دروغ چیست ؟ (زيانهاي رواني دروغ)

تب‌های اولیه

58 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
دروغ چیست ؟ (زيانهاي رواني دروغ)

دروغ
اگر دوستان موافق باشند برای اینکه بحث کاملی برای مراجعه داشته باشیم اول به چیستی دروغ بپردازیم.
انعکاس دروغ در قرآن
هشت آیه با موضوع
دروغ در قرآن کریم وجود دارد که برای اختصار کلام یک آیه تقدیم می گردد:

* ویل لکل أفاک أثیم ؛ وای(هلاک)بر دروغ پرداز گناهکار{الجاثیة/7}

تفسیر المیزان:معناى جمله اين است كه: افاك اثيم آيات خدا را- كه همان آيات قرآنى است- مى‏شنود كه براش مى‏خوانند، و باز هم از كفر خود دست برنداشته، هم چنان در برابر حق مقاومت و گردنكشى مى‏كند، و در مقابل آن خاضع نمى‏گردد، مثل اينكه اصلا اين آيات را نشنيده، پس تو او را به عذابى دردناك بشارت بده.
آدرس آیات دیگر:
1- المائدة : 41 و 42
2- النحل : 62
3- الشعراء : 221 إلی 223
4- الزمر : 3
5- الزمر : 32
6- المؤمن : 28
7- المنافقون : 1
در پست بعدی دروغ در روایات بررسی می شود:Gol::Gol::Gol:

سلام

دروغ چيست؟

دروغ، سخن بر خلاف حقيقت است و دروغ گو كسى است كه بر خلاف حقيقت،خبرى مى‏دهد.
شما اگر گرسنه باشيد و به منزل دوست‏خود برويد، او براى شما غذا بياورد، شمابگوييد من سير هستم، اين سخن دروغ است، چون بر خلاف حقيقت است; شما نيزدروغ گو هستيد، زيرا بر خلاف حقيقت‏خبر داده‏ايد.
كم را بيش گفتن يا بيش را كم گفتن، دروغ است و گوينده‏اش دروغ گومى‏باشد، چنان كه بود را نبود و يا نبود را بود خبر دادن دروغ گويى مى‏باشد و نيزبد را خوب و خوب را بد يا كوچك را بزرگ و بزرگ را كوچك خواندن، دروغ‏خواهد بود.
دروغ و دروغ گويى

دروغ از صفات سخن است و دروغ گويى از صفات سخن گو و اين دو هميشه باهم يار نيستند. مى‏شود سخنى دروغ باشد، ولى گوينده‏اش دروغ گو نباشد، چنان كه‏ممكن است كسى دروغ بگويد، ولى سخنش دروغ نباشد، بلكه راست و مطابق‏حقيقت‏باشد.
شما اگر به وقوع حادثه‏اى اطمينان پيدا كرديد، در صورتى كه آن حادثه رخ نداده‏باشد، هنگامى كه از وقوع آن خبر مى‏دهيد، شما دروغ گو نيستيد، ولى خبر شمادروغ است. دروغ گو اگر سخن راستى بگويد كه به نظرش بر خلاف حقيقت‏باشد،خبر او راست است، چون مطابق با واقع است، ولى خودش دروغ گفته، زيرا به نظرخودش بر خلاف حقيقت، سخن گفته است.
در زبان عربى

در زبان عربى، دروغ را كذب گويند و خبر دروغ را خبر كاذب مى‏خوانند،چنان كه خود دروغ‏گو را نيز كاذب مى‏خوانند.
پس در اين زبان، كاذب بودن، هم صفت‏سخن مى‏باشد، و هم صفت‏سخن گو واين اشتراك، ممكن است گاهى موجب اشتباه بشود و به گمان برسد كه هر جا كه‏خبر كاذب پيدا شود، خبر دهنده هم بايد كاذب باشد، يعنى صفت گفته را به گوينده‏سرايت‏بدهند.
نظريه‏اى از قرن سوم

نظام، دانشمند نامى قرن سوم در دروغ نظريه‏اى دارد; او مى‏گويد:
«دروغ، سخن بر خلاف عقيده است، نه بر خلاف واقع.»
نظام براى اثبات صحت نظريه‏اش به اين آيه شريفه استدلال مى‏كند:
«والله يشهد ان المنافقين لكاذبون; (2) .
خدا گواهى مى‏دهد كه منافقان، دروغ گويند.»
منافقان، شرفياب حضور رسول خداصلى الله عليه وآله مى‏شدند و عرضه مى‏داشتند كه ماگواهى مى‏دهيم كه تو رسول خداصلى الله عليه وآله هستى.
خدا در اين سوره مباركه با پيغمبر خود سخن مى‏گويد و منافقان را به اومى‏شناساند. خدا مى‏فرمايد: وقتى كه منافقان نزد تو آمدند و گفتند كه ما شهادت‏مى‏دهيم كه تو رسول خدا هستى، با آن كه خدا مى‏داند كه تو رسول او هستى وليكن‏بدان كه منافقان دروغ مى‏گويند.
بيان استدلال: سخن منافقان كه شهادت به رسالت‏بود، سخنى بود مطابق حقيقت،ولى خدا آنان را دروغ گو خوانده است.
دروغ گو بودن منافقان از اين نظر است كه آن‏ها اين سخن را از روى ايمان‏نگفتند، بلكه در دل، بر خلاف آن، عقيده داشتند; از اين پى مى‏بريم كه دروغ، سخن برخلاف عقيده است، نه بر خلاف حقيقت.

منبع:http://www.hawzah.org/Per/K/Druq/03.htm#f2

دروغ گويى در روايات اسلامى

در روايات اسلامى تعبيرهاى تكان دهنده اى درباره زشتى دروغ است كه گلچينى از آن را ذيلا مطالعه مى كنيد:
1ـ از بعضى از روايات استفاده مى شود كه دروغ كليد گناهان است. در حديثى از امام باقر (عليه السلام) مى خوانيم: «اِنَّ اللّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَ لِلشّرِّ اَقْفالا وَجَعَلَ مفاتيحَ تِلْكَ الاَْقْفالِ اَلشَّرابَ، وَ الْكِذْبُ شَرٌّ مِنَ الشَّرابِ; خداوند متعال براى شرّ قفل هايى قرار داده است، و كليد آن قفل ها شراب است (چرا كه مانع اصلى زشتى ها عقل است و شراب عقل را از كار مى اندازد) و دروغ از شراب هم بدتر است».(1)
2ـ در تعبير ديگرى از امام حسن عسكرى(عليه السلام) مى خوانيم: «جُعِلَتِ الْخَبائِثُ كُلُّها فى بَيْت وَ جُعِلَ مِفْتاحُهُ اَلْكِذْبَ; تمام پليدى ها در اتاقى قرار داده شده و كليد آن اتاق، دروغ است».(2)
دليل آن اين است كه انسان هاى گنهكار هنگامى كه خود را در معرض رسوايى مى بينند با دروغ گناهان خود را مى پوشانند، و به تعبير ديگر دروغ به آنها اجازه مى دهد كه انواع گناهان را مرتكب شوند، بى آنكه از رسوايى بترسند، در حالى كه انسان راستگو ناچار است گناهان ديگر را ترك كند چرا كه راست گويى به او اجازه انكار گناه را نمى دهد و ترس از رسوايى ها او را به ترك گناه دعوت مى كند.
حديث معروف مردى كه نزد پيامبر(صلى الله عليه وآله) آمد و آلوده انواع گناهان بود و پيامبر(صلى الله عليه وآله)فقط از او پيمان گرفت كه دروغ نگويد، و همين سبب شد كه تمام گناهان را ترك كند شاهد گوياى اين مدّعا است.(3)
1.اصول كافى، جلد 3، صفحه 339.
2.بحارالانوار، جلد 169، صفحه 263.
3.شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، جلد 6، صفحه 357.

از دوستانی که در بحث شرکت می کنند کمال تشکر را دارم.:Gol::Gol::Gol:



دنباله احادیث...

3ـ از احاديث ديگرى استفاده مى شود كه دروغ با ايمان سازگار نيست، در حديثى چنين مى خوانيم: «سُئِلَ رَسُولُ اللّهِ(صلى الله عليه وآله) يَكُونُ الْمُؤمِنُ جَباناً؟ قالَ: نَعَمُ; قيلَ وَ يَكُونُ بَخِيلا؟ قالَ: نَعَمْ. قِيلَ يَكُونُ كَذَّاباً قالَ: لا; از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) پرسيدند آيا انسان مؤمن ممكن است (احياناً) ترسو باشد؟ فرمود: آرى. باز پرسيدند آيا ممكن است بخيل باشد؟ فرمود: آرى. پرسيدند آيا ممكن است دروغگو باشد؟ فرمود: نه».(1)
همين مضمون به صورت ديگرى از اميرمؤمنان على(عليه السلام) نقل شده است آنجا كه فرمود: «لا يَجِدُ الْعَبْدُ طَعْمَ الاِْيمانِ حَتّى يَتْرُكَ الْكِذْبَ هَزْلَهُ وَجِدَّهُ; انسان هيچ گاه طعم ايمان را نمى چشد تا دروغ را ترك گويد خواه شوخى باشد يا جدى».(2)
چرا دروغ با ايمان سازگار نيست؟ زيرا دروغ يا به خاطر آن است كه انسان به منفعتى برسد يا از مشكلى رهايى يابد چنان كه ايمان انسان قوى باشد مى داند كه خير وشر به دست خدا است او است كه مى تواند گره كور مشكلات را بگشايد و او است كه مى تواند در برابر ناملايمات از انسان دفاع كند، و اگر انسان به اين امر كه شاخه اى از شاخه هاى توحيد افعالى است اعتقاد داشته باشد چنين نيازى دارد كه به دروغ متوسل گردد.
4ـ در حديث ديگرى از اميرمؤمنان على(عليه السلام) مى خوانيم كه فرمود: «وَشَرُّ الْقُولِ اَلْكِذْبُ; بدترين سخن، دروغ است».(3)
زيرا آثار مرگبار آن از هر سخن بدى بدتر است.
5ـ باز در حديث ديگرى از على(عليه السلام) دروغ به عنوان بدترين گناهان معرفى شده مى فرمايد: «اَعْظَمُ الْخِطايا عِنْدَاللّهِ اَلْلِسانُ الْكَذُوبِ وَ شَرُّ النَّدامَةِ نَدامَةُ يَوْمِ الْقِيامَةِ;بدترين گناهان نزد خدا (گناه) زبان دروغ گو است، و بدترين پشيمانى روز قيامت است».(4)
________________________________________________________________
1.جامع السّعادات جلد 2، صفحه 322.
2.اصول كافى، جلد 2، صفحه 340، حديث 11.
3.نهج البلاغه، خطبه 84.
4.المحجة البيضاء، جلد 5، صفحه 243، شبيه همين حديث با كمى تفاوت در كنز العمال از پيامبر گرامى اسلام(صلى الله عليه وآله) نقل شده است (كنز العمال، جلد 3، صفحه 619، حديث 8203).:Gol::Gol::Gol:


...ادامه بحث دروغ
6ـ در حديث ديگرى، دروغ سرچشمه فجور، سبب ورود در دوزخ شمرده شده است، پيامبر گرامى اسلام(صلى الله عليه وآله) مى فرمايد: «اِيّاكُمْ وَ الْكِذْبَ فَاِنَّ الْكِذْبَ يَهْدى اِلَى
الْفُجُورِ وَ اِنَّ الْفُجُورَ يَهْدِى اِلَى النّارِ; از دروغ بپرهيز چرا كه دروغ به فجور دعوت مى كند، و فجور به آتش دوزخ».(1) 7ـ دروغ با عقل سازگار نيست، همان گونه كه در حديثى از امام كاظم(عليه السلام)مى خوانيم: «اِنَّ الْعاقِلَ لايَكْذِبُ وَ اِنْ كانَ فِيهِ هَواهُ; انسان عاقل دروغ نمى گويد هر چند به آن تمايل داشته باشد».(2)
8ـ دروغ فرشتگان رحمت را از انسان دور مى كند، در حديثى از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله)مى خوانيم: «اِذا كَذِبَ الْعَبْدُ كِذْبَةً تَباعَدَ الْمَلَكُ مِنْهُ مَسيرةَ ميل مِنْ نَتِنِ ماجاءَبِهِ; هنگامى كه يكى از بندگان دروغى بگويد فرشته به خاطر بوى تعفّن كه از آن دروغ بر مى خيزد به اندازه يك ميل از او دور مى شود»(3) (ميل از يك كيلومتر بيشتر و از دو كيلومتر كمتر است).
9ـ دروغ دريچه اى به سوى نفاق است، پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) مى فرمايد: «اِنَّ الْكِذْبَ بابٌ مِنْ اَبْوابِ النِّفاقِ; دروغ درى از درهاى نفاق است».(4)
زيرا انسان دروغگو خود را در چهره راستگو قرار مى دهد در حالى كه باطنش غير از آن است، اين دوگانگى ظاهر و باطن نوعى و نفاق، و دروغ يكى از كارهاى شايع منافقان است.
10ـ دروغ گو اعتماد مردم را از دست مى دهد، چنان كه در يكى از كلمات اميرمؤمنان على (عليه السلام) مى خوانيم: «مَنْ عُرِفَ بِالْكِذْبِ قَلّتِ الثِّقَةُ بِهِ; كسى كه به دروغ گويى شناخته شود، اعتماد مردم به او كم مى شود».(5)
و نقطه مقابل اين معنى نيز در كلمات آن بزرگوار آمده كه فرمود: «مَنْ تَجَنَّبَ الْكِذْبَ صُدِّقَتْ أَقْوالُهُ; كسى كه از دروغ بپرهيزد سخنانش پذيرفته مى شود».(6)
1.كنز العمال، حديث 8219.
2.بحارالانوار، جلد 75، صفحه 305.
3.شرح نهج البلاغه ابى ابى الحديد، جلد 6، صفحه 357.
4.كنزالعمال، حديث 8212.
5.شرح غرر، جلد 5، صفحه 390.
6.همان مدرك، صفحه 461.:Gol::Gol::Gol:

به نظر بنده ما زمانی دروغ می گوییم که احساس امنیت از همه نظر نداشته باشیم و کاهی ممکن است به دلیل خطاهای شناختی مانند ذهن خوانی دروغ بگویییم . برا اساس یک ساخت ذهنی معیوب در یک موقعیت ما دروغ می گوییم آن ساخت ذهنی به دلیل تجارب گذشته ایجاد شده است مثلا بچه ای که به پدر و مادرش دروغ می گوید به دلیل اینکه خاطره خوبی از راست گویی ندارد و با واکنش منفی و پرخاشگرانه والدین در گذشته همراه بوده است. از طرفی نداشتن مهارت های جرأت ورزی باعث می شود که به درخواست ها دوستانمان که با آنها تعارف و رودرواسی داریم به دروغ بهانه ای بیاوریم در حالی که حقیقت چیز دیگر است . بنابراین به دلیل اینکه راست دردسر های فراوانی دارد ولی دروغ حداقل تا زمانی که دست مان رو نشده برای ما آرامش به ارمغان می آورد
پس علت دروغ گویی عبارتند از :
1- عدم جرأت ورزی
2- عدم احساس امنیت
3- نداشتن هزینه نسبت به راست گویی

سلام
با تشکر از مطالب خوبی که شما بزرگواران فرمودید.
در مورد دروغ های مصلحتی که این روز ها مد شده هم اگه صحبت بشه. فکر کنم خالی از لطف نباشه.

ما همه امیدوار و چشم انتظار به آینده ایم

((اللهم عجل لولیک الفرج))

با تشکر از یاعلی عزیز و کاربرانی که در این موضوع شرکت نموده اند. همانطور که کاربرمحترم (mahnaz) فرمودند باید درباره دروغ مصلحتی و مصادیق آن هم صحبت شود و بنده این بحث را در سیر منطقی خدمت شما ارائه خواهم داد :Gol:
آثار زيان بار دروغ
نخستين اثر زيان بار دروغ رسوايى و بى آبرويى و از دست دادن پايگاه اجتماعى و اعتماد مردم است.
ضرب المثل معروفى مى گويد: دروغ گو حافظه ندارد، و تجربيات نشان مى دهد كه دروغ بودن يك سخن را براى مدت طولانى نمى توان پنهان داشت اگر مسأله بى اهميتى باشد ممكن است فراموش شود، ولى اگر مسأله مهمى باشد سرانجام واقعيت ها خود را نشان مى دهد و راز دروغگو فاش مى شود، نه به خاطر اين كه دروغگو حافظه ندارد، بلكه به خاطر اين كه دروغ چيزى نيست كه آن را بتوان به حافظه سپرد زيرا يك حادثه كه واقع مى شود ارتباط زيادى به حوادث اطراف خود
دارد و پيوندهاى علت و معلول با حوادث قبل و بعد و لوازم غير قابل اجتناب، آن حادثه را با ديگر حوادث مربوط مى سازد. كسى كه حادثه اى را به دروغ مى سازد مجبور است روابط ساختگى آن را با زمان و مكان و اشخاص و حوادث اطراف آن نيز بسازد، و از آنجا كه اين روابط حد و حسابى ندارد به فرض كه چند مورد آن را درست كند و به خاطر بسپارد در بقيه وا مى ماند. درست مانند داستان يوسف(عليه السلام) كه برادرانش به دروغ گفتند: او را گرگ خورد و پيراهن او را به خونى آغشته و براى پدر آوردند، اما فراموش كردند كه پيراهن را از چندين جا پاره پاره كنند. سالم بودن پيراهن پرده از كار آنها برداشت و دروغشان را ظاهر كرد و يا مانند همسر عزيز مصر، هنگامى كه به دروغ ادعا كرد يوسف(عليه السلام) به دنبال او دويده و قصد تجاوز به او را داشته است، فراموش كرده بود كه در اين ماجرا، پيراهن يوسف(عليه السلام) از عقب سر پاره شده كه دليل روشنى است بر دروغ زليخا و اينكه او به دنبال يوسف(عليه السلام) دويده است.
امروز بازپرسان آگاه به راحتى مى توانند با سؤال هاى پى در پى مربوط به يك حادثه و لوازم و خصوصيات آن، دروغ يا راست بودن يك ادعا را ثابت كنند و كمتر دروغ گويى مى تواند خود را از چنگال آن ها رهايى ببخشد. آرى دروغ گو نمى تواند حافظه داشته باشد و به هر حال سرانجام كارش رسوايى و بى آبرويى است.
دومین از آثار دروغ اين است كه انسان را به دروغ هاى ديگر، يا گناهان ديگر دعوت مى كند، چرا كه دروغ گو براى مخفى ساختن دروغش گاه مجبور مى شود دروغ هاى زياد ديگرى بگويد يا دست به كارهاى خطرناكى بزند.
سوّمين اثر زيان بار دروغ اين است كه به شخص دروغگو امكان مى دهد كه به طور موقت پرده اى بر خلافكارى هاى خود بيندازد در حالى كه اگر راست مى گفت ناچار بود آن اعمال را ترك كند.
چهارمين اثر زيان بار دروغ اين است كه انسان را تدريجاً به صفوف منافقان ملحق مى سازد زيرا دروغ خود شاخه اى از شاخه هاى نفاق است چرا كه دروغگو خود را به چهره راست گويان در آورده و سخنش را به عنوان يك واقعيت القا مى كند در حالى كه درونش چيز ديگرى مى گويد اين دوگانگى ظاهر و باطن به طور تدريج به
ساير اعمال و رفتار او سرايت مى كند و از او منافقى تمام عيار مى سازد.
(اخلاق در قرآن ج3-آیت الله مصباح یزدی):Gol:

سلام و تشکر از عرفان بزرگوار
بنده شنیده ام که دروغ دروازه گناهان است.
اما متاسفانه گاهی بعضی از افراد دروغ می گویند و نامش را دروغ مصلحتی می گذارند و تصور می کنند همین دروغی که گفته اند عین ثواب است.
مرز بین دروغ ( همانی که گناه کبیره است ) با دروغ مصلحتی چیست؟
منتظر راهنمایی جناب عرفان بزرگوار و دیگر عزیزان هستم.
یا زهرا(س) مدد

دروغ جنبه روانی داره و هر کسی که دروغ میگه از نظر روحی سالم نیست
معمولا ادم هایی که کمبود محبت دارن ویا خود کم بینی دارن دروغ رو ابزاری برای
جبران کمبودهاشون میدونن!
اما جنبه دیگه دروغ ایجاد فتنه هست و اگه بخوام اسم بذارم میشه دروغ های هوشمندانه!
به طور کلی به نظر من دروغ یک ابزاره و هر کس با توجه به نیازش از دروغ استفاده میکنه!
یکی مصلحتی!یکی سیاسی!یکی بازاری و....یکی ایجاد فتنه و دشمنی و یکی از روی کمبود...
اما این که گناهه دوستان صحبتای کاملی در مورد حکمش داشتن!

به نام خدا
وقتی کسی به شخصی دروغ می گه به خاطر این است که اونو دوست نداره.اگر در رفتار کودکان دقت کنیم معمولا به مادرشون چون دوستش دارن دروغ نمی گن
جامعه اسلامی اگر مردم یکدیگر رو دوست داشته باشن به همدیگر دروغ نمیگن .دوست نداشتن مردم از سیاستهای شیطان است]انما یرید الشیطان ان یوقع بینکم العداوةو البغضاءالی یوم القیامة؛العمران،91 شیطان دوست داره بین مومنین عداوة ودشمنی حاکم باشد که یکی از پیامدهای آن رواج دروغ بین آنهاست.
دروغ مصلحتی هم چنان چه نجات جانی یا برای اصلاح بین مومنین دروغی گفته بشه دروغ می شه مصلحتی نه این که به خاطر هر چیزی دروغ بگیم اسمش رو مصلحتی بگذاریم

منظور از دروغ مصلحتی چیست؟

‏دروغ در اسلام بلکه تمامى ادیان الهى حرام است، ولى در مواردى که مصلحت دروغ گفتن بیشتر از مفسده آن باشد، دروغ حرام نیست، بلکه در برخى موارد واجب است. در این گونه موارد، دروغ، مصلحت‏آمیز نام گرفته است؛ از جمله موارد آن:
1- اصلاح بین مردم؛ امام صادق(ع) فرمود: «انّ اللَّه أحبّ الکذب فى الإصلاح... و أبغض الکذب فى غیر الاصلاح؛(1) خداوند دروغ گفتن را در مورد اصلاح بین مردم دوست دارد».
2- دفع شر ظالمان؛ امام صادق(ع) فرمود: «الکذب مذموم الاّ فى امرین: دفع شرالظلمه و اصلاح ذات البین؛ (2) کذب بد است مگر در دو مورد: با دروغ شر ظالمى را از خود یا از دیگران دفع کند، یا با دروغ بین دو نفر اصلاح ایجاد کند».
3-دروغ در حال ضرورت: انسان به خاطر ضرر مالی وجانی سنگین می تواند دروغ بگوید. یعنی ضرر مالی باید به گونه ای باشد که تحمل آن دشوار باشد.اما ضرر های ناچیز موجب جواز دروغ نمی شود.
تمام موارد را می توان در یک قاعده کلی خلاصه کرد وآن عبارت است از: به خطر افتادن اهداف مهم تر . در حقیقت تجویز دروغ در این موارد به خاطر ضرورت است وباید به همان قدر ضرورت اکتفا شود.
موارد بسیارى نیز وجود دارد که به عنوان دروغ مصلحت‏آمیز در بین مردم شناخته مى‏شود، اما در واقع چنین نیست، مثلاً کسى به خاطر مصلحت فردى خود و منافع شخصی وکارهای جزیی دروغ مى‏گوید.
آن چه نزد عوام متداول است و آن را دروغ مصلحتى مى نامند که مصلحت شخصى خودشان است ، دروغ واقعى و حرام بوده و داراى آثار خود است و مصلحت اندیشى موجب عذر نخواهد بود.
-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
پى نوشت ها:
1. میزان الحکمة، عنوان 3466، حدیث 17474.
2. همان، حدیث 17476.

سلام
توي اين آدرس مطلب جالبي در مورد دوروغ است ولي چون طولاني بود نزدم. خواستيد مراجعه كنيد. با عنوان پديدار شناسي دروغ

narenj;23357 نوشت:
منظور از دروغ مصلحتی چیست؟

3-دروغ در حال ضرورت: انسان به خاطر ضرر مالی وجانی سنگین می تواند دروغ بگوید. یعنی ضرر مالی باید به گونه ای باشد که تحمل آن دشوار باشد.اما ضرر های ناچیز موجب جواز دروغ نمی شود.



سلام
ضرر مالی سنگین ؟
یعنی یه تاجر می تونه دروغ بگه چون سرمایه زیادی از دست می ده.
امّا مغازه دار نمیتونه !
مشخصه که اینطور نیست.
ولی چون همیشه اجمالی به این قضیه پرداخته شده هر کسی(منظورم عوامه) برداشت خودوشو از روایات و احادیث کرده و این مشکلات که در جامعه مشاهده می کنید پیش می یاد.بیایید سنت شکنی
کنیم و کمی دقیق تر به این موضوع یا معضل مهم بنگریم.

ما همه امیدوار و چشم انتظار آینده ایم
((الهم عجل لولیک الفرج))

mahnaz;23387 نوشت:
سلام
ضرر مالی سنگین ؟
یعنی یه تاجر می تونه دروغ بگه چون سرمایه زیادی از دست می ده.
امّا مغازه دار نمیتونه !
مشخصه که اینطور نیست.
ولی چون همیشه اجمالی به این قضیه پرداخته شده هر کسی(منظورم عوامه) برداشت خودوشو از روایات و احادیث کرده و این مشکلات که در جامعه مشاهده می کنید پیش می یاد.بیایید سنت شکنی
کنیم و کمی دقیق تر به این موضوع یا معضل مهم بنگریم.

ما همه امیدوار و چشم انتظار آینده ایم
((الهم عجل لولیک الفرج))

من با نظر شما موافقم.امام صادق میفرمایند خداوند شفا و خیر را در حرام
قرار نداده!دروغ یک امر ناپسند است در مورد خطر جانی هم جای بسیار بحث داره
بیاید به این امر زشت و شیطانی جهت ندیم!
در طول تاریخ شما هیچ کس رو نمیبینید که خودش رو سرزنش کنه وقتی به هیتلر گفتن جنایت کردی
گفت من به بشریت خدمت کردم و طبق ایه 48سوره انفال هر امر شیطانی که انجام بدیم ملاک تشخیصش
با ما نیست چرا که شیطان اعمال زشت ما رو در نظر ما زیبا میکنه!ما با این که دروغ جهت دار بشه و مصلحت شخصی با عمل شیطانی ادغام بشه مخالفم!به نظر من دروغ مصلحتی حتی اگه باشه برای فرد نباید باشه
مگر این که با یک دروغ بشه جامعه رو نجات داد یعنی دفع افسد به فاسد!

سلام

حالا من دو سوال بپرسم

اول
آیا دروغ گفتن برای افزایش ایمان واعتقاد مردم روا است؟
دوم
آیا علماء دین در مقابل دروغ وسخنان پوشالی که باعث افزایش ایمان واعتقاد مردم می شود می توانند به این بهانه سکوت کنند ؟

کسی هست که آزاده وار مرا پاسخ دهد؟

دروغ مصلحتی یا راست
با تشکر از همه دوستان که در این موضوع شرکت کرده اند.
آنچه در تعالیم اسلامی و دستورات الهی ملاک جائز شدن نهی ها است ضرورت است. انسان در ضرورت می تواند از انجام دستوری چشم پوشی کند،مثلا: دروغ حرام و زشت است،اما در ضرورت می توان دروغ گفت.
نکته قابل توجه آنکه: مطابقت با عدل باشد.
دوستان از دروغ مصلحتی صحبت به میان آوردند که باید گفت دروغ مصلحتی:
1- در تنگناها و ضرورت جائز می گردد.
2- برای مقابله با ظلم(نه ظلم کردن وبه سود و منافع خود رسیدن)و تعدی باشد.
3- تلاش ما بر این باشد که راه موجه و منطقی پیدا کنیم
. از جمله نکات غفلت شده این مثال است که برای اصلاح بین مومنین دروغ جائز است،که با ید تصحیح کنیم ؛ اگر راه دیگری نباشد و موجب فاش شدن دروغ و بد نامی ما نشود،این کار جائز است.
4- با توریه حل نشود.

توریه:از شما درباره لیوان آبی می پرسند و شما ظرف غذا را منظور می کنید و قسمتی از کلام را بلند می گوئید که فرد متوجه منظورتان نشود.
{عروة الوثقی،نقطه های در اخلاق عملی،اخلاق در قرآن}

انگيزه هاى دروغ
دروغ مانند ساير صفات رذيله سرچشمه هاى مختلفى دارد كه مهمترين آنها به شرح زير است:

ضعف ايمان و اعتقاد. چرا كه اگر دروغگو به علم و قدرت خداوند و وعده هاى او اعتماد كافى داشته باشد هرگز براى رسيدن به اموال دنيا يا تحصيل جاه و مقام، دروغ نمى گويد و موفقيت خود را در دروغ گويى نمى بيند. از فقر نمى ترسد، از پراكنده شدن مردم و بر باد رفتن نفوذ اجتماعى خود هراس ندارد و مقام و قدرت را از سوى خدا مى داند و براى حفظ آن به دروغ متوسل نمى شود. لذا در روايتى از امام باقر(عليه السلام) مى خوانيم: «جانِبُوا الْكِذْبَ فَاِنَّ الْكِذْبَ مُجانِبُ الاِْيْمانِ; از دروغ كناره گيرى كنيد، چرا كه دروغ از ايمان جدا است».(1)
ديگر از سرچشمه هاى دروغ ضعف شخصيت و عقده حقارت است، افرادى كه گرفتار اين ضعف ها هستند، براى پوشاندن ضعف خود متوسل به دروغ مى شوند. در حديثى از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم: «لايَكْذِبُ الْكاذِبُ اِلاّ مِنْ مَهانَةِ نَفْسِهِ عَلَيْهِ; كسى دروغ نمى گويد مگر به خاطر بى ارزش بودن خودش در نظر خويش».(2)

1.بحارالانوار، جلد 66، صفحه 386.
2.كنزالعمّال، حديث 8231 (جلد 3، صفحه 625).
{اخلاق در قرآن}:Gol::Gol::Gol:

عرفان;23833 نوشت:


برای اصلاح بین مومنین دروغ جائز است،که با ید تصحیح کنیم ؛ اگر راه دیگری نباشد و موجب فاش شدن دروغ و بد نامی ما نشود،این کار جائز است.


سلام استاد بزرگوار
در جریان بمب گذاری که در شیراز رخداد وزارت اطلاعات اینگونه عمل کرد.
اعلام کردند که بمب گذاری نبوده و به دلیل انفجار کپسول گاز یا چیزی شبیه به آن این اتفاق افتاده است.

بعد از دستگیری مجرمان وزیر اطلاعات با خونسردی در جلوی خبرنگاران حاضر شد و گفت که به دلیل دستگیری مجرمان چنین دروغی گفته است.

1-آیا در این مورد هدف وسیله را توجیه می کند.
2-آیا از اعتماد مردم به صدا و سیما و وزارت اطلاعات کاسته نشد.

ما همه امیدوار و چشم انتظار به آینده ایم
((الهم عجل لولیک الفرج))

بسم الله
با سلام خدمت کاربران گرامی
فعال. در جواب کاربر محترم(mahnaz) باید عرض کنم: این موردی که شما فرمودید از جمله راهکارهی پلیسی نظام بوده تا بتوانند مجرمین را دستگیر کنند و این مکر و تکنیک در این موارد برای فریب مردم نیست(که طبیعتا راهی جز ظاهر نمایی برای مدتی نبوده و در اینصورت جواز شرعی دارد).:Gol::Gol::Gol:

ادامه...(انگیزه های دروغ)

بسيار مى شود كه حسد و بخل و تكبر و خودبرتربينى و دشمنی نسبت به افراد سرچشمه دروغ گفتن و تهمت زدن نسبت به آنها مى شود، و يا دروغ گفتن درباره خويش به خاطر كبر و غرور، و تا اين سرچشمه ها گرفته نشود، دروغ هم ادامه خواهد يافت.
منافقان نيز براى پوشاندن چهره واقعى خود به دروغ متوسل مى شوند همان گونه كه قبلا به آن اشاره شد.
بيمارى هاى اخلاقى جامعه و انحراف از مسير حق و آلودگى به انواع گناهان سبب تشويق عده اى به دروغ مى شود، تا آنجا كه مى گويند اگر به دروغ متوسل نشويم زندگى كردن در اين اجتماع براى ما مشكل است، و يا كسب و تجارت ما مى خوابد.
علاقه شديد به دنيا و حفظ مقامات آن نيز يكى ديگر از عوامل مهم شيوع دروغ ـ حتى دروغ بر خدا و پيامبر ـ مى گردد.
در خطبه 147 نهج البلاغه مى خوانيم كه على(عليه السلام) فرمود: «وَ اِنَّهُ سَيَأتى عَلَيْكُمْ مِنْ بَعْدِى زَمانٌ لَيْسَ فِيهِ شَىءٌ اَخْفى مِنَ الْحَقِّ وَ لا اَظْهَرَ مِنَ الْباطِلِ وَ لا اَكْثَرَ مِنَ الْكِذْبِ عَلَى اللّهِ وَ رَسُولِهِ; بعد از من زمانى براى شما فرا مى رسد كه چيزى پنهان تر از حق و آشكارتر از باطل و فراوان تر از دروغ به خدا و پيامبرش نيست».
{اخلاق در قرآن ج3} :Gol::Gol::Gol:

طرق درمان دروغ

براى ريشه كن كردن اين صفت رذيله (دروغ گويى) از همان طرقى بايد وارد شد كه در طريق درمان ساير رذايل اخلاقى وارد مى شويم; يعنى نخست به سراغ ريشه ها برويم، چرا كه تا ريشه ها قطع نشود، اين نهال شوم همچنان پابرجاست. اگر انگيزه دروغ گويى ضعف ايمان نسبت به توحيد افعالى است، بايد پايه هاى ايمان را تقويت كرد، خدا را قادر بر همه چيز دانست، رزق و روزى و موفقيت و عزّت و آبرو را به دست او بدانيم، تا ضعف هايى كه سبب توسل به دروغ مى شود برطرف گردد.
و اگر انگيزه آن حسد و بخل و كبر و غرور است بايد به درمان آنها پرداخت و به
يقين اگر اين ريشه ها تدريجاً قطع شود، چيزى جز صداقت و راستى باقى نخواهد ماند.
و از سوى ديگر بايد روى پيامدهاى سوء زيانبار دروغ كه سبب تيره روزى و بدبختى و رسوايى در دنيا و آخرت مى شود انديشيد، و به يقين هر كس در اين ها كه ، به ويژه در روايات پر محتوايى كه در اين زمينه وارد شده درست بينديشد، تأثير مهم بازدارنده اى دارد.
و اگر اشخاصى كه مبتلا به اين رذيله اخلاقى هستند از دوستان ناباب و دروغگو و محيط هايى كه آنها را به دروغ تشويق مى كند بپرهيزند سريع تر درمان مى شوند، همان گونه كه پرهيز از افراد آلوده به بيمارى هاى جسمى و محيط هاى آلوده به ميكرب بيمارى ها سبب سرعت بهبود اين بيمارى خواهد شد.
رهبران جامعه و بزرگ خانواده نيز نقش مؤثرى مى تواند در عادت دادن مردم به راست گويى داشته باشند چرا كه وقتى افراد يك جامعه يا اعضاء خانواده چيزى جز صدق و راستى از بزرگترها نبينند به سرعت به صدق و راستى روى مى آورند و به عكس، يك دروغ كه از آنان صادر شود زمينه هاى آلودگى جامعه يا خانواده را به اين صفت رذيله فراهم مى سازند.
در ضمن نبايد طرق دروغگويى را به مردم ياد داد، در حديثى مى خوانيم كه رسول خدا(صلى الله عليه وآله) فرمود: «لا تُلَفِّنُوا الْناسَ فَيَكْذِبُونَ فَاِنَّ بَنِى يَعْقُوبَ لَمْ يَعْلَمُوا اِنَّ الذِّئبَ يَأْكُلُ الاِْنْسانَ فَلَمّا لَقَّنَهُمْ اِنّى اَخافُ اَنْ يَأْكُلُهُ الذِّئْبُ. قالُوا اَكَلَهُ الذِّئْبُ; هرگز تلقين دروغ به مردم نكنيد، چرا كه فرزندان يعقوب (تا آن زمان) نمى دانستند كه گرگ ممكن است انسان را بخورد، هنگامى كه پدرشان يعقوب به آنها (سفارش كرد مراقب يوسف باشند و) گفت من از اين بيم دارم كه گرگ او را بخورد (آنها ياد گرفتند و) گفتند يوسف را گرگ خورد (در حالى كه دروغ مى گفتند و يوسف در چاه كنعان بود)».(1)
آرى اين ترك اولى بهانه اى به دست پسران يعقوب داد.
1.كنزالعمال، جلد 3، صفحه 624، حديث 8228.

{اخلاق در قرآن ج3}:Gol::Gol::Gol:

...ادامه راه های درمان دروغ

ايجاد شخصيت در افراد، يكى ديگر از مؤثرترين طرق درمان دروغ است زيرا همان گونه كه در گذشته اشاره كرديم يكى از عوامل مهم دروغ گويى احساس حقارت و كمبود شخصيت است، و دروغ گو مى خواهد با لاف زدن آن را جبران كند، و اگر احساس كند صاحب استعدادها و نيروهايى است كه با پرورش آن مى تواند به مقامات عالى در جامعه برسد نيازى به توسل جستن به دروغ براى ايجاد شخصيت كاذب در خود نمى بيند.
به ويژه اگر به آنها توجه داده شود كه راستگويان و صدّيقان در پيشگاه خدا در صف انبياء و شهيدان هستند و رفيق و همنشين آنان در قيامت خواهند بود به يقين براى ترك دروغ و اقبال به راست گويى تشويق خواهند شد، قرآن كريم مى فرمايد: «وَ مَنْ يُطِعِ اللّهَ وَ الرَّسُولَ فَاُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ اَنْعَمَ اللّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِيقِينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصّالِحِينَ وَ حَسُنَ اُولئِكَ رَفِيقاً; و كسى كه خدا و پيامبر را اطاعت كند (در روز رستاخيز) همنشين كسانى خواهد بود كه خدا نعمت خود را بر آنان تمام كرده از پيامبران و صديقان و شهدا و صالحان، و آنها رفيق هاى خوبى هستند».(1)
اين نكته نيز قابل توجه است كه نفوذ صفت زشت دروغگويى مانند صفات ديگر در وجود انسان از جاهاى ساده و كوچك شروع مى شود و تدريجاً انسان را به دروغ هاى خطرناك مى كشاند همان گونه كه امام سجاد(عليه السلام) فرمود: «اِتَّقُوا الْكِذْبَ فِى صَغِير وَ كَبير فِى كُلِّ جِدٍّ وَ هَزْل فَاِنَّ الرَّجُلَ اِذا كَذِبَ فِى الصَّغيرِ اِجْتَرَءَ عَلَى الْكَبيرِ; از دروغ بپرهيز خواه كوچك باشد يا بزرگ، جدّى باشد يا شوخى، چرا كه انسان هنگامى كه در موضوعات كوچك دروغ بگويد جرأت مى كند كه دروغ بزرگ هم بگويد».(2)

1.نساء، آيه 69.
2.بحارالانوار، جلد 69، صفحه 235.
{اخلاق در قرآن ج3} :Gol::Gol::Gol:

عرفان;24254 نوشت:
بسم الله
با سلام خدمت کاربران گرامی فعال. در جواب کاربر محترم(mahnaz) باید عرض کنم: این موردی که شما فرمودید از جمله راهکارهی پلیسی نظام بوده تا بتوانند مجرمین را دستگیر کنند و این مکر و تکنیک در این موارد برای فریب مردم نیست(که طبیعتا راهی جز ظاهر نمایی برای مدتی نبوده و در اینصورت جواز شرعی دارد).:Gol::Gol::Gol:

سلام دروود
البته به راهکار پلیسی وفتی سیاسی و اقتصادی رو هم اضافه کنیم آخه شما بفرماید آیا اعتماد بین مردم و مسئولین از بین نمی ره؟
روی آوردن به اخبار شبکه های بیگانه فکر نمی کنید یکی از دلایلش عدم اعتماد مردم به اخبار داخلیه با کمی تأمل می بینیم ضرر اینطور دروغ ها هم کم نیست استاد.:Gol:

البته یقینا این طور که کاربر محترم (mahnaz)فرمدند نیست و آنقدر کم است و خود مردم آگاهند که این منجر به بی اعتمادی نیست.بعضی ها به اخبار بیگانه که دروغ گوئی رو به کمال رسونده اعتماد می کنند، بازبان بی زبانی اعتراف به بی هویتی کرده اند و بقیه...
اجازه بدید اینجا که مجالی نیست:Sokhan: از این بحث بگذریم :Kaf:و به سراغ آسیب شناسی دروغ بریم.:Gol::Gol::Gol:


استثناء های دروغ

با اين كه دروغ از مهمترين گناهان است و خطرات زيادى براى هر انسانى از نظر مادى و معنوى، فردى و اجتماعى دارد، ولى باز هم مواردى دارد كه به صورت
استثناء در روايات اسلامى و سخنان فقهاء و علماى اخلاق به پيروى از آن احاديث آمده است.
اين موارد عمدتاً عبارتند از:
دروغ براى اصلاح ذات البين;
دروغ براى اغفال دشمن در ميدان جنگ;
در مقام تقيّه;
براى دفع شرّ ظالمان;
در تمام مواردى كه جان و ناموس انسان به خطر مى افتد و براى نجات از خطر راهى جز توسل به دروغ نيست.
تمام موارد را مى توان در يك قاعده كلى خلاصه كرد و آن اين كه هدف هاى مهمترى به خطر بيفتد و براى دفع آن خطرات، توسل به دروغ ضرورت داشته باشد، و به تعبير ديگر تمام اين موارد مشمول قاعده اهم و مهم است فى المثل انسان در چنگال جمعى متعصّب و بى منطق و بى رحم گرفتار مى شوند و از مذهب او سؤال مى كنند اگر حقيقت بگويد فوراً خون او را مى ريزند عقل و شرع در اينجا اجازه مى دهند كه انسان با پاسخ دروغين جان خود را از شرّ آنها نجات دهد. يا در مواردى كه اختلاف شديدى در ميان دو نفر بروز كرده و انسان مى تواند با گفتن دروغى (مثلا فلان كس به تو علاقه زياد دارد و بارها در پشت سر، ذكر خير شما را مى گفت) صلح و صفا و آشتى در ميان آن دو برقرار سازد و امثال اين اهداف مهم، نه اين كه انسان به خاطر منافع شخصى و كارهاى جزئى متوسل به دروغ شود، و اين استثنائات ضرورى را دستاويزى براى توسل به دروغ سازد، و به بهانه استفاده از استثنائات دروغ براى هر موضوع جزئى دروغ بگويد.
در واقع تجويز دروغ در اين موارد مانند حلال بودن خوردن مردار در موارد ضرورت است كه بايد به مقدار ضرورت و تنها در مواردى كه راهى جز آن نيست اكتفا شود.
دليل اين استثنائات علاوه بر قاعده عقلى بالا (قاعده اهم و مهم) روايات

متعددى است كه منابع مختلف اسلامى از معصومين(عليهما السلام) نقل شده است.
تذکر مهم: همه این استثناء ها که گفته شده در راستای احقاق حق و مقابله با ظلم است نه سوء استفاده و کسب منفعت افراد.

..و ادامه دارد...

...ادامه استثناء های دروغ

1-در حديث معروفى از امام صادق(عليه السلام) مى خوانيم: «لَيْسَ شَىْءٌ مِمّا حَرَّمَ اللّهُ اِلاّ وَقَدْ اَحَلَّهُ لِمَنِ اضْطُرَّ اِلَيْهِ; هيچ حرامى الهى نيست مگر اين كه خداوند آن را براى كسى كه مضطر شده است حلال فرموده».(1)
از حضرت على(عليه السلام) نقل شده است كه مى گويد رسول خدا(صلى الله عليه وآله) فرمود: «اِحْلِفْ بِاللّهِ كاذِباً وَ نَجِّ اَخاكَ مِنَ القَتْلِ; سوگند دروغ به نام خدا ياد كن و برادرت را از كشته شدن (به ناحق) نجات ده».(2)
در حديث ديگرى از همان حضرت(صلى الله عليه وآله) آمده است كه فرمود: «كُلُّ الْكِذْبِ يَكْتُبُ عَلى إبنِ آدَمِ اِلاّ رَجُلٌ كَذَبَ بَيْنَ رَجُلَيْنِ يُصْلِحُ بَيْنَهُما; هر دروغى در نامه عمل انسان نوشته مى شود، مگر كسى كه دروغ در ميان دو نفر بگويد تا ميان آن دو صلح برقرار گردد».(3)
در حديث ديگرى از امام صادق(عليه السلام) آمده است: «اَلْكِذبُ مَذُمُومٌ اِلاّ فِى اَمْرَيْنِ دَفْعُ شَرِّ الْظَّلَمَةِ وَ اِصْلاحُ ذاتِ الْبَيْنِ; دروغ نكوهيده است مگر در دو چيز، دفع شر ظالمان و اصلاح ذات البين».(4)
در حديث ديگرى از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) چنين نقل شده است: «كُلُّ الْكِذْبِ مَكْتُوبٌ كِذْباً لا مَحالَةَ اِلاّ اَنْ يَكْذِبُ الرَّجُلُ فِى الْحَرْبِ فَاِنَّ الْحَرْبَ خُدْعَةٌ اَوْ يَكُونُ بَيْنَ رَجُلَيْنِ شَخناءٌ فَيُصْلِحُ بَيْنَهُما اُوْ يُحَدِّثُ اِمْرَأَتَهُ يُرْضِيها; تمام دروغ ها حتماً دروغ نوشته مى شود، مگر اين كه انسان در جنگ دروغ بگويد، زيرا (يكى از طرق پيروزى در) جنگ فريب (دشمن) است، يا در ميان دو نفر كينه و عدواتى باشد و او (به وسيله دروغ) ميان آنها صلح و آشتى برقرار سازد، يا با همسرش سخن مى گويد (كه واقعيت ندارد) به خاطر اين كه او را راضى كند».(5)

منظور از جمله اخير اين نيست كه انسان هر چه بخواهد به همسرش دروغ بگويد بلكه ناظر به مواردى است كه همسر انسان توقّعات نابجايى دارد، كه در
اخلاق در قرآنامكانات شوهر نمى گنجد، او با وعده دروغين، سر و صداى او را خاموش مى كند، و اى بسا با گذشت زمان فراموش مى شود، و درگيرى و منازعه اى پيش نخواهد آمد. اين معنى در مورد توقّعات غير منطقى شوهر نيز صادق است، و در بعضى از روايات نيز به آن اشاره شده است.(6)

1.بحارالانوار، جلد 101، صفحه 284.
2.وسائل الشيعه، جلد 16، صفحه 134، (حديث 4 باب 12 از كتاب الايمان).
3.المحجة البيضاء، جلد 5، صفحه 245.
4.بحارالانوار، جلد 69، صفحه 263.
5.المحجة البيضاء، جلد 5، صفحه 245.
6.بحارالانوار، جلد 69، صفحه 243.
{اخلاق در قرآن/ج3}

راه فرار از دروغ (توريه)

توريه (بر وزن توصيه) به سخنى گفته مى شود كه شنونده از آن چيزى مى فهمد و گوينده از آن چيز ديگرى را اراده مى كند، يا به تعبير ديگر سخنى است دو پهلو، كه عبارت تاب هر دو معنى را دارد، و افرادى كه مقيد به پرهيز از دروغ هستند گاه به آن متوسل مى شوند، تا هم دروغ نگفته باشند و هم شنونده از اسرار آنها آگاه نشود.
مثال هاى زير مى تواند اين معنى را كاملا روشن كند:
كسى از ديگرى سؤال مى كند آيا اين كار خلاف را تو كرده اى؟ او در جواب مى گويد استغفراللّه پناه به خدا مى برم (شنونده از اين سخن نفى آن كار را مى فهمد در حالى كه گوينده منظورش استغفار از عمل خلافى بوده است كه انجام داده است).
كسى از ديگرى سؤال مى كند فلان كس نزد تو از من بدگويى كرد، او مى گويد: مگر چنين چيزى ممكن است (شنونده از اين جواب نفى آن كلام را مى فهمد، در حالى كه منظور گوينده از آن كلام تنها يك استفهام بود).
كسى در خانه ديگرى مى آيد و مى گويد: فلان كس خانه است؟ او اشاره به پشت در خانه مى كند مى گويد اينجا نيست (شنونده تصوّر مى كند در خانه نيست، در حالى كه گوينده منظورش پشت در خانه بوده است).
از يكى از دانشمندان سؤال كردند، جانشين بلافصل پيامبر(صلى الله عليه وآله) كه بود؟ او كه در شرائطى بود كه نمى بايست عقيده خود را صريحاً بيان كند در جواب گفت: «مَنْ بِنْتُهُ فِى بَيْتِهِ; آن كس كه دخترش در خانه او بود» (شنونده چنين فكر مى كرد كه منظورش
اين است كسى كه دخترش در خانه پيامبر(صلى الله عليه وآله) بود يعنى ابوبكر) ولى منظور گوينده اين بود آن كسى كه دختر پيامبر(صلى الله عليه وآله) فاطمه زهرا(عليها السلام) در خانه او بود، يعنى على(عليه السلام).ادامه دارد...

...ادامه

5ـ در داستان سعيد بن جبير و حجاج مى خوانيم هنگامى كه حجاج از او سؤالاتى كرد، مى خواست بهانه اى براى قتل او بتراشد، پرسيد تو مرا چگونه آدمى مى دانى؟ گفت: انت عادل (عادل در لغت عرب دو معنى دارد يكى به معنى عدالت پيشه و ديگر به معنى شخص كافر است كه عديل و شريك براى خدا قائل است، همان گونه كه قرآن مى گويد: «ثُمَ الَّذينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْيَعْدِلُونَ; كافران براى پروردگار خود، شريك و شبيه قرار مى دهند».(1)
از آنچه در بالا آمد روشن شد كه توريه هرگز دروغ نيست، چرا كه نيّت گوينده سخن راستى بوده و عبارات او نيز تاب آن معنى را داشته است هر چند شنونده به خاطر ذهنيت خودش چيز ديگرى را از آن فهميده و معلوم است اشتباه شنونده در فهم معنى كلام ارتباطى به گوينده ندارد.
و از اينجا روشن مى شود در مواردى كه به خاطر ضرورت هاى مهمى دروغ گفتن جايز است، اگر انسان بتواند توريه كند بايد به آن متوسل شود و از دروغ بپرهيزد، بنابراين دروغ گفتن تنها در ضرورتى مجاز است كه راه توريه بسته باشد، و به اصطلاح علمى مندوحه اى در كار نباشد.
و از اينجا روشن مى شود اين كه افرادى مانند غزالى توريه را مصداق كذب مى دانند، ولى مى گويند ميزان زشتى و فساد آن از كذب هاى معمولى كمتر است درست نيست، مگر اين كه توريه را طور ديگرى تفسير كرده باشد كه واقعاً مصداق دروغ باشد.
به هر حال زشتى و فساد دروغ به قدرى زياد است كه انسان تا ممكن است بايد از آن بپرهيزد، هر چند از طريق توسل به توريه باشد.
مواردى از سخنان انبياء در قرآن مجيد ديده مى شود كه در روايات اسلامى آنها را به عنوان توريه معرفى كرده اند نه دروغ....ادامه دارد

1.انعام، آيه 1.

مانند گفتگوى ابراهيم(عليه السلام) با بت پرستان بابل كه وقتى از او سؤال كردند تو اين بلا
را بر سر خدايان ما آورده اى، او در پاسخ گفت: «بَلْ فَعَلَهُ كَبيرُهُمُ هَذا فَاسْئَلُوهُمْ اِنْ كانُوا يَنْطِقُونَ; (ابراهيم) گفت بلكه اين كار را بزرگشان كرده است از آنها بپرسيد اگر سخن مى گويند».(1)
گرچه شنونده از اين عبارت ممكن است چنين بفهمد كه ابراهيم بت شكنى را به بت بزرگ نسبت داده است، ولى جمله «اِنْ كانُوا يَنْطِقُونَ» (اگر آنها سخن مى گويند) به عنوان شرط براى اين نسبت قرار داده شده، يعنى اگر آن ها مى توانند حرف بزنند كار كارِ آن بت بزرگ است.
همچنين جمله «اِنَّكُمْ لَسارِقُونَ; شما سارق هستيد»(2) كه كارگزاران يوسف(عليه السلام) به برادران گفتند با توجه به آيات قبل از آن چنين در ذهن منعكس مى كند كه آنها پيمانه شاه را دزديده بودند، در حالى كه منظورشان سرقت يوسف(عليه السلام) از پدر در كنعان بود.
كوتاه سخن اين كه توريه و گفتن سخنان دو پهلو هرگز مصداق كذب نيست هر چند مخاطب به خاطر ذهنيتش چيزى از آن مى فهمد كه با واقعيت مطابقت ندارد، اما متكلم منظورش مفهوم صحيح و درستى است و آنها كه مقياس صدق و كذب را ظاهر كلام مى دانند، نه مراد و مقصود گوينده ممكن است توريه را نوعى دروغ خفيف بدانند در حالى كه چنين نيست، معيار صدق و كذب، مراد و مقصود گوينده است كه قابل تطبيق بر محتواى عبارت باشد.
مثلا كسى از ديگرى مى پرسد: اين لباس را فلان كس به شما اهداكرده است؟ مخاطب كه مايل نيست اين مطلب را صريحاً نفى كند در جواب به صورت توريه مى گويد: خدا او را عمر دهد. اى بسا شنونده از اين سخن چنين استنباط كند كه آرى او به من داده است در حالى كه گوينده چنين قصدى را نداشته است، تنها دعايى در حق او كرده است.

1.انبياء، آيه 63.
2.يوسف، آيه 70.
{اخلاق در قرآن/ج3}:Gol::Gol::Gol:

* سوال مهم در این زمینه *

س:اگر کسی قبلا به دیگران خیلی دروغ گفته،راه جبرانش چیه؟

س:اگر بگه که چه کرده شخصیتش از بین میره و شاید اختلاف زیاد بشه، از طرفی هم اگه حلال بودی نطلبه حقی بر گردن داره که راحتش نمیذاره؟

س:اداء این حق الناس چطوره؟

عرفان;66445 نوشت:
* سوال مهم در این زمینه *

س:اگر کسی قبلا به دیگران خیلی دروغ گفته،راه جبرانش چیه؟

س:اگر بگه که چه کرده شخصیتش از بین میره و شاید اختلاف زیاد بشه، از طرفی هم اگه حلال بودی نطلبه حقی بر گردن داره که راحتش نمیذاره؟

س:اداء این حق الناس چطوره؟


سلام.
انسان اگر به دروغ سخني بگويد و در آن به شخصي نسبت بدي بدهد و وي را متهم كند، براي توبه از آن فقط لازم است از خدا در مورد گناهي كه انجام داده، استغفار و توبه كند . اگر ذهنيتي در ديگران نسبت به شخص مورد اتهام ايجاد كرده، بايد سعي نمايد ذهنيّت منفي ديگران را كه با سخنان او ايجاد شده، برطرف نمايد . در مواردي كه چاره اي جز اعتراف وجود ندارد مثل جايي كه شهادت دروغ داده ، بايد با اعتراف به دروغ ، اشتباه خود را جبران كند


راه جبران گناه دروغ توبه است و توبه آن استغفار و اظهار پشيماني به درگاه الهي است البته اگر از ناحيه دروغ به کسي آسيبي وارد شده اعم از مالي يا اجتماعي بايد جبران شود و در صورت امکان از شخص آسيب ديده، طلب حلاليت شود
.

کسی که سخنانش نه راست است و نه دروغ ، فيلسوف است.

. کسی که راست و دروغ برای او يکی است متملق و چاپلوس است.

. کسی که پول ميگيرد تا دروغ بگويد دلال است.

. کسی که دروغ می گويد تا پول بگيرد گداست.

. کسی که پول می گيرد تا راست و دروغ را تشخيص دهد قاضی است.

. کسی که پول می گيرد تا راست را دروغ و دروغ را راست جلوه دهد وکيل است.

. کسی که جز راست چيزی نمی گويد بچه است.

. کسی که به خودش هم دروغ می گويد متکبر و خود پسند است.

. کسی که دروغ خودش را باور می کند ابله است.

. کسی که سخنان دروغش شيرين است شاعر است.

. کسی که علی رغم ميل باطنی خود دروغ می گويد زن و شوهر است.

. کسی که اصلا دروغ نمی گويد مرده است.

. کسی که دروغ می گويد و قسم هم می خورد بازاری است.

. کسی که دروغ می گويد و خودش هم نمی فهمد پر حرف است.

. کسی که مردم سخنان دروغ او را راست می پندارند سياستمدار است.

سلام
ایا تهمت هم دروغ به حساب می اید ؟؟؟؟؟؟؟

درسته که تهمت دروغ بستن به دیگرانه اما گزاره ای داره که با اصل دروغ جداش میکنه و در نتیجه یک نکته مستقل بوجود میاد.

خدشه دار کردن آبروی مومن جزء اصلی تهمته.
وقتی در روایات سیر کنیم میفهمیم که وجه ی مومن رو خراب کردن یعنی شمیر کشیدن به روی خدا.

* آدرس*

برای اینکه این بحث رو جمع بندی کرده باشم و از طرفی ناقص هم نمانده باشد این آدرس بحث دروغ رو بطور کامل مطرح کرده که خوبه سری بزنیم.


http://www.hawzah.net/per/k/druq/fehrest.htm

دروغ گفتن از گناهان کبیره است و حتی اگر از روى شوخی هم باشد جایز نیست.
در بعضى روایات مى‏خوانیم: «ایاک و الکذب هزله و جده؛ از دروغ بپرهیز چه به شوخی و چه جدی باشد».
دروغ گفتن به شوخى نیز دروغ محسوب مى‏شود. حضرت على (علیه السلام) فرمود: «بنده مزه ایمان را نمى‏یابد تا دروغ را ترک کند؛ چه شوخى باشد و چه جدى‏». البته شوخى‏هاى دروغ نیز اقسام مختلفى دارند و حکم هر یک از نظر شرعى متفاوت است. براى آگاهى بیشتر ر.ک: گناهان کبیره، شهید دستغیب.
درفرهنگ اسلامی شوخی ومزاح کردن تا آنجا مباح و جایز است که درآن:
1. به دیگران ناسزاگویى نباشد.
2. جز سخن حق درآن نگوید.(سخنان رکیک وزننده وآزار دهنده به زبان نیارد)
3. اعتدال را درآن رعایت کند، افراط و زیاده روى یا تداوم در شوخى نداشته باشد.
4. از شوخیهاى خارج از نزاکت بپرهیزد.
نبى اکرم صلى اللّه علیه و آله و سلّم مى‏فرماید: من شوخى مى‏کنم ولى جز حقّ نمى‏گویم «انّى لامزح و لا اقول الا حقّا» ( ترجمه‏اخلاق ص: 231)

متأسفانه چون اکثر ما عادت به مزاح و شوخی آمیخته با دروغ کرده ایم، تصور می کنیم بدون دروغ گفتن نمی توان شوخی کرد؛ در حالی که اگر دقت کنیم می بینیم که هم می توان شوخی کرد و هم می توان دروغ نگفت؛ فقط باید کمی تمرین کنیم.
پیامبر خدا (صلی الله علیه و اله) که الگو و اسوه ی برای ما است، نه تنها عبوس و خشک مذهب نبوده بلکه حتی با شوخیهای خود هم تعالیم اخلاقی و انسانی را به همگان یاد می داده است؛ مثلا: «پیرزنی نزد پیامبر (صلی الله علیه و اله) آمد. حضرت به او فرمود: پیر به بهشت نمی رود. پیرزن گریست. حضرت فرمود: در آن روز تو پیر نخواهی بود. خدای متعال می فرماید: ما آنان را پدید آوردیم پدید آوردنی و ایشان را دوشیزه گردانیدیم». (میزان الحکمة/ ح 18858)
حضرت در این شوخی، هم مطلبی را به همه یاد آوری می کند که در بهشت همه جوان هستند و هم پیرزن را متوجه این مسئله می کند که او در بهشت جوان خواهد بود و از نعمات بهشتی بهره خواهد برد.
در حدیثی دیگر آمده که: «زنی به نام ام ایمن نزد رسول خدا (صلی الله علیه و اله) آمد و عرض کرد: شوهرم شما را دعوت می کند.
پیامبر فرمود: شوهرت کیست، همان که در چشمش سفیدی است؟
زن گفت: به خدا در چشم او سفیدی نیست!
پیامبر فرمود: چرا، هست.
گفت: نه به خدا.
پیامبر (صلی الله علیه و اله) فرمود: هر کسی در چشمش سفیدی هست. منظور حضرت سفیدی دور سیاهی چشم بود».
از این روایات میتوان به خوبی استفاده کرد که شوخی در صورتی صحیح و منطقی است که موجب سرور وخوشحالی طرف مقابل شود؛ و مسلماً شوخی توصیه شده در دین نباید موجبات خشم خداوند را فراهم کند.

دروغ فاصله گرفتن از واقعیت درون ودور شدن از انسانیت است

دروغ 3نوع است :
1-دروغ گفتن به ديگران
2-دروغ گفتن به خدا
3- دروغ گفتن به خود

بسم الله تعالی


زوال المنطق عن الوضع الالهی :Narahat az:


قال اميرالمومنين - عليه السّلام - : الکذبُ زوالُ المنطقِ عَن الوضعِ الالهي.

«غرر الحکم، ص 219»

اميرالمومنين - عليه السّلام - فرمود: دروغ، فرو افتادن و انحراف منطق آدمي از وضعيت اصلي و اساسي آفرينش الهي است.

اين هم توضيح روان شناسيش به زبان ساده:

با توجه به سخن شما دوستان دروغ انواع مختلفي داره....

دركل دروغ كنشي از واكنش هاي ذهني فرده كه براساس عقده هاي

روحي،استرس،فرار ازواقعيت،ومكانيسم منفي براي حل مشكل...

افرادي كه دروغ زيادمي گويند از نظرفيزيولوژي ذهني،عملكردهاي هورموني مغز و دخالت

دستگاه ليمبيك براي تحريف عواطف واحساسات،درگير مي شوند...

گاهي فردبراثردروغ زياددچاراختلال دوگاني ميشود...

اين دوگانگي باعث ميشه فردكم كم دچارسوءظن شود....وهمچنين زودباوري پيداكند

نسبت به تلقين هاي منفي...

مثلا اگرديگران به او بگويند تنبل هست....ذهنش زودتر ازسايرين تلقين روپذيرفته وثبت ميكند..

دركنار اين نسبت به حرف هاي ديگران خصوصا ابرازعلاقه ديگران مدام دچارترديد

ميشود وفكرمي كندكه به او دروغ ميگويند..چنين افرادي معمولا با همسرخود دربخش عواطف با او مشكل دارد..

درواقع دروغ باعث ميشه افكارمنفي روبپذيريم وافكارمثبت رو دوركنيم...

البته افرادي كه زياد دروغ ميگويند حتما بايدعلتش روپيداكنند..ممكنه علتش به مشكلات روحي(كه واقعا هم همين طوره)برمي گردد...خصوصا كودكاني كه زياد دروغ ميگن..
واگرآن علت روبردارندبهترميتونند اين گناه بزرگ رو ترك كنند..

مثلا معمولا بعضي ازافراد به خاطراين دروغ ميگويند كه خودشان وكمبودهاي خودشان رومخفي كنند.چنين افرادي تخيلات قهرمان سازي وقهرمان پرستي دارن..يعني اينكه خودشان رو درذهنشان قهرمان تصور ميكنند وفيلم قهرمانيشان رو مرتب توي ذهنشان تكرارمي كنند.اگردردنياي واقعي يك جااحساس كنندكه اين قهرمان سازيشان دچارلطمه است بادروغ درستش ميكنند..مثل بعضي ازافرادكه معمولا ازخودشان زيادبه دروغ تعريف ميكنند..

چرا دروغ گناه بزرگ؟؟

چون دروغ،هم به روح و روان فرداثرمنفي مي گذارد وهم برديگران تاثيربدميگذاردوهم پيكره اتحادو اعتماداجتماعي روكه خيلي مهم واساسي است موردحمله قرارميده...

دروغ هاي بزرگ درتاريخ باعث جنگ هاي بزرگي شده...پشت اين جنگ ها و ظلم هادروغي پنهان بوده.

بين بچه ها كساني كه زيادسركوب شدند+كساني كه زياد استرس دارندازسايرين خصوصا بزرگ ترها؛به دروغ پناه مي برند...درمورد اين افراد واليدين بايدبه كمك آنها بشتابند..
اگر دروغ به عادت تبديل بشه...فرد دچار بيماري هاي روحي ميشه كه بايد درمان بشه....

متشكرم...


به نام خدا


عَن الامام الصادق - عليه السّلام - قال: لا تَکذبْ فيذَهَب بهاؤُک.

«وسائل الشيعه، ج 8، ص 572»

امام صادق - عليه السّلام - فرمود: دروغ نگو، زيرا اعتبار و آبرويت مي ريزد.




عَن الامام الصادق - عليه السّلام - : انَّ مما اعانَ اللهُ به علي الکذابينَ النّسيانَ.

«الكافي، ج 2، ص 341»

امام صادق - عليه السّلام - فرمود: از چيزهايي كه خداوند دروغگويان را بدان دچار مي كند، فراموشي است.





عَن الامام الرضا - عليه السّلام - قال: الکذبُ بابٌ مِن ابوابِ النفاقِ.

«ميزان الحکمه، ج 8، ص 340»

امام رضا - عليه السّلام - فرمود: دروغ، دري از درهاي نفاق است.



بسم الله الرحمن الرحیم


عَن الامام علي - عليه السّلام - قال: عاقبةُ الکذبِ ملامةٌ و ندامةٌ.

«غرر الحکم، ص 502»


امام علي - عليه السّلام - فرمود: سرانجام دروغگوئي، پشيماني و ملامت است.

سلام

من در یک مورد همیشه مجبور میشدم دروغ بگم و تا دیروز فکر میکردم مصلحتیه اما یکی از کارشناسان محترم فرمودند دروغ هیچ جا جایز نیست یعنی نباید اون دروغ رو میگفتم.حالا هرچی فکر میکنم میبینم راه دیگه ای ندارم و اگه بازم پیش بیاد مجبور میشم دروغ بگم.برای همین این سوال ایجاد شد.پس دروغ مصلحتی واسه کِیِِِه؟؟؟)

نقل قول:
لذا يكی از شرايط اصلی اين‎كه دروغ گفتن جايز است، اين است كه آثار مثبت به‎دنبال داشته باشد و اگر انسان دروغ نگويد، ضرر قطعی بسيار زياد و قابل توجه مالی يا جانی و...متوجه او يا ديگران شود.

نه جانی نه مالی
آبرویی چی؟؟
البته نه آبروریزی خیلی بد ولی یه چیزایی بهتره گفته نشه دیگه

مثلا اگر برای هیچ کسی ضرری نداشته باشه
و دروغ گفتن فقط از خجالت خود شخص جلوگیری کنه چی!!!!
اصلا دروغ گفتن یا نگفتن هیچ سود و ضرری نداشته باشه
فقط هم فرقش واسه خود شخصه.فقط

[SPOILER]بگید آره دیگه:Ghamgin::Sham:[/SPOILER]

ممنونم

اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم

[="Arial"][="RoyalBlue"]بنام او

دوست عزيز نظرهمه انسانها براي خودشان محترم ميباشند .. اما بنظرمن دروغ مصلحتي و غيرمصلحتي برنميدارد اگربدانيم همين دروغ بظاهرمصلحتي ممكن است پايه گذار دروغهاي راست راستكي شوند { شرمنده فعلا كلمه اي بهترازاين پيدانكردم } و من يك پست را بنام دروغگو دشمن كيست رت دارم تجزيه وتحليل مينمايم كه متاسفانه تاالان وقت نكردم به آن رسيدگي نمايم و فعلا پيداش نميكنم اما اگر مجددا آمد روي صفحه اصلي آنرا دنبال نماييد تا بدانيد جريان دروغ چيه و دروغگو درواقع دشمن چه كسي ست..
باتقديروتشكر.[/]

[="Tahoma"][="Navy"]

maedeh-r;247029 نوشت:
نه جانی نه مالی
آبرویی چی؟؟
البته نه آبروریزی خیلی بد ولی یه چیزایی بهتره گفته نشه دیگه
مثلا اگر برای هیچ کسی ضرری نداشته باشه
و دروغ گفتن فقط از خجالت خود شخص جلوگیری کنه چی!!!! اصلا دروغ گفتن یا نگفتن هیچ سود و ضرری نداشته باشه
فقط هم فرقش واسه خود شخصه.فقط

باسلام خدمت شما دوست گرامی
دروغ در همان مواردی که ذکر شد مانند، اصلاح بین دو نفر، حفظ جان شخص، حفظ دین و امثال این اموری که دروغ گفتنش، بیش از راست گفتن مصلحت داشته باشد، جایز است.
اما یک نکته مهم، این که نباید مصلحت اندیشی، نفسانی و شخصی باشد، یعنی نباید دین را فدای مصالح شخصی خودم بکنم و دروغ را جایز کنم.
مثلا در مورد خجالت کشیدن، باید بگویم که بستگی دارد در چه موردی باشد، ممکن است شخصی از شما بپرسد تا به حال فلان گناه زشت را کرده اید؟ خوب، شما در اینجا نمی توانید حقیقت را بگویید،اصلا مجوز ندارید، زیرا اشاعه فحشا خواهد شد، سوال اصلا اشتباه است و حق پرسیدن چنین سوالی را ندارد، باعث آبروریزی است، یا اگر می توانید باید توریه کنید، یعنی یه چیز دیگری را جواب بدهید، یا کتمان کنید. فکر می کنم، بحث آبرو و خجالت روشن باشد که کجا دروغ را جایز می کند و کجا نمی کند. در هر صورت تا می شود باید از این صفت دوری کرد و حتی المقدور به توریه رجوع نمود تا خدایی نکرده با دروغ عادت نکنیم. در پستهای بعدی چند نمونه از دروغهای مصلحتی که در روایات ذکر شده، قرار می دهم، امیدوارم که موثر بوده باشد.[/]

[="Tahoma"][="Navy"]یکی از مصادیق دروغ مصلحتی را می توان تقیه نامید که بیشتر به جهت حفظ دین و مصالح کلیه مسلمین صورت می گیرد.

داستان عمّارياسر و پدر و مادرش را تمام مفسّران نقل كرده‏اند كه هر سه گرفتار چنگال مشركان عرب شدند و آنها را وادار به برائت از پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله) كردند، پدر و مادر عمّار خوددارى كرده و شهيد شدند، ولى عمّار از روى تقيّه مطابق ميل آنها سخن گفت و سپس گريه‏كنان به خدمت پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله) رسيد.(یعنی به خدا پیغمبرش دروغ بست و خلاف حقیقت باطنی خودش، سخن گفت)
در اين هنگام آيه شريفه « (مَنْ كَفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إِيمانِهِ إِلَّا مَنْ أُكْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِيمانِ ...)؛ كسانى كه بعد از ايمان كافر شوند ... عذاب سختى دارند، مگر آنها كه تحت فشار واقع شده‏اند ...». «نحل، 106»(یعنی اگر جان شما در خطر بود می توانی به ظاهر دروغ بگویی که مشرک به خدا هستی، اما در واقع قلبت مطمئن و مومن به وجود خداست)
پيغمبر اكرم (صلى الله عليه وآله) پدر و مادر عمّار را جزء شهدا شمرد و اشك از چشمان عمّار سترد و فرمود: چيزى بر تو نيست، اگر باز تو را مجبور كردند تو نيز همان كلمات را تكرار كن!(یعنی می توانی در این مواقع دروغ بگویی)[/]

[="Tahoma"][="Navy"]مسند أبى شيبة از مسانيد معروف اهل سنّت است. او در داستان «مسيلمه كذّاب» نقل مى‏كند كه مسيلمه كذّاب دو نفر از ياران رسول خدا (صلى الله عليه وآله) را در منطقه نفوذ خود دستگير كرد. از هر دو سؤال كرد، آيا شهادت مى‏دهيد كه من فرستاده خدا هستم؟! يكى شهادت داد و نجات يافت و دوّمى شهادت نداد و گردنش را زدند.
هنگامى كه خبر به پيغمبر اكرم (صلى الله عليه وآله) رسيد، فرمود: آن كه كشته شد بر طريق صدق و راستى قدم برداشت و دوّمى رخصت الهى را پذيرا شد و گناهى بر او نيست.( مسند ابى شيبه، جلد 12، صفحه 358)
همانطور که می بینید در این داستان نیز، دروغ را به خاطر حفظ جان خویش از دست کفار، توسط پیامبر مجوز داده شد.
[/]

سلام من یادمه که 5 سال پیش دو نفر ازم پرسیدن که خونت کجاست منم یه ادرس اشتباه بهش دادم
با این حال اون طرف ضرر مالی نکرده ایا برای من گناه نوشته شده ؟
منم اون لحظه ای که داشتم دروغ میگفتم وجدانم ناراحت بود
این حق الناس که نیست؟

دروغ از بدترين معايب، زشت ترين گناهان و منشأ بسياري از مفاسد است و بالطبع از کارهاي زشت و ناپسند و عادت به آن از رذايل اخلاقي و از گناهان کبيره است و تا ضرورت و مصلحت مهمي در ميان نباشد ، دروغ گفتن جايز نمي باشد.
دروغ در دنيا و آخرت انسان را از رحمت الهي محروم مي کند و در ميان مردم بي اعتبار مي نمايد و اعتماد عمومي را سلب و جامعه را به بيماري نفاق دچار مي سازد و از آفات زبان و خراب کننده ايمان است.
علت اصلي دروغ ، عقده حقارت و خود کم بيني انسان دروغگو است و اين يکي از نکات رواني است که به عنوان روانشناسي اخلاقي در کلمات معصومين به آن اشاره شده است.
سرچشمه دروغ نيز گاهي به خاطر ترس از فقر، پراکنده شدن مردم از دور او ، از دست دادن موقعيت و مقام و زماني نيز به خاطر علاقه شديد به مال و جاه و مقام و ...است که شخص از اين وسيله نامشروع براي تامين مقصود خود کمک مي گيرد.
ابزار بسياري از گناهان دروغ است اينکه افراد دروغگو بدبيني و سوء ظن خاصي نسبت به همه کس و همه چيز دارند ، با دروغ خود را بزرگ جلوه مي دهند، با دروغ هزار گونه تملق مي گويند و يکي از راههاي درمان دروغ اين مي باشد که قبل از هر چيز بايد مبتلايان را به عواقب دردناک و آثار سوء معنوي و مادي آن متوجه ساخت و نيز بايد بايد متوجه ساخت که اگر چه دروغ در پاره اي از موارد نفع شخصي دارد ولي نفعش بسيار آني و زودگذر است و يکي ديگر از موثرترين راههاي درمان دروغ پرورش شخصيت در افراد و کوشش براي تقويت پايه هاي ايمان در دل آنان است و بايد محيط هاي تربيتي و معاشرتي مبتلايان را از وجود افراد دروغگو پاک کرد تا تدريجا طبق اصل محاکات و تاثيرپذيري محيط وجود آنها از اين رذيله پاک گردد.
در سراسر جهان هستي قانون صداقت و صراحت و حقيقت جاري است . هر چند به حسب ظاهر در عالم هستي تضادها و تعارض هايي ديده مي شود ولي دروغ و خيانت در طبيعت اصلا وجود ندارد. اصولا حقايق ناب را در طبيعت و هستي بايد جستجو کرد و از زبان آفرينش بايد شنيد. مگر جز اين است که تمام قوانين علمي و فلسفي برداشتي است نسبي از جهان هستي و قوانين حاکم بر آن و طالبان حقيقت همه و همه در اسرار هستي مي انديشند و از آن الهام مي گيرند و جز با هستي و قوانين حاکم بر آن سروکاري ندارند؟
خلاصه کلام آنکه بناي خلقت و طبيعت بر حقيقت و راستي استوار است ، لکن اين انسان ظالم و ستمکار است که حق را با باطل به هم آميخته و آن را وارونه جلوه مي دهد، زيرا باطل محض را نمي شود به مردم ارائه داد که طبع حقيقت جوي مردم خود به خود آن را دفع مي کند.
خداوند سبحان چه با زبان تکوين و چه با زبان تشريع با صداقت و راستي با بندگانش سخن مي گويد و مي فرمايد که صداقت براي شما بهتر است. علي(ع) در نهج البلاغه مي فرمايند« ولکن يُوخَذُ مِن هذا ضِغثٌ و من هذا ضغث فَيُمزجان ...» مردم قسمتي از حق و قسمتي از باطل را گرفته و در هم مي آميزند و از اين راه ، باطل را به خورد مردم مي دهند.
يکي از محرمات و آفت هاي خطرناک زبان، دروغ گفتن است و دروغ از گناهان کبيره مي باشد.

عذاب ويژه دروغگويان
دروغگو از نماز شب محروم است در نتيجه از برکاتي که اين عبادت بزرگ دارد محروم مي ماند که از آن جمله سعه رزق است.عيسي بن مريم(ع) فرمود: « کسي که دروغگوئيش زياد شود حسن و جمال و وقارش نزد خدا و خلق از بين مي رود به طوريکه مردم از او متنفر و منزجر مي شوند»
خداوند او را هدايت نمي کند و راه حق را نشان او نمي دهد:«إن الله لا يهدي من هو مسرف کذاب»
دروغگو قابل رفاقت و برادري نيست .حضرت علي(ع):« مسلمان بايد از دوستي و برادري دروغگو بپرهيزد زيرا به سبب دروغ گفتن اگر راست هم بگويد باور نمي شود

موضوع قفل شده است