جمع بندی تضاد بین امکان صیغه بدون دخول و کرامت زن در اسلام

تب‌های اولیه

8 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تضاد بین امکان صیغه بدون دخول و کرامت زن در اسلام

سلام
شاید خیلی از آدم ها که اعتقادی به دین ندارند به راحتی از این حکم بگذرند و به پای نقص دین اسلام بذارن ولی من به عنوان یک دختر مذهبی که دوست دارم و می خوام که زندگیم رو بر پایه دین بچینم هرچه قدر که بیشتر فکر می کنم بیشتر به بن بست می خورم. البته مباحث تاپیک های مرتبط رو هم دنبال کردم ولی قانع نشدم.

یک سایتی باز شده بود که عنوانش این بود:
"ماساژ با صیغه محرمیت"، با حفظ تمام مسائل شرعی.
صیغه موقت یک ساعته مشروط به این که دخول صورت نگیره.

خب این مساله به خانم اجازه می ده در طول روز چندین بار مورد استفاده جنسی قرار بگیره و از نظر دین هیچ قبح شرعی هم نداره. و بدترین و شنیع ترین قسمت این که نوشته بود در انتها هپی اندینگ و ارضای جنسی با لمس و ... .

این که یک دختر صرفا با این شرط که مقلد یک مرجع خاص باشه یا در یک حکم اختلافی به مرجعی رجوع کنه- که اجازه پدر رو برای عقد لازم نمی دونه-، اجاز داره با خوندن صیغه عقد و البته مشروط به حفظ بکارت در روز بارها و بارها از روابط مختلف جنسی لذت ببره و یا ازش استفاده بشه داره دیوونم می کنه.
در واقع با شرط ذکر شده خانم نیازی نیست که عده بگذرونه. اینجاست که آدم پیش خودش فکر می کنه صرف جاری شدن صیغه عقد چی رو عوض می کنه و چطور ما رو متفاوت می کنه از جوامع غربی؟ عاقلانه فکر کنیم در این بین چه چیزی داره حفظ می شه؟ چه منفعتی وجود داره؟ چه تعهدی؟

می دونم تمام قوانین سوخت دارن ولی آخه یک حکم الهی چه قدر می تونه سوخت داشته باشه؟ آیا حکم خدا نیاز به اصلاح و مدیریت با عرف و قوانین اجتماع رو نداره؟ به طوری که اگه قوانین اجتماعی راه رو سد نمی کردن همین الان در تمام محیط های اجتماعی می تونست این رابطه به صورت شرعی بین هر دختر و پسری شکل بگیره... در روز بین یک دختر و چندین پسر و بالعکس. البته الان هم شکل می گیره ولی نه در قالب دین. این وجهه دینی غیر منطقی برای من خیلی سنگین و غیرقابل هضمه

می دونید؟ این بیشتر آزارم می ده که من دارم تمام سعیم رو می کنم که غرایز جنسی خودم رو کنترل کنم، روابط خودم رو با نامحرم کنترل کنم و غیره و ذالک. در حالی که دین خیلی راحت به من اجازه می ده در روابط گذرا و روزمره پاسخگوی بخش زیادی از نیازهای خودم باشم. من به چه امیدی باید این سختی ها رو تحمل کنم؟ با چه پشتوانه دینی و اخلاقی؟ آیا این مساله باعث سست شدن دخترهای متدین و پاک دامن و ایضا مردان پاک دامن نمیشه؟ و آیا تعریف پاک دامنی با قبول کردن و دامن زدن به این حکم تغییر نمی کنه؟


با نام و یاد دوست



کارشناس بحث: استاد صدیق

[=microsoft sans serif]باسلام و ارادت
سوالی که مطرح شد، حاوی چندین پرسش بود که لازم است به همه آنها اشاره شود.

مسئله اول: تفاوت صیغه با رابطه نامشروع چیست و چطور صیغه و عقد عربی میتواند ماهیت این عمل را متفاوت کند؟

اگر در واقع بخواهیم نگاه کنیم، در تمام موارد مورد نظر در یک رابطه جنسی(چه از طریق ازدواج شرعی، چه ازدواج قانونی و چه رابطه فراقانونی و غیر شرعی) یک رابطه در کار است. این رابطه در ظاهر هیچ فرقی با هم ندارد. آنچه موجب تفاوت میان این سه رابطه میشود و با نگاه برون دینی قابل درک است، صرفا اموری اعتباری است. اموری اعتباری که یا از ناحیه قوانین موضوعه بشری ناشی شده است و یا از ناحیه قوانین شرعی ادیان. بنابراین اگر نخواهیم این تفاوت را در نظر بگیریم، هیچ تفاوتی بین ازدواج(حتی دائم) و رابطه جنسی بدون ازدواج(چه شرعی و چه قانونی) وجود ندارد. کارکرد صیغه عقد و قوانین ثبت ازدواج صرفا جلوگیری از سوء استفاده افراد و گسترش بی بند و باری است.
کسانی که خود را متعبد به دینی خاص میدانند، رابطه خود با جنس مخالف را نیز با یاد خداوند، به دستور او و به شیوه ای که او فرموده برقرار میکنند. بر اساس این نگاه دینی، که برخواسته از متون اصیل دینی و احکام شریعت اسلام است، عقد ازدواج مجوزی برای شروع رابطه عاطفی و جنسی دو جنس مخالف است به صورتی که قبل از آن مجاز به برقراری آن نبودند.
همین مسئله در ازدواج موقت نیز جاری است، فارغ از اشکالی که در بحث جاری به نوع خاصی از ازدواج موقت گرفته شده است، اصل ازدواج موقت نیز مانند ازدواج دائم، به خاطر همین تفاوت است که از عمل نامشروع متمایز میشود. در تاپیک زیر مباحث دیگری نیز در این مورد بیان شده است.
آیا تفاوت رابطه مشروع و نامشروع در چند کلمه عربی است؟

[=microsoft sans serif]مسئله دوم: چرا احکام الهی، به روز نمیشود و جلوی سوء استفاده دیگران را نمیگیرد؟

در این مورد لازم است به چند مسئله توجه کنیم.
نکته اول: احکام الهی، آن دسته از آموزه های دین اسلام است که راه اثبات آنها تنها از طریق ادله نقلی ممکن است. به عبارت دیگر، احکام شرعی تعبدی است و تعقل و استدلال عقلی در هر یک از آها معنا ندارد.

نکته دوم: احکام شرعی بر اساس مصالح و مفاسدی جعل شده است. این مصالح، علت اصلی جعل آن احکام بوده است که ما جز در موارد معدود، اطلاعی از آنها نداریم.

نکته سوم: یک قانون گذار صالح و آگاه، هنگام وضع قوانین همه جوانب نیازهای زندگی فردی و اجتماعی را در نظر میگیرید و سعی میکند با این قوانین بیشترین فایده را برای آنها ایجاد کند. بنابراین در هنگام ملاحظه قوانین، نبایدبه صورت جزیره ای نگاه کنیم بلکه مجموعه قوانین را به صورت یک پازل در نظر بگیریم.

بنابر نکاتی که گفته شد، اگر بخواهیم به حکم الهی دست بیابیم، چاره ای نداریم جز اینکه به ادله موجود مراجعه کنیم. احتمال اینکه این قوانین و احکام تغییر کرده باشد، توجیه مناسب وقابل قبولی برای دست کشیدن از آنها نیست و عمل نکردن به آنها نیست.

اگر بخواهیم بر اساس فکر و عقیده خودمان عمل کنیم، حکم به دست آمده، دیگر حکم الهی نیست بلکه حکم دلخواه خودمان است.

البته اگر حاکم شرع(مرجع تقلید یا ولی فقیه) در فرایند استنباط حکم، به این رسید که این حکم بر اساس عناوین ثانوی یا مصلحت عمومی جامعه قابل اجرا نیست، با نظر او جلوی اجرای این حکم گرفته میشود. این نحوه عملکرد، مورد تایید دین و خود این روش، بر آمده از متون دینی و ادله نقلی است. ولی کسانی که دارای قوه استنباط نیستند و مکلف به تقلید هستند، حق این کار را نداریم و نمیتوانیم حکم دلبخواه خود را به عنوان حکم الهی و حکم شرعی قرار بدهیم.

[=microsoft sans serif]مسئله سوم: صیغه موقت بدون دخول(چه اذن پدر را نیاز داشته باشد و چه نه)، اصلا نیازی به نگهداشتن عده ندارد. به همین جهت گاه موجب میشود که یک دختر در یک روز با چند پسر در ارتباط باشد و همینطور بالعکس، این چه حکمتی میتواند داشته باشد؟

در این بخش، دو بخش باید تفکیک شود:
بخش اول: احکام شرعی ای که بیان شد:محدوده ازدواج موقت. اذن پدر در ازواج موقت. میزان عده برای این ممتعه بدون دخول.
در مورد این مسئله، لازم است که کارشناس فقه پاسخگو باشد. به همین جهت در این زمینه، بحث را به ایشان میسپاریم.

بخش دوم: حکمت این نوع ازدواج موقت.همانطور که در بخش قبل بیان شد، احکام به صورت یک زنجیره به همه پیوسته است و برای بررسی آنها لازم است از نگاه جزیره ای به انها خوداری شود. به هیمن جهت برای اینکه فایده و فلسفه این نوع ازدواج موقت را بهتر متوجه شویم لازم است ابتدا فلسفه ازدواج بیان شود.

موارد زیادی به عنوان فایده و حکمت ازدواج موقت بیان شده است. اما مهمترین حکمتی که بر ازدواج موقت مترتب است از روایت شریفی که از امیرمومنان نقل شده است به دست می آید. حضرت در این روایت بیان میکند که اگر از این نوع ازدواج منع نشده بود، هیچ مومنی زنا نمیکرد.

« لـَولا أنَّ عُمَرَ نـَهیٰ عَنِ المُتعَةِ ما زَنـیٰ إلاّ شقیّ ٌ»(1.)

بر اساس این دلیل معتبر نقلی که در تفاسییر اهل سنت نیز نقل شده است، میتوان مهمترین فلسفه و حکمت جواز ازدواج موقت را جلوگیری از فحشا در جامعه دانست. این ازدواج برای کسانی که توانایی ازدواج دائم ندارند یا شرایطشان به صورتی است که نمیتوانند از همسر دائم خود بهره ببرند، میتواند عاملی باشد برای اینکه هم نیاز جنسی خود را پاسخ بگویند و هم مرتکب گناه نشوند.( 2)

البته پر واضح است که این قانون کلی است و نفس قانون و کلی بودن یک موضوع، میتواند زمینه سوء استفاده را بالاببرد. یک قانون گذار عالم و عادل و حکیم، تا جائی که ممکن است باید از سوء استفاده جلوگیری کند اما زمانی که این جلوگیری قیدهای زیادی به اصل قانون بزند،غیر قابل عمل میشود و کارایی خود را از دست خواهد داد.

ــــــــــــــ
1.

[=microsoft sans serif]جامع البیان فی تفسیر القران الکریم(تفسیر طبری)، طبری، ج5، ص9؛ [=microsoft sans serif]مفاتیح الغیب(تفسیر کبیر)، فخر رازی، ج 10، ص 43-نرم افزار جامع التفاسیر
[=microsoft sans serif]
2. [=microsoft sans serif]مجموعه آثاراستادشهیدمطهری، ج‌۱۹، ص: ۸۲؛ کاشف الغطاء، این است آئین ما، ص۳۸۷

[=microsoft sans serif]با این حال، در روایات شیعه، توصیه هایی در عمل کردن به این حکم شرعی وجود دارد. از جمله در روایتی از امام هادی علیه السلام نقل شده که به مردان سفارش میکند از زیاده روی در ازدواج موقت خودداری کنند:

«بهتر است در ارتباط با ازدواج موقت به اقامه سنت اکتفا شود و آن قدر به آن اِقبال نشود که انسان از همسر دائمش غافل شود؛ زیرا این کار سبب می‌شود زنان به کفر و انکار کشیده شوند و به دستوردهندگان به متعه و اهل بیت ناسزا گفته و نفرین کنند»(3)

همچنین در روایتی دیگر از این امام همام نقل شده که ایشان متعه را مربوط به شرایطی خاص میداند:
«متعه، مباح و حلال مطلق است برای کسی که خداوند او را با ازدواج دایم بی‌نیاز نگردانیده باشد، پس اگر با ازدواج دایم از متعه کردن بی‌نیاز است، تنها هنگامی برایش رواست که همسرش نزد او نباشد.« (4)

حال که به حکمت جواز اصل ازدواج موقت پی بردیم، میتوان به بحث از حکمت ازدواج موقت در صورتهای خاص مانند آنچه در متن سوال مطرح شد نیز بپردازیم.
همان حکمتی که در اصل ازدواج موقت وجود داشت، در مورد ازدواج موقتی که زن یا ولی او شرط کند که استمتاع جنسی همراه با دخول نباشد(چه آن زن باکره باشد و چه باکره نباشد) نیز وجود دارد. اگر در این نوع از متعه، بگوییم که زن هیچگونه بهره جنسی نمیبرد و نیاز او برطرف نمیشود، اما در مورد مردان که این فایده مترتب میشود. چه متعه را محدود به افرادی خاص بدانیم و چه ندانیم(بر اساس اختلاف فتاوا) بالاخره کسانی که مجاز به انجام این نوع ازدواج هستند، میتوانند برای ارضای نیاز خود به هر کسی که متعه با آنان منعی ندارد مراجعه کنند.
یکی از این افراد، زنان غیر یائسه ای است که که قصد ارضای نیاز جنسی خود را دارند ولی یا قصد ندارند بکارتشان از بین برود یا به هر دلیلی(مانند بهداشتی، ترس از بیماری های مقاربتی یا...) تمایل ندارند که دخول صورت بگیرد. یکی از این دلایل نیز این میتواند باشد که این زنان بتوانند بدون نیاز به نگهداشتن عده، با افراد بیشتری ارتباط برقرار کنند و از این راه نیاز جنسی شدید خود را برطرف کنند و یا از این راه در آمدی نیز کسب کنند.

ــــــــــــ
3. [=microsoft sans serif]کلینی، اصول کافی، ج۵، ص۴۵۳
[=microsoft sans serif]4. [=microsoft sans serif]کافی، ج۵، ص۴۵۲ – ۴۵۳. (کلینی، محمد، الکافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد،‌دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.)[=microsoft sans serif]

[=microsoft sans serif]اما اینکه عده ای از این حکم الهی سوء استفاده کنند، از دو جهت قابل بررسی است:

اول از جهت شرعی: اینکه ایا چنین نحوه عملکردی برای زنان و مردان مجاز است یا نه. یعنی آیا یک مرد یا خصوصا یک زن میتواند به این صورت عمل کند که به بهانه عدم دخول و عدم لزوم نگهداشتن عده، در یک روز بارها و بارها ازدواج موقت کند یا نه؟

دوم از جهت فلسفه حکم، از این جهت:
اگر این نحوه ازدواج موقت از نظر شرعی مجاز نباشد، که نیازی به بررسی و توجیه حکمت آن ندارد.
اما اگر بر اساس ادله در دسترس فعلی این نحوه ازدواج نیز مجاز شمرده شده باشد، این نقصان به خاطر عدم دسترسی به منبع وحی و امام معصوم است که به خاطر این عدم دسترسی، حکم واقعی فعلی را اطلاع نداریم و برخی افراد از این خلأ های قانونی سوء استفاده میکنند.

به همین جهت، تنها راه چاره برای حل چنین معضلاتی و سوء استفاده هایی(برفرض که بر اساس ادله جایز باشد) حکم حکومتی و تدوین قوانین است تا جلوی این نحوه کارها گرفته شود. چرا که این مسئله در حیطه اختیارات حاکم شرع مبسوط الید یعنی ولی فقیه است، او که برای ارجای قوانین شرعی و برطرف کردن خلأهایی که در احکام شرعی اجتماعی وجود دارد و تزاحمات بین حقوق فردی و اجتماعی در زمان غیبت معرفی شده است. از سوی دیگر همانطور که در روایت امام هادی ع نیز بیان شد، ایشان نفرت از مذهب تشیع را یکی از موانع استفاده از این عمل مجاز بیان کردند، حال اگر این کار بخواهد عاملی شود که برخی از شیعیان یا غیر شیعیان، نسبت به اصل این حکم و فلسفه آن برداشت نامناسب داشته باشند، حاکم شرع میتواند جلوی آنرا بگیرد.

[=microsoft sans serif]پرسش:
برخی معتقدند که در ازدواج موقت اگر دخول صورت نگیرد، نیازی به نگاهداشتن عده نیست. اگر این باشد عده زیادی از این حکم سوء استفاده میکنند و دختران بدون اینکه الزامی در رعایت عفت خویش داشته باشند میتوانند بر اساس این حکم شرعی، روابط بی حدو حصر داشته باشند و روزانه با چندین نفر در ارتباط جنسی باشند بدون اینکه گناهی کرده باشند. خب این حکم جه فایده ای دارد و آیا این مسئله با کرامت زن در اسلام منافات ندارد. و چرا با بروز رسانی احکام شرعی، جلوی سوء استفاده دیگران گرفته نمیشود؟

پاسخ:
باسلام و ارادت
سوالی که مطرح شد، حاوی چندین پرسش بود که لازم است به همه آنها اشاره شود.

مسئله اول: تفاوت صیغه با رابطه نامشروع چیست و چطور صیغه و عقد عربی میتواند ماهیت این عمل را متفاوت کند؟

اگر در واقع بخواهیم نگاه کنیم، در تمام موارد مورد نظر در یک رابطه جنسی(چه از طریق ازدواج شرعی، چه ازدواج قانونی و چه رابطه فراقانونی و غیر شرعی) یک رابطه در کار است. این رابطه در ظاهر هیچ فرقی با هم ندارد. آنچه موجب تفاوت میان این سه رابطه میشود و با نگاه برون دینی قابل درک است، صرفا اموری اعتباری است. اموری اعتباری که یا از ناحیه قوانین موضوعه بشری ناشی شده است و یا از ناحیه قوانین شرعی ادیان. بنابراین اگر نخواهیم این تفاوت را در نظر بگیریم، هیچ تفاوتی بین ازدواج(حتی دائم) و رابطه جنسی بدون ازدواج(چه شرعی و چه قانونی) وجود ندارد. کارکرد صیغه عقد و قوانین ثبت ازدواج صرفا جلوگیری از سوء استفاده افراد و گسترش بی بند و باری است.
کسانی که خود را متعبد به دینی خاص میدانند، رابطه خود با جنس مخالف را نیز با یاد خداوند، به دستور او و به شیوه ای که او فرموده برقرار میکنند. بر اساس این نگاه دینی، که برخواسته از متون اصیل دینی و احکام شریعت اسلام است، عقد ازدواج مجوزی برای شروع رابطه عاطفی و جنسی دو جنس مخالف است به صورتی که قبل از آن مجاز به برقراری آن نبودند.
همین مسئله در ازدواج موقت نیز جاری است، فارغ از اشکالی که در بحث جاری به نوع خاصی از ازدواج موقت گرفته شده است، اصل ازدواج موقت نیز مانند ازدواج دائم، به خاطر همین تفاوت است که از عمل نامشروع متمایز میشود. در تاپیک زیر مباحث دیگری نیز در این مورد بیان شده است.
آیا تفاوت رابطه مشروع و نامشروع در چند کلمه عربی است؟

مسئله دوم: چرا احکام الهی، به روز نمیشود و جلوی سوء استفاده دیگران را نمیگیرد؟

در این مورد لازم است به چند مسئله توجه کنیم.
نکته اول: احکام الهی، آن دسته از آموزه های دین اسلام است که راه اثبات آنها تنها از طریق ادله نقلی ممکن است. به عبارت دیگر، احکام شرعی تعبدی است و تعقل و استدلال عقلی در هیچ یک از آنها معنا ندارد.

نکته دوم: احکام شرعی بر اساس مصالح و مفاسدی جعل شده است. این مصالح، علت اصلی جعل آن احکام بوده است که ما جز در موارد معدود، اطلاعی از آنها نداریم.

نکته سوم: یک قانون گذار صالح و آگاه، هنگام وضع قوانین همه جوانب نیازهای زندگی فردی و اجتماعی را در نظر می گیرد و سعی میکند با این قوانین بیشترین فایده را برای آنها ایجاد کند. بنابراین در هنگام ملاحظه قوانین، نباید به صورت جزیره ای نگاه کنیم بلکه مجموعه قوانین را به صورت یک پازل در نظر بگیریم.

بنابر نکاتی که گفته شد، اگر بخواهیم به حکم الهی دست بیابیم، چاره ای نداریم جز اینکه به ادله موجود مراجعه کنیم. احتمال اینکه این قوانین و احکام تغییر کرده باشد، توجیه مناسب وقابل قبولی برای دست کشیدن از آنها نیست و عمل نکردن به آنها نیست.

[=microsoft sans serif]اگر بخواهیم بر اساس فکر و عقیده خودمان عمل کنیم، حکم به دست آمده، دیگر حکم الهی نیست بلکه حکم دلخواه خودمان است.

[=microsoft sans serif]
البته اگر حاکم شرع(مرجع تقلید یا ولی فقیه) در فرایند استنباط حکم، به این رسید که این حکم بر اساس عناوین ثانوی یا مصلحت عمومی جامعه قابل اجرا نیست، با نظر او جلوی اجرای این حکم گرفته میشود. این نحوه عملکرد، مورد تایید دین و خود این روش، بر آمده از متون دینی و ادله نقلی است. ولی کسانی که دارای قوه استنباط نیستند و مکلف به تقلید هستند، حق این کار را نداریم و نمیتوانیم حکم دلبخواه خود را به عنوان حکم الهی و حکم شرعی قرار بدهیم.

مسئله سوم: صیغه موقت بدون دخول(چه اذن پدر را نیاز داشته باشد و چه نه)، اصلا نیازی به نگهداشتن عده ندارد. به همین جهت گاه موجب میشود که یک دختر در یک روز با چند پسر در ارتباط باشد و همینطور بالعکس، این چه حکمتی میتواند داشته باشد؟

در این بخش، دو بخش باید تفکیک شود:
بخش اول: احکام شرعی ای که بیان شد:محدوده ازدواج موقت. اذن پدر در ازواج موقت. میزان عده برای این متعه بدون دخول.
در مورد این مسئله، لازم است که کارشناس فقه پاسخگو باشد. به همین جهت در این زمینه، بحث را به ایشان میسپاریم.

بخش دوم: حکمت این نوع ازدواج موقت.همانطور که در بخش قبل بیان شد، احکام به صورت یک زنجیره به همه پیوسته است و برای بررسی آنها لازم است از نگاه جزیره ای به انها خوداری شود. به همین جهت برای اینکه فایده و فلسفه این نوع ازدواج موقت را بهتر متوجه شویم لازم است ابتدا فلسفه ازدواج بیان شود.

موارد زیادی به عنوان فایده و حکمت ازدواج موقت بیان شده است. اما مهمترین حکمتی که بر ازدواج موقت مترتب است از روایت شریفی که از امیرمومنان نقل شده است به دست می آید. حضرت در این روایت بیان میکند که اگر از این نوع ازدواج منع نشده بود، هیچ مومنی زنا نمیکرد.

« لـَولا أنَّ عُمَرَ نـَهیٰ عَنِ المُتعَةِ ما زَنـیٰ إلاّ شقیّ ٌ»(1.)

[=microsoft sans serif]
بر اساس این دلیل معتبر نقلی که در تفاسییر اهل سنت نیز نقل شده است، میتوان مهمترین فلسفه و حکمت جواز ازدواج موقت را جلوگیری از فحشا در جامعه دانست. این ازدواج برای کسانی که توانایی ازدواج دائم ندارند یا شرایطشان به صورتی است که نمیتوانند از همسر دائم خود بهره ببرند، میتواند عاملی باشد برای اینکه هم نیاز جنسی خود را پاسخ بگویند و هم مرتکب گناه نشوند.( 2)

البته پر واضح است که این قانون کلی است و نفس قانون و کلی بودن یک موضوع، میتواند زمینه سوء استفاده را بالاببرد. یک قانون گذار عالم و عادل و حکیم، تا جائی که ممکن است باید از سوء استفاده جلوگیری کند اما زمانی که این جلوگیری قیدهای زیادی به اصل قانون بزند،غیر قابل عمل میشود و کارایی خود را از دست خواهد داد.

با این حال، در روایات شیعه، توصیه هایی در عمل کردن به این حکم شرعی وجود دارد. از جمله در روایتی از امام هادی (علیه السلام) نقل شده که به مردان سفارش میکند از زیاده روی در ازدواج موقت خودداری کنند:

«بهتر است در ارتباط با ازدواج موقت به اقامه سنت اکتفا شود و آن قدر به آن اِقبال نشود که انسان از همسر دائمش غافل شود؛ زیرا این کار سبب می‌شود زنان به کفر و انکار کشیده شوند و به دستوردهندگان به متعه و اهل بیت ناسزا گفته و نفرین کنند»(3)

[=microsoft sans serif]

همچنین در روایتی دیگر از این امام همام نقل شده که ایشان متعه را مربوط به شرایطی خاص میداند:
«متعه، مباح و حلال مطلق است برای کسی که خداوند او را با ازدواج دایم بی‌نیاز نگردانیده باشد، پس اگر با ازدواج دایم از متعه کردن بی‌نیاز است، تنها هنگامی برایش رواست که همسرش نزد او نباشد.« (4)

حال که به حکمت جواز اصل ازدواج موقت پی بردیم، می توان به بحث از حکمت ازدواج موقت در صورت های خاص مانند آنچه در متن سوال مطرح شد نیز بپردازیم.

همان حکمتی که در اصل ازدواج موقت وجود داشت، در مورد ازدواج موقتی که زن یا ولی او شرط کند که استمتاع جنسی همراه با دخول نباشد(چه آن زن باکره باشد و چه باکره نباشد) نیز وجود دارد. اگر در این نوع از متعه، بگوییم که زن هیچگونه بهره جنسی نمیبرد و نیاز او برطرف نمیشود، اما در مورد مردان که این فایده مترتب میشود. چه متعه را محدود به افرادی خاص بدانیم و چه ندانیم(بر اساس اختلاف فتاوا) بالاخره کسانی که مجاز به انجام این نوع ازدواج هستند، میتوانند برای ارضای نیاز خود به هر کسی که متعه با آنان منعی ندارد مراجعه کنند.
یکی از این افراد، زنان غیر یائسه ای است که که قصد ارضای نیاز جنسی خود را دارند ولی یا قصد دارند بکارتشان حفظ گردد یا به هر دلیلی(مانند بهداشتی، ترس از بیماری های مقاربتی یا...) تمایل ندارند که دخول صورت بگیرد. یکی از این دلایل نیز این میتواند باشد که این زنان بتوانند بدون نیاز به نگهداشتن عده، با افراد بیشتری ارتباط برقرار کنند و از این راه نیاز جنسی شدید خود را برطرف کنند و یا از این راه درآمدی نیز کسب کنند.

اما اینکه عده ای از این حکم الهی سوء استفاده کنند، از دو جهت قابل بررسی است:

اول از جهت شرعی: اینکه ایا چنین نحوه عملکردی برای زنان و مردان مجاز است یا نه. یعنی آیا یک مرد یا خصوصا یک زن میتواند به این صورت عمل کند که به بهانه عدم دخول و عدم لزوم نگهداشتن عده، در یک روز بارها و بارها ازدواج موقت کند یا نه؟

دوم از جهت فلسفه حکم،
از این جهت:
اگر این نحوه ازدواج موقت از نظر شرعی مجاز نباشد، که نیازی به بررسی و توجیه حکمت آن ندارد.
اما اگر بر اساس ادله در دسترس فعلی این نحوه ازدواج نیز مجاز شمرده شده باشد، این نقصان به خاطر عدم دسترسی به منبع وحی و امام معصوم است که به خاطر این عدم دسترسی، حکم واقعی فعلی را اطلاع نداریم و برخی افراد از این خلأهای قانونی سوء استفاده میکنند.

به همین جهت، تنها راه چاره برای حل چنین معضلاتی و سوء استفاده هایی(برفرض که بر اساس ادله جایز باشد) حکم حکومتی و تدوین قوانین است تا جلوی این نحوه کارها گرفته شود.
چرا که این مسئله در حیطه اختیارات حاکم شرع مبسوط الید(5)

[=microsoft sans serif]یعنی ولی فقیه است، او که برای ارجای قوانین شرعی و برطرف کردن خلأهایی که در احکام شرعی اجتماعی وجود دارد و تزاحمات بین حقوق فردی و اجتماعی در زمان غیبت معرفی شده است. از سوی دیگر همانطور که در روایت امام هادی ع نیز بیان شد، ایشان نفرت از مذهب تشیع را یکی از موانع استفاده از این عمل مجاز بیان کردند، حال اگر این کار بخواهد عاملی شود که برخی از شیعیان یا غیر شیعیان، نسبت به اصل این حکم و فلسفه آن برداشت نامناسب داشته باشند، حاکم شرع میتواند جلوی آن را بگیرد.

موفق باشید.
ــــــــــــــ
1.

جامع البیان فی تفسیر القران الکریم(تفسیر طبری)، طبری، ج5، ص9؛ مفاتیح الغیب(تفسیر کبیر)، فخر رازی، ج 10، ص 43-نرم افزار جامع التفاسیر


2. مجموعه آثاراستادشهیدمطهری، ج‌۱۹، ص: ۸۲؛ کاشف الغطاء، این است آئین ما، ص۳۸۷
3. کلینی، اصول کافی، ج۵، ص۴۵۳
4. کافی، ج۵، ص۴۵۲ – ۴۵۳. (کلینی، محمد، الکافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد،‌دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.)
5.[=&quot](دارای توانایی و اختیار در انجام کار)[=&quot]
موضوع قفل شده است