جمع بندی کیفر فرشتگان به دوزخ

تب‌های اولیه

9 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
کیفر فرشتگان به دوزخ

وَقَالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمَنُ وَلَدًا سُبْحَانَهُ بَلْ عِبَادٌ مُكْرَمُونَ«26»
و گفتند [خدای] رحمان فرزندی اختیار کرده منزه است او بلکه [فرشتگان] بندگانی ارجمندند

وَمَنْ یقُلْ مِنْهُمْ إِنِّی إِلَهٌ مِنْ دُونِهِ فَذَلِكَ نَجْزِیهِ جَهَنَّمَ كَذَلِكَ نَجْزِی الظَّالِمِینَ«29»
و هر کس از آنان بگوید من [نیز] جز او خدایی هستم او را به دوزخ کیفر می‏دهیم [آری] سزای ستمکاران را این گونه می‏دهیم

سلام

چه دلیلی دارد که در برخی ترجمه ها "عِبَادٌ مُكْرَمُونَ" را به فرشتگان تعبیر کرده اند در حالی که این مطلب با ایه 29 از همین سوره در تضاد است مگر میشود که فرشتگان بگویند ما خدای دیگری هستیم و مگر میشود خداوند فرشتگان خود را به دوزخ کیفر بدهد .

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد میقات

[="Tahoma"]با سلام و درود

دو مطلب خدمتتان عرض می شود:

مطلب اول؛ «عِبادٌ مُكْرَمُونَ» اشاره به ملائکه است:

«وَ قالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمنُ وَلَداً سُبْحانَهُ بَلْ عِبادٌ مُكْرَمُون‏»؛ آنها گفتند: «خداوند رحمان فرزندى براى خود انتخاب كرده است»! او منزه است (از اين عيب و نقص) آنها [فرشتگان‏] بندگان شايسته اويند.(انبیاء، 26)

از ظاهر سياق بر مى ‏آيد كه اين جمله حكايت كلام بت ‏پرستان است كه مى‏ گفتند ملائكه فرزندان خدا هستند، و به همين جهت مراد از «عِبادٌ مُكْرَمُونَ» نيز ملائكه است.(ترجمه الميزان، ج ‏14، ص 386)

آنهايى كه گفتند خداوند رحمان داراى فرزندانى است، قبيله "خزاعه" مى ‏باشند كه گفتند فرشتگان دختران خدايند، اما خداوند ذات خود را از آن پاک دانسته و فرموده است: «بَلْ عِبادٌ مُكْرَمُونَ» آنها بندگان (خدا) هستند، و صفت بندگى با فرزندى منافات دارد و سپس با لفظ «مكرمون» آن ها را گرامى داشته و مقرّب درگاه خودش قرار داده است.(تفسير جوامع الجامع، ج ‏3، ص 10)

نکته: در آیات متعددی از قرآن، به اعتقاد مشرکان اشاره شده که آن ها ملائکه را دختران خدا می دانسته اند، از جمله: (اسراء، 40، صافات 150-153؛ زخرف، 19؛ صافات 149؛ طور، 39؛ نجم، 21 و 22؛ و ...)

مطلب دوم؛ تضادی بین آیات نیست:

«وَ مَن يَقُلْ مِنهُمْ إِنىّ‏ِ إِلَاهٌ مِّن دُونِهِ فَذَالِكَ نجْزِيهِ جَهَنَّمَ كَذَالِكَ نجْزِى الظَّلِمِين‏»؛ و هر كس از آنها بگويد: «من جز خدا، معبودى ديگرم»، كيفر او را جهنم مى‏ دهيم! و ستمگران را اين گونه كيفر خواهيم داد.(انبیاء، 29)

نکته ادبی: مضمون آيه، قضيه ‏اى است شرطيه، و معلوم است كه قضيه شرطيه مستلزم تحقق شرط نيست.(ترجمه الميزان، ج ‏14، ص 390)

به بیان دیگر؛ خداوند می فرماید اگر فرشتگان چنین کنند، جزای آن ها جهنم است. این عبارت معنایش این نیست که آن ها چنین کرده اند و یا چنین می کنند.

کما این که در باره رسول اکرم صلی الله علیه وآله می فرماید: «اگر او سخنى دروغ بر ما مى ‏بست، ما او را با قدرت مى ‏گرفتيم سپس رگ قلبش را قطع مى‏ كرديم، و هيچ كس از شما نمى‏ توانست از (مجازات) او مانع شود»(حاقه، 44-47)

این آیه معنایش این نیست که پیامبر ممکن است چنین کند و یا چنین می کند. این همان نکته ادبی است که گفته می شود قضیه شرطیه، مستلزم تحقق شرط نیست.

مشابه این مورد باز هم در قرآن وجود دارد.

میقات;658697 نوشت:
نکته: در آیات متعددی از قرآن، به اعتقاد مشرکان اشاره شده که آن ها ملائکه را دختران خدا می دانسته اند، از جمله: (اسراء، 40، صافات 150-153؛ زخرف، 19؛ صافات 149؛ طور، 39؛ نجم، 21 و 22؛ و ...)

سلام

اگر در ایات ذکر شده دقت فرمایید متوجه میشوید که در تمام انها بر فرض دختر بودن ملائکه تاکید شده ولی در ایه مورد بحث کلمه ولد بکار برده شده که معمولاً برای فرزند پسر بکار میرود یا لااقل تاکیدی بر دختر بودن ندارد .

میقات;658697 نوشت:
کما این که در باره رسول اکرم صلی الله علیه وآله می فرماید: «اگر او سخنى دروغ بر ما مى ‏بست، ما او را با قدرت مى ‏گرفتيم سپس رگ قلبش را قطع مى‏ كرديم، و هيچ كس از شما نمى‏ توانست از (مجازات) او مانع شود»(حاقه، 44-47)

اتفاقاً نکته همین جاست چون این انسان یا جن مختار است که برای او مجازات شدید قائل میشود کما اینکه در مورد شیطان که به مقام ملائکه رسیده بوده انرا عملی کرده است یا در مورد بلعم باعور که به مقام مستجاب الدعودهگی رسیده بوده عملی کرده یعنی میتوان چنین نتیجه گرفت که عباد المکرمون بندگانی هستند که تا مقام ملائکه بالا رفته اند و هر لحظه ممکن است بلغزند و سقوط نمایند که البته جایگاهشان با تمام مقامی که یافته اند جهنم خواهد بود یعنی موجود مختار هر مقامی هم یافته باشد هیچ تضمینی ندارد و باید همواره مواظب باشد و تواب .

[="Tahoma"]

فتا 1;658739 نوشت:
سلام

اگر در ایات ذکر شده دقت فرمایید متوجه میشوید که در تمام انها بر فرض دختر بودن ملائکه تاکید شده ولی در ایه مورد بحث کلمه ولد بکار برده شده که معمولاً برای فرزند پسر بکار میرود یا لااقل تاکیدی بر دختر بودن ندارد .

اتفاقاً نکته همین جاست چون این انسان یا جن مختار است که برای او مجازات شدید قائل میشود کما اینکه در مورد شیطان که به مقام ملائکه رسیده بوده انرا عملی کرده است یا در مورد بلعم باعور که به مقام مستجاب الدعودهگی رسیده بوده عملی کرده یعنی میتوان چنین نتیجه گرفت که عباد المکرمون بندگانی هستند که تا مقام ملائکه بالا رفته اند و هر لحظه ممکن است بلغزند و سقوط نمایند که البته جایگاهشان با تمام مقامی که یافته اند جهنم خواهد بود یعنی موجود مختار هر مقامی هم یافته باشد هیچ تضمینی ندارد و باید همواره مواظب باشد و تواب .

با سلام و درود

اولا دختر و پسر دانستن ملائکه، در اصل موضوع تاثیری ندارد. مهم این است که مشرکان، ملائکه را فرزندان خدا می دانستند.

در ثانی، آیات دیگر می توانند قرینه باشند بر این که مراد از فرزند در این جا نیز دختر باشد.

به این آیه توجه فرمایید:

«وَ جَعَلُوا الْمَلائِكَةَ الَّذينَ هُمْ عِبادُ الرَّحْمنِ إِناثاً»؛ آنها فرشتگان را كه بندگان خداوند رحمانند مؤنّث پنداشتند.(زخرف، 19)

در این آیه شریفه از ملائکه با تعبیر «عباد الرحمن» یاد شده است که این می تواند قرینه باشد برای بیان مشابهی که در آیه دیگر و با تعبیر «عباد مکرمون» آمده، که آن نیز اشاره به ملائکه باشد. ملائکه، عبادی هستند که این عبودیتشان (بندگی) را خداوند به آن ها کرامت کرده است.

از طرفی آیه بعد که آن ها را همیشه در فرمان خدا می داند و اراده و عمل آن ها را تابع اراده خدا دانسته، قرینه دیگری است بر این که مراد از این تعبیر، ملائکه است. کما این که در آیه دیگری در باره این تبعیت محض ملائکه از خداوند، تعبیر مشابهی آمده است:

«لا يَعْصُونَ اللَّهَ ما أَمَرَهُمْ وَ يَفْعَلُونَ ما يُؤْمَرُونَ»؛ و هرگز فرمان خدا را مخالفت نمى ‏كنند و آنچه را فرمان داده شده‏ اند (به طور كامل) اجرا مى‏ نمايند.(تحریم، 6)

با این قرائن می توان گفت «عباد مکرمون» اشاره به ملائکه است. اگر حضرتعالی نظر دیگری دارید لطفا ادله و قرائن آن را نیز مطرح نمایید.

میقات;659182 نوشت:
اولا دختر و پسر دانستن ملائکه، در اصل موضوع تاثیری ندارد. مهم این است که مشرکان، ملائکه را فرزندان خدا می دانستند.

سلام

چرا تفاوت میکند در کلیه ایات دیگر به دختر بودن ملائکه تاکید شده است از جمله همین ایه 19 زخرف در حالی که کسانی که عیسی را پسر خدا دانسته اند فرزند پسر را منظور دارند .

میقات;659182 نوشت:
«وَ جَعَلُوا الْمَلائِكَةَ الَّذينَ هُمْ عِبادُ الرَّحْمنِ إِناثاً»؛ آنها فرشتگان را كه بندگان خداوند رحمانند مؤنّث پنداشتند.(زخرف، 19)

دقت فرمایید در این ایه میفرماید بندگان الرحمن ولی در ایه مورد بحث میفرماید بندگان دارای کرامت لذا این دو باهم قرینه نیستند .

میقات;659182 نوشت:
از طرفی آیه بعد که آن ها را همیشه در فرمان خدا می داند و اراده و عمل آن ها را تابع اراده خدا دانسته، قرینه دیگری است بر این که مراد از این تعبیر، ملائکه است. کما این که در آیه دیگری در باره این تبعیت محض ملائکه از خداوند، تعبیر مشابهی آمده است:
«لا يَعْصُونَ اللَّهَ ما أَمَرَهُمْ وَ يَفْعَلُونَ ما يُؤْمَرُونَ»؛
و هرگز فرمان خدا را مخالفت نمى ‏كنند و آنچه را فرمان داده شده‏ اند (به طور كامل) اجرا مى‏ نمايند.(تحریم، 6)

بسیار خوب مگر عیسی و اولیائ الهی به غیر این عمل میکنند که شامل انان نمیگردد بل بنده تصور میکنم انحصاراً در این ایات منظور اولیا میباشد .

وَمَنْ یقُلْ مِنْهُمْ إِنِّی إِلَهٌ مِنْ دُونِهِ فَذَلِكَ نَجْزِیهِ جَهَنَّمَ كَذَلِكَ نَجْزِی الظَّالِمِینَ«29»
و هر کس از آنان بگوید من [نیز] جز او خدایی هستم او را به دوزخ کیفر می‏دهیم [آری] سزای ستمکاران را این گونه می‏دهیم

وَلِسُلَیمَانَ الرِّیحَ غُدُوُّهَا شَهْرٌ وَرَوَاحُهَا شَهْرٌ وَأَسَلْنَا لَهُ عَینَ الْقِطْرِ وَمِنَ الْجِنِّ مَنْ یعْمَلُ بَینَ یدَیهِ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَمَنْ یزِغْ مِنْهُمْ عَنْ أَمْرِنَا نُذِقْهُ مِنْ

عَذَابِ السَّعِیرِ«سبأ/12»
و باد را برای سلیمان [رام کردیم] که رفتن آن بامداد یک ماه و آمدنش شبانگاه یک ماه [راه] بود و معدن مس را برای او ذوب [و روان]
گردانیدیم و برخی از جن به فرمان پروردگارشان پیش او کار می‏کردند و هر کس از آنها از دستور ما سر برمی‏تافت از عذاب سوزان به
او می‏چشانیدیم

وَإِذْ قَالَ اللَّهُ یا عِیسَى ابْنَ مَرْیمَ أَأَنْتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِی وَأُمِّی إِلَهَینِ مِنْ دُونِ اللَّهِ قَالَ سُبْحَانَكَ مَا یكُونُ لِی أَنْ أَقُولَ مَا لَیسَ لِی بِحَقٍّ إِنْ كُنْتُ قُلْتُهُ فَقَدْ عَلِمْتَهُ تَعْلَمُ مَا فِی نَفْسِی وَلَا أَعْلَمُ مَا فِی نَفْسِكَ إِنَّكَ أَنْتَ عَلَّامُ الْغُیوبِ«المائدة/116»
و [یاد کن] هنگامی را که خدا فرمود ای عیسی پسر مریم آیا تو به مردم گفتی من و مادرم را همچون دو خدا به جای خداوند بپرستید گفت منزهی تو مرا نزیبد که [در باره خویشتن] چیزی را که حق من نیست بگویم اگر آن را گفته بودم قطعا آن را می‏دانستی آنچه در نفس من است تو می‏دانی و آنچه در ذات توست من نمی‏دانم چرا که تو خود دانای رازهای نهانی

سلام

حال به این قرینه ها توجه فرمایید در ایه 12 سبا تهدید اتش سوزان را متوجه جن میکند که در عین عاملیت اختیار نافرمانی را دارد ایا در مورد ملائکه نیز میشود چنین تصوری کرد اما در مورد اولیاء در عین معصومیت این امکان وجود دارد چون معصومیت انان اکتسابی است نه ذاتی !

و در ایه 116 المائده خداوند عیسی را در مورد ادعای خدائی بازجوئی میکند در حالی که خود میداند که او چنین ادعائی نکرده و این بدان معنیست که امکان ان وجود داشته است ایا در مورد ملائکه نیز چنین امکانی وجود دارد !

[="Tahoma"]

فتا 1;659285 نوشت:
سلام

حال به این قرینه ها توجه فرمایید در ایه 12 سبا تهدید اتش سوزان را متوجه جن میکند که در عین عاملیت اختیار نافرمانی را دارد ایا در مورد ملائکه نیز میشود چنین تصوری کرد اما در مورد اولیاء در عین معصومیت این امکان وجود دارد چون معصومیت انان اکتسابی است نه ذاتی !

و در ایه 116 المائده خداوند عیسی را در مورد ادعای خدائی بازجوئی میکند در حالی که خود میداند که او چنین ادعائی نکرده و این بدان معنیست که امکان ان وجود داشته است ایا در مورد ملائکه نیز چنین امکانی وجود دارد !

فتا 1;659216 نوشت:
بنده تصور میکنم انحصاراً در این ایات منظور اولیا میباشد .

با سلام و درود

در این آیات فرض محالی مطرح شده، یعنی بنابر فرض محال، اگر ملائکه چنین بگویند، مجازات او چنین است.

در ثانی، آن چه عرض کردم (مراد از «عباد مکرمون» ملائکه هستند) نظر مشهور مفسران است؛ و الا نظر غیر مشهوری هم وجود دارد که می گوید مراد از «منهم» در آیه 29 سوره انبیاء، اعم است از ملائکه و غیر ملائکه.

در تفسیر قمی آمده «عباد مکرمون» پاسخ خداوند است در ابطال گفته نصاری در باره عیسی، گفته یهود در باره عزیر، و گفته برخی در باره ائمه علیهم السلام؛ یعنی کسانی که شما آن ها را فرزندان خدا می دانستید، بندگان برگزیده و تکریم شده هستند.(تفسير القمي، ج ‏2، ص 69)

حتی مرحوم طبرسى در ذیل آیه 29 سوره انبیاء، می گوید اين آيه دلالت دارد كه ملائكه مجبور به عبادت نيستند، بلكه مكلف و مختارند.(ر.ک: مجمع البيان فی تفسير القرآن، ج ‏7، ص 72)

بنابر این؛ نمی توان این آیات را اختصاص به غیر ملائکه داد بلکه حداقل این که عام است.

در ثانی، با وجود قرائن می توان آن را اختصاص به ملائکه دانست و یا این که این احتمال را تقویت نمود. از جمله این قرائن، شأن نزول است.

شأن نزول: آیه در شأن قبیله خزاعه نازل شد که ملائکه را دختران خدا می دانستند(أنوار التنزيل و أسرار التأويل، ج ‏4، ص 49)؛ ایشان در جای دیگر دو قبیله خزاعه و کنانه را معتقدان به این باور می داند و نزول آیه 56 سوره نحل را نیز در شأن این دو قبیله دانسته است.(همان، ج ‏3، ص 230)

همراه با قبیله خزاعه، برخی از قریش و نیز غیر قریش، به این گمان، باور کرده بودند.(التحرير و التنوير، ج ‏17، ص 37)

نکته: شأن نزول، موجب تخصیص نمی شود ولی می تواند به عنوان قرینه باشد. و در هر حال، مانع اختصاص آیه به غیر ملائکه می شود زیرا نمی توان بطور کلی شأن نزول را نادیده گرفت.

لذا نمی توان مشرکان ـ که گروهی از مخاطبان قرآن هستند و معتقدند ملائکه فرزندان خدایند و از آنان شفاعت می کنند ـ را از شمول آیه مستثنی نمود. لذا نمی توان آیه را اختصاص به غیر ملائکه دانست و عقیده مشرکان در مورد آنان را در برداشت از این آیه نادیده گرفت.

نهایت: اگر هم بخواهیم قول مشهور (اختصاص به ملائکه) را نپذیریم باید به اطلاق (ملائکه و غیره) قائل باشیم و نمی توان آیه را به غیر ملائکه اختصاص داد.


کیفر فرشتگان به دوزخ

پرسش:
چه دلیلی دارد که در برخی ترجمه ها «عِبَادٌ مُكْرَمُونَ» (انبیاء/26) را به فرشتگان تعبیر کرده اند، در حالی که این مطلب با آیه 29 از همین سوره در تضاد است، زیرا مگر می شود که فرشتگان بگویند ما خدای دیگری هستیم! و مگر می شود خداوند فرشتگان خود را به دوزخ کیفر بدهد!
بنده تصور می کنم "عباد المکرمون" بندگانی هستند که تا مقام ملائکه بالا رفته اند و هر لحظه ممکن است بلغزند و سقوط نمایند، لذا مراد از «عباد مکرمون» انحصاراً اولیای الهی منظور است نه ملائکه .

پاسخ:
با سلام و درود
مطلب اول؛ «عِبادٌ مُكْرَمُونَ» اشاره به ملائکه است:
«وَ قالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمنُ وَلَداً سُبْحانَهُ بَلْ عِبادٌ مُكْرَمُون‏»؛ آنها گفتند: «خداوند رحمان فرزندى براى خود انتخاب كرده است»! او منزه است (از اين عيب و نقص) آنها [فرشتگان‏] بندگان شايسته اويند.(1)
از ظاهر سياق بر مى ‏آيد كه اين جمله حكايت كلام بت ‏پرستان است كه مى‏ گفتند ملائكه فرزندان خدا هستند، و به همين جهت مراد از «عِبادٌ مُكْرَمُونَ» نيز ملائكه است.(2)
آنهايى كه گفتند خداوند رحمان داراى فرزندانى است، قبيله "خزاعه" مى ‏باشند كه گفتند فرشتگان دختران خدايند، اما خداوند ذات خود را از آن پاک دانسته و فرموده است: «بَلْ عِبادٌ مُكْرَمُونَ» آنها بندگان (خدا) هستند، و صفت بندگى با فرزندى منافات دارد و سپس با لفظ «مكرمون» آن ها را گرامى داشته و مقرّب درگاه خودش قرار داده است.(3)
نکته: در آیات متعددی از قرآن، به اعتقاد مشرکان اشاره شده که آن ها ملائکه را دختران خدا می دانسته اند، از جمله: (اسراء، 40، صافات 150-153؛ زخرف، 19؛ صافات 149؛ طور، 39؛ نجم، 21 و 22؛ و ...)
مطلب دوم؛ تضادی بین آیات نیست:
«وَ مَن يَقُلْ مِنهُمْ إِنىّ‏ِ إِلَاهٌ مِّن دُونِهِ فَذَالِكَ نجْزِيهِ جَهَنَّمَ كَذَالِكَ نجْزِى الظَّلِمِين‏»؛ و هر كس از آنها بگويد: «من جز خدا، معبودى ديگرم»، كيفر او را جهنم مى‏ دهيم! و ستمگران را اين گونه كيفر خواهيم داد.(4)
نکته ادبی: مضمون آيه، قضيه ‏اى است شرطيه، و معلوم است كه قضيه شرطيه مستلزم تحقق شرط نيست.(5)
به بیان دیگر؛ خداوند می فرماید اگر فرشتگان چنین کنند، جزای آن ها جهنم است. این عبارت معنایش این نیست که آن ها چنین کرده اند و یا چنین می کنند.
کما این که در باره رسول اکرم صلی الله علیه وآله می فرماید: «اگر او سخنى دروغ بر ما مى ‏بست، ما او را با قدرت مى ‏گرفتيم سپس رگ قلبش را قطع مى‏ كرديم، و هيچ كس از شما نمى‏ توانست از (مجازات) او مانع شود»(6)
این آیه معنایش این نیست که پیامبر ممکن است چنین کند و یا چنین می کند. این همان نکته ادبی است که گفته می شود قضیه شرطیه، مستلزم تحقق شرط نیست.
مشابه این مورد باز هم در قرآن وجود دارد.
لذا در این آیات فرض محالی مطرح شده، یعنی بنابر فرض محال، اگر ملائکه چنین بگویند، مجازات آن ها چنین است.
مطلب سوم: «عباد مکرمون» به غیر ملائکه اختصاص ندارد:
به این آیه توجه فرمایید: «وَ جَعَلُوا الْمَلائِكَةَ الَّذينَ هُمْ عِبادُ الرَّحْمنِ إِناثاً»؛ آنها فرشتگان را كه بندگان خداوند رحمانند مؤنّث پنداشتند.(7)
در این آیه شریفه از ملائکه با تعبیر «عباد الرحمن» یاد شده است که این تعبیر می تواند قرینه باشد برای تعبیر مشابه آن یعنی «عباد مکرمون»، که آن نیز اشاره به ملائکه باشد. ملائکه، عبادی هستند که این عبودیتشان (بندگی) را خداوند به آن ها کرامت کرده است.
از طرفی آیه بعد که ملائکه را همیشه در فرمان خدا می داند و اراده و عمل آن ها را تابع اراده خدا دانسته، قرینه دیگری است بر این که مراد از این تعبیر، ملائکه است. کما این که در آیه دیگری در باره این تبعیت محض ملائکه از خداوند، تعبیر مشابهی آمده است: «لا يَعْصُونَ اللَّهَ ما أَمَرَهُمْ وَ يَفْعَلُونَ ما يُؤْمَرُونَ»؛ و هرگز فرمان خدا را مخالفت نمى ‏كنند و آنچه را فرمان داده شده‏ اند (به طور كامل) اجرا مى‏ نمايند.(8)
با این قرائن می توان گفت «عباد مکرمون» اشاره به ملائکه است.
البته این نظر مشهور مفسران است؛ و الا نظر غیر مشهوری هم وجود دارد که می گوید مراد از «منهم» در آیه 29 سوره انبیاء، اعم است از ملائکه و غیر ملائکه.
در تفسیر قمی آمده «عباد مکرمون» پاسخ خداوند است در ابطال گفته نصاری در باره عیسی، گفته یهود در باره عزیر، و گفته برخی در باره ائمه علیهم السلام؛ یعنی کسانی که شما آن ها را فرزندان خدا می دانستید، بندگان برگزیده و تکریم شده هستند.(9)
حتی مرحوم طبرسى در ذیل آیه 29 سوره انبیاء، می گوید اين آيه دلالت دارد كه ملائكه مجبور به عبادت نيستند، بلكه مكلف و مختارند.(10)
بنا بر این؛ نمی توان این آیات را اختصاص به غیر ملائکه داد، بلکه حداقل این که مفهوم عامی دارد و شامل هر دو می شود.
در ثانی، با وجود قرائن می توان آن را اختصاص به ملائکه دانست و یا این که این احتمال را تقویت نمود:
شأن نزول: آیه در شأن قبیله خزاعه نازل شد که ملائکه را دختران خدا می دانستند(11)؛ ایشان در جای دیگر دو قبیله خزاعه و کنانه را معتقدان به این باور می داند و نزول آیه 56 سوره نحل را نیز در شأن این دو قبیله دانسته است.(12)
همراه با قبیله خزاعه، برخی از قریش و نیز غیر قریش، به این گمان، باور کرده بودند.(13)
البته می دانیم شأن نزول موجب تخصیص نمی شود، ولی می تواند به عنوان قرینه باشد. و در هر حال، مانع اختصاص آیه به غیر ملائکه می شود زیرا نمی توان بطور کلی شأن نزول را نادیده گرفت.
لذا نمی توان مشرکان ـ که گروهی از مخاطبان قرآن هستند و معتقدند ملائکه فرزندان خدایند و از آنان شفاعت می کنند ـ را از شمول آیه مستثنی نمود. لذا نمی توان آیه را اختصاص به غیر ملائکه دانست و عقیده مشرکان در مورد آنان را در برداشت از این آیه نادیده گرفت.
نهایت؛ اگر هم بخواهیم قول مشهور (اختصاص به ملائکه) را نپذیریم باید قائل به اطلاق باشیم (ملائکه و غیره) و نمی توان آیه را به غیر ملائکه اختصاص داد.

__________

  1. انبیاء، 26.
  2. ترجمه الميزان، نرم افزار جامع التفاسیر نور، ج ‏14، ص 386.
  3. تفسير جوامع الجامع، نرم افزار جامع التفاسیر نور، ج ‏3، ص 10.
  4. انبیاء، 29.
  5. ترجمه الميزان، ج ‏14، ص 390.
  6. حاقه، 44-47.
  7. زخرف، 19.
  8. تحریم، 6.
  9. تفسير القمي، نرم افزار جامع التفاسیر نور، ج ‏2، ص 69.
  10. ر.ک: مجمع البيان فی تفسير القرآن، نرم افزار جامع التفاسیر نور، ج ‏7، ص 72.
  11. أنوار التنزيل و أسرار التأويل، نرم افزار جامع التفاسیر نور، ج ‏4، ص 49.
  12. همان، ج ‏3، ص 230.
  13. التحرير و التنوير، نرم افزار جامع التفاسیر نور، ج ‏17، ص 37.
موضوع قفل شده است