جمع بندی ابهام در آیات قرآن و 3 تناقض

تب‌های اولیه

10 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ابهام در آیات قرآن و 3 تناقض

آیات قرآن را به 2 دسته تقسیم کرده اند، محکم و متشابه، و این کار خود پیامبر بوده (سوره آل عمران آیه 7) و تحت تاثیر حرف های اعراب اطراف بوده، و این نشان میدهد قرآن حتی برای اعراب هم مبهم است چه رسد به عجمان و این چیزی نیست که بشود زیرش زد و تفسیرهای متفاوتی که از آیات متفاوت قرآن میشود حتی در بین خود شیعیان یا سنیان کاملا نشاندهنده این هست که قرآن در برخی آیات کاملا مبهم میشود و مترجمان مجبور میشوند چندین پرانتز بگذارند و کلماتی را اضافه کنند تا بتوان فهمید که آیه چه میگوید و این شامل همه موارد نمیشود و در بعضی آیات حتی پرانتزها هم جوابگو نیستند و باید به تفاسیر رجوع کرد و اینجاست که اختلافات نمایانگر میشود.

جالب اینجاست که اگر به آیه رجوع کنیم میبینیم که پیامبر انتظار دارد انسانها به همه آیات چه محکم چه متشابه ایمان بیاورند با اینکه به قول خودش فقط راسخون در دانش آیات متشابه را میفهمند و عموم انسانها متشابه را درک نمیکنند (البته همانهایی که مثلا راسخون در دانش هستند هم بینشان در تفسیر آیات مختلف اختلاف است!) پس خدا از ما انتظار دارد که برخی سخنانش را بدون اینکه بفهمیم قبول کنیم و در حالی که به ما عقل داده انتظار دارد که مثل احمقها رفتار کنیم که این واقعا جای سئول دارد!

سئوال دیگر این است که اگر قرار است آیات متشابه را فقط راسخون در دانش بفهمند پس چرا خدا این آیات را جداگانه در کتابی دیگر نازل نکرده؟! مردم عادی از کجا بفهمند فلان آیه متشابه است؟! جالب اینجاست که بعضی مفسران این ابهامات را معجزه میدانند! اگر چنین باشد دیوانگان بزرگترین معجزه گرانند چون حرف های نامفهوم فراوانی میزنند!

حال با این مقدمه به 3 تناقضی که گفتم میرسید:

1-خدا در آیه 1 سوره یوسف قرآن را "کتاب المبین" و در آیه 1 سوره حجر "قرآن مبین" نامیده است و البته فقط این 2 آیه نیست که قرآن را "روشن" میدانند بلکه آیات فراوانی هستند که قرآن را کتابی "مبین" نامیده اند و این روشن بودن قرآن با این ابهامات در تناقض است.

2-خدا در آیه 17 سوره قمر گفته است که قطعا قرآن را آسان کرده برای پندگیری. آسان بودن قرآن هم چندین بار تکرار شده. آسان بودن قرآن هم با این ابهامات در تناقض است.

3-تناقض سوم در مورد ابهام و هدایت است. خدا صدها بار در قرآن گفته این کتاب را برای هدایت مردم فرستاده حال آنکه کتاب مبهم نه هدایتگر بلکه گمراه کننده است.

نکته=شاید برخی برای فرار از جواب بگویند منظور از روشن بودن یا آسان بودن یا هدایتگر بودن قرآن برخی آیات قرآن است که باید گفت قرآن هیچ جا نگفته برخی آیات قرآن روشن یا آسان یا هدایتگرند و البته کلی گویی قرآن خودش منشا بسیاری ایرادات است که در تاپیکی دیگر به آن اشاره کرده ام.

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد یاسین

asdasd;662144 نوشت:
آیات قرآن را به 2 دسته تقسیم کرده اند، محکم و متشابه، و این کار خود پیامبر بوده (سوره آل عمران آیه 7) و تحت تاثیر حرف های اعراب اطراف بوده، و این نشان میدهد قرآن حتی برای اعراب هم مبهم است چه رسد به عجمان و این چیزی نیست که بشود زیرش زد و تفسیرهای متفاوتی که از آیات متفاوت قرآن میشود حتی در بین خود شیعیان یا سنیان کاملا نشاندهنده این هست که قرآن در برخی آیات کاملا مبهم میشود و مترجمان مجبور میشوند چندین پرانتز بگذارند و کلماتی را اضافه کنند تا بتوان فهمید که آیه چه میگوید و این شامل همه موارد نمیشود و در بعضی آیات حتی پرانتزها هم جوابگو نیستند و باید به تفاسیر رجوع کرد و اینجاست که اختلافات نمایانگر میشود.

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و احترام

«هُوَ الَّذي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ مِنْهُ آياتٌ مُحْكَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ فَأَمَّا الَّذينَ في‏ قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْويلِه»[1] (او كسى است كه اين كتاب (آسمانى) را بر تو نازل كرد، كه قسمتى از آن، آيات «محكم» [صريح و روشن‏] است؛ كه اساس اين كتاب مى ‏باشد؛ (و هر گونه پيچيدگى در آيات ديگر، با مراجعه به اينها، برطرف مى ‏گردد.) و قسمتى از آن، «متشابه» است [آياتى كه به خاطر بالا بودن سطح مطلب و جهات ديگر، در نگاه اول، احتمالات مختلفى در آن مى ‏رود؛ ولى با توجه به آيات محكم، تفسير آنها آشكار مى ‏گردد.] اما آنها كه در قلوبشان انحراف است، به دنبال متشابهاتند، تا فتنه‏ انگيزى كنند (و مردم را گمراه سازند)؛ و تفسير (نادرستى) براى آن مى ‏طلبند).

در همین آیه که بحث محکم و متشابه مطرح شده است مطالبی در ترجمه در پرانتز ذکر شد تا افرادی که فارس زبان هستند بهتر بتوانند معنی آیه را متوجه شوند در حالیکه افراد عرب زبان نیاز به این مطالب داخل پرانتز ندارند.

کتابهای علمی در رشته های مختلف که توسط دانشمندان نگاشته شد از قدیمی ترین زمانها، مانند کتب افلاطون و ارسطو تا ابوعلی سینا و دانشمندان معاصر، توسط شاگردان و پیروان شان و سایر دانشمندان توضیح و شرح داده می شود. آیا این توضیح و شرح نقص بر آن کتاب یا مولف آن محسوب می شود؟!

اساسا چه کتابی مورد توضیح و شرح قرار می گیرد؟ کتابی که از اهمیت بالایی برخوردار و عمیق باشد یا کتابی که بی اهمیت و سطحی باشد؟!

اگر قرآن در طول زمان مورد توجه و شرح و تفسیر داشمندان مسلمان و غیر مسلمان قرار می گیرد، نشانده اهمیت و ارزش فوق العاده آن است.


[/HR][1] - سوره آل عمران،آیه7.


بسم الله الرحمن الرحیم


منظور از آيات محكم و متشابه چيست؟



واژه" محكم" در اصل از" احكام" به معنى ممنوع ساختن، گرفته شده است و به همين دليل به موجودات پايدار و استوار، محكم مى‏ گويند، زيرا عوامل انحرافى را مى‏ زدايند و نيز سخنان روشن و قاطع كه هر گونه احتمال خلاف را از خود دور مى ‏سازد محكم مى ‏گويند (راغب در مفردات مى‏گويد: حكم (و حكمه) در اصل به معنى منع است) و دانش را از اين جهت حكمت مى‏ گويند كه انسان را از بديها باز مى‏ دارد.


بنا بر اين مراد از" آياتٌ مُحْكَماتٌ‏" آياتى است كه مفهوم آن به قدرى روشن است كه جاى گفتگو و بحث در آن نيست، آياتى همچون‏ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ " بگو او است خداى يگانه"، لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْ‏ءٌ «2»" هيچ چيز همانند او نيست"، اللَّهُ خالِقُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ «3»" خداوند آفريننده و آفريدگار همه چيز است"، لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ‏ «4»" سهم ارث پسر معادل سهم دو دختر است" و هزاران آيه مانند آنها در باره عقايد و احكام و مواعظ و تواريخ، همه از محكمات مى‏باشند.



اين آيات (محكمات) در قرآن" ام الكتاب" ناميده شده، يعنى اصل و مرجع و مفسر و توضيح دهنده آيات ديگر است.



واژه" متشابه" در اصل به معنى چيزى است كه قسمت‏هاى مختلف آن، شبيه يكديگر باشد، به همين جهت به جمله‏ ها و كلماتى كه معنى آنها پيچيده است و گاهى احتمالات مختلف در باره آن داده مى ‏شود،" متشابه" مى‏ گويند، و منظور از متشابهات قرآن همين است، يعنى آياتى كه معانى آن در بدو نظر پيچيده است، و در آغاز، احتمالات متعددى در آن مى‏ رود، اگر چه با توجه به آيات محكم، تفسير آنها روشن است.[1]





[/HR]
[1] - تفسير نمونه، ج‏2، ص: 432

asdasd;662144 نوشت:
سئوال دیگر این است که اگر قرار است آیات متشابه را فقط راسخون در دانش بفهمند پس چرا خدا این آیات را جداگانه در کتابی دیگر نازل نکرده؟! مردم عادی از کجا بفهمند فلان آیه متشابه است؟! جالب اینجاست که بعضی مفسران این ابهامات را معجزه میدانند! اگر چنین باشد دیوانگان بزرگترین معجزه گرانند چون حرف های نامفهوم فراوانی میزنند!

سلام

قران دقت شود قرآن غیر از مصحف است ؛ چون همراه مبین کتاب است هیچ ابهامی ندارد ولعنت خدا بر یهودیانی که با طرد ثقل ثانی باعث این بدبختی عظمای بشریت شدند .

وعلت وجود آیات متشابه و ناسخ و منسوخ همان جاودانگی قران بود که تا قیامت بایستی جوابگوی نیازهای بشریت باشد که متاسفانه چنین نشد و مسیر عوض شد و....

asdasd;662144 نوشت:
ابهام در آیات قرآن و 3 تناقض

ببخشیدا ولی ادم وقتی متن شما رو می خونه خود بخود برداشت می کنه که بزور می خوای ایراد در بیاری از قران:khaneh:

asdasd;662144 نوشت:
آیات قرآن را به 2 دسته تقسیم کرده اند، محکم و متشابه، و این کار خود پیامبر بوده (سوره آل عمران آیه 7) و تحت تاثیر حرف های اعراب اطراف بوده، و این نشان میدهد قرآن حتی برای اعراب هم مبهم است چه رسد به عجمان و این چیزی نیست که بشود زیرش زد و تفسیرهای متفاوتی که از آیات متفاوت قرآن میشود حتی در بین خود شیعیان یا سنیان کاملا نشاندهنده این هست که قرآن در برخی آیات کاملا مبهم میشود و مترجمان مجبور میشوند چندین پرانتز بگذارند و کلماتی را اضافه کنند تا بتوان فهمید که آیه چه میگوید و این شامل همه موارد نمیشود و در بعضی آیات حتی پرانتزها هم جوابگو نیستند و باید به تفاسیر رجوع کرد و اینجاست که اختلافات نمایانگر میشود.

جالب اینجاست که اگر به آیه رجوع کنیم میبینیم که پیامبر انتظار دارد انسانها به همه آیات چه محکم چه متشابه ایمان بیاورند با اینکه به قول خودش فقط راسخون در دانش آیات متشابه را میفهمند و عموم انسانها متشابه را درک نمیکنند (البته همانهایی که مثلا راسخون در دانش هستند هم بینشان در تفسیر آیات مختلف اختلاف است!) پس خدا از ما انتظار دارد که برخی سخنانش را بدون اینکه بفهمیم قبول کنیم و در حالی که به ما عقل داده انتظار دارد که مثل احمقها رفتار کنیم که این واقعا جای سئول دارد!

سئوال دیگر این است که اگر قرار است آیات متشابه را فقط راسخون در دانش بفهمند پس چرا خدا این آیات را جداگانه در کتابی دیگر نازل نکرده؟! مردم عادی از کجا بفهمند فلان آیه متشابه است؟! جالب اینجاست که بعضی مفسران این ابهامات را معجزه میدانند! اگر چنین باشد دیوانگان بزرگترین معجزه گرانند چون حرف های نامفهوم فراوانی میزنند!

حال با این مقدمه به 3 تناقضی که گفتم میرسید:

1-خدا در آیه 1 سوره یوسف قرآن را "کتاب المبین" و در آیه 1 سوره حجر "قرآن مبین" نامیده است و البته فقط این 2 آیه نیست که قرآن را "روشن" میدانند بلکه آیات فراوانی هستند که قرآن را کتابی "مبین" نامیده اند و این روشن بودن قرآن با این ابهامات در تناقض است.

2-خدا در آیه 17 سوره قمر گفته است که قطعا قرآن را آسان کرده برای پندگیری. آسان بودن قرآن هم چندین بار تکرار شده. آسان بودن قرآن هم با این ابهامات در تناقض است.

3-تناقض سوم در مورد ابهام و هدایت است. خدا صدها بار در قرآن گفته این کتاب را برای هدایت مردم فرستاده حال آنکه کتاب مبهم نه هدایتگر بلکه گمراه کننده است.

نکته=شاید برخی برای فرار از جواب بگویند منظور از روشن بودن یا آسان بودن یا هدایتگر بودن قرآن برخی آیات قرآن است که باید گفت قرآن هیچ جا نگفته برخی آیات قرآن روشن یا آسان یا هدایتگرند و البته کلی گویی قرآن خودش منشا بسیاری ایرادات است که در تاپیکی دیگر به آن اشاره کرده ام.

سلام
اگر در قرآن چیزی به اسم متشابهات وجود داشته باشد کاملاً حق با شماست و علاوه بر دلایل شما می توان دهها دلیل دیگر ارائه داد که با آیه 7 آل عمران صد درصد در تناقض هستند . اما حقیقتاً در قرآن هیچ متشابهی وجود ندارد و متشابهات همین شأن نزولها و احادیثی هستند که آمده اند قرآن را تلبیس کنند و الا محال است در این کتاب شگرف تناقضی یافت.

چقدر جالب است که بسیاری از افراد چنان از عقل دم میزنند که گویا خود عقل محکم و تعریف شده است حال آنکه یکی از مبهم ترین و متغیرترین چیزهایی است که گاه معیار قرار میگیرد. این دوست بزرگوار اندکی تامل کند که آیا عقل مثلا برادر یا پدر خود ایشان با عقل ایشان یکسان هست؟ با عقل اقای همسایه یا ... یکسان است؟ چگونه انتظار دارند که مفاهیم و اصول برای همه با هر میزان عقلی که برای خود قائلند تعریف شده و روشن باشد؟

سلام
توصیه می کنم این تاپیک رو مطالعه بفرمایید:
مبهم گویی های قرآن

به گفته میقات گرامی (کارشناس):

نقل قول:
وجود اين گونه آيات [متشابهات] در قرآن، نياز شديد مردم را به پيشوايان الهى و پيامبر (صلی الله علیه وآله) و اوصياى او روشن مى‏ سازد، و سبب مى‏ شود كه مردم به حكم نياز علمى، به سراغ آن ها بروند و رهبرى آن ها را عملا به رسميت بشناسند و از علوم ديگر و راهنمايی هاى مختلف آنان نيز استفاده كنند.

بسم الله الرحمن الرحیم
تاپیک جمع بندی

آیات قرآن در یک تقسیم بندی، دو دسته اند؛ آیات محکم و آیات متشابه

منظور از آيات محكم و متشابه چيست؟

واژه" محكم" در اصل از" احكام" به معنى ممنوع ساختن، گرفته شده است و به همين دليل به موجودات پايدار و استوار، محكم مى‏ گويند، زيرا عوامل انحرافى را مى‏ زدايند و نيز سخنان روشن و قاطع كه هر گونه احتمال خلاف را از خود دور مى ‏سازد محكم مى ‏گويند (راغب در مفردات مى‏گويد: حكم (و حكمه) در اصل به معنى منع است) و دانش را از اين جهت حكمت مى‏ گويند كه انسان را از بديها باز مى‏ دارد.


بنا بر اين مراد از" آياتٌ مُحْكَماتٌ‏" آياتى است كه مفهوم آن به قدرى روشن است كه جاى گفتگو و بحث در آن نيست، آياتى همچون‏ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ " بگو او است خداى يگانه"، لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْ‏ءٌ «2»" هيچ چيز همانند او نيست"، اللَّهُ خالِقُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ «3»" خداوند آفريننده و آفريدگار همه چيز است"، لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ‏ «4»" سهم ارث پسر معادل سهم دو دختر است" و هزاران آيه مانند آنها در باره عقايد و احكام و مواعظ و تواريخ، همه از محكمات مى‏باشند.


اين آيات (محكمات) در قرآن" ام الكتاب" ناميده شده، يعنى اصل و مرجع و مفسر و توضيح دهنده آيات ديگر است.


واژه" متشابه" در اصل به معنى چيزى است كه قسمت‏هاى مختلف آن، شبيه يكديگر باشد، به همين جهت به جمله‏ ها و كلماتى كه معنى آنها پيچيده است و گاهى احتمالات مختلف در باره آن داده مى ‏شود،" متشابه" مى‏ گويند، و منظور از متشابهات قرآن همين است، يعنى آياتى كه معانى آن در بدو نظر پيچيده است، و در آغاز، احتمالات متعددى در آن مى‏ رود، اگر چه با توجه به آيات محكم، تفسير آنها روشن است.[1]


الفاظ قرآن شيرين و جذاب تعبيراتش زنده و پر معنى، انذارها و بشارتهايش صريح و گويا، داستانهايش واقعى و پر محتوا، دلائلش قوى و محكم، منطقش‏شيوا و متين، خلاصه آنچه لازمه تاثير گذاردن يك سخن است در آن جمع است، و به همين دليل هر زمان دلهاى آماده با آن تماس يابد، مجذوب آن مى‏شود و در طول تاريخ اسلام نمونه‏هاى عجيب و شگفت‏انگيزى از تاثير عميق قرآن در دلهاى آماده ديده مى‏شود، كه شاهد گوياى اين امر است.[2]
قرآن به" مبين بودن" توصيف شده و" مبين" چنان كه از لغت استفاده مى‏شود هم به معنى لازم و هم به معنى متعدى آمده است، چيزى كه هم آشكار است و هم آشكار كننده، و قرآن مجيد با محتواى روشنش حق را از باطل آشكار و راه را از بيراهه نمودار مى‏سازد[3]



[/HR][1] - تفسير نمونه، ج‏2، ص: 432

[2] - تفسير نمونه، ج‏23، ص: 35-36.

[3] - تفسير نمونه، ج‏16، ص: 9
موضوع قفل شده است