جمع بندی صحت یک حدیث درباره معراج پیامبر (ریختن ظرف آب)

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
صحت یک حدیث درباره معراج پیامبر (ریختن ظرف آب)

با سلام. من مطلبی را در سایتی دیده ام از قول علامه مجلسی که حدیثی با محتوای زیر را از معراج پیامبر نقل کرده است. میخواستم بپرسم آیا این مطلب درست است و از علامه مجلسی نقل شده است و از نظر سند و اعتبار مطلب چگونه است؟ چون عده ای این حدیث را ناظر بر نسبی بودن زمان و اشاره به نظریه نسبیت اینشتین دانسته اند.
مطلبی که نقل شده است این است که: (متن عربی آنرا ندارم و تنها ترجمه آن آمده است)
پیامبر اسلام (ص) هنگامی که میخواست به معراج برود، دامان (لباس) او به یک "آب پاش"برخورد کرد و آن واژگون شد و (آب) شروع به ریختن از لولۀ آن کرد؛ پس چون آسمانها و جهان های دیگر آفرینش را سیر نمود و (دوباره) به همان مکان صعود جسمانی خود بازگشت، دید که آب آب پاش (واژگون شده) تماماً ریخته نشده است و همچنان آب آن در حال ریختن است (گویی تازه واژگون شده است).

با نام و یاد دوست




کارشناس بحث: استاد پیام

البته نظریه بسط زمان در باره این آیه نیز مطرح می شود:
تَعْرُجُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ إِلَيْهِ في‏ يَوْمٍ كانَ مِقْدارُهُ خَمْسينَ أَلْفَ سَنَةٍ (4معارج )
ملائكه و روح در روزى كه مقدار آن پنجاه هزار سال است (يعنى در روز قيامت) به سوى او عروج مى‏كنند

قرآن و اتساع زمان



تَعْرُجُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ خَمْسِينَ أَلْفَ سَنَةٍ ‏

‏فرشتگان و جبرئيل در روزی که مقدار آن پنجاه هزار سال است به سوی او عروج می کنند.‏

يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّمَاء إِلَى الْأَرْضِ ثُمَّ يَعْرُجُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ أَلْفَ سَنَةٍ مِّمَّا تَعُدُّونَ

كار [جهان‏] را از آسمان تا زمين، اداره مى‏كند آن گاه [نتيجه و گزارش آن‏] در روزى كه مقدارش- آن چنان كه شما [آدميان‏] برمى‏شماريد- هزار سال است، به سوى او بالا مى‏رود.

آفریدگار در آیه اول مدت زمان عروج فرشتگان به سوی آفریدگار را در روزی می داند که پنجاه هزار سال است اما در آیه دوم وقتی این روز را نسبت به ما انسانها که ساکن زمین هستیم بیان می کند، آن را هزار سال می داند. به عبارت دیگر این روز برای ما ساکنان زمین هزار سال است اما برای فرشتگان که با سرعتی نزدیک به سرعت نور حرکت می کنند این روز پنجاه برابر یعنی پنجاه هزار سال می باشد.
دقت داشته باشید که در آیه اول این روز (مدت زمان عروج از زمین به سوی آسمان) نسبت به فرشتگان بیان شده است و در آیه دوم این روز برای ما انسانها که بر روی زمین هستیم بیان شده است و در حقیقت خداوند میان زمانی که بر ما می گذرد و زمانی که بر فرشتگان می گذرد تفاوت قائل شده است.
ما می دانیم که سرعت باعث گذر کند زمان می‌‌شود، یعنی زمانی که ناظر ساکن اندازه می‌‌گیرد، طولانی‌تر از زمان اندازه گیری شده توسط ناظری خواهد بود که با سرعت از او دور می‌‌شود.

همانطور که در رابطه فوق می بینید در سرعتی برابر با سرعت نور، مخرج کسر به سمت صفر میل می کند. و لذا زمان به سمت بی نهایت میل خواهد کرد. همانطور که در مثال زیر نشان داده شده است، زمان در مرجعی که با سرعت v نسبت به مرچع ساکن در حرکت است همیشه بیشتر از زمان در مرجع ساکن می باشد.

در آزمایش زیر که معروف به آزمایش میون(Muon) می باشد این موضوع نشان داده شده است. همانطور که در شکل زیر مشاهده می کنید، با افزایش سرعت، زمان دچار انبساط می شود.

بهترین و دقیق ترین مشاهده اتساع زمان،آزمایشی به نام آزمایش میون ها است که اثر کند شدن زمان را به خوبی نشان می دهد. در این آزمایش شار میون ها در ارتفاعات مختلف از جو زمین اندازه گیری و با مقدار بدست آمده از محاسبات کلاسیکی مقایسه می شود. میون یک لپتون است که از واپاشی پیون ها در ارتفاعات گوناگون در جو زمین تولید می شود. نیم عمر سکون میون،0.00000156 ثانیه است. به دلیل این نیم عمر کوتاه، با وجود سرعت بسیار زیادی که دارند (0.98 سرعت نور) تعداد قابل توجهی از آنها در راه رسیدن به سطح وا می پاشند.مقایسه میان مقدار اندازه گیری شده شار میون ها با محاسبات نسبیتی و کلاسیکی شار در سطح، تایید محکمی بر اثر انبساط زمان است.

[=arial]وروایتی که فرمودید با این عنوان در رساله آلبرت انیشتین(وفات 1955 م) در رساله ی پایانی عمر خود با عنوان: "دی ارکلرونگ

[=arial]" دDie Erkla"rung - von: Albert Einstein – 1954
درمکاتبات مرحوم آیه الله العظمی بروجردی مطرح نموده اند(که از صحت آن بی اطلاعم)

[=arial]

اما روایت را در منابع معتبر جستجونموده ولی نیافتم اما تحقیق را ادامه می دهم.

پیام;704349 نوشت:
اما برای فرشتگان که با سرعتی نزدیک به سرعت نور حرکت می کنند این روز پنجاه برابر یعنی پنجاه هزار سال می باشد.

سلام
در جایی خوندم که عزراییل (ع) به پیامبری می گفت پانصد سال طول میکشد تا من فاصله بین اسمان اول و دوم را طی کنم (مکان و قصر ملک موت عزراییل در اسمان اول است )

سوال اول:
الان اون هزار سال راه که تو قران اومده کجا میشه؟

**********
سوال دوم »
وقتی پیامبر به معراج رفت
احتمالا زمان در سیارات اسمان اول متوقف شده بود!
الان با توجه به اینکه این هفت اسمان جز عالم ماده محسوب میشن و همه ساکنین مخصوص به خودشون دارن ایا این اتفاق ممکنه در چند میلیون سال زمینی رخ داده باشه ....یعنی اگر زمان در عالم های پایین متوقف نمیشد ممکن بود پیامبر پس از برگشت چند میلیون سال دیگه به زمین برمی گشتن؟

در سوره سجده آيه 5 روز قيامت را هزار سال بشرى مى داند ولى در سوره معراج آيه 4، معادل پنجاه هزار سال بشرى مى داند، اين دو تعبير چطور توجيه مى شود؟ يكى از نشانه ها و آيات الهى گردش ايام و به وجود آمدن شب و روز است كه اگر كسى پيرامون آن ها فكر و انديشه نمايد به وجود خدا و يگانگى آن يقين پيدا مى كند و سعادت دنيا و آخرت را به دست مى آورد.
قبل از هر چيز بايد به معنى و مفهوم سال توجه شود به اين بيان كه سال مركب از ماه است و ماه هم از روز تشكيل مى شود و روز در زبان عرب كه «يوم» است معانى متعددى دارد كه يكى از آن معانى همان معناى متعارف يعنى مدت زمان بين طلوع خورشيد تا غروب آن است، و در عرب معمولى مردم هم بعضى وقت ها اين لفظ به متعارف خود استعمال نمى شود بلكه به معنى دوران است، مثلا مى گوييم روزى رژيم استبداد در ايران حكومت مى كرد يا اين كه روزى زمين يكپارچه آتش بود، و هزاران مثال ديگر. و در يك جاى كلام امير المؤمنين(عليه السلام) به معناى روزگار استعمال شده در معانى متعدد، مثلا از قيامت تعبير به شده به «روز قيامت» و اين تعبير شاهد بر اين است كه مجموع كارهاى قيامت از قبيل حساب رسى خلايق با آن مدت طولانى كه دارد روز قيامت ناميده شد، و اصلا در قيامت شب و روزى وجود ندارد چون كه شب و روز از گردش زمين به دور خورشيد به وجود مى آيد و روز قيامت نه زمين و نه خورشيد به اين كيفيت باقى نمى مانند تا روز و شب تشكيل شود.
با توجه به مطالب ياد شده خداوند در سوره ى سجده آيه 5 مى فرمايد: (فِي يَوْم كانَ مِقْدارُهُ أَلْفَ سَنَة مِمّا تَعُدُّونَ); يعنى كه خداى تعالى تدبير امور را در ظرفى انجام مى دهد كه اگر با مقدار حركت و حوادث زمين تطبيق شود با هزار سال از سالهايى كه شما ساكن زمين مى شماريد برابر مى گردد، ناگزير مراد از آن، ظرفى خواهد بود كه اگر با مقدار حركت و حوادث زمينى تطبيق شود هزار سال از سالهايى كه ما مى شماريم خواهد شد، و در آيه 4 سوره معارج در مورد طول روز قيامت مى خوانيم كه (تَعْرُجُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ إِلَيْهِ فِي يَوْم كانَ مِقْدارُهُ خَمْسِينَ أَلْفَ سَنَة) فرشتگان و روح به سوى او عروج مى كنند در روزى كه پنجاه هزار سال است، اگر به ظاهر اين دو آيه بنگريم مى بينيم كه با هم منافات دارند كه چگونه مى توان ميان آيه مورد بحث كه مقدار آن را فقط يك هزار سال تعيين مى كند و آيه سوره معارج جمع كرد؟ يكى از توجيهات در پاسخ اين سؤال در حديثى كه در امالى شيخ طوسى از امام صادق(عليه السلام) نقل شده آمده است، در اين حديث آن حضرت فرمودند: «ان فى القيامة خمسين موقفا، كل موقف مثل الف سنة مما تعدون، ثم تلا هذه الاية فى يوم كان مقداره خمسين الف سنة»( ) در قيامت پنجاه موقف (محل توقف براى رسيدگى به اعمال و حساب) است كه هر موقفى به اندازه يك هزار سال از سالهايى است كه شما مى شمريد، سپس اين آيه را تلاوت فرمود: در روزى كه مقدارش پنجاه هزار سال است، توجيه ديگرى كه در مورد جمع بين آن دو گفته اند اين است كه آن پنجاه هزار سال دشوار و سخت، بر كافران اين گونه مى باشد تا به خاطر كفرشان مشقت بيشترى بكشند و بر مؤمنان اين چنين سختى و دشوارى و طولانى بودن نيست، مثلا روايتى در تفسير مجمع البيان داريم كه: «أبو سعيد الخدرى قال: قيل يا رسول الله! ما أطول هذا اليوم؟ فقال: و الذى نفس محمد بيده إنه ليخف على المؤمن حتى يكون أخف عليه من صلاة مكتوبة يصليها فى الدنيا»( ) ابو سعيد خدرى گويد: «بعد از نزول آيه 5 سوره سجده) به پيامبر اسلام عرض شد كه يا رسول الله چقدر اين روز طولانى است؟ حضرت در جواب فرمودند: قسم به آن كسى كه جانم در دست قدرت اوست، مكث و توقف مومن در قيامت مثل كسى است كه يك نماز واجب خود را به خواند يعنى براى مومن خيلى زود مى گذرد، اين مسئله يك امر طبيعى است كه اگر جايى بر كسى سخت بگذرد زمان براى او به كندى مى رود مثلا اگر يك ماه بود مى گويد براى من يك سال گذشت، اما اگر جايش راحت باشد ولو اين كه يك سال هم بگذرد مى گويد مثل اين كه يك ماه هم نشده و اين مدت تمام شد، و اين گونه تعبيرات از باب مبالغه است و در مكالمات روزمره مردم هم فراوان ديده مى شود، البته اين تعبيرات منافاتى با اين مطلب نيز ندارد كه عدد هزار و پنجاه هزار در اينجا عدد شماره اى نباشد، بلكه هر كدام براى تكثير و بيان فزونى باشد، يعنى در قيامت پنجاه موقف است كه در هر موقفى انسان مدت بسيار زيادى بايد توقف كند.

[=arial]جمع بندی:

سوال:
سلام. من مطلبی را در سایتی دیده ام از قول علامه مجلسی که حدیثی با محتوای زیر را از معراج پیامبر نقل کرده است. میخواستم بپرسم آیا این مطلب درست است و از علامه مجلسی نقل شده است و از نظر سند و اعتبار مطلب چگونه است؟ چون عده ای این حدیث را ناظر بر نسبی بودن زمان و اشاره به نظریه نسبیت اینشتین دانسته اند.
مطلبی که نقل شده است این است که: (متن عربی آنرا ندارم و تنها ترجمه آن آمده است)
پیامبر اسلام (ص) هنگامی که میخواست به معراج برود، دامان (لباس) او به یک "آب پاش"برخورد کرد و آن واژگون شد و (آب) شروع به ریختن از لولۀ آن کرد؛ پس چون آسمانها و جهان های دیگر آفرینش را سیر نمود و (دوباره) به همان مکان صعود جسمانی خود بازگشت، دید که آب آب پاش (واژگون شده) تماماً ریخته نشده است و همچنان آب آن در حال ریختن است (گویی تازه واژگون شده است).
پاسخ :سلام علیکم"
البته موضوع اتساع زمان را دربعضی از آیات قرآن نیز میشه پیدا کرد مانند:

[=arial]

[=arial] تَعْرُجُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ خَمْسِينَ أَلْفَ سَنَةٍ ‏
[=arial]‏فرشتگان و جبرئيل در روزی که مقدار آن پنجاه هزار سال است به سوی او عروج می کنند.‏
[=arial]يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّمَاء إِلَى الْأَرْضِ ثُمَّ يَعْرُجُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ أَلْفَ سَنَةٍ مِّمَّا تَعُدُّونَ (معارج4و5)

[=arial]كار [جهان‏] را از آسمان تا زمين، اداره مى‏كند آن گاه [نتيجه و گزارش آن‏] در روزى كه مقدارش- آن چنان كه شما [آدميان‏] برمى‏شماريد- هزار سال است، به سوى او بالا مى‏رود.

[=arial] آفریدگار در آیه اول مدت زمان عروج فرشتگان به سوی آفریدگار را در روزی می داند که پنجاه هزار سال است اما در آیه دوم وقتی این روز را نسبت به ما انسانها که ساکن زمین هستیم بیان می کند، آن را هزار سال می داند. به عبارت دیگر این روز برای ما ساکنان زمین هزار سال است اما برای فرشتگان که با سرعتی نزدیک به سرعت نور حرکت می کنند این روز پنجاه برابر یعنی پنجاه هزار سال می باشد.
دقت داشته باشید که در آیه اول این روز (مدت زمان عروج از زمین به سوی آسمان) نسبت به فرشتگان بیان شده است و در آیه دوم این روز برای ما انسانها که بر روی زمین هستیم بیان شده است و در حقیقت خداوند میان زمانی که بر ما می گذرد و زمانی که بر فرشتگان می گذرد تفاوت قائل شده است.
ما می دانیم که سرعت باعث گذر کند زمان می‌‌شود، یعنی زمانی که ناظر ساکن اندازه می‌‌گیرد، طولانی‌تر از زمان اندازه گیری شده توسط ناظری خواهد بود که با سرعت از او دور می‌‌شود.

همانطور که در رابطه فوق می بینید در سرعتی برابر با سرعت نور، مخرج کسر به سمت صفر میل می کند. و لذا زمان به سمت بی نهایت میل خواهد کرد. همانطور که در مثال زیر نشان داده شده است، زمان در مرجعی که با سرعت v نسبت به مرچع ساکن در حرکت است همیشه بیشتر از زمان در مرجع ساکن می باشد.

در آزمایش زیر که معروف به آزمایش میون(Muon) می باشد این موضوع نشان داده شده است. همانطور که در شکل زیر مشاهده می کنید، با افزایش سرعت، زمان دچار انبساط می شود.

بهترین و دقیق ترین مشاهده اتساع زمان،آزمایشی به نام آزمایش میون ها است که اثر کند شدن زمان را به خوبی نشان می دهد. در این آزمایش شار میون ها در ارتفاعات مختلف از جو زمین اندازه گیری و با مقدار بدست آمده از محاسبات کلاسیکی مقایسه می شود. میون یک لپتون است که از واپاشی پیون ها در ارتفاعات گوناگون در جو زمین تولید می شود. نیم عمر سکون میون،0.00000156 ثانیه است. به دلیل این نیم عمر کوتاه، با وجود سرعت بسیار زیادی که دارند (0.98 سرعت نور) تعداد قابل توجهی از آنها در راه رسیدن به سطح وا می پاشند.مقایسه میان مقدار اندازه گیری شده شار میون ها با محاسبات نسبیتی و کلاسیکی شار در سطح، تایید محکمی بر اثر انبساط زمان است.

اما روایت مورد نظر شما گرچه با این عنوان در رساله آلبرت انیشتین(وفات 1955 م) در رساله ی پایانی عمر خود با عنوان: "دی ارکلرونگ" دDie Erkla"rung - von: Albert Einstein – 1954ذکرشده مدرک معتبری برای آن یافت نشد.

موضوع قفل شده است