جمع بندی ریاضت نفس
تبهای اولیه
سلام
آیا ریاضت نفس باعث عقده ای شدن انسان نمی شود؟میزان ریاضت نفس را چگونه باید تشخیص داد؟یعنی ازکجا بدانیم چقدر باید ریاضت نفس داشته باشیم؟
سلام علیکم
ریاضت به معنای عامش نوعی منع نفس یا وادار کردن نفس به کاریست که به منظور تربیت نفس صورت می پذیرد.
اگر دقت کنید این منع یا وادار کردن در تربیت فرزند هم یا تربیت دانش آموزان یا تربیت یک ورزشکار نیز صورت می گیرد و اگر در آن زیاده روی نشود و میزان طاقت متربی (تربیت شونده)در نظر گرفته شود به هیچ وجه باعث عقده ای شدن نخواهد شد.مثالش هم فراوان است و نیاز به توضیح بیشتر نیست.
افراط و تفریط در هر کاری آفت زاست از جمله در امر تربیت نفس،لذا باید اقدام به ریاضت با یک شیب ملایم و مقطعی باشد و همچنین باید طوری باشد که فرد برای امور واجب و ضروری اش دچار مشکل نشود.
اما ریاضت های خاص باید به امر استاد راه که فردی کامل و مکمل است صورت پذیرد،زیرا استاد اشراف کامل بر وی دارد و همه ی ملاحظات لازم را در نظر می گیرد.
سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی
میشه با مثال توضیح بفرمایید.
انسان ها معمولا خودشون و با میل و بلکه اشتیاق خودشون در پی ریاضت نفس میروند. نه اینکه کسی اونها رو مجبور کرده باشه.
این با عقده ای شدن ،جور در میاد؟مگه اینکه منظور از ریاضت ،کارهای خیلی شاق باشه. که در اون صورت هم،فرد بعد از طی مراحل اولیه و ترک گناههای معمولی (گناه معمولی؟؟؟)،در اثر کشش و جذبه ای که درش ایجاد شده ،به دنبال مراحل و کارهای شاق میره.که باز هم نمی تونه باعث ایجاد گره ی روانی بشه(البته فکر میکنم).
لطفا راهنمایی بفرمایید
سپاس از لطفتون
به نام خدا
بالاترین و بهترین ریاضت نفس ترک محرمات
و انجام واجبات است.
آیه:"ان تجتنبوا کبائر ما تنهون عنه نکفر عنکم سیئاتکم
و ندخلکم مدخلا کریما"
اگر از گناهان کبیره ای که از آن نهی شده اید اجتناب کنید
گناهان کوچک شما را می پوشانیم و شما را در جایگاه خوبی
وارد می سازیم.
ترک گناهان مورث علم الهی است:
آیه:"واتقوا الله و یعلمکم الله"
پرهیزگار شوید خدا به شما می آموزد.
ترک گناه باعث تشخیص حق از باطل و فرقان می شود:
آیه:"...إن تتقوا الله یجعل لکم فرقانا"
توصیه شده در جوانی به این مقدار اکتفاء شود تا نفس
دچار ملالت و در تتابع آن طغیان نگردد.
ممنونم از توضیحاتتون استاد.
چیزی نفهمیدم ولی شاید منظورتون این است که:
... تو و حق معرفت یعنی چه---------------- دریافت ذات بی صفت یعنی چه
ناخوانده الف به یا نخواهی ره یافت -------- ناکرده سلوک موهبت یعنی چه
شعر از امام خمینی ره است که خطاب به یکی از نزدیکان سروده اند که احتمالا در احوالات من صدق میکند.
پس سکوت میکنم و فقط می نیوشم.
ممنونم از توضیحاتتون استاد.
چیزی نفهمیدم ولی شاید منظورتون این است که:
... تو و حق معرفت یعنی چه---------------- دریافت ذات بی صفت یعنی چه
ناخوانده الف به یا نخواهی ره یافت -------- ناکرده سلوک موهبت یعنی چه
شعر از امام خمینی ره است که خطاب به یکی از نزدیکان سروده اند که احتمالا در احوالات من صدق میکند.
پس سکوت میکنم و فقط می نیوشم.
با سلام:
احسنت خواهر خوبم
سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی
میشه با مثال توضیح بفرمایید.
انسان ها معمولا خودشون و با میل و بلکه اشتیاق خودشون در پی ریاضت نفس میروند. نه اینکه کسی اونها رو مجبور کرده باشه.
این با عقده ای شدن ،جور در میاد؟مگه اینکه منظور از ریاضت ،کارهای خیلی شاق باشه. که در اون صورت هم،فرد بعد از طی مراحل اولیه و ترک گناههای معمولی (گناه معمولی؟؟؟)،در اثر کشش و جذبه ای که درش ایجاد شده ،به دنبال مراحل و کارهای شاق میره.که باز هم نمی تونه باعث ایجاد گره ی روانی بشه(البته فکر میکنم).
لطفا راهنمایی بفرماییدسپاس از لطفتون
سلام علیکم
جنابعالی هم به نوعی عرض بنده را تایید کردید که حالت عقده در مورد ریاضت به وجود نمی آید.البته دلیل شما مبنی بر اینکه چون اشتیاق هست این حالت عقده ای ایجاد نمی شود کاملا و در همه ی موارد صحیح نیست،زیرا گاهی انسان کاری را بر اساس مبانی نادرست ولی مشتاقانه انجام می دهد که باعث صدمه به روح و روان وی خواهد شد.
مثلا شخصی در مورد فوائد سکوت مطالعاتی داشته ولی از حد و حدود آن برای خود اطلاعی ندارد،این فرد مدتی سکوت تام می کند ولی از آنجایی که این مبنا برای وی غلط است دچار مشکل شده و بعد از مدتی سکوت را رها کرده و دیگر مانند قبل هم نمی تواند جلوی زبانش را بگیرد.
این مورد را بنده چندین بار به چشم خود دیده ام،آن افراد اشتیاق وافری هم داشتند ولی مبنای غلط کارشان را خراب می کند.
در کل اگر ریاضت های ساده بر اساس تعادل باشد و میزان افراط و تفریط در آنها مشخص بوده و فرد آن موازین را رعایت کند و همچنین در ریاضت های سخت تبعیت از استاد کامل مکمل صورت گیرد این حالت عقده ایجاد نخواهد شد.مثالهایی هم در پست قبل بیان شد.
عرض سلام و ادب خدمت جناب استاد
و تشکر از پاسخ ارزشمندتون
شاید دلیل اینکه در نگاه اول ،این سوال مطرح شده برام سنگین اومد،این بوده که از عرفان واقعی و عرفان کاذب و سیر و سلوک و استاد در این راه فقط شنیده ام و همیشه بیشتر از اینکه بخوام ازش سر در بیارم،ازش ترسیدم.
برای من عرفان یعنی اینکه وقتی خداوند گفته فلان کار رو نکن،با اینکه دلیلشو نمی فهمم و گاهی خیلی هم تمایل دارم که همون کارو انجام بدم ،ولی انجام ندم و با عشق هم انجام ندم.لذت ببرم که انجام نمی دم.از ذوق اشک توی چشمم جمع بشه و انجام ندم.
البته خیلی وقتها در موقعیت های مختلف ،در جزئیات رفتاری،در احساسم برای انجام یک کار ،واقعا نمی فهمم الان خداوند از من چه توقعی داره،و اینجاست که نیاز به استاد بیداد میکنه.ولی...
مثلا همین جا ،نمی دونستم الان باید سوالمو ادامه بدم یا نه.من تو یه همچین چیزی موندم. منو چه به ریاضت؟ریاضت برای من یعنی دقیقا الان باید چی کار کنم.دقیقا الان خداوند از من چی میخواد.و این بزرگترین زیبایی ای است که مشتاقم درک کنم.
در کل اگر ریاضت های ساده بر اساس تعادل باشد و میزان افراط و تفریط در آنها مشخص بوده و فرد آن موازین را رعایت کند و همچنین در ریاضت های سخت تبعیت از استاد کامل مکمل صورت گیرد این حالت عقده ایجاد نخواهد شد.مثالهایی هم در پست قبل بیان شد.
اگر صلاح هست برای ریاضت های ساده و ریاضت های سخت ،مثال بزنید.فقط برای درک بهتر موضوع.[SPOILER] با همه ی بی خبری م احساس میکنم که بدون استادی که مثل چشم هات بهش اعتماد داری و مثل کف دستش میشناسدت،اسم ریاضت رو هم نمیشه آورد
:farar:
[/SPOILER]
بسمه تعالی
یکی از اموری که در تکامل انسان نقش سازندهای دارد بحث ریاضتهای شرعیهای استکه دین مبین اسلام به آن پرداخته است. مرحوم خواجه عبدالله انصاری در کتاب منازل السائرین خویش در ابتدای باب ریاضت به این آیه در رابطه با اوصاف مومنان تمسک میجوید: «وَ الَّذینَ یُۆْتُونَ ما آتَوْا وَ قُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ أَنَّهُمْ إِلى رَبِّهِمْ راجِعُونَ»،[المومنون، 60]؛ «و آنان كه آنچه را [از زكات و دیگر انفاقات در راه خدا] مىپردازند، [و در حالىكه] مىپردازند و دلهایشان از اینكه به سوى پروردگارشان [براى محاسبه دقیق] باز مىگردند، ترسان است.» از مال و جان گذشتن و همه چیز را در راه حقتعالی انفاق نمودن، یکی از مصادیق بارز ریاضت است، زیرا ریاضت در اسلام فاصله گرفتن از جامعه و در کنج عزلت به سر بردن نیست، بلکه اسلام دین اجتماع است و انسان باید در میان همین اجتماع ساخته و تربیت شود.
ریاضت این نیستکه انسان به دنبال دنیا نرود و به بهانه زهد و بیرغبتی به دنیا سربار دیگران شود و فقط به خواندن نماز و روزه بسنده نماید، بلکه ریاضت آنستکه در متن جامعه باشیم و به کار و فعالیت بپردازیم و با انفاقات اموال خود دیگران را هم در حاصل کار خویش شریک نماییم و یا در شرایط خاص با انفاق جان، حافظ مکتب و نظام اسلامی باشیم.
ملا عبد الرّزاق قاسانی بر خواجه عبد الله انصاری ایراد گرفته، که چرا در بحث مهمّی به نام ریاضت، ایشان چنین آیهای که مربوط به انفاق است را انتخاب نموده است، در حالیکه جا داشت آیات مربوط به جهاد با نفس مانند این آیه شریفه برگزیده میشد: «وَ الَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنین»،[العنکبوت،69]؛ «و آنان كه در راه ما جهاد و كوشش كردند محققا آنها را به راههاى (معرفت و لطف) خویش هدایت مىكنیم، و همیشه خدا یار نكوكاران است»[1]
این اشکال شاید به جناب خواجه عبدالله انصاری، وارد نباشد چون ایشان با انتخاب آیه 60 سوره مومنون به یکی از مصادیق مهمّ ریاضت اشاره نموده است که «اگر انسان با کار و تلاش مالی به دست بیاورد و از آن برای نیازهای خود و دیگر نیازمندان استفاده کند کار سادهای انجام نداده بلکه ریاضت سخت و مهمی کشیده است یا هنگامیکه نظام اسلامی نیازمند جانفشانی، جانبازی و فداکاری است ،انسان همه خواستههای خودش را کنار بگذارد سینه سپر کند و برای رضای خدا در برابر دشمنان بایستد، کار آسانی را انجام نداده بلکه یکی از مهمترین مصادیق ریاضت را انجام داده است.»[2]
و لذاست که مرحوم علامه طباطبایی قدّس سرّه در بیانی میفرمودند:«بزرگترین ریاضت دینداری است »،[3] و کسیکه مال، جان، آبرو، قدرت، خویش را انفاق مینماید، در واقع به یکی از دستورات دین، عمل نموده و در مسیر ریاضت قدم گذاشته است.
و شاهد بر این امر، سیره ائمه دین علیهم السلام است که اسوه و الگوی همه عرفا میباشند. بهعنوان نمونه امام علی بن الحسین علیه السلام که بر اثر کثرت عبادت به زین العابدین، سیّد السّاجدین ملقب شدند و یا به حضرت، بر اثر کثرت سجده، ذوالثفنات میگفتند که امام باقر علیه السلام در این زمینه میفرمایند: «در جاى سجود پدرم آثارى روییده بود و آن جناب آنها را در هر سال دو مرتبه مىچید و در هر مرتبه پنج پینه چیده مىشد لذا به آن حضرت ذو الثفنات (صاحب پینه) گفته شد.[4]
اما آقا امام سجاد علیه السلام که بر اثر کثرت سجده، مواضع سجود او پینه بسته بود، بر اثر کثرت انفاق و حمل بار بر روی دوشش، و بردن آنها برای نیازمندان، شانهایش هم مانند اعضای سجودش پینه بسته بود.[5]
سفیان بن عیینة از زهری نقل میکند: در شبی سرد و بارانی، علی بن الحسین را در کوچههای مدینه دیدم که مقداری آرد و هیزم بر پشت گرفته بود و به جایی میرفت. به آن حضرت گفتم: «ای پسر رسول خدا! چه بر دوش دارید؟» امام فرمود: «سفری در پیش دارم که توشه آن را آماده کردهام و میخواهم در جای امنی قرار دهم».
عرض کردم: «آیا اجازه میدهید خدمتکار من شما را در حمل این آذوقه کمک کند؟» امام فرمود: «خیر». گفتم: «اجازه بدهید خودم شما را کمک کنم». امام باز فرمود: «خیر. چرا چیزی که در سفر به کار من میآید، خود، متحمّل نشوم؟ تو را به خدا سوگند! مرا تنها بگذار!»آن شب گذشت. چندی بعد خدمت امام رسیدم و پرسیدم: «سفر آن شب چگونه گذشت».
امام پاسخ داد: «آن سفر از آن سفرها که تو پنداشتی نبود. منظور من سفر آخرت بود و من خود را برای آن جهان آماده میکنم. با دوری از حرام، بخشش و انجام کارهای نیکو».[6]
بنابراین اسلام دین تک بعدی نیست که ریاضت را در سر سجادهها منحصر بداند، بلکه اسلام، دین چند بعدی است و عبادت و ریاضت را با انفاق و دستگیری از نیازمندان به متن اجتماع میکشاند.
پی نوشت:
[1]. منازل السائرین باب ریاضت ص88
[2].ر.ک. ریاضت در عرف عرفان؛حسن رمضانی
[3]صراط سلوک،ص131
[4]. علل الشرایع،ترجمه ذهنی تهرانی،ج1، ص751
[5].خصال،مرحوم صدوق،ص517،
[6]. علل الشرایع ، ص 231
پرسش:
آیا ریاضت نفس باعث عقده ای شدن انسان نمی شود؟میزان ریاضت نفس را چگونه باید تشخیص داد؟
پاسخ:
به دو نکته دقت بفرمایید
الف: یکی از اموری که در تکامل انسان نقش سازندهای دارد بحث ریاضتهای شرعیهای استکه دین مبین اسلام به آن پرداخته است.
مرحوم خواجه عبدالله انصاری در کتاب منازل السائرین خویش در ابتدای باب ریاضت به این آیه در رابطه با اوصاف مومنان تمسک میجوید: «وَ الَّذینَ یُۆْتُونَ ما آتَوْا وَ قُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ أَنَّهُمْ إِلى رَبِّهِمْ راجِعُونَ»،[المومنون، 60]؛
«و آنان كه آنچه را [از زكات و دیگر انفاقات در راه خدا] مىپردازند، [و در حالىكه] مىپردازند و دلهایشان از اینكه به سوى پروردگارشان [براى محاسبه دقیق] باز مىگردند، ترسان است.»
از مال و جان گذشتن و همه چیز را در راه حقتعالی انفاق نمودن، یکی از مصادیق بارز ریاضت است، زیرا ریاضت در اسلام فاصله گرفتن از جامعه و در کنج عزلت به سر بردن نیست، بلکه اسلام دین اجتماع است و انسان باید در میان همین اجتماع ساخته و تربیت شود.
ریاضت این نیستکه انسان به دنبال دنیا نرود و به بهانه زهد و بیرغبتی به دنیا سربار دیگران شود و فقط به خواندن نماز و روزه بسنده نماید،
بلکه ریاضت آنستکه در متن جامعه باشیم و به کار و فعالیت بپردازیم و با انفاقات اموال خود دیگران را هم در حاصل کار خویش شریک نماییم و یا در شرایط خاص با انفاق جان، حافظ مکتب و نظام اسلامی باشیم.
ملا عبد الرّزاق قاسانی بر خواجه عبد الله انصاری ایراد گرفته، که چرا در بحث مهمّی به نام ریاضت، ایشان چنین آیهای که مربوط به انفاق است را انتخاب نموده است، در حالیکه جا داشت آیات مربوط به جهاد با نفس مانند این آیه شریفه برگزیده میشد: «وَ الَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنین»،[العنکبوت،69]؛ «و آنان كه در راه ما جهاد و كوشش كردند محققا آنها را به راههاى (معرفت و لطف) خویش هدایت مىكنیم، و همیشه خدا یار نكوكاران است»[1]
این اشکال شاید به جناب خواجه عبدالله انصاری، وارد نباشد چون ایشان با انتخاب آیه 60 سوره مومنون به یکی از مصادیق مهمّ ریاضت اشاره نموده است که «اگر انسان با کار و تلاش مالی به دست بیاورد و از آن برای نیازهای خود و دیگر نیازمندان استفاده کند کار سادهای انجام نداده بلکه ریاضت سخت و مهمی کشیده است
یا هنگامیکه نظام اسلامی نیازمند جانفشانی، جانبازی و فداکاری است ،انسان همه خواستههای خودش را کنار بگذارد سینه سپر کند و برای رضای خدا در برابر دشمنان بایستد، کار آسانی را انجام نداده بلکه یکی از مهمترین مصادیق ریاضت را انجام داده است.»[2]
و لذاست که مرحوم علامه طباطبایی (قدّس سرّه) در بیانی میفرمودند:«بزرگترین ریاضت دینداری است »،[3] و کسیکه مال، جان، آبرو، قدرت، خویش را انفاق مینماید، در واقع به یکی از دستورات دین، عمل نموده و در مسیر ریاضت قدم گذاشته است.
و شاهد بر این امر، سیره ائمه دین (علیهم السلام) است که اسوه و الگوی همه عرفا میباشند. بهعنوان نمونه امام علی بن الحسین (علیه السلام) که بر اثر کثرت عبادت به زین العابدین، سیّد السّاجدین ملقب شدند و یا به حضرت، بر اثر کثرت سجده، ذوالثفنات میگفتند که امام باقر (علیه السلام )در این زمینه میفرمایند: «در جاى سجود پدرم آثارى روییده بود و آن جناب آنها را در هر سال دو مرتبه مى چید و در هر مرتبه پنج پینه چیده مى شد لذا به آن حضرت ذو الثفنات (صاحب پینه) گفته شد.[4]
بنابراین اسلام دین تک بعدی نیست که ریاضت را در سر سجادهها منحصر بداند، بلکه اسلام، دین چند بعدی است و عبادت و ریاضت را با انفاق و دستگیری از نیازمندان به متن اجتماع میکشاند.
ب: افراط و تفریط در هر کاری آفت زاست از جمله در امر تربیت نفس،لذا باید اقدام به ریاضت با یک شیب ملایم و مقطعی باشد و همچنین باید طوری باشد که فرد برای امور واجب و ضروری اش دچار مشکل نشود.
اما ریاضت های خاص باید به امر استاد راه که فردی کامل و مکمل است صورت پذیرد،زیرا استاد اشراف کامل بر وی دارد و همه ی ملاحظات لازم را در نظر می گیرد.
______________________________
پی نوشت:
[1]. منازل السائرین باب ریاضت ص88
[2].ر.ک. ریاضت در عرف عرفان؛حسن رمضانی
[3]صراط سلوک،ص131
[4]. علل الشرایع،ترجمه ذهنی تهرانی،ج1، ص751
[5].خصال،مرحوم صدوق،ص517.
[6]. علل الشرایع ، ص 231.