لبخندهای حلال

تب‌های اولیه

11 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
لبخندهای حلال

در این تاپیک قصد داریم لبخند بر لبان کاربران گرامی بنشانیم

:Nishkhand:

فقط از بزرگوارانی که در این تاپیک قصد مشارکت و همکاری دارند تقاضا دارم مطالبی که قرار می دهند همراه با رعایت موازین شرعی و مطابق با قوانین سایت باشد .

پس ، از گذاردن مطالب غیر اخلاقی و دینی و نیز از گذاردن تصاویر طنز جدا خودداری کنید

برچسب: 



اهداف تربیتی: جهت تقویت آن بخشی از مغز که از وجودش بی خبرند:
ترم اول: دروس پایه ای

چطور بدون مادرمان زندگی کنیم (200 ساعت)
همسرم مادرم نیست (35 ساعت)
درک این مسئله که فوتبال چیزی جز یک ورزش نیست و این که حذف شدن از جام جهانی فاجعه نیست (500 ساعت)

ترم دوم: زندگی زناشویی

بچه دار شدن بدون حسودی به نوزاد (50 ساعت)
غلبه بر سندروم "کنترل از راه دور تلویزیون همیشه باید دست من باشد" (55 ساعت)
درک این مسئله مهم که کفش ها خودشان توی جاکفشی نمی روند (80 ساعت)
چطور بدون گم شدن، لباس های کثیفمان را تا سبد رخت چرک ببریم (50 ساعت)
چطور بدون اینکه ناله کنیم از بیماری مهلک سرما خوردگی جان سالم به در ببریم (50 ساعت)

ترم سوم: اوقات فراغت

چطور در آشپزی کمک کنیم بدون اینکه آشپزخانه را به گند بکشیم.
چطور نوشیدنی سرو کنیم بدون اینکه سینی را تبدیل به استخر کنیم.
چطور یک بلوز را در کم تر از دو ساعت اتو کنیم و در عین حال از سوختنش جلوگیری کنیم.

ترم چهارم: آشپزخانه

مرحله اول مقدماتی:
Offخاموش
On روشن

مرحله دوم پيشرفته:

اولین نیمروی زندگیم بدون سوزاندن ماهیتابه .

کلاس عملی:

عملیات جوشاندن آب قبل ازاضافه کردن ماکارونی
(بعد از قبولی در مرحله اول، مرحله فشرده با عناوین زیر آغاز میشود. نظر به اینکه مباحث واقعا پیچیده اند در هر کلاس حداکثر هشت شاگرد پذیرفته می شوند.)
اولین مبحث: البسه از لباسشویی تا کمد: یک مرحله مرموز
دومین مبحث: ریسک های پر کردن ظرف آب بعد از آب خوردن و بردن آن تا یخچال
سومین مبحث: آشپزی و بیرون بردن زباله ها شما را ناقص نمی کند
چهارمین مبحث: مصیبت کاغذ توالت: کاغذ توالت خود به خود کنار توالت ظاهر نمی شود (نمایشگاهی از همه چیزهای خود به خودی در خانه!)
ششمین مبحث: تفاوت های اساسی زمین با سبد رخت چرک!
هفتمین مبحث: "مردی در صندلی کنار راننده"
(آیا واقعا ممکن است دائما دستورالعمل صادر نکنیم و غر نزنیم وقتی خانم رانندگی می کند یا مشغول پارک کردن است؟)

ـ هشت صبح راه میافتم ۸:۳۰ میرسم
هفت و نیم راه میافتم ۸:۳۰ میرسم
هفت راه میافتم ۸:۳۰ میرسم
شش راه میافتم ۸:۳۰ میرسم
نصفه شب راه میافتم ۸:۳۰ میرسم
از معجزات تهران اینه هر ساعتی راه بیوفتی هشت و نیم می رسی سر کار!! !!

ـ طرف یه پارچه میبره خیاطی ، میگه اینو برام بدوز !
به خیاطه میگه فردا نیام بگی : برق رفت ، سوزن شکست ، نخ نبود ، چرخ خراب شد ، بابام مرد و ... اصلا بده بابا نمیخواد بدوزیش !!

ـ کل عمر دپرس بودیم ...
آخرش تووو اعلامیه میزنن “شادروان”

ـ یادش بخیر سال اول دبیرستان دبیر مطالعات اجتماعی ازم پرسید:
پدرام! به نظر تو بهترین راه رسیدن مردم به آزادی چیه؟
منم گفتم: مترو...
... انداختم بیرون ....

ـ دقت کردین یک پاک کن هیچوقت تموم نمیشه
بلکه نصف میشه یا گم میشه یا دزدیده میشه؟
نه جان من دقت کرده بودین ؟!

  • :khaneh:

ـ آیا میدانید با حذف جمله " خوب ، دیگه چه خبر " از زبان پارسی ارزش سهام مخابرات با کاهش ۸۰ درصدی مواجه می شود.

ـ باز یه سوالی مغزمو پریشون کرده چرا جمعه انقدر به شنبه نزدیکه ولی شنبه انقدر از جمعه دوره؟!!

ـ عمو زنجیر باف جان ضمن عرض سلام و خسته نباشید جهت زحمات بی دریغ شما بزرگوار یک گِلگی داشتم از حضورتون . . .
شما که زنجیر ما رو بافتی . . . پَه چرا پشت کوه انداختی؟ مشکلتون دقیقاً چی بود؟

ـ اينائي که هميشه کليد دارن اما زنگ ميزنن و آسايش آدمو بهم ميزنن همونائی هستن که هر بارکه ميرن حموم بعدش ميگن اون حوله منو میاری؟

ـ تا حالا دقت کردين سر سفره وقتي به طرفت ميگي نمکدون رو بده، اول خودش نمک ميريزه رو غذاش ، بعد ميده به تو...

ـ من شیرجه زدن رو قبل از اینکه تو آب یاد بگیرم موقعی که رو سر عروس و دوماد پول میریختن یاد گرفتم (ینی شیرجه در حد المپیک)

ـ انقد که کارمندای ایران روی تعطیلیای تقویم تسلط دارن، رو مسیر خونشون تسلط ندارن

ـ اﮔﺮ ﺩﯾﺪﯼ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﺑﺮﺩﺭﺧﺘﯽ ﺗﮑﯿﻪ ﮐﺮﺩﻩ .
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﺳﺮﯾﻊ ﺑﯿﺎﺭﯾﺪﺵ ﮐﻨﺎﺭ، ﯾﻬﻮ ﮔﻼﺑﯿﯽ ﭼﯿﺰﯼ ﻣﯿﺨﻮﺭﻩ ﺗﻮﺳﺮﺵ ﭼﺎﺭﺗﺎﻓﺮﻣﻮﻝ ﺑﻪ ﻓﯿﺰﯾﮏ ﺍﺿﺎﻓﻪ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﺑﺪﺑﺨﺖ ﻣﯿﺸﯿم

ـ به پسته‌ ها بگید اگه چیز خنده‌ داری هست بگن گردوه ها هم بخندن...

ـ بچه 7ساله ایفون فایو اس دستشه! باور كنيد من هم سن این بودم تنها خواستم از خانوادم این بود وقتی خیار پوست میکنن منو صدا کنن پوست خیارارو بخورم

ـ از رمانتیک‌ترین صحنه‌های زندگی هر آدمی اونجاییه که اولین نفر باشه که بشقاب ته‌دیگ به دستش میرسه، واسه چن ثانیه حس پادشاهی بهت دست میده

من تا حالا دو بار شکست عشقی خوردم ، دو بار مساوی کردم و سه بار برنده شدم ......... الانم با 11 امتیاز تو رده پنجم جدول هستم.!!!

ـ ملت یه جوری واسه امتحانا دارن درس میخونن که انگار نه انگار عاقبت هممون خاکه ...

ـ بالاتر از سرعت نور ميدوني چيه ؟ سرعت جمع و جور كردن خونه در مواجهه با مهمان سرزده...

ـ من وقتی امتحان میدم به تنهایی معدل کلاس رو دو سه نمره میارم پایین !

ـ دیروز رفتم مغازه گفتم شیرکاکائو چنده ؟
گفت ۱۸۰۰تومن.
یهو یادم اومد که عهههههه من که عاشق آب معدنی ام !

ـ از دست این مورچه ها یه دقیقه موبایلمو نمیتونم بذارم زمین همش فکر میکنن سیب گاز زدس جمع میشن دورش
الان گرفتین اپل دارم یا بیشتر توضیح بدم؟

ـ پشت هر آدم موفقي، اينترنت قطع شده وجود داره

ـ تنها سودی که رشته ی تحصیلیم تا الآن داشته این بوده که؛ هر بار میرم تو آشپز خونه بهم میگن: مهندس! یه ۲ تا چایی بیار بخوریم!

اگه می شد دانشمندا یه وسیله اختراع می کردند که از خروپوف برق تولید کنه ، الان داداشم یه نیروگاه هسته ای محسوب می شد.!!!!

به هنگام بازدید از یک بیمارستان روانى، از روان‌پزشک پرسیدم شما چطور می‌فهمید که یک بیمار روانى به بسترى شدن در بیمارستان نیاز دارد یا نه؟
روان‌پزشک گفت: ما وان حمام را پر از آب می‌کنیم و یک قاشق چایخورى، یک فنجان و یک سطل جلوى بیمار می‌گذاریم و از او می‌خواهیم که وان را خالى کند.
من گفتم: آهان! فهمیدم. آدم عادى باید سطل را بردارد چون بزرگ‌تر است.
روان‌پزشک گفت: نه! آدم عادى درپوش زیر آب وان را بر می‌دارد. شما می‌خواهید تخت‌تان کنار پنجره باشد؟

[=microsoft sans serif]پیرمردی در بستر مرگ بود. در لحظات دردناک مرگ، ناگهان بوی عطر شکلات محبوبش از طبقه پایین به مشامش رسید. او تمام قدرت باقیمانده اش را جمع کرد و از جایش بلند شد.
همانطور که به دیوار تکیه داده بود آهسته آهسته از اتاقش خارج شد و با هزار مکافات خود را به پایین پله ها رساند و نفس نفس زنان به در آشپزخانه رسید و به درون آن خیره شد.
او روی میز ظرفی حاوی صدها تکه شکلات محبوب خود را دید و با خود فکر کرد یا در بهشت است و یا اینکه ... همسر وفادارش آخرین کاری که ثابت کند چقدر شیفته و شیدای اوست را انجام داده است و بدین ترتیب او این جهان را چون مردی سعادتمند ترک می کند. او آخرین تلاش خود را نیز به کار بست و خودش را به روی میز انداخت و یک تکه از شکلات ها را به دهانش گذاشت و با طعم خوش آن احساس کرد جانی دوباره گرفته است.
سپس مجدداً دست لرزان خود را به سمت ظرف برد که ناگهان همسرش با قاشق روی دست او زد و گفت: دست نزن، آنها را برای مراسم عزاداری ات درست کرده ام.

فیسبوک داری؟ بله
یاهو چی؟ آره
توئیتر؟ بله
اسکایپ؟ اونم دارم
وایبر؟ اوهوم
اینستاگرام؟ بله
وی چت هم داری؟ بعععله
کارو زندگی چی ؟ نه والا !!!!

[=lucida console]ـ یکی از جملاتی که می تونه یک دعوا رو تو ایکی ثانیه تموم کنه «هیس، مردم دارن نگاه می کنن» هست، به ثانیه نمی کشونه. اصلاً این رو باید تو آمپول کنن برای آرامش به ملت تزریق بشه!

ـ چرا وقتی پیرهن سفیدمون به یه جای خاکی می خوره سیاه می شه اما شلوار سیاهمون به همونجای خاکی می خوره سفید می شه!؟

ـ قانون پایستگی کادو:
هیچ کادوی زشت و به دردنخوری دور انداخته نمی شود... فقط از خانه ای به خانه دیگر و از شخصی به شخص دیگر منتقل می شود.

ـ کلاس اول دبستان بودم با خوشحالی دست تو نمره ام بردم و 9 رو کردم 19 بردمش پیش بابام گفتم 19 شدم جایزه می خوام!
اونم گوشم رو گرفت و گفت حالا برا 91 که گرفتی چی میخوای؟!

ـ امتحان رانندگی داشتم افسر پرسید جفت راهنما در چه مواقعی استفاده میشه؟ گفتم تو عروسی! هیچی دیگه! قبول نشدم.

ـ از قدیم گفتن کبوتر با کبوتر، چیپس با ماست!

ـ پسر چیست؟ یک انسان مظلوم و تنها زمان به دنیا آمدنش می گویند: حال مادرش چطور است؟ موقع عروسیش می گویند: چه عروس زیبایی و موقع مردنش می گویند: بیچاره زنش!

ـ مدرسه که می رفتم همیشه سر کلاس به این فک می کردم که اگه پنکه سقفی بیوفته کله کیا قطع می شه!

ـ کاش می شد وارد Menu زندگی بشیم و بعد تو قسمت Game setting بریم و Difficulty رو روی Easy تنظیم کنیم.

ـ دقت کردین هر وقت پول خرد نداشته باشین سوار تاکسی شیم، حتماً راننده تاکسی با یه مسافر دیگه که قبل از ما پیاده میشه سر پول خرد بحث شون می شه؟

ـ وقتی در یخچال رو باز می کنی:
1- اگر بخوای چیزی توش بذاری، تا خرخره پره.
2- اگه گرسنت باشه بخوای چیزی بخوری، فقط کمی برفک موجوده.

ـ تا همین 10 سال پیش وقتی با هدفون و هندزفری صحبت می کردی فکر می کردن دیوونه ای، الآن وقتی دیوونه بشی و با خودت حرف بزنی فکر می کنن هندزفری داری.

ـ پشت پیکان نوشته بود: بوق نزن! باور كن گاز میدم نمیره.

ـ یکی از دلایلی که من پیشرفت نمی کنم اینه که همه بعدش ازم شیرینی میخوان.

ـ طرف از کوبا تا فلوریدا 100 مایل شنا کرده که پیام صلح و دوستی رو به جهانیان برسونه بعد من چون کنترل دور بود ازم دیشب با تلویزیون روشن خوابیدم.

برگرفته از: پورتال خبری ـ سبک زندگی ـ برترین ها

موضوع قفل شده است