جمع بندی عذاب الهی بر اقوام گذشته به 9دلیل ظالمانه بوده است

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
عذاب الهی بر اقوام گذشته به 9دلیل ظالمانه بوده است

در قرآن حرف از اقوامی رفته که برایشان پیامبر آمده ولی مردم آن اقوام حرف های پیامبر را قبول نکرده و بر عقیده خویش باقی مانده اند و خدا عذاب بر آنها نازل کرده. عذاب الهی بر این اقوام به دلایل مختلفی ظالمانه است:

1-اینکه اکثریت مردم یک جامعه بر عقیده خویش باقی بمانند چیز عجیبی نیست. مردم یک جامعه دین خود را از پدر و مادر و محیط اطراف خود میگیرند و چون اصولا دین مثل علم تدریجی و با سند و مدرک اثبات نمیشود معمولا تعصبی بوجود میاید و اکثریت افراد به سادگی دین خود را رها نمیکنند و بعضا حتی با دانستن ایراداتی در دین خود آن را توجیه میکنند و بر عقیده خود میمانند. این یک چیز غیر طبیعی نیست و بخاطر همین است که اکثر مردم خاورمیانه و شمال آفریقا مسلمانند اکثر مردم اروپا و آمریکا مسیحیند و اکثر مردم هند هندو هستند. شاید بگویید مردم باید تحقیق کنند خب این امری محال است. امکان تحقیق حتی در الان هم که در اینترنت منابعی از اکثر ادیان وجود دارد هم بطور عمده فراهم نیست و حتی آنهایی که تغییر دین داده اند تحقیقشان بر روی چند دین خاص بوده و اگر قرار باشد بر روی همه ادیان تحقیق کنند باید کار و زندگی را رها کنند و مشغول بررسی هزاران دین و فرقه مختلف شوند پس این مسئله منطقی نیست.

2-در گذشته زنان فرمانبردار مردان بوده اند و امکان خروج از منزل و سفر کردن برایشان فراهم نبوده که بروند و در مورد ادیان مختلف تحقیق کنند. پس کشتار زنان ظلمی بزرگتر از کشتار مردان است.

3-در عذاب های الهی کودکان هم کشته میشوند حال آنکه آنان به سن بلوغ نرسیده اند و نمیتوانند در مورد انتخاب دین و فرقه تصمیم بگیرند.

4-عده ای از افراد جامعه بیمار یا معلوم ذهنی هستند و امکان تحقیق ندارند.

5-عده ای شک میکنند و دلایل مختلف آنها را قانع نمیکند.

6-عده ای از افراد جامعه بردگان بوده اند و در خدمت اربابانشان بوده اند و امکان اینکه آزاد باشند و تحقیق کنند برایشان فراهم نبوده.

7-تخریب آثار تمدن ظالمانه است و در عذاب های الهی آثار تمدن نیز نابود میشده اند.

8-کشته شدن حیوانات و نابودی گیاهان هم امری ظالمانه است.

9-به فرض اینکه پیامبران معجزاتی هم داشته اند ولی در گذشته مثل الان اصول شعبده بازی برای مردم آشکار نبوده که فرق بین معجزه و شعبده بازی را بفهمند و اکثر مردم به سحر و جادو اعتقاد داشته اند و ساحران را پیامبر خدا نمیدانستند و فرقی بین ساحر و پیامبر خدا قائل نبودند پس سحر دانستن معجزات هم امری نیست که دلیلی شود بر عذاب الهی.

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد محسن

پرسش:
در قرآن حرف از اقوامی رفته که برایشان پیامبر آمده ولی مردم آن اقوام حرف های پیامبر را قبول نکرده و بر عقیده خویش باقی مانده اند و خدا عذاب بر آنها نازل کرده. عذاب الهی بر این اقوام به دلایل مختلفی ظالمانه است:
1- این که اکثریت مردم یک جامعه بر عقیده خویش باقی بمانند چیز عجیبی نیست. مردم یک جامعه دین خود را از پدر و مادر و محیط اطراف خود می گیرند و چون اصولا دین مثل علم تدریجی و با سند و مدرک اثبات نمیشود معمولا تعصبی بوجود میاید و اکثریت افراد به سادگی دین خود را رها نمی کنند و بعضا حتی با دانستن ایراداتی در دین خود آن را توجیه می کنند و بر عقیده خود می مانند. این یک چیز غیر طبیعی نیست و بخاطر همین است که اکثر مردم خاورمیانه و شمال آفریقا مسلمانند اکثر مردم اروپا و آمریکا مسیحیند و اکثر مردم هند هندو هستند. شاید بگویید مردم باید تحقیق کنند خب این امری محال است. امکان تحقیق حتی در الان هم که در اینترنت منابعی از اکثر ادیان وجود دارد هم بطور عمده فراهم نیست و حتی آنهایی که تغییر دین داده اند تحقیقشان بر روی چند دین خاص بوده و اگر قرار باشد بر روی همه ادیان تحقیق کنند باید کار و زندگی را رها کنند و مشغول بررسی هزاران دین و فرقه مختلف شوند پس این مسئله منطقی نیست.
2- در گذشته زنان فرمانبردار مردان بوده اند و امکان خروج از منزل و سفر کردن برایشان فراهم نبوده که بروند و در مورد ادیان مختلف تحقیق کنند. پس کشتار زنان ظلمی بزرگتر از کشتار مردان است.
3- عذاب های الهی کودکان هم کشته می شوند حال آنکه آنان به سن بلوغ نرسیده اند و نمیتوانند در مورد انتخاب دین و فرقه تصمیم بگیرند.
4- عده ای از افراد جامعه بیمار یا معلوم ذهنی هستند و امکان تحقیق ندارند.
5- عده ای شک می کنند و دلایل مختلف آنها را قانع نمی کند.
6- عده ای از افراد جامعه بردگان بوده اند و در خدمت اربابانشان بوده اند و امکان اینکه آزاد باشند و تحقیق کنند برایشان فراهم نبوده.
7- تخریب آثار تمدن ظالمانه است و در عذاب های الهی آثار تمدن نیز نابود میشده اند.
8- کشته شدن حیوانات و نابودی گیاهان هم امری ظالمانه است.
9- به فرض این که پیامبران معجزاتی هم داشته اند ولی در گذشته مثل الان اصول شعبده بازی برای مردم آشکار نبوده که فرق بین معجزه و شعبده بازی را بفهمند و اکثر مردم به سحر و جادو اعتقاد داشته اند و ساحران را پیامبر خدا نمی دانستند و فرقی بین ساحر و پیامبر خدا قائل نبودند پس سحر دانستن معجزات هم امری نیست که دلیلی شود بر عذاب الهی.

پاسخ:
قبل از پاسخ پرسش‌های شما، مناسب است به آیاتی از قرآن توجه کنیم:
خدای متعال فرمود:
«أَوَ لَمْ يَسيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذينَ كانُوا مِنْ قَبْلِهِمْ كانُوا هُمْ أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَ آثاراً فِي الْأَرْضِ فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ بِذُنُوبِهِمْ وَ ما كانَ لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ واقٍ»؛ آيا آن‌ها روى زمين سير نكردند تا ببينند عاقبت كسانى كه پيش از آنان بودند چگونه بود؟ آن‌ها در قدرت و ايجاد آثار مهمّ در زمين از اين‌ها برتر بودند، ولى خداوند ايشان را به گناهانشان گرفت، و در برابر عذاب او مدافعى نداشتند.(1)
بله علت اصلی عذاب کافران گناهانی است که پی در پی انجام می‌دادند. به طوری که حتی نصیحت پیامبران‌شان هم بر هدایت آن‌ها تاثیری نداشت.

و در جای دیگر قرآن آمده است:
«ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذيقَهُمْ بَعْضَ الَّذي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُون»؛ فساد، در خشكى و دريا به د لیل كارهايى كه مردم انجام داده‌‏اند آشكار شده است. خدا مى‏‌خواهد نتيجه بعضى از اعمال شان را به آنان بچشاند، شايد (به سوى حق) بازگردند.(2)
و اما در ادامه به هر یک از پرسش‌ها یا اشکالات شما به طور کوتاه و مختصر پاسخ خواهیم داد

پاسخ اشکال اول:
باید گفت پیامبران الهی با هر گونه استدلالی که می‌تواند در یک انسان منصف و عاقل تاثیر خود را بگذارد استفاده کردند تا مردم را هدایت کنند. جالب این که اقوام پیشین و حتی اقوامی که در دوره پیامبر اسلام (صلوات الله علیه) زندگی می‌کردند، تعصباتی کاملا جاهلانه داشتند. تعصباتی که هیچ گونه پشتوانه عقلی نداشت. به همین دلیل باقی ماندن روی چنین تعصباتی همراه با امر و نهی و وعده عذاب الهی که از طرف سفیران خدا به طور مکرر به مردم ابلاغ می‌شد، امری کاملا نا‌بخردانه بود و نمی‌توانست عذری موجه در پیشگاه خدای متعال باشد.

علاوه، ممکن است پیروی از دینی که پدران و مادران به آن اعتقاد دارند خصوصا در دوره کودکی از روی تعصب باشد، اما هر فرد عاقل مختاری وقتی به سن کمال و فهم کامل رسید به طور حتم ذهنش درگیر خواهد شد که دینی که به آن پای بند است چگونه دینی است؟ و آن تعصب کم کم رنگ می‌بازد و پذیرش دین برای این فرد کامل شده صورت عقلانی به خود می‌گیرد.
بنابراین، تحقیق در مسیر رسیدن به دین حق، امر محالی نیست خصوصا برای افرادی که در کشور‌های اسلامی زندگی می‌کنند، دریافت حقیقت امری کاملا ممکن خواهد بود.

بله این که مردم در دین خود باقی بمانند و بر عقیده‌ای که دارند اصرار بورزند، موضوع عجیبی نیست و کسی هم صرفا به این دلیل عذاب نمی‌شود اما عذاب اقوام پیشین تنها به این دلیل نبود که بر عقیده خود پافشاری کردند، بلکه برای رواج گناهان و شیوع نا‌فرمانی‌های مختلفی بود که در میان یک قوم رایج شده به گونه‌ای که خدای متعال با فرستادن پیامبری همراه با معجزه می‌خواست آن مردم به راه راست هدایت شوند و دست از گناهان بشویند و به نعمات الهی نایل شوند و اما آنان چنان اسیر شهوات و عصیان شده بودند که اجازه نمی‌دادند حتی برای لحظه‌ای کوتاه وجدان شان بیدار شده ندای حق را بشنوند. با این حال اگر می‌بینیم حادثه‌ای به شکل عذاب ظاهر می‌شود به دلیل قانون علیت و معلولیت تاثیر خود را به شکل همه جانبه روی منطقه‌ای که عذاب نازل می‌شود می‌گذارد که این موضوع حتی در حوادث عادی که به ظاهر عذاب هم نباشد تاثیر مخرب خود را خواهد گذاشت که عجیب بودن این امر مطابق با مصلحت و حکمت امر الهی قابل تفسیر است.قادر متعال تشخیص می دهد که اگر در منطقه‌ای از کره زمین زلزله ایجاد شود به طور حتم همه نوع قربانی خواهد داشت حتی کودک بی‌دفاع که شانس فرار هم ندارد می‌تواند جزء کشته شده‎های چنین حوادثی باشد.!

نکته پایانی پاسخ پرسش اول این که:
افرادی که امکان تحقیق دین حق از ناحق برای شان فراهم است اما این کار را نکنند و بر رفتار خود تعصب داشته باشند، نزد خدا معذور نیستند. زیرا با مطالعه‌ای اندک می‌توان به حقانیت هر دینی که مربوط به زمان خود بود، پی برد و سره از ناسره را تشخیص داد. زیرا که در اسلام تعالیمی وجود دارد که در هیچ آیین دیگری وجود ندارد خصوصا دین اسلام که دینی کاملا دست نخورده و غیر تحریف شده است ولی سایر ادیان با تحریف‌های عجیبی دست خورده است.
اما کسانی که دست‌شان از تحقیق دین حق کوتاه است و نمی‌توانند تشخیص دهند که چه باید بکنند و حتی شاید از دین خاصی هم پیروی نکنند، عمل این افراد در قیامت معیار بهشت یا جهنم آن‌ها خواهد بود. یعنی اگر مطابق با فطرت انسان عمل و از ظلم و کار‌های ناروا پرهیز و کارهای مثبتی برای مردم جامعه خود انجام دادند، امید می‌رود که مورد رحمت الهی قرار گیرند.

پاسخ اشکال دوم:
مطابق با آیات الهی خدای متعال برای هر قومی پیامبری به زبان خودشان فرستاد تا هدایت‌شان کند و در امر هدایت فرقی بین زن و مرد نیست و به طور حتم زنان نیز چون مردان ندای هدایت را شنیده‌اند و آنان که پیروی کردند، به رستگاری رسیدند.
خدای متعال فرمود:
«وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ بِلِسانِ قَوْمِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُمْ»؛ ما هيچ پيامبرى را، جز به زبان قومش، نفرستاديم تا (حقايق را) براى آن‌ها آشكار کند.(3)

پاسخ اشکال سوم:
اگر کودکی در این بین کشته شود، خدای متعال مطابق با عدل و حکمتش با آنان رفتار خواهد کرد و در این بین نمی‌توان میان کودکان نا بالغ مسلمان و غیر‌مسلمان از نظر تکلیفی فرقی قائل شد. آنان در آن دنیا تکلیف خاص خود را خواهند داشت نه که به عذاب پدر و مادر کافرشان گرفتار شوند.

پاسخ اشکال چهارم:
درباره بیمار باید گفت که به طور معمول بیماری افراد آن گونه نیست که موجب سلب تکلیف شود. همه انسان‌ها بیمار خواهند شد و بیماری مختص عده‌ای خاص نیست و شخص به محض بهبودی می‌تواند به وضع عادی باز گردد و تکلیف خود را ادا کند حتی اگر معلول غیر ذهنی هم باشد از ادای تکلیف باز نمی‌ماند. و اما معلول ذهنی از نظر هیچ دینی تکلیفی ندارد.

پاسخ اشکال پنجم:
با و جود ارسال رسل و تلاشی که پیامبران الهی برای هدایت بشر انجام دادند از جمله حضرت نوح که به مدت صدها سال دین الهی را تبلیغ کرد، جای اعتراض یا شکی باقی نمی‌ماند!

پاسخ اشکال ششم:
قطعا بین جاهل قاصر و جاهل مقصر تفاوت وجود دارد. جاهل مقصر کسی است که می‌تواند تحقیق کند و به حقایق برسد اما کوتاهی می‌کند تا حقیقت برایش کشف نشود. این شخص نزد خدای متعال معذور نخواهد بود. اما جاهل قاصر کسی است که توان کشف حقیقت را ندارد یا که راه‌های به دست آوردن واقعیت برای او بسته است. این شخص نزد خدای متعال حکمی جدای از دیگران دارد و مطابق با مصلحت الهی با او برخورد خواهد شد. اگر مطابق با فطرت انسانی‌اش کارهای نیکی انجام داد رحمت خدا شامل حالش می‌شود.

پاسخ اشکال هفتم:
خدای متعال چون حکیم است، به اقتضای حکمتش می‌داند که با انسان‌ها و نیز دیگر موجودات و آثار آن‌ها چگونه رفتار کند و ما بندگان نادان درگاهش از بسیاری از حکمت‌های الهی بی‌خبریم و این جهل گاهی در مسیر بندگی قرار می‌گیرد بدون هیچ شک یا اعتراضی و گاهی سر از پرسش‌های بی‌سر‌انجام در‌ می‌آورد و گاهی به عصیان منجر می‌‌شود.

پاسخ آخرین اشکال:
فرق معجزه و سحر در آن زمان هم کاملا معلوم بوده است. به این دلیل که کسی نمی‌توانست با سحر و جادو یا شعبده بازی به جنگ معجزات رسولان الهی برود یا که مثل کاری که آن ها می‌کردند انجام دهد که این کار در موارد فراوان به تایید تاریخ رسیده است. در خاتمه باید گفت اگر قرار است هر کدام از پاسخ‌ها مستند به منابعی شود، بسیار طولانی خواهد شد. به همین دلیل اگر توضیح بیشتری لازم دارید مناسب است هر پرسشی را به شکل جدا ارسال کرده تا پاسخ مبسوط و مستند آن را دریافت کنید.

_________
(1) غافر/ 31.
(2) روم/ 41.
(3) ابراهیم/ 4.

موضوع قفل شده است