مشکلات تحصیلی یک دانشجوی دکترا !!!

تب‌های اولیه

30 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
مشکلات تحصیلی یک دانشجوی دکترا !!!

مقایسه یک دانشجوی دکتری سال چهارم داخل کشور و یک دانشجوی سال سوم دکتری خارج از کشور

تمام اطلاعات مربوط به دنیای واقعی هستند :Sokhan:و از روی موارد واقعی و به روز تهیه شده اند. تاکید می کنم که تمام آیتم ها از موارد حقیقی برگرفته شده اند.



زندگی دانشجوی دکتری سال سوم خارج از کشور:



ساعت 7:00 بیدار شدن از خواب



ساعت 7:30 در حال رفتن به اتاق شخصی خود در دانشکده اش (از همان روز اول به او در دانشکده یک اتاق اختصاص داده اند که آرام است و دسترسی به اینترنت رایگان دارد)



ساعت 8:00 شروع به تحقیق و انجام تز (روزانه 5 ساعت تحقیق مفید و بدون اینترآپت برای مدت یک سال یک تز عالی را در پی خواهد داشت)


ساعت 11:00 دیدار روزانه با استاد راهنما و مشاور (حسب مورد)(ایشان لازم نیست که برای دیدار استادشان با منت از او وقت بگیرد و دیدار با استاد کاری نرمال و روتین است)


ساعت 13:00 پایان کارها و ارسال ایمیل کارهای روزانه و نتایج تحقیقات تا کنون برای استاد راهنما ساعت 13 الی 14 نهار و استراحت


ساعت 14:30 بازگشت به خانه و گرفتن یک دوش


ساعت 14:30 تا 19:30 دیدار و گشت زدن با دوستان


19:30 الی 20 بازگشت به خانه.


20:00 الی 21:00 تلویزیون و سریال محبوب اش.


21:00 آماده شدن برای خواب و استراحت در خوابگاه با منزلی که با پول اسکالرشیپ فراهم شده است.


زندگی یک دانشجوی دکتری داخل ایران


ساعت 7:00 بیدار شدن از خواب


ساعت 7:30 تا 8:30 در ترافیک رسالت- حکمت- چمران


ساعت 8:30 منتظر ماندن برای تشکیل جلسه گروه برای تصویب پروپوزال دکتری، که بعد از ششمین بار پیاپی کنسل شد.


ساعت 9:30 مراجعه به سایت برای جستجو در بانک مقالات که بعد از نیم ساعت جستجو و به روز نبودن بانک مقالات و وصل نشدن درست زمانی که به مقالات مورد نظر دسترسی پیدا می کند ساعت 10 می شود کارگاه اموزش در سایت برگزار می شود و باید بلند شود و برود بیرون. قبل از رفتن می خواهد فایل هایب دانلود شده را روی فلشش بریزد که می بیند کامپیوتر مورد نظر پورت فلش اش خراب است. (توضیح اینکه دانشکده مورد نظر با اینکه ایشان دانشجوی سال آخر دکتری است هنوز به ایشان نه یک اتاق داده است و نه حتی یک کمد)


ساعت 10:30 مراجعه به بخش معاونت دانشجویی و پژوهشی برای پرسیدن در مورد خبری که در روزنامه ها زده اند: اعطای پژوهانه به دانشجویان دکتری! جواب این است: لبخند استهزاء بر لبان مسوولین.


ساعت 11:15 بازگشت به سمت دفتر کار استاد راهنما که با ایشان قرار گذاشته است. سه نفر در دفتر کار استاد محترم هستند که دانشجویان لیسانس و فوق لیسانس هستند (وقتی که دانشگده ها بدون توجه به ظرفیت دانشجو می گیرند و استاد جوان هم نمی گیرند، سرانه دانشجو به استاد می شود 100 نفر و معلوم است که در این وسط سر دانشجوی دکتری بی کلاه می ماند.


ساعت 12: رفتن به سلف سرویس دانشگاه، خوردن کبابی که بیرونش سوخته است و درونش خام.


ساعت 12:30 رفتن به مسجد دانشگاه، این قسمت شیرین ترین و آرامش بخش ترین قسمت زندگی یک دانشجوی دکتری است. بعد از نماز، دق دلش با لعنت بر برخی از اساتید زورگوی بی سواد پرمدعا نزد خداوند خالی می کند و بعد هم از خداوند صبر می خواهد و تعجیل در فارغ التحصیلی


ساعت 13:00 بازگشت به محل کار (دست از پا درازتر) برای در آوردن یک لقمه نان حلال برای خودش و زندگی آینده اش. چون نه دانشگاه پولی می دهد و نه حمایت خانواده تکاپوی هزینه ها را می کند و نه پول حل تمرینی و دستیار پژوهشی بودن مشکلی را حل می کند.


ساعت 13:00 تا 13:45 ترافیک دانشگاه تا محل کار


ساعت 13:45 تا 14:15 دل درد ناشی از کباب کوبیده امروز


ساعت 14:15 تا 16:00 کار روی یک پروژه با ساعتی 5 هزار تومان ساعتی، کار روی پروژه ای که می داند در این مملکت انجام نمی شود و می داند که دردی از مملکت دوا نمی شود و فقط آن را انجام می دهد: برای یک مشت دلار.


ساعت 16:00 تلفن زنگ می زند و به او می گویند که فلان استاد فلان درس را ارایه کرده است اما نمی تواند ارایه کند لذا باید بیایی به جای ایشان درس بدهی. اما نه در سوابق دانشگاه نوشته می شود و نه وضعیت درآمدی اش معلوم است و نمره پایان ترم هم دست او نیست. خُب قبول می کند حداقل برای کسب تجربه و رزومه اش بد نیست. قبول می کند که به جای کس دیگری درس بدهد نه حقوق بگیرد و نه به نامش ثبت شود.


ساعت 16:15 بازگشت به کار تا 17:30


ساعت 17:30 بازگشت به خانه ترافیک کردستان، حکیم، رسالت.


ساعت 18:45 رسیدن به خانه


ساعت 19:00 شنیدن اخبار وقایع بعد از انتخابات .


ساعت 19:30: ورق زدن چند صفحه کتاب، چت کردن، ایمیل زدن به تمام رفقایی که اکنون خارج کشور هستند و زنده شدن حسرت اینکه چرا برای ادامه تحصیل به خارج از کشور نرفت


ساعت 20:30 خوردن شام


ساعت 21: نگاه کردن ناامیدانه به سریال تلویزیونی مزخزف کبری 11


ساعت 22: آماده شدن برای خواب


حالا مقایسه کنید: دانشجوی خارج نشین هم درس اش را می خواند هم دغدغه اساسی ندارد و هم در آرامش در یک مسیر روتین پروپوزالش تصویب می شود و سه ساله دکترایش را می گیرد (اطلاعات واقعی است) و حتما هم لازم نیست که مقاله آی اس آی داشته باشد.
دانشجوی ایران نشین! بعد از گذراندن دوره آموزشی با عده ای استاد .... یکسال (در برخی موارد پیش از یک سال) باید در پیچ و خم های تصویب پروپوزال رساله دکتری بماند و دوره دکترایش شش ساله شود. هم سه سال را از دست می دهد و هم سی سال پیر و فرسوده و خشمگین می شود.

این نظر را هم اضافه می کنم بخاطر اهمیت و صداقت آن:

آقا من نمی دونم این اطلاعات درباره دانشجوی سال سوم دکتری خارج از کشور رو کی به شما داده! من که خودم دانشجوی سال سوم در آلمان هستم و دیگر دوستانم در سراسر اروپا و آمریکا تجربه کاملا متفاوتی داریم:

ساعت 7:30 در حال رفتن به اتاق خود در دانشکده اش که معمولا با چند نفر دیگر باید share کند (از همان روز اول به او در دانشکده یک اتاق اختصاص داده اند که آرام است و دسترسی به اینترنت رایگان دارد)

ساعت 8:00 شروع به تحقیق و انجام تز (روزانه 10 ساعت تحقیق)

ساعت 13:00 نهار و استراحت

ساعت 13:30 بازگشت به اتاق

ساعت 13:30 تا 19:30 مجددا کار روی پروژه

19:30 الی 20:30 فرستادن ایمیل، دنبال کردن اخبار ایران، اعصاب داغان بخاطر خبرهای همیشه بد از ایران و اینکه هیچ غلطی نمی تونه بکنه

20:30 الی 21:00 بازگشت به خانه. از فرط خستگی نمی داند چه غلطی بکند

21:00 آماده شدن برای خواب و استراحت در خوابگاه با منزلی که با پول اسکالرشیپ فراهم شده است در حالیکه دلش برای ایران یک ذره شده است و بیشتر دوستها و فامیلش تو ایران هستند. همش یاد خاطرات قدیمی است.

در ضمن دیدار با استاد هم معمولا هفته ای یک یا دوبار است بجز شرایط بخصوص
در ضمن باید درس هم بدهد. ممکن است استاد بدون پیش زمینه از او بخواهد که بجای او در یک کلاس تدریس کند.

با تشکر از شما اما بیایید علت این تفاوت های را بررسی کنیم و راهکارهای برای کاهش این تفاوت ها و نظم پذیری بیشتر دانشجویان ارایه کنیم با تشکر

سلام جناب امیدوار ممنون از عنایت شما
به نظر می یاد که عوامل زیادی دست به دست هم می دن تا این شرایط برای یک دانشجو پیش بیاد ، و خیلی از مسائل هست که با حل شدن آنها مشکل دانشجو نیز تا حدی حل خواهد شد .....

اولین مسئله ای که دانشجو با آن مواجه هست ، عدم آشنایی با مدیریت زمان به صورت کاربردی نه به صورت شعار گونه
و اولین مهارتی که یک دانشجو و به طور عام یک انسان باید یاد بگیره مدیریت زمان هست....
بر این اساس، این دوره ی یادگیری باید به طور گسترده در بین همه ی مردم با استانداردهای لازم و همیچنین به صورت عملی و کاربردی و قابل دسترس از نظر اقتصادی باید برگزار گردد.... تا مردم علاوه بر آشنایی با ارزش زمان ، با چگونگی استفاده از آن و برنامه ریزی آن آشنا بشن و به گونه ای باشد که ملکه ذهن مردم بشه ......
علاوه بر کلاسهای حضوری ، مدیریت زمان و نظم داشتن در زمان رو می توان در برنامه های رسانه ی جمعی ، در سریالها و برنامه کودک و نوجوان ، برنامه های مختص جوانان و ..... به صورت عملی به نمایش گذاشت تا شخص علاوه بر مشاهده فیلم و برنامه ی دلخواه خودش ، با مقوله مدیریت زمان به صورت عملی و کاربردی آشنا بشه

اين مشکلي است که من و بسياري از دانشجويان باهاش درگيريم...مديريت زمان
اما نميشه همه تقصير ها رو گردن بقيه عوامل انداخت...بخش زياديش به خودمون بر ميگرده

دلتنگ مهدی (عج);22805 نوشت:
اين مشکلي است که من و بسياري از دانشجويان باهاش درگيريم...مديريت زمان اما نميشه همه تقصير ها رو گردن بقيه عوامل انداخت...بخش زياديش به خودمون بر ميگرده


با سلام

بنده هم با سخنان دلتنگ بزرگوار موافقم

نمي شه همه مشكلات را گردن اين و ان انداخت

يادمان باشد كسانيكه بزرگترين خدمات را به علم و بشريت و دين كرده اند در سخت ترين لحظات و بدترين شرايط بوده اند ولي با مديريت عمر خود بهترين استفاده ها را از زمان داشته اند

نیایش سبز;22794 نوشت:
و اولین مهارتی که یک دانشجو و به طور عام یک انسان باید یاد بگیره مدیریت زمان هست.... بر این اساس، این دوره ی یادگیری باید به طور گسترده در بین همه ی مردم با استانداردهای لازم و همیچنین به صورت عملی و کاربردی و قابل دسترس از نظر اقتصادی باید برگزار گردد.... تا مردم علاوه بر آشنایی با ارزش زمان ، با چگونگی استفاده از آن و برنامه ریزی آن آشنا بشن و به گونه ای باشد که ملکه ذهن مردم بشه ...... علاوه بر کلاسهای حضوری ، مدیریت زمان و نظم داشتن در زمان رو می توان در برنامه های رسانه ی جمعی ، در سریالها و برنامه کودک و نوجوان ، برنامه های مختص جوانان و ..... به صورت عملی به نمایش گذاشت تا شخص علاوه بر مشاهده فیلم و برنامه ی دلخواه خودش ، با مقوله مدیریت زمان به صورت عملی و کاربردی آشنا بشه

واقعا مطالب و راهكارهاي خوبي است.

اگر مديريت زمان فراگير شود و ديگران ارزش زمان را بدانند مفهوم موافقه اين مطلب يعني كه به وقت ديگران نيز ارزش قايل خواهند شد.

نیایش سبز;21963 نوشت:
زندگی دانشجوی دکتری سال سوم خارج از کشور: ساعت 7:00 بیدار شدن از خواب ساعت 7:30 در حال رفتن به اتاق شخصی خود در دانشکده اش (از همان روز اول به او در دانشکده یک اتاق اختصاص داده اند که آرام است و دسترسی به اینترنت رایگان دارد) ساعت 8:00 شروع به تحقیق و انجام تز (روزانه 5 ساعت تحقیق مفید و بدون اینترآپت برای مدت یک سال یک تز عالی را در پی خواهد داشت) ساعت 11:00 دیدار روزانه با استاد راهنما و مشاور (حسب مورد)(ایشان لازم نیست که برای دیدار استادشان با منت از او وقت بگیرد و دیدار با استاد کاری نرمال و روتین است) ساعت 13:00 پایان کارها و ارسال ایمیل کارهای روزانه و نتایج تحقیقات تا کنون برای استاد راهنما ساعت 13 الی 14 نهار و استراحت ساعت 14:30 بازگشت به خانه و گرفتن یک دوش ساعت 14:30 تا 19:30 دیدار و گشت زدن با دوستان 19:30 الی 20 بازگشت به خانه. 20:00 الی 21:00 تلویزیون و سریال محبوب اش. 21:00 آماده شدن برای خواب و استراحت در خوابگاه با منزلی که با پول اسکالرشیپ فراهم شده است. زندگی یک دانشجوی دکتری داخل ایران ساعت 7:00 بیدار شدن از خواب ساعت 7:30 تا 8:30 در ترافیک رسالت- حکمت- چمران ساعت 8:30 منتظر ماندن برای تشکیل جلسه گروه برای تصویب پروپوزال دکتری، که بعد از ششمین بار پیاپی کنسل شد. ساعت 9:30 مراجعه به سایت برای جستجو در بانک مقالات که بعد از نیم ساعت جستجو و به روز نبودن بانک مقالات و وصل نشدن درست زمانی که به مقالات مورد نظر دسترسی پیدا می کند ساعت 10 می شود کارگاه اموزش در سایت برگزار می شود و باید بلند شود و برود بیرون. قبل از رفتن می خواهد فایل هایب دانلود شده را روی فلشش بریزد که می بیند کامپیوتر مورد نظر پورت فلش اش خراب است. (توضیح اینکه دانشکده مورد نظر با اینکه ایشان دانشجوی سال آخر دکتری است هنوز به ایشان نه یک اتاق داده است و نه حتی یک کمد) ساعت 10:30 مراجعه به بخش معاونت دانشجویی و پژوهشی برای پرسیدن در مورد خبری که در روزنامه ها زده اند: اعطای پژوهانه به دانشجویان دکتری! جواب این است: لبخند استهزاء بر لبان مسوولین. ساعت 11:15 بازگشت به سمت دفتر کار استاد راهنما که با ایشان قرار گذاشته است. سه نفر در دفتر کار استاد محترم هستند که دانشجویان لیسانس و فوق لیسانس هستند (وقتی که دانشگده ها بدون توجه به ظرفیت دانشجو می گیرند و استاد جوان هم نمی گیرند، سرانه دانشجو به استاد می شود 100 نفر و معلوم است که در این وسط سر دانشجوی دکتری بی کلاه می ماند. ساعت 12: رفتن به سلف سرویس دانشگاه، خوردن کبابی که بیرونش سوخته است و درونش خام. ساعت 12:30 رفتن به مسجد دانشگاه، این قسمت شیرین ترین و آرامش بخش ترین قسمت زندگی یک دانشجوی دکتری است. بعد از نماز، دق دلش با لعنت بر برخی از اساتید زورگوی بی سواد پرمدعا نزد خداوند خالی می کند و بعد هم از خداوند صبر می خواهد و تعجیل در فارغ التحصیلی ساعت 13:00 بازگشت به محل کار (دست از پا درازتر) برای در آوردن یک لقمه نان حلال برای خودش و زندگی آینده اش. چون نه دانشگاه پولی می دهد و نه حمایت خانواده تکاپوی هزینه ها را می کند و نه پول حل تمرینی و دستیار پژوهشی بودن مشکلی را حل می کند. ساعت 13:00 تا 13:45 ترافیک دانشگاه تا محل کار ساعت 13:45 تا 14:15 دل درد ناشی از کباب کوبیده امروز ساعت 14:15 تا 16:00 کار روی یک پروژه با ساعتی 5 هزار تومان ساعتی، کار روی پروژه ای که می داند در این مملکت انجام نمی شود و می داند که دردی از مملکت دوا نمی شود و فقط آن را انجام می دهد: برای یک مشت دلار. ساعت 16:00 تلفن زنگ می زند و به او می گویند که فلان استاد فلان درس را ارایه کرده است اما نمی تواند ارایه کند لذا باید بیایی به جای ایشان درس بدهی. اما نه در سوابق دانشگاه نوشته می شود و نه وضعیت درآمدی اش معلوم است و نمره پایان ترم هم دست او نیست. خُب قبول می کند حداقل برای کسب تجربه و رزومه اش بد نیست. قبول می کند که به جای کس دیگری درس بدهد نه حقوق بگیرد و نه به نامش ثبت شود. ساعت 16:15 بازگشت به کار تا 17:30 ساعت 17:30 بازگشت به خانه ترافیک کردستان، حکیم، رسالت. ساعت 18:45 رسیدن به خانه ساعت 19:00 شنیدن اخبار وقایع بعد از انتخابات . ساعت 19:30: ورق زدن چند صفحه کتاب، چت کردن، ایمیل زدن به تمام رفقایی که اکنون خارج کشور هستند و زنده شدن حسرت اینکه چرا برای ادامه تحصیل به خارج از کشور نرفت ساعت 20:30 خوردن شام ساعت 21: نگاه کردن ناامیدانه به سریال تلویزیونی مزخزف کبری 11 ساعت 22: آماده شدن برای خواب حالا مقایسه کنید: دانشجوی خارج نشین هم درس اش را می خواند هم دغدغه اساسی ندارد و هم در آرامش در یک مسیر روتین پروپوزالش تصویب می شود و سه ساله دکترایش را می گیرد (اطلاعات واقعی است) و حتما هم لازم نیست که مقاله آی اس آی داشته باشد. دانشجوی ایران نشین! بعد از گذراندن دوره آموزشی با عده ای استاد .... یکسال (در برخی موارد پیش از یک سال) باید در پیچ و خم های تصویب پروپوزال رساله دکتری بماند و دوره دکترایش شش ساله شود. هم سه سال را از دست می دهد و هم سی سال پیر و فرسوده و خشمگین می شود. این نظر را هم اضافه می کنم بخاطر اهمیت و صداقت آن: آقا من نمی دونم این اطلاعات درباره دانشجوی سال سوم دکتری خارج از کشور رو کی به شما داده! من که خودم دانشجوی سال سوم در آلمان هستم و دیگر دوستانم در سراسر اروپا و آمریکا تجربه کاملا متفاوتی داریم: ساعت 7:30 در حال رفتن به اتاق خود در دانشکده اش که معمولا با چند نفر دیگر باید share کند (از همان روز اول به او در دانشکده یک اتاق اختصاص داده اند که آرام است و دسترسی به اینترنت رایگان دارد) ساعت 8:00 شروع به تحقیق و انجام تز (روزانه 10 ساعت تحقیق) ساعت 13:00 نهار و استراحت ساعت 13:30 بازگشت به اتاق ساعت 13:30 تا 19:30 مجددا کار روی پروژه 19:30 الی 20:30 فرستادن ایمیل، دنبال کردن اخبار ایران، اعصاب داغان بخاطر خبرهای همیشه بد از ایران و اینکه هیچ غلطی نمی تونه بکنه 20:30 الی 21:00 بازگشت به خانه. از فرط خستگی نمی داند چه غلطی بکند 21:00 آماده شدن برای خواب و استراحت در خوابگاه با منزلی که با پول اسکالرشیپ فراهم شده است در حالیکه دلش برای ایران یک ذره شده است و بیشتر دوستها و فامیلش تو ایران هستند. همش یاد خاطرات قدیمی است. در ضمن دیدار با استاد هم معمولا هفته ای یک یا دوبار است بجز شرایط بخصوص در ضمن باید درس هم بدهد. ممکن است استاد بدون پیش زمینه از او بخواهد که بجای او در یک کلاس تدریس کند.

واما در مورد مقايسه دو دانشجوي ايراني و خارجي

زياد موافق نيستم

نمي دانم اين مطالب بر اساس شنيده هاست و يا طنز است يا واقعا واقعيت دارد

به هر حال انچه داريم اين است ولي نبايد پا پس كشيد و عقب نشست و مي دانم كه منظورتان عقب نشيني نبوده بلكه نوعي تلنگري براي مسئولين و ماست

دلتنگ مهدی (عج);22805 نوشت:
اين مشکلي است که من و بسياري از دانشجويان باهاش درگيريم...مديريت زمان
اما نميشه همه تقصير ها رو گردن بقيه عوامل انداخت...بخش زياديش به خودمون بر ميگرده

سلام ، این دیدگاه شما فردگرایانه هست ، با این دیدگاه بله زیادش به خودمون بر می گرده

:Gol:

در دیگاه اجتماعی و کل نگرانه خیلی از مسائل دیگه هم دخیل هستند ....

نیایش سبز;21963 نوشت:

آقا من نمی دونم این اطلاعات درباره دانشجوی سال سوم دکتری خارج از کشور رو کی به شما داده! من که خودم دانشجوی سال سوم در آلمان هستم و دیگر دوستانم در سراسر اروپا و آمریکا تجربه کاملا متفاوتی داریم:

ساعت 7:30 در حال رفتن به اتاق خود در دانشکده اش که معمولا با چند نفر دیگر باید share کند (از همان روز اول به او در دانشکده یک اتاق اختصاص داده اند که آرام است و دسترسی به اینترنت رایگان دارد)

ساعت 8:00 شروع به تحقیق و انجام تز (روزانه 10 ساعت تحقیق)

ساعت 13:00 نهار و استراحت

ساعت 13:30 بازگشت به اتاق

ساعت 13:30 تا 19:30 مجددا کار روی پروژه

19:30 الی 20:30 فرستادن ایمیل، دنبال کردن اخبار ایران، اعصاب داغان بخاطر خبرهای همیشه بد از ایران و اینکه هیچ غلطی نمی تونه بکنه

20:30 الی 21:00 بازگشت به خانه. از فرط خستگی نمی داند چه غلطی بکند

21:00 آماده شدن برای خواب و استراحت در خوابگاه با منزلی که با پول اسکالرشیپ فراهم شده است در حالیکه دلش برای ایران یک ذره شده است و بیشتر دوستها و فامیلش تو ایران هستند. همش یاد خاطرات قدیمی است.

در ضمن دیدار با استاد هم معمولا هفته ای یک یا دوبار است بجز شرایط بخصوص
در ضمن باید درس هم بدهد. ممکن است استاد بدون پیش زمینه از او بخواهد که بجای او در یک کلاس تدریس کند.

جناب طاها این قسمتش واقعی بود ، بقیه موارد رو هم که خودتون در دانشگاه و یا حوزه می بینید ....

نیایش سبز;22821 نوشت:
سلام ، این دیدگاه شما فردگرایانه هست ، با این دیدگاه بله زیادش به خودمون بر می گرده

:Gol:

در دیگاه اجتماعی و کل نگرانه خیلی از مسائل دیگه هم دخیل هستند ....

من کاملا قبول دارم و منکر این نیستم که مشکلات زیادی وجود داره که دست ما نیست...
ولی معتقدم که خیلی هاش توجیهی است برای کم کاری خودمان
الان ما واقعا دانشجوییم؟نه...فقط اسمش رو یدک می کشیم
پریروز توی سایت بودم 4 تا از دکتران مملکت رفتند اول ساعت حضور زدند و کلاس رو دو در کردند تا چیکار کنند؟اومدند پای 4 تا کامپیوتر ،بازی آنلاین!!
دانشجوی سال چهارم دکترا به جای اینکه دنبال علم باشه ....
خب این وضیعت دانشجوی دکترای ماست!
من که خودم مقیدم بویی از دانشجو واقعی بودن نبردم...
من میگم اول باید خودمون رو درست کنیم...
:Gol::Gol::Gol:

دلتنگ مهدی (عج);22877 نوشت:
من میگم اول باید خودمون رو درست کنیم...



با سلام

بزرگوار مطلب مهمي فرمودين

شما و ديگر دوستان و دانشجويان اساتيد اينده همين دانشگاهها و اين گشور هستند

ما نبايد تربيت يافته چنين اساتيدي باشيم و ميراثي از چنين اساتيدي در دانشگاهها به جا بمانيم.

بايد هر چه بهتر و بيشتر عالم به تخصص هايي كه داريم باشيم و از طرفي تعهد يادمان نرود

مشكل اصلي ما با متخصصيني است كه تعهدي نسبت به معتقدات خود ندارند

البته اين مطالب زحمات ديگر اساتيدي كه با جان و دل براي تربيت دانشجويان متعهد و متخصص زحمت مي گشند
زير سوال نمي برد و همه ما مي دانيم كه روي سخن ما در مورد اساتيدي است كه دلتنك مهدي بزرگوار صحبت كردند



با تشکر فراوان از همه دوستان که به درخواست ما مبنی بر ریشه یابی و ارایه راهکار مناسب پاسخ مثبت دادند خوب بهتر است به صورت جزیی وارد بحث بشویم یعنی اصلا ببینیم یک جوان پشت کنکوری با چه انگیزه ای وارد دانشگاه میشه ؟ و برای اینکه انگیزه و هدفش واقعی و عاقلانه باشه آیا قبل از شروع دورس دانشگاه کلاس هایی برای شناخت و اصلاح انگیزه ها و اهداف لازمه .
نکته بعدی مدیریت زمان بود خب این هم یکی از عوامل بی نظمیه و هم یک یک راهکار به شمار می آید توی همین راهکار یعنی مدیریت زمان دو موضوع وجود دارد یک ایجاد شناخت نسبت به ضرورت ، امتیازات و هدف مدیریت زمان لازم است و بعد به صورت عملیاتی یک دانشجو چه وظیفه ای نسبت به مدیریت زمان داره یعنی باید چی جوری زمانشو مدیریت کنه ؟

اميدوار;23159 نوشت:
یعنی اصلا ببینیم یک جوان پشت کنکوری با چه انگیزه ای وارد دانشگاه میشه ؟

سلام ، مشکل ما جوانان اینه که فکر می کنیم دانشگاه هدف هست ، درحالی که دانشگاه هدف نیست ، بلکه وسیله ای است مهم ، برای اهداف بزرگتر
جوانان قبل از ورود به دانشگاه تمام امال و آرزوها رو در اونجا می بینه ولی وقتی وارد دانشگاه می شن ، متوجه می شن اینطور نیست و این خودش یکی از علتهای پسرفت دانشجویان هست ....

سلام
من نظر همه دوستان و کارشناسان محترم رو خوندم

ولی با این مخالفم که بیشتر مشکلات از طرف خود ما و مدیریت زمان ماست

دانشجوی بیچاره که نزذیک تحویل پروژه پایانیه کارشه انقد زحمت میکشه [="Red"]شبو بیدار میمونه[/] کاراشو تموم میکنه تا اینکه قراری رو که فردا با استاد داره رو ،کاراشو نشون بده و اصلاح کنه ولی
صبح که پا میشی میری دانشکده میبینی استادت نکرده تو اتوماسیون بزنه که نمیاد ،[="Red"]یه کاغذ چسبوندن تو برد که اقای... امروز نمیاد دانشکده[/] اخه این دانشجوی بیچاره مگه ادم نیست؟!!!!!!!!
:geryeh:

همینه که همه برنامه های هفته ادم به هم میریزه

[="#9acd32"]

التماس دعا[/]

سلام به همگی

دلتنگ مهدی (عج);22877 نوشت:

پریروز توی سایت بودم 4 تا از دکتران مملکت رفتند اول ساعت حضور زدند و کلاس رو دو در کردند تا چیکار کنند؟اومدند پای 4 تا کامپیوتر ،بازی آنلاین!!
دانشجوی سال چهارم دکترا به جای اینکه دنبال علم باشه ....
خب این وضیعت دانشجوی دکترای ماست!

:gol::gol::gol:

دوست محترم

شما میدونید انگیزه چیه؟

من وقتی میبینم دوستان خودم که دارن از رسالشون دفاع میکنن هنوز شغلی ندارن چه انگیزه ای برام می مونه؟

من رشته شما رو نمیدونم

ولی ما برای این که مدرکمونو بگیریم 4 سال لیسانس+ 3 سال ارشد که واقعا خون دل خوردیم و پدرمون درومد (ماه رمضون از 7 صبح می رفتیم آزمایشگاه تا 2 ساعت بعد اذان مغرب و کارمون جوری بود که خیلی وقت ها نمی تونستیم افطار کنیم تا کارمون تموم بشه ...)+ 5 سال دکتری تخصصی که بسیار برای ما مشکل تره چون هم سنمون بالاتر رفته و توانایی ما کمتر شده و هم اینکه الان دوستان من دارن فارغ التحصیل میشن ولی کو کار و درامد؟ کو زندگیشون؟ سنشون بالای 30 رسیده و اکثرا مجردن...
حداقل رشته ما جوریه که امکان کار پاره وقت هم نداریم. بچه ها تا ساعت 11 شب آزمایشگاهن و واقعا بهشون فشار میاد.

امید به آینده داره از بین میره، شاید تنها تفریحشون همونه!

همونطور که من برای استراحت میام اینجا! پست های اخیر منو دیدین مال چه زمانین؟ میدونین چند ساعته که نخوابیدم

لطفا بدون اطلاع از همه جوانب پیش داوری نکنید!

[="Tahoma"][="Green"]بنام خدا.
سلام.
منکه به شخصه و تجربه عمیق شخصی مشکل رو ربط میدم به خودمون و خودمون و باز هم خودمون.
جامعه چکارست؟علوم کجاست؟مگر علوم فقط باید در دانشگاه طی شود؟
علم را خداوند در همه جای زمین و آسمان قرار داد.
اما...
اما مرد کار میخواهد....مرد علم هستی؟؟؟؟بسم الله...
بخاطر مدرک رفتی دانشگاه؟؟؟پروفسور هم بشی اما علم به کارت نداشته باشی مدرکت به هیچ دردت نمیخوره عزیز.
تجربه شخصی بنده ثابت کرده شخصی که بدون دغدغه درس و دانشگاه و مدرک و ازدواج و سن و....پی علمی باشه آنچنان موفق میشه که هیچ دکتری با هزار تلاش و بدبختی نمیتونه به اونجا برسه.
دلیلش هم این میتونه باشه که دانشکاه علم رو بهت تحمیل میکنه.یعنی بعضی وقتها حوصله نداری ولی باید بخونی...بعضی وقتها هم که حوصله داری وقتشو نداری.
از طرفی....طرف داره علوم مهندسی نرم افزار میخونه بهش چی درس میدن؟هفت خان رستم و ادبیات فارسی و تاریخ ایران و هخامنشی و .... جز به جز اونو میگن.این دانشجو اولاً فرصت خوندن درسهای تخصصیش رو نمیکنه و دوماً اصلاً دروس هایی که علاقهمند به آنها نیست باعث ضعف روحیه دانشچو میشه.و درسهای دیگه مزاحم هستند.
این یک حقیقتیست که بسیار از آن دوریم.و مقصر جامعه نیست.خودمان هستیم که میخواهیم آنچه جامعه به ما تحمیل میکند را بپذیریم.
موفق و سربلند باشید در پناه حق.
[/]

[="Tahoma"][="Magenta"]

سوال;46239 نوشت:
دانشجوی بیچاره که نزذیک تحویل پروژه پایانیه کارشه انقد زحمت میکشه شبو بیدار میمونه کاراشو تموم میکنه تا اینکه قراری رو که فردا با استاد داره رو ،کاراشو نشون بده و اصلاح کنه ولی
صبح که پا میشی میری دانشکده میبینی استادت نکرده تو اتوماسیون بزنه که نمیاد ،یه کاغذ چسبوندن تو برد که اقای... امروز نمیاد دانشکده اخه این دانشجوی بیچاره مگه ادم نیست؟!!!!!!!!

لا حول ولا قوه الا بلله العلی و العظیم

بسم الله النور و الحکیم

سلام

Lol

[SPOILER]:geristan::geristan::geristan::geristan::ghati::ghati::god:[/SPOILER]

عــــلی;243168 نوشت:
از طرفی....طرف داره علوم مهندسی نرم افزار میخونه بهش چی درس میدن؟هفت خان رستم و ادبیات فارسی و تاریخ ایران و هخامنشی و .... جز به جز اونو میگن.این دانشجو اولاً فرصت خوندن درسهای تخصصیش رو نمیکنه و دوماً اصلاً دروس هایی که علاقهمند به آنها نیست باعث ضعف روحیه دانشچو میشه.و درسهای دیگه مزاحم هستند.

جانا سخن از زبان ما می گویی

کلی پول بده برو دانشگاه

برو تو ازمایشگاه تو که حقته بتونی همه رو یاد بگیری و کار کنی

باید با یه سچ چهار دو نفر دیگه هم گروه بشی

بعد کمبود وسیله و بشکونی جریمه می شوی و...

تازه جوابو که نباید ببینی چون وقت نمی شه

کلاسا فشرده ادم خسته می شه!!

چیه 2 ساعت الکی سر کلاس باشی

درسا که همش استرس امتحان و درس و مشق و تاخیر و...

چرا نباید علم اختیاری باشه

چرا من اون چیزی رو که می خواهم رو نباید یاد بگیرم:Ghamgin:

خدا!!

چی میشد ماشین زمان اختراع بشه بریم قدیم:crying:[/]

عــــلی;243168 نوشت:

جامعه چکارست؟علوم کجاست؟مگر علوم فقط باید در دانشگاه طی شود؟
علم را خداوند در همه جای زمین و آسمان قرار داد.

سلام به همگی

علی آقا

العلم علمان: عِلمُ الاَدیانِ و عِلمُ الأَبدان

اولی رو ممکنه شما بتونی با مطالعه 4 تا کتاب 1400 ساله بهش نزدیک بشی

ولی دومی رو بعید میدونم بدون امکانات بتونی به جایی برسی!

اما در مورد این که جامعه چکارست! ان شاءالله بزرگتر که شدی می بینی

عــــلی;243168 نوشت:

بخاطر مدرک رفتی دانشگاه؟؟؟پروفسور هم بشی اما علم به کارت نداشته باشی مدرکت به هیچ دردت نمیخوره عزیز.

دوست عزیز

علم نباید بتونه خرج شکم زن و بچه رو بده؟

شمایی که طلبه هستی و ... آخر ماه یه شهریه ای بهت میدن. حالا بخور و نمیر

ولی به دانشجوی دکترای ما یه قرون نمیدن! تو همین ممالک کفار امثال من کلی درامد دارن! ما مجبوریم از خیلی چیزا بزنیم! که دستمون جلوی کسی دراز نشه

عــــلی;243168 نوشت:
تجربه شخصی بنده ثابت کرده شخصی که بدون دغدغه درس و دانشگاه و مدرک و ازدواج و سن و....پی علمی باشه آنچنان موفق میشه که هیچ دکتری با هزار تلاش و بدبختی نمیتونه به اونجا برسه.

من چی میگم شما چی میگی

بحثمون سر مقایسه ا در ایران و غرب بود

من و امثال من هم میتونستیم بریم! موندیم به خاطر این کشور! حالا باید اینقدر اذیت بشیم؟

اینجا هرچی طرف بی سوادتر و بوق تر باشه موفق تره! چرا؟ چون کسی که مافوقشه آدم بله قربان گو بی سواد می خواد....

عــــلی;243168 نوشت:

از طرفی....طرف داره علوم مهندسی نرم افزار میخونه بهش چی درس میدن؟هفت خان رستم و ادبیات فارسی و تاریخ ایران و هخامنشی و .... جز به جز اونو میگن.این دانشجو اولاً فرصت خوندن درسهای تخصصیش رو نمیکنه و دوماً اصلاً دروس هایی که علاقهمند به آنها نیست باعث ضعف روحیه دانشچو میشه.و درسهای دیگه مزاحم هستند.

خدا رو شکر که حداقل مجبورین کمی از تاریخ رو بخونین! مخصوصا حضرات کوروش و فک و فامیل!:khandeh!:

ما بحثمون در باره دانشجویان تحصیلات تکمیلیه ها نه لیسانسا!!

[="Tahoma"][="Green"]بنام خدا.

anoushiravan;243362 نوشت:
سلام به همگی علی آقا العلم علمان: عِلمُ الاَدیانِ و عِلمُ الأَبدان اولی رو ممکنه شما بتونی با مطالعه 4 تا کتاب 1400 ساله بهش نزدیک بشی ولی دومی رو بعید میدونم بدون امکانات بتونی به جایی برسی! اما در مورد این که جامعه چکارست! ان شاءالله بزرگتر که شدی می بینی

anoushiravan;243362 نوشت:
دوست عزیز علم نباید بتونه خرج شکم زن و بچه رو بده؟ شمایی که طلبه هستی و ... آخر ماه یه شهریه ای بهت میدن. حالا بخور و نمیر ولی به دانشجوی دکترای ما یه قرون نمیدن! تو همین ممالک کفار امثال من کلی درامد دارن! ما مجبوریم از خیلی چیزا بزنیم! که دستمون جلوی کسی دراز نشه

سلام برادر بزرگوار.
بنده یه تجربه شخصی رو گفتم و شک نداشته باش که هیچ نقصی درش نیست.من نمیدونم دکترا چیکار میکنن که یه قرون در نمیارن اما بنده قبل از اینکه دیپلم بگیرم داشتم نون خونه رو در میاوردم و هنوزم که هنوزه بر اساس علومی که با بسیار تلاش رفتم سراغش دارم کسب در امد میکنم.دیپلم داشتم شغلی داشتم که به هیچ مهندس کامپیوتر نمیدن.
کجا دیدید به یه دیپلمه حقوق ثابت برنامه نویسی نرم افزار بدن؟و مشتاقانه اونو نگه داشته باشن و التماسش کنن که ماهی 800 هزار تومان حقوق میدن؟
این ها همش تلاش خود بنده توی چند سال بوده.شب تا صبح چشم بر هم نذاشتم و مطالعه و تمرین و کار داشتم.با چه امکاناتی؟
من حتی کتاب برای مطالعه و اینترنت برای یادگیری نداشتم.
ولی چی داشتم؟یه چیزی با عنوان علاقه شدید + انگیزه بسیار.
که باعث شد این اذیت هایی که شما فرمودید اصلاً برای من پیش نیاد:
anoushiravan;243362 نوشت:
من چی میگم شما چی میگی بحثمون سر مقایسه ا در ایران و غرب بود من و امثال من هم میتونستیم بریم! موندیم به خاطر این کشور! حالا باید اینقدر اذیت بشیم؟ اینجا هرچی طرف بی سوادتر و بوق تر باشه موفق تره! چرا؟ چون کسی که مافوقشه آدم بله قربان گو بی سواد می خواد....

این بود تجربه بنده.که باعث شد متوجه این قضیه بشم که دانشگاه هیچ چیز نیست جز همون چیزی که در اطراف ماست و ما فکر میکنیم که فقط در دانشگاه یافت میشه.
من با دانشگاه رفتن مخالف نیستم.اما به افرادی که مثل بنده انگیزه کار و تمرین رو دارن توصیه میکنم با دانشگاه وقت خودشونو نگیرن.فقط توی 2 تا 4 سال میشه تمامی علوم از دیپلم تا دکترا و بالاتر رو به بهترین نحو با تمرین و کار بسیار یاد گرفت.
البته رشته ها هم متفاوت هست.مثلاً من درمورد رشته شما که زیست شناسی هست زیاد اطلاعات ندارم.ولی همینقدر بهتون بگم که اگر میتونستم یه آزمایشگاه توی خونه خودم درست کنم همه چی حل بود.[/]

به نام علی اعلی

سلام و عرض ادب

ببخشید اینجا چه خبره؟

از قدیم الایام اینطوری بوده و تا آخر هم همینطوری می مونه که علم با آسایش و راحت میونه ای نداره.

اگر کسی طالب علم و دانش هست با تن پروری و تن آسایی به جایی نمی رسه.

مهم نیست که دانشگاه باشه یا توی حوزه. دانشگاه داخل ایران باشه یا دانشگاه خارج ایران؛ مهم اینه که بدون زحمت و رنج کسی به هیچ جا نمیرسه

حالا یه جایی کمتر یه جایی بیشتر

ببخشید ها ولی به نظرم یکم باید صبرمون رو زیادتر کنیم
و برای موفقیت همدیگه دعا کنیم

یاد این حدیث قدسی افتادم که نقل شده:

[=tahoma, verdana, arial, helvetica, sans-serif]أنّي وضعت أربعة في أربعة مواضع و الناس يطلبونها في غيرها فلا يجدوها أبدا:[/]
[=tahoma, verdana, arial, helvetica, sans-serif]إنّي وضعت العلم في الجوع و الغربة و الناس يطلبونه في الشبع و الوطن، فلم يجدوه أبدا.[/]
[=tahoma, verdana, arial, helvetica, sans-serif]و إنّي وضعت العزّة في خدمتي و الناس يطلبونها في خدمة السلاطين، فلم يجدوها أبدا.[/]
[=tahoma, verdana, arial, helvetica, sans-serif]و إنّي وضعت الغنيّ في القناعة و الناس يطلبونه بالأموال فلم يجدوه أبدا،[/]
[=tahoma, verdana, arial, helvetica, sans-serif]و إنّي وضعت الرّاحة في الجنّة و الناس يطلبونه في الدّنيا فلم يجدوها أبدا.[/]

[=tahoma, verdana, arial, helvetica, sans-serif][=tahoma, verdana, arial, helvetica, sans-serif][/][/]
[=tahoma, verdana, arial, helvetica, sans-serif][=tahoma, verdana, arial, helvetica, sans-serif][/][/]
[=tahoma, verdana, arial, helvetica, sans-serif][=tahoma, verdana, arial, helvetica, sans-serif]خداوند متعال فرموده:[/]

[=tahoma, verdana, arial, helvetica, sans-serif]من چهار چيز را در چهار محل قرار داده‏ام و مردم جاى ديگر مى‏طلبند و نمى‏يابند[/]

[=tahoma, verdana, arial, helvetica, sans-serif]1.علم را در گرسنگى و غربت قرار داده‏ام، مردم در سيرى و وطن طلب مى‏كنند و نمى‏جويند؛[/]
[=tahoma, verdana, arial, helvetica, sans-serif]2. عزت را در بندگى خود قرار داده‏ام، و مردم در دربار سلاطين مى‏طلبند و پيدا نمى‏كنند؛[/]
[=tahoma, verdana, arial, helvetica, sans-serif]3. توانگرى را در قناعت نهاده‏ام، مردم در مال جستجو مى‏كنند و به دست نمى‏آورند؛[/]
[=tahoma, verdana, arial, helvetica, sans-serif]4. آسايش را در بهشت مقرر كرده‏ام، مردم در دنيا به دنبالش مى‏گردند و نمى‏يابند.[/]

[=tahoma, verdana, arial, helvetica, sans-serif]پیروز و موفق باشید[/]
[=tahoma, verdana, arial, helvetica, sans-serif]یا علی[/]

[/]

سلام به همگی

عــــلی;243398 نوشت:

مثلاً من درمورد رشته شما که زیست شناسی هست زیاد اطلاعات ندارم.ولی همینقدر بهتون بگم که اگر میتونستم یه آزمایشگاه توی خونه خودم درست کنم همه چی حل بود.

دوست من

رشته ها با هم متفاوته

ممکنه رشته شما یک کامپیوتر و مقادیر فراوانی هوش بخواد و هیچ

ولی آزمایشگاهی که من توش کار میکنم سالانه یک و نیم میلیارد تومن هزینه داره (بدون احتساب حقوق کارکنانش که مستقیم از دانشگاه پرداخت می شه و البته شامل حال ما که دانشجوییم نیست)

چیزی که من دارم روش کارمی کنم اگر جواب بده مشکلات بیش از10 ملیون نفر در سراسر دنیا کمتر میشه و دوستانم روی موضوعات دیگه ای مشغولن که دغدغه دهها ملیون نفره و امکان ایجاد آزمایشگاه شخصی نیست

تخصص شما جوریه که می تونید بیرون هم کار کنید ولی من حداکثر در 2-3 دانشگاه بزرگ امکان کار دارم و اگر اونجاها نتونم مشغول بشم با یک آدم بی کاره فرقی نخواهم داشت....

ما انتظار خاصی از دولت نداریم

فقط میگیم ای مسئولان محترمی که وقتی خودتون دانشجو بودید از زمان لیسانس حقوق می گرفتید، نباید به فکر بچه های دکتری بود؟ کسی که هر روز تا 11 شب تو آزمایشگاه مشغوله میتونه بره دنبال کار بیرون؟

شما یه آمار بگیر متاسفانه اکثرا می خوان برن. کسی که سرش به تنش بیرزه معمولا نمی مونه، چرا اینطوریه؟ مگه این مملکت واسه این ها 20-30 سال هزینه نکرده که محصولش رو یکی دیگه برداشت کنه؟

حاج علی;243433 نوشت:

ببخشید ها ولی به نظرم یکم باید صبرمون رو زیادتر کنیم
و برای موفقیت همدیگه دعا کنیم
[=tahoma, verdana, arial, helvetica, sans-serif]

سلام
فعلا که داریم صبر می کنیم تا خدا چی بخواد

فوقش میریم دیگه! دعوت نامه که داریم

شما واسمون دعا بفرمایید

عــــلی;243398 نوشت:

ولی چی داشتم؟یه چیزی با عنوان علاقه شدید + انگیزه بسیار.
که باعث شد این اذیت هایی که شما فرمودید اصلاً برای من پیش نیاد:

ما هم یک زمانی داشتیم

ولی الان هفت تا کفن پوسونده. خدا بیامرزتش!

حاج علی;243433 نوشت:

مهم نیست که دانشگاه باشه یا توی حوزه. دانشگاه داخل ایران باشه یا دانشگاه خارج ایران؛ مهم اینه که بدون زحمت و رنج کسی به هیچ جا نمیرسه[=tahoma, verdana, arial, helvetica, sans-serif]


در این قضیه شکی نیست

ولی اون ها حداقل در قبال کاری که انجام میدن اجری دارن

ما که فعلا در حال بردگی هستیم

موفق باشید:Gol:

سلام.
شاید بی ربط باشه، دانشجویان ارشدی رو می شناسم که قصد ادامه تحصیل داشتند اما..... .
امیدوارم از اساتید گرامی دانشگاه این نوشته رو بخونن البته اگر چنین شخصیت هایی عضو باشند!! چطور از خدا نمی ترسند؟! چطور آینده دانشجویی که زحمت می کشه و برای آینده اش تصمیماتی داشته خراب می کنن؟ چطور فقط به آینده علمی و مقام و ثروت خودشون فکر می کنن؟؟!چرا وظیفه شونو به درستی انجام نمیدن؟ آیا روزهای سخت در زندگی نداشتن؟؟ حالا دانشجویی که با کلی امید و سختی میاد و درس می خونه باید اینقدر بی انگیزه باشه، از اساتید کسی هست جواب بده؟ بعید بنظر میاد هیئت علمی محترم عضو چنین سایت هایی باشند.

ميشداغ;265320 نوشت:
چطور آینده دانشجویی که زحمت می کشه و برای آینده اش تصمیماتی داشته خراب می کنن؟ چطور فقط به آینده علمی و مقام و ثروت خودشون فکر می کنن؟؟!چرا وظیفه شونو به درستی انجام نمیدن؟ آیا روزهای سخت در زندگی نداشتن؟؟

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

به نظر نمیرسد یک جانبه به قاضی رفتن مورد پسند خداوند باشد .

بزرگوار اساتید هم قطعا" با توجه به ضوابط ابلاغ شده از طرف دانشگاه وآموزش عالی عمل میکنند .اینطور نیست که در تمام موارد سلیقه ای انتخاب کنند . وحتی دراموری که دستشان باز است بیشتر از تجربه استفاده میکنند تا سلیقه البته به ندرت امکان استثنا هم میتواند باشد .بالاخره انسان ها جایزالخطا هم هستند .

دانشگاه وآموزش عالی هم طبق اهداف تعیین شده از سوی شورای آموزش عالی این ضوابط را تعیین نموده اند وقطعا" ارتقاءکمی وکیفی را در این ضوابط منظور کرده اند .

اگر پستهای قبلی را مطالعه نموده بودید عرض کردم خدمت دوستان بزرگوار که این مراحل با توجه به ظرفیت همه جانبه دانشجو وظرفیت و امکانات دانشگاه انجام میگیرد.

تصور کنید دانشجویی را که در رؤیاهایش بدون در نظر گرفتن این دو امکان وارد دانشگاه شود .
ازامکانات خدماتی دانشگاه از جمله استفاده از حضور استاد راهنما بی بهره باشد (به علت کمبود ومحدودیت ) ویا.... خود شما از پذیرفته شدن در این دانشگاه چه بهره ای خواهید برد ؟
ازطرفی دانشجو با توجه به بار علمی متوسط (حتی با زحمت وتلاش) وسایر جوانب مثلا" مشکلات تهیه ی مسکن که بقیه ی موارد را هم تحت الشعاع قرار میدهد ویاحتی ازلحاظ روحیه وانگیزه ..... بعد از دوترم خودش تشخیص دهد که نمیتواند به تحصیل ادامه بدهد ! میدانید چقدر وقت وانرژی وحق ضایع میشود ؟ البته این بیشتر به خاطر محدودیتهایی است که فعلا" در زمینه ی امکانات وجود دارد .ان شاءالله با عنایت خداوند روز به روز بهتر خواهد شد .

حق یارتان :Gol:

سلام. متاسفانه اساتید در سطح تحصیلات تکمیلی تنها سلیقه رو وارد می کنن(ضوابط برای دانشجویانی مهم میشه که مورد سلیقه استاد نیستند). اگر بگم می شناسم اساتیدی رو که بی آنکه برگه امتحانی دانشجو رو تصحیح کنه به دانشجوی خودش نمره میده . اگه از یه استاد دیگه دل خوشی نداشته باشه به دانشجوی اون استاد نمره نمیده باور می کنید؟ خب شاید در اساتید برخی رشته ها به دلیل بودن فضای معنوی مربوط به یک رشته خاص چنین چیزهایی مشاهده نشه. گاهی فکر می کنم به راستی اگر دانشگاه اصلاح بشه مملکت هم اصلاح میشه( فرموده حضرت امام). در مورد ادامه تحصیل در مورد دانشجویانی گفتم که انگیزه رو اساتید ازشون می گیرن. به نظر میاد جو تحصیلات تکمیلی دانشگاه های مملکت اسلامی ماجو خوبی نباشه. تند پیش نمیرم، قضاوت هم..... ، شاید قضاوت باشه اما اساتید درست برخورد نمی کنند.به امید روزی که برای تلاش های آدمی ارزش قائل بشه حتی اگر این تلاش رو دانشجویی با سطح علمی متوسط و حتی پایین انجام بده.

سلام
من که نمیدونم در مقطع دکترا چه خبره. اما احتمالا خیلی فرقی با مقاطع قبلی خودش نداشته باشه:
من که الان کارشناسی ارشد پیام نور میخونم، هر چی زنگ میزنم دانشگاه تا سئوالات آموزشی ام را بپرسم، کسی اصلاً گوشی برنمیداره!!!
همون اول ثبت نام، توی جلسه توجیهی بهمون گفته بودند که تلفن روش خوبی نیست و کسی جوابتون رو نمیده، اگه سئوالی داشتید توی سایت نظر بگذارید. من هرچی توی سایت نظر میذارم و ایمیل میفرستم هم جوابی دریافت نمیکنم!

حالا پروژه:
یکی از دوستان مقطع کارشناسی حقوق دانشگاه آزاد را تموم کرده. گفتم پایان نامه ات رو چکار کردی؟ گفت: از پایان نامه های هم رشته ای های خودمون در دانشگاه پیام نور کپی گرفتم و به استاد راهنما دادم. همه دانشجویان دانشگاه ما همین کار را می کنند.

یکی از همکارانم مقطع دکترای دانشگاه خارج قبول شده. ازش پرسیدم مقطع کارشناسی ارشد را چطور گذراندی؟ با این حجم کار و تو که اصلا مرخصی نبودی و همه اش سر کار بودی؟
گفت: 27 مقاله از انگلیسی به فارسی ترجمه کردم، درسها پاس شد! (به جای اینکه با درس خوندن نمره بگیره، با مقاله ترجمه کردن نمره گرفته! پیشاپیش پیداست که مقاله ها را هم داده کافی نت برایش ترجمه کردن. حالا استادش این مقاله ها را با نام خودش چاپ میکنه و امتیاز میگیره یا نه، بماند. ).
همکاران دیگه بهم گفتن که پایان نامه اش را هم 500 هزار تومان خریده!
قبولی اش در دکترای دانشگاه خارج.... نمیتونم بگم چطوری بوده، چون سیاسی میشه.
حالا اصلاً ادامه تحصیل و دکترا گرفتن را میخواسته برای چی؟ برای کار تحقیقی؟!! پژوهش؟!! ، نه. برای اینکه سمت ریاست واحد امور مالی اداره مون را بهش بدن و اگه بتونه در مرکز استان سمت بگیره.

طوفان خورشیدی;266457 نوشت:
سلام
من که نمیدونم در مقطع دکترا چه خبره. اما احتمالا خیلی فرقی با مقاطع قبلی خودش نداشته باشه:
من که الان کارشناسی ارشد پیام نور میخونم، هر چی زنگ میزنم دانشگاه تا سئوالات آموزشی ام را بپرسم، کسی اصلاً گوشی برنمیداره!!!
همون اول ثبت نام، توی جلسه توجیهی بهمون گفته بودند که تلفن روش خوبی نیست و کسی جوابتون رو نمیده، اگه سئوالی داشتید توی سایت نظر بگذارید. من هرچی توی سایت نظر میذارم و ایمیل میفرستم هم جوابی دریافت نمیکنم!

حالا پروژه:
یکی از دوستان مقطع کارشناسی حقوق دانشگاه آزاد را تموم کرده. گفتم پایان نامه ات رو چکار کردی؟ گفت: از پایان نامه های هم رشته ای های خودمون در دانشگاه پیام نور کپی گرفتم و به استاد راهنما دادم. همه دانشجویان دانشگاه ما همین کار را می کنند.

یکی از همکارانم مقطع دکترای دانشگاه خارج قبول شده. ازش پرسیدم مقطع کارشناسی ارشد را چطور گذراندی؟ با این حجم کار و تو که اصلا مرخصی نبودی و همه اش سر کار بودی؟
گفت: 27 مقاله از انگلیسی به فارسی ترجمه کردم، درسها پاس شد! (به جای اینکه با درس خوندن نمره بگیره، با مقاله ترجمه کردن نمره گرفته! پیشاپیش پیداست که مقاله ها را هم داده کافی نت برایش ترجمه کردن. حالا استادش این مقاله ها را با نام خودش چاپ میکنه و امتیاز میگیره یا نه، بماند. ).
همکاران دیگه بهم گفتن که پایان نامه اش را هم 500 هزار تومان خریده!
قبولی اش در دکترای دانشگاه خارج.... نمیتونم بگم چطوری بوده، چون سیاسی میشه.
حالا اصلاً ادامه تحصیل و دکترا گرفتن را میخواسته برای چی؟ برای کار تحقیقی؟!! پژوهش؟!! ، نه. برای اینکه سمت ریاست واحد امور مالی اداره مون را بهش بدن و اگه بتونه در مرکز استان سمت بگیره.

سلام دوست عزیز

تحصیل در دانشگاه های خارج همچین چیز خاصی هم نیست

شما پول داشته باشی حله!

شما کافیه با یک دانشگاه مکاتبه کنید و رزومتونو بفرستید

معمولا خیلی راحت میشه پذیرش گرفت

بعضی ها پولی هستند و بعضی بهتون حقوقی هم میدن

اکثرا مثل ایران نیستند که نیازی به گذر از هفت خوان رستم داشته باشه

در مورد مطالبی که در مورد دانشگاه آزاد و پیام پول فرمودین، بنده تجربه حضور در اون ها رو نداشتم

ولی مقالاتشون رو تو کنگره ها و همایش ها دیدم. 90% مایه شرم ساری و آبروریزی هستند ولی 10% هم کارهای جالبی انجام میدن

من نمره گرفتن با هدیه!!!! به استاد رو شنیده بودم، ترجمه مقاله برام جالبه، مگه میشه جایی ترجمه مقاله رو چاپ کرد؟ ما مقالات خودمونو که به انگلیسی می نویسیم نمیایم فارسیشو هم بدیم، این ها مال دیگرانو ترجمه می کنن؟ واقعا جالبه

این مقایسه ای که بین دو تا دانشجوی داخل و خارج ایران انجام شد فقط مربوط به امور مادی بود پس معنویت چی میشه؟ عواطف و احساسات چی میشه؟
زندگی که فقط درس و تز و استاد راهنما و این حرفا نیست...زندگی چیز دیگه ای..هدف دیگه ای داره. اونی که خارج از کشور رو برای ادامه تحصیلش انتخاب میکنه درسته که از لحاظ مادی و دنیایی مشکل چندانی نداشته باشه..ولی آیا محیط یه کشور خارجی با محیط اسلامی یه جوره؟ اونجا همونقدر اونو به یاد خدا میندازه که اینجا میندازه؟ اونجا زمینه ی گناه بیشتره یا اینجا؟ درسته آدم هرجا باشه و هرچقدرم زمینه ی گناه براش زیاد باشه باید ایمانش اونقدر قوی باشه که جلو همه ی این زمینه ها وایسه، ولی قبول کنیم که محیط و آدمای اطراف هم روی ما تاثیر میذارن..
کسی که برای ادامه تحصیل رفته خارج احساس غربت نمی کنه؟ دلش برای وطنش تنگ نمیشه؟ برای خونوادش و عزیزترین کساش تنگ نمیشه؟ یاد خاطرات گذشته رو نمی کنه؟ حسرت لحظه هایی از در کنار پدرومادرش بودن ها رو نمی خوره؟ لحظه هایی که میتونست ایران باشه و درکنار عزیزترین هاش بگذرونه ..لحظه هایی که هیچوقت برنمیگردن.
نمی دونم ..شاید شما هدفتون از این مطلب گوشزذ کردن یه سری چیزا به مسئولین بود که اینجا رو جای بهتری برای موندن کنن تا نه فقط از لحاظ معنوی، بلکه از لحاظ مادی هم تو ایران بودن بهتر باشه...
ولی چون من توی دوراهی بین رفتن و موندن بودم و موندن رو انتخاب کردم به همین دلایلی که گفتم خواستم نظرمو اینجوری بگم...
همیشه با خودم میگم اونی که میره، اونی که همه چیزشو اینجا ول میکنه و میره، به چه قیمتی میره؟ چه هدفی داره که میره؟ برای درس و پول میره؟ زندگی فقط درس و پوله؟ کاش میشد هممون جوری فکر میکردیم و زندگی میکردیم که تو روز قیامت از رفتارامون پشیمون نشیم.کاش مشغول به کاری بشیم که ازش تو روز قیامت پرسیده میشیم (طبق فرمایش مولا علی (ع))

سلام

بعضی دوستان حرف تلاش و همت میزنن کاملا درسته ولی واقعا تا کسی خودش درگیر یه سری مسائل تو دانشگاهای ما نشه ممکنه حرفای دیگرانو بدبینی و سیاه نمایی و .. ببینه واقعا خیلی اوقات همت و تلاش هست و فرد داره به جاهای بالا میرسه ولی میبینه به جای حمایت انقد سنگ جلوی پاش میندازن و انرژیشو صرف حواشی میکنن که طرف بخواد به این وضیعیت ادامه بده از پیشرفتم عقب میمونه .

منم تا چند وقت پیش گله های برخی دوستان برام عجیب بود و شاید گاها تو حرفا دفاعم میکردم از وضعیت دانشگاهای کشور و .. ولی الان حساب کار کامل دستم اومده!

برادر بزرگترم دانشجوی سال آخر دکترای یکی از دانشگاهای معتبر تهرانه ولی بهتره نگم که چقد گله ها هست و ناامیدش کردن .... با اینکه متعدد مقاله های معتبر و چاپ شده داره ... الان بنده خدا پیگیرن اگه کار نتونستن پیدا کنن برن خارج

یکی دیگه از اعضای خانوادم دانشجوی ارشد دنشگاه تهران بود سطح علم و برخورد اساتیدو دید, یا اینکه پایان نامه دانشجو امادست ولی هر روز یه بازی درمیارن و دانشجو نمیتونه حتی از پایان نامش دفاع کنه گفت من حاضر نیستم توی ایران برم سراغ دکترا و ادامه تحصیل .. !

وقتی میبینن دوستانشون که رفتن خارج و با اینا همکلاس بودن الان درامد خوبی دارن و حمایت میشن و از نظر علمی هم میتون ارتقاء پیدا کنن ,همین میشه کسانی که که واقعا دنبال استفاده از توانشون هستن و اتفاقا کم کاری نمیکنن و موقیعیتشو پیدا میکنن به فکر فرار باشن ... وقتی جوونا ببینن تحصیلات و تخصصشون و .. توی کشور برای مسئولین و اساتید ارزشی نداره و حتی کارم نمیتونن پیدا کنن به این نتیجه میرسن بهتره برن جایی وقت بزارن که براشون علم و توان دانشجو و مقالات و .. ارزش داره و بتونه از تمام توانایی هاش استفاده کنه ..

anoushiravan;266564 نوشت:
تحصیل در دانشگاه های خارج همچین چیز خاصی هم نیست

شما پول داشته باشی حله!

شما کافیه با یک دانشگاه مکاتبه کنید و رزومتونو بفرستید

معمولا خیلی راحت میشه پذیرش گرفت

بعضی ها پولی هستند و بعضی بهتون حقوقی هم میدن

اکثرا مثل ایران نیستند که نیازی به گذر از هفت خوان رستم داشته باشه

سلام
فکر میکنم اگر به این راحتی که شما میگید بود الان دیگه دانشجویی دکترا داخل کشور نداشتیم !!!
اتفاقا آپلای کردن برای دانشگاه معتبر گذروندن هفت خان رستم یکی از مراحله
کم نبودن دانشجویانی که باوجود داشتن مقاله ی ونمره ی زبان بالا نتونستن پذیرش بگیرن

برای رشته های فنی باز شرایط اسون تر از رشته های انسانی. چون رقابت برای این رشته ها خارج از کشور بالاست .مخصوصا برای کسی که میخواهد امتحان تافل وبعضا جی ار ای و...بده واز طرفی باید با کسی رقابت کنه که زبان مادریش انگلیسیه
طبعا شانس پذیرش خیلی پایین میاد .

رنگ خدا;362929 نوشت:
این مقایسه ای که بین دو تا دانشجوی داخل و خارج ایران انجام شد فقط مربوط به امور مادی بود پس معنویت چی میشه؟ عواطف و احساسات چی میشه؟

هر که طاووس خواهد باید جور هندوستان رو هم بکشه.

sabea;363760 نوشت:
سلام
فکر میکنم اگر به این راحتی که شما میگید بود الان دیگه دانشجویی دکترا داخل کشور نداشتیم !!!
اتفاقا آپلای کردن برای دانشگاه معتبر گذروندن هفت خان رستم یکی از مراحله
کم نبودن دانشجویانی که باوجود داشتن مقاله ی ونمره ی زبان بالا نتونستن پذیرش بگیرن

برای رشته های فنی باز شرایط اسون تر از رشته های انسانی چون رقابت برای این رشته ها خارج از کشور بالاست .مخصوصا برای کسی که میخواهد امتحان تافل وبعضا جی ار ای و...بده واز طرفی باید با کسی رقابت کنه که زبان مادریش انگلیسیه
طبعا شانس پذیرش خیلی پایین میاد .

1- اگر شما پول داشته باشید پذیرش شما بسیار راحت هست. مشکل جوانان ما نداشتن پول هست

2- سختگیری اونها اونجایی هست که باید هزینه های شما رو بدن. اینگونه مواقع سخت پذیرش می کنند

Anoushiravan;363770 نوشت:
- اگر شما پول داشته باشید پذیرش شما بسیار راحت هست.

منظورتون مالزی وامثالهمه؟

سلام
من خودم الان دانشچوی ارشد فنی هستم
خیلی جالبه ، اصلا نمی دونم کسی که سر جلسه امتحان هیچی ننوشت چطوری الان 20 شده ؟؟؟؟ بعد من این همه نوشتم 18؟؟؟؟؟؟؟؟ فکر نکید از حسادت هست خب اینکه حقی اینجوری ضایع میشه تعجب آوره !!!! طرف نمره زبونشو گرفت نه درس خوندن
خب خیلی از جاها هم دانشجو نمره کم میاره استاد ازش می خواد که مقاله بده و اگر پذیرش شد خب 2 الی 3 نمره ای اضافه می کنه
ترجمه مقالات اصلا فارسی نیس و نویسنده ایرانی اصلا نداره ! مقالات روز دنیا مرتبط به آن موضوع واسه پایانامه و ... ترجمه می کنن و ی طرح می دن و این کاملا درسته !
خب قبولی دکتر ها در خارج و دانشگاهای معتبر فقط به امور پژوهسی هست و برای آنها کارهای تحقیقی و پژوهشی خیلی مهم تره
ما اگر حتی پول را عامل بدونیم که راحت بشه قبول شد واقعا همین که انگلیسی مسلط می شی مقالات و مطالب به روز دنیا را داری !!! خودش کلی از ایران سر تر میشه پس اینقد نگوییم خارج از کشور بد هست و راحت هست
به من باشه میگم برای هر کسی ی چیزی مهم تره ! مثل الان من که درسم مهم تره
هر چند خب ازدواجم موقعیت خوب پیش بیاد و برای ادامه تحصیل مشکلی نباشه قبول می کنم

موضوع قفل شده است