رویت خدا و تجسیم ، ریشه و علت ها ....

تب‌های اولیه

2 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
رویت خدا و تجسیم ، ریشه و علت ها ....

با سلام

یک مساله مهم در اسلام که غفلت از آن مشکل ساز است موضوعاخبار واحادیث مخصوصا اسرائیلیات استکه از تورات ویهود وارد دین بعضی از مسلمین شده است . یکی از نمونه های بارز آن موضوع رویت خدای متعال و تجسیم و نشستن برعرش وکرسی وی و .... كه غالبااز كعب الاحبار و ابوهريره است .

مثلا در تورات آمده :

التكوين ٣٣:‏١٠ فَقَالَ يَعْقُوبُ: "لاَ. إِنْ وَجَدْتُ نِعْمَةً فِيعَيْنَيْكَ تَأْخُذْ هَدِيَّتِي مِنْ يَدِي، لأَنِّي رَأَيْتُ وَجْهَكَ كَمَا يُرَىوَجْهُاللهِ، فَرَضِيتَ عَلَيَّ.

الخروج ٢٤:‏١١ وَلكِنَّهُ لَمْيَمُدَّ يَدَهُ إِلَى أَشْرَافِ بَنِي إِسْرَائِيلَ. فَرَأَوْااللهَوَأَكَلُوا وَشَرِبُوا.

القضاة ١٣:‏٢٢ فَقَالَ مَنُوحُ لامْرَأَتِهِ: "نَمُوتُمَوْتًا لأَنَّنَا قَدْ رَأَيْنَااللهَ"


الخروج ١٣:‏٢١وَكَانَالرَّبُّ يَسِيرُ أَمَامَهُمْ نَهَارًا فِيعَمُودِ سَحَابٍلِيَهْدِيَهُمْ فِي الطَّرِيقِ، وَلَيْلاً فِيعَمُودِ نَارٍ لِيُضِيءَلَهُمْ. لِكَيْ يَمْشُوا نَهَارًا وَلَيْلاً.

يعني الله در جلوي قوم در ستون ابروعمود أتش يهود راراهنمايي ميكرد.


العدد ١٢:‏٥ فَنَزَلَ الرَّبُّ فِيعَمُودِ سَحَابٍ وَوَقَفَفِي بَابِ الْخَيْمَةِ، وَدَعَا هَارُونَ وَمَرْيَمَ فَخَرَجَاكِلاَهُمَا


التثنية ٣١:‏١٥ فَتَرَاءَى الرَّبُّ فِي الْخَيْمَةِ فِيعَمُودِ سَحَابٍ، وَوَقَفَعَمُودُ السَّحَابِ عَلَى بَابِالْخَيْمَةِ.

ودر سفر پیدایش فصل 3 آیه 24 خدا که از اول شب تا طلوع فجربا یعقوب کشتی می گیردو چون نمی تواند بر او غالب شود به پای او ضربه ای میزند (یهودیان امروز از ماهیچه عرق النساء که همان ماهیچه ران یعقوب بود که ضربه خورد نمیخورند !) نزدیک فجر به ناچار به یعقوب برکت می دهد تا رهایش کند ولقب اسرائیل یعنی شکست ناپذیر را به یعقوب میدهد !



شکی نیست بشر اولیه چون از علوم مختلف بهره کافی نداشتوصرفا با تکیه بر حواس سعی در شناخت وتفسيرپدیده ها داشت خدای سبحان بنابر ظرفیت عقلآدمی خودشرا توصیف کرد . مثلا در همین تورات یکجا میگوید فرشته خدا درجلوی قوم راهنمای قومبود درجای دیگر میگوید خداوند در ستون نورانی راهنما بود(ودرجریان کشتی با یعقوب شاید فرشته بوده نه خدا) .



نکته دیگر اینکه ما هم اکنون میدانیم که کره زمین کروی است ودارایحرکات وضعی وانتقالی ، اما تا همین اواخر افرادی (مثل بن باز و...) بودند که عقیدهداشتند زمین مسطح است وکروی نیست چون خداوند فرمودهوإلى الأرض كيف سطحت....

وعقیده به تسطیح زمین وقیاس مادیات با مجردات ، منشا بروزاشتباهات زیادی در بین مسلمین هنگام تفسیر آیات قرآن گردید مثلا در آیات زیادی خدای متعال از کلمه فوق وتحت و چپ وراست سخن گفته و در اخبار هم میبینیم که از نزول وعروج و....سخن رفته است واکنون ما میدانیم که همه کلمات اشاره نسبی هستند ومعنی حقیقی ندارند بعنوان مثال هنگامیکه خدای متعال میفرماید : يَخَافُونَ رَبَّهُمْ مِنْ فَوْقِهِمْ : منظور بالا ی فیزیکی نیست همچنانکه دارقطنی وابویعلی و دارمی و ابن تیمیه وابن قیم ....و مجسمه تصور کرده اند . ویا : یدالله فوق ایدیهم : خلقت بیدی : أَأَمِنْتُمْ مَنْ فِي السَّمَاءِ : وسع كرسيه السموات والارض : ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ : و......برای تقریب به ذهن بشراست.

تصور كنيد که دونفر یکی در نیمکره شمالی ودیگری در نیمکره جنوبی زمین درحال نماز دستها را بسوی آسمان بلند کرده وخدا را میخوانند آیا میتوان گفت که براییکی خدا فوقش است وبرای دیگری تحتش ؟! آسمان کجاست ؟ شرق وغرب چیست ؟ کره زمین معلق در فضا و در منظومه شمسی در حال چرخش دور مرکز کهکشان راه شیری است پس در اینجا فوق دیگر به معنی بالا نیست و خدا در آسمان و زمین و همه جا است : وَهُوَ الَّذِي فِي السَّمَاءِ إِلَهٌ وَفِي الْأَرْضِ إِلَهٌ ويا : وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِالْوَرِيدِ : وَلِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّوَجْهُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ وَاسِعٌ عَلِيمٌ: وَهُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَاكُنْتُمْ : و..... آیات متعدد دیگری که ثابت میکند حضور ووجود خدای سبحان بسان حضور وجود مادیات ومحسوسات نیست ومکان وزمان برای خداو مجردات مطرح نیست.وخداي متعال محيط بر زمان ومكان است.پس نه معقول است که صحبت از کجا کردو نه صحبت از کی .ونه کلمات یاری شرح معانی فوق مادی را دارند.

همه ما آیة الکرسی را خوانده ایم : خدای متعال برای تقریب به ذهن بشر میفرماید که : وسع کرسیه السماوات والارض : كرسى خداوند همه آسمانها و زمين را در بر مى گيرد (به صندلي وتخت كرسى مى گويند و نقطه مقابل آن عرش است كه به معنى چيز مسقف يا خودسقف و يا تخت پايه بلند مى آيد.( علم نجوم هم اکنون ثابت کرده که عظمت کائنات بی نهایت است حال تصور کنید خالق این کهکشانها چقدر بزرگ است ، وخدای متعال برای بیان عظمت خودش از لفظ کرسی وعرش که نزد مردم آنزمان نماد قدرت وسیطره وحکومت بوده مثال زده واین آیه کمال قدرت وعظمت مطلقه خدای متعال را بزبان ساده بیان میکند که تخت و صندلي كه خداوند برأن نشسته آسمانها وزمین را فرا گرفته ! بعبارت دیگر می خواهد بگوید که خدای سبحان احاطه کامل وقدرت مطلقه بر هستی دارد و محیط بر مکان است وآیه : لا تاخذه سنة ولا نوم : هم میگوید که الله محیط بر زمان است و غیر از این جمله چه جمله ای میتوان در خور فهم وعقل انسان گفت ویک موجود فرا زمانی وفرامکانی را توصیف کرد ؟؟



همچنین در موضوع زمان وکلمات قبل وبعد وثم ویوم و فی و....غفلت ازاینکه اصلا زمان ومکان و جهت وداخل وخارج در عالم ماده معنی دارد و در عالم فوق ماده ، معنی خودرااز دست میدهند.

وانحراف در تفسير :
ويكاد العرشالذي هو عليه يقع به فردوس الاَخبار للديلمي ج 1 ص 220 جبير بن معطم : إن الله عزوجل فوق عرشه وعرشه فوق سمائه وإنه ليئط به أطيط الرحل بالراكب !

ويا قدما فکرمیکردند که رعد وبرق خنده وسخن خدای سبحان است ! أُسدالغابة ج 3 ص 83 وج 6 ص 399 عن رجل من بني غفار . . قال : سمعت رسول الله ( ص ) يقول : إن الله عز وجل ينشىء السحاب فيضحك أحسن الضحك وينطق أحسنالنطق

لسان الميزان ج 2 ص 238 ومما في الصفات له ( حدثنا ) أبو حفص بنسلمون ثنا عمرو بن عثمان ثنا أحمد بن محمد بن يوسف الاِصبهاني ثنا شعيب بن بيانالصفار ثنا عمران القطان عن قتادة عن أنس رضي الله عنه مرفوعاً : إذا كان يومالجمعة ينزل الله بين الاَذان والاِقامة عليه رداء مكتوب عليه إنني أنا الله لاإلَه إلا أنا ، يقف في قبلة كل مؤمن مقبلاً عليه ، فإذا سلم الاِمام صعد إلى السماء . وروى عن ابن سلمون بإسناد له :رأيت ربي بعرفات على جمل أحمرعليه إزار(ازاران در روایت ابنعساکر)


يعني پروردگار را دیدم که در عرفات بر شتر سرخی سوار بود وشلواری داشت !

ویا :


رأيت ربي في المنام في صورةشاب موفرفي خضر عليه نعلان من ذهب. على وجهه فراش منذهب

وسایر اخباری که در صحاح اهل سنت در زمینه تجسیم وارد شده است:

مثل خندیدن ! خدای متعال :
الله يضحك صحيح البخاري ج 2 جزء 3 ص 210عن أبي هريرةرضي الله عنه أن رسول الله صلى الله عليه وسلم قال : يضحك الله إلى رجلين يقتل أحدهما الآخر يدخلان الجنة ، يقاتل هذا في سبيل اللهفيقتل ثم يتوب الله على القاتل فيستشهد
ويضحك لمن يستلقيعلى دابته وروى أحمد في ج 1 ص 330 رواية غريبة نسب فيها تصرفاً غير معقول للنبي صلىالله عليه وآله ، ونسب فيها إلى الله تعالى أنه يضحك لمن يذكره على دابته ثميستلقي
ما دام يضحك فاملنا كبير عن وكيع بن حدس عن عمه أبيرزين قال قال رسول الله صلى الله عليه وسلم : ضحك ربنا من قنوط عباده وقرب غيره ،قال قلت : يا رسول الله أو يضحك الرب عز وجل ! قال نعم ، قال : لن نعدم من رب يضحك خيراً
وما زال يضحك قال ابن قيم الجوزية في زاد المعاد ج 3ص 566 ـ 567 ـ قوله ( ص ) : فيضل يضحك ، هو من صفات أفعاله سبحانه وتعالى التي لايشبهه فيها شيء من مخلوقاته كصفات ذاته . . وكذلك : فأصبح ربك يطوف في الاَرض ، هومن صفات فعله كقوله تعالى : وجاء ربك والملك ، وينزل ربنا كل ليله إلى السماءالدنيا ، ويدنو عشية عرفة فيباهي بأهل الموقف الملائكة . والكلام في الجميع صراط واحد مستقيم إثبات بلا تمثيل وتنزيه بلا تحريف ولا تعطيل
وضحك لطلحه وسعد أُسد الغابة ج 3 ص 83 روي أنه ( طلحة بن البراء ) توفيليلاً فقال أدفنوني . . ولا تدعوا رسول الله ( ص ) فإني أخاف عليه ( ص ) يصاب فيسببي ، فأخبر رسول الله حين أصبح فجاء ( ص ) حتى وقف على قبره وقال : اللهم إلقَطلحة وأنت تضحك إليه وهو يضحك إليك
ويظهر لعباده ضاحكافردوس الاَخبار ج 5 ص 368 أبو موسى : يتجلى ربنا ضاحكاً يوم القيامة ، حتى ينظرواإلى وجهه فيخرون له سجداً فيقول : ارفعوا رؤوسكم فليس هذا يوم عبادة .

وهروله :

فتاوي الألباني ص 506 : سؤال : حول الهرولة ، وهل أنكم تثبتون صفة الهرولة لله تعالى ؟ جواب : الهرولةكالمجئ والنزول صفات ليس يوجد عندنا ما ينفيها .

وجوان خوشگل مو مجعد : فتى أمرد جعد الشعرو...

البته که در بعضی کتب شیعه مثل کامل الزیارات و اصول ستة عشر و.... احادیثی در باره تجلی خدای متعال وهبوط وزيارت ودیدن آمده که صرف نظر از بحث رجالی ، تاویل میشوند .

وبهترين خبر هم همان حديث صحيح اصول كافي است كه امام رضا (ع) فرمودند:


خدا وند فرمايد: آيه 11 سوره نجم :مَا كَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى: دل آنچه را ديد دروغ نشمرد يعنى دل محمد آنچه را چشمش ديد، دروغ ندانست سپس خدا آنچه را محمد ديده خبر دهد و فرمايد (آيه 18) پيغمبر از آيات بسيار بزرگپروردگارش ديد، و آيات خدا غير خود خداست، و باز خدا فرمايد: مردم احاطه علمى بخداپيدا نكنند، در صورتيكه اگر ديدگان او را بينند علمشان باو احاطه كرده و دريافت اوواقع شده است. ابوقره عرض كرد: پس روايات تكذيب مى‏نمائيد. فرمود: هرگاه روايات مخالف قرآن باشند تكذيبشان كنم، و آنچه مسلمين بر آن اتفاق دارند اينستكه: احاطه علمى باو پيدا نشود، ديدگان او را درك نكنند، چيزى مانند او نيست.

ودر دعاي ماه شعبان هم ميخوانيم : الهی هب لی کمال الانقطاع الیک وانر ابصار قلوبنا بضیاء نظرها الیک حتی تخرق ابصار القلوب حجب النور فتصل الی معدن العظمة و تصیرارواحنا معلقة بعز قدسک .

موضوع قفل شده است