جمع بندی روایت صحیح یا دروغ مصلحتی؟

تب‌های اولیه

15 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
روایت صحیح یا دروغ مصلحتی؟

سلام و عرض ادب
خیلی از ما این را شنیده ایم که در دوران پیامبر ص، به دلیل به دلیل ضعف علمی مردم، ایشان ص به مردم می گفتند زیر ناخن ها خانه شیطان است، آنها را کوتاه کنید تا شیطان به آنجا نرود
آیا این صحیح است؟
زیرا امام علی ع هم می توانست به عبدالرحمن بگوید به سنت خلفا عمل می کند و خلیفه شود اما مولا هرگز دروغ نگفت حتی مصلحتی
این دو مورد با هم در تضاد هستند ظاهراً

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد پیام

[h=5] امام باقر عليه السلام : [/h]

إِنَّمَا قُصَّ الْأَظْفَارُ لِأَنَّهَا مَقِيلُ الشَّيْطَانِ وَ مِنْهُ يَكُونُ النِّسْيَانُ.

كوتاه كردن ناخن، از آن رو لازم است كه پناهگاه شيطان است و فراموشى مى آورد.
كافى(ط-الاسلامیه) ج 6، ص 490، ح

اگر پیرامون سوال اول پرسشی هست در خدمتم،ولی سوال دومتون را بهتره که ازگروه کلام واعتقادات بپرسید.

mousavi928;658804 نوشت:
سلام و عرض ادب
خیلی از ما این را شنیده ایم که در دوران پیامبر ص، به دلیل به دلیل ضعف علمی مردم، ایشان ص به مردم می گفتند زیر ناخن ها خانه شیطان است، آنها را کوتاه کنید تا شیطان به آنجا نرود
آیا این صحیح است؟
زیرا امام علی ع هم می توانست به عبدالرحمن بگوید به سنت خلفا عمل می کند و خلیفه شود اما مولا هرگز دروغ نگفت حتی مصلحتی
این دو مورد با هم در تضاد هستند ظاهراً

خوب منظورشون از شیطان همون میکروب بوده.
اشکالی نداره که!
میکروب رفتار شیطانی نداره؟

پیام;659573 نوشت:
كوتاه كردن ناخن، از آن رو لازم است كه پناهگاه شيطان است و فراموشى مى آورد.
كافى(ط-الاسلامیه) ج 6، ص 490، ح

mehrant;659592 نوشت:
خوب منظورشون از شیطان همون میکروب بوده.
اشکالی نداره که!
میکروب رفتار شیطانی نداره؟

با سلام و تحیت
طبق این حدیث، خواننده اینطور فکر می کند که شیطان در زیر ناحن حضور پیدا می کند نه اینکه منظور میکروب باشد
آیا دلیلش این است که در آن زمان ممکن نبود میکروب را برای اعراب جاهلیت شرح دهند؟
اگر دلیلش این باشد می توانستند بگویند عامل بیماری است
یا نه واقعا شیطان به سبب ناخن حضور پیدا میکند؟

[h=3][=times new roman, times, serif]شيطان از ماده «شطن» به معني دور افتاده از خير است.[/h]

[h=3][=times new roman, times, serif]شیطان در قرآن کريم به هر موجود متمرد و طغيانگري اطلاق شده است. چه از جن باشد و چه از انس و چه از ساير جنبندگان. اين کلمه همراه «ال» در قرآن کريم به يک شخص خاص اشاره دارد که همان ابليس است. [/h][h=3][/h][h=3][/h]

[=times new roman] کلمه ابليس نيز از ماده «بلس» به معني مأيوس و متحير است و قرآن کريم براي شخص خاصي استعمال شده است که يکي از شياطين است و او همان شخصي است که امر خدا را در مورد سجده به حضرت آدم(ع) اطاعت نکرد و از رحمت خدا دور افتاد و از آن مأيوس شد و گرفتار و حيرت شد و از اين جهت که به او شيطان و ابليس گفته اند.

سلام و سپاس از توضیحات کامل شما
با توجه به تعاریف بالا آیا ابلیس زاد و ولد هم دارد؟ یا اینکه فقط تاثیر منفی روی زاد و ولد جن و انس دارد؟
البته با توجه به اینکه انشاالله امام زمان عج گردن ابلیس را قطع می کنند ظاهراً ابلیس فقط همان ابلیس رانده شده از جهنم است و فرزندی هم ندارد

mousavi928;659604 نوشت:
آیا دلیلش این است که در آن زمان ممکن نبود میکروب را برای اعراب جاهلیت شرح دهند؟
اگر دلیلش این باشد می توانستند بگویند عامل بیماری است
یا نه واقعا شیطان به سبب ناخن حضور پیدا میکند؟

با عرض سلام؛ بنده اين مطلب را جايي نديده‌ام ولي با استمداد از آيات قرآني مي‌توان پاسخ داد، فنقول -وبالله التوفيق-:

اولياي خدا -که متأدّب به تأديب الهي‌اند- بر خلاف سائر مردم هميشه باطن امور را مي‌نگرند

-إِنَّ أَوْلياءَ اللّهِ هُمُ الَّذينَ نَظَرُوا إِلى باطنِ الدُّنْيا إِذا نَظَرَ النّاسُ إِلى ظاهرِها- (نهج البلاغه، حکمت 424)

از اين رو ايشان امور خير را از جانب خدا و امور شرّ را از جانب نفس يا شيطان مي‌دانند.

و اين مطلب، شواهد قرآني دارد، از جمله:

1- حضرت ابراهيم(ع) مريض شدن را به خود نسبت مي‌دهد ولي شفا يافتن را به ذات اقدس اله:

«و إذا مرضتُ فهو يشفين» (زماني که من مريض بشوم او مرا شفا مي‌دهد» (شعراء: 78)

اينجا نفرموده: زماني که او مرا مريض کند شفا مي‌دهد.

2- در آن ماجرا که حضرت موسی(ع) مرد قبطي را مي‌زند و او در جا مي‌ميرد، حضرت در يک مشقّتي گرفتار مي‌شود.

(البته اينکه عمل مزبور هيچ گناهي نداشته در تاپيک‌هاي ديگر بحث شده است)

آن حضرت، گرفتار شدن در اين مشقّت را به شيطان نسبت مي‌دهد، (قال هذا مِن عمل الشيطان، إنّه عدوّ مُضِلٌّ مبين (قصص: 15)

زيرا دائره‌ي عداوت شيطان منحصر در إغواء و گمراه کردن بندگان نيست، بلکه حيطه‌ي دشمني او بسي وسيع‌تر است؛

او يک دشمن درجه يک براي بني آدم است (إنّ الشيطان للإنسان عدوّ مبين) و لذا از هيچ کاري در راستاي آزار و اذيّت بني آدم دريغ ندارد؛

البته روشن است که بزرگترين آزار و اذيّت عبارت است از دچار شدن به عذاب الهي با گمراه کردن بني‌آدم.

ولي اگر اين هم از دستش بر نيامد از آزارهاي ديگر دريغي ندارد و تمام تلاشش را در جهت گرفتار کردن انسان إعمال مي‌کند.

علاّمه طباطبايي رحمه الله در اين زمينه مي‌فرمايد:

«الشيطان كما يوقع بوسوسته الانسان في الاثم والمعصية كذلك يوقعه في أي مخالفة للصواب يقع بها في الكلفة والمشقة»

(شيطان همچنان که با وسوسه‌اش انسان را در گناه و معصيت مي‌اندازد،

همچنين او را در هر کار ناصوابي مي‌افکند که موجب کلفت و مشقّت او شود» (تفسير الميزان، ذيل آيه 15 قصص)

3- حضرت ايّوب(ع) بعد از آنکه مبتلا به بيماري و از دست دادن فرزندان و گرفتاري‌هاي ديگر مي‌شود، اين گرفتاري‌ها را به شيطان نسبت مي‌دهد

و برطرف شدنش را از خداوند مي‌طلبد: «واذکر عبدَنا أيّوبَ إذ نادی ربَّه أنّي مسَّنيَ الشيطان بنُصبٍ وعذاب»

(و به ياد آر بنده‌مان ايّوب را آنگاه که ربّ خود را صدا زد که: شيطان مرا با مشقّت و عذاب مسّ کرده است)

مرحوم علاّمه در توضيحش مي‌فرمايد: ظاهراَ مراد از مسّ شيطان با مشقّت وعذاب، عبارت است از استناد مشقّت وعذاب به او به نحوي از سببيّت و تأثير؛

و اين همان است که از روايات بر‌مي‌آيد.

سپس به نکته‌اي اشراه مي‌فرمايد که در مباحث معرفت شناختي بسيار حائز اهمّيّت است و ارتباط تنگاتنگ با موضوع اين تاپيک دارد؛ مي‌فرمايد:

«و نسبت دادن بيماري و امثال آن به شيطان، با نسبت دادن آن به برخي امور طبيعي و عادي هم منافاتي ندارد،

زيرا اين دو سبب در عرض هم نيستند بلکه در طول يکديگر قرار دارند.»

(الميزان، ذيل آيه 41 سوره ص)

4- جناب يوشع -وصيّ حضرت موسي(ع)- در آن ماجرا که ماهي صبحانه از دستش به دريا مي‌افتد و فراموش مي‌کند که قضيّه را به حضرت موسي گزارش دهد،

بعد از آنکه موقع صبحان مي‌شود و قضيّه به يادش مي‌آيد، فراموش کردن آن را به شيطان نسبت مي‌دهد:

«فإنّي نسيتُ الحوت و ما أنسانيه إلاّ الشيطان أن أذکره» (من البته قضيّه‌ي ماهي را فراموش کردم، و از يادم نبرد که متذکّرش گردم مگر شيطان) کهف: 63

مرحوم علاّمه طباطبايي در توضيح مطلب مي‌فرمايد: مطلق آزار رساندن شيطان به نحوي که بازگشت به معصيت نداشته باشد دليلي بر منع آن وجود ندارد؛

سپس اين نکته را با قضيّه‌ي حضرت ايّوب(ع) تأييد کرده است.

5- متتبّع مي‌تواند بر نمونه‌ها و شواهد ديگر در آيات و روايات دست بيابد.

خلاصه و نتيجه: استناد بيماري‌هاي ناشي از آلودگي‌هايي که مثلاً زير ناخن ها قرار دارد به ميکروب، منافاتي با استناد آن به شيطان ندارد،

زيرا از سويي اين دو عامل، در عرض يکديگر نيستند بلکه در طول هم قرار دارند؛

و از سوي ديگر دايره‌ي عداوت شيطان با بني‌آدم در گمراه کردن او منحصر نيست،

بلکه حيطه‌ي دشمني او به عنوان «عدوّ مبين» بسيار گسترده‌تر از اين حرف‌هاست،

و لذا مي‌توان تمام گرفتاري‌ها، بيماري‌ها، مصيبت‌ها و... را به شيطان نسبت داد، زيرا او عوامل و علل اين امور را فراهم مي‌آورد.

و الله يقول الحقّ و هو يهدي السبيل.

تکثیر و زاد و ولد جنّیان(که شیطان نیز از این دست است) چگونه است، آیات و روایات صریح در این زمینه نداریم، ولی با استفاده از برخی از آیات قرآن می‌توان استنباط کرد که آنان دارای نر و ماده هستند و همانند انسان‌ها مقاربت و نزدیکی جنسی دارند. در این‌جا به آیه ای اشاره می‌شود:
«سُبْحانَ الَّذی خَلَقَ الْأَزْواجَ کُلَّها مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ وَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ مِمَّا لا یَعْلَمُونَ»؛یس، 36.
(منزّه است آن خدایى که همه جفت‌ها را بیافرید، چه از آنچه زمین می‌رویاند و چه از نفس‌هایشان و چه آن چیزهایى که نمی‌شناسند.‏ )استناد کرد؛ طبق این آیه شریفه، نبات و انسان‌ها نر و ماده دارند و نیز چیزهایی که ما آنها را نمی‌شناسیم.

«وَ أَنَّهُ کانَ رِجالٌ مِنَ الْإِنْسِ یَعُوذُونَ بِرِجالٍ مِنَ‏ الْجِنِ‏»؛1 و نیز مردانى بودند از آدمیان که به مردانى از جنّ پناه می‌بردند. از این آیه استفاده می‌شود که بین جنّیان نیز زن و مرد وجود دارد.2

1 - جن، 6. 2 - قاموس قرآن، ص 67.

جن در لغت به معني پنهان و پوشيده است و تمام مشتقات اين واژه نيز بر استتار، پنهاني و پوشيدگي دلالت دارند. «جنّه» به فتح جيم، پوشيده شدن چيزي از حواس است و جن - به فتح جيم - به معناي پوشيدن و مستور كردن است. (ر.ک: راغب اصفهاني، 1362: 98، ماده جن) واین پوشیده بودن ابهاماتی رابرای انسان در نوع وجود او پیش می آورد.

جمع بندی:

سوال:
]سلام و عرض ادب
خیلی از ما این را شنیده ایم که در دوران پیامبر ص، به دلیل به دلیل ضعف علمی مردم، ایشان ص به مردم می گفتند زیر ناخن ها خانه شیطان است، آنها را کوتاه کنید تا شیطان به آنجا نرود
آیا این صحیح است؟

پاسخ:سلام علیکم"
البته این گونه روایات برای تشویق مردم به بهداشت بوده واستفاده از تمثیل برای آماده کردن ذهنیت مخاطب در پذیرش موضوع کاری پسندیده ومرسوم است. اما متن روایت:

امام باقر عليه السلام :

إِنَّمَا قُصَّ الْأَظْفَارُ لِأَنَّهَا مَقِيلُ الشَّيْطَانِ وَ مِنْهُ يَكُونُ النِّسْيَانُ.

كوتاه كردن ناخن، از آن رو لازم است كه پناهگاه شيطان است و فراموشى مى آورد.

كافى(ط-الاسلامیه) ج 6، ص 490، ح
موضوع قفل شده است