من را رسوا نکن

تب‌های اولیه

1 پست / 0 جدید
من را رسوا نکن

[h=1][/h]


[/HR]
حجت‌الاسلام‌والمسلمین خادم علیزاده استاد دانشگاه امام صادق (علیه‌السلام) درباره شهید محمدعلی شوشی‌نسب می‌گوید:‌ وی اولین شهید روحانی از دزفول بود که در روزهای دفاع مقدس شهید شد.


[/HR]
اولین شهید طلبه دزفول در جبهه‌های نور علیه ظلمت مورخ ۱۳۶۰/۹/۹ شهید محمدعلی شوشی دزفولی در کانون گرم خانواده‌ای مذهبی و از پیروان پاک سرخ تشیع در سال ۱۳۴۰ در دزفول پا به دنیا نهاد و با تولدش صفا و نورانیتی خاص به آن کانون داد.

نفر اول نشسته از راست شهید محمدعلی شوشی نسب

اولین شهید طلبه دزفول
پس از دوران طفولیت، خصوصیات اخلاقی و انسانی وی آشکارتر شد و در بین دوستان خود به‌خوبی می‌درخشید. دوران تحصیل را در همان شهر با موفقیت پشت سر نهاد و به خاطر علاقه‌ای که به حوزه علمیه داشت وارد لباس مقدس روحانیت شد. محمدعلی اولین طلبه شهید شهرستان دزفول که به جبهه‌های حق علیه باطل اعزام‌شده بود و پس از رشادت‌ها و فداکاری‌های فراوان در کنار رزمندگان در مقابله با متجاوزان بعثی در عملیات طریق‌القدس در محور بستان به شهادت رسید و لقب اولین شهید طلبه روحانی را درحالی‌که نوزده‌ساله بود به خود اختصاص داد. اودر بخشی از وصیت‌نامه‌اش با تأکید به تمسک قرآن می‌نویسد: تا آنجایی که می‌توانید از این سفرهٔ الهی استفاده کنید که ضامن هدایت شماست.
در طول هشت سال دفاع مقدس ۲۱ نفر از طلاب حوزه علمیه آیت‌الله قاضی (ره) در عملیات بستان، پیچ انگیزه، فتح المبین، بدر، کربلای پنج و والفجر هشت شرکت کرده و روح مطهرشان تا عرش برین عروج کرد.شهید شوشی‌نسب جزو بچه‌های ذخیره سپاه بود و منشأ گردان‌های عارف و زاهدی چون گردان بلال بود.
استاد دانشگاه امام صادق (علیه‌السلام) شهید محمدعلی شوشی‌نسب را یکی از شهدای مظلوم، گمنام، بی‌نام‌ونشان و زاهد خواند و گفت: این شهید وقتی به نماز می‌ایستاد بسیار خاشع بود و خشوع قلبی داشت .وی روایت می‌کند: این شهید در اولین هفته‌های پاییز 59 که در جبهه شوش که در آن روز وضعیت مناسبی نداشت تقید به نماز به‌خصوص نماز جماعت داشت و حتی توپ و خمپاره‌هایی که در نزدیک او اصابت می‌شد او را از حالت نماز خارج نمی‌کرد.

این شهید به هرچه نگاه می‌کرد، گویی در جستجوی خدا بود و در همه‌چیز آیات خدا را می‌دید

همچنین این هم‌رزم شهید می‌گوید: این شهید به هرچه نگاه می‌کرد، گویی در جستجوی خدا بود و در همه‌چیز آیات خدا را می‌دید.
این استاد دانشگاه بابیان اینکه شهید شوشی‌نسب در آذرماه سال 60 به همراه دوست خود شهید یوسف محمدی از بچه‌های تبریز به شهادت رسیدند، بیان می‌کند: این شهدا باهم روزها و هفته‌ها روزه گرفته و باکسی سخن نمی‌گفتند تا حکمت بر زبانشان جاری شود و این‌چنین خودسازی می‌کردند.
وی روزهای قبل از شهادت دوستش را به یاد می‌آورد و می‌گوید: شهید محمدعلی شوشی‌نسب چند هفته قبل از شهادت در ناله‌ها و مناجات نیمه‌شب خود باخدا راز و نیاز می‌کرد و می‌گفت: «خدایا تو گناهانی را بر من در دنیا پوشانده‌ای ولی من نیازمندم این گناهان را در آخرت بپوشانی، خدایا تو این گناهان را پوشاندی و نگذاشتی کسانی که من را می‌شناسند آن‌ها را بدانند، خدایا در روز قیامت جلوی چشم بندگانت من را رسوا نگردان.»
علیزاده با بیان اینکه این شهید در مناجات‌هایش از خداوند درخواست می‌کرد در قیامت با دیدار خداوند خوشحال شود، اظهار کرد: «مطمئن هستم که شهید شوشی‌نسب در روز شهادتش به این سرور و شادی که دیدار خداوند بود، رسید.»

برچسب: