جمع بندی ارتباط نوع زبان ها با کیفیت دینداری

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ارتباط نوع زبان ها با کیفیت دینداری

با سلام خدمت کارشناسان محترم
سوال من این هست که ایا لهجه و گویش و کلا نوع رسم الخط و زبان و نوع هجای کلمات در رشد و تعالی روح و تربیت آن می تواند تاثیری داشته باشد؟

مثلا جایی خوندم پیامبر (ص) گفتن زبان فارسی شیرین ترین زبان هست و در جایی دیگر هم گفتن مردان پارسی کسانی هستن که دین ما را احیا میکنن!

یا بعضی لهجه ها جالب نیست بعد به نوع مردم ش نگاه میکنیم می بینم با دین اسلام شدیدا مخالف هستن
الان ایا چون این کشور ها زبان شون چندان زیبا نیستن به این دلیل هست که دلشون در طول قرنها الایش پیدا نکرد که الان باعث بشود دیدار شوند و دارای روحی معنوی شوند؟

یعنی ممکن هست پیامبر (ص) به ضمایر و اشکل مصور درونی افراد (با توجه نوع تکلم شون )نگاهی کرده باشن و بعد این نظر رو داده باشن که این دلها (به خاطر این زبان و لهجه خاصی که در زبان صاحبانش جاری هست ) روحشون طوری آن را تربیت کرد که الان آمادگی پذیرش حق را دارند؟

با تشکر

با نام و یاد دوست




کارشناس بحث: استاد اویس

[=Georgia]با عرض سلام خدمت دوست گرامی پرنس کوچولو

از جمله احکام و قواعدی که ناشی از پذیرش اصل جسمانیه الحدوث در حکمت متعالیه است اهمیت نهادن به مقتضیات مادی و جسمانی روح است . به عبارت دیگر اصل جسمانیت حدوث نفس و پیدایش ابتدایی آن از متن ماده مقتضی آن است که در امر پرورش روح و تعالی معنوی آن به امور جسمانی نیز اهمیت داده و استحکام و نظامندی جسمانیات را شرط اعتلا و ارتقای معنوی روح بدانیم.

زبان و لهجه و شیوه نگارش نیز از جمله اموری هستند که منشا و خواستگاه پیدایش آنها عالم ماده است و هر کدام از اینها تا آنجا که سخن از رعایت اداب و حقوق افراد در میان است باید برای کمال یابی روحانی فرد مورد اهتمام و توجه وافر قرار بگیرند. زیرا زبان وشیوه نگارش اگر چه به خودی خود و در نگاه ابتدایی نقش مستقیمی در قوام و استحکام روح ندارند اما وقتی اظهار هریک از آنها در پیشگاه حقیقت مطلق و یا امام حاضر و ناظر در میان باشد مستلزم رعایت آدابی است که شرط ادب مقتضی التزام بدانها است.

به عبارت روشن تر اگر بخواهیم مخاطب کلام و نوشتارمان را عموم مردم بدانیم شاید ضرورت چندانی برای رعایت آدابی که در محدوده کلام و نوشتار مشخص نموده اند نباشد اما اگر افق دیدمان را فراتر برده و محل ظهور همین کلام و نوشتار را محضر خداوند بدانیم ضروری است که برای تقرب قدسی خود به حضرت حق متعال، تمامی آداب مربوط به امر گفتار و نوشتار را رعایت نموده و هر فعلی را از ناحیه خود یا مقرب به حق و یا مبعِّد(دور کننده) از او بدانیم.

حضور و مراقبتی که امامان صراط هدایت ما را بدان فرا خوانده اند ما را به توجه و دقت کامل در تمامی جزییات و شئونات زندگیمان وا می دارد و در هر گویش و لهجه و نوشتاری ما را به رعایت حریم و آداب مقید می سازد اما این بدان معنا نیست که مثلا اصل یک زبان یا نوشتاری را (مثل زبان فارسی و نوشتار آن را) بدون در نظر گیری آداب موجود در آن، نسبت به زبانهای دیگر موثرتر در تعالی روح بدانیم. زیرا همچنان که گفتیم زبان و نوشتار به خودی خود و با مقایسه با زبانهای دیگر تفاوت چندانی در تقرب قدسی انسان ندارند آنچه مهم است رعایت همان آدابی است که در محدوده همان زبان مقرر نموده اند.

البته لازم به ذکر است زبان عربی به دلیل گستردگی کلماتی که دلالت بر معانی دارد نسبت به زبانهای دیگر در قلمرو انتقال معانی و یا حتی در امر تلاوت قران کریم و مناجات با حق شرافت وجودی دارد اما آنچه در تعالی روح مهمتر از اصل زبان است رعایت آداب موجود در آن زبان و نوشتار است و آنچه از این رعایت حدود در زبان و نوشتار مهمتر است رعایت تقوا است.

تقوا و ریشه مستحکم آن برخلاف شاخ و برگی چون زبان و لهجه و نوشتار و امثال آن، دژ محکم و شکست ناپذیری در برابر انحرافات و امیال نفسانی است و آنچه باید بیش از هر چیز دیگر مورد توجه و اهتمام قرار بگیرد رعایت تقوا است اگر انسان اهل تقوا و پرهیزگاری باشد در هر کیش و قوم و نژاد و زبان و لهجه ای که باشد انیس خداوند است" إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ".( حجرات، 14) همانا گرامى ‏ترين شما نزد خداوند با تقواترين شماست‏.

موضوع قفل شده است