انتخاب همسر و اختلاف با خانواده

تب‌های اولیه

39 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
انتخاب همسر و اختلاف با خانواده

[=&amp]
سلام دوستان
[/][=&amp]لطفا کمکم کنید [/][=&amp]
من مختصر توضیح میدم چون طولانیه ماجرای زندگی من

گزینه های من رو خانواده قبول نکردند و همه ازدواج کردند و به پیشنهاد خانواده بعد از مدتها
[/][=&amp]چند باری رفتم خواستگاری.بدلایلی نشد شروع زندگی داشته باشیم ودلیل
اونم این بود یا من از طرف خوشم نمیومد و به دلم نمینشست یا گاها اونا از من[/][=&amp] راضی نبودند.
ودربعضی مواقع توقعات بالای دخترها در صورتی که من زندگی ساده و مختصری دارم
[/][=&amp]
معیارهای منم اینه[/][=&amp]
[/][=&amp]خانواده برام مهمه و اخلاق دختر و خانواده ایشان
تقوی در حد متعارف-به نماز و روزه و دین اهمیت بده[/][=&amp]
[/][=&amp]از لحاظ ظاهری متناسب و متعادل باشه[/][=&amp]
[/][=&amp]همه جوره پای همدیگه وایستیم توی زندگی[/][=&amp]

[/][=&amp]
[/][=&amp]هر چی به خواهرام میگم من میخوام همسرم این شرایط رو داشته باشه و اون شرایط رو نباید داشته باشه؛ بازم میرن برام گزینه های مد نظر خودشون رو انتخاب میکنن که خیلی با تقوی هستن و من نمیتونم با مذهبی شدید کنار بیام.
و همین عوامل و گاها بیکاری من در بعضی مواقع باعث این شده که 15 سال مجرد و تنها در تهران زندگی کنم[/][=&amp].
خلاصه کسی نیست به حرف دلم گوش کنه و خیلی دوست دارم ازدواج کنم ولی خانواده میگن مذهبی مثل خودمون و منم میگم متعادل مثل خودم.
الان جدا از خانواده زندگی میکنم ولی باهاشون رابطه دارم
هر راهی رفتم نتیجه نداد و اونا به یک سمت و من به یک سمت دیگه.
میخوام نظرات دوستان رو بگیرم که در اینطور موارد چه کردند؟
چه طوری خانواده رو راضی کنم با نظرات من موافق بشن و اگه نمیشن آیا خودم پا جلو بزارم و ازدواج کنم و از نظرشرع و دین و اسلام بدون رضایت اونا درسته یا خیر؟ از طرفی نمیخوام احترامشون از بین بره.حالا چه کنم ،موندم
[/][=&amp]کمکم کنید و راهنمایی بدید [/] و نرید توی حاشیه و منطقی بحث کنیم
با تشکر

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد راهنما

armin-a;671448 نوشت:
معیارهای منم اینه
خانواده برام مهمه و اخلاق دختر و خانواده ایشان
تقوی در حد متعارف-به نماز و روزه و دین اهمیت بده
از لحاظ ظاهری متناسب و متعادل باشه
همه جوره پای همدیگه وایستیم توی زندگی

با عرض سلام و ادب خدمت شما برادر گرامی
امیدوارم نکاتی را که خدمت شما عرض میکنم راهگشا باشد.
در مورد ملاکهای ازدواج شناخت و آگاهی خود بالاتر ببرید البته ملاکهای شما تاحدودی مناسب می باشند ولی کافی نمی باشند و شما باید بیشتر در این زمینه مطالعه کنید و با اهل خبره مشورت نمایید.

armin-a;671448 نوشت:
هر چی به خواهرام میگم من میخوام همسرم این شرایط رو داشته باشه و اون شرایط رو نباید داشته باشه؛ بازم میرن برام گزینه های مد نظر خودشون رو انتخاب میکنن که خیلی با تقوی هستن و من نمیتونم با مذهبی شدید کنار بیام.
و همین عوامل و گاها بیکاری من در بعضی مواقع باعث این شده که 15 سال مجرد و تنها در تهران زندگی کنم.
خلاصه کسی نیست به حرف دلم گوش کنه و خیلی دوست دارم ازدواج کنم ولی خانواده میگن مذهبی مثل خودمون و منم میگم متعادل مثل خودم.
الان جدا از خانواده زندگی میکنم ولی باهاشون رابطه دارم
هر راهی رفتم نتیجه نداد و اونا به یک سمت و من به یک سمت دیگه.
میخوام نظرات دوستان رو بگیرم که در اینطور موارد چه کردند؟


یکی از ملاکهای مهم در ازدواج کفویت می باشد و این کفویت ، کفویت در همه چیز (از جمله تدین و مذهب،امور اقتصادی،فرهنگ و آداب و رسوم،دانش و تحصیلات ،خانواده و...)را شامل می شود در مورد ازدواج شما شما در ابتدا باید به خود نگاه کنید و با توجه به روحیه خود همسر انتخاب نمایید دختری که تقوای بیشتری دارد و توجه بیشتری نسبت به مسائل مذهبی دارد نیز اگر با کسی ازدواج نماید که در این حد نیست در زندگی دچار مشکل می شود .
لذا در صورتی که شما بخواهید با کسی که نسبت به شما نسبت به مسائل مذهبی بیشتر مقید باشد یا باید خود را بالا ببرید و یا باید از این ازدواج صرف نظر نمایید و الا در زندگی اختلاف نظر خواهید داشت.

armin-a;671448 نوشت:
چه طوری خانواده رو راضی کنم با نظرات من موافق بشن و اگه نمیشن آیا خودم پا جلو بزارم و ازدواج کنم و از نظرشرع و دین و اسلام بدون رضایت اونا درسته یا خیر؟ از طرفی نمیخوام احترامشون از بین بره.حالا چه کنم ،موندم
کمکم کنید و راهنمایی بدید و نرید توی حاشیه و منطقی بحث کنیم
با تشکر

  1. در ابتدا سعی نمایید اطلاعات خود را در زمینه ازدواج و ملاکهای انتخاب همسر بالا ببرید و سپس با خانواده با منطق و استدلال صحبت نمایید و برای کلام خود از صحبتهای کارشناسان تاییدی بیاورید .
  2. در صورتی که موثر واقع نشد با شخصی که مورد قبول خانواده شما می باشد و روی آنها تاثیر دارد بخواهید که نقش میانجی را بازی نمایید و با آنها صحبت نماید.
ازدواج یکی از سنتها و مستحبات موکد در اسلام می باشد تا جایی که اگر انسان به گناه بیافتد یا حتی بترسد که به گناه بیافتد واجب است که ازدواج نماید.

پسران در ازدواج از نظر شرعی نیازی به اجازه پدر ندارند و می توانند ازدواج نمایند ولی از آنجا که احترام آنها واجب می باشد و بی احترامی به آنها(پدر و مادر)عواقب بسیار بدی در دنیا و آخرت به همراه دارد سعی نمایید با روشهای گفته شده با آنها صحبت کرده و رضایت آنها را بدست آورید.از سویی دیگر دقت نمایید که خانواده پشت و پناه انسان در مشکلات مختلف زندگی می باشند لذا انسان باید به گونه ای برخورد نماید که از حمایت آنها نیز برخوردار باشد.


و در صورتی که آنها(خانواده) خواسته نامعقول و نامناسبی داشتند و سبب ازدواج ناموفق و مشکلاتی در زندگی می شوند نیازی به کسب رضایت آنها نمی باشد.
نکته مهم:در مورد سوالات شرعی و احکام از کارشناسان احکام سوال نمایید.
در پناه قرآن و عترت موفق باشید
یا علی

armin-a;671448 نوشت:

سلام دوستان
لطفا کمکم کنید
من مختصر توضیح میدم چون طولانیه ماجرای زندگی من

گزینه های من رو خانواده قبول نکردند و همه ازدواج کردند و به پیشنهاد خانواده بعد از مدتها
چند باری رفتم خواستگاری.بدلایلی نشد شروع زندگی داشته باشیم ودلیل
اونم این بود یا من از طرف خوشم نمیومد و به دلم نمینشست یا گاها اونا از من راضی نبودند.
ودربعضی مواقع توقعات بالای دخترها در صورتی که من زندگی ساده و مختصری دارم

معیارهای منم اینه
خانواده برام مهمه و اخلاق دختر و خانواده ایشان
تقوی در حد متعارف-به نماز و روزه و دین اهمیت بده
از لحاظ ظاهری متناسب و متعادل باشه
همه جوره پای همدیگه وایستیم توی زندگی

هر چی به خواهرام میگم من میخوام همسرم این شرایط رو داشته باشه و اون شرایط رو نباید داشته باشه؛ بازم میرن برام گزینه های مد نظر خودشون رو انتخاب میکنن که خیلی با تقوی هستن و من نمیتونم با مذهبی شدید کنار بیام.
و همین عوامل و گاها بیکاری من در بعضی مواقع باعث این شده که 15 سال مجرد و تنها در تهران زندگی کنم.
خلاصه کسی نیست به حرف دلم گوش کنه و خیلی دوست دارم ازدواج کنم ولی خانواده میگن مذهبی مثل خودمون و منم میگم متعادل مثل خودم.
الان جدا از خانواده زندگی میکنم ولی باهاشون رابطه دارم
هر راهی رفتم نتیجه نداد و اونا به یک سمت و من به یک سمت دیگه.
میخوام نظرات دوستان رو بگیرم که در اینطور موارد چه کردند؟
چه طوری خانواده رو راضی کنم با نظرات من موافق بشن و اگه نمیشن آیا خودم پا جلو بزارم و ازدواج کنم و از نظرشرع و دین و اسلام بدون رضایت اونا درسته یا خیر؟ از طرفی نمیخوام احترامشون از بین بره.حالا چه کنم ،موندم
کمکم کنید و راهنمایی بدید و نرید توی حاشیه و منطقی بحث کنیم
با تشکر

منطقیش از طرف من که یه دخترم
ازدواج با پسری که خوانده خشک مذهبی دارن . واقعا سخته . حتی که خود پسر مذهبی معمولی باشه
پیشنهاد میکنم با کسی ازدواج کنید که مثل خونوادتونه .
من الن دقیقا خواستگار با شرایط شما دارم . خودش عین خودمه ولی خونوادش خشک مذهبی . کاملا منطقی بهش گفتم برو با یکی که شبیه خونواده ازدواج کن تا ارامش داشته باشی .من نمیخام یه عمر بخاطر عقاید سخت گیرانه اونا .زندگی به کامم تلخ شه !

اگه اشتباه نکنم شما همونی هستین که گفته بودین 40سالتونه و 2-3 بار خواستگاری رفتین.... اگه اینجوریه به نظرم سن شما به حدی رسیده که خودتون تصمیم بگیرین و پا پیش بزارین بدون اجازه خانواده.

armin-a;671448 نوشت:
سلام دوستان
سلام علیکم
این کلمات یعنی چی؟میشه بیشتر برام توضیح بدید؟

armin-a;671448 نوشت:
تقوی در حد متعارف

armin-a;671448 نوشت:
خیلی با تقوی هستن و من نمیتونم

armin-a;671448 نوشت:
متعادل مثل خودم

armin-a;671448 نوشت:
مذهبی شدید

zendegi-salem;676400 نوشت:
خونوادش خشک مذهبی

armin-a;671448 نوشت:
گزینه های من رو خانواده قبول نکردند و همه ازدواج کردند
گزینه های خودتون رو چطوری پیدا کرده بودید و مگر چه شرایطی داشتن؟

armin-a;671448 نوشت:
هر چی به خواهرام میگم من میخوام همسرم این شرایط رو داشته باشه
خوب مگه فقط خواهراتون واسطه ازدواج هستن برای شما؟پدر و مادرتون؟آشناها و فامیل؟ دوستان؟

armin-a;671448 نوشت:
گاها بیکاری من در بعضی مواقع باعث این شده که 15 سال مجرد و تنها در تهران زندگی کنم
مگه الان چند ساله هستید؟
و بعد وقتی بیکار و مجرد هستید چطور تنها زندگی میکنید؟ خرج تون رو از کجا میارید؟

armin-a;671448 نوشت:
خانواده میگن مذهبی مثل خودمون و منم میگم متعادل مثل خودم.
یعنی خانواده تون از شما مذهبی تر و مقیدترن؟خوب باید به خانواده هم توجه کنید،همسرتون که بعدا تنها با شما زندگی نمیکنه و با خانواده شما هم زندگی خواهد کرد،یعنی تا آخر عمر که نمیشه با خانوادتون هیچ رابطه ای نداشته باشه...

armin-a;671448 نوشت:
آیا خودم پا جلو بزارم و ازدواج کنم و از نظرشرع و دین و اسلام بدون رضایت اونا درسته یا خیر
درسته ولی کدوم خانواده حاضر میشن دخترشون رو بدن به پسری که تنهایی میاد خواستگای و خانوادش همراهیش نمیکنن و اگه با دخترشون ازدواج کنه همیشه با اون دختر مخالف خواهند بود؟

armin-a;671448 نوشت:
تقوی در حد متعارف

armin-a;671448 نوشت:
من نمیتونم با مذهبی شدید کنار بیام

من متوجه نمیشم مذهبی شدید و مذهبی معتدل با تقوای متعارف دقیقا چیه می شه یک کمی توضیح بدهید!
zendegi-salem;676400 نوشت:
حتی که خود پسر مذهبی معمولی

شما هم برای ما این اصطلاحات رو توضیح بدید که مذهبی معمولی و غیر معمولی (یا به قول شما خشک مقدس) دقیقا چه معیاری دارند؟

mehrant;676440 نوشت:
سلام علیکم
این کلمات یعنی چی؟میشه بیشتر برام توضیح بدید؟

گزینه های خودتون رو چطوری پیدا کرده بودید و مگر چه شرایطی داشتن؟

خوب مگه فقط خواهراتون واسطه ازدواج هستن برای شما؟پدر و مادرتون؟آشناها و فامیل؟ دوستان؟

مگه الان چند ساله هستید؟
و بعد وقتی بیکار و مجرد هستید چطور تنها زندگی میکنید؟ خرج تون رو از کجا میارید؟

یعنی خانواده تون از شما مذهبی تر و مقیدترن؟خوب باید به خانواده هم توجه کنید،همسرتون که بعدا تنها با شما زندگی نمیکنه و با خانواده شما هم زندگی خواهد کرد،یعنی تا آخر عمر که نمیشه با خانوادتون هیچ رابطه ای نداشته باشه...

درسته ولی کدوم خانواده حاضر میشن دخترشون رو بدن به پسری که تنهایی میاد خواستگای و خانوادش همراهیش نمیکنن و اگه با دخترشون ازدواج کنه همیشه با اون دختر مخالف خواهند بود؟

میدونم الان با صداقت جواب بدم . مورد خشونت قرار میگیرم . ولی برا ارامش ذهن خودم . حقیقت میگم
خشک مذهبی که واسه من بود یعنی
بیرون ارایش نکنم . موهام بیرون نباشه . استینام اصلا بالا نره . عروسیم رقص و اهنگ نباشه . اتلیه و عکس تعطیل . مهریه کم . پاتوقمون مسجد . اهنگ گوش دادن کلا ممنونع و موارد دیگه
ولی خود پسر دقیقا عین من بود . خونوادش تحریمات بالا داشتن . یه تناقص واقعی
مذهبی معمولی یعنی . چادر سر کردن با ارایش ملیح . ناخونا پا لاک زده جز یه ناخون برا وضو . نماز خوندن ولی تو خونه نه مسجد . رساله خوندن فقط تو مواردی ک نیازه نه همش . عروسی رویایی یعنی با رقص و اهنگ و لباس عروس خوشگل ولی مجلس زنونه مردونه حتما جدا باشه . پسر دیدیم تو دانشگا . حکم لولو نداشته باشن . خیلی عاقلانه درحد یه همکلاسی رفتار بشه . یه گوشه اتاقم جانمازه و چادر حریرم با گلای صورتی . یه گوشه دیگه هم کلکسیون لوازم ارایشیی و لوکس ترین لباسا و عشقم گیتار .

اینا چکیده اش بود
النم میدونم 50خط مینویسین ارشاد میکنین
بعدم یه حال خوب بهتون دست میده که یه نفرو به راه راست خودتون هدایت کردین
و منم ته قلب خوشحال میشم .که واقعا درحق زندگی خودم لطف کردم که عروس یه خانواده خشک مذهبی نشدم Smile

zendegi-salem;676457 نوشت:
میدونم الان با صداقت جواب بدم . مورد خشونت قرار میگیرم . ولی برا ارامش ذهن خودم . حقیقت میگم
خشک مذهبی که واسه من بود یعنی
بیرون ارایش نکنم . موهام بیرون نباشه . استینام اصلا بالا نره . عروسیم رقص و اهنگ نباشه . اتلیه و عکس تعطیل . مهریه کم . پاتوقمون مسجد . اهنگ گوش دادن کلا ممنونع و موارد دیگه
ولی خود پسر دقیقا عین من بود . خونوادش تحریمات بالا داشتن . یه تناقص واقعی
مذهبی معمولی یعنی . چادر سر کردن با ارایش ملیح . ناخونا پا لاک زده جز یه ناخون برا وضو . نماز خوندن ولی تو خونه نه مسجد . رساله خوندن فقط تو مواردی ک نیازه نه همش . عروسی رویایی یعنی با رقص و اهنگ و لباس عروس خوشگل ولی مجلس زنونه مردونه حتما جدا باشه . پسر دیدیم تو دانشگا . حکم لولو نداشته باشن . خیلی عاقلانه درحد یه همکلاسی رفتار بشه . یه گوشه اتاقم جانمازه و چادر حریرم با گلای صورتی . یه گوشه دیگه هم کلکسیون لوازم ارایشیی و لوکس ترین لباسا و عشقم گیتار .

اینا چکیده اش بود
النم میدونم 50خط مینویسین ارشاد میکنین
بعدم یه حال خوب بهتون دست میده که یه نفرو به راه راست خودتون هدایت کردین
و منم ته قلب خوشحال میشم .که واقعا درحق زندگی خودم لطف کردم که عروس یه خانواده خشک مذهبی نشدم :)


به این شدتی که گفتید نه، ولی دو گروهی رو که تقسیم بندی کردید به جای خشک مذهبی بگید مذهبی، و بجای مذهبی معمولی بگید غیر مذهبی
در اینصورت ما بحثی نداریم.

zendegi-salem;676457 نوشت:
خشک مذهبی که واسه من بود یعنی
بیرون ارایش نکنم . موهام بیرون نباشه . استینام اصلا بالا نره . عروسیم رقص و اهنگ نباشه .

خوب چرا می گی مذهبی معمولی بگویید بی مذهب معمولی:khandeh!:
یعنی اونقدر هم بی مذهب نیستم که کلا همه چیز را قبول نداشته باشم اما خوب ...

[="Black"]

zendegi-salem;676457 نوشت:
خشک مذهبی که واسه من بود یعنی
بیرون ارایش نکنم . موهام بیرون نباشه . استینام اصلا بالا نره . عروسیم رقص و اهنگ نباشه . اتلیه و عکس تعطیل . مهریه کم . پاتوقمون مسجد . اهنگ گوش دادن کلا ممنونع و موارد دیگه
ولی خود پسر دقیقا عین من بود . خونوادش تحریمات بالا داشتن . یه تناقص واقعی
مذهبی معمولی یعنی . چادر سر کردن با ارایش ملیح . ناخونا پا لاک زده جز یه ناخون برا وضو . نماز خوندن ولی تو خونه نه مسجد . رساله خوندن فقط تو مواردی ک نیازه نه همش . عروسی رویایی یعنی با رقص و اهنگ و لباس عروس خوشگل ولی مجلس زنونه مردونه حتما جدا باشه . پسر دیدیم تو دانشگا . حکم لولو نداشته باشن . خیلی عاقلانه درحد یه همکلاسی رفتار بشه . یه گوشه اتاقم جانمازه و چادر حریرم با گلای صورتی . یه گوشه دیگه هم کلکسیون لوازم ارایشیی و لوکس ترین لباسا و عشقم گیتار .

سلام.
در واقع بفرمایید
مُّذَبْذَبِينَ بَيْنَ ذَٰلِكَ لَا إِلَىٰ هَٰؤُلَاءِ وَلَا إِلَىٰ هَٰؤُلَاءِ وَمَن يُضْلِلِ اللَّهُ فَلَن تَجِدَ لَهُ سَبِيلًا ﴿النساء: ١٤٣﴾
آنها در اين ميان (ميان مؤمنان و غیر مومنان) سرگردان و متردّدند، نه (يكسره) به سوى اينان و نه (يكسره) به سوى آنانند. و هر كه را خدا گمراه كند، هرگز راهى براى [نجات‏] او نخواهى يافت[/]

بسه ديگه بحث رو کش ندین خارج از موضوع تاپیک میشه و:offlow:
من الان یه تاپیک در این مورد میزنم وقتی تایید شد اونجا بحث ادامه داده بشه در این زمینه

الن دقیقا متوجه شدین با یکی مثل خودتون ازدواج کنید خونوادتون چطور برخورد میکنن ؟
پیشنهاد میکنم با یه دختر مثل خونوادتون ازدواج کنید . همدم مادرتون میشه . براش قران میخونه و ... . همراه خواهرتون میشه باهاش مسجد و .. میره . و تو خونه هم خودتون هرجور بخواید براتون میپوشه و ارایش میکنه Smile

[="Tahoma"][="Navy"]


با سلام

این موضوع تا 3 صفحه پست خورد ولی متاسفانه اکثر پستها به جدال و جدل گذشت.

با توجه به اینکه توسط کاربران از شروع کننده بحث سئوالاتی شده و ایشان جواب ندادند بحث باز می ماند

لطفا از ایجاد بحث های دوطرفه و کل کل کردن جدا خودداری نمایید.

[/]

سلام ... بابا خوبه بنده خدا اولش گفته حاشیه نرین و جواب منو بدین ... چقد شما دنبال دردسر میگردینا ...
برادر گرامی ب نظر من شما باید یکی مثله خودتو پیدا کنی برادر من هم شبیه شما بودن و تفاوت افکار داشتن با ما و خانواده ک یکی رو پیدا کردن و پاشونو تویه یه کفش کردن ک ایشونو میخوان و مام رفتیم واسشون گرفتیم الانم زمین تا آسمون باما فرق دارن ولی خودشون باهم خیلی هم خوش هستن و اینم واسه ما کافیه ... لازم نیست اوقات تلخی راه بندازین یا حرمت ها رو بشکونین فقط باید اصرار زیاد داشته باشین و بعدشم ک ب مقصودتون رسیدین سعی کنین ک روابط رو حتما ب جای اولش برگردونین با محبت و سرزدن زیادتر و این حرفا ... مطمئن باشین ب هردوتا هدف تون میرسین فقط یه کم سختی داره ... موفق باشین ...

[="Indigo"]سلام

به نظر من اول که خونوادتون رو راضی کنید که یکی مثه خودتونو رو بگیرن ولی اگه جواب نداد از یه نفر دیگه بخواید براتون مورد مناسب خودتون انتخاب کند و بعد مثه برادر خانم جزیره مجنون به خونواده بگید براتون برن خواستگاری و مدام و شبانه روز اصرار کنید. اولش بگید خواستگاری رفتن که اشکالی نداره و.... تا فعلا قدم اول برداشته شه تا بعدش خودتون میفهمید چطوری جلو برید.

ما هم در فامیل زیاد بودن کسانی که خودشون با خونوادشون متفاوت بودن و همه با کسی که شبیه خودشونه ازدواج کردن، خوشبختانه تا الان هم مشکل خاصی نداشتن.

البته یه مطلب خیلی مهم دیگه اینه که ببینید خونوادتون با کسانی که اعتقادات شبیه شما دارند چه برخوردی دارن. اگه همیشه میخوان ارشادش کنن به نظرم زندگیتون یکم سخت خواهد شد. (لااقل اینکه در جلسه خواستگاری حتما باید با دختر خانوم مطرح کنید که بعدا خدایی نکرده به مشکل برنخورید.[/]

zendegi-salem;676457 نوشت:
میدونم الان با صداقت جواب بدم . مورد خشونت قرار میگیرم . ولی برا ارامش ذهن خودم . حقیقت میگم
خشک مذهبی که واسه من بود یعنی
بیرون ارایش نکنم . موهام بیرون نباشه . استینام اصلا بالا نره . عروسیم رقص و اهنگ نباشه . اتلیه و عکس تعطیل . مهریه کم . پاتوقمون مسجد . اهنگ گوش دادن کلا ممنونع و موارد دیگه
ولی خود پسر دقیقا عین من بود . خونوادش تحریمات بالا داشتن . یه تناقص واقعی
مذهبی معمولی یعنی . چادر سر کردن با ارایش ملیح . ناخونا پا لاک زده جز یه ناخون برا وضو . نماز خوندن ولی تو خونه نه مسجد . رساله خوندن فقط تو مواردی ک نیازه نه همش . عروسی رویایی یعنی با رقص و اهنگ و لباس عروس خوشگل ولی مجلس زنونه مردونه حتما جدا باشه . پسر دیدیم تو دانشگا . حکم لولو نداشته باشن . خیلی عاقلانه درحد یه همکلاسی رفتار بشه . یه گوشه اتاقم جانمازه و چادر حریرم با گلای صورتی . یه گوشه دیگه هم کلکسیون لوازم ارایشیی و لوکس ترین لباسا و عشقم گیتار .

اینا چکیده اش بود
النم میدونم 50خط مینویسین ارشاد میکنین
بعدم یه حال خوب بهتون دست میده که یه نفرو به راه راست خودتون هدایت کردین
و منم ته قلب خوشحال میشم .که واقعا درحق زندگی خودم لطف کردم که عروس یه خانواده خشک مذهبی نشدم :)

خوب اینم تعریف یه آدمی هست از مذهبی و خشک مذهبی...
آدمای مختلف به چیزای مختلف میگن مذهب میگن میانه میگن اعتدال...
برای این خانوم آرزوی خوشبختی در کنار یه شوهر شبیه خودشون میکنم ولی روی سخنم به شروع کننده تایپیک اینه :
همونطور که همه گفتن سطح اعتقادات مذهبی باید همسان یا حداقل از حوالی همدیگه باشه. اگه نه نتنها اون دختر که مثلا مذهبی تر از شمان بدبخت میشن بلکه شما هم لذت یک زندگی هماهنگ رو از دست میدین. من واقعا (با واسطه) میشناسم زن و مردی رو که زنه کاملا قبول کرده و راحته که شوهرش هرکاری میخاد میکنه والبته مرده هم میدونه و راضیه که زنش هر کاری دوس داره میکنن. اصلا جلوی همدیگه هر کاری با هر کسی که دوس دارن میکنن . این زندگی (حداقل هنوز و حداقل به شکل طلاق) متلاشی نشده چون هر دو از یک جنسن و از اندازه های همدیگه هستن.
البته با این مثال قصد توهین به هیچ کسی رو نداشتم یا قصد تشابه زدن یا چیزی شبیه به این. فقط قصدم از این بود که بیبینیم هماهنگی و هم اندازه ای و هم شانی به قول اسلام هم کفوی زن و مرد از متلاشی شدن چه زندگی ای که چنین اخلاق تخریب کننده ای توش هست تا حد زیادی جلوگیری کرده. وگرنه کمتر پیش میاد زنی بپذیره مردش معشوقه های زیادی داشته باشه و یا مردی بپذیره زنش عاشق های زیادی داشته باشه.
هماهنگی شما با همسرتون اینقدر مهم هست که تمام تلاشتون رو بکنید که (البته بعد از شناخت بهتر خودتون و پیدا کردن دقیقتر ملاک های صحیح از نظر خودتون) خانواده رو متقعاد کنین که با همسر دلخواه خودتون ازدواج کنین و حتی اگه متقعاد نشدن هم شما بالاجبار با همسر دخواه خودتون ازدواج کنین. به مرور مشکلاتی مثل نبود خانواده یا حمایتی از طرفشون و یا اینها ، یا برطرف میشه و یا کمرنگ میشه یا شما بهش عادت میکنید. البته اینطوری میتونید داخل خانواده همسرتون آرامش بگیرید ( البته اگه واقعا ملاک هاتون طوری باشن که آرامش آفرین واقعی قلبتون باشن) و در پرتو حمایت اونا باشین.
پیروز و موفق باشین

سلام به شما
به نظر من معیارهای شما خوبه و نشون میده شما به دنبال زندگی آروم هستین .
اگر خانوادتون بهتون کمکی نمیکنن از دوستانی که ازدواج کردن بخواین خانومشون براتون کمک کنه تا کسی رو که خودتون حس میکنین باهاش میتونین خوشبخت بشین براتون پیدا کنه.

فقط یه نکته رو در نظر بگیرین که بعد از ازدواج دیگه نظرات خانوادتون یهو براتون مهم نشه .
متشکرم

zendegi-salem;676457 نوشت:
مذهبی معمولی یعنی . چادر سر کردن با ارایش ملیح . ناخونا پا لاک زده جز یه ناخون برا وضو . نماز خوندن ولی تو خونه نه مسجد . رساله خوندن فقط تو مواردی ک نیازه نه همش . عروسی رویایی یعنی با رقص و اهنگ و لباس عروس خوشگل ولی مجلس زنونه مردونه حتما جدا باشه . پسر دیدیم تو دانشگا . حکم لولو نداشته باشن . خیلی عاقلانه درحد یه همکلاسی رفتار بشه . یه گوشه اتاقم جانمازه و چادر حریرم با گلای صورتی . یه گوشه دیگه هم کلکسیون لوازم ارایشیی و لوکس ترین لباسا و عشقم گیتار .

سلام
لطفا نظرتون رو درباره موارد بفرمایید
1- تو خیابون ده میلیارد تومن پول پیدا میکنین . هیچ کس هم نیست . چکار میکنین ؟
2- تو خیابون میبینین یکی داره یکی رو میکشه . وامیستین فیلم میگیرین یا حداکثر تلاشتان را میکنید تا نجاتش دهید ؟
3- طبق عرف ما هزینه عروسی را پدر داماد میده . بچه شما میگه عروسیم باید مختلط باشد . هزینه عروسی رو تقبل میکنین یا اصلا عروسیش نمیرین ؟
4- ترجیح میدهید نقدینگی غیر ضروری تان را به دوستتان وام دهید تا گرفتار نزول نشود یا بدین نزول؟
5- یک پارتی دارین در فلان اداره برای استخدام تان . آیا سراغش میرین ؟
6- شرائط مهاجرت شما به آمریکا فراهم شده . آیا میرین یا همین جا میمونین تا گره ای از مسلمین باز کنین ؟
و ....................
بنظر بنده شما از دریچه مناسبی به موضوع نگاه نکردین . نه شما بلکه بسیاری از افراد انگونه که نوشته اید به دین نگاه میکنند . اما ایا بنظر شما اینها که بنده نوشته ام نگاه بهتری به دین نیست ؟

ممنون زندگی سلام از راهنمایی شما ولی اگه طبق خواسته خانواده جلو برم و حالا که بیش از دوازده سال من تهران و انها از تهران رفتن به شهرستان و بسیار هم کم میان تهران و به من سر میزنن .فکر میکنید من به مشکل نمیخورم.اونا میرن و من میمونم با تفکرات یه خانم بسیار مذهبی.من چون جدا زندگی میکنم دوست دارم مثل خودم همه چی رو خانم من راحت بگیره و سختگیر نباشه توی مسائل مذهبی و غیره

عذر خواهی میکنم چند روز نبودم تا جوابگو باشم.و مسافرتی پیش اومد که رفتم و برگشتم.
حالا میتونیم بیشتر صحبت کنیم.
از همه دوستان تشکر میکنم بخاطر راهنمایی هاشون

دوستان من که میگم مذهبی شدید یعنی تمام فعالیتهای بسیج رو انجام میدن-بیشتر وقت مادر و خواهرام توی مسجد و فعالیتهای اونجا صرف میشه و جزو خواهران ضابط قضایی هستن و درسهای قرانی میدن و یکی از خواهرام همش روزه و مسجد که گاهی که مهمانی میان خونه ما من کلافه میشم که همش روزه و دو ساعت وقت اذان پای سجاده و الان هم میگن ماهواره داری و جهنم رو اوردی توی خونه که اصلا خونه من نمیان و در صورتی که خدا شاهده هم نماز میخونم و هم روزه میگیرم ولی از برنامه های خوب ماهواره هم نگاه میکنم و شبکه های مضخرف که بنیان خانواده رو برهم میزنه رو مخالفم و نگاه نمیکنم که هیچ علاقه هم ندارم.گزینه هایی که من خواستم همه رفتن و ازدواج کردن.توی فامیل زیاد دختر نداریم.خودم 42 سالمه.کار میکنم.خونه دارم-مستاجر هم دارم برای یکی از طبقه های خونه خودم-تاسیساتی هستم-دوسالی بیکار بودم ولی پس انداز خوبی داشتم-بیمه بیکاری داشتم.پس اینگونه خرج خودم رو در میارم.
من با چادر و مانتو مخالف نیستم ولی خانواده میگن فقط چادری-در صورتی که بسیار هستن مانتو میپوشن و از چادری ها هم حجابشون بهتره.خلاصه فقط حجاب خوبی داشته باشه و برام مانتو و چادر فرق نداره
من اهنگ گوش میکنم ولی خانواده خیر فقط سخنرانی مذهبی و دعا-من تیشرت و اسپرت دوست دارم بپوشم اونا یگن جلفه.در صورتی که بسیاری از دوستان من میگن عالیه لباست-شاید باورتون نشه.زیاد مذهبی نیستم ولی عاشق نماز شبم.نماز شب خون هستم ولی گیر نمیدم که خانم منم نماز شب بخونه.فقط میگم نماز بخونه-چادر نمیخوام فقط میخوام پوشش اون زننده نباشه-ارایش توی خونه مشکل نیست ولی بیرون دوست ندارم زیاد ارایش داشته باشه ولی خانواده با ارایش مخالفن.
خواهشن زیاد نرید توی حاشیه.من اومد که کمکم کنید نه اینکه گیج شده رهام کنید.
ممنون از همه شما

خیلی دوست داشتم ببینم دیگران چی گفتن و دوست نداشتم بحث ها حذف بشه.حداقل من دوست داشتم ببینم چی نوشتن.خانواده بسیار کم به من سر میزنن و نمیتونم کسی رو که اونا میخوان برام بگیرن رو انتخاب کنم و برام نمیرن با گزینه های من و گه گاهی یک گزینه از اونایی که دوستشون دارم دارن حذف میشن و ازدواج میکنن و برام گزینه ای نمونده.خواستم ببینم با اولین گزینه ای که برام مهیا میشه و راهنمایی شما دوستان چه کنم و چه طوری پیش برم تا بتونم ازدواج کنم

شما که خودتون میگین دارین تنها زندگی میکنین
پس نباید خیلی هم رو اینکه روابط حسنه با خونوادتون داشته باشین مانور بدین
راحت تر بگم شما دیگه میتونین برای خودتون تصمیم بگیرین و اگه موردی دیدین که به معیار های شما خوند از دوستان بخواین اطلاعاتی درباره ی اون شخص بدست بیارن و شما اون اطلاعات رو به خوندادتون با لحن زیبا بیانن کنین و ازشون بخواین بیان براتون برن خواستگاری
اگه یکمی هم پافشاری کنین و از احادیث و روایات استفاده کنین میتونین خونواده رو قانع کنین که اون شخص رو براتون بگیرن
پس اولین راه اینه که دختر دلخواهتون رو که با معیاراتون میخونه پیدا کنین
دوم از طریق دوستان به ایشون اطلاع بدین یا خودتون ازشون مطمئن بشین
سوم به خونواده بگین و ازشون بخواین که براتون به خواستگاری برن و شده یه بار دختر رو ببینن
چهارم اگه بعد مراسم دلیل خانوادتون فقط مقید بودن به دین رو داشتن شما میتونین اینجا پافشاری کنین و با استفاده از روش های گوناگون با حفظ حرمت ها اون ها رو مجبور به موافقت کنین...
ان شاءالله که موفق باشین
ما رو هم در جریان بذارین که چی شد

سلام

امیدوام حرف های من هم کمک کنه

1- شما چقدر مهارت های زندگی و روانشناسی بلدید؟
چرب زبونی؟ مخ زدن؟ دعواها رو خوابوندن؟ بحث رو از دعوا عوض کردن؟
یک سری مهارت ها هست که ربطی هم به سن و سال نداره. اگه این ها رو با همین خوندن صفحات مفید اینترنت، صحبت با مشاورها و کتاب های خوب و یا صحبت با متاهل هایی که چند تا از این اختلافات و دعواهای درست و حسابی رو پشت سر گذروندن ، بدست بیارید، نه تنها در شروع زندگی مشترکتون، بلکه در ادامه اون ، می تونید استفاده کنید و هیچ مشکلی نداشته باشید

شما با صحبت با این مهارت ها با خانواده وخانواده همسر آیندتون انشالله می تونید مشکلات رو حل کنید
اگر اطلاعاتتون رو بالا ببرید بهتر می تونید این قضایا رو مدیریت کنید
من مورد دیدم پسری که فرصت خوب ازدواجش رو به خاطر چهارتا حرف نسنجیده که از دختره به خانوادش گفته بود از دست داده بود
خوب یک کم تدبیر مانع از این مشکل می شد دیگه

مساله دوم: به عنوان یک دختر، ده ها دختر دیدم با خانواده بسیار مذهبی در حد خانواده شما و حتی مذهبی تر، که دختره به هیچ یک از اعتقادات خانوادش پایبند نیست ، ولی ظاهرا نشون نمی ده که سنگسار نشه، و یا در موارد دیگه بعد ازدواج تو ساختار مذهبی خانوادش باقی نمی مونه
شما فکر نکن هر دختری که از یک خانواده مذهبی دقیقا مثل خانوادشه، همینطور که خودتون نیستید

راه حل گرایانه و مصمم با موضوع برخورد کنین ، ایشالله حل میشه

armin-a;678101 نوشت:
خیلی دوست داشتم ببینم دیگران چی گفتن و دوست نداشتم بحث ها حذف بشه.حداقل من دوست داشتم ببینم چی نوشتن.خانواده بسیار کم به من سر میزنن و نمیتونم کسی رو که اونا میخوان برام بگیرن رو انتخاب کنم و برام نمیرن با گزینه های من و گه گاهی یک گزینه از اونایی که دوستشون دارم دارن حذف میشن و ازدواج میکنن و برام گزینه ای نمونده.خواستم ببینم با اولین گزینه ای که برام مهیا میشه و راهنمایی شما دوستان چه کنم و چه طوری پیش برم تا بتونم ازدواج کنم

به لطف خدا بعد از نوشتن پست یک حدیث یادم اومد که خیلی به دردتون می خوره

و می تونید ازش حسن سوء استفاده کنید
متن حدیث:

سئل عن الصادق عليه السلام:انى اريد ان اتزوج امراة و ان ابوى اراد غيرها. قال: تزوج التى هويت ودع التى هوى ابواک.

من مى‏خواهم با زنى ازدواج کنم ولى پدر و مادرم مايلند با ديگرى ازدواج کنم. امام عليه السلام فرمود: با زنى که خودت مايل هستى ازدواج کن، و زنى را که پدر و مادرت [بدون رضايت تو] انتخاب کرده‏اند، رها کن. ﴿تهذيب، الاحکام، ج ۷، ص ۳۹۲﴾

حالا من یک مدل استفاده از این حدیث رو فقط به عنوان مثال توضیح می دم:
به خانواده می فرمایید ائمه رو قبول دارید می گن آره
بعد می فرمایید که همین ائمه ای که شما بیشتر از من قبولشون داره اینجوری می گن
که زنی که خود پسر می خاد رو برن واسش بگیرن نه اونی که نه نه بابا انتخاب کردن

شما هم اگه من رو مجبور کنید به ازدواج با کسی که خلافه میل منه خلاف حرف ائمه رفتار کردید

چند روز پیش که شهرستان بودم با مادرم صحبت کردم.پدرم زیاد گیر نمیده.مادرم میگه برو بگیر هر کسی رو دوست داری ولی دور منو خط بکش یا همین که من میگم و انتخاب میکنم.چندین ساله گیر کردم توی این مسئله.من مستقل و جدا زندگی میکنم و اونا هم از من دور هستن و گاها سر میزنن (شاید سالی یک هفته جمعا بیان تهران )و بیشتر من به پدر مادر سر میزنم.نظر خودم اینه که با اولین موردی که بهش علاقه دارم ازدواج کنم و پا پیش بزارم با یه نفر برم خواستگاری.خدا کنه بشه و دختر سنگ جلوی پام نندازه که مادرت کو؟.یا بگم مخالفه ولی کم کم راضیش میکنیم.نمیدونم چی میشه.دخترا فکر نکنم اینجوری قبولم کنن.

phd2015;678247 نوشت:
سلام

امیدوام حرف های من هم کمک کنه

1- شما چقدر مهارت های زندگی و روانشناسی بلدید؟
چرب زبونی؟ مخ زدن؟ دعواها رو خوابوندن؟ بحث رو از دعوا عوض کردن؟
یک سری مهارت ها هست که ربطی هم به سن و سال نداره. اگه این ها رو با همین خوندن صفحات مفید اینترنت، صحبت با مشاورها و کتاب های خوب و یا صحبت با متاهل هایی که چند تا از این اختلافات و دعواهای درست و حسابی رو پشت سر گذروندن ، بدست بیارید، نه تنها در شروع زندگی مشترکتون، بلکه در ادامه اون ، می تونید استفاده کنید و هیچ مشکلی نداشته باشید

شما با صحبت با این مهارت ها با خانواده وخانواده همسر آیندتون انشالله می تونید مشکلات رو حل کنید
اگر اطلاعاتتون رو بالا ببرید بهتر می تونید این قضایا رو مدیریت کنید
من مورد دیدم پسری که فرصت خوب ازدواجش رو به خاطر چهارتا حرف نسنجیده که از دختره به خانوادش گفته بود از دست داده بود
خوب یک کم تدبیر مانع از این مشکل می شد دیگه

مساله دوم: به عنوان یک دختر، ده ها دختر دیدم با خانواده بسیار مذهبی در حد خانواده شما و حتی مذهبی تر، که دختره به هیچ یک از اعتقادات خانوادش پایبند نیست ، ولی ظاهرا نشون نمی ده که سنگسار نشه، و یا در موارد دیگه بعد ازدواج تو ساختار مذهبی خانوادش باقی نمی مونه
شما فکر نکن هر دختری که از یک خانواده مذهبی دقیقا مثل خانوادشه، همینطور که خودتون نیستید

راه حل گرایانه و مصمم با موضوع برخورد کنین ، ایشالله حل میشه

بابا من مشکلم با مادرمه.هر کاری که دارید میگید کردم.توی این ده سال که دست روی دست نذاشتم من.فن بیان من بسیار عالیه ولی برای مادرم کار ساز نیست.اونا با این تفکرشون میخوان دختر مذهبی برام بگیرن که منو از ماهواره و اهنگ وفیلم وتفریح زیاد محدودم کنن.
من خوب میگردم.خوب میپوشم و ادم شادی هستم.از گیرهای الکی بدم میاد.دوست دارم مثل خودم باشه خانم اینده من .اینو به کی بگم درکم کنه

بلا;678228 نوشت:
شما که خودتون میگین دارین تنها زندگی میکنین
پس نباید خیلی هم رو اینکه روابط حسنه با خونوادتون داشته باشین مانور بدین
راحت تر بگم شما دیگه میتونین برای خودتون تصمیم بگیرین و اگه موردی دیدین که به معیار های شما خوند از دوستان بخواین اطلاعاتی درباره ی اون شخص بدست بیارن و شما اون اطلاعات رو به خوندادتون با لحن زیبا بیانن کنین و ازشون بخواین بیان براتون برن خواستگاری
اگه یکمی هم پافشاری کنین و از احادیث و روایات استفاده کنین میتونین خونواده رو قانع کنین که اون شخص رو براتون بگیرن
پس اولین راه اینه که دختر دلخواهتون رو که با معیاراتون میخونه پیدا کنین
دوم از طریق دوستان به ایشون اطلاع بدین یا خودتون ازشون مطمئن بشین
سوم به خونواده بگین و ازشون بخواین که براتون به خواستگاری برن و شده یه بار دختر رو ببینن
چهارم اگه بعد مراسم دلیل خانوادتون فقط مقید بودن به دین رو داشتن شما میتونین اینجا پافشاری کنین و با استفاده از روش های گوناگون با حفظ حرمت ها اون ها رو مجبور به موافقت کنین...
ان شاءالله که موفق باشین
ما رو هم در جریان بذارین که چی شد

این پافشاری چه طوری باشه.وقتی میبینی مخالفت مادر باعث دلگیری دختر و خانواده اون میشه و پشت شما دو طرفه خالی میشه هم از طرف مادر و هم دختر ورد علاقه.این برام پیش اومده که دارم میگم

باور میکنید یه دختر رو چادری کردم و نماز خون و قران حفظ کن و مسجدی...بعد از سه ماه که میرفت مسجد و با مادرم گرم میگرفت قضیه رو مطرح کردم.خانواده دختر خوب و معمولی بودن ولی دختره قبلا ارایش کرده بیرون میومد ،یه اشوبی شد که دختره کلا بی خیال ما شد.هر چی گفتم ما جدا زندگی میکنیم و برای خودمون هستیم قبول نکرد.نمیدونم بعد از گفتن به مادرم که اینو میخوام، بین مادر من و دختره چی گذشته بود که دختره گفت من نمیتونم بمونم.مادرت دیگه به من محل نمیده و خلاصه ادامه ماجرا ...و جدایی

armin-a;678457 نوشت:
این پافشاری چه طوری باشه.وقتی میبینی مخالفت مادر باعث دلگیری دختر و خانواده اون میشه و پشت شما دو طرفه خالی میشه هم از طرف مادر و هم دختر ورد علاقه.این برام پیش اومده که دارم میگم

پافشاری باید وقتی باشه که شما دختری رو دیدین که با معیاراتون میسازه
بعدش از خونواده میخواین که شده یه بار برای دیدن دختر خانم باهاتون بیان تو مراسم خواستگاری
اگه بعد اون مخالفت خونوادتون فقط به خاطر مذهب بود
اون وقت شما باید شروع کنین به اجبار با رعایت حرمت
مثلا میگین مادر من بنده 40 سالمه و شما اگه فکر میکنین با ازدواج با یه دختر مذهبی خیلی مقید تغییر خواهم کرد یه چیز محال هست
و اگه بنده فردا رفتم گناهی مرتکب شدم شما باید اون دنیا جوابگو باشین چون من میخوام ازدواج کنم تا به دستورات دینی پایبند بشم و اگه شما با این دختری که معرفی کردم موافقت نکنین دیگه ازدواج نخواهم کرد و امکان اینکه برم و دوست دختر پیدا کنم و مثل بعضی از پسرها بشم خیلی خیلی زیاد هست( اینو به عنوان یه تهدید بگین)
الآن شما میشین عامل گناه و باید جوابگو باشین مگه حدیث نداریم که وظیفه ی پدر و مادر فراهم کردن ازدواج فرزندانشون هست
شما با این کارتون باعث میشین من هیچ وقت نتونم ازدواج کنم
و اگه هم خواستین راضی کنین از افرادی که خونوادتون بهشون خیلی احترام قائل هستن و رو حرفشون حرف نمیزنن استفاده کنین تا خونواده تو رودربایستی قبول کنن
و خیلی از روشهای دینی که با توجه به خونواده ی کاملا مذهبی شما ، تاثیرات زیادی خواهد گذاشت....

armin-a;678463 نوشت:
باور میکنید یه دختر رو چادری کردم و نماز خون و قران حفظ کن و مسجدی...بعد از سه ماه که میرفت مسجد و با مادرم گرم میگرفت قضیه رو مطرح کردم.خانواده دختر خوب و معمولی بودن ولی دختره قبلا ارایش کرده بیرون میومد ،یه اشوبی شد که دختره کلا بی خیال ما شد.هر چی گفتم ما جدا زندگی میکنیم و برای خودمون هستیم قبول نکرد.نمیدونم بعد از گفتن به مادرم که اینو میخوام، بین مادر من و دختره چی گذشته بود که دختره گفت من نمیتونم بمونم.مادرت دیگه به من محل نمیده و خلاصه ادامه ماجرا ...و جدایی

خیلی کار بدی کردین که اون رو فرستادین کنار مادرتون و بعد ایشون رو به عنوان همسر منتخبتون معرفی کردین
در دید مادرتون این خانم میخواسته قاپ شما رو بدزده که اومده چادری شده و میاد مسجد و کنار ایشون میشینه
حالا شما فرض کنین مادرتون این حرف ها رو به ایشون زده باشن
دیگه عمرا دختری که به خاطر حرف شما چادری شده و تهمت اینکه تور پهن کرده رو بشنوه با ازدواج با شما موافقت کنه

بلا;678466 نوشت:
پافشاری باید وقتی باشه که شما دختری رو دیدین که با معیاراتون میسازه
بعدش از خونواده میخواین که شده یه بار برای دیدن دختر خانم باهاتون بیان تو مراسم خواستگاری
اگه بعد اون مخالفت خونوادتون فقط به خاطر مذهب بود
اون وقت شما باید شروع کنین به اجبار با رعایت حرمت
مثلا میگین مادر من بنده 40 سالمه و شما اگه فکر میکنین با ازدواج با یه دختر مذهبی خیلی مقید تغییر خواهم کرد یه چیز محال هست
و اگه بنده فردا رفتم گناهی مرتکب شدم شما باید اون دنیا جوابگو باشین چون من میخوام ازدواج کنم تا به دستورات دینی پایبند بشم و اگه شما با این دختری که معرفی کردم موافقت نکنین دیگه ازدواج نخواهم کرد و امکان اینکه برم و دوست دختر پیدا کنم و مثل بعضی از پسرها بشم خیلی خیلی زیاد هست( اینو به عنوان یه تهدید بگین)
الآن شما میشین عامل گناه و باید جوابگو باشین مگه حدیث نداریم که وظیفه ی پدر و مادر فراهم کردن ازدواج فرزندانشون هست
شما با این کارتون باعث میشین من هیچ وقت نتونم ازدواج کنم
و اگه هم خواستین راضی کنین از افرادی که خونوادتون بهشون خیلی احترام قائل هستن و رو حرفشون حرف نمیزنن استفاده کنین تا خونواده تو رودربایستی قبول کنن
و خیلی از روشهای دینی که با توجه به خونواده ی کاملا مذهبی شما ، تاثیرات زیادی خواهد گذاشت....

با سلام مجدد
با نظر دوستمون کاملا موافقم

به نتیجه می رسین ها
من تجربه دارم تو این زمینه ها

شما اگر با اصرار و تهدید الکی پیش رفته بودید همون 10 سال پیش ازدواج کرده بودید و تا الان خانوادتون با همسرتون کنار اومده بود

راستش بعض مواقع ما یک کاری رو می کنیم به اسم این مذهب بدبخت می زاریم

اون ها اگر مذهبی اند واقعا هزار تا حدیث داریم در مورد بدی مجرد موندن و لزوم ازدواج و از این حرف ها
از اسلام همین چیزهایی که مدنظر خودشون هستند رو فهمیدند

موارد زیادی رو دیدم که بعد ازدواج پدر و مادرا کنار اومدن

یک مورد هم که از نزدیکان ما بود، الان بچه پسره کلاس سوم ابتدایی هست، ولی هنوز مادر پسره نمی خاد با عروسش رفت و امد داشته باشه. البته خدا رو شکر در دو شهر متفاوتند
من شخصا از دید شما زیاد مذهبی دسته بندی می شم(مخالف ماهواره، چادری بدون آرایش و ...) اما واقعا افرادی رو که حالا با هر طرز تفکری ، اون چیزی که بدرستیش ایمان دارن انجام می دن ، رو خیلی قابل احترام و ستایش می دونم
این مورد که گفتم هنوز هم که هنوزه، نمی خان با عروسشون در ارتباط باشن اتفاق از این بعد شبیه شماست، این که اون ها عروسشون رو بی دین و ایمون می دونند

اما من که این ها رو از نزدیک می شناسم میگم که اینا توانایی و ببخشید عرضه داماد کردن پسرشون رو نداشتند و ندارند
پسره بدبخت بعدیشون مومن خیلی ، و یک دختر بسیار مومن که خیلی هم به هم میان و از هر لحاظی به هم می خورند رو انتخاب کرده، تا مهریه هم پیش رفتند
مادره بهمش زد ....
خوب چرا؟
من واقعا بعضی اوقات از اینکه نسل من و شما اینجوری از نسل قبل آسیب می بینه، ضمن اینکه خودم دوست ندارم حتی درون قبلم به مادرم بی احترامی کنم، ناراحت می شم

این که شما تا الان نتونسید ازدواج کنید تقصیر و کوتاهی و گناه اون ها هم هست ... و تقصیر از جانب شما نیست که حرف بی منطق اون ها رو گوش نکردید

فقط دعا می کنم براتون
و برای همه موردهای مشابه

دوستی دارم کلی دوست پسر داره و داشته ، البته به قول خودش bf و gf نبودند که تماس فیزیکی داشته باشند
بعد خانوادش اولین معیاری که تو خواستگارها براشون مهمه اینه که پسر و خانوادش بسیار مومن و مذهبی باشند ... دختره الان نماز هم نمی خونه دیگه ... که البته به قول خودش به لج خانوادش هست ... اما جلوی خانوادش افکار واقعیش رو نشون نمی ده

شما در این حد نیستید، فقط می خاستم بگم عمق فاجعه رو نشون بدم

من کلا خودم از همه چیز مذهب در شدیدترین حالت هاش خوشم میاد اما می فهمم حق شما رسیدن به همون چیزی هست که خودتون فکر می کنید درسته هر چند از دید دیگران این طور نباشه

راستی مورد هم زیاد داتشیم که طرف با اون کسی که می خاسته خودش ازدواج نکرده و سال ها پس ازدواجش با نفر دیگه خلاف میلش، دچار سرخوردگی شده ....و افسردگی و حس های مختلف بد دیگه ....

چرا یک انسان به خاطر یک تفکر اشتباه ، باید بهترین سال های عمر و جوونیش رو که می تونست در رشد در یک خانواده و لذت های عمیق تر و حلال تر یک زندگی مشترک بگذرونه ... در تنهایی و تجرد بگذرونه ؟
چرا ؟
نمی فهمم واقعا مخاطب من یک آقای 40 سالست ...
واقعا ماهواره اون هم با توصیف شما که موارد غیر اخلاقیش رو نگاه نمی کنید و یک شلوار جین و .... انقدر ارزش داشت ؟ انقدر مهم و حیاتی بود؟

واقعا بی زحمت دیگه خودتون واسه خودتون آستین بالا بزنید...

شما نمی خاین پدرشین؟
2 ساله دیگه هم پدرشید ، در پنجاه سالگیتون یک بچه 8 ساله دارید.. و اگه دختر باشه ... دیگه احتمالا تو عروسی دخترتون شما از دنیا رفته باشین ....

phd2015;678369 نوشت:
به لطف خدا بعد از نوشتن پست یک حدیث یادم اومد که خیلی به دردتون می خوره

و می تونید ازش حسن سوء استفاده کنید
متن حدیث:

سئل عن الصادق عليه السلام:انى اريد ان اتزوج امراة و ان ابوى اراد غيرها. قال: تزوج التى هويت ودع التى هوى ابواک.

من مى‏خواهم با زنى ازدواج کنم ولى پدر و مادرم مايلند با ديگرى ازدواج کنم. امام عليه السلام فرمود: با زنى که خودت مايل هستى ازدواج کن، و زنى را که پدر و مادرت [بدون رضايت تو] انتخاب کرده‏اند، رها کن. ﴿تهذيب، الاحکام، ج ۷، ص ۳۹۲﴾

حالا من یک مدل استفاده از این حدیث رو فقط به عنوان مثال توضیح می دم:
به خانواده می فرمایید ائمه رو قبول دارید می گن آره
بعد می فرمایید که همین ائمه ای که شما بیشتر از من قبولشون داره اینجوری می گن
که زنی که خود پسر می خاد رو برن واسش بگیرن نه اونی که نه نه بابا انتخاب کردن

شما هم اگه من رو مجبور کنید به ازدواج با کسی که خلافه میل منه خلاف حرف ائمه رفتار کردید


یک نکته دیگه در این حدیث قابل توجه همه دوستان
امام صادق در جواب طرف نمی گن برو اونی که مومن تره رو بگیر
و یا نمی گن برو اونی که رضایت پدر و مادرت در اون هست(و خدا خیلی احترام قائل شده واسه این پدر و مادر) رو بگیر که پدر و مادر ازت راضی شن و از این حرف ها

می گن برو اونی که خودت فکر می کنی برات بهتره و خودت می خای و انتخاب کردی رو بگیر

بلا;678467 نوشت:
خیلی کار بدی کردین که اون رو فرستادین کنار مادرتون و بعد ایشون رو به عنوان همسر منتخبتون معرفی کردین
در دید مادرتون این خانم میخواسته قاپ شما رو بدزده که اومده چادری شده و میاد مسجد و کنار ایشون میشینه
حالا شما فرض کنین مادرتون این حرف ها رو به ایشون زده باشن
دیگه عمرا دختری که به خاطر حرف شما چادری شده و تهمت اینکه تور پهن کرده رو بشنوه با ازدواج با شما موافقت کنه

دقیقا هم همینطور شد.البته اون عجله کرد و نذاشت به خوبی مقدمه چینی کنم و یواشتر پیش بریم.چی بگم.ادم عاشق که میشه بعضی وقتا گیج میزنه دیگه.منم گیج زدم

phd2015;678527 نوشت:
با سلام مجدد
با نظر دوستمون کاملا موافقم

به نتیجه می رسین ها
من تجربه دارم تو این زمینه ها

شما اگر با اصرار و تهدید الکی پیش رفته بودید همون 10 سال پیش ازدواج کرده بودید و تا الان خانوادتون با همسرتون کنار اومده بود

راستش بعض مواقع ما یک کاری رو می کنیم به اسم این مذهب بدبخت می زاریم

اون ها اگر مذهبی اند واقعا هزار تا حدیث داریم در مورد بدی مجرد موندن و لزوم ازدواج و از این حرف ها
از اسلام همین چیزهایی که مدنظر خودشون هستند رو فهمیدند

موارد زیادی رو دیدم که بعد ازدواج پدر و مادرا کنار اومدن

یک مورد هم که از نزدیکان ما بود، الان بچه پسره کلاس سوم ابتدایی هست، ولی هنوز مادر پسره نمی خاد با عروسش رفت و امد داشته باشه. البته خدا رو شکر در دو شهر متفاوتند
من شخصا از دید شما زیاد مذهبی دسته بندی می شم(مخالف ماهواره، چادری بدون آرایش و ...) اما واقعا افرادی رو که حالا با هر طرز تفکری ، اون چیزی که بدرستیش ایمان دارن انجام می دن ، رو خیلی قابل احترام و ستایش می دونم
این مورد که گفتم هنوز هم که هنوزه، نمی خان با عروسشون در ارتباط باشن اتفاق از این بعد شبیه شماست، این که اون ها عروسشون رو بی دین و ایمون می دونند

اما من که این ها رو از نزدیک می شناسم میگم که اینا توانایی و ببخشید عرضه داماد کردن پسرشون رو نداشتند و ندارند
پسره بدبخت بعدیشون مومن خیلی ، و یک دختر بسیار مومن که خیلی هم به هم میان و از هر لحاظی به هم می خورند رو انتخاب کرده، تا مهریه هم پیش رفتند
مادره بهمش زد ....
خوب چرا؟
من واقعا بعضی اوقات از اینکه نسل من و شما اینجوری از نسل قبل آسیب می بینه، ضمن اینکه خودم دوست ندارم حتی درون قبلم به مادرم بی احترامی کنم، ناراحت می شم

این که شما تا الان نتونسید ازدواج کنید تقصیر و کوتاهی و گناه اون ها هم هست ... و تقصیر از جانب شما نیست که حرف بی منطق اون ها رو گوش نکردید

فقط دعا می کنم براتون
و برای همه موردهای مشابه

دوستی دارم کلی دوست پسر داره و داشته ، البته به قول خودش bf و gf نبودند که تماس فیزیکی داشته باشند
بعد خانوادش اولین معیاری که تو خواستگارها براشون مهمه اینه که پسر و خانوادش بسیار مومن و مذهبی باشند ... دختره الان نماز هم نمی خونه دیگه ... که البته به قول خودش به لج خانوادش هست ... اما جلوی خانوادش افکار واقعیش رو نشون نمی ده

شما در این حد نیستید، فقط می خاستم بگم عمق فاجعه رو نشون بدم

من کلا خودم از همه چیز مذهب در شدیدترین حالت هاش خوشم میاد اما می فهمم حق شما رسیدن به همون چیزی هست که خودتون فکر می کنید درسته هر چند از دید دیگران این طور نباشه

راستی مورد هم زیاد داتشیم که طرف با اون کسی که می خاسته خودش ازدواج نکرده و سال ها پس ازدواجش با نفر دیگه خلاف میلش، دچار سرخوردگی شده ....و افسردگی و حس های مختلف بد دیگه ....

چرا یک انسان به خاطر یک تفکر اشتباه ، باید بهترین سال های عمر و جوونیش رو که می تونست در رشد در یک خانواده و لذت های عمیق تر و حلال تر یک زندگی مشترک بگذرونه ... در تنهایی و تجرد بگذرونه ؟
چرا ؟
نمی فهمم واقعا مخاطب من یک آقای 40 سالست ...
واقعا ماهواره اون هم با توصیف شما که موارد غیر اخلاقیش رو نگاه نمی کنید و یک شلوار جین و .... انقدر ارزش داشت ؟ انقدر مهم و حیاتی بود؟

واقعا بی زحمت دیگه خودتون واسه خودتون آستین بالا بزنید...

شما نمی خاین پدرشین؟
2 ساله دیگه هم پدرشید ، در پنجاه سالگیتون یک بچه 8 ساله دارید.. و اگه دختر باشه ... دیگه احتمالا تو عروسی دخترتون شما از دنیا رفته باشین ....

ممنون از نظر شما
چه میشه کرد.من معرفی کردم و اونا نرفتن...زندگی سالمی دارم.اهل ورزش و تفریح و کوه..چهره بشاش وخوبی دارم که بیشتر از سی سال به گفته دیگران نمیخوره به من.
دعا کنید خدا یکی رو سر راه من قرار بده که مادرم هم دلش با اون نرم باشه تا به گناه نیوفتم .موقعیت من بدجور برای گناه مهیاست و اگه خدا هوامو نداشته باشه کلام پس معرکه ست.

چرا همه به معیارای مذهبی ایشون گیر دادین؟؟؟

بنظر من شما حق دارین با کسی که فقط خودتون میپسندین ازدواج کنید. با توجه به سنتون. پسر 18 ساله نیستین که با احساس بخواین تصمیم بگیرین.
بهتره شما خیلییییییییی جدی با خانوادتون صحبت کنید و بگین که در هر صورت قصد ازدواج دارین و دلتون میخواد که با رضایت خانواده باشه ولی اگه این رضایت جور نشد شما ازدواج میکنید. چون سنتون بالا رفته.
میشه بزرگترای فامیل رو هم واسطه کرد

ایشالا مشکلتون حل بشه

armin-a;678968 نوشت:
ممنون از نظر شما
چه میشه کرد.من معرفی کردم و اونا نرفتن...زندگی سالمی دارم.اهل ورزش و تفریح و کوه..چهره بشاش وخوبی دارم که بیشتر از سی سال به گفته دیگران نمیخوره به من.
دعا کنید خدا یکی رو سر راه من قرار بده که مادرم هم دلش با اون نرم باشه تا به گناه نیوفتم .موقعیت من بدجور برای گناه مهیاست و اگه خدا هوامو نداشته باشه کلام پس معرکه ست.

خدا رو شکر که زندگی سالمی دارید

انشالله که شاد و موفق باشید

والا شما از والده گرامتون بیشتر دارین به قرآن عمل می کنند، چون قرآن می فرماید کسانی که نمی تونند ازدواج کنند:
سوره مبارکه نور آیه 32 و 33

وَ أَنكِحُواْ الْأَيَامَى‏ مِنكمُ‏ْ وَ الصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكمُ‏ْ وَ إِمَائكُمْ إِن يَكُونُواْ فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَ اللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ(32)
وَ لْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لَا يجَِدُونَ نِكاَحًا حَتىَ‏ يُغْنِيهَُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ … .
مردان و زنان بى‏همسر خود را همسر دهيد، همچنين غلامان و كنيزان صالح و درستكارتان را اگر فقير و تنگدست باشند، خداوند از فضل خود آنان را بى‏نياز مى‏سازد خداوند گشايش‏دهنده و آگاه است!(32)
و كسانى كه امكانى براى ازدواج نمى‏يابند، بايد پاكدامنى پيشه كنند تا خداوند از فضل خود آنان را بى‏نياز گرداند!... .

می فرماید سعی کنند پاکدامن باشند و خویشتن داری کنند،
که خدا رو شکر، شما انجام می دید

دیروز پنج شنبه در برنامه گلبرگ زندگی موضوع مشابه شما مطرح شد

البته طرف به زور ازدواج کرده بود، همین کاری که شما نکردید
بعد مامان پسره ، هر بار این عروس رو می بیینه می خاد ارشادش کنه و ...

کارشناس برنامه که خودش روحانی هست، آقای محسن عباسی
تقریبا از عروس خانوم دفاع کرد
و گفت آیا واقعا همه منکرها این آرایش و حجاب این خانوم هست و این مادرشوهر گرام خودشون همه چیز رو رعایت می کنند ...

موضوع دو جلسه گذشته برنامه عوامل موثر بر طلاق بوده و اولین عامل طلاق که شروع کردند و روش دارند بحث می کنند همین موضوع دخالت خانواده ها بوده

در لینک زیر فیلم برنامه هست، البته هنوز برنامه روز قبل رو نزاشتند، ولی برنامه قبل ترش که شروع بحث روی موضوع دخالت خانواده ها هست، وجود داره

http://ch3.ir/index.php?option=com_content&view=category&id=102&Itemid=213

به هر حال تنها کاری که من نهایت انجام می دم، امروز نماز جعفر طیار و امام زمان رو می خام بخونم، ریا نشه شماها که من رو نمی شناسین، برای شما و همه مخصوص دعا می کنم

phd2015;679096 نوشت:
خدا رو شکر که زندگی سالمی دارید

انشالله که شاد و موفق باشید

والا شما از والده گرامتون بیشتر دارین به قرآن عمل می کنند، چون قرآن می فرماید کسانی که نمی تونند ازدواج کنند:
سوره مبارکه نور آیه 32 و 33

وَ أَنكِحُواْ الْأَيَامَى‏ مِنكمُ‏ْ وَ الصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكمُ‏ْ وَ إِمَائكُمْ إِن يَكُونُواْ فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَ اللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ(32)
وَ لْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لَا يجَِدُونَ نِكاَحًا حَتىَ‏ يُغْنِيهَُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ … .
مردان و زنان بى‏همسر خود را همسر دهيد، همچنين غلامان و كنيزان صالح و درستكارتان را اگر فقير و تنگدست باشند، خداوند از فضل خود آنان را بى‏نياز مى‏سازد خداوند گشايش‏دهنده و آگاه است!(32)
و كسانى كه امكانى براى ازدواج نمى‏يابند، بايد پاكدامنى پيشه كنند تا خداوند از فضل خود آنان را بى‏نياز گرداند!... .

می فرماید سعی کنند پاکدامن باشند و خویشتن داری کنند،
که خدا رو شکر، شما انجام می دید

دیروز پنج شنبه در برنامه گلبرگ زندگی موضوع مشابه شما مطرح شد

البته طرف به زور ازدواج کرده بود، همین کاری که شما نکردید
بعد مامان پسره ، هر بار این عروس رو می بیینه می خاد ارشادش کنه و ...

کارشناس برنامه که خودش روحانی هست، آقای محسن عباسی
تقریبا از عروس خانوم دفاع کرد
و گفت آیا واقعا همه منکرها این آرایش و حجاب این خانوم هست و این مادرشوهر گرام خودشون همه چیز رو رعایت می کنند ...

موضوع دو جلسه گذشته برنامه عوامل موثر بر طلاق بوده و اولین عامل طلاق که شروع کردند و روش دارند بحث می کنند همین موضوع دخالت خانواده ها بوده

در لینک زیر فیلم برنامه هست، البته هنوز برنامه روز قبل رو نزاشتند، ولی برنامه قبل ترش که شروع بحث روی موضوع دخالت خانواده ها هست، وجود داره

http://ch3.ir/index.php?option=com_content&view=category&id=102&Itemid=213

به هر حال تنها کاری که من نهایت انجام می دم، امروز نماز جعفر طیار و امام زمان رو می خام بخونم، ریا نشه شماها که من رو نمی شناسین، برای شما و همه مخصوص دعا می کنم

سپاسگذارم از شما دوست عزیز برای محبتتون
امیدوارم هر کسی هر مشکلی داره به همین روز عزیز که ولادت سید و سالار شهیدانه ،مشکلش حل بشه.
توکلمون بخداست که گره همه مشکلات فقط با دستای خدای مهربونمون قابل باز شدنه،بقیه وسیله هستن.
ما تلاشمون رو میکنیم و بقیه شو بخدا میسپاریم.

موضوع قفل شده است