خبر آمد حسین بن علی راهی شد...

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
خبر آمد حسین بن علی راهی شد...


بس که محمل ها روند منزل به منزل با شتاب
کس نمی داند عروسی یا عزا دارد حسین علیه السلام
28 ﺭﺟﺐ سالروز حرکت سیدالشهدا علیه السلام ::: ﺧﺮﻭﺝ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺍﺯ ﻣﺪﻳﻨﻪ ﺑﻪ ﺳﻮﻯ ﻣﻜﻪ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ 60 (هجری قمری) ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺍﺯ ﻣﺪﻳﻨﻪ ﻣﻨﻮﺭﻩ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻣﻜﻪ ﺷﺪﻧﺪ. (ﺍﺭﺷﺎﺩ: ﺝ 2، ﺹ 34. ﺍﻋﻠﺎﻡ ﺍﻟﻮﺭﻯ: ﺝ 1، ﺹ 435. ﺑﺤﺎﺭ ﺍﻟﺎﻧﻮﺍﺭ: ﺝ 44، ﺹ 329)
ﺑﻨﺎﺑﺮ ﻗﻮﻟﻰ ﺷﺐ 29 ﺭﺟﺐ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﺯ ﻣﺪﻳﻨﻪ ﺧﺎﺭﺝ ﺷﺪﻧﺪ. (ﻓﻴﺾ ﺍﻟﻌﻠﺎﻡ: ﺹ 329)
ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺳﻔﺮ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺍﻳﺸﺎﻥ
ﻋﻘﻴﻠﻪ ﺑﻨﻰ ﻫﺎﺷﻢ ﺯﻳﻨﺐ ﻛﺒﺮﻯ، ﺑﺮﺍﺩﺭﺷﺎﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﺑﻮﺍﻟﻔﻀﻞ ﺍﻟﻌﺒﺎﺱ، ﺍﻡّ ﻛﻠﺜﻮﻡ، ﻋﻠﻰ ﺍﻛﺒﺮ ﻭ ﺩﻳﮕﺮ ﺍﻫﻞ ﺑﻴﺖ ﻋﻠﻴﻬﻢ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺑﻮﺩﻧﺪ. ﺧﻮﺍﻫﺮﺍﻥ ﺳﻴّﺪ ﺍﻟﺸّﻬﺪﺍﺀ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺑﺎ ﻋﻘﻴﻠﻪ ﺑﻨﻰ ﻫﺎﺷﻢ ﺳﻠﺎﻡ ﺍﻟﻠﱠﱠﻪ ﻋﻠﻴﻬﺎ 13 ﻧﻔﺮ ﺑﻮﺩﻧﺪ.
ﺑﺎﻧﻮﺍﻥ ﺩﻳﮕﺮ ﺍﺯ ﻣﻨﺴﻮﺑﻴﻦ ﺣﻀﺮﺕ، ﻋﻠﻴﺎ ﻣﺨﺪﺭﻩ ﺍﻡّ ﻛﻠﺜﻮﻡ ﺻﻐﺮﻯ ﺩﺧﺘﺮ ﺯﻳﻨﺐ ﻛﺒﺮﻯ ﺳﻠﺎﻡ ﺍﻟﻠﱠﱠﻪ ﻋﻠﻴﻬﺎ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺷﻮﻫﺮﺵ ﺑﻪ ﻛﺮﺑﻠﺎ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺩﻳﮕﺮﻯ ﺧﻮﺍﻫﺮ ﺃﻣﻴﺮ ﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺟﻤﺎﻧﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﺍﺑﻮﻃﺎﻟﺐ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ. ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ 9 ﻛﻨﻴﺰ ﺑﺎ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﺯ ﻣﺪﻳﻨﻪ ﺧﺎﺭﺝ ﺷﺪﻧﺪ ﻭ 10 ﻧﻔﺮ ﻏﻠﺎﻡ ﺑﺎ ﺣﻀﺮﺕ ﺑﻮﺩﻧﺪ. ﭼﻨﺪ ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﻫﻤﺴﺮﺍﻥ ﺍﻣﺎﻡ ﻣﺠﺘﺒﻰ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﻭ 16 ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﺍﻭﻟﺎﺩ ﺩﺧﺘﺮ ﻭ ﭘﺴﺮ ﺍﻣﺎﻡ ﻣﺠﺘﺒﻰ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﻭ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻣﺴﻠﻢ ﺑﻦ ﻋﻘﻴﻞ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﻭ ﺩﻳﮕﺮ ﺍﺻﺤﺎﺏ ﻭ ﺑﺴﺘﮕﺎﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﻧﻴﺰ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ. ﻟﻮﺍﺯﻡ ﻭ ﺳﻮﺍﺭﻯ ﻫﺎﺋﻰ ﻛﻪ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﻋﺒﺎﺭﺕ ﺑﻮﺩ ﺍﺯ 250 ﺍﺳﺐ، 250 ﻧﺎﻗﻪ. ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺗﻌﺪﺍﺩ، 70 ﻧﺎﻗﻪ ﺑﺮﺍﻯ ﺣﻤﻞ ﺧﻴﻤﻪ ﻫﺎ، 40 ﻧﺎﻗﻪ ﺑﺮﺍﻯ ﺣﻤﻞ ﺩﻳﮓ ﻭ ﻇﺮﻭﻑ ﻭ ﺍﺩﻭﺍﺕ ﺍﺭﺯﺍﻕ، 30 ﻧﺎﻗﻪ ﺑﺮﺍﻯ ﺣﻤﻞ ﻣﺸﻜﻬﺎﻯ ﺁﺏ، 12 ﻧﺎﻗﻪ ﺑﺮﺍﻯ ﺟﺎﻣﻪ‌ﻫﺎ ﻭ ﺩﺭﺍﻫﻢ ﻭ ﺩﻧﺎﻧﻴﺮ، 50 ﻧﺎﻗﻪ ﺑﺮﺍﻯ ﺣﻤﻞ 50 ﻫﻮﺩﺝ ﺗﻌﺒﻴﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﺮﺍﻯ ﺣﻤﻞ ﻣﺨﺪﺭﺍﺕ ﻭ ﻋﻠﻮﻳﺎﺕ ﻭ ﺍﻃﻔﺎﻝ ﻭ ﺫﺭﺍﺭﻯ ﻭ ﺧﺪﻣﺘﮕﺰﺍﺭﺍﻥ ﻭ ﻛﻨﻴﺰﺍﻥ، ﻭ ﺑﻘﻴﻪ ﺷﺘﺮﺍﻥ ﺑﺮﺍﻯ ﺣﻤﻞ ﻭﺳﺎﺋﻞ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﻛﻪ ﻣﻮﺭﺩ ﻟﺰﻭﻡ ﺑﻮﺩ. (ﺍﺯ ﻛﺘﺎﺏ ﻣﺪﻳﻨﻪ ﺗﺎ ﻣﺪﻳﻨﻪ: ﺹ 77 ﺗﺎ 90. ﺑﺮﺍﻯ ﺍﻃﻠﺎﻉ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺑﻪ ﻛﺘﺎﺑﻬﺎﻯ «ﺑﻴﺖ ﺍﻟﺎﺣﺰﺍﻥ» ﻋﺒﺪﺍﻟﺨﺎﻟﻖ ﺑﻦ ﻋﺒﺪﺍﻟﺮﺣﻴﻢ ﻳﺰﺩﻯ، ﻗﻤﻘﺎﻡ ﺯﺧﺎﺭ، ﻣﻌﺎﻟﻰ ﺍﻟﺴﺒﻄﻴﻦ، ﺍﺑﻮﻣﺨﻨﻒ، ﺭﻳﺎﺽ ﺍﻟﻘﺪﺱ، ﺑﺤﺎﺭ ﺍﻟﺎﻧﻮﺍﺭ، ﺗﺎﺭﻳﺦ ﺍﻋﺜﻢ ﻛﻮﻓﻰ ﻣﺮﺍﺟﻌﻪ ﺷﻮﺩ)

بنام خدا
این داغ بر دلمان است که برایش میگیرییم
اما
داغ به زبان حسین علیه السلام گفتن و ظاهر حسینی داشتن و راه حسین را نرفتن نیز داریم که نمیدانیم برایش چکار کنیم !
بعضی به زبان حسین علیه السلام میگویند و ظاهر حسینی ندارند
بعضی به زبان حسین علیه السلام میگویند در ظاهر هم حسینی هستند اما در عمل حسینی نیستند
در عمل حسینی بودن فقط نماز اول وقت نیست
بلکه
عمل به وظیفه است
ایا ما امروز اصلا وظیفه مان را میشناسیم که به آن عمل کنیم ؟

[="Times New Roman"][="Navy"]

مدیر فرهنگی;677156 نوشت:
ﻋﻘﻴﻠﻪ ﺑﻨﻰ ﻫﺎﺷﻢ ﺯﻳﻨﺐ ﻛﺒﺮﻯ، ﺑﺮﺍﺩﺭﺷﺎﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﺑﻮﺍﻟﻔﻀﻞ ﺍﻟﻌﺒﺎﺱ، ﺍﻡّ ﻛﻠﺜﻮﻡ، ﻋﻠﻰ ﺍﻛﺒﺮ ﻭ ﺩﻳﮕﺮ ﺍﻫﻞ ﺑﻴﺖ ﻋﻠﻴﻬﻢ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺑﻮﺩﻧﺪ. ﺧﻮﺍﻫﺮﺍﻥ ﺳﻴّﺪ ﺍﻟﺸّﻬﺪﺍﺀ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺑﺎ ﻋﻘﻴﻠﻪ ﺑﻨﻰ ﻫﺎﺷﻢ ﺳﻠﺎﻡ ﺍﻟﻠﱠﱠﻪ ﻋﻠﻴﻬﺎ 13 ﻧﻔﺮ ﺑﻮﺩﻧﺪ.

درکتاب مقتل الحسین آمده است که ؛ زینب وقتی می خواست سوار بر شتر شود ، حضرت عباس می آمد و زانو خم می کرد و به اتفاق جوانان بنی هاشم ، خواهرش را با شکوه و احترام سوار می کرد.

وای از زمان اسارت...

عمر بن سعد هنگام روانه کردن اسرا به سوی کوفه با تمام بی رحمی به یارانش دستور داد تا اسرا را بر شتران بی محمل سوار کنند.

حضرت زینب غضبناک شدند و خطاب به عمر بن سعد فرمودند:
پسر سعد! خدا رویت را در دنیا و آخرت سیاه کند! چگونه می توانی به یارانت چنین فرمانی بدهی در حالیکه ما امانت و حرم رسول خدا هستیم.
به آن ها بگو از ما دور شوند تا خود همدیگر را بر شتران سوار کنیم.
آن جمعیت نیز پراکنده شدند.

حضرت زینب و ام کلثوم نزدیک رفتند و با صدای بلند نام هریک از زنان و کودکان را خواندند و آنها را سوار بر شترها کردند تا اینکه همه زنان و کودکان سوار شدند و حضرت زینب تنها ماندند.

موقعی که حضرت زینب همه زنان را سوار بر شتر کردند ، تنها و غریب ماندند
وکسی به جز امام سجاد نبودند تا ایشان را در سوار شدن یاری کند؛
اما حضرت زینب با دیدن وضعیت دردناک امام سجاد به ایشان فرمودند:
ای پسر برادرم! برخیزید و بر شتر سوار شوید.

امام سجاد به عمه اش زینب فرمود: عمه ! تو سوار بر شتر شو و مرا نزد دشمنان رها کن.
سپس امام سجاد اقدام به سوار کردن حضرت زینب بر شتر کردند.

شمر هنگام دیدن دلسوزی امام سجاد به عمه اش زینب با خشونت بسیار با چوبی که در دست داشت محکم به امام سجاد زد.

حضرت زینب هنگام دیدن برخورد ناپسند و پست شمر با امام سجاد گریستند و خطاب به شمر فرمودند:
ای وای بر تو شمر! با یتیم رسول خدا و امام زمان خود با احترام و ادب رفتار کن.

راوی میگوید: زمانی که حضرت زینب خواست سوار بر شتر شود ، غربت و تنهایی اش را دیدم و به یاد خروجش از حجاز در زمان امیرالمومنین افتادم که چگونه مردان بنی هاشم اطرافش را گرفته و با نهایت احترام و عزت و شکوه با ایشان برخورد می کردند.

ولی حالا دشمنان جلاد ، با ضرب تازیانه او را سوار می کنند.

منبع:
[h=1]๑۩๑ صفحـــــاتی از زندگی حضـرت زینب علیهاالسلام ๑۩๑[/h][/]

[="DarkOliveGreen"]سلام

امام زمان هم راهی شدن![/]

سراسیمه سلام هنگام انتظار سلام هنگام رسیدن سلام

روح سبز;677191 نوشت:
امام زمان هم راهی شدن!

نمیدونم چرا دیدن این جمله شما اشک توی چشمام آورد
راستش دو تا حس متفاوت یکی ترس بود و یکی امید
امید به اومدن سرورم ،مولام
و ترس از این که نکنه وقتی میاد حتی حاضر نشه به روم نگاه کنه
یا مولا یا صاحب الزمان ادرکنی

سیده راضیه;677189 نوشت:
[=Times New Roman]

راوی میگوید: زمانی که حضرت زینب خواست سوار بر شتر شود ، غربت و تنهایی اش را دیدم و به یاد خروجش از حجاز در زمان امیرالمومنین افتادم که چگونه مردان بنی هاشم اطرافش را گرفته و با نهایت احترام و عزت و شکوه با ایشان برخورد می کردند.

[=arial]کربلا لبریز از رنج و بلای زینب است
این زمین معراج سرخ لاله های زینب است

کربلا بوی حسین و بوی زینب میدهد
هرکجا بوی حسین است،ردپای زینب است

از حرم تا قتلگه زینب صدا میزد حسین
در درون قتلگه بازم صدای زینب است

آنقدر میگفت حسین واحسین واحسین
روی تل زینبیه ناله های زینب است

جسم بی رأس حسینش را در آغوشش کشید
جای رگهای بریده، بوسه های زینب است

قهرمان کربلا ام المصائب زینب است
عالمی در حیرت از صبر و رضای زینب است

زینب از داغ حسین میسوخت اندر قتلگاه
قتلگاه بی تاب اشک و گریه های زینب است

روح سبز;677191 نوشت:
[="DarkOliveGreen"]سلامامام زمان هم راهی شدن![/]
آقاجان امام زمان( عج ) .... نمی دانم تا ظهر ظهور تو با تو هستم یانه ؟ به اعمالم که نگاه می کنم می ترسم !! نکند در منزل های مسیر انتظار از شما جدا شوم ؟ نکند تا ظهور با شما باشم ولی هنگام ظهور نه !؟؟ نکند کم بیاورم و از خیمه ات بیرون روم !؟؟ آقاجان شما مانند جدتان آقا امام حسین ( ع ) بزرگی کنید و اگر دیدید از مسیر شما منحرف شدم برایم سفیر بفرستید .!!!!