آثار و برکات صلوات در دنیا ، برزخ و قیامت

تب‌های اولیه

24 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آثار و برکات صلوات در دنیا ، برزخ و قیامت

اصول پنج‌گانه دین اسلام (توحید، نبوت، امامت، عدل و معاد) در کجای ذکر صلوات قرار دارد؟
پاسخ :
با تدبّر و دقّت در الفاظ و معانی صلوات به عبارت‌های مختلفی که در روایات وارد شده است، مانند: «اللهم صل علی محمّد و آل محمد»، اصول دین؛[1] یعنی توحید، نبوّت، امامت، عدل و معاد، را می‌توان از روی ذوق کلامی برداشت کرد.
«اللّهم»؛ اصل توحید
اولین اصلی که در صلوات مطرح است، اصل توحید است که با گفتن کلمه «اللهم» تحقق پیدا می‌کند و گوینده صلوات، این اصلی را که پذیرفته با ندای «اللهم»، ایمان به یگانگی و وحدانیت پروردگار و دعا و اظهار پیوند با ذات مقدس او و نفی همه طاغوت‌ها و ستم‌کاران از خود بروز می‌دهد. ایمان و اعتقادی که به اندازه معرفت هر انسانی در تمام ابعاد زندگی او نقش داشته باشد و تحقق آن در همه گفتار و کردار انسان‌ها مشاهده شود.
«صل علی محمد»؛ اصل نبوّت
دومین اصل مطرح شده در صلوات، اصل نبوّت است که با جمله «صل علی محمد» بیان می‌شود. با فرستادن صلوات، ایمان به پیامبران مبعوث شده از سوی خداوند و نجات‌ دهندگان بشر از خرافات و سنت‌های غلط و آزاد کنندگان مستضعفان از غل و زنجیرهایی که به دست و پایشان بسته شده بود، آشکار می‌شود و ایمان آورندگان پیامبران، آنان را سمبل و سرمشق و الگو برای تمام حرکت تکاملی انسانی قرار می‌دهند.
«و آل محمد»؛ اصل امامت
سوّمین اصل، امامت است؛ یعنی ایمان به امامت امام علی بن ابی‌طالب(ع) و یازده فرزندش(ع). ایمان به این‌که امامان، روشنگران و ادامه دهندگان راه پیامبران و حاملان و پاسداران امر رسالت و نمونه‌های عینی دین اسلام‌اند. البته «آل محمد» مفهوم گسترده‌ای دارد، به طوری که شامل حضرت فاطمه زهرا(س) نیز می‌شود،[2] ولی چون بحث از اصل امامت بود، به دوازده امام(ع) اشاره شد.
«صلّ»؛ عدل الهی و معاد
عبارت «صلّ»، اشاره به رحمت خداوند دارد که شایسته پیامبر اسلام(ص) و خاندان مطهّر او است. خداوند در خلفت جهان هم عدالت را رعایت کرده و هر چیز را در جاى مناسب خود قرار داده است و هم در قانون‌گذارى رعایت توان و طاقت بشر را کرده است و هم در جزا و پاداش رعایت استحقاق‌ها را می‌نماید. صلوات، نشانگر آن است که حضرت محمد(ص) و خاندان او از فضل و منزلتى برخوردارند و سزاوار درود فرستادن هستند و به آن تأکید شده است.
از آن‌جا که عدل الهى از یک‌سو با اصل ایمان به وجود خدا ارتباط دارد و از سوى دیگر، با مسئله معاد، عبارت «صلّ»، اشاره به این دارد که؛ وجود مقدس پیامبر اکرم(ص) و خاندان پاک او زنده هستند و از جهانی به جهان دیگر انتقال یافته‌اند و وقتی صلوات فرستاده می‌شود که، خدایا! رحمتت را بر پیامبر و آل او نازل فرما، درجات آنها بالا می‌رود و از سوی دیگر، ثواب‌های زیادی در نامه اعمال فرستاننده صلوات ثبت می‌شود.

صلوات به صورت زيبا

در زينة الاعياد شيخ احمد نجفى پس از ذكر فوايد بسيارى براى صلوات بر محمد و آلش گويد طرفه تر چيزى كه در روزگار نوشتن فضل صلوات برايم رخ داد اين بود كه برخى از آن را براى يك دوست باتقوا و خوب خواندم و بسيار شاد شد و پيش آمد كه روز جمعه به ديدن او رفتم و ديدم بسيار شاد است ، سبب شاديش را پرسيدم گفت : من در روز بسيار صلوات بر محمد و آلش مى فرستادم و شب جمعه بر آن مداومت كردم تا چرتم گرفت . در خواب ديدم پيغمبر و امير و زهرا و همه امامان از آسمان به زير آمدند و گردم نشستند و پيغمبر - صلى الله عليه و آله - با من هم سخن و همدم شد مانند يك خودمانى ، از او پرسش كردم و جواب داد و مژده خوشى به من داد كه دلم خنك شد و آن گاه خواب طولانى خود را كه داراى انواع شادى بخش ها و مژده ها بود نقل كرد تا گفت : شخصى كه از دوستان قديمى و خصوصى من بود و او را در خواب شناختم در خواب و او در نورانيت و زيبايى شبيه ترين افراد به پيغمبر (ص ) بود چون بيدار شدم او را نشناختم و به صلوات ادامه دادم تا خوابم برد و در خواب تعبير خوابم را ديدم كه آن عمل من است كه صلوات را خدا به آن صورت زيبا در مى آورد.
شب دوم باز پيغمبر - صلى الله عليه و آله - و ائمه - عليهم السلام - همه را در خواب ديدم و كسى به من گفت : سر بلند كن و نگاه كن .
سر بلند كردم و پيغمبر و ائمه معصومين - عليهم السلام - ذكر خدا مى گفتند و آن شخص به من گفت : مى دانى چه ذكرى مى گويند براى خدا تعالى .
گفتم : نه . گفت : همان ذكر صلوات تو است . از آن شاد شدم و خدا را بر توفيق خود سپاس گفتم . (65)

زنده شدن جوان مقتول

در ميان بنى اسراييل ، شخصى كشته شد كه قاتل او معلوم نبود،: خداوند وحى فرستاد كه گاوى را با صفات مخصوصى كشته ، يكى از اعضاى او را بر بدن مقتول بزنند تا او خبر از قاتل خود دهد. آن گاو نزد جوانى از بنى اسراييل بود كه خداوند به اين جوان عنايت كرد و صلوات را تعليم داده بود.
آن جوان در خواب ديد كه به او امر شد كه گاوش را نفروشد، مگر به امر مادرش . آن جوان از خواب برخاست ، بنى اسراييل نزد او آمدند تا گاو را از او بخرند، مادر جوان گفت : بايد پوست اين گاو را پر از طلا كنيد تا آن را به شما بفروشيم . آن ها راضى شده ، گاو را خريدند، سپس او را كشته و يكى از عضوهاى بدنش را بر پيكره مرده زدند. آن مرده زنده شد و خبر داد كه قاتل او پسر عمويش است .
بنى اسراييل گفتند: نمى دانيم كه كدام عجيب تر است : زنده شدن اين جوان يا ثروتمند شدن اين مرد.
خداوند به حضرت موسى (ع ) وحى كرد كه : به بنى اسراييل بگو كه اگر مى خواهند زندگى دنيايى آنها نيكو گردد و در آخرت نيز بهشت نصيب آن ها گردد، ذكرى را بگويند كه اين جوان بدان تمسك جست و آن صلوات بر محمد و آل محمد عليهم السلام مى باشد.
آن جوان به موسى (ع ) گفت : من چگونه اين اموال را از شر حسودانم و دشمنانم حفظ نمايم ؟
موسى گفت : بر اموالت صلوات بر محمد و اهل بيت طاهرينش بفرست تا خداوند ضرر هر دشمن و حسودى را از تو دفع نمايد.
بنى اسراييل نزد موسى آمدند و گفتند: ما همه اموال خود را به اين جوان بخشيديم ، دعايى كن كه خداوند نيز به ما روزى گسترده عنايت فرمايد.
موسى گفت : شما نيز به انوار مقدس اهل بيت توسل جوييد و بر محمد و اهل بيت او صلوات بفرستيد. آن ها نيز چنين كردند، سپس حق تعالى وحى فرستاد به موسى (ع ) كه : در فلان خرابه هزاران دينار طلا وجود دارد، آن را ميان خود قسمت نماييد.
اين فراوانى مال ، به سبب بركت صلوات بر محمد و اهل بيت او حاصل شد.

سه بار بر محمد (ص ) صلوات بفرست !

وقتى حضرت آدم (ع ) وارد بهشت شد، در بهشت حوران پاكيزه سرشت بسيار بودند؛ اما حضرت آدم با آن ها الفتى نداشت . وقتى حضرت حوا آفريده شد و آدم بر او نگريست از او پرسيد: تو چه كسى هستى ؟
حوا شرمگين شد و چيزى نگفت ، جبرييل به آدم گفت : اين حواست ، او را براى تو آفريده اند و او محرم و همدم توست .
حضرت آدم وقتى فهميد كه حوا متعلق به اوست خواست به سوى او دست دراز كند جبرييل گفت : اى آدم ! اگر او را مى خواهى ، بايد او را عقد كرده و برايش مهريه تعيين كنى .
آدم فرمود: اى برادر! تو مى دانى كه من پولى و نقدى ندارم چگونه او را عقد كنم ؟
جبرييل گفت : سه بار به حبيب خدا محمد مصطفى (ص ) صلوات بفرستى تا حوا بر تو حلال شود.

صلوات شفاعت كننده

اللهم صل على محمد و اله ، كما هديتنا به ، و صل على محمد و اله ، كما استنقذ تنابه ، و صل على محمد و اله صلوة تشفع لنا يوم القيمة و يوم الفاقة اليك ، انك على كل شى ء قدير، و هو عليك يسير ؛
بار خدايا! بر محمد و آل او درود فرست ، چنان كه ما را به سبب او (به راه حق ) هدايت نمودى . و بر محمد و آل او درود فرست ، چنان كه ما را به وسيله آن حضرت از (جهل و نادانى ) رهانيدى و بر محمد و آل او درود فرست ، درودى كه ما را روز رستاخيز و روز نيازمندى به تو شفاعت نمايد؛ زيرا تو بر هر چيز توانايى ، و آن بر تو آسان است . (6)

شاد كردن رسول خدا (ص )

از حضرت امام صادق - عليه السلام - روايت شده كه :
هر كه خواهد كه شاد گرداند محمد و آل آن حضرت را - صلوات الله عليهم - به اين نحو، به ايشان صلوات فرستد:
اللهم يا اجود من اعطى و يا خير من سئل و يا ارحم من استرحم . اللهم صل على و محمد و آله فى الاءولين و صل على محمد و آله فى الآخرين و صل على محمد و آله فى الملاء الاءعلى و صل على محمد و آله فى المرسلين . اللهم اعط محمدا و آله الوسيلة و الفضيلة و الشرف و الرفعة و الدرجة الكبيره . اللهم انى آمنت بمحمد - صلى الله عليه و آله - و لم اءره فلا تحرمنى يوم القيامة رؤ يته و ارزقنى صحبته و توفنى على ملته و اسقينى من حوضه مشربا رويا سائغا هنيئا لا اظماء بعده ابدا انك على كل شى ء قدير. اللهم انى آمنت بمحمد صلى الله عليه و آله و لم اءره فعرفنى فى الجنان وجهه . اللهم بلغ محمدا صلى الله عليه و آله منى تحية و سلاما.

صلوات بهترين دعا

عبدالسلام (بن عبدالرحمن ) بن نعيم گويد: به امام صادق - عليه السلام - عرض كردم : من داخل كعبه شدم و دعايى به خاطرم نيامد جز صلوات بر محمد - صلى الله عليه و آله - فرمود: آگاه باش مانند تو در فضيلت و ثواب كسى از خانه خدا بيرون نيامده است .

مكان صلوات
امام صادق - عليه السلام - فرمودند كه رسول خدا (ص ) فرمود:
در هر مجلسى كه ذكر خدا و ياد خدا نباشد و صلوات بر من فرستاده نشود، آن مجلس براى اهلش مايه حسرت و وبال خواهد بود.
حال در مجالس گناه و معصيت بهتر است كه حرمت صلوات حفظ شود و اصلا صلواتى فرستاده نشود مثل مجالس بازيگران و معركه گيران يا مثلا صلوات هايى كه فروشندگان كالا و اجناس براى گرمى معركه مى فرستند.
ديگر آن كه براى صلوات فرستادن دل و زبان بايد يكى باشد؛ يعنى در حال غفلت زبان مشغول ذكر صلوات نباشد بلكه با حواس جمع مشغول صلوات باشد.
هنگام فرستادن صلوات بايد به گونه اى عمل كرد كه گويى پيامبر حاضر است و مستقيما به آن حضرت سلام مى كنيم . (73)

اگر بنده اى صلوات را ترك كند

اى امت محمد - صلى الله عليه و آله - ياد كنيد محمد و آل او را در هر شدت و مصيبت تا آن كه خدا يارى كند شما را به واسطه ملايكه بر شياطينى كه قصد شما مى كنند. به درستى كه با هر يك از شما، ملكى هست در طرف راست ، كه حسنات را مى نويسد. و ملكى ديگر در طرف چپ ، كه سيئات را مى نويسد. و دو شيطان نيز هست با هر كس ، كه ابليس آنها را فرستاده است ، كه او را اغوا نمايند.
هنگامى كه يكى از شما، وسوسه اى در دل خود يافت ، خدا را ياد كند، و بگويد:
لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظيم و صلى الله على محمد و آله الطاهرين .
آن دو شيطان ، پنهان مى شوند، و به نزد ابليس مى روند، و شكوه مى كنند، و مى گويند: امروز، اين شخص ما را خسته كرده است ، جمعى از شياطين و مرده را به مدد ما فرست .
ابليس ، گروهى از مردان را - در عقب يكديگر - به يارى ايشان مى فرستد، تا آن كه هزار نفر در نزد او جمع مى شوند و قصد او مى كنند.
پس اگر آن بنده ، خدا را ياد كند، و بر محمد و آل آن حضرت - عليهم السلام - صلوات فرستد، آنها راهى به او نخواهند يافت ؛ و به ابليس ‍ مى گويند كه خود با تمام لشكرت بيا، تا آن كه بر او غلبه نمايى ، و او را اغوا نموده گمراه سازى .
پس ابليس ، با تمام لشكر مى آيد. و حق تعالى به ملايكه مى فرمايد كه : ابليس ، قصد فلان بنده من يا فلان كنيز من نموده است ، با لشكرش . شما برويد، با او مقاتله كنيد.
پس در مقابل هر شيطانى صد هزار ملك مى آيند، كه بر اسبان آتشى سوارند؛ و در دست ايشان ، شمشيرها و نيزه ها از آتش ، و كمان ها و تيرها از آتش هست ؛ و تمام كاردها و سلاح هاى ايشان از آتش است ؛ و آن شياطين را دور مى كنند، و بعضى را مى كشند، و ابليس را اسير مى كنند، و آن حربه ها بر او مى زنند. ابليس فرياد مى زند: اى پروردگار من ، كجا است وعده تو، به درستى كه تو من را مهلت دادى تا وقت معلوم .
خطاب به ملايكه مى رسد: من او را وعده داده ام كه نمى رانم ، وعده نداده ام كه سلاح و عذاب را بر او مسلط نگردانم و درد و الم به او نرسانم ، حربه ها بر او بزنيد، و ما او را نخواهيم كشت .
ملايكه ، آن قدر ضربت بر او مى زنند كه تمام اعضايش مجروح مى گردد؛ پس او را وا مى گذارند. ابليس ، پيوسته براى خود و براى اولادش كه كشته شده اند، اندوهگين مى باشد. و چيزى از آن جراحت هايش بهبود نمى يابد مگر به شنيدن آواز مشركان ، كه به كفر تكلم نمايند.
پس اگر آن بنده ، بر ذكر خدا و صلوات فرستادن مشغول باشد، او به همان حالت باقى مى ماند.
اما اگر آن بنده ياد خدا و صلوات را ترك نمايد، و در مخالفت امر خدا، و معصيت فرو رود؛ آن جراحت ها، التيام مى پذيرد، و ابليس بر آن شخص ‍ مسلط مى شود ، و او را لجام مى كند، و زين بر او مى گذارد، و بر او سوار مى شود، و بعد از آن پايين مى آيد، و مى گويد: الحال ما بر او مسلطيم ، و هر وقت كه مى خواهيم ، بر او سوار مى توانيم شد.
پس رسول خدا - صلى الله عليه و آله - فرمود: اگر مى خواهيد كه ابليس ‍ را بر همان حال ، با جراحت هاى بسيار اندوهگين بگذاريد، كه جراحت هايش بهبود نيابد، مداومت نماييد بر طاعت خدا و صلوات فرستادن . و اگر بر غير آن حال باشيد، اسير ابليس خواهيد بود، و مرده خود را بر گردن هاى شما سوار خواهد كرد.

قبول نماز
از جابر بن عبدالله روايت است كه مى گفت :
لو صليت صلاة لم اصل فيها آل محمد و آل محمد ما راءيت انها تقبل ؛
اگر نمازى بخوانم و در آن بر محمد و آل محمد عليهم السلام صلوات و درود نفرستم ، فكر مى كنم كه آن نماز پذيرفته و مقبول نيست .

دستور ختم صلوات

براى برآورده شدن حاجات و اداى دين و رسيدن به مطالب ختم صلوات مجرب است كه چهار نوع آن را ذكر مى كنيم
نوع اول ؛ آن است كه اگر كسى حاجتى داشته باشد به دل مى گذارند يا به زبان مى گويد: كه چنان حاجتم تا فلان مدت برآورده شود، چهارده هزار صلوات بفرستم و هر هزارى براى يكى از ائمه - عليه السلام - هديه باشد و چنان چه حاجت برآورده شد وفا كند.
نوع دوم ؛ روزى هزار بار صلوات بفرستد و هر هزار تا را براى يكى از ائمه - عليهم السلام - هديه كند در بين يا در پايان حاجت روا شود.
نوع سوم ؛ روزى هزار بار صلوات بفرستد، تا دو ماه پى در پى چون ماه تمام شود آن مطلب ان شاءالله برآورده شود.
نوع چهارم ؛ براى قضاى حاجت و اداى دين مجرب است ، از شب جمعه شروع كند تا دو هفته و در هر شب ، نصف شب بخوابد.
شب اول غسل كند و ساير شب ها ضرورى نيست . شب جمعه ؛ اللهم صل على محمد و آل محمد، هزار بار.
شب شنبه ؛ اللهم صل على امير المؤ منين .
شب يكشنبه ؛ اللهم صل على فاطمة الزهراء.
شب دوشنبه ؛ اللهم صل على الحسن .
شب سه شنبه ؛ اللهم صل على الحسين .
شب چهارشنبه ؛ اللهم صل على على بن الحسين .
شب پنجشنبه ؛ اللهم صل على محمد بن على
شب جمعه ؛ اللهم صل على جعفر بن محمد
شب شنبه ؛ اللهم صل على موسى بن جعفر
شب يكشنبه ؛ اللهم صل على على بن موسى
شب دوشنبه ؛ اللهم صل على محمد بن على
شب سه شنبه ؛ اللهم صل على على بن محمد
شب چهارشنبه ؛ اللهم صل على حسن بن على
شب پنجشنبه ؛ اللهم صل على حجة بن الحسن
شب جمعه سوم ؛ اللهم صل على العباس الشهيد
ان شاءالله حوايج برآورده مى شود و هر شب بايد هزار بار اين صلوات را بگويد

بركت صلوات (باريدن طلا از آسمان )

در حكايات الصالحين آورده اند كه :

فقيرى محتاج و عيالوار، براى طلب پول از خانه بيرون آمد، نمى دانست كه به كجا برود. ناگاه گذارش به كنار مجلس واعظى افتاد كه حاضران را به فرستادن صلوات ترغيب مى فرمود. آن فقير در آن جا ايستاد و شنيد كه واعظ مى گفت : در فرستادن صلوات ، تقصير مكنيد كه اگر توانگر بر آن سرور صلوات فرستد، در مالش بركت به هم مى رسد و اگر فقير صلوات فرستد، حق تعالى از آسمان روزى بر او مى فرستد.
آن فقير از آن مجلس بيرون رفت و به فرستادن صلوات مشغول شد؛ بعد سه روز، از ويرانه اى مى گذشت ، پايش به سنگى خورد. آن سنگ كنده شد و سبوى پر از زر، در زير آن سنگ ظاهر گرديد.
آن مرد گفت : وعده روزى من از آسمان است ، و روى زمين را نمى خواهيم ، و آن سنگ را در جاى خود گذاشت و به خانه آمد، صورت حال را با زن گفت . آن مرد، همسايه اى داشت كه يهودى بر بام خانه خود بود؛ و حكايت آن مرد را كه با زنش مى گفت ، شنيد. و فى الحال ، از بام فرود آمده ، به ويرانه رفت ، آن سبو را برداشته ، به خانه آمد. وقتى سر آن را گشود، ديد كه سبو، پر از مار و عقرب است . به اطرافيان خود گفت : اين همسايه مسلمان ، دشمن ما است . وقتى كه من در بام بودم ، فهميد، و آن سخن را براى اين گفت كه در طمع افتم ، و آن سبو را به خانه آورم ، و از آن ضررى به من رسد. پس بهتر آن است كه آن را به بام برده از راه ، روزنه ، در خانه او ريزم ، تا آن كه ضررى را كه براى من مى خواست ، به خودش برگردد.
به بام آمد، در وقتى كه آن زن فقير، به شوهر خود مى گفت : روا باشد كه تو سبوى پر از زر بيابى و آن را بگذارى و ما در فقر و تنگدستى باشيم ؟
آن مرد مى گفت : من اميدوارم كه روزى ما از آسمان نازل شود.
ناگاه يهودى ، سر سبو را گشود و آن را سرنگون ساخت ؛ آن مرد، آوازى شنيده سر را بالا كرده ديد كه از روزنه خانه او، زر فرو ريخت . فرياد زد: اى زن ! اين زر است كه از آسمان فرو مى ريزد، و آن زرها را بر مى داشت ، و صلوات مى فرستاد.
وقتى يهودى ديد كه از سبو زر مى ريزد، آن را برداشت ، در آن مكان ، ديد كه همان مار و عقرب است . باقى را نيز، در خانه درويش ريخت ، و همه زر سرخ بود. آن يهودى دانست كه اين سرى است از اسرار غيبى كه به ظهور مى رسد. در خاطرش گذشت كه اين همان حكم آب نيل دارد، كه در زمان حضرت موسى على نبيا و آله و عليه السلام در نظر قبطى خون مى نمود، و در نظر سبطى آب بود. و فى الحال ، آن درويش را به بام طلبيده ، به دست او مسلمان شد و از بركت صلوات بر آن حضرت ، مسلمان را دولت غناء، و يهودى را سعادت اسلام روزى شد.

صلوات در كلام الهى

ان الله و ملائكته يصلون على النبى ، يا ايها الذين امنوا صلوا عليه و سلموا تسليما ؛
خدا و فرشتگانش بر پيامبر درود مى فرستد، اى كسانى كه ايمان آورده ايد، بر او درود فرستيد و سلام گوييد و كاملا تسليم فرمان او باشيد. (14)
از امام كاظم عليه السلام درباره معناى درود خدا و فرشتگان و مؤ منان در آيه خداوند و فرشتگان او بر پيامبر درود مى فرستند، اى كسانى كه ايمان آورده ايد! بر او درود فرستيد و به فرمانش به خوبى گردن نهيد. سؤ ال شد، فرمود: درود فرستادن خدا، نوعى رحمت از جانب اوست و درود فرشتگان ستايشى است از آنها نسبت به رسول خدا و درود مؤ منان ، دعايى است از آنها براى پيامبر.
امام صادق عليه السلام نيز درباره همين آيه مى فرمايد: پيامبر را ثنا گوييد و به او سلام فرستيد! (يا به فرمانش گردن نهيد.)

من از محاسبه ثواب عاجزم

رسول خدا - صلى الله عليه و آله - فرمود:
وقتى به معراج رفتم ديدم ملكى را كه هزار هزار دست دارد يك ميليون و هر دستى هزار هزار انگشت دارد و هر انگشتى هزار هزار پند دارد.
آن ملك گفت : من حساب دانه هاى قطرات باران را مى دانم كه چند تا در صحرا و چند دانه در دريا مى بارد، و عرض كرد: تعداد قطرات باران را از ابتداى خلقت تا حال را مى دانم آن وقت عرض كرد: حسابى است كه من از محاسبه آن عاجزم .
فرمود: چيست ؟
عرض كرد: هر گاه جماعتى از امت تو با هم باشند و با هم بر تو صلوات بفرستند، من از محاسبه ثواب صلوات عاجزم .
اللهم صل على محمد و آله محمد


صلوات خدا بر صلوات فرستنده

احمد حنبل ، در مسند خود، از عبدالرحمن بن عوف روايت كرده است :
روزى رسول خدا - صلى الله عليه و آله - از مدينه بيرون رفت ، وارد نخلستان شد، به سجده رفت . سجده آن جناب ، آن قدر طول كشيد كه من ترسيدم مبادا آن حضرت ، وفات كرده باشد. آمدم به آن حضرت نگريستم . سر مبارك را از سجده برداشت ، و فرمود: تو را چه مى شود؟
من صورت حال را به عرض رسانيدم . فرمود: جبرييل بر من نازل شد، و گفت مى خواهى تو را بشارت دهم ؟ به درستى كه حق تعالى فرمود: هر كه بر تو صلوات فرستد، من بر او صلوات مى فرستم . و هر كه بر تو سلام گويد، من بر او سلام مى گويم .


سؤ ال از ثواب صلوات در خواب

در دارالسلام محدث نورى رحمه الله عليه مى فرمايد:
در خواب ديدم گويا سوار بر اسب با جمعيت بسيارى از بالاى كوه بلندى پايين مى آييم ، ناگهان متوجه شدم كه رسول خدا - صلى الله عليه و آله - سواره در پيش روى ماست و ما پشت سر آن حضرت - صلى الله عليه و آله - حركت مى كنيم و بين ما و آن بزرگوار - صلى الله عليه و آله - اندكى فاصله هست ، و كسى با آن حضرت - صلى الله عليه و آله - نيست .
در اين موقع از اسب پياده شده و از جمعيت جلو افتادم خود را به آن حضرت رساندم ، مهار اسبش را گرفتم و بر او سلام نمودم و عرضه داشتم : ثواب كسى كه بگويد - و يكى از اذكار معروف از تهليل (15) و حولقه (16) و صلوات را بيان داشتم كه پس از بيدارى آن را فراموش كردم - چيست ؟
رسول خدا - صلى الله عليه و آله - با تبسم به من توجه نمود و فرمود: درباره چه كسى ؟
دريافتم كه مقصود آن حضرت - صلى الله عليه و آله - اين است كه ثواب براى هر گوينده اى نيست . عرضه داشتم : كسى كه ايمان به خدا و شما و - ائمه عليهم السلام - داشته باشد.
فرمود: خداوند به او پنج گنج عطا مى كند. معدن كبريت كه از آن طلا بيرون مى آيد، و دوم معدن ياقوت ، و آن گاه بقيه را مشابه آن دو بيان فرمود.
و من ترتيب آنها را فراموش كردم و آن گاه سكوتى كرد و در حالى كه ما پشت آن حضرت - صلى الله عليه و آله - حركت مى كرديم دوباره به من نگاه كرد و با تبسم فرمود: اما معدن اول منم . و باقى معادن را به ساير پنج تن آل عبا تاءويل نمود.
در اين موقع چنان سرور و خوشحالى به من دست داد كه جز خدا كسى نمى داند. تا اين كه به پايين كوه رسيديم و آن گاه آن حضرت - صلى الله عليه و آله - از كوه ديگرى بالا رفت و من همراه جمعيت باز گشتم . و پس از يك ماه خداوند زيارت خانه اش و زيارت قبر پيامبرش - صلى الله عليه و آله - را نصيب من فرمود.

ثواب ده هزار بار صلوات

شخصى نزد سلطان محمود سبكتكين آمد و گفت : مدتى بود كه مى خواستم رسول خدا - صلى الله عليه و آله - را در خواب ببينم ، و عرضى كه دارم به آن غمخوار بگويم . قضا را، سعادت مساعدت نمود و در شب گذشته ، به اين دولت رسيدم . جمال با كمال آن عديم المثال را در خواب ديدم . وقتى چون آن جناب را خوشحال يافتم ، قدم در بساط جراءت گذاشتم و گفتم : يا رسول الله ! هزار درهم قرض دارم ، و بر اداى آن قادر نيستم ، و مى ترسم كه اجل رسد، و آن وام در گردن من بماند.
آن حضرت فرمود: برو به نزد محمود سبكتكين ، و آن مبلغ را از او بستان .
عرض كردم : شايد از من باور نكند و نشان طلبد.
فرمود: به او بگو به آن نشان كه در اول شب چون تكيه مى كنى ، سى هزار مرتبه به من صلوات مى فرستى و در آخر شب كه بيدار مى شوى ، سى هزار مرتبه ديگر بر من صلوات مى فرستى .
سلطان از شنيدن اين داستان گريه كرد و آن مرد را تصديق نمود و قرض او را ادا كرد و هزار درهم ديگر نيز به او بخشيد.
اركان دولت ، تعجب نموده ، گفتند: اى سلطان ! اين مرد را در اين سخن محال تصديق مى كنى ؛ و حال آن كه ما در اول شب و آخر شب با توييم .
نمى بينيم كه به فرستادن صلوات اشتغال نمايى و اگر كسى در تمام اوقات شبانه روزى به فرستادن صلوات اشتغال نمايد، نمى تواند كه شصت هزار مرتبه صلوات فرستد. پس چگونه در اين صورت در اول و آخر شب ميسر مى گردد؟ سلطان گفت كه : من از علما شنيده ام كه هر كه يك بار به صلوات مذكوره صلوات فرستد چنان است كه ده هزار بار صلوات فرستاده ، و من در اول شب سه مرتبه ، و در آخر شب سه مرتبه اين صلوات را مى خوانم و چنان مى دانم كه شصت هزار بار صلوات فرستاده ام . پس پس از اين درويش ‍ كه پيغام آن حضرت را آورده است ، راست مى گويد. و اين گريه من از شادى است .

آثار ترك صلوات

شقى باد آن بنده

رسول خدا - صلى الله عليه و آله - روزى بر پايه اول منبر بالا رفت و سه مرتبه فرمود: آمين . وقتى بر منبر بالا رفت ، فرمود: چون به درجه اول بالا رفتم ، جبرييل گفت : شقى باد بنده اى كه (ماه ) رمضان را دريابد، و (ماه ) رمضان به آخر رسد، و آمرزيده نشود!
من گفتم : آمين .
سپس گفت : شقى باد بنده اى كه پدر و مادر يا يكى از ايشان را درك نمايد، و باعث داخل شدن آن كس در بهشت نگردد!
من گفتم : آمين .
بعد گفت : شقى باد بنده اى كه تو در نزد او مذكور شوى ، و بر تو صلوات نفرستد!
من گفتم : آمين .

بخيل ترين مردم

رسول خدا - صلى الله عليه و آله - فرمودند:
ان اءبخل الناس من ذكرت عنده و لم يصل على ؛
بخيل ترين مردم ، كسى است كه نام من نزد او برده شود و بر من درود نفرستد. (74)

:Gol::Gol::Gol::Gol::Gol:[=arial]ان الله وملائکته یصلون علی النبی یا ایها الذین امنوا صلوا علیه وسلموا تسلیما
فعل مضارع دلالت بر استمرار اگر انی این صلوات قطع شود ممکنی وجود نخواهد داشت
:Gol::Gol::Gol::Gol:
:Gol::Gol::Gol:اللهم صل عی محمد وال محمد وعجل فرجهم وفرجنا بهم واغثنا وانصرنا بهم واخدل والعن من عاداهم :Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol:[=arial]
وتوضیحش بیاید
:Gol:

[=arial] محمد وآل محمد صلی الله علیه وآله واسطه بین خدا وخلق ووسیله تقرب ممکنات الی الله (1)**
[=arial]


[/HR][=arial] [=arial] بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمين وصلي الله علي نبينا محمد وآله الطيبين الطاهرين لاسيما بقيه الله الأعظم حجة بن الحسن المهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف ولعنة الله علي اعدائهم اجمعين لا سيما الجبت و الطاغو ت واللات و العزي و ا بنتيهما ومحبيهما بعدد ما احاط به علمه و بعدد فضایل امیر المومنین علیه السلام .
اللهم کن لولیک الحجة بن الحسن المهدی صلواتک علیه وعلی آبایه فیهذه الساعة
وفی کلّ الساعة ولیّاً وحافظا وقائدا وناصرا و دلیلا وعینا حتیتسکنه ارضک طوعا وتمتعه فیها طویلا.

قال الله تبارک وتعالی : یا ایها الذین آمنوا اتقواالله وابتغوا الیه الوسیله و جاهدوا فی سبیله لعلکم تفلحون .سوره مبارکه مائده آیه شریفه 35
در روایات متعدد فرمودند : وسیله تقرب به سوی الله جل جلاله محمد وآل محمد صلی الله علیه وآله وسلم است . امیر مظلوم ماسوی علیه السلام فرمود : منم وسیله و....
غلات از نواصب می گویند : گفتن یا علی یا محمد شرک است و توسل به آل الله شرک است واین خلاف فرما یش قران است که می فرما ید تقرب به جوئید بسوی الله
به وسیله ( محمد وال محمد ) صلی الله علیه وآله وسلم .
غلات نواصب می گویند توسل به اهل البیت شرک است .به انها گفته می شود پس مراد از وسیله چیست ؟ می گویند مراد نماز ؛ تقوی و...است .
سوال توسل به نماز و تقوای توحید است اما توسل به صاحب نمازومجسمه وحقیقت نماز وحقیقت تقوا و صاحب تقوا شرک است ؟؟؟؟!!!!
اینکه محمد وآ ل محمد صلی الله علیه واله وسلم واسطه بین خداوند تبارک وتعالی وخلق هستند آیات ذیل :
قال الله تعالی : وما ارسلناک الا رحمة للعالمین .سوره مبارکه انبیاء آیه شریفه 107.
در اینجا سه چیز باید معنا شود ارسال ،عالمین ؛رحمت .
عالمین در اینجا به همان معنای عالمین در رب العالمین است. دلیلی بر استثناء نداریم .
جمیع عوالم از ازل تا ابد خداوند تبارک و تعالی رب آنهاست و پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله و سلم رحمت برای آنها وامیرالمومنین علیه السلام ولی آنها .
درقصه حضرت مریم دلیل داریم روایت از اهل بیت علیهم السلام که مراد از عالمین زنان زمان خودش هست .
1-ارسال- فرستادن است. باید دید برای چه فرستاده شده .هر ارسال وهر رسالتی معنای ابلاغ پیام ندارد- ارسال عذاب – طوفان – دم- ارسال شیاطین- و...
درباره انبیاءالهی ارسال- فرستادن به منظور فرستادن پیام خداوند تبارک وتعالی است. پیغام رساندن نتیجه خود ارسال است. خود ارسال معنای پیام رساندن ندارد.
وارسلنا الریاح اللواقح- ارسل الریاح ا للواقح – فرستادن بادهایی که درختان را آبستن کند. ارسلناالشیاطین الی الکافرین – برای کافرین تا آنها را گمراه کند.
ارسلنا الیهم الطوفان – ارسلنا صیحه
معنای ارسال خود فرستادن است در ارسال معنای پیام رساندن نیست. ارسال – فرستادن – به حالا به چه منظوری باشد معنای پیام رساندن منظور خارج از خود معنای ارسال است . بله حق تبارک و تعالی به منظوری فرستاده لغت و قرآن مساعد نیست که بگوییم هر جا ارسال و رسالت آمده معنای پیغام رساندن دارد- ارسال جبرئیل به سوی مریم – در آیات دیگر ارسال تشریع است..
اینجا ارسال رحمة للعالمین است. برای وجود کافر؛ مشرک ،مخالف رحمت نیست برای آنها عذاب است. قران کریم که کتاب پیامبرخدا است وکلام خدا : وننزل من القران ماهو شفاء ورحمة للمومنین ولا یزید الظالمین الا خسارا.
قران برای مومن شفاء است وبرای ظالم خسران و وزر وبال است .
نبی اکرم صلی الله علیه وآله وسلم هم همینطور .
ومولا رحمت برای مومنین و عذاب برای دشمنان خدا.
بعضاً ...... به زحمت افتاده اند که رحمت للعالمین با شمشیر چطور جور می آید.برای کفار وجهنمیها ودشمنانش که رحمت نبود با عث عذاب انها شد .
چون بد معنا کرده اند. وآیه شریفه را مربوط به بعث ان حضرت صلی الله علیه وآله وسلم دانسته اند .وارسال را مربوط به مبعوث شدن وبعث ان حضرت صلی الله علیه وآله وسلم دانسته اند .در حالیکه اگر مربوط به بعثت بود چطور برای کفار فساق منافقین و....رحمت بود ؟
2-رحمت در آیات شریفه در تفسیر از خود لغت عرب و آیات قرآن و احادیث تشریع و تفصیل است.
رحمت در قرآن 2جور است:
1- تکوینی 2- تشریعی
رحمت تکوینی به معنای لغتی خود است. – رحم – رحمت – رحمت خداوند متعال عطیه به محل قابل است. که استحقاق دارد و استدعاء دارد.
در انسان مقدمه اش رقت قلب است انقلاب قلبی ؛وقتی انسان گرفتاری را می بیند وبه او کمک می کند کمک می کند تا باطناً آرام شود خودش و ناراحتی درونی خودش را برطرف کند و ظاهراً کمک به دیگران.
اما ذات حق تبارک و تعالی منزه است از رقت و... او اعطایش بر اساس استحقاق و استدعای موجودات است.
"و رحمتی وسعت کل شیء" فقر ذاتی ممکنات را دیده در حدی که استدعاء واستعداد داشته اعطا کرده است1- رحمت عام است رحمت تکوینی برای همه موجودان وممکنات 2- رحمت خاص برای مومن است رحمت تشریعی
تخم مرغ درحد استعدادش جوجه می دهد نه انسان را در رحمت تکوینی اینطور است. حد مومن استحقاق پیدا می کند رحمت خاصی را دریابد. در ممکنات هم اینطوراست.
سنگ با درخت فرق دارد وبا حیوان و انسان فرق دارد هر چه سعه وجودی است به همان اندازه سعه وجودی که بهره از وجود برده رحمت عام و تکوینی الهی شامل شده است. بخلی در کار نیست. ذات هر ممکنی به اندازه ظرفیت خودش رحمت را می گیرد.
به همه انسانها عقل داده و فهم داده ، حافظه داده،چشم،گوش،غریزه داده. وقتی مومن از حد انسان خارج شده و مومن شود رحمت شامل او می شودو فکر،روح،عقلش،خواسته اش وسعت دارد به مافوق دنیامیل وتوجه دارد ظرفیت پیدا شده خدا می ریزد. کافرظرفیت روح و باطنش داخل همین دنیاست لذا خدا به اندازه همین دنیا به او می دهد ولو ریاست مادی دنیا باشد لذا دنیا را به کافرین بیشتر داده است. چون اینها دنیا را می خواهند و دنیا را داده. اما مومن ماوراء را می خواهد، می دهد.
رحمت حق به اندازه وسعت هرکس داده می شود.
"وما ظلمناهم ولکن کانواانفسهم یظلمون"سوره مبارکه نحل ایه شریفه 118 ما کم نگذاشتیم و ما ظلم نکردیم به اینها ولکن اینهاخودشان به خودشان ظلم کردند( خودشان نخواستند ومشغول پیروی از هوی وهوس خود شدند).
رحمت تشریعی؛ رحمت ایمانی برگشتش به رحمت تکوینی است.
......... "ربنا وسعت کل شیءرحمة و علماً." سوره مبارکه غافر آیه شریفه 7 . "وما ارسلناک الارحمة للعالمین."سوره مبارکه انبیاء آیه شریفه107.
رحمت را گفته اندحال است. درحالی که رحمت هستی برای همه عوالم .
رحمت؛ تمیز است. نفرستادیم تو را برای همه عوالم مگر از جنبه رحمت

رحمت مفعول له است. یعنی اینکه به همه عوالم رحمت برسانی.

ادامه بحث در قسمت 2دوم

class: tborder width: 100% align: center

[TD="class: alt1"]محمد وآل محمد صلی الله علیه وآله واسطه بین خدا وخلق ووسیله تقرب ممکنات الی الله (2)*

[/HR] بسم الله الرخمن الرحیم
ادامه بحث قسمت دوم
3-عالمین : مراد همه عوالم امکانیه وجود از ازل تا ابد ؛
اگر عالمین را بخواهیم استثناء بزنیم فقط بگوییم عالم انسانی بعداً گیر می کنیم که رحمت برای همین انسانها نبود. نه در دنیا و نه در آخرت که عذاب می شوند. آن وقت رحمت پیامبراکرم صلی الله علیه وآله وسلم بعد از بعثت و 40سالکی شروع شده و معنای این آیه شریفه این نیستبلکه مراد همه عالم هاست .
اول جلوه،تجلی پر کرد همه محیط امکان را. خصوصیت اولین جلوه این است. جای دیگر نگذاشت برای چیزی ؛از نور ذات حق، ذات مقدس پیامبراکرم صلی الله علیه وآله وسلم خلق شد . موجود اول و واسطه است.
با قدرت حق می گیرد،با قدرت حق می دهد. باعلم حق می گیرد و می دهد.
اصل و اصیل ذات مقدس حق تبارک و تعالی است.
حتی ظهورات بعدی خودنبی اکرم صلی الله علیه وآله وسلم ظهورات جسمی و انسانی واسطه فیض خودش هست. روح خودش و عوالم بالاترش.
منتهی همه با اذن و مشیت و خواست خداوند تبارک و تعالی.
لذا توسل به اهل البیت علیهم السلام می شود.چرا به انبیاءو ملائکه توسل نمی شود. اصل هستی به وساطت ذات مقدس پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم و ائمه معصومین علیهم
السلام است. ارتباط با خدا از این طریق ممکن است . این وساطت باید حفظ شود تا اثر داشته باشد.
قال الله تعالی: ولله الاسماءالحسنی فادعوه بها فذرالذین یلحدون فی اسمائه سیجزون ما کانوا یعملون. سوره مبارکه اعراف آیه شریفه 180
فادعوه بها ، بای بها بای سببیت است . ارتباط شما با خدا سببیتش اسماء حسنی است. با اسما خدا، خدا را بخوانید. به سبب اسما خدا حق را بخوانید. سبب یعنی واسطه ، رابطه.
قال الله تعالی : بسم الله الرحمن الرحیم : در بسم الله الرحمن الرحیم استعانت از اسم الله الرحمن الرحیم است نه استعانت ازذات اقدس الله جل جلاله ؛ استعانت از نامش واز اسماءالحسنی او عز ذکره .
قال الله تعالی:"قل ما یعبوا بکم ربی لولا دعاوکم فقد کذبتم فسوف یکون لزاماً." سوره مبارکه فرقان آیه شریفه 77
بگو پروردگار من به شما اعتنا نمی کند اگر دعای شما نباشد. (من) در دعا مدخلیت دارد. نفرمود ربکم . رب پیامبر را باید بخوانی. ربی یعنی پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم باید منظور باشد. در دستگاه دعا کاره ایست ، واسطه است.
فقد کذبتم . چه چیزی را تکذیب کردند؟ دعا می کند لولا دعائکم خدا را که تکذیب نکردند ،بلکه مدخلیت و وساطت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم را تکذیب کردند.لذا همه عوالم هستی باید متوسل به اهل البیت علیهم السلام باشند.
اصل هستی بستگی به وساطت خاتم صلی الله علیه و آله وسلم دارد. این اصل باید حفظ شود تا اثر داشته باشد.
وظیفه را با صلوات بیان کردند. دعای دعا کننده بالای سرش معلق است ،معطل است تا صلوات بفرستد. صلوات که فرستاد دعا بالا می رود . دعا بدون صلوات مقبول حق نیست. آل هم هست. هر کس آل را جدا کند دعا مقبول نیست.
غلات از نواصب می گویند چه احتیاجی به پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم داریم؟!! قرآن می فرماید :"مایعبوا بکم ربی" با اشاره و ظرافت می فرمایند:در خانه خدا برای همه باز نیست. درخانه خدا از راهی که خداوند فرموده باز است. وباب خدا رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم است وباب حضرتش صلی الله علیه واله وسلم مولانا علی بن ابیطالب علیه السلام است. لذاممکنی بدون علی علیه السلام کاری به پیامبر ندارد. یعنی منکر علی علیه السلام ،منکر پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم است،و منکر وساطت نبی اکرم صلی الله علیه وآله وسلم منکر خداست.
صلوات ،ترجمه به رحمت شده است.
صلوات حق رحمت است برمصلین .
صلوات ملائکه طلب مغفرت است برای مصلین .
صلوات مومن طلب رحمت حق است بر محمد وآل محمد علیهم السلام
خود حضرت رحمت است . اگر واسطه نبود می باید گفت :" اللهم صل علیّ " یعنی درود خدا بر من. درحالیکه میگوئیم "اللهم صل علی محمد وآل محمد" چون باید رحمت از جانب او برسد. اوپیشوای قافله هستی است. اگر رحمت بخواهد به موجودی برسد باید از طریق او برسد. اوکامل است و خودش رحمت است و احتیاجی ندارد. رحمت حق باید از طریق او برسد. اصل هستی همه ممکنات از طریق اوست. اصل هستی هر موجودی از جانب او رسیده . رحمت خداوند تبارک وتعالی هم به واسطه اوست.
تمام افق هستی را پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم گرفته "ثم دنی فتدلی فکان قاب قوسین او ادنی" قاب قوس هستی تمام دایره امکانی هستی را گرفته و .... وتمام هستی ظهور؛ نزول آن حضرت است. ومطالبی است که از بیانش دراینجا معذورم.
پس ترا فرستادیم برای اینکه رحمت باشی برای همه عوالم امکانی وجود از ازل تا ابد .و........
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم والعن من عاداهم .
يا علي مددي ۱۰۰۱اللهم عجل لوليك الفرج .
اللهم العن الجبت والطاغوت وابنيتهما ومحبيهما بعدد ما احاط به علمه وبعدد فضائل امير المومنين عليه السلام.

http://iranclubs.org/forums/showthread.php?t=3468

[/TD]
[TD="class: alt2"] [/TD]
[TD="class: alt1 align: left"] [/TD]

[=fixedsys]حضرت محمد (ص) فرمودند:[=fixedsys] هرکس بر من صلوات بفرستد ولی بر آل من صلوات نفرستد، بوی بهشت به او نخواهد رسید. در حالی که بوی بهشت از راه پانصد ساله استشمام می شود.

پیامبر اکرم (ص) فرمودند: صلوات فرستادن شما بر من باعث روا شدن حاجت های شماست و خدا را از شما راضی می گرداند و اعمال شما را پاک و پاکیزه می گرداند.

[=arial black]امام علی (ع) فرمودند: هیچ دعایی به اسمان نمی رسد مگر اینکه دعا کننده بر محمد و آل او صلوات بفرستد.

بسمه تعالی كاربران گرامی سلام علیکم در اين نوشتار به اثبات عصمت و وراثت 12 امام معصوم تنها با 1 آیه از قرآن که متاسفانه به آن کمتر توجه شده میپردازیم البته برای فهم دقیق تر باید آیه 31 فاطر هم دیده شود [=Times New Roman]آیه‌ی32 سوره‌ی فاطر: « ثم اورثنا الكتاب الّذین اصطفینا من عبادنا فمنهم ظالم لنفسه و منهم مقتصد و منهم سابقٌ بالخیراتِ باذن الله ذالك هو الفضل الكبیر».[=times new roman]این آیه پس از آیه قبلی «والّذ ی اوحینا إلیك من الكتاب هو الحق مصدقاً لما بین یدیه إن الله بعباده لخبیر بصیر» وراثت ویژه‌ی قرآن را بر عهده‌ی گروهی خاص نهاده و از آنجا که این عمل را خدای متعال انجام داده، که او « بعباده لخبیر بصیر» است؛ پس این وارثان کسانی هستند که شایستگی این وراثت را دارند. و اگر این وارثان از محور قرآن عدول داشته‌باشند چگونه شایستگی وراثت آنرا دارند؟ که این وراثت بُعد عصمت قرآن را هم شامل است. لذا این بزرگواران ذره‌ای از قرآن عدول ندارند و بنابرین در بُعد عصمت همچون قرآن معصومند که ادامه‌ی آیه این موضوع را کاملا تصریح می‌کند.
[=times new roman]در ادامه‌ی آیه خدای متعال آنها را با توصیفی دوگانه بر کلّ معصومان تاریخ غیر از رسول خدا برتری داده .
[=times new roman]اول: «الّذین اصطفینا من عبادنا...» كه "اصطفی" در كل قرآن گزینشی ربانی است یعنی آنچه نزد خدا انتخاب ‌شده بر ادیان یا بندگانی که عمل انتخاب در بین آنها صورت گرفته برتری دارد. مانند :«ان الله اصطفی لكم الدّین…»(بقره/132). و در اینجا «اصطفی» در بین «عبادنا» صورت گرفته، پس این بزرگواران بر همه‌ی عباد خدا از زمان آدم (علیه‌السلام) تا قیامت کبرا که همه‌ی پیامبران و معصومین پیشین - غیر از پیامبر (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) - را شامل می‌شود، در نزد خدا برتری دارند. و باز لازمه‌ی این برتری عصمت است، عصمتی برتر و والاتر از عصمت همه‌ی آنها.
[=times new roman]دوم: خداوند در ادامه‌ی این آیه ملاک انتخاب را تبیین کرده و «عبادنا» را به سه دسته تقسیم نموده‌اند:
[=times new roman]1- «فمنهم ظالم لنفسه» كه شخص ظالم هرگز شایستگی انتخاب شدنِ معصومانه را ندارد.
[=times new roman]2- «و منهم مقتصد» كه منظور عادلانند. باز عادلان منهای عصمت شایسته‌ی این انتخاب نیستند.
[=times new roman]3- «و منهم سابق بالخیرات» كه الخیرات کلّ خیرات در تاریخ تکلیف است که این بزرگواران معصوم پس از رسول گرامی (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) در کلّ خیرات بر دیگران حتی معصومان پیشین چون حضرت نوح، ابراهیم، موسی و عیسی (علیهم‌السلام) سبقت گرفته‌اند لذا آنان معصومند و عصمتشان برتر و والاتر از عصمت همه‌ی آنهاست.
[=times new roman]تا اینجا معلوم می‌شود که بعد از پیامبر گرامی اسلام (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) کسانی هستند که اولاً معصومند . ثانیاً بر همه‌ی انبیا و اولیای پیشین و پسین برتری دارند و ثالثاً کتاب خدا (قرآن) را به ارث می‌برند که لازمه‌ی این وراثت آن است که خود اولین عاملان به آن و حجتی بر دیگران باشند.
[=times new roman]حال این معصومان و این وارثان و حجتهای بعد از نبی مکرم اسلام (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) چه کسانی هستند؟
[=times new roman]اگر اینان خلفای سه‌گانه‌اند؛ نه خود آنها ادعای عصمت داشتند و نه علمای سنّی آنان را معصوم می‌دانند و همین علما تصریح کرده‌اند که خلفای سه‌گانه هر کدام اعمالی بر خلاف شریعت انجام داده‌اند.
[=times new roman]و یا اگر اینان ائمه‌ی اربعه‌ی فقه سنّی‌اند که باز آنها هم مانند خلفای سه‌گانه‌ اختلاف و اشتباه دارند.
[=times new roman]حال که در میان اهل سنّت چنین کسانی نیستند، آیا در بین شیعیان هم نیستند؟ این معاذ‌الله نسبت دروغ دادن به آیه‌ی مبارکه است.بنابرین این افراد همان خاندان معصوم پیامبرند که در غدیر خم و حدیث ثِقلَین یک یک با نامهای مبارکشان معرفی شده‌اند.
[=times new roman]یعنی همان دوازده نور پاك به اضافه‌ی صدّیقه‌ی طاهره (علیهاالسّلام)؛ و این آیه دیگر به حدیث نیازی ندارد (نقل از وبگاه انقلاب قرآنی -جواب آیت الله صادقی تهرانی برای اثبات عصمت و امامت اهل بیت و 14 معصوم)با تشکر

بزرگوار منبع داره این مطلب؟

[="Arial Black"][="Blue"]به نظر حقیر درباره صلوات ، حقیقت مطلب بیان نشده است و این مطالبی که درباره آثار آن بیان میشود بسیار سطحی است.

نمیدانم. شاید علما خواسته اند در سطح عوام بیان کنند.
اما حقیر حتی در کتب علمای بزرگ هم ندیدم که به حقیقت موضوع کما هی پرداخته باشند.

به نظرم یکی از جاهای بحث حقیقت صلوات ، در فلسفه میتواند باشد[/]