در محضر قرآن

تب‌های اولیه

8 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
در محضر قرآن


بسم الله الرحمن الرحیم

یکی از نکاتی که در رابطه با آموزه های اسلام بسیار با اهمیت است این است که دین اسلام دارای امتیاز ویژه و خاصی می باشد و به واسطه ی همین امتیاز مورد قبول و پذیرش قرار می گیرد و آن امتیاز عبارت است از این که در اسلام از یک طرف قواعد و قوانین و اصول ثابت و پایدار را می بینیم و از طرف دیگرانعطاف و هم خوانی با شرایط گوناگون و اوضاع متغیر و همین امر نوعی اعجاز در آموزه های اسلام را نمایان می کند.

قرآن که کلام الهی است از مقام لدنی تنزل پیدا کرده و در اختیار انسان قرار داده شده است و در هر مرتبه اهل البیت علیهم السلام نیز همسو و همچهت با آن هستند. لذا نگاه ما به قرآن و اهل البیت علیهم السلام بدین گونه نیست که آنها را به طور مستقل تصور کنیم .بنابراین قرآن و اهل البیت علیهم السلام هر یک پیام مستقلی ندارند بلکه هماهنگی آنها به گونه ای است که اصولا یکی بدون دیگری ساکت است و هیچ پیامی ندارد.

مشکل امروز جوامع اسلامی عدم توجه به این هماهنگی بین قرآن و اهل البیت علیهم السلام می باشد چرا که برخی صرفا به قرآن و برخی صرفا به اهل البیت تمسک پیدا کرده و از هماهنگی آن دو غفلت می ورزند هر جا مضلت و گمراهی می بینیم به دلیل همین نگاه تک بعدیست و هر جا هدایت است ناشی از جمع بستن بین دو ثقل الهی است.

ادامه دارد ....

برای شناخت قرآن لازم است به خود قران مراجعه نماییم و قران را از لابه لای آیات الهی بشناسیم.

یکی از مهمترین ویزگی هایی که قرآن بدان معرفی شده است برهان بودن است.

خداوند در قرآن در سوره ی نساء آیه ی 174 می فرماید:

[=BYekan]‏ يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءكُم بُرْهَانٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَأَنزَلْنَا إِلَيْكُمْ نُوراً مُّبِيناً ‏


ای مردم ، برای هدایت شما از جانب خدا برهانی ( محکم ) آمد ، و نوری تابان به شما فرستادیم.

«برهان» در لغت به معنای دلیل روشن و محکمی است که مطلب را ثابت می‌کند، و شخص مقابل در برابر آن ناتوان می‌شود.

لذا برهان بودن بودن قران در واقع همان دلیل محکم و قانع کننده بودن است که با دارا بودن این ویزگی سایر براهین در برابر او سر تعظیم فرود می اورند.

یکی دیگر از ویژگی های قرآن نور بودن است. نور بودن قرآن بدین معناست که خودش روشن است و در عین حال روشن کننده ی راهها و حرکت هاست.

خداوند در قران در سوره ی مائده آیه 15 می فرماید:

[=Traditional Arabic]قَدْ جَاءكُم مِّنَ اللّهِ نُورٌ وَكِتَابٌ مُّبِينٌ
[=arial narrow] همانا از جانب خدا برای (هدایت) شما نوری (عظیم) و کتابی آشکار آمد.

خداوند خود نور السماوت و الارض است بنابراین قران هم که تجلی خداست نور است لذا هر چیزی جز قران و هر راهی جز راه قران مضلت و گمراهیست.

[=YekanNumbers]یکی دیگر از ویزگی های قرآن تبیان بودن آن است. تبیان به معنی تبیین کننده بودن و روشن کننده بودن است در واقع قران بیان کننده ی همه چیز است. خداوند در قران سوره ی نحل آیه ی 89 می فرماید:

[=YekanNumbers]وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ"

و ما بر تو این کتاب (قرآن عظیم) را فرستادیم تا حقیقت هر چیز را روشن کند و برای مسلمین هدایت و رحمت و بشارت باشد.

بنابراین هرچیزی که در
سعادت انسان موثر است در قرآن بیان شده است.

محور اساسی کتاب آسمانی ما قرآن تعلیم و تزکیه ی انسان در سه جهت عقیده ، اخلاق و عمل است. به همین دلیل اکثر موضوعات قرآن بر پایه ی این محورها می چرخد.
اصل شناخت،معیار شناخت، طرز تعقل ،شرط درست اندیشیدن و ... از جمله موضوعات مهم مطرح شده در قرآن است

[=trebuchet ms] همانطور که از آیات قرآن بر می آید گاهی قرآن با لفظ ذلک آمده و گاهی با لفظ هذا

در سوره ی بقره آیه دوم آمده است:

[=system][=system]ذَلِكَ الْكِتَابُ لاَ رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ [=system]

آن کتاب با عظمتی است که شک در آن راه ندارد و مایه هدایت پرهیزکاران است.

ودر سوره ی اسرا آیه ی نهم می خوانیم:

إِنَّ هَذاالقرآنَ يِهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ وَيُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا كَبِيرًا

قطعا اين قرآن به [آيينى] كه خود پايدارتر است راه مى‏نمايد و به آن مؤمنانى كه كارهاى شايسته مى‏كنند مژده مى‏دهد كه پاداشى بزرگ برايشان خواهد بود

بکاربردن ضمایر متفاوت برای قرآن نشانه این امر است که قرآن ذو مراتب است .مرتبه ی اعلای آن که همان حقیقت قرآن است نزد خداوند می باشد و مرتبه ی تنزل یافته ی آن نزد مردم.


چرا که ذلک اشاره به دور دارد و منظور حقیقت قرآن است که برای همه قابل دسترسی نیست و هذا اشاره به امری نزدیک دارد که منظور همان لفظ و خواندن و نوشتن قرآن است که برای ما قابل دسترسی است.

[=Traditional Arabic]

کلمه در لغت یعنی چیزی که نهان را آشکار می کند.

و کلام برای انسان دارای دو ویژگی است:

اول این که نیازمند صوت و حنجره و دهان

و دوم این که امری اعتباریست.

اما کلام برای خداوند حقیقتی فراتر از این امور است .

خداوند سراسر نظام هستی را کلمه الله معرفی می کند چرا که همه ی هستی امری پنهانی را آشکارمی کنند و در واقع خبر از غیب می دهند.

خداوند در سوره ی کهف آیه ی 109 می فرماید:


«قُلْ لَوْ کانَ الْبَحْرُ مِداداً لِکَلِماتِ رَبِّی لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَنْ تَنْفَدَ کَلِماتُ رَبِّی وَ لَوْ جِئْنا بِمِثْلِهِ مَدَداً»

«بگو: اگر دریاها براى (نوشتن) کلمات پروردگارم مرکّب شود، دریاها پایان می‌گیرد. پیش از آن‌که کلمات پروردگارم پایان یابد هر چند همانند آن (دریاها) را کمک آن قرار دهیم».

و یا در سوره ی لقمان آیه ی27 امده است:
[=Traditional Arabic]
وَلَوْ أَنَّمَا فِي الْأَرْضِ مِن شَجَرَةٍ أَقْلَامٌ وَالْبَحْرُ يَمُدُّهُ مِن بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ مَّا نَفِدَتْ كَلِمَاتُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ
و اگر آن چه درخت در زمين است قلم باشد و دريا را هفت درياى ديگر به يارى آيد سخنان خدا پايان نپذيرد قطعا خداست كه شكست‏ناپذير حكيم است

وقتی همه ی هستی کلام خداست در بین هستی بالاترین و بهترین امر قرآن است بنابراین قران بالاترین کلمه الله است.

[=microsoft sans serif]قرآن کلام الهی است و خداوند هم اکنون با ما سخن می گوید یعنی این تکلم جریان دارد.

مستحب است بعد از شنیدن آیاتی که با یا ایها الذین امنوا شروع می شود انسان لبیک بگوید

و این لبیک گفتن جایی معنا دارد که تکلمی وجود داشته باشد.

بنابراین کلام خداوند همواره جریان دارد و آنچه ما می شنویم از پیغمبر، حلقه یا از حلقات کلام الهی است و این زنجیره قطع نشده است.

قران نه تنها کلام الهی بلکه تکلم الهی هم هست چون خطاب خداوند خطاب فعلیست.