جمع بندی آزادی اندیشه یا تعصب دینی؟ کدامیک؟

تب‌های اولیه

40 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آزادی اندیشه یا تعصب دینی؟ کدامیک؟

سلام

به نظرتون ما باید به کدامیک تکیه کنیم؟ آزادی اندیشه یا تعصب دینی؟

ایا باید با ازادی اندیشه تصمیم گرفت یا تعصب دینی؟
کدام بهتر است برای ما مسلمین ... ما مسلمانان هر دو رو داریم ولی غربی ها فقط میگویند آزادی اندیشه !!!

به گفته دوستانم ایت الله سبحانی به طور صریح گفته باید آزادی اندیشه رو ملاک بدونم نه غیرت دینی ...
بنده نظرم همیشه با تعصب دین هست ولی لطفا با استناد آیات و روایات اگه پاسخگو باشین ممنون میشم

لطفا کارشناسان و اساتید جواب بدن
ممنون

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد رئوف

mohammad-z;667623 نوشت:
سلام

به نظرتون ما باید به کدامیک تکیه کنیم؟ آزادی اندیشه یا تعصب دینی؟

ایا باید با ازادی اندیشه تصمیم گرفت یا تعصب دینی؟
کدام بهتر است برای ما مسلمین ... ما مسلمانان هر دو رو داریم ولی غربی ها فقط میگویند آزادی اندیشه !!!

به گفته دوستانم ایت الله سبحانی به طور صریح گفته باید آزادی اندیشه رو ملاک بدونم نه غیرت دینی ...
بنده نظرم همیشه با تعصب دین هست ولی لطفا با استناد آیات و روایات اگه پاسخگو باشین ممنون میشم

لطفا کارشناسان و اساتید جواب بدن
ممنون

با سلام خدمت شما دوست گرامی

دیدگاه آیت الله سبحانی بایستی به صورت دقیق و مستند مطرح شود تا امکان بررسی داشته باشد.

با این حال نظر بنده این است که هر دوی این مولفه ها لازم هستند ولی باید جایگاه هر کدام را شناخت.

از سویی ما چاره ای جز آزاد اندیشی نداریم. اساسا انتخاب حق از باطل هنگامی رخ می دهد که به دو یا چند سخن گوش فرا داده شود و با معیارهای عقلانی بین آنها قضاوت صورت بگیرد. و این همان مطلبی که است که خداوند در قرآن می فرماید:

«الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُوْلَئِكَ هُمْ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ»(1) آنان (کسانی) که به سخن گوش فرامى‏ دهند و بهترين آن را پيروى مى‏ كنند؛ اينانند كه خدايشان راه نموده و اينانند همان خردمندانند.

پس از شنیدن اقوال و دیدگاه ها بایستی بهترین آن را انتخاب کرد و بهترین را پذیرفت.

در اینجاست که مرحله دوم (تعصب) آغاز می شود، به این معنا که هنگامی که فرد حقیقی را یافته است و با تلاش علمی، به امری از حقیقت دست یافته، باید در عمل بدان ملتزم باشد و طبق یافته خود عمل کند و آن را رها نکند. این معنای تعصب صحیح است. به عبارت دیگر، هنگامی که با آزادی اندیشه، به حقیقتی رسیدیم بایستی بر طبق یافته خود عمل کنیم نه اینکه مجددا مانند یک فرد جاهل رفتار نماییم.

موفق باشید


1. زمر، 18

به نام خدا
سلام

تعصب چيز بدي نيست كه برخي مي گويند تعصب نداشته باشيم.بلكه وقتي ما با آزادي و انديشه و تحقيق و مطالعه به حقيقتي رسيديم بايد به صورت عقلاني و منطقي از آن دفاع كنيم و تعصب داشته باشيم.اما تعصب كور پسنديده نيست و انسان رو از حقيقت دور ميكنه.
تعصب و دفاع از حقيقت است كه منجر به پايداري حق و حقيقت مي شود اما اگر هواداران حق نسبت به عقايدشان تعصب عقلاني و منطقي نداشته باشند و در مقابل هجوم ديگر عقايد بدون تعصب و بدون واكنش و منفعل باشند حق و حقيقت نابود مي شود.

بسم الله الرحمن الرحیم

به نظرم ما خودمون رو در چندتا اصطلاح غرق کنیم زیاد جالب نیست . اینکه ازاد اندیشی خوبه یا تعصب دینی ؟
.

مهم اینجاست که :

ما دنبال اندیشه های بریم که مارو به سوی اصل خود و فطرت اصلی انسانی هدایت کنند .
.

دو تا نتیجه :

تعصبی دینی که انسان رو به فطرت خودش هدایت کنه خوبه

ازاد اندیشی که انسان رو به فطرت خودش هدایت کنه خوبه

سلام علیکم

mohammad-z;667623 نوشت:
به گفته دوستانم ایت الله سبحانی به طور صریح گفته باید آزادی اندیشه رو ملاک بدونم نه غیرت دینی ...

بنا به فرمایش استاد نقل تان را مستند کنید که سوال یا استدلال بتواند صاحب ارزش شود.

و مطلب بعد اینکه آزادی اندیشه و غیرت دینی ضدیتی با هم ندارند . محصول آنچه که در سوره زمر آیه 18 آمده غیرت است . یعنی تبعیت و حمایت از آنچه که صحیح است.

این تبعیت هرگز عمل ناپسندی نیست و تمام عقلاء به این تبعیت باور دارند و عمل میکنند. و از آنچه که یافته اند و در نظرشان حق بوده دفاع میکنند مگر این که ناحق بودن آن با دلیل و برهان اثبات شود.

فاتح;667832 نوشت:
سلام علیکم

و مطلب بعد اینکه آزادی اندیشه و غیرت دینی ضدیتی با هم ندارند . محصول آنچه که در سوره زمر آیه 18 آمده غیرت است . یعنی تبعیت و حمایت از آنچه که صحیح است.

این تبعیت هرگز عمل ناپسندی نیست و تمام عقلاء به این تبعیت باور دارند و عمل میکنند. و از آنچه که یافته اند و در نظرشان حق بوده دفاع میکنند مگر این که ناحق بودن آن با دلیل و برهان اثبات شود.

سلام
اتفاقا خیلی با هم ضدیت دارن!! فرضا من میگم که فلان جای دین مشکل هست! شما اگه تعصب دینی داشته باشید، بلافاصله میگید که نه اصلا، دین مشکلی نداره و اگه مشکلی میبینی از خودته!! ولی اگه آزاد اندیش باشید میگید که بذار تا بررسیش کنم و روش فکر کنم!

اغلب اوقات ما با آزاداندیشی ناقصمون(بواسطه زمان تحقیق یا سن کم!) به چیزی میرسیم و فکر میکنیم حقیقته! حالا اگه رو این شبه‌حقیقتمون تعصب پیدا کنیم، چیزی غیر از گمراهی خود و یا حتی دنباله‌روهامون به دنبال نداره! پس حتی اگه فکر کنیم عالم کل هستیمم نباید از تحقیق با اندیشه ی آزاد دست برداریم!

والله یکی از طلبه ها به بنده گفت در کتاب آقای سبحانی این آمده و من هم تعجب کردم و از چند طلبه پرسیدم گفتند تعصب دینی مهم ترین چیز هست ... و نه به تنهایی ازادی اندیشه !
من منظورم اینه که ممکنه اندیشه بگه محرم بد و نباید خرجش بشه و فرد بره عزاداری کنه و به نظرش کار بیهوده باشه ولی تعصب و غیرت دینی یه چیز دیگه میگه! ما مسلمین هم خودمون میدونم کدام راه صحیح است ولی برای جواب دادن به غربی ها که میگویند فقط اندیشه ... باید چه بگوییم ؟!!؟
این مطلب هم از داخل اینترنت پیدا کردم فک کنم جالب باشه » http://www.porseshonazar.blogfa.com/post-5.aspx

من دیگه دارم واقعا دیوانه میشم از اینکه در جواب دادن به پرسش تعصب دینی یا ازادی اندیشه که عاجز مانده ام که چطوری پاسخگو باشم ...
مطلب زیر رو هم اگه میشه مطالعه کنید بسیار جالب هست ( سایت : http://www.islamquest.net بود مطلب )
--------------------------------------------------------------------------------------
http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa7504

بنده یه نکته ای رو دیدم استاد اشاره کردن که ما هم ازاد اندیشی داریم و هم تعصب ...یعنی هردو اینهارا در کنار هم دادیم.اما متعصفانه ازاد اندیشی صرفا به اسم وجود دارد نه عمل .در هر زمانی که بخواهیم بررسی انجام دهیم و به شخصیتی مراجع میکنیم برای پرسش در خودمام همیشه ترس از برخورد با تعصبات ان فرد را داریم که در واقع همین میشود...سوالی از سر تحقیق کنجکاوی پرسش تمو جوابی از روی تعصب خالی...بارها و بارها این عمل برای خودم اتفاق افتاده ....حال دوست دارم تعریفی از ازاد اندیشی دینی ببینم در چه قالبی قرار میگیرد و چه حد و مرزی دارد
ممنونم

mohammad-z;667858 نوشت:
من منظورم اینه که ممکنه اندیشه بگه محرم بد و نباید خرجش بشه و فرد بره عزاداری کنه و به نظرش کار بیهوده باشه ولی تعصب و غیرت دینی یه چیز دیگه میگه! ما مسلمین هم خودمون میدونم کدام راه صحیح است

اندیشه میگه که به جای خرج گریه کردن، میتونیم به یه فقیر کمک کنیم یا اون پولو خرج فرهنگی کنیم که امام حسین بخاطرش کشته شد!!(فرهنگ آزادگی!) یا به گروه نمایشی بدیم تا نمایش عاشورا رو اجرا کنن تو اون ده روز!(البته اگه بدون تحریف اجرا کنن!) اینطور حداقل مردم میدونن چی شد که اینجوری شد!
ولی تعصب دینی(بعضا!!) میگه کی حوصله داره!!؟ میشینیم گریه مونو میکنیم ثوابمونو جمع میکنیم میریم دیگه!!! بهشتم میخریم راحت!!

Masood11;667892 نوشت:
اندیشه میگه که به جای خرج گریه کردن، میتونیم به یه فقیر کمک کنیم یا اون پولو خرج فرهنگی کنیم که امام حسین بخاطرش کشته شد!!(فرهنگ آزادگی!) یا به گروه نمایشی بدیم تا نمایش عاشورا رو اجرا کنن تو اون ده روز!(البته اگه بدون تحریف اجرا کنن!) اینطور حداقل مردم میدونن چی شد که اینجوری شد!
ولی تعصب دینی(بعضا!!) میگه کی حوصله داره!!؟ میشینیم گریه مونو میکنیم ثوابمونو جمع میکنیم میریم دیگه!!! بهشتم میخریم راحت!!

امام مهدى عليه السلام : لأَندُبَنَّكَ صَباحا و مَساءً و لأَبكِيَنَّ عَلَيكَ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَما ؛
امام زمان از همه متعصب تره چون هر روز گریه میکنن
مواظب باشید تو حرفاتون به عقاید توهین نکنید .....
شما که اصل عاشورا و ازادگی رو فهمیدید ماشالا از همه شبهاتتون بیشتره

رئوف;667771 نوشت:
دیدگاه آیت الله سبحانی بایستی به صورت دقیق و مستند مطرح شود تا امکان بررسی داشته باشد.

با این حال نظر بنده این است که هر دوی این مولفه ها لازم هستند ولی باید جایگاه هر کدام را شناخت.

از سویی ما چاره ای جز آزاد اندیشی نداریم. اساسا انتخاب حق از باطل هنگامی رخ می دهد که به دو یا چند سخن گوش فرا داده شود و با معیارهای عقلانی بین آنها قضاوت صورت بگیرد. و این همان مطلبی که است که خداوند در قرآن می فرماید:

«الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُوْلَئِكَ هُمْ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ»(1) آنان (کسانی) که به سخن گوش فرامى‏ دهند و بهترين آن را پيروى مى‏ كنند؛ اينانند كه خدايشان راه نموده و اينانند همان خردمندانند.

پس از شنیدن اقوال و دیدگاه ها بایستی بهترین آن را انتخاب کرد و بهترین را پذیرفت.

در اینجاست که مرحله دوم (تعصب) آغاز می شود، به این معنا که هنگامی که فرد حقیقی را یافته است و با تلاش علمی، به امری از حقیقت دست یافته، باید در عمل بدان ملتزم باشد و طبق یافته خود عمل کند و آن را رها نکند. این معنای تعصب صحیح است. به عبارت دیگر، هنگامی که با آزادی اندیشه، به حقیقتی رسیدیم بایستی بر طبق یافته خود عمل کنیم نه اینکه مجددا مانند یک فرد جاهل رفتار نماییم.

موفق باشید

سلام سوال خوبیه ولی من در پاسخ شما ابهام دارم. من گاهی یه مطلب دینی میخونم در ذهنم اشکالاتی میرسه ولی یه حالتی پیدا میکنم که ابا دارم از بیانش.
چطور میشه اینو با آزاداندیشی که شما میفرمائید در مرحله تحقیق نیست جمع زد؟
من یه موقعی در مورد حکم ارتداد با دفتر آیت الله مکارم تماس گرفتم. که اگه کسی روند تحقیقش رو یادداشت کنه (حتی در نوشته ها یا هارد کامپیوتر خودش) و سعی کنه صادقانه موضوع رو بررسی کنه و لذا مسائلی که داره بررسی میکنه ممکنه به نفع یا به ضد دین باشه، اینجا هم حکم ارتداد بار میشه؟ گفتند بله

آیا من این اجازه رو دارم؟ یه استفتای مکتوب هست؟ که بتونم فارغ از ترس درون دینی یا بیرون دینی، یه وبلاگ داشته باشم و به طور جدی در مسائل مورد نظرم تحقیق کنم؟

دوست عزیز عاشورا یه مثال بود
یا مثلا وقتی یک مسلمان میاد و مسلمانی رو میکشه دین و تعصب دینی میگوید که باید آن فرد که کسی رو کشته اعدام شود ولی ازادی اندیشه چی میگه ... اندیشه معمولا میگه که خودش تعداد مسلمین کمه چرا باید اون یکی رو کشته ما هم اینو بکسیم !!!!
اینجا سوال پیچیده میشه که باید چی کار کرد حرف ازادی اندیشه رو پذیرفت یا حرف تعصب دینی رو ؟!؟!؟! و هر کدام به چه دلیل ؟!؟!؟

اساتید و کارشناسان باز هم مطالبی در این مورد بگن ممنون میشیم

برکه;667931 نوشت:
آیا من این اجازه رو دارم؟ یه استفتای مکتوب هست؟ که بتونم فارغ از ترس درون دینی یا بیرون دینی، یه وبلاگ داشته باشم و به طور جدی در مسائل مورد نظرم تحقیق کنم؟

ببخشید تو تماس تون با دفتر آیت الله مکارم بحث نوشتن روند تحقیق تون تو وبلاگ رو هم مطرح کردین؟

امینه;668073 نوشت:
ببخشید تو تماس تون با دفتر آیت الله مکارم بحث نوشتن روند تحقیق تون تو وبلاگ رو هم مطرح کردین؟

سلام، نه

من این شائبه رو داشتم که مثلا ممکنه به علت تحقیقات ناقص در یه موضوع دینی، به نتیجه غیر از اونی که دین میگه رسید.
در عین حال تا صادقانه یه موضوعی رو بررسی نکنیم نمیتونیم نتیجه مطلوبی داشته باشیم.
گفتم اگه با صداقت هرچیزی رو فهمیدیم فارغ از این که اون مسئله در اون موضوع موافق یا مخالف نظر دین باشه میتونیم پیش خودمون بنویسیم (بدون نشر) بازم ارتداد میشه گفتند بله

وقتی پیش خودتون نمیتونید بنویسید، به طریق اولی در مورد نوشتن در وبلاگ یا کتاب که مسلما حکم ارتداد رو خواهد داشت. (قبل این سوالم، در مورد کتاب رو پرسیدم آیا یه نویسنده اگه عناد نداشته باشه و به نتایج دیگه بررسه و کتابشو چاپ کنه مرتده که جواب مثبت بود)

برکه;667931 نوشت:
سلام سوال خوبیه ولی من در پاسخ شما ابهام دارم. من گاهی یه مطلب دینی میخونم در ذهنم اشکالاتی میرسه ولی یه حالتی پیدا میکنم که ابا دارم از بیانش.
چطور میشه اینو با آزاداندیشی که شما میفرمائید در مرحله تحقیق نیست جمع زد؟
من یه موقعی در مورد حکم ارتداد با دفتر آیت الله مکارم تماس گرفتم. که اگه کسی روند تحقیقش رو یادداشت کنه (حتی در نوشته ها یا هارد کامپیوتر خودش) و سعی کنه صادقانه موضوع رو بررسی کنه و لذا مسائلی که داره بررسی میکنه ممکنه به نفع یا به ضد دین باشه، اینجا هم حکم ارتداد بار میشه؟ گفتند بله

آیا من این اجازه رو دارم؟ یه استفتای مکتوب هست؟ که بتونم فارغ از ترس درون دینی یا بیرون دینی، یه وبلاگ داشته باشم و به طور جدی در مسائل مورد نظرم تحقیق کنم؟



با سلام خدمت شما دوست گرامی

اینکه اشکالاتی به ذهن انسان برسد و در پی آن باشد، امری طبیعی است و مشکلی ندارد. و مرحله تحقیق لزوما ابتدای کار نیست بلکه در هر مرحله ای، انسان با تحقیق بیشتر، می تواند درک عمیق تر و بهتری نسبت به یک مسئله پیدا کند.

داشتن وبلاگ مشکلی ندارد ولی باید به یک مسئله توجه کرد. مسائلی که دقیق هستند و یا دارای چند مرحله ی استدلالی هستند و نیازمند تامل و پیگیری هستند، باید برای افرادی مطرح شود که واقعا استعداد درک آنرا دارند و نیز پیگیری و پشتکار این مسئله را نیز دارند.
در بررسی تخصصی بسیاری از اوقات انسان باید نظرات منتقدین را مطرح کند و سپس به نقد آنها بپردازد. حال شما فرض کنید که یک مخاطب، صرفا یکبار به وبلاگ شما سر بزند و یک شبهه ای را بخواند، و بدون اینکه پیگیری کند و ادامه مطالب را دیده باشد، در ایمانش تردید کند و دچار ضعف ایمان شود. بنابراین طرح عمومی شبهات، به جهت مشکلاتی این چنین به مصلحت نیست.

با این حال شما در محیط هایی مانند همین انجمن های گفتگو که تریبون رسمی پاسخگویی در حوزه علمیه قم است، می توانید مسائل خود را طرح کنید و در مورد سوالات خود تحقیق نمایید.

موفق باشید

Masood11;667892 نوشت:
اندیشه میگه که به جای خرج گریه کردن، میتونیم به یه فقیر کمک کنیم یا اون پولو خرج فرهنگی کنیم که امام حسین بخاطرش کشته شد!!(فرهنگ آزادگی!) یا به گروه نمایشی بدیم تا نمایش عاشورا رو اجرا کنن تو اون ده روز!(البته اگه بدون تحریف اجرا کنن!) اینطور حداقل مردم میدونن چی شد که اینجوری شد!
ولی تعصب دینی(بعضا!!) میگه کی حوصله داره!!؟ میشینیم گریه مونو میکنیم ثوابمونو جمع میکنیم میریم دیگه!!! بهشتم میخریم راحت!!

mohammad-z;667934 نوشت:
مثلا وقتی یک مسلمان میاد و مسلمانی رو میکشه دین و تعصب دینی میگوید که باید آن فرد که کسی رو کشته اعدام شود ولی ازادی اندیشه چی میگه ... اندیشه معمولا میگه که خودش تعداد مسلمین کمه چرا باید اون یکی رو کشته ما هم اینو بکشیم !!!!

سلام به همه
دوستان عزیز ، جناب "مسعود" و جناب "محمد" بزرگوار ، شما الان یه اشتباه بزرگ دارید انجام می دید!

شما در حال حاضر به هیچ وجه در حال بررسی
تعصب و آزاداندیشی نیستید! (تعجب نکنید :ok:)
بلکه دارید تقابل دین و دموکراسی رو بررسی میکنید!

به این اختلاف دقت کنید

در واقع دین میتونه همراه آزاداندیشی باشه ، و تفکر دموکراسی (یا اندیشهء مدرن) میتونه متعصبانه باشه

تعصب (که در بحث ما به معنای تعصب بی جاست) یعنی شما بدون شنیدن نظر طرف مقابل و بدون بررسی استدلال های اون ، به روی عقیدهء خودتون پافشاری کنید و طرف مقابل رو از پیش ناحق بدونید و خودتون رو حق

بنا بر این ابتدا باید دو نوع نظریه ای که شما دوستان گرامی ، از جانب دو تفکر دین و اندیشهء مدرن ، درمورد دو موضوع عاشورا و اعدام مطرح فرمودید بررسی بشه و دلایل هر کدوم شنیده بشه ، تا معلوم بشه کدام یک بر اساس عقله و کدام بر اساس تعصب

سلام
نخیر دوست عزیز درسته ما داریم از دین حرف میزنیم ولی من الان یه سوال با اینکه این موضوع برا من روشن شدس ولی دلیل درست و حسابی ندارم .... غربی ها میگن هر چی تو ذهنت امد قبوله واسه هر چیزی فک کنم و به کار خودت برس و کاری به دین و عقیده نداشته باشولی ما مسلمین میگیم دوتاش باید باشه .... با اینکه ممکنه یه چیز خوب و یا حتی بد به ذهن ما بیاد ولی تعصب دینی نزاره مثل همون اعدام...
مسلما هر دو با هم بهتره چون دین اسلام کامل هست و نباید بهش شک کرد
من برای تعصب دینی که باید باشه یا نه که بتونم به دیگران پاسخگو باشم دلیل و رواین میخوام ....
همین .... ممنون

سلام علیکم و رحمه الله

لطفا روی یک موضوع تمرکز کنید تا به نتیجه برسیم . منظور موضوع اصلی و کلی قضیه است .

تعصب اگر بر پایه یک امر باطل باشد بله مذموم است این را اسلام تاکید فرموده آیه صریح قرآنی دارد ولی اگر امری حق بود چطور ؟

ایا این غیرت هم میتواند مانند تعصب و غیرت محصول باطل قبلی , ناشایست , بد و غیر عاقلانه باشد ؟

حال اگر حقیقتا آزاد اندیش باشیم باید این حق را به او بدهیم که از عقاید صحیحش دفاع کند . اگر این اجازه را به او ندهیم و این حق را از او بخواهیم سلب کنیم خود کژاندیشی است نه آزاد اندیشی.

هر کسی برای گرفتن دزد پولش صدها متر ممکن است بدنبال سارق بدود ما این حق را به او میدهیم و برایمان عجیب نیست
ولی اگر بگوئیم کسی با یک اشکال بی در و پیکر ما جهان بینی و عقیده اش را باید به سطل آشغال بیاندازد , این کار را فقط از یک دیوانه یا ساده لوح باید انتظار داشت و نه انسان صاحب فهم و درک
کسانی که چنین کاری را میکنند برای فهم و درک خودشان از زندگی به اندازه پول جیبشان ارزش قائل نیستند

اما بعد اینکه
لازمه اینکه اثبات کنیم که کسی عقیده باطلی دارد اولا لازم است عقیده اش را درست فهمیده باشیم و اگر اشتباه بود بتوانیم اصلاحش کنیم

و قبل از آن باید عقیده خودمان را هم درست شناخته باشیم که عقیده باطلی نباشد بیائیم از آن دفاع و عقاید دیگرانر ا زیر سوال ببریم

کنجکاو بی گناه;667916 نوشت:
امام مهدى عليه السلام : لأَندُبَنَّكَ صَباحا و مَساءً و لأَبكِيَنَّ عَلَيكَ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَما ؛
امام زمان از همه متعصب تره چون هر روز گریه میکنن
مواظب باشید تو حرفاتون به عقاید توهین نکنید .....
شما که اصل عاشورا و ازادگی رو فهمیدید ماشالا از همه شبهاتتون بیشتره

اگه این یه کلمه کل حرفشون باشه، بله!! اون هم در صورتی که عزاداری برای خانواده رو تعصب بدونیم!!

من همچین ادعایی نکردم!! و اگرم کرده باشم به این معنیه که اون گریه و زاریا تاثیر داشته که گفتم غیر ممکنه!!

Reza-D;668152 نوشت:
سلام به همه
دوستان عزیز ، جناب "مسعود" و جناب "محمد" بزرگوار ، شما الان یه اشتباه بزرگ دارید انجام می دید!

شما در حال حاضر به هیچ وجه در حال بررسی
تعصب و آزاداندیشی نیستید! (تعجب نکنید :ok:)
بلکه دارید تقابل دین و دموکراسی رو بررسی میکنید!

به این اختلاف دقت کنید

در واقع دین میتونه همراه آزاداندیشی باشه ، و تفکر دموکراسی (یا اندیشهء مدرن) میتونه متعصبانه باشه

تعصب (که در بحث ما به معنای تعصب بی جاست) یعنی شما بدون شنیدن نظر طرف مقابل و بدون بررسی استدلال های اون ، به روی عقیدهء خودتون پافشاری کنید و طرف مقابل رو از پیش ناحق بدونید و خودتون رو حق



بنا بر این ابتدا باید دو نوع نظریه ای که شما دوستان گرامی ، از جانب دو تفکر دین و اندیشهء مدرن ، درمورد دو موضوع عاشورا و اعدام مطرح فرمودید بررسی بشه و دلایل هر کدوم شنیده بشه ، تا معلوم بشه کدام یک بر اساس عقله و کدام بر اساس تعصب

سلام

اتفاقا من دارم تعصب دینی رو با آزاد اندیشی دینی مقایسه میکنم! و از اونجا که هر چی مطلبی حجیم تر باشه درصد اشتباهش بیشتره، مطلبو جزئی کردیم!

mohammad-z;668163 نوشت:
من برای تعصب دینی که باید باشه یا نه که بتونم به دیگران پاسخگو باشم دلیل و رواین میخوام ....
همین .... ممنون
خب عرض من هم همین بود برادر
آیا صرفاً تعصب
دینی بده؟ یا کلاً تعصب بده؟
نکته اینه

دقت بفرمایید:

mohammad-z;668163 نوشت:
غربی ها میگن هر چی تو ذهنت امد قبوله واسه هر چیزی فک کنم و به کار خودت برس و کاری به دین و عقیده نداشته باش
عرض بنده هم اینه که خود این جمله یعنی خودخواهی! یعنی اوج تعصب! اینکه تو فقط خودت ملاکی. فقط خودت. بدون توجه به اینکه نظرت درسته یا غلط. یعنی حتی اگر نظرت اشتباه هم باشه باز هم باید بهش عمل کنی!

تعصبی بدتر از این میشناسید؟

این مصداق بارز تعصبه ، اما چون دینی نیست پس اشکالی هم نداره!

Masood11;668315 نوشت:
اتفاقا من دارم تعصب دینی رو با آزاد اندیشی دینی مقایسه میکنم! و از اونجا که هر چی مطلبی حجیم تر باشه درصد اشتباهش بیشتره، مطلبو جزئی کردیم!
خیر مسعود جان شما مقایسه نکردید داداش ، بلکه از ابتدا حکم صادر کردید. ببین برادر:
Masood11;667892 نوشت:
اندیشه میگه که به جای خرج گریه کردن، میتونیم به یه فقیر کمک کنیم یا اون پولو خرج فرهنگی کنیم که امام حسین بخاطرش کشته شد!

Masood11;667892 نوشت:
ولی تعصب دینی(بعضا!!) میگه کی حوصله داره!!؟ میشینیم گریه مونو میکنیم ثوابمونو جمع میکنیم میریم دیگه!!! بهشتم میخریم راحت!!
شما از کلمهء اندیشه استفاده کردید (عقل) و بعد گفتید اما تعصب دینی میگه..... یعنی بطور غیرمستقیم دین رو در برابر اندیشه قرار دادید و معنای حرف شما این بود که حرف دین غیرعقلانیه

لذا من هم عرض کردم ابتدا باید دو نظر مطرح و بررسی بشه ، تا درست و غلط هر کدوم مشخص بشه. بعد از اون هر کدوم از دو نظریه که غلط بودنش مشخص شد ، اما صاحب اون نظر بی دلیل برموضع خودش پافشاری کرد ، میشه مصداق تعصب بی جا

Reza-D;668376 نوشت:
خیر مسعود جان شما مقایسه نکردید داداش ، بلکه از ابتدا حکم صادر کردید. ببین برادر:

شما از کلمهء اندیشه استفاده کردید (عقل) و بعد گفتید اما تعصب دینی میگه..... یعنی بطور غیرمستقیم دین رو در برابر اندیشه قرار دادید و معنای حرف شما این بود که حرف دین غیرعقلانیه

لذا من هم عرض کردم ابتدا باید دو نظر مطرح و بررسی بشه ، تا درست و غلط هر کدوم مشخص بشه. بعد از اون هر کدوم از دو نظریه که غلط بودنش مشخص شد ، اما صاحب اون نظر بی دلیل برموضع خودش پافشاری کرد ، میشه مصداق تعصب بی جا


یه اشتباه لفظی بوده! وگرنه مطالب بعد از اون کلمه، حاصل اندیشه دینی هستن!
در ضمن دینو در برابرش نگفتم! تعصب دینی رو گفتم!

به نظر من تعصب دینی خوبه چون دین هست که ما رو راهنمایی میکنه و ممکنه چیزایی رو که برای م فکر کردن و اندیشیدن درونش یه مقدار سخت هست ( مثل افرینش انسان ) رو بتوان با دین جواب داد ولی هر تعصب هم مثل تعصب دین نیس
ولی باز در این حال بعضی بزرگان تاکیدی بر تعصب دینی نکردند و برای هر چیز ملاک آزادی اندیشه رو کشیدن وسط ( مثل آقای مطهری ، سبحانی و ... که به نظرم سیاسی باشه نظر این بزرگان ) بنده دنبال روایت از ائمه هستم که تعصب دینی رو والاتر از ازادی اندیشه نشون بده یعنی دنبال سند و مدرک هستم ...
بازم ممنون

mohammad-z;668451 نوشت:
به نظر من تعصب دینی خوبه چون دین هست که ما رو راهنمایی میکنه و ممکنه چیزایی رو که برای م فکر کردن و اندیشیدن درونش یه مقدار سخت هست ( مثل افرینش انسان ) رو بتوان با دین جواب داد ولی هر تعصب هم مثل تعصب دین نیس
ولی باز در این حال بعضی بزرگان تاکیدی بر تعصب دینی نکردند و برای هر چیز ملاک آزادی اندیشه رو کشیدن وسط ( مثل آقای مطهری ، سبحانی و ... که به نظرم سیاسی باشه نظر این بزرگان ) بنده دنبال روایت از ائمه هستم که تعصب دینی رو والاتر از ازادی اندیشه نشون بده یعنی دنبال سند و مدرک هستم ...
بازم ممنون

تنها دست آورد تعصب دینی اینه که ما الان هزاران فرقه دینی داریم که همه بر حقن!!(البته به گفته خودشون!!)

[="#000080"]اسلام ذاتا دین کاملی است اما اندیشه ما کامل نیست . ازادی اندیشه و نقد باعث میشود ما کاستی های اندیشه خود را بدانیم و انها را برطرف کنیم و درک کاملتری از دین داشته باشیم.. تفاوت یک مسلمان شیعه با تروریست های داعش در همین موضوع نهفته است. دین بنیان گذارده شده بر اصلوب عقل و اخلاق اساس اسلام و تشیع است...قران هم بارها گفته به صرف این پدر و مادر شما اعتقادی دارند ان را نپذیرید و بلکه با دلیل و استدلال ان را بپذیرید. در جنگ صفین لشکریان امام علی (ع) شاید مسلمان بودند اما مسلمان آگاه نبودند به همین خاطر نیرنگ عمر عاص موثر واقع شد. اما امام زمان (ع) به سربازانی باهوش و آگاه نیاز دارد نه پیروانی متعصب.[/]

سلام
ذهن ما یک سری جهت گیری های شناختی داره، مثل "تمایل به تایید"، "تمایل به حمایت از انتخاب" و "اثر لنگر انداختن" که می تونید از طریق لینکهای زیر در موردشون مطالعه بفرمایید:
تمایل به تایید
تمایل به حمایت از انتخاب
اثر لنگر انداختن

تمایل به تایید باعث میشه که ما دنبال شواهدی بگردیم که دانسته های قبلیمون رو تایید کنه. تمایل به حمایت از انتخاب سبب میشه که ما متعصبانه از نظراتمون طرفداری کنیم و اثر لنگر انداختن هم باعث میشه ما به اولین چیزهایی که پذیرفته ایم اهمیت بیشتری دهیم. تعصب از همین جهت گیری های شناختی ناشی میشه.

بگذارید یک مثال بزنم: یک عضو داعش رو در نظر بگیرید که در معرض تبلیغات ضد شیعه قرار گرفته. تمایل به تایید می تونه باعث بشه که این فرد دنبال شواهدی بگرده که صحت شنیده هاش رو تایید کنه. این فرد ترجیح میده سخنرانی های رهبران داعش رو گوش کنه تا اینکه جوابیه علمای شیعه رو بشنوه! اگر این فرد بخواد در مورد رفتار شیعیان تحقیق کنه نا خود آگاه به مسائل منفی بیش از مسائل مثبت توجه می کنه. این فرد داخل یک چرخه معیوب می افته که روز به روز به آنچه در ابتدا بهش گفته شده معتقدتر میشه.

اما اگر این فرد بخواد آزادانه فکر کنه، باید این جهت گیری ها رو بشناسه و سعی کنه تعدیلشون کنه. باید عمداً سعی کنه مطالبی در رد عقاید قبلیش هم بخونه. در این مثال اگر نکته منفی ای در مورد تشیع در ذهن داره باید نظرات علمای شیعه رو هم مطالعه کنه. همچنین باید مطالبی که در انتقاد به عقاید و عملکرد داعش نوشته شده رو هم بخونه. باید با خودش فکر کنه "آیا ممکنه ابوبکر البغدادی یک شیاد باشه؟ آیا ممکنه فلان مطلب که به ما گفته شده نادرست باشه؟ ... ". این فکرها و بررسی ها بهش این امکان رو میده که با چشم بازتر راهش رو انتخاب کنه.

Masood11;668516 نوشت:
تنها دست آورد تعصب دینی اینه که ما الان هزاران فرقه دینی داریم که همه بر حقن!! (البته به گفته خودشون!!)
این حرفت رو تا حد زیادی قبول دارم :ok:

Masood11;668420 نوشت:
یه اشتباه لفظی بوده! وگرنه مطالب بعد از اون کلمه، حاصل اندیشه دینی هستن!
در ضمن دینو در برابرش نگفتم! تعصب دینی رو گفتم!
تفاوتی نداره ، به هر حال صحبت شما یعنی تقابل دو اندیشه
شما می فرمایید آزاد اندیشی (به جای اندیشه) میگه که پول رو فلان جا خرج کنیم ، اما تعصب دینی میگه می شینیم گریمون رو میکنیم

اولی این رو میگه
دومی اون رو میگه

یعنی هر دوی اینها که مطرح کردید اندیشه هستند و....

آزاد اندیشه یعنی اینکه هر دوی این اندیشه ها (نظر اول و نظر دوم) جدای از اینکه دینی باشن یا خیر ، اجازهء ابراز شدن داشته باشن

و تعصب بی جا یعنی اینکه صاحب یکی از این دو اندیشه (چه نظر اول و چه نظر دوم) ، بدون توجه به دلایل طرف مقابل ، اندیشهء خودش رو بر حق بدونه

به عبارتی ، آزادی اندیشه یعنی

اجازهء ابراز اندیشه های متقابل ، نه اینکه یکی از دو اندیشه رو "آزادی اندیشه" معنا کنیم!

Reza-D;668622 نوشت:
تفاوتی نداره ، به هر حال صحبت شما یعنی تقابل دو اندیشه
شما می فرمایید آزاد اندیشی (به جای اندیشه) میگه که پول رو فلان جا خرج کنیم ، اما تعصب دینی میگه می شینیم گریمون رو میکنیم

اولی این رو میگه
دومی اون رو میگه

یعنی هر دوی اینها که مطرح کردید اندیشه هستند و....

آزاد اندیشه یعنی اینکه هر دوی این اندیشه ها (نظر اول و نظر دوم) جدای از اینکه دینی باشن یا خیر ، اجازهء ابراز شدن داشته باشن

و تعصب بی جا یعنی اینکه صاحب یکی از این دو اندیشه (چه نظر اول و چه نظر دوم) ، بدون توجه به دلایل طرف مقابل ، اندیشهء خودش رو بر حق بدونه

به عبارتی ، آزادی اندیشه یعنی

اجازهء ابراز اندیشه های متقابل ، نه اینکه یکی از دو اندیشه رو "آزادی اندیشه" معنا کنیم!

خب من اینطور بهش نگاه میکنم که آزاد اندیشی راه موثرتر رو انتخاب میکنه ولی تعصب آدمو کور میکنه!

آزادی اندیشه یعنی این که احساساتمون بر عقلمون غلبه نکنه در غیر این صورت تعصب اتفاق میبفته و از تعقل دور میشیم . و لازمه پیروی از عقل تمسک به قرآن و اهل بیت علیهم السلام است

Masood11;668673 نوشت:
خب من اینطور بهش نگاه میکنم که آزاد اندیشی راه موثرتر رو انتخاب میکنه ولی تعصب آدمو کور میکنه!
احسنت. آزادی اندیشه راه مؤثرتر رو انتخاب میکنه. خب ، شما از کجا فهمیدید که راه اول مؤثرتره؟ آیا دلایل قائلان به راه دوم رو شنیدید و تونستید رد کنید؟ آیا دلایل خودتون رو مطرح کردید و طرف مقابل پاسخی براش نداشته؟

اگر اینها نبوده ، یعنی این شما بودید که متعصبانه نگاه کردید ، نه طرف مقابل (همین قانون برای طرف مقابل هم صدق میکنه)

مهمتر از همه ، آیا هر دو طرف (قائلان به راه اول و دوم) مطمئن هستن که راه سومی وجود نداره؟ یا حتی راه های بیشتر؟

----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

تا اینجا بیشتر بحث ما اومد روی مصداقی که شما مطرح کردید و اگه قرار باشه صرفاً روی یک مصداق گفتگو کنیم ، باید برای هر مصداق یه تاپیک ایجاد کنیم که میشه چندین تاپیک! این توضیحات رو عرض کردم فقط برای مشخص شدن معنای آزاداندیشی

الان فکر میکنم کافی باشه و بتونیم روی اصل موضوع (تعصب ، خوب یا بد) گفتگو کنیم)

البته فعلاً نظری نمیدم تا سایر دوستان هم نظر بدن :ok:

Reza-D;668719 نوشت:


الان فکر میکنم کافی باشه و بتونیم روی اصل موضوع (تعصب ، خوب یا بد) گفتگو کنیم)

اره فک کنم رو این موضوع تمرکز کنیم بهتره وگرنه معنای آزادی اندیشه متفاوت است :Cheshmak:

دوستان لطفا بازم نظر بدین ...

mohammad-z;667623 نوشت:
ایا باید با ازادی اندیشه تصمیم گرفت یا تعصب دینی؟
کدام بهتر است برای ما مسلمین... ما مسلمانان هر دو رو داریم ولی غربی ها فقط میگویند آزادی اندیشه!!!
اول باید این دو واژه تعریف بشن چون همونطور که گفتم آزادی اندیشه میتونه دینی باشه ، میتونه غیر دینی باشه

برای همین با اجازه ، کمی سؤال شما دوست بزرگوار رو اصلاح میکنم و تبدیلش میکنم به دو سؤال

1 - به عنوان یک انسان ، درمورد مسائل زندگی ، آیا باید با آزادی اندیشه تصمیم گرفت یا باید بر مبنای دین

(بدون قید تعصب) تصمیم گیری کرد؟

2 - به عنوان یک مسلمان ، درمورد دین باید آزادانه برخورد کنیم یا متعصبانه؟

به سؤالها هم باید به ترتیب پاسخ داده بشه. در پست بعد سؤال 1 رو پاسخ میدم

Reza-D;670008 نوشت:
1 - به عنوان یک انسان ، درمورد مسائل زندگی ، آیا باید با آزادی اندیشه تصمیم گرفت یا باید بر مبنای دین(بدون قید تعصب) تصمیم گیری کرد؟
به عنوان کسی که از ابتدا دینی نداشته ، احتمالاً سؤال بالا پیش میاد

پاسخ اینه که باید با آزادی اندیشه انتخاب و تصمیم گیری کنیم. اما این نکته نباید فراموش بشه که لازمهء آزاد اندیشی اینه که بشه هر نظریه ای رو بررسی کرد ، از جمله دین

پس ابتدا باید نظرات مختلف ، حتی دین رو شنید و از بین اونها بهترین رو انتخاب کرد. این میشه معنای انتخاب آزادانه و آزاد اندیشی

Reza-D;670008 نوشت:
2 - به عنوان یک مسلمان ، درمورد دین باید آزادانه برخورد کنیم یا متعصبانه؟
حالا ما فرض رو بر این میذاریم که ما اسلام رو پذیرفتیم (از ابتدا یا با تحقیق). در این صورت چه؟ باید در اندیشیدن آزاد باشیم ، یا باید متعصبانه برخورد کنیم

پاسخ اینه که بطور مطلق ، هیچکدوم!

فلسفهء اصلی پذیرش دین (در اینجا اسلام) ، اعتقاد به نیرویی فراتر از ما و وجود بی انتهایی هست که بر ما حکومت میکنه و تدبیر تمام امور به دست این حاکم مطلق قرار داره که بهش میگیم خداوند. پذیرش این بندگی ، یعنی اعتراف ما انسان ها به این واقعیت که ما مخلوقی ناقص هستیم

آزاد اندیشی:
بنا بر صحبت بالا ، گر چه ما انسان ها قدرت تحلیل برخی امور رو داریم ، اما در برابر حقیقت مطلق (خداوند) هیچ قدرت و تفکری نداریم و عقل و تفکر ما بطور شدیدی ناقصه. لذا اون آزاداندیشی که بی نیاز از تدبیر خالق باشه ، برای ما مسلمان ها موضوعیت نداره

تعصب:
از طرفی به دلیل اختیار و حق انتخابی که همین قادر یکتا به ما عطا کرده ، نگاه متعصبانهء مطلق و بدون دلیل هم برخواسته از غرور انسانی خواهد بود و به نوع دیگری قد علم کردن روبروی خالق خواهد بود. لذا این هم برای یک مسلمان واقعی موضوعیت نداره

پس راهکار چیه؟
عرض میکنم....

Reza-D;670016 نوشت:
2 - به عنوان یک مسلمان ، درمورد دین باید آزادانه برخورد کنیم یا متعصبانه؟

Reza-D;670016 نوشت:
بطور مطلق ، هیچکدوم!
پس راهکار چیه؟

خداوند در قرآن پاسخ این سؤال رو فرموده که البته ماها اکثراً فقط به بخش اول این آیهء معروف دقت می کنیم:
لا اکراه فى الدّین قد تَبَیّن الرّشدُ مِن الغىِّ
در دین اجباری نیست ، چرا که راه هدایت از گمراهی مشخص شده است

در دین اجباری نیست:
یعنی تعصب خشک اشتباست و راه قبول قلبی دین ، نه زور و اکراه ، بلکه دلیل و برهان است

راه هدایت از گمراهی مشخص شده:
یعنی تکیه بر اندیشهء انسانی صرف هم اشتباست و شما انسانها برای هدایت شدن ، به شناخت دو مقولهء هدایت و گمراهی نیاز دارید و این شناخت فقط از راه تمسک به آموزه های خداوند امکان پذیر است

با استناد به فرمایش قرآن ، من 4 نکته رو برای راهکار پیشنهاد میدم:

1 - درمورد دین به خوبی تحقیق کنیم تا پذیرش ما تا حد ممکن با اون مقدار عقل و فهمی که خدا بهمون داده تطبیق پیدا کنه

2 - وقتی مورد اول رو بطور کامل و دقیق انجام دادیم ، بخش هایی میمونه که برای اونها پاسخ نداریم. اینجا رو به خداوند (که به بندگی خودمون در برابرش اعتراف داریم) اعتماد میکنیم و به خودش واگذار میکنیم

3 - مواردی که بعد از تحقیق ، قداست اون برای ما اثبات شده ست ، یعنی فهمیدیم که برای خداوند با ارزش هستن رو متعصبانه ازشون دفاع کنیم

4 - تعصبی که در مورد 3 عرض کردم با خشک بودن قاطی نکنیم. یعنی در عین حال که اجازهء توهین به این مقدسات رو نمیدیم ، اجازهء سؤال پرسیدن رو برای دیگران قائل باشیم و درصورت طرح سؤال یا حتی اشکال ، با گفتگوی منطقی سعی در رفع شبهه کنیم
(مگر اینکه طرف با بیات دیگه ای وارد میدون بشه که بحثش جداست)

پس:
نه آزاد اندیشی مطلق که حرف خدا ، در ذیل حرف بشر تعریف بشه
نه تعصب خشک که باعث بشه اون مقدار آزادی که خداوند به انسان ها داده پایمال بشه

پرسش:
به نظرتان ما باید به کدام یک تکیه کنیم؟ آزادی اندیشه یا تعصب دینی.؟

پاسخ:
هر دوی این مولفه ها لازم هستند ولی باید جایگاه هر کدام را شناخت.

از سویی ما چاره ای جز آزاد اندیشی نداریم. اساسا انتخاب حق از باطل هنگامی رخ می دهد که به دو یا چند سخن گوش فرا داده شود و با معیارهای عقلانی بین آن ها قضاوت صورت بگیرد. و این همان مطلبی که است که خداوند در قرآن می فرماید: «الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُوْلَئِكَ هُمْ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ»؛ آنان (کسانی) که به سخن گوش فرامى‏ دهند و بهترين آن را پيروى مى‏ كنند؛ اينانند كه خدايشان راه نموده و اينان همان خردمندانند.(1)
پس از شنیدن اقوال و دیدگاه ها بایستی بهترین آن را انتخاب کرد و بهترین را پذیرفت.

در اینجاست که مرحله دوم (تعصب) آغاز می شود، به این معنا که هنگامی که فرد حقیقی را یافته است و با تلاش علمی، به امری از حقیقت دست یافته، باید در عمل بدان ملتزم باشد و طبق یافته خود عمل کند و آن را رها نکند.
این معنای تعصب صحیح است. به عبارت دیگر، هنگامی که با آزادی اندیشه، به حقیقتی رسیدیم بایستی بر طبق یافته خود عمل کنیم نه این که مجددا مانند یک فرد جاهل رفتار نماییم.

_____
(1) زمر/ 18.

موضوع قفل شده است