هشدار اخير رهبري؛اولويت اول کشور

تب‌های اولیه

1 پست / 0 جدید
هشدار اخير رهبري؛اولويت اول کشور

يادداشت



احمد جلالي- سفير در يونسکو


در چند روز اخیر، هشدارهائی از منابع معتبر رسیده است که هر وجدان حساس به منافع ملی نباید از کنارش به سادگی بگذرد. رهبری در صبح چهارشنبه 30/2/ 92، در دانشگاه امام حسین(ع) فرمودند که خبرهائی دارند که برنامه هائی برای کشاندن جنگ‌های نیابتی به نزدیکی مرزهای ایران در جریان است، و هشیاری همۀ پاسداران انقلاب پاسداران حریم امنیت ملی را متذکر شدند. متعاقب آن، عصر یکشنبه 3/3/94، سردار قاسم سلیمانی در گردهمایی بزرگ جانبازان و رزمندگان استان کرمان گفت که اگر کسی ملت را از خطر داعش آگاه نکند و برای دفع این بلا تلاش نکند، در مصیبت آینده شریک است و این عین منافع ملی است. او از بلای سهمگین داعش یاد کرد، از صدها نفر را خواباندن و سربریدن آسانتر از گوسفند و فریاد الله اکبر سردادن، منافع ملی یعنی محفوظ نگهداشتن یک ملت از این طاعون، منافع ملی یعنی حفظ ملت، منافع ملی یعنی مصونیت‌بخشی به ملت و این اندیشه که که چگونه این دفاع از ملت تحقق می یابد. او به درستی گفت که کسانی، به جای تعریف جامع و کامل و منصفانه‌ از چارچوب منافع ملی، سوار بر امواج سیاسی، عنوان منافع ملی را به مناقشه و حربه ای برای رقابت سیاسی تبدیل می‌کنند.

فرمانده نیروی زمینی ارتش ما در همان روز، 3/3/94 ، در جلسه علنی مجلس گفت که ما امروز با چهره تازه‌ای از تهدیدات روبرو هستیم که از نظر نوع، شکل و اندازه با گذشته فرق دارد. نیروهای تکفیری و تروریستی در نزدیکی مرزهای ما هستند و در گذشته داعش برای ورود به ایران زاغه مهمات پیش‌بینی کرده بود تا در زمان ورودشان با ترور، انفجار، آشوب بر پا کنند. داعش دارد در مرزهای شرقی ما خودش را آماده می‌کند. او یادآور شد که در چنین دورنمایی مولفۀ مهم نبرد نیروهای زمینی است و از مجلس تقاضا کرد که به تخصیص امکانات به نیروی زمینی بیشتر توجه کند تا بتوانیم سامانه های دفاعی مان را تقویت کنیم.

آیا اینها خبرها و هشدارهای بسیار مهمی نیستند؟ وجود چنین تهدیدهایی در چشم انداز منطقه ولو در حد احتمال متکی به قرائن، نباید نگاه ما را به اولویت هایمان بگرداند؟

دوستان! نشانه ها به ما می گوید که منطقۀ ما آبستن حوادث تلخ و سختی است. خدا را این هشدارها را جدی بگیریم. خدا را این فرموده مولای متقیان را ذکر مدام خود قرار دهیم که «دو نعمت همواره مورد غفلت و جهل اند: سلامت و امنیت». و قدر بشناسیم نعمت اقتدار و مرکزیت رهبری را که ستون خیمۀ تجهیز ما برای گذر و گذار از این گردنۀ مخوف است. توجه مسئولانه به این نشانه ها به ما می گوید که شعار سال 1394، یعنی، همدلی و همزبانی دولت و ملت، چقدر بجا و با ارزش است .

******

از یک سو، تیم متعهد مذاکره کنندۀ ما با هدایتِ رهبری، در گیر نبردی جدی و دشوار در عرصۀ دیپلماسی است، از سوی دیگر، رزمندگان و مدافعان امنیت و تمامیت ارضی کشور در کار تجهیز و آمادگی برای حفظ امنیت مرزهایمان و عمق استراتژیک امنیتی ما هستند و در جبهه ای دیگر، مدیران کشور به حفظ ثبات داخلی و گردش امور و تامین نیازهای مردم و تمهید پشتوانه های لازم می اندیشند و می کوشند. در این میان، همدلی و همزبانی است که می تواند این سه شاخه را به یکدیگر پیوند دهد تا از هم به طور متقابل تغذیه کنند و به این احساس مشترک برساند که هر یک بازوی حمایت و پیروزی دیگری است.

******

در مقاله‌ای که در مهرماه 1392 در قدر‌دانی از زحمات تیم دیپلماسی‌مان نوشتم (که در روزنامه اطلاعات 19/7/1392 و نیز در سایت الف در 22/7/1392 منتشر شد)، آورده بودم که حرکت دیپلماسی ما همچون متنی است که ساختار اصلی آن با حمایت رهبری شکل گرفته اما همواره مستحق ویرایش است. مناسب می بینم بخشی از آن نوشته را اینجا یادآوری کنم:

«کار تیمی که در خط قرار دارد استفادۀ بهینه و عزتمندانه از همۀ امکانات و ابزارهای دیپلماتیک در لحظه در دستور کاری است که برای او تعیین شده است و کار رهبری مراقبت جامع استراتژیک از افقی بلندتر و مشرف بر صحنه است که می باید به راهیانِ خط مقدم منتقل شود. این دیده بانی راهبردی یک نعمت و یک ضرورت لجستیک است و نشانۀ استحکام و گسترۀ دید نظام.

بگذارید در تبیینِ این مراقبت دوسویه، سخن را با نگاهی قرآنی، به قدر فهم خود، متبرک کنم که در یکجا، پس از آنکه دستورمان می دهد که آنچه در توان داریم در مقابل دشمنان آماده کنیم تا در موضع قدرت قرار بگیریم، سفارش می کند که «اگر سرِ صلح داشتند، تو هم از درِ صلح درآی و بر خدای شنوا و دانا توکل کن؛ و اگر بخواهند با تو نیرنگ ببازند، خدا تو را کفایت خواهد کرد، همو که تو را با یاری خود و با مومنان مدد فرمود»(1)، یعنی که در عین آمادگی برای دفاع، اصل بر صلح است و توکل بر خدا در نگرانی های محتمل. اما از سوی دیگر و جای دیگر، او را به ایستادگی و گریز از رُکون در مقابل ظالمان، فرمان می دهد تا مبادا به آتش گرایش به آنان در مقابل فشارهایشان بسوزیم و پشتوانۀ معنوی خود را ببازیم: «تو و هرکه با تو روی در خدا آورده باید بایستید که این فرمانی است که نباید از آن سر بپیچید که خدا به کارهایتان بیناست؛ و به سوی ستمکاران متمایل نشوید که آتش دامانتان را خواهد گرفت و جز خدا یاری نخواهید داشت و زان پس بی یار رها خواهید شد».(2) این فشارها بر پیامبر(ص) گاهی چنان بود که، اگر دست حمایت خدا بر شانۀ او قرار نمی‌گرفت، می رفت که حتی آن بزرگوار را هم به اندک کوتاه آمدنی بکشاند: «و نزدیک بود که به فریب آنها از وحی ما منحرف شوی تا چیز دیگری بر ما ببندی، و البته در آن صورت تو را به دوستی خواهند گرفت؛ و اگر نبود آن پای مردی که به تو دادیم، بی‌گمان بیم آن می‌رفت که اندک گرایشی به جانب ایشان پیدا کنی؛ در آن صورت، نتیجۀ آن را در زندگانی و مرگ دو چندان به تو می چشانیدیم و یاوری در برابر ما نمی یافتی».(3)

در بیان رهبری، حمایت از برآیند تحرک در دیپلماسی و خوشبینی و اعتماد به تیم دیپلماتیک ما، تناقضی با ابراز بدبینی و بی اعتمادی به بیگانه ندارد که آن اعتماد و خوشبینی محصول شناختن توان و انگیزۀ فرزندان ایران است که برکشیدۀ انقلابند و این نگرانی مسبوق به رصدی است که نشان داده است مدار گردش منظومۀ ارباب قدرت در سپهر سیاست جهانی چندان امن و پاکیزه نیست. پس در واقع این تذکر و تحذیر هم، در عمق خود در دراز مدت، مقوم همان اعتماد و حمایت است. این ویرایش مقوم متن است. این هردو از جنس پشتیبانی و حفاظت لجستیک است. این مراقبت دوسویه رهبری را می باید قدر شناخت. مگر نه آن است که یک کار ملی می باید متین و مستدام و مستظهر به همۀ توان ملی باشد؟» (پایان نقل قول از مقاله مهرماه 92 نویسنده )

******

اما، «همدلی و همزبانی دولت و ملت» اگر بخواهد فقط در حد شعار باقی نماند، محتاج تدوین یک «برنامۀ عمل» است. می دانم که این کار، یعنی برنامۀ عمل نوشتن برای یک هدف مقبول، در سنت ادارۀ امور در کشور ما پیشینه موفقی ندارد. اما به هرحال نمی توان مایوس بود. باید از جایی شروع کرد.

منظورم از برنامۀ عمل این است که اگر قبول داریم که هشدارهایی که در بالا بدان اشاره شد، خطیر است و نمی توان نادیده و ناشنیده گرفت، پس بیاییم کارگروهی تشکیل دهیم و ترجمۀ عملی این همدلی و همزبانی را در بخش های مختلف روی کاغذ بیاوریم و به سطوح عالی مسئولان تسلیم کنیم.

این روشی است که در سازمان های بین المللی هم در دنیا عمل می شود. یعنی ابتدا یک عنوان کلی با توجیه و هدف معینی شان نزول پیدا می کند و مورد بحث قرار می گیرد. اگر اصل آن پذیرفته شد، مرحله بعدی تدوین و تصویب «برنامۀ عمل». گمان بنده این است که در چنین برنامه ای، نه فقط مشارکت نهادهای رسمی و رسانۀ ملی شرط است، بلکه نهادهای مدنی را نیز می توان بدان دعوت کرد و البته برای موفقیت، از دو شرط گریزی نیست: انتخاب رویکردی اقناعی و فراگیر و تفکیک شعار از برنامه و نیالودن برنامه به شعار و مسابقه در آن.

******

بگذارید برای پیش درآمدی بر دعوت عملی به تدارکِ همدلی و همزبانی، داستان مولانا در دفتر اول مثنوی را به مدد بگیرم: استادی به مردی که چشم احول یعنی دوبین (چپ) دارد می گوید: برو آن شیشه را از آن طاقچه بردار و به نزد من بیاور. مرد می پرسد کدام یک را بیاورم؟

گفت استاد احولى را كاندر آ

رو برون آر از وثاق آن شيشه را

گفت احول ز ان دو شيشه من كدام

پيش تو آرم بكن شرح تمام‏

استاد گفت: دو شیشه نیست، یکی است، بردار و بیاور. اما مرد احول اصرار داشت که دو تاست و می پرسید کدام را؟ استاد که دید حرفش فهم نمی شود گفت: پس یکی را بشکن و سپس آن دیگری را بیاور.

گفت استاد آن دو شيشه نيست رو

احولى بگذار و افزون بين مشو

گفت اى استا مرا طعنه مزن

گفت استا ز ان دو يك را در شكن‏

پس مرد سنگی برداشت و به یکی زد. وقتی آن یکی شکست، دیگری نیز ناپدید شد!

شيشه يك بود و به چشمش دو نمود

چون شكست او شيشه را ديگر نبود

چون يكى بشكست هر دو شد ز چشم

مردم احول گردد از ميلان و خشم‏

داستان این است که هواها و نفسانیات ما، نگاهمان به واقعیت را احول می کند. می پنداریم اگر این یکی به سنگ ما شکست، دیگری بی رقیب برجای خواهد ماند، اما واقعیت آن است که اگر این را به سنگ غرض ها و کژ بینی ها و رقابت ها شکستی، آن دیگری را نیز از میان می رود. این غرض های دل، حجاب دیده هاست،

خشم و شهوت مرد را احول كند

ز استقامت روح را مبدل كند

چون غرض آمد هنر پوشيده شد

صد حجاب از دل به سوى ديده شد

*******

مسئولیت کنونی بنده، علمی و فرهنگی و آموزشی است، اما نیم نگاهی به قلمرو کلان تحرکات سیاسی منطقه مان نیز دارم و فضای عمومی بین المللی را هم در حد خود رصد می کنم و همین است که هشدارهای فوق الذکر را جدی می گیرم. جمله رهبری در آن هشدار این بود: «هشیاری همۀ پاسداران انقلاب و پاسداران حریم امنیت ملی»، جامع، روشن و فراگیر. اگر یادمان باشد، ایشان به هنگام انتخابات اخیر ریاست جمهوری، فرمودند: «ممکن است بعضیها - حالا به هر دلیلی - نخواهند ازنظام جمهوری اسلامی حمایت بکنند امّا از کشورشان که می خواهند حمایت کنند، آنها هم باید بیایند پای صندوق». به گمان بنده، اینجا هم همان سخن مصداق دارد. موضوع چنان خطیر است که صرف محتمل الوقوع بودنش کافی است که ضرورت آمادگی را قطعی و 100 در صد بگیریم. این شرط عقل و احساس مسئولیت است. از ارباب نظر و مکان و مکانت تقاضا می کنم این پیشنهاد را در دستور بررسی جدی خود قرار دهند. در این غربت با نگرانی و تمنا عرض می کنم :

مصلحت دید من آن است که یاران همه کار

بگذارند و خم طرۀ یاری گیرند

پی نوشت ها:

1- آیات ۶۱ و ۶۲ سورۀ انفال: وَإِن جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّـهِ، إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ؛ وَإِن يُرِيدُوا أَن يَخْدَعُوكَ فَإِنَّ حَسْبَكَ اللَّـهُ، هُوَ الَّذِي أَيَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤْمِنِينَ.

2- آیات ۱۱۲ و ۱۱۳ سورۀ هود: فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَن تَابَ مَعَكَ وَلَا تَطْغَوْا ۚ إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ؛ وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُم مِّن دُونِ اللَّـهِ مِنْ أَوْلِيَاءَ ثُمَّ لَا تُنصَرُون.

3- آیات ۷۳ تا ۷۵ سورۀ اسراء: إِن كَادُوا لَيَفْتِنُونَكَ عَنِ الَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ لِتَفْتَرِيَ عَلَيْنَا غَيْرَهُ، وَإِذًا لَّاتَّخَذُوكَ خَلِيلً

برچسب: