زمزمه راضی‌ام به رضایت

تب‌های اولیه

1 پست / 0 جدید
زمزمه راضی‌ام به رضایت


[/HR]
شهید «غلامحسین بسطامی» در آخرین لحظات قبل از شهادتش زمزمه می‌کرد: الحمدالله، الحمدالله، الهی رضاً بِرضائک، تسلیماً بِقضائک، مطیعاً لِامرک.


[/HR]
شهید «غلامحسین بسطامی» در سال 1338 شمسی در شهر «دامغان» متولد شد. پس از پایان دوره دبیرستان، در رشته مهندسی راه و ساختمان در دانشگاه «پلی‌تکنیک» پذیرفته شد. ورود وی به دانشگاه مصادف با اوج‌گیری تحولات انقلاب اسلامی در سال 1357 بود. وی در زادگاه خود در تظاهرات ضد رژیم پهلوی شرکت می‌کرد و مبارزاتی درراه پیروزی انقلاب اسلامی انجام داد. در تابستان سال 1358 به دنبال فرمان امام خمینی (ره) مبنی بر بسیج عمومی برای کردستان و به‌خصوص پاک‌سازی شهر پاوه از وجود اشرار مسلح و ضدانقلاب، عازم کردستان شد. پس‌ازآن در 13 آبان ماه همین سال به همراه سایر دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، در تسخیر سفارت آمریکا مشارکت کرد و بعدازآن در واحد عملیات، مسئول حفاظت از گروگان‌ها بود. پس‌ازآنکه تعدادی از گروگان‌ها به‌منظور نگهداری و حفاظت بیشتر به شهرستان‌های مختلف انتقال داده شدند، حفاظت از گروگان‌ها در شهرهای «قم» و «محلات» را به عهده گرفت.
در این ایام به فراگیری فنون و آموزش‌های نظامی پرداخت و با شروع جنگ تحمیلی در شهریورماه سال 1359، از طریق سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به‌طور داوطلبانه عازم جبهه‌های نبرد شد.
در آنجا مسئولیت‌هایی، ازجمله: مسئولیت تدارکات سپاه «سوسنگرد» را به عهده گرفت و علاوه بر این در عملیات متعددی ازجمله عملیات 59/12/26 و عملیات 60/2/31 شرکت کرد که در عملیات آخر از ناحیه دست مجروح شد.
پس از بهبودی به سوسنگرد بازگشت و مسئولیت رساندن تدارکات به خطوط عملیاتی را بر عهده گرفت. در عملیات طریق‌القدس شرکت و از ناحیه سینه مجروح شد. پس‌ازاین عملیات فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سوسنگرد به او واگذار شد.
شهید «بسطامی» در عملیات بیت‌المقدس که در تاریخ 61/12/10 انجام شد، مسئولیت فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی «سوسنگرد» را به عهده داشت و نقش به سزایی در این عملیات ایفا کرد.
شهید «بسطامی» در خردادماه سال 1361 به‌منظور شرکت در عملیات رمضان، از سمت فرماندهی سپاه سوسنگرد استعفا نمود و علی‌رغم پیشنهاد مسئولیت‌های مختلف به او، مایل بود به‌عنوان یک رزمنده در عملیات شرکت کند. او در این عملیات از ناحیه دست راست به‌شدت مجروح شد. پس از ترخیص از بیمارستان به همراه عده‌ای از جانبازان و خانواده‌های شهدا عازم زیارت‌خانه خدا شد که تأثیر عمیقی بر روحیه و رفتار او داشت.
شهید «بسطامی» در عملیات بیت‌المقدس که در تاریخ 61/12/10 انجام شد، مسئولیت فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی «سوسنگرد» را به عهده داشت و نقش به سزایی در این عملیات ایفا کرد

پس از بازگشت از سفر حج، قصد حضور مجدد در جبهه را داشت، اما دست راست او هنوز بهبود نیافته بود و نیاز به انجام چند عمل جراحی استخوان داشت. به همین سبب پزشک معالجش، شش ماه حضور در «تهران» را برای انجام عمل‌های جراحی او لازم دانست. این دوره مصادف با بازگشایی دانشگاه‌ها بود که او ثبت‌نام نموده و در کلاس‌های درس حاضر شد اما دوری از جبهه برای او قابل‌تحمل نبوده و با شروع عملیات والفجر مقدماتی در اردیبهشت‌ماه سال 1362 بلافاصله عازم جبهه شد و در واحد مهندسی رزمی قرارگاه خاتم‌الانبیاء (ص) در قسمت راه‌سازی مشغول به خدمت شد. در جریان عملیات والفجر 1 مسئولیت مهندسی رزمی تیپ سیدالشهدا را به عهده گرفت و با شروع عملیات برای احداث جاده حساسی به منطقه تپه دوقلو در جنوب فکه اعزام شد. او و چند تن از رزمندگان چندین شبانه‌روز بی‌وقفه بر روی جاده کارکردند. کار احداث جاده تقریباً به پایان رسیده بود و نیروهای عراقی به‌شدت منطقه را زیر آتش‌گرفته بودند.
شهید «بسطامی» از رزمندگان خواست که کار را تعطیل کنند و به عقب بازگردند. در حین بازگشت، خمپاره‌ای به زمین نشست و وی و «محمد صفری»، مسئول تدارکات قرارگاه مهندسی رزمی خاتم‌الانبیاء (ص) به‌شدت مجروح شدند.

لحظاتی بعد، «محمد صفری» به شهادت رسید و شهید «بسطامی» که از چند ناحیه زخمی شده بود و خونریزی شدیدی داشت، با آمبولانس به پشت خط مقدم جبهه منتقل شد. وی در حین بازگشت زمزمه می‌کرد: الحمدالله، الحمدالله، الهی رضآ برضائک، تسلیما بقضائک، مطیعا لامرک. آخرین جملات او قبل از شهادت چنین بودند: مهدی جان، قربانت بروم، بیا تا ببینمت.
پیش از آنکه آمبولانس به بیمارستان برسد، «غلامحسین بسطامی» به فیض شهادت نائل شد. تاریخ شهادت او 7 اردیبهشت سال 1362 مصادف با 13 رجب (سالروز تولد امیر المومنین علی (ع)) است.





[/HR] منبع: خبرگزاری دفاع مقدس
برچسب: