آیا من بیمارم که نمی توانم غیر از دختر مورد علاقه ام به شخصی دیگر دل ببندم؟
تبهای اولیه
بسم الله الرحمن الرحیم...سلام...من 5 یا 6 ساله به دختری علاقه مندم و اصلا نمی توانم به شخص دیگری فکر کنم هرچند دختر مورد علاقم بمن علاقه نداره..ایا واقعا من بیمارم اگه اره راه حلش چیست.....من به حضرت علی و حضرت محمد خیلی اعتقاد دارم وقتی می بینم ایشان هر کدام برای خود بالای ده زن داشتند نفس سمج خودم رو سرزنش می کنم چرا دل بستی به یک نفر چرا دل نمی کنی ازش چرا داری خودتو زندانی میکنی...مگه حضرت علی و حضرت محمد رو قبول نداری حتی اون بزرگواران هم به یک زن دلبستگی نداشتند و صرفا برای گسترش اسلام و غیره نبوده بلکه بی شک به تک تک زن های خود از روی علاقه داشتند و هم مهر و محبت می کردند
لطفا کمکم کنید گاهی سرم رو می کوبم به دیوار از درد عشقی که دارم...دلیل اینکه من نمی تونم به شخص دیگری دل ببندم چیست...شاید خنده دار باشه ولی من حتی بخودم می گم خدایا اگه بمن حورالعین هم بدی من یک عدد هم از تو حورالعین بهشتی نمی خوام من بخاطر خودش عشقم رو می خوام نه صرفا زیبایی و غیره...(البته شاید حوری ببینم به اشتباهم پی ببرم:khaneh:)ولی کلا مدام بخودم فشار میارم که نه من فقط باید با این دختر ازدواج کنم:Ghamgin: چرا در پیامبران و امامان هر گونه ماجرایی اعم از صبر بیماری شکنجه قتل زندانی تهمت و هزاران نوع بلا و سختی بوده و درس عبرتی برای انسان ها بوده اما از عشق نبوده....البته زلیخا و حضرت یوسف بوده ولی زلیخا که پیامبر نبوده...تورو خدا بمن بگید عشق وجود داره بین دو انسان یا نه... چرا پیامبر و حضرت علی چند زن داشتند...مگر حدیث نداریم که اگه حضرت علی نبود هم کفو حضرت فاطمه مردی پیدا نمی شد پس چرا حضرت علی با ده زن دیگه ازدواج کرده و بالای 30 فرزند داشته...
شاید فکر کنید سنم کمه و الکی عاشق شدم و می گذره من 25 سالم شده و 6 ساله زجر عشق رو تحمل می کنم و عین 6 سال اشک ریختم از درد....دیگه کم کم داره باورم میشه عشقی وجود نداره...اما نمی دونم چرا در نهایت بازم فقط دلم پیش اون دختره...حس می کنم مشرکم....چون من همونطور که خدا رو یکی می دونم... دوست دارم فقط این دختر رو داشته باشم و حتی حورالعین هم نداشته باشم و در بهشت هم با عشقم باشم.....چه کار کنم دست خودم نیست چرا خدا شفام نمی ده.....خیلی وقته می گم خدایا من دیگه اونو ازت نمی خوام فقط از ذهنم پاکش کن...دارم سعی می کنم تمام گناهان کبیره رو یکبار برای همیشه ترک کنم بلکه انتقام خدا از من برداشته بشه....هر بار ایه خداوند سخت منتقم است را در قران میبینم گریم میگیره و یاد گناهانم می افتم و بدنم می لرزه...خدارو شکر افتادم رو خط ترک گناه امیدوارم دیگه گناه رو ریشه کن کنم تا خدا حاجت روام کنه وگرنه شک ندارم همینطوری برم جلو همه چیزمو از دست می دم
بسم الله الرحمن الرحیم...سلام...من 5 یا 6 ساله به دختری علاقه مندم و اصلا نمی توانم به شخص دیگری فکر کنم هرچند دختر مورد علاقم بمن علاقه نداره..ایا واقعا من بیمارم اگه اره راه حلش چیست.....من به حضرت علی و حضرت محمد خیلی اعتقاد دارم وقتی می بینم ایشان هر کدام برای خود بالای ده زن داشتند نفس سمج خودم رو سرزنش می کنم چرا دل بستی به یک نفر چرا دل نمی کنی ازش چرا داری خودتو زندانی میکنی...مگه حضرت علی و حضرت محمد رو قبول نداری حتی اون بزرگواران هم به یک زن دلبستگی نداشتند و صرفا برای گسترش اسلام و غیره نبوده بلکه بی شک به تک تک زن های خود از روی علاقه داشتند و هم مهر و محبت می کردندلطفا کمکم کنید گاهی سرم رو می کوبم به دیوار از درد عشقی که دارم...دلیل اینکه من نمی تونم به شخص دیگری دل ببندم چیست...شاید خنده دار باشه ولی من حتی بخودم می گم خدایا اگه بمن حورالعین هم بدی من یک عدد هم از تو حورالعین بهشتی نمی خوام من بخاطر خودش عشقم رو می خوام نه صرفا زیبایی و غیره...(البته شاید حوری ببینم به اشتباهم پی ببرم:khaneh:)ولی کلا مدام بخودم فشار میارم که نه من فقط باید با این دختر ازدواج کنم:Ghamgin: چرا در پیامبران و امامان هر گونه ماجرایی اعم از صبر بیماری شکنجه قتل زندانی تهمت و هزاران نوع بلا و سختی بوده و درس عبرتی برای انسان ها بوده اما از عشق نبوده....البته زلیخا و حضرت یوسف بوده ولی زلیخا که پیامبر نبوده...تورو خدا بمن بگید عشق وجود داره بین دو انسان یا نه... چرا پیامبر و حضرت علی چند زن داشتند...مگر حدیث نداریم که اگه حضرت علی نبود هم کفو حضرت فاطمه مردی پیدا نمی شد پس چرا حضرت علی با ده زن دیگه ازدواج کرده و بالای 30 فرزند داشته...
شاید فکر کنید سنم کمه و الکی عاشق شدم و می گذره من 25 سالم شده و 6 ساله زجر عشق رو تحمل می کنم و عین 6 سال اشک ریختم از درد....دیگه کم کم داره باورم میشه عشقی وجود نداره...اما نمی دونم چرا در نهایت بازم فقط دلم پیش اون دختره...حس می کنم مشرکم....چون من همونطور که خدا رو یکی می دونم... دوست دارم فقط این دختر رو داشته باشم و حتی حورالعین هم نداشته باشم و در بهشت هم با عشقم باشم.....چه کار کنم دست خودم نیست چرا خدا شفام نمی ده.....خیلی وقته می گم خدایا من دیگه اونو ازت نمی خوام فقط از ذهنم پاکش کن...دارم سعی می کنم تمام گناهان کبیره رو یکبار برای همیشه ترک کنم بلکه انتقام خدا از من برداشته بشه....هر بار ایه خداوند سخت منتقم است را در قران میبینم گریم میگیره و یاد گناهانم می افتم و بدنم می لرزه...خدارو شکر افتادم رو خط ترک گناه امیدوارم دیگه گناه رو ریشه کن کنم تا خدا حاجت روام کنه وگرنه شک ندارم همینطوری برم جلو همه چیزمو از دست می دم
بسمه تعالی
با سلام و عرض تحیت خدمت جنابعالی
عشق دارای انواع و اقسام متعددی است که می توان از جهات متعددی نیز آن را بررسی کرد. برخی از انواع عشق مطلوب و برخی نیز بیمارگونه و مرضی هستند.
به عنوان مثال فقدان ابژه ( موضوع یا شخص محبوب ) در زندگی گذشته، افسردگی و نیز برخی اختلالات شخصیت مانند شخصیت مرزی زمینه ساز عشق های بیمارگون می شوند.
با توجه به اینکه لازمه تشخیص گذاری دقیق وضعیت جنابعالی، داشتن اطلاعات جامع تری است که آن هم مستلزم مشاوره حضوری است، اما به طور کلی می توان ویژگیهای فوق را از جمله ویژگی های افراد بوردلاین (شخصیت مرزی) دانست.
افراد مرزی در عین حالی که از ثبات هیجانی برخوردار نیستند و همواره با ابهام هویت مواجه اند، به شدت در معرض عشقهای آتشین هستند. بنابراین اگر فردی دارای چنین شخصیتی باشد، لازمه آن اقدام برای روان درمانی و نیز دارو درمانی است.
در انتها برای آشنایی بیشتر با انواع و اقسام عشق و نیز افراد عاشق پیشه، مطالعه کتاب " عشق ویرانگر " پیشنهاد می شود.
رفتید خواستگاریش ؟ خوب چرا نمیرید خواستگاری ؟
در انتها برای آشنایی بیشتر با انواع و اقسام عشق و نیز افراد عاشق پیشه، مطالعه کتاب " عشق ویرانگر " پیشنهاد می شود.
ممنون...ولی اگه میشه کمی از از کمک ائمه و پیامبر بگید....میلیون ها اتفاق و حوادث و بلا و غیره در جهان رخ داده و کلی حدیث و راهنما از پیامبر و ائمه داریم اخه چرا در این مورد نیست...حس می کنم درد بی درمانیه که حتی پیامبران هم حدیثی ازش نگفتند...اگه هست لطفا بگید
بسمه تعالی
با سلام و تحیت مجدد
لازم است بخش سیره و حدیثی موضوع را از کارشناسان محترم قران و حدیث پیگیری بفرمائید
با تشکر از حضرتعالی
تو اولین ادمی نیستی که عاشق میشه.اخریش هم نخاهی بود.میتونی فراموشش کنی اول باید خودت بخای.فکر کنم خودتم نمیخای که فراموش کنی.بی خیالش شو.از چیش خوشت اومده؟از کجا میشناسیش؟دوست بودین قبلا؟
لطفا کمکم کنید گاهی سرم رو می کوبم به دیوار از درد عشقی که دارم...دلیل اینکه من نمی تونم به شخص دیگری دل ببندم چیست...شاید خنده دار باشه ولی من حتی بخودم می گم خدایا اگه بمن حورالعین هم بدی من یک عدد هم از تو حورالعین بهشتی نمی خوام من بخاطر خودش عشقم رو می خوام نه صرفا زیبایی و غیره...(البته شاید حوری ببینم به اشتباهم پی ببرم)ولی کلا مدام بخودم فشار میارم که نه من فقط باید با این دختر ازدواج کنم چرا در پیامبران و امامان هر گونه ماجرایی اعم از صبر بیماری شکنجه قتل زندانی تهمت و هزاران نوع بلا و سختی بوده و درس عبرتی برای انسان ها بوده اما از عشق نبوده....البته زلیخا و حضرت یوسف بوده ولی زلیخا که پیامبر نبوده...تورو خدا بمن بگید عشق وجود داره بین دو انسان یا نه... چرا پیامبر و حضرت علی چند زن داشتند...مگر حدیث نداریم که اگه حضرت علی نبود هم کفو حضرت فاطمه مردی پیدا نمی شد پس چرا حضرت علی با ده زن دیگه ازدواج کرده و بالای 30 فرزند داشته... شاید فکر کنید سنم کمه و الکی عاشق شدم و می گذره من 25 سالم شده و 6 ساله زجر عشق رو تحمل می کنم و عین 6 سال اشک ریختم از درد....دیگه کم کم داره باورم میشه عشقی وجود نداره...اما نمی دونم چرا در نهایت بازم فقط دلم پیش اون دختره...حس می کنم مشرکم....چون من همونطور که خدا رو یکی می دونم... دوست دارم فقط این دختر رو داشته باشم و حتی حورالعین هم نداشته باشم و در بهشت هم با عشقم باشم.....چه کار کنم دست خودم نیست چرا خدا شفام نمی ده.....خیلی وقته می گم خدایا من دیگه اونو ازت نمی خوام فقط از ذهنم پاکش کن...دارم سعی می کنم تمام گناهان کبیره رو یکبار برای همیشه ترک کنم بلکه انتقام خدا از من برداشته بشه....هر بار ایه خداوند سخت منتقم است را در قران میبینم گریم میگیره و یاد گناهانم می افتم و بدنم می لرزه...خدارو شکر افتادم رو خط ترک گناه امیدوارم دیگه گناه رو ریشه کن کنم تا خدا حاجت روام کنه وگرنه شک ندارم همینطوری برم جلو همه چیزمو از دست می دمبسم الله الرحمن الرحیم...سلام...من 5 یا 6 ساله به دختری علاقه مندم و اصلا نمی توانم به شخص دیگری فکر کنم هرچند دختر مورد علاقم بمن علاقه نداره..ایا واقعا من بیمارم اگه اره راه حلش چیست.....من به حضرت علی و حضرت محمد خیلی اعتقاد دارم وقتی می بینم ایشان هر کدام برای خود بالای ده زن داشتند نفس سمج خودم رو سرزنش می کنم چرا دل بستی به یک نفر چرا دل نمی کنی ازش چرا داری خودتو زندانی میکنی...مگه حضرت علی و حضرت محمد رو قبول نداری حتی اون بزرگواران هم به یک زن دلبستگی نداشتند و صرفا برای گسترش اسلام و غیره نبوده بلکه بی شک به تک تک زن های خود از روی علاقه داشتند و هم مهر و محبت می کردند
سلام و عرض ادب
من فقط نظرمو مینویسم ان شاالله که کمکی باشه
اینجور مردها کم هستند ولی برعکسش رو زیاد دیدمو شنیدم ولی وقتی یه مرد عاشق یک نفر شد خیلی سخته برگشتش به یه نفر دیگه
اول چند تا تذکر رو یاد آور بشیم به خودتون بشید بعد حساب کتاب کنید ببینید چی به چیه
ببنید درسته شما عاشق شدید و دلتون اسیر یک نفر و به جز اون به کسی فکر نمیکنید درست اما با خودتون فکر کردید آیا شما همسر همدم میخواید یا فقط یه عشق واهی
شما این دختر رو به چه عنوان میخواید این که همسرتون باشه بنظر شما با اینجور مسئله ای شما آیا این دختر میتونه فردا روز همسری شایسته برای شما و مادری خوب برای فرزندانتون
باشه آیا به دوام همیشگی زندگیتون فکر کردید به این که فردا روز اگه این خانوم با شما ازدواج کرد حالا به هردلیلی از کجا معلوم پای شما وایسه تحمل اینو دارید که این زن شما رو به
ناخواسته خواسته و برای اینکه علاقه ای نداشته به شما با وجود این که زن شماست اما بر سراغ کسی دیگه کسیکه میخواد دوسش داشته باشه
ممکنه این خانوم حتی اگه زن شما هم باشه فردا روز سراغ کسی دیگه هم بره فکر نکنم دوست داشتن اینجوری آخرش به جای خوب ختم بشه
اما دلیل اینجوری بودن شما ذهنتو تمام وجودتون پر از تلقینه پر از احساسی که فقط خودتون میفهمید پر از تلقینید چون همش و مدام روز و شب به این فکر میکنید من فقط اینو میخوام و به
غیر از این کسی نه خب مسلمه بعد از اینهمه سال حتی مغزتون وجودتون فقط همینو میگه خب چه توقع دارید که کسی دیگه جای اون رو بگیره یا نگیره از بس تلقین شده دیگه حتی اگه
کسی بهتر از ان پیدا بشه نمیخوایدش
خب شما باید یک بار برای همیشه ارادتون رو جزم کنید و تکلیفتون رو با خودتون و دلتون عشقتون روشن کنید آیا من یه همسر شایسته میخوام و یه مادر برای فرزندانم یا نه یه عشق میخوام
که باهاش زندگی کنم اونم عشقی یک طرفه
به نظرم شما هنوز نبریدید خسته نشدید تا خسته نشید دل نمیکنید وقتی خسته شدید از این وضع راحت میشید گرچه سخته چون عاشقید اونم یه مرد بازم دلت با اون میمونه ولی شاید هم
خانمی پیدا ببشه که دها برابر از اون بهتر و وقتی وارد زندگی شدی به مرور میفهمی که قد دراشتباه بودی و بخاطر خوشبختیت خدا رو سپاس میگویی این عشق مال جوونیه جوونی که
شش سال بخاطرش صبر کردید بنظرم باید یه فکر اساسی کنید و خودتون رو رها کنید
البته یه راه دیگه وجود داره این که کاری کنی اون دختر ازتون خوشش بیاد و علاقه مند بشه شاید اون چیزی که اون میخواد نیستید پس اونی باشید که اون میخواد ولی باز هم میگم
بیشتر فکر کنید و عاقلانه
ان شاالله که موفق باشید
نمی ذاره اصلا حرف بزنم چه برسه خواستگاری...همین امروز...خواهرش چند تا ناسزا بارم کرد....اخه ساعت 5 صبح زنگ زدم خونشون:Ghamgin: هر راهی به ذهن هر بنی بشری بود پیاده کردم..اصلا نمیشه که هیچ بدتر هم میشه...هر بهونه ای میاورد ردش می کردم بازم نمی شد....مثلا مدام بهم ناسزا می گفت...من بهش گفتم بخاطر خدا جوابتو نمی دم و می دونم که تو هم بخاطر اینکه خودتو بد نشون بدی بلکه رهات کنم اینطوری رفتار می کنی....اما بخاطر جواب ندادن ناسزاهاش گفت تو بی غیرتی....پاشدم رفتم در خونشون ....اون تهران میشینه و من شهرستان تهران....رفتم جلو خونشون گفتم جلو خونتونم بیاید با هم صحبت کنیم....مثل موش ترسیدن و دیگه ناسزا نگفتن چون خوابشم نمی دیدن خونشونو بلد باشم...یک بار به خونوادم گفتم و اوناهم زنگ زدن قرار خواستگاری بذارن گفتن نه نمی خواد که نمی خواد...من مسلمونم....طرف اصلا نماز نمی خونه ولی خدا رو قبول داره....شاید بگید زمین تا اسمون فرق داریم... اما نفس دردمند من راضی نمیشه... از امروز قسم خوردم دیگه بهش زنگ نزنم...4 ساله گوشیش رو منو در لیست سیاه قرار داده...قلبش پاره سنگ هم بدتره....بخدا سنگ بود تا الان اب شده بود...قبل از اینکه برداشت کنید بگم...بخدا قسم من سر هوس و غیره نیست یا ندید بدید نیستم... من از همه چیزش خوشم اومده بود...درسته مسلمون نیست ولی هرکی مسلمون نباشه که غیر ادم نیست...نمی دونم چه کنم دیگه کم مونده خون از چشمام بیاد
سلام و احترام:
يك توصيه خواهرانه:
خانمها از آدمهاي بيچاره ي ضعيف النفس خوششان نمي آيد!
دوست دارند مرد زندگيشون ابهت و جبروت داشته باشد
چه كسي گفته كه عشق و عقل تقابل دارند؟
در عشق هم بايد عقلانيت باشد!!!!
شما گذاشتيد بهتون فحاشي شود؟باز رفتيد و دو باره فحاشي؟
انتظار داريد با اين وضعيت پاسخ مثبت هم بشنويد؟
يا آن خانم به شما علاقمند شود؟
مرد اينقدر منفعل؟(ببخشيد)
خانمها به لحاظ روحي دوست دارند تكيه گاه داشته باشند
اگر شخصيت كسي را متزلزل احساس كنند دقيقا بر عكس مي شود
براي آنها دافعه ايجاد مي كند نه جاذبه!!!!
شما بايد قدرت كنترل و مهار احساسات را تمرين كنيد،كمي از خودتون
ابهت نشان دهيد،حتي شده خلاف احساستون را نشان دهيد
در كل ذليلانه رفتار نفرماييد(اين راهم امتحان كنيد)
مطلب ديگر اينكه:دوست داشتن به تبع درك زيبايي و كمال
در شخص يا شيئي پديد مي آيد،شما به اين درك در مورد ايشان رسيده ايد
مي گذاشتيد ايشو هم در مورد شما به اين درك برسند.
حديث:"عقول النساء في جمالهن و جمال الرجال في عقولهن"
عقل زن در زيبايي او و زيبايي مرد در عقل اوست.
و در پايان يك سخن از علي عليه السلام:
در دوستي يك طرفه خيري نيست(مضمون)
[="Navy"] ابهت نشان دهيد،حتي شده خلاف احساستون را نشان دهيدشما بايد قدرت كنترل و مهار احساسات را تمرين كنيد،كمي از خودتون
با سلام
میشه یکم در این مورد بیشتر بگید؟
من یکم شخصیتم کودک هست یعنی اینطور که شما گفتید من گمون کنم پس هر دختری منو ببینه پیش خودش میگه این که بچه هست که... نه؟![/]
[=arial]ذکر یونسیه جهت استجابت دعا و رها شدن از غم / سفارش آیت الله بهاء الدینی
[=arial]حضرت امام صادق (ع) می فرماید : حیرانم از کسی که محزون است ، ولی به گفتن این قول خداوند « لا اِلهَ اِلّا اَنتَ سُبحانَکَ اِنِّی کُنتُ مِنَ الظّالِمین » پناه نمی برد . زیرا خودم از خداوند عزوجل شنیدم که پس از آن می گوید : « پس دعای او را برآورده کردیم و او را از اندوه رهانیدیم و مومنان را نیز چنین نجات دهیم . »
( ذکر های شگفت عارفان ۱ ، انتشارات عطر یاس ، ص ۱۷)
یادمه دکتر شاهین فرهنگ هم این ذکر رو برای فراموش کردن عشق به افراد توصیه می کرد .
با سلام
میشه یکم در این مورد بیشتر بگید؟من یکم شخصیتم کودک هست یعنی اینطور که شما گفتید من گمون کنم پس هر دختری منو ببینه پیش خودش میگه این که بچه هست که... نه؟!
با سلام و احترام:
خب بايد ديد تعريف شما از شخصيت كودكانه چيست؟
يكي از ويژگيهاي كودكي وابستگي است و تقليد
فكر كنم شما بايد بيشتر توضيح بدهيد!
ببينيد كلا براي هميشه يادتان باشد،دل آدمها دروازه نيست
"و ما جعل الله لرجلين من قلبين في جوفه"
آيه:ما براي يك مرد دو قلب در سينه اش قرار نداديم
البته اين آيه نكات معرفتي بسياري دارد كه بزرگان در جاي خودش
بيان فرموده اند.
اما شايد بشود نكات تربيتي هم از آن استفاده كرد
يك انسان اعم از زن و مرد بايد مراقب دلش باشد
پاسبان حرم دل شده ام شب همه شب/تا دراين پرده جز انديشه ي او نگذارم
متاسفانه معاشرتهاي اجتماعي براي انسانهاي غير مهذب تبعات بسيار زيادي دارد
يكي از آنها همين علاقه هاي پي در پي و رنگ رنگ ممكن است باشد
شما اگر به سن ازدواج رسيديد بايد به فكر انتخاب همسر باشيد
يك همسر شايسته،همين باعث مي شود شما به عقلانيت برسيد
يعني چشمتان روي حقيقت زندگي مشترك باز خواهد شد
به دنبال دلبري از خانمها نخواهيد افتاد(اين خيلي خطرناكه تمام عمر و انرژي و جواني و همينطور ايمان انسان را به باد مي دهد)
با اين ديدگاه:
1- به دنبال همسري شايسته ام
2- در معشرتهاي اجتماعي مراقب دلم هستم
3- در برخورد با خانمها تقواي چشم و دل و زبان را حفظ خواهم كرد
4-در انتخاب ،عقل و دين را ملاك قرار خواهم داد
ديگر با اين شخصيت متعالي كوك نخواهيد بود
بلكه در نظر هر كس حتي اگر سنا هم كودك باشيد
به لحاظ شخصيت بزرگ جلوه مي كنيد.
خانمها از آدمهاي بيچاره ي ضعيف النفس خوششان نمي آيد!دوست دارند مرد زندگيشون ابهت و جبروت داشته باشد
چه كسي گفته كه عشق و عقل تقابل دارند؟
در عشق هم بايد عقلانيت باشد!!!!
شما گذاشتيد بهتون فحاشي شود؟باز رفتيد و دو باره فحاشي؟
انتظار داريد با اين وضعيت پاسخ مثبت هم بشنويد؟
يا آن خانم به شما علاقمند شود؟
مرد اينقدر منفعل؟(ببخشيد)
خانمها به لحاظ روحي دوست
سلام
بنظرم شما اصلاً بيمار نيستيد ،باورت ميشه احساس من شديدتر از شماست؟ مسئله اينه كه اون دختري كه من بهش همين علاقه ها -حتي بيشتر-رو دارم اصلاً وجود خارجي نداره! (شخصيت يه بازي كامپيوتري) كلاً به هيچ دختر ديگه اصلاً نمي تونم فكر كنم! هيچ شخص ديگه اي-باز شخص مورد علاقه ي شما وجود داره، زنده هست
اين يه نظره: مگه شما نمي گي اين علاقه رو داريد؟ پس حتماً دوست نداريد ناراحتي و آزرده خاطر شدن اون دختر رو ببيني ، درست؟
خب اون با ديدن شما اذيت و ناراحت ميشه پس چون شما خيلي دوستش داريد بايد ولش كنيد تا باعث آزار نشه
اينطوري خيال ات هم راحت ميشه
تو اولین ادمی نیستی که عاشق میشه.اخریش هم نخاهی بود.میتونی فراموشش کنی اول باید خودت بخای.فکر کنم خودتم نمیخای که فراموش کنی.بی خیالش شو.از چیش خوشت اومده؟از کجا میشناسیش؟دوست بودین قبلا؟
سلام
بنظرم شما اصلاً بيمار نيستيد ،باورت ميشه احساس من شديدتر از شماست؟ مسئله اينه كه اون دختري كه من بهش همين علاقه ها -حتي بيشتر-رو دارم اصلاً وجود خارجي نداره! (شخصيت يه بازي كامپيوتري) كلاً به هيچ دختر ديگه اصلاً نمي تونم فكر كنم! هيچ شخص ديگه اي-باز شخص مورد علاقه ي شما وجود داره، زنده هست
اين يه نظره: مگه شما نمي گي اين علاقه رو داريد؟ پس حتماً دوست نداريد ناراحتي و آزرده خاطر شدن اون دختر رو ببيني ، درست؟
خب اون با ديدن شما اذيت و ناراحت ميشه پس چون شما خيلي دوستش داريد بايد ولش كنيد تا باعث آزار نشه
اينطوري خيال ات هم راحت ميشه
سلام...اول بگو اون شخصیت خیالی در بازی کیه خیلی با حال بود:Khandidan!: لارا کرافت نیست:Nishkhand: دوم اینکه درسته حرف شما ولی اون چون گذشته منو میبینه لذا الانمو ببینه مطمئنم خوشش میاد پس من صلاحشو می خوام:ok:
شما به بیماری عشق مبتلا هستید
سلام و عرض ادب
حرف شما موقعی درست بود که من ذلیلش می شدم در صورتی که همون اولین بار ناسزا گفت...بهش گفتم که من از روی شخصیتم و تربیتم و بخاطر خدا جوابتو نمیدم...حتی از لحاظ قران هم گفته شده جواب بدی رو با خوبی بدید....همین که رفتم در محله اونا و زنگ زدم گفتم بیاد بیرون و ترسیدن...همین نشون میده بهونه بوده...هرچند چون یه جورایی زیاد از حد بهش دنبالش بودم نشون میده ذلیلش شدم...چه کار کنم می خواستم از دست ندمش....می خوای زنگ بزنم تهدیدشون کنم:khandeh!:
با سلام:
ابتدا مي خواي نه!!!!!
مي خواهيد.
بعد هم شايد اولين برخوردتان اشتباه بوده
كمي به عقب برگرديد و راجع به آن فكر كنيد.
در مورد جمله آخر شما هم بايد عرض كنم
اين مشكل شماست و خواست يا نخواستن من
كمكي به حل مشكل شما نمي كند.
در ضمن بايد بگويم حالا مي تونم آن خانم را كاملا درك كنم.(ببخشيد)
من نمی دونم چرا مردم انقدر نا امیدن...شما رو چه حساب انقدر سریع به نتیجه فراموشی رسیدید...قبلا هم دوست نبودیم...شمارشو با یک کلکی از دوستش گرفتم و رفتیم برا جنگ تلفنی...حتی شماره خونشونم از مخابرات گرفتم اونم با کلک:khandeh!: ادرس خونشونم با یه کلکی تا خیابونشون پیدا کردم ولی دیگه ادرس دقیقشونو بلد نیستم...مطمئنم اگه وضعیت الانمو ببینه ازم خوشش میاد و رو در رو باهاش صحبت کنم ازم خوشش میاد...اما ادرسشونو ندارم چه جوری پیدا کنم کسی بلد نیست....درسته ادرس مردم حریم خصوصیشونو و محرمانه است اما چون من قصد مزاحمت ندارم لطفا هرکی می دونه چه جوری ادرس رو پیدا کنم بهم پیام خصوصی بده ممنون
یعنی با این کاراتون هر ادم عاقلی هم ازتون می ترسه هم ازتون متنفر . اخه مومن خدا مگه عشق زوریه !!!!!!!!!! تنها راهش خواستگاری رسمه اونم با احترام .مفهوم شد.:Sokhan:شما عاشق نیستی خود خواهی .چطوری دلت میاد ترس و بی ابرویی رو برای دختر مورد علاقت ایجاد کنی .واقعا که !!!!! داداش من یکم معقول تر باش.
تنها راهش خواستگاری رسمه اونم با احترام .مفهوم شد.
بسم هو
سلام
تاحالا دقت کردین عشق انسان به انسان جز ذلالت و واری چیزی دربر نداشته؟ بجز موارد خاص
شما وقتی میبینین دختره شمارو نمیخواد به خاطر خدا ازش بگذرین و منتظر الطاف الهی باشین:Cheshmak:
عشقی که قرار نیست انسانو به خدا برسونه به چه درد میخورد ؟
وقتی قلب از خدا پر شد ، خدایی ها فقط اجازه ورود پیدا می کنند ......
خب عزیز جان جواب نداده این راه که متوسل شدم به راه های نو ظهور:khandeh!: دیگه دارم کم کم قیدشو می زنم ترجیح میدم تنها بمونم...دیگه پیر شدیم رفت نخواستیم:Khandidan!: دنیای ظالمیه... من با خدا...افتادم به دست و پای یک دختر بی دین... نه خدا بدادم می رسه نه دختره عقل می گیره و ارزش محبت رو می دونه... فقط شانس اوردم که هنوزم قید خدا رو نزدم و پای عشقش ایستادم...دیگه کافیه من که به این نتیجه رسیدم دیگه رهاش کنم....هرچند یه سری یکسال بود هیچ تماسی هیچ رابطه ای نبود بازم اتفاقی نیافتد اما این بار دیگه بهتره برا همیشه تمومش کنم....نخواستم خدا....بردارش برای خودت...6 سال زجه بزنی بدست و پای خدا بیافتی اخر سرم حاجتم رو نده...باشه خدا یادت باشه منو با تنهایی رها کردی و حاجتم رو ندادی...بارها برام سوال بود منی که مومنم و کلی خالصانه عبادتت کردم چرا اونو ننداختی بدست و پام و منو ذلیلش کردی...باشه من گناه کار....اون که اصلا دین نداره چی...باشه خدا باز هم من دوستت دارم ولی یاد باشه این وسط بمن خیلی ظلم شد و من هرگز فراموش نمی کنم چنین جنایتی رو... من بد من مقصر... اما تا الان سنگ هم بود اب می شد... اما یکی قلب دختره اب نشد یکی قلب خدا....دیروز قصد داشتم دیگه برای همیشه هم قید دختررو بزنم هم قید خدا رو....اما قید خدا رو نتونستم بزنم ولی دلم ازش پره و متحیرم دیگه چگونه ازش چیزی بخوام چگونه صداش بزنم...بدترین ادم روی زمین هم باشم بازم به حرمت 6 سال اشک ریختن باید حاجتم رو می داد...از یک چیز خیلی می ترسم...و اون اینه که نکنه نعوذبالله بهشت هم مثل دنیا سرشار از بی عدالتی باشه....بس که قلبم ترکش نفرت ها چشید مجبورم چنین برداشتی کنم
کلی خندیدمااااا یعنی:Khandidan!:
بابا دیوانه شاید خدا بهت رحم کرده که اون دخترو نداده ..شاید باهاش بدبخت بشی تو که عالم دهر نیستی یا خدا که نیستی !!
میخوای فراموشش کنی ایه27 سوره ابراهیم فوقالعاست
عزیزم شما عاشقی
اولا خودت رو در این موارد با معصومین قیاس نکن
دوما در دوره حال اونهایی که به چند زن علاقه دارند بیشتر علائم بیماری دارند تا شما
عشقی که قرار نیست انسانو به خدا برسونه به چه درد میخورد ؟
وقتی قلب از خدا پر شد ، خدایی ها فقط اجازه ورود پیدا می کنند ......
عزیزم شما عاشقی
اولا خودت رو در این موارد با معصومین قیاس نکن
دوما در دوره حال اونهایی که به چند زن علاقه دارند بیشتر علائم بیماری دارند تا شما
..یادمه قبل از اینکه با این دختر اشنا بشم در نماز شبهام خدا رو التماس می کردم بمن در دنیا حور العین نشون بده و قدرت و جنبه دیدنش رو هم بده....چون شنیده بودم اگه حوری ببینیم حتی بوی بدنش بخوره بهمون میمیریم....خیلی برام عجیب بود که این چه موجود دیدنی هست که اینگونه میشویم....مگه میشه اخه دیگه چقدر لوازم ارایش استفاده کنه:Khandidan!:..این شد که خدا این دختر رو نشونم داد و در همین حوری زمینی دووم نیوردم:khandeh!:....همون زلخیایی که دل بست به حضرت یوسف مگه حضرت یوسف زن نداشت چرا با زلخا اخر سر ازدواج کرد...پس معلومه دلبستگی به یک زن و عشق فقط به او حتی شرک محسوب میشه...عشق تک فقط خداست که پیامبران هم حتی یک مورد نداریم عشق....پس حالا که خودم جواب خودمو به این صراحت و واضحی دادم ایا بازم عقل می گیرم یا نه...بعید میدونم اما سعی می کنم....دیگه حس می کنم دارم شفا می گیرم...این جاست که دارم کم کم معنی این حرف رو می فهمم...چیزی که زیاده دختر....براستی این چه عشقیه که انقدر نفرت انگیزه بین و من و اون....پس عشق واقعی و تک فقط خداست و من خدا رو التماس می کنم که اون دختری که صلاح من خودش میدونه بهم بده چون من دیگه مطمئن شدم عشقی غیر خدا وجود نداره.
...درسته در دلم اشوبه ولی حاظرم با توجه به زندگی پیامبر و حضرت علی قسم بخورم دلبستگی من عشق جنون وار من که الا و بلا این دختر اشتباه هست ...نه اینکه بخوام خودمو با پیامبر مقایسه کنم....بلکه می گم پیامبر به اون عظمت چنین چیزی نبوده...منی که خاک پای پیامبر هم نیستم چه طور دارم چنین حرصی رو می زنم....نمی گم اون دختر بد...ولی کلا میگم دیگه به این نتیجه رسیدم توکل کنم و بخدا و صبر و تقوا پیشه کنم تا خدا خودش صلاحمو بده... لعنت خدا بر شیاطین
بابا دیوانه شاید خدا بهت رحم کرده که اون دخترو نداده ..شاید باهاش بدبخت بشی تو که عالم دهر نیستی یا خدا که نیستی !!
بی شک بیشترین چیزی که منو مجذوب خودش کرده زیبایی ظاهری این دختر هست درسته من از اخلاق و رفتارشم مجذوبم...
شما که باهاش در ارتباط نبودی از کدوم اخلاقش خوشت اومده؟میشه از اخلاقش برامون بگی؟اینقدر تعریف کردی ازش که میخام بیام تهران ببینم چه شکلیه که اینجوری دیوونت کرده
را اگه عشق وجود داره چرا پیامبر صل الله و علیه و اله ده زن داشتند
به همان دلیل که پیامبر تنها کسی بودند که رنهایی خودشان را تقدیم کردن به ایشان پبه همان دلیل که پیامبر تنها کسی بودند که بین زنهایشان میتوانستند مساوات رعایت نکنند
هرچند گفته می شود حضرت خدیجه را بیشتر دوست داشتند
چه حضرت علی چه پیامبر در زمان حیاط زنهای اولشان ازدواجی نکردند!!! شما در زندگی این بزرگان دقت کن ! هیچ زن دیگری نبوده !!
چون در این مورد حدیثی ندیدم مجبورم برداشت کنم
چون درباره سرماخوردگی حدیث نیست باید برداشت کنیم ؟
اخوی فداتشم اگر فکر میکنی بیماری هست باید بری جای یه روانشناس خوب ... ایرادی نداره ...تازه محرم اسرار هست همه چیز رو راحت میتونی بگی اونم نظر درست کارشناسی میده
گویا عشق تک فقط خداست...بی شک بیشترین چیزی که منو مجذوب خودش کرده زیبایی ظاهری این دختر هست درسته من از اخلاق و رفتارشم مجذوبم
اون عشق ذاتی هست کلا داستانش فرق داره
ترکیب زیبایی و خوش سخنی و دلبری و اخلاق خوب باعث میشه شما کل تمرکز رو ایشون باشه خیلی هم خوبه دیگه فکر خیانت به سرت نمیزنه
حالا اگر برای اینکه بتونی تنوع ایجاد کنی دنبال دلیل میگردی این فرق داره
ادم وقتی همیشه چلو ماهیچ میخوره کم کم خوبیش یادش میره کافیه یه گاز ساندویچ بخوره.... البته بدی ساندویچ اینه که ادمو مسموم میکنه !!:ok:
حورالعین نیز فقط جنبه ظاهری ندارند و عقل و شعور و اخلاق هم دارند
شما فعلا در این دنیا باش اون طرف خدا بزرگه عجله نکن
شما که باهاش در ارتباط نبودی از کدوم اخلاقش خوشت اومده؟میشه از اخلاقش برامون بگی؟اینقدر تعریف کردی ازش که میخام بیام تهران ببینم چه شکلیه که اینجوری دیوونت کرده :)
تاحالا دقت کردین عشق انسان به انسان جز ذلالت و واری چیزی دربر نداشته؟
سلام وقت بخیر
این اموزهای زیبا رو کجا به شما یاد میدهند؟
شما همون عشق خودتو ببینی بهتره...به احتمال زیاد شما هم 25 سالته و عاشق هستی
25 سالم هست ولی عاشق نیستم.تو دوران دانشگاه که چپ وراست عاشق میشدم :)ولی الان نه دیگه تا یکیو میبینم سه سوته فراموش میکنم هر چی هم خشگل و تاپ باشه.یه رفیقام میگفت ما از یه تیکه چوبم حس میگیریم از بس روانمون پاکه باور کن اگه یه دختری بهت محبت کنه حتی اگه اولشم نخایش.چنان کشته و مردش میشی که اصلا اینو یادت میره.این قضیه شامل کسایی هست که تا الان با جنس مخالف در ارتباط نبودن.یکی از دلایل نهی شدن روابط قبل ازدواج به نظرم همینه.تا بعدن ازهمسرت نهایت لذت را ببری.شما یه چند تا دختر دیگه هم خاستگاری برو شاید نظرت تغییر کرد.اینقدر دختر با این مشخصات پیدا میشه الکی خودتو خسته اینکار کردی.زیبایی هم که دو ت عمل بکنه خشگل میشه.
سلام وقت بخیر
این اموزهای زیبا رو کجا به شما یاد میدهند؟
علیکم السلام
بنده کتاب های عرفانی زیاد میخونم مثل: کتابهای عطار نیشابوری -مولانا-شیخ بهایی...
يرو تاپيك من رو بخون براي منم دقيقا همين اتفاق افتاده البته مدت زمان اشنايي ما خيلي كمتر بود پسري كه من رو ميخواست دقيقا رفتارهاش عين شماست به تلاشت ادامه بده ما هم با هم اختلاف عقيده داريم اون خيلي خيلي مذهبية حتي ظاهرش ولي من ... اما اون قدر تو علاقه اش صادق بود و إصرار كرد كه منم بهش علاقمند شدم به تلاشت ادامه بده
علیکم السلامبنده کتاب های عرفانی زیاد میخونم مثل: کتابهای عطار نیشابوری -مولانا-شیخ بهایی...
خب چه ربطی به عشق دو انسان در دنیای حقیق و زمان حال داره ؟
اونا جام و شراب و لب یارو اینها هم زیاد داشتن !
يرو تاپيك من رو بخون براي منم دقيقا همين اتفاق افتاده البته مدت زمان اشنايي ما خيلي كمتر بود پسري كه من رو ميخواست دقيقا رفتارهاش عين شماست به تلاشت ادامه بده ما هم با هم اختلاف عقيده داريم اون خيلي خيلي مذهبية حتي ظاهرش ولي من ... اما اون قدر تو علاقه اش صادق بود و إصرار كرد كه منم بهش علاقمند شدم به تلاشت ادامه بده
من کلا توی زندگی م یه دفعه عاشق شدم،اونم برا هفت هشت سال قبل تر بود که خداروشکر به خیر گذشت از سرم افتاد،سعی کردم بیشتر روی نقاط منفی طرف چه از نظر ظاهری چه از نظر باطنی تمرکز کنم،هردفعه میدیدمش توی ذهنم اون ضعفارو مرور میکردم...اینطوری شد که از سرم افتاد
پیشنهادم اینه که تو هم همین کارو بکنی
سلام.
آیا من بیمارم که نمی توانم غیر از دختر مورد علاقه ام به شخصی دیگر دل ببندم؟
من 5 یا 6 ساله به دختری علاقه مندم و اصلا نمی توانم به شخص دیگری فکر کنم
هرچند دختر مورد علاقم بمن علاقه نداره
ایا واقعا من بیمارم اگه اره راه حلش چیست
گاهی سرم رو می کوبم به دیوار از درد عشقی که دارم
لیل اینکه من نمی تونم به شخص دیگری دل ببندم چیست
من بخاطر خودش عشقم رو می خوام نه صرفا زیبایی و غیره...
خیلی وقته می گم خدایا من دیگه اونو ازت نمی خوام فقط از ذهنم پاکش کن
ا توجه به اینکه لازمه تشخیص گذاری دقیق وضعیت جنابعالی، داشتن اطلاعات جامع تری است که آن هم مستلزم مشاوره حضوری است، اما به طور کلی می توان ویژگیهای فوق را از جمله ویژگی های افراد بوردلاین (شخصیت مرزی) دانست.
افراد مرزی در عین حالی که از ثبات هیجانی برخوردار نیستند و همواره با ابهام هویت مواجه اند، به شدت در معرض عشقهای آتشین هستند. بنابراین اگر فردی دارای چنین شخصیتی باشد، لازمه آن اقدام برای روان درمانی و نیز دارو درمانی است.
می ذاره اصلا حرف بزنم چه برسه خواستگاری
خواهرش چند تا ناسزا بارم کرد....اخه ساعت 5 صبح زنگ زدم خونشون
هر راهی به ذهن هر بنی بشری بود پیاده کردم
ک بار به خونوادم گفتم و اوناهم زنگ زدن قرار خواستگاری بذارن گفتن نه نمی خواد که نمی خواد
طرف اصلا نماز نمی خونه ولی خدا رو قبول داره....شاید بگید زمین تا اسمون فرق داریم... اما نفس دردمند من راضی نمیشه.
من از همه چیزش خوشم اومده بود
میلیون ها اتفاق و حوادث و بلا و غیره در جهان رخ داده و کلی حدیث و راهنما از پیامبر و ائمه داریم اخه چرا در این مورد نیست..
میتونی فراموشش کنی اول باید خودت بخای.فکر کنم خودتم نمیخای که فراموش کنی.بی خیالش شو.از چیش خوشت اومده؟
آیا شما همسر همدم میخواید یا فقط یه عشق واهی
آیا این دختر میتونه فردا روز همسری شایسته برای شما و مادری خوب برای فرزندانتونباشه
از کجا معلوم پای شما وایسه تحمل اینو دارید که این زن شما رو بهناخواسته خواسته و برای اینکه علاقه ای نداشته به شما با وجود این که زن شماست اما بر سراغ کسی دیگه کسیکه میخواد دوسش داشته باشه
خب شما باید یک بار برای همیشه ارادتون رو جزم کنید و تکلیفتون رو با خودتون و دلتون عشقتون روشن کنید آیا من یه همسر شایسته میخوام و یه مادر برای فرزندانم یا نه یه عشق میخوامکه باهاش زندگی کنم اونم عشقی یک طرفه
البته یه راه دیگه وجود داره این که کاری کنی اون دختر ازتون خوشش بیاد و علاقه مند بشه شاید اون چیزی که اون میخواد نیستید پس اونی باشید که اون میخواد ولی باز هم میگم
مطمئنم اگه وضعیت الانمو ببینه ازم خوشش میاد و رو در رو باهاش صحبت کنم ازم خوشش میاد...
عشق بیماری نیست....موهبت الهی است...
یعنی با این کاراتون هر ادم عاقلی هم ازتون می ترسه هم ازتون متنفر . اخه مومن خدا مگه عشق زوریه !!!!!!!!!! تنها راهش خواستگاری رسمه اونم با احترام .مفهوم شد.شما عاشق نیستی خود خواهی .چطوری دلت میاد ترس و بی ابرویی رو برای دختر مورد علاقت ایجاد کنی .واقعا که !!!!! داداش من یکم معقول تر باش.
دیگه دارم کم کم قیدشو می زنم ترجیح میدم تنها بمونم
نخواستم خدا....بردارش برای خودت
باشه خدا یادت باشه منو با تنهایی رها کردی و حاجتم رو ندادی...بارها برام سوال بود منی که مومنم و کلی خالصانه عبادتت کردم چرا اونو ننداختی بدست و پام و منو ذلیلش کردی...
خدا باز هم من دوستت دارم ولی یاد باشه این وسط بمن خیلی ظلم شد و من هرگز فراموش نمی کنم چنین جنایتی رو
از یک چیز خیلی می ترسم...و اون اینه که نکنه نعوذبالله بهشت هم مثل دنیا سرشار از بی عدالتی باشه...
ذلک بما قدمت ایدیکم و ان الله لیس بظلام للعبید{ سوره آل عمران آیه 182} این سزای اعمالی است که پیشاپیش به جای آورده اید وگرنه خداوند به بندگانش ستم روا نمی دارد
عینا همین آیه در سوره انفال آیه 51 تکرار شده
سوره حج آیه 10: ذلک بما قدمت یداک و ان الله لیس بظلام للعبید {ادامه اش آیه 11 حج هم جالب بود و قابل توجه خودم اول: و من الناس من بعید الله علی حرف فان اصابه خیر اطمان به و ان اصابته فتنه انقلب علی وجهه خسر الدنیا و الاخره ذلک هو الخسران المبین: و از میان مردم کسی است که خدا را با تردید می پرستد اگر خیری به او رسد دلش بدان آرام گیرد و اگر آزمایشی پیش آید رخ برتابد در دنیا و آخرت زیان بیند و آن زیانی آشکار است}
آیه 46 سوره فصلت: من عمل صالحا فلنفسه و من اساء فعلیها و ما ربک بظلام للعبید
آیه 29 سوره ق: ما یبدل القول لدی و ما انا بظلام للعبید
شما وقتی میبینین دختره شمارو نمیخواد به خاطر خدا ازش بگذرین و منتظر الطاف الهی باشین
ه سری قسم خوردم بفهمم اگه خدا رو قبول نداره رهاش کنم اما دوستش گفت نه بابا کافر نیست فقط دین نداره...
در ادامه حرفای شیوا خانم عرض کنم.هر کاری را خدا نخاد تو هم زیاد اصرار نکن.تجربه که به من ثابت کرده نباید این کارو کنم چون ممکنه خدا بگه باشه ولی عواقبش پای خودت بعدن میفهمی چه اشتباهی کردی که اینهمه به خدا اصرار کردی و به خودت میگی ای کاش به خدا میگفتم:اون چیزی که صلاحمه برام در نظر بگیر نه اون چیزی که من میخام...
من کلا توی زندگی م یه دفعه عاشق شدم،اونم برا هفت هشت سال قبل تر بود که خداروشکر به خیر گذشت از سرم افتاد،سعی کردم بیشتر روی نقاط منفی طرف چه از نظر ظاهری چه از نظر باطنی تمرکز کنم،هردفعه میدیدمش توی ذهنم اون ضعفارو مرور میکردم...اینطوری شد که از سرم افتاد
پیشنهادم اینه که تو هم همین کارو بکنی
الله الغنی و انتم الفقراء {سوره محمد آیه 38}
و حتی منو از خدا دور کرده....البته اوایلش که دوستش داشتم باعث شد خیلی بخدا نزدیک بشم اما الان دو ساله بر عکس شده و باعث شده دور بشم...ادم می مونه چی بگه...در دوراهی اینکه این دختر فرشته است یا شیطان گیر کردم...یه سری قسم خوردم بفهمم اگه خدا رو قبول نداره رهاش کنم اما دوستش گفت نه بابا کافر نیست فقط دین نداره...واقعا من ابروی هرچی مومنه بردم.....دیگه دارم پی می برم من بیمارم نه عاشق...ان شا الله اگه واقعا صلاح خدا نرسیدن این بشر بمنه..از ذهنم پاکش کنه و اونچه که صلاح می دونه بهم بده....واقعا دیگه باید تمومش کنم....بعید می دونم جز ذلیل شدن چیزی دیگه ای داشته باشه...از ته قلبم از خدا می خوام اگه من بد بودم بر عذاب بیافزاید و اگه اون دختر ظلم کرده بمن هر چه زودتر تقاص پس بده....بهر حال یکی این وسط بد هست که چنین ظلمی بمن شده...حالا ظالم خودم باشم یا اون...امین یا رب العالمین
با سلام:
نه شما بد هستيد نه ايشون ظالم
شايد فقط عدم سنخيت باشد
هرگز نفرين نفرماييد،هيچ وقت
مؤمن دعا مي كند نه نفرين!
مولانا در مثنوي داستان بسيار زيبايي دارد
در مورد گرفتن حاجت با الحاح و اصرار زياد.
داستان جواني است كه از موسي
عليه السلام يا سليمان(ع) مي خواهد
كه دعا كند تا زبان حيوانات را ياد بگيرد،هر چه حالا فرض كنيد
موسي عليه السلام نصيحت مي كند كه براي تو ضرر دارد
جوان راضي نمي شود،بقيه داستان و نتيجه را خودتان مطالعه بفرماييد
هم زيباست و هم آموزنده.
بنظرم شما اصلاً بيمار نيستيد ،باورت ميشه احساس من شديدتر از شماست؟ مسئله اينه كه اون دختري كه من بهش همين علاقه ها -حتي بيشتر-رو دارم اصلاً وجود خارجي نداره! (شخصيت يه بازي كامپيوتري) كلاً به هيچ دختر ديگه اصلاً نمي تونم فكر كنم! هيچ شخص ديگه اي-باز شخص مورد علاقه ي شما وجود داره، زنده هست
شوخی میکنی حتما،یا هنوز سنت خیلی کمه داداش جان
:ajab!:
:ajab!:
:ajab!:
خب چه ربطی به عشق دو انسان در دنیای حقیق و زمان حال داره ؟
اونا جام و شراب و لب یارو اینها هم زیاد داشتن !
ببینید لطفا کتاب نخونده اینجا از کتابی بدگویی نکنید:offlow:
اون کتابها اره جام و شراب زیاد داره ولی معنای حقیقیشون اون چیزی نیست که شما ازش دریافت میکنید در ضمن حالا در اون حد هم شراب و لب یار ندارن که شما غلو می کنید !
تو اون کتابها پر است از همین عشق های شهوت الودی که به جایی ختم نمیشه و میخواد به خواننده حالی کنه که به جای عشق انسان برو دنبال عشق الهی
از هوای نفست بگذر خدا تورو برا خودش افریده نه برا هم جنست
دیگه دلم نمیخواد چیزی بگم چون حقیقت برام اشکار شده.
جناب ناتینگ اخرین پند بنده این هست:
اگه حد و حدود روح با ارزش خودت رو ندونی میافتی زیر دست و پا و بی ارزش و ذلیل و خوار میشی
در پناه خالق جاویدان
ببینید لطفا کتاب نخونده اینجا از کتابی بدگویی نکنید:offlow:اون کتابها اره جام و شراب زیاد داره ولی معنای حقیقیشون اون چیزی نیست که شما ازش دریافت میکنید در ضمن حالا در اون حد هم شراب و لب یار ندارن که شما غلو می کنید !
تو اون کتابها پر است از همین عشق های شهوت الودی که به جایی ختم نمیشه و میخواد به خواننده حالی کنه که به جای عشق انسان برو دنبال عشق الهی
از هوای نفست بگذر خدا تورو برا خودش افریده نه برا هم جنست
دیگه دلم نمیخواد چیزی بگم چون حقیقت برام اشکار شده.
شما فقط اون کتابهارو نخوندین بنده با مثال اینجا عنوان خواهم کرد
در ضمن شما و مفسرین از کجا میدونن منظورش چی بوده؟
واضح داره شراب و ... میگه حتما معنیش خدا و ... بوده ؟؟؟؟؟ و خیلی شعرای دیگه هم داریم وفیلسوفان حال یا گذشته که تاکید برا این عشق داشتن
پس ادم ازدواج میکنه واسه چی فقط رابطه فیزیکی؟ پس فرق ما با خروس و مرغ چیه ؟
شما دارید تصویر عجیبی از عشق خلق میکنید
اصلا عشق الهی چیه؟کجای دین گفته شده ؟
شما هم واسه خودتون تفاصیر جدید در نیارید شما با مفهوم عشق بین دو نفر مشکل دارید قرار نیست واقعیت این باشه