جمع بندی تناقض بین تحریف تورات و وجود نام پیامبر در آن

تب‌های اولیه

12 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تناقض بین تحریف تورات و وجود نام پیامبر در آن

در پاسخ به مستشرقین که می گویند:مسلمانان رفتار متناقض دارند از یک طرف می گویند تورات تحریف شده است واز طرف دیگر به دنبال نام محمد در تورات می گردند،چه پاسخی می توان داد؟مستند وعلمی

با نام و یاد دوست




کارشناس بحث: استاد مسلم

220591043;674653 نوشت:
در پاسخ به مستشرقین که می گویند:مسلمانان رفتار متناقض دارند از یک طرف می گویند تورات تحریف شده است واز طرف دیگر به دنبال نام محمد در تورات می گردند،چه پاسخی می توان داد؟مستند وعلمی

با سلام و احترام، و تشکر از سوال شما

در پاسخ به سوال شما ذکر دو نکته لازم است:

اولا:
ما قائل به تحریف کل تورات نیستیم، لذا اگرچه آیات آن برای ما حجیت قطعی ندارد اما می تواند از قرائن به شمار رود، همچنین باید توجه بفرمایید که قرآن کریم در برخی آیات به آمدن وعده پیامبر اسلام(ص) در تورات و انجیل اشاره فرموده است:
«الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبىِ‏َّ الْأُمِّىَّ الَّذِى يجَِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِندَهُمْ فىِ التَّوْرَئةِ وَ الْانجِيل‏»(اعراف-157)
همان كسان كه آن رسول پيغمبر درس ناخوانده را كه وصف وى را نزد خويش در تورات و انجيل نوشته مى‏يابند پيروى كنند.
بنابراین با توجه به این که قرآن برای مسلمانان حجیت دارد پذیرفتن این دسته از آیات تورات برای آنها اشکالی ایجاد نمی کند، چون به قرینه آیات قرآن معلوم می شود این بخش ها در تورات واقعی موجود بوده، و دچار تحریف جدی نشده اند.

ثانیا: علاوه بر دلیل اول که گذشت، باید عرض کنم که ما از طریق تورات، نبوت پیامبر اسلام(ص) را برای خودمان اثبات نمی کنیم تا با اعتقاد به تحریف تورات، در این مسیر ناکام مانده و با مشکل روبرو شویم، بلکه این استدلال برای یهودیان و مسیحیان است، یعنی استناد ما به تورات برای خودمان نیست، بلکه برای کسانی است که تورات را تحریف نشده دانسته و آن را قبول دارند، طبیعتا این استدلال برای آنها حجیت دارد.

مسلم;676764 نوشت:
اولا: ما قائل به تحریف کل تورات نیستیم، لذا اگرچه آیات آن برای ما حجیت قطعی ندارد اما می تواند از قرائن به شمار رود، همچنین باید توجه بفرمایید که قرآن کریم در برخی آیات به آمدن وعده پیامبر اسلام(ص) در تورات و انجیل اشاره فرموده است:
«الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبىِ‏َّ الْأُمِّىَّ الَّذِى يجَِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِندَهُمْ فىِ التَّوْرَئةِ وَ الْانجِيل‏»(اعراف-157)
همان كسان كه آن رسول پيغمبر درس ناخوانده را كه وصف وى را نزد خويش در تورات و انجيل نوشته مى‏يابند پيروى كنند.
بنابراین با توجه به این که قرآن برای مسلمانان حجیت دارد پذیرفتن این دسته از آیات تورات برای آنها اشکالی ایجاد نمی کند، چون به قرینه آیات قرآن معلوم می شود این بخش ها در تورات واقعی موجود بوده، و دچار تحریف جدی نشده اند.

با این حساب چرا از تورات و انجیل در برداشتهای دینی ما استفاده نمیشه؟ مثلا در استنباط احکام؟
اگه به کل تحریف نشدن باید مثل احادیث که اونا هم تحریف شدن بازم از طریق مطالعه قرائن و... قابل استفاده باشن؟

(چون یک کارشناس دیگه میگفتن به کل تحریف شده و اون طور نیست که بخشهایی از تورات اصلی باشه و تحریف شده باشه میگفتن به کل کتاب دیگه ای از تورات واقعی هست)

برکه;679820 نوشت:
با این حساب چرا از تورات و انجیل در برداشتهای دینی ما استفاده نمیشه؟ مثلا در استنباط احکام؟
اگه به کل تحریف نشدن باید مثل احادیث که اونا هم تحریف شدن بازم از طریق مطالعه قرائن و... قابل استفاده باشن؟

(چون یک کارشناس دیگه میگفتن به کل تحریف شده و اون طور نیست که بخشهایی از تورات اصلی باشه و تحریف شده باشه میگفتن به کل کتاب دیگه ای از تورات واقعی هست)

اولا: اگر کتاب آسمانی حتی یک جمله از آن تحریف شده باشد دیگر قابل استناد نیست، چون دست روی هر جمله ای بگذارید و بخواهید از آن احکام را استنباط کنید ممکن است همان جمله تحریف شده باشد، چون ما نمی دانیم کدام جملات تحریف شده و کدام جملات آسمانی هستند، لذا حتی با یک جمله تحریف شدن نیز قابل استناد نیست چه برسد به تورات امروزی که دچار تحریف جدی شده است تا حدی که به انبیاء نسبت های ناروا می دهد.

ثانیا: اسلام کامل ترین دین است و نیازی به استنباط احکام از تورات ندارد، "چون که صد آمد نود هم پیش ماست"، قرآن کریم هرگز چیزی از تورات کم ندارد تا ما را نیازمند به چیزی غیر از آن کند، خودش میفرماید:

«وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً وَ بُشْرى‏ لِلْمُسْلِمين‏»(نحل 89)
و اين كتاب را كه روشنگر هر چيزى است و رهنمود و رحمت و بشارتگرى براى مسلمانان است، بر تو نازل كرديم.

کتابی که بر خلاف کتب پیشین هرگز تحریف نمی پذیرد:

«إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُون‏» (حجر-9)
بى‏ ترديد، ما اين قرآن را به تدريج نازل كرده‏ايم، و قطعاً نگهبان آن خواهيم بود

ثالثا: آیین یهود آیینی است که نسخ شده است، لذا حتی اگر احکامی در آن وجود داشته باشد ممکن است موقت و ناظر به آن زمان باشد، مانند تعطیلی روز شنبه، لذا تا در آیین اسلام تأییدی در خصوص آن وجود نداشته باشد نمی توان پذیرفت که عمل به آن امروزه نیز مصلحت داشته باشد، مانند مگر احکام عمومی مثل اخلاقیات و اصل نماز(فارغ از کیفیت آن) و حجاب و...

برکه;679820 نوشت:
مورد اول: خب در مورد احادیث ما هم همین طور هست، و تحریف شده و تماما با توجه به قرائن و استمداد از مثل علم رجال، عرضه به قرآن و سنت قطعی، تقیه و ... بررسی میشن. و سراخر هم نتیجه کاملا ظنی خواهد بود.
مورد دوم: پس علت رجوع به احادیث به جز قرآن چیست؟ به علاوه بسیاری از کتب حدیثی مفقود شده و احادیث زیادی به دست ما نرسیده لذا نتیجه ای که از جمع بندیها به دست می آید با بررسی تمام احادیث نبوده است.
سوم: خودتان نوشتید ممکن است موقت باشد. مثلا اگر حضرت موسی در تورات گفته باشن اگر غیبت کردید فلان مقدار کفاره بدید. تائیدی هم به دست ما نرسیده باشه (چون ممکنه نرسیده باشه مفقود شده باشه) و ردی هم نرسیده باشه. چرا اینجا به حکم منسوب به خداوند نباید عمل بشه؟


با سلام

در خصوص مورد اول:

اولا: اینطور نیست که همواره نتیجه روایات کاملا ظنی باشد، دلالت روایات دو دسته است، اگر متواتر باشند دلالت آنها قطعی و یقینی است، و اگر خبر واحد باشند دلالتشان ظنی است.

ثانیا: اگر چه تبعیت از خبر واحد در حکم اولی جایز نیست لذا اگر ما بودیم و این روایات ظنی، از آنها تبعیت نمیکردیم منتهی در نقل های قطعی که به ما رسیده، این ظنون حجت دانسته شده است، یعنی طبق نقل های معتبر دیگر که بحث آن در اصول فقه مطرح می شود خود خداوند ظن ناشی از خبر واحد را در فروع دین کافی دانسته است، لذا بنابر نظر مشهور علما خبر واحد اگرچه در اعتقادات حجت نیست اما در فروع دین اعتبار دارد، آن هم به خاطر اجازه خود شارع مقدس.

ثالثا: جریان تورات با روایات بسیار متفاوت است، ما در فهم روایات صحیح از روایات جعلی همان طور که اشاره فرمودید قرائن روشنی چون رجال و درایة و... داریم، که موجب اطمینان به صدور آن می شود، چرا که وقتی راویان حدیث همه شیعیان یا انسان های راستگویی باشند انسان نسبت به راستین بودن این روایات اطمینان جدی پیدا می کند، اما هرگز چنین قرائنی در خصوص تورات وجود ندارد تا تشخیص حق از باطل در میان آیات آن ممکن باشد، چرا که بخت النصر با نسل کشی یهودیان تواتر و پیوستگی آنها را با تردید جدی روبرو ساخته است.(المسلک فی اصول الدین، محقق حلی، صص170، و 228)

در خصوص مورد دوم:

اولا: همه کتاب های آسمانی بیان کننده کلیات هستند، و در این رابطه فرقی میان قرآن و تورات نیست تا بگوییم با مراجعه به تورات جزئیات یشتری را که قرآن به آنها اشاره نکرده است به دست می‌آوریم. یعنی حتی اگر تورات را بپذیریم ما را بی نیاز از مراجعه به روایات نمیکند، و آنچه که تورات به عنوان کلیات می خواهد به ما ارائه کند، در قرآن کریم به عنوان کامل ترین کتاب آسمانی، بیش از آن وجود دارد.
به عبارت دیگر کمبود قرآن نیست که ما را به روایات نیازمند می سازد تا بخواهیم برای جبران به تورات مراجعه کنیم، بلکه طرز بیان کتب آسمانی است که همواره به کلیات پرداخته اند و در این خصوص فرقی میان قرآن و تورات وجود ندارد.

ثانیا: اگرچه بسیاری از روایات مفقود شده و به دست ما نرسیده اما طبق اعتقاد شیعه مبنی بر حفاظت از شریعت به عنوان یکی از وظایف امام معصوم، استفاده می شود که احکام شریعت از این روایات موجود قابل برداشت است، چرا که یکی از فلسفه های وجود امام معصوم حفظ شریعت است، یعنی با وجود امام معصوم، هر چند غائب باشد می توان اطمینان کرد که شریعت اسلام همان است که از ائمه پیشین (ع) به ما رسیده است.(امامت در بینش اسلامی، علی ربانی گلپایگانی، ص113)

در خصوص مورد سوم:

اولا: وقتی آیینی نسخ شد، به معنای نسخ تعالیم آن است، وإلا دین که چیزی غیر از تعالیمش نیست، پس اصل در خصوص تعالیم ادیان گذشته آن است که نسخ شده اند، مگر آنچه که مربوط به اعتقادات می شود، و آن احکامی که با دلیل دیگری استمرار آن کشف شود، مثلا قرآن کریم می فرماید:
«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُم‏»(بقره-183)
اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، روزه بر شما مقرر شده است، همان گونه كه بر كسانى كه پيش از شما [بودند] مقرر شده بود.
معلوم می شود روزه نسخ نشده اگرچه ممکن است کیفیت آن تغییر کرده باشد، یا از برخی روایات استفاده میشود نماز و حجاب همواره در ادیان وجود داشته است لذا ما از ادله دیگر می فهمیم که این موارد تابع زمان نبوده و نسخ نشده است.

ثانیا: آنچه که از تورات به دست ما رسیده بر خلاف روایات حتی ظنی هم نیست، بلکه وهمی است، چرا که علاوه بر قطعی بودن تحریف در آن، حتی سند درستی ندارد، لذا قابل تمسک نیست.

ثالثا: همان طور که گفتم مجموع قرآن کریم و روایات اهل بیت(ع) ما را از هر منبع دیگری بی نیاز می کنند، اگر غیر از این می بود خود اهل بیت(ع) مسلمانان را در برخی موارد ارجاع می دادند یا در بیان احکام به جای قرآن، گاهی به تورات هم استناد می کردند، گواه دیگر این امر فرمایش پیامبر(ص) در حدیث معروف ثقلین است که فرمودند: مادامی که به قرآن و اهل بیت(ع) تمسک بجویید گمراه نخواهید شد، یعنی چیز دیگری در کنار آن قرار ندادند، لذا با توجه به سکوت ایشان در قبال مراجعه به منابع دیگر، علی رغم آگاهی ایشان از قانون منع کتابت حدیث و مفقود شدن بسیاری از روایات در آینده و... معلوم می شود پیامبر(ص) همواره روایات در کنار آیات قرآن را برای کشف و استنباط احکام کافی می دانسته اند.

به عنوان بیان کلی باید عرض کنم علاوه بر جامعی خود اسلام و منابع نقلی آن، تورات نه به جامعیت قرآن است که بخواهد مکمل آن باشد، و نه از نظر سندی محکم تر از روایات است که بخواهد جایگزین آنها گردد بلکه هم از نظر محتوا، و هم از نظر سند متزلزل است.

درحال حاضر آیا تورات و انجیلی وجود دارد که وعده آمدن محمد (ص) در آن ذکر شده باشد؟

برکه;679820 نوشت:
با این حساب چرا از تورات و انجیل در برداشتهای دینی ما استفاده نمیشه؟ مثلا در استنباط احکام؟
اگه به کل تحریف نشدن باید مثل احادیث که اونا هم تحریف شدن بازم از طریق مطالعه قرائن و... قابل استفاده باشن؟

(چون یک کارشناس دیگه میگفتن به کل تحریف شده و اون طور نیست که بخشهایی از تورات اصلی باشه و تحریف شده باشه میگفتن به کل کتاب دیگه ای از تورات واقعی هست)

نه دیگه...
چون هر کدومو که بر داریم نمیشه بهش اعتماد کرد. چون از کجا معلوم این همون نباشه که تحریف شده ؟؟؟؟
ولی اون آیه اش که مثلا به پیامبر ما اشاره میکنه چون تو خود قران هم داریم اون آیه یا حداقل اون قسمتش که اسم پیامبر (ص) هست درسته

Mohammad-Za;680575 نوشت:
درحال حاضر آیا تورات و انجیلی وجود دارد که وعده آمدن محمد (ص) در آن ذکر شده باشد؟

در تورات و اناجیل چهارگانه امروزی مستقیما نامی از حضرت محمد(ص) نیامده است، اما شواهدی بر این امر دیده می‌شود مثل "فارقلیط" که در اناجیل از آن نام برده شده است و مسیحیان آن را همان روح القدس می دانند، اما قراون متعددی وجود دارد که "فارقلیطا" نمی تواند روح القدس باشد، بلکه به همان پیامبر آخرالزمان اشاره دارد.
برای اطلاعات بیشتر می توانید به کتاب احمد، موعود انجیل نوشته آیت الله سبحانی، یا تفسیر نمونه، نوشته آیت الله مکارم شیرازی، ج24، ص74 مراجعه بفرمایید.
البته تعداد اناجیل بسیار بشتر از چهار انجیل مورد پذیرش مسیحیان است و این پاسخی که تا به حال عرض شد در خصوص چهار انجیلی است که مورد پذیرش مسیحیان است، اما در نسخه های دیگر انجیل مانند انجیل برنابا که البته مسیحیان آن را قبول ندارند بیش از ده بار نام پیامبر اسلام(ص) آمده است.(مسیحیت و پاسخ به شبهات، علی اصغر رضوانی، ص70)

مسلم;681344 نوشت:
در تورات و اناجیل چهارگانه امروزی مستقیما نامی از حضرت محمد(ص) نیامده است، اما شواهدی بر این امر دیده می‌شود مثل "فارقلیط" که در اناجیل از آن نام برده شده است و مسیحیان آن را همان روح القدس می دانند، اما قراون متعددی وجود دارد که "فارقلیطا" نمی تواند روح القدس باشد، بلکه به همان پیامبر آخرالزمان اشاره دارد.
برای اطلاعات بیشتر می توانید به کتاب احمد، موعود انجیل نوشته آیت الله سبحانی، یا تفسیر نمونه، نوشته آیت الله مکارم شیرازی، ج24، ص74 مراجعه بفرمایید.
البته تعداد اناجیل بسیار بشتر از چهار انجیل مورد پذیرش مسیحیان است و این پاسخی که تا به حال عرض شد در خصوص چهار انجیلی است که مورد پذیرش مسیحیان است، اما در نسخه های دیگر انجیل مانند انجیل برنابا که البته مسیحیان آن را قبول ندارند بیش از ده بار نام پیامبر اسلام(ص) آمده است.(مسیحیت و پاسخ به شبهات، علی اصغر رضوانی، ص70)

با سپاس فراوان.
آیا انجیل کتابی آسمانی محسوب میشود؟ چراکه تا آنجایی که من میدانم فقط سرگذشت عیسی مسیح (ع) است و گویا نوشته دست بشر و صرفا یک زندگی نامه است.

Mohammad-Za;681357 نوشت:
آیا انجیل کتابی آسمانی محسوب میشود؟ چراکه تا آنجایی که من میدانم فقط سرگذشت عیسی مسیح (ع) است و گویا نوشته دست بشر و صرفا یک زندگی نامه است.

بله درست می فرمایید، مسیحیان به جز اقلیت ناچیزی هرگز اناجیل را کتاب آسمانی نمی دانند، اناجیل در حقیقت زندگینامه حضرت عیسی(ع) است که سالها بعد از او توسط حواریون نوشته شده است، و مسیحیان چهار انجیل(متی، مرقس،لوقا، یوحنا) از این اناجیل را پذیرفته اند، البته اندکی از مسیحیان معاصر معروف به «بنیادگرا» قائل به عصمت لفظی اناجیل هستند.(کلام مسیحی، توماس میشل، ص26-48)

سوال:
در پاسخ به مستشرقین که می گویند: مسلمانان رفتار متناقض دارند؛ از یک طرف می گویند تورات تحریف شده است واز طرف دیگر به دنبال نام محمد(ص) در تورات می گردند،چه پاسخی می توان داد؟ و همچنین با توجه به این که روایات نیز مانند کتب آسمانی پیشین ظنی هستند چرا برای استنباط احکام به آنها استناد می شود اما به کتب آسمانی پیشین استناد نمی شود؟


پاسخ:


در پاسخ به بخش اول، سوال مستشرقین:


اولا
: ما قائل به تحریف کل تورات نیستیم، لذا اگرچه آیات آن برای ما حجیت قطعی ندارد اما می تواند از قرائن غیر قطعی به شمار رود.

ثانیا:
باید توجه بفرمایید که قرآن کریم در برخی آیات به آمدن وعده پیامبر اسلام(ص) در تورات و انجیل اشاره فرموده است:
«الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبىِ‏َّ الْأُمِّىَّ الَّذِى يجَدُونَهُ مَكْتُوبًا عِندَهُمْ فىِ التَّوْرَئةِ وَ الْانجِيل‏»(1)
همان كسان كه آن رسول پيغمبر درس ناخوانده را كه وصف وى را نزد خويش در تورات و انجيل نوشته مى‏يابند پيروى كنند.
بنابراین با توجه به این که قرآن برای مسلمانان حجیت دارد پذیرفتن این دسته از آیات تورات برای آنها اشکالی ایجاد نمی کند، چون به قرینه آیات قرآن معلوم می شود این بخش ها در تورات واقعی موجود بوده، و دچار تحریف جدی نشده اند.

ثالثا: باید دقت کرد که ما از طریق تورات، نبوت پیامبر اسلام(ص) را برای خودمان اثبات نمی کنیم تا با اعتقاد به تحریف تورات، در این مسیر ناکام مانده و با مشکل روبرو شویم، بلکه این استدلال برای یهودیان و مسیحیان است، یعنی استناد ما به تورات برای خودمان نیست، بلکه برای کسانی است که تورات را تحریف نشده دانسته و آن را قبول دارند، طبیعتا این استدلال برای آنها حجیت دارد.

پاسخ به بخش دوم سوال:

برای پاسخ به این بخش از سوال توجه به چند نکته لازم است:

نکته اول:
اینطور نیست که همواره نتیجه روایات کاملا ظنی باشد، دلالت روایات دو دسته است، اگر متواتر باشند دلالت آنها قطعی و یقینی است، و اگر خبر واحد باشند دلالتشان ظنی است.

نکته دوم: اگر چه تبعیت از خبر واحد در حکم اولی جایز نیست لذا اگر ما بودیم و این روایات ظنی، از آنها تبعیت نمیکردیم منتهی در نقل های قطعی که به ما رسیده، این ظنون حجت دانسته شده است، یعنی طبق نقل های معتبر دیگر که بحث آن در اصول فقه مطرح می شود خود خداوند ظن ناشی از خبر واحد را در فروع دین کافی دانسته است، لذا بنابر نظر مشهور علما خبر واحد اگرچه در اعتقادات حجت نیست اما در فروع دین اعتبار دارد، آن هم به خاطر اجازه خود شارع مقدس.

نکته سوم: جریان تورات با روایات بسیار متفاوت است، ما در فهم روایات صحیح از روایات جعلی همان طور که اشاره فرمودید قرائن روشنی چون رجال و درایة و... داریم، که موجب اطمینان به صدور آن می شود، چرا که وقتی راویان حدیث همه شیعیان یا انسان های راستگویی باشند انسان نسبت به راستین بودن این روایات اطمینان جدی پیدا می کند، اما هرگز چنین قرائنی در خصوص تورات وجود ندارد تا تشخیص حق از باطل در میان آیات آن ممکن باشد، چرا که بخت النصر با نسل کشی یهودیان تواتر و پیوستگی آنها را با تردید جدی روبرو ساخته است.(2)

نکته چهارم:
همه کتاب های آسمانی بیان کننده کلیات هستند، و در این رابطه فرقی میان قرآن و تورات نیست تا بگوییم با مراجعه به تورات جزئیات یشتری را که قرآن به آنها اشاره نکرده است به دست می‌آوریم. یعنی حتی اگر تورات را بپذیریم ما را بی نیاز از مراجعه به روایات نمیکند، و آنچه که تورات به عنوان کلیات می خواهد به ما ارائه کند، در قرآن کریم به عنوان کامل ترین کتاب آسمانی، بیش از آن وجود دارد.
به عبارت دیگر کمبود قرآن نیست که ما را به روایات نیازمند می سازد تا بخواهیم برای جبران به تورات مراجعه کنیم، بلکه طرز بیان کتب آسمانی است که همواره به کلیات پرداخته اند و در این خصوص فرقی میان قرآن و تورات وجود ندارد.

نکته پنجم: اگرچه بسیاری از روایات مفقود شده و به دست ما نرسیده اما طبق اعتقاد شیعه مبنی بر حفاظت از شریعت به عنوان یکی از وظایف امام معصوم، استفاده می شود که احکام شریعت از این روایات موجود قابل برداشت است، چرا که یکی از فلسفه های وجود امام معصوم حفظ شریعت است، یعنی با وجود امام معصوم، هر چند غائب باشد می توان اطمینان کرد که شریعت اسلام همان است که از ائمه پیشین (ع) به ما رسیده است.(3)

نکته ششم:
وقتی آیینی نسخ شد، به معنای نسخ تعالیم آن است، وإلا دین که چیزی غیر از تعالیمش نیست، پس اصل در خصوص تعالیم ادیان گذشته آن است که نسخ شده اند، مگر آنچه که مربوط به اعتقادات می شود، و آن احکامی که با دلیل دیگری استمرار آن کشف شود، مثلا قرآن کریم می فرماید:
«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُم‏»(4)
اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، روزه بر شما مقرر شده است، همان گونه كه بر كسانى كه پيش از شما [بودند] مقرر شده بود.
معلوم می شود روزه نسخ نشده اگرچه ممکن است کیفیت آن تغییر کرده باشد، یا از برخی روایات استفاده میشود نماز و حجاب همواره در ادیان وجود داشته است لذا ما از ادله دیگر می فهمیم که این موارد تابع زمان نبوده و نسخ نشده است.

نکته هفتم: آنچه که از تورات به دست ما رسیده بر خلاف روایات حتی ظنی هم نیست، بلکه وهمی است، چرا که علاوه بر قطعی بودن تحریف در آن، حتی سند درستی ندارد، لذا قابل تمسک نیست.

نکته هشتم: گواه دیگری که نشان می دهد مجموع قرآن کریم و روایات اهل بیت(ع) ما را از هر منبع دیگری بی نیاز می کنند، این است که اگر غیر از این می بود خود اهل بیت(ع) مسلمانان را در برخی موارد به غیر قرآن ارجاع می دادند یا در بیان احکام به جای قرآن، گاهی به تورات هم استناد می کردند، گواه دیگر این امر فرمایش پیامبر(ص) در حدیث معروف ثقلین است که فرمودند: مادامی که به قرآن و اهل بیت(ع) تمسک بجویید گمراه نخواهید شد، یعنی چیز دیگری در کنار آن قرار ندادند، لذا با توجه به سکوت ایشان در قبال مراجعه به منابع دیگر، علی رغم آگاهی ایشان از قانون منع کتابت حدیث و مفقود شدن بسیاری از روایات در آینده و... معلوم می شود پیامبر(ص) همواره روایات در کنار آیات قرآن را برای کشف و استنباط احکام کافی می دانسته اند.

به عنوان بیان کلی باید عرض کنم علاوه بر جامعی خود اسلام و منابع نقلی آن، تورات نه به جامعیت قرآن است که بخواهد مکمل آن باشد، و نه از نظر سندی محکم تر از روایات است که بخواهد جایگزین آنها گردد بلکه هم از نظر محتوا، و هم از نظر سند متزلزل است.
____________________________

1) اعراف-157.
2) المسلک فی اصول الدین، محقق حلی، مجمع البحوث الإسلامية، چاپ اول، 1414ق، مشهد، صص170، و 228.
3) امامت در بینش اسلامی، علی ربانی گلپایگانی، نشر بوستان کتاب، ص113.
4) بقره-183.

موضوع قفل شده است