جمع بندی جریان ذات انواط چیست و چه کسانی آن تقاضا را کردند؟

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
جریان ذات انواط چیست و چه کسانی آن تقاضا را کردند؟


سلام

در حدیث صحیحی موید به شواهد بسیار ؛ از عامه آمده :

42685- عن أبى واقد قال : خرجنا مع رسول الله - صلى الله عليه وسلم - إلى حنين ونحن حدثاء عهد بكفر وللمشركين سدرة يعكفون عندها وينوطون بها أسلحتهم يقال لها ذات أنواط قال : فمررنا بالسدرة فقلنا يا رسول الله اجعل لنا ذات أنواط كما لهم ذات أنواط فقال رسول الله - صلى الله عليه وسلم - الله أكبر إنهاالسنن قلتم والذى نفسى بيده كما قالت بنو اسرائيل اجعل لنا الها كما لهم آلهة قال إنكم قوم تجهلون لتركبن سنن من كان قبلكم (الطيالسى ، والحسن بن سفيان ، وأبو نعيم)
أخرجه الطيالسى (ص 191، رقم 1346) .

وتعجب رسول خدا ص از شباهت یهود با اصحابش !

جاء أيضا في بعض الروايات أن العرب إنما كانت تأتي هذه الشجرة يوما واحدا في السنة، ففي رواية ابن إسحاق: كانت كفار قريش، ومن سواهم من العرب لهم شجرة عظيمة خضراء يقال لها (ذات أنواط) يأتونها كل سنة، فيعلقون أسلحتهم عليها، ويذبحون عندها، ويعكفون عليها يوما، قال: فرأينا ونحن نسير مع رسول الله صلى الله عليه وسلم سدرة خضراء عظيمة، فتنادينا من جنبات الطريق: يا رسول الله؛ اجعل لنا ذات أنواط ..".

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد صدرا

با سلام و عرض ادب

1) در شان نزول آیات 108،[1] سوره ی بقره و 138،[2] سوره ی اعراف شان نزولی ذکر شده که گروهی از مسلمانان ضعیف الایمان تقاضایی همچون تقاضای بنی اسرائیل از حضرت موسی علیه السلام را از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله نمودند.

داستان این ماجرا که به نقل صحیح در بسیاری از کتب روایی[3][4] و تفسیری شیعه و سنی[5] آمده بدین صورت است که یکی از اصحاب با نام «حارث بن مالک»،‌[6]بیان می دارد: «ما در حالى كه هنوز با روزگار جاهليت چندان فاصله نگرفته بوديم، با رسول خدا صلی الله علیه وآله راهى حنين شديم. قريش و غير آنان را درخت سدر بزرگ و سر سبزى بود كه بدان ذات انواط[7] مى‏ گفتند.

آنان سالانه يك بار به سوى آن درخت مى‏ آمدند و سلاحهاى خويش را بر آن مى‏ آويختند و در آنجا قربانى مى‏ كردند و به عبادت می پرداختند.
چون ما آن درخت را ديديم، بانگ برآورديم كه اى رسول خدا! چنان كه مشركان ذات انواط دارند، براى ما هم ذات انواطى قرار ده.

پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمودند: اللّه اكبر! سخنى گفتيد مثل سخن قوم موسى كه اظهار داشتند: همچنان كه اينان بتهايى دارند، براى ما هم بتى قرار ده. موسى در پاسخ آنان گفت: به راستى شما مردمى نادانيد. اين روش گذشتگان بود و البته شما هم به روش آنان مى‏ رويد».

2) نكته ي مهمي كه در این داستان به چشم می خورد آن است که چنین درخواستی از سوی جمعی از صحابه صورت پذیرفته؛ صحابه ای که اهل سنت معتقد به عدالت همگی آنان بوده و نسبت دادن هرگونه شرکی را بدانها روا نمی دانند؛ اما با این حال این داستان شاهد آن است که میل به بت پرستی در برخی از آنان وجود داشته است.

3) بیشترین نقل این خبر در کتب حدیثی اهل سنت از طریق «حارث بن مالک»، معروف به «ابوواقد لیثی»، که یکی از صحابه است می باشد. حارث بن مالک علت این درخواست را نزدیک بودن آنها با زمان جاهیت بیانداشته است:«ونحن حديثوا عهد بجاهلية»؛ ‌که چنین امری باعث شده برخی اینگونه برداشت نمایند که این افراد در داستان فتح مکه مسلمان شده اند؛ ‌لذا در داستان جنگ حنین این درخواست را نمودند.[8]

اما با نگاهی به برخی از کتب رجالی مرتبط با معرفی صحابه متوجه می شویم که این افراد در سالهای قبل از فتح مکه اسلام آورده اند؛ همچنان که ابن عبدالبر قرطبی در این رابطه می نویسند: در مورد ابوواقد لیثی گفته شده که وی در جنگ بدر حضور داشته و از مسلمانان پیشین بوده است که بر این قول قول اصح و اکثر علما می باشد.[9]

و ابن حجر نیز در مورد اسلام وی می نویسد:ابن سعد در مورد وی گفته که وی از مسلمانان قدیمی بود که در جریان جنگهای فتح مکه و حنین و غزوه تبوک پرچمدار بوده است[10]. بنابراین چنین درخواستی از سوی کسانی بوده که در میان آنان افراد سابقه دار در اسلام نیز وجود داشته؛ اما با این حال هنوز علاقه ها و رگه های اعتقادات جاهلیت برای آنان دارای جاذبه بوده است.

موفق باشید.


[/HR][1]. «أَمْ تُريدُونَ أَنْ تَسْئَلُوا رَسُولَكُمْ كَما سُئِلَ مُوسى‏ مِنْ قَبْلُ وَ مَنْ يَتَبَدَّلِ الْكُفْرَ بِالإيمانِ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبيلِ»؛ آيا مى‏ خواهيد از پيامبر خود، همان تقاضا (ى نامعقولى) را بكنيد كه پيش از اين، از موسى‏ كردند؟! كسى كه كفر را به جاى ايمان بپذيرد، از راه مستقيم (عقل و فطرت) گمراه شده است».

[2]. «وَ جاوَزْنا بِبَنِي إِسْرائِيلَ الْبَحْرَ فَأَتَوْا عَلى‏ قَوْمٍ يَعْكُفُونَ عَلى‏ أَصْنامٍ لَهُمْ قالُوا يا مُوسَى اجْعَلْ لَنا إِلهاً كَما لَهُمْ آلِهَةٌ قالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُون» ؛‌و بنى اسرائيل را (سالم) از دريا عبور داديم (ناگاه) در راه خود به گروهى رسيدند كه اطراف بتهايشان، با تواضع و خضوع، گرد آمده بودند. (در اين هنگام، بنى اسرائيل) به موسى گفتند: «تو هم براى ما معبودى قرار ده، همان‏گونه كه آنها معبودان (و خدايانى) دارند!» گفت: «شما جمعيّتى جاهل و نادان هستيد!».

[3]. مسند الإمام أحمد بن حنبل، أبو عبد الله أحمد بن محمد بن حنبل بن هلال بن أسد الشيباني (المتوفى: 241هـ)، ح:21897، مؤسسة الرسالة؛ ج5، ص218، ح:21947، مؤسسة قرطبة – القاهرة.و...

[4]. این داستان به نقل ترمذی اینگونه است:«حَدَّثَنَا سَعِيدُ بْنُ عَبْدِ الرَّحْمَنِ المَخْزُومِيُّ قَالَ: حَدَّثَنَا سُفْيَانُ، عَنْ الزُّهْرِيِّ، عَنْ سِنَانِ بْنِ أَبِي سِنَانٍ، عَنْ أَبِي وَاقِدٍ اللَّيْثِيِّ، أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ لَمَّا خَرَجَ إِلَى حُنَيْنٍ مَرَّ بِشَجَرَةٍ لِلْمُشْرِكِينَ يُقَالُ لَهَا: ذَاتُ أَنْوَاطٍ يُعَلِّقُونَ عَلَيْهَا أَسْلِحَتَهُمْ، فَقَالُوا: يَا رَسُولَ اللَّهِ، اجْعَلْ لَنَا ذَاتَ أَنْوَاطٍ كَمَا لَهُمْ ذَاتُ أَنْوَاطٍ، فَقَالَ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: " سُبْحَانَ اللَّهِ هَذَا كَمَا قَالَ قَوْمُ مُوسَى {اجْعَلْ لَنَا إِلَهًا كَمَا لَهُمْ آلِهَةٌ} [الأعراف: 138] وَالَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ لَتَرْكَبُنَّ سُنَّةَ مَنْ كَانَ قَبْلَكُمْ ": هَذَا حَدِيثٌ حَسَنٌ صَحِيحٌ وَأَبُو وَاقِدٍ اللَّيْثِيُّ اسْمُهُ الحَارِثُ بْنُ عَوْفٍ وَفِي البَاب عَنْ أَبِي سَعِيدٍ، وَأَبِي هُرَيْرَةَ».

سنن الترمذي،‌محمد بن عيسى بن سَوْرة بن موسى بن الضحاك، الترمذي، أبو عيسى (المتوفى: 279هـ)، کتاب الفتن من رسول الله(ص)، بَابُ مَا جَاءَ لَتَرْكَبُنَّ سُنَنَ مَنْ كَانَ قَبْلَكُمْ، ح:2180،‌الناشر: شركة مكتبة ومطبعة مصطفى البابي الحلبي – مصر.

[5]. جامع البیان، الطبری، ج9، ص61، دارالفکر؛ تفسیر ابن کثیر، ج2، ص253، دارالمعرفة؛ روح المعانی، الالوسی، ج1، ص356، و...

[6]. این داستان را طبرانی در معجم کبیر از طریق: «كَثِيرُ بْنُ عَبْدِ اللهِ» از پدرش از جدش «عَمْرُو بْنُ عَوْفِ بْنِ مِلْحَةَ الْمُزَنِيُّ» روایت نموده است: (المعجم الكبير، الطبراني (المتوفى: 360هـ)، ج17، ص21، ح27، دار النشر: مكتبة ابن تيمية – القاهرة: حَدَّثَنَا مَسْعَدَةُ بْنُ سَعْدٍ الْعَطَّارُ، ثَنَا إِبْرَاهِيمُ بْنُ الْمُنْذِرِ، ثَنَا ابْنُ أَبِي فُدَيْكٍ، عَنْ كَثِيرِ بْنِ عَبْدِ اللهِ الْمُزَنِيِّ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ جَدِّهِ، قَالَ: غَزَوْنَا مَعَ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ عَامَ الْفَتْحِ، وَنَحْنُ أَلْفٌ وَنَيِّفٌ، فَفَتَحَ اللهُ لَنَا مَكَّةَ، وحُنَيْنًا، حَتَّى إِذَا كُنَّا بَيْنَ حُنَيْنٍ وَالطَّائِفِ أَبْصَرَ شَجَرَةً كَانَ يُنَاطُ بِهَا السِّلَاحُ، فَسُمِّيَتْ ذَاتُ أَنْوَاطٍ، وَكَانَتْ تُعْبَدُ مِنْ دُونِ اللهِ، فَلَمَّا رَآهَا رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ انْصَرَفَ عَنْهَا فِي يَوْمٍ صَائِفٍ إِلَى ظِلٍّ هُوَ أَدْنَى مِنْهَا، فَقَالَ رَجُلٌ: يَا رَسُولَ اللهِ، اجْعَلْ لَنَا ذَاتَ أَنْوَاطٍ كَمَا لِهَؤُلَاءِ ذَاتُ أَنْوَاطٍ، فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: " إِنَّهَا السُّنَنُ، قُلْتُمْ وَالَّذِي نَفْسُ مُحَمَّدٍ بِيَدِهِ كَمَا قَالَتْ بَنَو إِسْرَائِيلَ لِمُوسَى: اجْعَلْ لَنَا إِلَهًا كَمَا لَهُمْ آلِهَةٌ، فَقَالَ: أَغَيْرَ اللهِ أبْغِيكُمْ إِلَهًا، وَهُوَ فَضَّلَكُمْ عَلَى الْعَالَمِينَ ").

[7].انواط جمع نوط به معنای چیزی های آویخته شده می باشد. از آنجا که مشرکین به این درخت اسلحه و چیزهای دیگری آویزان می نمودند به این درخت ذات انواط گفته می شد.

[8]. معرفة الصحابة،‌أبو نعيم أحمد بن عبد الله بن أحمد بن إسحاق بن موسى بن مهران الأصبهاني (المتوفى: 430هـ)،ج2، ص757، ‌دار الوطن للنشر، الرياض:«وَالصَّحِيحُ أَنَّهُ أَسْلَمَ عَامَ الْفَتْحِ، لِأَنَّهُ شَهِدَ عَلَى نَفْسِهِ أَنَّهُ كَانَ مَعَ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ بِحُنَيْنٍ وَنَحْنُ حَدِيثُو عَهْدٍ بِكُفْرٍ».

[9]. الاستيعاب في معرفة الأصحاب،‌أبو عمر يوسف بن عبد الله بن محمد بن عبد البر بن عاصم النمري القرطبي (المتوفى: 463هـ)، ج4، ص1774،‌ علي محمد البجاوي، دار الجيل، بيروت:« أَبُو واقد الليثي... قيل: أنه شهد بدرًا مَعَ النَّبِيّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، وَكَانَ قديم الإسلام، وَكَانَ معه لواء بني ليث وضمرة وسعد بْن بكر يوم الفتح. وقيل: إنه من مسلمة الفتح. والأول أصح وأكثر.

[10]. الإصابة في تمييز الصحابة، أبو الفضل أحمد بن علي بن محمد بن أحمد بن حجر العسقلاني (المتوفى: 852هـ)، ج7، ص370، دار الكتب العلمية – بيروت:«أبو واقد الليثي : وقال ابن سعد: أسلم قديما، وكان يحمل لواء بني ليث، وضمرة، وسعد بن بكر يوم الفتح، وحنين، وفي غزوة تبوك يستنقر بني ليث، وكان خرج إلى مكة، فجاور بها سنة فمات. وقال في موضع آخر: دفن في مقبرة المهاجرين».

صدرا;663947 نوشت:
بیشترین نقل این خبر در کتب حدیثی اهل سنت از طریق «حارث بن مالک»، معروف به «ابوواقد لیثی»، که یکی از صحابه است می باشد. حارث بن مالک علت این درخواست را نزدیک بودن آنها با زمان جاهیت بیانداشته است:«ونحن حديثوا عهد بجاهلية»؛ ‌که چنین امری باعث شده برخی اینگونه برداشت نمایند که این افراد در داستان فتح مکه مسلمان شده اند؛ ‌لذا در داستان جنگ حنین این درخواست را نمودند.

با سلام وتشکر

اگر چه موخرین اهل سنت سعی در سانسور این قبیل اخبار دارند تا یهودی شدن اسلام را کتمان کنند اما بزرگان اهل سنت تصریح دارند که وی در بدر حضور داشت :

و قال البخارى و ابن حبان : شهد بدرا .
و قال ابن عبد البر : قيل : إنه شهد بدرا ، و توفى و سنه خمس و ثمانون سنة .
و قال الباوردى فى " كتاب الصحابة " : شهد بدرا ، ثم شهد صفين ، و مات و له سبع و ثمانون سنة . اهـ .

حتی اصحابی مانند ابن مسعود رض وابن عباس رض بصراحت خودشان اعتراف دارند که ما کپی برابر اصل یهود شدیم :

قال ابن عباس في هذه الآية : ما اشبه الليلة بالبارحة،
هؤلاء بنو إسرائيل شبهنا بهم،
وقال ابن مسعود : أنتم أشبه الأُمم ببني إسرائيل سمتاً وهدياً،
تتبعون عملهم حذو القذّة بالقذّة غير أني لا أدري أتعبدون العجل أم لا.
وقال حذيفة : المنافقون الذين فيكم اليوم شرٌّ من المنافقين الذي كانوا على عهد النبي {صلى الله عليه وسلم} قلنا : وكيف؟
قال : أُولئك كانوا يخفون نفاقهم وهؤلاء أعلنوه .تفسیر ثعلبی
الكتاب: الكشف والبيان عن تفسير القرآن
المؤلف: أحمد بن محمد بن إبراهيم الثعلبي، أبو إسحاق (المتوفى: 427هـ)
تحقيق: الإمام أبي محمد بن عاشور

37378 - وَكِيعٌ، عَنْ سُفْيَانَ، عَنْ أَبِي قَيْسٍ، عَنْ هُزَيْلٍ، قَالَ: قَالَ عَبْدُ اللَّهِ: «أَنْتُمْ أَشْبَهُ النَّاسِ سَمْتًا وَهَدْيًا بِبَنِي إِسْرَائِيلَ لَتَسْلُكُنَّ طَرِيقَهُمْ حَذْوَ الْقُذَّةِ بِالْقُذَّةِ وَالنَّعْلِ بِالنَّعْلِ» , قَالَ عَبْدُ اللَّهِ: «إِنَّ مِنَ الْبَيَانِ سِحْرًا»

الكتاب: الكتاب المصنف في الأحاديث والآثار
المؤلف: أبو بكر بن أبي شيبة، عبد الله بن محمد بن إبراهيم بن عثمان بن خواستي العبسي (المتوفى: 235هـ)
المحقق: كمال يوسف الحوت
الناشر: مكتبة الرشد – الرياض

تفصیل در :

http://javdan.blogfa.com/


سلام مجدد

سوالی دارم واینکه آیا ابن تیمیه دروغ گفته وخواسته که جناب عمر را تبرئه کند که نوشته عمر این درخت را قطع کرد ؟:

فَهَذَا كُلُّهُ مِنْ الْبِدَعِ الْمُنْكَرَةِ وَهُوَ مِنْ عَمَلِ أَهْلِ الْجَاهِلِيَّةِ وَمِنْ أَسْبَابِ الشِّرْكِ بِاَللَّهِ تَعَالَى وَقَدْ { كَانَ لِلْمُشْرِكِينَ شَجَرَةٌ يُعَلِّقُونَ بِهَا أَسْلِحَتَهُمْ يُسَمُّونَهَا ذَاتَ أَنْوَاطٍ فَقَالَ بَعْضُ النَّاسِ : يَا رَسُولَ اللَّهِ اجْعَلْ لَنَا ذَاتَ أَنْوَاطٍ كَمَا لَهُمْ ذَاتُ أَنْوَاطٍ فَقَالَ : اللَّهُ أَكْبَرُ قُلْتُمْ : كَمَا قَالَ قَوْمُ مُوسَى لِمُوسَى { اجْعَلْ لَنَا إلَهًا كَمَا لَهُمْ آلِهَةٌ } إنَّهَا السُّنَنُ لَتَرْكَبُنَّ سَنَنَ مَنْ كَانَ قَبْلَكُمْ : شِبْرًا بِشِبْرِ وَذِرَاعًا بِذِرَاعِ حَتَّى لَوْ أَنَّ أَحَدَهُمْ دَخَلَ جُحْرَ ضَبٍّ لَدَخَلْتُمْ وَحَتَّى لَوْ أَنَّ أَحَدَهُمْ جَامَعَ امْرَأَتَهُ فِي الطَّرِيقِ لَفَعَلْتُمُوهُ } . وَقَدْ بَلَغَ عُمَرَ بْنَ الْخَطَّابِ أَنَّ قَوْمًا يَقْصِدُونَ الصَّلَاةَ عِنْدَ " الشَّجَرَةِ " الَّتِي كَانَتْ تَحْتَهَا بَيْعَةُ الرِّضْوَانِ الَّتِي بَايَعَ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ النَّاسَ تَحْتَهَا فَأَمَرَ بِتِلْكَ الشَّجَرَةِ فَقُطِعَتْ . وَقَدْ اتَّفَقَ عُلَمَاءُ الدِّينِ عَلَى أَنَّ مَنْ نَذَرَ عِبَادَةً فِي بُقْعَةٍ مِنْ هَذِهِ الْبِقَاعِ لَمْ يَكُنْ ذَلِكَ نَذْرًا يَجِبُ الْوَفَاءُ بِهِ وَلَا مَزِيَّةَ لِلْعِبَادَةِ فِيهَا .

همچنین :
قال الإمام أبو بكر الطرطوشي: ((فانظروا يرحمكم الله أينما وجدتم سدرة أو شجرة يقصدها الناس ويعظمون من شأنها، ويرجون البرء والشفاء من قِبلها، وينوطون بها المسامير والخرق فهي ذات أنواط فاقطعوها))

الكتاب: الحسبة لشيخ الإسلام ابن تيمية رحمه الله
المؤلف: تقي الدين أبو العباس أحمد بن عبد الحليم بن عبد السلام بن عبد الله بن أبي القاسم بن محمد ابن تيمية الحراني الحنبلي الدمشقي (المتوفى: 728 هـ)
حققه وعلق عليه: علي بن نايف الشحود

یا اینکه منظورش قطع شجره رضوان بدست عمر بوده ؟!

سؤال: داستان حدیث ذات انواط(صحابه ی بت پرست) در منابع اهل سنت چگونه است؟

جواب: در شأن نزول آیات 108،سوره ی بقره[1] و 138، سوره ی اعراف[2] شأن نزولی ذکر شده که بیانگر آن است گروهی از مسلمانان ضعیف الایمان از پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله و سلّم) تقاضایی همچون تقاضای بنی اسرائیل از حضرت موسی (علیه السلام) را نمودند.

داستان این ماجرا که به نقل صحیح در بسیاری از کتب روایی[3][4] و تفسیری شیعه و سنی[5] آمده بدین صورت است که یکی از اصحاب با نام «حارث بن مالک»،‌[6]بیان می دارد: «ما در حالى كه هنوز با روزگار جاهليت چندان فاصله نگرفته بوديم، با رسول خدا (صلی الله علیه وآله و سلّم) راهى حنين شديم. قريش و غير آنان را درخت سدر بزرگ و سر سبزى بود كه بدان ذات انواط[7] مى‏ گفتند. آنان سالانه يك بار به سوى آن درخت مى‏ آمدند و سلاحهاى خويش را بر آن مى‏ آويختند و در آنجا قربانى مى‏ كردند و به عبادت می پرداختند. چون ما آن درخت را ديديم، بانگ برآورديم كه اى رسول خدا! چنان كه مشركان ذات انواط دارند، براى ما هم ذات انواطى قرار ده! پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلّم) فرمودند: اللّه اكبر! سخنى گفتيد مثل سخن قوم موسى كه اظهار داشتند: همچنان كه اينان بتهايى دارند، براى ما هم بتى قرار ده. موسى در پاسخ آنان گفت: به راستى شما مردمى نادانيد. اين روش گذشتگان بود و البته شما هم به روش آنان مى‏ رويد».
نكته ی مهمی كه در این داستان به چشم می خورد آن است که چنین درخواستی از سوی جمعی از صحابه صورت پذیرفته؛ صحابه ای که اهل سنت معتقد به عدالت همگی آنان بوده و نسبت دادن هرگونه شرکی را بدانها روا نمی دارند؛ اما با این حال این داستان شاهد آن است که میل به بت پرستی در برخی از آنان وجود داشته است.
بیشترین نقل این خبر در کتب حدیثی اهل سنت از طریق «حارث بن مالک»، معروف به «ابو واقد لیثی»، که یکی از صحابه بوده، می باشد. «حارث بن مالک» علت این درخواست را نزدیک بودن آنها با زمان جاهیت بیان داشته: «ونحن حديثوا عهد بجاهلية»؛ ‌که چنین امری باعث شده برخی اینگونه برداشت نمایند که این افراد در داستان فتح مکه مسلمان شده اند؛ ‌لذا در داستان جنگ حنین این درخواست را نمودند.[8]

اما با نگاهی به برخی از کتب رجالی مرتبط با معرفی صحابه متوجه می شویم که این افراد در سالهای قبل از فتح مکه اسلام آورده اند؛ همچنان که ابن «عبدالبر قرطبی» در این رابطه می نویسند: «در مورد ابو واقد لیثی گفته شده که وی در جنگ بدر حضور داشته و از مسلمانان پیشین بوده است که این قول، قول اصح و اکثر علما است».[9]
ابن حجر نیز در مورد اسلام وی می نویسد: «ابن سعد در مورد وی گفته که وی از مسلمانان قدیمی بود که در جریان جنگهای فتح مکه و حنین و غزوه تبوک پرچمدار بوده است»[10].
بنابراین چنین درخواستی از سوی کسانی بوده که در میان آنان افراد سابقه دار در اسلام نیز وجود داشته؛ اما با این حال هنوز علاقه ها و رگه های اعتقادات جاهلیت برای آنان دارای جاذبه بوده است.

پی نوشت:
[1]. (أَمْ تُريدُونَ أَنْ تَسْئَلُوا رَسُولَكُمْ كَما سُئِلَ مُوسى‏ مِنْ قَبْلُ وَ مَنْ يَتَبَدَّلِ الْكُفْرَ بِالإيمانِ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبيلِ): آيا مى‏ خواهيد از پيامبر خود، همان تقاضا (ى نامعقولى) را بكنيد كه پيش از اين، از موسى‏ كردند؟! كسى كه كفر را به جاى ايمان بپذيرد، از راه مستقيم (عقل و فطرت) گمراه شده است».

[2]. (وَ جاوَزْنا بِبَنِي إِسْرائِيلَ الْبَحْرَ فَأَتَوْا عَلى‏ قَوْمٍ يَعْكُفُونَ عَلى‏ أَصْنامٍ لَهُمْ قالُوا يا مُوسَى اجْعَلْ لَنا إِلهاً كَما لَهُمْ آلِهَةٌ قالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُون): و بنى اسرائيل را (سالم) از دريا عبور داديم (ناگاه) در راه خود به گروهى رسيدند كه اطراف بتهايشان، با تواضع و خضوع، گرد آمده بودند. (در اين هنگام، بنى اسرائيل) به موسى گفتند: «تو هم براى ما معبودى قرار ده، همان‏گونه كه آنها معبودان (و خدايانى) دارند!» گفت: «شما جمعيّتى جاهل و نادان هستيد!».

[3]. مسند احمد،‌ الإمام أحمد بن حنبل(المتوفى: 279هـ)، ج36، ص225، ح21897 و ج36، ص231، ح 21900، مؤسسة الرسالة-بیروت: «حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّزَّاقِ، أَخْبَرَنَا مَعْمَرٌ، عَنِ الزُّهْرِيِّ، عَنْ سِنَانِ بْنِ أَبِي سِنَانٍ الدِّيلِيِ‏، عَنْ أَبِي وَاقِدٍ اللَّيْثِيِّ، قَالَ: خَرَجَنَا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قِبَلَ حُنَيْنٍ، فَمَرَرْنَا بِسِدْرَةٍ، فَقُلْتُ: يَا نَبِيَّ اللَّهِ، اجْعَلْ لَنَا هَذِهِ ذَاتَ أَنْوَاطٍ كَمَا لِلْكُفَّارِ ذَاتُ أَنْوَاطٍ، وَكَانَ الْكُفَّارُ يَنُوطُونَ سِلَاحَهُمْ بِسِدْرَةٍ، وَيَعْكُفُونَ حَوْلَهَا، فَقَالَ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ:" اللَّهُ أَكْبَرُ، هَذَا كَمَا قَالَتْ بَنُو إِسْرَائِيلَ لِمُوسَى: اجْعَلْ لَنا إِلهاً كَما لَهُمْ آلِهَةٌ [الأعراف: 138] إِنَّكُمْ تَرْكَبُونَ سُنَنَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُم‏».

[4]. این داستان به نقل ترمذی اینگونه است: «حَدَّثَنَا سَعِيدُ بْنُ عَبْدِ الرَّحْمَنِ المَخْزُومِيُّ قَالَ: حَدَّثَنَا سُفْيَانُ، عَنْ الزُّهْرِيِّ، عَنْ سِنَانِ بْنِ أَبِي سِنَانٍ، عَنْ أَبِي وَاقِدٍ اللَّيْثِيِّ، أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ لَمَّا خَرَجَ إِلَى حُنَيْنٍ مَرَّ بِشَجَرَةٍ لِلْمُشْرِكِينَ يُقَالُ لَهَا: ذَاتُ أَنْوَاطٍ يُعَلِّقُونَ عَلَيْهَا أَسْلِحَتَهُمْ، فَقَالُوا: يَا رَسُولَ اللَّهِ، اجْعَلْ لَنَا ذَاتَ أَنْوَاطٍ كَمَا لَهُمْ ذَاتُ أَنْوَاطٍ، فَقَالَ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: " سُبْحَانَ اللَّهِ هَذَا كَمَا قَالَ قَوْمُ مُوسَى {اجْعَلْ لَنَا إِلَهًا كَمَا لَهُمْ آلِهَةٌ} [الأعراف: 138] وَالَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ لَتَرْكَبُنَّ سُنَّةَ مَنْ كَانَ قَبْلَكُمْ ": هَذَا حَدِيثٌ حَسَنٌ صَحِيحٌ وَأَبُو وَاقِدٍ اللَّيْثِيُّ اسْمُهُ الحَارِثُ بْنُ عَوْفٍ وَفِي البَاب عَنْ أَبِي سَعِيدٍ، وَأَبِي هُرَيْرَةَ». (سنن الترمذي،‌ الترمذي
(المتوفى: 279هـ)، کتاب الفتن من رسول الله(ص)، بَابُ مَا جَاءَ لَتَرْكَبُنَّ سُنَنَ مَنْ كَانَ قَبْلَكُمْ، ح:2180،‌الناشر: شركة مكتبة ومطبعة مصطفى البابي الحلبي – مصر).

[5]. جامع البیان، الطبری(المتوفى: 310هـ)، ج9، ص61، دارالفکر؛ تفسیر ابن کثیر، ابن کثیر(المتوفى: 774هـ)ج2، ص253، دارالمعرفة؛ روح المعانی، الآلوسی(المتوفى: 1270هـ)، ج1، ص356، و...

[6]. این داستان را طبرانی در معجم کبیر از طریق: «كَثِيرُ بْنُ عَبْدِ اللهِ» از پدرش از جدش «عَمْرُو بْنُ عَوْفِ بْنِ مِلْحَةَ الْمُزَنِيُّ» روایت نموده است: (المعجم الكبير، الطبراني (المتوفى: 360هـ)، ج17، ص21، ح27، دار النشر: مكتبة ابن تيمية – القاهرة: حَدَّثَنَا مَسْعَدَةُ بْنُ سَعْدٍ الْعَطَّارُ، ثَنَا إِبْرَاهِيمُ بْنُ الْمُنْذِرِ، ثَنَا ابْنُ أَبِي فُدَيْكٍ، عَنْ كَثِيرِ بْنِ عَبْدِ اللهِ الْمُزَنِيِّ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ جَدِّهِ، قَالَ: غَزَوْنَا مَعَ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ عَامَ الْفَتْحِ، وَنَحْنُ أَلْفٌ وَنَيِّفٌ، فَفَتَحَ اللهُ لَنَا مَكَّةَ، وحُنَيْنًا، حَتَّى إِذَا كُنَّا بَيْنَ حُنَيْنٍ وَالطَّائِفِ أَبْصَرَ شَجَرَةً كَانَ يُنَاطُ بِهَا السِّلَاحُ، فَسُمِّيَتْ ذَاتُ أَنْوَاطٍ، وَكَانَتْ تُعْبَدُ مِنْ دُونِ اللهِ، فَلَمَّا رَآهَا رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ انْصَرَفَ عَنْهَا فِي يَوْمٍ صَائِفٍ إِلَى ظِلٍّ هُوَ أَدْنَى مِنْهَا، فَقَالَ رَجُلٌ: يَا رَسُولَ اللهِ، اجْعَلْ لَنَا ذَاتَ أَنْوَاطٍ كَمَا لِهَؤُلَاءِ ذَاتُ أَنْوَاطٍ، فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: " إِنَّهَا السُّنَنُ، قُلْتُمْ وَالَّذِي نَفْسُ مُحَمَّدٍ بِيَدِهِ كَمَا قَالَتْ بَنَو إِسْرَائِيلَ لِمُوسَى: اجْعَلْ لَنَا إِلَهًا كَمَا لَهُمْ آلِهَةٌ، فَقَالَ: أَغَيْرَ اللهِ أبْغِيكُمْ إِلَهًا، وَهُوَ فَضَّلَكُمْ عَلَى الْعَالَمِينَ ").

[7]. انواط جمع نوط به معنای چیزی های آویخته شده می باشد. از آنجا که مشرکین به این درخت اسلحه و چیزهای دیگری آویزان می نمودند به این درخت ذات انواط گفته می شد.

[8]. معرفة الصحابة،‌أبو نعيم الأصبهاني (المتوفى: 430هـ)،ج2، ص757، ‌دار الوطن للنشر، الرياض:«وَالصَّحِيحُ أَنَّهُ أَسْلَمَ عَامَ الْفَتْحِ، لِأَنَّهُ شَهِدَ عَلَى نَفْسِهِ أَنَّهُ كَانَ مَعَ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ بِحُنَيْنٍ وَنَحْنُ حَدِيثُو عَهْدٍ بِكُفْرٍ».

[9]. الاستيعاب في معرفة الأصحاب،‌ القرطبي (المتوفى: 463هـ)، ج4، ص1774،‌ دار الجيل، بيروت: «أَبُو واقد الليثي... قيل: أنه شهد بدرًا مَعَ النَّبِيّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، وَكَانَ قديم الإسلام، وَكَانَ معه لواء بني ليث وضمرة وسعد بْن بكر يوم الفتح. وقيل: إنه من مسلمة الفتح. والأول أصح وأكثر».

[10]. الإصابة في تمييز الصحابة، ابن حجر العسقلاني (المتوفى: 852هـ)، ج7، ص370، دار الكتب العلمية – بيروت: «أبو واقد الليثي : وقال ابن سعد: أسلم قديما، وكان يحمل لواء بني ليث، وضمرة، وسعد بن بكر يوم الفتح، وحنين، وفي غزوة تبوك يستنقر بني ليث، وكان خرج إلى مكة، فجاور بها سنة فمات. وقال في موضع آخر: دفن في مقبرة المهاجرين».

موضوع قفل شده است