جمع بندی سوره توبه از چه زمانی فاضحه نام گرفت و چرا؟

تب‌های اولیه

14 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
سوره توبه از چه زمانی فاضحه نام گرفت و چرا؟

سلام

یکی از نامهای سوره توبه یابرائت فاضحة المنافقین است ، این نام فلسفه اش از کجا بود ؟

وبراءة تسمى أيضا التوبة لقوله فيها { لقد تاب الله على النبي } الآية والفاضحة أخرج البخاري عن سعيد بن جبير قال قلت لابن عباس سورة التوبة قال التوبة بل هي الفاضحة ما زالت تنزل ومنهم ومنهم . . . حتى ظننا ألا يبقى أحد منا إلا ذكر فيها .الاتقان

اما کدام آیاتش اسامی منافقین را آورده تا مفتضح شوند ؟ منهم ....

با نام و یاد دوست




کارشناس بحث: استاد میقات

با سلام و درود

یکی از نام های سوره «توبه» را «فاضحه» شمرده اند.(الإتقان في علوم القرآن، ج ‏1، ص 197)

«فاضحه» از ماده "فضح" به معنای رسوا كردن و عيب كسى را آشكار نمودن است.(قاموس قرآن، ج ‏5، ص 182)

از قتاده نقل شده علت نامگذاری «فاضحه» برای سوره توبه، آن است که منافقین را مفتضح و رسوا می کند.(الإتقان في علوم القرآن، ج ‏1، ص 198)

در مجمع البیان آمده: «فاضحة» یعنی رسوا كننده. سعيد بن جبير گويد: پيش ابن عباس نام سوره‏ توبه را بر زبان جارى كردم گفت: اين سوره فاضحه است، زيرا هم چنان آيات (اين سوره) درباره آنان (منافقان) پشت سر هم نازل شد، تا جايى كه ما ترسيديم نام هيچيک از آنان را نيز باقى نگذارد، و خلاصه بدان جهت آن را بدين اسم ناميدند كه موجب رسوايى منافقين گشت.(مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‏5، ص 3)

سیوطی آورده است: در وجه نامگذاری این سوره به «فاضحه»، ابن عباس می گوید زیرا پيوسته نازل مى‏ شد «و منهم ... و منهم ...»؛ یعنی عده ‏اى از آن ها چنين ... عده ای از آن ها چنان ...؛ تا اين كه گمان برديم هيچ يک از ما نمى ‏ماند مگر اين كه در اين سوره ياد شود.

و ابوالشيخ از عكرمه روايت كرده كه گفت: عمر گفت: نزول سوره برائة تمام نشد مگر اين كه گمان برديم كه احدى از ما باقى نمى ‏ماند مگر اين كه درباره او چيزى نازل مى‏ شود.

[در جای دیگری نقل شده] وقتی از این سوره نزد خلیفه دوم ياد مى ‏شد و مى ‏گفتند سوره توبه، او مى‏ گفت اين سوره به عذاب نزديكتر است، دست از سر مردم نمى‏ كشيد تا اين كه چيزى باقى نمانده بود كه كسى را باقى نگذارد.(الإتقان في علوم القرآن، ج ‏1، ص 197)

لازم به ذکر است سوره توبه در معرفی منافقین به برخی از ویژگی های آن ها اشاره فرموده که در ذیل آورده می شود:

«وَ مِنْهُم مَّن يَقُولُ ائْذَن لىّ‏ِ وَ لَا تَفْتِنىّ‏ِ أَلَا فىِ الْفِتْنَةِ سَقَطُواْ وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةُ بِالْكَفِرِين‏»
بعضى از آنها مى‏ گويند: «به ما اجازه ده (تا در جهاد شركت نكنيم)، و ما را به گناه نيفكن»! آگاه باشيد آنها (هم اكنون) در گناه سقوط كرده ‏اند و جهنم، كافران را احاطه كرده است.(توبه، 49)

«وَ مِنهُم مَّن يَلْمِزُكَ فىِ الصَّدَقَتِ فَإِنْ أُعْطُواْ مِنهَا رَضُواْ وَ إِن لَّمْ يُعْطَوْاْ مِنهَا إِذَا هُمْ يَسْخَطُون‏»
و در ميان آنها كسانى هستند كه در (تقسيم) غنايم به تو خرده ميگيرند اگر از آن (غنايم، سهمى) به آنها داده شود، راضى مى ‏شوند و اگر داده نشود، خشم مى ‏گيرند (خواه حقّ آنها باشد يا نه).(توبه، 58)

«وَ مِنهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبىِ‏َّ وَ يَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَيرٍ لَّكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ يُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ رَحْمَةٌ لِّلَّذِينَ ءَامَنُواْ مِنكمُ‏ْ وَ الَّذِينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لهُمْ عَذَابٌ أَلِيم‏»
از آنها كسانى هستند كه پيامبر را آزار مى ‏دهند و مى ‏گويند: «او آدم خوش‏باورى است!» بگو: «خوش‏باور بودن او به نفع شماست! (ولى بدانيد) او به خدا ايمان دارد و (تنها) مؤمنان را تصديق مى ‏كند و رحمت است براى كسانى از شما كه ايمان آورده ‏اند!» و آنها كه رسول خدا را آزار مى ‏دهند، عذاب دردناكى دارند.(توبه، 61)

«وَ مِنهُم مَّنْ عَاهَدَ اللَّهَ لَئنِ‏ْ ءَاتَئنَا مِن فَضْلِهِ لَنَصَّدَّقَنَّ وَ لَنَكُونَنَّ مِنَ الصَّالِحِينَ فَلَمَّا ءَاتَئهُم مِّن فَضْلِهِ بخِلُواْ بِهِ وَ تَوَلَّواْ وَّ هُم مُّعْرِضُون‏»
بعضى از آنها با خدا پيمان بسته بودند كه: «اگر خداوند ما را از فضل خود روزى دهد، قطعاً صدقه خواهيم داد و از صالحان (و شاكران) خواهيم بود!» امّا هنگامى كه خدا از فضل خود به آنها بخشيد، بخل ورزيدند و سرپيچى كردند و روى برتافتند.(توبه، 75و76)

«وَ الَّذِينَ اتخَّذُواْ مَسْجِدًا ضِرَارًا وَ كُفْرًا وَ تَفْرِيقَا بَينْ‏َ الْمُؤْمِنِينَ وَ إِرْصَادًا لِّمَنْ حَارَبَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ مِن قَبْلُ وَ لَيَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا الْحُسْنىَ‏ وَ اللَّهُ يَشهَدُ إِنهُّمْ لَكَاذِبُونَ لَا تَقُمْ فِيهِ أَبَدًا»
(گروهى ديگر از آنها) كسانى هستند كه مسجدى ساختند براى زيان (به مسلمانان)، و (تقويت) كفر، و تفرقه‏ افكنى ميان مؤمنان، و كمينگاه براى كسى كه از پيش با خدا و پيامبرش مبارزه كرده بود آنها سوگند ياد مى ‏كنند كه: «جز نيكى (و خدمت)، نظرى نداشته ‏ايم!» امّا خداوند گواهى مى‏ دهد كه آنها دروغگو هستند! هرگز در آن (مسجد به عبادت) نايست‏.(توبه، 107و108)

«وَ إِذَا مَا أُنزِلَتْ سُورَةٌ نَّظَرَ بَعْضُهُمْ إِلىَ‏ بَعْضٍ هَلْ يَرَئكُم مِّنْ أَحَدٍ ثُمَّ انصَرَفُواْ صَرَفَ اللَّهُ قُلُوبهُم بِأَنهُّمْ قَوْمٌ لَّا يَفْقَهُون‏»
و هنگامى كه سوره‏ اى نازل مى ‏شود، بعضى از آنها [منافقان‏] به يكديگر نگاه مى ‏كنند و مى ‏گويند: «آيا كسى شما را مى ‏بيند؟ (اگر از حضور پيامبر بيرون رويم، كسى متوجّه ما نمى ‏شود!)» سپس منصرف مى ‏شوند (و بيرون مى ‏روند) خداوند دلهايشان را (از حق) منصرف ساخته چرا كه آنها، گروهى هستند كه نمى ‏فهمند (و بى ‏دانشند).(توبه، 127)

يَحْلِفُونَ بِاللَّـهِ لَكُمْ لِيُرْ‌ضُوكُمْ وَاللَّـهُ وَرَ‌سُولُهُ أَحَقُّ أَن يُرْ‌ضُوهُ إِن كَانُوا مُؤْمِنِينَ ﴿٦٢﴾

أَلَمْ يَعْلَمُوا أَنَّهُ مَن يُحَادِدِ اللَّـهَ وَرَ‌سُولَهُ فَأَنَّ لَهُ نَارَ‌ جَهَنَّمَ خَالِدًا فِيهَا ۚ ذَٰلِكَ الْخِزْيُ الْعَظِيمُ ﴿٦٣﴾

يَحْذَرُ‌ الْمُنَافِقُونَ أَن تُنَزَّلَ عَلَيْهِمْ سُورَ‌ةٌ تُنَبِّئُهُم بِمَا فِي قُلُوبِهِمْ ۚ قُلِ اسْتَهْزِئُوا إِنَّ اللَّـهَ مُخْرِ‌جٌ مَّا تَحْذَرُ‌ونَ ﴿٦٤﴾

وَلَئِن سَأَلْتَهُمْ لَيَقُولُنَّ إِنَّمَا كُنَّا نَخُوضُ وَنَلْعَبُ ۚ قُلْ أَبِاللَّـهِ وَآيَاتِهِ وَرَ‌سُولِهِ كُنتُمْ تَسْتَهْزِئُونَ ﴿٦٥﴾

لَا تَعْتَذِرُ‌وا قَدْ كَفَرْ‌تُم بَعْدَ إِيمَانِكُمْ ۚ إِن نَّعْفُ عَن طَائِفَةٍ مِّنكُمْ نُعَذِّبْ طَائِفَةً بِأَنَّهُمْ كَانُوا مُجْرِ‌مِينَ ﴿٦٦﴾

سوره توبه

آیا سوره توبه با بیان اوصاف و سخنان منافقان، انها را رسوا کرد و مسلمانان، آنها را از روی همین خصوصیات و سخنان، شناسایی می کردند ؟ ( و به این طریق تابلو و رسوا میشدند؟)

یا

سوره ی توبه، با ذکر اسامی آنها، رسوایشان کرد ؟

ظاهر آیات قرآن نشان می دهد که خداوند با ذکر اوصاف به بیان مصداق می پرداخته است کما اینکه در آیات مباهله و ولایت نیز چنین است.

البته جای این پرسش هست ( در جستاری دیگر پرسیده شد تا ببینیم چه جوابی می دهند )

آیا برخی روایات و نهضت منع حدیث و پیرایش قرآن و توحید مصاحف و سوزاندن مصاحف دیگر، نمی تواند نشان بدهد که کاتبان وحی، به تایید رسول خدا، مصداق و تاویل و شان نزول ایات را می نوشتند ؟

مثلا می دانیم قرآن علی علیه السلام به ترتیب نزول است و تفسیر و تاویل و شان نزول مشخص شده است.

یا در برخی روایات اهل سنت که از احرف سبعه سخن گفته میشود، ذکری از حذف و اضافاتی در آیات می شود که نوعی مصداق شناسی و تفسیر در آن دیده میشود. مثل قرائت ابن مسعود.

یا در برخی روایات مذهب شیعه، به این تفسیر و تاویل خصوصا ایات ولایت، برخورد می کنیم.

آیا اینها دلیل خوبی نیست که نشان بدهد کاتبان وحی، مصادیق و شان نزول و مانند اینها را نیز کتابت می کردند ؟

با سلام وتشکر

پس معلوم میشود که بنابر روایت بخاری ابتدا نام این سوره فاضحه بود بعدا آنرا تغییر دادند .

همچنین امام قرطبی و سایر مفسرین اهل سنت آورده اند که :

قال بن عباس : أنزل الله أسماء المنافقين وكانوا سبعين رجلا ثم نسخ تلك الأسماء من القرآن رأفة منه ورحمة لأن أولادهم كانوا مسلمين والناس يعير بعضهم بعضا !!!!!!!!!! تفسیر قرطبی و....

وابن عباس ميگويد كه خداي متعال اسامي 70 منافق را در قرآن نازل كرده بود اما بعدا آنها نسخ شدند به جهت رحمت ومهرباني خدا زيرا كه اولادشان مسلمان بودند واين موضوع مايه طعنه بر اصحاب ميشد

{ استغفر لَهُمْ } يقول إن تستغفر لعبد الله بن أبي وجد بن قيس ومعتب بن قشير وأصحابهم نحو سبعين رجلاً { أَوْ لاَ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ } سواء عليهم { إِن تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِينَ مَرَّةً فَلَن يَغْفِرَ الله لَهُمْ ذلك } العذاب { بِأَنَّهُمْ كَفَرُواْ بالله وَرَسُولِهِ } في السر { والله لاَ يَهْدِي } لا يغفر { القوم الفاسقين } المنافقين عبد الله بن أبي وأصحابه { فَرِحَ المخلفون } رضي المنافقون { بِمَقْعَدِهِمْ }

الكتاب: تنوير المقباس من تفسير ابن عباس
ينسب: لعبد الله بن عباس - رضي الله عنهما - (المتوفى: 68هـ)

{فَأَنَّ لَهُ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِداً (فِيهَا)}، أي: لابثاً أبداً، {ذلك الخزي العظيم}، أي: الهوان والذل.
ثم قال تعالى إخباراً عما يُسِرُّ المنافقون: {يَحْذَرُ المنافقون أَن تُنَزَّلَ عَلَيْهِمْ سُورَةٌ تُنَبِّئُهُمْ}، الآية.
المعنى: يَخْشى المنافقون، أن ينزّل الله عز وجل، سورة يخبر فيها بما في قلوبهم. وكانوا يقولون القول القبيح في النبي صلى الله عليه وسلم، وأصحابه بينهم، ويقولون: عسى الله ألاّ يفشي سِرَِّنا علينا.
ورُوي أنهم كانوا سبعين رجلاً، أنزل الله عز وجل، أسماءهم وأسماء آبائهم في القرآن، ثم رفع ذلك ونسخ رحمة ورأفة منه على خلقه؛ لأن أبناءهم كانوا مسلمين.
قوله: {قُلِ استهزءوا إِنَّ الله}.
هذا تهديد من الله عز وجل، لهم.
{إِنَّ الله مُخْرِجٌ مَّا تَحْذَرُونَ}.

الكتاب: الهداية إلى بلوغ النهاية في علم معاني القرآن وتفسيره، وأحكامه، وجمل من فنون علومه
المؤلف: أبو محمد مكي بن أبي طالب حَمّوش بن محمد بن مختار القيسي القيرواني ثم الأندلسي القرطبي المالكي (المتوفى: 437هـ)

قَوْله تَعَالَى: {يحذر المُنَافِقُونَ} فِيهِ قَولَانِ:
أَحدهمَا: أَنه خبر بِمَعْنى الْأَمر، وَمَعْنَاهُ: ليحذر المُنَافِقُونَ.
وَالْآخر: أَنه بِمَعْنى الْإِخْبَار عَنْهُم؛ إِذْ كَانُوا يستهزئون وَيَخَافُونَ الفضيحة بنزول الْقُرْآن فِي شَأْنهمْ.
قَوْله تَعَالَى: {أَن تنزل عَلَيْهِم سُورَة تنبئهم بِمَا فِي قُلُوبهم} وَقد بَينا أَن هَذِه السُّورَة تسمى المبعثرة والفاضحة؛ فَهَذِهِ الْآيَة تُشِير إِلَى مَا قدمنَا.
وَقد رُوِيَ عَن عبد الله بن عَبَّاس قَالَ: أنزل الله تَعَالَى ذكر سبعين رجلا من الْمُنَافِقين بِأَسْمَائِهِمْ وَأَسْمَاء آبَائِهِم وعشائرهم، ثمَّ نسخ ذكر الْأَسْمَاء رَحْمَة ورأفة على الْمُؤمنِينَ؛ لِأَن أَوْلَادهم كَانُوا مُؤمنين، فنسخ ذَلِك لِئَلَّا يعير بَعضهم بَعْضًا.
الكتاب: تفسير القرآن
المؤلف: أبو المظفر، منصور بن محمد بن عبد الجبار ابن أحمد المروزى السمعاني التميمي الحنفي ثم الشافعي (المتوفى: 489هـ)

{يَحْذَرُ الْمُنَافِقُونَ} أَيْ: يَخْشَى الْمُنَافِقُونَ، {أَنْ تُنَزَّلَ عَلَيْهِمْ} أَيْ: تُنَزَّلُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ، {سُورَةٌ تُنَبِّئُهُمْ بِمَا فِي قُلُوبِهِمْ} أَيْ: بِمَا فِي قُلُوبِ الْمُنَافِقِينَ مِنَ الْحَسَدِ وَالْعَدَاوَةِ لِلْمُؤْمِنِينَ، كَانُوا يَقُولُونَ فِيمَا بَيْنَهُمْ وَيُسِرُّونَ وَيَخَافُونَ الْفَضِيحَةَ بِنُزُولِ الْقُرْآنِ فِي شَأْنِهِمْ.
قَالَ قَتَادَةُ: هَذِهِ السُّورَةُ تُسَمَّى الْفَاضِحَةَ وَالْمُبَعْثِرَةَ وَالْمُثِيرَةَ، أَثَارَتْ مَخَازِيَهُمْ وَمَثَالِبَهُمْ.
قَالَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عَبَّاسٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا: أَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى ذِكْرَ سَبْعِينَ رَجُلًا مِنَ الْمُنَافِقِينَ بِأَسْمَائِهِمْ وَأَسْمَاءِ آبَائِهِمْ ثُمَّ نَسَخَ ذِكْرَ الْأَسْمَاءِ رَحْمَةً لِلْمُؤْمِنِينَ، لِئَلَّا يُعَيِّرُ بَعْضُهُمْ بَعْضًا، لِأَنَّ أَوْلَادَهُمْ كَانُوا مُؤْمِنِينَ.

الكتاب: معالم التنزيل في تفسير القرآن = تفسير البغوي
المؤلف: محيي السنة، أبو محمد الحسين بن مسعود البغوي (المتوفى: 510هـ)

والقائل: جماعة من اليهود والمنافقين نحو سبعين رجلا. الكتاب : التفسير الوسيط للزحيلي

67 - {الْمُنافِقُونَ وَالْمُنافِقاتُ:} قال قتادة: كانوا يسمّون هذه السّورة الفاضحة؛ لأنّها فضحت المنافقين لم تزل تنزل فيها: ومنهم ومنهم، حتى لم تترك (4) منافقا إلاّ نبّهت عليه (5).
وعن قتادة أيضا: كنّا نسمّي هذه السّورة المثيرة؛ لأنّها أثارت مثالب المنافقين ومخازيهم (6). وعن الحسن: كانوا يسمّونها الحفّارة؛ لأنّها حفرت فاستخرجت ما في قلوب المنافقين (7). وعن عطاء أنّ سبعين رجلا من المنافقين أنزل الله أسماءهم، ثمّ نسخ تلك الأسماء رحمة منه على خلقه فإنّ أولادهم وعشائرهم (8) كانوا مسلمين (9).
(4) في ع: تنزل.
(5) روي مثله عن ابن عباس في سنن سعيد بن منصور 5/ 232، وصحيح البخاري 4/ 1852، ومسلم 4/ 2322.
(6) ينظر: تفسير البغوي 2/ 307.
(7) ينظر: تفسير القرطبي 8/ 196.
(8) في ب: وعشيرتهم.
(9) ينظر: تفسير البغوي 2/ 307، والقرطبي 8/ 196.

قال قتادة «هذه السُّورة كانت تُسمَّى الفاضحة، والحافرة، والمبعثرة، والمثيرة، أثارت مخازيهم ومثالبهم» قال ابن عباسٍ: «أنزل اللهُ تعالى ذكر سبعين رجلاً من المنافقين بأسمائهم، وأسماء آبائهم، ثم نسخ ذكر الأسماء رحمة على المؤمنين، لئلاَّ يُعيّر بعضهم بعضاً؛ لأن أولادهم كانوا مؤمنين» .
الكتاب: اللباب في علوم الكتاب
المؤلف: أبو حفص سراج الدين عمر بن علي بن عادل الحنبلي الدمشقي النعماني (المتوفى: 775هـ)

- { وإذ يقول المنافقون والذين في قلوبهم مرض } معطوف على إذ زاغت الأبصار والمرض في القلوب هو الشك والريبة والمراد بالمنافقون : عبد الله بن أبي وأصحابه وبالذين في قلوبهم مرض : أهل الشك والاضطراب { ما وعدنا الله ورسوله } من النصر والظفر { إلا غرورا } أي باطلا من القول وكان القائلون بهذه المقالة نحو سبعين رجلا من أهل النفاق والشك
الكتاب : فتح القدير الجامع بين فني الرواية والدراية من علم التفسير
المؤلف : محمد بن علي الشوكاني

همچنین جناب حذیف بروایت درالمنثور و مستدرک و...هم میگوید که فقط ثلث یا ربع سروه توبه را میخوانید :

وعن أبي بن كعب ان سورة التوبة ما تركت أحداً إلاّ نالت منه، ولا تقرؤن منها إلاّ ربعها .

حدثنا أحمد قال : نا محمد بن يزيد الأسفاطي قال : نا إبراهيم بن أبي سويد قال : نا النعمان بن عبد السلام قال : نا إبراهيم بن طهمان ، عن عمر بن سعيد ، عن الأعمش ، عن عمرو بن مرة ، عن عبد الله بن سلمة ، عن حذيفة قال : « التي تسمون سورة التوبة هي سورة العذاب ، وما تقرءون منها مما كنا نقرأ إلا ربعها » « لم يرو هذا الحديث عن عمر بن سعيد إلا إبراهيم ، ولا عن إبراهيم إلا النعمان ، تفرد به : ابن أبي سويد » طبرانی اوسط ورجاله ثقات

لقد جاء في روايات عديدة وصحيحة عن حذيفة قال : التي تسمّونـها سورة التوبة هي سورة العذاب والله ما تركت أحداً إلا نالت منه ولا تقرؤون منها مما كنا نقرأ إلا ربعها ".مجمع الزوائد 7/28 سورة التوبة . المثنف لابن ابي الشيبة 10/509 حديث 10143 .المستدرك على الصحيحين 3/208 . الدر المنثور 3/208 .

وأخرج الحاكم في موضع آخر بسنده :" عن حذيفة رضي الله عنه قال : ما تقرؤون ربعها يعني براءة وهي سورة العذاب ".المستدرك

وأخرج ابن أبي شيبة والطبراني في الاوسط وأبو الشيخ والحاكم وابن مردويه عن حذيفة قال: الّتي تسمّون سورة التوبة هي سورة العذاب. واللّه ما تركت أحدا إلاّ نالت منه، ولا تقرأون منها ممّا كنّا نقرأ ربعها. تفسير التوبة من الدرّ المنثور 3 / 208؛ تذكرة الحفاظ ص 432 و ص 945 وكشف الظنون 2 / 1711. مادّة المصنف.ولباب الانساب لابن الاثير 1 / 331؛ وكشف الظنون ص 1406؛ وهدية العارفين 1 /

وأخرج أبو الشيخ عن حذيفة رضي الله عنه قال :
]ما تقرؤن ثلثها . يعني : سورة التوبة . ( الدر المنثور : 3/208

[="Tahoma"]

خیر البریه;693958 نوشت:
با سلام وتشکر

پس معلوم میشود که بنابر روایت بخاری ابتدا نام این سوره فاضحه بود بعدا آنرا تغییر دادند .

با سلام و درود

خیر، چنین نتیجه ای صحیح نیست، زیرا یک سوره می تواند به مناسبت های مختلف، نام های متعدد داشته باشد، در این جا نیز سوره توبه، نام های متعددی دارد که یکی از آن ها «فاضحه» است.

توجه داشته باشید که نام «برائت» یا «توبه» از نام های مشهور و اصلی این سوره بوده و هستند و کسی آن ها را تغییر نداده است؛ لذا داشتن نام های متعدد به معنای تغییر دیگر نام ها نیست.

خیر البریه;693958 نوشت:
همچنین امام قرطبی و سایر مفسرین اهل سنت آورده اند که :

قال بن عباس : أنزل الله أسماء المنافقين وكانوا سبعين رجلا ثم نسخ تلك الأسماء من القرآن رأفة منه ورحمة لأن أولادهم كانوا مسلمين والناس يعير بعضهم بعضا !!!!!!!!!! تفسیر قرطبی و....

وابن عباس ميگويد كه خداي متعال اسامي 70 منافق را در قرآن نازل كرده بود اما بعدا آنها نسخ شدند به جهت رحمت ومهرباني خدا زيرا كه اولادشان مسلمان بودند واين موضوع مايه طعنه بر اصحاب ميشد


خیر البریه;693958 نوشت:
همچنین جناب حذیف بروایت درالمنثور و مستدرک و...هم میگوید که فقط ثلث یا ربع سروه توبه را میخوانید :

وعن أبي بن كعب ان سورة التوبة ما تركت أحداً إلاّ نالت منه، ولا تقرؤن منها إلاّ ربعها .

این اقوال و ادعاها ناصحیح و نادرست است. چنین نظراتی نمی تواند در برابر قرائت متواتر و فوق تواتر قرآن کریم، مقاومتی داشته باشد.

قرآن کریم و سوره توبه که توسط جبرائیل بر پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله نازل شده همین است که اکنون موجود است.

قرآن کریم به تواتر بین مسلمانان از صدر اسلام تاکنون، نسل به نسل، منتقل شده و همین قرآن موجود، همان قرآن نازل شده بر پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله است.

لذا این نقل قول ها بین مشهور اندیشمندان قرآنی هیچ جایگاهی ندارند و از اعتبار و ارزش برخوردار نیستند.

میقات;694092 نوشت:

با سلام و درود

خیر، چنین نتیجه ای صحیح نیست، زیرا یک سوره می تواند به مناسبت های مختلف، نام های متعدد داشته باشد، در این جا نیز سوره توبه، نام های متعددی دارد که یکی از آن ها «فاضحه» است.

توجه داشته باشید که نام «برائت» یا «توبه» از نام های مشهور و اصلی این سوره بوده و هستند و کسی آن ها را تغییر نداده است؛ لذا داشتن نام های متعدد به معنای تغییر دیگر نام ها نیست.

با سلام وتشکر

بعضی معتقدند که نامهای سور ، توقیفی بوده اند .

البته بعضی از اصحاب هم بدلخواه نامی برای این سوره ذکر کرده اند :

اسامي دیگر سوره توبه :
ويقول في سورة" براءة " : " واسمها أيضًا التوبة ، والفاضحة، والبحوث، والمبعثرة, والمثيرة، والحافرة ، والمخزية ، و المشردة، والمرشدة والمنكلة، والمدمدمة، وسورة البعوث ، وسورة العذاب ، والمقشقشة "
أخبرنا خلف بن إبراهيم قال أنا أحمد بن محمد قال أنا علي بن عبد العزيز قال أنا القاسم بن سلام قال أنا هشيم عن أبي بشر عن سعيد بن جبير قال قلت لابن عباس سورة التوبة فقال تلك الفاضحة ما زالت تنزل ومنهم ومنهم حتى خشينا أن لا تدع أحدا
أخبرنا فارس بن أحمد قال أنا أحمد بن محمد قال أنا أحمد بن عثمان قال أنا الفضل بن شاذان أنا نوح بن أنس أنا جرير عن الأعمش عن عمرو بن مرة عن عبد الله بن سلمة عن حذيفة قال إنكم تسمون هذه السورة سورة التوبة وإنها سورة العذاب والله ما تركت أحدا إلا نالت منه أهل المدينة يسمونها التوبة وأهل مكة الفاضحة

ولهذه السورة أسماء أخر وقعت في كلام السلف، من الصحابة والتابعين، فروي عن ابن عمر، عن ابن عباس: كنا ندعوها (أي سورة براءة) المُقشْقِشَة _بصيغة اسم الفاعل وتاء التأنيث من قَشْقَشَه: إذا أبراه من المرض_ كان هذا لقباً لها ولسورة الكافرون لأنهما تخلصان من آمن بما فيهما من النفاق والشرك؛ لما فيهما من الدعاء إلى الإخلاص، ولما فيهما من وصف أحوال المنافقين.

وكان ابن عباس يدعوها الفاضحة، قال: =ما زال ينزل فيها (ومنهم ومنهم) حتى ظننا أنه لا يبقى أحد إلا ذكر فيها+.
وأحسب أن ما تحكيه من أحوال المنافقين يعرف به المتصفون بها أنهم المراد، فعرف المؤمنون كثيراً من أولئك مثل قوله _تعالى_: [وَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ ائْذَنْ لِي وَلا تَفْتِنِّي] فقد قالها: بعضهم، وسُمِعَتْ منهم، وقوله: [وَمِنْهُمْ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِيَّ وَيَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ] فهؤلاء نقلت مقالتهم بين المسلمين، وقوله [وَسَيَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَوْ اسْتَطَعْنَا لَخَرَجْنَا مَعَكُمْ].
وعن حذيفة: أنه سماها سورة العذاب؛ لأنها نزلت بعذاب الكفار، أي عذاب القتل والأخذ حين(1) يثقفون.
وعن عبيد بن عمير أنه سماها المُنَقِّرة _بكسر القاف مشددة_ لأنها نَقَّرت عمَّا في قلوب المشركين _لعله يعني من نوايا الغدر بالمسلمين والتمالي على نقض العهد، وهو من (نَقَرَ الطائر) إذا أنفى بمنقاره موضعاً من الحصى ونحوه؛ ليَبِيْضَ فيه_.
وعن المقداد بن الأسود، وأبي أيوب الأنصاري: تسميتها البَحُوث _بباء موحدة مفتوحة في أوله وبمثلثة في آخره بوزن فعول_ بمعنى الباحثة وهو مثل تسميتها المنقرة.
وعن الحسن البصري أنه دعاها الحافرة،؛كأنها حفرت عما في قلوب المنافقين من النفاق؛ فأظهرته للمسلمين.
وعن قتادة: أنها تسمى المثيرة؛ لأنها أثارت عورات المنافقين، وأظهرتها.
وعن ابن عباس أنه سماها المُبَعْثِرة؛ لأنها بعثرت عن أسرار المنافقين، أي أخرجتها من مكانها.
وفي الإتقان: أنها تسمى المخزية بالخاء والزاي المعجمة وتحتية بعد الزاي وأحسب أن ذلك لقوله _تعالى_: [أَنَّ اللَّهَ مُخْزِي الْكَافِرِينَ].

نقل قول:

این اقوال و ادعاها ناصحیح و نادرست است. چنین نظراتی نمی تواند در برابر قرائت متواتر و فوق تواتر قرآن کریم، مقاومتی داشته باشد.

قرآن کریم و سوره توبه که توسط جبرائیل بر پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله نازل شده همین است که اکنون موجود است.

قرآن کریم به تواتر بین مسلمانان از صدر اسلام تاکنون، نسل به نسل، منتقل شده و همین قرآن موجود، همان قرآن نازل شده بر پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله است.

لذا این نقل قول ها بین مشهور اندیشمندان قرآنی هیچ جایگاهی ندارند و از اعتبار و ارزش برخوردار نیستند.

با توجه به تواتری که این قبیل اخبار نزد فریقین دارند حتی متواتر تر از خود قران چرا که تواتر قران فقط تا قراء سبعه وعشره و.... قابل تعقیب است بنابراین باید توجیه شوند .

بهترین توجیه هم فهمیدن معنی کلمه قران است و فرقی که با مصحف دارد . قران در صدر اسلام یعنی وحی معجز که همراه روایات بوده است و بعضی معتقدند که این محذوفات در اصل منسوخات هستند که در عرضه اخیر از حرف اول قرآن حذف واسقاط شده اند .

ذهب إمام المالكية مالك بن أنس إلى أن سورة براءة –التوبة- سقط منها الكثير عندما سقطت البسملة، وهذا ما ذكره الزركشي في البرهان عن الإمام مالك بن أنس حين تعرضه لأسباب سقوط البسملة من أوّل براءة فقال الزركشي :" وعن مالك أنّ أوّلـها لما سقط سقطت البسملة ".البرهان في علوم القران 1/263 .

وذكره السيوطي في الإتقان : " وعن مالك أن أوّلـها لما سقط سقط معه البسملة فقد ثبت أنـها كانت تعدل البقرة لطولـها". الاتقان 1/65

به نظر من، نام برائت بیشتر با حال و هوای این سوره سازگار است.

خیر البریه;694201 نوشت:
با سلام وتشکر

بعضی معتقدند که نامهای سور ، توقیفی بوده اند .

البته بعضی از اصحاب هم بدلخواه نامی برای این سوره ذکر کرده اند :

با سلام و درود

اولا ذکر این نام ها به تناسب است و به معنای تغییر نام اصلی سوره نیست. یعنی منظور این نیست که این نام، نام اصلی سوره است و نام اصلی سوره، دیگر اصلی و یا اصلا نام این سوره نیست.

در ثانی، نامگذاری سوره ها می تواند به مناسبت های مختلف باشد و کسانی هم که نام سوره ها را توقیفی می دانند منظورشان این نیست که هر نامی که در کتب علوم قرآنی برای سوره ها آمده است (مثلا 20 نام برای یک سوره) همه توقیفی است؛ بلکه آن نام اصلی سوره را توقیفی دانسته اند.

لذا کسی که برای سوره توبه نام «فاضحه» را بر می شمرد، منظورش این نیست که این سوره دیگر به نام توبه یا برائت نیست؛ بلکه علاوه بر نام های اصلی، این نام را نیز برشمرده اند.

خیر البریه;694201 نوشت:
با توجه به تواتری که این قبیل اخبار نزد فریقین دارند حتی متواتر تر از خود قران چرا که تواتر قران فقط تا قراء سبعه وعشره و.... قابل تعقیب است بنابراین باید توجیه شوند .

بهترین توجیه هم فهمیدن معنی کلمه قران است و فرقی که با مصحف دارد . قران در صدر اسلام یعنی وحی معجز که همراه روایات بوده است و بعضی معتقدند که این محذوفات در اصل منسوخات هستند که در عرضه اخیر از حرف اول قرآن حذف واسقاط شده اند .

ذهب إمام المالكية مالك بن أنس إلى أن سورة براءة –التوبة- سقط منها الكثير عندما سقطت البسملة، وهذا ما ذكره الزركشي في البرهان عن الإمام مالك بن أنس حين تعرضه لأسباب سقوط البسملة من أوّل براءة فقال الزركشي :" وعن مالك أنّ أوّلـها لما سقط سقطت البسملة ".البرهان في علوم القران 1/263 .

وذكره السيوطي في الإتقان : " وعن مالك أن أوّلـها لما سقط سقط معه البسملة فقد ثبت أنـها كانت تعدل البقرة لطولـها". الاتقان 1/65

چند نکته:

1. خیر، این اخبار تواتر که ندارند هیچ، بلکه واحد محسوب می شوند؛ خصوصا در نزد امامیه و شیعه. لذا کجا فریقین این ها را متواتر می دانند؟!!

2. به کتب علوم قرآنی مراجعه فرمایید. برخی آیات منسوخ را یکی دو مورد بیان کرده اند. لذا اصلا این گونه نیست که بیشتر سوره توبه به علت نسخ، از قرآن حذف شده باشد. افزون بر این که اصلا معنای نسخ، حذف شدن نیست.

3. به ادله عدم تحریف قرآن مراجعه کنید. در آن جا ثابت شده که چیزی از قرآن نازل شده بر پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله کم نشده و این قرآن موجود همان قرآن نازل شده است.

4. قرائتی که از زمان نزول و در صدر اسلام رایج بوده و نسل به نسل منتقل شده است، هنوز هم باقی است، کما این که اکنون نیز قرائت حفص از عاصم در بین مسلمانان مشهور است و قرآن های موجود نیز بر اساس همان قرائت، منتشر می شوند.

لذا همان طور که قرائت مشهور، مشخص و معلوم بوده، اکنون نیز چنین است و این اقوالی که ذکر کرده اید، خلاف نقل و قرائت متواتر است و اعتبار ندارد.

میقات;695224 نوشت:
در ثانی، نامگذاری سوره ها می تواند به مناسبت های مختلف باشد و کسانی هم که نام سوره ها را توقیفی می دانند منظورشان این نیست که هر نامی که در کتب علوم قرآنی برای سوره ها آمده است (مثلا 20 نام برای یک سوره) همه توقیفی است؛ بلکه آن نام اصلی سوره را توقیفی دانسته اند.

با سلام وتشکر

نام سور توسط حجاج لعین در مصاحف نوشته شد وتا قبل از آن من باب تجرید مصاحف از غیر آن اسم سور نوشته نمیشد :

قال النووي في المنهاج: (مَا أُثْبِتَ فِي الْمُصْحَفِ الْآنَ مِنْ أَسْمَاءِ السُّوَرِ وَالْأَعْشَارُ شَيْءٌ ابْتَدَعَهُ الْحَجَّاجُ فِي زَمَنِهِ).

وشواهد مبنی بر اینکه صحابه اسم سور را در مصاحف نمینوشتند :

وقال أبو عبيد القاسم بن سلام في كتابه فضائل القرآن: (حدثنا يحيى بن سعيد ، عن أبي بكر السراج ، قال : قلت لأبي رزين : أكتب في مصحفي سورة كذا وكذا؟
قال : لا ، إني أخاف أن ينشأ قوم لا يعرفونه فيظنوا أنه من القرآن).
ورواه ابن أبي داوود.
وروى ابن أبي داوود في كتاب المصاحف عن الأعمش قال: سألت إبراهيم (وهو النخعي) عن التعشير في المصحف، وتكتب سورة كذا وكذا؛ فكرهه ، وكان يقول: جردوا القرآن)
وروى فيه أيضاً عن أبي حمزة الأعور قال: أتيت إبراهيم بمصحف لي مكتوب فيه سورة كذا ، وكذا آية، فقال إبراهيم: امح هذا؛ فإن ابن مسعود كان يكره هذا، ويقول لا تخلطوا بكتاب الله ما ليس منه(بهمين دلیل هم اسم معوذتین را از مصحفش پاک میکرد نه خود سوره ناس وفلق را )

میقات;695224 نوشت:
لذا همان طور که قرائت مشهور، مشخص و معلوم بوده، اکنون نیز چنین است و این اقوالی که ذکر کرده اید، خلاف نقل و قرائت متواتر است و اعتبار ندارد.

شکی نیست که قرآن مجید یا قران کریم قابل تغییر و تبدیل نیست چون در لوح محفوظ ودر کتاب مکنون فی صدور الذین اوتوا العلم ولایمسه الاالمطهرون .

اما مصحف فعلی که توسط عثمان و حجاج جمع شده علاوه بر اشکالاتی که در خودش دارد دارای تعارضاتی است که نشان از تغییر و تبدیل در آن دارد که سبب قتل عثمان نیز شد بروایت عامه :

چرا در این آیات با وجود همسانی ، دو ضمیر مختلف بکار رفته است :

ذَلِكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيكَ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يُلْقُون أَقْلاَمَهُمْ أَيُّهُمْ يَكْفُلُ مَرْيَمَ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يَخْتَصِمُونَ {آل عمران/44}
تِلْكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ مَا كُنتَ تَعْلَمُهَا أَنتَ وَلاَ قَوْمُكَ مِن قَبْلِ هَذَا فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ {هود/49}
ذَلِكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ أَجْمَعُواْ أَمْرَهُمْ وَهُمْ يَمْكُرُونَ {يوسف/102}

قَالَ اهْبِطُوا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَلَكُمْ فِي الأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَى حِينٍ {24} الأعراف
قَالَ اهْبِطَا مِنْهَا جَمِيعاً بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدًى فَمَنْ اتَّبَعَ هُدَايَ فَلا يَضِلُّ وَلا يَشْقَى
{123} طه

در حالیکه کلمه جمیع در 123 طه دال بر اهبطوا باید باشد نه اهبطا .

وَالَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِيهَا مِن رُّوحِنَا وَجَعَلْنَاهَا وَابْنَهَا آيَةً لِّلْعَالَمِينَ {الأنبياء/91}

وَمَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرَانَ الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِيهِ مِن رُّوحِنَا وَصَدَّقَتْ بِكَلِمَاتِ رَبِّهَا وَكُتُبِهِ وَكَانَتْ مِنَ الْقَانِتِينَ {التحريم/12}

یعنی هریک از اصحاب برداشتی خاص ومصحفی مخصوص وقرائتی ویژه خودش داشته است و گروه زید بن ثابت در جمع بامرعثمان بعلت ندانستن حرف اول و قرائات تفسیری اینگونه مصحفی جمع و تحویل ما دادند که بعضي أياتش تعارض دارند .


واختلاف در آیات زیر ناشی از اختلاف در مصاحف گوناگون وفهم وشنیدن مختلف اصحاب بوده است وگرنه بین آیات تعارض وتناقضی نباید میبود :



أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ وَادْعُوا مَنْ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ{38} يونس
أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ مُفْتَرَيَاتٍ وَادْعُوا مَنْ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنتُمْ صَادِقِينَ
{13} هود

[="Tahoma"]

خیر البریه;695243 نوشت:
با سلام وتشکر

نام سور توسط حجاج لعین در مصاحف نوشته شد وتا قبل از آن من باب تجرید مصاحف از غیر آن اسم سور نوشته نمیشد :

قال النووي في المنهاج: (مَا أُثْبِتَ فِي الْمُصْحَفِ الْآنَ مِنْ أَسْمَاءِ السُّوَرِ وَالْأَعْشَارُ شَيْءٌ ابْتَدَعَهُ الْحَجَّاجُ فِي زَمَنِهِ).

وشواهد مبنی بر اینکه صحابه اسم سور را در مصاحف نمینوشتند :

با سلام و درود

این که چه کسی نام سوره ها را در قرآن ثبت کرده مهم نیست؛ مهم این است که نام سوره ها جزو قرآن و سوره نازل شده نیستند؛ و این روشن است.

هم چنین وارد کردن نام سوره ها در قرآن به معنای جعلی و ساختگی بودن نام سوره ها نیست؛ کما این که کسانی که نام سوره ها را در مصحف خود نمی نوشتند، نه برای این بوده که جعلی و نامعتبر است، بلکه می خواستند گمان نشود این ها جزو قرآن است.

لذا در صورتی که این توهم و گمان نادرست (بودن نام سوره ها جزو قرآن) پیش نیاید، نوشتن نام سوره ها در مصحف ها مشکلی ندارد.

خیر البریه;695243 نوشت:
اما مصحف فعلی که توسط عثمان و حجاج جمع شده علاوه بر اشکالاتی که در خودش دارد دارای تعارضاتی است که نشان از تغییر و تبدیل در آن دارد که سبب قتل عثمان نیز شد بروایت عامه :

قرآن آن چیزی است که قرائت می شود و خطای در کتابت به گونه ای نیست که نوع قرائت را تغییر بدهد، لذا قرائت اصلی و نازل شده، هیچ تغییری نمی کند.

قرآن موجود نیز مطابق با قرائت مشهور و رایج بین مسلمانان از زمان نزول و صدر اسلام تاکنون است و این مواردی هم که بیان فرموده اید، وجه علمی و حمل صحیح دارند که البته پرداختن به آن ها موجب خروج از موضوع تاپیک است، لذا در جای خود و در تاپیک مستقل باید پیگیری شود.

میقات;695300 نوشت:
قرآن آن چیزی است که قرائت می شود و خطای در کتابت به گونه ای نیست که نوع قرائت را تغییر بدهد، لذا قرائت اصلی و نازل شده، هیچ تغییری نمی کند.

قرآن موجود نیز مطابق با قرائت مشهور و رایج بین مسلمانان از زمان نزول و صدر اسلام تاکنون است و این مواردی هم که بیان فرموده اید، وجه علمی و حمل صحیح دارند که البته پرداختن به آن ها موجب خروج از موضوع تاپیک است، لذا در جای خود و در تاپیک مستقل باید پیگیری شود.

با سلام

برای اینکه از بحث خارج نشویم فقط بگویم که طبق گفته شما قرائت خلاف مصحف عثمان ترجیح دارد که این امر مورد قبول عام نمی باشد وما مفصل بحث کردیم :

http://iranclubs.org/forums/showthread.php?t=153980

اگر هم در موضوعی جدید مایل باشید برای رفع شبهه بحث کنیم .

[="Tahoma"]

خیر البریه;695530 نوشت:
فقط بگویم که طبق گفته شما قرائت خلاف مصحف عثمان ترجیح دارد که این امر مورد قبول عام نمی باشد

با سلام و درود

بنده چنین چیزی نگفتم. مطالعه مطالب بنده، این موضوع را روشن می کند.

عرض بنده این است که این قرآن موجود، همان قرآن نازل شده بر پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله است.

[="Tahoma"]فاضحه نام دیگر سوره توبه

پرسش:
یکی از نام های سوره توبه یا برائت فاضحة المنافقین است، این نام فلسفه اش از کجا بود؟ کدام آیاتش اسامی منافقین را آورده تا مفتضح شوند؟

پاسخ:
با سلام و درود
یکی از نام های سوره «توبه» را «فاضحه» شمرده اند.(1)
«فاضحه» از ماده "فضح" به معنای رسوا كردن و عيب كسى را آشكار نمودن است.(2)
از قتاده نقل شده علت نامگذاری «فاضحه» برای سوره توبه، آن است که منافقین را مفتضح و رسوا می کند.(3)
در مجمع البیان آمده: «فاضحة» یعنی رسوا كننده. سعيد بن جبير گويد: پيش ابن عباس نام سوره‏ توبه را بر زبان جارى كردم گفت: اين سوره فاضحه است، زيرا هم چنان آيات (اين سوره) درباره آنان (منافقان) پشت سر هم نازل شد، تا جايى كه ما ترسيديم نام هيچ يک از آنان را نيز باقى نگذارد، و خلاصه بدان جهت آن را بدين اسم ناميدند كه موجب رسوايى منافقين گشت.(4)
سیوطی آورده است: در وجه نامگذاری این سوره به «فاضحه»، ابن عباس می گوید زیرا پيوسته نازل مى‏ شد «و منهم ... و منهم ...»؛ یعنی عده ‏اى از آن ها چنين ... عده ای از آن ها چنان ...؛ تا اين كه گمان برديم هيچ يک از ما نمى ‏ماند مگر اين كه در اين سوره ياد شود.
و ابوالشيخ از عكرمه روايت كرده كه گفت: عمر گفت: نزول سوره برائة تمام نشد مگر اين كه گمان برديم كه احدى از ما باقى نمى ‏ماند مگر اين كه درباره او چيزى نازل مى‏ شود.
[در جای دیگری نقل شده] وقتی از این سوره نزد خلیفه دوم ياد مى ‏شد و مى ‏گفتند سوره توبه، او مى‏ گفت اين سوره به عذاب نزديكتر است، دست از سر مردم نمى‏ كشيد تا اين كه چيزى باقى نمانده بود كه كسى را باقى نگذارد.(5)
لازم به ذکر است سوره توبه در معرفی منافقین به برخی از ویژگی های آن ها اشاره فرموده که در ذیل آورده می شود:
ـ «وَ مِنْهُم مَّن يَقُولُ ائْذَن لىّ‏ِ وَ لَا تَفْتِنىّ‏ِ أَلَا فىِ الْفِتْنَةِ سَقَطُواْ وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةُ بِالْكَفِرِين‏»؛ بعضى از آنها مى‏ گويند: «به ما اجازه ده (تا در جهاد شركت نكنيم)، و ما را به گناه نيفكن»! آگاه باشيد آنها (هم اكنون) در گناه سقوط كرده ‏اند و جهنم، كافران را احاطه كرده است.(6)
ـ «وَ مِنهُم مَّن يَلْمِزُكَ فىِ الصَّدَقَتِ فَإِنْ أُعْطُواْ مِنهَا رَضُواْ وَ إِن لَّمْ يُعْطَوْاْ مِنهَا إِذَا هُمْ يَسْخَطُون‏»؛ و در ميان آنها كسانى هستند كه در (تقسيم) غنايم به تو خرده ميگيرند اگر از آن (غنايم، سهمى) به آنها داده شود، راضى مى ‏شوند و اگر داده نشود، خشم مى ‏گيرند (خواه حقّ آنها باشد يا نه).(7)
ـ «وَ مِنهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبىِ‏َّ وَ يَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَيرٍ لَّكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ يُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ رَحْمَةٌ لِّلَّذِينَ ءَامَنُواْ مِنكمُ‏ْ وَ الَّذِينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لهُمْ عَذَابٌ أَلِيم‏»؛ از آنها كسانى هستند كه پيامبر را آزار مى ‏دهند و مى ‏گويند: «او آدم خوش‏باورى است!» بگو: «خوش‏باور بودن او به نفع شماست! (ولى بدانيد) او به خدا ايمان دارد و (تنها) مؤمنان را تصديق مى ‏كند و رحمت است براى كسانى از شما كه ايمان آورده ‏اند!» و آنها كه رسول خدا را آزار مى ‏دهند، عذاب دردناكى دارند.(8)
ـ «وَ مِنهُم مَّنْ عَاهَدَ اللَّهَ لَئنِ‏ْ ءَاتَئنَا مِن فَضْلِهِ لَنَصَّدَّقَنَّ وَ لَنَكُونَنَّ مِنَ الصَّالِحِينَ فَلَمَّا ءَاتَئهُم مِّن فَضْلِهِ بخِلُواْ بِهِ وَ تَوَلَّواْ وَّ هُم مُّعْرِضُون‏»؛ بعضى از آنها با خدا پيمان بسته بودند كه: «اگر خداوند ما را از فضل خود روزى دهد، قطعاً صدقه خواهيم داد و از صالحان (و شاكران) خواهيم بود!» امّا هنگامى كه خدا از فضل خود به آنها بخشيد، بخل ورزيدند و سرپيچى كردند و روى برتافتند.(9)
ـ «وَ الَّذِينَ اتخَّذُواْ مَسْجِدًا ضِرَارًا وَ كُفْرًا وَ تَفْرِيقَا بَينْ‏َ الْمُؤْمِنِينَ وَ إِرْصَادًا لِّمَنْ حَارَبَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ مِن قَبْلُ وَ لَيَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا الْحُسْنىَ‏ وَ اللَّهُ يَشهَدُ إِنهُّمْ لَكَاذِبُونَ لَا تَقُمْ فِيهِ أَبَدًا»؛ (گروهى ديگر از آنها) كسانى هستند كه مسجدى ساختند براى زيان (به مسلمانان)، و (تقويت) كفر، و تفرقه‏ افكنى ميان مؤمنان، و كمينگاه براى كسى كه از پيش با خدا و پيامبرش مبارزه كرده بود آنها سوگند ياد مى ‏كنند كه: «جز نيكى (و خدمت)، نظرى نداشته ‏ايم!» امّا خداوند گواهى مى‏ دهد كه آنها دروغگو هستند! هرگز در آن (مسجد به عبادت) نايست‏.(10)
ـ «وَ إِذَا مَا أُنزِلَتْ سُورَةٌ نَّظَرَ بَعْضُهُمْ إِلىَ‏ بَعْضٍ هَلْ يَرَئكُم مِّنْ أَحَدٍ ثُمَّ انصَرَفُواْ صَرَفَ اللَّهُ قُلُوبهُم بِأَنهُّمْ قَوْمٌ لَّا يَفْقَهُون‏»؛ و هنگامى كه سوره‏ اى نازل مى ‏شود، بعضى از آنها [منافقان‏] به يكديگر نگاه مى ‏كنند و مى ‏گويند: «آيا كسى شما را مى ‏بيند؟ (اگر از حضور پيامبر بيرون رويم، كسى متوجّه ما نمى ‏شود!)» سپس منصرف مى ‏شوند (و بيرون مى ‏روند) خداوند دلهايشان را (از حق) منصرف ساخته چرا كه آنها، گروهى هستند كه نمى ‏فهمند (و بى ‏دانشند).(11)
ممکن است کسی نتیجه بگیرد ابتدا نام این سوره فاضحه بوده و بعدا آن را تغییر داده اند؛ که در جواب باید گفت خیر، چنین نتیجه ای صحیح نیست، زیرا یک سوره می تواند به مناسبت های مختلف، نام های متعدد داشته باشد، در این جا نیز سوره توبه، نام های متعددی دارد که یکی از آن ها «فاضحه» است. توجه داشته باشید که نام «برائت» یا «توبه» از نام های مشهور و اصلی این سوره بوده و هستند و کسی آن ها را تغییر نداده است؛ لذا داشتن نام های متعدد به معنای تغییر دیگر نام ها نیست.
مطلب دیگر، این که از قول برخی نقل شده سوره توبه چند برابر سوره فعلی بوده ولی اکنون ربع آن در قرآن فعلی است و یا نسخ شده است؛ باید گفت این اقوال و ادعاها ناصحیح و نادرست است. چنین نظراتی نمی تواند در برابر قرائت متواتر و فوق تواتر قرآن کریم، مقاومتی داشته باشد. قرآن کریم و سوره توبه که توسط جبرائیل بر پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله نازل شده همین است که اکنون موجود است. قرآن کریم به تواتر بین مسلمانان از صدر اسلام تاکنون، نسل به نسل، منتقل شده و همین قرآن موجود، همان قرآن نازل شده بر پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله است. لذا این نقل قول ها بین مشهور اندیشمندان قرآنی هیچ جایگاهی ندارند و از اعتبار و ارزش برخوردار نیستند.
افزون بر این که اصلا معنای نسخ، حذف شدن نیست. از طرفی در موضوع عدم تحریف قرآن، ثابت شده که چیزی از قرآن نازل شده بر پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله کم نشده و این قرآن موجود همان قرآن نازل شده است.
مطلب دیگر؛ ذکر چند نام برای یک سوره، به تناسب های مختلف است و اصلا به معنای تغییر نام اصلی سوره نیست. یعنی منظور این نیست که این نام، نام اصلی سوره است و نام اصلی سوره، دیگر اصلی و یا اصلا نام این سوره نیست. افزون بر این که نامگذاری سوره ها می تواند به مناسبت های مختلف باشد و کسانی هم که نام سوره ها را توقیفی می دانند منظورشان این نیست که هر نامی که در کتب علوم قرآنی برای سوره ها آمده است (مثلا 20 نام برای یک سوره) همه توقیفی است؛ بلکه آن نام اصلی سوره را توقیفی دانسته اند.
لذا کسی که برای سوره توبه نام «فاضحه» را بر می شمرد، منظورش این نیست که این سوره دیگر به نام توبه یا برائت نیست؛ بلکه علاوه بر نام های اصلی، این نام را نیز برشمرده اند.
این که گفته شود اسامی سوره ها توسط حجاج وارد قرآن شد و تا قبل از آن نام سوره ها را در مصحف ها نمی نوشتند، باید گفت این که چه کسی نام سوره ها را در قرآن ثبت کرده مهم نیست، مهم این است که نام سوره ها جزو قرآن و سوره نازل شده نیستند؛ و این روشن است. هم چنین وارد کردن نام سوره ها در قرآن به معنای جعلی و ساختگی بودن نام سوره ها نیست؛ کما این که کسانی که نام سوره ها را در مصحف خود نمی نوشتند، نه برای این بوده که جعلی و نامعتبر است، بلکه می خواستند گمان نشود این ها جزو قرآن است. لذا در صورتی که این توهم و گمان نادرست (بودن نام سوره ها جزو قرآن) پیش نیاید، نوشتن نام سوره ها در مصحف ها مشکلی ندارد.

____________
(1) الإتقان في علوم القرآن، سیوطی، نرم افزار علوم قرآنی نور(مشکات)، ج ‏1، ص 197.
(2) قاموس قرآن، قرشی، نرم افزار علوم قرآنی نور(مشکات)، ج ‏5، ص 182.
(3) الإتقان في علوم القرآن، ج ‏1، ص 198.
(4) مجمع البيان في تفسير القرآن، طبرسی، نرم افزار علوم قرآنی نور(مشکات)، ج ‏5، ص 3.
(5) الإتقان في علوم القرآن، ج ‏1، ص 197.
(6) توبه/ 49.
(7) توبه/ 58.
(8) توبه/ 61.
(9) توبه/ 75و76.
(10) توبه/ 107و108.
(11) توبه/ 127.

موضوع قفل شده است