روش های صحیح پاسخگویی به سوالات فرزندان

تب‌های اولیه

30 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
روش های صحیح پاسخگویی به سوالات فرزندان

سلام علیکم

یکی از سوالاتی که پدر و مادرها می پرسند و بسیار هم مهم است این است که:

چگونه به پرسشها و سوالاتی که فرزندان مان می پرسند پاسخ بدهیم؟

روش های صحیح و درست پاسخگویی به سوالات فرزندان چیست؟

با تشکر

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد حامی

سلام بر شما
خب اين سؤال خيلي كلي است. بهتر بود مي فرموديد منظور شما چه سؤالاتي است؟ فرزندان در چه دوره سني را منظورتان است؟

ولي به طور در پاسخ گويي به فرزندان نكات زير را بايد دقت كرد:
1- اهميت دادن به پرسشگري: وقتي فرزند سؤال مي كند بايد او را تشويق كنيم و بگوييم كه پرسيدن عيب نيست ندانستن عيب است.
2- پاسخ قانع كننده: پاسخ هاي ما بايد متناسب سن و با رشد شناختي و عاطفي و رفتاري فرزند باشد و آنها را قانع كند.
3- كشف روابط علّي و معلولي: فرزندان را جهت دهيم تا به كشف روابط علي و معلولي بپردازند و هر چيزي را بدون دليل نپذيرند و بدون دليل رد نكنند.
4- مسخره نكردن: اگر سؤال ساده و ابتدايي بود به آنها نخنديم و يا آنها را طرد و مسخره نكنيم تا انگيزه پرسش را از دست ندهند.
5- خودافشايي: به فرزندان بگوييم ما هم عقل كل نيستيم و براي كشف سؤالاتمان بايد از منابع معتبر (كتب و سايت و افراد متخصص) كمك بگيريم.
6- لقمه آماده: هميشه پاسخ آماده به فرزندان ندهيم آنها را تشويق كنيم كه نظر خودشان را در رابطه با آن پرسش بيان كنند. براي پاسخ عجله نكنند و براي فهميدن پرسش خود تلاش كنند. نيز سعي كنند با مشورت و هم انديشي و مطالعه و طبقه بندي معلومات فعلي خود به پاسخ برسند.
7- سؤال هاي ناگفته: فرزندان ما گاهي سؤالاتي دارند كه به دلائلي يا مي ترسند بيان كنند و يا شرم. بايد مجال پرسش را براي انها فراهم كنيم و يا با در دسترس قراردادن افراد يا منابع مطالعاتي ( كتاب، نرم افزار، و...) زمينه پاسخ يابي را برايشان فراهم كنيم.
8- منابع معتبر حضوري و غيرحضوري: به آنها آموزش دهيم كه براي رسيدن به پرسش هاي خود فقط به منابع معتبر ( حضوري، تلفني، آنلاين و آفلاين ) رجوع كنند. گاهي فرزندان راحت تر هستند سؤالشان را از غيروالدين بپرسند و يا به جاي مشاوره حضوري از مشاوره تلفني يا مكتوب كمك بگيرند.
9- بيش تعميمي: بسياري از افراد گرفتار خطاي هاله اي مي شوند مثلا فكر مي كنند چون مثلا فلاني الگو خوبي در نويسندگي يا فوتبال است سؤالات ديني را هم خوب مي داند. بايد بدون كوبيدن شخصيت الگوهاي محبوب فرزندان را با اين خطاهاي هاله اي آشنا كنيم.
10- بازي خلاقيت: با بازي خلاقيت قدرت تحليل گري فرزندان را افزايش دهيم در اين بازي آنها ياد مي گيرند تا با طوفان و بارش مغزي براي يك مشكل راه حل هاي متفاوتي - هرچند محال و يا خنده دار- بيابند و بعد از بين آن راه حل ها آن را كه بهتر و مقرون به صرفه است را گزينش كنند.
11- پرسش هاي مربوط به خدا: در پاسخ دادن به سؤالات كودكان درباره خدا بايد به رشد شناختي آنها دقت كنيم. اگر چه تمثيل و قصه تمثيلي براي فهم پاسخ مهم است ولي نبايد طوري باشد كه انتزاعي باشد و فهميدن آن براي كودك دشوار باشد. گاهي لازم است به پرسش كودك پاسخ نداد چون فهم درستي نخواهد داشت بهترين راه اين است كه از او نظرش را درباره سؤال جويا شويم و بگوييم نظر خودت چيست و فقط خرافات و مسائل انحرافي را در پاسخ او رد كنيم.
12- پاسخ هاي طبيعي: گاهي بهتر است فرزندان را در معرض طبيعت و موجودات قرار دهيم تا با انس با طبيعت با جنسيت، مسائل جنسي، مرگ و... آشنا شوند و پاسخ سؤالات خود را كشف كنند.

حامی;671786 نوشت:
در پاسخ دادن به سؤالات كودكان درباره خدا بايد به رشد شناختي آنها دقت كنيم. اگر چه تمثيل و قصه تمثيلي براي فهم پاسخ مهم است ولي نبايد طوري باشد كه انتزاعي باشد و فهميدن آن براي كودك دشوار باشد. گاهي لازم است به پرسش كودك پاسخ نداد چون فهم درستي نخواهد داشت بهترين راه اين است كه از او نظرش را درباره سؤال جويا شويم و بگوييم نظر خودت چيست و فقط خرافات و مسائل انحرافي را در پاسخ او رد كنيم.

سلام علیکم
متشکرم
مثلا درباره خدا , گاهی کودکان سوالاتی میپرسن که واقعا آدم میمونه چی جواب بده .
مثلا میپرسن خدا چیه ؟ خدا کجاست؟خدا چه شکلیه ؟ و ...
وقتی بهشون جواب میدیم دوباره جوابمون زیر سوال میبرن و مجددا از جوابمون سوال میپرسن تا جاییکه جوابها اونها رو قانع نمیکنه .
من خودم با کودکی برخورد نداشتم که ببینم دقیقا چی میپرسن اما اطرافم دیدم و عجز پدر و مادر هم در برابر سوالات فرزندان دیدم لذا برآن شدم تا قبل از اینکه خودم تو این گرداب بیفتم بر تواناییم برای پاسخگویی به سوالات کودکان بیفزایم لذا این تاپیک را ایجاد کردم .

باغ بهشت;671817 نوشت:
سلام علیکم
متشکرم
مثلا درباره خدا , گاهی کودکان سوالاتی میپرسن که واقعا آدم میمونه چی جواب بده .
مثلا میپرسن خدا چیه ؟ خدا کجاست؟خدا چه شکلیه ؟ و ...
وقتی بهشون جواب میدیم دوباره جوابمون زیر سوال میبرن و مجددا از جوابمون سوال میپرسن تا جاییکه جوابها اونها رو قانع نمیکنه .
من خودم با کودکی برخورد نداشتم که ببینم دقیقا چی میپرسن اما اطرافم دیدم و عجز پدر و مادر هم در برابر سوالات فرزندان دیدم لذا برآن شدم تا قبل از اینکه خودم تو این گرداب بیفتم بر تواناییم برای پاسخگویی به سوالات کودکان بیفزایم لذا این تاپیک را ایجاد کردم .

سلام علیکم
درک معقولات همیشه برای بشر مشکل بوده است و خیلی هم ربطی به سن او ندارد لذا خداوند در قرآن برای تفهیم معقولات از تشبیه آنها به محسوسات استفاده نموده است.
«الله نور السموات و الارض» تشبیهی است که بسیاری از سؤالات مربوط به خداوند را پاسخ می دهد.
نور همه جا هست!
لازم نیست هر چیزی شکلی داشته باشد چنان که نور هم شکلی ندارد. چنانچه امام علی علیه السلام آتشی را روشن نمودند و از کسی از وجه خداوند سؤال می کرد، پرسیدند، وجه این آتش کجاست! (التوحید للصدوق: 182)
خداوند که همه چیز را خلق نموده است کسی او را خلق نکرده است مثل خورشید که منبع نور است، ولی نورش را از جایی دیگر نمی گیرد.
باید روی تمثیل خیلی کار کرد که بتوان هر معقولی را با کمک تمثیل، برای هر مخاطبی با هر میزان از قدرت درک مفاهیم انتزاعی، آنها را قابل فهم نمود.

[="Navy"]سلام

سرکار باغ بهشت بزرگوار، موضوع خیلی بجایی رو مطرح کردین
منم خیلی وقتا به این موضوع فکر می کنم. یه سری تجربه ی موفق هم در این زمینه، قبلا یادداشت کرده ام که انشاءالله خدمت شما هم تقدیم می کنم.

هر بچه یه قلقی داره که پدر و مادرش خوب می دونن و به مرور متوجه میشن از کدوم در وارد بشن که بچه قانع بشه. نظر شخصی ام اینه که بچه باید بتونه قبول کنه که یک سری از سوالاتش بی جواب می مونه تا موقعی که بزرگ بشه و خودش پاسخش رو پیدا کنه. این کار روحیه ی جستجوگری و علاقه مندی به مطالعه رو در وجودش نهادینه می کنه. این پذیرش هم هنر تربیت مادرانه رو می طلبه.

تمثیل توی پاسخ گویی برای بچه ها خیلی جواب میده. حالا بسته به سنی که داره، موضوعیت تمثیل ها هم فرق می کنه.

ادامه دارد...

[/]

[="Navy"]

داستان اول: دفترچه ی راهنما


خدیجه خانوم یه گوشی تلفن جدید گرفته بود که کارکردش رو بلد نبود. دختر کوچیکش، ریحانه، کنارش آروم نشسته بود و داشت با دقت بهش نگاه می کرد. خدیجه خانوم دفترچه ی راهنمای تلفنو گذاشت جلوش. سطر به سطر خوند و دستوراتش رو روی تلفن انجام داد. خیلی راحت تونست این کار رو انجام بده. از طریق دستورات دفترچه ی راهنما، شماره تلفن مادرش رو هم داد به حافظه اش. به ریحانه هم یاد داد که هر وقت دلش برای عزیزجونش تنگ شد، فقط کافیه گوشی رو برداره و دکمه ی بالایی رو بزنه.
اون دفترچه ی راهنمای تلفن، جون خدیجه خانومو نجات داد! (حالا چرا؟
:Gig:)

ریحانه از بچه هایی بود که همه دست به دعا میشدن تا سوال پرسیدنش شروع نشه؛ چون شروع داشت و پایان نداشت!

سوالای ریحانه همه رو کلافه می کرد. چونه اش خستگی نداشت. آخه یه سوالایی هست که جوابش مشخصه و نیازی به طرح ریزی برای جواب دادن نداره. اون مدل سوال ها، کسی رو اذیت نمی کنه؛ ولی وقتی ریحانه در مورد خدا می پرسید، دیگه اطرافیانش رو واقعا شکنجه می کرد:

منو کی ساخته؟
خدا دختره یا پسره؟
پیرهنش چه رنگیه؟
عینک داره یا نداره و بعد هم چرا؟
چرا؟
از کجا می دونین؟
کجا دیدینش؟
اگه ندیدین پس چرا میگین عینک نداره؟
چه جوری؟
کجا؟
چرا؟...

بعد از قضیه ی اون تلفن جدیده، خدیجه خانوم دیگه بیشتر سوالات دخترش رو می تونست راحت جواب بده و قانعش کنه. هر سوالی که می پرسید، جوابش بسته به فهم کودکانه اش، توی قرآن بود و دیگه چرا نداشت. تا می گفت چرا؟ ... ، خدیجه خانوم می گفت تلفن جدیدمونو یادته؟ سازنده اش یه دفترچه راهنما گذاشته بود توش! همه ی اطلاعات تلفن و کاراش و همه چیزش توی دفترچه نوشته شده بود. خدا هم ما رو ساخته. دفترچه ی راهنمای ما هم قرآنه. منم از توی اون جوابتو میدم.

مثلا اینکه تا ریحانه می گفت خدا ما رو چه جوری ساخته، خدیجه خانوم آیه ی یکی مونده به آخرِ سوره یس رو می خوند: کار خدا به گونه ایست که اگر بخواهد چیزی باشد، می گوید باش، آن هم موجود می شود...

خدا یهو دستور میده میگه باش! ما هم ساخته میشیم.

باش! باش! دیگه شده یه بازی برای ریحانه:

چشات چه جوری ساخته شدن؟ خدای من گفته باش! (با صدای بلند)

:Kaf:

موهات چه جوری ساخته شدن؟ خدای من گفته باش! (با صدای بلند)

:Kaf:

مامان بابات چه جوری ساخته شدن؟ خدای من گفته باش! (با صدای بلند)

:Kaf:[/]

[="Navy"]تعدادی از تمثیل های بهلول دانا در اثبات وجود خدا و سایر سوالات در این زمینه، به خاطر قابل فهم بودن، راه مناسب پاسخگویی را برای والدین بوجود می آورند.(متاسفانه الان زیاد حضور ذهن ندارم که موثق خدمت شما تقدیم کنم؛ یه چرخی توی اینترنت بزنین، کلی از داستان های بهلول رو می تونین پیدا کنین.)[/]

[="Navy"]داستان دوم: بازی چشم بسته!

چشمای قشنگ دخترمو با روسری صورتی رنگی که برای تولد چهارسالگیش گرفته بودم، بستم. رفتم بشقاب میوه رو آوردم توی اتاقش. تکه های کوچیکی از میوه ها رو توی دهنش گذاشتم و ازش خواستم از روی مزه اش، اسم میوه رو بگه. این بازی رو خیلی دوست داشت.

بازی که تموم شد، با هم رفتیم توی آشپزخونه. یه لحظه از خوشحالی، چشماش برق زد، گفت: امروز ناهار قیمه بادمجون داریم! آخ جون!

وقتش بود. باید از فرصت استفاده می کردم. گفتم: تو که قدت نمی رسه داخل قابلمه رو ببینی! از کجا فهمیدی؟
دستشو کرد توی موهای بلندش و یه تابی بهشون داد، بعد گفت: آخه بوش میاد! از بوش فهمیدم! قورمه سبزی که این بو رو نمیده. تازه اشم! کتلت هم نیست. قیمه بادمجونه!

گفتم: آفرین به دختر باهوشم!

از اینکه قدت نمی رسه توی قابلمه رو ببینی، اشکالی نداره، بوشو که احساس می کنی و متوجه میشی چی توشه! اون میوه هایی هم که توی بازی، با چشم بسته می تونستی حدس بزنی، با اینکه نمی دیدی، از مزه اش متوجه میشدی چیه.

ما آدما هم درسته نمی تونیم خدا رو ببینیم ولی می تونیم از روی نشانه هاش بگیم خدا هست. مثلا ببین! من که نمی تونم این همه گل های قشنگ، دریا، درخت و اینا رو بسازم. تو هم نمی تونی، هیچ کس دیگه ای هم نمی تونه. خدا ساخته دیگه!

چشمای ما نمی تونه خدا رو ببینه، درست مثل اینکه تو قدت نرسید داخل قابلمه رو ببینی؛ ولی از بوش فهمیدی چی درست کردم. ما هم از نعمت هایی که می بینیم، می فهمیم خدا هست.[/]

[="Navy"]داستان سوم: عمو شکلات

بچه های فامیل به عمو محمدم می گن «عمو شکلات»! آخه همیشه به هر بچه ای که بره روی پاش بنشینه و بوسش کنه، از توی جیب راست کُتش یه شکلات درمیاره و میده. گاهی وقتا یه بچه ای که حال و حوصله نداره یا اصلاً عمومحمد رو نمی شناسه و سمتش نمیره، عمو از اون شکلات ها بهش تعارف می کنه، بعد هم بچه به نشان تشکر یا شروع یک دوستی جدید، میره روی پاش می نشینه و بوسش می کنه.

به هر حال، بچه ها همیشه از دست عمو شکلات، شکلات می گیرن؛ فقط حالت هاش فرق می کنه: یکی اینکه بچه، عمو شکلات رو می شناسه و به هوای شکلات، میره و روی پاش می نشینه، بوسش می کنه و شکلاتش رو می گیره، یا اینکه چون از عمو، شکلات گرفته، میره و با ابراز محبت، تشکر می کنه؛ یعنی یه معامله ی منصفانه و منطقی، صرفاً و ابتدائاً منطقی که اگه حواسش جمع باشه، بعدش تبدیل میشه به حالت اول.

امّا این وسط، یه مهدی کوچولو هست که جدّی جدّی، عاشق عمومحمده. وقتی می بیندش، سریع می پره بغلش. منی که مهدی رو می شناسم، می دونم که موقع دیدن عمو، یه لحظه هم به شکلات های جیب راست عمومحمد فکر نمی کنه؛یعنی اصلاً یادش نیست. بیشتر دوست داره گرمیِ دست های مهربونِ عمو رو لمس کنه، صدای قلبش رو بشنوه و سرش رو بچسبونه به سینه ی عمو. جالبه که عمو هم همیشه خوشمزه ترین شکلات هاش رو به مهدی میده، اصلاً شکلات های مخصوصش رو برای مهدی کنار میذاره. اگر هم بهش نده، مهدی به زبون نمی آره. تَهِ دلش قرصه که عمو، فراموشش نمی کنه؛ یا اینکه داره مهدی رو امتحان می کنه و قراره دفعه ی بعدی، با بهتر از شکلات، هیجان زده اش کنه. مهدی هر چیزی که راجع به عمومحمد فکر می کنه، واقعی از آب درمیاد...

مهدی الان دیگه بزرگ شده، میره مدرسه. چند روز پیش اومده بود خونه مون و ازم می خواست توی نوشتن انشاء، کمکش کنم. خودش هم یه چیزایی نوشته بود:
«موضوع انشاء: چرا باید خدا را عبادت کنیم؟
من انشایم را با نام خدا آغاز می کنم. ما باید خدا را عبادت کنیم؛ برای اینکه خدا در برابر عبادت کردن به ما ثواب می دهد و دیگر ما را به جهنم نمی برد. ثواب هم چیزی است که قرار است اگر در دنیا انسان خوبی باشیم، بعد از مُردن آن را به ما بدهند؛ اما من نمی دانم چه چیزهایی می شود با آن خرید و آیا اصلاً در آن دنیا، مغازه ای هست که ثواب بدهی و مثلا شکلات مغزدار فندقی بگیری! نمی دانم شکل مغازه های آن دنیا چه طور می تواند باشد؛ امّا شک ندارم فروشندگان شان، فرشته ها هستند. دوست ندارم دلیل این حرفم را بگویم؛ چون بابای یکی از بچه های کلاسمان هم سوپری دارد و مرد خیلی خوبی است. توضیح دادن دلیلم ممکن است بی دلیل، باعث ناراحتی پسرش شود. البته احتمالا سوپری برای آنجا کوچک باشد؛ چون قرار است همه ی انسان ها همزمان در آنجا زندگی کنند و دیگر هم نمیرند. لابد از شعبه های فروشگاه های زنجیره ای باید درست کنند و گرنه خرید کردن سخت می شود و مردمی که یک عالمه نماز خوانده اند، ثواب می ماند روی دستشان؛ البته مادرم می گوید خدا عوضِ ثواب را حتی در این دنیا هم می دهد؛ من نمی دانم! چون بابای دوستم اصلاً نماز نمی خواند ولی خیلی پول دارد، خانه شان هم از خانه ی ما بزرگ تر است. اصلاً من فکر می کنم ثواب فقط به درد آن دنیا می خورد؛ ثواب در آن دنیا، مثل پول در این دنیاست. من دوست دارم در آن دنیا پولدار باشم؛ اما سؤالی به ذهنم رسیده: سؤالم این است که آیا ثواب در آن دنیا اگر در جیبمان باشد ممکن است مثل پول بدزدند؟ مثل اینکه باید پول هایمان را در کارت عابر بانک بریزیم و رمزش را به هیچ کس نگوییم، یعنی ثواب را هم باید در کارت مخصوصی بریزیم و مثلاً هر وقت دلمان خواست از همان فروشگاه های زنجیره ای خرید کنیم؟!
... »

بعد از شنیدن نوشته اش، خاطره ی بچگی هاش رو براش تعریف کردم. قصه، قصه ی شکلات هاست. جیب های خدا همیشه پر از شکلاته؛ نه فقط جیب راستش... مهدی صفحه ی دفترش رو پاره کرد. از نو نوشت:

«موضوع انشاء: چرا باید خدا را عبادت کنیم؟
من انشایم را با نام خدا آغاز می کنم. خدا ما را همیشه دوست دارد. ما خدا را عبادت می کنیم؛ چون خودش خواسته؛ چون دوستش داریم و دلمان می خواهد او از ما راضی باشد. وقتی بچه بودم ... ».[/]

porteqal;672038 نوشت:
تمثیل توی پاسخ گویی برای بچه ها خیلی جواب میده.

[=courier new]سلام دوست عزیز
واقعا از داستان های زیبایی استفاده کردین . اگه میشه ادامه بدین چون در این نوع داستان ها پدر و مادرها به راحتی میتونن پاسخ سوال کودکانشون رو بدن . من که خودم از این داستانهایی که آوردین خیلی چیزا یاد گرفتم . فقط امیدوارم اون لحظه که کودکی ازم سوال میپرسه نکاتی که تو این داستانها بود به یادم بیاد و بتونم جوابشون بدم .

تشکر

روح بخش;671886 نوشت:
«الله نور السموات و الارض» تشبیهی است که بسیاری از سؤالات مربوط به خداوند را پاسخ می دهد.

سلام
باتشکر از شما
اما جناب روح بخش بعضی از این تمثیلات مثل همین آیه ای که شما آوردین (35 نور) بدتر باعث میشه که آدم سوالهای بیشتری تو ذهنش بیاد که جواب نداشته باشه .
مثلا درباره همین آیه ، اگه به کودک این پاسخ رو بدیم میپرسه که :
اگه خدا نوره پس چرا شبها آسمون تاریکه ؟ یعنی خدا شبها نیستش؟ و از اینجور سوالات
ما که نمیتونیم با تفسیر و ارجاع این آیه به آیات محکم پاسخ کودک را بدیم . مثال باید بدیهی باشه تا کودک با شنیدن جواب قانع بشه .

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

باغ بهشت;672063 نوشت:
سلام
باتشکر از شما
اما جناب روح بخش بعضی از این تمثیلات مثل همین آیه ای که شما آوردین (35 نور) بدتر باعث میشه که آدم سوالهای بیشتری تو ذهنش بیاد که جواب نداشته باشه .
مثلا درباره همین آیه ، اگه به کودک این پاسخ رو بدیم میپرسه که :
اگه خدا نوره پس چرا شبها آسمون تاریکه ؟ یعنی خدا شبها نیستش؟ و از اینجور سوالات
ما که نمیتونیم با تفسیر و ارجاع این آیه به آیات محکم پاسخ کودک را بدیم . مثال باید بدیهی باشه تا کودک با شنیدن جواب قانع بشه .

سلام
به نكته اي كه گفتم دقت كنيد رشد شناختي كودك بايد در نظر گرفته شود
برخي كودكان را راحت مي توان دنبال نخود سياه فرستاد و راضيشان كرد تا بعدا بزرگ كه شدند جواب كامل تر را دريافت كنند
ولي براي برخي از كودكان كه زيرك هستند بايد از تمثيل استفاده كرد و تمثيل خودش اگرچه مشكل گشا است ولي دقت نشود مشكل ساز مي شود.
مثلا افرادي كه مي خواهند بگويند خدا هست ولي ديده نمي شود و قندي در ليوان آب مي اندازند و آن را حل مي كنند و نتيجه مي گيرند خدا هم هست ولي ديده نمي شود براي كودك هزار شبهه ايجاد مي كنند: يعني خدا شيرين است؟
يعني خدا در ما و اشيا و گياهان حل شده؟!
بنابراين به اعتقاد من پرسش و پاسخ كودكان را نبايد در جمع كودكان جواب داد چون كسي را قانع مي كند و افراد را نه.
بعدا كه بزرگ شدي خودت متوجه مي شوي اگر قانون باشد از جهات زيادي خوب است يعني كودك به عنوان قانون مي فهمد كه برخي چيزها را بعدا خودش به جوابش مي رسد البته باز كودك نبايد احساس كند اين كار استبداد است و غيرمنطقي بلكه بايد با خاطره شيرين قرين شود.
يكي از راه هاي مهم اين است كه توپ را در ميدان كودك بيندازيم يعني براساس اطلاعات و معلوماتش جلو برويم و مطالب درست را با تشويق و تحسين تأييد و تكميل كنيم و خرافات و باورهاي غلط را اصلاح كنيم. بگوييم: خب چرا من هميشه جواب بدم؟! خود بگو ببينم نظرت چيه؟[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

حامی;672123 نوشت:
برخي كودكان را راحت مي توان دنبال نخود سياه فرستاد و راضيشان كرد تا بعدا بزرگ كه شدند جواب كامل تر را دريافت كنند

البته دقت كنيد در هيچ مورد ما حق نداريم در پاسخگويي به غيرواقع و دروغ پناه ببريم[/]

باغ بهشت;672063 نوشت:

سلام
باتشکر از شما
اما جناب روح بخش بعضی از این تمثیلات مثل همین آیه ای که شما آوردین (35 نور) بدتر باعث میشه که آدم سوالهای بیشتری تو ذهنش بیاد که جواب نداشته باشه .
مثلا درباره همین آیه ، اگه به کودک این پاسخ رو بدیم میپرسه که :
اگه خدا نوره پس چرا شبها آسمون تاریکه ؟ یعنی خدا شبها نیستش؟ و از اینجور سوالات
ما که نمیتونیم با تفسیر و ارجاع این آیه به آیات محکم پاسخ کودک را بدیم . مثال باید بدیهی باشه تا کودک با شنیدن جواب قانع بشه .


تشبیهات قرآن آیات متشابه نیست!
خداوند هم ظاهر است و هم باطن. شب جلوه باطن بودن خداوند است! به کوک گفته شود که همین نور ماه هم از خورشید است و همین نیروی برق و همین آتش هم از خورشید است! «الله نور السموات و الارض» با تدبر و خلاقیت می توان زمینه بسیار بسیطی برای فهم بروی کودک درباره خداوند باز نمود.
از روشی که قرآن و احادیث برای تفهیم مسائل معقول پیش گرفته اند و بیشتر مخاطبینشان از ذهن انتزاعی ضعیفی هم برخوردار بودند استفاده کنیم! و فارقهایی که با ذهن کودک بین مشبه و مشبه به می رسد هم پاسخ دهیم و هم یاد آور شویم که لازم نیست تشبیهی در همه جهات کامل باشد!
اگر تاپیکی باز شود که همین تشبیهات را بگوید و توضیح دهد، می تواند مرجعی مهم برای پاسخ گویی به سؤالات فلسفی کودکان باشد!

بنام خدا

باغ بهشت;672063 نوشت:
اگه خدا نوره پس چرا شبها آسمون تاریکه ؟ یعنی خدا شبها نیستش؟ و از اینجور سوالات

سلام و عرض ادب

بنده در کارگاه بازی درمانی دکتر نکاح شرکت کردم...و سئوالاتی مشابه سئوالات شما از ایشون پرسیدیم.

ایشون گفتن در غالب موارد همچین اتفاقی نمیفتهو همچین سئوالهایی پرسیده نمیشه. و یکی از دوستان که روانشناسی کودک و نوجوان می خوند گفت کار کردن بر روی بچه ها بسیار ساده تر از بزرگسالان هست.

کتاب «خدا در زندگی کودکان» اثر ابراهیم اخوی که به بررسی زندگی معنوی کودکان می پردازد به همت موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) منتشر شد.-


به گزاش خبرگزاري كتاب ايران (ايبنا)، اين كتاب در پنج فصل «آثار خداشناسی در زندگی کودکان»، «فهم کودکان از خدا»، «قوانین و راهکارهای معرفی خدا به کودکان»، «پرسش های دینی؛ بایسته‌ها و پاسخ‌ها» و «هشدارها و آسیب‌ها» گردآوری و تالیف شده است.

نويسنده در اين كتاب با گردآوری اطلاعات دینی و روانشناختی موجود در زمینه کودکان، مخاطب را با دنیای کودکان بیشتر آشنا می‌سازد و جایگاه و مفهوم خداوند را از نگاه کودکان تبیین و بررسی می‌كند.

ارایه نگاه تربيتي و اخلاقي به والدين و اعضاي خانواده در برخورد با كودكان در اين زمينه، يكي ديگر از ويژگي‌هاي اين كتاب است.

«خدا در زندگي كودكان» به قلم ابراهيم اخوي، در 88 صفحه توسط انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) منتشر شده است.

خدا در زندگی کودکان (بررسی زندگی معنوی کودکان)

[=arial]از دیدگاه قرآن، همه نوزادان با فطرتی خدایی پا به عرصه گیتی می گذارند ودر وجود خویش، اعتقاد به موجودی برتر را احساس می کنند. آنان در سال های تحول جسمی وفکری خود، با توجه به محدودیت های شناختی، بینشی خام و ساده از این مفهوم اساسی به دست می آورند؛ بینشی که خود را در پرسش های مربوط به خداوند، آفرینش، نیروهای معنوی چون فرشتگان ومفاهیمی ماورایی مانند بهشت وجهنم و دیگر مفاهیم دینی نشان می دهد.
[=arial]فرزند پروری یکی از مهم ترین وپیچیده ترین مسئولیتی است که والدین بر عهده دارند. در این میان، یکی از دشوارترین ودر عین حال لذت بخش ترین کارها، آموزش مفاهیم دینی وآشنا ساختن کودک با مسائل معنوی است. در این میان معرفی خداوند به منزله اصلی ترین وماندگارترین مفهوم دینی، جایگاه ویژه ای دارد که ناآگاهی والدین، گذار موفق از این مرحله حساس را با مشکلاتی روبرو می کند. حتما با سوالات معنوی کودک خود مواجه شده اید و حتی گاهی احساس اینکه نمی دانید چه جوابی به فرزند خود بدهید به شما دست داده است. مطالعه کتاب حاضر به شما کمک می کند، تا هر چه بهتر بتوانید به سوالات کودک خود جواب دهید.
[=arial]در نوشته حاضر نویسنده کوشش کرده است تا با گردآوری اطلاعات دینی وروان شناختی در این زمینه، شما را با دنیای کودکتان بیشتر اشنا کند و جایگاه مفهوم خدا را از نگاه کودکان بررسی کند. در این کتاب می خوانید:
[=arial]*آثار خداشناسی در زندگی کودکان
[=arial]*افزایش علاقه به خداوند
[=arial]*پرورش احساس مسئولیت در قبال خداوند
[=arial]*برخورداری از سلامت روان
[=arial]*فهم کودکان از خداوند
[=arial]*ایمان در دوران کودکی
[=arial]*تصور کودک از مفهوم قداست خداوند
[=arial]*فهم کودکان از کتاب خداوند
[=arial]*وظائف ما در قبال فهم خام کودکان
[=arial]*قوانین وراهکارهای معرفی خدا به کودکان
[=arial]*قوانین معرفی خدا به کودکان
[=arial]*تکیه بر تمایلات فطری کودک
[=arial]*توجه به فضای روان شناختی مخاطب
[=arial]*استفاده از موقعیت های گوناگون
[=arial]*راهکارهای معرفی خدا به کودک
[=arial]*به فرزندان خود تفکر بیاموزیم
[=arial]*عبادت خانوادگی داشته باشیم
[=arial]*پرسش های دینی بایسته ها وپاسخ ها
[=arial]*کودکان پرسشگر
[=arial]*بایسته های پاسخ گویی به سوالات کودکان
[=arial]*پاسخ به برخی سوالات دینی کودکان
[=arial]*خدا کجاست؟
[=arial]*خدا کیست؟
[=arial]*آیا خدا در آسمان است؟
[=arial]*چه کسی در جهان قوی تر است؟
[=arial]برای تهیه این کتاب می توانید با شماره 32900882-025 ارتباط بر قرار کنید

مجموعه كودك خدا شناس
كاري از ابراهيم اخوي
ده بروشور در يك بسته
جامعه المصطفي العالميه

براي دانلود كليك كنيد اينجا


سلام

یک جا خوندم که :

نقل قول:
هرچه بتوان جهانبینی فرزند را زودتر و با علم و توجه، به درستی شکل داد سؤالات کمتری برای او ایجاد خواهد شد.

جناب حامی میشه درباره این عبارت توضیح بدین

مدتی پیش در برنامه کتابنامه که از شبکه 4 سیما پخش میشه کتابی رو درباره خدا معرفی کردند که در اون کتاب سوالات مربوط به خدا به صورت شعر پاسخ داده شده بود .

منتها اسم کتاب یادم نمیاد فقط میدونم نویسنده اش خانم بود . کسی میدونه اون کتاب رو چجوری میشه تهیه کرد؟

باغ بهشت;672576 نوشت:
مدتی پیش در برنامه کتابنامه که از شبکه 4 سیما پخش میشه کتابی رو درباره خدا معرفی کردند که در اون کتاب سوالات مربوط به خدا به صورت شعر پاسخ داده شده بود .

سلام
این اون کتابیه که میگفتم :

http://ketabname4.ir/modules.php?nam...&nash=&shabak=

خیلی جالبه

به صورت شعر به پرسشهایی از قبیل خدا چیه؟کیه؟کو پاسخ داده شده .

کتاب "خدا چیه؟ کیه؟ کو؟"

نوشته ی خانم رودابه حمزه ای



دارم دعا می کنم *** که برف بباره بازم

دلم میخواد دوباره *** آدم برفی بسازم

دوستم دعا می کنه *** که برف و بارون نیاد

خیلی بدش میاد از *** سرما وسوز زیاد

اگر خدا بخواد که *** به حرف من گوش کنه

دعاهای دوستمو *** باید فراموش کنه

حالا دعاهای ما *** قاطی و پاتی میشه

به حرف من گوش کنه *** دعای اون چی میشه؟

ما میدونیم خداوند *** دعامونو شنیده

کاری رو انجام میده *** که برامون مفیده

(یکی از شعرهای کتاب خانم حمزه ای)

این کتاب به زبان های آلمانی و انگلیسی هم ترجمه شده است.

داشتم متنی میخوندم دیدم جالبه گفتم برای شما هم قرار بدم

نقل قول:

نقل قول:

• باید خدا با زبان بچه‌ها به آن‌ها بشناسانیم.

• کودکان را از خدا نترسانیم.
• به جای ترساندن از جهنم بهشت را برایشان توصیف کنیم.



نقل قول:


اگه خوشتون اومد میتونید از اینجا کتاب رو دانلود کنید:

http://www.askdin.com/thread3061.html#post11094

[="Navy"]

باغ بهشت;673394 نوشت:
کودکان را از خدا نترسانیم.
• به جای ترساندن از جهنم بهشت را برایشان توصیف کنیم.

سپاس از سرکار باغ بهشت بزرگوار،

من دیدگاهی دارم که نمی دونم بر مبنای علوم دینی و روانشناسی کودک، چقدر درسته!

من میگم اصلا نباید مفهوم بهشت یا جهنم برای کودک خیلی جدی باشه. منظورم اینه که خیلی درگیر ثواب نباشه. اصلا جالب نیست بچه بگه مثلا فلان کارو می کنم چون ثواب داره. (احساس می کنم این کار باعث میشه بچه که بزرگ شد از اونایی باشه که مدام درگیر خوندن وِرد و دعاهایی ان که فلان قدر ثواب داره و گاهی متاسفانه دیگه توجهی به مسائل مهم نمی کنن. مدام در حال محاسبه ان. (البته عمومیت نداره. بخشی از افراد رو منظورمه.))

انسان ها چقدر تلاش می کنن تا از حالت عبودیت بازرگانی بیام بیرون!
خوب نیست بچه از همون اولش گرفتار این حالت نباشه؟[/]

porteqal;673542 نوشت:
من میگم اصلا نباید مفهوم بهشت یا جهنم برای کودک خیلی جدی باشه. منظورم اینه که خیلی درگیر ثواب نباشه. اصلا جالب نیست بچه بگه مثلا فلان کارو می کنم چون ثواب داره. (احساس می کنم این کار باعث میشه بچه که بزرگ شد از اونایی باشه که مدام درگیر خوندن وِرد و دعاهایی ان که فلان قدر ثواب داره و گاهی متاسفانه دیگه توجهی به مسائل مهم نمی کنن. مدام در حال محاسبه ان. (البته عمومیت نداره. بخشی از افراد رو منظورمه.))

سلام
من تو همون فایلی که لینکش رو گذاشتم خوندم که شرطی شدن در ابتدا برای کودک خوبه . فایل رو دانلود و مطالعه کنید .

باغ بهشت;668296 نوشت:
سلام علیکم

یکی از سوالاتی که پدر و مادرها می پرسند و بسیار هم مهم است این است که:

چگونه به پرسشها و سوالاتی که فرزندان مان می پرسند پاسخ بدهیم؟

روش های صحیح و درست پاسخگویی به سوالات فرزندان چیست؟

با تشکر

سلام و عرض ادب

به نظر من میشه با بچه ها با زبان خودشون به سوالاشون جواب بدیم و بچه قدرت فهم و درکش در حد خودش هست نه کمتر نه بیشتر پس می بایست

به اندازه ی خودش و در حد فهم خودش باهاش صحبت کرد

به نظرم استفاده از داستان و بازی و نقاشی راهی خوبی است برای پاسخ دهی پرسش کودک مثلا وقتی سوال در مورد خدا در مورد فرشته ها یا

حیوون ها میپرسه میتونیم هر کدوم رو به نحوی پاسخ بدیم یکی باقصه و داستان یکی براش نقاشی بکشیم تا بتونه بفهمه و دیگری با بازی کردن.

خیلی از چیزها با بازی و قصه قابل آموزش هستن

پیامبر می فرماید: کسانی که فرزند دارند کودکی کردن را بیاموزند و خود را به کودکی بزنند .

در قالب قصه خطاها و کارها و اشتباه و کارهای خوب شدن رو در قالب قصه براش بگیم

هرشب یه کار اشتباهش رو تو قصه براش بگیم و اصلاحش هم بگیم تا فردا همین قصه تو ذهنش میمونه و از خواب که بلند میشه میگه مامان من امروز

میخوام مثل علی کوچولو قصه بشم دقیقا اکثر بچه ها همینطور دوست دارند خودشون رو شبیه قهرمانان قصه ها کنند پس چه خوبه برای هر سوالی یه

ابتکار به خرج بدیم و باعث قدرت استعداد بچه هم میشه

با بچه ها بازی آموختنی کنیم یعنی اون روش و رفتاری رو که میخوایم بچه یاد بگیره میتونیم در قالب بازی بریزیم وبهش یاد بدیم

البته همه ی این ها بستگی به حوصله خرج دادن مادر میشه و اگه هدفمون تربیت صحیح فرزندمونه می بایست بیشترین وقت برای بچه بذاریم .

بسیار ممنونم

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

باغ بهشت;672574 نوشت:
منظور از اين جمله چيست؟
هرچه بتوان جهانبینی فرزند را زودتر و با علم و توجه، به درستی شکل داد سؤالات کمتری برای او ایجاد خواهد شد.

خب بايد قبل و بعد عبارت نويسنده را بخوانيم ببينيم منظورش چه بوده ولي به طور كلي جهان بيني شامل نگرش ما به جهان هستي از نظر ابتدا و انتهاي اش و رابطه ما با خالق، رابطه ما با خودمان و رابطه ما با ديگران و رابطه ما با طبيعت و جلوه هاي آفرينش است.
البته ما نبايد از سؤالات مكرر بترسيم بايد دانش خودمان را زياد كنيم و شيوه هاي روان شناختي و درستي را براي پاسخ گويي گزينش كنيم.
از امروز دقت كنيد به اطرافيان ببينيد ما چگونه با سؤالات كودكان برخورد مي كنيم. طبيعي است كه چشمه جستجوگرشان خشك شود در اغلب موارد با برخوردهاي نادرست ما[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

خاتون عشق;673718 نوشت:
البته همه ی این ها بستگی به حوصله خرج دادن مادر میشه و اگه هدفمون تربیت صحیح فرزندمونه می بایست بیشترین وقت برای بچه بذاریم .

اين سخن كاملا دقيقي است
خداوند رحمان ابزار پرورش كودك را جسما و روحا در اختيار مادر گذاشته است و پدران از اين جهت فقير اند
بنابراين به جا است كه خانم هاي متدين در برنامه هاي شغلي خود هم از اين ابزارها استفاده كنند براي تربيت و رشد ديني كودكان و مهد كودكان بهتر بستر رشد ديني است كه متأسفانه در كشور ما افراد زيادي كه صلاحيت ندارند اين مهم را عهده دار شده اند
به عنوان نمونه استفاده از موسيقي لهوي و رقص جمعي از برنامه هاي غيرديني بسياري از مهد ها است
خانم هايي هم سرويس مهد و دبستان دختران را به عهده مي گيرند نيز خيلي مي توانند مؤثر باشند برخي از خانم ها يكسال از راه گوش فرزندان ما به روانشان موسيقي مبتذل تزريق مي كنند[/]

موضوع قفل شده است