جمع بندی مغایرت بین حرام بودن شرط بندی و عدم وجود تصادف و شانس

تب‌های اولیه

22 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
مغایرت بین حرام بودن شرط بندی و عدم وجود تصادف و شانس

سلام
اینطور که تو اغلب بحثا شنیدم، باور به ادیان، باعث میشه که تصادف و شانس رد بشه و به جای اون چیزای مثل خواست خدا و طراح هوشمند و شرایط موجود(نیرو شتاب و...)... بیاد! اینجا سوالی که برام پیش میاد اینه که اگه اینطوره پس چرا شرط بندی حرامه!؟ اگه شرایط موجود باعث برد در شرط بندی بشه، که یا باید طرف علم زیادی داشته باشه که قطعا براش تلاش زیادی کرده و مزد تلاششو میگیره و یا خالق هوشمندی شرایط رو براش محیا کرده باشه!! احتمال دیگه ای هم ظاهرا وجود نداره!(به جز احتمال که طبق باور ادیان اصلا تصادف معنا نداره!) پس چرا باید حرام باشه!؟ آیا این حرام بودن، تایید وجود تصادف نیست!؟

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد مسلم

Masood11;662971 نوشت:
سلام
اینطور که تو اغلب بحثا شنیدم، باور به ادیان، باعث میشه که تصادف و شانس رد بشه و به جای اون چیزای مثل خواست خدا و طراح هوشمند و شرایط موجود(نیرو شتاب و...)... بیاد! اینجا سوالی که برام پیش میاد اینه که اگه اینطوره پس چرا شرط بندی حرامه!؟ اگه شرایط موجود باعث برد در شرط بندی بشه، که یا باید طرف علم زیادی داشته باشه که قطعا براش تلاش زیادی کرده و مزد تلاششو میگیره و یا خالق هوشمندی شرایط رو براش محیا کرده باشه!! احتمال دیگه ای هم ظاهرا وجود نداره!(به جز احتمال که طبق باور ادیان اصلا تصادف معنا نداره!) پس چرا باید حرام باشه!؟ آیا این حرام بودن، تایید وجود تصادف نیست!؟

با سلام و احترام و تشکر از سوال شما
برای پاسخ به سوال شما توجه به سه نکته ضروری است:

برد و باخت شانسی نیست

در این خصوص درست می فرمایید، علاوه بر تعالیم دین، در نگاه دقیق عقلی نیز می توان فهمید چیزی به نام تصادف و شانس وجود ندارد،(مجموعه آثار، شهید مطهری، ج6، ص709) و بردها و باخت ها منوط به مهارت، تلاش، و شرایط فیزیکی است.
اما باید دقت بفرمایید که علت حرمت شرط بندی در اسلام این نیست که برد و باخت امری شانسی بوده، و ربطی به مهارت و تلاش و... ندارد. حکمت حرمت شرط بندی این نیست که اسلام برد برنده را بدون دخالت آگاهی، و تلاش او دانسته، و یا قوانین طبیعی عالم و طراح آن را قبول نداشته باشد، بلکه حکمت دیگری دارد که بیان خواهیم نمود.

اقتصاد اسلامی، اقتصادی پویا و منطقی
اسلام این را پذیرفته که برد و باخت محصول تلاش و کوشش یک طرف است، اصلا به همین خاطر است که برد و باخت و شرط بندی را در اسب سواری و تیراندازی و شنا جایز می داند، چرا که موجب تقویت و افزایش مهارت در این رشته ها می شود.
اما در عرصه اقتصاد، اسلام مکتب اقتصادی خاص خودش را دارد، و معتقد است انتقال پول و مالکیت باید ملاک و مناط داشته باشد، چون در صورت جایز بودن چنین در آمدی، انسان ها به این سمت و سو کشیده شده و اقتصاد، پویایی و تکامل خویش را از دست خواهد داد و به اقتصاد راکدی تبدیل خواهد شد که بدون هیچ تحرکی، تنها پول دست به دست می شود، آن هم بدون ملاک منطقی.
اصلا این که به قمار، «میسر» نیز گفته می شود به همین خاطر است که بوسيله آن مال ديگران آسان و بى‏زحمت بچنگ مي آيد.(قاموس قرآن، ج8، ص263)
اسلام می گوید این که در ازای یک بازی که هیچ ثمره ای ندارد، بازنده را مجبور به پرداخت پول کنند، منطقی نیست، و اگر این امر در جامعه رواج یابد اقتصاد عمومی را ویران نموده و با گسترش در بین اقشار جامعه بسیاری را بی خانمان خواهد ساخت.

علاوه بر این که چنین انتقال مالکیتی بر خلاف معاملات هرگز موجب رضایت طرفین نخواهد بود، مثلا در خرید و فروش و اجاره و...، جنس و پول و موضوع اجاره و مبلغ اجاره و... روشن است و هر دو طرف با آگاهی وارد معامله شده و با رضایت آن را امضاء می کنند و بعد از معامله نیز راضی هستند، اما در مورد شرط بندی، طبیعتا در جایی صورت می گیرد که نتیجه مشخص نباشد، و هر کدام گمان بر پیروزی خویش دارند، لذا حکم به حرمت آن می شود، چون در چنین معاهده ای که نتیجه روشن نیست یقینا یک طرف ناراضی خواهد بود، لذا قرآن کریم می فرماید:
«إِنَّما يُريدُ الشَّيْطانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ فِي الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ» (مائده-91)
شيطان مى‏خواهد به وسيله شراب و قمار، در ميان شما عداوت و كينه ايجاد كند.

حرمت اجبار
با توجه به نکته ای که گذشت روشن می شود آنچه در نظر قطعی و مورد اتفاق فقها اشکال دارد اجبار نمودن بازنده به پرداخت است، اما از نظر برخی فقها در صورتی که طرف از روی رضایت خاطر و وفای به عهد، بدون اجبار و الزام مبلغی را بپردازد اشکالی ندارد.(جواهر الکلام، شیخ حسن نجفی، ج28، ص221)

موفق باشید

مسلم;664087 نوشت:
با سلام و احترام و تشکر از سوال شما
برای پاسخ به سوال شما توجه به سه نکته ضروری است:

برد و باخت شانسی نیست

در این خصوص درست می فرمایید، علاوه بر تعالیم دین، در نگاه دقیق عقلی نیز می توان فهمید چیزی به نام تصادف و شانس وجود ندارد،(مجموعه آثار، شهید مطهری، ج6، ص709) و بردها و باخت ها منوط به مهارت، تلاش، و شرایط فیزیکی است.
اما باید دقت بفرمایید که علت حرمت شرط بندی در اسلام این نیست که برد و باخت امری شانسی بوده، و ربطی به مهارت و تلاش و... ندارد. حکمت حرمت شرط بندی این نیست که اسلام برد برنده را بدون دخالت آگاهی، و تلاش او دانسته، و یا قوانین طبیعی عالم و طراح آن را قبول نداشته باشد، بلکه حکمت دیگری دارد که بیان خواهیم نمود.

اقتصاد اسلامی، اقتصادی پویا و منطقی
اسلام این را پذیرفته که برد و باخت محصول تلاش و کوشش یک طرف است، اصلا به همین خاطر است که برد و باخت و شرط بندی را در اسب سواری و تیراندازی و شنا جایز می داند، چرا که موجب تقویت و افزایش مهارت در این رشته ها می شود.
اما در عرصه اقتصاد، اسلام مکتب اقتصادی خاص خودش را دارد، و معتقد است انتقال پول و مالکیت باید ملاک و مناط داشته باشد، چون در صورت جایز بودن چنین در آمدی، انسان ها به این سمت و سو کشیده شده و اقتصاد، پویایی و تکامل خویش را از دست خواهد داد و به اقتصاد راکدی تبدیل خواهد شد که بدون هیچ تحرکی، تنها پول دست به دست می شود، آن هم بدون ملاک منطقی.
اصلا این که به قمار، «میسر» نیز گفته می شود به همین خاطر است که بوسيله آن مال ديگران آسان و بى‏زحمت بچنگ مي آيد.(قاموس قرآن، ج8، ص263)
اسلام می گوید این که در ازای یک بازی که هیچ ثمره ای ندارد، بازنده را مجبور به پرداخت پول کنند، منطقی نیست، و اگر این امر در جامعه رواج یابد اقتصاد عمومی را ویران نموده و با گسترش در بین اقشار جامعه بسیاری را بی خانمان خواهد ساخت.

علاوه بر این که چنین انتقال مالکیتی بر خلاف معاملات هرگز موجب رضایت طرفین نخواهد بود، مثلا در خرید و فروش و اجاره و...، جنس و پول و موضوع اجاره و مبلغ اجاره و... روشن است و هر دو طرف با آگاهی وارد معامله شده و با رضایت آن را امضاء می کنند و بعد از معامله نیز راضی هستند، اما در مورد شرط بندی، طبیعتا در جایی صورت می گیرد که نتیجه مشخص نباشد، و هر کدام گمان بر پیروزی خویش دارند، لذا حکم به حرمت آن می شود، چون در چنین معاهده ای که نتیجه روشن نیست یقینا یک طرف ناراضی خواهد بود، لذا قرآن کریم می فرماید:
«إِنَّما يُريدُ الشَّيْطانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ فِي الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ» (مائده-91)
شيطان مى‏خواهد به وسيله شراب و قمار، در ميان شما عداوت و كينه ايجاد كند.

حرمت اجبار
با توجه به نکته ای که گذشت روشن می شود آنچه در نظر قطعی و مورد اتفاق فقها اشکال دارد اجبار نمودن بازنده به پرداخت است، اما از نظر برخی فقها در صورتی که طرف از روی رضایت خاطر و وفای به عهد، بدون اجبار و الزام مبلغی را بپردازد اشکالی ندارد.(جواهر الکلام، شیخ حسن نجفی، ج28، ص221)

موفق باشید


سلام
با تشکر از پاسختون!

موردی که هست اینه که فرضا پاسور حتی اگه پولی هم رد و بدل نشه حرامه!
یا مثلا در ارائه خدمات هم پول رد و بدل میشه ولی باعث رکود نمیشه!! از نظر اقتصادی که میشه برای این عمل مالیات قرار داد و حتی باعث سود جامعه هم میشه! پس فکر نمیکنم بشه روی این ویژگی حساب باز کرد!

Masood11;664312 نوشت:
سلام
با تشکر از پاسختون!

موردی که هست اینه که فرضا پاسور حتی اگه پولی هم رد و بدل نشه حرامه!
یا مثلا در ارائه خدمات هم پول رد و بدل میشه ولی باعث رکود نمیشه!! از نظر اقتصادی که میشه برای این عمل مالیات قرار داد و حتی باعث سود جامعه هم میشه! پس فکر نمیکنم بشه روی این ویژگی حساب باز کرد!

با سلام

بله درست می فرمایید اما باید دقت بفرمایید: هر سرگرمی‌ای که ربطی به قمار ندارد، و از ابزار قمار به حساب نمی‌آید، تنها در صورتی که برد و باخت در آن شرط شود حرام خواهد بود، اما اگر یک سرگرمی همواره با شرط بندی و به عنوان قمار استفاده شود، تبدیل به آلت و ابزار قمار می شود، و چنین ابزاری از اساس حرام می باشد،(استفتائات امام خمینی، ج2، س18؛ اجوبة الاستفتائات، آیت الله خامنه ای، س1116 به نقل از پرسمان دانشجو) طبیعتا این حکم اولا موجب پیشگیری از نزدیک شدن جامعه به اصل «قمار» می شود، چرا که نهی از ابزار چیزی، به خاطر نهی از خود آن چیز می باشد، و دوری از ابزار و آلات قمار، در نهایت به ریشه کن شدن اصل قمار می انجامد و ثانیا: روشن است که استفاده از ابزار، و آلات قمار، تداعی کننده غایات و اهداف آن است، لذا تا زمانی که این عنوان ابزار قمار بودن بر امثال پاسور صدق کند، حرام خواهد بود، مگر این که مانند شطرنج از تحت این عنوان خارج شوند.
پس در هر صورت باز هم حرمت پاسور بدون برد و باخت، از همان حرمت اصل قمار و شرط بندی نشأت می گیرد، یعنی نهی از استفاده از ابزاری که عمدتا برای درآمد حرام استفاده می شود.

اما بحث خدمات، اگر چه کارهای خدماتی مستقیما با تولید سر و کار ندارد، اما با دقت می توان دریافت که با واسطه از ابزار و مقدمات تولید هستند، و ثانیا بالاخره در کارهای خدماتی هر دو طرف در این معامله، چیزی را دریافت کرده اند که از قبل نسبت به کم و کیف آن باخبر بوده اند و پس از معامله نیز راضی هستند.
اسلام این آگاهی پیش از معامله را در خرید و فروش و... هم لازم می داند، یعنی اگر در خرید و فروش هم خریدار نسبت به جنس آگاه نباشد معامله باطل است، یا اگر بعد از معامله متوجه شد جنس فروخته شده آن جنسی نیست که فروشنده به او نشان داده، حق فسخ معامله را دارد.
تمام این اهتمام اسلام به این خاطر است که دو طرف معامله، پس از معامله نیز مانند قبل از آن راضی بوده و روابطشان با یکدیگر حسنه باشد.

در مورد مالیات هم باید عرض کنم: اولا: اسلام، با توجه به مضراتی که گذشت مالکیت برنده را نمی پذیرد تا بخواهد از او در قبال این درآمد، مالیات اخذ کند، مالیات را باید از صاحب درآمد گرفت، مثلا بی معناست که کسی بخواهد از درآمد یک دزد مالیات بگیرد، چون او شرعا و عقلا صاحب درآمد خویش نیست.
مسئله در قمار و شرط بندی نیز اینچنین است، اگر نتیجه آن از قبل روشن باشد هرگز بازنده تن به چنین معامله ای نمی دهد، پس یقینا بعد از معامله نارضایتی او را به دنبال خواهد داشت.
و ثانیا: گرفتن مالیات مشکلی از راکد بودن آن حل نمی کند، اگرچه درآمدی برای دولت حاصل می شود، اما دولت ثروتمند بدون اقتصاد پایدار مشکلی را حل می کند؟ بالاخره تولید بر عهده جامعه و سرمایه داران است، به همین دلیل بسیاری از کارشناسان اقتصادی امروزه بر این نظر هستند که پیشرفت و پویایی اقتصادی، و رونق تولید در گرو واگذاری عرصه تولید به بخش خصوصی، و نظارت دولت است.(اشاراتی درباره لیبرالیسم در ایران، شهریار زرشناس، ص42 الی49)

مسلم;665637 نوشت:
در مورد مالیات هم باید عرض کنم: اولا: اسلام، با توجه به مضراتی که گذشت مالکیت برنده را نمی پذیرد تا بخواهد از او در قبال این درآمد، مالیات اخذ کند، مالیات را باید از صاحب درآمد گرفت، مثلا بی معناست که کسی بخواهد از درآمد یک دزد مالیات بگیرد، چون او شرعا و عقلا صاحب درآمد خویش نیست.
مسئله در قمار و شرط بندی نیز اینچنین است، اگر نتیجه آن از قبل روشن باشد هرگز بازنده تن به چنین معامله ای نمی دهد، پس یقینا بعد از معامله نارضایتی او را به دنبال خواهد داشت.
و ثانیا: گرفتن مالیات مشکلی از راکد بودن آن حل نمی کند، اگرچه درآمدی برای دولت حاصل می شود، اما دولت ثروتمند بدون اقتصاد پایدار مشکلی را حل می کند؟ بالاخره تولید بر عهده جامعه و سرمایه داران است، به همین دلیل بسیاری از کارشناسان اقتصادی امروزه بر این نظر هستند که پیشرفت و پویایی اقتصادی، و رونق تولید در گرو واگذاری عرصه تولید به بخش خصوصی، و نظارت دولت است.(اشاراتی درباره لیبرالیسم در ایران، شهریار زرشناس، ص42 الی49)

سلام
اگه درصد مالیات نسبتا زیاد باشه و باعث بشه که پول برنده خیلی زود تموم بشه، برنده هم مجبوره بره کاری پیدا کنه تا پول داشته باشه! البته در حال حاضر خیلی از کشورها هستن که قمار درشون آزاده و با این حال اقتصاد پویاتری نسبت به ما دارن!!
و البته باز نمیشه برداشتی جز وابسته به تصادف بودن در این توضیح پیدا کرد!!

Masood11;665926 نوشت:
سلام
اگه درصد مالیات نسبتا زیاد باشه و باعث بشه که پول برنده خیلی زود تموم بشه، برنده هم مجبوره بره کاری پیدا کنه تا پول داشته باشه! البته در حال حاضر خیلی از کشورها هستن که قمار درشون آزاده و با این حال اقتصاد پویاتری نسبت به ما دارن!!
و البته باز نمیشه برداشتی جز وابسته به تصادف بودن در این توضیح پیدا کرد!!

سلام خدمت مسعود عزیز
ببینید اولا قمار مثل تجارت و مغازه داری و دام پروری و کشاورزی و اینها نیست که بتوان از آن مالیات گرفت، نه جا و مکان مشخصی لازم دارد و نه پروانه کسب و تأسیس وموارد اینچنینی دیگر، دو نفر در خانه و یک مهمانی نیز میتوانند قمار کنند، دو نفر در یک ورزشگاه می توانند بر سر نتیجه شرط ببندند و...، لذا علاوه بر آنچه که گفتیم (که موجب کدورت و نفرت می شود)، اصلا دریافت مالیات در اکثر موارد شدنی نیست.
ثانیا: شما نیز پذیرفته اید که قمار در تعارض با اقتصاد تولیدی است، و لذا با توصیه به بستن مالیات در خصوص آن به دنبال راهکار هستید، و یقینا هم حرف شما درست است.
پس همان طور که از سخن خود شما هم بر می آید که اگر در جامعه قمار رواج پیدا کند با تولید در تعارض خواهد بود، بنابراین پویایی اقتصاد در غرب در هر صورت تنها به خاطر اهتمام بخش تولید است، نه این که قمار در حق آن خطری محسوب نشود، بلکه تولید کنند گان حقیقی جذب درآمدهای اینچنینی نشده اند، اگر شرکت های بزرگ هواپیما سازی و خودروسازی و صنایع کشاورزی و پزشکی و... همه به جای تولید مجذوب قمار و هیجانات آن می شدند، آیا امروز اقتصاد غرب شکوفایی در خود می دید؟
من کاری به سیاستمداران و بخشی از مردم که دنبال قمار و مسائل اینچنینی هستند ندارم، اما این مقدار پیشرفتی که در صنعت غرب مشاهده می شود مرهون تلاش تولید کنندگان و اندیشمندان غرب است که همان طور که شما هم تصدیق نمودید اگر گفتار قمار شده بودند، هرگز وضعیت امروزشان این نبود.

اما این مطلب که برد و باخت تصادفی نیست، خیلی روشن است، چطور شما تصادفی بودن را نتیجه می گیرید؟! اگرچه گاهی شرایط فیزیکی نتیجه ای باورنکردنی را پدید می آورند، اما این شانس نیست، ولو مردم به آن شانس می گویند، با نگاه دقیق خواهید فهمید آن هم در چاچوب علت و معلول قرارمیگیرد، لذا هرگز برد و باخت تصادفی نخواهد بود، شاهد مدعا این است که آیا شما حاضر هستید با یک مبلغ بسیار بالا که زندگی تان به آن وابسته است، مثلا با حسین رضا زاده بر سر وزنه برداری، با کریستینو رونالدو، یا مسی بر سر تعداد روپایی، با راجر فدرر ، یا رافائل نادال در تنیس، و... شرط بندی کنید؟ طبیعتا حاضر نیستید، چون درون شما گواهی می دهد که علت عمده برد و باخت منوط به مهارت است، پس چطور معتقد به تصادف در پیروزی و شکست می شوید؟

مسلم;665976 نوشت:
اما این مطلب که برد و باخت تصادفی نیست، خیلی روشن است، چطور شما تصادفی بودن را نتیجه می گیرید؟! اگرچه گاهی شرایط فیزیکی نتیجه ای باورنکردنی را پدید می آورند، اما این شانس نیست، ولو مردم به آن شانس می گویند، با نگاه دقیق خواهید فهمید آن هم در چاچوب علت و معلول قرارمیگیرد، لذا هرگز برد و باخت تصادفی نخواهد بود، شاهد مدعا این است که آیا شما حاضر هستید با یک مبلغ بسیار بالا که زندگی تان به آن وابسته است، مثلا با حسین رضا زاده بر سر وزنه برداری، با کریستینو رونالدو، یا مسی بر سر تعداد روپایی، با راجر فدرر ، یا رافائل نادال در تنیس، و... شرط بندی کنید؟ طبیعتا حاضر نیستید، چون درون شما گواهی می دهد که علت عمده برد و باخت منوط به مهارت است، پس چطور معتقد به تصادف در پیروزی و شکست می شوید؟

سلام
وقتی میگیم ثروت بادآورده، به این معنیه که فرد در بدست آوردن این ثروت نقشی نداره!!

در مورد قسمت دوم کلامتون، این مقاله رو میزارم:(البته تا حدودی مربوطه!!)
[h=1]چقدر ریسک‌پذیر هستید؟[/h]می‌خواهیم توجه شما را به این شرط‌بندی جلب کنیم. این ده دلار است و می‌تواند مال شما بشود اگر سکه‌ای را به هوا پرتاب کنیم و اگر شما بتوانید درست حدس بزنید ده دلار را برنده می‌شوید ولی اگر اشتباه گفتید، ده دلار باید پرداخت کنید.
شاید شما این پیشنهاد را پشنهادی مناسب و به صرفه‌ای ندانید یا بگویید اصولا من با شرط‌بندی موافق نیستم. ولی اگر بخواهیم از این قضیه به عنوان مثالی برای زندگی استفاده کنیم چطور؟
مثال شرط‌‌‌‌‌‌‌ بندی فقط درباره پول و شرط‌بندی روی سکه نیست. بیشتر درباره دیدگاه ما به ریسک است. ولی چرا شرط نمی بندید؟
شاید چون در حال حاضر ۱۰ دلار را دارید، اما بعد از شرط‌بندی شاید از دستش بدهید. پس از فرصت برنده شدن ده دلار می‌گذرید. این تا حدی منطقی است، چون باید ده دلار از پول خودتان را هم ریسک کنید و این یک شانس پنجاه پنجاه است
پس واقعا ارزش این شرط بندی صفر است.
اگر شرط را شیرین تر کنیم چطور؟ یعنی اگر ببازید همان ۱۰ دلار را پرداخت می‌کنید و اگر ببرید ۱۲ دلار برنده می‌شوید.
احتمالا دوباره بگویید باز هم شرط نمی‌بندم.
ما بیشتر به چیزی که می‌بازیم فکر می‌کنیم تا به چیزی که به دست می‌آوریم. یک عدم تقارن در دیدگاه مردم بین برنده شدن و باختن وجود دارد و باختن با شدت بسیار بیشتری حس می شود. در حقیقت از نظر روانی، بیشتر مردم به باختن دو برابر بیشتر از بردن بها می‌دهند ولی این در انسان‌های مختلف متفاوت است.
احتمالا پیشنهادی که شما را وسوسه به شرط بندی کند پیشنهاد ۱۰ به ۵۰ دلار باشد و یا حتی بیشتر. ولی دلیل آن عدم ریسک کردن چیست؟
به این می‌گویند «بیزاری از باخت». برای دوری از احتمال یک باخت مردم حتی از یک شرط بسیار مطلوب صرف نظر می‌کنند. اما آیا راهی هست که به این احساس بیش از حدمان نسبت به باختن غلبه کنیم؟
بگذارید این پیشنهاد را مطرح کنیم. اگر ده بار پشت سر هم این کار را تکرار کنیم چطور؟ همان شرایط قبل، ۲۰ دلار از ما، ۱۰ دلار از شما.
شما هر بار ده دلار ریسک می‌کنید ولی همین طور که می‌دانید احتمالش پنجاه، پنجاه هست و ما ده بار به شما این شانس را می‌دهیم. آیا این پیشنهاد بهتر نیست که چندین بار تکرار کنیم؟ صد بار چطور است؟
احتمال زیاد جواب شما مثبت باشد. اما چرا تکرار این شرط شرایط رو تغییر می‌دهد؟
چون احتمال سکه پنجاه به پنجاه است، در صد بار شیر یا خط، نتیجه تقریبا به این شکل می‌شود. چیزی بین ۴۵ تا ۵۵ بار شما برنده می‌شوی و حدود ۴۵ تا ۵۵ بار ما برنده می‌شویم. نکته این است که وقتی شما برنده می‌شوید دو برابر بیشتر از آن چیزی که می‌بازید پول دریافت می‌کنید. بنابراین صد بار تکرار اصولا برنده شدن شما را تضمین می‌کند.

این تکرار فقط شانس برنده شدن شما را بیشتر نمی‌کند. این کار برنده شدن شما را تضمین می‌کند. در حقیقت مقدار مورد انتظار در صد بار تکرار این شرط برنده شدن ۵۰۰ دلار است و فقط احتمال یک به ۲۳۰۰ وجود دارد که شما پولی از دست بدهید. پس اگر حتی شما ارزش باختن را دو برابر برنده شدن در نظر می‌گیرید، صد بار تکرار مسلما مطلوب به حساب می‌آید. موضوع این است که شما چطور صد بار تکرار این شرط بندی را قبول می‌کنید در حالی که یک بارش را هم قبول نمی‌کنید؟
این آزمایش درباره قمار بازی نیست و همچنین شما را به قمارخانه رفتن یعنی جایی که احتمالات قطعا علیه شما ردیف شده‌اند تشویق نمی‌کند. این آزمایش استعاره است از ریسک‌های کوچک و فرصت‌هایی است که در زندگی به سراغ ما می‌آیند. منظور این است که، اگر شما به هر کدام از این موقعیت‌ها به عنوان یک اتفاق مجزا نگاه کنید، اغلب حتی به ریسک‌های خوب هم نه می‌گویید چون از باختن می‌ترسید. پس اگر هر ریسک کوچک را به عنوان یک حلقه از زنجیره‌ای از ریسک‌ها ببینید آن وقت متوجه می‌شوید که هر باری که ریسک می‌کنید، ممکن است برنده شوید یا ببازید، اما روی هم رفته شما پیشرفت کرده‌اید.
گروه نشر دانش گمانه تقدیم می‌کند.
ترجمه : بهروز
ویرایش ترجمه : کسرا مهدی‌زاده

Masood11;666062 نوشت:
در مورد قسمت دوم کلامتون، این مقاله رو میزارم:(البته تا حدودی مربوطه!!)
چقدر ریسک‌پذیر هستید؟

ببین مسعود عزیز، بنده منکر این نیستم که سکه را که به بالا بیندازیم گاهی شیر می آید، و گاهی خط، بلکه حرف بنده این است که فرض کنید یک سکه را به بالا پرتاب کردیم و شیر آمد، برای پرتاب بار دوم اگر وزن سکه، مقدار نیرویی که به آن سکه وارد می کنیم، زاویه ای که سکه در هنگام پرتاب دارد، همینطور وزش باد و فشار هوا و سایر عوامل اگر با پرتاب اول برابر و مساوی باشد، قطعا نتیجه همان شیر خواهد بود، امکان ندارد که یک سکه با شرایط کاملا مساوی دو بار پرتاب شود و نتیجه فرق کند، این عوامل اگر ثابت باشد دو میلیون بار هم سکه را بالا بیندازید هرگز نتیجه تفاوت نخواهد کرد.
بر خلاف تصور عامه مردم، ما هرگز اتفاق و تصادف و شانس در خارج نداریم.(ر.ک نهایة الحکمة، علامه طباطبایی(ره)، ص205)
اگر غیر از این باشد اساسا علم و پیشرفت و تکنولوژی و خصوصا دستاوردهای علم فیزیک زیر سوال خواهد رفت، چون نتیجه قطعی نبوده و شانسی است، ممکن است نتیجه آزمایش ها در علوم گاهی اینطوری بشود، گاهی آن طوری بشود!

مسلم;666181 نوشت:
ببین مسعود عزیز، بنده منکر این نیستم که سکه را که به بالا بیندازیم گاهی شیر می آید، و گاهی خط، بلکه حرف بنده این است که فرض کنید یک سکه را به بالا پرتاب کردیم و شیر آمد، برای پرتاب بار دوم اگر وزن سکه، مقدار نیرویی که به آن سکه وارد می کنیم، زاویه ای که سکه در هنگام پرتاب دارد، همینطور وزش باد و فشار هوا و سایر عوامل اگر با پرتاب اول برابر و مساوی باشد، قطعا نتیجه همان شیر خواهد بود، امکان ندارد که یک سکه با شرایط کاملا مساوی دو بار پرتاب شود و نتیجه فرق کند، این عوامل اگر ثابت باشد دو میلیون بار هم سکه را بالا بیندازید هرگز نتیجه تفاوت نخواهد کرد.
بر خلاف تصور عامه مردم، ما هرگز اتفاق و تصادف و شانس در خارج نداریم.(ر.ک نهایة الحکمة، علامه طباطبایی(ره)، ص205)
اگر غیر از این باشد اساسا علم و پیشرفت و تکنولوژی و خصوصا دستاوردهای علم فیزیک زیر سوال خواهد رفت، چون نتیجه قطعی نبوده و شانسی است، ممکن است نتیجه آزمایش ها در علوم گاهی اینطوری بشود، گاهی آن طوری بشود!

تا وقتی ما تمام کمیتهای دخیل در این اتفاقو ندونیم، تصادفیه!(برای ما!)
یعنی برای پیش بینی درست همه چیز، باید مجموع همه علومو دونست که البته غیرممکنه! ولی به احتمال زیاد این مطلب جامع نیست!
اگه بخوایم تصادف رو به تنهایی بررسی کنیم مثال مناسب هست!
مثلا این مطلب:
[SPOILER]
[=lucida grande]گربه ی شرودینگر یا احتمال ذاتی !!![=lucida grande]
[=lucida grande]در صورتی که یک سکه کاملا متقارن را پرتاب کنید، به احتمال پنجاه درصد شیر و به احتمال پنجاه درصد خط ظاهر می شود. اما آیا این پدیده واقعا تصادفی است یا یک پدیده ی علت و معلولی است؟
آنچه باعث می شود به این آزمایش به دید تصادفی نگاه کنیم، عدم آگاهی ما نسبت به پارامترهایی مانند نیروی اولیه پرتاب سکه، زوایه پرتاب، اصطحکاک هوا یا نیرویی که توسط مولکول های هوا به سکه وارد می شود و .... است. در صورتی که اندازه همه ی این پارامترها را به دقت بدانیم، می توان به طور دقیق پیش بینی کرد که سکه شیر می آید یا خط. احتمالات در این پدیده به علت عدم آگاهی ما شکل می گیرد و به عبارتی احتمال ناشی از عدم آگاهی ماست.
[=lucida grande]در پرتاب سکه انتظار داریم که اگر دو سکه را در شرایط کاملا یکسان و مساوی پرتاب کنیم هر دو شیر یاهر دو خط بیایند زیرا قوانین فیزیک به هر دوی آنها دستور یکسانی می دهد[=lucida grande]اما در دنیای کوانتمی گونه ای دیگر از احتمال یافت شده است. اگر آزمایش روی دو ذره کوانتمی یکسان را در نظر بگیرید و همه ی شرایط را به طور یکسان به آنها اعمال کنید، نتیجه آزمایش برای آنها یکسان نیست و ما با اینکه همه ی پارامترهای حاکم را به طور دقیق می دانیم، فقط می توانیم در مورد احتمال رخداد یک نتیجه خاص صحبت کنیم.[=lucida grande]به عنوان مثال دو اتم رادیوم را در نظر بگیرید. پس از گذشت مدت زمانی این اتم بر اثر واپاشی هسته ای به دو اتم دیگر تقسیم می شود. اما زمان واپاشی مشخص نیست و در صورتی که این دو اتم کاملا یکسان باشند و همه ی شرایط نیز کاملا یکسان باشند یکی از آنها ممکن است یک دقیقه بعد و یکی دو دقیقه بعد واپاشی کند. آنچه ما می توانیم بگوییم تنها احتمال واپاشی یک اتم خاص پس از گذشت زمانی مشخص است.
در صورتی که از تابع احتمال میانگین گیری شود می توان گفت که مثلا به احتمال پنجاه درصد بعد از گذشت یک دقیقه یک اتم خاص واپاشیده است و به احتمال پنجاه درصد نه. هنگامی که تعداد زیادی از اتم ها را مشاهده می کنیم، تنها چیزی که می توانیم بگوییم این است که بعد از یک دقیقه پنجاه درصد اتم ها واپاشی کرده اند اما نمی توان گفت کدام اتم ها. در این مثال یک دقیقه در واقع همان تعریف نیمه عمر اتم ماست.
[=lucida grande]بیان فوق از تعبیر کپنهاگن از مکانیک کوانتمی ناشی می شود. این بیان احتمالی برای فیزیکدانان آن زمان نیز عجیب بود. ادوین شرودینگر که یکی از پایه گذاران اصلی مکانیک کوانتمی است، آزمایش ذهنی جالبی مطرح می کند که به بیان ساده از عدم وجود رابطه علت و معلولی در تعبیر کپنهاگن انتقاد می کند.[=lucida grande]در آزمایش ذهنی شرودینگر فرض می کنیم که یک گربه را درون جعبه ای گذاشته ایم. در داخل جعبه یک اتم پرتوزا وجود دارد که پس از گذشت زمانی واپاشی کرده و با تقسیم شدن به دو اتم دیگر پرتو رادیواکتیو تششع می کند. یک سنسور در جعبه وجود دارد که این پرتو را آشکار می کند که نشانه رخدادن واپاشی است. در صورتی که واپاشی رخ دهد، سنسور آن را آشکار کرده و ضامن رها می شودو شیشه ماده سمی می شکند و گربه می میرد.[=lucida grande]سوال شرودینگر این است. یک دقیقه بعد( نیمه عمر اتم) اگر در جعبه را باز کنیم، گربه زنده است یا مرده؟؟؟[=lucida grande]
[=lucida grande]آنچه امروزه از فیزیک می دانیم این است که نمی توان دقیقا پیش بینی کرد که اتم مورد نظر چه زمانی واپاشی می کند و تنها می توان گفت به احتمال پنجاه درصد گربه زنده یا مرده است!!!
[/SPOILER]

Masood11;666429 نوشت:
تا وقتی ما تمام کمیتهای دخیل در این اتفاقو ندونیم، تصادفیه!(برای ما!)

خب طبق فرمایش خود شما، این وقایع در نفس خودشان تصادفی نیستند، بلکه برای ما تصادفی هست، و این مشکلی ایجاد نمی کنه، یعنی با حرف ادیان که میگن تصادف و اتفاق وجود نداره در تعارض نیست، جمله ابتدایی شما در شروع تاپیک این هست:

Masood11;662971 نوشت:
باور به ادیان، باعث میشه که تصادف و شانس رد بشه و به جای اون چیزای مثل خواست خدا و طراح هوشمند و شرایط موجود(نیرو شتاب و...)... بیاد!

روشن است که این اشکالی که در پست اول خودتون مطرح فرمودید در صورتی وارد هست که اشیاء حقیقتا تصادفی باشند، نه این که در واقع تصادفی نباشد، بلکه ما به خاطر عدم آگاهی از علتشون، اونها رو تصادفی بدونیم.

Masood11;666429 نوشت:
گربه ی شرودینگر یا احتمال ذاتی !!!


اما در مورد گربه شرودینگر که مربوط به فیزیک کوانتوم و عدم قطعیت است باید عرض کنم که در این خصوص سه دیدگاه بین فیزیکدانان غربی مطرح است، که فقط یکی از آنها، یعنی دیدگاه هایزنبرگ قائل به عدم تعیّن در خود طبیعت است، اما فیزیکدانانی چون انیشتین، ماکس پلانک، و دیوید بوم آن را ناشی از جهل بشر می دانند، و یا فیزیکدانانی چون نیلز بور آن را ناشی از محدودیت های درونی تجربی یا مفهومی میدانند(کلام نوین اسلامی، دکتر عبدالحسین خسروپناه، ص98) پس اولا: این دیدگاه معارض با علیت، تنها یک تفسیر از فیزیک کوانتومی است که در مقابل آن دیدگاه های دیگری نیز وجود دارد، و ثانیا: اصل علیت یک اصل بدیهی و فلسفی است که انکارش مستلزم تناقض است و با جهان مبهم اتمی و زیر اتمی فیزیک نظری کوانتومی نقض نمی شود.(همان، ص99)

مسلم;669064 نوشت:
اما در مورد گربه شرودینگر که مربوط به فیزیک کوانتوم و عدم قطعیت است باید عرض کنم که در این خصوص سه دیدگاه بین فیزیکدانان غربی مطرح است، که فقط یکی از آنها، یعنی دیدگاه هایزنبرگ قائل به عدم تعیّن در خود طبیعت است، اما فیزیکدانانی چون انیشتین، ماکس پلانک، و دیوید بوم آن را ناشی از جهل بشر می دانند، و یا فیزیکدانانی چون نیلز بور آن را ناشی از محدودیت های درونی تجربی یا مفهومی میدانند(کلام نوین اسلامی، دکتر عبدالحسین خسروپناه، ص98) پس اولا: این دیدگاه معارض با علیت، تنها یک تفسیر از فیزیک کوانتومی است که در مقابل آن دیدگاه های دیگری نیز وجود دارد، و ثانیا: اصل علیت یک اصل بدیهی و فلسفی است که انکارش مستلزم تناقض است و با جهان مبهم اتمی و زیر اتمی فیزیک نظری کوانتومی نقض نمی شود.(همان، ص99)

انیشتین خودش نظریه کوانتومی رو گفت و خودشم گفت خدا تاس نمیندازه! ولی نتونست دلیل رفتار ذرات کوانتومی رو بفهمه! بعدم چیزی که الان خوندم میگه که بی دلیلیش کشف شده نه مشخص نبودن دلیلش!

Masood11;669071 نوشت:
انیشتین خودش نظریه کوانتومی رو گفت و خودشم گفت خدا تاس نمیندازه! ولی نتونست دلیل رفتار ذرات کوانتومی رو بفهمه! بعدم چیزی که الان خوندم میگه که بی دلیلیش کشف شده نه مشخص نبودن دلیلش!


عرض کردم در این خصوص بین خود فیزیکدانان هم اختلاف نظر هست، که این بی دلیلی به این خاطر است که واقعا دلیل ندارد، یا هنوز فهم بشر به آن نرسیده، پس همچین اثبات شده هم نیست، این دیدگاهی که شما بیان فرمودید متعلق به هایزنبرگ هست که بسیاری از فیزیکدانان دیگر در خصوص تفسیر کوانتوم با او اختلاف نظر دارند.
البته غیر از مواردی که عرض کردم نقدهای دیگری هم هست که در همان آدرسی که دادم وجود دارد، ایشان به شش نقد در خصوص تعارض فیزیک کوانتوم و اصل علیت اشاره نموده است.

سلام علیکم و رحمه الله

Masood11;662971 نوشت:
اینطور که تو اغلب بحثا شنیدم، باور به ادیان، باعث میشه که تصادف و شانس رد بشه و به جای اون چیزای مثل خواست خدا و طراح هوشمند و شرایط موجود(نیرو شتاب و...)... بیاد! اینجا سوالی که برام پیش میاد اینه که اگه اینطوره پس چرا شرط بندی حرامه!؟ اگه شرایط موجود باعث برد در شرط بندی بشه، که یا باید طرف علم زیادی داشته باشه که قطعا براش تلاش زیادی کرده و مزد تلاششو میگیره و یا خالق هوشمندی شرایط رو براش محیا کرده باشه!! احتمال دیگه ای هم ظاهرا وجود نداره!(به جز احتمال که طبق باور ادیان اصلا تصادف معنا نداره!) پس چرا باید حرام باشه!؟ آیا این حرام بودن، تایید وجود تصادف نیست!؟

کسانی که معنی دار بودن یک امر را مشروط به کمی بودن آن کردند باید پاسخ این سوال را بدهند که چرا اینطور تصور کرده اند یک امر کمی قابل لمس و محاسبه میتواند معنی دار باشد و غیر آن بی معنی است و اینکه
آیا شانس و تصادف که اساسا یک امر کمی است ولی چون قابل محاسبه توسط یک ذهن محدود خطا پذیر نیست آنهم یک امر بی معنی محسوب میشود یا خیر ؟

کمی از موضوع شرط بندی منحرف شدیم!
در مورد رکود اقتصادی که گفتم راه هایی هست برای به جریان انداختن پول! و خیلی کارا هستن که باعث رکود میشه و حرامم نیستن!
پس اول باید دلیل قابل قبولی برای این حرام شدن بگیم!

سلام علیکم و رحمه الله

در آیه 90 سوره مائده قمار و شرط بندی عمل پلید و شیطانی ( رجس ) توصیف گردیده

[=times new roman]يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيسِرُ وَالْأَنْصَابُ وَالْأَزْلَامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ(المائدة/90)
اي کساني که ايمان آورده‌ايد! شراب و قمار و بتها و ازلام [بخت‌آزمايي ]، پليد و از عمل شيطان است،
از آنها دوري کنيد تا رستگار شويد!

حضرت علامه در المیزان ضمن اشاره به تاکید موکد آیه با آوردن کلمه " انما " , در توصیف رجس در نتیجه گیری چنین میفرماید که
رجس و شیطانى بودن شراب و سایر مذکورات در آیه از این جهت است که اینها کار آدمى را به ارتکاب اعمال زشتى که مخصوص به شیطانست مى کشانند، و شیطان هم جز این کارى ندارد که وسوسه هاى خود را در دلها راه داده و دلها را گمراه کند، و از همین جهت در آیه مورد بحث آنها را رجس نامیده ،

و در ادامه تجلی شیطان را بواسطه انجام این اعمال توسط انسان توضیح میدهند .

در تفسیر نمونه حضرت آیت الله مکارم ضمن پرداختن معنی اجتناب به این توصیف :

ضمنا باید توجه داشت که اجتناب مفهومى رساتر از نهى دارد، زیرا معنى اجتناب فاصله گرفتن و دورى کردن و نزدیک نشدن است که بمراتب از جمله (ننوشید) رساتر مى باشد.

و چنین فرموده اند که

شراب و قمار همردیف انصاب (بتهائى که شکل مخصوصى نداشتند و تنها قطعه سنگى بودند) ذکر شده است و نشان مى دهد، خطر شراب و قمار به قدرى زیاد است که در ردیف بت پرستى قرار گرفته ، به همین دلیل در روایتى از پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) مى خوانیم شارب الخمر کعابد الوثن : (شرابخوار همانند بت پرست است ) :

و همچنین ادامه میدهند ( دلیل قابل قبول برای این حرمت )

در آیه بعد به پارهاى از زیانهاى آشکار شراب و قمار پرداخته نخست مى گوید: شیطان مى خواهد از طریق شراب و قمار در میان شما تخم عداوت و دشمنى بپاشد و از نماز و ذکر خدا باز دارد (انما یرید الشیطان ان یوقع بینکم العداوة و البغضاء فى الخمر و المیسر و یصدکم عن ذکر الله و عن الصلوة )

نتیجه اینکه در اسلام به اقتصاد توجه زیادی شده ولی مانند سرمایه داری اقتصاد هدفی نیست که برای رسیدن به آن مجاز به استفاده از هر وسیله ای باشیم..

اصولا در اسلام هیچ هدفی نیست که توجیه استفاده هر وسیله شود . و وسائل تابع احکامی مختص به خودشان هستند.

اگر یک روش اقتصادی یا غیر آن امنیت فردی و جامعه و سلامت آنها را به خطر بیاندازد از دید اسلام مردود است حتی اگر توجیه اقتصادی یا نظامی یا غیر آن داشته باشد.

با سپاس

فاتح;669292 نوشت:
در آیه بعد به پارهاى از زیانهاى آشکار شراب و قمار پرداخته نخست مى گوید: شیطان مى خواهد از طریق شراب و قمار در میان شما تخم عداوت و دشمنى بپاشد و از نماز و ذکر خدا باز دارد (انما یرید الشیطان ان یوقع بینکم العداوة و البغضاء فى الخمر و المیسر و یصدکم عن ذکر الله و عن الصلوة )

سلام
این مورد نکته ای بود که کارشناس محترمم فرمودن ولی متاسفانه یادم رفت جواب بدم!
این داستان دشمنی مربوط به قدیم بود!! الان همه چیز الکترونیکی شده و فرضا شرط بندی رو با یه دستگاه انجام میدن!!(البته نه در همه موارد!) کسیم که با دستگاه دشمن نمیشه! یا اصلا طرف میره تو یه سایت و اونجا شرط بندی میکنه!!

Masood11;669303 نوشت:
این داستان دشمنی مربوط به قدیم بود!! الان همه چیز الکترونیکی شده و فرضا شرط بندی رو با یه دستگاه انجام میدن!!(البته نه در همه موارد!) کسیم که با دستگاه دشمن نمیشه! یا اصلا طرف میره تو یه سایت و اونجا شرط بندی میکنه!!

سلام علیکم

نفس مطلب مشکل دارد . شرط بندی اقتصاد حاصل از تلاش و کار سالم را مریض و مبتلا میکند . هدف را از کار و کسب رزق حلال به پول بر میگرداند ؛ بعد از آن دیگر معیارها تغئیر میکنند.

من بعد , افراد بجای کار مفید و کسب روزی حلال و سود رساندن به جامعه اشان بفکر شغلی کزائی و کسب مال حرام و آسیب به خود و دیگران می افتند.
برای آنها پول معیار میگردد و این به جامعه سرایت میکند. یک قمار باز شرط بند طرف هایش را شاید نبیند ولی کراهت این عمل را انتقال میدهد.

به این شکل نه تنها اقتصاد بلکه جامعه و فرهنگ آن ضایع میشود. اعتماد بین افراد از بین میرود و صمیمت و رحمی باقی نمیماند.

جلوگیری از اشاعه چنین منکری لازم و ضروری است , برای ایجاد امنیت در درون جامعه اسلامی.

فاتح;669437 نوشت:
سلام علیکم

نفس مطلب مشکل دارد . شرط بندی اقتصاد حاصل از تلاش و کار سالم را مریض و مبتلا میکند . هدف را از کار و کسب رزق حلال به پول بر میگرداند ؛ بعد از آن دیگر معیارها تغئیر میکنند.

من بعد , افراد بجای کار مفید و کسب روزی حلال و سود رساندن به جامعه اشان بفکر شغلی کزائی و کسب مال حرام و آسیب به خود و دیگران می افتند.
برای آنها پول معیار میگردد و این به جامعه سرایت میکند. یک قمار باز شرط بند طرف هایش را شاید نبیند ولی کراهت این عمل را انتقال میدهد.

به این شکل نه تنها اقتصاد بلکه جامعه و فرهنگ آن ضایع میشود. اعتماد بین افراد از بین میرود و صمیمت و رحمی باقی نمیماند.

جلوگیری از اشاعه چنین منکری لازم و ضروری است , برای ایجاد امنیت در درون جامعه اسلامی.


سلام
برای مشکل اقتصادی که گفتم! مالیات بالا میتونه این مشکلو حل کنه(وقتی پول به صفر میل کنه، مجبورن افزایشش بدن، از راه درست!) و البته بخاطر گردش بالای پول، قیمتها هم افزایش چندانی پیدا نمیکنه و ممکنه تورم منفی بشه!
صمیمیت و رحم همین حالا هم چیزی ازش نمونده! این موارد ارتباط خاصی با شرط بندی نداره! یعنی تنها راهشون شرط بندی نیست و همین الانم در جامعه مون هست!

Masood11;669540 نوشت:
برای مشکل اقتصادی که گفتم! مالیات بالا میتونه این مشکلو حل کنه(وقتی پول به صفر میل کنه، مجبورن افزایشش بدن، از راه درست!) و البته بخاطر گردش بالای پول، قیمتها هم افزایش چندانی پیدا نمیکنه و ممکنه تورم منفی بشه!

سلام علیکم

بله از بین نبردن خرده بورژواها ( کسب های کوچک ) و رونق دادن به آنها و بطور خلاصه امکان شکل گیری کسب کوچک و مفید برای هر کسی که خواهانش باشد در جامعه باعث گردش پول بالا و تزریق آن در تمام بدنه جامعه میشود و میتوان متناسب با درآمدها اخذ مالیات کرد که این مالیات حاصل زا یک گردش پول حقیقی و سود حقیقی است و تورم تنها در این شکل و در این صورت قابل پیش بینی است مهار است البته در صورت داشتن سیاست اقتصادی صحیح و منطقی و عدم اعمال تغئیرات منفی در بازار .

ولی اگر رویکرد حذف خرده کسب ها اتفاق بیفتد و جامعه بسمت ساختن طبقه بورژوا و ضعف کسب های کوچک حرکت کند پیش بینی تورم و مهار آن در هر جامعه ای متفاوت است.
از طرفی طیف برده و کم درآمد جامعه را فقر و وابستگی و نا امنی فرا میگیرد . این نا امنی به جامعه تسری پیدا خواهد کرد .
در جامعه سرمایه داری گردش پول وابسته به کسب های بزرگ است نتیجتا سیاست های اقتصادی ای که در پیش گرفته میشود در جهت حفظ و بسط این طبقه و حذف خرده کسب ها حرکت میکند.

Masood11;669540 نوشت:
صمیمیت و رحم همین حالا هم چیزی ازش نمونده! این موارد ارتباط خاصی با شرط بندی نداره! یعنی تنها راهشون شرط بندی نیست و همین الانم در جامعه مون هست!

دقیقا همینطور است دلیلش هم این است که فقط شرط بندی نیست که از مکاسب محرمه است و همچنین کسب های حلال هم میتوانند سود ربوی و کم فروشی و حرام کسب کنند.

نفس این اعمال به جامعه آسیب میزند و هر کدام به سهم خود منکری را اشاعه میدهد . مثلا همین فساد های بانکی و دولتی و عدم رسیدگی به این تخلفات امنیت جامعه ما را بهم زده و لازم است برای رسیدن عدالت و ایجاد امنیت با این رفتارها مقابله کرد.

محصول عدالت و ایجاد امنیت ( بنا بر تعبیر اسلامی اش ) باعث صمیمیت در متن جامعه و روابط اجتماعی میگردد.

Masood11;662971 نوشت:
سلام
اینطور که تو اغلب بحثا شنیدم، باور به ادیان، باعث میشه که تصادف و شانس رد بشه و به جای اون چیزای مثل خواست خدا و طراح هوشمند و شرایط موجود(نیرو شتاب و...)... بیاد! اینجا سوالی که برام پیش میاد اینه که اگه اینطوره پس چرا شرط بندی حرامه!؟ اگه شرایط موجود باعث برد در شرط بندی بشه، که یا باید طرف علم زیادی داشته باشه که قطعا براش تلاش زیادی کرده و مزد تلاششو میگیره و یا خالق هوشمندی شرایط رو براش محیا کرده باشه!! احتمال دیگه ای هم ظاهرا وجود نداره!(به جز احتمال که طبق باور ادیان اصلا تصادف معنا نداره!) پس چرا باید حرام باشه!؟ آیا این حرام بودن، تایید وجود تصادف نیست!؟

بسم الله ... الرحمن الرحیم
سلام علیکم و رحمة الله،
توضیحات کامل را استاد داده‌اند و حقیر فقط یکی دو نکته اضافه کنم:
۱. چیزی به نام رندوم حقیقی وجود ندارد ولی از نظر ما به علت کمی اطلاعات ممکن است چیزی رندوم به نظر برسد ... مثل اینکه یک نفر اینطور استخاره کند که بگوید خدایا این سؤالی که در ذهنم هست را می‌روم در بازار پشت یک دیوار می‌نشینم تا از میان حرفهایی که مردم در حال عبور از آنجا با هم می‌زنند پاسخم را بدهی ... آن افراد دارند حرف خودشان را می‌زنند ولی این شخص پاسخ سؤال خاصی را از میان کلام آنها می‌جوید و این یک سبک استخراج رندوم اطلاعات است که حالا در استخاره شخص آن را به مدبر کل امور عالم یعنی خدا می‌سپارد و انتظار دارد خداوند طوری همه چیز عالم را نظم دهد که این شخص سؤالش را در کلام خاصی در مقطع زمانی و مکانی خاصی از زبان دو نفر که حرف بی‌ارتباط به موضوع می‌زنند بشنود ... منظورم این نیست که این استخاره صحیح است یا غلط منظورم این است که این روش یک روش استخارج اطلاعات رندوم است که در حقیقت رندوم نیست ولی رندوم به نظر می‌رسد
۲. در مکاسب در اسلام رضایت طرفین آنقدر شرط مهمی است که در قدیم موقع خرید جنس ظاهراً باید صیغه‌ی خرید و فروش را می‌خواندند و فروشنده می‌گفت این جنس را در قبل این مال فروختم و خریدار می‌گفت قبول کردم و یا برعکس خریدار می‌گفت خریدم و فروشنده می‌گفت قبول کرد، مثل همان صیغه‌ی ازدواج که یکی شرایط عقد را می‌گوید و دیگری می‌گوید قبول کردم ... همه چیز معامله باید کامل مشخص باشد و هر دو طرف باید راضی باشند و اگر راضی نباشند انتقال مالکیت چه در مورد جنس و چه در مورد مال صورت نمی‌پذیرد و اگر شخص با نارضایتی آن جنس را مصرف کند در واقع تصرف در اموال دیگری کرده است ... البته تبصره زیاد است مثل اینکه اگر ته دلش هم ناراضی باشد ولی همینکه پول را داده کافی است که بگوییم رضایت ظاهری داده است ... اما شاید چنین معامله‌ای خالی از اشکال هم نباشد
۳. در شرط‌بندی چند چیز هست که آفت و منشأ شرّ هست، در واقع قمار و شرط‌بندی هم ضرر فردی دارد و هم ضرر اجتماعی ... اگر این برنامه‌هایی که در مورد شرط‌بندی در فوتبال ساخته‌اند را دیده باشید جوانی به امید اینکه پولش دو برابر شود (همان امیدی که پینوکیو هم داشت وقتی روباه مکار می‌گفت بیا پولت را بکار در زمین تا درخت پول از آن در بیاید) می‌رود پولی که تمام سرمایه‌اش هست را به قمار می‌گذارد، می‌داند که ممکن هم هست که ببازد ولی انسان به امید زنده هست،‌به قول خودتان گاهی شرایط شرط‌بندی شیرین است و مثلاً اگر ببری سه برابر پول گیرت می‌اید و اگر ببازی فقط اصل پول را ازت می‌برند ... بعد از او می‌پرسید که بردی یا باختی؟ یک نفر می‌گوید بردم، یک نفر هم می‌گوید باختم، آن کسی که باخته چرا باز به این کار اقدام می‌کند؟ به دو دلیل:الف) می‌خواهد لااقل اصل سرمایه‌اش زنده شود و می‌گوید باز شانسم را امتحان کنم شاید این بار شد ... در واقع شکست اول آنقدر برایش سنگین است که نمی‌خواهد آنرا بپذیرد و در نتیجه برای جبران آن شاید دست به حماقت بالاتری بزند چون اینجا عقل نیست که حاکم است
ب) طمع ... اینکه شاید این بار ببرم ... تکه‌کلامهایی مثل اینکه تا سه نشود بازی نشود و این جور خرافات هم می‌شود چاشنی این رویکردهای غیرعقلایی ...

شرط‌بندی بر اساس رضایت نیست بلکه بر اساس طمع دو طرف است و این معامله‌ای نیست که هیچ عاقلی جواز آنرا بدهد ... اگر می‌دهند بخاطر این است که متولیان این معاملات از آنها سودهای هنگفت می‌برند و البته در کنار آن انواع تقلب‌ها و جنایت‌ها و فسادها هم درست می‌شود که نشان می‌دهد این مواضع تحت سیطره‌ی عقل و اخلاق نیست ...
اینکه از نظر اجتماعی هم شرط‌بندی مخله تولید باشد جنبه‌ی اجتماعی و کلان قضیه است ... آنچه که به زعم حقیر از این صدمه خوردن تولید مهم‌تر است بلایی است که تمرین طمع و به دست آوردن مال بدون حساب و کتاب بر سر روح و روان انسان می‌آورد ... آن هم وقتی که رزق و روزی به دست خداست برای طالب رزق مهیاست و شخص طالب تنها می‌تواند انتخاب کند که آنرا به صورت حلال به دست بیاورد و یا حرام ...
۴. عامل اصلی در کسب درآمد باید توانایی‌ها باشد اما در قمار عموماً (یعنی بجز برای حرفه‌ای‌ها که تهدیدها را می‌توانند با شگردهایی که بلد هستند به فرصت تبدیل کنند تا اثر عامل شانس --مثل تاس-- را با بازی قوی خودشان مهار کنند) عامل اصلی چیزی است که به دست خود شخص نیست و از نظر او شانسی است و او خودش هم پذیرفته است و با اراده‌ی خودش در معرض این شانس قرار می‌گیرد و بخش زیادی از امورش را از عقل خود ساقط کرده و به شانس محول می‌کند ... باقی بازی که چقدر به دست خودش و توانایی‌هایش باشد تنها شدت و ضعف آنرا کنترل می‌کند ...
۵. ریزه‌کاری‌های این بحث خیلی زیاده ... اینکه چرا حتی برای حرفه‌ای‌ها هم قمار حرام است و غیره ... اما با کمی فکر کردن پاسخ تمامی این سؤالات مشخص است ... اما آنچه که از ابتدا دچار هیچ شبهه‌ای نیست و پاسخش مشخص است این است که در عالم حقیقی چیزی به نام رندوم وجود ندارد و اگر داشته باشد هم کسی نمی‌تواند وجود آنرا اثبات نماید ... هر نظریه و فرضیه‌ای که بر اساس آن بنیان گذاشته باشد محکوم است به اینکه بر خلاف عقل است و اگرچه دانشمندان زیادی پایبند به آن باشند چون خوب جواب می‌دهد باز خلاف عقل بودن یعنی صراحتاً غلط بودن ... حالا درست جواب می‌دهد از آن استفاده کنند اشکالی ندارد ولی اینکه به آن معتقد هم بشوند باز خلاف عقل است ... از قدیم گفته‌اند یک جو از عقلت کم کن بعد دیگر هر چه خواهی کن ... این دانشمندان مختارند که نظریه‌های خلاف عقل از خودشان صادر کنند ولی این به کار ایشان اعتبار نمی‌دهد بلکه اعتبار خودشان را مخدوش می‌کند ...
در پناه خدا باشید
یا علی علیه‌السلام

سوال:
طبق تعالیم ادیان، چیزی به نام شانس و تصادف در آفرینش وجود ندارد، و به جای آن چیزهایی مثل خواست خدا و طراح هوشمند و شرایط موجود(نیرو شتاب و...) مطرح می شود، اگر اینطور هست پس چرا شرط بندی حرام است!؟ اگر شرایط موجود، و مهارت های برنده باعث برد در شرط بندی می شود، قطعا برنده مزد تلاشش رو میگیرد که در چارچوب قوانین طبیعی از جانب خداوند است، پس چرا باید حرام باشد!؟ آیا این حرام بودن، تایید وجود تصادف نیست!؟ همان طور که فیزیک کوانتوم این امر را تأیید میکند.

پاسخ:
برای پاسخ به سوال شما توجه به سه نکته ضروری است:

برد و باخت شانسی نیست
در نگاه دقیق عقلی نیز می توان فهمید چیزی به نام تصادف و شانس وجود ندارد،(1) بلکه همه چیز تابع و در چارچوب علت خویش است، پس برد و باخت ها منوط به مهارت، تلاش، و شرایط طبیعی و فیزیکی است.
اما باید دقت بفرمایید که علت حرمت شرط بندی در اسلام این نیست که برد و باخت امری شانسی بوده، و ربطی به مهارت و تلاش و... ندارد. حکمت حرمت شرط بندی این نیست که اسلام برد برنده را بدون دخالت آگاهی، و تلاش او دانسته، و یا قوانین طبیعی عالم و طراح آن را قبول نداشته باشد، بلکه حکمت دیگری دارد که بیان خواهیم نمود.

اقتصاد اسلامی، اقتصادی پویا و منطقی
اسلام این را پذیرفته است که برد و باخت محصول تلاش و کوشش یک طرف است، اصلا به همین خاطر است که برد و باخت و شرط بندی را در اسب سواری و تیراندازی و شنا جایز می داند، چرا که موجب تقویت و افزایش مهارت در این رشته ها می شود.
اما در عرصه اقتصاد، اسلام مکتب اقتصادی خاص خودش را دارد، و معتقد است انتقال پول و مالکیت باید ملاک و مناط داشته باشد، چون در صورت جایز بودن چنین در آمدی، انسان ها به این سمت و سو کشیده شده و اقتصاد، پویایی و تکامل خویش را از دست خواهد داد و به اقتصاد راکدی تبدیل خواهد شد که بدون هیچ تحرکی، تنها پول دست به دست می شود، آن هم بدون ملاک منطقی.
اصلا این که به قمار، «میسر» نیز گفته می شود به همین خاطر است که بوسيله آن مال ديگران آسان و بى‏زحمت بچنگ مي آيد.(2)
اسلام می گوید این که در ازای یک بازی که هیچ ثمره ای ندارد، بازنده را مجبور به پرداخت پول کنند، منطقی نیست، و اگر این امر در جامعه رواج یابد اقتصاد عمومی را ویران نموده و با گسترش در بین اقشار جامعه بسیاری را بی خانمان خواهد ساخت.

قمار، عامل تنش های اجتماعی
روشن است که انتقال مالکیت از طریق قمار بر خلاف سایر معاملات هرگز موجب رضایت طرفین نخواهد بود، مثلا در خرید و فروش و اجاره و...، جنس و پول و موضوع اجاره و مبلغ اجاره و... روشن است و هر دو طرف با آگاهی وارد معامله شده و با رضایت آن را امضاء می کنند و بعد از معامله نیز راضی هستند، اسلام این آگاهی پیش از معامله را در خرید و فروش و سایر معاملات هم لازم می داند، یعنی اگر در خرید و فروش هم خریدار نسبت به جنس آگاه نباشد معامله باطل است، اما در مورد شرط بندی، طبیعتا در جایی صورت می گیرد که نتیجه مشخص نباشد، و هر کدام گمان بر پیروزی خویش دارند، لذا حکم به حرمت آن می شود، چون در چنین معاهده ای که نتیجه روشن نیست یقینا یک طرف ناراضی خواهد بود، لذا قرآن کریم می فرماید:

«إِنَّما يُريدُ الشَّيْطانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ فِي الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ»(3)
شيطان مى‏خواهد به وسيله شراب و قمار، در ميان شما عداوت و كينه ايجاد كند.
انزجار آیین اسلام از قمار به خاطر آثار سوء آن، به اندازه ای است که اگر یک سرگرمی همواره با شرط بندی و به عنوان قمار استفاده شود، تبدیل به آلت و ابزار قمار می شود، و چنین ابزاری از اساس حرام می شود،(4) طبیعتا این حکم اولا موجب پیشگیری از نزدیک شدن جامعه به اصل «قمار» می شود، چرا که نهی از ابزار چیزی، به خاطر نهی از خود آن چیز می باشد، و دوری از ابزار و آلات قمار، در نهایت به ریشه کن شدن اصل قمار می انجامد و ثانیا: روشن است که استفاده از ابزار، و آلات قمار، تداعی کننده غایات و اهداف آن است، لذا تا زمانی که این عنوان ابزار قمار بودن بر امثال پاسور صدق کند، حرام خواهد بود، مگر این که مانند شطرنج از تحت این عنوان خارج شوند.

حرمت اجبار
با توجه به نکته ای که گذشت روشن می شود آنچه در نظر قطعی و مورد اتفاق فقها اشکال دارد اجبار نمودن بازنده به پرداخت است، اما از نظر برخی فقها در صورتی که طرف از روی رضایت خاطر و وفای به عهد، بدون اجبار و الزام مبلغی را بپردازد اشکالی ندارد.(5)

فیزیک کوانتوم

اما در مورد فیزیک کوانتوم و عدم قطعیت باید عرض کنم که در این خصوص سه دیدگاه بین فیزیکدانان غربی مطرح است، که فقط یکی از آنها، یعنی دیدگاه هایزنبرگ قائل به عدم تعیّن در خود طبیعت است، اما فیزیکدانانی چون انیشتین، ماکس پلانک، و دیوید بوم آن را ناشی از جهل بشر می دانند، و یا فیزیکدانانی چون نیلز بور آن را ناشی از محدودیت های درونی تجربی یا مفهومی میدانند(6) پس اولا: این دیدگاه معارض با علیت، تنها یک تفسیر از فیزیک کوانتومی است که در مقابل آن دیدگاه های دیگری نیز وجود دارد، و ثانیا: اصل علیت یک اصل بدیهی و فلسفی است که انکارش مستلزم تناقض است و با جهان مبهم اتمی و زیر اتمی فیزیک نظری کوانتومی نقض نمی شود.(7)
____________________________

1) مجموعه آثار، شهید مطهری، انتشارات صدرا، چاپ نهم، 1382، تهران، ج6، ص709.
2) قاموس قرآن، علی اکبر قرشی، دار الكتب الاسلامية، چاپ ششم، 1412ق، تهران، ج8، ص263.
3) مائده-91.
4) استفتائات امام خمینی، ج2، س18؛ اجوبة الاستفتائات، آیت الله خامنه ای، س1116 به نقل از پرسمان دانشجو.
5) جواهر الکلام، شیخ حسن نجفی، دار احياء التراث العربي، 1362، بیروت، ج28، ص221
6) کلام نوین اسلامی، دکتر عبدالحسین خسروپناه، انتشارات تعلیم و تربیت اسلامی، چاپ اول، 1390، قم، ص98.
7) همان، ص99.

موضوع قفل شده است