آیا می دانید ..........
تبهای اولیه
فرهنگ قناعت ورزی / بی اعتنایی به مال دنیا
انگیزه و رغبت به سرمایهگذاری، نیاز به اخلاق مبتنی بر حرص و آزمندی به دنیا دارد. در مکتبی که مفسران آن، مردم را به قناعت هر چه بیشتر دعوت میکنند. انگیزههای سودجویانه نمیتواند رشد کند. این در حالی است که پیشوایان دینی ما شب و روز مشغول کار در نخلستان و تأمین معیشت خانواده خود و فقرا و یتیمان بود و دین اسلام هم کنارهگیری از دنیا و عبادت صرف را نکوهش کرده تا آنجا که کار را بزرگترین تفریح و یک نوع عبادت میداند. یکی از نویسندگان متأخر تفاوت میان روحیه کاتولیکها و پروتستانها را چنین بیان میکند: کاتولیکها مردم نسبتاً قانعی هستند، به درآمد کمتر راضیاند و حاضر نمیشوند وضع موجود خود را به وضع بهتر تغییر دهند. رمز موفقیت و پیشرفت پروتستانها را در قانع نبودن آنها میداند. همینطور در فرهنگ مکتوب ما هم به کرات به تکریم و تمجید از فرهنگ قناعت و بی ارزش شمردن مال دنیا پرداخته شده است. مثلاً سعدی یک باب از کتاب ماندگار خود «گلستان» را به ذکر فضایل قناعت اختصاص داده است.
مسلماً وقتی در جامعهای این همه تأکید بر بیوفایی و بیارزش بودن مال دنیا و حداقل معیشت گذاشته شود تا جایی که دنیاگرایی به معنی ترک اسلام باشد، در عوض در مقابل تحمل سختیها به افراد کمدرآمد وعده پاداش در دنیای دیگر داده شود، نمیتوان همانند کشورهای پیشرفته انتظار کار و تلاش فوقالعاده و خطرجویی اقتصادی از تودههای مردم داشت. از سوی دیگر قسمتی از ایام زندگی یا ساعات فراغت مردم را در ایران سوگواریها و عزاداریها مانند : مجالس ترحیم، شب هفتم، چهلم و سال درگذشتگان با یاد مرگ پر میکند. در این مجالس پر از غم و اندوه معمولاً به حاضرین وحشت قبر یادآوری میشود. وقتی مردم دائماً بشنوند که مرگ در چند قدمی آنها قرار دارد و لزومی ندارد که به مال دنیا و مادیات دل بست، بلکه باید بیشتر به فکر توشه آخرت بود، خواه ناخواه انگیزههای اقتصادی در شنوندگان واکنش زیادی ایجاد نمیکند. بلکه آنها انسانهای کممصرف، قانع و بیعلاقه به مال دنیا بارآمده، کار و تلاش بیشتر، زحمت قبول ریسک و ثروتاندوزی را که لازمه رشد و توسعه اقتصادی است بیثمر و غیرضروری تشخیص داده فراغت را بر سود ترجیح خواهند داد.
ادامه دارد ..................................
پیشرفت و عدم پیشرفت در پرتو تاثیرپذیری از فرهنگ جوامع
انگیزه پیشرفت تحت تأثیر شیوههای تربیتی و متأثر از ارزشها و فرهنگ جامعه است. فرهنگ جوامع با انتظاراتی که از دو جنس زن و مرد دارد و به واکنشهایی که در برابر انواع عملکردهای آنها از خود نشان میدهد، تفاوتهایی در بسیاری از خصوصیات شخصیتی زن و مرد ایجاد میکند. شاید انگیزه پیشرفت در بین زنان و مردان به یک اندازه وجود داشته باشد ولی به نظر می رسد زنان کمتر تمایل به بروز رفتارهایی دارند که نشان دهنده انگیزه پیشرفت باشد و این امر در جامعه ما بیشتر قابل طرح است. به گفته محی الدین بیشتر زنان که دارای نیاز به پیشرفت زیاد هستند دوست ندارند کارهایی را که تا اندازهای خطرناکند انجام دهند.
زنها بر این باورند که عملکرد موفقیتآمیز آنان نتایج منفی از قبیل عدم محبوبیت و احساس زنانگی کاهش یافته خواهد داشت. معلوم شده که در فرهنگ ما زنان موفقیت را مخالف نقش خود میبینند و بدین جهت از آن میترسند. هافن استدلال میکند که آنچه بیشتر از هر چیز رفتار و انگیزههای پیشرفت در زنان را تحت تأثیر قرار میدهد، نیاز شدید برای پیوستگی است. دختران کمتر تشویق به استقلال و بیشتر حمایت میشوند و کمتر تحت فشار قرار میگیرند تا هویتی جدا از ما در خود دارا شوند. در نتیجه اعتماد و مهارتهای مناسب در آنها رشد نکرده و گرایش به وابسته ماندن به دیگران دارند
بوروکراسی اداری یکی دیگر از موانع پیشرفت اقتصادی
افرادی که حتی یکبار سروکارشان با سازمانهای دولتی ایران بوده است خوب میدانند بوروکراسی حاکم بر کشور، تا چه اندازه وقتگیر و دردسر آفرین است. این مسئله در ارتباط با کاهش انگیزههای سرمایهگذاری میتواند نقش بزرگی داشته باشد تا جایی که آن را دشمن شماره یک توسعه خواندهاند. برای مثال گرفتن موافقت اصولی جهت راهاندازی یک واحد صنعتی ممکن است سالها دوندگی داشته باشد، چون متقاضی باید فرمهای زیادی پر کند، به ادارات و سازمانهای دولتی زیادی برود و مراحل مختلفی را با صبر و شکیبایی زیاد طی کند تا بلکه موافقت لازم را بگیرد بنابراین اطلاع و آشنایی با مشکلات و دردسرهای زیاد کار،، علاقه و انگیزه بسیاری از سرمایهگذاران را از همان ابتدا از بین میبرد و یا کاهش میدهد و آنها را به سوی مشاغل بیدردسر و پولساز در بخش خدمات میکشد. تردیدی نیست این مشکلات در سایر کشورهای کمتر توسعه یافته هم به درجات مختلف وجود دارد اما به نظر میرسد در ایران بسیار پیچیدهتر و دشوارتر شده است. کندی، کسالت، یکنواختی، پیچیدگی روشهای انجام کار، عکس العملهای نادرست در قبال نیازهایی که باید تأمین شوند باعث عجز و درماندگی کارکنان، مراجعین و کلیه افرادی است که با آن سروکار دارند.
یک اقتصاددان اهل کشور پرو، مدت زمان لازم برای گرفتن موافقت دولت جهت ایجاد یک کارگاه صنعتی در کشورش را 289 روز اعلام کرد و مینویسد این کار در شلوغترین شهر آمریکا یعنی نیویورک 4 ساعت و در یک شهر کوچک و ساکت مانند تمپا در ایالت فلوریدا فقط 45 دقیقه وقت لازم دارد اما در تهران این کار در گذشته یک تا 9 سال طول میکشید.�راه اندازی یک واحد صنعتی ممکن است سالها دوندگی داشته باشد، چون متقاضی باید فرمهای زیادی پر کند، به ادارات و سازمانهای دولتی زیادی برود و مراحل مختلفی را با صبر و شکیبایی زیاد طی کند تا بلکه موافقت لازم را بگیرد بنابراین اطلاع و آشنایی با مشکلات و دردسرهای زیاد کار،، علاقه و انگیزه بسیاری از سرمایهگذاران را از همان ابتدا از بین میبرد و یا کاهش میدهد و آنها را به سوی مشاغل بیدردسر و پولساز در بخش خدمات میکشد. تردیدی نیست این مشکلات در سایر کشورهای کمتر توسعه یافته هم به درجات مختلف وجود دارد اما به نظر میرسد در ایران بسیار پیچیدهتر و دشوارتر شده است. کندی، کسالت، یکنواختی، پیچیدگی روشهای انجام کار، عکس العملهای نادرست در قبال نیازهایی که باید تأمین شوند باعث عجز و درماندگی کارکنان، مراجعین و کلیه افرادی است که با آن سروکار دارند.
در استاني مثل كرمانشاه ادارات به جای اینکه کار افراد را سریع انجام دهند. و به فکر توسعه استان باشند به کاغذ بازی و طول و تفسیر دادن به کار افراد و سنگاندازی جلوی پای آنها (به منظور خودنمایی و مهم و ضروری جلوه دادن خود و کرسیشان کار ) میپردازند. اکثر سرمایهگذاران از نظام عریض و طویل اداری و کاغذ بازیهای بسیار آن گله مندند و اظهار میدارند که برای گرفتن وام و یا موافقتنامه دولت جهت راهاندازی بین امتهای گوناگون باعث افزایش تلاش و کوشش و در نهایت رشد اقتصادی و افزایش رفاه اجتماعی میشود نحوه نگرش دین مردم آن جامعه یا برداشت و تفسیری است که از آن بعمل میآورند. هرچه که یک دین بیشتر پیروانش را به تلاش و پرهیز از قناعت کردن و به اعمال و فعالیتهای اندک تشویق بکند و فعالیت اقتصادی و سرمایهگذاری کردن در آن جامعه رواج مییابد و مقبولیت عام کسب میکند و کسانی که پیشگام این نوع سرمایهگذاری ها و فعالیتها در جامعه میشوند، افراد محترم و نزدیکتر به دین در نزد مردم جلوه خواهند نمود. برخی از ژاپنیها در نوشتههای خود رمز پیشرفت و توسعه ژاپن را بیش از همه اعتقاد و پیروی مردم این کشور از تعلیمات حکیم بزرگ کنفسیوس دانستهاند. اما متأسفانه معلوم نیست چرا مسلمانان برخلاف ژاپنیها در عمل توجه چندانی به سفارشات پیشوایان دینی خود نمیکنند، سکم اعتنایی و سوءبرداشت از دستورات اخلاقی آئین مقدس اسلام خود مانعی برای سرمایهگذاری شده است.
سلام علیکم و رحمة الله،
در تکمیل فرمایشات سرکار شبنم که تاپیک خوب «آیا میدانید ...» را آغاز کردند: :Gol:
آیا میدانید با توجه به فقر ذاتی انسان به خالق خود اساس خلقت هر موجودی بر وابستگی است و استقلال حقیقی سرابی بیش نیست؟
آیا میدانید دنیا مطابق با روایت نبوی محل وابستگیهای با واسطه(های عرضی) به خداست و کسی که بخواهد جز به خدا (وابستگی طولی به خدا) به هیچ کس و هیچ چیز دیگری وابسته نباشد و نیازی در آنها نداشته باشد چیزی را خواسته است که در دنیا رسیدن به آن محال است؟
آیا میدانید توصیه این است که انسان همیشه دعا کند که خداوند نیاز او را در مؤمنین قرار دهد و در افراد صالح که وابستگی به غیرمؤمنین و افراد ناصالح میتواند سبب سرشکستگی و ذلت انسان گردد؟
آیا میدانید بهترین حالت استقلالطلبی در واقع استقلالطلبی از وابستگیهای اشتباه و تنظیم وابستگیها برای جایگزین کردن آنها با وابستگیهای صحیح میباشد؟
آیا میدانید وابستگیهای دنیایی برای انسان بر دو قسم اساسی است، یکی نیازهای فردی که در زندگی یکنفره هم قابل پاسخدهی هستند و دیگری نیازهای اجتماعی که تنها در تعامل مؤثر با دیگر انسانها یا شبهانسانها پاسخدهی میشوند؟
آیا میدانید در یک خانواده هم زن به شوهر خود نیاز دارد و هم مرد به همسر خود نیاز دارد و «وجود نیاز» یعنی «وابستگی»؟
آیا میدانید از کنار هم قرار گرفتن چند نفر که هیچ یک به دیگری نیاز خاصی ندارد ما تنها یک مجموعه از انسانهای منفرد را داریم بدون اینکه مفهومی به نام خانواده یا حتی اجتماع شکل بگیرد؟
آیا میدانید محبت در خانواده در بستر روابط منبعث از وجود نیازها و وابستگیها شکل میگیرد و محبتی که ناشی از خوشگذرانیهای در کنار هم باشد --بدون داشتن نیاز به یکدیگر-- به تنهایی سبب پایداری بنیان خانواده نمیگردد؟
آیا میدانید اولین قربانی حسّ استقلالطلبی زنان نسبت به همسرانشان در عصر جدید روابط خانوداگی بوده و نتیجهی آن نیز سست شدن بنیان خانوادههاست؟ افزایش استقلال شخصی در چنین خانوادههایی عموماً منجر به بزرگ شدن فردیّت در بین اعضای خانواده و سپس انزوای ایشان در متن تعاملات خانوادگی شده و احساس تنهایی و حالتی مانند طلاق عاطفی بر سایر تجربیات غالب میگردد.
یا علی علیهالسلام
کمبود نیروی انسانی متخصص
یکی از مسائل و مشکلات ایران در راه صنعتی شدن، ضعف نیروی انسانی از نظر مهارت و تخصص صنعتی میباشد، این ضعف در اکثربخشهای تولیدی دیده میشود. به لحاظ پایین بودن سطح سواد و مهارت جمعیت در زمینههای صنعتی و تخصصی به ناچار گرایش به سوی تکنولوژی پیشرفته صنعتی با کندی همراه است. انجام فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی جمعیت، متأثر از سطح سواد و میزان تحصیلات جمعیت است. جمعیتی که از نظر تحصیلی در سطوح پایینی قرار دارد دارای قدرت خلاقیت و نوآوری کمتری است. منابع انسانی که از مهمترین منابع و عوامل در تولید است، پس از کسب آموزشهای لازم، رشد مییابند و با این رشد میتوانند هدفهای کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت را مشخص و معین نمایند و با استفاده از علم و آگاهی های کسب شده خواهند توانست ابزارهای لازم برای نیل به اهداف را فراهم نمایند مشروط بر اینکه محیط کاری نیز مساعدت های لازم را مهیا نموده و منابع و امکانات لازم را در اختیار انها قرار دهد. در کشورهای پیشرفته معمولاً نیروی انسانی حداقل هر سال یکبار دورههای آموزشی را میگذرانند. مدت این دورههای آموزشی ممکن است از یک هفته تا حتی 4 ماه به طول انجامد و فلسفه این نوع توجه به آموزش این است که مسلماً نتیجه کار هشت ماهه آنها بالاتر و بهتر از دوازده ماه کار بدون آموزش است. بنابراین توسعه اقتصادی در سرزمینی به وجود نخواهد آمد مگر آنکه صنایع آن کشور دارای نیروی انسانی متخصص باشد.
تفکر تبعیضی یکی دیگر از موانع رشد اقتصادی
یک پدر و پسر تصادف می کنند، پدر کشته می شود اما پسر را به بیمارستان برده و تحت عمل جراحی قرار می گیرد. به محض دیدن او ، جراح می گوید " من نمی توانم این عمل را انجام دهم برای اینکه این پسر ، فرزند من است." تصوری که در ابتدا درباره جنسیت جراح داشتید چه بود؟ اگر در همان ابتدا جراح را مرد در نظر گرفتید ، شما هم در اکثریت قرار میگیرید. به این علت نیست که نیت شما درباره مردو زن آگاهانه است. بلکه به این علت است که شما در اجتماع همواره در نقش های خاصی مردان را دیده اید و شرطی شده اید.
تعصب جنسیتی امری ناخودآگاه است، یعنی در واقع خودتان هم نمی دانید که چگونه روی قضاوت شما تاثیر می گذارد.
انسانها مکانیزم های شناختی دارند که به آنها اجازه می دهد به سرعت با محیط خود را وفق دهند. یکی از آنها توانایی یادگیری سریع می باشد. با توجه به قانون the law of association by contiguity - این قانون برای اولین بار توسط ارسطو شکل گرفت و توسط ایوان پاولوف و جان واتسون در قرن 20 اصلاح شد- اگر شما دو چیز را مکررا با هم جفت کنید ، این دو چیز به مرور زمان در ذهن انسان با هم ثبت می شود.فکر کردن به یکی از آنها ، آن دیگری را هم به ذهن وارد می کند.
از آغاز زندگی بیشتر ما ، وقتی که یک رهبر یا سرگروه را در تلویزیون ، روزنامه ، فیلم یا کتاب تاریخ می دیدیم بدون استثنا آن رهبر همواره مرد بوده است. چه بخواهیم چه نخواهیم بطور ناخودآگاه یاد گرفته ایم که رهبر یعنی مرد. وقتی که به رهبر فکر می کنیم ، در واقع به یک مرد فکر می کنیم. در نتیجه حرفه های زنان توسط استاندارهای مختلف مردان ارزیابی می شود. زنان برای دیده شدن باید بیشتر و بهتر کار کنند.
در اقتصاد رو به رشد ، رقابتی و سریع امروزی ، تنها سازمان هایی که هم از زن و هم از مرد در کادر مدیریتی خود استفاده می کنند در عرصه رقابت باقی می مانند.
فقدان ثبات مدیریتی
در کشورهای جهان سوم، به ویژه کشور ما معمول است که با تعویض کابینه، و یا حتی یکی از وزرا، بیشتر معاونین و مدیرکلها هم تغییر میکنند و به جای انها افراد تازه که مورد اطمینان و نظر دولت جدید هستند در رأس کارها، ادارات و شرکتهای دولتی قرار میگیرند .در حالی که در کشورهای پیشرفته یک مدیر اداری یا تضمینی که نسبت به ادامه کار و مسئولیت خود حتی در صورت تغییر کابینه دارد با قاطعیت و اعتماد به نفس و با پشتیبانی همکاران خود به بهترین شکل ممکن به سازماندهی، آینده نگری و راهبرد سازمان تحت نظارت خود میپردازد. این روش که بر کشور ما حاکم است دیدگاههای بلند مدت را فدای مصالح کوتاه مدت میکند و مانع انباشت تجربه و بهبود تدریجی مدیریت در مؤسسات دولتی میشود چون روشن است که با تغییر مدیریتها هم برنامهها تغییر میکند و هم مؤسسه از تجارب گذشته خالی میشود چون تجربه نشان داده است که سازمانهایی که مدیریت ثابت دارند بهتر عمل میکنند