حوزه یا دانشگاه؟ (بررسی از منظر تکلیف گرایی)

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
حوزه یا دانشگاه؟ (بررسی از منظر تکلیف گرایی)

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام و رحمة الله
بنده در شرف طلبگی هستم...
برای مشورت درباره‌ی رفتن به حوزه یا دانشگاهز با چند روحانی و دانشجو مشورت کردم.
یکی از مواردی که بهم توصیه شد، تحقیق درباره‌ی بحث تکلیف گرایی بود.
اینکه از نظر تکلیف، رفتن به حوزه و طلبه شدن، واجب هست یا نه؟
میشه اساتید محترم، درباره‌ی تکلیف‌گرایی برام توضیح بدهند؟
چطور میشه بفهمم که تکلیف در وضع حاضر و باتوجّه به توانایی های شخصی‌ام، چی هست؟ با مطالعه کتاب و تحقیق میتونم بفهمم؟ اگه آره، چه کتاب‌هایی و تحقیق از کجاها؟
اگه از نظر تکلیف، برام مشخّص بشه که طلبه شدن، تکلیف هست، اگه حتّی پدرم منو در آینده از طلبه شدن منع کرد(احتمال کم)، میتونم به مصداق آیه و ان جاهداک علی ان تشرک بی ما لیس لک به علم فلا تطعهماحرف پدرم رو گوش نکنم؟
مرجع: امام خامنه‌ای
جهت بررسی مصداقی موضوع بنده، پیشنهاد می‌کنم تاپیک قبلیم رو مطالعه کنید:
http://www.askdin.com/showthread.php?t=49205

با نام و یاد دوست




کارشناس بحث: استاد نور

Daneshforum;683293 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام و رحمة الله
بنده در شرف طلبگی هستم...
برای مشورت درباره‌ی رفتن به حوزه یا دانشگاهز با چند روحانی و دانشجو مشورت کردم.
یکی از مواردی که بهم توصیه شد، تحقیق درباره‌ی بحث تکلیف گرایی بود.
اینکه از نظر تکلیف، رفتن به حوزه و طلبه شدن، واجب هست یا نه؟
میشه اساتید محترم، درباره‌ی تکلیف‌گرایی برام توضیح بدهند؟
چطور میشه بفهمم که تکلیف در وضع حاضر و باتوجّه به توانایی های شخصی‌ام، چی هست؟ با مطالعه کتاب و تحقیق میتونم بفهمم؟ اگه آره، چه کتاب‌هایی و تحقیق از کجاها؟
اگه از نظر تکلیف، برام مشخّص بشه که طلبه شدن، تکلیف هست، اگه حتّی پدرم منو در آینده از طلبه شدن منع کرد(احتمال کم)، میتونم به مصداق آیه و ان جاهداک علی ان تشرک بی ما لیس لک به علم فلا تطعهماحرف پدرم رو گوش نکنم؟
مرجع: امام خامنه‌ای
جهت بررسی مصداقی موضوع بنده، پیشنهاد می‌کنم تاپیک قبلیم رو مطالعه کنید:
مسئله رزق و روزی در زندگی روزمره طلاب علوم دینی

با سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر بزرگوار

تاپیکی که گذاشته بودید مطالعه کردم و الحمدلله کارشناس مشاوره راهنمایی های بسیار مفیدی خدمتتان ارائه دادند اما اگر جنبه شرعی سوال مورد نظرتان باشد از نظر شرعی دلیلی بر وجوب در ادامه تحصیل در هیچ یک از حوزه یا دانشگاه نداریم و درهر محیطی که خودتان احتمال بیشتری برای موفقیت و تاثیرگزاری میبینید وارد شوید اشکال ندارد.

استفتای شفاهی از دفتر مقام معظم رهبری در قم

انتخاب مسیر علم چه حوزوی و چه دانشگاهی،غیر از آن مساله فقهی که بردار عزیزمان توضیح دادند،نکات دیگری هم هست،که نیاز به توجه خاص دارد و در ادمه راه خیلی مفید و موثر هم می باشد:
1.در انتخاب هر مسیر باید یک هدف بزرگ را دنبال کرد،هدف شما باید مورد بررسی و تحلیل اهل خبره قرار بگیرد.
2.توانایی هایی که دارید باید مورد بحث و گفتگو قرار بگیرد،برای فرض کسی که زود رنج است،در مسیر طلبگی خیلی با مشکلات مواجه خواهد شد.،کسی که استعداد قدر ت بیان و یا تلسط بر تدریس و نوشتن را ندارد معمولا مسیر دشوار وشاید ناامیده کننده خواهدشد.(البته شاید کسی بگویید اینها اکتسابی هستند،بله درست هست ولی کسی که استعدادی ندارد یادگیری سودی ندارد)
3.انگیزه و رغبت شما در صورت انتخاب مسیر طلبگی باید خیلی بالا باشد.
4.اگر حوصله بیشتر و تلاش خستگی ناپذیر ندارید،در صورت انتخاب این مسیر طلبگی شاید خوب راضی نشوید.و چه بسا نتیجه خوبی نگیرید.
5.داشتن تعاملات اجتماعی بالا در مسیر طلبگی خیلی مهم است.
6.توجه داشته باشید که مسیر طلبگی خیلی طولانی است و حتما باید صبور باشید.
این نکاتی که گفتیم برای ورود به دانشگاه هم تا حدودی مطرح است.(در هر دو راه انگیزه و تلاش و هدف متعالی هستند که آینده شما را مشخص می کنند)
به هر حال انتخاب مسیر طلبگی و دانشگاهی با استفتاء مشخص نمی شود،بلکه هدف و انگیزه و توانایی شما هستند که تصمیم خوب و منطقی را برای تعیین این راه مشخص می کنند.
(ضمنا حتما با یک مشاور متخصص در انتخاب رشته های تحصیلی، یک مشورت کاملی داشته باشید تا کمک کنند شما تصمیم خوب و محکمی بگیرید)

اگه الان خیلی خیلی خوشبینانه نگاه کنیم ما 300هزار طلبه داربم که از بین اینها بعضی ها یا پیر شدن و یا توانایی علمی و یا ... رو برای تبلیغ ندارن و برخی هم میلی برای تبلیغ ندارن و کلمه ی (الی قومهم) رو تو آیه ی نفر (توبه 122) با (الی قمهم) اشتباه گرفتند و ساکن ابدی شهر مقدس قم شدن. و با این حساب اگه خیلی خیلی خوشبینانه نگاه کنیم شاید کلا 150 هزار طلبه ی مفید بیشتر نداشته باشیم (البته خیلی خوشبینانه گفتم) ولی در مقابل حدود 400 میلیون شیعه داریم که واقعا محتاج معارف دینی هستن. از طرفی هم میگن میزان استانداردتو هر کلاس آموزشی حدود 25 نفره. حالا اگه ما این رو هم خیلی راحت بگیریم و برای هر 40 نفر یه معلم آموزشی تعیین کنیم تا اسلام و معارف دینی رو بهشون یاد بده و جواب شبهاتشون رو بده با این حساب با یه حساب ساده میتونیم بگیم حدود 9850000 نفر طلبه ی مفید نیاز داریم.
حالا به نظر خودتون آیا دین نیاز بیشتری به سرباز داره یا ...؟
ضمنا سرباز های دین چیزی نیست که بتونیم از چین و اروپا وارد کنیم تنها راهش اینه که خودمون بسازیم.

Daneshforum;683293 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام و رحمة الله
بنده در شرف طلبگی هستم...
برای مشورت درباره‌ی رفتن به حوزه یا دانشگاهز با چند روحانی و دانشجو مشورت کردم.
یکی از مواردی که بهم توصیه شد، تحقیق درباره‌ی بحث تکلیف گرایی بود.
اینکه از نظر تکلیف، رفتن به حوزه و طلبه شدن، واجب هست یا نه؟
میشه اساتید محترم، درباره‌ی تکلیف‌گرایی برام توضیح بدهند؟
چطور میشه بفهمم که تکلیف در وضع حاضر و باتوجّه به توانایی های شخصی‌ام، چی هست؟ با مطالعه کتاب و تحقیق میتونم بفهمم؟ اگه آره، چه کتاب‌هایی و تحقیق از کجاها؟
اگه از نظر تکلیف، برام مشخّص بشه که طلبه شدن، تکلیف هست، اگه حتّی پدرم منو در آینده از طلبه شدن منع کرد(احتمال کم)، میتونم به مصداق آیه و ان جاهداک علی ان تشرک بی ما لیس لک به علم فلا تطعهماحرف پدرم رو گوش نکنم؟
مرجع: امام خامنه‌ای
جهت بررسی مصداقی موضوع بنده، پیشنهاد می‌کنم تاپیک قبلیم رو مطالعه کنید:
http://www.askdin.com/showthread.php?t=49205

توجه: این پاسخ برای آگاهی بیشتر کاربران از تاپیکی که سوال کننده آدرس داده به این تاپیک منتقل شده است. گفتم که یوقت دوستان نگن طرف الان آیت الله هم شده و تازه جوابش اومده:ok:

سلام

پاسخ فقهی مسئله رو استاد نور فرمودند. در تبیین و تحلیل مصداقی مسئله به نظر من مشخص کردن اینکه مثلا از لحاظ شرعی الان برای شما حوزه واجبه یا دانشگاه یا هر چیز دیگه کار آسونی نیست. بله میشه گفت با توجه به شرایطی که حاکمه یعنی خطراتی که دین رو تهدید میکنه و کمبود نیرویی که دین رو ترویج بده، بر هر کسی لازمه که در حد توان به دین کمک کنه. اینکه هر کسی چه کمکی بکنه دیگه بستگی به استعدادها و علایق و انگیزه طرف داره و باید با در نظر گرفتن اینها پستی رو برای خودش انتخاب کنه که بیشترین بازدهی رو داشته باشه. اسلام همونطور که به مروج مبانی نظری نیاز داره، به مدافعین ارضی و مرزی هم نیاز داره؛ چنانچه به طبیب و ... هم نیاز داره.

بله در جایی که فردی توان و استعداد خودش رو در چند زمینه میبینه اینجا بحث تکلیف گرایی مطرح میشه. تکلیف گرایی هم متکی بر نیاز اسلام و جامعه اسلامی است. ممکنه در شرایطی اسلام نیاز به سیاست مدار داشته باشه. در اینجا هر فردی که در توان خودش ببینه باید وارد این عرصه بشه چنانچه شهید بهشتی با اینکه در علوم اسلامی نخبه بود اما به مقتضای شرایط وارد سیاست شد. شاید در شرایطی کمبود طبیب برای دیگر اقشار ایجاد تکلیف کنه؛ شاید در شرایطی کمبود مدافع ایجاد تکلیف کنه چیزی که در 8 سال دفاع مقدس به روشنی دیده میشد. در شرایطی هم ممکنه مبلغ و مروج دین ضرورت داشته باشه.

بنابراین شما برای اینکه بتونی مطابق تکلیفی که داری عمل کنی ابتدا باید ظرفیت های خودت رو مورد بررسی قرار بدی. بعد که خودت رو کامل شناختی، اون وقت بین اون موارد تحقیق کن و ضرورتشون رو بسنج. برای شناخت ضرورتش هم میتونی به افراد متدینی که دغدغه دین دارند و در اون قشر هستند مراجعه کنی و از کم و کیف و وضعیتشون و ظرفیت و نیازهاشون مطلع بشی. ممکنه کسی بگه در این قشر نیرو به اندازه کافی هست. ممکنه بگه نیرو کمه و اگه همینطور پیش بره وضعیت در این رشته بحرانی میشه.

اگه از من به عنوان یک طلبه سوال کنی که وضعیت حوزه چطوره؟ میگم تو حوزه نیرو زیاده؛ ولی به اندازه ظرفیتش نیست. کار حوزه ترویج و دفاع از دینه. زمانی میشه گفت نیروی حوزه به اندازه کافیه و دیگه اشباع شده که همه جا گل و بلبل باشه و دین در همه جا رخته کرده باشه و دشمنی علیه دین وجود نداشته باشه! با این پیش فرض باید گفت حالا حالاها لازمه که نیروی حوزی تربیت بشه تا حوزه بتونه بخش کوچیکی از رسالتش رو عملی کنه. این در مورد اصل نیاز حوزه به نیرو بود. اما در مورد ضرورتش هم وضعیت بحرانی دین و رشد روز افزون دین ستیزی در دنیا و اهمیت دین در ایدئولوژی ما مسلمانان برای اثباتش کافیه. البته این ضرورت برای حوزه به این معنا نیست که تکلیف از گردن دیگر مسلمانان ساقطه؛ بلکه همه مسلمانان باید در این جهاد اکبر شرکت کنند و به اندازه توان خود در این مسیر قدم بردارن.

در مورد پدر و مادرت هم بهترین کار اینه که هر طور شده رضایتشون رو جلب کنی. نظر شخصی من اینه که ورود به حوزه هر چند ضرورت داره ولی به اندازه از دست دادن رضایت پدر و مادر نیست؛ چنانچه حضرت آقا برای کمک به پدرشون مدتی قم رو رها کردن و به شهر خودشون رفتن. لذا تمام سعی و تلاش شما در جهت راضی کردن پدرت باشه که البته خیلی زود راضی خواهد شد؛ چون اولا تردید اون خیلی جزئیه و ریشه ای نیست؛ ثانیا یاری خدا حتما همراه شما خواهد بود که منجر به نرم شدن دل ایشان خواهد شد ثالثا میتونی با معرفی افراد موفق به پدرت که کم هم نیستند، نگرانی های ایشون رو رفع کنی.

موضوع قفل شده است