جمع بندی مسئله رزق و روزی در زندگی روزمره طلاب علوم دینی

تب‌های اولیه

62 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
مسئله رزق و روزی در زندگی روزمره طلاب علوم دینی

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام خدمت دوستان عزیز ♥
من ان‌شاءالله چند ماه دیگه وارد حوزه علمیه سفیران هدایت میشم ولی یه مسئله‌ای منو اذیت میکنه...
من درحال حاضر پیش‌دانشگاهی رشته ریاضی فیزیک هستم و توانایی قبول شدن توی دانشگاه‌های تهران رو هم دارم.
ولی به خاطر دلایل زیادی که با مطالعه و مشورت، پیدا کردم، به حوزه علاقه‌مند شدم و ان‌شاالله بزودی واردش میشم.
از موضوعی که میشه گفت میترسم، بحث مادّی حوزه هست...
از اونجایی که از نظر مادی، معمولاً حوزه سطح پایین تری از دانشگاه داره، من میترسم توی ادامه زندگی و ان‌شاءالله تشکیل خانواده، از این نظر به مشکل بخورم. نمیدونم... شاید بحث رزق و روزی خدا برام خوب جا نیوفتاده...
خانوادم هم، به خاطر این موضوع، منو از حوزه رفتن منع می‌کنن.
لطفاً منو توی این قضیه راهنمایی و توجیه کنید تا با خیال راحت مسیر زندگیم رو مشخص کنم.
اگه کتابی هم میشناسید در این زمینه، معرفی کنید.
اجرتون با آقا امام زمان(عج)
یامهدی

با نام و یاد دوست




کارشناس بحث: استاد امین

سلام

رزق و روزی در حوزه مانند تمام مشاغل دیگر متکی بر ایمان و توکل بر خدا و سپس تلاش روزافزون برای کسب روزی حلال است. لذا از این جهت فرقی با دیگر مشاغل ندارد. اگر کسی اهل تلاش و کوشش نباشد، فرقی نمی کند که حوزوی باشد یا دانشگاهی؛ چون در هر صورت همیشه با مشکل مواجه خواهد شد.

اما اگر فرد اولا اهل ایمان و توکل به خداوند باشد و ثانیا پر تلاش و سخت کوش باشد و ثالثا اهداف مشخص و ترسیم شده ای داشته باشد و بداند میخواهد در آینده چه کارهایی را انجام دهد، حتما موفق خواهد بود و نه تنها از لحاظ مالی؛ بلکه از هیچ لحاظی با مشکل مواجه نمی شود.

با این حال بین مشاغل حوزی با دیگر مشاغل تفاوت هایی وجود دارد که دانستن آنها به تصمیم گیری برای آینده کمک می کند:

1- هدف اصلی یا حیطه های اصلی فعالیت یک طلبه بعد از کسب علوم لازم سه تاست: تبلیغ؛ تدریس؛ تحقیق. البته منحصر در این نیست و یک طلبه می تواند مثل هر فرد دیگری به کارهای اقتصادی دیگر مثل تجارت؛ تولید؛ کارمندی و ... بپردازد؛ چنانچه مثلا یک کارشناس ارشد فیزیک در دانشگاه می تواند کارمند فلان شرکتی شود که هیچ ربطی به رشته اش ندارد؛ منتها آنچه در حیطه کاری اوست و ضوابط نیمه رسمی حوزه علمیه اقتضا می کند این موارد است. (از این جهت ضوابط نیمه رسمی گفت شد که در حوزه ممکن است به کسی که مثلا رفته بغالی باز کرده چیزی نگویند؛ ولی از لحاظ شرعی به این دلیل که او در طول تحصیل از مزایای حوزه مثل امکانات تحصیل؛ کمک هزینه و ... استفاده کرده است، باید طبق چشم اندازی که در حوزه برای فعالیت های یک طلبه ترسیم شده است پیش برود؛ چنانچه در شرایط بورسیه تحصیلی چیزی شبیه به این گفته می شود؛ منتها کمتر از ابزار قانونی استفاده می شود) این موارد، هم به عنوان وظیفه هر طلبه ای است که نام سربازی امام زمان (عج) را به دوش می کشد؛ و هم منابعی است که از طریق آن می تواند ارتزاق کند و چرخ زندگی را بچرخواند. لزومی هم ندارد که کسی همه این کارها را انجام دهد. ممکن است کسی در تبلیغ موفق باشد و علاقه ای به کارهای تحقیقی و پژوهشی نداشته باشد یا برعکس. همچنین مانعی هم وجود ندارد که کسی بخواهد در هر سه حیطه فعالیت کند. مهم این است که فرد در طول سالهای اولیه، استعداد خود را کشف کند و سپس با در نظر گرفتن توانایی هایش برای آینده شغلی و طلبگیش برنامه ریزی کند. این مسئله با شرایطی که در حال حاضر بر حوزه حاکم است قابلیت دسترسی بیشتری پیدا کرده. رشته های حوزوی تخصصی شده و هر کدام در مراکز خاصی آموزش داده می شوند و تقریبا آینده شغلی و طلبگی را تضمین می کنند؛ البته به همان شروطی که عرض کردم. ایمان و توکل و تلاش.

2- کم رنگ بودن مسائل مالی در حوزه به این خاطر نیست که یک طلبه امکان پولدار شدن برایش فراهم نیست؛ چون همانطوری که عرض کردم او هم می تواند مانند هر فرد دیگری وارد مشاغلی شود که درآمد بالایی دارد؛ چنانچه چنین طلبه هایی داریم!؛ بلکه به این خاطر است که اولا حوزه فعالیت او جزو حوزه هایی است که درآمد بالایی ندارد؛ مثل تدریس ثانیا یک طلبه اگر واقعا با افکار طلبگی بزرگ شده باشد انگیزه ای برای مال اندوزی ندارد؛ چون هدف اصلی او خدمت به دین است و کسی می تواند چنین هدفی را به بهترین شکل پیش بگیرد که اسیر مادیات نباشد. لذا یک عالم واقعی حتی اگر شرایط مال اندوزی هم داشته باشد، باز هم چنین کاری را نمی کند.

3- یک طلبه اگر طلبه باقی بماند، در هر حیطه ای که وارد شود، باز هم وظایف طلبگی از او ساقط نمی شود. به او همیشه به عنوان نماد دین نگاه می شود و کوچکترین حرکات و رفتار او زیر ذره بین بوده و به حساب دین گذاشته می شود؛ چنانچه این مسئله در مورد همه مسلمان ها صدق می کند؛ اما در مورد یک طلبه انتظار بیشتری وجود دارد. لذا علاوه بر اینکه در آخرت مورد بازخواست شدیدتری قرار خواهد گرفت، در همین دنیا هم باید در قبال رفتار و کردارش مسئول باشد. لذا از این جهت هم محدودیت های وجود خواهد داشت.

بنابراین در مورد اصل مسائل مالی و اقتصادی نگرانی وجود ندارد. آنچه که قبل از ورود به حوزه باید مورد توجه شما قرار گیرد این است که ببینید آیا علاقه ای به فعالیت در حیطه های گفته شده دارید و آیا افکار و ذهنیت شما از زندگی دنیوی با آنچه بیان شد تطابق دارد یا خیر؟ اگر چنین علاقه ای در شما وجود داشته باشد در آینده هم موفق خواهید بود.

برای اینکه علاقه خود را بسنجید بهترین کار این است که شناخت لازم در این باره پیدا کنید. در مورد تدریس و پژوهش که معمولا شرایطش با دانشگاه یکی است. شما درس می خوانی و بعد از چند سال وارد عرصه تدریس می شوی؛ چه در حوزه و چه در دانشگاه. در مورد تبلیغ هم می توانید با صحبت با چند تا از روحانی هایی که با آنها در ارتباط هستید آشنایی لازم را پیدا کنید. البته چون شما قصد رفتن به سفیران هدایت را دارید باید در این حیطه یعنی تبلیغ بیشتر تحقیق کنید و سپس خود را بسنجید؛ چون هدف اصلی سفیران هدایت تبلیغ است. البته فقط تبلیغ نیست و عرصه های دیگر هم برای فارغ التحصیلان سفیران باز است.

تاپیک های مرتبط که در آن به معرفی کتاب هم پرداخته:
[h=1]نمودارها و جداول زندگی طلبگی(نرم افزار بهجت دل ها)دعاي آيت الله بهجت از زبان رهبري[/h][h=1]احکام طلبگی( دانلود نرم افزار تافته جدا نا بافته[/h][h=1]دانلود کتاب كوله پشتي طلبگي
[/h]پیروز و سربلند

منم میخوام بیام حوزه و خانوادم همین اشکال مالی رو میگیرن
من که گوشم بدهکار نیست
ببین شرایط روحیت جور هست در درجه اول ؟
ممکنه تحقیر بشی خورد بشی از طرف بعضیا
ببین بازم میتونی ادامه بدی ؟
سبک سنگین کن
اینجور نشه که بعد از ده سال طلبگی کلا افسوس بخوری که ای کاش میرفتم دانشگاه ....
من الان هیچی برای کنکور نخوندم برای همین زیاد حرص نمیخورم ولی تو که پتانسیل دانشگاه تهرانو داری تصمیمت خیلی باید مهم و دقیق باشه

برو مداحی.....
ی شب میخونی ماه محرم 10 میلیون میگیری....نمونشم داریم......
وقتی میخای بری حوزه باید فکر ایناشم بکنی!
7 باب عرفانو میخای طی کنی! یکی از باباش فقره........... کسی که حوزس پول زیاد دراره باید تعجب کنی با اون هفت باب عرفان جور درنمیاد...

Daneshforum;681539 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام خدمت دوستان عزیز ♥
من ان‌شاءالله چند ماه دیگه وارد حوزه علمیه سفیران هدایت میشم ولی یه مسئله‌ای منو اذیت میکنه...
من درحال حاضر پیش‌دانشگاهی رشته ریاضی فیزیک هستم و توانایی قبول شدن توی دانشگاه‌های تهران رو هم دارم.
ولی به خاطر دلایل زیادی که با مطالعه و مشورت، پیدا کردم، به حوزه علاقه‌مند شدم و ان‌شاالله بزودی واردش میشم.
از موضوعی که میشه گفت میترسم، بحث مادّی حوزه هست...
از اونجایی که از نظر مادی، حوزه سطح خیلی پایین تری از دانشگاه داره، من میترسم توی ادامه زندگی و ان‌شاءالله تشکیل خانواده، از این نظر به مشکل بخورم. نمیدونم... شاید بحث رزق و روزی خدا برام خوب جا نیوفتاده...
خانوادم هم، به خاطر این موضوع، منو از حوزه رفتن منع می‌کنن.
لطفاً منو توی این قضیه راهنمایی و توجیه کنید تا با خیال راحت مسیر زندگیم رو مشخص کنم.
اگه کتابی هم میشناسید در این زمینه، معرفی کنید.
اجرتون با آقا امام زمان(عج)
یامهدی

با سلام و احترام

اول اینکه از قشنگ ترین تحلیل هایی که بنده در مورد سوال شما، از بعد کلی اون، یعنی حوزه بروم و یا دانشگاه ، من دیدم
تحلیل حاج آقا پناهیان بوده
این دو لینک رو اگه قبلا ندیدن پیشنهاد می کنم، با دقت مطالعه بفرمایید:

http://bayanmanavi.ir/post/894

http://bayanmanavi.ir/tag/%D8%AD%D9%88%D8%B2%D9%87%20%DB%8C%D8%A7%20%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%DA%AF%D8%A7%D9%87%D8%9F

http://bayanmanavi.ir/post/1066

سه لینک شد :khaneh:

بحث های مادی :
ببینید شما ممکنه بری مهندس برق و مکانیک هم بشی ولی بازهم کار پردرآمدی نداشته باشی
کما اینکه شخصا دیدم پسرای بسیار مومنی فارغ التحصیل کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه تهران و بیکار
دکترا هم بگیری ... قوانین 6 الی 7 سال کشور ما معلوم نیست ... وضعیتش هم همینطور ... ممکنه اون جایگاهی که می خای بدست نیاری

خوب از اون طرف بری حوزه، حتی موقعیت مالی خوبی هم نداشته باشی حداقل به اون چیزی که می خواستی رسیدی ... اون کاری که فکر می کردی درست هست رو انجام دادی
این منطق من هست ...

ببین دنیا ارزش نداره ها ... مقام دنیا چیز ارزشمندی نیست ... خداوند در سوره حدید زندگی دنیا رو اینجوری توصیف می کنه

اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَیاةُ الدُّنْیا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زینَةٌ وَ تَفاخُرٌ بَیْنَکُمْ …وَ مَا الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاَّ مَتاعُ الْغُرُورِ.بدانید زندگى دنیا تنها بازى و سرگرمى و تجمّل پرستى و فخرفروشى در میان شما و افزون طلبى در اموال و فرزندان است،

مقام دنیا یعنی این که خوشحال باشی که ماشینت چیه خونت کجاست و چی صدات می زنن

خوب برادر من میلیارد میلیارد آدمی که اومدند روی کره زمین واسه همین چیزا بوده
تفاوت تو چی می خاد باشه
می خای تمام زندگیت رسیدن به هدفی باشه ، که واقعا هیچی نیست
با خدا عمرت رو معامله کنی بهتره ها
امام علی ع می فرماید ...
یس لانفسکم ثمن الّا الجنّة فلاتبیعوها بغیرها»؛ ای انسان! اگر بناست هستی و هویت و موجودیت تو فروخته شود، فقط یک بها دارد و بس و آن بهشتِ الهی است. به هرچه کمتر از بهشت بفروشی، سرت کلاه رفته

نکته آخر:
به نظر من اگر شما حالا نه از طریق صرفا دانشگاه، دوره های مهارت رو بگذرونی و یا بالاخره علم دیگه ای هم بلد باشی و در کنار طلبگی کار دیگه ای هم داشته باشی
دو مزیت عمده داره
1- یک منبع مالی واسه خودت درست کردی و می تونی اون رو توسعه بدی
2- موردی که خیلی برای من شخصا مهم هست اینه که از طریق شغلت می تونی با بدنه اجتماع ارتباط بیشتر و بهتری داشته باشی
مثلا شما توی یک صحافی کار کنید، اون افراد دیگه ای که تو اون صحافی کار می کنند هم خودشون و هم سایر لینک هاشون غیر مستقیم تحت تاثیر شما قرار می گیرند و همینطور مشتری ها و کسایی که خودتون ازشون جنس می خرید

مثال واقعی می شناسم طرف کاملا مذهبی و مبلغ هست یک جورایی. این جهت همین بحث درآمد چون زبانش خوبه به عنوان مدرس زبان انگلیسی با یک موسسه ای همکاری می کنه . خوب محیط های آموزشی زبان رو که دیدین، اغلب سکولار اند و با دین فاصله دارند، ایشون اونجا یک مقدار روی زبان آموزا، سایر معلم ها و موسسه تاثیرگذار بوده ولی یک طلبه صرفا طلبه هیچ وقت نمی تونه تبلیغ خودش رو داخل یک موسسه زبان ببره ...
متوجه شدین ...
مردم اینجوری بیشتر به دین نزدیک می شن . شما فرض کن تو خرید و فروش وارد بشی . احکام تجارت اسلامی رو رعایت می کنی ... کلی بازار رو می تونی اصلاح کنی
عامه مردم با روحانیت به شکل معمول اون در جامعه خوب ارتباط برقرار نمی کنن و نگاه خوبی ندارند

حالا این شغل تو هر حوزه ای که خودتون استعدادش رو دارین می تونه باشه، اگه زبانتون خوب باشه خودش امتیاز خوبیه ، اگه کامپیوتر رو در حد برنامه نویسی و یا طراحی های گرافیکی بسیار خوب و یا وب و .... یادبگیرند به نظر من خیلی عالیه ...
من یکی از کارهام کار در یک آموزشگاه فناوری اطلاعات هست، گاها داشتیم که حوزه از ما خواسته یک دوره مثلا وبلاگ نویسی رو واسه طلاب بگذاریم، خوب وقتی شما طلبه باشی و از این ور کامپیوترت رو هم خونده باشی تو خودت میای به سایر طلاب آموزش میدی ... هم ثوابش هست، هم پولش و هم چون دغدغه دینی داری بهتر موثرتر از یک مهندس کامیپوتر به طلبه ها یاد میدی ...

به هر حال
... هر که راه خداوند هدایت کند ، هدایت یافته است ...
التماس دعا

امین;682320 نوشت:
سلام

رزق و روزی در حوزه مانند تمام مشاغل دیگر متکی بر ایمان و توکل بر خدا و سپس تلاش روزافزون برای کسب روزی حلال است. لذا از این جهت فرقی با دیگر مشاغل ندارد. اگر کسی اهل تلاش و کوشش نباشد، فرقی نمی کند که حوزوی باشد یا دانشگاهی؛ چون در هر صورت همیشه با مشکل مواجه خواهد شد.

اما اگر فرد اولا اهل ایمان و توکل به خداوند باشد و ثانیا پر تلاش و سخت کوش باشد و ثالثا اهداف مشخص و ترسیم شده ای داشته باشد و بداند میخواهد در آینده چه کارهایی را انجام دهد، حتما موفق خواهد بود و نه تنها از لحاظ مالی؛ بلکه از هیچ لحاظی با مشکل مواجه نمی شود.


با این حال بین مشاغل حوزی با دیگر مشاغل تفاوت هایی وجود دارد که دانستن آنها به تصمیم گیری برای آینده کمک می کند:
1- هدف اصلی یا حیطه های اصلی فعالیت یک طلبه بعد از کسب علوم لازم سه تاست: تبلیغ؛ تدریس؛ تحقیق. البته منحصر در این نیست و یک طلبه می تواند مثل هر فرد دیگری به کارهای اقتصادی دیگر مثل تجارت؛ تولید؛ کارمندی و ... بپردازد؛ چنانچه مثلا یک کارشناس ارشد فیزیک در دانشگاه می تواند کارمند فلان شرکتی شود که هیچ ربطی به رشته اش ندارد؛ منتها آنچه در حیطه کاری اوست و ضوابط نیمه رسمی حوزه علمیه اقتضا می کند این موارد است. (از این جهت ضوابط نیمه رسمی گفت شد که در حوزه ممکن است به کسی که مثلا رفته بغالی باز کرده چیزی نگویند؛ ولی از لحاظ شرعی به این دلیل که او در طول تحصیل از مزایای حوزه مثل امکانات تحصیل؛ کمک هزینه و ... استفاده کرده است، باید طبق چشم اندازی که در حوزه برای فعالیت های یک طلبه ترسیم شده است پیش برود؛ چنانچه در شرایط بورسیه تحصیلی چیزی شبیه به این گفته می شود؛ منتها کمتر از ابزار قانونی استفاده می شود) این موارد، هم به عنوان وظیفه هر طلبه ای است که نام سربازی امام زمان (عج) را به دوش می کشد؛ و هم منابعی است که از طریق آن می تواند ارتزاق کند و چرخ زندگی را بچرخواند. لزومی هم ندارد که کسی همه این کارها را انجام دهد. ممکن است کسی در تبلیغ موفق باشد و علاقه ای به کارهای تحقیقی و پژوهشی نداشته باشد یا برعکس. همچنین مانعی هم وجود ندارد که کسی بخواهد در هر سه حیطه فعالیت کند. مهم این است که فرد در طول سالهای اولیه، استعداد خود را کشف کند و سپس با در نظر گرفتن توانایی هایش برای آینده شغلی و طلبگیش برنامه ریزی کند. این مسئله با شرایطی که در حال حاضر بر حوزه حاکم است قابلیت دسترسی بیشتری پیدا کرده. رشته های حوزوی تخصصی شده و هر کدام در مراکز خاصی آموزش داده می شوند و تقریبا آینده شغلی و طلبگی را تضمین می کنند؛ البته به همان شروطی که عرض کردم. ایمان و توکل و تلاش.
2- کم رنگ بودن مسائل مالی در حوزه به این خاطر نیست که یک طلبه امکان پولدار شدن برایش فراهم نیست؛ چون همانطوری که عرض کردم او هم می تواند مانند هر فرد دیگری وارد مشاغلی شود که درآمد بالایی دارد؛ چنانچه چنین طلبه هایی داریم!؛ بلکه به این خاطر است که اولا حوزه فعالیت او جزو حوزه هایی است که درآمد بالایی ندارد؛ مثل تدریس ثانیا یک طلبه اگر واقعا با افکار طلبگی بزرگ شده باشد انگیزه ای برای مال اندوزی ندارد؛ چون هدف اصلی او خدمت به دین است و کسی می تواند چنین هدفی را به بهترین شکل پیش بگیرد که اسیر مادیات نباشد. لذا یک عالم واقعی حتی اگر شرایط مال اندوزی هم داشته باشد، باز هم چنین کاری را نمی کند.

3- یک طلبه اگر طلبه باقی بماند، در هر حیطه ای که وارد شود، باز هم وظایف طلبگی از او ساقط نمی شود. به او همیشه به عنوان نماد دین نگاه می شود و کوچکترین حرکات و رفتار او زیر ذره بین بوده و به حساب دین گذاشته می شود؛ چنانچه این مسئله در مورد همه مسلمان ها صدق می کند؛ اما در مورد یک طلبه انتظار بیشتری وجود دارد. لذا علاوه بر اینکه در آخرت مورد بازخواست شدیدتری قرار خواهد گرفت، در همین دنیا هم باید در قبال رفتار و کردارش مسئول باشد. لذا از این جهت هم محدودیت های وجود خواهد داشت.
بنابراین در مورد اصل مسائل مالی و اقتصادی نگرانی وجود ندارد. آنچه که قبل از ورود به حوزه باید مورد توجه شما قرار گیرد این است که ببینید آیا علاقه ای به فعالیت در حیطه های گفته شده دارید و آیا افکار و ذهنیت شما از زندگی دنیوی با آنچه بیان شد تطابق دارد یا خیر؟ اگر چنین علاقه ای در شما وجود داشته باشد در آینده هم موفق خواهید بود.

برای اینکه علاقه خود را بسنجید بهترین کار این است که شناخت لازم در این باره پیدا کنید. در مورد تدریس و پژوهش که معمولا شرایطش با دانشگاه یکی است. شما درس می خوانی و بعد از چند سال وارد عرصه تدریس می شوی؛ چه در حوزه و چه در دانشگاه. در مورد تبلیغ هم می توانید با صحبت با چند تا از روحانی هایی که با آنها در ارتباط هستید آشنایی لازم را پیدا کنید. البته چون شما قصد رفتن به سفیران هدایت را دارید باید در این حیطه یعنی تبلیغ بیشتر تحقیق کنید و سپس خود را بسنجید؛ چون هدف اصلی سفیران هدایت تبلیغ است. البته فقط تبلیغ نیست و عرصه های دیگر هم برای فارق التحصیلان سفیران باز است.


پیروز و سربلند

خیلی ممنون بابت پاسخ‌گویی عالیـتون؛
قطعاً کسی که حوزه میره، مسائل مادّی، براش اهمیّت کمتری داره تا بقیه‌ی مردم...
ولی منظورم بیشتر سر قضیه‌ی امرار معاش و تشکیل خانواده بود؛ حتّی با بکارگیری قناعت و زندگی ساده...
با این شهریّه‌ی کم، تا پایان سطح سه، نمیدونم چطور طلّاب عزیز، چطور امرار معاش و زندگی میکنن.
چشم، باز هم تحقیق بیشتری می‌کنم.
باتشکر

کنجکاو بی گناه;682382 نوشت:
منم میخوام بیام حوزه و خانوادم همین اشکال مالی رو میگیرن
من که گوشم بدهکار نیست
ببین شرایط روحیت جور هست در درجه اول ؟
ممکنه تحقیر بشی خورد بشی از طرف بعضیا
ببین بازم میتونی ادامه بدی ؟
سبک سنگین کن
اینجور نشه که بعد از ده سال طلبگی کلا افسوس بخوری که ای کاش میرفتم دانشگاه ....
من الان هیچی برای کنکور نخوندم برای همین زیاد حرص نمیخورم ولی تو که پتانسیل دانشگاه تهرانو داری تصمیمت خیلی باید مهم و دقیق باشه

از نظر استقامت روحی و سایر مشکلاتی که توی این مسیر خدایی هست، ان‌شاالله که مشکلی ندارم.
میدونم چی میگی، چشم.
ممنون از جوابت:Gol:

monji-sec;682393 نوشت:
برو مداحی.....
ی شب میخونی ماه محرم 10 میلیون میگیری....نمونشم داریم......
وقتی میخای بری حوزه باید فکر ایناشم بکنی!
7 باب عرفانو میخای طی کنی! یکی از باباش فقره........... کسی که حوزس پول زیاد دراره باید تعجب کنی با اون هفت باب عرفان جور درنمیاد...

عجب پیشنهادی! :khandeh!:
فکر نکنم هیچ طلبه متدیّن یا حتّی فرد متعّهدی اهل این حجم پول گرفتن برای یه مراسم ساده مذهبی باشه!:Cheshmak:
فکر نمیکنم این حرفت که یکی از شرایط زندگی طلاب، "فقر" هست، درست باشه!
به هرحال درسته سطح زندگی و معیشتی طلاب، نسبت به مردم ساده‌تر و پایین‌‌تر هست، ولی نه دیگه اینقدر که به فقر برسه! ان‌شالله که نمیرسه!

phd2015;682414 نوشت:

با سلام و احترام

اول اینکه از قشنگ ترین تحلیل هایی که بنده در مورد سوال شما، از بعد کلی اون، یعنی حوزه بروم و یا دانشگاه ، من دیدم
تحلیل حاج آقا پناهیان بوده
این دو لینک رو اگه قبلا ندیدن پیشنهاد می کنم، با دقت مطالعه بفرمایید:

http://bayanmanavi.ir/post/894

http://bayanmanavi.ir/tag/%D8%AD%D9%88%D8%B2%D9%87%20%DB%8C%D8%A7%20%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%DA%AF%D8%A7%D9%87%D8%9F

http://bayanmanavi.ir/post/1066

سه لینک شد :khaneh:

بحث های مادی :
ببینید شما ممکنه بری مهندس برق و مکانیک هم بشی ولی بازهم کار پردرآمدی نداشته باشی
کما اینکه شخصا دیدم پسرای بسیار مومنی فارغ التحصیل کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه تهران و بیکار
دکترا هم بگیری ... قوانین 6 الی 7 سال کشور ما معلوم نیست ... وضعیتش هم همینطور ... ممکنه اون جایگاهی که می خای بدست نیاری

خوب از اون طرف بری حوزه، حتی موقعیت مالی خوبی هم نداشته باشی حداقل به اون چیزی که می خواستی رسیدی ... اون کاری که فکر می کردی درست هست رو انجام دادی
این منطق من هست ...

ببین دنیا ارزش نداره ها ... مقام دنیا چیز ارزشمندی نیست ... خداوند در سوره حدید زندگی دنیا رو اینجوری توصیف می کنه

اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَیاةُ الدُّنْیا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زینَةٌ وَ تَفاخُرٌ بَیْنَکُمْ …وَ مَا الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاَّ مَتاعُ الْغُرُورِ.بدانید زندگى دنیا تنها بازى و سرگرمى و تجمّل پرستى و فخرفروشى در میان شما و افزون طلبى در اموال و فرزندان است،

مقام دنیا یعنی این که خوشحال باشی که ماشینت چیه خونت کجاست و چی صدات می زنن

خوب برادر من میلیارد میلیارد آدمی که اومدند روی کره زمین واسه همین چیزا بوده
تفاوت تو چی می خاد باشه
می خای تمام زندگیت رسیدن به هدفی باشه ، که واقعا هیچی نیست
با خدا عمرت رو معامله کنی بهتره ها
امام علی ع می فرماید ...
یس لانفسکم ثمن الّا الجنّة فلاتبیعوها بغیرها»؛ ای انسان! اگر بناست هستی و هویت و موجودیت تو فروخته شود، فقط یک بها دارد و بس و آن بهشتِ الهی است. به هرچه کمتر از بهشت بفروشی، سرت کلاه رفته

نکته آخر:
به نظر من اگر شما حالا نه از طریق صرفا دانشگاه، دوره های مهارت رو بگذرونی و یا بالاخره علم دیگه ای هم بلد باشی و در کنار طلبگی کار دیگه ای هم داشته باشی
دو مزیت عمده داره
1- یک منبع مالی واسه خودت درست کردی و می تونی اون رو توسعه بدی
2- موردی که خیلی برای من شخصا مهم هست اینه که از طریق شغلت می تونی با بدنه اجتماع ارتباط بیشتر و بهتری داشته باشی
مثلا شما توی یک صحافی کار کنید، اون افراد دیگه ای که تو اون صحافی کار می کنند هم خودشون و هم سایر لینک هاشون غیر مستقیم تحت تاثیر شما قرار می گیرند و همینطور مشتری ها و کسایی که خودتون ازشون جنس می خرید

مثال واقعی می شناسم طرف کاملا مذهبی و مبلغ هست یک جورایی. این جهت همین بحث درآمد چون زبانش خوبه به عنوان مدرس زبان انگلیسی با یک موسسه ای همکاری می کنه . خوب محیط های آموزشی زبان رو که دیدین، اغلب سکولار اند و با دین فاصله دارند، ایشون اونجا یک مقدار روی زبان آموزا، سایر معلم ها و موسسه تاثیرگذار بوده ولی یک طلبه صرفا طلبه هیچ وقت نمی تونه تبلیغ خودش رو داخل یک موسسه زبان ببره ...
متوجه شدین ...
مردم اینجوری بیشتر به دین نزدیک می شن . شما فرض کن تو خرید و فروش وارد بشی . احکام تجارت اسلامی رو رعایت می کنی ... کلی بازار رو می تونی اصلاح کنی
عامه مردم با روحانیت به شکل معمول اون در جامعه خوب ارتباط برقرار نمی کنن و نگاه خوبی ندارند

حالا این شغل تو هر حوزه ای که خودتون استعدادش رو دارین می تونه باشه، اگه زبانتون خوب باشه خودش امتیاز خوبیه ، اگه کامپیوتر رو در حد برنامه نویسی و یا طراحی های گرافیکی بسیار خوب و یا وب و .... یادبگیرند به نظر من خیلی عالیه ...
من یکی از کارهام کار در یک آموزشگاه فناوری اطلاعات هست، گاها داشتیم که حوزه از ما خواسته یک دوره مثلا وبلاگ نویسی رو واسه طلاب بگذاریم، خوب وقتی شما طلبه باشی و از این ور کامپیوترت رو هم خونده باشی تو خودت میای به سایر طلاب آموزش میدی ... هم ثوابش هست، هم پولش و هم چون دغدغه دینی داری بهتر موثرتر از یک مهندس کامیپوتر به طلبه ها یاد میدی ...

به هر حال
... هر که راه خداوند هدایت کند ، هدایت یافته است ...
التماس دعا




بله، اوّلی رو قبلاً مطالعه کرده بودم!
امّا صوت دانشگاه امیرکبیر رو گوش نکرده بودم که سرفرصت، چشم گوش میکنم.
خیلی ممنون.:Gol:
درسته که شرایط کار توی دانشگاه‌های کشورمون جالب نیست ولی باز من اصلاً اصلاً اصلاً نمیخوام به این دلیل حوزه برم، که وضعیّت کار در دانشگاه تضمین شده نیست... .
طلبگی رو اگه در برابر بهترین شغل با بهترین درآمدو دانشجویی توی بهترین دانشگاه کشور مقایسه کنیم، حرف برای گفتن داره!
و من دوست دارم آرمان‌گرایانه در عین واقع‌بینی به این دوتا نگاه کنم.
بله، دنیا ارزش اینقدر مال اندوزی و ... نداره؛ منم عرض کردم که آیا برای امرار معاش، مشکلی پیش نمیاد؟ که استاد امین، دلمون رو بیشتر قرص کردند. ان‌شاالله با توکّل به خدا و اعتماد بش، این راه رو با همه بالا پایینی هاش، ادامه میدم.
درمورد نکته آخرتون، حرف خوبی زدید.
خب راستش بنده توی مسائل کامپیوتر و اینترنت، از بچگی توی خانواده و فامیل، مطرح بودم و در کل، به لطف خدا مهارت های خوبی توی این زمینه دارم. از حدود 3-4 سال پیش هم، یه فروم اینترنتی به نام دانش‌فروم ایجاد کردم.
اگه دانشگاه رو انتخاب می‌کردم، به رشته های کامپیوتری گرایش پیدا میکردم؛
حالا یه سوال جدید پیش میاد! آیا با وجود دروس سنگین و سخت حوزوی، آیا میشه یه فردی توی این 5-6 سال تحصیل مقدّمات، در کنار دروس حوزوی و کتب جنبی برای تقویّت مبانی فکری(مثلاً کتب شهید مطهری)، به طور مثال برنامه نویسی یا فتوشاپ حرفه‌ای کار کنه؟ کسی تجربه‌ای در این زمینه داره؟:reading: یا اینکه در کنار دروس حوزوی، جهت امرار معاش و پیشرفت در زمینه‌های تحقیقاتی و تبلیغی، یه طلبه بیاد توی این 5 سال زبان انگلیسی حرفه‌ای کار کنه؟
ممنون از همگی!:hamdel:

Daneshforum;682433 نوشت:
خیلی ممنون بابت پاسخ‌گویی عالیـتون؛
قطعاً کسی که حوزه میره، مسائل مادّی، اهمیّت کمتری داره تا بقیه‌ی مردم...
ولی منظورم بیشتر سر قضیه‌ی امرار معاش و تشکیل خانواده بود؛ حتّی با بکارگیری قناعت و زندگی ساده...
با این شهریّه‌ی کم، تا پایان سطح سه، نمیدونم چطور طلّاب عزیز، چطور امرار معاش و زندگی میکنن.
چشم، باز هم تحقیق بیشتری می‌کنم.
باتشکر

از نظر استقامت روحی و سایر مشکلاتی که توی این مسیر خدایی هست، ان‌شاالله که مشکلی ندارم.
میدونم چی میگی، چشم.
ممنون از جوابت:Gol:

عجب پیشنهادی! :khandeh!:
فکر نکنم هیچ طلبه متدیّن یا حتّی فرد متعّهدی اهل این حجم پول گرفتن برای یه مراسم ساده مذهبی باشه!:Cheshmak:
فکر نمیکنم این حرفت که یکی از شرایط زندگی طلاب، "فقر" هست، درست باشه!
به هرحال درسته سطح زندگی و معیشتی طلاب، نسبت به مردم ساده‌تر و پایین‌‌تر هست، ولی نه دیگه اینقدر که به فقر برسه! ان‌شالله که نمیرسه!


بله، اوّلی رو قبلاً مطالعه کرده بودم!
امّا صوت دانشگاه امیرکبیر رو گوش نکرده بودم که سرفرصت، چشم گوش میکنم.
خیلی ممنون.:Gol:
درسته که شرایط کار توی دانشگاه‌های کشورمون جالب نیست ولی باز من اصلاً اصلاً اصلاً نمیخوام به این دلیل حوزه برم، که وضعیّت کار در دانشگاه تضمین شده نیست... .
طلبگی رو اگه در برابر بهترین شغل با بهترین درآمدو دانشجویی توی بهترین دانشگاه کشور مقایسه کنیم، حرف برای گفتن داره!
و من دوست دارم آرمان‌گرایانه در عین واقع‌بینی به این دوتا نگاه کنم.
بله، دنیا ارزش اینقدر مال اندوزی و ... نداره؛ منم عرض کردم که آیا برای امرار معاش، مشکلی پیش نمیاد؟ که استاد امین، دلمون رو بیشتر قرص کردند. ان‌شاالله با توکّل به خدا و اعتماد بش، این راه رو با همه بالا پایینی هاش، ادامه میدم.
درمورد نکته آخرتون، حرف خوبی زدید.
خب راستش بنده توی مسائل کامپیوتر و اینترنت، از بچگی توی خانواده و فامیل، مطرح بودم و در کل، به لطف خدا مهارت های خوبی توی این زمینه دارم. از حدود 3-4 سال پیش هم، یه فروم اینترنتی به نام دانش‌فروم ایجاد کردم.
اگه دانشگاه رو انتخاب می‌کردم، به رشته های کامپیوتری گرایش پیدا میکردم؛
حالا یه سوال جدید پیش میاد! آیا با وجود دروس سنگین و سخت حوزوی، آیا میشه یه فردی توی این 5-6 سال تحصیل مقدّمات، در کنار دروس حوزوی و کتب جنبی برای تقویّت مبانی فکری(مثلاً کتب شهید مطهری)، به طور مثال برنامه نویسی یا فتوشاپ حرفه‌ای کار کنه؟ کسی تجربه‌ای در این زمینه داره؟:reading: یا اینکه در کنار دروس حوزوی، جهت امرار معاش و پیشرفت در زمینه‌های تحقیقاتی و تبلیغی، یه طلبه بیاد توی این 5 سال زبان انگلیسی حرفه‌ای کار کنه؟
ممنون از همگی!:hamdel:


عجب پیشنهادی! :khandeh!:
فکر نکنم هیچ طلبه متدیّن یا حتّی فرد متعّهدی اهل این حجم پول گرفتن برای یه مراسم ساده مذهبی باشه!:Cheshmak:
فکر نمیکنم این حرفت که یکی از شرایط زندگی طلاب، "فقر" هست، درست باشه!
به هرحال درسته سطح زندگی و معیشتی طلاب، نسبت به مردم ساده‌تر و پایین‌‌تر هست، ولی نه دیگه اینقدر که به فقر برسه! ان‌شالله که نمیرسه!

**********
خودتونم میدونید که میگیرن......اسمشو نمیارم از مداحای معروف چند وقت پیش میخاستن برای محل هیئت بگیرن دعوتش کردن با کلی التماس 10 ملیون قبول کرد کلیم غر زد خدا جای حق نشسته........(قرار بود بیاد یکی از شهرستانا و ...)
به نظر من فقر درسته! البته تا ی حدیش چون فقر زیاد کفر میاره....
ولی بخای عرفانی نگاه کنی هیچ انسان با خدای میلیاردری نمیبینی!

phd2015;682414 نوشت:

با سلام و احترام

اول اینکه از قشنگ ترین تحلیل هایی که بنده در مورد سوال شما، از بعد کلی اون، یعنی حوزه بروم و یا دانشگاه ، من دیدم
تحلیل حاج آقا پناهیان بوده
این دو لینک رو اگه قبلا ندیدن پیشنهاد می کنم، با دقت مطالعه بفرمایید:

http://bayanmanavi.ir/post/894

http://bayanmanavi.ir/tag/%D8%AD%D9%88%D8%B2%D9%87%20%DB%8C%D8%A7%20%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%DA%AF%D8%A7%D9%87%D8%9F

http://bayanmanavi.ir/post/1066

سه لینک شد :khaneh:

بحث های مادی :
ببینید شما ممکنه بری مهندس برق و مکانیک هم بشی ولی بازهم کار پردرآمدی نداشته باشی
کما اینکه شخصا دیدم پسرای بسیار مومنی فارغ التحصیل کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه تهران و بیکار
دکترا هم بگیری ... قوانین 6 الی 7 سال کشور ما معلوم نیست ... وضعیتش هم همینطور ... ممکنه اون جایگاهی که می خای بدست نیاری

خوب از اون طرف بری حوزه، حتی موقعیت مالی خوبی هم نداشته باشی حداقل به اون چیزی که می خواستی رسیدی ... اون کاری که فکر می کردی درست هست رو انجام دادی
این منطق من هست ...

ببین دنیا ارزش نداره ها ... مقام دنیا چیز ارزشمندی نیست ... خداوند در سوره حدید زندگی دنیا رو اینجوری توصیف می کنه

اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَیاةُ الدُّنْیا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زینَةٌ وَ تَفاخُرٌ بَیْنَکُمْ …وَ مَا الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاَّ مَتاعُ الْغُرُورِ.بدانید زندگى دنیا تنها بازى و سرگرمى و تجمّل پرستى و فخرفروشى در میان شما و افزون طلبى در اموال و فرزندان است،

مقام دنیا یعنی این که خوشحال باشی که ماشینت چیه خونت کجاست و چی صدات می زنن

خوب برادر من میلیارد میلیارد آدمی که اومدند روی کره زمین واسه همین چیزا بوده
تفاوت تو چی می خاد باشه
می خای تمام زندگیت رسیدن به هدفی باشه ، که واقعا هیچی نیست
با خدا عمرت رو معامله کنی بهتره ها
امام علی ع می فرماید ...
یس لانفسکم ثمن الّا الجنّة فلاتبیعوها بغیرها»؛ ای انسان! اگر بناست هستی و هویت و موجودیت تو فروخته شود، فقط یک بها دارد و بس و آن بهشتِ الهی است. به هرچه کمتر از بهشت بفروشی، سرت کلاه رفته

نکته آخر:
به نظر من اگر شما حالا نه از طریق صرفا دانشگاه، دوره های مهارت رو بگذرونی و یا بالاخره علم دیگه ای هم بلد باشی و در کنار طلبگی کار دیگه ای هم داشته باشی
دو مزیت عمده داره
1- یک منبع مالی واسه خودت درست کردی و می تونی اون رو توسعه بدی
2- موردی که خیلی برای من شخصا مهم هست اینه که از طریق شغلت می تونی با بدنه اجتماع ارتباط بیشتر و بهتری داشته باشی
مثلا شما توی یک صحافی کار کنید، اون افراد دیگه ای که تو اون صحافی کار می کنند هم خودشون و هم سایر لینک هاشون غیر مستقیم تحت تاثیر شما قرار می گیرند و همینطور مشتری ها و کسایی که خودتون ازشون جنس می خرید

مثال واقعی می شناسم طرف کاملا مذهبی و مبلغ هست یک جورایی. این جهت همین بحث درآمد چون زبانش خوبه به عنوان مدرس زبان انگلیسی با یک موسسه ای همکاری می کنه . خوب محیط های آموزشی زبان رو که دیدین، اغلب سکولار اند و با دین فاصله دارند، ایشون اونجا یک مقدار روی زبان آموزا، سایر معلم ها و موسسه تاثیرگذار بوده ولی یک طلبه صرفا طلبه هیچ وقت نمی تونه تبلیغ خودش رو داخل یک موسسه زبان ببره ...
متوجه شدین ...
مردم اینجوری بیشتر به دین نزدیک می شن . شما فرض کن تو خرید و فروش وارد بشی . احکام تجارت اسلامی رو رعایت می کنی ... کلی بازار رو می تونی اصلاح کنی
عامه مردم با روحانیت به شکل معمول اون در جامعه خوب ارتباط برقرار نمی کنن و نگاه خوبی ندارند

حالا این شغل تو هر حوزه ای که خودتون استعدادش رو دارین می تونه باشه، اگه زبانتون خوب باشه خودش امتیاز خوبیه ، اگه کامپیوتر رو در حد برنامه نویسی و یا طراحی های گرافیکی بسیار خوب و یا وب و .... یادبگیرند به نظر من خیلی عالیه ...
من یکی از کارهام کار در یک آموزشگاه فناوری اطلاعات هست، گاها داشتیم که حوزه از ما خواسته یک دوره مثلا وبلاگ نویسی رو واسه طلاب بگذاریم، خوب وقتی شما طلبه باشی و از این ور کامپیوترت رو هم خونده باشی تو خودت میای به سایر طلاب آموزش میدی ... هم ثوابش هست، هم پولش و هم چون دغدغه دینی داری بهتر موثرتر از یک مهندس کامیپوتر به طلبه ها یاد میدی ...

به هر حال
... هر که راه خداوند هدایت کند ، هدایت یافته است ...
التماس دعا


ولی من نظر بهتری دارم! جای طلبه شدن! بری ی کار پیدا کنی پول زیادی کسب کنی!اون پولو در راه خیر صرف کنی! فک کنم عقلانی فکر کنی این ثوابش بیشتره تا طلبه شدن

[="Tahoma"][="DarkRed"]

Daneshforum;682433 نوشت:
حالا یه سوال جدید پیش میاد! آیا با وجود دروس سنگین و سخت حوزوی، آیا میشه یه فردی توی این 5-6 سال تحصیل مقدّمات، در کنار دروس حوزوی و کتب جنبی برای تقویّت مبانی فکری(مثلاً کتب شهید مطهری)، به طور مثال برنامه نویسی یا فتوشاپ حرفه‌ای کار کنه؟ کسی تجربه‌ای در این زمینه داره؟ یا اینکه در کنار دروس حوزوی، جهت امرار معاش و پیشرفت در زمینه‌های تحقیقاتی و تبلیغی، یه طلبه بیاد توی این 5 سال زبان انگلیسی حرفه‌ای کار کنه؟
ممنون از همگی!

با سلام
بله الان خیلی از طلاب حوزه علمیه هستند که به زبانهای مختلف یا کامپیوتر در سطح حرفه ای مسلط هستند. البته معمولا در راستای کار تبلیغی ازش استفاده میکنند.[/]

[="Tahoma"][="DarkRed"]

monji-sec;682444 نوشت:
ولی من نظر بهتری دارم! جای طلبه شدن! بری ی کار پیدا کنی پول زیادی کسب کنی!اون پولو در راه خیر صرف کنی! فک کنم عقلانی فکر کنی این ثوابش بیشتره تا طلبه شدن

با سلام
تا "عقل داشتن" رو به چی بدونید!!![/]

ریاح;682490 نوشت:

با سلام
تا "عقل داشتن" رو به چی بدونید!!!

یعنی شما میگی طلبه شدن برتر از درس خوندن و یک شغل عالی کسب کردنه؟ "فک کنم جوابمو گرفتم چرا اینقدر کشور پیشرفت نمیکنه علمی"
با همون پول شغل عالیت هزارتا کار خیر میکنی ثوابش تا هروقت استفاده کنن هست!
شما دوست داری ایشون رو تشویق به طلبه شدن میکنی کورکورانه راهکار های مناسبی پیشنهاد نمیدین که برتر از طلبه بودنه........

[="Tahoma"][="DarkRed"]

monji-sec;682495 نوشت:
یعنی شما میگی طلبه شدن برتر از درس خوندن و یک شغل عالی کسب کردنه؟ "فک کنم جوابمو گرفتم چرا اینقدر کشور پیشرفت نمیکنه علمی"
با همون پول شغل عالیت هزارتا کار خیر میکنی ثوابش تا هروقت استفاده کنن هست!
شما دوست داری ایشون رو تشویق به طلبه شدن میکنی کورکورانه راهکار های مناسبی پیشنهاد نمیدین که برتر از طلبه بودنه........

شما از جمله من چنین برداشتی کردی؟
شما نوشته بودی "پول در بیاری کار خیر بکنی عقلانی تره" من در جواب نوشتم "تا عقل داشتن رو به چی ببینید"
چطوری چنین جوابی به ذهنت رسید؟
یه کم دیگه در مورد اینکه چرا کشور پیشرفت نمیکنه فکر کن شاید نزدیکتر پیداش کردی!:khaneh:[/]

ریاح;682508 نوشت:

شما از جمله من چنین برداشتی کردی؟
شما نوشته بودی "پول در بیاری کار خیر بکنی عقلانی تره" من در جواب نوشتم "تا عقل داشتن رو به چی ببینید"
چطوری چنین جوابی به ذهنت رسید؟
یه کم دیگه در مورد اینکه چرا کشور پیشرفت نمیکنه فکر کن شاید نزدیکتر پیداش کردی!:khaneh:


شما حرفتون کنایه دار بود! علامت تعجب های متعدد در اخر یک جمله نشان از این کنایس!
به نظر شما عقل داشتن تو چیه و تو چی میبینینش؟

[="Tahoma"][="DarkRed"]عقل داشتن و عاقلانه زندگی کردن بحث خیلی خیلی گسترده ایه که اگر میخواید واقعا به جواب برسید بهتره یه تاپیک جدا براش باز کنیم و از اساتید هم کمک بگیریم.[/]

ریاح;682524 نوشت:
عقل داشتن و عاقلانه زندگی کردن بحث خیلی خیلی گسترده ایه که اگر میخواید واقعا به جواب برسید بهتره یه تاپیک جدا براش باز کنیم و از اساتید هم کمک بگیریم.

بنده همچنی چیزی نگفتم!
شما گفتی عقل رو در چه ببینی و مخالفت کردی!
شما بگین تا ما بدونیم تو چی ببینیم در حد این تاپیک!

[="Tahoma"][="DarkRed"]در حد خیلی جزئی و غیر تخصصی عاقلانه زندگی کردن یعنی باید و نباید زندگی رو بر اساس خیر و شر تنظیم کنی. منظور از خیر اموری هستند که انسان رو به سعادت میرسونن و شر اموی هستند که باعث شقاوت میشن.
بحث راجع به سعادت و شقاوت هم یک بحث تخصصی فلسفی هست ولی به قول شما در حد این تاپیک ما که مسلمان هستیم سعادت حقیقی و نهائی رو در لقا الله میبینیم و شقاوت هم قاعدتا نقطه مقابلش هست.
[/]

ریاح;682530 نوشت:
در حد خیلی جزئی و غیر تخصصی عاقلانه زندگی کردن یعنی باید و نباید زندگی رو بر اساس خیر و شر تنظیم کنی. منظور از خیر اموری هستند که انسان رو به سعادت میرسونن و شر اموی هستند که باعث شقاوت میشن.
بحث راجع به سعادت و شقاوت هم یک بحث تخصصی فلسفی هست ولی به قول شما در حد این تاپیک ما که مسلمان هستیم سعادت حقیقی و نهائی رو در لقا الله میبینیم و شقاوت هم قاعدتا نقطه مقابلش هست.

پس شما لقا الله رو تو طلبه شدن میبینی نه در ساخت مدرسه و کار خیر؟

[="Tahoma"][="DarkRed"]من چنین چیزی نگفتم... هر کسی با توجه به شناختی که از خودش داره و استعدادی که خداوند در وجودش قرار داده میتونه راهی رو انتخاب کنه و به سعادت واقعی برسه. یکی با طلبه شدن و یکی هم با مدرسه ساختن.[/]

ریاح;682533 نوشت:
من چنین چیزی نگفتم... هر کسی با توجه به شناختی که از خودش داره و استعدادی که خداوند در وجودش قرار داده میتونه راهی رو انتخاب کنه و به سعادت واقعی برسه. یکی با طلبه شدن و یکی هم با مدرسه ساختن.

پس مسئله شناخته نه عقل؟
چون عقل یک حجم کلیه و همه گیر سپاس....

[="Tahoma"][="DarkRed"]اگر کسی عقل نداشته باشه نمیتونه نسبت به خودش و توانائی هاش شناخت پیدا کنه. پس مسئله عقله!

به نظرم میاد که شما "صرفا" از بحث کردن لذت میبرید و به جواب فکر نمیکنید...
موفق باشید. شب به خیر[/]

ریاح;682537 نوشت:
اگر کسی عقل نداشته باشه نمیتونه نسبت به خودش و توانائی هاش شناخت پیدا کنه. پس مسئله عقله!

به نظرم میاد که شما "صرفا" از بحث کردن لذت میبرید و به جواب فکر نمیکنید...
موفق باشید. شب به خیر


خب حرف آخرتون چیه؟
آیا این که طلبه بشیم خوبه و به خدا نزدیک میشیم یا پول دار بشی با پولت هزار کار خیر کنی؟ به خدا نزدیک میشی؟ عقلی اثبات کنید!

monji-sec;682442 نوشت:

خودتونم میدونید که میگیرن......اسمشو نمیارم از مداحای معروف چند وقت پیش میخاستن برای محل هیئت بگیرن دعوتش کردن با کلی التماس 10 ملیون قبول کرد کلیم غر زد خدا جای حق نشسته........(قرار بود بیاد یکی از شهرستانا و ...)
به نظر من فقر درسته! البته تا ی حدیش چون فقر زیاد کفر میاره....
ولی بخای عرفانی نگاه کنی هیچ انسان با خدای میلیاردری نمیبینی!

بله، میدونم که میگیرن! و میشناسمشون؛
عرض کردم که کار درستی نیست...(بنظرم)
فقر با ساده زندگی کردن و قناعت خیلی فرق داره!
با مطالعه زندگی امام خمینی(ره)، آیت الله بهجت، امام خامنه‌ای، آیت الله قاضی و... ، به این نتیجه میرسیم که اینها فقیر بودن؟ [emoji55]
درمورد این حدیثی که مضمونش اینه وقتی فقر از یه در میاد، ایمان از یه در دیگه خارج میشه، یه حاج‌آقایی گفت منظور فقر دینی هست! نه فقر مالی، چرا که توی تاریخ خیلی از پیروان ادیان و خیلی از افرادی که زودتر از همه به اسلام گرویدن، از طبقه ضعیف جامعه و فقیر بودن!
حتّی توی داستان‌ها داریم که چقدر دست و بال امام علی(ع) خالی بوده!
بله، زیّ طلبگی، اصلاً با مال اندوزی و دنبال ثروت رفتن، نمیسازه.
مجدداً میگم که منظورم پولدار شدن نبود! منظور امرار معاش هرچند با زندگی ساده و قناعت باشه، بود.

monji-sec;682444 نوشت:
ولی من نظر بهتری دارم! جای طلبه شدن! بری ی کار پیدا کنی پول زیادی کسب کنی!اون پولو در راه خیر صرف کنی! فک کنم عقلانی فکر کنی این ثوابش بیشتره تا طلبه شدن

خب من الان میتونم همچین کاری کنم!
توی رشته کامپیوتر بحمدلله علاقه و مهارت زیادی دارم، دایی بنده هم یه شرکت داره و تو عید هم بهم گفت میتونی بیای پیشم کار کنی!(با مدرک کامپیوتر) ، و کمِ کمِش، ماهیانه ۵ ملیون درآمد میشد...
ولی طلبگی یه‌چی دیگست عزیز!
واقعاً به اندازه کوه دماوند، طلا در راه خدا انفاق کنی، ثوابش به اندازه تلاش علمی و نشر علم "یه شبانه‌روز" عالم دینی نیست!
اگه باب فضل علم کتاب اصول کافی رو میخوندی، به این حرفت میخندیدی!
البته انفاق پول واقعاً خیلی خوب و خیلی ثواب داره! کما اینکه حضرت خدیجه، همسر پیامبر(ص) همین کارو کردند و یه عالمه پیامبر(ص) از ایشون تقدیر کردند.

ریاح;682487 نوشت:
[="Tahoma"][="DarkRed"]

با سلام
بله الان خیلی از طلاب حوزه علمیه هستند که به زبانهای مختلف یا کامپیوتر در سطح حرفه ای مسلط هستند. البته معمولا در راستای کار تبلیغی ازش استفاده میکنند.

[/]

سلام،
خب خداروشکر.
ممنون

monji-sec;682495 نوشت:
یعنی شما میگی طلبه شدن برتر از درس خوندن و یک شغل عالی کسب کردنه؟ "فک کنم جوابمو گرفتم چرا اینقدر کشور پیشرفت نمیکنه علمی"
با همون پول شغل عالیت هزارتا کار خیر میکنی ثوابش تا هروقت استفاده کنن هست!
شما دوست داری ایشون رو تشویق به طلبه شدن میکنی کورکورانه راهکار های مناسبی پیشنهاد نمیدین که برتر از طلبه بودنه........

ما مورد کم نداشتیم، که طرف رتبه برتر کنکور شده و بعد انتخاب رشته، دانشگاه شریف قبول شده، اما رفته طلبه شده!
یا پسر آقای آنیلی، سرمایه‌دار بزرگ ایتالیا و صاحب شرکت فِراری و باشگاه یوونتوس و..، جناب ادواردو آنیلی که مسلمون شدن و علی رقم تهدید باباش درمورد قطع حمایت مالی و عدم ارث، اومد ایران و طلبه شد!(هرچند بعد ترورش کردن.. [emoji20] )
خب توهم یه نفر رو هدایت کنی و به راه بیاری، توی نسلش تاثیر داره! و حتّی بعد مرگ، جز اعمال ما تأخر حساب میشه.
البته که کشور، به رشته‌های مختلف و نیروهای علمی نیاز داره! ولی کسی که روحیّات طلبگی، توان علمی دروس سخت حوزوی و انگیزه قوی داره، ۱۰۰٪ طلبگی براش بهتره...
از آیت الله بهجت پرسیدن که جوانی هستم که در بین دانشگاه و حوزه، مردد می باشم. لطفاً بفرمایید که توی کدوم عرصه حضور داشته باشم تا به رضایت حضرت مهدی(عج) برسم؟
که آقای بهجت جواب دادن: تحصیل در حوزه به رضایت آن حضرت نزدیک تر است ان‌شاالله...[emoji170]
دوم اینکه،کجا کشور پیشرفت نکرده؟
اینکه توی رشته های زیادی، از جمله فیزیک هسته‌ای، زیست‌شناسی سلول های بنیادی و قدرت سایبری و... ، با ۳۰ سال فعالیّت! و با وجود جنگ تحمیلی! جز ده کشور برتر جهان هستیم.[emoji41]

monji-sec;682531 نوشت:
پس شما لقا الله رو تو طلبه شدن میبینی نه در ساخت مدرسه و کار خیر؟

آدم توی هر رشته و کسوت و شغلی باشه، اگر برای رضای خدا کار خودش رو انجام بده، به درجات بالا میرسه ان‌شاالله!
همونطور که بعضی عارف هامون، اصلاً روحانی نبودن! مثل رجبعلی خیاط که خیاط بود! یا حاج دولابی که ایشونم روحانی نبودن.
باتشکر[emoji4]

سلام من 23سالمه.همسن شما که بودم می خواستم برم حوزه و درس بخونم اما به دلایلی نرفتم. یک رفیق دارم که همسن من هست و رفته حوزه.اون الان ازدواج کرده و یک بچه هم توی راه داره ولی من حداقل 3سال دیگه می تونم تازه ازدواج کنم. اونم حداقل. یا اون مورد طلبه یزدی را در اینترنت بخوانید. ایشون 15سالگی ازدواج کردند و الان در سن حدود 26سالگی 8تا بچه دارند. حتما شرایط مالی در حوزه خوبه که می شه این قدر راحت ازدواج کردوخرج زن وبچه داد. شما هم اگه از وضع مالیش می ترسی توصیه می کنم نترس و برو حوزه. توی دانشگاه باید تا فوق لیسانس بخونی بعد 2سال بری سربازی بعد بیای یک سالی دنبال کار بگردی و بعد تازه در سن 28سالگی بتونی ازدواج کنی. حوزه ازنظر مالی خیلی بهتره.

Daneshforum;682433 نوشت:
خیلی ممنون بابت پاسخ‌گویی عالیـتون؛
قطعاً کسی که حوزه میره، مسائل مادّی، براش اهمیّت کمتری داره تا بقیه‌ی مردم...
ولی منظورم بیشتر سر قضیه‌ی امرار معاش و تشکیل خانواده بود؛ حتّی با بکارگیری قناعت و زندگی ساده...
با این شهریّه‌ی کم، تا پایان سطح سه، نمیدونم چطور طلّاب عزیز، چطور امرار معاش و زندگی میکنن.
چشم، باز هم تحقیق بیشتری می‌کنم.
باتشکر

از نظر استقامت روحی و سایر مشکلاتی که توی این مسیر خدایی هست، ان‌شاالله که مشکلی ندارم.
میدونم چی میگی، چشم.
ممنون از جوابت:Gol:

عجب پیشنهادی! :khandeh!:
فکر نکنم هیچ طلبه متدیّن یا حتّی فرد متعّهدی اهل این حجم پول گرفتن برای یه مراسم ساده مذهبی باشه!:Cheshmak:
فکر نمیکنم این حرفت که یکی از شرایط زندگی طلاب، "فقر" هست، درست باشه!
به هرحال درسته سطح زندگی و معیشتی طلاب، نسبت به مردم ساده‌تر و پایین‌‌تر هست، ولی نه دیگه اینقدر که به فقر برسه! ان‌شالله که نمیرسه!


بله، اوّلی رو قبلاً مطالعه کرده بودم!
امّا صوت دانشگاه امیرکبیر رو گوش نکرده بودم که سرفرصت، چشم گوش میکنم.
خیلی ممنون.:Gol:
درسته که شرایط کار توی دانشگاه‌های کشورمون جالب نیست ولی باز من اصلاً اصلاً اصلاً نمیخوام به این دلیل حوزه برم، که وضعیّت کار در دانشگاه تضمین شده نیست... .
طلبگی رو اگه در برابر بهترین شغل با بهترین درآمدو دانشجویی توی بهترین دانشگاه کشور مقایسه کنیم، حرف برای گفتن داره!
و من دوست دارم آرمان‌گرایانه در عین واقع‌بینی به این دوتا نگاه کنم.
بله، دنیا ارزش اینقدر مال اندوزی و ... نداره؛ منم عرض کردم که آیا برای امرار معاش، مشکلی پیش نمیاد؟ که استاد امین، دلمون رو بیشتر قرص کردند. ان‌شاالله با توکّل به خدا و اعتماد بش، این راه رو با همه بالا پایینی هاش، ادامه میدم.
درمورد نکته آخرتون، حرف خوبی زدید.
خب راستش بنده توی مسائل کامپیوتر و اینترنت، از بچگی توی خانواده و فامیل، مطرح بودم و در کل، به لطف خدا مهارت های خوبی توی این زمینه دارم. از حدود 3-4 سال پیش هم، یه فروم اینترنتی به نام دانش‌فروم ایجاد کردم.
اگه دانشگاه رو انتخاب می‌کردم، به رشته های کامپیوتری گرایش پیدا میکردم؛
حالا یه سوال جدید پیش میاد! آیا با وجود دروس سنگین و سخت حوزوی، آیا میشه یه فردی توی این 5-6 سال تحصیل مقدّمات، در کنار دروس حوزوی و کتب جنبی برای تقویّت مبانی فکری(مثلاً کتب شهید مطهری)، به طور مثال برنامه نویسی یا فتوشاپ حرفه‌ای کار کنه؟ کسی تجربه‌ای در این زمینه داره؟:reading: یا اینکه در کنار دروس حوزوی، جهت امرار معاش و پیشرفت در زمینه‌های تحقیقاتی و تبلیغی، یه طلبه بیاد توی این 5 سال زبان انگلیسی حرفه‌ای کار کنه؟
ممنون از همگی!:hamdel:

سلام
اول اینکه منظورم از این مقایسه اینی که تقریبا شما برداشت کردی نبود

منظورم توجه به ماهیت متزلزل امور دنیوی هست
و ماهیت ثابت و نامتزلزل و بنیان محکم وعده های الهی

اتفاقا سعی کنید واقع گرایانه به قضیه نگاه کنید ...
مواردی رو می شناسم که طرف ایده ال نگاه کرده ومیرش رو انتخاب کرده ... وقتی مشکلات و واقعیت ها رو دیده کلی هم دلسرد شده
مثال می گم تمام حوزوی ها ، دنبال تبلیغ دین خدا و با دغدغه دینی و تقوا و ایمان آنچنانی نیستند
اگر از جوهای منفی و آسیب های حوزه ندونید خوب بعد زده می شید، ولی وقتی بدونید با آگاهی و شناخت بیشتری وارد شدید و امکان دلسرد شدنتون کم تره ، امکان دلزدگی و ...

مثال من شخصا حتی تا دوران کارشناسی ارشدم ایده ال گرا بودم، فکر می کردم واقعا میشه همه این تحقیقاتی که با چه هزینه هایی سنگینی که انجام می دادیم باید در راستای نیازهای کشور باشه ولی واقعا این موضوع سراب و تفکر خام و خیال باطلی بیش نبود . از صد تا استاد که همه مقالات و موقعیت های بین المللی داشتند به زحمت می تونستی استادی پیدا کنی که به این صرف هزینه بیت المال یک نگاه درست داشته باشه، همه دنبال منافع شخصی و جایگاه و موقعیت خودشون بودند .... لذا اگر صرفا با تفکر اینکه من فوق می خونم که واسه کشورم فلان کار رو انجام بدم، دکتری بخونم که خدمت کنم ... واقعا سرخورده میشه ...
لذا صمیمانه میگم حتما حتما نه این جا در جواب کامنت من، در خلوت خودتون، واقع بینانه هم نگاه کنید به قضیه

در مورد قسمت دوم که آیا میشه ...
اگر مدیریت زمان خوبی داشته باشی ، از وقتت خوب استفاده کنی ،میشه ...
من نمونه های زیادی رو می شناسم

phd2015;682567 نوشت:
خب راستش بنده توی مسائل کامپیوتر و اینترنت، از بچگی توی خانواده و فامیل، مطرح بودم و در کل، به لطف خدا مهارت های خوبی توی این زمینه دارم. از حدود 3-4 سال پیش هم، یه فروم اینترنتی به نام دانش‌فروم ایجاد کردم.
اگه دانشگاه رو انتخاب می‌کردم، به رشته های کامپیوتری گرایش پیدا میکردم؛
حالا یه سوال جدید پیش میاد! آیا با وجود دروس سنگین و سخت حوزوی، آیا میشه یه فردی توی این 5-6 سال تحصیل مقدّمات، در کنار دروس حوزوی و کتب جنبی برای تقویّت مبانی فکری(مثلاً کتب شهید مطهری)، به طور مثال برنامه نویسی یا فتوشاپ حرفه‌ای کار کنه؟ کسی تجربه‌ای در این زمینه داره؟ یا اینکه در کنار دروس حوزوی، جهت امرار معاش و پیشرفت در زمینه‌های تحقیقاتی و تبلیغی، یه طلبه بیاد توی این 5 سال زبان انگلیسی حرفه‌ای کار کنه؟
ممنون از همگی!

اینجا رو باید بیشتر بگم
اتفاقا تسلط یک طلبه بر زبان انگلیسی هم در جو امور تبلیغی در حال حاضر بسیار مفید و موثر هست. تجربه بین المللی حتی برای یک طلبه در حوزه تبلیغش خیلی می تونه مفید باشه و جهان بینی اون رو گسترش بده
از آشنایان ما هستند حتی افرادی که الان خارج از کشور تبلیغ می کنند
ایشون وقتی اینجا حرفی رو می زنه، چون مخاطب می بینه حرفش بر اساس واقع بینی هست، بیشتر قبول می کنه
مردم ما یک ویژگی که دارند اینه که همش اروپا و آمریکا رو گل و بلبل و رفاه می بینند
اگه یک مقدار با تسلط به زبان مستنداتی که در مورد افول زندگی غربی ارائه می دید بهتر می تونه موثر باشه
و یا می تونید پایش کنید دشمن داره چطوری کار می کنه
یک نمونش رو من اینجا می زارم ، مسئولین این سایت و کلا کشور عزیزمون هیچ فکر موثری رو برای ازدواج 12 میلیون جوون دم بخت که خیلی هاشون به گناه کشیده شدند برنمی دارند ولی لینک این سایت زیر که برای ازدواج یههودی ها هست، در معتبرترین سایت های خارجی قرار داده شده
http://www.jwed.com/?campid=1425&gclid=CLq89ejB4cUCFQTHtAodGRsAGQ
تازه این فقط یک سایت نیست، کلی کارهای دیگه هم می کنن واسه چهار تا جوجه یهودی ....:Narahat:
به زن های ایرانی میگن بچه نیارین کارخانه چوجه کشی راه نندازین، یا تیتر می زنند تو رسانه
هاشون که ایران سیاست های افزایش جمعیتش ظلم به زن هاست بعد از اون ور لینک های بعدی که گذاشتم از تشویق زن های یهودی به بچه داری هست...
ببخشید لینک ها رو باید با فیلترشکن وارد شید که عذرخواهم

http://forward.com/articles/187429/orthodox-population-grows-faster-than-first-figure/?p=all
http://www.haaretz.com/weekend/jerusalem-babylon/what-rabbi-elyashiv-s-eulogies-didn-t-say-1.452396
http://www.amnesty.org.uk/press-releases/iranian-authorities-trying-turn-women-baby-making-machines-new-report
پس زبان و کامپیوتر علاوه بر تاثیرش بردآمدزایی از شما طلبه قوی تری می سازه

من شخصا در دوران کارشناسیم نیم ساعت هم وقت هدر ندادم
حتی از وقت های بین کلاس هم استفاده می کردم

من زیاد حوزه درس نخوندم، ولی کارهای زیادی در حوزه و با طلبه ها انجام دادم
برای همین اول اینکه اصلا نظر خودم رو خیلی کارشناسی نمی دونم
و دوم اینکه قسم می خورم اگر حوزوی های ما یک مقدار از جامعه دور نمی افتادن و یک مقدار بیشتر آپدیت بودن خیلی موثر تر بود در کار تبلیغ دینشون

راستی اگر من برگردم به گذشته قطعا مسیر حوزه رو می رم
چون جو و محیط های علمی ما واقعا سکولار هست، دور از دین ... حتی غیر از این
شاید تو حوزه هم آدم های بد و خراب باشن
ولی تو دانشگاه بیشتره، خیلی بیشتر
و امکان پیدا کردن استادها و آدم های درست و حسابی که آدم رو رشد بدن توی حوزه بیشتر هست

و واقعا نمی شه شعار داد ...
توی یکی از مراکز بسیار با پرستیژی که من بودم، استاد و دانشجوی هر دو آقا گاها بحث مسائل .... رو هم می کردند و یا دانشجو با کامپیوتر کارگاه علمی وحشتناک ترین فیلم های غیر اخلاقی رو دانلود می کرد

می دونم توی حتی دانشگاه امام صادق ع هم مشکل بین پسرها تا اعتیاد و ... هم هست
ولی خوب اون جو مفید و آدم های رشد دهنده خیلی بیشتره
کما اینکه اونجا هم بودم

این کارهای دیگه شما انجام بدی کنار درس حوزه به آپدیت بودن و توی مسائل جامعه بودنت کمک می کنه

چند وقت پیش ما یک کاری رو انجام دادیم ، هزینه بیت المال حدود 150 میلیون استفاده شد

برخی حوزوی هایی که باید همکاری می کردند، گاهی اوقات به جای اون کار دینی که به عهدشون بود، و من خیلی تاکید داشتم، می رفتن سراغ کارهای دیگه و یا موقعیت رو درک نمی کردند
هنوز که هنوز سر هدر رفت بیت المال ناراحتم .... تازه این یک نمونه کوپیکش هست

شما تو هر مسیری کمر همت رو خوب ببندی به جاهای خوبی می رسی،

خیلی ها هستند غیر از درس حوزه ، کار دیگه ای هم نمی کنند ولی موفق هم نمی شن تو امر تبلیغ و یا رشد علمی خودشون

لذا اوصیکم به تقو الله ... و دقت بیشتر و مشورت با افراد بهتر و توجه به حرف های من حقیر

این آخرین پستی هست که داخل سایت گفت و گوی دینی می زارم
دیگه وقت ندارم

بله دوست عزیز.........
بنده هم موافق شما هستم و حرفم یک پیشنهاد بیش نبود....
ادامه کردن موضوع به این دلیل بود که ایشون با گفتن عقل داشتن رو تو چی بدونی کنایه وار عقل بنده رو زیر سوال میبرد! و میخاست بگه شما عقل نداری!
اگر روحیاتش هست همون بهتر که بری........ولی برای منی که روحیاتشو ندارم میتونم پلدار شم کار خیر کنم یا دانشمند شم چیز های علمی نشر کنم به مردم.........

[="Tahoma"][="DarkRed"]

monji-sec;682600 نوشت:
ادامه کردن موضوع به این دلیل بود که ایشون با گفتن عقل داشتن رو تو چی بدونی کنایه وار عقل بنده رو زیر سوال میبرد! و میخاست بگه شما عقل نداری!

:Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!:[/]

Daneshforum;681539 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام خدمت دوستان عزیز ♥
من ان‌شاءالله چند ماه دیگه وارد حوزه علمیه سفیران هدایت میشم ولی یه مسئله‌ای منو اذیت میکنه...
من درحال حاضر پیش‌دانشگاهی رشته ریاضی فیزیک هستم و توانایی قبول شدن توی دانشگاه‌های تهران رو هم دارم.
ولی به خاطر دلایل زیادی که با مطالعه و مشورت، پیدا کردم، به حوزه علاقه‌مند شدم و ان‌شاالله بزودی واردش میشم.
از موضوعی که میشه گفت میترسم، بحث مادّی حوزه هست...
از اونجایی که از نظر مادی، حوزه سطح خیلی پایین تری از دانشگاه داره، من میترسم توی ادامه زندگی و ان‌شاءالله تشکیل خانواده، از این نظر به مشکل بخورم. نمیدونم... شاید بحث رزق و روزی خدا برام خوب جا نیوفتاده...
خانوادم هم، به خاطر این موضوع، منو از حوزه رفتن منع می‌کنن.
لطفاً منو توی این قضیه راهنمایی و توجیه کنید تا با خیال راحت مسیر زندگیم رو مشخص کنم.
اگه کتابی هم میشناسید در این زمینه، معرفی کنید.
اجرتون با آقا امام زمان(عج)
یامهدی

بسم الله ... الرحمن الرحیم
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته
کارشناس محترم و دوستان گفتنی‌ها را گفتند، فقط چند نکته:

۱. لزوماً اینطور نیست که تحصیل در دانشگاه کار با درامد بالاتر و شرایط بهتری را تضمین کند، اگرچه برای شما با توجه به دایی‌اتان شاید بکند، ولی این را هم در نظر بگیرید که اگر به طور عادی در دانشگاه تحصیل کنید و بعد با یک نفر در شرایط مشابه خودتان بخواهید ازدواج کنید توقع از شما با اینکه در حوزه تحصیل کنید و بخواهید با یک نفر مشابه در آن شرایط دیگر ازدواج کنید ممکن است تفاوت‌هایی داشته باشد ... اگر همسرتان طلبه باشد قاعدتاً بنا دارد با کم و کاست شما بیشتر بسازد، گرچه در دانشگاه هم چنین همسرانی پیدا می‌شوند و فقط گاهی و آن هم گاهی شاید خود دختر راضی شود و خانواده‌اش راضی نشود ... پیش‌بینی تمامی این موارد روی هم کار ساده‌ای نیست و در نتیجه شاید بهتر باشد معیارهای دیگری را در اولویت قرار دهید که بر اساس آنها جلو بروید و در این موارد بیشتر توکل نمایید

۲. تحصیل در دانشگاه و حوزه هم مزایایی دارند و هم معایبی ... برخی از افراد هستند که مذهبی وارد دانشگاه می‌شوند و سکولار خارج می‌شوند و برخی هم هستند که سکولار وارد می‌شوند و مذهبی خارج می‌شوند (البته این مورد آخر در هر دانشگاهی فکر نکنم رخ بدهد :Ghamgin:) ... در ضمن اینکه شما الآن می‌گویید مثلاً رشته‌ی کامپیوتر و شبکه را دوست دارید بعد می‌روید در دانشگاه و با مطالبی در دروس خود مواجه می‌شوید که نظرتان تغییرات اساسی می‌کند و به فکر تغییر گرایش یا رشته می‌افتید و یا اصلاً تصمیم می‌گیرید که از مهندسی بروید علوم انسانی ... این تغییرات اگرچه همه گیر نیست و اکثراً تغییرات عمده‌ای را در این مسیر تجربه نمی‌کنند ولی کم هم نیست و خیلی‌ها چنین تغییر مسیرهایی را تجربه می‌کنند ... بر همین اساس شاید الآن شما تصمیم بگیرید که اول بروید مهندسی و بعد که مهندس کامپیوتر شدید بروید حوزه تا حاج‌آقا هم بشوید (مگر برای حاج‌آقا شدن نباید رفت حج تمتع؟ :Nishkhand:) ولی این سیب را که می‌اندازید بالا معلوم نیست چند تا چرخ بزند و معلوم نیست با تغییرات محتمل در انگیزه‌ها و توانایی‌ها و علائقتان چه بر سر این برنامه‌ریزی بیاید ... همچنین اگر الآن تصمیم بگیرید بروید حوزه که بعد بروید مهندس بشوید باز هم به همین نحو معلوم نیست چه شود ... مثلاً دانشگاه که بودیم یک روحانی که از عرفا و اساتید اخلاق هستند هفته‌ای یک روز می‌آمدند دانشگاه، خیلی حرفهای عمیقی از معارف اهل بیت علیهم‌السلام را می‌گفتند که عقل انسان را پرواز می‌داد، بعد هم یک تکه کلام داشتند که اگر این مقدارش به ما رسیده است ببینید اصل آنها چه بوده است، بعد گفتند که خودشان در دانشگاه شیمی می‌خوانده‌اند و وقتی دیده‌اند که در اسلام چه مسائلی در علوم متفاوت هست رفته‌اند حوزه که به آنها بپردازند ولی به حوزه که رفتند با علوم دیگری سر و کار پیدا کرده‌اند که دیگر این خط را رها کرده و به آن علوم بالاتر پرداخته‌اند ... این طبیعی است که انسان وقتی ۱۰ مورد را می‌داند و ۱۰۰ مورد را نمی‌داند یک برنامه‌ریزی بکند و بعد که ۱۰ مورد دانسته‌هایش شد ۱۵ مورد تصمیم عقلایی‌اش این باشد که برنامه‌ریزی‌اش عوض شود ... اگر قرار بود تصمیم‌گیری‌اش همان باشد که بود در این صورت کسب این علوم و دانستن آن ۵ مورد دیگر چه ارزشی برایش داشته است؟ بنابراین منطقی‌اش این است که شما با شرایط امروز و با سبک‌سنگین کردن توانایی‌ها و علائق خودتان برنامه‌ریزی نمایید، اینکه بعداً چه خواهد شد را به خدا بسپارید، نه اینکه برایتان مهم نباشد و آینده‌نگری نکنید ولی خیلی هم وزن زیادی نباید به آنها داد ... شما توکل کنید به خدا و بر مبنای همین اطلاعاتی که امروز از خودتان و استعدادها و توانایی‌هایتان دارید تصمیم‌گیری کنید اگر خداوند راه بهتری مقابلتان گشود آن را هم در گزینه‌های روی میزتان (مرگ بر آمریکا :khaneh:) قرار بدهید ... فکر نکنم خداوند از شما انتظار داشته باشد که امروز با اطلاعات امروزتان برای وقتی که اطلاعات بیشتری دارید تصمیم بگیرید تا راه کوتاهتری به سمت آن هدف که بعداً خواهید فهمید که چیست اختیار نمایید ... در واقع سیر اطلاعات و تصمیم‌گیری و برنامه‌ریزی دنیایی در انسان تابع همین اهداف دنیایی و شکل زندگی نیست بلکه تابع هدف اصلی خلقت انسان در دنیاست، ان ربک لبالمرصاد، خداوند مدام در آزمایش‌ها و ابتلائات نقاط ضعف و قوت ما را مقابل چشممان علم می‌کند تا خود را بهتر بشناسیم، نقاط ضعف را برطرف کنیم و نقاط قوت را تقویت کنیم، سیر حوادث و رخدادها و شرایط تصمیم‌گیری‌ و غیره برای کسی که به خدا توکل کرده است بر این اساس سیر باطنی الی الله است، شما با شرایط امروزتان با توکل به خدا برنامه‌ریزی بکنید ولی سر دیگرش را روی هدف خاصی در درون دنیا fix نکنید، بلکه آنرا منعطف بگذارید و سر دیگر زندگی‌اتان را به خدا بسپارید که هر جا خیرتان هست هدایتتان کند و فقط از خداوند صبری بخواهید که بر سختی‌های احتمالی راهی که پیش پایتان می‌گذارد صبور باشید و ایمانی بخواهید که به آنچه مقدرتان کرده راضی باشید ... دیگر هر چه که شد بشود ... دعا کنید ما هم همینطور باشیم و اگر نیستیم بشویم ... هیچ هدایت‌کننده‌ای بهتر از خدا نیست ... هم ما را از خودمان بهتر می‌شناسد و هم خیرمان را بهتر از خودمان می‌داند، هم ظرفیت‌هایمان را بهتر می‌شناسد و هم خودش فرموده که لا یکلف الله نفسا الا وسعها

۳. اینکه فرمودید والدینتان منعتان می‌کنند هم شاید باید با حساسیت بیشتری مورد دقت قرار بگیرد ... مهم نیست که والدین ما چقدر با شرایط موجود تشخیص درستی برای آینده‌ی ما بدهند، مهم این است که اطاعت از ایشان تا بر خلاف حکم خدا دستور نداده باشند واجب است، یعنی مسیری که ایشان به آن دستور می‌دهند مسیری است که رفتن به آن از طرف خدا به ما توصیه‌ی مؤکد شده است، یعنی خدا خیر ما را در آن مسیر قرار داده است ... در اینجا چندان دیگر انسانی که به خدا توکل کرده است حق انتخاب برای خودش قائل نخواهد شد ... ممکن است از بررسی شرایط مطمئن باشد که والدین او اشتباه می‌کنند ولی خواهد دید که حساب‌و‌کتاب خودش درست نبوده است و خدا خیر خودش را از جایی به او می‌رساند که گمانش را هم نمی‌کرده است ... برعکس آن هم اگر نافرمانی کرد و ولو برای ترجیح دین خدا به دنیا خواست به راهی که خودش اطمینان دارد درست است برود می‌شود مصداق کسی که خداوند فرموده که سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی‌دهد مگر آنکه خودشان اصرار کنند که سرنوشت ایشان تغییر کند ... این مسیر برای او زحمت و سختی بیشتری در دنیا یا در آخرت خواهد داشت چون اگر اهل توکل باشد حتماً مسیری که خدا ابتدا پیش پایش گذاشته بوده است مسیر بهتری بوده است ... گرچه ظاهرش سنگ‌لاخ‌تر بوده باشد و ادامه‌اش در مه و تاریکی بوده و خوشایند انسان نباشد ... اینها همگی با این فرض بود که والدینتان شما را منع کرده باشند یعنی نظرشان فقط در حدّ توصیه نبوده و دستوری بوده باشد و تصمیم‌گیری را دست آخر به عهده‌ی خودتان نگذاشته باشند، در این صورت اینکه شما با دادن اطلاعات بیشتر از اهداف و استعدادهای کنونی‌اتان بتوانید نظر ایشان را تغییر دهید یا اصلاً درست باشد که تلاشی در این زمینه بکنید و یا نه بحث‌های دیگری است که حقیر خیلی نمی‌دانم، فقط عالمی بود که بهم فرمود اگر پدرت دستوری داد با او چانه هم نزن چون ته دلش یک مقدار ناراضی شاید باقی بماند، شاید اگر اطلاعات بیشتر به او بدهید و مطمئن شوید این کار مصداق اصرار و چانه‌زنی نیست و دست آخر با رضایت کامل به تصمیم شما رضایت می‌دهند بهتر باشد این راه را هم امتحان کنید ... اگر هم منظورتان از منع کردن تنها منع کردن توصیه‌ای بوده است که دیگر هیچ، این بند را نادیده بگیرید ....

ان شاء الله هر تصمیمی که گرفتید بهترین تصمیم ممکن باشد که مورد رضایت خدا باشد و خیرتان در همان راه باشد
یا علی علیه‌السلام

monji-sec;682539 نوشت:
خب حرف آخرتون چیه؟
آیا این که طلبه بشیم خوبه و به خدا نزدیک میشیم یا پول دار بشی با پولت هزار کار خیر کنی؟ به خدا نزدیک میشی؟ عقلی اثبات کنید!

سلام

پیشنهاد خوبیه. میشه اول شما نظر خودتون رو عقلی ثابتش کنین؟

امین;682767 نوشت:
سلام

پیشنهاد خوبیه. میشه اول شما نظر خودتون رو عقلی ثابتش کنین؟

هوووووووم....
خب اولین چیز روحیاته.......:ok:
خب حساب کنید تلاش کنی علم کسب کنی:Sokhan: اول به خاطر تلاشت جهت کسب علمت داری ثواب میبری اگه اصولی باشه..........
خب وقتی حسابی عالم شدی و جایگاهت مثلا فوق تخصص اینا شد دو راه جهت ثواب باز داری:Sokhan: اول این که بری آموزش بدی فوق تخصص های دیگری رو تربیت کنی این از این ثوابا:Sokhan:
دوم این که با اون پولت مسجد بسازی تا وقتی توش هرکارخیری کنن پاداشش برات هست.....مدرسه بسازی همینطور....بیمارستان بسازی همینطور.......
خلاصه با این اوصاف میشه گفت ثواباش بیشتره!
ی عالم شایدبه درجه ای از علم برسه و انسان های زیادی رو با سواد کنه و از کتابش بهره ببرند!(عالم دینی) اما اون ثواب کارهای خیر رو نداره...در واقع میخام بگم تو مثلا فوق تخصص جراحی قلب همه ثوابای متخصص دینی هست کارای خیر با پولتم هست!
منتها اگه به اون سطح رسیدی کار ثواب کنی حسابه:ok:

Daneshforum;682558 نوشت:
خب من الان میتونم همچین کاری کنم!
توی رشته کامپیوتر بحمدلله علاقه و مهارت زیادی دارم، دایی بنده هم یه شرکت داره و تو عید هم بهم گفت میتونی بیای پیشم کار کنی!(با مدرک کامپیوتر) ، و کمِ کمِش، ماهیانه ۵ ملیون درآمد میشد...
ولی طلبگی یه‌چی دیگست عزیز!
واقعاً به اندازه کوه دماوند، طلا در راه خدا انفاق کنی، ثوابش به اندازه تلاش علمی و نشر علم "یه شبانه‌روز" عالم دینی نیست!
اگه باب فضل علم کتاب اصول کافی رو میخوندی، به این حرفت میخندیدی!
البته انفاق پول واقعاً خیلی خوب و خیلی ثواب داره! کما اینکه حضرت خدیجه، همسر پیامبر(ص) همین کارو کردند و یه عالمه پیامبر(ص) از ایشون تقدیر کردند.

سلام
من از نزدیک با زندگی طلبه ها در ارتباطم
باید این رو عرض کنم که معمولا از نظر مالی مشکل ندارند به دو دلیل:1-قناعت 2-اعتقاد به رزاق واقعی
اگر شما طلبه بشید احتمالا همسر آینده تون هم با شما هم عقیده باشه پس با پایین آوردن سطح توقعات (البته توقعات غیر معمول)زندگی آرام وبی دغدغه ای خواهید داشت ان شاء الله
البته یک بارسفر رفتن در سال وداشتن وسایل زندگی در حد افراد متوسط جامعه جزتوقعات غیر معمول نیست
شما یک قدم به سوی خدا بردارید خواهید دید که چگونه خداوند به شما توجه می کند

صاعقه;682563 نوشت:
سلام من 23سالمه.همسن شما که بودم می خواستم برم حوزه و درس بخونم اما به دلایلی نرفتم. یک رفیق دارم که همسن من هست و رفته حوزه.اون الان ازدواج کرده و یک بچه هم توی راه داره ولی من حداقل 3سال دیگه می تونم تازه ازدواج کنم. اونم حداقل. یا اون مورد طلبه یزدی را در اینترنت بخوانید. ایشون 15سالگی ازدواج کردند و الان در سن حدود 26سالگی 8تا بچه دارند. حتما شرایط مالی در حوزه خوبه که می شه این قدر راحت ازدواج کردوخرج زن وبچه داد. شما هم اگه از وضع مالیش می ترسی توصیه می کنم نترس و برو حوزه. توی دانشگاه باید تا فوق لیسانس بخونی بعد 2سال بری سربازی بعد بیای یک سالی دنبال کار بگردی و بعد تازه در سن 28سالگی بتونی ازدواج کنی. حوزه ازنظر مالی خیلی بهتره.

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام و رحمه الله
اینکه دانشگاه درحالت کلی از حوزه، سطح مالی بالاتری داره، واضحه!
ولی سطح مالی با رضایت مالی و موفقیّت مالی فرق میکنه...
من یه شخصی رو سراغ دارم که توی یه شرکت کار میکنه و ماهیانه 5 ملیون درآمد داره ولی از زندگی مادّی‌اش راضی نیست!
اینکه عموم طلبه‌ها، زودتر از هم‌سن‌های دانشجوشون ازدواج می‌کنن، به دلیل سطح مالی بهتر نیست!!
دلایل خیلی زیادی میتونه داشته باشه، مثل قناعت، سطح توقّع پایین تر، اطلاع بیشتر از فلسفه ازدواج و...
درهرصورت، بابت اظهار نظر و انتقال تجربه‌تون، ممنونم.:Gol:

phd2015;682567 نوشت:
سلام
اول اینکه منظورم از این مقایسه اینی که تقریبا شما برداشت کردی نبود

منظورم توجه به ماهیت متزلزل امور دنیوی هست
و ماهیت ثابت و نامتزلزل و بنیان محکم وعده های الهی

اتفاقا سعی کنید واقع گرایانه به قضیه نگاه کنید ...
مواردی رو می شناسم که طرف ایده ال نگاه کرده ومیرش رو انتخاب کرده ... وقتی مشکلات و واقعیت ها رو دیده کلی هم دلسرد شده
مثال می گم تمام حوزوی ها ، دنبال تبلیغ دین خدا و با دغدغه دینی و تقوا و ایمان آنچنانی نیستند
اگر از جوهای منفی و آسیب های حوزه ندونید خوب بعد زده می شید، ولی وقتی بدونید با آگاهی و شناخت بیشتری وارد شدید و امکان دلسرد شدنتون کم تره ، امکان دلزدگی و ...

مثال من شخصا حتی تا دوران کارشناسی ارشدم ایده ال گرا بودم، فکر می کردم واقعا میشه همه این تحقیقاتی که با چه هزینه هایی سنگینی که انجام می دادیم باید در راستای نیازهای کشور باشه ولی واقعا این موضوع سراب و تفکر خام و خیال باطلی بیش نبود . از صد تا استاد که همه مقالات و موقعیت های بین المللی داشتند به زحمت می تونستی استادی پیدا کنی که به این صرف هزینه بیت المال یک نگاه درست داشته باشه، همه دنبال منافع شخصی و جایگاه و موقعیت خودشون بودند .... لذا اگر صرفا با تفکر اینکه من فوق می خونم که واسه کشورم فلان کار رو انجام بدم، دکتری بخونم که خدمت کنم ... واقعا سرخورده میشه ...
لذا صمیمانه میگم حتما حتما نه این جا در جواب کامنت من، در خلوت خودتون، واقع بینانه هم نگاه کنید به قضیه

در مورد قسمت دوم که آیا میشه ...
اگر مدیریت زمان خوبی داشته باشی ، از وقتت خوب استفاده کنی ،میشه ...
من نمونه های زیادی رو می شناسم


بله، متوجّه شدم درباره‌ی چی حرف می‌زنید...
منظورم اون کمال گرایی نبود که همه تو حوزه خوبن و گل‌وبلبل و اینا!
اگه دقّت کنید، منظورم توی مقایسه بین حوزه و دانشگاه بود.
حرفتون درسته.. اگه درباره‌ی حوزه با دیدگاه کمال‌گرایانه و با انتظار خیلی زیاد از دوستان و فضای حوزه، وارد بشم، دلسرد میشم.
بله، برای کسب آگاهی و شناخت هدف و انگیزه، کتاب‌هایی مثل مباحثی درباره‌ی حوزه آیت الله مصباح یزدی، حوزه از منظر شهید مطهری، حوزه از منظر امام خمینی(ره)، آخوند باید روحانی باشد، روابط متقابل حوزه و انقلاب اسلامی و... رو مطالعه کردم.:khandan:
بله، موافقم.
متشکر

phd2015;682588 نوشت:
اینجا رو باید بیشتر بگم
اتفاقا تسلط یک طلبه بر زبان انگلیسی هم در جو امور تبلیغی در حال حاضر بسیار مفید و موثر هست. تجربه بین المللی حتی برای یک طلبه در حوزه تبلیغش خیلی می تونه مفید باشه و جهان بینی اون رو گسترش بده
از آشنایان ما هستند حتی افرادی که الان خارج از کشور تبلیغ می کنند
ایشون وقتی اینجا حرفی رو می زنه، چون مخاطب می بینه حرفش بر اساس واقع بینی هست، بیشتر قبول می کنه
مردم ما یک ویژگی که دارند اینه که همش اروپا و آمریکا رو گل و بلبل و رفاه می بینند
اگه یک مقدار با تسلط به زبان مستنداتی که در مورد افول زندگی غربی ارائه می دید بهتر می تونه موثر باشه
و یا می تونید پایش کنید دشمن داره چطوری کار می کنه
یک نمونش رو من اینجا می زارم ، مسئولین این سایت و کلا کشور عزیزمون هیچ فکر موثری رو برای ازدواج 12 میلیون جوون دم بخت که خیلی هاشون به گناه کشیده شدند برنمی دارند ولی لینک این سایت زیر که برای ازدواج یههودی ها هست، در معتبرترین سایت های خارجی قرار داده شده
http://www.jwed.com/?campid=1425&gclid=CLq89ejB4cUCFQTHtAodGRsAGQ
تازه این فقط یک سایت نیست، کلی کارهای دیگه هم می کنن واسه چهار تا جوجه یهودی ....:Narahat:
به زن های ایرانی میگن بچه نیارین کارخانه چوجه کشی راه نندازین، یا تیتر می زنند تو رسانه
هاشون که ایران سیاست های افزایش جمعیتش ظلم به زن هاست بعد از اون ور لینک های بعدی که گذاشتم از تشویق زن های یهودی به بچه داری هست...
ببخشید لینک ها رو باید با فیلترشکن وارد شید که عذرخواهم

http://forward.com/articles/187429/orthodox-population-grows-faster-than-first-figure/?p=all
http://www.haaretz.com/weekend/jerusalem-babylon/what-rabbi-elyashiv-s-eulogies-didn-t-say-1.452396
http://www.amnesty.org.uk/press-releases/iranian-authorities-trying-turn-women-baby-making-machines-new-report
پس زبان و کامپیوتر علاوه بر تاثیرش بردآمدزایی از شما طلبه قوی تری می سازه

من شخصا در دوران کارشناسیم نیم ساعت هم وقت هدر ندادم
حتی از وقت های بین کلاس هم استفاده می کردم

من زیاد حوزه درس نخوندم، ولی کارهای زیادی در حوزه و با طلبه ها انجام دادم
برای همین اول اینکه اصلا نظر خودم رو خیلی کارشناسی نمی دونم
و دوم اینکه قسم می خورم اگر حوزوی های ما یک مقدار از جامعه دور نمی افتادن و یک مقدار بیشتر آپدیت بودن خیلی موثر تر بود در کار تبلیغ دینشون

راستی اگر من برگردم به گذشته قطعا مسیر حوزه رو می رم
چون جو و محیط های علمی ما واقعا سکولار هست، دور از دین ... حتی غیر از این
شاید تو حوزه هم آدم های بد و خراب باشن
ولی تو دانشگاه بیشتره، خیلی بیشتر
و امکان پیدا کردن استادها و آدم های درست و حسابی که آدم رو رشد بدن توی حوزه بیشتر هست

و واقعا نمی شه شعار داد ...
توی یکی از مراکز بسیار با پرستیژی که من بودم، استاد و دانشجوی هر دو آقا گاها بحث مسائل .... رو هم می کردند و یا دانشجو با کامپیوتر کارگاه علمی وحشتناک ترین فیلم های غیر اخلاقی رو دانلود می کرد

می دونم توی حتی دانشگاه امام صادق ع هم مشکل بین پسرها تا اعتیاد و ... هم هست
ولی خوب اون جو مفید و آدم های رشد دهنده خیلی بیشتره
کما اینکه اونجا هم بودم

این کارهای دیگه شما انجام بدی کنار درس حوزه به آپدیت بودن و توی مسائل جامعه بودنت کمک می کنه

چند وقت پیش ما یک کاری رو انجام دادیم ، هزینه بیت المال حدود 150 میلیون استفاده شد

برخی حوزوی هایی که باید همکاری می کردند، گاهی اوقات به جای اون کار دینی که به عهدشون بود، و من خیلی تاکید داشتم، می رفتن سراغ کارهای دیگه و یا موقعیت رو درک نمی کردند
هنوز که هنوز سر هدر رفت بیت المال ناراحتم .... تازه این یک نمونه کوپیکش هست

شما تو هر مسیری کمر همت رو خوب ببندی به جاهای خوبی می رسی،

خیلی ها هستند غیر از درس حوزه ، کار دیگه ای هم نمی کنند ولی موفق هم نمی شن تو امر تبلیغ و یا رشد علمی خودشون

لذا اوصیکم به تقو الله ... و دقت بیشتر و مشورت با افراد بهتر و توجه به حرف های من حقیر

این آخرین پستی هست که داخل سایت گفت و گوی دینی می زارم
دیگه وقت ندارم

چشم.
از توصیّه‌ها و راهبرد‌هاتون خیلی ممنونم.
سعی میکنم حرفاتون رو عملی کنم...

(آخرین پست؟ عجب.. امیدوارم هرجا هستین، موفق باشید)

monji-sec;682600 نوشت:
بله دوست عزیز.........
بنده هم موافق شما هستم و حرفم یک پیشنهاد بیش نبود....
ادامه کردن موضوع به این دلیل بود که ایشون با گفتن عقل داشتن رو تو چی بدونی کنایه وار عقل بنده رو زیر سوال میبرد! و میخاست بگه شما عقل نداری!
اگر روحیاتش هست همون بهتر که بری........ولی برای منی که روحیاتشو ندارم میتونم پلدار شم کار خیر کنم یا دانشمند شم چیز های علمی نشر کنم به مردم.........

خب ایشون بگن! چرا شما به خودت میگیری...
یاد بگیریم باهم خوب حرف بزنیم و حتّی اگه نیاز شد، همدیگه رو تحمّل کنیم.
یه تاپیکی هست توی انجمن درباره این موضوع(مواجهه با افراد مختلف و تحمل رای مخالف و بحث و...) که مدیر سایت ظاهراً ارسال کرده بودند و حرف های خوبی زده بودند، اگه مایل بودید، مطالعه‌اش کنید.
خیلی‌خب، باشه؛ ممنون.
امیدوارم توی مسیری که انتخاب می‌کنی، موفق باشی.

باء;682614 نوشت:

بسم الله ... الرحمن الرحیم
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته
کارشناس محترم و دوستان گفتنی‌ها را گفتند، فقط چند نکته:

۱. لزوماً اینطور نیست که تحصیل در دانشگاه کار با درامد بالاتر و شرایط بهتری را تضمین کند، اگرچه برای شما با توجه به دایی‌اتان شاید بکند، ولی این را هم در نظر بگیرید که اگر به طور عادی در دانشگاه تحصیل کنید و بعد با یک نفر در شرایط مشابه خودتان بخواهید ازدواج کنید توقع از شما با اینکه در حوزه تحصیل کنید و بخواهید با یک نفر مشابه در آن شرایط دیگر ازدواج کنید ممکن است تفاوت‌هایی داشته باشد ... اگر همسرتان طلبه باشد قاعدتاً بنا دارد با کم و کاست شما بیشتر بسازد، گرچه در دانشگاه هم چنین همسرانی پیدا می‌شوند و فقط گاهی و آن هم گاهی شاید خود دختر راضی شود و خانواده‌اش راضی نشود ... پیش‌بینی تمامی این موارد روی هم کار ساده‌ای نیست و در نتیجه شاید بهتر باشد معیارهای دیگری را در اولویت قرار دهید که بر اساس آنها جلو بروید و در این موارد بیشتر توکل نمایید

۲. تحصیل در دانشگاه و حوزه هم مزایایی دارند و هم معایبی ... برخی از افراد هستند که مذهبی وارد دانشگاه می‌شوند و سکولار خارج می‌شوند و برخی هم هستند که سکولار وارد می‌شوند و مذهبی خارج می‌شوند (البته این مورد آخر در هر دانشگاهی فکر نکنم رخ بدهد :Ghamgin:) ... در ضمن اینکه شما الآن می‌گویید مثلاً رشته‌ی کامپیوتر و شبکه را دوست دارید بعد می‌روید در دانشگاه و با مطالبی در دروس خود مواجه می‌شوید که نظرتان تغییرات اساسی می‌کند و به فکر تغییر گرایش یا رشته می‌افتید و یا اصلاً تصمیم می‌گیرید که از مهندسی بروید علوم انسانی ... این تغییرات اگرچه همه گیر نیست و اکثراً تغییرات عمده‌ای را در این مسیر تجربه نمی‌کنند ولی کم هم نیست و خیلی‌ها چنین تغییر مسیرهایی را تجربه می‌کنند ... بر همین اساس شاید الآن شما تصمیم بگیرید که اول بروید مهندسی و بعد که مهندس کامپیوتر شدید بروید حوزه تا حاج‌آقا هم بشوید (مگر برای حاج‌آقا شدن نباید رفت حج تمتع؟ :Nishkhand:) ولی این سیب را که می‌اندازید بالا معلوم نیست چند تا چرخ بزند و معلوم نیست با تغییرات محتمل در انگیزه‌ها و توانایی‌ها و علائقتان چه بر سر این برنامه‌ریزی بیاید ... همچنین اگر الآن تصمیم بگیرید بروید حوزه که بعد بروید مهندس بشوید باز هم به همین نحو معلوم نیست چه شود ... مثلاً دانشگاه که بودیم یک روحانی که از عرفا و اساتید اخلاق هستند هفته‌ای یک روز می‌آمدند دانشگاه، خیلی حرفهای عمیقی از معارف اهل بیت علیهم‌السلام را می‌گفتند که عقل انسان را پرواز می‌داد، بعد هم یک تکه کلام داشتند که اگر این مقدارش به ما رسیده است ببینید اصل آنها چه بوده است، بعد گفتند که خودشان در دانشگاه شیمی می‌خوانده‌اند و وقتی دیده‌اند که در اسلام چه مسائلی در علوم متفاوت هست رفته‌اند حوزه که به آنها بپردازند ولی به حوزه که رفتند با علوم دیگری سر و کار پیدا کرده‌اند که دیگر این خط را رها کرده و به آن علوم بالاتر پرداخته‌اند ... این طبیعی است که انسان وقتی ۱۰ مورد را می‌داند و ۱۰۰ مورد را نمی‌داند یک برنامه‌ریزی بکند و بعد که ۱۰ مورد دانسته‌هایش شد ۱۵ مورد تصمیم عقلایی‌اش این باشد که برنامه‌ریزی‌اش عوض شود ... اگر قرار بود تصمیم‌گیری‌اش همان باشد که بود در این صورت کسب این علوم و دانستن آن ۵ مورد دیگر چه ارزشی برایش داشته است؟ بنابراین منطقی‌اش این است که شما با شرایط امروز و با سبک‌سنگین کردن توانایی‌ها و علائق خودتان برنامه‌ریزی نمایید، اینکه بعداً چه خواهد شد را به خدا بسپارید، نه اینکه برایتان مهم نباشد و آینده‌نگری نکنید ولی خیلی هم وزن زیادی نباید به آنها داد ... شما توکل کنید به خدا و بر مبنای همین اطلاعاتی که امروز از خودتان و استعدادها و توانایی‌هایتان دارید تصمیم‌گیری کنید اگر خداوند راه بهتری مقابلتان گشود آن را هم در گزینه‌های روی میزتان (مرگ بر آمریکا :khaneh:) قرار بدهید ... فکر نکنم خداوند از شما انتظار داشته باشد که امروز با اطلاعات امروزتان برای وقتی که اطلاعات بیشتری دارید تصمیم بگیرید تا راه کوتاهتری به سمت آن هدف که بعداً خواهید فهمید که چیست اختیار نمایید ... در واقع سیر اطلاعات و تصمیم‌گیری و برنامه‌ریزی دنیایی در انسان تابع همین اهداف دنیایی و شکل زندگی نیست بلکه تابع هدف اصلی خلقت انسان در دنیاست، ان ربک لبالمرصاد، خداوند مدام در آزمایش‌ها و ابتلائات نقاط ضعف و قوت ما را مقابل چشممان علم می‌کند تا خود را بهتر بشناسیم، نقاط ضعف را برطرف کنیم و نقاط قوت را تقویت کنیم، سیر حوادث و رخدادها و شرایط تصمیم‌گیری‌ و غیره برای کسی که به خدا توکل کرده است بر این اساس سیر باطنی الی الله است، شما با شرایط امروزتان با توکل به خدا برنامه‌ریزی بکنید ولی سر دیگرش را روی هدف خاصی در درون دنیا fix نکنید، بلکه آنرا منعطف بگذارید و سر دیگر زندگی‌اتان را به خدا بسپارید که هر جا خیرتان هست هدایتتان کند و فقط از خداوند صبری بخواهید که بر سختی‌های احتمالی راهی که پیش پایتان می‌گذارد صبور باشید و ایمانی بخواهید که به آنچه مقدرتان کرده راضی باشید ... دیگر هر چه که شد بشود ... دعا کنید ما هم همینطور باشیم و اگر نیستیم بشویم ... هیچ هدایت‌کننده‌ای بهتر از خدا نیست ... هم ما را از خودمان بهتر می‌شناسد و هم خیرمان را بهتر از خودمان می‌داند، هم ظرفیت‌هایمان را بهتر می‌شناسد و هم خودش فرموده که لا یکلف الله نفسا الا وسعها

۳. اینکه فرمودید والدینتان منعتان می‌کنند هم شاید باید با حساسیت بیشتری مورد دقت قرار بگیرد ... مهم نیست که والدین ما چقدر با شرایط موجود تشخیص درستی برای آینده‌ی ما بدهند، مهم این است که اطاعت از ایشان تا بر خلاف حکم خدا دستور نداده باشند واجب است، یعنی مسیری که ایشان به آن دستور می‌دهند مسیری است که رفتن به آن از طرف خدا به ما توصیه‌ی مؤکد شده است، یعنی خدا خیر ما را در آن مسیر قرار داده است ... در اینجا چندان دیگر انسانی که به خدا توکل کرده است حق انتخاب برای خودش قائل نخواهد شد ... ممکن است از بررسی شرایط مطمئن باشد که والدین او اشتباه می‌کنند ولی خواهد دید که حساب‌و‌کتاب خودش درست نبوده است و خدا خیر خودش را از جایی به او می‌رساند که گمانش را هم نمی‌کرده است ... برعکس آن هم اگر نافرمانی کرد و ولو برای ترجیح دین خدا به دنیا خواست به راهی که خودش اطمینان دارد درست است برود می‌شود مصداق کسی که خداوند فرموده که سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی‌دهد مگر آنکه خودشان اصرار کنند که سرنوشت ایشان تغییر کند ... این مسیر برای او زحمت و سختی بیشتری در دنیا یا در آخرت خواهد داشت چون اگر اهل توکل باشد حتماً مسیری که خدا ابتدا پیش پایش گذاشته بوده است مسیر بهتری بوده است ... گرچه ظاهرش سنگ‌لاخ‌تر بوده باشد و ادامه‌اش در مه و تاریکی بوده و خوشایند انسان نباشد ... اینها همگی با این فرض بود که والدینتان شما را منع کرده باشند یعنی نظرشان فقط در حدّ توصیه نبوده و دستوری بوده باشد و تصمیم‌گیری را دست آخر به عهده‌ی خودتان نگذاشته باشند، در این صورت اینکه شما با دادن اطلاعات بیشتر از اهداف و استعدادهای کنونی‌اتان بتوانید نظر ایشان را تغییر دهید یا اصلاً درست باشد که تلاشی در این زمینه بکنید و یا نه بحث‌های دیگری است که حقیر خیلی نمی‌دانم، فقط عالمی بود که بهم فرمود اگر پدرت دستوری داد با او چانه هم نزن چون ته دلش یک مقدار ناراضی شاید باقی بماند، شاید اگر اطلاعات بیشتر به او بدهید و مطمئن شوید این کار مصداق اصرار و چانه‌زنی نیست و دست آخر با رضایت کامل به تصمیم شما رضایت می‌دهند بهتر باشد این راه را هم امتحان کنید ... اگر هم منظورتان از منع کردن تنها منع کردن توصیه‌ای بوده است که دیگر هیچ، این بند را نادیده بگیرید ....

ان شاء الله هر تصمیمی که گرفتید بهترین تصمیم ممکن باشد که مورد رضایت خدا باشد و خیرتان در همان راه باشد
یا علی علیه‌السلام


بسم الله الرحمن الرحیم
علیکم السلام و رحمه الله و برکاته و مغفرته!
1) درسته، کاملاً این دو وضعیّت، باهم تفاوت دارند... درمورد طلبگی، مشخصاً دخترخانمی که ازدواج با یک طلبه رو با تمام محدودیّت و حاشیه‌هایی که داره، انتخاب می‌کنه، معمولاً با کم و کاست‌ها میسازه و قاعدتاً نسبت به زندگی طلبه‌ها آشنا هست.(حتّی اگه دانشجو باشن).
چشم، ان‌شاالله که بدون توکل، هیچ‌کاری رو انجام نمیدم...
2) بله، درمورد این راه که اول بریم دانشگاه و لیسانس یه رشته‌ای(مثلاً کامپیوتر) رو بگیریم، بعد بریم حوزه؛ بنظرم فکر جالبی نیست. این مورد رو بررسی کردم ولی باتوجّه به مشورت‌هایی که کردم، اول لیسانس بعد حوزه یا تحصیل هم‌زمان حوزه و دانشگاه یا دانشگاه امام صادق(ع)، باتوجّه به اهداف و انگیزه‌های بنده، مناسب نیست. توی دوره کارشناسی هم، خیلی از واحدها ربطی به رشته اصلی نداره و مثل بعضی از درس های راهنمایی و دبیرستان که کاربردشون رو چقدر تجربه کردیییم!(:Nishkhand:)، دانشگاه هم تقریباً از این نظر مشابه دوره راهنمایی و دبیرستان هست...
ان‌شاءالله... شما هم برای بنده و تمامی افراد مشابه من، دعا کنید...
امیدوارم که این حرفا، توی مسیری که در پیش دارم، آویزه‌ی گوشم باشه و فردا فراموشم نشه!! حتماً یادداشتشون میکنم...
3) درمورد خانواده هم، راستش از حدود 7 ماه پیش، به طور جدّی بحث حوزه رفتن بنده توی خانواده مطرح شد؛ از اوّل، مادرم نظر خاصّی نداشت و کلاً جدّی نمی‌گرفت! ولی پدرم می‌گفت نه!! ؛ از حدود 2 ماه پیش به بعد که باز جدّی تر شد، یه عالمه با چند نفر روحانی مشورت کردم و ابعاد مختلف رو بررسی کردیم و چند تا کتاب(که توی پست بالاییم گفتم) بهم پیشنهاد شد که مطالعه کنم که کردم و با این اوصاف، مادرم کاملاً موافق حوزه رفتنم شد و درحال حاضر ازم کامل حمایت میکنه...:hamdel: ؛ درمورد پدرم هم، احساس می‌کنم قبول کرده که من مسیرمو انتخاب کردم... ولی فکر میکنم احساس می‌کنه به خاطر سادگی و از روی بی خبری و "جوّ گیری" من این راه رو انتخاب کردم! برای همین، مثلاً امروز که باهام صحبت میکردن، خیلی تاکید میکردن که این راه طلبگی، خیلی مسئولیت سنگینی داره و اینقدر مشکلات و سختی داره و هرکسی نمیتونه تحمّل کنه و دیگه اینکه اگه یه نفر، مثل منٍ فوق لیسانس، اشتباهی کردم، آب از آب تکون نمیخوره! امّا اگه یه روحانی، خیلی مردم روش حسّاس‌ان و... .
در صورت کلی، احساس میکنم نظر پدر و مادرم به این صورت هست:
مادر: موافق با هر تصمیمی که بگیرم چون به گفته خودش میدونه یه عالمه مشورت و تحقیق کردم و با آگاهی کامل این مسیر رو انتخاب کردم و درمورد رزق و روزی هم، خدا روزی رسون هست و در کل، راضی هست.
پدر: اعتقاد داره که من به خاطر عدم اطلاع از آینده‌ای که در انتظارم هست و سطحی‌نگری و تحت تاثیر قرار گرفتن از مسجد و اینا، رفتم سراغ طلبگی! و امروز که صحبت کردیم، درباره‌ی آینده نظام و حکومت اسلامی کشورمون، بدبینانه پیش‌بینی کرد و گفت الان اکثر مردم با دین کاری ندارن و اکثر خانما وضعشون اینطوره و فلان و بهمان، و خیلیا دشمن دینن و اگه یه روحانی رو توی خیابون تنها ببینن، چه کارا که باش میکنن! و از اینجور "تو دل خالی کردن ها"...
در هرصورت، تا حدودی مخالف هست ولی احساس میکنم اگه این راه رو برم، جلوم رو نمیگیره و حمایت پدرانش رو میکنه...
روحانی‌ای که باهاش مشورت میکنم هم، گفت که مخالفت های والدین، عموماً به خاطر ترس از مسائل مادّی هست و اگه خودت به اندازه کافی قوی بشی، میتونی اونا رو هم قانع کنی.
نمیدونم در این مورد چیکار کنم... در هرصورت، 18 خرداد، مصاحبه دارم.(آزمون ورود به حوزه قبول شدم)
در حال حاضر، سعی میکنم باز هم درمورد حوزه، کتب مختلف رو مطالعه کنم تا قوی تر بشم و انگیزه و هدف و آگاهیم، بالاتر بره.
ان‌شاالله...
اجرکم عندالله،
دست شما درد نکنه و خسته نباشید! از اینکه وقت گذاشتید و این متن رو پست کردید!
از استاد امین و شما، واقعاً نمیدونم چطور تشکر کنم.
خیلی ممنون.
یاعلی(ع)

بنت الحسین;682805 نوشت:

سلام
من از نزدیک با زندگی طلبه ها در ارتباطم
باید این رو عرض کنم که معمولا از نظر مالی مشکل ندارند به دو دلیل:1-قناعت 2-اعتقاد به رزاق واقعی
اگر شما طلبه بشید احتمالا همسر آینده تون هم با شما هم عقیده باشه پس با پایین آوردن سطح توقعات (البته توقعات غیر معمول)زندگی آرام وبی دغدغه ای خواهید داشت ان شاء الله
البته یک بارسفر رفتن در سال وداشتن وسایل زندگی در حد افراد متوسط جامعه جزتوقعات غیر معمول نیست
شما یک قدم به سوی خدا بردارید خواهید دید که چگونه خداوند به شما توجه می کند

سلام و رحمه الله
قناعت و توکل، معجونی که اگه برای همه‌ی مردم لازم لازم باشه، برای طلبه‌ها خیلی خیلی بیشتر لازم و با اهمیّته...
ان‌شاالله...
بله، خیلی ممنون بابت پست امید بخشتون.:ok:


امین;682767 نوشت:
سلام
پیشنهاد خوبیه. میشه اول شما نظر خودتون رو عقلی ثابتش کنین؟


[=century gothic]بسم الله الرحمن الرحیم
سلام و رحمه الله
استاد امین، یه مسئله دیگه هم هست...
اینکه یه روحانی و مسئول گروه مسجدم(دانشجوئه)،درمورد طلبگی، منو به تحقیق درباره‌ی تکلیف گرایی توصیه کردند.
اینکه از نظر تکلیف، رفتن به حوزه و طلبه شدن، واجب هست یا نه؟
میشه درباره‌ی "تکلیف‌گرایی" برام توضیح بدید؟
چطور میشه بفهمم که تکلیف در وضع حاضر و باتوجّه به توانایی های شخصی‌ام، چی هست؟ با مطالعه کتاب و تحقیق میتونم بفهمم؟ اگه آره، چه کتاب‌هایی و تحقیق از کجاها؟
اگه از نظر تکلیف، برام مشخّص بشه که طلبه شدن، تکلیف هست، اگه حتّی پدرم منو در آینده از طلبه شدن منع کرد(احتمال کم)، میتونم به مصداق آیه "و ان جاهداک علی ان تشرک بی ما لیس لک به علم فلا تطعهما"، حرف پدرم رو گوش نکنم؟
خیلی ممنون.(دیگه نخواستم تاپیک جدید بزنم...؛ اگه نیاز هست داخل بخش فقه، این سوال رو مطرح کنم، بفرمایید)

جماعت طلاب و اهل حوزه اگر در سطخ خودشون دروس رو درست بخونن و مثل خیلی از طلبهایی که من میبینم تنبل نباشند خیلی براشون خوبه...ماموریتهاب خارج کشور دانشگاه خارج برای تدریس تبلیغ مباحثه..نوشتن کتب کمک به نشر اثار دینی و...
بسیار خوب بهشون میرسن خوب بهشون امکانات میدن
در ضمن در سطحی باشن که روابط عمومی داشته باشند خیلی از کسبها و مردان اقتصاد ریز کشور کمکهای بلاعوض میکنن خونه بدون اجاره میدن و...
ولی متاسفانه جماعت طلاب دوست ندارند درست درس بخونن
خیلیها به دلایل دیگه هم میروند
رفیق ما انسان شریفی بود رفت که خدمت نره
الان هر درس میخوره هم کار خودشو میکنه
خیلی هم راضی هست
درس خون باشی و جویای علم حوزه به اندازه دانشگاه جایگاه داره و درآمد و اعتبار

Daneshforum;682934 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام و رحمه الله
اینکه دانشگاه درحالت کلی از حوزه، سطح مالی بالاتری داره، واضحه!
ولی سطح مالی با رضایت مالی و موفقیّت مالی فرق میکنه...
من یه شخصی رو سراغ دارم که توی یه شرکت کار میکنه و ماهیانه 5 ملیون درآمد داره ولی از زندگی مادّی‌اش راضی نیست!
اینکه عموم طلبه‌ها، زودتر از هم‌سن‌های دانشجوشون ازدواج می‌کنن، به دلیل سطح مالی بهتر نیست!!
دلایل خیلی زیادی میتونه داشته باشه، مثل قناعت، سطح توقّع پایین تر، اطلاع بیشتر از فلسفه ازدواج و...
درهرصورت، بابت اظهار نظر و انتقال تجربه‌تون، ممنونم.:Gol:


کلی من براتون استدلال کردم که واضح نیست. شما الان داغید و فکرمی کنید با پایین آمدن سطح توقعات می شه در سن پایین ازدواج کرد ولی هرچقدر پایین هم باشند توقعات باز هم نمی توان با صفر ازدواج کرد. دانشجوشوی همون صفر رو هم نداری. بله اگه رفتی دانشگاه وتمام کردی وبعد سربازی را هم تمام کردی وقتی 30سالت شد اون وقت شاید برجی یکی دو تومن دربیاری. واقعیت را نگاه کنید که به حوزه ای ها از همه نظر بیشتر از دانشجو ها می رسند.هزار تا بن و از این جورچیز ها بهشون می دن.شهریه می دن بهشون. باز هم می گم حوزه از نظر مالی خیلی بهتره.

صاعقه;683025 نوشت:
کلی من براتون استدلال کردم که واضح نیست. شما الان داغید و فکرمی کنید با پایین آمدن سطح توقعات می شه در سن پایین ازدواج کرد ولی هرچقدر پایین هم باشند توقعات باز هم نمی توان با صفر ازدواج کرد. دانشجوشوی همون صفر رو هم نداری. بله اگه رفتی دانشگاه وتمام کردی وبعد سربازی را هم تمام کردی وقتی 30سالت شد اون وقت شاید برجی یکی دو تومن دربیاری. واقعیت را نگاه کنید که به حوزه ای ها از همه نظر بیشتر از دانشجو ها می رسند.هزار تا بن و از این جورچیز ها بهشون می دن.شهریه می دن بهشون. باز هم می گم حوزه از نظر مالی خیلی بهتره.

بببینید، من چند تا از دوستام طلبه هستند، چند تاشون هم دانشجو هستند. با زندگی هردوتاشون آشنا هستم.
شما داخل دانشگاه، برای گرفتن لیسانس تقریباً 4 سال درس می‌خونید! برای گرفتن فوق لیسانس هم تقریباً 2 سال! اگه 18 سالگی وارد دانشگاه بشیم، تا 24-25 سالگی حداکثر فوق لیسانس رو میشه گرفت! بگیـم سربازی هم 2 سال هست، حداکثر دیگه 26-27 سالگی، پسره هم سربازیش رو رفته، هم فوق لیسانس یه رشته خوب رو داره! بستگی به تواناییش، میتونه شغل بگیره! درهرصورت دیگه تحصیلاتش تموم شده! به قول معروف "شغل ایبل هست!"
اما طلبه‌ها، اگه با مقطع دیپلم وارد بشن(مقطعی که من دارم وارد میشم)، 10 سال اول درگیر تحصیل در حوزه هستند و اصلاً هیچ کار پاره‌وقتی در کنارش نمیتونن کنن! چون وقت نمیکنن... خب پس شد 18 تا 28 تحصیل مقدمات و سطح یک و دو! بعدش هم بجای 2 سال سربازی، باید 2 سال تبلیغ توی نواحی محروم برن! پس میشه همون 30!! حالا اگه درس خارج رو نره و بره سر فعالیّت های مختلف و کار طلبگی، این سن، تقریباً به یه امنیت مالی میرسه!
حالا توی این 10 سال تحصیل(18-28)، که خیلی از طلبه‌ها ازدواج می‌کنن، از نظر مالی از طریق شهریه ساپورت میشن! ولی شهریه چقدره؟ بستگی به پایه‌ای که طلبه توش هست، داره! کمترین شهریه‌ش ماهی حدود 50 تومن برای یه طلبه مجرّد پایه یک هست! بیشترینش ماهی حدود 300 تومن برای یه طلبه متاهل پایه 10 هست!
درحالی که دانشجو میتونه با یه کار مجازی(کار توی اینترنت، مثلاً پست گذاشتن توی سایت‌ها و...) و گذاشتن روزی 2 ساعت، ماهی 500 تومن درآمد داشته باشه!(الان شوهر خواهرم داره اینکارو میکنه!)
من چند سال پیش، خواهرم توی 20 سالگی، با هم‌کلاسی 20 سالش، ازدواج کرد! با اینکه هم‌کلاسیش نه کار داشت، نه خونه داشت، نه سربازی رفته بود و نه سطح مالی خانوادش تـاپ بود! فقط چون پسر خوب و اهل کار و تلاشی بود، خانوادم قبول کردن.
یا پسرخاله‌م، توی 22 سالگی زن گرفت! با اینکه دانشجو بود و نه کار داشت، نه ماشین، نه خونه، نه سربازی رو رفته بود!
ولی وقتی زن گرفت، علاوه بر دانشگاه، یه کار پاره وقت گرفت بعد یکی دوسال، تونست یه ماشین و خونه جور کنه و داره زندگی میکنه.:Nishkhand:
بنظرم اگه پسر بخواد وقتی که همه‌چیش تکمیل بشه ازدواج کنه، پسر چه دانشجو چه طلبه، باید همون 30 سالگی ازدواج کنه حداقل!:khaneh:
مطمئن باش دانشجو‌ها، بعد تحصیل به شغلی با درآمد 500 هزارتومن راضی نیستن و عمراً با این درآمد نمیرن زن بگیرن!:Moteajeb!::Moteajeb!:
در کل این مطلب، برای بنده اظهر من الشمس هست.. حالا اینکه بیای سطح مالی دو نفر رو از روی تعداد بچه و زمان زن گرفتن، مشخص کنی، بنظرم مغالطه‌است...:ok:

Daneshforum;683056 نوشت:
بببینید، من چند تا از دوستام طلبه هستند، چند تاشون هم دانشجو هستند. با زندگی هردوتاشون آشنا هستم.
شما داخل دانشگاه، برای گرفتن لیسانس تقریباً 4 سال درس می‌خونید! برای گرفتن فوق لیسانس هم تقریباً 2 سال! اگه 18 سالگی وارد دانشگاه بشیم، تا 24-25 سالگی حداکثر فوق لیسانس رو میشه گرفت! بگیـم سربازی هم 2 سال هست، حداکثر دیگه 26-27 سالگی، پسره هم سربازیش رو رفته، هم فوق لیسانس یه رشته خوب رو داره! بستگی به تواناییش، میتونه شغل بگیره! درهرصورت دیگه تحصیلاتش تموم شده! به قول معروف "شغل ایبل هست!"
اما طلبه‌ها، اگه با مقطع دیپلم وارد بشن(مقطعی که من دارم وارد میشم)، 10 سال اول درگیر تحصیل در حوزه هستند و اصلاً هیچ کار پاره‌وقتی در کنارش نمیتونن کنن! چون وقت نمیکنن... خب پس شد 18 تا 28 تحصیل مقدمات و سطح یک و دو! بعدش هم بجای 2 سال سربازی، باید 2 سال تبلیغ توی نواحی محروم برن! پس میشه همون 30!! حالا اگه درس خارج رو نره و بره سر فعالیّت های مختلف و کار طلبگی، این سن، تقریباً به یه امنیت مالی میرسه!
حالا توی این 10 سال تحصیل(18-28)، که خیلی از طلبه‌ها ازدواج می‌کنن، از نظر مالی از طریق شهریه ساپورت میشن! ولی شهریه چقدره؟ بستگی به پایه‌ای که طلبه توش هست، داره! کمترین شهریه‌ش ماهی حدود 50 تومن برای یه طلبه مجرّد پایه یک هست! بیشترینش ماهی حدود 300 تومن برای یه طلبه متاهل پایه 10 هست!
درحالی که دانشجو میتونه با یه کار مجازی(کار توی اینترنت، مثلاً پست گذاشتن توی سایت‌ها و...) و گذاشتن روزی 2 ساعت، ماهی 500 تومن درآمد داشته باشه!(الان شوهر خواهرم داره اینکارو میکنه!)
من چند سال پیش، خواهرم توی 20 سالگی، با هم‌کلاسی 20 سالش، ازدواج کرد! با اینکه هم‌کلاسیش نه کار داشت، نه خونه داشت، نه سربازی رفته بود و نه سطح مالی خانوادش تـاپ بود! فقط چون پسر خوب و اهل کار و تلاشی بود، خانوادم قبول کردن.
یا پسرخاله‌م، توی 22 سالگی زن گرفت! با اینکه دانشجو بود و نه کار داشت، نه ماشین، نه خونه، نه سربازی رو رفته بود!
ولی وقتی زن گرفت، علاوه بر دانشگاه، یه کار پاره وقت گرفت بعد یکی دوسال، تونست یه ماشین و خونه جور کنه و داره زندگی میکنه.:Nishkhand:
بنظرم اگه پسر بخواد وقتی که همه‌چیش تکمیل بشه ازدواج کنه، پسر چه دانشجو چه طلبه، باید همون 30 سالگی ازدواج کنه حداقل!:khaneh:
مطمئن باش دانشجو‌ها، بعد تحصیل به شغلی با درآمد 500 هزارتومن راضی نیستن و عمراً با این درآمد نمیرن زن بگیرن!:Moteajeb!::Moteajeb!:
در کل این مطلب، برای بنده اظهر من الشمس هست.. حالا اینکه بیای سطح مالی دو نفر رو از روی تعداد بچه و زمان زن گرفتن، مشخص کنی، بنظرم مغالطه‌است...:ok:

راستی چرا سفیران هدایت ؟
چرا بلند مدت نرفتی ؟

کنجکاو بی گناه;683063 نوشت:
راستی چرا سفیران هدایت ؟
چرا بلند مدت نرفتی ؟

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام و رحمه الله
یه حاج‌آقایی که خیلی ازم حمایت کرد و مشاوره داد و استاد چند حوزه بلند مدّت و سفیران هست، گفت پنج سال اول سفیران بری، خیلی عالیه...
بعد احتمالاً بعد ۵ سال، باز ادامه تحصیل میدم داخل بلند مدت...
در هرصورت، سفیران هدایت برای تربیت مبلغ دینی و تبلیغ و کار فرهنگی و ... هست که خیلی دوست دارم![emoji7]

صاعقه;683111 نوشت:
چه شوهر خواهر خوبی دارید شما.اگه می شه بیشتر در مورد راز ورمز این کارش توضیح بدید بلکه ما هم تونستیم این کار رو انجام بدیم. مثلا توی کدوم سایت پست بگذاری بهت پول می دن؟

از دوران راهنمایی، کلاس زبان میرفت، تا پیش دانشگاهی، زبان فول شد!
توی کنکور، زبان انگلیسی ۱۰۰٪ زد...
مقالات و پست‌های سایت اپل نیوز رو برای یکی از سایت های موبایلی کشور، ترجمه میکنه و پست میذاره.
در کل، بنظر میاد کار برای شخص فعال هست...(بنظرم)
اگه بتونی یه سایت با بازدید روزانه ۱۵۰۰۰ نفر بزنی و تبلیغات پاپ آپ بذاری، شاید حدود ۴۰۰ هزارتومن ماهیانه درآمد بدون گذاشتن یه دقیقه، داشته باشی.
در کل جدیداً کسب و کار اینترنتی راه افتاده!!

monji-sec;683127 نوشت:
فک کنم طلبه های همین سایتو گفت مثلا....:Gig: دارن تبلیغ دینی میکنن.........
اونجور سایت که بخای پول دربیاری باید ی سایت پربازدید بسازی از این پاپ آپ(دیدی میری اهنگ دانلود کنی باز میشه مسائل زناشویی ال بل؟) از اونا بذاری سایتت در ازای هر صفحه که باز میشه 30 تا تک تومنی میگیری فک کن روزی 1000 نفر بیان سایتت.........

درباره‌ی روحانی‌های بزرگوار این سایت، اطلاع ندارم... نمیدونم پول میگیرن یا نه یا سیستم کاریشون چطوریه..
ولی بقیه متنت، آره! میشه خب![emoji1] ‌

monji-sec;682787 نوشت:
هوووووووم....
خب اولین چیز روحیاته.......:ok:
خب حساب کنید تلاش کنی علم کسب کنی:Sokhan: اول به خاطر تلاشت جهت کسب علمت داری ثواب میبری اگه اصولی باشه..........
خب وقتی حسابی عالم شدی و جایگاهت مثلا فوق تخصص اینا شد دو راه جهت ثواب باز داری:Sokhan: اول این که بری آموزش بدی فوق تخصص های دیگری رو تربیت کنی این از این ثوابا:Sokhan:
دوم این که با اون پولت مسجد بسازی تا وقتی توش هرکارخیری کنن پاداشش برات هست.....مدرسه بسازی همینطور....بیمارستان بسازی همینطور.......
خلاصه با این اوصاف میشه گفت ثواباش بیشتره!
ی عالم شایدبه درجه ای از علم برسه و انسان های زیادی رو با سواد کنه و از کتابش بهره ببرند!(عالم دینی) اما اون ثواب کارهای خیر رو نداره...در واقع میخام بگم تو مثلا فوق تخصص جراحی قلب همه ثوابای متخصص دینی هست کارای خیر با پولتم هست!
منتها اگه به اون سطح رسیدی کار ثواب کنی حسابه:ok:

سلام

هیچ وقت تا این حد قانع نشده بودم:ok:

شوخی کردم. ببینید در مورد اینکه ثواب چه کاری بیشتره و چه کاری کمتره، عقل نمیتونه به تنهایی قضاوت کنه. بله عقل میتونه تا یه حدی کارهای خوب و بد رو تشخیص بده ولی نمیتونه بگه مثلا ثواب ساختن مسجد بیشتره یا مدرسه؛ چنانچه نمیتونه خیلی از کارهای خوب مثل نماز خوندن و خیلی از کارهای بد مثل روزه خوردن رو به تنهایی تشخیص بده. لذا اصل اینکه بگیم شما به طور عقلی این رو ثابت کن حرف درستی نیست.

بنابراین باید در چنین مواردی به شرع مراجعه کرد. شرع هم در خیلی از موارد به طور مستقیم به کاری اشاره نکرده؛ چنانچه در همان مواردی هم که اشاره کرده، در همه موارد نگفته مثلا این کار ثوابش از او یکی بیشتره. به طور کلی دین یک خط مشی اساسی برای افراد مشخص میکنه و میگه اگه شما میخوای به بهترین درجه و رتبه برسی باید تو این مسیر حرکت کنی و در طی راه این خصوصیات رو با خودت جمع کنی. هر چی بیشتر بتونی جمع کنی درجه تو بالاتر میره.

حالا شما باید با در نظر گرفتن شرایطی که داری ببینی از کدوم راه میتونی توشه بیشتری جمع کنی. یکی مثل استاتر عزیز میگه اگه من برم حوزه این توانایی رو در خودم می بینم که کمالات بیشتری رو کسب خواهم کرد. یکی هم مثل شما سرور عزیز میگه من اگه برم دکتر فوق تخصص بشم بهتر میتونم این کمالات رو کسب کنم.

لذا اونی که مهمه اینه که هر کس اولا علایق و استعداد های خودش رو بسنجه و مطابق اون برای آیندش برنامه ریزی کنه ثانیا همه کارهای اون رنگ و بوی خدایی داشته باشه حتی اگه کوچیکترین کار باشه تا به وسیله اونها بتونه رتبه و درجه خودش رو ارتقا بده ثالثا در هیچ شرایطی اصالت رو به بدن نده؛ یعنی اینطور نشه که تمام تلاشت ارضای خواسته های بدنش بشه چون اینجوری میشه مثل یه حیوون بلکه اصل رو باید روحش قرار بده و برای بالابردن اون تلاش کنه؛ حتی تمام نیروی بدنش رو هم باید صرف روح کنه تا بتونه توی اون دنیا جایگاه خودش رو بالا ببره و رضایت خدا رو جلب کنه.

Daneshforum;682972 نوشت:

اجرکم عندالله،
دست شما درد نکنه و خسته نباشید! از اینکه وقت گذاشتید و این متن رو پست کردید!
از استاد امین و شما، واقعاً نمیدونم چطور تشکر کنم.
خیلی ممنون.
یاعلی(ع)

سلام

خواهش میکنم

انجام وظیفه است

ایشالله هر جا رفتی موفق باشی

Daneshforum;682990 نوشت:


[=century gothic]بسم الله الرحمن الرحیم
سلام و رحمه الله
استاد امین، یه مسئله دیگه هم هست...
اینکه یه روحانی و مسئول گروه مسجدم(دانشجوئه)،درمورد طلبگی، منو به تحقیق درباره‌ی تکلیف گرایی توصیه کردند.
اینکه از نظر تکلیف، رفتن به حوزه و طلبه شدن، واجب هست یا نه؟
میشه درباره‌ی "تکلیف‌گرایی" برام توضیح بدید؟
چطور میشه بفهمم که تکلیف در وضع حاضر و باتوجّه به توانایی های شخصی‌ام، چی هست؟ با مطالعه کتاب و تحقیق میتونم بفهمم؟ اگه آره، چه کتاب‌هایی و تحقیق از کجاها؟
اگه از نظر تکلیف، برام مشخّص بشه که طلبه شدن، تکلیف هست، اگه حتّی پدرم منو در آینده از طلبه شدن منع کرد(احتمال کم)، میتونم به مصداق آیه "و ان جاهداک علی ان تشرک بی ما لیس لک به علم فلا تطعهما"، حرف پدرم رو گوش نکنم؟
خیلی ممنون.(دیگه نخواستم تاپیک جدید بزنم...؛ اگه نیاز هست داخل بخش فقه، این سوال رو مطرح کنم، بفرمایید)

سلام

برای این مسئله بهتره با کارشناسان فقه مشورت کنید

امین;683221 نوشت:
سلام

برای این مسئله بهتره با کارشناسان فقه مشورت کنید


بسم الله الرحمن الرحیم
سلام و رحمه الله
خیلی ممنون، توی بخش فقه، تاپیک رو ارسال کردم و منتظر جناب طاهر هستم تا تایید کنند.
منتها اگه نظر شخصی خودتون درباره‌ی وضعیّت پیش اومده و دیدگاه‌های پدر و مادرم رو بدید، تا استفاده کنم، خیلی ازتون ممنون میشم![emoji4]
البته اگر مایلید...
اجرتون با آقا امام زمان(عج)[emoji173]

Daneshforum;681539 نوشت:
از اونجایی که از نظر مادی، حوزه سطح خیلی پایین تری از دانشگاه داره، من میترسم توی ادامه زندگی و ان‌شاءالله تشکیل خانواده، از این نظر به مشکل بخورم.

سلام
این قسمتی از متن که نقل قول کردم برام خیلی جالب بود؛ یعنی اگر شما برید حوزه قدرت خداوند در دادن رزق و روزی شما کم میشه؟؟
اگر کسی واقعا هدف خودش رو انتخاب کرده باشه و به راه خودش ایمان داشته باشه به نظرم دیگه براش مهم نیست نتیجه کار چی میشه اگر واقعا از مساله رزق و روزی تون میترسید اصلا قید حوزه رو بزنید منظورم این نیست که هرکی بیاد حوزه از لحاظ مالی مشکل پیدا میکنه چون از اون طرف هم هیچ تضمینی نیست که هرکی رفت دانشگاه اوضاع مالیش خوب باشه منظورم اینه که باید هر کاری رو انتخاب میکنید لوازم اون کار رو هم قبول کنید. مسافری که قصد زیارت کربلا رو داره اگر بخواد بشینه فکر کنه ممکنه هزاران مشکل احتمالی در مسیر راه رو برای خودش تصور کنه اما آیا این باعث میشه با صرف تصور این مشکلات خودش رو از فیض زیارت محروم کنه؟

ضمن اینکه کسی که خالصانه و در راستای کسب علم و تبلیغ دین که همون سرباز امام زمان عج الله شدن هست وارد حوزه بشه مطمئن باشید خودش سطح توقعات مادیش رو پایین میاره و وارد یک سیری میشه که خود بخود زندگی زاهدانه ای رو انتخاب میکنه. و اگر دائما این شیوه رو ادامه بده رزق و روزیش من حیث لایحتسب(از جایی که فکرش رو هم نمیکنه) از جانب خداوند میرسه و هیچ وقت تو زندگیش کم نمیاره.

یک نکته مهم این وسط هست که یک طلبه باید وظیفه اولیه خودش رو کسب علم و تبلیغ دین بدونه و اگر بناست روزی ای کسب کنه از همین راه باشه چون تجربه ثابت کرده طلبه ای که توانایی کسب روزی از این طریق رو داره اما از راه دیگه ای در پی روزی باشه خیر و برکتی در زندگی نخواهد دید.
گاهی به بعضی طلبه هایی که قصد دارند وارد شغلی بشن که ارتباطی با طلبگی شون نداره میگم حیفه که این همه خرج علم و تهذیب شما شده اونوقت شمایی که توانایی فعالیت حوزوی دارید توانتون رو جایی دیگه خرج کنید.

شما و پدر و مادر بزرگوارتون هیچ وقت نمیتونید پیش بینی کنید که یقینا اگر شما وارد دانشگاه بشید رزق و روزیتون بیشتر از اینه که وارد حوزه بشید و یا برعکس چون رزق و روزی هرکس توسط خداوند متعال مشخص میشه.به این نکته ظریف توجه بفرمایید که مساله رزق و روزی با این که سطح مادی طلاب ممکنه از اقشار دیگه پایین تر باشه تفاوت بسیار زیادی وجود داره.

نکته آخر اینکه بر فرض که شرایط مادی شما به واسطه طلبه شدن پایین تر از اقشار دیگه باشه در عوض به اون مراتبی که به واسطه طلبه شدن ممکنه به دست بیارید فکر کنید و حتما قبل از طلبه شدن در این مورد تحقیق کنید.

ان شاالله که موفق باشید و راهی رو که به صلاحتون هست انتخاب کنید.

Daneshforum;683301 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام و رحمه الله
خیلی ممنون، توی بخش فقه، تاپیک رو ارسال کردم و منتظر جناب طاهر هستم تا تایید کنند.
منتها اگه نظر شخصی خودتون درباره‌ی وضعیّت پیش اومده و دیدگاه‌های پدر و مادرم رو بدید، تا استفاده کنم، خیلی ازتون ممنون میشم![emoji4]
البته اگر مایلید...
اجرتون با آقا امام زمان(عج)[emoji173]


Daneshforum;683301 نوشت:

[=century gothic]بسم الله الرحمن الرحیم
سلام و رحمه الله
استاد امین، یه مسئله دیگه هم هست...
اینکه یه روحانی و مسئول گروه مسجدم(دانشجوئه)،درمورد طلبگی، منو به تحقیق درباره‌ی تکلیف گرایی توصیه کردند.
اینکه از نظر تکلیف، رفتن به حوزه و طلبه شدن، واجب هست یا نه؟
میشه درباره‌ی "تکلیف‌گرایی" برام توضیح بدید؟
چطور میشه بفهمم که تکلیف در وضع حاضر و باتوجّه به توانایی های شخصی‌ام، چی هست؟ با مطالعه کتاب و تحقیق میتونم بفهمم؟ اگه آره، چه کتاب‌هایی و تحقیق از کجاها؟
اگه از نظر تکلیف، برام مشخّص بشه که طلبه شدن، تکلیف هست، اگه حتّی پدرم منو در آینده از طلبه شدن منع کرد(احتمال کم)، میتونم به مصداق آیه "و ان جاهداک علی ان تشرک بی ما لیس لک به علم فلا تطعهما"، حرف پدرم رو گوش نکنم؟
خیلی ممنون.(دیگه نخواستم تاپیک جدید بزنم...؛ اگه نیاز هست داخل بخش فقه، این سوال رو مطرح کنم، بفرمایید)

[=century gothic]




سلام

نظر کارشناسی رو اساتید بخش فقه خواهند داد منتها به نظر من مشخص کردن اینکه مثلا از لحاظ شرعی الان برای شما حوزه واجبه یا دانشگاه یا هر چیز دیگه کار آسونی نیست و شاید اصلا نشه چنین وجوبی رو از توش در آورد. بله میشه گفت با توجه به شرایطی که حاکمه یعنی خطراتی که دین رو تهدید میکنه و کمبود نیرویی که دین رو ترویج بده، بر هر کسی لازمه که در حد توان به دین کمک کنه. اینکه هر کسی چه کمکی بکنه دیگه بستگی به استعدادها و علایق و انگیزه طرف داره و باید با در نظر گرفتن اینها پستی رو برای خودش انتخاب کنه که بیشترین بازدهی رو داشته باشه. اسلام همونطور که به مروج مبانی نظری نیاز داره، به مدافعین ارضی و مرزی هم نیاز داره؛ چنانچه به طبیب و ... هم نیاز داره.

بله در جایی که فردی توان و استعداد خودش رو در چند زمینه میبینه اینجا بحث تکلیف گرایی مطرح میشه. تکلیف گرایی هم متکی بر نیاز اسلام و جامعه اسلامی است. ممکنه در شرایطی اسلام نیاز به سیاست مدار داشته باشه. در اینجا هر فردی که در توان خودش ببینه باید وارد این عرصه بشه چنانچه شهید بهشتی با اینکه در علوم اسلامی نخبه بود اما به مقتضای شرایط وارد سیاست شد. شاید در شرایطی کمبود طبیب برای دیگر اقشار ایجاد تکلیف کنه؛ شاید در شرایطی کمبود مدافع ایجاد تکلیف کنه چیزی که در 8 سال دفاع مقدس به روشنی دیده میشد. در شرایطی هم ممکنه مبلغ و مروج دین ضرورت داشته باشه.

بنابراین شما برای اینکه بتونی مطابق تکلیفی که داری عمل کنی ابتدا باید ظرفیت های خودت رو مورد بررسی قرار بدی. بعد که خودت رو کامل شناختی، اون وقت بین اون موارد تحقیق کن و ضرورتشون رو بسنج. برای شناخت ضرورتش هم میتونی به افراد متدینی که دغدغه دین دارند و در اون قشر هستند مراجعه کنی و از کم و کیف و وضعیتشون و ظرفیت و نیازهاشون مطلع بشی. ممکنه کسی بگه در این قشر نیرو به اندازه کافی هست. ممکنه بگه نیرو کمه و اگه همینطور پیش بره وضعیت در این رشته بحرانی میشه.

اگه از من به عنوان یک طلبه سوال کنی که وضعیت حوزه چطوره؟ میگم تو حوزه نیرو زیاده؛ ولی به اندازه ظرفیتش نیست. کار حوزه ترویج و دفاع از دینه. زمانی میشه گفت نیروی حوزه به اندازه کافیه و دیگه اشباع شده که همه جا گل و بلبل باشه و دین در همه جا رخته کرده باشه و دشمنی علیه دین وجود نداشته باشه! با این پیش فرض باید گفت حالا حالاها لازمه که نیروی حوزی تربیت بشه تا حوزه بتونه بخش کوچیکی از رسالتش رو عملی کنه. این در مورد اصل نیاز حوزه به نیرو بود. اما در مورد ضرورتش هم وضعیت بحرانی دین و رشد روز افزون دین ستیزی در دنیا و اهمیت دین در ایدئولوژی ما مسلمانان برای اثباتش کافیه. البته این ضرورت برای حوزه به این معنا نیست که تکلیف از گردن دیگر مسلمانان ساقطه؛ بلکه همه مسلمانان باید در این جهاد اکبر شرکت کنند و به اندازه توان خود در این مسیر قدم بردارن.

در مورد پدر و مادرت هم بهترین کار اینه که هر طور شده رضایتشون رو جلب کنی. نظر شخصی من اینه که ورود به حوزه هر چند ضرورت داره ولی به اندازه از دست دادن رضایت پدر و مادر نیست؛ چنانچه حضرت آقا برای کمک به پدرشون مدتی قم رو رها کردن و به شهر خودشون رفتن. لذا تمام سعی و تلاش شما در جهت راضی کردن پدرت باشه که البته خیلی زود راضی خواهد شد؛ چون اولا تردید اون خیلی جزئیه و ریشه ای نیست؛ ثانیا یاری خدا حتما همراه شما خواهد بود که منجر به نرم شدن دل ایشان خواهد شد ثالثا میتونی با معرفی افراد موفق به پدرت که کم هم نیستند، نگرانی های ایشون رو رفع کنی.

مدیر فرهنگی;683623 نوشت:
سلام
این قسمتی از متن که نقل قول کردم برام خیلی جالب بود؛ یعنی اگر شما برید حوزه قدرت خداوند در دادن رزق و روزی شما کم میشه؟؟
اگر کسی واقعا هدف خودش رو انتخاب کرده باشه و به راه خودش ایمان داشته باشه به نظرم دیگه براش مهم نیست نتیجه کار چی میشه اگر واقعا از مساله رزق و روزی تون میترسید اصلا قید حوزه رو بزنید منظورم این نیست که هرکی بیاد حوزه از لحاظ مالی مشکل پیدا میکنه چون از اون طرف هم هیچ تضمینی نیست که هرکی رفت دانشگاه اوضاع مالیش خوب باشه منظورم اینه که باید هر کاری رو انتخاب میکنید لوازم اون کار رو هم قبول کنید. مسافری که قصد زیارت کربلا رو داره اگر بخواد بشینه فکر کنه ممکنه هزاران مشکل احتمالی در مسیر راه رو برای خودش تصور کنه اما آیا این باعث میشه با صرف تصور این مشکلات خودش رو از فیض زیارت محروم کنه؟

ضمن اینکه کسی که خالصانه و در راستای کسب علم و تبلیغ دین که همون سرباز امام زمان عج الله شدن هست وارد حوزه بشه مطمئن باشید خودش سطح توقعات مادیش رو پایین میاره و وارد یک سیری میشه که خود بخود زندگی زاهدانه ای رو انتخاب میکنه. و اگر دائما این شیوه رو ادامه بده رزق و روزیش من حیث لایحتسب(از جایی که فکرش رو هم نمیکنه) از جانب خداوند میرسه و هیچ وقت تو زندگیش کم نمیاره.

یک نکته مهم این وسط هست که یک طلبه باید وظیفه اولیه خودش رو کسب علم و تبلیغ دین بدونه و اگر بناست روزی ای کسب کنه از همین راه باشه چون تجربه ثابت کرده طلبه ای که توانایی کسب روزی از این طریق رو داره اما از راه دیگه ای در پی روزی باشه خیر و برکتی در زندگی نخواهد دید.
گاهی به بعضی طلبه هایی که قصد دارند وارد شغلی بشن که ارتباطی با طلبگی شون نداره میگم حیفه که این همه خرج علم و تهذیب شما شده اونوقت شمایی که توانایی فعالیت حوزوی دارید توانتون رو جایی دیگه خرج کنید.

شما و پدر و مادر بزرگوارتون هیچ وقت نمیتونید پیش بینی کنید که یقینا اگر شما وارد دانشگاه بشید رزق و روزیتون بیشتر از اینه که وارد حوزه بشید و یا برعکس چون رزق و روزی هرکس توسط خداوند متعال مشخص میشه.به این نکته ظریف توجه بفرمایید که مساله رزق و روزی با این که سطح مادی طلاب ممکنه از اقشار دیگه پایین تر باشه تفاوت بسیار زیادی وجود داره.

نکته آخر اینکه بر فرض که شرایط مادی شما به واسطه طلبه شدن پایین تر از اقشار دیگه باشه در عوض به اون مراتبی که به واسطه طلبه شدن ممکنه به دست بیارید فکر کنید و حتما قبل از طلبه شدن در این مورد تحقیق کنید.

ان شاالله که موفق باشید و راهی رو که به صلاحتون هست انتخاب کنید.


بسم الله الرحمن الرحیم
سلام و رحمه الله
نه، اصلاً قدرت خداوند توی این مسئله کم و زیاد نمیشه!
ولی خب از اونجایی این سوال رو مطرح کردم که "طلبگی" کلاً با تمامی اشغال و کسوت‌های دیگه‌ی جامعه فرق‌های زیادی داره...
توی این مسئله، فرقی که هست اینه که 99% اشغال توی جامعه (میشه گفت) اصلی‌ترین هدفش، کسب درآمد و به تعبیر یکی از علماء "کاسبی" هست ولی طلبگی اصلاً اینطور نیست. واسه همین، شبهه برام پیش اومده بود که از نظر معیشتی، چطور تامین میشن... .
آیا با سهمیه‌ی امامی که برای این امر، جدا کردن، میشه-هرچند با زهد و قناعت-، یه زندگی دو نفره رو مدیریت مالی کرد؟
البته این موضوع برای بنده حل شده؛ فقط خواستم توی عزم خودم، قوی تر بشم و محکم تر، راهمو ادامه بدم.
بله، درباره‌ی موضوع به حاشیه رفتن طلاب توی این زمینه‌ها، مطلع هستم... و اصلاً انشالله من اینطور نمیشم.
خیلی‌ ممنون:hamdel:

امین;683626 نوشت:


سلام

نظر کارشناسی رو اساتید بخش فقه خواهند داد منتها به نظر من مشخص کردن اینکه مثلا از لحاظ شرعی الان برای شما حوزه واجبه یا دانشگاه یا هر چیز دیگه کار آسونی نیست و شاید اصلا نشه چنین وجوبی رو از توش در آورد. بله میشه گفت با توجه به شرایطی که حاکمه یعنی خطراتی که دین رو تهدید میکنه و کمبود نیرویی که دین رو ترویج بده، بر هر کسی لازمه که در حد توان به دین کمک کنه. اینکه هر کسی چه کمکی بکنه دیگه بستگی به استعدادها و علایق و انگیزه طرف داره و باید با در نظر گرفتن اینها پستی رو برای خودش انتخاب کنه که بیشترین بازدهی رو داشته باشه. اسلام همونطور که به مروج مبانی نظری نیاز داره، به مدافعین ارضی و مرزی هم نیاز داره؛ چنانچه به طبیب و ... هم نیاز داره.

بله در جایی که فردی توان و استعداد خودش رو در چند زمینه میبینه اینجا بحث تکلیف گرایی مطرح میشه. تکلیف گرایی هم متکی بر نیاز اسلام و جامعه اسلامی است. ممکنه در شرایطی اسلام نیاز به سیاست مدار داشته باشه. در اینجا هر فردی که در توان خودش ببینه باید وارد این عرصه بشه چنانچه شهید بهشتی با اینکه در علوم اسلامی نخبه بود اما به مقتضای شرایط وارد سیاست شد. شاید در شرایطی کمبود طبیب برای دیگر اقشار ایجاد تکلیف کنه؛ شاید در شرایطی کمبود مدافع ایجاد تکلیف کنه چیزی که در 8 سال دفاع مقدس به روشنی دیده میشد. در شرایطی هم ممکنه مبلغ و مروج دین ضرورت داشته باشه.

بنابراین شما برای اینکه بتونی مطابق تکلیفی که داری عمل کنی ابتدا باید ظرفیت های خودت رو مورد بررسی قرار بدی. بعد که خودت رو کامل شناختی، اون وقت بین اون موارد تحقیق کن و ضرورتشون رو بسنج. برای شناخت ضرورتش هم میتونی به افراد متدینی که دغدغه دین دارند و در اون قشر هستند مراجعه کنی و از کم و کیف و وضعیتشون و ظرفیت و نیازهاشون مطلع بشی. ممکنه کسی بگه در این قشر نیرو به اندازه کافی هست. ممکنه بگه نیرو کمه و اگه همینطور پیش بره وضعیت در این رشته بحرانی میشه.

اگه از من به عنوان یک طلبه سوال کنی که وضعیت حوزه چطوره؟ میگم تو حوزه نیرو زیاده؛ ولی به اندازه ظرفیتش نیست. کار حوزه ترویج و دفاع از دینه. زمانی میشه گفت نیروی حوزه به اندازه کافیه و دیگه اشباع شده که همه جا گل و بلبل باشه و دین در همه جا رخته کرده باشه و دشمنی علیه دین وجود نداشته باشه! با این پیش فرض باید گفت حالا حالاها لازمه که نیروی حوزی تربیت بشه تا حوزه بتونه بخش کوچیکی از رسالتش رو عملی کنه. این در مورد اصل نیاز حوزه به نیرو بود. اما در مورد ضرورتش هم وضعیت بحرانی دین و رشد روز افزون دین ستیزی در دنیا و اهمیت دین در ایدئولوژی ما مسلمانان برای اثباتش کافیه. البته این ضرورت برای حوزه به این معنا نیست که تکلیف از گردن دیگر مسلمانان ساقطه؛ بلکه همه مسلمانان باید در این جهاد اکبر شرکت کنند و به اندازه توان خود در این مسیر قدم بردارن.

در مورد پدر و مادرت هم بهترین کار اینه که هر طور شده رضایتشون رو جلب کنی. نظر شخصی من اینه که ورود به حوزه هر چند ضرورت داره ولی به اندازه از دست دادن رضایت پدر و مادر نیست؛ چنانچه حضرت آقا برای کمک به پدرشون مدتی قم رو رها کردن و به شهر خودشون رفتن. لذا تمام سعی و تلاش شما در جهت راضی کردن پدرت باشه که البته خیلی زود راضی خواهد شد؛ چون اولا تردید اون خیلی جزئیه و ریشه ای نیست؛ ثانیا یاری خدا حتما همراه شما خواهد بود که منجر به نرم شدن دل ایشان خواهد شد ثالثا میتونی با معرفی افراد موفق به پدرت که کم هم نیستند، نگرانی های ایشون رو رفع کنی.


سلام و رحمه الله
باشه...، درست می‌فرمایین.
فقط درباره‌ی شناخت ظرفیّت های خودم و توانایی‌هام، چطور می‌تونم بفهمم ظرفیّت و توانایی طلبه شدن رو دارم یا نه؟
اگه بدونم ظاهراً موافقت کرده و راضی هست ولی توی باطن راضی نیست و هرکاری هم بکنم، نسبت به طلبه شدن فرزندش، بدبینه، چیکار باید کنم؟ خیلی دوست دارم مثل آیت الله بهجت و حضرت آقا که اطاعت از پدرشون زبانزد خاصّ و عام هست، باشم...
واسم دعا کنین تا این قضیه حل بشه...:hey:

تشکر، یاعلی
موضوع قفل شده است