آیا من و همسرم به آخر خط رسیده ایم؟

تب‌های اولیه

87 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا من و همسرم به آخر خط رسیده ایم؟

سلام دوستان.ببخشید سوالم کمی طولانیه ولی واقعا به کمکتون احتیاج دارم. من خانمی 22 ساله هستم که حدودا 4 ماهی میشه که عقد کرده ام، احساس میکنم در انتخابم اشتباه کردم.بذارید اول خودمو همسرم رو تو چند کلمه براتون آشنا کنم. من دانشجوی ترم آخر کارشناسی هستم.هیچگونه روابط خارج از عرف تا الان نداشته ام.بین اقوام و فامیل از همه مقیدتر هستم.یک خواهر کوچکتر از خودم دارم و برادری ندارم پدر و مادرم اختلاف سنی زیادی با من و خواهرم دارند.تا قبل از ازدواجم محبتی از جنس مخالف ندیدم و همیشه جای خالی یک مرد که بتونم بهش تکیه کنم و مایه آرامشم باشه رو حس میکردم با خودم میگفتم اشکال نداره صبر میکنم تا همسرم برام اون فرد باشه. همسرم 28 سالشونه تک پسر هستن و دیپلمه و شغلشون کارگریه.نه خونه نه ماشین و نه حتی پس اندازی ندارن (ملاک هام این چیزا هم نبود میگفتم خدا خودش درست میکنه)تو بچگی یتیم ش.چند سال پیش برای خواستگاری اقدام کردند که بهم خورد.بعد چند سال دوباره خواستگاری کردند با این تفاوت که تو این 4 سال ایشون با دخترخانمی به قصد ازدواج 2.5 سال نمیدونم بگم دوست یا نه.ولی با هم بودن و این خانم به همسرم پیشنهاد ازدواج دادند اون زمان همسرم تو یک کارگاه خیاطی با این خانم کار میکردند اما خانواده ها قبول نمیکردند حدودا همه فامیل از این رابطه خبر داشتند حتی خودم.دلیلش هم این بود که پدر این خانم از افغانستان بودند.تا اینکه همسرم حدود 4 ماه قبل از انکه به خواستگاری من بیان رابطه شون با این خانم رو تموم کردند.و وقتی خانواده شون بهشون گفتن ازدواج کن ایشون من رو پیشنهاد دادن.اما من چون از این قضیه خبر داشتم و تقریبا خودم و ایشون رو دو قطب مخالف میدیدم قبول نمیکردم ولیاونا خیلی رفت و آمد کردند و من جواب مثبت دادم دلیلش هم این بود که با صداقت جلو اومدند و ماجرای رابطه شون رو تعریف کردند.پسر سالمیه اهل دود و قلیون نیست.خصوصیات اخلاقی خوبی دارن.فقط کمی اخلاقشون تنده. اوایل محبت میکردند پیام عاشقانه میفرستادند اما الان حدودا 2-3 ماهی هست که ابراز علاقه نمیکنن و میگن دوستم دارن ولی ولی رفتارشون چیز دیگه ای میگن.قبل ازدواج گفتم یکی از شرایطم اینه که فیلم و عکس مستهجن تو گوشیشون نباشه و آهنگ حرام گوش ندن و ققبول کردن.ولی بعد از ازدواج گفتن خودم فقط گوش میدم و برای لذت گوش نمیکنم جلوی تو گوش نمیکنم بازم کنار اومدم ولی الان تو گوشیش عکس داره اهنگ جلوی من گوش میده خیلی کم محبت شده باهام بیرون نمیاد.4 ماهه عقد کردیم تا حالا دوبار با من اومده حرم همش میگه پول ندارم راست هم میگه جیبش خالیه ولی من ازش چیزی نمیخوام حتی بهش میگم بیا بریم تو محله مون قدم زنیم بریم پار نزدیک خونمون که نیازی به کرایه ماشین نباشه.همه جوره کنار میام هر روز که سرکاره بهش پیام عاشقانه میدم و ...مادر و خواهراشون منو بسیار دوست دارن و همیشه طرفم هستن من سعی میکنم بهشون احترام بذارم. الان به جایی رسیدم که کارم شده هرشب گریه.یکی دو مورد هم که خواستم با حرف زدن حلش کنم به دعوا ختم شد تو دعوا معمولا ساکت میشم تا عصبانیتش بخابه بعدش صحبت کنم ولی همش دعوا میشه. با تمام این تعاریف از کارشناس محترم و دوستان اسک دینی عاجزانه تقاضای راهنمایی دارم.با تشکر

با نام و یاد دوست




کارشناس بحث: استاد راهنما

bgkh93;676433 نوشت:
سلام دوستان.ببخشید سوالم کمی طولانیه ولی واقعا به کمکتون احتیاج دارم.
من خانمی 22 ساله هستم که حدودا 4 ماهی میشه که عقد کرده ام، احساس میکنم در انتخابم اشتباه کردم.بذارید اول خودمو همسرم رو تو چند کلمه براتون آشنا کنم.
من دانشجوی ترم آخر کارشناسی هستم.هیچگونه روابط خارج از عرف تا الان نداشته ام.بین اقوام و فامیل از همه مقیدتر هستم.یک خواهر کوچکتر از خودم دارم و برادری ندارم پدر و مادرم اختلاف سنی زیادی با من و خواهرم دارند.تا قبل از ازدواجم محبتی از جنس مخالف ندیدم و همیشه جای خالی یک مرد که بتونم بهش تکیه کنم و مایه آرامشم باشه رو حس میکردم با خودم میگفتم اشکال نداره صبر میکنم تا همسرم برام اون فرد باشه.
همسرم 28 سالشونه تک پسر هستن و دیپلمه و شغلشون کارگریه.نه خونه نه ماشین و نه حتی پس اندازی ندارن (ملاک هام این چیزا هم نبود میگفتم خدا خودش درست میکنه)تو بچگی یتیم ش.چند سال پیش برای خواستگاری اقدام کردند که بهم خورد.بعد چند سال دوباره خواستگاری کردند با این تفاوت که تو این 4 سال ایشون با دخترخانمی به قصد ازدواج 2.5 سال نمیدونم بگم دوست یا نه.ولی با هم بودن و این خانم به همسرم پیشنهاد ازدواج دادند اون زمان همسرم تو یک کارگاه خیاطی با این خانم کار میکردند اما خانواده ها قبول نمیکردند حدودا همه فامیل از این رابطه خبر داشتند حتی خودم.دلیلش هم این بود که پدر این خانم از افغانستان بودند.تا اینکه همسرم حدود 4 ماه قبل از انکه به خواستگاری من بیان رابطه شون با این خانم رو تموم کردند.و وقتی خانواده شون بهشون گفتن ازدواج کن ایشون من رو پیشنهاد دادن.اما من چون از این قضیه خبر داشتم و تقریبا خودم و ایشون رو دو قطب مخالف میدیدم قبول نمیکردم ولیاونا خیلی رفت و آمد کردند و من جواب مثبت دادم دلیلش هم این بود که با صداقت جلو اومدند و ماجرای رابطه شون رو تعریف کردند.پسر سالمیه اهل دود و قلیون نیست.خصوصیات اخلاقی خوبی دارن.فقط کمی اخلاقشون تنده.
اوایل محبت میکردند پیام عاشقانه میفرستادند اما الان حدودا 2-3 ماهی هست که ابراز علاقه نمیکنن و میگن دوستم دارن ولی ولی رفتارشون چیز دیگه ای میگن.قبل ازدواج گفتم یکی از شرایطم اینه که فیلم و عکس مستهجن تو گوشیشون نباشه و آهنگ حرام گوش ندن و ققبول کردن.ولی بعد از ازدواج گفتن خودم فقط گوش میدم و برای لذت گوش نمیکنم جلوی تو گوش نمیکنم بازم کنار اومدم ولی الان تو گوشیش عکس داره اهنگ جلوی من گوش میده خیلی کم محبت شده باهام بیرون نمیاد.4 ماهه عقد کردیم تا حالا دوبار با من اومده حرم همش میگه پول ندارم راست هم میگه جیبش خالیه ولی من ازش چیزی نمیخوام حتی بهش میگم بیا بریم تو محله مون قدم زنیم بریم پار نزدیک خونمون که نیازی به کرایه ماشین نباشه.همه جوره کنار میام هر روز که سرکاره بهش پیام عاشقانه میدم و ...مادر و خواهراشون منو بسیار دوست دارن و همیشه طرفم هستن من سعی میکنم بهشون احترام بذارم.
الان به جایی رسیدم که کارم شده هرشب گریه.یکی دو مورد هم که خواستم با حرف زدن حلش کنم به دعوا ختم شد تو دعوا معمولا ساکت میشم تا عصبانیتش بخابه بعدش صحبت کنم ولی همش دعوا میشه.
با تمام این تعاریف از کارشناس محترم و دوستان اسک دینی عاجزانه تقاضای راهنمایی دارم.با تشکر

با عرض سلام و ادب خدمت شما خواهر گرامی
امیدوارم نکاتی را که خدمتتون عرض میکنم راهگشا باشد
تجربه نشان داده است که زوج های جوان در دوران عقد یا آغاز زندگی مشترکشان به خاطر عدم آشنایی از روحیات و اخلاقیات همدیگر و اختلاف نظرها و اختلاف سلیقه ها در مسائل جزئی زندگی دچار تنش می شوند کمال خواهی ،مطلق نگری و ایده آل گرایی آنها اگر با حلم و بردباری و سعی صدر نباشد شیرینی دوران نامزدی را به تلخی تبدیل می کنند.
البته این اختلاف ها برای دختر و پسری که از خانواده های مختلف و روحیات متفاوت برخوردارند زیاد دور از انتظار نیستو مشکا مهمی نیست به شرطی که زود حل شود و طولانی و مکرر نشود زیرا ازدواج همچون نهال نوپایی است که اگر در معرض مداوم طوفان اختلاف و درگیری قرار گیرد امکان شکسته شدن دارد.پس باید هوشیار باشند.

  1. به هیچ عنوان تا اختلافات خود را برطرف نکرده اید و ایشان اخلاق تند خود را اصلاح ننموده است وارد زندگی مشترک نشوید.
  2. علت سرد شدن همسرتون را ذکر نکرده اید لذا اولین کار این است که علت اینکار او را پیدا کنید و سپس به دنبال راهکار بگردید
  3. سعی کنید که همسرتون را راضی کنید تا در فضای معقول و منطقی با هم صحبت نمایید و خواسته های خود را مطرح نمایید و حرفهای ایشان را نیز بشنوید
  4. در هنگام دعوا و مشاجره سعی نکنید که با ایشان صحبت نمایید بلکه به همدیگ فرصت دهید وقتی عصبانیت هردو فروکش کرد یا در زمان دیگری با ایشان صحبت نمایید
  5. هدیه ای بخرید و در زمان مناسبی به سراغ ایشان بروید و سعی کنید در مورد مشکلات با هم صحبت نمایید
  6. برای آرام کردن خود ویژگیهای مثبت ایشان را برای خود مرور نمایید.
  7. بدانید که مهمترین علتی که موجب اختلافات می شود نشناختن زن و شوهر از روحیات هم می باشد لذا در مورد ویژگیهای مردان مطالعه نمایید و البته همسر خود را به صورت غیر مستقیم ترغیب نمایید تا ایشان نیز در مورد ویژگیهای زنان مطالعه نمایند.
  8. سعی کنید به ایشان نزدیک شوید تا ایشان با شما در دل کند تا آنچه در وجود او می گذرد را بیابید.
  9. . در مورد وظایف زن و شوهر مطالعه نموده و سعی کنید آنها را به نحو احسن انجام دهید.
  10. برخی از این وظایف عبارتند از:ژ
حفظ حریم و احترام و خوش رفتاری
اجتناب از سوءظن های بی مورد
پرهیز از تند خویی بدزبانی درشت گفتاری و ترشرویی و سرسنگسن نبودن در برابر یکدیگر
تحقیر نکردن یکدیگر و خویشان و بستگان همدیگر
تحمل بداخلاقی یکدیگر
بازگو نکردن عیوب یکدیگر نزد دیگران
دعا در حق همدیگر
برخورد منطقی با مشکلات و پرهیز از احساسی عمل کردن

البته برخی از خصوصیات بارز یک مرد عبارتند از:غیرت و مردانگی،صداقت،امانت داری،داشتن روحیه فداکاری،داشتن روحیه محبت و همکاری و...

رعایت نکات قوق سبب بهبود شرایط می شود و همسرتون نیز نسبت به شماگرمتر می شود
در صورتی که به نکات فوق عمل نمودید و تغییری را مشاهده نکردید قبل از هرکاری به مشاورین و روانشناسان مراجعه نمایید و تستهای روانشناسی ازدواج را پر نمایید و با توجه به دستورات روانشناس و مشاور متخصص و تست گرفته شده عمل نمایید
در پناه قرآن وعترت موفق باشید
یا علی

خب همسر شما ۲۸ سالشه و دیگه بچه نیست ولی احتمالا هنوز نتونسته جو مجردیش رو رها کنه. ۴ ماه هم که چیزی نیست و شما هم باید صبورتر باشید. اینکه میگید ایا به اخر خط رسیدید یک تصمیم احساسیه و هیچ دو فردی در اوایل زندگی به تمام ایده ال هاشون نمی رسند. روابطتتون رو با همسرتون بیشتر و گرم تر کنید و بهش بفهمونید که تنها کسی که نگرانشه و قلبش براش میزنه شمایید و نه دیگران. اینکه همسرتون دنبال عکس و اهنگ میره بخاطر اینه که احتمالا از سمت شما به اون ارامش کافی نمیرسه و بدنبال راه دیگری برای پر کردن اون خلا می گرده. احتمال دوم هم اینه که ایشون بدلیل تک فرزند بودن و ورود به محیط جدید تاهل هنوز نتونسته خودش رو با این محیط وفق بده. به احتمال زیاد ایشون به وظایف همسریشون اگاهی ندارن والا هیچ مردی ازدواج نمی کنه که دوباره جدا بشه و یا دنبال ناراحت کردن خودش یا دیگران باشه. روابطتتون را با ایشون بیشتر کنید تا به گفته ی کارشناس محترم علت این نوع برخورد و خلا شخصیتیش رو پیدا کنید. زود ناامید نشید و در کلاس صبر چند نکته ی و تجربه ی جدید بیاموزید. براتون ارزوی خوشبختی می کنم

شما زیادی ساس شدین
این یه چیز طبیعی هست
سعی کنین دعوا کمتر صورت بگیره تا بقول معروف روتون برای همدیگه باز نشه
چرا که اگه صمیمیت رو با حفظ حریم داشته باشین ایشون مثل قبل و صمیمانه تر کنارتون میشینن و آهنگ گوش نمیدن
اگه کنار شما فقط دارن به چیزایی که برای خودشون مهمه میپردازن
مطمئن باشین که شما یه کمی و کاستی هایی براشون گذاشتین
امیدوارم بتونین هر چه سریعتر بهترین اقدام رو در این باب کنین

bgkh93;676433 نوشت:
یکی دو مورد هم که خواستم با حرف زدن حلش کنم به دعوا ختم شد تو دعوا معمولا ساکت میشم تا عصبانیتش بخابه بعدش صحبت کنم ولی همش دعوا میشه

شما آدم فهمیده ای هستید که اینطور رفتار میکنید ولی گویا صحبت کردن هم احتیاج به مهارت داره. پس یا مهارت شو فرا بگیرید یا یک مشاوره ی خوب که زیاد نمیگیره پیدا کنید (نه اینایی که فقط برای پول کار میکنند و هر 45 دقیقه 50 هزار تومن میگیرند) ولی واقعا نمیدونم از کجا میتونید چنین شخصی پیدا کنید
کسایی که به موزیک عادت دارند نمیتونن گوش نکنند یا لااقل به این راحتی نمیتونن. موسیقی هم مثل داروئه یه کمش خوبه. حساسیت زیاد نداشته باشید.
ایشالا همه چیز درست میشه

bgkh93;676433 نوشت:
همسرم 28 سالشونه تک پسر هستن و دیپلمه و شغلشون کارگریه.نه خونه نه ماشین و نه حتی پس اندازی ندارن (ملاک هام این چیزا هم نبود میگفتم خدا خودش درست میکنه)تو بچگی یتیم ش.چند سال پیش برای خواستگاری اقدام کردند که بهم خورد.بعد چند سال دوباره خواستگاری کردند با این تفاوت که تو این 4 سال ایشون با دخترخانمی به قصد ازدواج 2.5 سال نمیدونم بگم دوست یا نه

bgkh93;676433 نوشت:
پدر این خانم از افغانستان بودند

bgkh93;676433 نوشت:
من دانشجوی ترم آخر کارشناسی هستم

bgkh93;676433 نوشت:
بیا بریم تو محله مون قدم زنیم بریم پار نزدیک خونمون که نیازی به کرایه ماشین نباشه.همه جوره کنار میام هر روز که سرکاره بهش پیام عاشقانه میدم و ...مادر و خواهراشون منو بسیار دوست دارن و همیشه طرفم هستن من سعی میکنم بهشون احترام بذارم.

bgkh93;676433 نوشت:
تو دعوا معمولا ساکت میشم

bgkh93;676433 نوشت:
تو گوشیش عکس داره

شما از سر این آقا خیلی زیادی هستید
من تو فامیل نمونه مشابه دیدم. اگر قبل از عروسی این موارد رو درست نکنید بهترین راهتون جداییه وگرنه تا آخر عمر زندگی نمیکنید فقط بدبختی میکشید. واقعاً حیف از شما که گیر این افتادی

با سلام
شما به اون دنیا اعتقاد داری؟
اگه داری می دونین که ساخت مصالح بهشتی فقط با ازدواج کردن ممکن هست (شهید مطهری گفتن انسان با ازدواج به جایی میرسد که هرگز با چیز دیگری به ان نمیرسد!)

یعنی تا وقتی که انسان مجرد هست هرگز نمی تونه بهشت تولید کنه و وارد باغات بهشتی بشه چون شیطان هم خواب او هست و در دلش خونه داره و می فهمه با هر عبادتی چه نوع تبدیلی در عالم دیگه براش رخ میده!
(این یعنی شما شب تا صبح عبادت کن سال در سال ریاضت پیشه کن بازم نمیشه!)

در واقع انسانی که به بصیرت رسیده باشه خیلی براش فرقی نداره چه زنی بگیره یا چه زندگی داشته باشه چون اصول و پایه های زندگی رو اول اون رعایت میکنه و صبر رو اون اول پیش میگیره!

****************
روزی چند نفر اومدن سمت خانه حضرت هود (ع).... (گمونم خواستن اونو بزنن ادب کنن!)
اومدن دم خونش دیدن یه زن زشت که یه چشمش هم کور بوده دم در خونش ایستاده!
با تعجب گفتن ایا اینجا خونه هود هست ؟
اون زن گفت بله چکار داری!
گفتن شما؟
گفت من زنشم!
اونا وقتی اینو که شنیدن فورا برگشتن!

در راه برگشتن هود (ع) و را دیدن جلوی او رو گرفتن گفتن یک سوال از تو داریم؟
گفت بپرسین
گفتن تو با چنین صورت و سیمای نورانی و زیبا...ان زن چه بود در خانه تو!!؟

هود گفت : اولیای خدا با ابتلا به زن بد ازمایش می شوند تا مقامشان بالا رود
پس اینگونه ما در برابر ازار و دشنام های انسان هایی به مانند شما مقاوم هستیم!

موفق باشید!

به اخر خط رسیدید.لطفا طلاق بگیرید...

mohsen1990;678343 نوشت:
به اخر خط رسیدید.لطفا طلاق بگیرید...

میشه با دلیل بگین؟

بلا;678354 نوشت:
میشه با دلیل بگین؟

یک.مدرک خانم بالاتره.بعضی مردها هستن شاید این مطلب را زبونی نگن.ولی به نظر من که تاثیر میزاره تو روابطشون. دو. مرده 2.5سال با یکی رابطه داشته.از من میشنوی رابطه جنسی هم بوده.شاید بگین تهمت نزن و فلان.ولی ادم باید خیلی خوش باور باشه که بگه نبوده.من خودم که تنی که با تن ها خابیده باشه را حاضر نیستم رابطه داشته باشم. سه. بعد فقط توی 4 ماه فراموشش کرده.2.5سال مدت کمی نیست که راحت توی 4ماه فراموش بشه. چهار.نکات مثبت اغا را بخونین.اهل دودنیست.اخلاقشم خوبه ولی تنده.همین!!! پنج.خانم الان سنی نداره میتونه رابطه جدیدی تجربه کنه ولی چندسال دیگه بعد از ازدواج با شرایطی که اغا دارند موسیقی و فیلم و عکس نمیشه زندگیشون و اون موقع دیر شده.(البته موسیقی و. ... از نظر خوده من مشکلی نداره ولی اینجا خانم گفتن مقیدن پس مشکل زا میشه این عمل)...اگه میشد همه ی کسایی که اینجا نظر میخان بیان بگن بعدش چی شد خیلی خوب میشد...

یه چیز مهم دیگه اشاره به همه ی کسایی که میخان ازدواج کنن:خدا وکیلی چشماتونو باز کنین.این همه امار طلاق و بچه های طلاق زیاد شد باعثش نادونی جووناییه که بدون فکر کاری میکنن.

[="Navy"]

mohsen1990;678343 نوشت:
به اخر خط رسیدید.لطفا طلاق بگیرید...

واع!
این چه حرفیه؟ این که یه چیز معمولی پیش پا افتاده است!
من یادم میاد از بچه گی تو خونه بعضی همسایه هامون دعوا و مرافع بدی میشد!

اون وقتا که ما یادمون میاد مردا زنشون با یک وضع بدی کتک میزدن که تموم سر و صورتشون و زیر چشمشون کبود میشد!

یا مثلا موهاشون میکشیدن میبردن توی خیابون که به بقیه مردا حالی کنن کی این منطقه بداخلاق ترین و ترسناک ترین مرد کی هست تا بقیه ملت حساب کار دستشونبیاد !

اما با این حال من اصلا ندیدم کسی طلاق بگیره و همچنان زندگی ها ادامه داره بعد بیست سی سال و بچه ها هم همه رفتن سر خونه زندگی شون!

به قول استادی که گفته بود مردم الان خیلی نازنازی و نازک نارنجی شدن!

[/]

mohsen1990;678343 نوشت:
به اخر خط رسیدید.لطفا طلاق بگیرید...

[=arial black]موافقم الکی دست و پا نزن
این زندگی زندگی نمیشه

طرف فقط اعتماد به نفسش خیلی خوبه

اومده خواستگاری گفتن نه یه دو سالی رفته پی عشق و حالش
بعد که از طرف سیر شده یادش اومده چند سال قبل رفته یه جا خواستگاری
با خودش گفته چون من خیلی آقااااام !!! طرف منتظرمه
باز دوباره اومده خواستگاری
یعنی چی مثلا ؟؟؟

پرنس کوچولو;678380 نوشت:

واع!
این چه حرفیه؟ این که یه چیز معمولی پیش پا افتاده است!
من یادم میاد از بچه گی تو خونه بعضی همسایه هامون دعوا و مرافع بدی میشد!

اون وقتا که ما یادمون میاد مردا زنشون با یک وضع بدی کتک میزدن که تموم سر و صورتشون و زیر چشمشون کبود میشد!

یا مثلا موهاشون میکشیدن میبردن توی خیابون که به بقیه مردا حالی کنن کی این منطقه بداخلاق ترین و ترسناک ترین مرد کی هست تا بقیه ملت حساب کار دستشونبیاد !

اما با این حال من اصلا ندیدم کسی طلاق بگیره و همچنان زندگی ها ادامه داره بعد بیست سی سال و بچه ها هم همه رفتن سر خونه زندگی شون!

به قول استادی که گفته بود مردم الان خیلی نازنازی و نازک نارنجی شدن!

دلیلامو در کامنت های بعدش بخونین.بعدشم چرا خانم بد بخت ایشون باید کوتاه بیاد.الان اون موقع نیست.دنیا عوض شده.ادم باید از زندگیش لذت ببره.این خانمی که من میبینم تا اخر عمرش باید با این اقا بسازه.یا کلن شخصیت اقا را را تغییر بده ولی چون اغا 28 سالشه و خانم سنش کمتره نمیشه.دختر های الان هم زودرنج تر از خانمهای قدیم هستن و بعد ازدواج طلاق بگیرن که بدتره.

رهگذر آسمان;678381 نوشت:
موافقم الکی دست و پا نزن
این زندگی زندگی نمیشه

سلام
این ترفند شیطان هست!

روزی شخصی امد نزد حضرت سلیمان (ع) و به او گفت من در خانه خیلی اذیت میشوم و بسیار همسر بداخلاقی دارم و زندگی برایم مشکل هست و هر روز فحش و بدزبانی و کتک می خورم چه کار کنم!

حضرت سلیمان گفت جنی از شیاطین هست که وقتی انسان ها ازدواج میکنن مامور هست تا بینشان اختلاف بیاندازد!( تا اعمالشان تبدیل به بهشت نشود!)

(بر طبق روایاتی که خواندم) شایدم علتش این هست که برای هر مجردی یک هم خواب جنی هست و احتمالا وقتی انسان متاهل میشود ان جن اواره می شود و میرود رئیس روسای قبایل خود را می اورد تا بین زن و شوهر دعوا مرافه راه بیندازد!

این کار را ابتدا از انسانهای بد همسایه شروع میکند تا سخن چینی کنن و خبر به گوش شوهر یا زن بیفتد تا زمینه دعوا شکل بگیرد!

کسی که دارای بصیرت باشد حتی اگر زنش صبح تا غروب جیغ بکشد و موهای سرش رو بکند و در جامعه هوار بکشد و او را بی ابرو کند باز هم او سکوت میکند و ارامش می اورد!!

***********
روزی بزرگی از شیطان رجیم پرسید:
بزرگ ترین حربه ای که بر انسان زدی چه بود؟

شیطان لعین هم گفت:
به او فهماندم چیزی را که نمی بیند پس وجود ندارد!

پرنس کوچولو;678391 نوشت:
سلام
این ترفند شیطان هست!

[=arial black]سلام جناب عزرائیل
خیلی ممنونم که مسئولیت معارفه بنده رو به عهده گرفتین : جنی از شیاطین :samt:
حالا گذشته از شوخی

برادر محترم بنده متاهلم و چند سالی میشه که با یکی از بهترین همجنسان شما زندگی میکنم
یعنی همسر بنده واقعا آدم خیلی خوبی هستن
ولی وقتی از نگاه یک خانوم به این شرایط نگاه میکنم
واقعا نمیتونم آینده ای براش تصور کنم
واقعا هیچ کفویتی بین این دو نفر نیست

mohsen1990;678384 نوشت:
این خانمی که من میبینم تا اخر عمرش باید با این اقا بسازه.یا کلن شخصیت اقا را را تغییر بده ولی چون اغا 28 سالشه و خانم سنش کمتره نمیشه.دختر های الان هم زودرنج تر از خانمهای قدیم هستن و بعد ازدواج طلاق بگیرن که بدتره.

از امام صادق علیه السلام نقلی هست که گفتن همسر بداخلاق کفاره گناهان هست!
کسی که زن بد یا شوهر بد داشته باشه باید خیلی خوشحالم باشه چون وقتی میمیره وارد یک باغهایی میشود که بقیه اموات حسرت اونو می خورن!

همانطوری که امام صادق (ع) گفتن وقتی بمیرید از چیزهایی که به شما نمیدهند انقدر حسرت می خورید که می گویید ای کاش برگردید به دنیا تا گوشت تنتان را هر روز با قیچی را ببرند تا در ان دنیا صاحب ان مکان ها شوید!

[="Navy"]

رهگذر آسمان;678395 نوشت:
ولی وقتی از نگاه یک خانوم به این شرایط نگاه میکنم
واقعا نمیتونم آینده ای براش تصور کنم

سلام البته من منظورم شما نبودین که... !:khandeh!:

خدمتتون بگم شاید اینو شنیده باشین
روزی پیامبر صلوات لله خواستن برای احوال پرسی وارد منزل کسی شوند
همین که وارد شدن دیدن مرغی که بالای دیوار نشسته بود بلند شد که در همین حال تخمش هم از بالای دیوار افتاد ولی نشکست!

پیامبر با تعجب به ان تخم مرغ می نگریست که در همین حین صاحب خانه که برای سلام و تهنیت امده بود و متوجه نگاه پیامبر شد و به ایشان گفت:ایا شما تعجب کردید؟

به همان خدایی که شما را رسول خود قرار داده است قسم که در این منزل هیچ بلا، بیماری و مرض، فقر و گرفتاری و مصیبت و اندوهی وارد نمیشود!

پیامبر (ص) همین که این سخنان را شنید بلافاصله برگشت و از ان خانه بیرون رفت!!

سپس صاحب خانه با تغییر حالت چهره پیامبر با سراسیمه گی پیش امد و علت را جویا شد؟

پیامبر (ص) هم فرمود : در خانه ای که بلا نیست خدا هم نیست!

و از انجا رفت![/]

پرنس کوچولو;678399 نوشت:
: در خانه ای که بلا نیست خدا هم نیست!

[=arial black]خب آخه این چه ربطی به موضوع داشت؟؟؟
شما داری هزار جور آیه و حدیث میاری که این خانم باور کنه زندگیش خوش و خرمه
وقتی این دوتا هیچ تناسبی باهم ندارن و الان نه دو روز دیگه کارشون به دادگاه میکشه
منطقی نیست که براشون درمورد فواید صبر و تحمل سخنرانی کنیم

[=arial black]این آقاهه هیچ تلاشی واسه نگه داشتن زن و زندگیش نمیکنه
اون وقت شما میگی مشکلی نیست بشین تحمل کن
همسایه ما هم زنشو کبود میکرد ولی اون طاقت آورد
اول یکم پای دردودل اون خانوم بشین بعد بگو صبرش زیاد بود و ...

[="Navy"]

رهگذر آسمان;678401 نوشت:
این آقاهه هیچ تلاشی واسه نگه داشتن زن و زندگیش نمیکنه
اون وقت شما میگی مشکلی نیست بشین تحمل کن

سلام
چرا خوب میشه
زن اگه زن باشه می تونه مرد خودشو بسازه....اونم با صبر و تحملش

لااقل اگه مردش خوب نشد بچه هاش یه انسان موفقی میشن

یادمون باشه دریا همش طوفانی نیست که بترسین برگردین ساحل ...باید صبر کرد

اینقدر بهش نگین طلاق بگیر تشویقش نکنین

طلاق بگیره می دونین می دونین چقدر اسیبش بیشتر هست؟[/]

بلا;678194 نوشت:
شما زیادی ساس شدین
این یه چیز طبیعی هست
سعی کنین دعوا کمتر صورت بگیره تا بقول معروف روتون برای همدیگه باز نشه
چرا که اگه صمیمیت رو با حفظ حریم داشته باشین ایشون مثل قبل و صمیمانه تر کنارتون میشینن و آهنگ گوش نمیدن
اگه کنار شما فقط دارن به چیزایی که برای خودشون مهمه میپردازن
مطمئن باشین که شما یه کمی و کاستی هایی براشون گذاشتین
امیدوارم بتونین هر چه سریعتر بهترین اقدام رو در این باب کنین

به نظر من اصلا هم درست نیست.
اتفاقا هیچ مشخص نیست چه کسی تقصیر داره. شاید شوهر ایشون اینطور به قضیه نگاه میکنه که عقد کرده و به مقصودش رسیده و ظاهرسازی رو گذاشته کنار.

پرنس کوچولو;678403 نوشت:
زن اگه زن باشه می تونه مرد خودشو بسازه....اونم با صبر و تحملش

لااقل اگه مردش خوب نشد بچه هاش یه انسان موفقی میشن


بشینه عذاب بکشه با تنفر تو دلش بچه بزرگ کنه که شاید بچش خوب بشه ؟

زن اگر زن باشه ؟؟؟؟ ببخشید زن چیه اون وقت وقتی زن نیست ؟

سید محمد جواد;678406 نوشت:
بشینه عذاب بکشه با تنفر تو دلش بچه بزرگ کنه که شاید بچش خوب بشه ؟

زن اگر زن باشه ؟؟؟؟ ببخشید زن چیه اون وقت وقتی زن نیست ؟

سلام
خب بره خونه بهتره بنظرت؟این که بدتر میشه که
باز الان یه کسی هست که اسما بالا سرش باشه حتی اگه دعواش کنه کتکش بزنه!

وقتی که طلاق بگیره که دیگه خیلی بد میشه که!

کلا اون قدیما رسم این بود که وقتی مردا می خواستن زن بگیرن همون شب خواستگاری می اومدن می گفتن خونه ما طوری هست که کافر چوب و که میگن تبر توش بره گیر میکنه میشکنه و جوری میتراشن که ازش ادم درست بشه !!!

این یعنی دیگه زن و خونواده دختره خودش همون اول حساب کار دستشون میاد که زندگی سخته ممکنه هر شب کتک بخوره و فلان

زندگی سخت باشه خوبه
توش دعوا باشه همش این جالبه داستانه همش!
نه مثل بعضی خونه ها که ساکته همش هیچ کی هیچی نمیگه ادم اصلا خوابش میگیره!
نه جنگی نه دعوایی نه حمله ای نه سنگری نه عملیاتی چیزی هیچی به هیچی توش نیست!

تو این خونه ها عقل کار نمیکنه حتی جن هم بیاد خوابش میگره...هههه!

قفس;678405 نوشت:
به نظر من اصلا هم درست نیست.
اتفاقا هیچ مشخص نیست چه کسی تقصیر داره. شاید شوهر ایشون اینطور به قضیه نگاه میکنه که عقد کرده و به مقصودش رسیده و ظاهرسازی رو گذاشته کنار.

چی درست نیست؟
صبر کردن خانم؟
یا مقصر بودنش؟

پرنس کوچولو;678416 نوشت:

سلام
خب بره خونه بهتره بنظرت؟این که بدتر میشه که
باز الان یه کسی هست که اسما بالا سرش باشه حتی اگه دعواش کنه کتکش بزنه!

وقتی که طلاق بگیره که دیگه خبلی بد

میشه که!

کلا اون قدیما رسم این بود که وقتی مردا می خواستن زن بگیرن همون شب خواستگاری می اومدن می گفتن خونه ما طوری هست که از کافر چوب که تبر توش بره گیر میکنه میشکنه ادم میسازن !!!
این یعنی دیگه زن و خونواده دختره خودش همون اول حساب کار دستشون میاد که زندگی سخته ممکنه هر شب کتک بخوره و فلان

زندگی باید سخت باشه، توش دعوا باشه همش، این جالبه داستانه همش! ...یعنی نه مثل بعضی حونه ها که همش ساکت هست هیچ کی هیچی نمیگه که ادم اصلا خوابش میگیره!... نه جنگی نه دعوایی نه حمله ای نه سنگری عملیاتی چیزی هیچی به هیچی توش نیست!

تو این خونه ها عقل کار نمیکنه حتی جن هم بیاد خوابش میگره...هههه!

سلام
اینایی که میگین واسه عصر حجر بود
مردم از خنده
با این چیزایی که شما فرمودین همون بهتر تا قیام قیامت اسمی رو سر دختری نباشه.تا آخر مجرد باشه شرف داره

عاشق امام خامنه ای;678421 نوشت:
سلام
اینایی که میگین واسه عصر حجر بود
مردم از خنده
با این چیزایی که شما فرمودین همون بهتر تا قیام قیامت اسمی رو سر دختری نباشه.تا آخر مجرد باشه شرف داره

اها راست میگی نه!

میگم برای چی من همش هر روز من بلند میشم می بینم بازم مثل روز قبل هیچ دختری تو خونه ما نیستش! ...ههههه!:khandeh!:

باید مشخص بشه چرا رفتار مرد عوض شده

پرنس کوچولو;678423 نوشت:

اها راست میگی نه!

میگم برای چی من همش هر روز من بلند میشم می بینم بازم مثل روز قبل هیچ دختری تو خونه ما نیستش! ...ههههه!

:khandeh!:

شما عحیب ترین کاربر اسک دین هستین

حتی شوخی هاتونم عجیبه

خیلی عجیبه

Miss Chadoriii;678438 نوشت:
شما عحیب ترین کاربر اسک دین هستین

حتی شوخی هاتونم عجیبه

خیلی عجیبه

سلام
خب یه حرف درست گفت بنده خدا منم گفتم حتما شاید اینوطریه که هنوز هیچ دختری زن من نشد....خودم که نمی دونم که توی ذهن مردم و نمی تونم بخونم که چی فکر میکنن که!

عجیب و هم که نمی دونم گمون نکنم !
شاید به خاطر اینه که من سه تا روح دارم بقیه یکی!:Nishkhand:

[="Tahoma"][="DarkOrchid"]بسم رب المهدی
سلام دختر خوب. به نظرم طلاق اصلا راه حلش نیست. یعنی به این زودی کم آوردی؟
بیا یه مدت از خوبیهات کم کن ببین چی میشه. بد نباش ها فقط از خوبی هات کم کن. ببین اصلا متوجه میشه؟
به طلاق هم اصلا فکر نکن. وقتی میتونی باهاش قهر کنی چرا طلاق؟
از دوستان هم خواهش میکنم تو نظراتی که میدن بیشتر دقت کنن. نظر شما میتونه یه زندگی رو خدای نکرده از هم بپاشه میتونه هم یه زندگی بسازه. پس لطفا بیشتر دقت کنید.
[/]

قابل توجه اونایی که میگن ایشون طلاق بگیرن
ما نمیتونیم بگیم خانمه بره طلاق بگیره اگه جلسه ی خواستگاری بود میگفتیم خانم عزیز شمایی که دارین ازدواج میکنین توجه دارین که این آقا دو سال و نیم با یکی دوست بوده؟
میدونین باید خیلی خیلی سر بشین
ایشون حتی اگه هیچ رابطه ای هم نداشته باشه بازم چشم و گوشش یکمی زیادی باز شده و باید طوری باشین براش که همش شما رو با قبلیه مقایسه نکنه ....
اگه میتونین بله بدین .....
وقتی ایشون بله دادن یعنی فکر همه ی این ها رو کردن که طرف در چه سطحی هست و با توجه به شناختی که از طرف مقابل و خودش داشته عقد صورت گرفته....
ولی الآن این خانم ازدواج کرده و عقد کردند و اینطور که گفتن وابسته ی این شخص هستند و گویا دلشون نمیخواد ازشون جدا بشن چون هیچ چیز بدی از آقاشون ننوشتن اینجا یعنی یه جورایی خوبی هاش رو میبینن
وقتی خودشون با دونستن این شرایط زنش شدن باید هم یه چیزایی رو تحمل کنن
ایشون الآن همسرشون هستن و عقد کردند و اسم این آقا رفته تو شناسنامه ی این خانم و حتی اگه سنشون کم باشه باز نمیشه گفت برو طلاق بگیر که چون جوونی و فرصت داری و............
تو جامعه ی ما و عرفمون طلاق یه چیز جا افتاده ای نیست و خیلی ها حتی اگه طرف زندگی مشترکش رو هم شروع نکرده باشه نسبت به این شخص دید خوبی ندارن پس نمیشه با ساخت یه آینده ی رویایی در خیال به طلاق فکر کنن

بلا;678419 نوشت:
چی درست نیست؟
صبر کردن خانم؟
یا مقصر بودنش؟

اینکه میگید خانم حتما چیزی کم گذاشته. نمیشه پیش قضاوت کرد.

قفس;678518 نوشت:
اینکه میگید خانم حتما چیزی کم گذاشته. نمیشه پیش قضاوت کرد.

اینجا ما بر حسب نوشته های دوستان جواب میدیم وقتی این خانم همش دارن میگن خودشون پیام عاشقانه میدن یعنی اینکه از آقا فقط دلگیریشون فراموشی ایشون هست
تو هر اتفاقی دو طرف مقصر هستن درست ولی درصد تقصیراتشون متفاوته من با توجه به چیزی که نوشتن همچین احساسی کردم
شاید شما درست بگین...........و آقا مقصر باشن...............ما که از همه چیز خبر نداریم.....الله اعلم....اگه کامل توضیح داده بودن ما هم میتونستیم راهنماییشون کنیم

کاملا دست خودته که طلاق بگیری یا نگیری اما پیشنهاد من اینه که طلاق بگیری
به نظر من این آقا احتمالا دوسال با یکی دیگه بوده،هر عیب شما رو با اون خانوم قبلیه مقایسه میکنه و با خودش میگه ای کاش با اون قبلی میموندم و با این توصیفی که من دیدم از این آقا،بعد از یه مدتی احتمالا مشکلاتتون خیلی بیشتر میشه چرا که اولا اختلاف سنی تون خیلی زیاده که این درآینده از هرنظر براتون مشکل ایجاد میکنه و دوما اختلاف سطح تحصیلات هستش که خیلی زیاده و درآینده احتمالا برات مشکل پیش بیاد،اگه بخوای ادامه تحصیل بدی شاید آقاتون حسودی ش بشه یا بگه خرج دانشگاه ت زیاده و ... و اگرم بری سراغ کار شاید آقات نذاره کار کنی و بگه بشین خونه و ...
و مهم تر از همه اینکه آقای شما عکس مستهجن داره و این باعث میشه که این آقا اصلا تعهدی نسبت به شما نداشته باشه و خدا رو چه دیدی بعد از یه مدت روابط با دیگر دحتر ها رو شروع کرد(مخصوصا که قبل از شما دوسال با یکی دیگه رابطه داشته،در بهترین حالت رابطش جنسی نبوده و فقط در حد حرف بوذه...)
اگه طلاق نگیری یهو دیدی این آقا خودش پیشقدم شد...پس بدون که شاید اون هم مشکل داشته باشه
من خودم خواهرم همسن شماست یه همچین خواستگاری با همین سن داشت ردش کردیم...

amirabdi;678623 نوشت:
کاملا دست خودته که طلاق بگیری یا نگیری اما پیشنهاد من اینه که طلاق بگیری
به نظر من این آقا احتمالا دوسال با یکی دیگه بوده،هر عیب شما رو با اون خانوم قبلیه مقایسه میکنه و با خودش میگه ای کاش با اون قبلی میموندم و با این توصیفی که من دیدم از این آقا،بعد از یه مدتی احتمالا مشکلاتتون خیلی بیشتر میشه چرا که اولا اختلاف سنی تون خیلی زیاده که این درآینده از هرنظر براتون مشکل ایجاد میکنه و دوما اختلاف سطح تحصیلات هستش که خیلی زیاده و درآینده احتمالا برات مشکل پیش بیاد،اگه بخوای ادامه تحصیل بدی شاید آقاتون حسودی ش بشه یا بگه خرج دانشگاه ت زیاده و ... و اگرم بری سراغ کار شاید آقات نذاره کار کنی و بگه بشین خونه و ...
و مهم تر از همه اینکه آقای شما عکس مستهجن داره و این باعث میشه که این آقا اصلا تعهدی نسبت به شما نداشته باشه و خدا رو چه دیدی بعد از یه مدت روابط با دیگر دحتر ها رو شروع کرد(مخصوصا که قبل از شما دوسال با یکی دیگه رابطه داشته،در بهترین حالت رابطش جنسی نبوده و فقط در حد حرف بوذه...)
اگه طلاق نگیری یهو دیدی این آقا خودش پیشقدم شد...پس بدون که شاید اون هم مشکل داشته باشه
من خودم خواهرم همسن شماست یه همچین خواستگاری با همین سن داشت ردش کردیم...

خودتون دارین میگین خواستگار....
ایشون کامل توضیح ندادن چی به چیه و اون آقا چه رفتارهای دیگه ای دارن
باید به آینده ی بعد از طلاق هم توجه داشت......
برای مثال آیا ی آقا پسری حاضر هست با دختری که قبلا یه اسم تو شناسنامش بوده ازدواج کنه؟

بلا;678626 نوشت:
خودتون دارین میگین خواستگار....
ایشون کامل توضیح ندادن چی به چیه و اون آقا چه رفتارهای دیگه ای دارن
باید به آینده ی بعد از طلاق هم توجه داشت......
برای مثال آیا ی آقا پسری حاضر هست با دختری که قبلا یه اسم تو شناسنامش بوده ازدواج کنه؟

من یه مثال زدم صرفا در مورد خواهرم...
بعد هم اینکه این زندگی زندگی ای نیست که توی تعهد وجود داشته باشه...چه چیزی بدتر از اینکه این آقای توی گوشی ش عکس های مستهجن داره...الان طلاق بگیرن بهتره تا دوسال دیگه با یه بچه زیر بقل طلاق بگیرن
آینده ی بعد از طلاق اینه که ایشون الان تجربه ش زیاد شده میره با یه آدم بهتر زندگی میکنه
به نظر من این آقا هیچ تعهدی نسبت به زندگی ندارن و خیلی راحت میتونن این خانومو بازیچه ی دست خودشون کنن بعد طلاق بگیرن

فعلا باید منتظر بمونیم تا صاحب تایپیک بیان اطلاعات کافی از رفتارهای همسرشون بدن ببینیم واقعا چی به چیه؟
و چطوری خودشون با دونستن همه ی مشکلات جواب بله دادن؟
آیا با این فکر که میخوان یه پسر 28 ساله رو تغییر بدن زنشون شدن؟
یا عاشق قیافه آقا شدن نمیتونیم بگین که پول و اخلاق که گفتن جفتش رو ندارن (شغلشون کارگریه و اخلاقشون کمی تنده)
باید دلیلی داشته باشن که جواب مثبت دادن
شاید تو خودشون همچین توانایی رو دیدن که بتونن تحمل کنن
الله اعلم....

amirabdi;678627 نوشت:
به نظر من این آقا هیچ تعهدی نسبت به زندگی ندارن و خیلی راحت میتونن این خانومو بازیچه ی دست خودشون کنن بعد طلاق بگیرن

از کجا باید فهمید یه آقا متعهد به خونوادش هست؟
میشه توضیح بدین .....

گوش كردن آهنگ ، چيز غير قابل تحملي نيست! و بهتره تا جايي كه ممكنه كنار بياييد با سليقه هاي هم ديگه، اگه آهنگي كه حالا به هر دليلي باعث آسودي خاطر همسر تون ميشه، چه اشكالي دارن گوش كنن؟ اونم با وجود مشكلات زندگي
در مورد تصاويري هم كه گفتيد ، من كار به خوب و بد بودنشون ندارم، اما الآن بخاطر وجود رسانه هاي ارتباطي زياد، اينجور تصاوير و مطالب در دسترس تقريباً همه ي افراد در سنين مختلف هست! شايد بشه گفت اثر بد اين رسانه هاست كه خيلي ها رو تحت تأثير گرفته پس زياد دلخور نشيد انحصار همسر شما نيست
اما در مورد اخلاق....طبيعي هست كه نبايد انتظار اخلاق روز هاي اول و قبل ازدواج رو از ايشون داشته باشيد (به دلايلي كه همه مي دونيم) ولي اگه اين تغيير اخلاق واقعاً غير قابل تحمله و باعث آزار و اذيت خودتون ميشه، جدايي گزينه ي چاره سازي هست به عنوان رهايي
چون اخلاق و رفتار خيلي مهم تر از ماديات هست (به من ثابت شده شعار نميدم). و نداشتن اخلاق مي تونه صلاحيت فرد رو خراب كنه مخصوصاً كه مي گيد از نظر مادي هم اوضاع خيلي خوبي ندارن كه اين مسئله در كنار اخلاق بد، به هيچ عنوان قابل تحمل و كنار اومدن نيست

بلا;678631 نوشت:

از کجا باید فهمید یه آقا متعهد به خونوادش هست؟
میشه توضیح بدین .....

از اونجایی که این آقا قول دادن که موسیقی حرام گوش ندن بعد شروع کردن به دیدن فیلم و عکس مستهجن...کسی که شروع کنه به این کارا دیگه بهش اعتمادی نیست،مخصوصا این آقا که گویا اخلاقشون کمی تنده
به نظرم این خانوم در ابتدای کار از بعضی از اخلاقیات همسرشون اطلاع نداشتند...

سلام ب رفقای گرامی ...
بابا چرا ب زندگی بنده خدا جو میدین؟با 4 خط از زندگی شون خوندن همچین با اطمینان نسخه میپیچن ک انگار ...
خداوکیلی زندگی خودتونم بود اینجوری حرف میزدین ...
دوست گرام ببین شما تازه 4 ماهه متاهل شدی من 4 ساله متاهلم
ببین خانومی اول اینکه تصوراتی ک تویه مجردی از متاهلی داشتی رو ببوس کامل بذارشون کنار چون وقتی آدم مجرده فقط ب عشق و حال و محبت و گشت و گذار متاهلی فکر میکنه و سختی هاش رو اصلا نمیبینه بعدشم همسرشو همش با اون تخیلات مقایسه میکنه و احساس شکست میکنه پس تخیلات نداشته باش
دوم اینکه مردها تویه تنگ دستی یه خصوصیات دارن اونم اینکه خیلی سخت میان برین بیرون مخصوصا اگه کاملا جیب شون خالی باشه واسه ما راحته ها میگیم میریم یه دور میزنیم میایم ولی اونا میگن اومدیم تویه همین یه دور زدن یه خوراکی چیزی دیدیم خب حالا چی؟کسی ک خجالت میکشه ما نیستیم ک مرده. واسه همین پیشنهادم ب این قسمت اینه ک یه سری بازی های دونفره مثله منچ اتتلو شطرنج اینجور چیزا رو بگیر و پیشنهاد بده تویه خونه بازی کنین ک اصلا نگران خرجی نداشته باشه یا اگه تراسی یا حیاطی دارین اونجا بساط کنین و از باهم بودن تون لذت ببرین ک هر دوتون آرامش داشته باشین
سوم اینکه ببخشید رک میگم وقتی داشتی از خودت تعریف میکردی اول خوبی های خودتو گفتی و وقتی ب همسرت رسید سریع دوست دخترش رو تعریف کردی این ب نظر من رویه نظر دوستان خیلی تاثیر میذاره و حتی رویه تفکرات خودت.مدرک ات رو بذار لب کوزه آب اش رو بخور و فکر نکن کار خاصی کردی همسرتم میتونس ب جای کار کردن و مرد شدن بشینه تویه خونه و کله اش تویه کتاباش باشه پس این حسن نیس و باید یه سری تفکرات ک حس خودبزرگ بینی در مقابل همسرت رو بهت میده کنار بذاری
چهارم اینکه خیلییییییییییییی خوشحال شدم ک آدم صبوری هستی مردا وقتی عصبی میشن اصلا حواس شون نیس جلوشون خانومشونه یا کس دیگه سعی کن این صبوری رو تویه همه دعواهای کل زندگیت ادامه بدی و حتی کلمه ای تویه دعوا چیزی نگی شاید اونجا اتفاقی نیفته ولی ب مرور زمان شوهرت ب این نتیجه میرسه ک دعوا رویه شما هیچ اثری نداره پس ترک اش میکنه
پنجم اینکه ببین عزیز هرکسی با یه شخصیتی بزرگ میشه و یه سری معایب داره شما نباید همسری ک الان داری رو با ایده آلات مقایسه کنی شما باید قبول کنی ک انتخابت رو کردی و مراسم عقد چیزی نیس ک بخوای ب راحتی عقد طلاق بگیری.پس ب این چیزا فکر نکن.ایشون یه سری معایب دارن خب قبولش کن اگه شما ب معایب شون حساس نشی باور کن با اطمینان از تجربم میگم ک یه مدت بعدش همه شو ترک میکنه فقط حساس نشو همین. حتی اگه ترک نکرد بعد از اون مدت ها نه الان ک حساسین رو همدیگه میتونی واسش یه موقعیت هایی رو جور کنی ک اونم چیزایی رو ک دوست داره استفاده کنه ولی ب تو ضرری نرسونه . این فکر رو از سرت بیرون کن ک زن و شوهر باید باهم ب همه چی عشق بورزن و از خیلی چیزام باهم بدشون بیاد خیر چنین چیزی نیس دوتا آدم متفاوت هستن در نتیجه خواسته هاشونم متفاوته فقط باید بهم دیگه احترام بذارن ...
در ضمن خیلی خوشحال میشم اگه خودتم تویه تاپیک حضور داشته باشی و انتقادی چیزی لازم باشه بگی نه اینکه بشینی کنار و ببینی بقیه چی میگن
موفق باشی ...

سلام دوستان.
شرمنده بخاطر مشکلاتم چند روزی به اینترنت دسترسی نداشتم.مشکلم را در سایتی دیگر مطرح کردم و پست هایی گذاشتم که در زیر براتون بازگو میکنم.
1-دیشب حرفایی بهم گفت که داغونم کرده... گفت عاشق اون دختر بوده و حاضر بوده جونشم براش بده و اینکه از خانواده ش بخاطر اینکه نذاشتن باهاش ازدواج کنه نمیگذره.گفت تا سن 22 سالگی با دخترا زنا میکرده وقتی بهش گفتم پشیمونی از این کار گفت نه...گفت تو دوران راهنمایی یا اوایل دبیرستان مشروب خورده و از حال و هوای خوبش تعریف کرد...بلوغ زودرس داشته اونم تو سن 7 سالگی پدرشم اون موقع از دست داده و تک پسره تقریبا ازاد بوده....اینقدر ناراحت شدم و بهم ریختم که نمیتونستم بخوابم....بهش گفتم بیا جدا بشیم گفت دوست ندارم برم زندادن.گفتم مهرم رو میبخشم شماره دختره رو برات پیدا میکنم برو باهاش ازدواج کن.میگه الان چه فرقی میکنه؟؟از آهت میترسم...
2-اخلاقای خوب هم داره .دست بزن نداره،دست و دل بازه،بد دل نیست،لا اقل الان اهل سیگار و قلیون نیست و میگه خوشم نمیاد،بهم از خودش هم بیشتر اعتماد داره.برای تولدم با اینکه دستش خالی بود انگشتر خرید.و دل رحمه
3-میگه خدا یکی یار یکی...مطمئنم بعد ازدواج با هیچ دختری رابطه نداره میگه میخوام اون خانم رو فراموش کنم و زندگیمو با تو بسازم.پریشب بهم میگه تو خیلی خوبی حیف شدی باهام ازدواج کردی میتونستی با یکی بهتر از من ازدواج کنی.
احساس میکنم امیدی به زندگی نداره این حرفا رو هم از روی ناامیدی گفته نمازشم برای همین یکی درمیون میخونه.مطمئنم که مععتاد نیست قبلا باشگاه بدنسازی میرفته خوش تیپه و شوخ طبع برای همین نمیشه گفت همه ولی بیشتر دخترای فامیل و محله شون دوستش داشتن ولی من برام مهم نبود.بعد عقد بهش گفتم دوست ندارم شکم داشته باشی اون یه ذره ای هم که داشت آب کرد بهش گفتم دستات عضلانیه خوشم میاد الانم برای همین داره میره باشگاه... تو مشورت هاش که باهام داره حرفمو گوش میده.
میدونه رو چیا حساسم دوست داره اذیتم کنه چند وقت پیش بهم گفت قبلا زن داشته پنهانی یا صیغه ای داشته طوری حرف میزنه باور میکنم بعدش که میبینه ناراحتم میزنه زیرخنده و میگه شوخی کردم و از دلم سعی میکنه در بیاره.

4-امشب به هم پیام میدادیم سرد جواب داد.بهش گفتم :اگه اینقدر ازم بدت میاد پیام نده .گفت بدم نمیاد. گفتم خوشت هم نمیاد. گفت آره.
5-میگه از اول ازدواج برای اینکه بتونم اون دختر رو فراموش کنم باهات ازدواج کردم میگه چون من مذهبی ام و چادر کشی سرم میکنم نمیتونه دوسم داشته باشه میگه یکی رو میخواد مثل خودش که اهل آرایش بیرون و رقص باشه .موقع خواستگاری گفت دوستم داره. گفت دوست داره بچه هاش مثل من باشن.
بهش گفتم فردا که از دانشگاه برگشتم به خانواده م میگم تو هم بگو.میگه صبر داشته باش.میگه سه شنبه برم خونشون تا صحبت کنیم نمیدونم چی بگم.قبول کردم میخوام آخرین فرصت رو بهش بدم.کلی خواهش کرد تا قبول کنم برم خونشون.سه شنبه ها میرفتم خونشون چون کلاسم تا ساعت 8 شبه تا برسم خونه دیر میشد و اینکه خونشون نزدیک ایستگاه اتوبوسه میومد دنبالم و میرفتیم خونشون.گفت میام دنبالت گفتم نمیخواد خودم میام.

6-امروز صبح از سرکارش پیام داد سلام عزیزجان چطوری خوبی؟انگار نه انگار که دیشب بهم چیا گفته.جواب ندادم .پا گذاشتم رو نقطه ضعفش چند بار زنگ زد جواب ندادم.میدونم ناراحت میشه جوابشو ندم
پیام داد زهراجان حرفایی که زدم درست ولی به زمان احتیاج دارم.منم گفتم منم زمان لازم دارم
پیام داد شب ساعت چند از دانشگاه برمیگردم از شناختی که ازش داشتم حدسم اینه که میخواسته ببینتم.کلاسم تا 6 عصره ولی گفتم ساعتای 9.
گفت چقدر دیر؟گفتم میرم حرم...
گفت خدا منو بکشه...میگه یه چیزی بگم قبول میکنی؟؟گفتم بگو .میگه بیخیال هر چی گفتم میخوام فقط مال تو باشم نه کس دیگه

سه شنبه رفتم خونشون.بهم گفت درسته الان بهم حسی نداره ولی زمان میخواد تا بتونه اون خانم رو فراموش کنه.ازم معذرت خواهی کرد و گفت دست خودش نیست کلی مهربون شده بود.اون قدر از دستش ناراحت بودم که فقط گریه میکردم خیلی ناراحت شد و خودش هم گریه میکرد .به خواهر بزرگش ماجرا رو گفته و ازش خواسته برامون دنبال یک مرکز مشاوره باشه تا مشکلمون حل بشه.قراره شنبه بریم مشاوره .

خیلی خوشحال شدم از اینکه تویه تاپیک شرکت کردین ...
مطمئن باشین سروسامون میگیرین اول زندگی این بحثا طبیعیه در ضمن خودتم فهمیدی رویه حساسیت هات داره مانور میده از این ب بعد اگه مشکلی پیش اومد حداقل اصلا رو نکن حساسی تا ضایع بشه خودتو کاملا خونسرد نشون بده خیلی حالش گرفته میشه و دیگه اینکارو تکرار نمیکنه ...
سعی کنین خودتون مشکلات تونو حل کنین و مشاوره خیلی ب این و اون نگین چون شماها دعواهاتون رو فراموش میکنین ولی بقیه همیشه واستون بزرگ اش میکنن ...
مواظب باشین ...

ببینید دوستان میگم اخلاقش تنده منظورم این نیست که دست بلند کنه یا بزنه در و دیوار و ظرف رو خورد کنه زود جوش میاره زودم پشیمون میشه.
شصت دستم یک هفته س در رفته سه شنبه برام ماساژ داد و بست .دستمو میبوسید.گفت بزن تو گوشم...هر وقت میرم خونشون یا میاد خونه مون برام میوه ای که دوست دارم میگیره میاره.
میگه تو این 4 ماه هزار کار کردم که بهت خیانت نکنم و نکردم به هیچ کس بجز تو پیام ندادم. با اون خانم هم رابطه جنسی نداشته و رابطه شون در حد حرف بوده برای ازدواج.پیشنهاد ازدواج هم از طرف خانم بوده.میگه از هر لحاظ از اون خانم سرتر هستم.(تحصیلات، ظاهر و ...)
نمیخوام ازش جدا بشم چون دوستش دارم.با گذشته ش میتونم کنار بیام با اینکه بهم حسی نداره نه.

جزیره مجنون;678662 نوشت:
مطمئن باشین سروسامون میگیرین اول زندگی این بحثا طبیعیه

[=arial black]جزیره مجنون عزیز میدونم داری همه سعیتو میکنی تا به ایشون کمک کنی
ولی یه سوال :
اگه خدای نکرده زبونم لال همسر خودتم توی دوران عقد بهت میگفت یه مدتی زنا میکرده
و اصلا هم پشیمون نیست
بازم میگفتی این بحثا طبیعیه ؟؟؟

منم دلم میخواد این خانم یکی از خوشبخت ترین آدمهای روی زمین بشه
ولی وقتی کسی انقدر راحت راجع به گناهان کبیره اش حرف میزنه
اونم در دورانی که قراره بهترین دوران باشه
و هنوز خیلی راحت نمیشه هر حرفی رو زد
آیا به آینده این آدم میشه امیدی داشت؟؟؟

جزیره مجنون;678655 نوشت:
مدرک ات رو بذار لب کوزه آب اش رو بخور و فکر نکن کار خاصی کردی

ببینید دوست عزیز وقتی اومد خواستگاری هیچ وقت درسم رو به روش نیاوردم که تو کم درس خوندی یا من بیشتر میفهمم...هیچ وقت.چون به قول شما کار خاصی نکردم الان همه دانشجو هستن

جزیره مجنون;678655 نوشت:
ولی ب مرور زمان شوهرت ب این نتیجه میرسه ک دعوا رویه شما هیچ اثری نداره پس ترک اش میکنه

بعد دعوا درسته چیزی نمیگم ولی باهاش سرسنگین میشم تا خودش بیاد معذرت خواهی

جزیره مجنون;678662 نوشت:
سعی کنین خودتون مشکلات تونو حل کنین و مشاوره خیلی ب این و اون نگین چون شماها دعواهاتون رو فراموش میکنین ولی بقیه همیشه واستون بزرگ اش میکنن ...

همسرم فقط به خواهر بزرگترش ماجرا رو گفته(درباره گناهان گذشته ش نه) ولی من چیزی به خانواده ام نگفتم چون پدر و مادرم بیمار هستن و اگه بگم حالشون بدتر میشه.

bgkh93;678668 نوشت:
بعد دعوا درسته چیزی نمیگم ولی باهاش سرسنگین میشم تا خودش بیاد معذرت خواهی

واسه مدرک تون خدایی نکرده من جسارت نکردم فقط خواستم خودمونی یه تذکر داده باشم
بعد دعوا کاملا رفتارتون درسته چون بالاخره دعوا کردین دیگه نباید خوشحال مثله قبل رفتار کنین ولی تویه دعوا باید بذارین تا خودشو خالی کنه بعد دعوا اونه ک باید بیاد عذرخواهی واسه حرفایی ک زده و این میشه امتیاز مثبت شما ...

رهگذر آسمان;678667 نوشت:
اگه خدای نکرده زبونم لال همسر خودتم توی دوران عقد بهت میگفت یه مدتی زنا میکرده
و اصلا هم پشیمون نیست
بازم میگفتی این بحثا طبیعیه ؟؟؟

اول اینکه بنده با ایشون زمین تا آسمون فرق دارم چون بنده اگه قبل از ازدواج میفهمیدم همسرم 2 سال با یکی بوده عمرا بهشون جواب مثبت میدادم بنده یه سری معیار داشتم ک ازشون کوتاه نمیومدم ک ایشون نداشتن و حتما هم دلایل خاص خودشونو داشتن ک ب بنده ارتباطی نداره ...
این طرز حرف زدن ب دور از بحث منطقیه خواهر من اینجا هیچ مقایسه ای نباید صورت بگیره ...
اینجا هرکسی مختاره بیاد چیزی رو ک میبینه منطقی تره ب دوست مون پیشنهاد بده شمام راهی رو ک میبینین درسته بهشون بگین قطعا ایشون خودشون بهترین راه رو از بین نظرات انتخاب میکنن...
موفق باشین :Gol:

bgkh93;678671 نوشت:
همسرم فقط به خواهر بزرگترش ماجرا رو گفته(درباره گناهان گذشته ش نه) ولی من چیزی به خانواده ام نگفتم چون پدر و مادرم بیمار هستن و اگه بگم حالشون بدتر میشه.

کار خیلی خوبی کردین مطمئنم خودتون میتونین بهترین تصمیم رو بگیرین از رفتارتون معلومه کاملا دارین سنجیده عمل میکنین.
موفق باشین ...

نمي خوام جو الكي بدم!
ولي وقتي اون حرف ها رو اونجوري مي گن.، نميشه كنار اومد! (به عنوان يك پسر هم مي گم)
قطعاً شما هم قبل ازدواج تصور همچين اعمالي رو نداشتين به جز همون يه مورد
درسته؟

موضوع قفل شده است