشت و به احترام بی بی (س) عنان نفسش را کنترل کرد و پاسخ امام (ع) را با ادب داد. بعید نیست همین دو عامل زمینه ساز هدایت و راهیافتن وی به حق و جای گرفتنش در زمره شهدای کربلا را موجب شد.

از این نمونه ها در حکایات راهیافتگان به هدایت و سعادت ابدی بسیار است. (فتأملوه)

موفق باشید ...:Gol:

بنام خدا

سلام و تشکر از مشارکت همه عزیزان:Gol:

سؤال: می خواهم در باره اسلام بیشتر بدانم؟

پاسخ: نکاتی در جمعبندی تایپیک "اطلاعاتی در باره اسلام" تقدیم می گردد:

یک. نکاتی در باره دین اسلام:

اول. دین واژه ای است عربی که در لغت به معنای اطاعت و جزا و ... آمده، و اصطلاحاً به معنای اعتقاد به آفریننده ای برای جهان و انسان، و دستورات عملی متناسب با این عقاید(مجموعه ای از اعتقادات، اخلاق و احکام عملی) می باشد که از طرف خدا به توسط پیامبران برای هدایت و رساندن بشر به سعادت و کمال فرستاده شده است.

دوم. تاریخ پیدایش دین، همزمان با پیدایش انسان است و اولین فرد انسان(حضرت آدم علیه السلام) پیامبر خدا و منادی توحید و یگانه پرستی بوده، ادیان توحیدی که همان ادیان آسمانی و حقیقی هستند دارای سه اصل کلی مشترک می باشند: اعتقاد به خدای یگانه، اعتقاد به زندگی ابدی و اعتقاد به بعثت پیامبران.(1)

سوم. همه ادیان الهی دارای یک روح و حقیقت واحدند که همان اسلام به معنای تسلیم بودن در برابر خدا و دستورات اوست فلذا همه شریعت ها از آدم تا خاتم روح اسلام را بیان می کردند البته در کلاسهای متعدد و سطوح مختلف به نسبت استعدادهای بشری و شرایط و اقتضاءات هر زمان.

چهارم. اسلام همان دین خاتم خداست که یگانه است و همه پیامبران برای آن مبعوث شده‏ اند و به آن دعوت کرده اند صورت جامع و کامل دین خدا به وسیله خاتم‏ پیامبران حضرت محمدبن عبدالله (ص) به مردم‏ ابلاغ شد و نبوت پایان یافت و امروز با همین نام در جهان شناخته می‏شود.(2)

پنجم. شریعت های قبل از اسلام بدلیل تحریف و انحراف در آیین آنها (اعتقادات و دستورات و احکام) از مدار حق بودن خارج شده و اینک باطل هستند و تنها شریعتی که از تحریف مصون مانده اسلام محمدی است. در باره برتری و حقانیت اسلام بر دیگر شرایع الهی دلایلی وجود دارد:
۱. زنده و جاوید بودن معجزه دین اسلام: قرآن از نوع کتاب و منطق و دانش است و به همین جهت همیشه زنده است علاوه بر این با اعلان تحدی و مبارز طلبیدن دم به دم به جهانیان حیات و جاودانگی خود را اعلام می نماید.(3)
۲. تحریف نشدن قرآن یعنی هیچ تغییر و دگرگونی در او ایجاد نشده است. خداوند وعده داده که من قرآن را حفظ می کنم.(4)
۳. سومین راه برای اثبات حقانیت اسلام، توجه به مسأله خاتمیت پیامبر اسلام (ص) است. چون متون دینی اسلام(5) و آیات قرآن تأکید دارند که پیامبر اسلام آخرین پیامبر خداست و بعد از او پیامبری نخواهد آمد.(6)
۴. مسأله جامعیت اسلام است، که اسلام در ابعاد مختلف و متعدد روحی و روانی فردی و اجتماعی و مادی و معنوی زندگی انسان دارای تعالیم است. برای شناخت بیشتر جامعیت و برتری مفاهیم دینی اسلام باید مطالعه مقایسه ای بین محتوای متون مقدس دین اسلام و محتوای ادیان دیگر صورت گیرد و در آن صورت برتری و جامعیت تعالیم دینی اسلام در ابواب اعتقادی، توحید و صفات خداوند، و اخلاق فردی و اجتماعی؛ حقوق، اقتصاد، سیاست و حکومت و ... آشکار و روشن می شود.
۵. در میان ادیان الهی موجود در جهان امروز تنها دینی که دارای تاریخی زنده و معتبر است اسلام است که مورخان حتی جزئیات دوران کودکی پیامبر را نیز ضبط کردند در حالی که بقیه ادیان دارای سند تاریخی معتبر نیستند. (7)

دو. نکاتی چند در باب معاد:

اولاً: اعتقاد به خداوند، اعتقاد به معاد را نیز در پی دارد زیرا یکی از صفات خداوند عدالت است و از آنجاییکه این دنیا اقتضای عدالت تمام و کمال را ندارد بر اساس برهان عدالت، اصل معاد و پاداش و جزا ثابت و قطعی است.
ثانیاً: جهان آخرت (معاد) طبق آیات قرآن و روایات معصومین (ع) و بنا به تأیید عقل، یک حقیقت جاودانی و همیشگی است و برخورداری از پاداش و جزای اعمال در بهشت و جهنم محدودیتی ندارد. البته تنها گروهی خاص از جمله کسانیکه به خدا و قیامت ایمان نداشته و کافر بوده اند خلودشان در جهنم ابدی است.
ثالثاً: عالم آخرت، روز حساب و کتاب و میزان الهی است در آن روز در میزان الهی به حساب و کتابها رسیدگی می شود هر کس گناهان و بدیهایش بر حسنات و نیکی هایش افزون باشد خاسر و زیانکار بوده و کسانی که نیکی هایشان بر بدیهایشان افزون باشد امکان برخورداری از عفو رحمت الهی را دارند. میدان قیامت، در حقیقت میدان تجسم اعمال انسان و زمان برداشت محصول است، هرچه در این دنیا کاشته باشیم در آن نشئه برداشت می کنیم.
رابعاً: در قیامت؛ هر کس به سزای اعمالش می رسد. هدف از آفرینش رسیدن به مقام قرب و کمال است که گذرگاه آن بندگی و عبودیت خداست. آنها که از مسیر فلسفه آفرینش، دوری می گزینند بر خلاف فطرت و سرشت انسانی و الهی شان(هدایت تکوینی) و نیز بر خلاف اوامر و دستورات خداوند و هدایت انبیاء الهی(هدایت تشریعی) خودشان با دستان خود، اسباب خسارت و هلاکت خود را فراهم می کنند فلذا نتیجه ای جز سقوط در دره های عذاب را نخواهند داشت.
خامساً: در آیات و روایات، ثواب برخی اعمال نیک و حسنات، از بین بردن و محو سیئات گفته شده چنانکه در این آیه شریفه می فرماید: "ان الحسنات یذهبن السیئات"(8) بدان اشاره شده این اثربخشی در دفع گناهان دارای شرایطی است و از آن جمله است اینکه اولاً فرد عزم جدی بر دوری از گناهان کبیره داشته باشد و ثانیاً در حالت توبه واقعی (توبه نصوح) باشد.

سه. نکاتی در باره شرایط نماز و اقسام نماز گزاران:

الف- برخی نمازگزاران به روح و باطن نماز که همانا اثر آن دور کننده گی از گناهان و سیئات اعمال اعم از قولی و فعلی است(9) توجهی نداشته و فقط در ظاهر به دستورات دین پایبندند. البته همین اندازه توجه و پایبندی هم ستودنی است و بعبارتی این اندازه، شرط لازم بندگی هست لکن شرط کافی نیست. کسانی که به این سطح از تقید و پایبندی این گروه از نمازگزاران اشکال می کنند باید توجه داشته باشند چه بسا همین نماز، ایشان را از ارتکاب به بسیاری از گناهان کبیره دیگر مصونیت می بخشد و اگر نبود همین اندازه تقید، بدون شک، دامنه گناه آلودگی ایشان بسا گسترده تر و عمیق تر می گشت.

ب- در نقطه مقابل، متأسفانه برخی افراد به دستورات دین، نظیر نماز و روزه و ... تقیدی ندارند اما تحت تأثیر عوامل مختلفی نظیر بکارگیری عقل حسابگر و نفس و وجدان بیدار، از برخی گناهان و زشتیها دوری می کنند اما این گونه رفتارهای سالم ضمن آنکه عمومیت ندارد از ضمانت کافی و همیشگی نیز برخوردار نیست. از اینرو اینگونه افراد بیش از دیگران، در معرض آسیب شیطان و هواهای نفسانی هستند و هر لحظه ممکن است دچار لغزش و سقوط گردند.

ج- اصل در سعادت انسان، ایمان به خدا و متعلقات آن است و عمل صالح لازمه برخورداری از این اصل یعنی ایمان است. هیچ کس بدون ایمان، از سعادت ابدی برخوردار نخواهد بود مگر مستضعفان (کسانی که به دلایلی از درک و شناخت حقایق بازمانده اند).

د- کسانیکه به خدا و متعلقات ایمان (نبوت و امامت و معاد و بهشت و جهنم و ...) ایمان و اعتقاد داشته اند چند دسته می شوند: 1. اهل ایمان و طاعت که اهل نجاتند. 2. اهل ایمان که در وادی عمل سهل انگارند ایشان نیز تحت شرایطی در نهایت اهل نجاتند. 3. گروهی که اهل ایمانند اما کفه ترازوی گناهان شان بر کفه اعمال نیکشان می چربد ایشان باید طعم آتش را بچشند تا استعداد برخورداری از رحمت خدا را بیابند. 4. کسانی که ایمان داشته اند اما هیچ عمل صالحی در پرونده عملشان نیست، ایشان طبق آیات صریح قرآن خاسرند و روی سعادت را در عالم عقبی نخواهند دید و قطعاً در آتش قهر الهی خواهند سوخت.

چهار. نکاتی در باب همگانی و همه جانبه بودن حجاب:

وظیفه همه انسانها بر اساس فطرت پاک و الهیشان رعایت حجاب و پوشش اسلامی و انسانی است. حجاب و پوشش زیبایی های ظاهری پیش از آنکه حکمی الهی، دینی و اسلامی باشد یک حکم انسانی و فطری مبتنی بر عقل است. فلذا بر همگان واجب است. حجاب دو جلوه دارد جلوه ای ظاهری که همان پوشش ظاهر است و جلوه ای باطنی که همان حیا و عفاف و سلامت نفس و تقوای باطن است. آنها که حجاب ظاهری دارند اما عاری از نجابت و عفاف و حیایند حجابشان نقصان دارد و آنها که نجیب و عفیف اند اما رعایت حجاب و پوشش ظاهری را نمی کنند نیز حجابشان ناقص و دارای اشکال است. هر دو در قبال خود و جامعه مسئولند و مورد بازخواست قرار می گیرند.

پنج. نکاتی در باب رابطه و نوع رویکرد اهل ایمان با گناه:

انسان مؤمن و اصولاً کسی که اهل نماز و روزه است باید تلاش کند از گناهان دوری جوید و اهل تقوا و پرهیزکاری باشد لکن اگر اهل نماز و روزه بود و یا اهل محبت و روضه امام حسین(ع) بود و بدلیل ضعف نفس به برخی گناهان، آلوده گشت! آیا به همین دلیل(گناهان) باید نماز و روزه و واجبات الهی و محبت به اهل بیت (ع) را ترک کند؟ این شیوه شیطان است (الشیطان یعدکم الفقر) که مؤمنانی که گاهی مرتکب گناهان کبیره می شوند را می ترساند، آنها را فقیر و بدبخت مخاطب ساخته و به وادی ناامیدی سوق می دهد. اما آیات و روایات به اهل ایمان توصیه می کند به این قبیل وساوس و دسایس شیطان اعتنا نکنند. اولاً تلاش کنند در کنار انجام و تقید به واجبات به رعایت تقوا بپردازند. ثانیاً اگر علیرغم تلاش و مجاهدت و مبارزه با نفس، مرتکب گناهانی شدند به دسایس شیطان اعتنایی نکرده، در اولین فرصت به درگاه حضرت رب العالمین اظهار پشیمانی و ندامت کرده، روح خود را به آب توبه و انابه شستشو دهند. ثالثاً هرچند در طول زندگی به آلودگی ها و گناهانی گرفتارند اما هیچگاه ارتباط خود را با خداوند و اهل بیت عصمت و طهارت(ع) از طریق انجام واجبات نماز و روزه و دعا و استغفار و نیز توسل و زیارت و حضور در محافل دینی و مذهبی قطع نکنند.

موفق باشید ...:Gol:

پی نوشتها_____________________________________

  1. نقل از آموزش عقاید آیت الله مصباح یزدی، با کمی تغییر.
  2. مرتضی مطهری- وحی و نبوت- صفحه 101-96
  3. بقره/۲۳
  4. حجر، ۹
  5. صحیح بخاری، ج ۴ ، ص ۲۵۰.
  6. احزاب/۴۰
  7. مجموعه آثار شهید مطهری، ج ۱۶، ص ۴۴.
  8. هود، 114.
  9. و اقم الصلاة ان الصلوة تنهی عن الفحشاء و المنکر ... ؛ نماز بگزار که نماز، آدمی را از فحشا و منکر باز می‌دارد. عنکبوت، 45.
موضوع قفل شده است