استاد عبدالستار که بود؟
تبهای اولیه
[/HR]
[/HR]
در سن ششسالگی پدرش را از دست داد و در آغوش پرمهر مادر پرورش یافت، تحصیلات ابتدایی خود را تا سال ششم ابتدایی در دبستان خیام گشت به پایان رساند، بنا به شوق فراوانی که به آموختن علوم اسلامی داشت، وارد مدرسه علوم دینی عین العلوم گشت شد و از محضر اساتیدی همچون: جناب شیخ الحدیث استاد علامه سید محمد یوسف حسینبر، حضرت مولانا ابوالحسن حسینبر و مولانا محمد عثمان بارانزهی بهره برد و سپس به حوزه علمیه دارالعلوم زنگیان سراوان رفت و در محضر عالم و عارف نامی، جناب مولانا سید عبدالعزیز ساداتی و اساتید آن مدرسه به فراگیری علم پرداخت و برای گذراندن تحصیلات پایانی به پاکستان رفت و در جامعه دارالعلوم کراچی ثبتنام کرد و از محضر اساتید مانند مفتی اعظم پاکستان مفتی محمد شفیع عثمانی، مولانا اکبرعلی سهارنپوری، مولانا شمس الحق، مولانا سبحان محمود، مولانا محمد رفیع عثمانی و شیخالاسلام مفتی محمدتقی عثمانی دانش آموخت و فارغالتحصیل شد و پس از سه سال دوری به زادگاهش بازگشت. موسس دارالعلوم
مولانا فیض محمد پس از بازگشت به ایران، تصمیم گرفت که مدرسهای به نام دارالعلوم راهاندازی کند و به نشر معارف اسلامی بپردازد، ولی سرانجام از تصمیم خود بازآمد و پس از سه سال به مدرسه علوم دینی عین العلوم گشت پیوست و کار تدریس را آغاز کرد، ایشان شوق فراوانی به آموزش دانش به طلاب داشت و همیشه مجالس سخنرانی، بحث و مناظره دایر میکرد و طلاب را بهسوی معنویات دعوت میداد، ایشان تا موقع شهادت مسئولیت خطیر تدریس علوم دینی را به عهده داشت و به مسائل فرهنگی نیز علاقه زائدالوصفی داشت و جزو شورای نویسندگان نشریه عین العلوم گشت بود.
مولانا حسینبر با تلاش و تحقیق فراوان توانست در اکثر رشتههای علوم اسلامی تسلط یابد، بهگونهای که آگاهیهای ژرف وی هر بیننده و شنوندهای را به شگفتی وامیداشت، در علوم فقه، اصول فقه، تاریخ، تفسیر، فلسفه، منطق، کلام و ادبیات عرب صاحبنظر بود و به ادبیات فارسی و اردو نیز کاملاً تسلط داشت.
خصوصیات مولانا
مولانا فیض محمد دارای اخلاقی نیکو بود، برای دوستان مشاوری امین و دلسوز بود، به مادرش بیاندازه احترام میگذاشت، فردی متواضع، فروتن و مهربان بود و با همه اقشار با چهرهای خندان برخورد میکرد و برای حل مشکلات مردم از هیچ کوششی دریغ نمیورزید، به درماندگان و افراد محروم کمک میکرد، فردی بسیار پرهیزکار بود و از هوش و ذکاوتی سرشار و ذهنی وقار بهرهمند بود و در رفتارش همواره جانب ادب و احترام را رعایت میکرد.
با کودکان رفتاری مناسب داشت و به آنها محبت میورزید و آنان را به رفتن به مسجد و ادای فرایض دینی تشویق میکرد و مسائل مذهبی را به آنان آموزش میداد.
ایشان در سال با دخترعمویش که فردی باتقوا و متدین بود، ازدواج کرد که ثمرهٔ این پیوند مبارک 5 فرزند صالح و نیک است که پسرانش جناب محمد رفیع حسینبر و دکتر محمود حسینبر هستند.
فرا روی دیدگان همسر و فرزندانش با شلیک چندین گلوله توسط برخی مخالفان، مظلومانه به شهادت رسید
تألیفات شهید
زندگی مولانا حسینبر با تدریس، تحقیق و مطالعهٔ کتابها عجین شده بود و به نوشتن علاقه زائدالوصفی داشت و چندین مقاله در رابطهٔ تفسیر قرآن نگاشته است که برخی در نشریه مدرسه علوم دینی عین العلوم گشت به چاپ رسیده است، ایشان تصمیم داشتند که تفسیر معارف القرآن که استادش نگاشته بود را به فارسی ترجمه کند که متأسفانه با شهادت وی این مهم تحقق نیافت، البته این تفسیر بعدها توسط استاد علامه سیدمحمدیوسف حسینبر به فارسی ترجمه شد و چاپ شد.
مولانا حسینبر به نوشتن تاریخ اسلام نیز اشتغال داشت که متأسفانه نوشتههای وی پس از شهادت وی مفقود شده است، علاوه کار ترجمه کتاب ینابیع الموده را نیز در دست داشتند که با شهادت ایشان، این آرزویش محقق نشد.
تنها اثری که از وی برجایمانده است، حاشیهای است که به زبان اردو بر کتاب اصلاح انقلاب امت از آثار حکیم الامة اشرفعلی تهانوی نوشته است و در پاکستان چاپشده است.
شهادت در نیمهشب
مولانا حسینبر در نیمهشب 22 اردیبهشتماه سال 1360 شمسی در منزلش فرا روی دیدگان همسر و فرزندانش با شلیک چندین گلوله توسط برخی مخالفان، مظلومانه به شهادت رسید، قاتلان بیرحم علاوه بر به شهادت رساند وی، کتابهایش و حتی قرآن را پاره کردند و بر جرم خویش افزودند. شهادت، برگ زرینی بود که به کارنامهٔ سراسر درخشان مولانا افزوده شد.
در رثای استاد شهید
سوزی بدل خزید که آرام جان برفت
آن عالم شهید دریغ از جهان برفت
چشمم بسی گریست که سرو و چمن برفت
قلبم بسی حزین که روح روان برفت
آن عالم جوان که از انفاس قدس او
روشن شدست عالم و او از میان برفت
جان را نثار کرد به اسلام شیر حق
زان نام قهرمان زکران تا کران برفت
چون تیرهای جور بفرتش فرود شد
روحش بهسوی باغ برین جنان برفت
آن مدرسه گریست به خون سیاهدل
استاد کامل و محبوب مهربان برفت
هرگز نکرد خم سر تسلیم پیش جور
حق گفت و حق نوشت کزین آشیان برفت
استاد بود کامل و دانای دین حق
فیض محمد است که او ز این جهان برفت
روز سهشنبه هفت ماه رجب برفت
سال هزار و چهارصد و یک بود کان برفت