جمع بندی آیا اوردن متنی مانند قرآن محال عقلی نیست؟

تب‌های اولیه

117 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا اوردن متنی مانند قرآن محال عقلی نیست؟

سلام
مدتی هست که مباحث مربوط به تحدی قران رو در این فروم دنبال میکنم.
من از کارشناسان محترم سایت یک سوال داشتم که تقاضا دارم به سوال من دقیق پاسخ داده شود .
در قران گفته شده که اگر میتوانید مانند قران سوره ای بیاورید .
با مطرح کردن چند نکته و مقدمه، سوال خود را مطرح میکنم .

اول: در قران کریم به صورت کلی گفته شده سوره ای مانند قران بیاورید و هیچ کجای ان حتی به صورت کلی گفته نشده متنی که قرار است مانند قران باشد از چه جهت باید مانند قران باشد؟

نکته دوم: در رد مثلیت متونی مانند فرقان الحق و امثال ان کارشناسان محترم میگویند بیشتر این متون از اسلوب قران پیروی کرده اند . پس متن فرضی که قرار است به عنوان تحدی برای قران اورده شود نباید به هیچ عنوان با اسلوب های قران در هر زمینه ای مشابهت داشته باشد . از طرفی طبق گفته ی قران باید مثل قران باشد . پس ما متنی میخواهیم که مشابهتی با اسلوب های قران نداشته باشد ولی مثل قران باشد !

نکته سوم : برای اثبات اینکه قران معجزه است باید ابتدا این مطلب را به صورت بدیهی بپذیریم که اوردن مثل و مانند برای تمام متون ، اشعار و .... ساخته ی بشر امکان پذیر است ، انهم مثل و مانندی که در اسلوب شباهت نداشته باشد ولی مثل باشد ! انگاه بتوانیم ثابت کنیم این مورد در باره قران کریم ممکن نیست تا خارق العاده بودن ان ثابت شود .

نکته چهارم : من در بسیاری از سوالات دوستان در مورد تحدی اینگونه مشاهده کردک که بحث بر سر این بود که ممکن است مانند قران اورد یا نه؟

به نظر من اگر یک سوال دیگر را کارشناسان پاسخ بدهند جواب این سوال روشن خواهد شد .
ایا ممکن است مانند بقیه متون ادبی متنی اورد که از اسلوب متن استفاده نکرده باشد ولی مثل ان باشد؟

برای مثال از کارشناسان محترم تقاضا دارم که یک شعر مانند اشعار حافظ بیاورند . این نکته فراموش نشود که از اسلوب و سبک حافظ ، در این شعر فرضی نباید استفاده شود ولی مثل اشعار حافظ باید باشد . هرگونه کپی از کلیه اشعار حافظ هم ممنوع است .
ممنون که پاسخ می دهید و
منتظر پاسخ شما کارشناسان عزیز هستم( و همچنین شعری که مثل اشعار حافظ باشد)

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد میقات

nimaG;664677 نوشت:
اول: در قران کریم به صورت کلی گفته شده سوره ای مانند قران بیاورید و هیچ کجای ان حتی به صورت کلی گفته نشده متنی که قرار است مانند قران باشد از چه جهت باید مانند قران باشد؟

با سلام و درود

قرآن به عنوان معجزه پیامبر صلی الله علیه وآله، و در قوم عرب نازل شده است. معجزه بایستی با توجه به موضوعی که در همان زمان حرف اول را می زند، متناسب باشد، مانند معجزه سحر و جادوگری در زمان حضرت موسی و معجزه طب و شفای بیماران و ... در زمان حضرت عیسی.

در جامعه عرب آن زمان، فصاحت و بلاغت در کلام، حرف اول را می زده است، و معجزه پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله نیز باید چیزی باشد در همین زمینه. لذا قدر متیقن از همانند آوری، همین فصاحت و بلاغت (شیوایی و رسایی و ...) است. پس همانند آوری و آنچه قرآن ادعای آن را دارد و دیگران را به تحدی فرا می خواند، مشخص و معلوم است.

لازم به ذکر است قرآن از حیثیات مختلف دارای اعجاز است و اعجاز آن منحصر به فصاحت و بلاغت نیست؛ و این منافات ندارد با این که ما به عنوان حداقل و قدرمتیقن، روی فصاحت و بلاغت، تفاهم داشته باشیم.

نکته:

مخاطبین قرآن در همان زمان، موضوع و محدوده همانندآوری و ادعای تحدی قرآن را به خوبی فهمیده و درک کرده اند. برای آنان ابهامی از این جهت وجود نداشته و متخصصان و فحول عرب در آن زمان تلاش های متعددی کردند تا همانندی مانند سوره های قرآن بیاورند ولی ناتوان مانده و به عجز و ناتوانی خود معترف شده اند.

nimaG;664677 نوشت:
نکته دوم: در رد مثلیت متونی مانند فرقان الحق و امثال ان کارشناسان محترم میگویند بیشتر این متون از اسلوب قران پیروی کرده اند . پس متن فرضی که قرار است به عنوان تحدی برای قران اورده شود نباید به هیچ عنوان با اسلوب های قران در هر زمینه ای مشابهت داشته باشد . از طرفی طبق گفته ی قران باید مثل قران باشد . پس ما متنی میخواهیم که مشابهتی با اسلوب های قران نداشته باشد ولی مثل قران باشد !

پیروی کردن از اسلوب قرآن مشکلی ندارد مشکل این است که بیشتر واژه ها و جملات به نوعی کپی برداری است و فقط در جملات تغییرات جزیی داده شده است.

به بیان دیگر؛ سازندگان کتاب هایی مانند فرقان الحق، بیشتر آمده اند ساختار و خود آیه را گرفته و تغییرات جزیی و ساده در آن داده اند؛ در حالی که یک نوشتار بایستی مستقل و روی پای خود مطلبی برای ارائه داشته باشد. این که متنی را برداریم و برخی کلمات را جایگزین کنیم، متن جدید و ایجاد و تولید محسوب نمی شود.

لذا به نطر می رسد مراد ایشان از شباهت اسلوبی، این باشد.

nimaG;664677 نوشت:
نکته سوم : برای اثبات اینکه قران معجزه است باید ابتدا این مطلب را به صورت بدیهی بپذیریم که اوردن مثل و مانند برای تمام متون ، اشعار و .... ساخته ی بشر امکان پذیر است ، انهم مثل و مانندی که در اسلوب شباهت نداشته باشد ولی مثل باشد ! انگاه بتوانیم ثابت کنیم این مورد در باره قران کریم ممکن نیست تا خارق العاده بودن ان ثابت شود .

در باره قرآن بایستی به این نکته توجه داشت که قرآن کلام خالق است؛ و همان طور که سنخ وجودی خالق با سنخ وجودی مخلوق متفاوت است، سنخ کلام آن دو نیز متفاوت است. افزون بر این که افق علمی خالق با افق علمی مخلوق، تفاوت و فاصله بسیار دارد. به همین جهات است که قرآن پس از تحدی به همانندآوری، خبر غیبی می دهد که نمی توانید مانند قرآن را بیاورید:

«فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ لَنْ تَفْعَلُوا»؛ پس اگر چنين نكنيد، كه هرگز نخواهيد كرد.(بقره، 24)

nimaG;664677 نوشت:
نکته چهارم : من در بسیاری از سوالات دوستان در مورد تحدی اینگونه مشاهده کردک که بحث بر سر این بود که ممکن است مانند قران اورد یا نه؟ به نظر من اگر یک سوال دیگر را کارشناسان پاسخ بدهند جواب این سوال روشن خواهد شد . ایا ممکن است مانند بقیه متون ادبی متنی اورد که از اسلوب متن استفاده نکرده باشد ولی مثل ان باشد؟

در این باره مطالبی عرض کردم. نیاز به تکرار نیست.

سلام

میقات;667360 نوشت:
لذا قدر متیقن از همانند آوری، همین فصاحت و بلاغت (شیوایی و رسایی و ...) است. پس همانند آوری و آنچه قرآن ادعای آن را دارد و دیگران را به تحدی فرا می خواند، مشخص و معلوم است.

در تاپیک زیر در مورد فصاحت و بلاغت سوره مسد گفتگو کردیم:
http://www.askdin.com/thread47098.html
خوندنش رو به شما توصیه می کنم
:Gol:

متاسفانه به سوال و درخواست اصلی بنده پاسخی داده نشد .
برای یکی از اشعار حافظ( یا کلا برای یکی از اثار ادبی یکی از بزرگان مانند فردوسی سعدی ..... ) یک مثل بیاورید .

[="Tahoma"]

nimaG;668214 نوشت:
متاسفانه به سوال و درخواست اصلی بنده پاسخی داده نشد .
برای یکی از اشعار حافظ( یا کلا برای یکی از اثار ادبی یکی از بزرگان مانند فردوسی سعدی ..... ) یک مثل بیاورید .

با سلام و درود

موضوع مطالب حضرتعالی و نیز موضوع تاپیک در باره اشعار حافظ و سعدی نیست تا سؤال اصلی شما آن باشد. آن مقدار که مربوط به تحدی قرآن بود پاسخ داده شد.

در هر صورت بنده تخصصی در شعر ندارم تا بخواهم برای اشعار حافظ و سعدی، مانندی بیاورم.

اگر سؤال اصلی شما در این زمینه است بایستی در انجمن مربوطه تاپیک ایجاد نمایید.

nimaG;668214 نوشت:
متاسفانه به سوال و درخواست اصلی بنده پاسخی داده نشد .
برای یکی از اشعار حافظ( یا کلا برای یکی از اثار ادبی یکی از بزرگان مانند فردوسی سعدی ..... ) یک مثل بیاورید .

با سلام. می توانید به کتاب بهارستان رجوع کنید که «مثل» گلستان سعدی است. و در مورد اشعار فردوسی و حافظ، دهها بیت شعر الحاقی که در نسخ کهن یافت نمی شوند و کارشناسان ادبی آنها را الحاقی می دانند، وجود دارد، مثل آن شعر معروف فردوسی در مورد زنها!

البته باید دقت کنید که قرآن فقط به لحاظ ادبی نیست که تحدی کرده و کسی که بخواهد مثل بیاورد باید ابعاد دیگر قرآن را نیز حفظ کند.

امّا اینکه چیزی نتواند هماورد داشته باشد، به معنای معجزه بودن نیست. بلکه فرد باید ادعا کند که اینکه می تواند کاری را انجام دهد که دیگران از انجامنش عاجز هستند، نشانگر مأموریت الهی اوست، آنگاه لازمۀ هدایتگری خداست که اگر دروغ می گوید، رسوایش کند و کسی مثل یا بهتر از آنرا بیاورد.

***

سؤال از کارشناس بحث: اینکه می گوییم مثل قرآن بیاورید، "مثل" به چه معناست؟ منظور مثلیت به معنای نبودن هیچ وجه تمایزی است، یا منظور شباهت است؟ یا منظور همسطح بودن است؟

[="Tahoma"]

میقات;667360 نوشت:
در جامعه عرب آن زمان، فصاحت و بلاغت در کلام، حرف اول را می زده است، و معجزه پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله نیز باید چیزی باشد در همین زمینه. لذا قدر متیقن از همانند آوری، همین فصاحت و بلاغت (شیوایی و رسایی و ...) است. پس همانند آوری و آنچه قرآن ادعای آن را دارد و دیگران را به تحدی فرا می خواند، مشخص و معلوم است.

سلام علیکم
شما فرمودید:
در جامعه عرب آن زمان، فصاحت و بلاغت در کلام، حرف اول را می زده است، و معجزه پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله نیز باید چیزی باشد در همین زمینه. خب اگر قرآن معجزه جاوید است، برای زمان ما در چه زمینه‌ای معجزه دارد؟ زیرا در حال حاضر فصاحت و بلاغت حرف اول نیست و بر فرض اگر چنین باشد برای غیر عرب زبانان چه باید گفت و حال آنکه ما ادعا می‌کنیم قرآن معجزه‌ایست برای کل بشریت.
التماس دعا

اگر همچین کاری امکان داشت حتما تا الان آورده بودند

[="Tahoma"]

tazkie;668257 نوشت:
سؤال از کارشناس بحث: اینکه می گوییم مثل قرآن بیاورید، "مثل" به چه معناست؟ منظور مثلیت به معنای نبودن هیچ وجه تمایزی است، یا منظور شباهت است؟ یا منظور همسطح بودن است؟

بچه محله امام رضا;668388 نوشت:
شما فرمودید:
در جامعه عرب آن زمان، فصاحت و بلاغت در کلام، حرف اول را می زده است، و معجزه پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله نیز باید چیزی باشد در همین زمینه. خب اگر قرآن معجزه جاوید است، برای زمان ما در چه زمینه‌ای معجزه دارد؟ زیرا در حال حاضر فصاحت و بلاغت حرف اول نیست و بر فرض اگر چنین باشد برای غیر عرب زبانان چه باید گفت و حال آنکه ما ادعا می‌کنیم قرآن معجزه‌ایست برای کل بشریت.
التماس دعا

با سلام و درود

عرف از مثلیت چه می فهمد؟ همان منظور است. در صدر اسلام که فصاحت و بلاغت موضوعیت داشته است، اگر کسی می خواسته مانندی برای قرآن بیاورد، حداقل مراتب آن این بوده که از نظر فصاحت و بلاغت، هم چون قرآن و همسطح او باشد.

این حداقل مراتب که عرض می شود، برای این است که بتوانیم در محور خاص و محدودی گفتگو کنیم و الا نمی توان سایر حیثیات و جهات اعجازی قرآن را نادیده گرفت.

بنابر این کسی که می خواهد مانندی برای قرآن بیاورد بایستی با توجه به همه ابعاد قرآن، همانندآوری داشته باشد، از جمله این جهات عبارتند از:

ـ فصاحت و بلاغت
ـ سبک و نظم خاص قرآن
ـ شيرينى و جذبه خاص يا موسيقى خاص قرآن يا روحانيت قرآن
ـ معارف عالى الهى قرآن از يک فرد امّى
ـ قوانين محكم قرآن
ـ برهان ‏هاى عالى قرآن
ـ خبرهاى غيبى از گذشته و آينده
ـ اسرار خلقت در قرآن (اعجاز علمى)
ـ استقامت بيان (عدم اختلاف در قرآن)
ـ و ....

[="Tahoma"]

میقات;668746 نوشت:
بنابر این کسی که می خواهد مانندی برای قرآن بیاورد بایستی با توجه به همه ابعاد قرآن، همانندآوری داشته باشد، از جمله این جهات عبارتند از:

ـ فصاحت و بلاغت
ـ سبک و نظم خاص قرآن
ـ شيرينى و جذبه خاص يا موسيقى خاص قرآن يا روحانيت قرآن
ـ معارف عالى الهى قرآن از يک فرد امّى
ـ قوانين محكم قرآن
ـ برهان ‏هاى عالى قرآن
ـ خبرهاى غيبى از گذشته و آينده
ـ اسرار خلقت در قرآن (اعجاز علمى)
ـ استقامت بيان (عدم اختلاف در قرآن)
ـ و ....

آخه اینهایی که شمردید واقعا برای اقناع یک غیرمسلمان نمی‌تواند موثر باشد، خود من اگر مسلمان نبودم هیچ کدام از اینها برایم قابل قبول نبود چطور انتظار داشته باشم یک غیرمسلمان اینها را قبول کند؟

میقات;668746 نوشت:

با سلام و درود

عرف از مثلیت چه می فهمد؟ همان منظور است. در صدر اسلام که فصاحت و بلاغت موضوعیت داشته است، اگر کسی می خواسته مانندی برای قرآن بیاورد، حداقل مراتب آن این بوده که از نظر فصاحت و بلاغت، هم چون قرآن و همسطح او باشد.

این حداقل مراتب که عرض می شود، برای این است که بتوانیم در محور خاص و محدودی گفتگو کنیم و الا نمی توان سایر حیثیات و جهات اعجازی قرآن را نادیده گرفت.

بنابر این کسی که می خواهد مانندی برای قرآن بیاورد بایستی با توجه به همه ابعاد قرآن، همانندآوری داشته باشد، از جمله این جهات عبارتند از:

ـ فصاحت و بلاغت
ـ سبک و نظم خاص قرآن
ـ شيرينى و جذبه خاص يا موسيقى خاص قرآن يا روحانيت قرآن
ـ معارف عالى الهى قرآن از يک فرد امّى
ـ قوانين محكم قرآن
ـ برهان ‏هاى عالى قرآن
ـ خبرهاى غيبى از گذشته و آينده
ـ اسرار خلقت در قرآن (اعجاز علمى)
ـ استقامت بيان (عدم اختلاف در قرآن)
ـ و ....

سلام. البته شاید خارج از تخصص شما باشه، ولی همین قرآن کریم، در جای دیگری، مثلیت رو به شکلی میاره که به نظر تعبیر غیر عرفی بلکه دقیق داره. قرآن در مورد خدا می فرماید لیس کمثله شیء، حال متکلمین از این آیه برداشت به این می کنند که بین خالق و خلق، تباین وجود دارد و هیچ وجه مشترکی بینشان نیست و فلاسفه و عرفای اسلامی، از این آیا برداشت به بحث امتناع اجتماع مثلین می کنند.

سلام

میقات;668746 نوشت:
ـ فصاحت و بلاغت

در تاپیک نکات ادبی سوره مسد چیست؟ فقط تونستیم دو تا نکته ادبی از سوره مسد استخراج کنیم. پس اگر کسی ادعای آوردن سوره ای مثل سوره مسد رو داشته باشه، چطور می تونیم فصاحت این سوره رو بسنجیم و آن را متن دیگر مقایسه کنیم؟

[="Tahoma"]

بچه محله امام رضا;668750 نوشت:
آخه اینهایی که شمردید واقعا برای اقناع یک غیرمسلمان نمی‌تواند موثر باشد، خود من اگر مسلمان نبودم هیچ کدام از اینها برایم قابل قبول نبود چطور انتظار داشته باشم یک غیرمسلمان اینها را قبول کند؟

با سلام و درود

کسی که این ویژگی های قرآن را قبول ندارد و می خواهد مانندی برای بیاورد، بالاخره کسی باید این ادعای او را تایید کند.

نظر دادن در این زمینه بر عهده متخصصان ادبیات عرب است ـ اعم از مسلمان و غیر مسلمان.

اهل فن و کارشناسان زبان شناس و متخصصان ادبیات عرب، ویژگی ها خاص قرآن کریم را تایید می کنند و اگر کسی در زمینه همانندآوری با قرآن، ادعایی داشته باشد باید بتواند نظر مشترک و غالب این کارشناسان را با خود همراه کند؛ که البته تاکنون و با گذشت 1400 سال از نزول قرآن کریم، چنین اتفاقی نیفتاده است.

لذا اعم از این که کسی این موارد فوق را قبول داشته یا نداشته باشد باید چیزی که به عنوان همانند قرآن آورده است، به تایید اهل فن و متخصصان مربوطه برسد.

به بیان دیگر، برای همانندآوری، ایمان داشتن لازم نیست. مهم این است که کسی بتواند متنی که می آورد، ویژگی های لازم را داشته باشد و بتواند نظر اهل فن را با خود همراه کند.

مطلب دیگر؛ جهات اعجاز قرآن نسبت به مخاطبين مختلف، متفاوت است و هر كسى را بر اساس تخصص و استعداد او و در همان زمينه به مبارزه مى ‏طلبد.

[="Tahoma"]

tazkie;668756 نوشت:
سلام. البته شاید خارج از تخصص شما باشه، ولی همین قرآن کریم، در جای دیگری، مثلیت رو به شکلی میاره که به نظر تعبیر غیر عرفی بلکه دقیق داره. قرآن در مورد خدا می فرماید لیس کمثله شیء، حال متکلمین از این آیه برداشت به این می کنند که بین خالق و خلق، تباین وجود دارد و هیچ وجه مشترکی بینشان نیست و فلاسفه و عرفای اسلامی، از این آیا برداشت به بحث امتناع اجتماع مثلین می کنند.

با سلام و درود

کاری به بیان فلسفی و عرفانی و ... نداریم و آن ها هر کدام در جای خود مطرحند. مهم این است که وقتی این آیه نازل شده است مردم چه فهمی از مثلیت داشته اند.

عرف مردم برداشتش از این آیه این است که خداوند مثل و مانندی ندارد یعنی یکتا و یگانه است و موجودی مانند او نیست. این مقدار فهم نیاز به بیان فلسفی و عرفانی و ... ندارد.

در باب تحدی قرآن نیز وقتی سخن از مثلیت می شود یعنی چیزی مشابه و در حد قرآن، و وقتی قرآن حیثیات و ویژگی های مختلفی دارد، علی القاعده چیزی که می خواهد همانندی کند بایستی آن ویژگی ها را در همان حد دارا باشد تا بتواند در ادعایش صادق باشد.

[="Tahoma"]

Mostafa4;668792 نوشت:
در تاپیک نکات ادبی سوره مسد چیست؟ فقط تونستیم دو تا نکته ادبی از سوره مسد استخراج کنیم. پس اگر کسی ادعای آوردن سوره ای مثل سوره مسد رو داشته باشه، چطور می تونیم فصاحت این سوره رو بسنجیم و آن را متن دیگر مقایسه کنیم؟

با سلام و درود

اولا اگر این سوره را به یک اهل فن و متخصص ادبیات عرب بدهید می تواند نکات زیادی را برای آن پیدا کند.

در ثانی، فقط فصاحت و بلاغت نیست بلکه حیثیات و جهات دیگری نیز مطرح است که در همانندآوری باید مورد توجه باشند.

از همه این ها گذشته، خود وجود مبارک پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله نیز بسیار حائز اهمیت است. وقتی یک شخص امی و مکتب نرفته، کسی که تاکنون ننوشته و نخوانده است، بتواند چنین گفتاری با این ویژگی ها داشته باشد، جایگاه و اهمیت قرآن را بیشتر روشن می کند.

راز اعجاز قرآن

چرا پس از چهارده قرن هنوز كسى نتوانسته است به تحدى (مبارزه ‏طلبى) قرآن پاسخ دهد و سوره ‏اى مثل آن بياورد. رمز اين عجز و ناتوانى در چيست؟ آيا انسان ‏ها، زبان عرب و قواعد آن را نمى ‏دانند يا نمى ‏توانند فراگيرند؟ آيا علم بشر ناكافى است؟

در پاسخ به اين پرسش مى ‏توان گفت‏ قرآن كلامى است كه از جهات و ابعاد گوناگون معجزه است؛ قرآن كتابى است با الفاظ محدود و معانى بسيار و عالى؛ قرآن كتابى است با الفاظ عربى معمولى اما در اوج فصاحت و بلاغت كه مثل آن وجود ندارد.

قرآن مثل هر كتاب ديگر از سه عنصر «لفظ، معنا و نظم» تشكيل شده است، پس اگر كسى بخواهد كتابى مثل قرآن بياورد بايد حداقل سه شرط داشته باشد:

1. علم به تمام الفاظ، اسم ‏ها، فعل ‏ها و ... داشته باشد بطورى كه بتواند بهترين و مناسب ترين آن ها را در هر جمله به كار بندد.

2. عقل او تمام معانى الفاظ، اسم ‏ها، فعل ‏ها و ... را بفهمد تا بتواند در موقع سخن گفتن بهترين و مناسب ترين معنا را در مورد مقصود خود ارائه دهد.

3. علم به تمام وجوه نظم كلمات و معانى داشته باشد تا بتواند در مواقع لزوم بهترين و مناسب ‏ترين آن ها را براى كلام خويش انتخاب كند.

از آن جا كه اين (الفاظ، معانى، نظم آن ها) هنگامى كه در همديگر ضرب شوند يک مجموعه بى ‏نهايت (به اصطلاح رياضى) را تشكيل مى ‏دهند. لذا تسلط و احاطه بر آن ها و حضور ذهن در مورد همه اين امور براى يک انسان مقدور نيست. علاوه بر آن كه مطالب و محتواى عالى قرآن و اسرار علمى و جهات ديگر آن، خود، علومى ديگر را مى ‏طلبد كه در دسترس بشر نيست.

پس تنها خداست كه بر همه چيز احاطه دارد و علم او نامحدود است و مى ‏تواند اين مجموعه را يك جا در نظر گيرد و كتابى به وجود آورد كه فصيح ‏ترين الفاظ، صحيح ‏ترين معانى و بهترين نظم را استفاده كند: «أَنَّ اللَّهَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ»(بقره، 106)

آرى به نظر مى‏ رسد كه سرّ عجز انسان در آوردن مثل قرآن و راز اعجاز اين كتاب الهى در محدوديت علم و عقل بشر و نامحدود بودن علم و عقل خدا نهفته است: «وَ ما أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا»(اسراء، 85)

و از اين روست كه هر چه علم بشر بيشتر رشد كند و عقل و تفكر او قوى ‏تر و عميق گردد، بهتر مى ‏تواند، اسرار الفاظ، معانى و نظم قرآن را دريابد و بر اعجاب او نسبت به اين كتاب آسمانى افزوده مى ‏شود، ولى هيچ گاه قادر نخواهد بود، مثل آن را بياورد:
«قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلى‏ أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ كانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيراً»؛ بگو اگر تمام انسان و جن جمع شوند تا مثل اين قرآن را بياورند، نخواهند توانست و لو آن كه برخى آن ها به كمک ديگران بشتابند.(اسراء، 88)

___________
(پژوهشى در اعجاز علمى قرآن، رضایی اصفهانی، ص 80)

[="Tahoma"]

میقات;668920 نوشت:
مطلب دیگر؛ جهات اعجاز قرآن نسبت به مخاطبين مختلف، متفاوت است و هر كسى را بر اساس تخصص و استعداد او و در همان زمينه به مبارزه مى ‏طلبد.
پ

خب منم حرفم همینه دیگه، ما بریم مثلا به چینی‌ها چی بگیم؟ بگیم بیایید مثل قرآن بیارید؟ خود شما اگه جای اونا باشید قانع میشید؟ اگه بگیم این معجزه بوده برای مردم اون زمان که متوغل در بلاغت بودند و هم چنین برای همون مکان که عرب زبان بودند قابل قبوله ولی بخواهیم بگیم معجزه ایست برای تمام اعصار و برای تمام دنیا به هر زبانی که سخن می گویند، اثباتش امریست بسی دشوار!!!

میقات;668922 نوشت:
اولا اگر این سوره را به یک اهل فن و متخصص ادبیات عرب بدهید می تواند نکات زیادی را برای آن پیدا کند.

سلام
فردی که دروس حوزوی رو می گذرونه، با زبان عربی آشنایی زیادی پیدا می کنه. بعیده که از بین کارشناسان سایت هیچ کسی با ادبیات عربی آشنا نباشه ...

اگر ما نکات ادبی قابل توجهی رو در سوره مسد سراغ نداشته باشیم، از کجا می دونیم که یک متخصص ادبیات عرب می تونه نکات زیادی رو در اون پیدا کنه؟ از کجا مطمئنیم که نکات ادبی زیادی در سوره مسد وجود داره که یک متخصص بخواد پیداشون کنه؟

میقات;668922 نوشت:
وقتی یک شخص امی و مکتب نرفته، کسی که تاکنون ننوشته و نخوانده است، بتواند چنین گفتاری با این ویژگی ها داشته باشد، جایگاه و اهمیت قرآن را بیشتر روشن می کند.

در زمان ما اگر کسی بخواد یک ادیب بزرگ بشه، باید حتماً سواد داشته باشه، چون هیچ کس توی کوچه و خیابان بهش اشعار حافظ و سعدی رو یاد نمیده. اما در اون زمان که به ادبیات اینقدر اهمیت داده می شده، فرد می تونسته به صورت شفاهی هم ادبیات رو فرا بگیره.

ممنون :Gol:

[="Tahoma"]

Mostafa4;668953 نوشت:
سلام
فردی که دروس حوزوی رو می گذرونه، با زبان عربی آشنایی زیادی پیدا می کنه. بعیده که از بین کارشناسان سایت هیچ کسی با ادبیات عربی آشنا نباشه ...

اگر ما نکات ادبی قابل توجهی رو در سوره مسد سراغ نداشته باشیم، از کجا می دونیم که یک متخصص ادبیات عرب می تونه نکات زیادی رو در اون پیدا کنه؟ از کجا مطمئنیم که نکات ادبی زیادی در سوره مسد وجود داره که یک متخصص بخواد پیداشون کنه؟

در زمان ما اگر کسی بخواد یک ادیب بزرگ بشه، باید حتماً سواد داشته باشه، چون هیچ کس توی کوچه و خیابان بهش اشعار حافظ و سعدی رو یاد نمیده. اما در اون زمان که به ادبیات اینقدر اهمیت داده می شده، فرد می تونسته به صورت شفاهی هم ادبیات رو فرا بگیره.


ممنون :Gol:

با سلام و درود

واضح و روشن است که میزان آشنایی با زبان عربی، نسبی است؛ لذا این نتیجه گیری شما علمی و منطقی نیست که بر این اساس، فقط دو نفر را فرض کنیم، یکی آشنا و دیگری نا آشنا.

پرداختن به موضوع امی بودن پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله موجب خروج از موضوع تاپیک است لذا آن را در تاپیک مستقل و جداگانه ای پیگیری نمایید.

موضوع سوره مسد را نیز لطف نموده و در همان تاپیک خودش که فعال هم هست پیگیری فرمایید.

سلام

میقات;668746 نوشت:

ـ فصاحت و بلاغت
ـ سبک و نظم خاص قرآن
ـ شيرينى و جذبه خاص يا موسيقى خاص قرآن يا روحانيت قرآن
ـ معارف عالى الهى قرآن از يک فرد امّى
ـ قوانين محكم قرآن
ـ برهان ‏هاى عالى قرآن
ـ خبرهاى غيبى از گذشته و آينده
ـ اسرار خلقت در قرآن (اعجاز علمى)
ـ استقامت بيان (عدم اختلاف در قرآن)

ممنون می شوم مصادیق این موارد را در سوره مسد بفرمایید.

به نظرم از میان مواردی که فرمودید، تنها چیزی که در مورد سوره مسد صدق می کنه وجود پیشگویی (به فرمایش شما "خبرهای غیبی") است. پیشگویی که در سوره مسد وجود داره این هست که ابولهب هیچ گاه به پیامبر ایمان نمیاره. خب در اون شرایط و با توجه به عملکرد ابولهب این موضوع کاملاً قابل پیش بینی بود، مثل اینه که من پیشگویی کنم که نتانیاهو هیچوقت عضو بسیج نمیشه! در این مورد خوندن تاپیک زیر رو توصیه می کنم:
پیشگویی درست تا چه اندازه علم غیب را اثبات می کند؟

بحث در مورد مصادیق می تونه بهتر ما رو به نتیجه برسونه.

Mostafa4;669063 نوشت:
ممنون می شوم مصادیق این موارد را در سوره مسد بفرمایید.

سلام
اگر مصادیق آن موارد را در سوره قریش هم بفرمایید ممنون میشم.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
لإیلافِ قُرَیْشٍ ﴿١﴾ إِیلافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتَاءِ وَالصَّیْفِ ﴿٢﴾ فَلْیَعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَیْتِ ﴿٣﴾ الَّذِی أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَآمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ ﴿٤﴾

به نام خداوند رحمتگر مهربان
براى الفت‏ دادن قريش«1» الفتشان هنگام كوچ زمستان و تابستان [خدا پيلداران را نابود كرد]«2» پس بايد خداوند اين خانه را بپرستند«3» همان [خدايى] كه در گرسنگى غذايشان داد و از بيم [دشمن] آسوده‏ خاطرشان كرد«4

nimaG;668214 نوشت:
متاسفانه به سوال و درخواست اصلی بنده پاسخی داده نشد .
برای یکی از اشعار حافظ( یا کلا برای یکی از اثار ادبی یکی از بزرگان مانند فردوسی سعدی ..... ) یک مثل بیاورید .

خیلی ها قبلا این کار رو کردند و به سبک این شعرا شعر گفتند...

samansami;669199 نوشت:
خیلی ها قبلا این کار رو کردند و به سبک این شعرا شعر گفتند...

سلام
خب شعری که به سبک حافظ گفته میشه، با الهام از حافظ گفته شده.

در آیه 38 سوره یونس آمده است:
« أَمْ يَقُولُونَ افْتَراهُ قُلْ فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقينَ»
«آيا آن‌ها می‌گويند: او قرآن را به دروغ به خدا نسبت داده است؟ بگو: اگر راست می‌گوييد، يك سوره همانند آن بياوريد و غير از خدا، هر كس را می‌توانيد (به ياری) طلبيد!»


از این آیه اینطور برداشت می شود که متن ارائه شونده نباید از قرآن الهام گرفته باشد:
نقل قول:
اگر دقت کنید. قرآن در آیاتی که این ادعا را میکند میگوید مخلوقات قادر به نوشتن چیزی مثل قرآن نیستند نه خدا و مخلوقات!! شاید عجیب باشد ولی وقتی کسی آیۀ اول سورۀ مؤمنون(قد افلح المؤمنون) را به شکل «قد افلح الصالحون» تغییر دهد. نمیتوان اینرا آیه ای مثل قرآن دانست زیرا کاملا" مشهود است که از آیات خود خدا استفاده کرده است و این قابل قبول نیست ؛ زیرا خداوند فرموده:«اگر جن و انس جمع شوند نمیتوانند مثل قرآن بیاورند.» نه اینکه ما از حرف خود خدا استفاده کنیم.اگر از آیات قرآن استفاده کنیم اسمش نمیشود آیه ای مثل قرآن میشود تقلیدی از قرآن.

سوال اینجاست که آیا می توان بدون الهام گرفتن از یک متن، مانند آن را آورد؟ آیا موردی رو داشته ایم که کسی مثل شعر حافظ را بدون الهام گرفتن از شعر حافظ بیاورد؟

[="Tahoma"]

بچه محله امام رضا;668927 نوشت:
خب منم حرفم همینه دیگه، ما بریم مثلا به چینی‌ها چی بگیم؟ بگیم بیایید مثل قرآن بیارید؟ خود شما اگه جای اونا باشید قانع میشید؟ اگه بگیم این معجزه بوده برای مردم اون زمان که متوغل در بلاغت بودند و هم چنین برای همون مکان که عرب زبان بودند قابل قبوله ولی بخواهیم بگیم معجزه ایست برای تمام اعصار و برای تمام دنیا به هر زبانی که سخن می گویند، اثباتش امریست بسی دشوار!!!

با سلام و درود

بله، اعجاز قرآن شامل همه افراد و حالات بشر و زمان ها مى ‏شود، پس تحدى قرآن به نسبت به هر مخاطب خاصى به نوع ويژه ‏اى است، يعنى به اديب مى ‏گويد اگر مى ‏توانى مثل قرآن را در فصاحت و بلاغت بياور، و به هر متخصص بر طبق تخصص او تحدى مى‏ كند؛ پس وجه اعجاز هر سوره، نسبت به هر شخص متفاوت است.

در این زمینه به کلمات بزرگان اشاره می شود:

از کلمات علامه طباطبایی(ره) و نیز آیت الله معرفت(ره) چنین بر می آید که تمام ابعاد قرآن معجزه است ولى با اختلاف مخاطبين متفاوت است. براى مثال قرآن معجزه ادبى براى اديبان، معجزه سياسى براى اهل سياست، معجزه در حكمت براى حكيمان، و ... است. بنابر اين، نظريه اعجاز قرآن، شامل همه افراد و همه زمان ها و همه حالات مى ‏شود.(الميزان، ج 1، ص 94و95؛ التمهيد فی علوم القرآن، ج 4، ص 23 و ص 134)

آية الله معرفت مى ‏فرمايد اگر چه ظاهر قرآن اين است كه (با توجه به تبحّر مردم عرب صدر اسلام در علوم ادبى) اعجاز قرآن از جنبه فصاحت و بلاغت است، اما در دوره ‏هاى بعد كه خطاب عمومى شد و شامل همه بشريت گرديد، تحدى قرآن هم با همه جهات صورت مى ‏گيرد و منحصر در فصاحت و بلاغت نيست.(التمهيد فی علوم القرآن، ج 4، ص 23)

میقات;669299 نوشت:
يعنى به اديب مى ‏گويد اگر مى ‏توانى مثل قرآن را در فصاحت و بلاغت بياور، و به هر متخصص بر طبق تخصص او تحدى مى‏ كند؛ پس وجه اعجاز هر سوره، نسبت به هر شخص متفاوت است.

سلام
وجه اعجاز سوره هایی مثل سوره مسد و سوره قریش برای افراد مختلف چیست؟

[="Tahoma"]

میقات;669299 نوشت:
از کلمات علامه طباطبایی(ره) و نیز آیت الله معرفت(ره) چنین بر می آید که تمام ابعاد قرآن معجزه است ولى با اختلاف مخاطبين متفاوت است. براى مثال قرآن معجزه ادبى براى اديبان، معجزه سياسى براى اهل سياست، معجزه در حكمت براى حكيمان، و ... است. بنابر اين، نظريه اعجاز قرآن، شامل همه افراد و همه زمان ها و همه حالات مى ‏شود.(الميزان، ج 1، ص 94و95؛ التمهيد فی علوم القرآن، ج 4، ص 23 و ص 134)

آية الله معرفت مى ‏فرمايد اگر چه ظاهر قرآن اين است كه (با توجه به تبحّر مردم عرب صدر اسلام در علوم ادبى) اعجاز قرآن از جنبه فصاحت و بلاغت است، اما در دوره ‏هاى بعد كه خطاب عمومى شد و شامل همه بشريت گرديد، تحدى قرآن هم با همه جهات صورت مى ‏گيرد و منحصر در فصاحت و بلاغت نيست.

این‌ها صرفا ادعاست، سوال این است که دلیل بر این ادعا چیست؟ و الا با عسل عسل گفتن که دهان شیرین نمی‌شود!

nimaG;664677 نوشت:
سلام
مدتی هست که مباحث مربوط به تحدی قران رو در این فروم دنبال میکنم.
من از کارشناسان محترم سایت یک سوال داشتم که تقاضا دارم به سوال من دقیق پاسخ داده شود .
در قران گفته شده که اگر میتوانید مانند قران سوره ای بیاورید . با مطرح کردن چند نکته و مقدمه، سوال خود را مطرح میکنم . اول: در قران کریم به صورت کلی گفته شده سوره ای مانند قران بیاورید و هیچ کجای ان حتی به صورت کلی گفته نشده متنی که قرار است مانند قران باشد از چه جهت باید مانند قران باشد؟ نکته دوم: در رد مثلیت متونی مانند فرقان الحق و امثال ان کارشناسان محترم میگویند بیشتر این متون از اسلوب قران پیروی کرده اند . پس متن فرضی که قرار است به عنوان تحدی برای قران اورده شود نباید به هیچ عنوان با اسلوب های قران در هر زمینه ای مشابهت داشته باشد . از طرفی طبق گفته ی قران باید مثل قران باشد . پس ما متنی میخواهیم که مشابهتی با اسلوب های قران نداشته باشد ولی مثل قران باشد ! نکته سوم : برای اثبات اینکه قران معجزه است باید ابتدا این مطلب را به صورت بدیهی بپذیریم که اوردن مثل و مانند برای تمام متون ، اشعار و .... ساخته ی بشر امکان پذیر است ، انهم مثل و مانندی که در اسلوب شباهت نداشته باشد ولی مثل باشد ! انگاه بتوانیم ثابت کنیم این مورد در باره قران کریم ممکن نیست تا خارق العاده بودن ان ثابت شود . نکته چهارم : من در بسیاری از سوالات دوستان در مورد تحدی اینگونه مشاهده کردک که بحث بر سر این بود که ممکن است مانند قران اورد یا نه؟ به نظر من اگر یک سوال دیگر را کارشناسان پاسخ بدهند جواب این سوال روشن خواهد شد . ایا ممکن است مانند بقیه متون ادبی متنی اورد که از اسلوب متن استفاده نکرده باشد ولی مثل ان باشد؟ برای مثال از کارشناسان محترم تقاضا دارم که یک شعر مانند اشعار حافظ بیاورند . این نکته فراموش نشود که از اسلوب و سبک حافظ ، در این شعر فرضی نباید استفاده شود ولی مثل اشعار حافظ باید باشد . هرگونه کپی از کلیه اشعار حافظ هم ممنوع است . ممنون که پاسخ می دهید و منتظر پاسخ شما کارشناسان عزیز هستم( و همچنین شعری که مثل اشعار حافظ باشد)

سلام علیکم و رحمه الله
سوره ای باید بیاورید که در اصول متفاوت با قرآن و در فروع مانند قرآن باشد.
اما اصول در قرآن چه هستند؟
ما ادعا داریم که قرآن کتاب کملی است که اسلام را به عنوان دین نهائی و کامل برای انسانها به ارمغان آورده است و لذا اجزاء و پیام آن باید منسجم و کامل باشد. لذا اصولی که در قرآن پایه های دین اسلام را تشکیل می دهند چه هستند؟
این اصول عبارتند از : 1-توحید 2- معاد 3- نبوت.
اصول اسلام مانند دانه های پازل به گونه ای کنار هم قرار می گیرند که هیچگونه خلل و فرجی در آن یافت نمی شود.مسئله عدل و امامت نیز از اصول مذهب تشیع می باشد که فعلا با آن کاری نداریم و بر اصولی که آیات قرآن چون نخی در میان دانه هایی است که مجموع آنها دین اسلام را تشکیل می دهد متمرکز هستیم.
بنابراین اصولی که مطرح است عبارتند از توحید,معاد و نبوت.
از دیدگاه قرآن منطق و خردی زیربنای اعتقاد به توحید,معاد و نبوت می باشد که کافران بر این اصول را به تحدی فرا می خواند که اگر همه جن و انس پشت بر پشت هم قرار دهند که سوره ای مثل آن را بیاورند, عاجز خواهند بود.
هر سوره ای که میاورید نباید مشابه این سه اصل قرآنی (توحید,نبوت و معاد) باشد وگرنه در واقع دارید همان قرآن را بیان می کنید.
به زبان ساده تر میتوان اصول مذکور را مانند سیستم بسته ای در نظر گرفت که همه اجزای آن به طور دقیقی در کنار هم قرار گرفته اند و جای هیچ شک و شبه ای در آن نیست.
از طرفی فرعیاتی نیز در قرآن وجود دارد که همان صفاتی چون فصاحت, بلاغت,و......و همچنین نقل شده از یک فرد امی باشد.
سوره ای که میاورید باید مانند این صفات ظاهری قرآن را در خود داشته باشد.
بنابراین سوره ای که میاورید نباید مشابه قرآن باشد (خدایش,نبوتش و معادش) و باید مشابه قرآن باشد (وزین بودن, شیوائی,مسجع..بلاغت و...
میقات;668746 نوشت:
ـ فصاحت و بلاغت
ـ سبک و نظم خاص قرآن
ـ شيرينى و جذبه خاص يا موسيقى خاص قرآن يا روحانيت قرآن
ـ معارف عالى الهى قرآن از يک فرد امّى
ـ قوانين محكم قرآن
ـ برهان ‏هاى عالى قرآن
ـ خبرهاى غيبى از گذشته و آينده
ـ اسرار خلقت در قرآن (اعجاز علمى)
ـ استقامت بيان (عدم اختلاف در قرآن)
ـ و ....

موفق باشید

[="Tahoma"]

بچه محله امام رضا;669313 نوشت:

این‌ها صرفا ادعاست، سوال این است که دلیل بر این ادعا چیست؟ و الا با عسل عسل گفتن که دهان شیرین نمی‌شود!

شما جزو کدام گروه هستید؟ جزو ادیبان، سیاسیون، حکیمان، عالمان، و ...؟ چرا تحدی قرآن را رد نمی کنید؟!

[="Tahoma"]

میقات;669341 نوشت:
شما جزو کدام گروه هستید؟ جزو ادیبان، سیاسیون، حکیمان، عالمان، و ...؟ چرا تحدی قرآن را رد نمی کنید؟!

فرض کن مثلا جزو سیاسیون هستم، خب؟ قرآن چه تحدی در سیاست دارد؟

[="Tahoma"]

بچه محله امام رضا;669347 نوشت:

فرض کن مثلا جزو سیاسیون هستم، خب؟ قرآن چه تحدی در سیاست دارد؟

شما مدعی هستید و بایستی اثبات کنید.

در قدم اول بایستی به سراغ قرآن رفته و آن را مطالعه کنید و آیات مربوط به سیاست و روابط با دیگران را مطالعه نمایید.

در قدم بعد بایستی مانند قرآن در عباراتی موجز و مختصر، و در عین حال دارای مضامینی والا و بلند، مجموعه متنی ارائه دهید که تا ابد و قیامت برای انسان ها مفید و کاربردی باشد و ... .

در قدم بعد بایستی متن مورد نظرتان را به متخصصان و اهل فن ارائه دهید تا ایشان در مورد آن قضاوت کنند.

[="Tahoma"]

Mostafa4;669308 نوشت:
سلام
وجه اعجاز سوره هایی مثل سوره مسد و سوره قریش برای افراد مختلف چیست؟

با سلام و درود

در مورد سوره «مسد» لطف کنید و در تاپیک مربوطه پیگیر موضوع باشید؛ در باره سوره های دیگر نیز وارد مصادیق شدن موجب خروج از موضوع تاپیک است.

موضوع تاپیک در خصوص اصل محقق شدن تحدی از دیدگاه قرآن است که قرآن آن را نشدنی می داند:

«قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلى‏ أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ كانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهيراً»
بگو: اگر انسانها و پريان (جن و انس) اتفاق كنند كه همانند اين قرآن را بياورند، همانند آن را نخواهند آورد هر چند يكديگر را (در اين كار) كمك كنند.(اسراء، 88)

«فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ لَنْ تَفْعَلُوا»؛ پس اگر چنين نكنيد، كه هرگز نخواهيد كرد.(بقره، 24)

وجه این هم که انسان نمی تواند مانندی برای قرآن بیاورد با توجه به تفافوت افق علمی خالق و مخلوق و نیز با توجه به بیان اندیشمندان، روشن شد.

Mostafa4;669202 نوشت:
سلام
خب شعری که به سبک حافظ گفته میشه، با الهام از حافظ گفته شده.

در آیه 38 سوره یونس آمده است:
« أَمْ يَقُولُونَ افْتَراهُ قُلْ فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقينَ»
«آيا آن‌ها می‌گويند: او قرآن را به دروغ به خدا نسبت داده است؟ بگو: اگر راست می‌گوييد، يك سوره همانند آن بياوريد و غير از خدا، هر كس را می‌توانيد (به ياری) طلبيد!»


[=13]از این آیه اینطور برداشت می شود که متن ارائه شونده نباید از قرآن الهام گرفته باشد:

سوال اینجاست که آیا می توان بدون الهام گرفتن از یک متن، مانند آن را آورد؟ آیا موردی رو داشته ایم که کسی مثل شعر حافظ را بدون الهام گرفتن از شعر حافظ بیاورد؟


راستش تا جایی که من میدونم الهام گرفتن از یه اثر با سرقت ادبی فرق داره....!!!اون مورد که تو نقل قول شما بود سرقت ادبی است نه الهام!!!به نظرم چند مورد از اثار شعرایی که به سبک مثلا حافظ شعر گفتند رد بخونید اگر با شعر حافظ اشنایی داشته باشین متوجه تفاوت این موارد با اونی که مثال زدید میشین.

میقات;669631 نوشت:
شما مدعی هستید و بایستی اثبات کنید.

من مدعی هستم؟!!!
این شما هستید که ادعا می‌کنید قرآن معجزه‌ایست برای تمامی ازمنه و امکنه و افراد و باید آن را اثبات کنید. قاعدتا آن کسی که معجزه را می‌آورد مدعی است و باید آن را اثبات کند، نه کسی که منکر است (البته بنده نعوذ بالله منکر نیستم و برای پیشرفت بحث این را عرض می‌کنم)شما فرمودید:

میقات;669299 نوشت:
از کلمات علامه طباطبایی(ره) و نیز آیت الله معرفت(ره) چنین بر می آید که تمام ابعاد قرآن معجزه است ولى با اختلاف مخاطبين متفاوت است. براى مثال قرآن معجزه ادبى براى اديبان، معجزه سياسى براى اهل سياست، معجزه در حكمت براى حكيمان، و ... است. بنابر اين، نظريه اعجاز قرآن، شامل همه افراد و همه زمان ها و همه حالات مى ‏شود.

این علامه و آقای معرفت هستند که چنین ادعایی دارند، پس آن ها مدعی هستند و باید مطلب را به اثبات برسانند نه من!

میقات;669631 نوشت:
در قدم اول بایستی به سراغ قرآن رفته و آن را مطالعه کنید و آیات مربوط به سیاست و روابط با دیگران را مطالعه نمایید.

بنده اصلا عرب زبان نیستم، از کجا باید آیات سیاسی قرآن را متوجه شوم؟ قرآن اگر برای من هم معجزه است باید طوری باشد که من آن را متوجه بشوم، این که نمی‌شود به طرف مقابل بگوییم برو زبان عربی یاد بگیر تا متوجه شوی! پیامبر هم برای مردم منطقه حجاز معجزه‌ای با زبان عربی آورد تا برای آنها قابل درک باشد، فرض کنید پیامبر می‌رفت و مثلا به زبان عبری قرآن می‌خواند، قطعا آنها از پیامبر چنین معجزه‌ای را قبول نمی‌کردند، در خود قرآن هم به این مطلب اشاره شده:
وَ لَوْ جَعَلْنَاهُ قُرْءَانًا أَعجَْمِيًّا لَّقَالُواْ لَوْ لَا فُصِّلَتْ ءَايَاتُهُ ءَ اعجَْمِىٌّ وَ عَرَبى
پس طبیعی‌ست که غیر عرب‌زبانان نیز چنین حرفی بزنند.

میقات;669631 نوشت:
در قدم بعد بایستی مانند قرآن در عباراتی موجز و مختصر، و در عین حال دارای مضامینی والا و بلند، مجموعه متنی ارائه دهید که تا ابد و قیامت برای انسان ها مفید و کاربردی باشد و ... .

شما دوباره اعجاز قرآن را بردید روی جنبه فصاحت و بلاغت در حالی که قرار شد سایر جنبه‌های اعجاز قرآن را بررسی کنیم، شما گفتید:

میقات;669299 نوشت:
از کلمات علامه طباطبایی(ره) و نیز آیت الله معرفت(ره) چنین بر می آید که تمام ابعاد قرآن معجزه است ولى با اختلاف مخاطبين متفاوت است. براى مثال قرآن معجزه ادبى براى اديبان، معجزه سياسى براى اهل سياست، معجزه در حكمت براى حكيمان، و ... است. بنابر اين، نظريه اعجاز قرآن، شامل همه افراد و همه زمان ها و همه حالات مى ‏شود.

و همچنین گفتید:
میقات;669341 نوشت:
شما جزو کدام گروه هستید؟ جزو ادیبان، سیاسیون، حکیمان، عالمان، و ...؟

و بنده گفتم:
بچه محله امام رضا;669347 نوشت:
فرض کنید مثلا جزو سیاسیون هستم، خب؟ قرآن چه تحدی در سیاست دارد؟

بنده بلیغ نیستم که بخواهم برای شما در عبارتی کوتاه مضامینی بلند بیاورم، بحث ما رفت روی اعجاز قرآن در سیاست، شما گفتید قرآن در این جهت نیز اعجاز دارد، خب؟ اعجاز قرآن را بیان کنید تا به آن ایمان بیاوریم.

میقات;669631 نوشت:
در قدم بعد بایستی متن مورد نظرتان را به متخصصان و اهل فن ارائه دهید تا ایشان در مورد آن قضاوت کنند.

متخصصان و اهل فن چه کسانی هستند؟ اگر منظورتان متخصصان بلاغت است که خلاف فرض است و ما قرار شد اعجاز آن در سایر جنبه‌هایی که ادعا کردید را اثبات کنیم و اگر منظورتان از متخصصان سیاسیتمداران هستند این شما هستید که باید آنچه که ادعا می‌کنید معجزه است را در اختیار اهل سیاست قرار دهید تا ببینید اعجاز آن را تصدیق می‌کنند یا خیر؟

تشکر از صبر و بردباری شما در بحث

nimaG;668214 نوشت:
متاسفانه به سوال و درخواست اصلی بنده پاسخی داده نشد .
برای یکی از اشعار حافظ( یا کلا برای یکی از اثار ادبی یکی از بزرگان مانند فردوسی سعدی ..... ) یک مثل بیاورید .

سلام علیکم
اگر کسی در غزلی و یا بیتی و یا حتی مصرعی از دیوان حافظ و یا دیگر شاعران تغییراتی جزیی دهد و متن تغییر داده شده، نه از زیبایی اش کاسته شود و نه از محتوایی که می خواهد برساند اندکی کاسته گردد، آن وقت که می شود گفت کسی مثل آن شاعر، شعر گفته است.
در قرآن نیز این چنین است مثلا یکی از وجوه بلاغت قرآن فصل و وصل است یعنی گاهی جمله ای بوسیله حروف ربط مثل واو و یا فاء به جمله قبل متصل شده است و گاهی از هیچ یک از حروف ربط استفاده نشده است حال کسی که می خواهد مثل قرآن را بیاورد کافی است وصلی تبدیل به فصل و یا فصلی را تبدیل به وصل کند و از زیبایی و محتوایی آن نکاهد آن وقت می شود گفت گفت مثل قرآن را آورده است.
مثلا آیه 5 سوره بینه را (وَ مَا أُمِرُواْ إِلَّا لِيَعْبُدُواْ اللَّهَ مخُْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ حُنَفَاءَ وَ يُقِيمُواْ الصَّلَوةَ وَ يُؤْتُواْ الزَّكَوةَ وَ ذَالِكَ دِينُ الْقَيِّمَة) اینگونه تغییر دهد:
وَ مَا أُمِرُواْ إِلَّا لِيَعْبُدُواْ اللَّهَ مخُْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ حُنَفَاءَ يُقِيمُواْ الصَّلَوةَ وَ يُؤْتُواْ الزَّكَوةَ ذَالِكَ دِينُ الْقَيِّمَة.
همچنین در مسئله اطناب و ایجاز: اگر کسی بتواند آیه و یا آیاتی پیوسته در موضوعی را خلاصه کند و یا آنها را با الفاظی بسط دهد و در عین حال ضربه ای به زیبایی و نیز محتوای آنها نزند، او توانسته است مثل قرآن را بیاورد و قرآن از حد اعجاز خارج می شود.
مثال دیگر تبدیل الفاظ قرآن با کلماتی است که معنایی نزدیک به آن را بدهند و نیز جابجایی آیات قرآن.
مثال دیگر: در آخر بسیاری از آیات اسماء حسنای خداوند متناسب به مضمون آیه آورده شده است. گاهی دو اسم حسنی آورده شده است. تبدیل این اسماء و یا جابجا نمودن اسماء حسنایی که به صورت جفت در آخر آیه آمده است نمونه ای دیگری برای مثل قرآن آوردن است.
بارها دیده شده است افرادی که قرآن حفظ می کنند چون توجه به ظرافتهای قرآن ندارند، در غالب نمونه های فوق دچار اشتباه می شوند خصوصا در مورد فصل و وصل.
و نیز می توان برای «مثل قرآن آوردن» به این وجه قرآن توجه نمود که خداوند در خلال مباحث خود، بصورت حاشیه ای به مسائلی دیگر نیز می پردازد که هم این مسائل مستقل است و هم مرتبط به آیات قبل و بعد، کسی که می خواهد در قرآن تغییر ایجاد کند این مسائل حاشیه ای را حذف کند و یا از جایی دیگر از قرآن آیاتی دیگر را به عنان بحث حاشیه ای جایگزین این آیات نماید.
در قرآن آیاتی با کمی تغییر تکرار شده اند که این تغییرات متناسب با آیات قبل و بعد خود ضروری به نظر می رسد و در صورتی که با آیات مشابه جایگزین شود، هم استحکام لفظی آیات بهم می ریزد و هم محتوای آنها دچار کاستی و نارسایی می شود. به این سه آیه ذیل دقت کنید:
1- قالَ مُوسى‏ لِقَوْمِهِ اسْتَعينُوا بِاللَّهِ وَ اصْبِرُوا إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ يُورِثُها مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقينَ.
2- تِلْكَ مِنْ أَنْباءِ الْغَيْبِ نُوحيها إِلَيْكَ ما كُنْتَ تَعْلَمُها أَنْتَ وَ لا قَوْمُكَ مِنْ قَبْلِ هذا فَاصْبِرْ إِنَّ الْعاقِبَةَ لِلْمُتَّقينَ.
3- وَ أْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلاةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَيْها لا نَسْئَلُكَ رِزْقاً نَحْنُ نَرْزُقُكَ وَ الْعاقِبَةُ لِلتَّقْوى‏.
جال اگر کسی جمله آخر این آیات را با هم عوض کند و عالمانی که رشته تخصصی آنها بنوعی مرتبط با ظاهر و مضمون این آیات است بر او خرده نگیرند و سخنش را هم وزن آیات فوق بدانند آن وقت است که قبول خواهیم نمود او مثل قرآن را آورده است.
لذا این طور نیست کسی بیاید تغییری در آیات قرآن بدهد و بعد هم او را نزد انسانها غیر عالم عرضه کند و آنها هم نتوانند بر او ایرادی بگیرند و بعد او او نتیجه بگیرد که من توانستم مثل قرآن را بیاورم.
در بازارهای دنیا جنس های تقلبی زیادی فروش می رود و مردم عادی هم فریب خرده و آنها را می خرند ولی همیشه انسانهای خبره این توانایی را دارند که جنس تقلبی را از اصل تشخیص بدهند.
تا کنون کسی نتوانسته است در محدوده مثالهای فوق و مثالهای مشابه مثلی برای قرآن بیاورد. البته تلاش زیادی نموده اند ولی آنچه آوردند در زیبایی قالب و استواری محتوا مثل قرآن نبوده است.
البته کتاب تکوین خداوند نیز این چنین است کسی نمی تواند در قوانین طبیعت تغییری ایجاد کند و در عین حال خللی در طبیعت وارد نساخته باشد.
اما این که مثل قرآن آوردن عقلا محال است یا خیر بحث مفیدی نخواهد بود زیرا چیزی که ما برای اثبات رسالت پیامبر اسلام نیاز داریم پیامبر امی درس نخوانده نوشته ای را عرضه نموده است که خریتهای عرصه فضاحت و بلاغت و حکمت از آوردن حتی یک آیه مثل آن عاجز بوده اند. پس معلوم است این نوشته از سوی خداوند است و پیامبر اسلام در ادعای خود صادق است.
حال اگر ضروتی را کاربر محترم سؤال کننده در طرح بحث عقلی مسئله می بیند، به آن هم ان شاء الله می پردازیم!

بچه محله امام رضا;669842 نوشت:
من مدعی هستم؟!!!
لطفا فرافکنی نفرمایید، این شما هستید که ادعا می‌کنید قرآن معجزه‌ایست برای تمامی ازمنه و امکنه و افراد و باید آن را اثبات کنید.

سلام علیکم و رحمه الله
نکته اول اینکه کسی که مدعی اعجاز قرآن مجید است نه جناب میقات است و نه کسی دیگر مگر الله!
در ثانی برادر گرامی , وقتی کسی ادعای معجزه می کند, خودش باید اثبات کند یا مخاطبش؟!
اصلا این جمله از ریشه اشکال دارد.
مثلا من معجزه ای انجام دهم (معجزه یعنی دیگران عاجزند از انجام آن) ...بعد اثبات کنم که دیگران نمیتوانند آن رکار را بکنند؟!! یا دیگران باید اثبات کنند که میتوانند آن کار را انجام دهند و به اینصورت, معجزه از درجه اعتبار ساقط می شود.
موفق باشید

[="Tahoma"]

عارف;670021 نوشت:
مثلا من معجزه ای انجام دهم (معجزه یعنی دیگران عاجزند از انجام آن) ...بعد اثبات کنم که دیگران نمیتوانند آن رکار را بکنند؟!! یا دیگران باید اثبات کنند که میتوانند آن کار را انجام دهند و به اینصورت, معجزه از درجه اعتبار ساقط می شود.

احسنتم
حرف بنده هم همین است، جناب میقات به نقل از علما فرمودند قرآن در همه عرصه‌ها اعجاز دارد و بعد من این سوال را طرح کردم که مثلا در سیاست چه اعجازی دارد؟ آن را بیان بفرمایید تا ببینیم که دیگران می‌توانند با آن مقابله کنند یا خیر؟ که جناب میقات مجددا بحث را ارجاع دادند به اعجاز در بلاغت!

بچه محله امام رضا;668388 نوشت:

سلام علیکم
خب اگر قرآن معجزه جاوید است، برای زمان ما در چه زمینه‌ای معجزه دارد؟

:hamdel:بسمه تعالی:hamdel:
سلام عرض می کنم خدمت داداش گلم.
معجزات طی زمان های مختلف فرق می کرده. زمان حضرت موسی ع سحر و جادوگری حرف اول رو میزده پس خدا معجزه حضرت موسی ع را
یه چیزی قرار داد که جادوگران درمانده شدند . زمان حضرت عیسی ع علم پزشکی حرف اول را میزد پس حضرت عیسی معجزشون کور را شفا دادن و
مرض پیسی و فلج مادرزاد و... بود. زمان رسول خدا ص ادبیات عرب و شعر و اینچیزا بود وقرآن بهترین معجزه بود.(البته برای تمام اعصار).
بنظرت دوران ما چه چیزی حرف اول رو میزنه؟؟؟؟؟؟؟ دوران ما علم حرف اول رو در جهان میزنه و قرآن از نظر علمی کلی مطالب دارد که ما همشو هنوز
کشف نکردیم.بعنوان مثال 1400 سال پیش مردم نمیدونستن تو قرآن نوشته بود روز قیامت ما قادریم اثر انگشت هر فرد رو برگردونیم انسان 200 سال پیش این راز اثر انگشت رو کشف
کرد که هر کس اثر انگشتش با دیگری متفاوت است وچنتا دیگه هم در زیر میارم البته برای اینکه خسته نشی طولانی نکردم:

اعجاز علمی قرآن می‌توان به حرکت خورشید، نیروی جاذبه، لقاح ابرها، زوجیت اشیا، ترتیب مراحل خلقت انسان و ممنوع بودن شرابخواری اشاره کرد.
[h=2]قرآن و علوم طبیعی[/h]حرکت خورشیدبنا به تفسیرهای متاخر، بر اساس آیات متعدد درباره حرکت خورشید، عبارت قرآنی «خورشید رو به قرارگاهی روان است» اشاره به حرکت وضعی و درونی (درون‌جرمی) خورشید و «هر کدام -خورشید- در سپهری شناورند»اشاره به حرکت انتقالی خورشید و «خورشید و ماه هر دو در حال حرکت هستند» اشاره به حرکت طولی خورشید و... از ابتکارهای قرآن در تطبیق با دستاوردهای جدید علمی و اعجاز علمی است.
جاذبه عمومیاز نظر بعضی مفسرین معاصر، با توجه به آیه دوم سوره رعد: «خدا همان کسی است که آسمان را بدون ستونی که قابل رؤیت باشد - آفرید» جاذبه عمومی ثابت می‌شود و با توجه به روایتی از علی بن موسی الرضا، آیه به وجود ستونهای نامرئی (نیروی جاذبه) اشاره شده است.
انبساط فضادر سال 1929 ادوین هابل ستاره شناس معروف آمریکایی با استفاده از اثر انتقال سرخ، کشف کرد کلیه کهکشان ها از هم دور می شوند و فضا منبسط می شود. به عبارتی ابعاد جهان پیوسته توسعه می یابد. تا پیش از آن تصور می شد که جهان در ابعاد و سایر پارامترها کاملاً ساکن است. قرآن در این مورد آیه کاملاً روشنی دارد. وَالسَّمَاءَ بَنَیْنَاهَا بِأَيْدٍ وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ ﴿الذاريات: ٤٧﴾ و آسمان را به قدرت بنا کردیم و ما [همواره] وسعت دهنده(آن) هستیم.
انفجار بزرگدر پی کشف انبساط فضا به لحاظ منطقی این فرض پیش آمد که در گذشته همه چیز به هم نزدیکتر بوده اند. محاسبات نشان دادند با عقب رفتن بیشتر در زمان نهایتاً همه چیز از جمله زمین در یک نقطه بی نهایت متراکم جمع می شدند که در حالتی فوق بحرانی تا ابعادی در حد صفر منقبض بود . نقطه ای در حجم صفر یا به عبارتی عدم! سپس در انفجاری بزرگ همه چیز از جمله زمان، فضا،ماده و انرژی به شکل امروزی تکامل یافته و از همان نقطه تشکیل و تفکیک شده . قرآن در این مورد نیز آیه ای بسیار شفاف و روشن دارد. أَوَلَمْ يَرَ الَّذِينَ کَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ كَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ أَفَلَا يُؤْمِنُونَ ﴿الأنبياء: ٣٠﴾ آیا کافران ندانسته اند که آسمان ها و زمین به هم چسبیده و یکپارچه بودند و ما آنها را شکافته و از هم باز کردیم و هر چیز زنده ای را از آب آفریدیم؟ پس آیا ایمان نمی‌آورند؟
می توانید برای مطالعه بیشتر درباره انبساط فضا و انفجار بزرگ به این آدرس مراجعه کنید: مه‌بانگ
تاریکی اعماق دریادر گذشته به علت نبودن وسایل غواصی، کسی نمی توانسته بیشتر از بیست متر در عمق دریا برود. لذا از زیر آب اطلاعات زیادی نداشته اما امروزه با بکارگیری وسایل و ابزار مدرن می توان تا عمق دویست متر به راحتی به زیر آب رفت. أَوْ كَظُلُمَاتٍ فِي بَحْرٍ لُّجِّيٍّ يَغْشَاهُ مَوْجٌ مِّن فَوْقِهِ مَوْجٌ مِّن فَوْقِهِ سَحَابٌ ظُلُمَاتٌ بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ إِذَا أَخْرَجَ يَدَهُ لَمْ يَكَدْ يَرَاهَا وَمَن لَّمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُورًا فَمَا لَهُ مِن نُّورٍ ( نور : 40 ) يا [كارهايشان] مانند تاريكيهايى است كه در دريايى ژرفلجه است كه موجى آن را مىپوشاند [و] روى آن موجى [ديگر] است [و] بالاى آن ابرى است تاريكيهايى است كه بعضى بر روى بعضى قرار گرفته است هر گاه [غرقه] دستش را بيرون آورد به زحمت آن را مىبيند و خدا به هر كس نورى نداده باشد او را هيچ نورى نخواهد بود. عمق دریاها مختلف و تغییر پذیر است و در بعضی نقاط بین 12،000 تا 15،000 متر می باشد و این در حالی است که قدرت نفوذ نور خورشيد به دريا 400 متر است
کاهش اکسیژن و تنگ شدن نفس با افزایش ارتفاعقرآن 1400 سال پیش در مورد کاهش اکسیژن و تنگ شدن نفس با افزایش ارتفاع سخن گفته است: فَمَن يُرِدِ اللّهُ أَن يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلإِسْلاَمِ وَمَن يُرِدْ أَن يُضِلَّهُ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقًا حَرَجًا كَأَنَّمَا يَصَّعَّدُ فِي السَّمَاء كَذَلِكَ يَجْعَلُ اللّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ ( انعام : 125 ) پس كسى را كه خدا بخواهد هدايت نمايد دلش را به پذيرش اسلام مىگشايد و هر كه را بخواهد گمراه كند دلش را سخت تنگ مىگرداند چنانكه گويى به زحمت در آسمان بالا مىرود اين گونه خدا پليدى را بر كسانى كه ايمان نمىآورند قرار مىدهد
زوجیت گیاهاندر سال 1731میلادی، دانشمند سوئدی کارل لینه نظریه خود را مبنی بر وجود زوجیت در بین گیاهان اعلام کرد که تعجب بسیاری را برانگیخت و این در حالی بود که قرآن سال ها قبل به آن اشاره کرده بودو انزل من السماء ماء فاخرجنا به ازواجا من نبات شتی ( طه 53 ) «واز آسمان آبي فرو فرستاديم و بوسيلة آن جفت هايي از گياهان گوناگون رويانديم»

:hamdel:ادامه:hamdel:
پیشنهاد می کنم این سه سایت رو هم مطالعه کنی داداش مطالبش جالبه.

http://ghoranvaelm7.blogfa.com/

http://kaheel7.com/fa/index.php?option=com_content&view=article&id=153:2013-03-24-20-13-12&Itemid=60

http://www.mahmelha2.blogfa.com/

شما اگه میخوای بوسیله قرآن کسی رو به دین اسلام دعوت کنی بنظرم با مسائل اعتقادی راحت تر میشه.
اول باید دین طرف رو ببری زیر سوال.بعد از فواید دین واثبات خدا و پیامبران و رسولخدا ص براشون بگی.در آخر از معجزات قرآن.فکر می کنم
اینطوری پذیرش طرف برای دین اسلام راحت تر باشه:Gol:

سلام اگر اجازه بدید من هم وارد بحث بشم یکم.
به نظر من میشه سبک کسی رو پیروی کرد مثلا تو نویسندگی مثل ابن مقفع و ... یعنی وقتی فردی نوشته رو بخونه متوجه بشه که به چه سبکی هست. ولی در مورد قرآن نمیشه سبکش رو به کار بست. منظورم اینه که از سبک نوسیندگی قرآن استفاده کرد و یک مطلب در موضوعی دیگه نوشت تو هر موضوعی ولی با سبک قرآن نمیشه نوشت ب این میگن الهام گرفتن از سبک. اگر کسی پیدا شد و این رو تونست که حد اقله که تا به حال نتونسته. چه بماند در مورد مطالبش که هیچ.
اما در مورد اعجاز بودن قرآن و زمانش که شما میگید اون زمان معجزه بود ولی الان که فصاحت مهم نیست و زبان های مختلف هست چطور.
خب اون زمان هم ایرانی ها رو فرض کنید مگه زبان عربی مسلط بودن که اعجاز قرآن رو متوجه بشن پس چطوری مسلمان شدن؟ بحث سر اینه که یک کتابی هست که توش انسانیت و خلاصه کرده و هرچقدر هم که بخونی مطالبش جدیده علی رغم ترجمه های ضعیف در زبان های مختلف. باز هم اگر دقیق بشیم میبینیم که باز هم همون بحث سبک نویسندگی مطرحه . قرآن دارای ظرایف و زیبایی های معنوی هست که هر زبانی هم باشه از بین نمیره و این زمان هم عصر اندیشه هست و همه میخوان انسانیت و به تصویر بکشن درحالیکه قرآن همه ی اون ها رو در خودش داره و به فطرت انسان ها پاسخ داده و جایگزینی نداره.

علی صفا;670030 نوشت:
دوران ما علم حرف اول رو در جهان میزنه و قرآن از نظر علمی کلی مطالب دارد که ما همشو هنوز کشف نکردیم

سلام
فعلا با جناب میقات بحثمون رسیده به اعجاز در سیاست! ان‌شاءالله اینو حل کنیم بعد برسیم به این بحث.

روزنه;670068 نوشت:
خب اون زمان هم ایرانی ها رو فرض کنید مگه زبان عربی مسلط بودن که اعجاز قرآن رو متوجه بشن پس چطوری مسلمان شدن؟

سلام بر شما
بعید می‌دونم ایرانی‌ها به خاطر اعجاز قرآن اسلام آورده باشند! چون اون زمان که اسلام تازه وارد ایران شده بود ایرانی ها خیلی با زبان عربی آشنایی نداشتند، اصلا نحوه ورود اسلام به ایران خودش یک بحث مفصل می‌طلبه که از حوصله تاپیک خارجه.

samansami;669719 نوشت:
راستش تا جایی که من میدونم الهام گرفتن از یه اثر با سرقت ادبی فرق داره....!!!اون مورد که تو نقل قول شما بود سرقت ادبی است نه الهام!!!به نظرم چند مورد از اثار شعرایی که به سبک مثلا حافظ شعر گفتند رد بخونید اگر با شعر حافظ اشنایی داشته باشین متوجه تفاوت این موارد با اونی که مثال زدید میشین.

سلام
مسئله اینه که طبق آیه 38 سوره یونس، نباید از آورنده اثر کمک بگیرید. الهام گرفتن از آورنده اثر هم یک جور کمک گرفتنه.

مثلاً شعر زیر از باذل مشهدی رو در نظر بگیرید:

[TD="class: b"]بیامد به دشت و نفس کرد راست[/TD]
[TD="class: b"]حبیب خدای جهان آفرین[/TD]
[TD="class: b"]همه برده سر در گریبان فرو[/TD]
[TD="class: b"]به جز بازوی دین و شیر خدا[/TD]
[TD="class: b"]بر مصطفی بهر رخصت دوید
[/TD]
[TD="class: b"]به سوی هژیر ژیان کرد رو
[/TD]
[TD="class: b"]دویدند از کین دل سوی هم[/TD]
[TD="class: b"]فلک باخت از سهم آن جنگ رنگ[/TD]
[TD="class: b"]نخست آن سیه روز و برگشته بخت[/TD]
[TD="class: b"]سپر برسرآورد شیر اله[/TD]
[TD="class: b"]بیفشرد چون کوه پابر زمین[/TD]
[TD="class: b"]چو ننمود رخ شاهد آرزو[/TD]
[TD="class: b"]نهادند آوردگاهی چنان[/TD]
[/TD]
[TD="class: b"]پس آنگاه باستاد و همرزم خواست
[/TD]
[TD="class: b"]نگه کرد بر روی مردان دین
[/TD]
[TD="class: b"]نشد هیچ کس را هوس، رزم او
[/TD]
[TD="class: b"]که شد طالب رزم آن اژدها
[/TD]
[TD="class: b"]از او خواست دستوری اما ندید
[/TD]
[TD="class: b"]به پیشش برآمد شه جنگجو
[/TD]
[TD="class: b"]در صلح بستند به روی هم
[/TD]
[TD="class: b"]بود سهمگین جنگ شیر و پلنگ
[/TD]
[TD="class: b"]برافراخت بازو چو شاخ درخت
[/TD]
[TD="class: b"]علم کرد شمشیر آن اژدها
[/TD]
[TD="class: b"]بخایید دندان به دندان کین
[/TD]
[TD="class: b"]به هم حمله کردند باز از دو سو
[/TD]
[TD="class: b"]که کم دیده باشد زمین و زمان

اولاً خیلی از اساتید ادبیات قبول نمی کنند که این شعر مثل شعر فردوسی باشه (معلم خودمون میگفتن از نظر خیال انگیزی و وجود تشبیهات جالب و ... شعر باذل مشهدی در حد شعر فردوسی نیست). اما اگر در یک سطح هم باشند، واضحه که این شعر با الهام از اشعار فردوسی سروده شده و به نوعی از فردوسی کمک گرفته.

روح بخش;669968 نوشت:
اگر کسی در غزلی و یا بیتی و یا حتی مصرعی از دیوان حافظ و یا دیگر شاعران تغییراتی جزیی دهد و متن تغییر داده شده، نه از زیبایی اش کاسته شود و نه از محتوایی که می خواهد برساند اندکی کاسته گردد، آن وقت که می شود گفت کسی مثل آن شاعر، شعر گفته است.

فرض کنید بخواهیم یک کلمه از شعر زیر رو جابجا کنیم:

مثل یه بارون ملایم داره می باره ... این اولین باره ... اولین باره
حتی قسم خورده منو تنها نمی ذاره ... این اولین باره ... اولین باره

این شعر روی آهنگ خیلی قشنگ خونده میشه. اما اگر به جای بارون بگیم برف، یا به جای قسم بگیم سوگند یا به جای اولین بگیم نخستین یا ... کلاً آهنگش به هم می ریزه. حتی اگر به جای "این اولین باره" بگیم "این اولین بار است" هم قشنگیش کم میشه.


میقات;669631 نوشت:
در قدم بعد بایستی متن مورد نظرتان را به متخصصان و اهل فن ارائه دهید تا ایشان در مورد آن قضاوت کنند.

به چه متخصصی باید رجوع کرد؟
فرض کنید کسی بخواد در زمینه علم اقتصاد این کار رو انجام بده. خب ممکنه خیلی از متخصصان علم اقتصاد برتری اقتصاد اسلامی را بر نظریات جدید اقتصاد نپذیرند.

سلام
همه شما با معنای لغوی و اصطلاحی اعجاز آشنا هستید
تو کتب دانشگاهی و حوزوی بسیاری با تاریخ پیامبران و معجزات آنها آشنا شدید و حتی در کتب کلامی شاید یکی به یک معجزات رو مورد بررسی قرار دادید
شاید بحث کردید
چرا معجزه حضرت موسی در زمان خودش مورد قبول قرار گرفت؟ و چه شد که ساحران مومن به خدای موسی شدند؟
چرا معجزه حضرت موسی در زمان انبیاء بعد خودش مثلا حضرت عیسی مورد استفاده قرار نگرفت؟
اصولا چرا پیامبران از تعدد معجزه استفاده می کردند؟
اصلا فلسفه اعجاز چی هست؟
از این ها شاید بتوان نتیجه گرفت
از آنجایی که شخص پیامبر اسلام صلوات الله علیه و آله, به عنوان آخرین پیامبر معرفی شدند لازمه آن این است که برخلاف سایر پیامبران اعجاز ایشان نیز به عنوان آخرین اعجاز برای تمام اعصار بعد قابل استناد باشد
والا خاتمیت پیامبر مورد خدشه قرار خواهد گرفت,
لذا کبری این مطلب با توجه به مقدمات فوق برای همه شما مسلم و قابل قبول است.
اما وجه اعجاز قرآن برای همه اعصار و همه بلاد چی می تواند باشد؟ اعجازی که برای شرق و غرب جهان مورد قبول عقل سلیم واقع گیرد.
آیا جدای از مضمون آیات صرف فصاحت و بلاغت می تواند برای مغرب و مشرق زمین حجت الاهی و حکم قطعی عقل به اعجاز آن باشد؟
به عبارتی ایا برای آن چینی یا مکزیکی که کلا گویش و دستور زبانش متفاوت با زبان عربی هست
درک فصاحت و بلاغت در فرض امکان, می تواند حجت الاهی و حکم قطعی عقل به اعجاز قرآن را در پی داشته باشد؟؟
پس اینجا دو تا شبه و یا سوال است؟
آیا درک فصاحت و بلاغت تنها معیار حجیت و اعجاز قرآن است؟
ایا در فرض قبول مورد بالا , درک این فصاحت و بلاغت برای همه مردم اعصار آینده و با گویش و زبان مختلف عقلا امکان پذیر هست؟
و بر فرض قبول مورد بالا, آیا بر فرض درک ان توسط همه اعصار و همهه مردم, می توان گفت اعجاز قرآن ثابت خواهد شد؟
خوب کی قرار بود جواب بده:ok:

بچه محله امام رضا;670074 نوشت:

سلام بر شما
بعید می‌دونم ایرانی‌ها به خاطر اعجاز قرآن اسلام آورده باشند! چون اون زمان که اسلام تازه وارد ایران شده بود ایرانی ها خیلی با زبان عربی آشنایی نداشتند، اصلا نحوه ورود اسلام به ایران خودش یک بحث مفصل می‌طلبه که از حوصله تاپیک خارجه.


دقیقا میتونید بگید مشکل الان کجاست؟

[="Tahoma"]

روزنه;670395 نوشت:
دقیقا میتونید بگید مشکل الان کجاست؟

سلام علیکم
مشکلات در این پست مطرح شد:
http://www.askdin.com/thread48293-4.html#post669842

خلاصه اون بحث مفسل
اگه قرار بود ب زور شمشیر اسام بیاریم؛به دین مغولها در میومدیم.

و اخرین منهم لما یلحقوا بهم و هوالعزیز الحکیم

معجزه قرآن به این هست که کسی نمیتونه به سبک نویسندگی قرآن مطلبی بنویسه که حتی ترکیب کلماتش هم انقدر محکم باشه که کوچکترین تغییر رو نبپذیره. اگر برید به علم زبان شناسی و مطالعه بکنید روکردها رو متوجه میشید زبان و ترکیب و انتخاب کلمات و ادغامش با معنی چقدر پیچیده هست. برای درک عظمت و معجزه بودن قرآن هم باید زبان شناس بود و عالم هرچ بیشتر بدونیم بیشتر بزرگیش برامون تجلی میشه اما در عین دشواری برای همه آسانه و قابل فهم.
چطور که تو معجزه ای مثل تبدیل عصا به اژدها متخصصش باید باشه تا تشخیص بده که سحر نیست و معجزه هست وگرنه ...

سلام علیکم
صدها سال قبل شخصی بنام محمد بن عبد الله ادعا کرده است که:
«من از طرف خداوند آمده ام.»
این ادعا برای کسانی که وجود خداوند را با عقل خود ثابت نموده اند ادعای قابل پیگیری است. چه جیزی برای انسان مهمتر از این که تحقیق کند ببیند این کس آیا در ادعای خود چقدر راستگوست؟
این شخص برای اثبات ادعایش کتابی می آورد و ادعا می کند که:
«این کتاب از ناحیه خداوند است نه از ناحیه بشر. اگر این کتاب از ناحیه بشر است پس شما هم می توانید مثل آن را بیاورید. اگر عرب هستید، با زبان عربی مثلش را بیاورید، فارس هستید به زبان فارسی مثلش را بیاورید. چینی هستید خب به زبان چینی کتابی بیاورید که مثل قرآن هم از استحکام لفظی برخوردار باشد و هم بلندترین و درست ترین معارف را در خود جای داده باشد.»
اگر کسی توانست نوشته ای مثل قرآن بیاورد و متخصصان زبانی که با آن این نوشته، بنگارش در آمده اسیت و عالمانی که به موضوعات آورده شده در این نوشته به صورت تخصصی آشنایی دارند تصدیق نمودند که این نوشته مثل قرآن است. و یا یک بخش از آن و یا حتی یک جمله از آن مثل قرآن است آن وقت می شود گفت که ادعای نوبت جناب محمد بن عبد الله ثابت نمی شود زیرا طبق آیات تحدی مثلش را بشری آورده است.
مثلا کوچکترین آیه قرآن (غیر از حروف مقطعه) «مدهامّتان» در سوره الرحمن آیه 64 است. توصیفی است سرسبزی دو باغی که خداوند به بهشتیان عطا می کند.
محمد بن عبد الله طبق آیات تخدی کتابی که است مدعی از سوی خداوند آمده است می گوید: هر کس در زبانی توانست بجای این کلمه و یا ترجمه آن، کلمه ای دیگری بیاورد که وزن معنایی آن مثل همین کلمه و یا مثل ترجمه آن باشد، من ادعای نبوت خود را پس می گیرم.
به نظر من دوستانی که می خواهند روی تحدی قرآن بحث کنند باید دائره بحث را محدود به آنچه عرض کردم کنند تا هم برای خودمان اعجاز قرآن جا بیافتد و هم برای آنها که مردد و یا منکر اعجاز قرآن هستند.
این که قرآن از چه جهاتی معجزه است وقتی مفید است که قرآن در تحدی خود ادعا کند اگر کسی مثل همه قرآن را بیاورد، دیگر این قرآن بشری نیست. و حال آن که قرآن به آوردن یک سوره کوتاه هم بسنده نموده است. حال آن که در بسیاری از آیات قرآن از جهات مختلف اعجار مثل کشفیات علمی و یا خیر از آینده و یا اسرار ریاضی خبری نیست.

M3hrdad;670435 نوشت:
خلاصه اون بحث مفسل

منظورتون "مفصل"ـه دیگه؟:Nishkhand:

روزنه;670437 نوشت:
حتی ترکیب کلماتش هم انقدر محکم باشه که کوچکترین تغییر رو نبپذیره.

منظورتون از اینکه کوچکترین تغییر رو نپذیره چیه؟ میشه با مثال توضیح بدید تا بهتر متوجه منظورتون بشیم؟ در ضمن قرار ما با جناب میقات این شد که سایر جنبه‌های اعجاز قرآن غیر از بلاغت رو اثبات کنیم که متاسفانه فعلا خبری از ایشون نیست.

[="MediumTurquoise"]قل هو الله احد
بگو او الله یکتا هست.
هم جبرییل امین و هم پیغمبر (محمد امین صلی الله علیه و اله و سلم) امانت دار بودن.
از این نکات ریز بسیار تو قرآن هستش.
[/]

موضوع قفل شده است