جمع بندی حرمت عاشقانه، غریزه و تحریک جنسی

تب‌های اولیه

8 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
حرمت عاشقانه، غریزه و تحریک جنسی

با سلام
اول در مورد خودم توضیح میدم:
پسری 25 ساله،خدمت رفته،لیسانس ، فعلا مشغول به کار در یک شرکت کوچک(موقت هست)
من تو مدت کار در شرکت از یکی از همکاران خانم خوشم آمد و بعد از حدود 5-6 ماه حرف دلمو بهش زدم.تصمیم گرفتیم همدیگر رو بیشتر بشناسیم.تلفنی البته.
مشکلی که من دارم اینه که وقتی باهاش تلفنی صحبت میکنم، یا اس ام اسی باهاش در ارتباطم و یا در مورد آینده و حرفامون فکر میکنم آلتم بزرگ(تحریک) میشه و تا حدی پیش میره که آب(مذی) از اون خارج بشه که برخی اوقات اتفاق می افته،اما خیلی کم.
طبیعتا دست خودم نیست و غریزه است.فکرم هم بد نیست،باور کنید.پسر با ایمانی هستم.روزی هم با کسی در ارتباط نبودم.خودارضایی و ... هم نداشتم.
این مشکل باعث شد در شب دوم صحبتامون آب من خیلی کم خارج بشه و مجبور باشم هی به دستشویی برم.فشار زیادی بهم وارد شد.به گونه ای که الان درد گرفتگی بیضه(به گفته پزشک متخصص) پیدا کردم.سونوگرافی گرفتم که گفته شد واریکوسل هم دارم.
متاسفانه هنگام این تحریک، درد من بیشتر میشه و یه جورایی نیاز به استراحت دارم.فعلا دارم دارو درمانی میکنم.اما پس از هر بار ارتباط طولانی دوباره درد سراغم میاد.الان 10 روزی هست باهاش در مورد ازدواج در ارتباطم.تو مدت 8 ماه این اتفاق نیافتاده بود.بینمون حرمت صحبت کردن وجود داره.فکر کنم زشته الان در مورد مشکلم بهش بگم(فکر کنم اطلاعاتش هم کمه در این زمینه)
بهش گفتم بدلیل یک مشکل نمیتونیم فعلا در ارتباط باشیم.اما اون ناراحته و هی میگه چرا؟میگه من چه مشکلی برات دارم؟
گفتم بهش نمیشه در موردش صحبت کنیم.ازش خواستم "بهم اعتماد کنه.بعدا اگر متوجه بشی مطمئنم بهم حق میدی".اینقدر کم طاقتی در آورد بهش گفتم،بیمارم.اما باز هم میگه عجیبه و ربطش به من چیه؟نگران هم شده.درکش میکنم که نگرانه.یه جورایی نگرانی از اینکه من چیزیم نشه.مثل همسرش.خیلی دوستم داره.اما من بیشتر از اون دوستش دارم.چون بیشتر شناختمش.دوست داشتنش برام نیست.دوست داشتن اون فقط وظیفمو برای خوشبختیش سنگین کرد.

موندم چکار کنم؟
خودمو درست کنم؟چگونه؟
بهش سر راست همه چیزو بگم؟که مطمئنم نمیشه و احتمال اینکه حرمت ها شکسته بشه از الان وجود داره

باور کنید از کس دیگه ای نمیتونستم کمک بخوام الی عزیزان این انجمن.خواهشمندم کمک کنید.اگر بگید چطور خودمو بهتر کنم بهتره.
طی بررسی های مختلف در اینترنت یکی میگه این طبیعیه در سن شما و از بین میره.یکی میگه چون فکرا محدود و بسته است.

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد راهنما

369369;689104 نوشت:
با سلام
اول در مورد خودم توضیح میدم:
پسری 25 ساله،خدمت رفته،لیسانس ، فعلا مشغول به کار در یک شرکت کوچک(موقت هست)
من تو مدت کار در شرکت از یکی از همکاران خانم خوشم آمد و بعد از حدود 5-6 ماه حرف دلمو بهش زدم.تصمیم گرفتیم همدیگر رو بیشتر بشناسیم.تلفنی البته.
مشکلی که من دارم اینه که وقتی باهاش تلفنی صحبت میکنم، یا اس ام اسی باهاش در ارتباطم و یا در مورد آینده و حرفامون فکر میکنم آلتم بزرگ(تحریک) میشه و تا حدی پیش میره که آب(مذی) از اون خارج بشه که برخی اوقات اتفاق می افته،اما خیلی کم.
طبیعتا دست خودم نیست و غریزه است.فکرم هم بد نیست،باور کنید.پسر با ایمانی هستم.روزی هم با کسی در ارتباط نبودم.خودارضایی و ... هم نداشتم.
این مشکل باعث شد در شب دوم صحبتامون آب من خیلی کم خارج بشه و مجبور باشم هی به دستشویی برم.فشار زیادی بهم وارد شد.به گونه ای که الان درد گرفتگی بیضه(به گفته پزشک متخصص) پیدا کردم.سونوگرافی گرفتم که گفته شد واریکوسل هم دارم.
متاسفانه هنگام این تحریک، درد من بیشتر میشه و یه جورایی نیاز به استراحت دارم.فعلا دارم دارو درمانی میکنم.اما پس از هر بار ارتباط طولانی دوباره درد سراغم میاد.الان 10 روزی هست باهاش در مورد ازدواج در ارتباطم.تو مدت 8 ماه این اتفاق نیافتاده بود.بینمون حرمت صحبت کردن وجود داره.فکر کنم زشته الان در مورد مشکلم بهش بگم(فکر کنم اطلاعاتش هم کمه در این زمینه)
بهش گفتم بدلیل یک مشکل نمیتونیم فعلا در ارتباط باشیم.اما اون ناراحته و هی میگه چرا؟میگه من چه مشکلی برات دارم؟
گفتم بهش نمیشه در موردش صحبت کنیم.ازش خواستم "بهم اعتماد کنه.بعدا اگر متوجه بشی مطمئنم بهم حق میدی".اینقدر کم طاقتی در آورد بهش گفتم،بیمارم.اما باز هم میگه عجیبه و ربطش به من چیه؟نگران هم شده.درکش میکنم که نگرانه.یه جورایی نگرانی از اینکه من چیزیم نشه.مثل همسرش.خیلی دوستم داره.اما من بیشتر از اون دوستش دارم.چون بیشتر شناختمش.دوست داشتنش برام نیست.دوست داشتن اون فقط وظیفمو برای خوشبختیش سنگین کرد.

موندم چکار کنم؟
خودمو درست کنم؟چگونه؟
بهش سر راست همه چیزو بگم؟که مطمئنم نمیشه و احتمال اینکه حرمت ها شکسته بشه از الان وجود داره

باور کنید از کس دیگه ای نمیتونستم کمک بخوام الی عزیزان این انجمن.خواهشمندم کمک کنید.اگر بگید چطور خودمو بهتر کنم بهتره.
طی بررسی های مختلف در اینترنت یکی میگه این طبیعیه در سن شما و از بین میره.یکی میگه چون فکرا محدود و بسته است.

با عرض سلام و ادب خدمت شما برادر گرامی و همه اسک دینی های عزیز
از حسن اعتماد شما به این انجمن سپاسگذارم و از مسئله ای که با آن مواجهید متاسفم
عکس العمل و نگرانی و استرس و اصرار آن خانم کاملا طبیعی است و لذا نمی تواند بی تفاوت باشد و از سویی حیا و حفظ حریم شما هم کاملا درست است به نظر بنده مناسبترین راه کوتاه نمودن فرآیند آشنایی(شناخت خوب در حداقل زمان) است و پس از آن چون واریکوسل انواع مختلفی دارد لذا درصدد درمان باشید و بیماری خود را پس از اتمام نسبی شناخت و قطعی نمودن ازدواج مطرح نمایید چرا که ممکن است در فرزنددار شدن شما ایجاد مشکل نماید.
البته برای مطرح کردن،می تونید از واسطه یا نوشتن نامه و ...استفاده نمایید البته حتما قبل از مطرح کردن زمینه سازی مناسب را صورت دهید.

در پناه قرآن و عترت موفق باشید
یا علی

369369;689104 نوشت:
باور کنید از کس دیگه ای نمیتونستم کمک بخوام الی عزیزان این انجمن.خواهشمندم کمک کنید.اگر بگید چطور خودمو بهتر کنم بهتره.
طی بررسی های مختلف در اینترنت یکی میگه این طبیعیه در سن شما و از بین میره.یکی میگه چون فکرا محدود و بسته است.

سلام برادر
بنظرم اول به یک اورولوژیست مراجعه کنید(اگه درد زیاد نیست و تواناییشو دارین)ی آزمایش باروری بدین!اگه مشکلی نبود که واریکوسل درمانشو انجام بدین که مشکل زیادی نداره و فوق فوقش ی جراحی کوچولو(به دکتر مراجعه کنین)
اما اگه یک میلیونیوم درصد خدای ناکرده مشکلی بود،اون مشکلو به همسر آیندتون بگین در زمینه باروری
بنظر من فعلا درست نیست بگین ،اگه مشکلی هم پیش نیومد که دیگه اصلا به گفتن نیاز نیست!

369369;689104 نوشت:
حرفامون فکر میکنم آلتم بزرگ(تحریک) میشه و تا حدی پیش میره که آب(مذی) از اون خارج بشه که برخی اوقات اتفاق می افته،

طبیعی اخوی نعوظ و اینا هنگام صحبت برای شما که اهل ایمان هستین و مراعات میکنین طبیعیه چیز خاصی نیست

369369;689104 نوشت:
روزی هم با کسی در ارتباط نبودم.خودارضایی و ... هم نداشتم.

از بلوغ به اینور محتلم میشدین در خواب ؟بعد از اون که دردی نداشتین؟اگه میشدین و دردی هم نبود طبیعیه

369369;689104 نوشت:
خودمو درست کنم؟چگونه؟

دکتر برین پیش یک اورولوژیست،فقط هر چه سریع تر مطمئن شین توانایی باروری دارین یا نه همین مهمه خیلی

الان که دوباره نگاه میکنم مال 94 هستش!تا الان 3 سال شده پس ازدواجشونم کرده!امیدوارم خوشبخت شده باشه..

herzinand;955710 نوشت:
الان که دوباره نگاه میکنم مال 94 هستش!تا الان 3 سال شده پس ازدواجشونم کرده!امیدوارم خوشبخت شده باشه..

سلام.
Lol لا اله الا الله!

این هم کم کاری بعضی(فقط بعضی) از کارشناس هاست. بیچاره گفته فقط میتونه اینجا بیان کنه 2 سال بعدش جواب دادن!

با عرض سلام و ادب خدمت همه دوستان اسک دینی

369369;689104 نوشت:
اول در مورد خودم توضیح میدم:
پسری 25 ساله،خدمت رفته،لیسانس ، فعلا مشغول به کار در یک شرکت کوچک(موقت هست)

حسام 1999;955710 نوشت:
الان که دوباره نگاه میکنم مال 94 هستش!تا الان 3 سال شده پس ازدواجشونم کرده!امیدوارم خوشبخت شده باشه..

خدارا خدارا;955714 نوشت:
سلام.
Lol لا اله الا الله!

این هم کم کاری بعضی(فقط بعضی) از کارشناس هاست. بیچاره گفته فقط میتونه اینجا بیان کنه 2 سال بعدش جواب دادن!

درست است مربوط به سال 94 است امیدوارم مشکلشون حل شده باشد از این بابت بسیار عذر خواهیم
متاسفانه در بعضی از مقاطع تعداد کارشناسان کم می شود و فرصت کمتری را برای پاسخ به همه سوالات و پیگیری آنها پیدا می کنند آن هم در بخش مشاوره که برای پاسخ کامل و جمعبندی بعضا نیاز است 10 صفحه مطالعه شود.این سوال نیز اسیر همین مسئله شده است و تازه کارشناس تغییر یافته و به بنده ارجاع داده شده است امیدوارم با برنامه ریزی مناسب و همکاری کارشناسان این مسائل برطرف گردند.
البته بنده شاهد زحمات فراوان دوستان این انجمن هستم لذا این مسائل چیزی از تشکر ما نسبت به زحمات آنها و اجر اخروی آن کم نمی کند.

در پناه قرآن و عترت موفق باشید
یا علی

جمع بندی: حرمت عاشقانه، غریزه و تحریک جنسی

سوال :

با سلام
اول در مورد خودم توضیح میدم:
پسری 25 ساله،خدمت رفته،لیسانس ، فعلا مشغول به کار در یک شرکت کوچک(موقت هست)
من تو مدت کار در شرکت از یکی از همکاران خانم خوشم آمد و بعد از حدود 5-6 ماه حرف دلمو بهش زدم.تصمیم گرفتیم همدیگر رو بیشتر بشناسیم.تلفنی البته.
مشکلی که من دارم اینه که وقتی باهاش تلفنی صحبت میکنم، یا اس ام اسی باهاش در ارتباطم و یا در مورد آینده و حرفامون فکر میکنم آلتم بزرگ(تحریک) میشه و تا حدی پیش میره که آب(مذی) از اون خارج بشه که برخی اوقات اتفاق می افته،اما خیلی کم.
طبیعتا دست خودم نیست و غریزه است.فکرم هم بد نیست،باور کنید.پسر با ایمانی هستم.روزی هم با کسی در ارتباط نبودم.خودارضایی و ... هم نداشتم.
این مشکل باعث شد در شب دوم صحبتامون آب من خیلی کم خارج بشه و مجبور باشم هی به دستشویی برم.فشار زیادی بهم وارد شد.به گونه ای که الان درد گرفتگی بیضه(به گفته پزشک متخصص) پیدا کردم.سونوگرافی گرفتم که گفته شد واریکوسل هم دارم.
متاسفانه هنگام این تحریک، درد من بیشتر میشه و یه جورایی نیاز به استراحت دارم.فعلا دارم دارو درمانی میکنم.اما پس از هر بار ارتباط طولانی دوباره درد سراغم میاد.الان 10 روزی هست باهاش در مورد ازدواج در ارتباطم.تو مدت 8 ماه این اتفاق نیافتاده بود.بینمون حرمت صحبت کردن وجود داره.فکر کنم زشته الان در مورد مشکلم بهش بگم(فکر کنم اطلاعاتش هم کمه در این زمینه)
بهش گفتم بدلیل یک مشکل نمیتونیم فعلا در ارتباط باشیم.اما اون ناراحته و هی میگه چرا؟میگه من چه مشکلی برات دارم؟
گفتم بهش نمیشه در موردش صحبت کنیم.ازش خواستم "بهم اعتماد کنه.بعدا اگر متوجه بشی مطمئنم بهم حق میدی".اینقدر کم طاقتی در آورد بهش گفتم،بیمارم.اما باز هم میگه عجیبه و ربطش به من چیه؟نگران هم شده.درکش میکنم که نگرانه.یه جورایی نگرانی از اینکه من چیزیم نشه.مثل همسرش.خیلی دوستم داره.اما من بیشتر از اون دوستش دارم.چون بیشتر شناختمش.دوست داشتنش برام نیست.دوست داشتن اون فقط وظیفمو برای خوشبختیش سنگین کرد.

موندم چکار کنم؟
خودمو درست کنم؟چگونه؟
بهش سر راست همه چیزو بگم؟که مطمئنم نمیشه و احتمال اینکه حرمت ها شکسته بشه از الان وجود داره

باور کنید از کس دیگه ای نمیتونستم کمک بخوام الی عزیزان این انجمن.خواهشمندم کمک کنید.اگر بگید چطور خودمو بهتر کنم بهتره.
طی بررسی های مختلف در اینترنت یکی میگه این طبیعیه در سن شما و از بین میره.یکی میگه چون فکرا محدود و بسته است.

پاسخ:

با عرض سلام و ادب خدمت شما برادر گرامی و همه اسک دینی های عزیز
از حسن اعتماد شما به این انجمن سپاسگذارم و از مسئله ای که با آن مواجهید متاسفم
عکس العمل و نگرانی و استرس و اصرار آن خانم کاملا طبیعی است و لذا نمی تواند بی تفاوت باشد و از سویی حیا و حفظ حریم شما هم کاملا درست است به نظر بنده مناسبترین راه کوتاه نمودن فرآیند آشنایی(شناخت خوب در حداقل زمان) است و پس از آن چون واریکوسل انواع مختلفی دارد لذا درصدد درمان باشید و بیماری خود را پس از اتمام نسبی شناخت و قطعی نمودن ازدواج مطرح نمایید چرا که ممکن است در فرزنددار شدن شما ایجاد مشکل نماید.
البته برای مطرح کردن،می تونید از واسطه یا نوشتن نامه و ...استفاده نمایید البته حتما قبل از مطرح کردن زمینه سازی مناسب را صورت دهید.

در پناه قرآن و عترت موفق باشید
یا علی

1.سايت انجمن گفتگوي ديني، انجمن مشاوره، كارشناس: راهنما: تاريخ:18/ 09/ 1396

موضوع قفل شده است