بی اهمیت بودن خداوند و بهشت و جهنم در صورت داشتن باور به آن

تب‌های اولیه

9 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
بی اهمیت بودن خداوند و بهشت و جهنم در صورت داشتن باور به آن

بسم رب الحیدر

سلام و عرض ادب و احترام
آدما 4 دسته اند بنظرم:
اونایی که به خدا باور و اعتقاد دارن و تلاش خوبی میکنن برای جلب رضایت آفریدگارشون و جزو بندگان مومن خدا محسوب میشن
اونایی که به خدا باور و اعتقاد دارن و دوست دارن بندگی خدا رو کنن و براش تلاش هم میکنن اما غفلت و گناه جلوی دستوبالشونو میگیره که اینام فکر کنم حسابشون زیاد بد نباشه پیش خدا
اونایی که به خدا به بهشت به جهنم باور و اعتقاد دارن اما هیچ تمایلی به اطاعت و بندگی خدا ندارن و انگار دارن راجبه یه بازی بچگانه صحبت میکنن
اصلا براشون مهم نیست قوانین خدا اصلا براشون مهم نیست زیبایی بهشت و دردناک بودن جهنم
برای مثال این جوکایی که درست کردن که میگه بهشت خوبه اما جهنم همه آشنان یا مثلا آدمای جهنم باحال ترن
اینا به ظاهر جوکه ولی فکر میکنم واسه بعضیا واقعیته
و در عین باور به خدا و بهشت و جهنم این چیزا براشون یه جوک یا یه شوخیه
و دسته آخر اونایی که کلا باور و اعتقاد به خدا ندارن که تکلیفشون مشخصه

یکم بیان واضح موضوع سخت بود امیدوارم خوب متوجه شده باشید
تشکر

یاعلی مدد

با نام و یاد دوست




کارشناس بحث: استاد هادی

با سلام و عرض ادب
طاعات وعبادات قبول باشه ان شإ الله
بهشت چون عالمی فراتر از این عالم است مجرد بوده و ویژگی های عالم ماده را ندارد، برای مثال دربهشت زمان و مکان مطرح نیست ،دربهشت خستگی و کسالت وجود ندارد بهشت جایگاهی است که هر لحظه نعمت جدیدی به انسان عطا می شود لذا نعمتهایش تکراری نیست؛ ازدیدگاه روایات نعمت های بهشتی لذت تمامی نعمتها را دارا هستند مثلا سیب بهشتی هم مزه گلابی می دهد هم مزه موز را می دهد و ... .
نعمت های بهشت هر لحظه تجدید می شود و حالت تکراری ندارند .
در ثانی، بهشت غایت انسان نیست . غایت انسان لقاءالله است اگر انسان معرفت کافی نسبت به اهداف خلقت داشته باشد و بداند که بهشت آخر سیر انسان نیست بلکه نعمات بالاتری هم مانند رضوان الهی ولقإ الله در انتظار اوست از شدت شوق جان می باخت. انسان می تواند به مرتبه ای برسد که بهشت آفرین باشد و بهشت مشتاق وی باشد چنانکه بهشت مشتاق حضرت سلمان بود چون حضرت رسول ص فرمود سلمان منا اهل البیت .

لینک زیر را مطالعه فرمایید اگر باز هم سوالی بود در خدمتم

http://www.soalcity.ir/node/2210

هادی;697113 نوشت:
با سلام و عرض ادب
طاعات وعبادات قبول باشه ان شإ الله
بهشت چون عالمی فراتر از این عالم است مجرد بوده و ویژگی های عالم ماده را نداردبرای مثال دربهشت زمان و مکان مطرح نیست ،دربهشت خستگی و کسالت وجود ندارد بهشت جایگاهی است هر لحظه نعمت جدیدی به انسان عطا می شود لذا نعمتهایش تکراری نیست؛ ازدیدگاه روایات نعمت های بهشتی لذت تمامی نعمتها را داراست مثلا سیب بهشتی هم مزه گلابی می دهد هم مزه موز را می دهد و ... .
نعمت های بهشت هر لحظه تجدید می شود و حالت تکراری ندارند .
در ثانی، بهشت غایت انسان نیست . غایت انسان لقإ الله است اگر انسان معرفت کافی نسبت به اهداف خلقت داشته باشد و بداند که بهشت آخر سیر انسان نیست بلکه نعمات بالاتری هم مانند رضوان الهی ولقإ الله در انتظار اوست از شدت شوق جان می باخت. انسان می تواند به مرتبه ای برد که بهشت آفرین باشد و بهشت مشتاق وی باشد چنانکه بهشت مشتاق حضرت سلمان بود چون حضرت رسول ص فرمود سلمان منا اهل البیت .

لینک زیر را مطالعه فرمایید اگر باز هم سوالی بود در خدمتم

http://www.soalcity.ir/node/2210

ممنون.
ببخشید ی سوال....

داستان سیمرغ و سیمرغ مولانا رو شنیده اید؟

monji-sec;697201 نوشت:
ممنون.
ببخشید ی سوال....

داستان سیمرغ و سیمرغ مولانا رو شنیده اید؟

بله تا حدودی شنیده ام چطور؟

هادی;697543 نوشت:
بله تا حدودی شنیده ام چطور؟

توی این داستان پس از گذشت باب های عرفان....هرکدام از سی تا مرغ پرنده ک به دیدار سیمرغ میرفتن!سی مرغ نماد حق و خداوند بود.........
به دیدار خداوند میخواستن برسن....پس از مشت های طولانی به کوه سی مرغ رسیدند ک گفتند پس سیمرغ کجاست؟
ک هدهد نماد راهنما بود به پرنده ها میگه سی مرغ خوده شما و ریاضت نفستان است!
حالا از حرف های شما در مورد وصف بهشت ی همچین چیزی دریافت کردم.....

monji-sec;697201 نوشت:
ممنون.
ببخشید ی سوال....

داستان سیمرغ و سیمرغ مولانا رو شنیده اید؟

با سلام:

جسارتا داستان سیمرغ در کتاب منطق الطیر عطار است.

عطار این رساله را با تاثیر از رساله صفیر سیمرغ "سهروردی"نوشت.

بیتی را هم به مولانا در این ارتباط نسبت می دهند:

هفت شهر عشق را عطار گشت

ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم

حبیبه;697768 نوشت:
با سلام:

جسارتا داستان سیمرغ در کتاب منطق الطیر عطار است.

عطار این رساله را با تاثیر از رساله صفیر سیمرغ "سهروردی"نوشت.

بیتی را هم به مولانا در این ارتباط نسبت می دهند:

هفت شهر عشق را عطار گشت

ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم

شرمنده امسال اینقدر واسه کنکور اسم و کتاب شاعر حفظ کردیم همه چی قاطی شده:Khandidan!:

بله عطار ...:hamdel:

monji-sec;697779 نوشت:
شرمنده امسال اینقدر واسه کنکور اسم و کتاب شاعر حفظ کردیم همه چی قاطی شده:Khandidan!:

بله عطار ...:hamdel:

خواهش می کنم،گاهی پیش می آید.

موضوع قفل شده است