چند تناقض در توصیه به ازدواج

تب‌های اولیه

60 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چند تناقض در توصیه به ازدواج

سلام.
میدونم الان دوستان از تعداد زیاد تاپیک های من در مورد ازدواج خسته شدن.بنابراین ضمن عذرخواهی از همه این دفعه چندتا سوال دارم.

هم در دین و هم در مشاوره ها توصیه به ازدواج زیاد میشه اما تناقضاتی وجود داره که برام شده سوال که کدامیک رو باید پذیرفت:

مورد اول: سن ازدواج:
درمورد سن ازدواج خیلی تناقض زیاده. مثلا
1- حجت الاسلام قرائتی همیشه در صحبت هاشون توصیه به زود ازدواج کردن میکنن و این رو از توصیه های قرآن و اسلام میدونن.در یکی از سخنرانی هاشون که خودم حضور داشتم یه مثال زدن که یکی از آشناهاشون که پسری 17 ساله بود با دختری پانزده ساله ازدواج کرده بود.ایشون گفتن اینجوری درسته و باید زود ازدواج کرد.کلیپ دیگری هم از ایشون دیدم که صراحتا میگن "قرآن میگه زود ازدواج کنید".
2- اما در هیچ یک از مشاوره ها و از جمله در خود سایت اسک دین هیچوقت توصیه به این چنین ازدواجی نمیشه و همیشه سن ازدواج رو بالاتر از این ذکر میکنن.هر کس در سنین 17-18 سالگی میگه میخوام ازدواج کنم بهش میگن هنوز زوده...
3- در یه سایت پاسخگویی به سوالات دینی دیگه که قبلا مشکلات خودم رو مطرح کرده بودم مشاور اونجا گفتن سنت برای ازدواج کمه و حداقل یه پسر برای ازدواج باید 24 سالش تمام شده باشد.
بالاخره کدوم یکی از این حرفها درسته؟

مورد دوم: خود ازدواج کردن:

درباره خود ازدواج هم در همین سایت تناقض های زیادی در تاپیک ها وجود داشته.
1- مثلا توصیه میشه ازدواج کنید تا کامل بشید و از جوانی تون استفاده کنید و حدیث آورده میشه که مثلا پیامبر بزرگوار اسلام وقتی جوانی رو میدیدن و یا در مورد جوانی بهشون میگفتن،ایشون از ازدواج و شغلش میپرسیدن و اگر مجرد بود، میفرمودن از چشمم افتاد.یا حدیث معروف النکاح سنتی...
2- از طرف دیگه دیدم کارشناسان سایت در بعضی تاپیکها خطاب به افراد مجردی که از تجرد ناراحتن میگن اگر ازدواج کرده بودی الان کلی مشکلات و دردسر داشتی پس خوشحال باش.
بالاخره ناراحت باشیم که اگه ازدواج نکنیم مورد تایید پیامبر نیستیم،یا خوشحال باشیم که اگه ازدواج نکنیم مشکلات مون کمتره؟

مورد سوم: هدف از ازدواج

من خودم هدف از ازدواج رو همون چیزی میدونم که خداوند در آیه 21 سوره روم میفرماید {و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها} و طبق این آیه هدف ازدواج رو رسیدن به آرامش میدونم و اون چیزی که طبق احادیث میگن نصف دین رو کامل میکنه.
اما در تاپیکها دیدم میگن هدف از ازدواج رسیدن به خدا نیست و همسر نمیتونه فرد رو به خدا برسونه و در تاییدش برخی از شهدای بزرگوار جنگ تحمیلی رو مثال میزنن.

یه دو مورد دیگه هم بود ولی الان همینها به ذهنم رسید.عذرخواهی میکنم که سوال طولانی شد و ممنون از کارشناس محترم.

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد حامی

[="Tahoma"][="DarkGreen"]سلام خدمت شما آقاي محترم
از اين كه با دقت تاپيك ها و موضوعات را دنبال مي كنيد متشكرم
در پاسخ به سؤالات شما توجه شما را به نكات زير جلب مي كنم
1- صاحب نظران براساس مباني و مطالعات خود در فروع رشته هاي مختلف علمي و ديني اختلاف نظرهايي دارند.
2- برخي از تعارض ها در كلام بزرگان ظاهري است و قابل جمع هستند.
3- برخي از نظرها اشاره به اصل دارد نه واقع. يعني مثلا مي گويند اصل اين است كه طوري فرزندان تربيت شوند كه پسر در سن 17-18 سالگي به بلوغ عقلي، اجتماعي، اقتصادي و عاطفي رسيده باشد. يعني اين طور نيست كه بزرگان تشويق كنند كسي كه هنوز رشيده هم نيست ازدواج كند. به همين دليل است دو نفر از دوستان كه اهل علم بودند براي دختر 15 ساله آنها خواستگار آمد يكي گفت هنوز زود است و دخترم بزرگ نشده و فهم درستي از زندگي زناشويي ندارد ولي ديگري چون در خانواده اي اهل علم بودند به يكي از خواستگاران جواب مثبت دادند و دليلشان اين بود كه دختر ما از 13 سالگي خواستگار داشته است و چون خانواده ما ( مادر، پدر، عمه، عمو، خاله و...) اهل علم بودند درك و فهم دخترم بيش از همسن و سالانش است.
4- با توجه به نكات بالا بايد گفت كه توصيه هاي كارشناسان متفاوت است ممكن است در شهر كوچك اختلاف دختر و پسر 5-6 باشد بهتر باشد و در شهري از نظر سني مساوي هم باشند مشكلي پيش نيايد. بنابراين توصيه ها غالبي است و متناسب با شرايط فرهنگي و اقليمي و مزاجي. وگرنه ايده آل اين است كه در هر ازدواجي دختر و پسر زير نظر مشاور ازدواج باشند.
5- درست است كه با ازدواج دين كامل مي شود اما نه هر ازدواجي. اگر ازدواج فرد متديني بدون تحقيق و تناسب باشد بساط دينداري را هم مي تواند جمع كند.
6- دنيا صحنه آزمايش و امتحان است مواد آزمون ممكن است براساس حكمت خداوند متفاوت باشد: تأخير در ازدواج، همسربد اخلاق، بيماري، ثروت، سلامتي، فقر، و...
7- كسي كه شرايط ازدواجش فراهم نيست و خود سهمي در اين مشكل ندارد نبايد با ناراحتي مشكل خود را دوبرابر كند بايد گامي در حل مشكل بردارد و چه بسا مشكل او نعمتي باشد گاهي دعا به اين گونه مستجاب مي شود كه ازدواجي ناسالم تحقق نگيرد ولي چيزي كه مهم است اين است كه تلاش، تحقيق، توكل و توسل و تدبير و دعا با هم باشد
قالَ عَلِی علیه السلام : «إِذا نَزَلَ بِک مَکرُوهٌ فَانْظُرْ، فَإِنْ کانَ لَک حِیلَةٌ فَلاتَعْجَزْ وَ إِنْ لَمْ یکنْ فیهِ حیلَةٌ فَلاتَجْزَعْ»؛[1]
علی علیه السلام فرموده: «هر گاه دچار مصیبت و ناملایمی شدی، ببین، اگر قدرت علاجش را داری و می توانی، زیرکی، آن را از خود بگردانی، کوتاهی مکن و بدون اظهار ضعف و ناتوانی، در رفعش بکوش و اگر قدرت نداری، بدون جزع و بی تابی، آن را تحمل کن».

قالَ الصّادِقُ علیه السلام : «إِیاک وَ الْجَزَعَ فَإِنَّهُ یقْطَعُ الاْءَمَلَ، وَ یضْعِفُ الْعَمَلَ، وَ یورِثُ الْهَمَّ، وَ اعْلَمْ أَنَّ الْمَخْرَجَ فی أَمْرَینِ، فَما کانَتْ لَهُ حیلَةٌ فَالاْءِحْتِیالُ وَ ما لَمْ یکنْ لَهُ حیلَةٌ فَالاْصْطِبارُ»؛[2]
امام صادق علیه السلام فرموده: «از بی صبری و جزع بپرهیز که رشته امید را قطع می کند و کار و کوشش را تضعیف می نماید و اندوه و غم به بار می آورد. بدان برای نجات از بی صبری دو راه بیش نیست، اگر چیزی که مایه جزع شده، با مهارت و هوشمندی زایل می شود، باید اقدام کرد و اگر مصیبت قطعی و ناشدنی است، باید به رنج و المش تن داد، بردباری را به خود تحمیل نمود و بی قید و شرط، تسلیم قضای حتمی گردید.
8- چون كه صد آمد نود هم پيش ماست؛ ازدواج صدي است كه نود را هم در بر دارد با يك ازدواج مطالعه شده و براساس معيار و همتايي فوايد زياد معنوي، مادي، اجتماعي، رواني، عاطفي، فكري و... به ما مي رسد. اين كه مي گويند همسر نمي تواند همسر را به خدا برساند به اين معنا است كه انسان مختار است و تغيير ديگران به اين راحتي نيست ولي به هر حال مجالست ها و همنشيني ها موثر است. ازدواج نبايد براساس انگيزه هاي غلط يا تك بعدي يا خودمحورانه باشد مثلا ازدواج درماني براي درمان فرد افسرده يا بيمار درست نيست يا ازدواج براي رشد صرفا معنوي در كنار يك فرد معنوي (مثل استاد اخلاق) درست نيست يا ازدواج براي سو استفاده از اموال پدر زن نادرست است.

[/]

استاد حامی اگه ممکنه درباره مورد سوم که مطرح کردم هدف از ازدواج هم توضیحاتی میفرمایید یالینکی رو بدید که بهترین هدف برای ازدواج چیه؟ آیااون چیزی که خودم نوشتم درسته یا غلط؟

mehrant;663510 نوشت:
سلام.
میدونم الان دوستان از تعداد زیاد تاپیک های من در مورد ازدواج خسته شدن.بنابراین ضمن عذرخواهی از همه این دفعه چندتا سوال دارم.

هم در دین و هم در مشاوره ها توصیه به ازدواج زیاد میشه اما تناقضاتی وجود داره که برام شده سوال که کدامیک رو باید پذیرفت:

مورد اول: سن ازدواج:
درمورد سن ازدواج خیلی تناقض زیاده. مثلا
1- حجت الاسلام قرائتی همیشه در صحبت هاشون توصیه به زود ازدواج کردن میکنن و این رو از توصیه های قرآن و اسلام میدونن.در یکی از سخنرانی هاشون که خودم حضور داشتم یه مثال زدن که یکی از آشناهاشون که پسری 17 ساله بود با دختری پانزده ساله ازدواج کرده بود.ایشون گفتن اینجوری درسته و باید زود ازدواج کرد.کلیپ دیگری هم از ایشون دیدم که صراحتا میگن "قرآن میگه زود ازدواج کنید".
2- اما در هیچ یک از مشاوره ها و از جمله در خود سایت اسک دین هیچوقت توصیه به این چنین ازدواجی نمیشه و همیشه سن ازدواج رو بالاتر از این ذکر میکنن.هر کس در سنین 17-18 سالگی میگه میخوام ازدواج کنم بهش میگن هنوز زوده...
3- در یه سایت پاسخگویی به سوالات دینی دیگه که قبلا مشکلات خودم رو مطرح کرده بودم مشاور اونجا گفتن سنت برای ازدواج کمه و حداقل یه پسر برای ازدواج باید 24 سالش تمام شده باشد.
بالاخره کدوم یکی از این حرفها درسته؟

مورد دوم: خود ازدواج کردن:

درباره خود ازدواج هم در همین سایت تناقض های زیادی در تاپیک ها وجود داشته.
1- مثلا توصیه میشه ازدواج کنید تا کامل بشید و از جوانی تون استفاده کنید و حدیث آورده میشه که مثلا پیامبر بزرگوار اسلام وقتی جوانی رو میدیدن و یا در مورد جوانی بهشون میگفتن،ایشون از ازدواج و شغلش میپرسیدن و اگر مجرد بود، میفرمودن از چشمم افتاد.یا حدیث معروف النکاح سنتی...
2- از طرف دیگه دیدم کارشناسان سایت در بعضی تاپیکها خطاب به افراد مجردی که از تجرد ناراحتن میگن اگر ازدواج کرده بودی الان کلی مشکلات و دردسر داشتی پس خوشحال باش.
بالاخره ناراحت باشیم که اگه ازدواج نکنیم مورد تایید پیامبر نیستیم،یا خوشحال باشیم که اگه ازدواج نکنیم مشکلات مون کمتره؟

مورد سوم: هدف از ازدواج

من خودم هدف از ازدواج رو همون چیزی میدونم که خداوند در آیه 21 سوره روم میفرماید {و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها} و طبق این آیه هدف ازدواج رو رسیدن به آرامش میدونم و اون چیزی که طبق احادیث میگن نصف دین رو کامل میکنه.
اما در تاپیکها دیدم میگن هدف از ازدواج رسیدن به خدا نیست و همسر نمیتونه فرد رو به خدا برسونه و در تاییدش برخی از شهدای بزرگوار جنگ تحمیلی رو مثال میزنن.

یه دو مورد دیگه هم بود ولی الان همینها به ذهنم رسید.عذرخواهی میکنم که سوال طولانی شد و ممنون از کارشناس محترم.

ببین دوست خوبم
چیزی که بدیهی است و این است که سن ازدواج از هر کسی تا کسی دیگر فرق میکند...
ازدواج ملزوماتی دارد از فکر گرفته تا عقل و توانایی های جنسی و ... و البته همه ای انسان ها ماشین وار در سن خاصی به این ملزومات نمی رسند...
بعضی ها میبنی در 16 سالگی به درک و منظومه ای از این جهان ، خودش و خدا رسیده است که خداییش کاملا یک انسان موفق از لحاظ زندگی میتواند باشد حال آنکه گاهی 40 50 ساله هایی را میبینیم که هنوز بزرگ نشده است و کما بچگی در حال بازی با اسباب بازی است البته درست است که دیگر با تفنگ و شمشیر بازی نمی کند ولی کماکان دارد بازی میکند و فقط اسباب بازی هایش عوض شده. حال میخواهد اون اسباب بازی عروسک باشد یا عروس ، شمشیر پلاستیکی باشد یا ماشین و ...

وقتی که دانستی که چرا باید ازدواج کنی و جواب شبهه های آن را بدهی آنگاه حداقل از لحاظ فکری و عقلی تا حدودی سن ازدواجت فرا رسیده ؛ البته بقیه ملزومات نیز لازم است مثلا بلوغ جنسی ...

در مورد خود ازدواج هم چه برهانی قاطع تر از این که پیامبر (ص) فرموده اند و توصیه کرده اند ؟

در مورد هدف نیز چه هدفی مهمتر از رضایت خدا و رسولش ؟

kavoshgar02;664374 نوشت:
ببین دوست خوبم
چیزی که بدیهی است و این است که سن ازدواج از هر کسی تا کسی دیگر فرق میکند...
ازدواج ملزوماتی دارد از فکر گرفته تا عقل و توانایی های جنسی و ... و البته همه ای انسان ها ماشین وار در سن خاصی به این ملزومات نمی رسند...
بعضی ها میبنی در 16 سالگی به درک و منظومه ای از این جهان ، خودش و خدا رسیده است که خداییش کاملا یک انسان موفق از لحاظ زندگی میتواند باشد حال آنکه گاهی 40 50 ساله هایی را میبینیم که هنوز بزرگ نشده است و کما بچگی در حال بازی با اسباب بازی است البته درست است که دیگر با تفنگ و شمشیر بازی نمی کند ولی کماکان دارد بازی میکند و فقط اسباب بازی هایش عوض شده. حال میخواهد اون اسباب بازی عروسک باشد یا عروس ، شمشیر پلاستیکی باشد یا ماشین و ...

وقتی که دانستی که چرا باید ازدواج کنی و جواب شبهه های آن را بدهی آنگاه حداقل از لحاظ فکری و عقلی تا حدودی سن ازدواجت فرا رسیده ؛ البته بقیه ملزومات نیز لازم است مثلا بلوغ جنسی ...

در مورد خود ازدواج هم چه برهانی قاطع تر از این که پیامبر (ص) فرموده اند و توصیه کرده اند ؟

در مورد هدف نیز چه هدفی مهمتر از رضایت خدا و رسولش ؟

من خیلی فکر کردم به ازدواج و هدفش و اینکه چرا ازدواج کنم و در چه سنی. ..
من چند سال بود از سال 89تا آخرهای سال 92 عقیده ام این بود که ازدواج کنم که چی بشه؟ به چی میرسم که الان ندارم؟ و جوابی هم منو قانع نمبکرد و میگفتم تا جوابی پیدا نکردم با ازدواج کردن مخالفم و نمیخوام ازدواج کنم سنم هم هرچقدر میخواد باشه. .
اما خوب از همون آخرهای سال 92 بود که فکر کردم و هدف پیدا کردم و به جواب سوالاتم رسیدم:ok:.اینکه با ازدواج به چیزهایی میرسی که به هیچ عنوان در مجردی نمیشه بهشون رسید.و افسوس و حسرت خوردم که چرا زودتر اقدام نکردم و چند سال گفتم نمیخوام ازدواج کنم.:Ghamgin:این بود که پیگیر ازدواج کردن شدم و دنبال مورد گشتیم و حاصل تلاشهام شد اون همه تاپیکایی که در سال 93 زدم.
اما تقریباً 90 درصد افراد چه کوچکتر از من چه بزرگتر، چه مذهبی چه غیر مذهبی، چه کارشناس چه غیر کارشناس میگن هنوز به سن ازدواج نرسیدی و سنت کمه:read:آخه چرا؟ چه چیزی هست که باید سنم بره بالاتر بهم اضافه بشه که الان ندارمش و باید حتماً بهش برسم تا ازدواج کنم؟:Ghamgin:

سلام بر پرسشگر محترم :khandeh!: ...
والا بنده ک منتقد همیشه مخالف شما هستم ولی از این تاپیک تون خیلی خوشم اومد. بالاخره ب جای ناله کردن و غرغر کردن ب این نتیجه رسیدین ک بشینین فکر کنین خب این یه مرحله جلوتره و هی بدک نیس ...
حالا سوالاتون ک شما ک اطلاعات پیرامون ازدواج خوندین خیلی تعجب برانگیزه ک جواب این سوالات رو پیدا نکرده باشین ولی خب دیگه لابد سوال واستون پیش اومده دیگه ...
من فقط بر اساس تجربه شخصی جواب پست هاتونو دادم و اینبار هم همین گونه رفتار میکنم ...
سن ازدواجی ک فرمودین دیگه خیلی بحث قدیمی شده والا هروقت ب رشدی ک بتونین یه خانواده رو بچرخونین رسیدین بفرمایین ازدواج بفرمایین.این سن ب نظر شخصی شخصی بنده برمیگرده ب فقط تربیت خانوادگی طرف و خود اخلاقیات خانواده ... من دوستان مذهبی زیادی داشتم ک اصلا مادرشون طوری با دخترهاشون برخورد کردن دیگه تا راهنمایی این دختر خانوم همه چی تموم باید میرفت خونه همسر از ذهن و رفتار بگیر تا آشپزی و خونه داری و بچه داری ... و البته دوستانی هم بودن ک تویه دبیرستان کورکورانه ازدواج کردن طوریکه منی ک همسن شون بودن مطمئن بودم این زندگی شون دوامی نداره چون طرف اصلا تربیت زندگی متاهلی نشده بوده ک حتما همه هم آخرشو حدس میزنین دیگه طلاقققققق ...
خب پس هیچ کس تویه این دنیا نمیتونه متعهد بشه ک حتما باید در یک سن خاص ملت ازدواج کنن و برن سر خونه زندگی شون ... ولی تویه یه جامعه اسلامی کاردرست بچه ها باید طوری تربیت بشن ک دیگه ب راهنمایی ک رسیدن یه خودمختاری حداقلی داشته باشن نه اینکه طرف دانشگاه میره هنوز دنبال مامانشه ک چ میدونم اینم کجاس و اونم کجاس ...

میریم سراغ سوال بعد ببین برادر گرامی من کاری با نمیدونم این حرفای عامیانه ک ازدواج کنی با خانومت بری گشت و گذار و اصلا عشق و عاشقی و این حرفا کاری ندارم ... ب خوشی یا ناخوشی ازدواج هم کاری ندارم ... من میگم آقا ما اومدیم این دنیا ک بزرگ بشیم اینقد بزرگ بشیم ک لایق دیدار خدا بشیم اینقدر بزرگ بشیم ک تویه بهشت بتونیم با ائمه باشیم خب ... حالا ازدواج با تموم وجود تجربه اش کردم ک یک راه بسیار مسهل کننده واسه بزرگ شدنه ... شما مرد یه خانواده میشی و خانومت هم مادره این خانواده ... ببین همین عوض شدن کلمات چقدر جایگاه ات رو عوض میکنه ... تویه کل این دنیا همیشه خوشی و ناخوشی لذت و ناراحتی و این چیزا همیشه باهم هست مجرد و متاهل هم نمیشناسه ولی فرقش اینه ک تو دیگه بعد ازدواج بزرگ میشی دیگه با یه مشکل ساده از هم نمیپاشی و واسه مسائل کوچیک ازپانمیفتی ... فرق تاهل و تجرد رو اگه هرکس ب جای اینکه تویه همسرش دنبالش بگرده تویه خودش دنبالش بگرده این دنیا گلستون میشه و امام زمانم ظهور میکنه ... چون توقع ها عوض میشه دید عوض میشه زندگی عوض میشه و ظهور رخ میده ...
حالا میتونی کنارش تناقضاتی رو هم ک هر کدومش یه صفحه از تاهل رو میگن هم باهم جمع کنی ... اونا هرکدوم ب یه وجه این اتفاق بزرگ نگاه میکنن ...

و سوال آخر هم با همین حرفای بالا قابل حل هست خود ازدواج و هدف ازدواج هیچ وقت دیکته کردن و نوشتن و چ میدونم اینجور بحث ها نیس ... ازدواج یه امر مقدسیه ک ب نظر من واسه تحقق اش بوسیله عقد خوندن خدا بهت اجازه و رخصت اش رو میده ... چیزی ک هیچ جای دیگه زندگی نمیتونی جلوه اش رو ببینی ...
قدر بدون و هیچ وقت از دنبال ازدواج رفتن خسته نشو ک همین مسیر هم باعث بزرگی تو میشه ...
موفق باشی و ان شاالله یه موقعی بشه یه تاپیک باز کنی بنویسی شیرینی های زندگی متاهلی .... تا مام یه نفس راحت بکشیم از دست شما :khaneh: ...
ببخشید طولانی شد و پرحرفی کردم ... شوخی های خواهر بزرگترت رو ب دل نگیر ... موفق باشی

چرا هیشکی تو تاپیک من نظر نمیده:hey:

mehrant;664383 نوشت:
من خیلی فکر کردم به ازدواج و هدفش و اینکه چرا ازدواج کنم و در چه سنی. ..
من چند سال بود از سال 89تا آخرهای سال 92 عقیده ام این بود که ازدواج کنم که چی بشه؟ به چی میرسم که الان ندارم؟ و جوابی هم منو قانع نمبکرد و میگفتم تا جوابی پیدا نکردم با ازدواج کردن مخالفم و نمیخوام ازدواج کنم سنم هم هرچقدر میخواد باشه. .
اما خوب از همون آخرهای سال 92 بود که فکر کردم و هدف پیدا کردم و به جواب سوالاتم رسیدم:ok:.اینکه با ازدواج به چیزهایی میرسی که به هیچ عنوان در مجردی نمیشه بهشون رسید.و افسوس و حسرت خوردم که چرا زودتر اقدام نکردم و چند سال گفتم نمیخوام ازدواج کنم.:Ghamgin:این بود که پیگیر ازدواج کردن شدم و دنبال مورد گشتیم و حاصل تلاشهام شد اون همه تاپیکایی که در سال 93 زدم.
اما تقریباً 90 درصد افراد چه کوچکتر از من چه بزرگتر، چه مذهبی چه غیر مذهبی، چه کارشناس چه غیر کارشناس میگن هنوز به سن ازدواج نرسیدی و سنت کمه:read:آخه چرا؟ چه چیزی هست که باید سنم بره بالاتر بهم اضافه بشه که الان ندارمش و باید حتماً بهش برسم تا ازدواج کنم؟:Ghamgin:

خیلی عالیه
میشه منظومه وار با یک سیستم منظم شرح بدی که ، شما ، بعد خدا ، بعد انسان ، بعد ائمه علیهم السلام ، بعد زندگی و بعد ازدواج چی هست و چه داستان کلی در مورد این مجموعه میتونی بنویسی ؟

kavoshgar02;664530 نوشت:
خیلی عالیه
میشه منظومه وار با یک سیستم منظم شرح بدی که ، شما ، بعد خدا ، بعد انسان ، بعد ائمه علیهم السلام ، بعد زندگی و بعد ازدواج چی هست و چه داستان کلی در مورد این مجموعه میتونی بنویسی ؟

متوجه نشدم سوال تون رو:Gig:

ازدواج خیلی خوبه. خیلی چیزهای خوبی رو تجربه می کنی که هرگز تو تجر نمیتونی بدستش بیاری زندگی متاهلی خیلی شیرینه و اگه شریک زندگیت خوب باشه واقعا بهشته و زیباترین هدیه ای هست که خدا به انسان میده مثل پدر و مادر.. ولی اگه رفیقت بد باشه خیلی ...:hey:
سنشم بسنه به شرایط خودمونه والا اگر با طرف ماقبل سازگار باشه مهم نیست کی باشه. قانون خاصی نداره که.

روزنه;664571 نوشت:
ازدواج خیلی خوبه. خیلی چیزهای خوبی رو تجربه می کنی که هرگز تو تجر نمیتونی بدستش بیاری زندگی متاهلی خیلی شیرینه و اگه شریک زندگیت خوب باشه واقعا بهشته و زیباترین هدیه ای هست که خدا به انسان میده مثل پدر و مادر.. ولی اگه رفیقت بد باشه خیلی ...:hey:
سنشم بسنه به شرایط خودمونه والا اگر با طرف ماقبل سازگار باشه مهم نیست کی باشه. قانون خاصی نداره که.
شما که متاهل نیستی از کجا میدونی!؟

خوب شما که مشکلی ندارید
چرا نمیتونید خونوادتون رو متقاعد کنید که میخواید ازدواج کنید
آخه آدم وقتی یه چیز رو میخواد همه تلاشش رو میکنه
موندم چطوری به خوواده میگین که حرفتون رو قبول نمیکنن

mehrant;664542 نوشت:
متوجه نشدم سوال تون رو:Gig:

ببین ، فرض کن یه فیلم نامه نویسی و میخوای تو یه سناریو تمام اون مفاهیمی که گفتم رو به تصویر بشکی ، بیننده ها اصلا از هیچ کدوم از اونا که گفتم هیچ اطلاعی ندارن و میخای تو یه فیلم همه اونا رو و ویژگی هاشونو و طرز ارتباط و سیستم اونا رو شرح بدی...
مثلا فرض کن ازت پرسیدم این جمع پنج نفره رو به من شرح بده ، شمام میای اول تک تک اونا را از جهت های مختلف توصیف میکنی بعد ارتباط های متقابل این پنج نفر رو میگی
در مورد اونا که گفتم یه همچین کاری بکن لطفا

[="Times New Roman"][="Black"]سلام آقا مهران.....

خیلی جدی نگیر

اول از همه داری برای خودت می پرسی دیگه..... درسته....

بنابراین کاری نذداشته باش که حرفا با هم تناقض داره.....

شما تکلیفت اینه که ازدواج کنی..... پس دیگه کاری به حرف کسی که می گه ازدواج نکن نداشته باش......

تکلیف ... آقا .... تکلیف......

تکلیف آدم که مشخص باشه...... دیگه نیازی به عقل نیست....!!!!!!!! مگه نمی گن که عقل در سایه شرع قابل قبوله......خوب من می گم.... شرعا ازدواح به شما واجب شده و کاری به کار حرف بقیه نداشته باش.....

mehrant;663510 نوشت:
اما در تاپیکها دیدم میگن هدف از ازدواج رسیدن به خدا نیست و همسر نمیتونه فرد رو به خدا برسونه و در تاییدش برخی از شهدای بزرگوار جنگ تحمیلی رو مثال میزنن.

چه مثالی زدن..... اصلا به این حرفا توجه نکن..... هر کی از این مثالا زد..... بگو زمان جنگ تو جبهه ها ، رو دیوارا می نوشتن جهنم آکنده از عزب هاست......:ok:

تو اسک قران یه تاپیکی زده بودن که عنوانش این بود..... زن معراج مومن است.... البته تا جایی که من شنیدم... میگن نماز معراج مومن است... ولی منافاتی نداره.... اگه زن مومن بگیری....همسفر خوبی می شه برای رسیدن به خدا.....

یا علی

نمی خواستم نظر بدم دیدم دیگه تعارف زدی بیاین تاپیک من نظر بدین واقعا وجدانم درد گرفت گفتم باید نظر بدم:Nishkhand:

به نظر من زیادی حساسی اصن ازدواج یه خوردش شخصیه باید ببینی الان چه حسی داری بقیه حرفارو ول کن ببین دلت چی می خواد اگه شرایط و آمادگی روحی ازدواج داری بسمه الله نمیشه 100% هم سن خاصی براش در نظر گرفت دیگه بیشتر از این توضیح نمیدم...:Narahat: این بحث ازدواج از مذاکرات هسته ای سخت تر شده:ghati:

سلام.به سن خاص شاید بستگی نداشته باشه ولی به حس خاص هم خیلی بستگی نداره.من خودم چندوقته حس خاصی دارم ولی سرکوب میکنم چون موقعیتش نیست.فرد بایدببینه آیا آمادگی وموقعیت وپختگی این کارروداره یانه بعد بهش فکرکنه. اگر آمادگی نداره ولی موقعیتش هست شاید خوب باشه که کتابهای مختلف دراین زمینه مطالعه کنه

بلا;664707 نوشت:
خوب شما که مشکلی ندارید
چرا نمیتونید خونوادتون رو متقاعد کنید که میخواید ازدواج کنید
آخه آدم وقتی یه چیز رو میخواد همه تلاشش رو میکنه
موندم چطوری به خوواده میگین که حرفتون رو قبول نمیکنن

چون همونطور که در تاپیک های دیگه گفتم، چندجا خواستگاری رفتیم در شیراز.اونجاها جواب منفی دادن و سه تا خانواده هم در مورد پزشکی حرفهایی زدن از جمله گفتن پزشکی شغل نیست و اینا....خانواده هم اینا روشون تاثیر گذاشته و میگن تا تخصص نگیری برات نمیریم خواستگاری هرچی هم صحبت کردهم حتی فامیل هامون صحبت کردن نظرشون عوض نشد که نشد

یا‌رقیه;664802 نوشت:
[="Times New Roman"][="Black"]سلام آقا مهران.....

خیلی جدی نگیر

اول از همه داری برای خودت می پرسی دیگه..... درسته....

بنابراین کاری نذداشته باش که حرفا با هم تناقض داره.....

شما تکلیفت اینه که ازدواج کنی..... پس دیگه کاری به حرف کسی که می گه ازدواج نکن نداشته باش......

تکلیف ... آقا .... تکلیف......

تکلیف آدم که مشخص باشه...... دیگه نیازی به عقل نیست....!!!!!!!! مگه نمی گن که عقل در سایه شرع قابل قبوله......خوب من می گم.... شرعا ازدواح به شما واجب شده و کاری به کار حرف بقیه نداشته باش.....

چه مثالی زدن..... اصلا به این حرفا توجه نکن..... هر کی از این مثالا زد..... بگو زمان جنگ تو جبهه ها ، رو دیوارا می نوشتن جهنم آکنده از عزب هاست......:ok:

تو اسک قران یه تاپیکی زده بودن که عنوانش این بود..... زن معراج مومن است.... البته تا جایی که من شنیدم... میگن نماز معراج مومن است... ولی منافاتی نداره.... اگه زن مومن بگیری....همسفر خوبی می شه برای رسیدن به خدا.....

یا علی

آخه یکی بهم میگه سنت کمه برای ازدواج و زوده یکی دیگه هم میگه خیلی هم مناسبه بعضیا هم وقتی بهشون میگم 24 سالمه با تعجبی در حد:ajab!:میپرسن 24 سالته و هنوز ازدواج نکردی؟
گفتی اسک قرآن. ..یه کاربری اونجا هست که اونم پزشکه و از مسولین سایته.یه بار گفت من دخترای خوبی میتونم از اقوام خودم یا همسرم بهت معرفی کنم تو خود شیراز.فقط معیارهات رو بگو.منم بهش گفتم ایشونم مثل سایر واسطه ها گفت مورد هست ولی سنشون بهت نمیخوره
عجب بدبختی دارم سال 1370 به دنیا اومدم:hey:

mehrant;664887 نوشت:
چون همونطور که در تاپیک های دیگه گفتم، چندجا خواستگاری رفتیم در شیراز.اونجاها جواب منفی دادن و سه تا خانواده هم در مورد پزشکی حرفهایی زدن از جمله گفتن پزشکی شغل نیست و اینا....خانواده هم اینا روشون تاثیر گذاشته و میگن تا تخصص نگیری برات نمیریم خواستگاری هرچی هم صحبت کردهم حتی فامیل هامون صحبت کردن نظرشون عوض نشد که نشد

خوب شما از آینده ی شغلیتون برای خونوادتون و اون دختر مورد نظرتون بگین و از اونها صادقانه بخواین بهتون کمک کنن نه اینکه سد راهتون بشن
اگه اینطور هم نشد صددرصد با یکی از روحانیون محلتون که خونواده قبولش دارن صحبت کننین اونطوری مشکله خونوادتون رفع میشه میمونه دختر مورد نظرتون که شما قبل از خواستگاری رفتن خلاصه ای از شرایطتون رو بگین و اگه قبول دارن برین خواستگاری در غیر اینصورت به افراد مطمئئن فامییل یا دوستان بسپرین دختری رو که مد نظرتون هست رو براتون پیدا کنن و شرایطتون رو باهاش در میون بذارن ان شاءالله تا نیمه ی شعبان عروسیتون رو جشن بگیریم:ok:

mehrant;664889 نوشت:
آخه یکی بهم میگه سنت کمه برای ازدواج و زوده یکی دیگه هم میگه خیلی هم مناسبه بعضیا هم وقتی بهشون میگم 24 سالمه با تعجبی در حد:ajab!:میپرسن 24 سالته و هنوز ازدواج نکردی؟
گفتی اسک قرآن. ..یه کاربری اونجا هست که اونم پزشکه و از مسولین سایته.یه بار گفت من دخترای خوبی میتونم از اقوام خودم یا همسرم بهت معرفی کنم تو خود شیراز.فقط معیارهات رو بگو.منم بهش گفتم ایشونم مثل سایر واسطه ها گفت مورد هست ولی سنشون بهت نمیخوره
عجب بدبختی دارم سال 1370 به دنیا اومدم:hey:

سلام.درکتون میکنم.احتمالا الان بایستی به دردوره ی استیجری رفته باشید.ولی بنظرم باخانواده درمورد سالهایی که بایستی بگذرونید تاتخصص بگیرید،اینکه2سال استیجری+1/5سال اینترنی واگربرای اینترن شدن جزء نفرات برتربشید میتونید برید برای امتحان تخصص وگرنه 7سال عمومی بگذرونیدواینکه کمترین مدت گرفتن تخصص4سال هست وسن بالاترمیرودوانتخاب سخت ترمیشود ودلایل روانشناسی دیگه جمع آوری کنید وبهشون بگید احتمالا قانع می شوند،اگربازهم قانع نشدند وواقعا موقعیت وآمادگی ازدواج داریدبامشاوری درمیان بگذارید.

[="Times New Roman"][="Black"]

mehrant;664889 نوشت:
آخه یکی بهم میگه سنت کمه برای ازدواج و زوده یکی دیگه هم میگه خیلی هم مناسبه بعضیا هم وقتی بهشون میگم 24 سالمه با تعجبی در حدمیپرسن 24 سالته و هنوز ازدواج نکردی؟

آقا اصلا ربطی به سن و سال نداره.....

مگه شما نمی گی که ترس به گناه افتادن داری...... پس ازدواج به شما واجبه..... واجب واجبه دیگه.... به نظر دیگران هم مربوط نیست....مگه واسه نماز و روزه از دیگران نظر می پرسی.....در حال حاضر ازدواج هم برای شما مثل نماز می مونه....!!!!:Gig:

به نظر من تمام کسایی که می گن ازدواج نکن باید اون دنیا جواب پس بدن.....چون این کارشون عین امر به منکر می مونه.....!!!!

مهران جان:khandeh!:... من چند ماهه دارم تو این سایت فعالیت می کنم.... شناختی که ازت پیدا کردم.... اینه که مثل خودم خیلی از حرف دیگران تاثیر پذیر هستی...... مطمئن باش که اینجوری هستی.....!!!

اما در این حد تاثیر پذیر بودن خوب نیست.... چون سردرگم می شی..... یه اصطلاحی هست که میگه... در دروازه رو میشه بست.... ولی دهن مردم رو نه..... پس خیلی به گفت و شنود ها توجه نکن....فقط به حرف آدم حسابیا توجه کن....!!!!

ان شا الله در همین سال کلی اتفاق خوب تو زندگیت بیوفته..... برای منم دعا کنی از همون اتفاق خوبا برام بیوفته.....((زن صالح...رزق واسع....:khandeh!:)).... بعدشم شیرینیتو بخوریم دیگه.....:khaneh:

یا علی[/]

alone star;664930 نوشت:
سلام.درکتون میکنم.احتمالا الان بایستی به دردوره ی استیجری رفته باشید.ولی بنظرم باخانواده درمورد سالهایی که بایستی بگذرونید تاتخصص بگیرید،اینکه2سال استیجری+1/5سال اینترنی واگربرای اینترن شدن جزء نفرات برتربشید میتونید برید برای امتحان تخصص وگرنه 7سال عمومی بگذرونیدواینکه کمترین مدت گرفتن تخصص4سال هست وسن بالاترمیرودوانتخاب سخت ترمیشود ودلایل روانشناسی دیگه جمع آوری کنید وبهشون بگید احتمالا قانع می شوند،اگربازهم قانع نشدند وواقعا موقعیت وآمادگی ازدواج داریدبامشاوری درمیان بگذارید.

ما تو شیراز درس میخونم که سیستم پزشکی شیراز استجری نیست و همون سیستم قدیمی استیودنت و اکسترن و ایناینترنه.این دوره ها رو گذروندم آخرهای اینترنی هستم سه ماه دیگه فارغ التحصيل میشم...
من خیلی بهشون حرفهای شما رو زدم اما قبول نکردن
امشبم کلی سرزنشم کردن که چرا برای امتحان امسال { که ثبت نام کردم و امتحان کمتر از یکماه دیگه است و اما به دلیل بی انگیزگی و بیحوصلگی و افسردگی درس نخوندم } نمیشینم درس بخونم. ..ممیگن از دستت خیلی ناراحتیم زحمات ما رو تلف کردی:Gig:

یا‌رقیه;664937 نوشت:
[="Times New Roman"][="Black"]

آقا اصلا ربطی به سن و سال نداره.....

مگه شما نمی گی که ترس به گناه افتادن داری...... پس ازدواج به شما واجبه..... واجب واجبه دیگه.... به نظر دیگران هم مربوط نیست....مگه واسه نماز و روزه از دیگران نظر می پرسی.....در حال حاضر ازدواج هم برای شما مثل نماز می مونه....!!!!:Gig:

به نظر من تمام کسایی که می گن ازدواج نکن باید اون دنیا جواب پس بدن.....چون این کارشون عین امر به منکر می مونه.....!!!!

مهران جان:khandeh!:... من چند ماهه دارم تو این سایت فعالیت می کنم.... شناختی که ازت پیدا کردم.... اینه که مثل خودم خیلی از حرف دیگران تاثیر پذیر هستی...... مطمئن باش که اینجوری هستی.....!!!

اما در این حد تاثیر پذیر بودن خوب نیست.... چون سردرگم می شی..... یه اصطلاحی هست که میگه... در دروازه رو میشه بست.... ولی دهن مردم رو نه..... پس خیلی به گفت و شنود ها توجه نکن....فقط به حرف آدم حسابیا توجه کن....!!!!

ان شا الله در همین سال کلی اتفاق خوب تو زندگیت بیوفته..... برای منم دعا کنی از همون اتفاق خوبا برام بیوفته.....((زن صالح...رزق واسع....:khandeh!:)).... بعدشم شیرینیتو بخوریم دیگه.....:khaneh:

یا علی[/]

بله داداش حرفات درسته اما خونوادم رو چکار کنم؟ اونها که همراهی نمیکنن بدون خانواده هم که نمیشه خواستگاری رفت و هیچ خانواده ای به کسی که خانوادش مخالف ازدواجش باشن که دختر نمیده
هی خدااااااااااا.....:god::hey:

[="Times New Roman"][="Black"]

mehrant;664946 نوشت:
بله داداش حرفات درسته اما خونوادم رو چکار کنم؟ اونها که همراهی نمیکنن بدون خانواده هم که نمیشه خواستگاری رفت و هیچ خانواده ای به کسی که خانوادش مخالف ازدواجش باشن که دختر نمیده
هی خدااااااااااا.....

:Sham:....

ان شا الله هر چی که خیره پیش بیاد....

یا علی[/]

(من خیلی بهشون حرفهای شما رو زدم اما قبول نکردن
امشبم کلی سرزنشم کردن که چرا برای امتحان امسال { که ثبت نام کردم و امتحان کمتر از یکماه دیگه است و اما به دلیل بی انگیزگی و بیحوصلگی و افسردگی درس نخوندم } نمیشینم درس بخونم. ..ممیگن از دستت خیلی ناراحتیم زحمات ما رو تلف کردی)

*بنظرم حتی برای خودتون هم شده درس بخونید،تاعقب نیفتید،اگرمایل باشید من کسی رومیشناسم که کارشون این هست،ایشون دردانشکده هنردانشگاه تهران هستندومیتونن کمکی باشند.
ولی بی انگیزگی و بیحوصلگی و افسردگی درس نخوندن روکناربگذارید وبه این فکرکنیدکه با قبول شدنتون هم خانواده خوشحال میشن وهم شما به هدفتون نزدیکتر.
باخودتون عهدکنید ازهمین الان شروع کنید به خوندن دقیق تر

mehrant;664942 نوشت:
ما تو شیراز درس میخونم که سیستم پزشکی شیراز استجری نیست و همون سیستم قدیمی استیودنت و اکسترن و ایناینترنه.این دوره ها رو گذروندم آخرهای اینترنی هستم سه ماه دیگه فارغ التحصيل میشم...
من خیلی بهشون حرفهای شما رو زدم اما قبول نکردن
امشبم کلی سرزنشم کردن که چرا برای امتحان امسال { که ثبت نام کردم و امتحان کمتر از یکماه دیگه است و اما به دلیل بی انگیزگی و بیحوصلگی و افسردگی درس نخوندم } نمیشینم درس بخونم. ..ممیگن از دستت خیلی ناراحتیم زحمات ما رو تلف کردی

شما که سه ماه مونده تا درستون تموم شه به خونواده بگین شرایط ازدواج رو آماده کنن تا شما هم درس بخونین
شاید این شرط رو پذیرفتن

بلا;665022 نوشت:
شما که سه ماه مونده تا درستون تموم شه به خونواده بگین شرایط ازدواج رو آماده کنن تا شما هم درس بخونین
شاید این شرط رو پذیرفتن

خوب نمیگن درست تموم بشه که بریم خواستگاری
میگن باید تخصص بگیری تا بریم خواستگاری و تا قبل از اون موقع فکر ازدواج رو از سرت بیرون کن
:Ghamgin:

تناقض مال واقعیتی است که خدا بعضی از بندگانش را فراموش کرده است.وقتی خدا بنده ای را فراموش کند دیگر هزار تا آیه و روایت هم درمورد او متناقض می شود.من که از اون بندگان هستم.امیدوارم شما نباشید.

mehrant;665165 نوشت:
خوب نمیگن درست تموم بشه که بریم خواستگاری
میگن باید تخصص بگیری تا بریم خواستگاری و تا قبل از اون موقع فکر ازدواج رو از سرت بیرون کن
:Ghamgin:

پس همونطور که قبلا گفتم شما باید با یه کسی که تو محلتون حرفش رو قبول دارن و بیار اون شخص رو و بذار باها خونوادتون حرف بزنه اون وقت شاید تاثیری گذاشت
خونواده شده تو رودربایستی هم قرار بگیرن یه کاری میکنن

صاعقه;665173 نوشت:
تناقض مال واقعیتی است که خدا بعضی از بندگانش را فراموش کرده است.وقتی خدا بنده ای را فراموش کند دیگر هزار تا آیه و روایت هم درمورد او متناقض می شود.من که از اون بندگان هستم.امیدوارم شما نباشید.

منظور تون رو از جمله دومی نفهميدم
فراموشی که در خدا نیست. خدا تو قرآن میگه: و ما کان ربک نسیا { پروردگارت فراموشکار نیست }
مگر اینکه خود بنده ها خدا رو از یاد ببرن که خدا میگه و لا تکونوا کالذین نسوا الله فانساهم انفسهم...که اون هم خداوند اونها رو دچار خودفراموشی میکنه.
اما اینکه گفتید خدا دچار تناقض شون میکنه رو نمیفهمم:Gig:

بلا;665226 نوشت:
پس همونطور که قبلا گفتم شما باید با یه کسی که تو محلتون حرفش رو قبول دارن و بیار اون شخص رو و بذار باها خونوادتون حرف بزنه اون وقت شاید تاثیری گذاشت
خونواده شده تو رودربایستی هم قرار بگیرن یه کاری میکنن

والا در ایام تعطیلات نوروز که سفر رفته بودیم بدون اینکه من چیزی از بقیه بخوام تو یه جمع خانوادگی همه شروع کردن با پدر و مادرم صحبت کردن ولی قبول نکردن.
یکیشون اشاره کرد به اون نامزدی ناموفق که قبلاً داشتم و گفت یه بار به قول معروف مهران یه بوهایی برده حالا نمیشه جلوش رو بگیریم بگیم نباید ازدواج نکن
یکی از اقوام گفت نه تا درس میخونی ازدواج نکن من الان زن و بچه دارم دانشجو هم هستم اصلا نمیشه
بعد عموی بزرگتر م گفت نه قبول ندارم منم دانشجو بودم ازدواج کرده بودم دوتا بچه هم داشتم ولی مشکلی نداشتم...
یه دفعه پدربزرگم صحبت کرد بابام میگفت تا تخصص نگیره نه.پدربزرگم گفت اومدیم و امتحان تخصص قبول نشد تا کی باید صبر کنه؟
و صحبتهای مشابه که تاثیری روشون نداشت

سلام
بهشون بگید من تا ازدواج نکنم نمیتونم تمرکز کنم درس بخونم ازدواج کنم با انرژی مضاعف درس میخونم
اصلا بگید افسردگی گرفتم تا ازدواج نکنم درست نمیشه
ولی درستون رو هم بخونید

این حالت ناامید شدمتون رو هم بهتره عوض کنید آدم میبینه از زندگی سیر میشه. نا امید شیطانه

موافقم آخه من موندم چرا اینجا اینجوری شده یکی ازدواج نمیکنه
یکی دلش میخواد نمیشه
خلاصه همه چی قاطی شده
ولی شما باید همه ی نیرو هاتون رو جمع کنین و تو خونه یکم رفتارتون رو تغییر بدین
اصلا جلو ی خونواده به درس اهمیت ندین و فقط تو دانشگاه درس بخونین و همین دلیل رو هم بگین که اگه ازدواج نکنم تمرکز ندارم
و یه جورایی نشون بدین که دارین عوض میشین
و اگه تو محله ای که زندگی میکنین سیدی یا روحانی یا شخصی که همه ی محل قبولش دارن رو برین ببینین و با ایشون صحبت کنین و این شخص کسی باشه که همه بهش عزت و احترام خاصی بذارن
و حتما هم فامیل نباشه تا خونوادتون تو رودربایستی مجبور شن قبول کنن
البته قبل از اون به این شخص اطلاعات کافی بدین

عاشق امام خامنه ای;665236 نوشت:
سلام
بهشون بگید من تا ازدواج نکنم نمیتونم تمرکز کنم درس بخونم ازدواج کنم با انرژی مضاعف درس میخونم
اصلا بگید افسردگی گرفتم تا ازدواج نکنم درست نمیشه
ولی درستون رو هم بخونید

این حالت ناامید شدمتون رو هم بهتره عوض کنید آدم میبینه از زندگی سیر میشه. نا امید شیطانه

اونا سخت معتقدن اگه ازدواج کنی دیگه نمیتونی درس بخونی

mehrant;665165 نوشت:
خوب نمیگن درست تموم بشه که بریم خواستگاری
میگن باید تخصص بگیری تا بریم خواستگاری و تا قبل از اون موقع فکر ازدواج رو از سرت بیرون کن
:Ghamgin:

سلام.حتماسعی کنیدبایک مشاورصحبت کنید،من اینطور که درکتاب خوندم باازدواج درس پیشرفت میکند،مخصوصاً که همراه هم داشته باشید.ازکتاب مطلع مهربخش هایی که درموردشما صدق میکنه روبه خانواده نشون بدیدودرکنارآن ازیک مشاورازدواج راهنمایی بگیرید برای حل مشکلتون.
ولی بازهم میگم برای امتحانی که دارید باحوثله بیشتری بخوانید واین بهانه روازخودتون بگیرید که چون خانواده نمیگذارند الان ازدواج کنید بی حوصله وافسرده باشید،تااینجا این همه زحمت کشیدید،بقیه ش راهم همت کنیدوبخوانید.من اگردر دوره ی اینترنی بودم خیلی خوشحال بودم وازالان منتظرم هرچه زودتر وارد کارعملی شوم.نمیدونم درشرایط شمانیستم شاید هم سخت باشد ولی همت کنید وبخوانید.
به گفته ی یکی ازاستادهایم شماها ازبین این همه آدم برای پزشکی گلچین شدید پس قدرخودتون رو بدونید.

به امیدمؤفقیت

عاشق امام خامنه ای;665236 نوشت:
سلام
بهشون بگید من تا ازدواج نکنم نمیتونم تمرکز کنم درس بخونم ازدواج کنم با انرژی مضاعف درس میخونم
اصلا بگید افسردگی گرفتم تا ازدواج نکنم درست نمیشه
ولی درستون رو هم بخونید

این حالت ناامید شدمتون رو هم بهتره عوض کنید آدم میبینه از زندگی سیر میشه. نا امید شیطانه

فقط مواظب باشید مورد تهمت قرار نگیرید. من این کار راکردم و مورد شدیدترین تهمت ها​ قرار گرفتم.

ابوالبرکات;665286 نوشت:
فقط مواظب باشید مورد تهمت قرار نگیرید. من این کار راکردم و مورد شدیدترین تهمت ها​ قرار گرفتم.

یعنی چه طوری؟ کی تهمت زد؟ چی گفتن؟

alone star;665273 نوشت:
سلام.حتماسعی کنیدبایک مشاورصحبت کنید،من اینطور که درکتاب خوندم باازدواج درس پیشرفت میکند،مخصوصاً که همراه هم داشته باشید.ازکتاب مطلع مهربخش هایی که درموردشما صدق میکنه روبه خانواده نشون بدیدودرکنارآن ازیک مشاورازدواج راهنمایی بگیرید برای حل مشکلتون.
ولی بازهم میگم برای امتحانی که دارید باحوثله بیشتری بخوانید واین بهانه روازخودتون بگیرید که چون خانواده نمیگذارند الان ازدواج کنید بی حوصله وافسرده باشید،تااینجا این همه زحمت کشیدید،بقیه ش راهم همت کنیدوبخوانید.من اگردر دوره ی اینترنی بودم خیلی خوشحال بودم وازالان منتظرم هرچه زودتر وارد کارعملی شوم.نمیدونم درشرایط شمانیستم شاید هم سخت باشد ولی همت کنید وبخوانید.
به گفته ی یکی ازاستادهایم شماها ازبین این همه آدم برای پزشکی گلچین شدید پس قدرخودتون رو بدونید.

به امیدمؤفقیت

بخشی از بیحوصلگی و غیره به علت ازدواج نکردنه بخشی اش هم به دلیل مسائل دیگه است خصوصا اتفاقی که همون روز اول سال یکم فروردین برام افتاد.
کار عملی بیمارستان رو که از سال 90 داریم انجام میدیم و در حال کشیک دادن و دریافت حقوق بخاطر کشیک از بیمارستان هستیم.چیز دیگه ای نیست که تجربه اش نکرده باشیم بخوایم تجربه کنیم حداکثرش کشیکهای 24 ساعته بود که دوساله داریم ده تا کشیک 24 ساعته در ماه میدیم.
و بخاطر همینه که میگم نمیخوام حتماً همین امسال برم برای تخصص. خسته شدم بس که کشیک دادیم کار کردیم شب نخوابیدن و کلی مسائل دیگر داشتیم. سخته برام دوباره چهارسال دیگه دوره تخصص باز هم همین بساط رو داشته باشیم.نیاز به یه فاصله دارم.حداقل یکسال

mehrant;665294 نوشت:
یعنی چه طوری؟ کی تهمت زد؟ چی گفتن؟

مادرم بهم گفت برو گم شو .تویک فاسد هر جایی هستی.وچیز های دیگه که خوب نیست بگم. به خاطر این که گفتم می خوام ازدواج کنم. مادر من مثل مسیحیا ازدواج را گناه می داند. خدا رو شکر که داره یک پول هنگفتی بهم می رسه همچین بگذارم برم پشت سرم رو نگاه نکنم ببینم اون دلش برام تنگ می شه یا من.

ابوالبرکات;665325 نوشت:
مادرم بهم گفت برو گم شو .تویک فاسد هر جایی هستی.وچیز های دیگه که خوب نیست بگم. به خاطر این که گفتم می خوام ازدواج کنم. مادر من مثل مسیحیا ازدواج را گناه می داند. خدا رو شکر که داره یک پول هنگفتی بهم می رسه همچین بگذارم برم پشت سرم رو نگاه نکنم ببینم اون دلش برام تنگ می شه یا من.

متاسفانه تو خیلی از خانواده ها اینطوری شده
طرف بیاد بگه عاشق یه نفر تو خیابون شدم میگن جوونه و عشق پاک و کلی تعریف
بعد یه پسر یا دختر معتقد و مقید به والدین بگه میخوام ازدواج کنم که به گناه نیفتم خیلی بد باهاش برخورد میکنن و میگن خجالت بکش زشته و از این حرفا...:offlow: کاش خدا خودش کمک کنه و حل کنه این مسائل رو
خدایا تو را به آبروی امام زمان قسم میدم برای همه مجردهای اسک دین ازدواج با همسری که به صلاح شونه فراهم کن...
.
.
.
کاش این دفعه دیگه این دعام مثل دفعات قبل رد نشه و مستجاب بشه:geryeh:

mehrant;665352 نوشت:
متاسفانه تو خیلی از خانواده ها اینطوری شده
طرف بیاد بگه عاشق یه نفر تو خیابون شدم میگن جوونه و عشق پاک و کلی تعریف
بعد یه پسر یا دختر معتقد و مقید به والدین بگه میخوام ازدواج کنم که به گناه نیفتم خیلی بد باهاش برخورد میکنن و میگن خجالت بکش زشته و از این حرفا...:offlow: کاش خدا خودش کمک کنه و حل کنه این مسائل رو
خدایا تو را به آبروی امام زمان قسم میدم برای همه مجردهای اسک دین ازدواج با همسری که به صلاح شونه فراهم کن...
.
.
.
کاش این دفعه دیگه این دعام مثل دفعات قبل رد نشه و مستجاب بشه:geryeh:
برا من که الحمدلله داره جور می شه.منتها بدون کمک والدین. مهمش اینه. امیدوارم برای شما هم جور بشه.

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

سلام
دوستان لطف كنند اگر نكته اي درباره پست اول دارند بنويسند
در تاپيك داره بسته ميشدها
[/]

:hamdel:بسمه تعالی:hamdel:
چه زود در تاپیک و دارن میبندن !! دیر رسیدم:Gig:
سلام:ok:
یه چیزی به ذهنم رسید ... آخه کاربر عزیز که میخواد ازدواج کنه ، و همچنین سعی در راضی کردن خونواده کرده الان در اصل ما باید
با خونواده ی ایشون صحبت کنیم چون خود ایشون که مشکلی نداره . راه مشاوره و صحبت دیگران و اصرار خودشم جواب نداده.
:Gig: یه راه به ذهنم رسید:Gig:
اینکه دعا کنیم کاربر یا رقیه زودتر ازدواج کنه بعدش که متأهل شد دعا کنه که آقا مهران زود تر ازدواج کنه ... آخه دعای متأهلا میگیره :khaneh::khaneh::khandeh!:
:Doaa:
دارم برای آقا مهران دنبال زن میگردم :khoshali:
آقا مهران ناراحت نباش:deldari: ایشالا هممون ازدواج می کنیم با همسر گرامی میایم اینجا نظر میزاریم:ok:
حالا در و تاپیک و ببندید اشکال نداره:khandeh!:

الآن میخواین ببندین؟؟؟؟؟؟؟؟
حالا نمیشه صبر کنیم شیرینی عروسی رو بخوریم بعد ببندین؟؟؟؟؟؟

بلا;665667 نوشت:
الآن میخواین ببندین؟؟؟؟؟؟؟؟
حالا نمیشه صبر کنیم شیرینی عروسی رو بخوریم بعد ببندین؟؟؟؟؟؟

این وسط که از کاربران اسک دین این مدت که من بودن هیشکی متاهل نشده که:hey:
من یه بار به استاد حامی گفتم تاپیک ها زیر ده روز بسته دارن میشن ایشون گفتن فکر نمیکنن اینطور باشه! ولی استاد اگه الان ببندید شده!

mehrant;665694 نوشت:
این وسط که از کاربران اسک دین این مدت که من بودن هیشکی متاهل نشده که:hey:
من یه بار به استاد حامی گفتم تاپیک ها زیر ده روز بسته دارن میشن ایشون گفتن فکر نمیکنن اینطور باشه! ولی استاد اگه الان ببندید شده!

واقعا من که اطلاع ندارم از اینجور چیزها
چون هفته ی پیش مطلع شدم که پارسال اینجا عضو شدم و رفتم

شما هنوز هیچ کاری نکردین و همچنان نا امید هستین؟؟؟؟
با روحانی محلتون صحبت کردین؟؟

بلا;665701 نوشت:
واقعا من که اطلاع ندارم از اینجور چیزها
چون هفته ی پیش مطلع شدم که پارسال اینجا عضو شدم و رفتم

شما هنوز هیچ کاری نکردین و همچنان نا امید هستین؟؟؟؟
با روحانی محلتون صحبت کردین؟؟


مسجد محلمون یه روحانی داره که خونشون جای دیگه شهره و فقط برای نماز جماعت میاد ممسجد.پدر منم که خودش هر ظهر و شب میره نماز جماعت. جلوی پدرم که نمیشه برم باهاش صحبت کنم!
قبلاً هم اون اوایل فکر کنم پدرم یه بار بهش گفته بود اگه موردی میشناسه بهمون معرفی کنه که گفته بود سراغ ندارم:Ghamgin:
یه روحانی دیگه ازدوستان پدرم هست که خیلی هم پدرم قبولش دداره.اونم گفته بود دخترای سیرازی به نظر من به مهران نمیخورن من دنبال دختر جنوبی مثل بوشهر و بندرعباس و اون طرف میگردم براش.
الان چیزی حدود یکسال میشه که هنوز در حال گشتنه و حتی یک مورد هممعرفی نکرده
:Ghamgin:

بلا;665701 نوشت:
روحانی محلتون

روحانيون محل كم محلي مي كنند؟:Nishkhand:

حامی;665715 نوشت:

روحانيون محل كم محلي مي كنند؟:Nishkhand:

بله:khandeh!:
شما تو بحث نبودین تنها راه حلی که مونده بود:Nishkhand: همین رووحانیون هستن که وظیفشونه واسه جوانان شرایط ازدواج رو فراهم کنن
ما هم نخواستیم که بیان خرج عروسی رو بدن
فقط بیان با خونواده ی آقا مهران صحبت کنن تا اونا تو رودربایستی قبول کنن واسه ایشون زن بگیرن:ok:

موضوع قفل شده است