جمع بندی رفع قرآن يعني چه؟

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
رفع قرآن يعني چه؟


سلام

ترجمه خبر زیر چیست ؟

ما رواه الطبراني في المعجم الكبير برقم 8698عن أبي مسعود رضي الله عنه قال:لينتزعن هذا القرآن من بين أظهركم،قيل له:يا أبا عبد الرحمان ؛كيف ينتزع وقد أثبتناه في مصاحفنا؟قال:يسرى عليه ليلة فلا يبقى في قلب عبد ولا مصحف منه شيء،ويصبح الناس كالبهائم ثم قرأ قول الله تعالى؛ولئن شئنا لنذهبن بالذي أوحينا إليك ثم لا تجد لك به علينا وكيلا ـالإسراء 86

با نام و یاد دوست




کارشناس بحث: استاد صدرا

با سلام و عرض ادب

روایتی موقوف[1] به نقل «ابن مسعود» در منابع اهل سنت در رابطه با«اشراط الساعة»، [2] وارد شده که بیانگر گرفته شدن قرآن و یا حقیقت آن از میان مردم است.[3]

«عبدالرزاق»، در کتاب:«المصنف»،[4] و «طبرانی» در کتاب:«المعجم الکبیر»،[5]‌ و همچنین«نعیم بن حماد» در کتاب:«الفتن»،‌[6] به نقل از«ابن مسعود» روایت می کنند:

«حَدَّثَنَا إِسْحَاقُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ الدَّبَرِيُّ، عَنْ عَبْدِ الرَّزَّاقِ، عَنِ الثَّوْرِيِّ، عَنْ أَبِيهِ، عَنِ الْمُسَيِّبِ بْنِ رَافِعٍ، عَنْ شَدَّادِ بْنِ مَعْقِلٍ، قَالَ الثَّوْرِيُّ: وَحَدَّثَنِيهِ عَبْدُ الْعَزِيزِ بْنُ رُفَيْعٍ، عَنْ شَدَّادٍ، أَنَّ ابْنَ مَسْعُودٍ، قَالَ:«لَيُنْتَزَعَنَّ هَذَا الْقُرْآنُ مِنْ بَيْنِ أَظْهُرِكُمْ»، قُلْتُ: يَا أَبَا عَبْدِ الرَّحْمَنِ، كَيْفَ يُنْتَزَعُ وَقَدْ أَثْبَتْنَاهُ فِي مَصَاحِفِنَا؟ قَالَ:«يُسْرَى عَلَيْهِ فِي لَيْلَةٍ فَلَا يَبْقَى فِي قَلْبِ عَبْدٍ وَلَا مُصْحَفٍ مِنْهُ شَيْءٌ، وَيُصْبِحُ النَّاسُ فُقَرَاءَ كَالْبَهَائِمِ» ، ثُمَّ قَرَأَ عَبْدُ اللهِ:«وَلَئِنْ شِئْنَا لَنَذْهَبَنَّ بِالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ ثُمَّ لَا تَجِدُ لَكَ بِهِ عَلَيْنَا وَكِيلًا».[7]

همانا بتحقیق این قرآن از میان شما گرفته خواهد شد! به وی گفتم: ای ابوعبدالرحمن چگونه چنین امری محقق می گردد،‌ در حالی که ما قرآن را در مصحفهای خویش ثبت و ضبط نموده ایم؟! ابن مسعود گفت: در یک شب این قرآن برداشته می شود؛[8] پس چیزی از آن در قلب بنده ای و یا مصحفی باقی نخواهد ماند و مردم در حالی که همچون چهار پایان( که بهره ای از علم و دانش ندارند) صبح می کنند.

سپس عبدالله این آیه ی شریفه را خواند: «و اگر بخواهيم، آنچه را بر تو وحى فرستاده‏ايم، از تو مى‏گيريم سپس كسى را نمى‏يابى كه در برابر ما، از تو دفاع كند».

«ابن ابی شیبة»،‌این روایت را به همین سند اینگونه روایت نموده است:

أَبُو الْأَحْوَصِ عَنْ عَبْدِ الْعَزِيزِ بْنِ رُفَيْعٍ، عَنْ شَدَّادِ بْنِ مَعْقِلٍ الْأَسَدِيِّ، قَالَ: سَمِعْتُ ابْنَ مَسْعُودٍ، يَقُولُ: «أَوَّلُ مَا تَفْقِدُونَ مِنْ دِينِكُمُ الْأَمَانَةُ , وَآخِرُ مَا تَفْقِدُونَ مِنْهُ الصَّلَاةُ , وَسَيُصَلِّي قَوْمٌ وَلَا دِينَ لَهُمْ , وَإِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ الَّذِي بَيْنَ أَظْهُرِكُمْ كَأَنَّهُ قَدْ نُزِعَ مِنْكُمْ». قَالَ: قُلْتُ: كَيْفَ يَا عَبْدَ اللَّهِ وَقَدْ أَثْبَتَهُ اللَّهُ فِي قُلُوبِنَا؟ قَالَ:«يَسْرِي عَلَيْهِ فِي لَيْلَةٍ فَتُرْفَعُ الْمَصَاحِفُ، وَيُنْزَعُ مَا فِي الْقُلُوبِ». ثُمَّ تَلَا:«وَلَئِنْ شِئْنَا لَنَذْهَبَنَّ بِالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ».[9]

در روایت دیگری از ابن مسعود بیان شده که قیامت بر پا نمی شود؛ مگر آنکه(قبل از تحقق آن) قرآن از میان مردم گرفته می شود:

عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَسْعُودٍ قَالَ: «اقْرَءُوا الْقُرْآنَ قَبْلَ أَنْ يُرْفَعَ، فَإِنَّهُ لَا تَقُومُ السَّاعَةُ حَتَّى يُرْفَعَ» ، فَقِيلَ: فَكَيْفَ بِمَا فِي صُدُورِ النَّاسِ؟ قَالَ:«يُسْرَى عَلَيْهِ لَيْلًا؛ فَيُرْفَعُ مَا فِي صُدُورِهِمْ، فَيُصْبِحُونَ فَيَقُولُونَ: كَأَنَّا لَمْ نَعْلَمْ شَيْئًا، ثُمَّ يُفِيضُونَ فِي الشِّعْرِ ».[10]

«ابن کثیر دمشقی»،‌در کتاب«البدایة والنهایة»‌، در توضیح این خبر می نویسد:
«وَهَذَا دَالٌّ عَلَى أَنَّ الْعِلْمَ قَدْ يُرْفَعُ مِنْ صُدُورِ الرِّجَالِ فِي آخِرِ الزَّمَانِ، حَتَّى إِنَّ الْقُرْآنَ يُسْرَى عَلَيْهِ فَيُرْفَعُ مِنَ الْمَصَاحِفِ وَالصُّدُورِ، وَيَبْقَى النَّاسُ بِلَا عِلْمٍ وَلَا قُرْآنٍ...»؛‌[11] واین امر دلالت بر آن دارد که در آخرالزمان علم از سینه ی مردم برداشته می شود؛‌ حتی قرآن نیز در یک شب از مصاحف و کتب و سینه های( حافظان) برداشته می شود و مردم در حالی که بدون علم می باشند باقی می مانند.

موفق باشید.


[/HR] [1] . روایت موقوف به روایتی گفته می شود که به قول و فعل یکی از صحابه ختم می گردد؛ لذا مشخص نمی گردد که آیا این گفتار و یا عمل برداشت و استنباط و یا بیان ان از کتب اهل کتاب است؛‌یا خیر مستند به گفتار پیامبر صلی الله علیه وآله می باشد.

[2] . حوادثی که در آستانه ی قیامت اتفاق می افتد.

[3] . بنابردیدگاه اهل حدیث و سلفیون، چنین اخباری حمل بر ظاهرشان می گردند؛‌ لذا در این روایت قرآن اعم از محفوظات و مخطوطات آن گرفته می شود و بالا می رود و چیزی در قلوب از حفظ آن و یا چیزی از خط آن در کتابهای قرآن باقی نمی ماند؛ اما بنابر مذهب تاویل، ظاهر این اخبار مراد نمی باشد؛ بلکه مراد آن خواهد بود که با اینکه قرآن در میان مردم موجود است؛ اما عمل کننده ای بر طبق آن یافت نمی گردد.

[4] . المصنف، أبو بكر عبد الرزاق بن همام بن نافع الحميري اليماني الصنعاني (المتوفى: 211هـ)، ج3، ص362، المجلس العلمي- الهند.

[5]. المعجم الكبير، سليمان بن أحمد بن أيوب بن مطير اللخمي الشامي، أبو القاسم الطبراني (المتوفى: 360هـ)، ج9، ص141، ح:8698، مكتبة ابن تيمية – القاهرة.

[6] . كتاب الفتن، أبو عبد الله نعيم بن حماد بن معاوية بن الحارث الخزاعي المروزي (المتوفى: 228هـ)، ج2، ص603، مكتبة التوحيد – القاهرة.

[7] . الاسری، 86.

[8] . ممکن است مراد از شب مقطع زمانی خاصی؛ همچون قسمتی از آخرالزمان بوده باشد.

[9] . المصنف في الأحاديث والآثار، أبو بكر بن أبي شيبة، عبد الله بن محمد بن إبراهيم بن عثمان بن خواستي العبسي (المتوفى: 235هـ)، ج7، ص505،ح:37585، مكتبة الرشد – الرياض.

[10] . الزهد والرقائق لابن المبارك (يليه «مَا رَوَاهُ نُعَيْمُ بْنُ حَمَّادٍ فِي نُسْخَتِهِ زَائِدًا عَلَى مَا رَوَاهُ الْمَرْوَزِيُّ عَنِ ابْنِ الْمُبَارَكِ فِي كِتَابِ الزُّهْدِ» )، أبو عبد الرحمن عبد الله بن المبارك بن واضح الحنظلي، التركي ثم المرْوزي (المتوفى: 181هـ)، ج1، ص277، دار الكتب العلمية – بيروت.

[11] . البداية والنهاية، أبو الفداء إسماعيل بن عمر بن كثير القرشي البصري ثم الدمشقي (المتوفى: 774هـ)،‌ج19، ص44، دار هجر للطباعة والنشر والتوزيع والإعلان.

صدرا;683941 نوشت:
[3] . بنابردیدگاه اهل حدیث و سلفیون، چنین اخباری حمل بر ظاهرشان می گردند؛‌ لذا در این روایت قرآن اعم از محفوظات و مخطوطات آن گرفته می شود و بالا می رود و چیزی در قلوب از حفظ آن و یا چیزی از خط آن در کتابهای قرآن باقی نمی ماند؛ اما بنابر مذهب تاویل، ظاهر این اخبار مراد نمی باشد؛ بلکه مراد آن خواهد بود که با اینکه قرآن در میان مردم موجود است؛ اما عمل کننده ای بر طبق آن یافت نمی گردد.

با سلام وتشكر

اگر بخواهيم حمل بر ظاهر کنیم با توجه به آیات مهجور کردن این قران بدست قوم رسول خدا ص و عضین نمودن آن بدست قریش ، و سایر حوادث تاریخی واخبار مثل 17000 آیه بودن قران اولیه بروایت کافی ، و درگیری صحابه با عثمان بر سر مصاحف ، مشکلی نیست .

ویا حذف قرائات خاص ابن مسعود توسط خلفا و .... ابن مجاهد در آیات 67 مائده و :

در زمینه آیه 67 مائده و احزاب-25 وآل عمران 33 و ال عمران123 با اضافاتی آمده (ان علیا مولی المومنین ، کفی الله المومنین القتال بعلی ، وَلَقَدْ نَصَرَكُمُ اللّهُ بِبَدْرٍ بسيف علی و « قرأت في مصحف عبدالله بن مسعود : إنّ الله اصطفى آدم ونوحاً وآل إبراهيم وآل عمران ـ #وآل محمد ـ على العالمین .
وَقَرَأَ عَبْدُ اللَّهِ: وَآلَ مُحَمَّدٍ عَلَى الْعَالَمِينَ.

یعنی این خبرتنها مربوط به آخر الزمان وقرب قیامت نیست بلکه در قوم رسول خدا ص اتفاق افتاد .

با سلام

البته این سوال را می توان مطرح کرد که این کلماتی که در میان آیات آمده است به بلاغت و نظم و آهنگ آیات لطمه نمی زند ؟

حد اقل در نگاه اول به نظر می رسد این کلمات با سبک و سیاق قرآن و نظم و آهنگ قرآن هماهنگی ندارد.

لطفا توضیح دهید

جمع بندی:
سؤال اول: آیا بر اساس روایات اهل سنت قرآناز میان مردم گرفته می شود؟
جواب: روایتی موقوف[1] به نقل«ابن مسعود» در منابع اهل سنت وارد شده که بیانگر گرفته شدن قرآن و یا حقیقت آن از میان مردم است.[2] «عبدالرزاق»، در کتاب:«المصنف»،[3] و «طبرانی» در کتاب:«المعجم الکبیر»،[4]‌ و همچنین«نعیم بن حماد» در کتاب:«الفتن»،‌[5] به نقل از«ابن مسعود» روایت می کنند:

«...أَنَّ ابْنَ مَسْعُودٍ،[6] قَالَ:«لَيُنْتَزَعَنَّ هَذَا الْقُرْآنُ مِنْ بَيْنِ أَظْهُرِكُمْ»، قُلْتُ: يَا أَبَا عَبْدِ الرَّحْمَنِ، كَيْفَ يُنْتَزَعُ وَقَدْ أَثْبَتْنَاهُ فِي مَصَاحِفِنَا؟ قَالَ:«يُسْرَى عَلَيْهِ فِي لَيْلَةٍ فَلَا يَبْقَى فِي قَلْبِ عَبْدٍ وَلَا مُصْحَفٍ مِنْهُ شَيْءٌ، وَيُصْبِحُ النَّاسُ فُقَرَاءَ كَالْبَهَائِمِ»، ثُمَّ قَرَأَ عَبْدُ اللهِ:«وَلَئِنْ شِئْنَا لَنَذْهَبَنَّ بِالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ ثُمَّ لَا تَجِدُ لَكَ بِهِ عَلَيْنَا وَكِيلًا»،[7] همانا بتحقیق این قرآن از میان شما گرفته خواهد شد! به وی گفتم: ای ابوعبدالرحمن چگونه چنین امری محقق می گردد،‌در حالی که ما قرآن را در مصحفهای خویش ثبت و ضبط نمودیم؟!

ابن مسعود گفت: در یک شب این قرآن برداشته می شود؛[8] پس چیزی از آن در قلب بنده ای و یا مصحفی باقی نخواهد ماند و مردم در حالی که همچون چهار پایان( که بهره ای از علم و دانش ندارند) صبح می کنند. سپس عبدالله این آیه ی شریفه را خواند: «و اگر بخواهيم، آنچه را بر تو وحى فرستاده ‏ايم، از تو مى‏گيريم سپس كسى را نمى‏يابى كه در برابر ما، از تو دفاع كند».

در روایت دیگری با همین محتوی از ابن مسعود بیان شده که قیامت بر پا نمی شود؛ مگر آنکه(قبل از تحقق آن) قرآن از میان مردم گرفته می شود: عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَسْعُودٍ قَالَ: «اقْرَءُوا الْقُرْآنَ قَبْلَ أَنْ يُرْفَعَ، فَإِنَّهُ لَا تَقُومُ السَّاعَةُ حَتَّى يُرْفَعَ» ، فَقِيلَ: فَكَيْفَ بِمَا فِي صُدُورِ النَّاسِ؟ قَالَ:«يُسْرَى عَلَيْهِ لَيْلًا؛ فَيُرْفَعُ مَا فِي صُدُورِهِمْ، فَيُصْبِحُونَ فَيَقُولُونَ: كَأَنَّا لَمْ نَعْلَمْ شَيْئًا، ثُمَّ يُفِيضُونَ فِي الشِّعْرِ ».[9]

«ابن کثیر دمشقی»،‌در کتاب«البدایة والنهایة»‌، در توضیح این خبر می نویسد: «وَهَذَا دَالٌّ عَلَى أَنَّ الْعِلْمَ قَدْ يُرْفَعُ مِنْ صُدُورِ الرِّجَالِ فِي آخِرِ الزَّمَانِ، حَتَّى إِنَّ الْقُرْآنَ يُسْرَى عَلَيْهِ فَيُرْفَعُ مِنَ الْمَصَاحِفِ وَالصُّدُورِ، وَيَبْقَى النَّاسُ بِلَا عِلْمٍ وَلَا قُرْآنٍ...»؛‌[10] واین امر دلالت بر آن دارد که در آخرالزمان علم از سینه ی مردم برداشته می شود؛‌ حتی قرآن نیز در یک شب از مصاحف و کتب و سینه های( حافظان) برداشته می شود و مردم در حالی که بدون علم می باشند باقی می مانند.


[/HR] [1] . روایت موقوف به روایتی گفته می شود که به قول و یا فعل یکی از صحابه ختم گردد؛ لذا در این نقلیات مشخص نیست که آیا این گفتار و یا عمل مستند به قول و فعل پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله است؛ یا خیر مربوط به اجتهاد صحابی می باشد.

[2] . بنابردیدگاه اهل حدیث و سلفیون، چنین اخباری حمل بر ظاهرشان می گردد؛‌ لذا در این روایت قرآن اعم از محفوظات و مخطوطات آن رفع و بالا می رود و چیزی در قلوب از حفظ آن و یا چیزی از خط آن در کتابهای قران باقی نمی ماند؛ اما بنابرتاویل این اخبار مراد آن خواهد بود که عمل کننده به قرآن یافت نمی گردد، با اینکه قرآن در میان مردم وجود دارد.

[3] . المصنف، أبو بكر عبد الرزاق بن همام بن نافع الحميري اليماني الصنعاني (المتوفى: 211هـ)، ج3، ص362، المجلس العلمي- الهند.

[4]. المعجم الكبير، سليمان بن أحمد بن أيوب بن مطير اللخمي الشامي، أبو القاسم الطبراني (المتوفى: 360هـ)، ج9، ص141، ح:8698، مكتبة ابن تيمية – القاهرة.

[5] . كتاب الفتن، أبو عبد الله نعيم بن حماد بن معاوية بن الحارث الخزاعي المروزي (المتوفى: 228هـ)، ج2، ص603، مكتبة التوحيد – القاهرة.

[6] . سند روایت چنین است: «حَدَّثَنَا إِسْحَاقُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ الدَّبَرِيُّ، عَنْ عَبْدِ الرَّزَّاقِ، عَنِ الثَّوْرِيِّ، عَنْ أَبِيهِ، عَنِ الْمُسَيِّبِ بْنِ رَافِعٍ، عَنْ شَدَّادِ بْنِ مَعْقِلٍ، قَالَ الثَّوْرِيُّ: وَحَدَّثَنِيهِ عَبْدُ الْعَزِيزِ بْنُ رُفَيْعٍ، عَنْ شَدَّادٍ، أَنَّ ابْنَ مَسْعُودٍ قال...».

[7] . الاسری، 86.

[8] . ممکن است مراد از شب مقطع زمانی خاصی؛ همچون قسمتی از آخرالزمان بوده باشد.

[9] . الزهد والرقائق لابن المبارك (يليه «مَا رَوَاهُ نُعَيْمُ بْنُ حَمَّادٍ فِي نُسْخَتِهِ زَائِدًا عَلَى مَا رَوَاهُ الْمَرْوَزِيُّ عَنِ ابْنِ الْمُبَارَكِ فِي كِتَابِ الزُّهْدِ» )، أبو عبد الرحمن عبد الله بن المبارك بن واضح الحنظلي، التركي ثم المرْوزي (المتوفى: 181هـ)، ج1، ص277، دار الكتب العلمية – بيروت.

[10] . البداية والنهاية، أبو الفداء إسماعيل بن عمر بن كثير القرشي البصري ثم الدمشقي (المتوفى: 774هـ)،‌ج19، ص44، دار هجر للطباعة والنشر والتوزيع والإعلان.
موضوع قفل شده است