آیا مسیحیت، دین محبت و دوستی است؟

تب‌های اولیه

8 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا مسیحیت، دین محبت و دوستی است؟

پاسخ این پرسش نیز، بدون شک منفی است. با نگاهی به تاریخ مسیحیت میبینیم که اینطور نیست. به غیر از آنهمه آدمکشی و انسانسوزی که به اسم دین در داخل اروپای مسیحی هزاران نفر را به کام مرگ کشید، در مقابل یهودیان و مسلمین نیز، مسیحیان اوج وحشیگیری خود را نمایاندند. در زیر فقط به چند مورد از دهها مورد جنایات مسیحیان اشاره میکنم:

- کشتار و نسل کشی وحشیانۀ یهودیان در دوران قرون وسطی تا جایی که یهودیان اروپا به دولت مسلمان عثمانی پناهنده شدند.

***



-کشتار مسلمین مقیم اسپانیا پس از سقوط دولتهای اسلامی آندلس، آنهم بعد از صدور اجازۀ اقامت برای مسلمین در قرن پانزدهم میلادی! باقیماندۀ این گروه نیز بعد از فاجعۀ انسانی توسط کشتیهای عثمانی نجات یافتند.

***



-کشتن مردم عادی بیت المقدس، اعم از زن و کودک آنهم در مسجدالاقصی و بعد از امان دادن به آنها! در سال ۱۰۹۹ میلادی و در اولین جنگ صلیبی.

***



-کشتن اسرای مسلمان سلجوقی و خوردن گوشت تن آنها برای ترساندن جاسوسانی که در بین سپاه صلیبی حضور داشتند در اولین جنگ صلیبی.

***



-کشتن ۲۰۰ اسیر مسلمان عثمانی، در آخرین محاصرۀ قسطنطنیه، در پاسخ به کشته شدن ۴۰ نفر از نیروهای بیزانسی در حین عملیات پارتیزانی بر ضد عثمانیان در سال ۱۴۵۳ میلادی. بیزانسیها حتی سرهای بریدۀ این اسرا را بر روی باروها قرار دادند تا عثمانیها ببینند!

***



- در حملۀ روسها به قلعه اسمعیل در ساحل رود دانوب، در سال ۱۷۹۰ میلادی فرمانده روسها بخاطر نداشتن غذا به سربازانش دستور داد از گرفتن اسیر خودداری کنند و روسها تمام مدافعین قلعه را اعم از کسانی که تسلیم شدند یا زخمی شدند را کشتند و حتی یک نفر را زنده نگذاشتند!

***



-در شورشهای جدایی یونان از دولت عثمانی در سال ۱۸۲۱ میلادی، یونانیهای شورشی اقدام به کشتار مسلمین کردند و حتی به زنان و کودکان نیز رحم نکردند به همین خاطر است که الان در یونان تعداد مسلمانان خیلی کم است.

***



-در ۲۴ اوت ۱۵۷۲ در شب عید سنبارتلمی کلیساهای پاریس ناقوسهای خود را به صدا در آوردند. کاتولیکها شب هنگام به خانه های پروتستانها ،که قبلا آنها را با صلیب سرخ علامتگذاری کرده بودند، هجوم بردند و نه تنها مردان و زنان پروتستان را کشتند بلکه به کودکانشان نیز رحم نکردند و آنها را نیز از دم تیغ گذراندند! این کشتار وحشیانه از پاریس به به شهرهای دیگر فرانسه سرایت کرد و در طول دو هفته، ۳۰۰۰۰ نفر از فرانسویها به جرم اعتقاداتشان توسط کاتولیکها کشته شدند. پاپ، رهبر کاتولیکهای جهان، به مناسبت این کشتار بیرحمانه و ددمنشانه، شهر رم را چراغانی نمود و مدالی را به یادگار این کشتار منتشر کرد

پروتستانها چطور؟


سفسطه ای که معمولاً اینگونه مواقع از سوی پروتستان-مسیحی ها، مطرح میشود این است که این وقایع مربوط به کلیسای کاتولیک و ارتدوکس است و به ما ربطی ندارد! گذشته از اینکه فرقۀ ضالۀ پروتستانت، یک فرقۀ منحرف و فاقد ارزش است و از آیین مسیح نسبت به کاتولیکها و ارتدوکسها، دورتر است و حق این را ندارد که خودش را مسیحیت اصیل جلوه دهد، باید بگوییم، کارنامۀ پروتستانها نیز به هیچ وجه درخشانتر از کاتولیکها و ارتدوکسها نیست.

پروتستانها پس از لوتر به سرعت در انگلیس نفوذ یافتند، زیرا پادشاه انگلیس با کاتولیکها دشمن شده بود، مطالب زیر را در مورد ظلمهای آنها در این کشور به کاتولیکها بخوانید:

-کشیش تامس انگیسی از علمای کاتولیک، در کتاب خود، چاپ سال 1851، که در زبان عربی به نام "مرآت الصدق" ترجمه شده است، در صفحۀ 41 و 42 گفته است که فرقۀ پروتستانت در ابتدای امر ششصد و چهل و پنج کاروانسرا را غارت نموده و نود مدرسه و دو هزار و سیصد و هفتاد و شش کلیسا و یکصد و ده راسته را از صاحبانشان گرفتند و به قیمت نازل فروختند و یا اینکه سرانشان بین خودشان تقسیم نمودند و چند هزار فقیر مفلوک عریان را از شهرهای خود اخراج کردند.

***



- نویسندۀ فوق در صفحۀ 45 از کتابش گفته است: دست طمع ایشان دراز شد تا جایی که مردگان را هم رها نکردند و اجساد مردگان را آزار داده، لباسشان را به در آوردند.

***



-نویسندۀ فوق در صفحۀ 48 و 49 میگوید کتابخانه ها نابود شد و جئی بیل ذکر کرده است که پروتستانها کتابها را غارت نمودند و صفحات آنها را در تطهیر شمعها و کفش و مانند اینها به کار بردند و بعضی کتابها را به عطار و صابونپز و مانند اینها فروختند...بعد از این خزاین کلیساها را هم رها نکردند و فقط دیوارهای عریانشان را باقی گذاشتند..

***



-نویسندۀ فوق در صفحات 52 تا 54 به احکام پروتستانها در حق کاتولیکها اشاره میکند و از آن جمله اینهاست که:

  • هیچکس از یک کاتولیک، بعد از اینکه هجده ساله شد زمین نخرد.
  • کاتولیک مکتب برای تعلیم نداشته باشد.
  • احدی از آنان مشغول به تحصیل نشود وگرنه محکوم به حبس ابد میشود.
  • مالیات کاتولیکها دوبرابر است.
  • اگر یک کاتولیک پسر خود را برای آموزش دیدن به خارج از انگلاتر بفرستد، پدر و پسر محکوم به اعدام هستند و اموالشان مصادره میشود.
  • هر کس در روز یکشنبه در کلیسای پروتستانت حاضر نشود، ماهانه دویست روپیه باید بپردازد و منصبی هم به او داده نخواهد شد.
  • اگر یک کاتولیک، پنج میل از لندن دور شود، باید هزار روپیه بپردازد.
  • یاری خواستن ایشان نزد هیچیک از حکام، بر حسب قانون شنیده نخواهد شد.
  • عقد و نکاح ایشان نافذ نیست، و تجهیز اموات و تکفین مردگان ایشان انجام نشود و فرزندانشان تعمید نشوند مگر به روش کلیسای انگلاتر.
  • هرگاه زنی از کاتولیکها ازدواج کند، دولت از جهاز او دو ثلث بگیرد و از ترکۀ شوهر خود ارث نبرد و شوهر از حق خود وصیت در حق زن ننماید.

بعد از تمام اینها، حکم صادر شد تمامی کاتولیکها باید پروتستانت شوند، وگرنه باید حبس و جلای وطن شوند، برای تمام عمر و اگر از حکم ابا نمایند یا بعد از جلای وطن بدون اجازه برگردند، به الزامات سنگینی ملزم خواهند شد و احکام دیگری جاری شد که برخی از آنها در زیر میاید:

  • کشیش در زمان قتل و تجهیز و تکفین ایشان حاضر نشود.
  • هیچیک از کاتولیکها بر مرکبی که قیمتش بیش از پنجاه روپیه است سوار نشود.
  • اگر کشیشی یکی از خدمات مرجوعه باو را ادا نماید، حبس ابد خواهد بود.
  • کشیشی که مولای او الکلاتر نباشد و از ملت پروتستانت هم نباشد، اگر زیادتر از سه روز در انگلاتر اقامت کند، غدار است، مقتول خواهد شد. اگر کسی او را در خانه اش جای دهد، باید کشته شود.
  • شهادت کاتولیک در دیوان عدالت(دادگاه)، قبول نیست.

***



-نویسندۀ فوق الذکر، در صفحات 61 تا 66، از کتابش میگوید جمع کثیری از راهبان و دانشمندان کاتولیک را به امر ملکه الیزابت بر چهارپایان سوار نموده در دریا غرقشان کردند و لشکریان ملکه کلیساهای کاتولیکها را آتش زدند و علمایشان را کشتند و آنها را مانند حیوانات صحرا شکار میکردند و به هیچیک امان نمیدادند و اگر هم امان میدادند، بعد از امان میکشتندشان... بعد از تمام اینها پارلمان انگلیس در سال 1643 و 1644 رؤسای لشکر را فرستادند و تمام دار و ندار کاتولیکها را ضبط نمودند.
این ظلمها باقی بود تا اینکه در زمان پادشاه جیمز، ظلمها تخفیف پیدا کرد و در سال 1778 پادشاه بر کاتولیکها ترحم نمیود ولی پروتستانها خشمگین شدند و در سال 1780 چهل و چهار هزار پروتستان عرض حالی به پادشاه نموده و خواهش کردند که پارلمان قوانین ظالمانه نسبت به کاتولیکها را تغییر ندهد، ولی پارلمان توجهی به درخواست آنها نکرد، پس صدهزار نفر پروتستان در لندن تجمع کردند و کلیساها را سوزاندند و خانه های کاتولیکها را خراب کردند و این فتنه تا شش روز بپا بود.

***



-فیلیپ هیوز، نویسندۀ کتاب "تاریخچۀ کلیسای کاتولیک" در صفحات 160 تا 162، ضمن اشاره به ستمهای فراوانی که از سوی پروتستانها بر کاتولیکها میشد، میگوید پس از اصلاحات دینی بین سالهای 1531 تا 1535، پادشاه انگلستان اعلام داشت که در انگلیس رئیس عالی کلیسای مسیح در زمین است و تمام زیردستان او موظف شدند نسبت به تعلیم جدید سوگند وفاداری یاد کنند. مجازات مخالفین هم مرگ بود و به زودی معدود افرادی شجاع نظیر کاتوزیان، راهبان، چند کشیش غیرراهب، جان فیشر اسقف دوچستر و حتی صدراعظم اسبق، سر توماس مور، که حاضر به انکار ایمان خود نشدند، به دار آویخته شدند و حکومت رعب و وحشت تا چند سال بر انگلستان سایه افکند.
پادشاه ما بقی عمر را یک ارتدوکس باقی ماند ولی کارگزاران عمدۀ او از مرتدان جدید(پروتستان) بودند و به توصیۀ آنان پادشاه کمر به ویرانی صومعه ها بست و مراسم عشای ربانی از مراسم هفتگانۀ کلیسای کاتولیک را ممنوع کرده، اموال کلیسا را توقیف نمود. در زمان ملکه الیزابت اول، اجرای مراسم عشای ربانی با مجازات حبس ابد روبرو بود!

تذکر 1: اساساً دین صلح و دوستی نامیدن مسیحیت چه معنایی دارد وقتی که مسیحیت به زور شمشیر امپراتوری بیزانس و با ممنوعیت سایر دینها، نشر یافت. به دروغ اسلام را محکوم میکنند که با شمشیر نشر یافته است، در حالی که شمشیر حکومتهای مسلمان فقط در انهدام حکومتهای کشورهایی که مانع نشر اسلام بودند، عمل میکرد و ابداً مردم شهرها و کشورها مجبور نبودند که اسلام را بپذیرند و میتوانستند بر دین خود بمانند، و جزیه ای که از آنها گرفته میشد گاهاً از مالیاتی که حکومت خودشان از آنها میگرفت، کمتر و قابل تحملتر بود!


تذکر 2: برخی از رفتار مهربانانۀ مبلغان مسیحی خیال میکنند، که آنها بسیار مهربانند! آنها مدام برای مخاطبشان دعا میکنند و از محبت و اینکه خدا برای نجاتشان مصلوب شده است(!!!) سخن میگویند، و حال آنکه اگر شما پروتستانها را در زمانی غیر از تبلیغ ببینید، اصلا اینگونه نیستند، بلکه وقتی مناظرات رسمی آنها با مسلمانان را ببینید، متوجه میشوید چقدر بددهان و گاهاً فحاش هستند.
...

با سلام

باید در همۀ مراحل بررسی محبت و دوستی ادیان ابراهیمی، بین دین و آیین حقیقی و آیین خودساخته و تحریفی تفاوت و تفکیک قائل شد.

دین و آیین مسیح (ع) که از جمله پیامبران اولوالعزم است بدون شک، همچون سایر ادیان الهی مروج و مبلغ محبت و دوستی بر مبنای یکتاپرستی و اجتناب از طواغیت است.

آنچه به دروغ، خود را دین محبت و دوستی و دفاع از حقوق بشر می داند، چیزی جز ظاهر پوشالی و پوسیده ای نیست که تنها در ظاهر، مدعی آن است و آن هم تنها در حد ادعا ...

زیرا نه تنها روح و باطن آن، یعنی ظلم و جنایت و تهاجم و خون ریزی که از سوی اربابان این آیین تحریفی به دروغ به اسم دین و دفاع از بشریت و تحکیم و تثبیت صلح و دوستی و محبت و وفاق تبلیغ می شود بر همگان آشکار است، ظاهر آن نیز، که آمیخته با شعار و تظاهر منافقانه است، رنگ و لعاب خود را از دست داده است.

به عبارتی می توان گفت: ظاهر و باطن این اختاپوس فریبنده که در پس لباس دین و شریعت (آنهم از نوع تحریفی) خود را مخفی ساخته، در عین تلاش اربابان این مکاتب، برای حفظ ارتباط بین ظاهر و باطن و شعار و عمل مسیحیت تحریف شده، در یک تعارض و تضاد جدی قرار گرفته اند. اگر تظاهر به محبت و دوستی کنند، باطن عملشان آن را نقض می کند و اگر به باطن و کنه دین و آیین شان تکیه کنند، ظاهر عملشان خلاف آن را گواهی می دهد.

و این داستان ادامه دارد ...:Gol:

[=Times New Roman]یکی از طعن هایی که مبشرین کلیسایی به اسلام مطرح میکنند وجود برخی از احکام و حدود در اسلام است و میگویند چگونه ممکن است خداوند چنین احکامی بدهد

[=Times New Roman]ما وقتی کتاب مقدس را ورق میزنیم با احکام و حدودی مواجه میشویم که مسیحیان این احکام را الهی میدانند

[=Times New Roman]لازم به ذکر است مسیحیان گرچه صدور این احکام را از جانب خدا قطعی میدانند ولی آن ها را منسوخ میشمارند

[=Times New Roman]در این بحث با برخی از این احکام آشنا میشویم :

[=Times New Roman]

[=Times New Roman]کسیکه پدر و مادرش را نفرین کند کشته خواهد شد:

[=Times New Roman]

[=Wingdings]n[=&quot] [=Times New Roman]هر کسی که پدر یا مادر خود را لعنت کند البته کشته شود (لاویان 20 :9 )

[=Times New Roman]

[=Times New Roman]کسیکه به فحشا دچار شود باید کشته شود:

[=Times New Roman]

[=Wingdings]n[=&quot] [=Times New Roman] “و کسی که با زن دیگری زنا کند ...زانی و زانیه البته کشته شوند. ... و اگر مردی با مردی مثل با زن بخوابد هر دو فجور کرده‌اند. هر دو ایشان البته کشته شوند. خون ایشان بر خود ایشان است.

[=Times New Roman] (لاویان 20‌:‌ 9ـ 16)

[=Times New Roman]

[=Times New Roman]

[=Times New Roman]کسیکه با حیوان مجامعت کند کشته شود:

[=Times New Roman]

[=Times New Roman]و مردی که با بهیمه‌ای جماع کند البته کشته شود و آن بهیمه را نیز بکشید. 16 و زنی که به بهیمه‌ای نزدیک شود تا با آن جماع کند آن زن و بهیمه را بکش. البته کشته شوند خون آنها بر خود آنهاست

[=Times New Roman] [=Times New Roman](لاویان ‌‌‌20: ‌15)

[=Times New Roman]

[=Times New Roman]اگر گاو کسی را بکشد گاو با صاحبش سنگسار میشود:

[=Times New Roman]

[=Wingdings]n[=&quot] [=Times New Roman]«و هر گاه گاوی به شاخ خود مردی یا زنی را بزند که او بمیرد، گاو را البته سنگسار کنند... و لیکن اگر گاو قبل از آن شاخ زن می‌بود و صاحبش آگاه بود و آن را نگاه نداشت و او مردی یا زنی را کشت، گاو را سنگسار کنند و صاحبش را نیز به قتل رسانند...

[=Times New Roman](خروج 21:‌‌‌28ـ32(

[=Times New Roman]قطع دست در منازعه

[=Wingdings]n[=&quot] [=Times New Roman]«و اگر دو شخص با یکدیگر منازعه نمایند و زن یکی پیش آید تا شوهر خود را از دست زننده‌اش رها کند و دست خود را دراز کرده عورت او را بگیرد پس دست او را قطع کن و چشم تو بر او ترحم نکند»

[=Times New Roman]([=Times New Roman]تثنیه 25:‌11ـ12)

[=Times New Roman]احکام سنگسار

[=Wingdings]n[=&quot] [=Times New Roman]اگر مردی پسر لجوج و سرکش داشته باشد که با وجود تنبیهات مکرر والدین از ایشان اطاعت نکند باید پدر و مادرش او را نزد ریش سفیدان شهر ببرند و بگویند:

[=Wingdings]n[=&quot] [=Times New Roman] " این پسر ما لجوج و سرکش است حرف ما را گوش نمی کند و به ولخرجی و میگساری می پردازد" آنگاه اهالی شهر او را سنگسار کنند تا بمیرد به این طریق شرارت را از میان خود دور خواهید کرد و همه جوانان اسرائیل این واقعه را شنیده خواهند ترسید .

[=Times New Roman] [تثنیه 18:21-21 ]

[=Wingdings]n[=&quot] [=Times New Roman]اگر در هنگامه ازدواج بکارت دختر به هر دلیلی از بین رفته باشد دختر سنگسار میشود :

[=Times New Roman]

[=Wingdings]n[=&quot] [=Times New Roman]«لیکن اگر این سخن راست باشد و علامت بکارت آن دختر پیدا نشود آنگاه دختر را نزد در خانة پدرش بیرون آورند و اهل شهرش او را با سنگ سنگسار نمایند تا بمیرد». (تثنیه 22:‌20ـ21)

[=Wingdings]n[=&quot] [=Times New Roman]سنگسار در موارد دیگری نیز وجود دارد مانند اینکه کسی که در نزاع به خدا کفر بگوید و یا جادوگر یا احضار کننده ارواح. ـ 6 لاویان 24:14-23 » لاویان 27:20

[=Times New Roman]و این احکام ادامه دارد

[=Times New Roman]

[=Times New Roman]سوال من از کسانی که میگویند اسلام خشن است این است آیا مسیحیت دین مهربانی است؟

ادامه احکام

- اگر کسی زنی و مادرش را بگیرد این قباحت است. او و ایشان به آتش سوخته شوند تا در میان شما قباحتی نباشد.
(لاویان 20 : 14)

مرتد

- 6 و اگر ... تو را در خفا اغوا کند و گوید که برویم و خدایان غیر را که تو و پدران تو نشناختید عبادت نماییم ... او را قبول مکن و او را گوش مده و چشم تو بر وی رحم نکند و بر او شفقت منما و او را پنهان مکن.

- البته او را به قتل رسان .... 10 و او را به سنگ سنگسار نما تا بمیرد چونکه میخواست تو را از یَهُوَه خدایت که تو را از زمین مصر از خانة بندگی بیرون آورد منحرف سازد .
( تثنیه فصل 6:13 -11)

- اگر دربارة یکی از شهرهایی که یَهُوَه خدایت به تو به جهت سکونت میدهد خبر یابی 13 که بعضی پسران بلّیعال از میان تو بیرون رفته ساکنان شهر خود را منحرف ساخته گفته‌اند برویم و خدایان غیر را که نشناخته‌اید عبادت نماییم.

- 14 آنگاه تفحص و تجسس نموده نیکو استفسار نما. و اینک اگر این امر صحیح و یقین باشد که این رجاست در میان تو معمول شده است 15 البته ساکنان آن شهر را به دم شمشیر بکُش و آنرا با هرچه در آن است و بهایمش را به دم شمشیر هلاک نما. 16 و همة غنیمت آنرا در میان کوچه‌اش جمع کن و شهر را با تمامی غنیمتش برای یَهُوَه خدایت به آتش بالکّل بسوزان و آن تا به ابد تلّی خواهد بود و بار دیگر بنا نخواهد شد.
تثنیه فصل 12:13

- قدیس توماس آکویناس [متوفی 1274 م ] که یکی از بزرگترین و صاحب نفوذترین دانشمندان مسیحی است می گوید :

- در مورد بدعت گذاران دو نکته باید رعایت شود یکی نسبت به بدعت گذاران و دیگری نسبت به کلیسا،نسبت به بدعت گذاران گناهی وجود دارد که آنان به سبب آن گناه نه تنها باید با تکفیراز کلیساجدا شوند بلکه باید با مرگ نیز از جهان منقطع شوند.
خلاصه الهیات 2\2 مسئله 11 ، مقاله 3

و در پایان سوالی بارها باید تکرار کرد

با وجود چنین احکامی در کتاب مقدس که از حدود

اسلامی بسیار شدید تر است چرا همواره به احکام

اسلامی حمله میکنند؟

چکيده :

مقاله ي پيش رو ،يکي ازآموزه هاي اخلاقي اصيل دو دين ابراهيمي ،اسلام و مسيحيت ، با عنوان «محبت »را به اختصار بررسي مي کند ،نگارنده سعي کرده بيشتر از متون ديني ـ در بخش مسيحيت ازکلمات عهد جديد و در بخش اسلام از روايات اسلامي ـ استفاده کند .
روش مقاله تلفيقي است و در آن توصيه هاي انجيلي و روايات اسلامي درباره ي انواع محبت که شامل محبت به خالق و محبت به خلق ـ اعم از محبت به برادران ديني ،محبت به همسايه ، محبت به هم نوع و محبت به دشمن ـ است در کنار هم بيان گرديده است .
واژه ي کليدي : محبت ، اسلام ، مسيحيت .
مقدمه :

محبت آموزه اي انجيلي و پايه و اساس دين مسيح است .مسيحيت به « دين محبت » و يوحنا ،يکي از نويسندگان اناجيل ، به « رسول محبت » شهرت يافته است . از نظر آيين مسيح ،محبت به خدا و محبت به همسايه ( يا همان مخلوق ) و ابراز عشق به آنان ايمان را غنا مي بخشد .رهبانان ديرنشين محبت به افراد را سرلوحه ي زندگي رياضت منشانه ي خويش قرار مي دادند . حيات روحاني مسيحي بر پايه ي محبت و عشق است و سالک ازاين طريق به سوي کمال پرمي گشايد .مسيحيان عيسي (ع) را نماد محبت خداوند به خلق مي دانند . زندگي مسيح درعهد جديد بياني از نگرش عاشقانه ي وي به جهان پيرامون است ؛او حتي به دشمنان خويش محبت مي نمود و به بزرگ و کوچک و پيرو جوان عشق مي ورزيد .
درآيين اسلام نيزبرمحبت به خالق و خلق تاکيد فراوان شده است .سيره ي عملي پيامبراسلام (ص) و پيروانش نشانه ي روشني ازدرجه ي اعتبار و ارزشي است که آنان براي اين آموزه ي ديني قايلند .
عده اي سعي دارند تا اسلام را دين خشونت و مسيحيت را دين محبت و صلح معرفي نمايند ؛درحالي که اگر کلمات بزرگان اين در دين ابراهيمي را با دقت بررسي کنيم در مي يابيم که اسلام نيزهمچون مسيحيت محبت را نشانه ي ايمان دانسته و بزرگان اين دين الهي زيباترين تعابيررا در اين باره بيان کرده اند .
افزون براين ،محبت در عرفان اسلامي نيز داراي معنايي رفيع است .عرفان اسلامي محبت را منزلي از منازل سير و سلوک الي الله بر شمرده است .اين معني درادبيات فارسي نمودي بارز يافته و حلاوت و شيريني ويژه اي به آن بخشيده است .بخش مهمي ازاشعارحافظ و مولانا و سايرمتون ادبي و عرفاني به اين مفهوم اشارت دارد .
دراين مقاله ،نخست ،معناي عرفاني محبت و سپس انواع محبت مورد بحث قرارگرفته است .
محبت درديدگاه عارفان مسلمان

عارفان مسلمان در تعريف محبت سخن ها گفته اند . از جمله ابويحيي زکريا بن محمد الانصاري ، شارح رساله قشيريه ، مي گويد : مقصود از مودت همان محبت است و وداد نيز بر اين معناست که حافظ مي فرمايد :
ز خاک کوي تو هر دم که دم زند حافظ
نسيم گلشن جان در مقام ما افتد (2) سپس مي گويد :
«فعلي هذاء ،المحبه غليان القلب و عند العطش و الاهتياج الي لقاء المحبوب » (3) يعني :بدين وجه ،اشتقاق محبت عبارت است ازجوشش و انقلاب دل به هنگام تشنگي و هيجان و آرزومندي به ديدار محبوب .
سپس مي گويد :«و قيل انه مشتق من حباب الماء و هو معظمه فسمي بذلک لان المحبه غايه معظم ما في القلب من المهمات » (4)
يعني : حب از حباب الماء گرفته شده است که قسمت پر آب است و بدان ناميده شده است چون محبت نهايت فراواني مهماتي است که در دل پديد مي آيد .
ابوالقاسم قشيري در معناي لغوي محبت مي گويد :
«و بعضهم قال : الحب اسم لصفاء الموده لان العرب تقول لصفاء بياض الاسنان و تضارتها حبب الاسنان » (5)
يعني : گروهي از لغويان گويند که حب نامي براي صفاي مودت و محبت است ، زيرا عرب به صفاي سپيدي دندان ها و آب داري آنها حبب الاسنان گويد .
سيد علي خان درذکر مراتب محبت مي نويسد:
«اي عزيز!بدان که بعضي ازاهل عرفان ، اصول و مراتب و صفات محبت را به اعتبارات ذکرکنند،چون :صبابت و شوق و رمقه و ود و خلت و حب و توقان و عشق و هوي و غيره » (6)
همچنين عرفا و مشايخ صوفيه درباره ي معناي حب کلماتي پرمعنا دارند که به عنوان نمونه به برخي از آنها اشاره مي شود :
1 ـ الميل بالقلب :فقال بعضهم :المحبه الميل الدائم بالقلب الهائم ؛
2 ـ الايثار:و قيل المحبه ايثار المحبوب علي جميع المصحوب ؛
3 ـ الموافقه : و قيل هي موافقه الحبيب في المشهد و المغيب ؛
4 ـ المحو و الاثبات :و قيل محو المحب لصفاته و اثبات المحبوب بذاته ؛
5 ـ موافقه الموادات :و قيل مواطاه القلب لموادات الرب ؛
6 ـ الخدمه بالحرمه : و قيل :خوف ترک الحرمه مع اقامه الخدمه (7)

محبت درقرآن کريم

در قرآن کريم کلمه ي حب و فعل و مشتقات آن 83 باربه کار رفته است که در برخي از آنها حب ممدوح و در برخي ديگر حب مذموم مراد است .خداوند ،حب ممدوح را به معناي محبت نسبت به وجود مقدس خويش بر شمرده است .ازآن جمله مي توان به اين موارد اشاره نمود :
-«قل ان کنتم تحبون الله فاتبعوني يحببکم الله يغفرلکم ذنوبکم و الله غفور رحيم » (8)
ـ «و لکن الله حبب اليکم الايمان و زينه في قلوبکم » (9)
ـ «ان الله يحب التوابين و يحب المتطهرين » (10)
ـ «ان الله يحب المتقين » (11)
گاهي حب مذموم و حب ممدوح با هم ذکر شده است .ازجمله :
ـ «و من الناس من يتخذ من دون الله انداداً يحبونهم کحب الله و الذين آمنوا اشد حبا الله و لو يري الذين ظلموا اذ يرون العذاب ان القوه لله جميعا و ان الله شديد العذاب » (12)
در قرآن کريم کلماتي چون : « ود » ، « موده » ، «رحمه » ، «شغف » و « تبتل » نيزبه معني دوستي به کار رفته است . از جمله :
ـ «ان الذين آمنوا و عملوا الصالحات سيجعل لهم الرحمن ودا» (13)
ـ «و جعل بينکم موده و رحمه » (14)
در عرفان اسلامي ،مضمون « عشق » نيز بسيار شهرت يافته و دست مايه ي شاعران در سروده هاي آنان قرار گرفته است . اين کلمه درقرآن ذکرنشده ،ولي با تعبير « حب شديد » ازآن ياد شده است .
محبت درآيين مسيحي :

کامل ترين و والاترين آموزه ي زهد انجيلي مساله ي محبت است .عيسي مسيح تمامي احکام خدا و گفتارانبياء را خلاصه شده در محبت مي داند و انجام آن را به منزله ي انجام تمام احکام مي شمرد .(15) توماس ميشل مي گويد :
«حيات روحاني مسيحي براي پذيرش فرمان هاي خدا يک بعد عمودي و يک بعد افقي را در نظر مي گيرد که هيچ يک از آنها را نبايد در زندگي تکامل يافته ي مسيحي مورد غفلت قرار داد . بعد عمودي عبارت است از عبادت ، دعا و انجام ساير واجبات الهي و بعد افقي عبارت است از مسئوليت هاي فرد مسيحي در مورد خود ، ديگران و جامعه .انگيزه و هماهنگ کننده ي اين مسئوليت ها محبت و خدمت است . مسيحيت دين محبت است .مسيحيان را به رغم تاريخي سرشارازجنگ هاي خون بار به نام مسيح ،انسان هاي مداراجو مي شناسيم که به همه چيز عشق مي ورزند ، به مسيح ،به طبيعت ،به همسايه ، به دوست و حتي به دشمن .ازانجيل ها مي آموزيم که دشمنان خود را دوست بداريم و آناني که از ما بيزارند را دعاي خيرکنيم وبه کساني که به ما جفا مي کنند نيز دعا کنيم .مسيحيت دين محبت است ، آن هم محبتي که از قانون بالاتر است . از اين روست که مسيح رو سپي گنهکاري را که به او ايمان آورده ، به رغم قانون مي پذيرد و نويد آمرزش گناهانش را مي دهد ،چون بسيار محبت کرده است . (16) در مسيحيت شرط شناخت خدا محبت است ؛ زيرا محبت از خداست و هر کس محبت نمايد از خداست و کسي که محبت نمي کند خدا را نمي شناسد، چون خدا محبت است و هر کس در محبت ساکن است درخدا ساکن است و خدا در وي . (17)
اما درعين حال ،مسيح پيام آورخشنونت نيز هست ؛چرا که هنگامي که جمعي کثير همراه او مي رفتند ،روي گردانيده و به آنان گفت :«اگرکسي نزد من آيد و پدر و مادر و زن و فرزندان و برادران و حتي جان خود را دشمن ندارد شاگرد من نمي تواند بود . » (18) اما در هر صورت ، الهي دانان مسيحي سعي کرده اند اين تناقض در محبت و نفرت مسيحي را با يکديگر وفق دهند .
عيسي به ما آموخت که تورات و کتب انبيا در دو توصيه خلاصه شده است :نخست اينکه خداي خود را به تمام دل و تمام نفس و تمام توانايي و تمام فکرخود محبت نما ،دوم اينکه همسايه ي خود را چون نفس خود محبت نما .(19) اين توصيه محور ساير توصيه هاي مسيحيت است تا آنجا که پولس رسول تحت تاثير آن نوشت :
«اگرنبوت داشته باشم و جميع اسرار و همه ي علوم را بدانم و ايمان کامل داشته باشم به حدي که کوه ها را نقل کنم و محبت نداشته باشم ، هيچ هستم ، و اگر جميع اموال خود را صدقه بدهم و بدن خود را بسپارم تا سوخته شود و محبت نداشته باشم ؛ هيچ سود نمي برم (20)». (21)
طبق تعاليم حضرت عيسي (ع) عشق و محبت که منعکس کننده ي رحم و شفقت فيض گونه ي الهي است بايد عامل برانگيزاننده ي انسان ها باشد .اين عشق و محبت بايد درتمامي شعاع روابط انساني پرتو افکند و هيچ کس که داراي نژاد و قوميتي متفاوت است نبايد ازاين تعهد به رفتار مودت آميزاستثنا شود .مطابق تعاليم حضرت عيسي (ع) ،قانون اخلاقي که بر عشق و محبت ،يعني عدالت ،راستي و درستي و بالاترازهمه رحم و بخشش متکي است ،قانون يهودي مبتني بر رعايت افراطي احکام و قواعد شريعت را کنار مي گذارد .همان طور که درملکوت خدا ، بخشش ،رافت و پذيرش افراد قبل از خواسته هاي حقوقي مطرح مي شوند ،به همين ترتيب ، نيز بايد اين امور در روابط شخصي بين افراد از ارجحيت برخوردار باشند . (22)
پي نوشتها :

1 ـ دانش آموخته ي حوزه ي علميه و عضو هيات علمي گروه پژوهشي اديان معاونت پژوهشي دفترتبليغات اسلامي اصفهان .
2ـ ديوان حافظ ،خانلري ،ج 1 ،ص 921
3 ـ احکام الدلاله ، شيخ اسلام انصاري ، عبدالجليل الغطاء ، ج 1 ، ص 888 .
4 ـ پيشين .
5 ـ پيشين .
6 ـ مشارق الاذواق ،سيد علي خان همداني ، ص 38 .
7 ـ احکام الدلاله ، شيخ الاسلام انصاري ، عبدالجليل العطاء ،ج 1 ،ص 890 .
8 ـ آل عمران / 31 . ترجمه : « اي پيامبر!به مدعيان دوستي خدا بگو که اگر خدا را دوست مي داريد مرا پيروي کنيد که خدا شما را دوست دارد و گناه شما را ببخشد که خداوند آمرزنده و مهربان است » .
9 ـ حجرات / 7 . ترجمه : « و لکن خدا مقام ايمان را محبوب شما گردانيد و در دلهايتان نيکو بياراست » .
10 ـ بقره / 222 . ترجمه : « خداوند توبه کنندگان و پاکيزگان را دوست دارد »
11 ـ توبه / 4 . ترجمه : « به راستي که خدا متقيان را دوست دارد »
12 ـ بقره / 165 . ترجمه : «برخي از مردم نادان غيرخدا را همانند خدا گيرند و چنان چه بايد خدا را دوست داشت به آنان دوستي مي ورزند .لکن آنها که اهل ايمان هستند کمال دوستي و محبت را فقط به خدا مخصوص دارند و اگر فرقه ي مشرکان ستمکار بدانند وقتي که عذاب سخت خدا را مشاهده کنند که قدرت و توانايي خاص خداست از شرک خود سخت پشيمان شوند و البته عذاب خدا بسيار سخت است»
13 ـ مريم / 96 . ترجمه : « همانا آنان که به خدا ايمان آوردند و نيکوکارند خداي رحمان آنها را [درنظر خلق و حق ] محبوب مي گرداند » .
14 ـ روم / 21 . ترجمه : « و ميان شما رافت و مهرباني قرار فرمود» .
15 ـ متي / 17 : 21 ؛ مرقس / 9 : 29
16 ـ لوقا / 7 : 47 .
17 ـ رساله ي اول يوحنا / 3 .
18 ـ لوقا / 14 : 26
19 ـ متي / 22 : 37 ـ 39 ؛ مرقس / 12 : 30 ـ 31 ؛ لوقا / 10 : 27 .
20 ـ رساله ي پولس بر قرنتيان / 3 : 2 ـ 13 .
21 ـ ميشل ،ت .درآمدي برالهيات و فلسفه و عرفان ،ص 141 .
22 ـ بوش روهايد ، ر .و ديگران ،جهان مذهبي ،ج 2 ،ص 693 .

...0.

با سلام
در اینکه مسیحیت دین محبت است یا خیر می توان درباره دو چیز اظهار نظر کرد :
اول متون مسیحی : در انجیل مسیحیان درباره محبت صحبت بسیار شده است اما باید دانست کتاب مقدس مسیحیان شامل تورات یهودی هم می شود و تمام احکام کشتار و ... که در آن است مورد قبول مسیحیان است و در برهه هایی از زمان بر اساس آموزه های آن دست به کشتارها می زدند مانند کشتار مسلمانان و یهودیان در فتح بیت المقدس در جنگهای صلیبی
دوم فتاوای علمای مسیحی و عملکرد آنها که من فقط یک مثال می زنم ( شاید کسی بگوید در جنگ خوب باید دشمن را کشت بنابرای نمسیحیان حق داشتند در جنگها مسلمانان را بکشند ) در قرن دوازدهم میلادی جنگجویان صلیبی که به فرمان پاپ به جنگ مسلمانان می رفتند هنگام عبور از اروپای مرکزی به شرقی مردم مسیحی آن منطقه را از زن و مرد و کودک و ... به معنای واقعی کلمه قتل عام کردند . زیاده عرضی نیست .

موضوع قفل شده است