بررسی روایت توسل ابوخلال به قبر امام موسی بن جعفر علیه السلام

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
بررسی روایت توسل ابوخلال به قبر امام موسی بن جعفر علیه السلام

[=&amp]باسلام
لطفا این شبهه رو که توسل یک وهابی مطرح شده را پاسخ دهید

ما همنی امر فقصدت قبر موسی بن جعفر فتوسلت به الا سهل الله تعالی لی ما احب»تاریخ بغداد خطیب بغدادی ج1 ص133[/]

[=&amp]ترجمه: «هر وقت مشکلی برای من در بغداد پیش می آمد میرفتم کنار قبر موسی بن جعفر و به او متوسل میشدم»[/]

نقد وهابی

[=&amp]ابو علی خلال نه تنها عالم نبود بلکه اصلا دنبال علم هم نبود!!![/]

[=&amp]در ترجمه این شخص آمده است[/][=&amp]:[/]

[=&amp]الحسن بن علي أبو علي الخلال المعروف بالحلواني ! وهو من طبقة متقدمة عن طبقة الأول، و له ترجمة في تاريخ الخطيب (5 / 112)، جاء في ثناياها ما يلي [/][=&amp]:
[/][=&amp]قال الخطيب: أنبأنا محمد بن أحمد بن رزق، أخبرنا أبو علي بن الصواف، حدثنا عبد الله بن أحمد بن حنبل قال: سألت أبي عن الحسن بن الخلال الذي يقال له الحلواني، فقال : ((ما أعرفه بطلب الحديث، وما رأيته يطلب الحديث!)) ، قلت[/][=&amp]: [/][=&amp]إنه يذْكُرُ أنَّه كان ملازما ليزيد بن هارون، قال : ((ما أعرفه إلا أنه جاءني إلى هنا يُسَلِّمُ عليَّ)) ولَمْ يَحْمَدْهُ أبي! ، ثم قال[/][=&amp]: (( [/][=&amp]يبلغني عنه أشياء أكرهها[/][=&amp]...!))[/]

[=&amp]یعنی از ابو علی پرسیدم نشنیده ام که کسی گفته باشد در طلب حدیث است و همچنین ندیده ام که دنبال حدیث باشد.گفتم او همراه یزید بن هارون است. گفت نمیشناسمش مگر اینکه بعضی وقتها نزد من می آید و سلامی میکند[/][=&amp].[/]

[=&amp]پس عمل این شخص ملاکی برای ما نخواهد بود و نمی تواند این نوع توسل را توجیه کند چراکه شخصی نبوده که عمل وی ملاک قرار بگیرد. [/]

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد صدرا

با سلام و عرض ادب

1) یکی از اخباری که بیانگر سیره ی مسلمانان در امر توسل به اولیای الهی است؛ توسل «ابوعلی خلال»، به حضرت موسی بن جعفر علیه السلام می باشد. خطیب بغدادی در کتاب«تاریخ بغداد»، از وی نقل می نماید:

«...قال أنبأنا أَحْمَد بْن جَعْفَرِ بْن حَمْدَانَ الْقَطِيعِيُّ قَالَ سمعت الْحَسَن بْن إِبْرَاهِيمَ أبا عَلِيّ الخلال يقول: ما همني أمر فقصدت قبر مُوسَى بْن جعفر فتوسلت به إلا سهل الله تعالى لي ما أحب».[1]

«هيچ امر مهمى براى من اتفاق نيافتاد مگر آنکه به زيارت قبر موسى بن جعفر عليه السلام رفتم و به او متوسّل شدم، خداوند آن چه را مى ‏خواستم به آسانى در اختيار من گذاشت».

همچنین ابن الجوزی این جریان را در کتاب «المنتظم»،‌ روایت نموده است.[2]

این خبر هرچند روایتی حاکی از قول و فعل و تقریر پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله نیست، و همچنین بیانگر فعل صحابی نیز نمی باشد؛ اما بیانگر آن است که توسل به اولیای الهی و در راس آنان عترت علیهم السلام، امری مورد قبول؛ بلکه مطلوب میان جامعه ی اسلامی و سیره ی مسلمانان و عمل عالمان دینی اهل سنت بوده که چنین امری باطل کننده ی اعتقاد وهابیت می باشد.

2) اشکال بر سند روایت به واسطه ی شخص ابوخلال:

از آنجا که این خبر با اعتقادات وهابیت سازگاری نداشته؛ این خبر را به واسطه ی شخص ناقل آن، یعنی ابوخلال مورد تردید قرار داده اند، حال سؤال این است که این شخص که بوده و چه جایگاه علمی ای در نزد اهل سنت داشته است؟

ابوخلال کیست؟آیا وی «حسن بن علي بن محمد الهذلي الحلواني الخلال الريحاني» است؟

برخی(همچنان که در اشکال سوال کننده محترم ذکر شد) به اشتباه گمان نموده اند که وی«الحسن بن علي بن محمد الهذلي الحلواني الخلال الريحاني»،‌ بوده، و در اینجا بدون آنکه در شخصیت وی تاملی در کتب رجالی نمایند، تنها به نقل عبدالله بن احمد بن حنبل از پدرش اکتفاء نموده اند که احمد بن حنبل در مورد او معتقد بوده که وی اهل حدیث و طالب آن نبوده و من او را ستایش نمی کنموقال الإمام أحمد ما أعرفه بطلب الحديث ولا رأيته يطلبه ولم يحمده»؛و این در حالی است که صاحبان کتب سته بجز نسائی از وی روایت نموده اند و بخاری 33حدیث و مسلم 77روایت از او در صحیح خود روایت نموده اند.

نکته ای که در اینجا قابل توجه است آن است که: ذکر نام راوی در صحیح بخاری و مسلم به تنهایی موجب اثبات وثاقت و ضبط راوی خواهد بود؛ چه رسد به آنکه این دو از وی روایات بسیاری را نقل نموده باشند.[3] همچنین این راوی را آجری؛[4] نسایی؛[5] ابوداود؛[6] ترمذی؛[7] خطیب بغدادی[8] ابن حبان؛[9] یعقوب بن شیبة؛ [10] توثیق نموده اند و با این توثیقات جرح احمد بن حنبل در مورد وی چه اثری خواهد داشت؟!

بنابراین این روایت از سوی چنین راوی ای با توجه به جایگاه علمی وی هیچ ایرادی نخواهد داشت.

مراد از ابوخلال در روایت خطیب، «حسن بن إبراهيم بن توبة أبو علي الخلال»،می باشد.

اما سخن ما این است که این شخص؛ ابوخلال مورد نظر در روایت خطیب بغدادی نمی باشد؛ بلکه وی: «الحسن بن إبراهيم بن توبة أبو علي الخلال»، می باشد، که مصاحب احمد بن حنبل[11] و ازمشایخ حنابله ی بغداد بوده است.

هر چند که ترجمه ی این راوی و تصریح به وثاقت وی در کتب رجال نیامده است؛ اما نقل ماجرای وی از سوی خطیب بغدادی در کتاب تاریخ بغداد، بلحاظ جایگاه والای حضرت موسی بن جعفر علیه السلام و جایگاه برجسته ی «ابوخلال»، بوده است؛ زیرا خطیب در تاریخ بغداد تراجم و شرح حال افرادی را ذکر نموده که از برجستگان این شهر بوده اند،[12] ودیگر آنکه وی از مشایخ بزرگانی همچون: ابن حبان،[13] و دارقطنی[14] و ابن روزبهان،[15] ودیگران بوده است،[16] و نقل خبر از سوی این بزرگان از او نشان دهنده ی جایگاه مورد قبول وی از سوی این مشایخ دانست.

همچنین حکم به صحت برخی از روایاتی که نام این شخص در طریق آن می باشد، بیانگروثاقت او می باشد که به دو نمونه اشاره می گردد: نورالدین هیثمی(م:807) در کتاب«موارد الظمآن إلى زوائد ابن حبان»، روایت می کند: « أخبرنا الحسن بن إِبراهيم الخلال بواسط، حدثنا شعيب بن أيوب، الصَّرِيفِينِيّ، حدثنا أبو أسامة، [عن زائدة]، عن عطاء بن السائب، عن أبيه. عَنْ عَلِيٍّ قَالَ: جَهَزَّ رَسُولُ الله صلى الله عليه(وآله)وسلم:«فَاطِمَةَ فِي خَمِيلَةٍ، وَوِسَادَةِ أدَمٍ حَشْوُهَا لِيف».[17]

حسين سليم أسد الدّاراني، در حکم به روایت می نویسد: «إِسناده صحيح»؛ یعنی تمام راویان این خبر موثق(عدالت+ضبط) می باشند. همچنین«شعيب الأرنؤوط»، از حدیث شناسان معاصر اهل سنت در حکم به این روایت می نویسد: «إسناده جيد»،[18] که این امر صحت این روایت و در نتیجه وثاقت جمیع راویان از جمله ابو خلاد را خواهد داشت. همچنین «ضياء الدين مقدسي»، در کتاب «الأحاديث المختارة»، که در بردارنده احادیث صحیح می باشد، بعد از نقل این روایت می نویسد: اسناد این روایت صحیح می باشد. «وَرَوَى ابْنُ حِبَّانَ ذَلِكَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ الْخَلَّالِ عَنْ سَعِيدِ بْنِ أَيُّوبَ الصَّرِيفِينِيِّ عَن أبي أُسَامَة (إِسْنَاده صَحِيح)».[19]

نتیجه:این خبر خبری مقبول بوده و اشکال رجالی ای بر آن وارد نیست؛ و انجام چنین عملی از سوی یکی از بزرگان مشایخ حنابله ی بغداد؛ بیانگر مطلوبیت توسل به اولیای الهی تا آن زمان بوده، و مخالفت با توسل و تفسیر شرک آمیز از آن تنها از زمان ابن تیمیه به وجود آمده؛ همچنان که تقی الدین سبکی که خود از بزرگان علمی اهل سنت بوده است در کتاب «شفاءالسقام فی زیارت خیر الانام»می نویسد: «بدان که جواز توسل و درخواست شفاعت از رسول اكرم صلى الله عليه وآله براى هر مسلمانى، روشن و واضح است و عمل پيامبران و سيره صالحان گذشته و علما و دانشمندان حتى عوام بر او گواهى مى‏دهد. هيچ شخص دين‏دارى آنرا را انكار ننموده و در هيچ زمانی اين سخن باطل به گوش نرسید؛ تا اينكه ابن تيميّه با سخنان باطل خود، قضيّه را بر افراد ضعيف و نادان مشتبه ساخت و بدعتى را پايه‏گذارى نمود كه در هيچ عصرى سابقه نداشته است».[20]

موفق باشید.


[/HR][1] . تاريخ بغداد، أبو بكر أحمد بن علي بن ثابت بن أحمد بن مهدي الخطيب البغدادي (المتوفى: 463هـ)، ج1، ص443، باب ما ذكر في مقابر بغداد المخصوصة بالعلماء والزهاد، دار الغرب الإسلامي – بيروت؛ ج7، ص292، دارالکتب العلمیة.

[2] . المنتظم في تاريخ الأمم والملوك، جمال الدين أبو الفرج عبد الرحمن بن علي بن محمد الجوزي (المتوفى: 597هـ)،ج9،ص89، دار الكتب العلمية، بيروت.

[3] . التَّراجِمُ السَّاقِطَةُ مِنْ كِتَابِ إِكْمَال تَهْذِيبَ الكَمَال لمُغْلَطَاي، مغلطاي بن قليج بن عبد الله البكجري المصري الحكري الحنفي، أبو عبد الله، علاء الدين (المتوفى: 762هـ)، ج1، ص99.

[4] . سؤالات أبي عبيد الآجري أبا داود السجستاني في الجرح والتعديل؛ أبو داود سليمان بن الأشعث السِّجِسْتاني(المتوفى: 275هـ)، ج1، ص69:««الحسن بن علي بن محمد الهذلي أبو علي الخلال، الثقة الحافظ، المتوفى سنة 242هـ».

[5] . ذيل ميزان الاعتدال، أبو الفضل زين الدين عبد الرحيم بن الحسين بن عبد الرحمن بن أبي بكر بن إبراهيم العراقي (المتوفى: 806هـ)، ج1، ص79، الناشر: دار الكتب العلمية – بيروت:«وَقَالَ النَّسَائِيّ ثِقَة.

[6] . همان:«وقال أبو داود كان عالما بالرجال...».

[7]. تهذيب التهذيب، أبو الفضل أحمد بن علي بن محمد بن أحمد بن حجر العسقلاني (المتوفى: 852هـ)، ج2، ص303، ترجمه ی:530، مطبعة دائرة المعارف النظامية، الهند:«وقال الترمذي حدثنا الحسن بن علي وكان حافظا»؛ همچنین ترمذی نزدیک به صد روایت از وی نقل نموده که در بسیاری از آنان حکم به صحت روایت نیز نموده است.

[8] . ذيل ميزان الاعتدال، أبو الفضل زين الدين عبد الرحيم بن الحسين بن عبد الرحمن بن أبي بكر بن إبراهيم العراقي (المتوفى: 806هـ)، ج1، ص79، الناشر: دار الكتب العلمية – بيروت:«وَقَالَ الْخَطِيب كَانَ ثِقَة حَافِظًا وَتُوفِّي بِمَكَّة سنة اثْنَتَيْنِ وَأَرْبَعين وَمِائَتَيْنِ».

[9] . تهذيب التهذيب، أبو الفضل أحمد بن علي بن محمد بن أحمد بن حجر العسقلاني (المتوفى: 852هـ)، ج2، ص303، ترجمه ی:530، مطبعة دائرة المعارف النظامية، الهند:«وقال الخليلي كان يشبه بأحمد في سمته وديانته وروى بن حبان في صحيحه عن المفضل بن محمد الجندي عنه وذكره في الثقات.

[10] . ذيل ميزان الاعتدال، أبو الفضل زين الدين عبد الرحيم بن الحسين بن عبد الرحمن بن أبي بكر بن إبراهيم العراقي (المتوفى: 806هـ)، ج1، ص79، الناشر: دار الكتب العلمية – بيروت:«قَالَ يَعْقُوب بن شيبَة كَانَ ثِقَة ثبتا متقنا».

[11] . تاريخ بغداد، أبو بكر أحمد بن علي بن ثابت بن أحمد بن مهدي الخطيب البغدادي (المتوفى: 463هـ)، ج1، ص443، باب ما ذكر في مقابر بغداد المخصوصة بالعلماء والزهاد، دار الغرب الإسلامي – بيروت؛ ج7، ص292، دارالکتب العلمیة:«حدث عن محمد بن منصور الطوسي ، وأبو بكر المروذي - صاحب أحمد بن حنبل . روى عنه أبو حفص بن الزيات» .

[12] . که یا در این شهر بدنیا آمده و یا در آن زیسته اند و یا کسانی که در این شهر روایت نموده اند و یا بزرگانی که از این شهر گذر نموده اند.

[13] . الإحسان في تقريب صحيح ابن حبان، محمد بن حبان بن أحمد بن حبان بن معاذ بن مَعْبدَ، التميمي، أبو حاتم، الدارمي، البُستي (المتوفى: 354هـ)، ج15، ص398، مؤسسة الرسالة، بيروت.

[14] . العلل الواردة في الأحاديث النبوية، أبو الحسن علي بن عمر بن أحمد بن مهدي بن مسعود بن النعمان بن دينار البغدادي الدارقطني (المتوفى: 385هـ)،ج10، ص187، دار طيبة – الرياض:«حدثنا الحسن بن إبراهيم بن الحسين الخلال بواسط».

[15] . تاريخ بغداد، أبو بكر أحمد بن علي بن ثابت بن أحمد بن مهدي الخطيب البغدادي (المتوفى: 463هـ)، ج16، ص351، دار الغرب الإسلامي – بيروت:« يَحْيَى بْن مُحَمَّد بْن الروزبهان أَبُو زكريا يُعرف بالدبثائي جد عُبيد الله بْن أَحْمَد بْن عُثمان الصيرفي لأمه، من أهل واسط، سكن بغداد، وحدث بِهَا شيئًا يسيرًا عَن: أَحْمَد بْن عيسى بْن السكين البلدي، وأبي علي الْحَسَن بْن إِبْرَاهِيم الخلال الواسطی».

[16] . الثقات، محمد بن حبان بن أحمد بن حبان بن معاذ بن مَعْبدَ، التميمي، أبو حاتم، الدارمي، البُستي (المتوفى: 354هـ)،ج9، ص148، دائرة المعارف العثمانية بحيدر آباد الدكن الهند:«مُحَمَّد بن أَيُّوب بن إِسْمَاعِيل من أهل وَاسِط يروي عَن يزِيد بن هَارُون حَدَّثنا عَنهُ الْحسن بن إِبْرَاهِيم الْخلال بواسط».

[17] . موارد الظمآن إلى زوائد ابن حبان، أبو الحسن نور الدين علي بن أبي بكر بن سليمان الهيثمي (المتوفى: 807هـ)، ج7، ص176، حسين سليم أسد الدّاراني - عبده علي الكوشك، دار الثقافة العربية، دمشق.

[18] . الإحسان في تقريب صحيح ابن حبان، محمد بن حبان بن أحمد بن حبان بن معاذ بن مَعْبدَ، التميمي، أبو حاتم، الدارمي، البُستي (المتوفى: 354هـ)، ج15، ص398، حققه وخرج أحاديثه وعلق عليه: شعيب الأرنؤوط.

[19] . الأحاديث المختارة أو المستخرج من الأحاديث المختارة مما لم يخرجه البخاري ومسلم في صحيحيهما، ضياء الدين أبو عبد الله محمد بن عبد الواحد المقدسي (المتوفى: 643هـ)، ج2، ص91، دار خضر للطباعة والنشر والتوزيع، بيروت.

[20] .شفاءالسقام فی زیارت خیر الانام ،تقی الدین سبکی «م:756»ص160:« «إعلم: أنه يجوز ويحسن التوسل، والاستغاثة، والتشفع بالنبي«صلی الله علیه وآله» إلى ربه سبحانه وتعالى. وجواز ذلك وحسنه من الأمور المعلومة لكل ذي دين، المعروفة من فعل الأنبياء والمرسلين ، وسير السلف الصالحين، والعلماء والعوام من المسلمين. ولم ينكر أحد ذلك من أهل الأديان، ولا سمع به في زمن من الأزمان، حتى جاء ابن تيمية، فتكلم في ذلك بكلام يلبس فيه على الضعفاء الأغمار، وابتدع ما لم يسبق إليه في سائر الأعصار».

user;669657 نوشت:

نقد وهابی

ابو علی خلال نه تنها عالم نبود بلکه اصلا دنبال علم هم نبود!!!

در ترجمه این شخص آمده است:

الحسن بن علي أبو علي الخلال المعروف بالحلواني ! وهو من طبقة متقدمة عن طبقة الأول، و له ترجمة في تاريخ الخطيب (5 / 112)، جاء في ثناياها ما يلي :
قال الخطيب: أنبأنا محمد بن أحمد بن رزق، أخبرنا أبو علي بن الصواف، حدثنا عبد الله بن أحمد بن حنبل قال: سألت أبي عن الحسن بن الخلال الذي يقال له الحلواني، فقال : ((ما أعرفه بطلب الحديث، وما رأيته يطلب الحديث!)) ، قلت: إنه يذْكُرُ أنَّه كان ملازما ليزيد بن هارون، قال : ((ما أعرفه إلا أنه جاءني إلى هنا يُسَلِّمُ عليَّ)) ولَمْ يَحْمَدْهُ أبي! ، ثم قال: (( يبلغني عنه أشياء أكرهها...!))

یعنی از ابو علی پرسیدم نشنیده ام که کسی گفته باشد در طلب حدیث است و همچنین ندیده ام که دنبال حدیث باشد.گفتم او همراه یزید بن هارون است. گفت نمیشناسمش مگر اینکه بعضی وقتها نزد من می آید و سلامی میکند.

پس عمل این شخص ملاکی برای ما نخواهد بود و نمی تواند این نوع توسل را توجیه کند چراکه شخصی نبوده که عمل وی ملاک قرار بگیرد.

همچنان که در بالا گفته شد این وهابی راوی این خبر را از اساس اشتباهی گرفته؛ هر چند که راوی مورد انتقاد وی از دیدگاه اکثر اهل حدیث موثق می باشد.

موفق باشید.

موضوع قفل شده است