جمع بندی آیا قرآن برای هدایت کافی نیست؟

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا قرآن برای هدایت کافی نیست؟

سلام

سوال: آیا قرآن برای هدایت بشر کافیست یا خیر؟ چرا همه مذاهب بر این باورند که حتما باید در کنار قرآن از منابع دیگری تحت عنوان حدیث استفاده کرد؟
خداوند برای حفظ قرآن تضمین داده است اما برای حفظ حدیث هیچ تضمینی از جانب خداوند وجود ندارد . آیا این احادیث نیستند که باعث گمراه شدن اکثریت انسان ها شده اند؟

اینها صرفا سوالاتی هستند که برای بنده بوجود آمده است امیدوارم در اینجا بتوان جواب سوالا خود را پیدا کنم.

با نام و یاد دوست




کارشناس بحث: استاد محسن

rs11323;681519 نوشت:
سلام

سوال: آیا قرآن برای هدایت بشر کافیست یا خیر؟ چرا همه مذاهب بر این باورند که حتما باید در کنار قرآن از منابع دیگری تحت عنوان حدیث استفاده کرد؟
خداوند برای حفظ قرآن تضمین داده است اما برای حفظ حدیث هیچ تضمینی از جانب خداوند وجود ندارد . آیا این احادیث نیستند که باعث گمراه شدن اکثریت انسان ها شده اند؟

اینها صرفا سوالاتی هستند که برای بنده بوجود آمده است امیدوارم در اینجا بتوان جواب سوالا خود را پیدا کنم.

بسم الله الرحمن الرحیم


با سلام و طلب توفیق الهی و سلامتی برای شما پرسشگر محترم

این نکته را باید متذکر شویم مشکلاتی که همواره جهان اسلام را تهدید کرده و موجب جنگ ها و خون ریزی های بی دلیل شده همین تعصب جاهلانه روی ظواهر آیات الهی و جمود بر آن است.

قرآن کتابی است دارای آیات محکم و متشابه. آیاتی که باید تاویل،تفسیر و تبیین شود آن هم توسط اولیای حق که به تمام زوایا و معارف آن آگاه باشند.

خدای متعال در این باره انسان هایی را به عنوان معلمان دین و قرآن برگزید. انسان های بزرگی که معصوم و از هر گونه خطایی بودند.

اولیای خدا تا آن جا که توانستند برای مردم زوایای پنهان آیات الهی را تفسیر کردند.اما وجود فتنه های تکفیری گونه در دوران صدر اسلام مانع از آن شد که آن چه می بایست از حقایق دین در قالب روایات واقعی و صحیح دست مردم قرار گیرد.

شما اگر به تاریخ پر تلاطم صدر اسلام توجه کنید،این گروه های تکفیری خوارج بودند که موجب انحراف حق و بد نامی اسلام شدند.همان هایی که در برابر مولای متقیان سلام الله علیه شعار "حسبنا کتاب الله" را سر لوحه اهداف انحرافی خود کردند.

متاسفانه امروزه نیز همان نسل خبیث در کشورهای اسلامی و به نام مقلدان ابن تیمیه و در قالب گروه های وهابی با عناوین مختلف و به نام دین جنایاتی انجام می دهند که در تاریخ بشر بی سابقه است.

خدای متعال نسبت به تاویل آیات الهی فرمود:

"هُوَ الَّذي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ مِنْهُ آياتٌ مُحْكَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ فَأَمَّا الَّذينَ في‏ قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْويلِهِ وَ ما يَعْلَمُ تَأْويلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا وَ ما يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُولُوا الْأَلْباب"(1)

او كسى است كه اين كتاب (آسمانى) را بر تو نازل كرد، كه قسمتى از آن، آيات "محكم" (صريح و روشن‏) است كه اساس اين كتاب مى‏باشد (و هر گونه پيچيدگى در آيات ديگر، با مراجعه به اين ها، برطرف مى‏ گردد.) و قسمتى از آن، "متشابه" است (آياتى كه به دلیل بالا بودن سطح مطلب و جهات ديگر، در نگاه اول، احتمالات مختلفى در آن مى ‏رود ولى با توجه به آيات محكم، تفسير آن ها آشكار مى‏ گردد.) اما آن ها كه در قلوب شان انحراف است، به دنبال متشابهات اند، تا فتنه ‏انگيزى كنند (و مردم را گمراه سازند) و تفسير (نادرستى) براى آن مى ‏طلبند در حالى كه تفسير آن ها را، جز خدا و راسخان در علم، نمى‏ دانند. (آن ها كه به دنبال فهم و دركِ اسرارِ همه آيات قرآن در پرتو علم و دانش الهى) مى‏ گويند: ما به همه آن ايمان آورديم همه از طرف پروردگارِ ما است. و جز صاحبان عقل، متذكر نمى‏ شوند (و اين حقيقت را درك نمى ‏كنند)

در تفاسیر آورده اند:

خدای متعال پیامبر صلوات الله علیه را به عنوان مبيّن حدود و جزئيّات قرآن كريم معرفى مى‏ کند. "وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ"

بنا بر اين،خود قرآن كه نور مبين است در كمال وضوح پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله و اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام را مرجع فهميدن معارف و حدود قوانين و مانند آن قرار داده و چون حجّيت كلام خداوند ذاتى است، مى‏تواند دليل اعتبار سخن و سنّت معصومين عليهم السلام واقع شود پس قرآن كه حجّت بالذات است سند حجيّت سنّت خواهد بود و هرگز نمى‏ توان با قطع نظر از سنّت معصومين عليهم السلام به همه حدود و احكام الهى راه يافت...(2)

و باز نوشته اند:

مسئله تخصص در علوم و فنون و مراجعه به متخصص مسئله‏ اى است غير قابل انكار و ترديد، امرى است وجدانى و فطرى كه در تمام مسائل و موضوعات، سريان و جريان دارد و بايد هر فنى را از متخصص آن فن فرا گرفت و در هر علمى به استاد همان علم مراجعه نمود.

قرآن مجيد براى تأمين همان نياز فطرى و درخواست درونى بشر، خاندان وحى و رسالت و اهل بيت پيامبر صلوات الله علیه را متخصص و استاد علوم قرآن معرفى نموده است.

رسول اكرم صلوات الله علیه نيز آنان را قرين و پشتوانه تزلزل ناپذير قرآن شناسانده است و مسلمانان را در فراگرفتن تفسير، علوم و احكام قرآن و عقايد اسلامى به آنان ارجاع داده، اهل بيت و قرآن را دو يار هميشگى و غير قابل انفكاك معرفى كرده است.

خاندان پيامبر نيز هميشه از قرآن پشتيبانى كرده و با محدوديت‏ هاى فراوان ....مخصوصا در تفسير قرآن مجيد شاگردان برجسته و بلند پايه‏ اى تربيت نموده و به جامعه اسلامى تحويل داده‏ اند و از هر فرصت مناسب براى ايفاى وظيفه و مسئوليت بزرگ خويش استفاده نموده ‏اند.

در محيط و شرايطى كه نقل حديث ممنوع اعلام گرديده بود و حديث‏ هاى موجود سوزانده مى‏ شد، در محيطى كه از طرف حكومت وقت به استانداران و فرمانداران دستور اكيد صادر شده بود كه در محل مأموريت خويش از نقل حديث خوددارى كنند و تنها به خواندن الفاظ قرآن قناعت ورزند. در شرايطى كه از طرف خلفا عده‏اى به جرم نقل حديث زندانى گرديده و عده ديگر به محيط هاى دور از اجتماع تبعيد مى شدند
آرى در چنين محيط ها و شرايطى است كه خاندان عصمت به جمع‏آورى و نوشتن احاديث و نقل آن‏ ها مى‏ پردازند و به فرزندان و ياران شان دستور مى‏ دهند كه احاديث را ضبط و يادداشت كنند و به عنوان بزرگ‏ترين ارمغان به مسلمانان آينده تحويل دهند.(3)

در شرايطى كه ديگران معارف قرآن را از بيگانگان فرا مى‏ گرفتند و در تفسير آيات توحيد و معاد و تاريخ پيامبران به دهان ديگران چشم دوخته، خرافات و اسرائيليات را به نام تفسير قرآن دهن به دهن نقل مى‏ نمودند و از جعليات و بافته‏ هاى جاعلان حديث با اشتياق استفاده مى‏ كردند، پيشوايان ما درس توحيد و عقايد اصيل اسلامى و تفسير درست و صحيح ياد مى‏ دادند و معارف اسلامى را گاهى به صورت تفسير آيات و گاهى در قالب خطبه و دعا به پيروان شان مى‏ آموختند و بدين گونه يك بناى صحيح و تزلزل ناپذيرى در عقايد، فقه و تفسير پى ريزى نموده و در اختيار شيعه قرار دادند. شيعه و پيروان خاندان عصمت نيز از افكار آنان پيروى نموده، در تمام موارد با راهنمايى‏ هاى آنان پيش رفته است و عقايد و افكار خويش را از اين مصادر و مآخذ اصيل و صحيح فرا گرفته و براى آيندگان نقل نموده‏ اند.

از طرفی در روایت های متعددی از پیامبر گرامی اسلام صلوات الله علیه نقل شده است که حضرت فرمود:
"إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِي كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي‏"(4)

يعنى اى مردم من دو چيز را بين شما مي گذارم اگر به آن دو چيز چنگ زنيد، گمراه نخواهيد شد و آن دو چيز قرآن و اهل بيت من است.با تمسک به این دو هرگز گمراهی وضلالت اتفاق نمی افتد، زیرا که اهل بیت مفسران واقعی علوم قرآن اند.
با این حال روایاتی که منسوب به اهل بیت سلام الله علیهم اجمعین است در هر زمانی همواره مورد سوء استفاده جاعلان و منحرفان قرار گرفته و خواهد گرفت. چه بسیار روایاتی است که منسوب به اولیای خدا است، اما در واقع سخن آن ها نبوده، ولی در میان عوام جامعه تاثیر خودش را گذاشته است به همین دلیل از اولیای خدا نقل شده است که که اگر سخنی از طرف ایشان بیان شد، ابتدا آن را به قرآن عرضه کنید اگر با آیات الهی مخالفت داشت، آن را به دور اندازید.

جابر از امام باقر سلام الله علیه نقل کرد که حضرت فرمود:

"انظروا أمرنا، و ما جائكم منّا، فإن وجدتموه للقرآن موافقا فخذوا به، و إن لم تجدوه موافقا فردّوه"(5)

یعنی به امر (احادیث و گفتار) و آن چه از ما به شما می رسید بنگرید که اگر آن را در کتاب خدا یافتید(مطابق و موافق با کتاب خدا بود) آن را قبول کنید و گرنه رد کنید.

متاسفانه رواج احادیث جعلی بسیاری موجب شد که مردم از واقعیت دین فاصله بگیرند و همان گونه که نص گرایان متحجر خوارج گونه چون،وهابیت، داعش،القاعده،طالبان و دیگر گروه های تکفیری فقط به ظاهر قرآن تمسک و چهره اسلام را این گونه غبار آلود به جامعه معرفی کردند،از این سو افراد عوام متعصب نیز موجب تفرقه و ضربه زدن به دین شدند.

نکته پایانی این که علمای بزرگ تلاش های بسیاری انجام دادند تا روایات منسوب به اهل بیت سلام الله علیهم اجمعین را پالایش کرده و احادیث واقعی را به جامعه دینی و شیعی عرضه کنند . بر پژوهشگران و طالبان لازم است که با باز نشر آن، معارف واقعی را به عموم مردم عرضه کنند.

پی نوشت ها:

1- سوره آل عمران،آیه 10

2-علامه طباطبایی سید محمد حسین ،تفسیر المیزان، ترجمه موسوی همدانی سید محمد باقر،قم انتشارات اسلامی،سال 1374 خورشیدی،چاپ پنجم، مقدمه، ص 17

3-هاشم زاده هریسی، بيان درمسایل قرآن، ص 19

4-علامه مجلسی بحار الأنوار،تهران،انتشارات اسلامیه،چاپ مکرر،ج‏2، ص 100

5-بروجردی سید حسین، تفسير الصراط المستقيم،قم،انتشارات انصاریان،سال 1416 قمری،چاپ اول، ج‏2، ص 104

بسم الله الرحمن الرحیم
پاسخ و جمع بندی:

با سلام و طلب توفیق الهی و سلامتی برای شما پرسشگر محترم

این نکته را باید متذکر شویم مشکلاتی که همواره جهان اسلام را تهدید کرده و موجب جنگ ها و خون ریزی های بی دلیل شده همین تعصب جاهلانه روی ظواهر آیات الهی و جمود بر آن است.

قرآن کتابی است دارای آیات محکم و متشابه. آیاتی که باید تاویل،تفسیر و تبیین شود آن هم توسط اولیای حق که به تمام زوایا و معارف آن آگاه باشند.

خدای متعال در این باره انسان هایی را به عنوان معلمان دین و قرآن برگزید. انسان های بزرگی که معصوم و از هر گونه خطایی بودند.

اولیای خدا تا آن جا که توانستند برای مردم زوایای پنهان آیات الهی را تفسیر کردند.اما وجود فتنه های تکفیری گونه در دوران صدر اسلام مانع از آن شد که آن چه می بایست از حقایق دین در قالب روایات واقعی و صحیح دست مردم قرار گیرد.

شما اگر به تاریخ پر تلاطم صدر اسلام توجه کنید،این گروه های تکفیری خوارج بودند که موجب انحراف حق و بد نامی اسلام شدند.همان هایی که در برابر مولای متقیان سلام الله علیه شعار "حسبنا کتاب الله" را سر لوحه اهداف انحرافی خود کردند.

متاسفانه امروزه نیز همان نسل خبیث در کشورهای اسلامی و به نام مقلدان ابن تیمیه و در قالب گروه های وهابی با عناوین مختلف و به نام دین جنایاتی انجام می دهند که در تاریخ بشر بی سابقه است.

خدای متعال نسبت به تاویل آیات الهی فرمود:

"هُوَ الَّذي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ مِنْهُ آياتٌ مُحْكَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ فَأَمَّا الَّذينَ في‏ قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْويلِهِ وَ ما يَعْلَمُ تَأْويلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا وَ ما يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُولُوا الْأَلْباب"(1)

او كسى است كه اين كتاب (آسمانى) را بر تو نازل كرد، كه قسمتى از آن، آيات "محكم" (صريح و روشن‏) است كه اساس اين كتاب مى‏باشد (و هر گونه پيچيدگى در آيات ديگر، با مراجعه به اين ها، برطرف مى‏ گردد.) و قسمتى از آن، "متشابه" است (آياتى كه به دلیل بالا بودن سطح مطلب و جهات ديگر، در نگاه اول، احتمالات مختلفى در آن مى ‏رود ولى با توجه به آيات محكم، تفسير آن ها آشكار مى‏ گردد.) اما آن ها كه در قلوب شان انحراف است، به دنبال متشابهات اند، تا فتنه ‏انگيزى كنند (و مردم را گمراه سازند) و تفسير (نادرستى) براى آن مى ‏طلبند در حالى كه تفسير آن ها را، جز خدا و راسخان در علم، نمى‏ دانند. (آن ها كه به دنبال فهم و دركِ اسرارِ همه آيات قرآن در پرتو علم و دانش الهى) مى‏ گويند: ما به همه آن ايمان آورديم همه از طرف پروردگارِ ما است. و جز صاحبان عقل، متذكر نمى‏ شوند (و اين حقيقت را درك نمى ‏كنند)

در تفاسیر آورده اند:

خدای متعال پیامبر صلوات الله علیه را به عنوان مبيّن حدود و جزئيّات قرآن كريم معرفى مى‏ کند. "وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ"

بنا بر اين،خود قرآن كه نور مبين است در كمال وضوح پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله و اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام را مرجع فهميدن معارف و حدود قوانين و مانند آن قرار داده و چون حجّيت كلام خداوند ذاتى است، مى‏تواند دليل اعتبار سخن و سنّت معصومين عليهم السلام واقع شود پس قرآن كه حجّت بالذات است سند حجيّت سنّت خواهد بود و هرگز نمى‏ توان با قطع نظر از سنّت معصومين عليهم السلام به همه حدود و احكام الهى راه يافت...(2)

و باز نوشته اند:

مسئله تخصص در علوم و فنون و مراجعه به متخصص مسئله‏ اى است غير قابل انكار و ترديد، امرى است وجدانى و فطرى كه در تمام مسائل و موضوعات، سريان و جريان دارد و بايد هر فنى را از متخصص آن فن فرا گرفت و در هر علمى به استاد همان علم مراجعه نمود.

قرآن مجيد براى تأمين همان نياز فطرى و درخواست درونى بشر، خاندان وحى و رسالت و اهل بيت پيامبر صلوات الله علیه را متخصص و استاد علوم قرآن معرفى نموده است.

رسول اكرم صلوات الله علیه نيز آنان را قرين و پشتوانه تزلزل ناپذير قرآن شناسانده است و مسلمانان را در فراگرفتن تفسير، علوم و احكام قرآن و عقايد اسلامى به آنان ارجاع داده، اهل بيت و قرآن را دو يار هميشگى و غير قابل انفكاك معرفى كرده است.

خاندان پيامبر نيز هميشه از قرآن پشتيبانى كرده و با محدوديت‏ هاى فراوان ....مخصوصا در تفسير قرآن مجيد شاگردان برجسته و بلند پايه‏ اى تربيت نموده و به جامعه اسلامى تحويل داده‏ اند و از هر فرصت مناسب براى ايفاى وظيفه و مسئوليت بزرگ خويش استفاده نموده ‏اند.

در محيط و شرايطى كه نقل حديث ممنوع اعلام گرديده بود و حديث‏ هاى موجود سوزانده مى‏ شد، در محيطى كه از طرف حكومت وقت به استانداران و فرمانداران دستور اكيد صادر شده بود كه در محل مأموريت خويش از نقل حديث خوددارى كنند و تنها به خواندن الفاظ قرآن قناعت ورزند. در شرايطى كه از طرف خلفا عده‏اى به جرم نقل حديث زندانى گرديده و عده ديگر به محيط هاى دور از اجتماع تبعيد مى شدند
آرى در چنين محيط ها و شرايطى است كه خاندان عصمت به جمع‏آورى و نوشتن احاديث و نقل آن‏ ها مى‏ پردازند و به فرزندان و ياران شان دستور مى‏ دهند كه احاديث را ضبط و يادداشت كنند و به عنوان بزرگ‏ترين ارمغان به مسلمانان آينده تحويل دهند.(3)

در شرايطى كه ديگران معارف قرآن را از بيگانگان فرا مى‏ گرفتند و در تفسير آيات توحيد و معاد و تاريخ پيامبران به دهان ديگران چشم دوخته، خرافات و اسرائيليات را به نام تفسير قرآن دهن به دهن نقل مى‏ نمودند و از جعليات و بافته‏ هاى جاعلان حديث با اشتياق استفاده مى‏ كردند، پيشوايان ما درس توحيد و عقايد اصيل اسلامى و تفسير درست و صحيح ياد مى‏ دادند و معارف اسلامى را گاهى به صورت تفسير آيات و گاهى در قالب خطبه و دعا به پيروان شان مى‏ آموختند و بدين گونه يك بناى صحيح و تزلزل ناپذيرى در عقايد، فقه و تفسير پى ريزى نموده و در اختيار شيعه قرار دادند. شيعه و پيروان خاندان عصمت نيز از افكار آنان پيروى نموده، در تمام موارد با راهنمايى‏ هاى آنان پيش رفته است و عقايد و افكار خويش را از اين مصادر و مآخذ اصيل و صحيح فرا گرفته و براى آيندگان نقل نموده‏ اند.

از طرفی در روایت های متعددی از پیامبر گرامی اسلام صلوات الله علیه نقل شده است که حضرت فرمود:
"إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِي كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي‏"(4)

يعنى اى مردم من دو چيز را بين شما مي گذارم اگر به آن دو چيز چنگ زنيد، گمراه نخواهيد شد و آن دو چيز قرآن و اهل بيت من است.با تمسک به این دو هرگز گمراهی وضلالت اتفاق نمی افتد، زیرا که اهل بیت مفسران واقعی علوم قرآن اند.
با این حال روایاتی که منسوب به اهل بیت سلام الله علیهم اجمعین است در هر زمانی همواره مورد سوء استفاده جاعلان و منحرفان قرار گرفته و خواهد گرفت. چه بسیار روایاتی است که منسوب به اولیای خدا است، اما در واقع سخن آن ها نبوده، ولی در میان عوام جامعه تاثیر خودش را گذاشته است به همین دلیل از اولیای خدا نقل شده است که که اگر سخنی از طرف ایشان بیان شد، ابتدا آن را به قرآن عرضه کنید اگر با آیات الهی مخالفت داشت، آن را به دور اندازید.

جابر از امام باقر سلام الله علیه نقل کرد که حضرت فرمود:

"انظروا أمرنا، و ما جائكم منّا، فإن وجدتموه للقرآن موافقا فخذوا به، و إن لم تجدوه موافقا فردّوه"(5)

یعنی به امر (احادیث و گفتار) و آن چه از ما به شما می رسید بنگرید که اگر آن را در کتاب خدا یافتید(مطابق و موافق با کتاب خدا بود) آن را قبول کنید و گرنه رد کنید.

متاسفانه رواج احادیث جعلی بسیاری موجب شد که مردم از واقعیت دین فاصله بگیرند و همان گونه که نص گرایان متحجر خوارج گونه چون،وهابیت، داعش،القاعده،طالبان و دیگر گروه های تکفیری فقط به ظاهر قرآن تمسک و چهره اسلام را این گونه غبار آلود به جامعه معرفی کردند،از این سو افراد عوام متعصب نیز موجب تفرقه و ضربه زدن به دین شدند.

نکته پایانی این که علمای بزرگ تلاش های بسیاری انجام دادند تا روایات منسوب به اهل بیت سلام الله علیهم اجمعین را پالایش کرده و احادیث واقعی را به جامعه دینی و شیعی عرضه کنند . بر پژوهشگران و طالبان لازم است که با باز نشر آن، معارف واقعی را به عموم مردم عرضه کنند.

پی نوشت ها:

1- سوره آل عمران،آیه 10

2-علامه طباطبایی سید محمد حسین ،تفسیر المیزان، ترجمه موسوی همدانی سید محمد باقر،قم انتشارات اسلامی،سال 1374 خورشیدی،چاپ پنجم، مقدمه، ص 17

3-هاشم زاده هریسی، بيان درمسایل قرآن، ص 19

4-علامه مجلسی بحار الأنوار،تهران،انتشارات اسلامیه،چاپ مکرر،ج‏2، ص 100

5-بروجردی سید حسین، تفسير الصراط المستقيم،قم،انتشارات انصاریان،سال 1416 قمری،چاپ اول، ج‏2، ص 104
موضوع قفل شده است